بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6235
متن پرسش
سلام استاد عزیز خسته نباشید1-نظرتان درموردویلیام چیتیک وکتاب عوالم خیالشان وهمینطورسایراثارشان چیست؟2-وقتی مهمان بیایدخانه ماوبجزمن بقیه باشندکه همصحبتش شوندلزومیدارد چندساعت بشینیم ومجبور شویم ازهردرونیم دری حرف بزنیم البته بجزمواردی که مهمان مشکل یاناراحتی داردیاارشادمیخواهد؟بااین عمر کوتاه بهتر نیست وقتمان راصرف مطالعه وتفکروعبادت کنیم تاهم خودم رشدکنم وهم در اینده بتوانم به مردم زیادی کمک کنم؟3-شمادر صله رحم برنامه تان چگونه است؟چندساعت مینشینید4-شمااستاد قاسم کاکایی استاد دانشگاه شیراز را میشناسید؟/بابت کتابهای فوق العاده تان که هزار نکته باریکتر زمو داردبینهایت سپاسگزارم امیدوارم باامام حسین(ع)محشور شوید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نکات دقیقی را جناب آقای چیتیک در کتاب‌هایشان متذکر می‌شوند 2- همین‌طور است. باید در عین رعایت حق میهمان خیلی عمر خود را تلف نکنیم 3- بنده در صله‌ی رحم مشهورم که زود بلند می‌شوم و بیش از مابالکفایه نمی‌نشینم. آن‌هایی هم که به منزل‌مان تشریف می‌آورند رعایت وقت بنده را می‌کنند 4- بنده از ارادتمندان استاد کاکائی هستم. خداوند این مرد محقق و عارف‌دوست را حفظ کند. موفق باشید
6218
متن پرسش
سلام علیکم 1.نظر شما در مورد آقای امامی که شاگرد علامه حسن زاده هستند و فکر می کنم در نجف آباد اصفهان جلساتی دارند چیست و سیر ایشان چگونه است؟ 2.عده ای از طلاب با سیکل یا دیپلم وارد حوزه شده اند و برای شروع مطالعات خودشان از کتب علامه طهرانی و علامه حسن زاده استفاده می کنند ولی آیا به نظر شما این کتب برای این آقایان سنگین نیست و احساس نمی کنید بعضا بازی با اصطلاحات برایشان است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ جناب آقای امامی را نمی‌شناسم. 2ـ بهتر است طلاب عزیز در ابتدا، دروس رسمی حوزه را خوب مطالعه کنند و پس از چند سال مباحثی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» شروع کنند و بعد به متون دقیق تر بپردازند تا حیران نگردند. موفق باشید.
6220
متن پرسش
ﺳﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻜﻢ. ﺩﺭ ﻛﻠﺎﺱ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺩﺍﻧﺸﻜﺎﻩ ﻯﻛﻰ ﺍﺯ دانشجویان ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩ پرسید چراﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻓﺮﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﺍﻳﻦ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﻳﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ? ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻛﻔﺖ ﺻﺮﻑ ﻋﻠﻢ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﺎﺛﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ و ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺭﺝ و ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﺎ ﺑﺪﻱ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺧﻮﺑﻲ ﻣﻌﻨﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻭﻟﻲ ﺷﺒﻬﻪ ﺭﻭﻱ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭﻛﻠﺎﺱ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻛﺬﺍﺷﺖ و ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻧﺪ. ﺍﻥ ﺷﺨﺺ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﺳﻴﺪ ﻓﻘﻄ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﻓﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎ ﻣﻌﻨﻲ ﺑﻴﺪﺍ ﻛﻨﺪ?!! و ﺑﺎﺯ ﺑﺮﺳﻴﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﺟﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻓﺮﻳﺪ? ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺤﺚ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ کرد ﻭﺍﻳﻦ ﺷﺒﻬﻪ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪ. ﺷﻤﺎ ﺍﻛﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻳﺪ ﺟﻪ پاﺳﺦ ﻣﻴﺪﺍﺩﻳﺪ?
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث اساسی است که دوستان باید روی آن وقت بگذارند. اتفاقا جای این نوع بحث‌ها در کلاس دروس معارف اسلامی است و تبیین کتاب ارزشمند عدل الهی اثر شهید مطهری. باید برای دانشجو روشن شود هر کس که امکان ایجاد شدن دارد را حضرت حق خلق می‌کند و به صرف آن که کسی قبل از خلقت معلوم است،‌ تبه‌کار است نمی‌شود از خلقت آن جلو‌گیری کرد زیرا هنوز او تبه‌کار نیست چون فعلی انجام نداده. آری هرکس که امکان خلق‌شدن دارد باید خلق شود تا شخصیت خود را به فعلیت برساند. باز تأکید می‌کنم که این موضوع باید در درس عدل الهی مورد مداقّه قرار‌گیرد. موفق باشید.
