بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام علم وعصمت معصومین«علیهم السلام»

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8868
متن پرسش
با سلام: 1. مقام معظم رهبری در حرم امام (ره) فرمودند مباحثی که من مطرح می کنم سرفصل است و بروید روی آن کار کاربردی کنید، اما در مباحث شما معمولا کار کاربردی نیست و فقط تفسیر سخنان ایشان است این دو چگونه با هم جمع می شود؟ 2. این انقلاب حقیقت دارد یعنی چه؟ 3. مگر ما نمی گوییم حقیقت همه ائمه (ع) یکی است پس چرا پیامبر (ص) اشرف مخلوقات است؟ و دیگر اینکه چگونه جمع می شود با «کلهم نور واحد»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- بنده به عنوان یک معلم وظیفه‌ام تبیین سخنان مقام معظم رهبری است تا هرکس بنا به توان خود آن را در زندگی و اجتماع‌اش پیاده کند. 2- در سخنرانی تهران عرض کردم از آن‌جایی که خداوند با اراده‌ای خاص در صدد تحقق این انقلاب است، آن اراده‌ی خاص الهی همان حقیقت تاریخی این انقلاب است. 3- در عین آن‌که نور همه‌ی ائمه و رسول خدا«علیهم‌السلام» واحد است، ولی ظهور آن حقیقت در رسالت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» طوری است که همه‌ی ائمه به نور رسالت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» با حقیقت خود مرتبط‌اند. موفق باشید
8871
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی فرموده بودید که روح چون دارای وحدت ذاتی میباشد نمیتوان ویژگی ها و صفاتش رو تقسیم بندی کرد و اگر کسی مثلا شنوائی را به قسمتی از روح نسبت دهد مشخصا درک درستی از روح و صفات متجلی آن نداشته، حال سوالی مطرح میشود که آیا همین نسبت رو میتوان به دین توحیدی اسلام داد به این ترتیب که دین توحیدی اسلام چون دارای وحدت ذاتی میباشد پس اجزای آن(قرآن و اهلبیت ) قابل تقسیم و تفکیک نمیباشند و اهلبیت (ع) عین اسلام و اسلام عین اهلبیت (ع) است (و ایضا قرآن) و آیا میتوان گفت که تعبیر نبی مکرم اسلام (ص) در حدیث ثقلین که میفرمایند این دو هرگز و ابدا از هم جدا نمیشوند ناظر بر همین مطلب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: مسلّم نمی‌توان اسلام را تقسیم کرد و به بعضی از قسمت‌های آن ایمان آورد و به بعضی از قسمت‌های آن کفر ورزید. همچنان که نمی‌توان نمونه‌های کامل دین‌داری یعنی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از اسلام جدا کرد، در آن صورت از ظهور کامل اسلام درعالم غفلت کرده‌ایم. موفق باشید
8772
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار مقام نورانیت مختص اهل البت علیم السلام می باشد؟ و یکی بودن نور آنها یعنی در مقام علم و سایر کمالات باهم یکسان می باشند؟ و اینکه یک سوم نور. بهشت مختص حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد و یک سوم مختص پیامبر و یک سوم مختص سایر ائمه علیم السلام میباشد با این گفته که همه آنها یک نور می باشند چگونه قابل جمع است ؟ آیا این دو بیان در مورد نورانیت اهل البیت علیم السلام با هم متفاوند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» حامل انوار الهی و اسماء حسنای او هستند و یک حقیقت‌اند در مظاهر مختلف و هرکس خواست به خداوند و بهشت الهی مرتبط شود باید راه‌ آن‌ها را در پیش گیرد، راهی که در آن سیره‌ی زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» و رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» در آن جمع باشد. حقیقت همه‌ی آن ذوات مقدس، عبودیت است ولی در مظاهر مختلف. موفق باشید
8735
متن پرسش
