بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام حسین«علیه السلام» - کربلا

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33682
متن پرسش

کل جمهوری اسلامی حرم است از این جمله بالاتر چی داریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مسیر نور همه انبیاء و شهدای صدر اسلام و کربلا و انقلاب اسلامی منجر به تحقق جمهوری اسلامی شده، حقیقتاً جمهوری اسلامی «حرم» است تا مردمی که به دنبال اُنس با حقیقت‌اند با نظر به کلیّت نظام، خود را در مغز هستی حس کنند. موفق باشید

33633
متن پرسش

با سلام: استاد گرامی خانمی هستم خانه دار که توفیق داشتم در پیاده روی اربعین امسال شرکت کنم. بیشتر از همه چیز گشودگی بعضی از زنان عراقی ذهن مرا مشغول کرد که چطور آنان حاضر هستند زنان در خانه آنها لباس خود را بشویند. چه با دست چه با لباسشوئی. ازشما می‌خواهم مرا راهنمائی کنید که چطور می‌شود آدم انیقدر گشوده شود؟ اگر اینطور بگوییم که نور امام آنها را فراگرفته، پس چطور فقط بعضی ها را فراگرفته و شاید ما زنان ایرانی کمتر این گشودگی را داشته باشیم. ممنونم می شوم در این باره توضیح بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. به تاریخی که در حال وقوع است باید فکر کرد که چگونه عده‌ای را فرا می‌گیرد. عرایضی در این رابطه شده است که خوب است به آن‌ها رجوع شود. مثل «زیستن اربعینی» و یا کلیپ‌هایی که در مسیر اربعین گفتگو شده است. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11448 و https://eitaa.com/matalebevijeh/11696

33549
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: در اربعین امسال که پیاده روی کردیم از نجف تا کربلا. برای من جالب بود که در بین راه، صدای همخوانی کربلا کربلا ما داریم می آییم که اولین بار سال شصت دو یا شصت و سه شنیده بودم در پیاده روی اربعین پخش می شد. البته آن موقع کودک من بسیار کوچک بود، شاید حدود دو سال داشت ولی بعد ها آن را تکرار می‌کرد و شعر کودکی او شده بود و امسال اولین بار بود که خداوند توفیق زیارت ائمه (ع) را نصیب او کرده بود و شنیدن این صوت پیاد روی و در راه کربلا بسیار جالب بود. من متوجه شدم که بعد از اینکه کتابی یا مطلبی خوانده یا دیده و یا شنیده می‌شود، بعد از سال ها به آن می رسد. آیا همینطور است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین مواردی بعضاً پیش می‌آید ولی نمی‌توان آن را یک قاعده دانست. موفق باشید

33456
متن پرسش

با سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد: این حسادت زنانه برای بعضی مشکل ساز شده است! حتما می‌شده زنها از این حسد رهایی بیابن که خداوند در قرآن هم فرموده، مردها میتونن چهارتا زن بگیرن! استاد: من کاری به هواپرستان ندارم که تایید این حکم می‌کنند و از آن سوء استفاده کرده و می‌کنند. یا افرادی که ردّ حکم خدا می‌کنند و جور دیگه ای خودشونو در مضیغه و سختی نگه داشته اند. فقط راه رهایی از این حسد برایم مهم است. شما برای رفع بدبینی به فردی در سایت فرموده بودید که اثری مستقل از خدا برای دیگران قایل نشو. صاحب اختیاری که تدبیر امور به دست اوست. من هم جوابی اینچنین قانع کننده و خدایی پیغمبری برای حسدم می‌خواهم. و دیگه خسته و مستاصل شده ام. چگونه باید دید؟ یکی من را از این نابینایی و جهنم نجات بده....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به وسعت انسانی خود فکر کنید و راهی که صاحب و خالق هستی برای ما گذارده که اگر شرایط طوری بود که مردان احساس وظیفه کردند با زنان دیگری ازدواج کنند، برای زنان در وسعت بیکرانه خود قابل پذیرش باشد و آن را امری برای تنگنای زندگی خود که مأوایی الهی باید باشد، تصور نکنند. عرایضی در این مورد در سوره احزاب شد. عمده آن است که بفهمیم چگونه می توان با نظر به بیکرانگی خود از «حسد» و نداشتن آنچه دیگران دارند؛ آزاد شد. راستی را! اگر انسان مستغنی به الطاف و رحمت الهی است، از نداشتن‌هایی که دیگران دارند، ناراحت می‌شود؟ ندیدید در این سفر اربعینی آن‌هایی که ذیل زیارت حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» با انواع رحمت‌های الهی منوّر شدند، چگونه هیچ نداشتنی برایشان مهم نبود؟ و به جای این‌که خشمگین شود چرا اتاق آن‌ها تنگ و سخت بود، در جهانی حاضر بودند که بود و نبود اتاق برایشان مساوی بود. موفق باشید   

33445
متن پرسش

با عرض سلام: مرگ صدام و ملکه رو دیدم. خدا قسمت کنه تا جوونم فروپاشی کاخ سفید رو خیلی زود ببینم شاد بشم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:إن‌شاءالله. مطمئن باشید همان‌طور که امام عسکری «علیه‌السلام» فرمودند یکی از نشانه‌های مومن، زیارت اربعین است بدین معنا که همچنان نور توحیدی امام حسین «علیه‌السلام» ادامه دارد حتی اگر چهل روز اُمویان با خفقان خود بخواهند مطلب را تمام کنند؛ در همین رابطه انسان مؤمن مطمئن است در دل سیطره رسانه‌ای جهان کفر آنچه می‌ماند و پایدار و شکوفا می‌شود،  انقلاب اسلامی است. موفق باشید