6222
متن پرسش
سلام بر شما استاد سال ها است مشکلی دارم که زندگیم رو مختل کرده و به هر دری زدم نتیجه نگرفتم. آینده ام رو تیره و تار میبینم و خیلی نگرانم. از معصومین هم خیلی درخواست کردم اما جواب نگرفتم. به نظر شما چه جوری میتونم حاجت بگیرم؟ شما تا حالا خودتون حاجت گرفتین از معصومین؟ چه جوری؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید متوجه باشیم در بستر زندگی دینی خداوند ما را تنها نمی‌گذارد، کافی است ما رعایت حلال و حرام الهی را انجام دهیم و معتقد به حاکمیت اسلام از طریق امامان معصوم باشیم و در ذیل آن ، ولایت فقیه را در زمان غیبت امام معصوم بپذیریم. موفق باشید
6211
متن پرسش
با سلام و ادب همانطور که می دانید حوزه های علمیه امروز و علومی که در آن تدریس می شود بگونه ای است که ابتدا به ساکن انسان را متخصص دین شناس نمی کند بلکه مهارت فهم آیات و روایات را به انسان می آموزد که سرانجام آن اجتهاد است و لذا این خطر همواره وجود دارد که کسی به اجتهاد برسد اما اسلام را به عنوان یک مکتب جامع که پاسخگوی همه نیازهای بشریت است نشناسد و نتواند ترسیم کند! لذا سیر مطالعاتی اندیشمندان اسلامی برای پر کردن این خلا، امری لازم و ضروری است. اگر این مهم را تایید می فرمائید، لطفا به این سوال پاسخ دهید که سیر معرفت دینی چه ملزومات و مقصدی دارد؟ و به ویژه پاسخ به این سوال که : در حوزه معرفت دینی عده ای براین باورند که در آغاز باید بر مبانی صرف عقلی و استدلالی کار کرد تا ذهن از شبهه آزاد گردد و قوه تفکر قوی شده و از اعوجاج حفظ شود. و آنگاه سراغ سیر معرفت حضوری نظیر علم النفس رفت چرا که در این صورت می توان با تعقل مطلوب و نگاه جامع برهانی، از افراط و تفریط در این خصوص پیشگیری کرد و راه تفکر و شهود عرفانی را سریع تر طی نمود. در مقابل عده ای می گویند تربیت قلب مقدم بر تربیت عقل است و چونکه قلب حقیقت انسان است و سرمایه قرب لذا ابتدا باید در محضر نور حق و معرفت حضوری حضرت رب العالمین (نظیر علم النفس) کار را آغاز کرد و نور گرفت و سیر نمود. بنا بر نظر عده دوم این امر بدیهی است که عقل در ذیل قلب آدمی است و لذا اگر قلب به حضور الهی، ادب شود خواه ناخواه عقل هم تربیت می گردد و ازشبهات آزاد می شود و در این حالت می تواند رجوع محکمتری به حقایق داشته باشد. البته اگر در مواردی نیاز بود سیر عقلی و منطقی، قوی تر طی شود، می توان بعد از اینکه قلب انسان به حضور رسید و شهد شیرین انس را چشید، این گام را طی نمود. با توجه به این دو نظر در حوزه معرفت دینی، حضرتعالی چه تحلیلی دارید؟ با نهایت سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هر دو شکلی که می‌فرمایید درست است و هر کدام از دو روش بستگی به خود فرد و روحیه‌ی او و استادی دارد که با آن آشنا و مرتبط شده؛ بعضی‌ها روحیه‌ی استدلالی دارند، این‌ها نمی‌توانند از روش‌های فلسفی شروع نکنند چون تا عقلشان قانع نشود دلشان به صحنه نمی‌آید ولی بعضی‌ها جنبه‌ی تجردشان بر جنبه‌ی استدلالشان غالب است که به اصطلاح عرفان به آن‌ها «مجذوب سالک» یا «مراد» گویند. این‌ها آمادگی آن را دارند که سخنان قلبی را بشنوند و تصدیق کنند و در مرحله‌ی بعد، جهت جامعیت شخصیت به امور استدلالی رجوع می‌کنند. از آن طرف نقش استاد هم مهم است که با اشارات قلبی سخن خود را تفهیم می‌کند یا با استدلال‌های عقلی. به اصطلاح خواجه عبدالله انصاری بعضی از بدایات به نهایات می‌رسند و بعضی از نهایات به بدایات. موفق باشید.