سلام: دو سوال مهم که زیاد تو بحث ها مبتلا هستیم: اول: زیاد میشه تو بحث ها که تا از علم و عصمت و زندگانی ائمه (ع) حرف میزنیم میگن چجور میتونی وجود این کسانی را که داری توصیفشون میکنی ثابت کنی؟ به بیان دیگر چجور میشه تاریخ را که نوشتند باور کرد؟ من میگم به همون دلیل که رضا شاه بود یا قاجاریه و تو ندیدی اونا را اما به نقل قول دیگران اطمینان داری. میگن این مسئله فرق میکنه و با اعتقاد یا عدم اعتقاد به این اتفاق مهمی نمی افتد اما مسئله پیشوایان مذهبی فرق داره و ما میخواهیم به یچیزی معتقد بشیم. میگم بفرض تاریخی نقل شده از میان همه تواریخ و زندگانی آدمهای تاریخ بشر این 14نفر موجودات عجیب غریب و خیلی خوشگلی هستند با زندگانی عاشقانه و عارفانه و بهترین سلوک فردی اجتماعی ممکن. ما عاشقشون شدیم. چی میگید؟ میگن متوهمید؟ یچیزی ساخته پرداخته اید. چی بگیم؟ دوم: جواب شبهه قدیمی خداپرستی بخاطر وجود ترس و نیاز به اتکایی الکی { به تعبیر اونا} را چگونه باید جواب داد؟ با تشکر از استاد لطفا جواب کاملی ارائه بدید بعضی از بحث های کم فایده سیاسی را مفصل جواب میدید بعضی سوالات اساسی را خیلی خلاصه و ارجاع میدید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی در ضرورت عصمت انبیاء و امامان داشته‌ام. شاید کمک کند 2- خداپرستی را باید با برهان نشان داد. در برهان صدیقین از یک طرف ثابت می‌کنیم که همه‌ی موجودات به وجود مطلق که کمال مطلق است ختم می‌شود و از طرف دیگر هرکس در ذات خود عین ارتباط با حق است و خداپرستی انعکاس این ارتباط ذاتی است. عنایت داشته باشید این سؤالات سؤالاتی نیست که در محدوده‌ی یک سؤال و جواب قابل طرح باشد. به همین جهت باید با رجوع به کتاب‌هایی که در این موارد بحث کرده‌اند جواب خود را به صورت کامل بگیرید. موفق باشید
8702
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت علیهم السلام در صفحه 286 فرموده اید: مقام و مرتبه مخلَصین اصلاً جایی نیست که شیطان بتواند در حوزه ی شخصیتشان وارد بشود چون توسط خدا خالص شده اند، مقامی است که شیطان در آن مقام دستگیره ای ندارد که بدان متوسل شود و بهانه ای برای تحریک داشته باشد. پس استاد چرا شیطان در هنگامی که حضرت ابراهیم علیهم السلام میخواستند حضرت اسماعیل علیهم السلام را قربانی کنند ایشان را وسوسه میکرد؟ مگر شیطان نمیدانست که ایشان از مخلَصین است؟ یا در مورد معصومین اگر خداوند اراده کرده که آنها پاک و خالص باشند پس یک نوع جبر است و آنها از خود اختیاری ندارند که گناهی مرتکب شوند ؟ لطفا راهنمایی بفرمائید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در مخلَص‌بودن حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» همین بس که شیطان نتوانست هیچ تأثیری بر اراده‌ی حضرت داشته باشد، و خود شیطان هم گفت: فقط مخلَصین تحت تأثیر اغوای من قرار نمی‌گیرند و در مورد حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» نیز همین‌طور شد. 2- در رابطه با عصمت تکوینی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و اختیار آن‌ها، اخیراً که آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب در شنبه‌شب‌ها بحث شد عرایضی داشتم. خوب است که به صوت آن بحث رجوع فرمایید تا روشن شود عصمت معصومین با علم به گناه به آن‌ها داده می‌شود و به همین جهت خودشان زشتی گناه را می‌بینند و با اختیار خودشان از آن دوری می‌کنند. موفق باشید
8685
متن پرسش
