بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36519
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: استاد فکر می کنم در بخشی از سوره حضرت یوسف (ع) بود که فرمودید اینکه گفتند «تو همان یوسفی» با «یوسف تویی» فرق دارد لطف می کنید فرق این دو را کوتاه بفرمایید. پیدا کردن صوت برام سخت بود. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله «تو یوسفی» ابتدا نظر به وجود جناب حضرت یوسف «علیه‌السلام» در میان است و پیرو آن به ماهیت آن حضرت. و در جمله «یوسف تویی» قضیه بر عکس است. و در این رابطه در بحث «اصالت وجود»، انسان، ابتدا وجود را از هر ماهیتی مدّ نظر دارد. موفق باشید

36513
متن پرسش

عرض سلام و ادب: استاد با توجه به تاریخ جدیدی که در حال وقوع است، من که یه انسانی ام که غرق در گناه و حجاب هایی هستم که برای خودم ساخته ام یعنی همین الان با توجه به احوالاتی که دارم میدونم توی برزخ درحال سوختنم. حالا من چطوری میتونم خودم رو توی این تاریخ معنا کنم یا حتی بهش ایمان بیارم؟ عبادت یا ذکر خاصی نیاز هست؟ می‌ترسم استاد می‌ترسم آخرش خسرالدنیا و خسرالاخره بشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم افقی از حقیقت با شروع انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده شده و راهی باز شده برای صداقت و ایمان و تواضع و پشتکار، معلوم است می‌توانیم انسان دیگری شویم. در این حالت است که نه تنها به گفته قرآن: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» اعمال نیک، بدی‌ها را می‌برد، بلکه از این هم مهم‌تر: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» در آن حدّ که حتی چنانچه انسان در مسیر توحید قرار گیرد، سیئات او نیز تبدیل به حسنات خواهد شد. در راستای حضور هرچه بیشتر در تاریخ جدید که شهادت و ایثار جزء لاینفک آن است خوب است کتاب «گلستان ۱۱» مطالعه شود. موفق باشید

36508
متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر. آیه «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» کهف (۲۸)
نظر به این دارد که پیامبر متمایل به کسانی شده بودند که پولدار بودند و گفته بودند اگر از فقرا دوری کنی ما به شما متمایل می‌شویم؟ چنین چیزی با عصمت حضرت تنافی ندارد؟ روایتی که می‌فرماید حضرت زهرا گردنبند داشتند و حضرت رسول با ایشان صحبت نکردند و رفتند تا آن را انفاق کردند، این روایت با عصمت حضرت زهرا منافات ندارد؟