33384
متن پرسش

ضمن عرض سلام محضر شما استاد عزیز و التماس دعا در سفر اربعینی که در پیش دارید. سوال بنده اینست که برای اربعین تا کجا جا دارد با زن و بچه برویم؟ در پرسشهای قبلی جواب حضرتعالی را دیدم ولی هنوز ابهاماتی در ذهنم هست شما فرمودید اگر دچار رنج و مشقت غیر قابل تحمل می‌شوید و ممکن است نتوانید بهره ببرید، نروید بهتر است و.... این برای خود پدر و مادر صادق است برای فرزند چطور است؟ مثلا یک کودک ۴ ساله آیا فرقی می‌کند این فضا را ببیند یا نبیند؟ آیا پدر و مادر باید به این فکر کنند که بردن این فرزندان خردسال بجز دست و پاگیری برای خود و همراهان نتیجه دیگری ندارد؟ یا نه ممکن است نتایجی برای آنها هم داشته باشد؟ اگر پدر و مادر تقسیم وقت کنند مثلا به صورت دو نیمه ۷ روزه یکی برود و دیگری فرزندان را نگه دارد و بعد دیگری برود و چون زمان را کوتاه می‌کنند باز هم ممکن است به نتایج مطلوب و بهره زیارت نرسند، کار خوبیست؟ به طور کلی از طرفی عشق می‌گوید در هر صورت برو و عقل می‌گوید تدبیر کن شما بودید چه می‌کردید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کودک خردسال ۴ ساله توان درک و حفظ خاطره‌های آن سفر مبارک را دارد. آری! مگر آن‌که به زحمت بیفتد و آن بیشتر مربوط به کودکان یکی دو ساله است. إن‌شاءالله سفری است بسی مبارک و زندگی‌ساز. موفق باشید

33379
متن پرسش

با سلام و احترام: جناب استاد حدود یک ماه است که به درگیری درونی شدیدی مبتلا هستم. پنج ماه پیش برای اولین بار توفیق زیارت اباعبدالله نصیب بنده شد، از همان‌جا و همان وقت مدام برای زیارت اربعین دعا و نذر می‌کردم. اما اکنون چنان نسبت به مسئله‌ غافل و فراموشکار می‌شوم که نگو و نپرس... ابتدا آنقدر سهل‌انگاری کردم که قرعه کاروان دانشگاه به نام دیگران افتاد و پس از آن هم هر بار که به موضوع فکر می‌کردم، یک احساس درونی منفی شدید (چیزی شبیه به سوءظن و ترس و یاس) مانع می‌شد که از راه‌های دیگر برای ثبت‌نام اقدام کنم. نمی‌دانم این تردید که «شاید بهتر است نروم» حاصل وسوسه شیطان است یا واقعا و حقیقتا هزار و یک مصلحت هست که باید از این سفر صرف‌نظر کنم. یک پیام خبری از مرزها و وضعیت مسافران یا یک نوای نوحه‌هایی مانند «به تو از دور سلام» چنان تکانم می‌دهد و قلبم را زیر و رو می‌کند که حد ندارد اما باز منتهی می‌شود به همان درگیری درونی که در آن شکست‌خورده ترین فرد عالم می‌شوم. ناخودآگاه ذهنم به سمت مسائل دیگر فرار می‌کند تا از این کشمکش رها شود. و باز کافی‌ست نامی از امام حسین و کربلا و اربعین ببینم یا بشنوم تا دوباره دنیا روی سرم آوار شود که آخر، این رسم عاشقی ست؟! افتاده‌ام در یک دور باطل اما فرسایشی چون به هر حال زمان می‌گذرد و فرصت می‌رود و این ناآرامی دفعه بعد قوی‌تر و شدیدتر بروز می‌کند. گاهی در تصمیم‌گیری‌ها وسواس دارم اما این حجم از تردید را تا به حال تجربه نکرده بودم... از یک طرف حاضرم نصف عمرم را برای یک کربلا بدهم؛ از طرف دیگر می‌گویم شاید این آن چیزی نیست که امام از من انتظار دارد و من باید تابع اراده امامم باشم اما از کجا بدانم خواست امام چیست، نکند این افراط باشد در زیارت رفتن، نکند یک زیارت نابه‌جا و بی‌موقع باشد درحالی‌که باید می‌ماندم و به وظایفی که در سفر قبلی به اباعبدالله قول داده بودم (درس و بسیج و کلا فعالیت برای ظهور) عمل می‌کردم، می‌خواهم آنی باشم که امام از من می‌خواهد اما نمی‌توانم تشخیص دهم کدام اولویت دارد، و شیطان هم این وسط از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرد. نام اهل‌بیت که قبلا حالم را عوض می‌کرد و «فما احلی اسماءکم» را بارها به من چشانده بود، اکنون حجم عظیمی از شرمندگی و یاس و سرخوردگی را در ذهن و قلبم خالی می‌کند. نمی‌دانم شاید مسئله به نظر جنابعالی ساده و کوچک باشد اما باور بفرمایید این آخر، به درجه‌ای از ناامیدی رسیده بودم که تصمیم داشتم شب گذشته در مجلس حضرت رقیه از ایشان مرگ خودم را بخواهم. البته ذکر مصیبت‌های اسرای کربلا منصرفم نمود و درواقع به غیرتم برخورد و شرمنده‌ام کرد که بخواهم راحت صحنه را خالی کنم و آرام بمیرم درحالی‌که می‌توانم بمانم و خونخواه اهل‌بیت باشم، آن هم بعد از آن همه قول و قرار با امام حسین و امام زمان (ع). مثل همیشه «بودن برای و به‌خاطر اهل‌بیت» شد تنها انگیزه زنده‌ماندنم، اما آن کشمکش درونی هنوز باقی‌ست... اگر بدانم وظیفه‌ام در این لحظه چیست و کلاً خواسته امامم در هر انتخاب چیست، مشکلی ندارم. اما توانایی تشخیص آن را ندارم و هم می‌ترسم که اشتباه کنم. این شک و وسواس کم‌وبیش با من هست و از بین نمی‌رود که نمی‌رود. اما در این مورد آخر که عرض کردم واقعا نفس‌گیر شده است. و هنوز هم مسئله برایم باقیست؛ امام حسین الآن از من چه می‌خواهد؟...

متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که زیارت، نباید عادت شود احتمال دهید نرفتن آن برای شما که زمانی نیست از آن سفر برگشته‌اید؛ رجحان داشته باشد و از این جهت اصرار نکنید. بگذارید هرچه پیش آید. نهایتاً در روز اربعین حرکت به سوی گلستان‌های شهدا و زیارت آن عزیزان که نوری از حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» را در خود دارند، را از دست ندهید. موفق باشید

33329
متن پرسش

با سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: سوالم اینه که وجود بما هوهو که چیزی نیست که بخواهد موجود باشد بالاخره هر چه که وجود دارد یک ذاتی دارد اما صرف وجود هیچ ذاتی ندارد فقط به معنای هستی و بودن است. و اگر قائل شویم خداوند وجود بما هو وجود است دیگر نمی‌توانیم خداوند را چیزی فرض کنیم باید آن را صرف بودن بدانیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. می‌ماند که قرآن متذکر می‌شود «له الاسماء الحسنی» او در هر جایگاهی از مخلوقات و ممکن‌الوجودها که ظرفیت تجلی او را دارند، به نور اسمی از اسمای حسنایش ظاهر می‌شود و ما هستیم و انوار اسمای حسنای او، آیا آینه‌ای زیباتر از حسین بن علی «علیهماالسلام» در نمایش انوار اسماء الهی او می‌شناسید که به ظهور و به فعلیت آمده باشد؟ موفق باشید