سلام و خسته نباشید ارسال مجدد سوال با توجه به اینکه در حال نگارش مقاله ای با عنوان فاطمه (س) و تربیت زن امروز هستم. سوالات زیر در مورد این بانوی بزرگوار برایم مطرح است: اگر به زن امروز پیشنهاد کنیم که در راستای رفع معضل اجتماعی دختران جامانده از ازدواج و زنان بیوه و مطلقه، راضی به ازدواج مجدد همسرش شود. این شبهه مطرح میشود که چرا حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) این کار را در زمان حیات همسران اولشان انجام ندادند. با توجه به اینکه این ضرورت در آن دوره هم وجود داشته است. و نمیتوان به صرف استناد روایت امام صادق (ع) که فرموده اند حضرت علی (ع) به علت اینکه فاطمه (س) از خون حیض پاک بوده است. از داشتن همسر دوم نهی شده اند. چرا که هنوز ضرورت اجتماعی آن منتفی نمیشود و همچنین در مورد حضرت خدیجه (س) اینگونه نبوده است. و اساسا آیا میتوان در زمینه ازدواج دوم به زنانی استناد نمود که خود این اتفاق در زندگیشان رخ نداده است؟ سوال دوم: اینکه حضرت زهرا (س) فرموده اند برای زن بهتر است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی راببیند. آیا واژه بهتر را میتوان حمل بر استحباب کرد که در صورت مواجهه با امر واجب، مثلا لزوم حضور در عرصه های سیاسی و اجتماعی زن، الویت دوم قرار بگیرد؟ سوال سوم: داستان داشتن گردنبد و پرده از جانب حضرت زهرا (س) و دیدن پیامبر (ص) و ترک خانه زهرا (س) را چگونه توجیه کنیم که حمل بر ترک اولی از جانب معصوم (ع) نباشد؟ آیا معرفت پیامبر را حضرت زهرا (س) نداشتند که ابتدائا اقدام به این عمل ننمایند. حتی اگر مال، مال خودشان بوده است. سوال چهارم: آیا غیر از سیره حضرت زهرا (س) کلامی از ایشان مبنی بر داشتن فرزند زیاد هست که توصیه به زن امروز برای فرزندآوری بیشتر باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- با توجه به این که فرهنگ چند همسری به‌راحتی در آن زمان رواج داشته و با توجه به مسئولیت خاصی که رسول خدا«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله» و حضرت علی«علیه‌السلام» در ابتدای کار داشتند صلاح نبوده کاری که از طریق بقیه به راحتی در حال انجام‌دادن بوده، به عهده بگیرند. 2- همین‌طور که متوجه‌اید اگر شرایط اجتماعی طوری باشد که بتوان به آن توصیه عمل کرد که زن با هیچ نامحرمی روبه‌رو نشود خوب است، ولی این توصیه هرگز به این معنا نیست که زنان از آنچه باید انجام دهند عقب‌نشینی کنند. 3- قبلاً هم عرض کردم ظاهراً رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» متوجه بودند این خانواده می‌توانند در موقعیتی از عصمت باشند که حتی توجه به پرده‌ی گل‌دار و یا داشتن آن گردن‌بند برایشان مانع راه خواهد بود و به حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» متذکر شدند. مثل آن‌که قرآن برای رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» نماز شب را واجب می‌کند. 4- نمی‌دانم ولی همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید سیره‌ی ایشان نشان می‌دهد که در این سنّ کم چگونه وظیفه داشتند از فرزندآوری غفلت نکنند. موفق باشید
8686
متن پرسش
با سلام: به نظر می آید معنایی که در کتاب هدف حیات زمینی آدم از شجره فرموده اید که منظور دنیاست با روایتی از عیون اخبارالرضا در تضاد باشد: از امام رضا (ع) روایت شده که فرمودند: آدم با خود گفت آیا خداوند بشری بهتر از من خلق کرده است؟ خداوند فرمود: به ساق عرش بنگر. آدم دید نوشته است: لااله الا الله محمد رسول الله، علی ابن ابیطالب امیر مومنان (ع) همسر او سرور زنان عالمین (س) و حسن (ع) و حسین (ع) سرور جوانان بهشت. آدم گفت پروردگارا اینان کیستند؟ فرمود: اینان از نسل تو هستند آنان از تو و همه آفریدگانم بهترند... مبادا به دیده حسد به آنان بنگری که ترا از جوار خود بیرون میکنم. آدم به دیده حسد به آنان نگریست شیطان بر او مسلط شد تا از آن درخت خورد. گویا درخت همان حسد آدم به مقام اهل بیت (ع) بوده. این تفسیر با تفسیر درخت به دنیا چگونه جمع میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از این نوع موارد زیاد داریم که یک موضوع با موضوعات زیادی تطبیق می‌کند. نمونه‌ی این‌ها را در تفسیر المیزان ملاحظه خواهید کرد که به آن اصلاحاً «جَرْی» می‌گویند. موفق باشید
8667
متن پرسش