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می فرماید: اي پيامبر! آنچه بر تو واجب است، به سربردن با فقرايي است که همواره پروردگار خود را مي‌خوانند و در طلب وجه او هستند يعني با خواندن اسماي حسناي او به درگاه او تقرب مي‌جويند چون او را از طريق اسماءاش مي‌توان خواند. به عبارت ديگر اين‌ها مي‌خواهند خود را در جايي قرار دهند که صفات الهي اقتضاي آن را دارند. مثلاً آن قدر خود را ذليل جلوه دهند که عزت و عظمت و کبريايي او اقتضاي آن را دارد و آنچنان خود را در موقف جاهل و عاجز و ضعيف قرار دهند که علم و قدرت و قوت خدا آن را اقتضاء مي‌کند و اين است معني «يُريدُونَ وَجْهَهُ». و ديدگانت را از اين مؤمنين برندار و به خاطر زينت دنيا اينان را رها مکن و هيچ توجهي به توانگران کافرکيش نداشته باش و دنبال کساني که عنادشان با خدا موجب تسلطِ غفلت از حق بر قلبشان شده، مباش! که خدا چنان کيفرشان داده که ياد خدا را از دلشان ببرد و نتيجه‌ي اين غفلتِ قلب پيروي هوي و زياده روي است و تو اي پيامبر از چنين کسي که دنبال هواي خود است و کارش تجاوز از حق است، پيروي مکن.
اي پيامبر! اساس کار را بر اين بگذار که کار را با نيروهاي مخلص جلو ببري آن‌هايي که جهت روح خود را به کلي به سوي حق قرار داده‌اند. آن‌چه اي پيغمبر بر تو واجب است به سربردن با آن‌هايي است که به دنبال زينت زندگي دنيا نيستند که منظور ادامه‌ي کار با آدم‌هاي ساده و بي پيرايه‌اي است که انگيزه‌ي خودنمايي و دنياداري ندارند. رمز بقای دين در اين نکته است و هرگز آدم هايي که خود را با امکانات دنيايي قدرتمند جلوه مي‌دهند نمي‌توانند عامل پيشرفت دين باشند، هرگز دين با اين نوع آدم‌ها حفظ نشده و نمي‌شود.
دين الهي آمده است تا ما بتوانيم روح مان را با خدا مرتبط کنيم و در تقرب به خدا موفق شويم و بقيه‌ي امور همه فرعِ اين هدف است، حال اگر اين موضوع فراموش شود بقيه‌ي امور چه فايده‌اي دارد؟ بدين لحاظ به رسولش دستور مي‌دهد با افرادي باش که «يُريدُونَ وَجْهَهُ» وجه الهي را اراده کرده‌اند و تلاش دارند در اين عالم - ماوراء ظاهر زندگي دنيايي- به حق نظر کنند. اين‌ها کساني هستند که متوجه مقصد و مقصود دين هستند، بقيه اگر وارد دين شوند سعي مي‌کنند جهت دين‌داري را به سوي اهداف ديگري سوق دهند.
اين که به ما فرموده‌اند: بعد از معرفت به خداوند، هيچ عملي در اين دنيا بهتر از نماز نيست، به جهت آن است که در نماز، انسان در مسيري قرار مي‌گيرد که آن مسير، هدف دين‌داري است. نماز جاده‌ ارتباط روح به مقام اسمای الهي است و اين همه‌ مقصد و مقصود انسان است. خداوند مي‌گويد اي پيامبر با کساني به سر ببر و کارها را جلو ببر که در طلب وجه الهي هستند و جهت روح خود را در راستاي ارتباط با حق شکل داده‌اند و نه در جهت ارتباط با دنيا. به همين جهت تأکيد مي‌کند چشم از اين افراد برندار به سوي کساني که زندگي دنيايي را مدّ نظر دارند و در آخر با تأکيد فراوان مي‌فرمايد: «وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا» به هيچ وجه از کساني که قلبشان از ما غافل است چيزي و پيشنهادي نپذير. کساني که عنادشان با خدا موجب تسلط غفلت از ياد خدا بر قلبشان شده هيچ پيشنهاد درستي- حتي با ظاهر دلسوزانه- ندارند، بايد بفهمند ما هيچ توصيه‌اي از اين افراد را نمي‌پذيريم. چون اين افراد فقط دنيا را مي‌بينند و نظر به عالم غيب و معنويت ندارند تا ما را در راستاي آن اهدافِ بلند کمک برسانند. مضافاً اين‌که روشن مي‌کند پيروي از هوس و افراط در آن از آثار غفلت قلب است به همين جهت در آخر آيه فرمود: «وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» يعني شاخصه‌ي اهل دنيا آن است که از هوس خود پيروي مي‌کنند و به طور کلي انسان‌هاي افراط کاري هستند، به خصوص در موضوع هوس‌راني.
ملاحظه فرموديد در مطالب قبل دو نکته مدّ نظر بود يکي اين‌که در آيه‌ي ۶ به پيغمبر «صلوات الله علیه و آله» مي‌فرمايد: ناراحت مباش که بعضي‌ها يا اکثراً دين نمي‌آورند، اين قاعده‌ دنياست. ديگر اين‌که فرمود: دين را عرضه کن و نگران مباش، وظيفه‌ تو آن است که با مسلمانان متدين و ساده زيست امور را جلو ببري و آن‌ها را رها نکن و از صاحبان قدرت و ثروت که دل در گرو دنيا دارند پيروي مکن. آيا راز بقاء جامعه‌ ديني همين دو نکته نيست؟
در مورد گردنبند حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» این‌طور در روایات داریم که «روزي پيامبر (ص) در مسجد نشسته بودند. عرب باديه نشيني وارد شد و گفت: «اي رسول خدا (ص)! من گرسنه ام، لباس مناسبي ندارم، پولي هم ندارم و مقروض نيز هستم، کمکم کنيد.» پيامبر (ص) فرموند:«اکنون چيزي ندارم.» سپس به بلال فرمودند: «اين مرد را به خانه دخترم، فاطمه (س) ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است.»
بلال آمد و داستان را خدمت حضرت زهرا (س) عرضه داشت. حضرت نيز در خانه چيزي نداشتند ولي، گردنبند خود را که هدية دختر حمزة بن عبدالمطّلب بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند: «اين گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند.» بلال بازگشت و امانتي را تحويل پيامبر (ص) داد.
رسول خدا (ص) فرمودند: «هر کس اين گردنبند را بخرد، بهشت را براي او تضمين مي کنم.» عمار ياسر آن را خريد و سائل را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو برابر ميزان قرض به او پول داد. سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت: «اين گردنبند را به خانه رسول خدا (ص) مي بري و مي گويي که هديه است. تو را نيز به آن حضرت بخشيدم.»
غلام نزد پيامبر (ص) رفت. گردنبند را به ايشان داد و جريان را برايشان شرح داد. پيامبر (ص) نيز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه (س) بخشيدند.
غلام نزد حضرت زهرا (س) رفت. گردنبند را به حضرت داد و جريان را براي ايشان بيان فرمود. حضرت فرموند: «من نيز تو را در راه رضاي خدا آزاد کردم.» غلام خنديد.
حضرت راز خنده غلام را سوال کردند. و غلام پاسخ داد: «اي دختر پيامبر (ص) برکت اين گردن بند مرا به شادي آورد، چون گرسنه‌اي را سير کرد، برهنه‌اي را پوشاند، فقيري را غني نمود، پياده‌اي را سوار نمود، بنده‌اي را آزاد کرد و عاقبت هم به سوي صاحب خود بازگشت.» موفق باشید
 