6206
متن پرسش
سلام علیکم " من دانشجو هستم و قرار شده بود سر کلاسمون یه تحقیقی ارائه بدم در خصوص تمدن اسلامی " تحقیقم رو ارائه دادم و مورد توجه دانشجوها قرار گرفت ام یکی ار دانشجوها که خیلی تو بحث فلسفه قوی به نظر میرسید و به شدت طرفدار فلاسفه غربیه و افرادی مثل سروش " قرار شده یه تحقیق بیاره برای رد تحقیق من " من یه خواهش دارم ؟ اصلا با فلسفه آشنایی ندارم دوست ندارم به خاطر فقر سوادم دینم زیر سوال بره " چیکار باید کنم ؟ میشه چند تا سوال اساسی برای رد فلاسفه غربی بهم بگین ؟ خواهش میکنم راهنمائیم کنین ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» و کتاب «مدرنیته و توهّم» را مطالعه بفرمایید، با توجه به دستگاهی که در آن دو کتاب هست با حوصله و سعه‌ی صدر می‌توانید اشکال‌های تمدن غربی را مطرح کنید و عظمت تمدن اسلامی را متذکر شوید. موفق باشید
6207
متن پرسش
سلام خدمت استاد می خواستم کتب برای محرم امسال مطالعه کنم کتب شماراچند وقت پیش خواندم اما به اجمال بود و من نیزشناختم محدود وفضای صحبت شما سنگین می خواستم ببینم کدام کتب را برای شروع ومقدمه معرفی می کنید؟ یا از کتب وصوت خودتان؟(-راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین(ع)-کربلا مبارزه با پوچی ها) تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دی‌وی‌دی مربوط به مباحث کربلا و کتاب «کربلا مبارزه با پوچی‌ها» را دنبال بفرمایید، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
6210
متن پرسش
بسمه تعالی سلام. گاهی وقتها برخی حرفهای ساده و روان حضرت امام ره همه دانسته های انسان را بهم میریزد و ما شک میکنیم کجا را اشتباه رفته ایم که نمیفهمیم مثلا درمورد همین مطلبی که فرمودند ما مفتخریم زنان مانند مردان در عرصه های مختلف فعالیت دارند -قریب به این مضمون- درصورتیکه خود جنابعالی بارها همانندی مردان وژنان را انتقاد مبسوط فرموده اید یا اینکه عزاداری باید بشکل سنتی باشد و روی همین اساس گاهی اصلا با افراد مومن نمیشود گفت مثلا کمی هم پای معارف بنشینید یا اینقدر ظهر عاشورا حمله به غذای مسجد نکنید یا مانند اینها واقعا در این دو مورد خاص نظر شما چیست مخصوصا موضوع اول.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه باید در مورد سخنان انسا‌های حکیم خاستگاه و فضای سخنشان را داشته‌باشیم. در هر دو مورد که مثال می‌زنید باید مبنای اندیشه‌ی حضرت امام مدّ نظر قرارگیرد که چگونه هم زنان ،روح مادری و همسر داری خود را حفظ کنند و هم شخصیت اجتماعی آنان به حاشیه نرود و یا در تأکید بر عزاداری سنتی نظر به روحی در عزاداری دارند که در کنار تحلیل آن نهضت بزرگ روشنفکر بازی در نیاوریم و اشک و مصیبت خوانی را فراموش کنیم. موفق باشید.
6185
متن پرسش
سلام استاد عزیز. من به عنوان شاگرد حقیر شما که البته هیچگاه توفیق حضور در کلاس های شما را نداشتم, شبهه ای در ذهنم بوجود آمده در مورد نظرات جالب . و تعجب انگیز از طرف شما! من و خیلی از دوستان دیگر در عرصه سیاست داشتیم در منجلاب شطرنج هاشمی فرو می رفتیم... که به یکباره با فرمایشات شما برخورد کردیم و راه را یافتیم و حامی پدیده ای به نام احمدی نژاد شدیم و از او عبرت گرفتیم خلاصه ماهم از دکتر و دولت ایشان به عنوان خاکریز اول ولایت دفاع کردیم تا پای جان!!! هرکسی نقدی می کرد به فرمایشات شما رجوع می کردیم و می فهمدیم که بله فلانی اشتباه کرده حالا فلانی هرکسی می خواهد باشد... یادگرفتیم هرکسی حرفش با حرف آقا نمی خواند ازش عبور کنیم ! ببخشید استاد مجبورم اسم ببرم(قصد توهین نیست یا مقابله نیست...) حضرت علامه مصباح حفظه الله ایشان نظراتی در مورد دولت و دکتر احمدی نژاد داشتند که با کمک شما و فرمایشات حضرت آقا فهمیدیم زیاد اگر نگویم کاملا اشتباست! مثل انحراف، فراماسون،بزرگترین خطر برای اسلام آن هم از صدر تا الان، رمال، مخالف امام خامنه ای و ... که تا یک روز می شود نام برد!!! خلاصه این همه شبهه را به کمک شما و... جواب دادیم ولی... تعجب و اوج سوال من اینجاست که شما استاد ما معلم فکری ما اخیرا نظراتی گفتید و می گویید که ما را متحیر کرده و دقیقا مخالف نظرات راسخ و متیقن شما هستند... و دیگر آن حمایت سراسر عشق شما از دکتر یا به تعبیر خود شما خاکریز رهبر نمی بینیم! و کلمات و سخنان شما بویی مثل بوی انتقاد به خود گرفته و حتی مخالفان و منتقدان دولت دکتر محمود را تایید کرده اید کسانی که هر حرفی را به دکتر زدند حتی بیشتر از دشمنان و مخالفان حزبی مثل اصلاح طلبان و... شما فرمودید آن شخص(اسم نمی برم ولی کمی پیش اشاره کردم) ایشان همیشه مواضع خوبی داشتند و علت مخالفتشان با دکتر این بود که بع تعبیری دست دکتر را بگیرند تا به انحراف نرود!!! استاد عزیز لطفا ،به عنوان شاگرد حقیرت تقاضا می کنم حرف نهایی و قلبی خود را در مورد پدیده احمدینژاد و مهندس مشایی اعلام کنید تا من و خیلی های دیگر از این تحیر خارج شویم... ما بارها عبرت های پدیده احمدی نژاد را خوانده ایم ولی قسمت زمان شناسی آن با ... نمی خواند‍!؟ راستی یک مطلب فراموش شد که استاد چشم خیلی ها به تحلیل های شماست صحیح یا غلط به هر حال چشمشان به شماست!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بنده و جنابعالی پذیرفته‌ایم بیانگر یک تفکر سیاسی نباشیم و در هر تاریخ و در هر شرایط متذکر تفکری باشیم که به نور الهی باید در آن شرایط در صحنه باشد و از این جهت هنوز باید خاک‌ریز رهبری و اهداف متعالی ایشان بود و با همان عقلی که متوجه بی‌انصافی‌هایی بودیم که به آقای احمدی‌نژاد روا می‌داشتند در ادامه و به کمک همان عقل وجوه دیگر تاریخ خود را نیز نگاه کنیم و از طرف دیگر نیز غافل نباشیم که فکر می‌کنم در جواب سؤال‌های شماره‌ی6140و6136و6100و5865و5797و5731 سعی کردم آن وجوه دیگری را که باید مورد تفکر قرار گیرد مدّ نظر عزیزان قرار دهیم تا با سعه‌ی بیشتری وارد تاریخ جدیدی شویم که اقتضای انقلاب اسلامی است و موجب می‌شود تنها در گذشته و امروز خود زندگی نکنیم و از حضور در آینده باز بمانیم، آن‌طور که اصول‌گرایی سیاسی و حزبی باز ماندند و عملاً گرفتار بی‌تاریخی شدند. بنده امیدوارم دوستان عزیز سعی کنند موضوعات را ماوراء یک نگاه سیاسی محدود بنگرند و حداقل در ابتدای امر با بنده همدلی کنند شاید با این معلم پیر بتوانید قدمی جلوتر بگذارید. و آنچه باید در فضایی دیگر و در تاریخی دیگر به آن نگاه کرد مدّ نظر قرار دهید. می‌فرمایید: حرف نهایی و قلبی خود را در مورد پدیده‌ی احمدی‌نژاد و مهندس مشائی اعلام کنم؛ چگونه بگویم چیزی را که شما باید لابه‌لای سخن بنده به صورت حضوری احساس کنید. بنده شما را دعوت به نگاه وسیع‌تری می‌کنم و نه به اطلاعات بیشتر. اگر کسی به شما بگوید هوای تازه‌ای را که بیرون از چهاردیواری اطاق است به من نشان بده، چکار باید بکنید؟ سخن در این نیست که در آن اطاق هوای قابل تنفس نیست، سخن در آن است که در هوای تازه با وسعت بیشتری از اکسیژن روبه‌روئید. هوشیاری بالاتری نیاز است . سرباز انقلاب اسلامی تنها در وسعتی به وسعت تاریخ کربلا می‌تواند مدافعی پرشور و فداکار و بصیر باشد ولی طرز خدمتگزاری او خیلی پیدا نیست هرچند با شکوه است، با این همه هرچه کار سخت‌تر می‌گردد و هرچه روزگار تیره‌تر می‌گردد و شناخت جبهه‌های خودی از غیر خودی مشکل‌تر، او درخشنده‌تر می‌شود. اگر دشمن از هر سو در آید تا قلعه‌ی راز ماندگاری ما که اتحاد در جبهه‌ی خودی‌ها است را فتح کند، ما نیز از هر اسلحه‌ای استفاده می‌‌کنیم تا او را مثل همیشه ناکام بگذاریم. ما در این عالم چه جایی داریم برویم، جز این‌که در کنار این انقلاب توحیدی باشیم و با رهبری عزیز زندگی کنیم؟ وقتی می‌خواهیم دست از این انقلاب حسینی بر نداریم چگونه می‌توانیم آن‌هایی که دغدغه‌ی حفظ این انقلاب را دارند با خود دوگانه ببینیم؟ نمی‌دانم از عبرت‌های پدیده‌ی احمدی‌نژاد چه برداشت کرده‌اید که چون ابر مرد – فوق مسائل جزیی انقلاب – خود را در صحنه نمی‌یابید؟ گفت «دامن مزن آتش را، دست من و دامانت». موفق باشید
6187
متن پرسش
سلام.آیا ائمه علیهم السلام نیز به خودشناسی و تفکر در خود و هستی می پرداختند؟می نشستند به طبیعت و عظمت هستی نگاه کنندو تعجب کنند؟یا در خودشان فرو میرفتند و حیرت کنند؟اساسا چیزی برای آن ها وجود داشت که بخواهند به آن بیندیشند و کشف کنند؟آیا ان ها از لذت و حیرت و عظمت شناختن بهره ای می برده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام حسین (ع) در دعای عرفه دارند: « ُ إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَار» خدایا نظر به آثار تو موجب می‌شود تا از توجه به ملاقات تو دور شوم. پس معلوم است آن‌ها نیز نظر به آیات الهی دارند و به بالاتر از آیات الهی، بدون حجاب به نور حق نیز نظر دارند. و یا در همان مقدمه‌ی دعای عرفه نشان می‌دهند چقدر متوجه ظرائف خلقت انسان می‌باشند. موفق باشید