33291
متن پرسش

سلام و عرض ارادت و توفیق روز افزون برای استاد گرامی و همه ی کسانی که در این جبهه فرهنگی فعالیت دارند. استاد دو سوال دارم اول اینکه نظرتان در مورد سخنران انقلابی (استاد احسان عبادی) چیه؟ و آیا اینکه در سخنرانی هایش بعضی از اساتید را تعریف و تمجید می‌کنند مثل رحیم پور ازغدی و بعضی اساتید را همینجور عیب و نقص هایشان را می‌گویند. مثل استاد پناهیان و رائفی پور و همیشه هم می‌گویند مبنای فکرتان را روی این اساتید نگذارید آیا این توصیه ها که میگن درسته؟ با تشکر دعای امام زمان بدرقه راهتان باشد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد که می‌فرمایید اطلاعی ندارم ولی آنچه برای ما مسلّم است همه عزیزانی که در بستر اسلام و تشیع ذیل انقلاب و ولایت فقیه قرار دارند با همه تفاوت‌هایی که در بین‌شان هست، برای ما محترمند و وجود آن‌ها حکایت از سعه انقلاب دارد در چهره‌های مختلف. فراموش نفرمایید که انقلاب اسلامی راهی است به سوی اهدافی بلند و قدسی، حال هرکس در منزلی از منازل این راه حاضر است و در حال پیمودن بقیه راه است. بنده در عین ارادت بسیار به جناب استاد رحیم‌پور، در چهره اساتیدی همچون استاد پناهیان و استاد رائفی‌پور می‌بینم که به سوی کمالاتِ نهفته در انقلاب اسلامی در حرکت‌اند. چرا ما در امروزِ این عزیزان، فرداهایی که طلوع می‌کند را ننگریم؟ نظر شما را ذیلاً به روایت مشهور جناب مسروق جلب می‌کنم . موفق باشید

مَسْرُوقٍ قَالَ: دَخَلْتُ يَوْمَ عَرَفَةَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ أَقْدَاحُ السَّوِيقِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ بَيْنَ يَدَيْ أَصْحَابِهِ وَ الْمَصَاحِفُ فِي حُجُورِهِمْ وَ هُمْ يَنْتَظِرُونَ الْإِفْطَارَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي فَخَرَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ النَّاسُ يَدْخُلُونَ عَلَى مَوَائِدَ مَوْضُوعَةٍ عَلَيْهَا طَعَامٌ عَتِيدٌ [طعام عتيد: معدّ حاضر (لسان العرب- عتد- ج ۳ ص ۲۷۹)] فَيَأْكُلُونَ وَ يَحْمِلُونَ فَرَآنِي وَ قَدْ تَغَيَّرْتُ فَقَالَ يَا مَسْرُوقُ لِمَ لَا تَأْكُلُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا صَائِمٌ وَ أَنَا أَذْكُرُ شَيْئاً فَقَالَ اذْكُرْ مَا بَدَا لَكَ فَقُلْتُ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تَكُونُوا مُخْتَلِفِينَ دَخَلْتُ عَلَى الْحُسَيْنِ ع فَرَأَيْتُهُ يَنْتَظِرُ الْإِفْطَارَ وَ دَخَلْتُ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ وَ الْحَالِ فَضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ الْأَشْرَسِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَدَبَنَا لِسِيَاسَةِ الْأُمَّةِ وَ لَوِ اجْتَمَعْنَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مَا وَسِعَكُمْ غَيْرُهُ إِنِّي أَفْطَرْتُ لِمُفْطِرِكُمْ وَ صَامَ أَخِي لِصُوَّامِكُم‏» در روز عرفه بر امام حسین علیه السلام وارد شدم در حالیکه کاسه هایی از سَویق (غذایی خاص) در محضر امام و اصحاب ایشان بود و قرآن ها در منازلشان بود و منتظر افطار بودند پس، در رابطه با مسأله ای از امام سؤال کردم و امام جوابم را دادند سپس خارج شدم و بر امام حسن علیه السلام وارد شدم درحالیکه در منزل ایشان سفرهایی که غذای آماده بر روی آنها گذاشته شده بود قرار داشت که مردم می آمدند و از این غذا می خوردند و با خود می بردند پس امام علیه السلام مرا دید و من دگرگون شدم سپس امام فرمودند ای مسروق چرا از غذا نمی خوری پس من گفتم ای آقای من، روزه هستم و من چیزی را به یاد می آورم پس امام فرمودند آنچه را که برایت ظاهر شده بیاد آور پس گفتم پناه می برم به خدا از اینکه شما مذهب و عقیده دیگری را اختیار کرده باشید.  یعنی امام حسین (ع) روزه بود و شما مفطر هستی. امام حسن (ع) می‌فرماید: آیا نمی‌دانی که خدای متعال ما را برای تدبیر امور امت فراخوانده است؟ اگر ما یک روش را در پیش گیریم، آنگاه راه و روش دیگری برای شما جایز نخواهد بود. من افطار می کنم تا هر که خواست افطار کند و برادرم روزه می گیرد، تا هر کدامتان خواستید روزه بگیرید.