 

36498
متن پرسش

با سلام: آیا الله ذاتی صمد است یا الله وصفی؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: او در احدیت خود، در ذات خود مستغرق است و امثال صمدبودن برای او، وصفی است که ذاتاً در او می‌توان یافت، برعکسِ خالقیت یا رزّاقیت که اوصافی است که در نسبت با مخلوق در او می‌یابیم. موفق باشید

36474
متن پرسش

با سلام: استاد عزیز، در مورد تاثیر نماز غفیله خواستم از خدمتتان بپرسم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر بگیرید این ما هستیم که مانند حضرت یونس «علیه‌السلام» در ظلمات دنیا گرفتاریم و با یادآوریِ نیایش آن حضرت در آن ظلمات، متذکر قسمت آخر آن آیه هستیم که فرمود: «كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ» که حاصل آن آیه است که حضرت اظهار داشتند: «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ». موفق باشید

36466
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: روز بخیر. سوالی داشتم در مورد حال عبادت. مدتی مشکل بزرگی داشتم با شوق و حلاوت زیادی عبادت می‌کردم، اهل مستحبات و نماز شب بودم و احوال بسیار خوشی داشتم. اکنون اما نفس من گویا فراری شده از عبادت نماز واجب خود را سر وقت می‌خوانم، اما نمی‌توانم بنشینم روی سجاده و ادعیه و اذکار بخوانم بسیار از این فرار ناراحتم چه کنم که حال عبادت به من برگردد؟ اصلا علت این فرار چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا در این موارد، روح انسان به دنبال عمق‌بخشیدن به عبادات است از طریق تعمق در معارف الهی. به نظر می‌آید خوب است در مباحث معرفت نفس و توحیدی که مولایمان در نهج البلاغه مطرح کرده‌اند، ورود شود. موفق باشید

36446
متن پرسش

با سلام جناب استاد: در خصوص آیه اربعه من طیر قرآن و تفسیر مثنوی معنوی اگر ممکن است نظری بفرمایید. آیا می‌شود این چهار طیر را با چهار کیفیت ساختاری ذهن تطبیق کرد منظور همان ذهنِ دانایی که از دارایی _طبق تئوری حضرتعالی _دورمان نگه می‌دارد؟ و طیر و مرغ در این آیه استعاره است؟ و آن چه می‌تواند باشد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، آن واقعه که قرآن بدان اشاره دارد در همین عالم برای حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» واقع شده، تا شور ایمانیِ خاصی که ماورای باور به احیای مردگان است در شخصیت آن حضرت بوجود آید و آن حضرت، اراده احیای مردگان را در خود احساس کنند. و این‌جا است که می‌توان گفت عملاً حضرت خواسته‌اند «دانایی» را به «دارایی» سیر دهند؛ امری که بشرِ امروز، ابراهیم‌گونه نیاز دارد آن حضور را در خود بیابد. آگاهی به خوبی‌ها برای او کافی نیست باید راهی در مقابلش گشوده شود تا حضور در خوبی‌ها را بچشد دیروز اگر به او گفته می‌شد شایسته است که دروغ نگوید کافی بود تا دروغ نگوید ولی امروز باید در عالمی حاضر شود و افقی را در مقابل خود گشوده بیابد که با دروغ گفتن، آن عالم از دست برود و آن افق تیره و تار گردد. موفق باشید
 

 