6191
متن پرسش
به نام خدا.باسلام خدمت استاد عزیز در جواب سوال قبل مربوط به چگونگی زنده شدن دوباره انسان با توجه به حدیثی دز اصول کافی خواسته بودید متن عربی آنرا برای جنابعالی ارسال کنم. امام صادق(ع): قال سئل عن المیت یبلی جسده قال نعم حتی لا یبقی له لحم ولا عظم الا طینته التی خلق منها فاءنها لا تبلی تبقی فی القبر مستدیره حتی یخلق منها کما خلق اول مره (اصول کافی ج3 ص 250باب النوادر...حدیث7)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که حضرت می‌فرمایند گوشت و استخوان متوفی باقی نمی‌ماند مگر طینتی که از آن خلق شده، که مسلّم آن طینت از جنس گوشت و استخوان نیست بلکه مستدیره‌ای در قبر باقی می‌ماند که خداوند وجه قیامتی آن شخص را از آن خلق می‌کند که آن مستدیره هرچه باشد مسلّم گوشت و استخوان نیست. شاید این‌که فرموده‌اند چیزی است دایره‌ای شکل اشاره به حالت بی‌بُعدبودن آن دارند و همان جنبه‌ی مجرد انسان باشد. موفق باشید
6169
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی می خواستم در مبحث امامت به صورت ریشه ای وارد شوم. تا ان شاءا... با شناخت صحیح دوست دار اهل بیت باشم لطفا راهنمایی بفرمایید که از کدام مبحث یا کتاب شما شروع کنم و چگونه ادامه دهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شروع بفرمایید و در ادامه کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت«علیهم‌السلام» را با شرح آن دنبال کنید تا برسید به سه جلد کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام». موفق باشید
6171
متن پرسش
سلام.معنی این حدیث عجیب که پیامبر در اواخر عمر می فرمودند "اللهم ارنی الاشیاء کما هی "چیست؟غیر از این است که پیامبر هم در مرتبه ای اسیر بنیاد گرایی و ذهنی نگری و تقدم پیش فرض ها بر مشاهده بوده اند؟بالاخره ایشان هم یک تفسیری از جهان داشته اند دیگر نمیشود بگوییم ایشان ذهن نداشته اند که.یک انسان ذهن دارد ذهن هم یعنی تفسیر، یعنی بردن آن چه واقع است به درون و دیدن آن با شاکله و شخصیت خویش.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رؤیت قلبی و علم حضوری هر اندازه انسان حجاب بین خود و حقیقت را رقیق‌تر کند حقیقت که در مقام خود تشکیکی است با شدت بیشتر ظهور می‌کند و حضرت در این دعا نظر به شدیدترین مرتبه‌ی حقیقت را دارند پس بحث در ادق و دقیق است و نه خطا و صحیح. موفق باشید
6174
متن پرسش
با سلام.نظرتان راجع به این قطعه از شعر مرحوم سهراب سپهری چیست؟:کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ ،کار ما شاید این است . که در افسون گل سرخ شناور باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا او را رحمت کند. حرف درستی است. ما در این دنیا آمده‌ایم که خود را تحت تأثیر تجلیات اسمائی خداوند قرار دهیم و از انوار اولیاء الهی بنوشیم و در اُنس با حضرت حق شناور باشیم و فرصت خود را با انواع چراها از دست ندهیم. موفق باشید
6176
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر الف)چطور با اینکه عزراییل ملک قابض است و مرگ هم بواسطه او انجام می پذیرد،اما اماته اول توسط اسرافیل که ملک احیا ست انجام میگیرد؟آیا میتوان نتیجه گرفت که آن اماته نیز نوعی احیا بوده و قبضی صورت نمیگیرد؟ب)جایگاه مرگ ملایکه حتی خود اسرافیل در صور اول را تبیین فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌طور که جنابعالی برداشت کرده‌اید باید خوب باشد، شاید هم بتوانیم بگوییم اماته و احیاء کلی مربوط به نفخه‌ی اسرافیلی است ولی اماته‌ی جزئی و فردی مربوط به حضرت عزرائیل باشد 2- با تجلی اسم قهار حضرت حق هیچ موجودیتی برای هیچ موجودی باقی نمی‌ماند و همه از وجود خود فانی و به وجود حقانی حق باقی می‌شوند. موفق باشید
6159
متن پرسش