 

33278
متن پرسش

با سلام و خدا قوت: استاد نظرتون برای رفتن خانمها به کربلا در اربعین با ۲،۳ تا بچه و کودک شیری و هوای گرم و پیش بینی شلوغی زیاد امسال چیه؟ سخن بزرگواری در کانالشون: «با توجه به اینکه امسال هوا خیلی گرمه و در عراق شاهد گرمای شدیدی هستیم و همچنین شلوغی بیش از حد مرزها و مسیر پیاده روی، بهتره که خانم ها به این سفر نرن. بالاخره دو سال میشه مردم کربلا نرفتن و امسال دیگه میخوان چند برابر برن استاد پناهیان هم در روز عاشورا توی سخنرانی شون این مطلب رو فرمودند. خدای نکرده اگه یه تعداد از خانم ها و بچه ها زیر دست و پا بشن و از دنیا برن دیگه دستگاه نفوذ و دشمن شروع به بمباران تبلیغاتی علیه پیاده روی اربعین می‌کنند و حتی ممکنه در سال های بعد اصلا اجازه پیاده روی رو ندن.» استاد یه دلمون کنید. خیلی دلمون می‌خواد بریم و حتی سختی مسافرت و گرما رو هم با جون و دل می‌خریم ولی نمی‌خوایم آتو به دست مریض دلان بدیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر در این سفر روحانی به زحمت غیر قابل تحمل بیفتید روح تان آن نتایج معنوی و عرشی را نمی تواند بگیرد مثل آن است که به ما می‌فرمایند روزه وقتی برای ما ضرر دارد و روح و روان ما را مضطر می‌کند واجب نیست. این طور که می‌فرمایید شرایط شما شرایطی نیست که بتوانید نتیجه لازم را اخذ کنید. ان شاء الله نتایج آن نصیبتان خواهد شد. موفق باشید

33260
متن پرسش

بسم رب الشهداء. با عرض سلام و خداقوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز. طبق فرمایش حاج قاسم سلیمانی، تا شهید نباشی، شهید نمیشوی، شرط شهادت، شهید بودن است. بنابراین چطور می‌شود که جناب حُر و یا دیگر اصحاب امام حسین، در سپاه باطل بوده اند، ویا افرادی که قبل از انقلاب در دستگاه ظلم پهلوی بودند ولی پس از یک فراخوان، در دفاع مقدس به شهادت می‌رسند؟ مگر شرط شهید بودن یک شبه و یا در مدت کوتاه محقق می‌شود؟ همچنین بفرمایید ما هم چگونه می‌توانیم خودمان را به جمع شهدا برسانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان از نسبت‌های دروغین و خیالات وَهمی، خود را آزاد کرد متوجه هویت گسترده خود می‌شود که عملاً به یک نحوی شهید شده‌ است و حال به دنبال به نهایت‌رساندنِ این هویت است. جناب حرّ با روبه‌روشدن با حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» متوجه شد باید انسان دیگری شود و در واقع، شهید شد تا توانست شهید بشود. موفق باشید

33252
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی و عزیز: موضوع قمه زنی در عزای سیدالشهدا. ممنون میشم این دیدگاه من رو بخونین و نظرتون و بدین. اولا بگم من واقعا از رو قلب و دل به این نتیجه رسیدم نه از روی ترس یا احساسات. دوما من حدود ١۵ سال در عاشورا قمه زدم پس اگه نظرم رو میگم آدمی نیستم که تجربه قمه زنی نداشته و الکی حرف میزنه، پس نه جو گیر شدم نه تعصب بیجا دارم. بلکه واقعا به این باور رسیدم. سوما من از ١۵ سالگی مرجع تقلید داشتم و چند تا عوض کردم. اول آیت الله بهجت و الان مرجع من رهبر است که علت تغییر آن را میگم حالا دیدگاه من: استاد گرامی من بعد از چندین سال قمه زنی در محرم که از سر شور حسینی بود و لحظه شماری می‌کردم برای فرا رسیدن عاشورا زندگی را سپری کردم تا اینکه اون سالی که فتوا بر حرام بودن قمه صادر شد که وجود من بهم ریخت اوایل بسیار ناراحت بودم که این چه دین و اسلام و انقلابی هست که با عزاداری مخالفه پس فرقش با طاغوت مخالف عزاداری چیه؟ چون نتونستم بپذیرم و تحلیل کنم بر خلاف نظر مراجع میرفتم قمه می‌زدم حتی مدتی به فکر رفتم کلا مرجع تقلید رو بیخیال بشم ولی دلم رضا نداد همیشه تو بحث ها درگیر میشدم ناراحت میشدم تا اینکه ٣ سال بعدش تو یک سخنرانی در محرم یک جمله بصورت تصادفی از سخنران شنیدم که مسیر تفکر من تغییر کرد اگه بگم زندگیم تغییر کرد بهتره اون سال تو اون جلسه گفت شور حسینی خیلی خوبه ولی مهمتر شعور حسینی هست و هر کدوم نباشه کار میلنگه و این دو مکمل هم هستند این جمله به قدری مرا درگیر کرد که خوب شور معلومه چیه ولی شعور چیه که این بابا گفت افتادم دنبال تحقیق که چرا قمه زنی حرام شده و این همه سال می‌زدن الان به ما رسید حرام شد؟ فهمیدم اولا مثلا ٢٠ سال پیش تکنولوژی پیشرفتش کمتر بوده گوشی و... نبوده، دهات اینوری از بغلی بیخبر بوده و.... ولی الان لحظه ای بصورت زنده دنیا در ارتباطه و یه خبر آنی پخش میشه، دوما این زمانه جهش اسلام و تشیع سرعت بالاتری گرفته و شده مورد بحث و نقد ٨ میلیارد آدم سوما در عصر حاضر ایران شده مرکز توجهات جهان چرا؟ چون هم مرکز اسلام هم مرکز تشیع جهان اسلام هم مهمتر از همه پرچم این انقلاب و اسلام که کلی خون بپاش ریخته شده بدست رهبری هست که هم مسلط بر فقه و احکام دینه هم مسلط بر امور خارج از کشور و سیاست هست و بر جهان اسلام آگاه و تدبیر داره و این موضوع رهبر باعث شد من به یقین برسم که اعلم تر از همه مراجع در این زمانه رهبر هست و باعث شد تغییر مرجع بدم و رهبر رو انتخاب کنم خوب دیدم با یه فتوا روبرو شدم که ١۵ سال انجام دادم و حالا باید ترک کنم وقتی فکر کردم و تحقیق دیدم شعور حسینی یعنی جلوتر مراجع حرکت نکنم پشت سرشون باشم به قول معروف زودتر از امام جماعت ارکان نماز و انجام نده پس اگه شک دارم راجع به فتوا باید از خود امام حسین ع بپرسم که نمیشه پس باید سراغ امام زمانه خودم امام مهدی عج برم منم آدم عادی سرتاپا گناه که توفیق میخاد ندارم تشرف کنم پس چی؟ میمونه علما و مراجعی که بیشتر از من میفهمن خوب یه مرجع تقلید که نمیاد یه عمر مرجعیت رو خراب کنه و آخرتش رو بسوزونه پس رو استنباط شرایط خاص الان دنیا نظر داده حرامه. من مقلد باید پشت سرش باشم پس باید بپذیرم چرا که اگر امتحانی باشه که چقدر در نبود امام معصوم بر نظر علما و مراجع پایبندیم بعدشم الان باید کل رو دید نه خود را صلاح مصلحت زمانه و اسلام و دیدن که میگن نزنین. یه وقت امام حسن با اون قدرت و لشکر تن به صلح داد مصلحت دید یه وقت برادرش امام حسین با ٧٢ تا با اینکه میدونست شهید میشن صلاح دونست قیام کنه. حالا یک نفر روی کج فهمی شبهه کنه امام حسین تن به خود کشی داد ولی نفهمه مصلحت قیام بوده که در هر دو برادر اگر این کار انجام نمیشد اسلام از بین می‌رفت الانم همین طوره مصلحت نیست که حرام کردن چرا شاید اونور دنیا یکی بخاد دنبال دین برتر بره که حقشه شروع کنه به تحقیق خوب کجا میره اول صوت و تصویر و فضای مجازی ماهواره و.... وقتی صحنه قمه زنی که واقعا از رو اخلاص برا امام حسین میزنن رو میبینه ولی خبر از اخلاص که نداره تصویر رو میبینه میگه پس راست می‌گفتند ایران مرکز تروریسته و خون ریزن و این چه دینی هست که خشونت داره و زده میشه و میشه حکایت داعش که با این ترفند نفرت از اسلام رو داشت رواج می‌داد و یه جور برداشت اون نفر میشه هم راستا با داعش اونم ایرانی که این همه هجمه دنیا بخاطر انقلاب که پرچمش و بدست صاحب واقعیش امام زمان عج خواهد داد. ببینن این کار توش انجام میشه رو این حساب تصمیم گرفتم دیگه تا زمانی که حرام است انجام ندم گفتم نکنه خدای نکرده بشه حکایت خوارج که زمان مولا علی ع بجای پشت سر جلو حرکت کردند و سر ورقه های قران فریب خوردند و قران ناطق که امام معصوم بود رو رها کردند و شد یکیشون ابن ملجم. گفتم نکنه ناخواسته به اسم عزاداری بجای جذب کمک به دفع کنم و مثلا جماعتی بشه که فرض کنیم سد معبر کنن راه بسته بشه و روضه بخونن به اسم محرم و کسی اورژانسی مریض و گرفتار معطل بمونه و به خطر بافته رو این حسابها من شک تو هیچ مدل عزاداری نمیارم ولی عقل میگه اون مدلی که حرام کردند مصلحتی بوده که به نفع خود محرم و دستگاه سیدالشهداست. پس در آخر به این نتیجه رسیدم که بجای قمه زنی عملی برتر انجام بدم مثل شرکت در جلسات روضه روضه ای که قدمتی دیرین داره در همان کربلای ١۴٠٠ سال پیش خونده شد و گفت انا قتیل العبرات من تشنه اشکهایم مگه کسی که کفشهای عزادارها رو جفت میکنه یا سرویس بهداشتی مجالس عزاداری را نظافت میکنه رو امام حسین نمی‌پزیره و فقط مثلا قمه رو می‌پزیره. این شد که جریان فکری من رو کلمه شعور حسینی تغییر کرد و میتونم بگم شعور حسینی یه جورایی همان بصیرتی هست که رهبر سالهاست بر آن تاکید دارند و چند سالی هست که دیگه قمه نزدم و بیشتر فکر کردم در علت و هدف قیام کربلا. ببخشید طولانی شد حال نظر مبارکتان را بفرمایید تا اگر جایی تفکر خطا رفته اصلاح کنیم. با تشکر وقت شما گرفته شد. حلال کنین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چه اندازه خوب متوجه شده‌اید که: «شور حسینی در کنار شعور حسینی انسان را وسعت می‌دهد و به تعالی می‌رساند». و همان‌طور که می‌فرمایید انسان در این جهان باید حضور اسلام را در ابعاد کلی مدّ نظر قرار دهد و نه در ابعاد فردی و شخصی. امید است خوانندگان عزیز، سؤال کاربر محترم را از ابتدا تا انتها با دقت مطالعه فرمایند. زیرا آن عزیز نکات ارزشمندی را با خود و با ما در میان گذاشته است. موفق باشید   