36440
متن پرسش

سلام و ادب: گروهی از اساتید قائل به این هستند که جنسیت امری است فرای عالم مادی و از همان خلقت نورانی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و با خلقت حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام ایجاد شده است و هرکدام که تجلی نون و قلم هستند امری را در خلقت مخلوقات بر عهده دارند نون تفضیل خلقت است و ویژگی حضرت زهرا سلام الله و جنس مونث است. این زوجیت در مخلوقات نیز جاری می شود حتی اسما الهی نیز زوجیت دارند. گروه دیگر جنسیت را مخصوص عالم ماده می دادند و وجود افراد خنثی را نیز نشانه ای بی جنسیت بودن اصل انسان می دادند. سوال من این است در حکم صدرایی در نطر امام و حضرت آقا کدام نظر پذیرفته است؟ و اینکه نظر جنابعالی در این مورد چیست؟ آیا مبحثی در این مورد در سایت وجود دارد؟ توفیقات شما روز افزون تشکر از وقت گذاری و لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید جناب صدرا و حضرت امام به طور مستقیم در این مورد وارد نشده‌اند، یا بنده اطلاع ندارم. آنچه به نظر می‌آید آن است که به گفته آیت الله جوادی بخصوص در کتاب «زن در آینه جمال و جلال» زن‌بودن و مردبودن مربوط به روح انسان است و بدن، زمینه و علت مُعدّه می‌باشد. با توجه به این امر، افرادی که با بدنِ خنثی روبرو می‌شوند باید علت آن را در اختلال شرایطی دانست که در دوره جنینی پیش می‌آید و روح در ایجاد بدن مناسب به جهت آن شرایط به مشکل می‌افتد و البته این بدیهی است که هر بدنی زمینه انتخاب خاصی را برای روح ایجاد می‌کند و روح نیز رویهمرفته بر اساس گرایشِ جزیی خود در دوره جنینی بدنِ مردبودن و یا زن‌بودن را برای خود ایجاد می‌کند. با این همه ذات انسان بر اساس فطرت توحیدی‌اش ماورای زن‌بودن و یا مردبودن خلق شده است. آری! با توجه به آیه: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» زن و مردبودن و اصفهانی و تهرانی بودن، به جهت آن است که اگر همه یکسان و یک نژاد باشند، شناخت همدیگر مشکل می‌شود و اصل و اساس قضیه را باید در تقوی جستجو کرد و نه در تفاوت‌های نژادی و جنسیتی. موفق باشید

36438
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: حدود ۱۰ سالی است که کم و بیش همراه مباحث شما هستم. بیشتر کتاب های شما را خوانده ام و کتاب های دیگر بی حوصله ام می‌کنند. پس از این همه سال تاکید شما بر روی ورزش نظرم را جلب کرد و عجیب و غریب برایم مؤثر واقع می‌شود طوری که پیاده روی ام را به روزی دو ساعت رسانده ام. و طور دیگری درک می‌کنم. پس از ده سال متعجبم که چرا روز اول با وجود اینکه کتاب جوان شما رو خواندم چرا همون موقع این رو نفهمیدم؟ به تازگی برای چندمین بار که ادب خیال و عقل و قلب رو خوندم دیدم که گنگ هستم نسبت به تاکید شما روی مطالعه و واقعا ضرورت اون رو نمی‌فهمم. بعد این مساله سراغم اومد که نکنه ده سال باید بگذره تا من به چنین ضرورتی برسم. چطور میشه به ضرورت مطالعه رسید؟ من با خودم فکر می‌کنم که الان که نمازهام رو در مسجد میخونم و ورزش هم می‌کنم دیگه تمامه و با به صحنه اومدن وجه تجرد با ورزش و اعتدال در تغذیه به قول شما حی قیوم که عین اتصال به الله به صحنه میاد. پس باید روی همین ها تمرکز کنم تا وجه وحدانی ام تقویت بشه. گیر کار کجاست؟ چطور به ضرورت مطالعه برسم؟ با خودم گفتم ورزش و تغذیه و مسجد رو محکم بگیرم تا در ادامه بلکه مساله برام باز بشه. اما به نظر جواب کاملی نیست لطفا کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید از قرآن و روایت غفلت کرد. در این مورد پیشنهاد سیر مطالعاتی مربوط به سوره‌ها و مربوط به خطبه‌های نهج‌البلاغه را دارم. موفق باشید

36432
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: اجرتان با اباعبدالله پوزش بابت مزاحمت، تا جلسه دهم خطبه همام را چندین بار با لذت و شور و شعف گوش کرده و نکته برداری هم کرده ام. اراده هم داشته ام که آن نکات را در حد امکان به عرصه عمل بیاورم، ولی استاد عزیز احساس می‌کنم من همان آدم خراب سابقم و تغییری که نجاتم دهد نداشته ام. چکار باید کرد که تغییرات محسوس باشد و شخصیت ما اقلا در آخر عمر به سمت شخصیت همام میل کند؟ آیا همان شور و شوق و قبول قلبی مطالب کفایت می‌کند؟ در این مورد سردرگم هستم. روش کار با این جلسات چگونه باید باشد؟ لطفا اگر نکته ای در این رابطه هست ممنون میشم بیان بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ملاحظه می‌کنید که مولایمان حضرت امام المتقین علی «علیه‌السلام» آن شجره نبوت. در خطبه همّام، راهی بسی قابل اطمینان و متعالی را مقابل ما قرار داده‌اند. از خدا باید عاجزانه بخواهیم که ما را در ادامه آن راه موفق و موفق‌تر بگرداند تا در جهانی که آن اولیای الهی در آن حاضر بودند، ما نیز حاضر باشیم. موفق باشید