سلام علیکم " استاد بزرگوار در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت از صفحه 202 الی 205 موضوعی طرح شده با عنوان ارتباط جان ها با امام قبل از تولد "که به شرح یک حدیث پرداخته شده است " (کافی ج 1 ص 438 ) در شرح این حدیث اشاره شده که جان هر انسان قبل از بدن با امامش روبرو شده و اشاره کردین که همه شما با امیرالمومنین علیه السلام در وقتی که فقط جان بودید بیعت کردید اما در صفحه 204 نوشته شده قضیه این است که شما قبل از این که به صحنه حیات دنیایی بیایید اختیارا خودتان را به صحنه ی ارتباط با حق یا عدم ارتباط با حق سپرده اید و بعد تقاضای حضور عینی و خارجی و دنیایی کرده اید و خداوند هم از آنجایی که سمیع و علیم است این تقاضا را شنید و پذیرفت . استاد عزیز من با موسسه تماس تلفنی گرفتم اما متآسفانه نتوانستم جواب مناسبی دریافت کنم " در صورت امکان این مسئله را برای من کمی توضیح دهید که پس تکلیف فطرت خداجوی انسانها چه میشود و اینکه انسان از خدا تقاضا کرد و خدا پذیرفت یعنی چه ؟ خواهش میکنم به صورت ساده و قابل فهمی به این پرسش پاسخ دهید . ممنون التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این نکته‌ی اخیر بحث ساده‌ای نیست که انتظار دارید بتوانیم راحت بحث کنیم. پیشنهاد می‌‌کنم سر فرصت مباحث مربوطه به اعیان ثابته را دنبال کنید تا ان‌شاءالله بشود چند موضوعی را که فرمودید با هم تطبیق دهیم. موفق باشید
8646
متن پرسش
با سلام: بعضی گفته اند منظور از شجره ممنوعه مقام و یا علم محمد و آل محمد(علیهم السلام) بوده و گویا منبع روایی هم دارد. نظر شما راجع به این تفسیر چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین طور است که هیچ کس نباید طلب مقام عصمت آن عزیزان را بکند بلکه باید به کمک هدایت آن عزیزان به سعادت برسد. موفق باشید
8620
متن پرسش
سلام علیکم. اینکه امام حسن مجتبی علیه السلام، صاحب حوض کوثر میباشند به چه معناست؟ جایگاه پیامبر و امام علی (علیهما السلام) نسبت به این حوض چگونه تعریف میشود؟ (منظورم باطن این قضیه است)
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همه‌ی ائمه«علیهم‌السلام» صاحب حوض کوثرند، زیرا همه‌، منبع و سرچشمه‌ی انوار توحیدی هستند که جان‌ها را سیراب می‌کنند. موفق باشید
8543
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. در قرآن ابلیس به عنوان دشمن آشکار انسان بارها معرفی شده است. آیا امکان دارد که ابلیس توبه نماید؟ و آیا راه برگشت برای او وجود دارد؟ اگر پاسخ منفی است آیا نمیتوان گفت (نعوذ بالله) که علم خدا به این موضوع تولید جبر برای ابلیس کرده است؟ و آیا در این صورت عدالت خداوند زیر سوال نمی رود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: راه توبه برای ابلیس بسته نیست، همان‌طور که راه گناه برای معصومین بسته نیست. ولی همان‌طور که خدا می‌داند ائمه«علیهم‌السلام» با اراده‌ی خودشان تا آخر، عصمت خود را حفظ می‌کنند و آن‌ها را شایسته‌ کرد تا هدایت ما را به عهده بگیرند، می‌داند شیطان دشمنی خود را با بشر ادامه می‌دهد و به ما می‌گوید مواظب او باشید. ملاحظه کنید علم خدا موجب جبر نمی‌شود چون علم خدا علم به عمل ما است آن‌طور که ما اختیار می‌کنیم. موفق باشید
8509
متن پرسش
سلام علیکم اگر آدمیت همه انسانها به شجره ممنوعه نزدیک شده پس اهل بیت (ع)هم باید به شجره نزدیک شده باشند، این مطلب با اینکه اهل بیت (ع) عصمت تکوینی دارند چگونه جمع میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بین مقام نور عظمت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و مقام انسانی آن‌ها باید فرق گذاشت. به همین دلیل که آن‌ها در روی زمین آمدند و آمدن روی زمین به جهت نزدیکی به شجره بوده. پس آن‌ها نیز از جهت جنبه‌ی بشری به شجره نزدیک شده‌اند چون آدم به جهت آدمیت‌اش به شجره نزدیک شد نه از جنبه‌ی نبوتش که مافوق دنیا و مافیها است. موفق باشید