33239
متن پرسش

صد نوا خیزد ز ناى نینوایت، یا حسین / نغمه هاى عشق باشد در نوایت، یا حسین می‌زند آتش، به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز کربلایت، یا حسین / سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز: ان شالله عزاداری هاتون قبول باشه. استاد من جواب سوالم رو میدونم ولی نمیدونم چرا می‌نویسم انگار دلم میخواد از زبون شما بشنوم تا حجت برام تمام بشه خیلی دلم مشهد و رضا میخواد. خیلی روحم اربعین میخواد. زمین و زمان انگار آماده هستند و شرایط رفتن من به لطف خدا جورشده مشکل اصلی اینه که همسر من دستش تنگه من رو بفرسته مشهد یا کربلا حقوقشون فقط کفاف زندگیمون رو میده و گاها هزینه کارهای جهادی که انجام میدیم چون لازم به این کارها هست. استاد من کمی طلا دوسه تا النگو پس‌اندازدارم (ارث پدری) که مال خودمه! عقلم و دلم میگه مگه قراره چقدر عمر کنی بفروش و برو. منتظر چی هستی؟ کجا امن تر از اونجا؛ کجا بهتر از اونجا که میشه عاشقی کنی طعم حرم رو هم که چشیدی! پس چته؟ بفروش و برو! استاد من زندگی خیلی ساده ای دارم خیلی اهل دنیا و این حرفا نیستم که بخرم و بپوشم و... ولی نمیدونم چرا همش فکر پیری و مشکلات رو می‌کنم میگم خوب همین پس‌انداز زندگیمه قرار باشه هر دفعه بفروشم بعد چیکار کنم؟ میدونم دارم خودم رو توجیح می‌کنم میدونم که مگه من از آینده خبر دارم که چقدر عمر می‌کنم میدونم که الانم رو باید بگیرم تا با نگاه اهل بیت برم جلو. آیا منی که میگم حب دنیا ندارم چرا این وقتا تا میخوام طلا بفروشم واز خودم چیزی روجداکنم دلم و دستم میلرزه وبه این می‌رسم که انجام بدم یا نه؟ آیا درسته یا نه؟ آخه اطرافیانم هم میگن چند بار میری کربلا؟ ولی من تو دلم میگم اگر هزار بار هم برم بازم برام کمه. میشه راهنماییم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه افراط و نه تفریط. بتوانیم یک بار در سال زیارت کربلا و مشهد را داشته باشیم، بسیار خوب است. این‌که رعایت همسر خود را می‌کنید ارزش مجاهده دارد. آری! نباید بی‌دلیل پس‌اندازهایی را مدّ نظر داشت که چندان لازم نیست. از آن طرف هم نباید پشتوانه‌ای که در موارد ضروری نیاز داریم را به‌کلی از دست داد. موفق باشید