36405
متن پرسش

باسمه تعالی. استاد طاهرزاده سلام علیکم: احتراما بعرض می‌رسانم که در جلسه دوشنبه در مورد اشتباهات مردم و اقوام که مردم عادی هستند و دشمن اسلام نیستند فرمودید که باید ببخشیم و حق نداریم اگر اقوام ما را عصبانی کردند قطع رحم کنیم. حال سوال بنده اینست که حضرت امام صادق علیه السلام با شخصی بیست سال دوست بودند و وقتی دوست امام از روی جهالت به غلامش نسبت عدم حلال زاده گی داد امام ایشان را طرد فرمودند دوست امام هم که دشمن اسلام نبود. لطفا توضیح بفرمائید. قبلا از بذل عنایت شما کمال تشکر و قدردانی را بعمل می‌آورم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست باید آن حرکت امام صادق «علیه‌السلام» را با فرازی که از سخن حضرت کاظم «علیه‌السلام» به میان آمد مبنی بر آبروی مردم و عدم غضب به آن‌ها، جمع کنیم. شاید کار آن فرد، آن اندازه منفی بوده که امید اصلاح در او نمی‌دیدند. ولی به هر حال از آیه ۸ سوره ممتحنه نباید غفلت کرد از آن جهت که به ما توصیه شده به افرادی که با ما دشمنی نکرده‌اند بدون این‌که لازم است مسلمان باشند؛ نیکی نمایید. موفق باشید

36403
متن پرسش

سلام علیکم وقتتون بخیر: ما شنیده بودیم با توجه به آیه ۱۲۴ بقره همه پیامبران از نسل ابراهیم امامند، اما یکی از اساتید به نظرم نکته دقیقی فرمودند، فرمودند ابراهیم قبل از اینکه به مقام امامت برسد، معصوم بود ولی به مقام امامت نرسیده بود، معلوم می‌شود هر نبی ای نمی‌تواند جانشین رسول الله باشد، ابراهیم وقتی به مقام امامت رسید که حاضر شد فرزندش را ذبح کند پس امام چنین جایگاهی دارد. نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صرفِ ذبح فرزند، نمی‌توان بحث مقام امامت را به میان آورد زیرا قرآن می‌فرماید: « وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» آری! آن حضرت در عین پیامبربودن، در میدان امتحاناتی قرار گرفتند که پس از آن فرمود: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» مهم، امتحاناتی است که در دل آن‌ها معلوم شد آن حضرت شایسته امامت می‌باشند در راستای حضوری خاص برای بشریت. و از نسل ابراهیم، امامانی در جهان حاضر شدند به مصداق آیه: «وَجَعَلنَا مِنهُم أَئِمَّة يَهدُونَ بِأَمرِنَا» که بحث هدایت به امر در میان می‌آید و آن نکات ظریفی که علامه طباطبایی در این رابطه مطرح فرمودند. موفق باشید

36397
متن پرسش

سلام علیکم: درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز كه من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم چه مسجد و چه مدرسه ای مدنظر امام خمینی رحمت الله علیه بود که از آن بیزار شدند و کجاست آن میخانه ای که مدنظر ایشان هس؟ .فضای نیست انگاری آنقدر جهان ما را پر کرده و افراد و دانشگاه و حوزه و... را دربرگرفته که آگاه شدن به این نیست انگاری گویا فقط درد را بیشتر می‌کند. کجاست آن میخانه ای که شب و روز انسان در آن مستی می‌کند و از این مسجد و مدرسه که پر از مشهورات شده رهایی میابد و فریاد اناالحق سربدهد. مگر نگفت: بار دانش که چهل سال کشیدیم به دوش به یکی جرعه فکنیدم و یبک بال شدیم براستی راه تعامل با افرادی که می‌خواهند ما را به سوی مسجد و مدرسه ای که امام خمینی از آن بیزار بود بکشند چیست؟ شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل / کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در عرایضی که در رابطه با سوره «اخلاص» شدhttps://lobolmizan.ir/sound/962?mark=%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5، به همین نکته اشاره گردید که آن مسجدی که تنها ما را در ظاهر عبادات متوقف کند و آن مدرسه‌ای که ما را در حدّ مفاهیم حتی مفاهیم توحیدی قرار دهد؛ جوابگوی بشر امروز نیست زیرا بشر امروز به گفته جناب آیت الله طباطبایی پرستشی را نیاز دارد که همراه با مستی و دل‌دادگی باشد که همان حضور میخانه‌ای است. در این رابطه ایشان می‌فرمایند: «پرستش به مستی است در کیش مهر /  برون‌اند زین جرگه، هشیارها». آری! هوشیاری بس است، باید به دنبال مستی و هستی بود. موفق باشید