8510
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. استاد تحف العقول را مطالعه می کردم سوالاتی برایم پیش آمد و از شما خواهشمندم بنده را راهنمایی فرمایید: 1. در جایی از کتاب نوشته شده بود کسی راجع به قضا و قدر از امیرالمومنین علیه السلام سوال کرد که امام فرمود: اگر فلان مطلب را بگویی تو را می کشم و اگر بهمان مطلب را باز تو را میکشم و طرف پرسید پس چه بگویم و...استاد سوال من این است با آن همه رأفت حضرت امیر و علم و اجتهادشان، آیا سزاوار است کسی را به خاطر کلامی بکشند و یا تهدید به این امر کنند؟ اصلا چرا در پاسخ به آن فرد از این لفظ استفاده کردند؟ 2. امام رضا علیه السلام در جایی فرمودند ذنوب الأنبیاء صغار، استاد مگر اصلا انبیاء ذنب و گناه دارند؟ مراد ترک اولی است؟ پس چرا به این صراحت اسم ذنب آمده است. تشکر از صبوری و حلم شما. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این‌هائی که در هر دو قسمت پرسیده‌اید اصطلاحات خاص محاوره است به همین جهت گفته می‌شود باید برای فهم روایات علم مخصوصش را نیز به‌دست آورد. مثل آن‌که در قرآن لغت زکات به‌کار می‌رود در حالی‌که با دقت کامل می‌فهمیم این زکات به معنای مصطلح آن نیست. «ذنب» به معنای دنباله‌ی عمل است، مثل آن‌که دُم حیوان را نیز ذَنَب می‌گویند. حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌خواهند بفرمایند تبعات منفی کارهای انبیاء خیلی کوچک است. در هرحال اگر مدتی با روایات مأنوس گردید، خودتان متوجه این فرهنگ می‌شوید. موفق باشید
8499
متن پرسش
سلام علیکم درست است که از لحاظ مقام معنوی همه در طول اهل البیت هستند و کسی در عرض آنها نیست ولی اهل البیت از لحاظ انسان بودن (نه انسانیت) در عرض همه انسانها هستند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اشکالی ندارد که اهل البیت از نظر انسان‌بودن مثل غذاخوردن و جسم‌داشتن در عرض بقیه باشند، ولی این مربوط به بدنشان است. به قول مولوی در رابطه با حضرت محمد«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله»: «در یکی نقش‌اش نشسته در جهان .... وان دگر نقش‌اش چو مَه در آسمان». موفق باشید
8328
متن پرسش
با سلام وارادت خدمت استاد عزیز در تفسیر سورا اعراف درباره عهد الست فرمودید که همه انسانها بدون استثنا ربوبیت خدا اقرار کردند 1- آیا در عهد الست به معاد و نبوت هم اقرا کردند؟2-آیا همه انسانها به ولایت اهل البیت اقرار کردند ؟3- اگر همه به ولایت اهل البیت اقرار کردند پس چرا حضرت علی خطاب به شخصی که گفت من ولایت ومحبت شما را دارم فرمود:همانا خداوند روح‌های مردم را دو هزار سال پیش از بدن‌هایشان آفرید و سپس دوستان ما را به ما عرضه کرد، به خدا سوگند که روح تو را در میان آن‌ها ندیدم، پس تو کجا بودی؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1 و 2- در عهد الست وقتی ربوبیت حضرت حق را یافتند حتماً نبوت و معاد و ولایت انسان‌های معصوم که صورت ربوبیت حق است مورد تصدیق همه قرار گرفته 3- در عهد الست حقیقت انسان در معرض آن شهود قرار گرفته بدون آن‌که شخص خاص و یا جزء جزء افراد مطرح باشد. به تعبیر علامه طباطبایی؛ آن‌جا مقام امرالهی است که مقام واحدی است ولی در مقام دیگر هرکس به شخص خود باید با ولایت اولیاء تکلیف خود را روشن کند و در این مرحله است که حضرت به ابن‌ملجم فرمودند: در آن شرایط تو را ندیدم که با من عهد کرده باشی. موفق باشید
8329
متن پرسش