سلام علیکم ابتدا عذر میخواهم که وقتتان را میگیرم.استادمن در سوال ها ی قبلی خودم به این موضوع اشاره داشتم اما الان به طور مبسوط در این زمینه راهنمایی شمارا می خواهم(ممنون از توجه تان).طی یکی دو سال اخیر گرفتار پرخوری شده ام، .(باوجود پرخوری لاغر هستم خانواده ومادر به خصوص نگران لاغری من هستندو بر پرخوری من افزوده اند) من در اولین قدم درجا میزنم آخر با معده ی سنگین می توان سلوک کرد؟!مثل آدم های معتاد شده ام اگر غدای زیاد به بدن ندهم آرام وقرار از من گرفته میشود .1)ایا من باید به روانپزشک و پزشک مراجعه کنم؟یا نه مشکل عادی است وبا مبارزه بانفس حل میشود؟آخر چگونه مبارزه کنم وقتی بلد نیستم و یارای آن را ندارم ..2) ذکر ویا راهنمایی عملی برای آسان ترحل شدن این مشکل چیست؟ روزه غذا هم دارم ولی روزه گرفتن برایم سخت است در خانه که باشم دایما بی حال و دراز کش میشوم وتازه بعد افطار دوباره اوضاعم همان آش وهمان کاسه ی پرخوری ست3) شما معرفت به مسایل نفس داریدلطفا بفرمایید مشکل کارم کجاست چرا توجه روح یانفسم اینقدر به شکم وحرص در این زمینه مشغول است ؟چطور صرف نظر کند روح یا نفسم.. 4) من باوجود زیاد خوردن با ز هم ضعیف و کم وزن هستم آیا می تواند دلیلش نفسانی باشدوبه خاطر ناراحتی و عذابی باشد که به خاطر پرخوری دارم؟خدابه شما خیر دهد استاد عزیز _التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است که به پزشک رجوع شود 2- با تمرکز بر روی مباحث معرفتی و حضور قلب در نماز اصلاح کار شروع می‌شود 3- پیشنهاد می‌کنم در این مورد به مؤسسه‌ی إنشاء با شماره‌ی 6260205 رجوع فرمایید 4- نباید این‌طور فکر کرد هرچند ممکن است مشکل روحی باشد. موفق باشید
6161
متن پرسش
سلام علیکم 1)ایا اگر ما با برخی مومنین الان خیلی احساس نزدیکی ومحبت داریم به خاطر این است که روحمان قبلا باهم بوده است ؟ برخی راهم دوست داریم ولی اهل طاعت نیستند از گناهانشان ناراحتیم ولی خودشان را دوست داریم این دو چگونه جمع میشوند یعنی جایی که روح ما بوده همه ی ارواح چه خوب ویابد وجود داشته اند وما الان با کسانی که در دنیا هستیم باهمین افراد هم قبلا باهم بودیم بعضی شان را دوست داریم چون قبلا دوستشان داشتیم و بعضی شان را دوست نداریم به این خاطر است که قبلا دوستشان نداشتیم؟ 2 )اینطور برداشت می شودالان که ما محبت رسول اکرم صلوات الله علیه واله وسلم و امامان ومعصومین علیهم السلام را در دل داریم یعنی خدمت ارواح این ذوات مقدس هم می رسیدیم ؟؟ 3)چرا روح من بعضی از افراد (مومنین متوسط)را با وجود اینکه شاید خوب هم باشند وباهم دوست ویافامیل هم باشیم ، پس می زند وفراری است ونمیتوانم ازصمیم قلب دوستشان داشته باشم (در اصول کافی خوانده بودم به دلیل این است که او از تو یک چیزی در دل دارد یک ناراحتی یا..نمی دانم چه بود دقیقا، من مضمونا اینطور برداشت کردم اما مفهومش رامتوجه نمی شوم و نمی دانم این بحث مصداق این حدیث است یانه! ) وبرعکس در کنار این ها که روحمان پس شان میزندکسانی هستند که مومن ترند و روحمان پر میکشد برایشان..!!این پس زدن و پذیرفتن ازکجامی آید ودلیلش چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توانیم از این نوع ارتباط‌ها و گرایش‌ها چنین نتیجه‌ای بگیریم. آنچه در متون داریم ملاقات ما در آن عالم با خدا و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است و نه با همدیگر 2- حرف درستی است چون آن‌ها مطلوب جان هر انسانی هستند که فطرت خود را آلوده به گناه نکرده 3- نمی‌توان به چنین احساساتی اعتماد کرد و دنبال آن راه افتاد. موفق باشید
6163
متن پرسش
سلام استاد. در بیاناتتون در جاهای مختلف می فرمایید آفرینش تجلی حضرت حق است و اسماء الهی و....استاد پس خس و خاشاک و مواد آلوده و ...چه جایگاهی دارند؟ چه نسبتی با خدا دارند؟آیا اینها هم مظهر اسمی هستند؟بببخشید این سوالی است که مدتهاست داشتم.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَق‏» ما آسمان و زمین و آنچه در بین آن‌ها هست را خلق نکردیم مگر به حق. پس هرچیز از آن جهت که مربوط به خدا است حق است و بدی بعضی از پدیده‌ها از جهت نقص خودشان است و یا نسبت به ما بداند.برای بررسی بیشتر مباحث مربوط به برهان صدیقین را دنبال بفرمائید. موفق باشید
6147
متن پرسش
سلام علیکم-قبلا از شما در مورد آیاتی سوال کردم که مانند دقت در نحوه خلقت شتر یا نحوه هدایت آبهای زیر زمینی و مانند آن که در قرآن کم نیستند و معلوم است که اهمیت زیادی دارد و نمیتوان به سادگی از آن رد شد وقتی جای جای قرآن عزیز ما را به دقت در نحوه خلقت میخواند یک مطلب بزرگی در آن نهفته است که شما فرمودید این آیات برای اثبات نبوت است در صورتیکه شما اگر به حدیث شریف مفضل دقت کنید مساله مشابهی را پیدا میکنید یعنی امام معصوم در این حدیث شریف بصورت تفصیلی عجایب خلقت را آنهم به جزییات بیان فرموده که شباهت زیادی به ایات قرآن در نحوه و جزییات خلقت دارد ولی هدف امام ع اثبات نبوت نبوده بلکه هدف ریشه دار کردن توحید است به نظر بنده در این آیات و همچنین حدیث شریف مفضل خواسته اند بگویند یک شعور خاص و ماورا قوانین فیزیکی در عالم جاریست و میخواهند انسانها از طریق پی بردن به این شعور کم کم خود را از یک ذهن مادی نگر و فیزیکی آزاد کنند و بفهمند حتی در ظاهر قوانین عالم و ظاهر این حرکت مادی نیز آیات خداوند متعال پیداست واین ارتباط مستقیم و جدی با نبوت ندارد هرچند نبوت را هم میتوان با کمک این موضوع بهتر اثبات کرد .