33237
متن پرسش

سلام و احترام. به نظر میاد امسال کم طاقت شدم. قبلا روضه گوش می دادم و گریه می کردم امسال حتی طاقت کلمات روضه رو هم ندارم. کشتن، سیلی زدن، آتش زدن، همه کلمه های روضه ها و هر چیزی که به خشونت مربوط بشه حالم رو بد می کرد و نتونستم برم عزاداری و متأسفانه توفیق حضور در عزاداری از دست دادم. اشکالی داره؟ باید چه کار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد روحانیت و صفای معنوی که امام و خانواده آن حضرت و اصحاب آن حضرت در آن صحنه‌ها مدّ نظر داشتند و متوجه عظمت کار خود بودند؛ باشید. در آن حدّ که این آزارها که دشمنان آن‌ها بر آنها إعمال می‌کردند، هیچ بود هیچ. موفق باشید

33230
متن پرسش

سلام: من یک دختر ۱۷ ساله هستم. با توجه به اینکه شرایط جهان به هم ریخته هست و ممکن است در آینده ای نزدیک با مشغله های زیادی روبه رو شوم و در خانواده نیز مسئولیت گرانی بردوش دارم و فرصت مطالعه و تحقیق زیاد ندارم و هیچ یک از مبانی اعتقادی و دینی ام محکم نیست و دچار شک و شبه‌ی زیادی هستم کدام سخنرانی ها و کتاب ها و توصیه هایتان می‌تواند نزدیک ترین مسیر برای رسیدن به اعتقادات و ایمان محکم و درست باشد و بنده را به زودترین وقت ممکن به امام زمان برساند. تشکر خدا نگهدار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در معارفی مثل مباحث «معرفت نفس» از یک طرف و حضوری جدّی و امیدوارانه در تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی، إن‌شاءالله کارساز است. پس از مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست، مباحث اخیری که تحت عنوان «نگاهی پدیدارشناسانه به رخداد کربلا» شده است، بزنید. https://lobolmizan.ir/sound/1027 موفق باشید

33216
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: ضمن عرض تسلیت ماه محرم و تشکر از تبیین شما در برنامه ی حسینه ی ایران. آیه ایی که از شأن الهی مطرح فرمودید به صورت ویژه توجهم رو جلب کرد. در راستای رسیدن به فرم حقیقی روایتِ سینماییِ داستان های شهادت و تجلی شأن الهی لطفا راهنمایی بفرمایید. خیلی ممنون. متن زیر با عنوان «توفیق صحنه» در کنار بیاناتی که در برنامه فرمودید تهیه شده است. صحنه ی اجرا اگر حقیقی باشد خودش تیم برپایی قصه را برای تجلی حقیقت فرا می خواند. همانطور که دشت کربلا در صحنه ی رویارویی ها و تجلی حقیقت چنین بود. و اینکه آیا حضور در صحنه می تواند پنجره ایی رو به ملکوت باشد و مکان و زمان صحنه تقدیر الهی را بر صحنه، جاری کند، طلب تیم اجرایی ست. صحنه هایی که در بازسازی دفاع مقدس برپا می شود هرچند با شبیه سازی مکان تلاش می کند در فرم روایت داستان صداقت داشته باشد، اما چگونه می‌تواند روحی که شخصیت ها را در برگرفته است نشان دهد و پدیدار شناسانه داستان را روایت کند، وقتی از اتصال شخصیت با حقیقت زمان غافل است و درک حقیقت فضای جبهه بر عوامل اجرا پوشیده است. اما هرچند این طور به نظر می‌رسد که حجاب زمان و مکان بر تجلی حقیقت جاری صحنه اثر می‌گذارد، ولی حقیقت توحید در تاریخ نفوذ دارد و جنس این یگانگی در صحنه ایی که برپا می شود احساس می شود. و اگر تیم برپایی، حقیقت توحید را در زمان خودش احساس کرده باشد می تواند روح توحید قصه را در حجاب تکنیک، جلوه گر کند. تاریخ، گذشته است. اما نگاه حقیقی به گذشته، نشانی از آینده دارد. و برای همین نحوه ی روایت سینمایی که بیانی از شأن الهی را می‌خواهد به صحنه بیاورد بسیار اهمیت دارد. «کل یوم هو فی شان» انسان آخرالزمانی نمی‌خواهد وجود خودش را در بعد مادیات و حتی در بعد تخیل احساس کند. بلکه می‌خواهد وجود خودش را در ابعاد متعالی اش احساس کند. و رجوع به قصه های دفاع مقدس که جزئیات فرم داستانی دارند و شهادت را به عرصه می آورد از این رو مورد توجه است. پدیدار شناسی اکنون و رجوع به سینمای انقلاب اسلامی و در درخواستِ مخاطب، برای رؤیت جلوه شهادت؛ اهمیت استفاده از تکنیک را پر رنگ تر می‌کند. و همانطور که «ما رأیت الا جمیلا» خبر از نحوه ی بودن و دیدن متعالی می‌دهد. امید است با تکنیک زیباتر دیدن و به صحنه آوردن خلوص ها، ایثارها و شهادت ها و روایت ابعاد متعالی انسان، آن نحوه بودن متصل به نگاه متعالی برای مخاطب رقم بخورد. با تشکر فراوان از زحمات شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حقیقتاً می‌توان در تاریخی گام نهاد که حضوری باشد کنار شهدای کربلا و روحی را به میان آورد که انسان در هر جای و جایگاهی که قرار می‌گیرد، مظهر تذکر به آن فکر و فرهنگ باشد، چه در امور اقتصادی و چه در امور فرهنگی. و از این جهت است که اگر انسان با آن روح و روحیه دست به کار امور هنری شود، عملاً نوری را منعکس می‌کند که انعکاس‌دهنده انوار کربلا به خانه جان مخاطبان است و لذا مائیم و راهی که در مقابل‌مان در دل سنتِ حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» به عنوان انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده شده است، حال هرچه می‌خواهیم باشیم، مهم آن است که در دل چنین حضوری، خود را تعریف کرده باشیم که فرمودند: «من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش/ چون به فکر سوختن افتاده‌ای، مردانه باش». موفق باشید