سلام علیکم (خصوصی) با تشکر از پاسخ جامع حضرتعالی کم سوادی بنده را ببخشید در سوال 8277 آن قسمت پاسخ شما که فرمودید مثل نور بی‌رنگ نازله نسبت به نور بی‌رنگ شدیدتر در واقع بیان کننده این است که هرکس طهارت و نورانیتی دارد همان نورانیت و طهارت اهل البیت را دارد اما به نازله؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است. تأکید بنده آن است که هرکس در ذیل طهارت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» قرار گیرد در عین جامعیتی که پیدا می‌کند آن نور را به صورت نازله دارد. به همین جهت نور بی‌رنگ را مثال زدم که جامع هفت نور است در عین حال یک نور است. موفق باشید
8277
متن پرسش
سلام علیکم حضرتعالی فرمودید: مطهرون - به اعتبار آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب- بالإصاله اهل بیت هستند و بالتّبع هرکس به همان اندازه‌ای که از طهارت بهره‌مند است می‌تواند با حقیقت قرآن مأنوس باشد. حال اگر کسی از طهارت به همان روشی که فرمودید بهرمند شد می شود گفت که این طهارت از جنس طهارت اهل البیت است اما به نازله. و یا در مورد علمایی مثل امام که فرمودید قلبشان نورانی است آیا این درست است که این همان نورانیت اهل البیت است امام به نازله؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بسیار نکته‌ی دقیق و درستی است، لذا هرکس در ذیل نور اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به قرآن رجوع کند توان ارتباط با قرآن را به همان اندازه دارد و عملاً در جامعیت روحی است در عین نازل‌بودن. مثل نور بی‌رنگ نازله نسبت به نور بی‌رنگ شدیدتر. موفق باشید
8282
متن پرسش
با سلام در کتاب هدف حیات زمینی آدم نوشته اید در داستان آدم به اختیار شیطان به سجده نکردن در عین تکوینی بودن آن اشاره کرده اید و در پاورقی فرموده اید مثل عصمت تکوینی ائمه در عین داشتن اختیار.عصمت تکوینی ائمه در عین داشتن اختیار با داشتن دو ساحت مقام نوری و نفس ناطقه قابل توجیح است،اما در مورد شیطان این مطلب را اصلا متوجه نمیشوم.اگر امکان دارد این مطلب را تبیین فرمایید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شیطان هم از آن جهت که از جنّ است و جنّ از آن جهت که دارای بدن و روح است و مثل فرشتگان نیست، و جسم شیطان از مارِج و لهیبی از آتش است ولی روح‌اش مجرد است. پس شیطان هم می‌تواند از جهت تکوینی مورد خطاب سجده باشد در عین آن‌که اختیار دارد می‌تواند دستور را انجام ندهد. در جلسه‌ی اخیر تفسیر سوره‌ی احزاب در مورد رابطه‌ی عصمت تکوینی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و اختیار آن‌ها عرایضی داشته‌ام که إن‌شاءاللّه ادامه دارد. موفق باشید
8268
متن پرسش
سلام بر استاد و خسته نباشید ببخشید استاد اگه میشه نظرتون رو در مورد این مطلب که در مورد مقام عرفانی حضرت زهرا سلام الله علیها در یه وبلاگ نوشته شده بفرمایید ... .((((( مقدمه اول اینکه، هر موجودی که در عالم هستی وجود داره، دارای یک ویژگی است که اگر اون رو نداشت اصلا وجودی رو دریافت نمیکرد و اون ویژگی قابلیت و پذیرش وجودی هست که اون موجود داره، یعنی اینکه هر موجودی ظرف پذیرش وجود خودش است، به عبارت دیگه موجودات از اون جهت که وجود خودشون رو از علت خود دریافت کردند، قابل هستند و اون علت، فاعل. این واقعیت در مورد کل عالم وجود هم صدق میکنه یعنی کل عالم وجود دارای یک جنبه پذیرش و قابلیت برای دریافت وجود خودش هست و اگه اون قابلیت رو نداشت عالم هستی موجود نمیشد، به این مقام در اصطلاح عرفانی می گویند مقام نفس کل، پس در عالم هستی حقیقتی به نام نفس کل هست که اگه نبود، عالم خلقت موجود نمیشد، به عبارت دیگه نفس کل، ظرف و بستر وجود عالم است. اما مقدمه دوم اینکه، هر مقام و حقیقتی که دارای تجرد تام هست، در هر یک از مراتب وجود از صقع ربوبی گرفته، یعنی تعین اول یا مقام احدیت و بعد از اون، تعین ثانی یا مقام واحدیت تا عوالم خلقی، یعنی عالم عقل یا جبروت، عالم مثال یا ملکوت و عالم