36378
متن پرسش

درباره علت اذن خداوند برای افزایش زمان زندان حضرت یوسف علیه السلام بنظر من چون در آیه گفته شیطان کاری کرد که زندانی حرف یوسف را فراموش کنه پس اشتباه یوسف نبوده بلکه امتحانش بوده مثل ایوب. آیا درست برداشت کرده ام؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همین‌طور است که می‌فرمایید. و علامه طباطبایی بر اساس آیه ۲۴ همان سوره که می‌فرماید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» می‌فرمایند شیطان بر مخلَصین سلطه‌ای ندارد که بخواهد فرد را گرفتار فراموشی کند و بنابراین ضمیر فراموشی، به آن کسی ارجاع داده می‌شود که از زندان آزاد شد. موفق باشید

36355
متن پرسش

با سلام: بر اساس معاد جسمانی که جناب ملاصدرا بیان می فرمایند، اصل حقیقت من مجرد است. دو سوال دارم. آیا ازدواج من با حوری بهشتی در همین دنیا با بدن برزخی ام وجود دارد؟ دوم: آیا ازدواج من با اجنه با بدن برزخی ام امکان دارد؟ امیدوارم سوء برداشت نشود و پاسخ سوالات مرا بدهید. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت بحث ازدواج با حوریان در میان نیست، بلکه حوریان جلوه اعمال ایمانی مؤمنین هستند. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (واقعه/۲۴) آن حوریان جزا و آثار کار مؤمنین اند. به جز این اساساً ازدواجی به این معنایی که می‌فرمایید وجود ندارد. این حرف‌ها، بیشتر توهّم افراد است. موفق باشید

36350
متن پرسش

سلام استاد: من دغدغه این را دارم که از حرکت جهان و نقش انقلاب اسلامی در آن جا نمانم. اما نمی‌دانم در کجا باید تاثیر گذار باشم. پیش نیاز تاثیر گذاری در این حرکت چیست؟ از کجا بفهمیم باید در کجا باشیم و کجا خدمت کنیم؟ احساس جا ماندن می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی پیش آمده. حال در این حضور که عملاً حضوری است ذیل شخصیت رهبر معظم انقلاب، هرکجا که باشیم آنطور که مؤثر است، عمل کرده‌ایم؛ بقیه راه را خداوند پیش می‌آورد و وظیفه ما آن است که در هر شرایطی از معارف قرآنی غفلت نکنیم. موفق باشید

36347
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. بر چه اساسی می‌گوییم الله جامع اسما و صفات است؟ ۲. خدا در قرآن می‌فرماید: قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛ بگو الله را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، همه نامهاى نیکو از آن اوست. (اسراء، آیه ۱۱۰) آیا رحمن هم جامع اسما الهی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می‌فرماید مهم خواندن خداوند است چه به عنوان «الله» و چه به عنوان «رحمان». زیرا برای او اسماء حسنایی هست که می‌توان بدان رجوع کرد. ولی وقتی در آیه «بسم الله الرّحمن الرّحیم» می‌فرماید به اسم «الله» که هم رحمان است و هم رحیم، نظر دارد؛ اینجا است که متوجه می‌شویم اسم «الله» وسعت بیشتری دارد که با رحمانیت خود، رحمت عامش را به میان می‌آورد و با رحیمیت خود فرمود: «بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ». موفق باشید

36341
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: حقیر به لطف الهی در حال استماع تفسیر سوره عنکبوت هستم. حقیقتاً از این همه زنده بودنِ این سوره و تفسیر، و از این همه پاسخ گویی به مسائلی که امروزِ تاریخِ ما را دربرگرفته حیرانم. مثلاً حضرتعالی وقتی در ذیل آیه «خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ» مثال صدام و شارون و بی ثمری تلاش های جریان باطل در نظام هستی رو می زنید، ما به راحتی آینده اسرائیل و جنگ غزه را در آینه این آیه به نظاره می نشینیم. برای ما بیچاره ها دعا کنید همواره در سر سفره قرآن مستفیض باشیم و از جام سرشار و لبریز آیات الهی جرعه نوشی کنیم و زندگی را با قواعد قرآنی بسازیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر جناب حافظ فرمود: «هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم» حقیقتاً این سخن را بی‌حساب نگفت. و نظر بنده آن است که علامه طباطبایی «رحمۀ‌الله‌علیه» نیز با تفسیر «المیزان» که به تعبیر مقام معظم رهبری «حفظه‌الله‌تعالی» یک تفسیرِ شگفت‌آور است؛ قرآن را به دنیای ما نزدیک کردند بدون آن‌که آن معارف را تقلیل دهند و یا گشودگی انسان جدید را نادیده بگیرند. این است معنای پرکردن خلأیی که رهبر معظم انقلاب متذکر آن شدند که باید به پایگاه فکری مستحکمی نظر کرد، با هویت سیاسی و اجتماعی، با آرایش تهاجمی. و آنچه شما در سوره مبارک عنکبوت یافتید، بهره مختصری است که به نور قرآن از تفسیر قیّم «المیزان» استفاده شده بود. موفق باشید