33211
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: در روایات مختلف شنیده‌ایم که گفته‌اند امام حسین در کربلا و با چه کیفیتی به شهادت می‌رسند؟ یا ائمه و کسانی که در زمان حیات عمر سعد و شمر و... گفته‌اند که اینان قاتلان پسران پیغمبرند و با چه کیفیتی. سوال بنده این است آیا این جبر نیست؟ اگر این حرف‌ها صحت‌داشته باشد بیشتر شبیه یک نمایشنامه است که کارگردان می‌گویند تو نقش مثبتی و تو منفی و در این جا لعن و نفرین و گریه و ... همگی زیر سوال می‌رود. آیا علم خدا نافی اختیار آدمی نیست؟ من بسیار تحقیق کرده. ممنونم اگر ساده و با ذکر مثال این حقیر رو روشن کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت بحث در علم خدا و جبری‌نبودنِ حادثه‌ها را می‌توانید به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1  در ضمن مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «حماسه حسینی» بابی را جهت دفع این شبهه گشوده‌اند. خوب است که به آن کتاب شریف رجوع شود. موفق باشید

33209
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. دیشب یعنی شب چهارم محرم فرمودین که امثال اصحاب اباعبدالله در تاریخی حضور یافتن که اباعبدالله حضور یافت تا ابدی بشن و شناخته بشن و مورد الگو واقع بشن، خب شبهه ای که برای من بوجود اومده اینه که شهدای گمنام یا شهیدانی که اسم و رسمی ازشون نمونده اینها چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور یافتن؟ چگونه جاودانه میشن وقتی که هیچ نام و نشونی از آنها نیست تا در آینده و ده ها قرن بعد مورد توجه آیندگان باشند؟ ۲. و اینکه فرمودین باید که حضور در تاریخ انقلاب اسلامی پیدا کرد همانطور که اصحاب اباعبدالله حضور پیدا کردن در تاریخ حسین علیه الاسلام، خب حضور تاریخی آنها با جنگیدن و شمشیر زدن و جا نزدن از معرکه کربلا بود و یک راه مشخص و معین بود. مسئله اینجاست که ما چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور پیدا کنیم، باید چکاری انجام بدیم؟ از منِ به شخصه چه بر می آید تا حضورم ابدی شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ملاک، حضوری است که در نزد خود و در جان خود می‌یابند. بحث در حضوری‌بودن است که در جان آن‌ها پیش آمده و در این راستا در آن تاریخ حاضر شده‌اند، حال چه گمنام و چه با نام، برای خود آن‌ها چه تفاوتی می‌کند؟ مهم حضور تاریخی است که برایشان پیش می‌آید و روحی که با شخصیت خود بر تاریخ‌شان می‌دمند. ۲. برای ما آنچه می‌تواند مبنا باشد آن است که خود را به عنوان یک سرباز در تاریخ انقلاب اسلامی تعریف کنیم، حال هرچه پیش آید خوش آید. موفق باشید

33206
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: در رابطه با واقعه ی کربلا و امام حسین علیه السلام پارادوکس عجیبی وجود دارد به این صورت که از یک سو عشق و شور و سلحشوری و نشاط در میان است و از یک سو حزن و عزا و ماتم است که از بچگی با همین عزا آشنا شدیم. چگونه این دو با هم جمع می‌شوند؟ چرا شیعه در قضیه ی کربلا توصیه به عزا و حزن و اشک شده؟ مگر غیر از زیبایی در صحنه ی کربلا در نظر امام معصوم و اولاد و اصحابش بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً عظمت کربلا در همین است که نظر به همه ابعاد انسانیِ انسان دارد از عواطف بگیر تا عقل و قلب. و این‌جا است که از یک طرف سوک را به «حماسه» تبدیل می‌کند و از طرف دیگر ترور را به «شهادت».

عاشورا همانند قرآن که متنی است دارای حقیقت، می‌توان متوجه‌ باطن آن شد و سعی کرد جهانِ آن واقعه را شناخت وگرنه با جمع قسمت‌های متکثر یک واقعه، حقیقتِ آن واقعه بر ما رُخ نمی‌نمایاند و از این جهت اگر در مورد کربلا نتوانیم بین قسمتی از آن رخداد که امام به سوی عراق حرکت می‌کنند، و بین آن‌که از ابتدا خود را برای شهادت آماده کرده‌اند، و بین آن‌که در مقابل لشگر حرّ و لشگر عمرسعد می‌فرمایند: «اگر می‌خواهید برمی‌گردم»؛ جمع کنیم جهانِ واقعه‌ کربلا را نیافته‌ایم، جهانی که مافوق قدرت‌طلبی به دنبال احیای انسانیت و شور ایمان است. ایمانی که ابعاد فراموش‌شده انسان را به او برمی‌گرداند. آری! در نگاهِ پدیدارشناسانه، کربلا و عاشورا متنی است که حقیقت آن در همه ابعادش، احیای انسانیت و شور ایمان است، ایمانی که ابعادِ فراموش‌شده انسان را به او برمی‌گرداند. موفق باشید       

33180
متن پرسش

با سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: برای خیلی از جوانان امثال من حکمت این مصلحت اندیشی ها اصلا قابل هضم نیست. هنگام ملاقات ابن زیاد با هانی بهترین فرصت برای کشتن ابن مرجانه بود که ثمره ی این حرکت از حکومت بر کوفه و.... تا نسل ما ادامه داشت. و نبود عزم جدی برای برحورد با فقر. روابط بین المللی. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله را باید با تحقیق بیشتر دنبال بفرمایید. شواهدی که جناب آقای دکتر مصطفی صادقی در کتاب «پیامبر و یهود حجاز» آورده‌اند، موضوع «فتک» و یا به اصطلاح «ترور» را به حاشیه می‌برند و قضیه نگرانی طایفه و همسر هانی است که راضی نبودند عبیدالله در منزل آن‌ها کشته شود و جناب مسلم به احترام آن‌ها و این‌که میهمان آن‌ها بود از آن کار سر باز زد. دقایقی در آن کتاب است که خوب است به آن رجوع شود. موفق باشید