ماده یا ناسوت، متناسب با مرتبه وجودی اون عالم، دارای مصداق و مظهر و تجلی تام است که این شامل نفس کل هم میشه، دلیلش این هست که مجرد تام هیچ مانعی چه فاعلی و چه قابلی برای ظهورش نداره برای همین در تمام عوالم وجودی حضور داره. و مقدمه سوم اینکه، بین تجلی و صاحب تجلی یا همان ظاهر و باطن، سنخیت کامل وجود داره، چون در واقع یک چیز هستند در دو مرتبه. نتیجه اینکه، مصداق و مظهر نفس کل در عالم ماده، باید اولا کامل ترین موجود باشه یعنی انسان، اون هم در مقام فعلیت کامل، چون مقام نفس کل به وسعت تمام عالم وجود هست و حامل تمام کمالات وجودی و ثانیا جنبه قابلیت در اون غلبه داشته باشه، چون نفس کل مقام قابلیت عالم هستی است، این یعنی انسان کامل مونث(زن)، چون در زنها جنبه قابلیت و پذیرش، بر جنبه فاعلیت غلبه داره. و آن مصداق و مظهر کسی نیست جز صاحب عصمت کبری، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، حالا فهمیدید که چرا میگویند حضرت زهرا (س) مادر تمام عالم وجودند و واسطه فیض در خلقت عالم هستی))))) ممنون میشم استاد و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بسیار سخن خوب و عالمانه‌ای است زیرا در هرصورت نفس کل یا مقام قبول، مصداق و تعیّن می‌خواهد و همه‌چیز گواه است که آن مصداق زهرای مرضیه«صلوات‌اللّه‌علیها» است که در تشریع ظهور تامّ و تمام عبودیت است و از این لحاظ مقصد خلقت است، زیرا خداوند جنّ و انس را برای عبودیت خلق فرموده. موفق باشید
7980
متن پرسش
باسلام در غیر انبیا و معصومین، ظاهرا سیر تکامل معنوی وجود دارد. یعنی طول عمر زندگی دنیایی بستری برای رشد معنوی و قرب آنهاست. مثلا آیت الله بهجت در 40 سالگی بیشتر از 30 سالگی تکامل معنوی و قرب الهی دارند. یعنی در غیر معصومین، انسانها در طول عمر، با عمل به دستورات الهی ، هر روز بر درجات معنوی و قرب الهی شان افزوده می شود. مثلا آیت الله قاضی در 50 سالگی چندین برابر 20 سالگی شان رشد معنوی و مقامات دارند. حال سوال اینست در مورد انبیا و 14 معصوم به چه شکل است. آیا آنها هم در بستر زمان رشد می کنند یا اینکه از همان اولین روز حضور در دنیا در انتهای مقام معنوی و تکوینی خود قرار دارند. مثلا حضرت زهرا (س) در یک روزگی با ده سالگی با 18 سالگی به لحاظ مقام تکوینی و قرب الههی تفاوت دارند؟ آیا عمل به دستورات شریعت توسط معصومین و انبیا سبب رشد معنوی آنها می شود یا صرفا موجب حفظ آنها در همان مقام معنوی که در همان روز نخست حضور در دنیا داشتند می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این بحث را بحمداللّه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» داشته‌ایم. عصمت ائمه«علیهم‌السلام» موهبی است. یعنی کمال انسانی را به آن‌ها می‌دهند و آن‌ها باید در طول عمر آن را حفظ کنند و کمال آن‌ها به حفظ آن عصمت است که کار فوق‌العاده مشکلی است. زیرا در عین داشتن خصوصیات انسانی، مثل غضب و شهوت باید آن عصمت را حفظ کنند. بر عکس ملائکه که عصمت آن‌ها با ابعاد بشری روبه‌رو نیست. موفق باشید
7655
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در مورد داستان زیبای حضرت خضر و موسی علی نبینا و علیهما السلام ایا می توان گفت حضرت موسی خواهان رسیدن به مقام کشفیات ذاتیه بوده و برای همین خداوند او را به حضرت خضر ارجاع می دهد چون مرحوم علامه طهرانی می گوید در کشفیات ذاتیه هست که سر قضا و قدر برای سالک هویدا می شود و با توجه به اینکه 3 داستان مطرح شده ذیل ملاقات موسی و خضر در مورد سر قضا و قدر است ایا می توان این مطلب رسیدن به کشفیات ذاتیه را برای حضرت موسی مطرح نمود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به نظرم نکته‌ی خوبی است. زیرا سالک باید در مقام فنای ذاتی در شرایطی قرار گیرد که از خود هیچ ارده‌ای بروز ندهد و شرط حضرت خضر«علیه‌السلام» با حضرت موسی«علیه‌السلام» نیز همین بود که «فَلا تَسْئَلْنی‏ عَنْ شَیْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً» سؤال نکن تا خودم برایت به موقع بگویم. موفق باشید