36339
متن پرسش

سلام: با توجه به مبنای المیزان لطفا مبحث ترک اولی یا سهو النبی بعضی پیامبران مثل حضرت یونس یا یوسف را توضیح دهید. چطور با عصمت قابل جمع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّم «المیزان» به خوبی روشن می‌کند که نه در این موارد سهو النبی در کار بوده و نه ترک اولی. که در هر دو مورد علاوه بر رجوع به المیزان ، می‌توانید به عرایضی که در شرح سوره انبیاء و یا سوره یوسف شد، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/776?mark=%D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A1
 https://lobolmizan.ir/sound/746?mark=%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81. موفق باشید

 

36323
متن پرسش

سلام استاد: در رابطه با آیه‌ی اول سوره‌ی بینه، هرچند هر کدام از مفسرین، چیزی برای تفکیک در تقدیر گرفتند و پرانتزی اضافه کرده‌اند (مثلا علامه می‌فرمایند «از سنت هدایت» منفک نیستند) اما به نظر می‌رسد که نیازی به در تقدیر گرفتن نباشد؛ بلکه بدون پرانتز، بیانِ آیه، روشن‌تر و بیّن‌تر است، و ادامه‌ی مباحثی که در آیات بعدی فرمودید، هماهنگ‌تر است. دو بیان ذیل، بدون نیاز به تقدیر است: ۱. در زبان عرفی نیز اگر بگوییم «لوبیا قرمزها جدا شده» نیازی نداریم که بگوییم از چه چیزی جدا کردیم؟! چون واضح است که از دیگر انواع لوبیا (سفید و ...) جدا شده‌اند. در این آیه نیز، خداوند می‌فرمایند که کافران، جدا نبودند، تا زمانی که بینه آمد، یعنی کافران میان اهل کتاب و مشرکین بودند و از دیگر مردم جدا نبودند. و در تاریخ هم، این حقیقت قابل مشاهده است که با حضور رسول و انسان کامل است که کافران، از دیگران جدا می‌شوند. چه این که در داستان خلقت آدم نیز، با حضور آدم، ابلیسِ کافر، از فرشتگان جدا شد. و در انقلاب اسلامی نیز، با حضور امام، کافرانی که لباس دین به تن داشتند، از مومنان جدا شدند. پس در واقع، آیه‌ی اول می‌فرماید مومن و کافر، مخلوط بودن تا زمانی که بینه آمد. ۲. «من» در «مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ» بیانیه نباشد، بلکه به معنی «از» باشد، یعنی کافران «از» اهل کتاب و مشرکین، جدا نبودند. به بیان دیگر، خداوند همه‌ی اهل کتاب و مشرکین را، کافر نمی‌داند! کافر کسی هست که نسبت به حقیقت، بسته و کور است «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (بقره:۶)». اما اهل کتاب و مشرکینِ آن زمان، همه نسبت به حقیقت، کور و کر نبودند! بلکه تنها بعضی از آن‌ها، چنین بودند. اما چون فضا، روشن «بین» نبود، کافر و مومن، مخلوط بودند. اما بعد از آمدن بینه، کافران از میان اهل کتاب و مشرکین، جدا شدند. فقط ممکن است این ابهام مطرح شود که: مگر مؤمنِ مشرک داریم که با آمدن بینه، از کافرانِ مشرک، جدا شوند؟ که پاسخ این است که اکثر مومنان، مشرک هستند. «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ (یوسف: ١٠٦)» و در تاریخ نیز، چنین شد؛ یعنی هم مشرکین، و هم اهل کتاب، بعد از آمدن بینه، به دو دسته‌ی مومن و کافر، تقسیم شدند. چراکه در میان مشرکین مکه، واقعا کسانی بودند که نسبت به حرف حق، گوش شنوا داشتند و کافر نبودند و بعد از آمدن بینه، اسلام آوردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده همین است که می‌فرمایید. آری! با آمدن بیّنه، جایگاه جبهه حق از جبهه باطل مشخص می‌شود. ۲. این نکته درستی است که همه اهل کتاب، مشرک نبودند، ولی با نظر به آن فضا که اهل کتاب اعم از یهود و نصارا گرفتار نوعی شرک شده بودند به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: « وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ» و از این جهت در آیه ۴ سوره بینه که می‌فرماید: «وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ» موضوع را برای مشرکین و اهل کتاب با واژه «أُوتُوا الْكِتَاب» می‌آورد زیرا کتاب به عنوان قرآن برای هر دو گروه آمده و آنها را در این رابطه از هم جدا نکرده است. موفق باشید