33170
متن پرسش

سلام و خدا قوت: الحمدلله که از وقتی بحث های انقلاب اسلامی را شروع کردین برکت سرازیر شد به قلب هامون و یکی بعد از یکی بحث های بهتر و جون دارتری داره ارائه میشه مثل بحث آزادی که فوق العادست و البته من یکی که هنوز نشده قلبم، یعنی نگرفته، احساس می‌کنم موضوع سنگینیه... سوالم اینکه نمیتونم مثل قبل با روضه ها ارتباط بگیرم، قبلنا مثلا ۱۰ سال پیش مث چی اشک می‌ریختم برای حضرت عباس الان حس می‌کنم اصلا نمی شناسم و نمی فهمم، هم دلم شور میخاد هم تفکر نمیدونم چه کنم، این خوبه یا نقصه؟ طلبِ اشک زیاد داشتن خوبه؟ احساس می‌کنم اگه شور و اشک بخام با تفکر نمیشه، نه اینکه نشه، من بلدش نیستم، نمیاد، چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ساحت دیگری حاضر شده‌اید. تقوا و عبادت و اشک در این ساحت برای حضور بیشتر در همین ساحت است. به لطف الهی جانتان به نحوه‌ای دیگر طالب حضور در جهان حضرت اباالفضل «علیه‌السلام» قرار می‌گیرد با اشک و طلبی دیگر. موفق باشید

33099
متن پرسش

سلام و ادب: موقعیت شناسی و زمان شناسی توابین درست بوده و قیام این گروه مورد تایید امام و دین بوده یا خیر؟ با دلیل بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله کتاب «جایگاه تاریخی حادثه ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» که روی سایت هست در این مورد کمک خواهد کرد. https://lobolmizan.ir/book/250?mark=%D8%B9%D9%85%D9%84%20%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%85. موفق باشید.

33081
متن پرسش

سلام بر شما: گاهی اوقات انسان نیاز دارد که از مسیری که در آن قرار گرفته است اطمینان پیدا کند. یعنی مطمئن شود که راهی که می‌رود، همان راهی ست که باید در آن حرکت کند و وظیفه خود را به انجام برساند. ولی خیلی از مواقع این اتفاق نمی افتد یعنی هیچ عاملی نیست که به انسان تذکر دهد که راهت درست است و موفقیت و رستگاری تو در این راه است در نتیجه حالتی از سستی و تنبلی و رخوت در انسان پدید می آید که دیگر انگیزه ای برای انجام کارش نیست به عنوان مثال در هنگام درس خواندن و یا کار کردن در محل کسب این اتفاق روی می‌دهد و انسان شک می‌کند که مسیرش درست است و الان در جای درستی قرار دارد و دارد کار درست را انجام می دهد یا خیر؟ ۱. در این حالات باید چه کرد؟ ۲. چه کنیم که وظیفه خود را به درستی در این زمانه بشناسیم و انجام دهیم؟ (آیا وظیفه، از طرف خدا افاضه می‌شود یا اطلاع یافتن از آن اکتسابی است؟) ۳. مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی علیه) می‌فرمایند که عامل انگیزه دینی که شهدا داشتند باعث این شد که اینچنین بدرخشند (نقل به مضمون)؛ این انگیزه دینی چیست و چگونه باید آنرا در خود ایجاد نمود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور بندگی در افق توحید در عین خوف و رجاء و نه در شک و تردید. ۲. همواره سیره و شخصیت اولیای معصوم حجّت‌اند در این‌که آیا راه را درست می‌رویم یا نه. زیرا «هُمُ السّبیل». ۳. انگیزه اصلی آن مردانِ مرد و آن زمان‌شناسانِ واقعی تحقق نظام توحیدی در مقابل  استکبار یزیدی بود به سیره مولای‌شان حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام». موفق باشید

33079
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: در مورد توحید ماه رجب و ماه شعبان. توضیحات و کلیپ های بسیار خوبی از مجموعه شما هست. ولی در مورد ماه ذلحجه، چیزی در دسترس نیست. اگه ماه رجب فنا بود و احدی بود و نفی کثرات و ماه شعبان بقا بود و واحد و تجلی به اسما و صفات، توحید ماه ذلحجه چه نوع توحیدی است؟ اگر امکانش هست توضیح کاملی ارائه نمایید ممنون می شوم. سوال دوم: در مبحث احدیت جمع اسما ذاتی که می گویند لا شرقی و لاغربی، جایی خواندم که یعنی ظاهر و باطن یکی شود، سر و علن یکی شود. این را هم متوجه نشدم یعنی چی؟ چه تفاوتی است بین اینکه سر و علن یکی شود با جایی که فقط حق فقط در صحنه هست و یا حق به خلق در صحنه هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً توحید ماه ذی‌الحجه توحید فنایی و عرشی است به همان معنایی که کثرت‌ها در وحدت فانی می‌شود و انسان به وسعت کثرت‌ها در هویت وحدانی خود را در عالم می‌یابد به همان معنای معجزه‌آسای دعای عرفه حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» که چگونه به جزئی‌ترین اجزای بدن اشاره می‌فرمایند و همه را در توحید فنایی و عرشی مدّ نظر قرار می‌دهند تا آن‌که عالَم آینه نور وحدانی حضرت معبود شود و ما بمانیم و توجه تامّ و تمام به جلوات او. ۲. آری! وقتی هویت اسمائی «لا شرقی و لا غربی» شد آنچه می‌ماند نور است به جامعیت احدی. لذا همه چیز هست و هیچ چیز نیست مانند نور بیرنگ. در این مورد خوب است به مباحث مطرح‌شده در شرح «برهان صدیقین» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید 

33076
متن پرسش

سلام: ببخشید می‌گویند که حضرت علی در شب شهادت حضرت زهرا (س)، چنان در سوگ بودند و به تنهایی به خاک سپردند، ولی چند وقت بعد دوباره ازدواج کردند. میشه این موضوع رو تحلیل بفرمائید؟ و اینکه چرا در خروج از منزل و تمکین، حکم وجوب اطاعت برای زن داره، مگر نه اینکه میتونن با هم گفتگو کنن و مثل دو تا انسان به توافق برسن، اصلا چرا اطاعت؟ ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به حاصل آن ازدواج بنگرید که قهرمانی همچون حضرت ابالفضل «علیه‌السلام»  و برادران آن حضرت را به میان آورد با حماسه‌هایی که در کربلا ایجاد کردند. ۲. بحث در حقوق طرفین است و در این مورد عرایضی در شرح آیه ۳۳ سوره احزاب شد که خوب است به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید

نمایش چاپی