چرا امام معصوم اینهمه وقت گذاشته اند و توحید مفضل را عنایت فرموده اند یا خداوند متعال اینهمه در قران دعوت جدی به دقت در آفرینش کرده مثلا دقت در غذا دقت در خلقت شتر و..... برای این است که همین چیزها دور وبر انسان را گرفته نمیشود چشمها را بست و ارتباط گرفت اتفاقا باید چشم ها باز باشند و لابلای همین ظاهر دنیا خدا را ناظر و حاضر دید به نظر من این آیات ارتباط جدی با بحث نبوت ندارد لطفا راهنمایی بفرمایید اثبات نبوت که اینهمه تکرار نمیخواهد ولی بیرون کشیدن انسانها از نگاه صرفا فیزیکی بدلیل تماس طولانی با موجودات عالم و زندگی در دنیای مادی نیاز به تکرار و تمرین دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید فضایی که قرآن به صحنه آمده با چه‌چیزی روبه‌روست و فضایی که حضرت صادق«علیه‌السلام» آن حدیث را به مفضل می‌فرمایند چه فضایی است. مشرکین حجاز مشکلی به نام خالقیت خدا نداشتند، حتی علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در تفسیر شریف خود تا آن‌جا پیش می‌روند که هیچ آیه‌ای را دلیل بر وجود خدا تفسیر نمی‌کنند چون مشکل مشرکین حجاز نبوت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بوده و اگر این موضوع که حکایت از ربوبیت حضرت حق دارد برای آن‌ها و برای بشریت حل می‌شد صراط مستقیم الهی که همان شریعت است را می‌پذیرفتند ولی در زمان امام صادق«علیه‌السلام» با منکرینی مثل ابن ابی‌العوجاع‌ها و ابن مقفع‌ها روبه‌روئیم در حدّی که جناب مفضل با ابن‌ابی‌العوجاع درگیر می‌شود، حالا حضرت صادق«علیه‌السلام» باید شبهه‌ی این‌ها را برطرف کنند. بنده فکر می‌کنم عزیزان باید متوجه تفاوت نظر بین ربوبیت حضرت حق و خالقیت او بشوند. چیزی که امروز نیز ما نیاز داریم. موفق باشید
6157
متن پرسش
با سلام استاد یه بحثی که همه جا هست در روایات داریم که صله رحم بسیار به جا بیارید اما گاها دیده می شود از رفتن ما به برخی جاها نهی میشه به اسم اینکه چشم میخورید. چشم زخم در روایات ما چه بحثی دارد اینکه ما صله رحم را کم کنیم چون ما را چشم میزنند آیا درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند برای مصون‌ماندن از چشم‌زخم کمالات و امکانات خود را به رُخ بقیه نکشید، ولی این بدین‌معنی نیست که با ارحام قطع رابطه کنیم. بنده در رابطه با چشم‌زخم در کتاب «جایگاه جنّ و ملک و شیطان» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
6136
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز : آنچه در جواب سوال 6100 آمد از حیث کبری خیلی خوب است اینکه ما بیش از انکه درگیر جزییات عملی خطاپذیر دوستان اهل بیت باشیم نظر به جایگاه و کلیت حرفها و رفتارهاو جهت گیری های ایشان داشته باشیم و انصافا هم تلاش بر رعایت این مهم داریم ما آیت الله مصباح را دوست داریم دعا میکنیم و انصافا خود را خاک پای ایشان هم نمیدانیم و این خاکساری ما البته مختص به ایشان هم نیست ، ما هر آنکه دلسوز اسلام است و از صمیم قلب زبانی قدمی قلمی اشکی آهی برای اسلام دارد خاک پایش را به دیده میگذاریم چه ایت الله وحید باشد با آن سوزی که برای زهرای مرضیه سلام الله علیها دارند چه آن بچه بسیجی که از سر عشق به انقلاب و تشخیص غلط به جرم ضدیتِ ما با ولایت در دانشگاه پوست ما را روزی چند بار کَند. همه دوستان اهل بیتیم ان شاء الله و دعوا ها از سر آن است که غیرتش غیر بسوزد. اما سوال و اشکال در صغری است چرا این روایت شریفه در مشایی و احمدی نژاد مصداق نمی یابد چرا سوز زهرا وار آیت الله مصباح عزیز دیده میشود اما فریادها و ناله های علیّ وار احمدی نژاد در چاه غریبی و غربت شنیده نمیشود. احمدی نژاد را چه کسی به مسلخ فرستاد .