36321
متن پرسش

سلام: خدا قوت و ممنون از سایت خوبتون. من خلاصه تفسیر المیزان سوره مائده رو میخوام پیدا نمی‌کنم میتونید راهنماییم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سوره مائده به صورت خلاصه در نیامده ولی کتاب «خلاصة التفاسیر» از آقای عباس پورسیف در این مورد می‌تواند کمک‌کننده باشد. موفق باشید

36319
متن پرسش

استاد سلام علیکم: در رابطه با فهم قرآن پرسشی داشتم. مطلبی می نویسم خواستم هم تکمیلش و هم اشکالاتش را بر طرف بفرمائید: ۱. ابتدای هر سوره کلیت آن سوره را مشخص کرده است. ۲. اسماء پایان هر آیه جهت نگاه به آن آیه را مشخص می کند. ۳. آیات قرآن به صورت متوالی خوانده و ارتباط آیات با هم در نظر گرفته شود. ۴. با نگاه وجودی صدرا به قرآن مراجعه شود از نحوه نگاه صدرا به این مقدار می فهمم که اشارات قرآن را دنبال کنیم تا به حضور برویم. ۵. در عین نگاه وجودی نگاه استدلالی و در نظر داشتن قوانین منطقی هم می تواند در فهم قرآن کمک کننده و حفظ کننده از خطا باشد. اینجا سوالی هم دارم آیا چنانکه عده ای تصور می کنند نگاه صدرا منافی نگاه استدلالی مشاء می باشد؟ بنده با اندک منطقی که خواندم می بینم افرادی قرآن را تفسیر آیه به آیه می کنند آیه ای را به آیه دیگر ربط می دهند اما آیه اول از جهتی مطلبی را بیان کرده و آیه دیگر از جهت دیگر. یا مثلا در آیه ای مسئله ای را مطرح کرده که لازم چیزی است اما در آیه دوم آن لازم و ملزوم وجود ندارد. سوال دیگری هم دارم : اگر شماره ۵ را بپذیریم آیا نحوه نگاه های دیگری هم قابل تصور است که در فهم قرآن به ما کمک کند؟ مثلا قرآن برای اصحاب تجربه هم حرف داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همیشه اینطور نیست. بعضاً در بین دیگر آیات آن سوره نکته اصلی به میان می‌آید. ولی در هر حال ابتدای هر سوره افقی کلی را مدّ نظر می‌آورد. ۲. این نکته خوبی است. ۳. آیات هر سوره چنین است. ۴.همین‌طور است زیرا در نگاه صدرایی از ماهیت به سوی وجود عبور می‌کنیم. ۵. آری! این نکته خوبی است. ۶. تدبّر در قرآن کمک می‌کند تا آیات هر سوره انسجام آن سوره را نشان دهد مگر در موارد استثنائی ۷. با مبنای وجودی، آری. موفق باشید

36313
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: استاد با توجه به کتاب خویشتن پنهان و هدف حیات عالم ماده پایین‌ترین عالم از نظر درجه است و می‌توان به آن اسفل السافلین گفت یا نه کلا در درجه‌بندی عوالم عالم ماده هیچ محسوب شده و اصلا تجلی محسوب نمی‌شود چون مجرد نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی مصداق «اسفل السافلین» را همین عالَم ماده می‌دانند زیرا امکان پایین‌تر از این مرحله وجود ندارد و پایین تر از این مرحله، همان عدم است. موفق باشید

36311
متن پرسش

سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: موضع علامه طباطبایی در قبال انقلاب اسلامی چه بود؟ آیا تقابل علامه با انقلاب صحت دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً تقابلی بین حضرت امام و علامه طباطبایی نبوده که در موضوع انقلاب اسلامی اختلافی در میان باشد. می‌ماند که روحیه علامه طباطبایی بیشتر در امور معرفتی شکل گرفته بود. ولی به گفته رهبر معظم انقلاب، تازه وقتی انسان تفسیر المیزان را مطالعه می‌کند، روحیه انقلابی مناسب انقلاب اسلامی برایش پیش می‌آید. موفق باشید

36282
متن پرسش

ضمن عرض سلام و کسب اجازه: استاد در جلسات پایانی شرح فصوص فرمودید ما فصوص رو به صورت عمومی تدریس کردیم آیا برای رسیدن به نهایی ترین منزل ممکن همین مقدار معرفت النفس و فصوص و منازل و... کافی است؟ که با خیال راحت به مباحث مذکور در کانال مطالب ویژه بپردازیم؟ خدا حفظتان کند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی در عین حال تدبّر در قرآن و روایات و نهج‌البلاغه نباید به حاشیه رود. موفق باشید

نمایش چاپی