7630
متن پرسش
با سلام حضرت رسول یک نفس ناطقه دارند و یک حقیقت نوری و فرموده اید از جنبه نفس ناطقه است که وحی را از جبرائیل دریافت میکنند و روحشان توسط عزرائیل قبض میشود.استاد گرانقدر آیا مقام نوری ونفس ناطقه حضرت رسول از یکدیگر جدایی دارند؟این موضوع را متوجه نمیشوم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: دو مقام است که در شخص رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» جمع است و حضرت با عبادات خود با مقام نوری خود متحدند. موفق باشید
7633
متن پرسش
با سلام با توجه به تساوی من زن و مرد چرا از 14 معصوم فقط یکی از انها زن بوده و مابقی شان مرد می باشند؟ همچنین بروز و ظهور خصوصیاتی همچون ترس و ... در زن و مرد متفاوت بوده در حالی که من همگی آنها یکی و متعلق به خدا می باشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- از آن‌جایی که امام باید در امور اجتماعی از جمله در جهاد شرکت داشته باشد و جبهه را فرماندهی کند اقتضا می‌کند که باید امام مرد باشد. ولی در اسلام از نظر مقام قدسی بین زن و مرد تفاوتی نیست که بنده در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی داشته‌ام 2- اگر انسان‌ها اعم از زن و مرد در زیر سایه‌ی اسلام قرار گیرند ضعف‌هایشان برطرف می‌شود وگرنه بعضی ضعف‌ها در مردها هست که در زن‌ها نیست و بالعکس. موفق باشید
7634
متن پرسش
با سلام منظور از اینکه جسم حضرت عیسی بالا برده شد،این است که شدت وجودی پیدا کرد؟اینکه الآن در آسمان چهارم هستند به مرتبه معنوی ایشان اشاره دارد؟در مورد حضرت ادریس هم در سوره مریم آمده"رفعناه مکانا علیا"این تعبیر با تعبیر"رافعک الی"در سوره آل عمرا ن راجع به حضرت عیسی آمده چه تفاوتی دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در رابطه با هر دوی این دو پیامبر خدا بحث در آن است که آن‌ها با جسمی لطیف‌تر از جسمی که در عالم ماده هست در عالمی بالاتر از عالم ماده به‌سر می‌برند و جنبه‌ی روحانی آن‌ها بر جنبه‌ی مادی آن‌ها غلبه دارد. در مورد حضرت ادریس داریم که ده سال هیچ غذایی نخوردند. تعبیری که برای حضرت عیسی به‌کار رفته است نشان از قرب خاصی دارد که مخصوص خود حضرت است ولی در مورد حضرت ادریس تعبیر «مکان برتر» شده است که حکایت از جایگاهی است که آن جایگاه برتر می‌باشد، در حالی‌که برای حضرت عیسی«الیَّ» به‌کار رفته که بدون قید مکان قرب به سوی حق را حکایت می‌کند. واللّه اعلم. موفق باشید
7644
متن پرسش
سلام در کتاب"انسان از تنگنای بدن" در مورد مقام حضرت فاطمه نوشته بودید که ایشان مقام نفس کل و حضرت علی مقام عقل کل را دارند.در توضیح این دو مقام به طور مختصر چیزی نوشته بودید ولی واضح نبود. آیا منظور شما از عقل کل،تعین اول است؟؟ و منظور از نفس کل،تعین ثانی است؟؟ عقل کل و نفس کل را از منظر عرفان نظری میشه کمی بیشتر توضیح دهید. ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متوجه نکته‌ی خوبی شده‌اید. عرفا برای مراتب عالم مظهر قائل‌اند و بهترین مظهر برای تعیّن اول از یک لحاظ و در مقایسه با مقام زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها»، وجود مقدس علی مرتضی«علیه‌السلام» است. با نظر به این‌که زهرای مرضیه«علیهاالسلام» مقام قبول تجلیات انوار عقل کل باشد ، صورت تامّ و تمام بندگی را که مقصد همه‌ی انسان‌ها است محقق می‌کند. عنایت داشته باشید که در این مباحث نظر به شخصیت آن انوار مقدس است و شخص آن‌ها صورت و حامل آن مقام است. موفق باشید
نمایش چاپی