بودند وهستند امثال سلیمان بن صرد ها که از جان گذشته اند، به جای خود مخلص اند بصیرت هم دارند انصافا ما باز هم بند کفششان هم نیستیم اما نتیجه عملشان کشته شدن حسین میشود . چون بند جزئیاتند بند مسایل حاشیه ای اند. اتفاقا مثال جناب کاشانی و شهید نواب مثال خوبی است اما تطبیقش اشکال دارد در آنجا نواب عزیز گیر جزئیات و بستن میخانه و فاحشه خانه و... است و جناب کاشانی دنبال ملی شدن نفت و قطع دست انگلیسها است . احمدی نژاد میخواهد انقلاب را از صورت به سیرت آورد طبیعی است که حمل این سیرت نورانی آدم هایی از این جنس می‌طلبد بقیه حضرات اگر قوه حاملیت و عَرضه این مهم را داشتند که میکردند. میخواهد ما را به ارزشهایی ورای ارزشهای مدرنیته رهنمون شود میخواهد آرمان فراموش شده عدالت رازنده کند ،میخواهد کرامت انسانی را ، آزادی را ،از ماذنه اسلام فریاد کند. میخواهد ما را و مسولان ما و روشنفکران مارا ،ما خودباختگان در برابر عظمت امریکا را، به خود باوری برساند درگیری هایی دارد با جبهه زر و زور و نزویر، استمداد میکند اما چه کند که حزب الله یا سواد ندارد یا سواد دارد سلیقه ندارد، یا هردو را دارد توان اجرا ندارد، یا هر سه را دارد جرات و جسارت ندارد، یا همه را دارد اما مهربانی و عاشقی ندارد .یا خدا عنایت کرده جلو پایش گذاشته ،یا رفته است وگشته است و آدمی در این ابعاد پیدا کرده که هم از نظر اجرایی قوی است ،هم شخصیتی قوی است، هم امام زمان رابه عنوان امام حیّ میشناسد، هم عاشق او است، هم تئوری این ماجرا را میداند، هم توان عجیبی در تفهیم دارد و فاصله اش با سایرین در دستگاه اجرا زمین تا آسمان است هم عدالتخواه و ساده زیست واقعی است ، هم صبور است و از کوره در نمیرود، هم سابقه اجرایی دارد هم فرهنگی است ،هم از بن دندان آمریکا ستیز است ،هم توان دیالوگ با روشنفکری را دارد، دیالوگی مهربان و جذب کننده نه فحاش و بد اخلاق، هم ولایت را عمیق میفهمد هم عمیقا به آن ملتزم است، هم عاشق خمینی است ،هم اورا عمیقا مطالعه کرده ،هم فلسفی است، هم عرفانی است، هم المیزان خوانده. واقعا اگر احمدی نژاد این آدم را به کار نگیرد وبه جهت ایرادات صدمن یک غاز دیگران و تهمت های چارتا سیاسی زواردررفته باندباز و تیم بدخواه هاشمی و البته دلسوزی های ناشیانه علما و اصولگرایانی که با اخبار جهت دار مدیریت میشوند، انقلاب را از این خیر کثیر و هدیه خدا به انقلاب ،محروم کند، آیا در عقل ایشان تردید نمیشود ؟ آنوقت نباید احمدی نژاد را خائن دانست ؟ نقل است از یکی از مبلغین بزرگوار که احمدی نژاد ندید بدید بوده است که وقتی مشایی را دیده ذوق زده شده و هول کرده بیاد ما خیلی بهترش را نشانش بدیم (نقل به مضمون) خیلی جالب است . حضرات دو دهه فرصت داشتند اگر داشتند چرا رو نکردند تا ببلعد سحر ساحران را؟ نتیجه بیست سال کار حضرات شده بی حجابی عمومی کشور بعد احمدی نژاد باید یک شبه همه را .... بگذریم شما از بعض وزرای احمدی نژاد چنان به عنوان اصول گرای حقیقی یاد میکنید که حالا احمدی نژاد با خداحافظی ایشان چه خبطی کرده است . ما این بزرگواران را (با وجود ارادت و محبتی از جنس دوستی با دوستان اهل بیت) در جلسات و سخنرانی ها و تا حدی درکار دیده ایم ، ابدا در این قدر و اندازه ها نبوده اند. اتفاقا تعجب ما این بود که چه طور دکتر امثال ایشان را با این ضعف آشکار در منطق و استدلال را به وزارت گمارده اند ؟ و خدا را شکر که زمینه رییس جمهوری این حضرات که هر چه در سرمایه اجتماعی کسب کرده اند از قِبل فحاشی به احمدی نژاد و ایشان مقابل اقا گذاشتن،به دست آورده اند فراهم نشد. ما که آخر سر نفهمیدیم گیر حضرت شما به مشایی چیست و گیر جناب مصباح به احمدی نژآد . میفرمایید آیت الله مصباح خطری را فهمیدند . این طور نبود خطر را ایشان به وجود آوردند. الحق و الانصاف حزب الله پشت احمدی نژاد بود تا آن زمان که جناب ایشان عّلّم تکفیر بلند کردند و بعد همگان زبان در آوردند حتی آنان که از سر نفاق زبان به کام گرفته بودند . ایشان کدام خطر را فهمیدند؟ اصلا فتنه از مصاحبه جناب ایشان اغاز شد به نظرم سیر تاریخی اتفاقات گم شده است .انصافا هر چه تلاش میکنیم تا به هر ضرب و زوری هست نقش آیت الله مصباح را در نابودی احمدی نژاد و از بین رفتن یک فرصت تاریخی عظیم نادیده بگیریم عقل اجازه نمیدهد .این را هم نمیفهمیم که چرا بین آیت الله مصباح با سایرین تفکیک میشود مگر ایراد ایشان به دکتر غیر از ایراد حاچ منصور و طائب و کیهان و صفار و فیروز آبادی و عزیز جعفری و ضرغامی و سید احمد خاتمی و علم الهدی و ... است . همه یک حرف زدند حتی با الفاظی مشترک ،همه هم استنادا به جناب مصباح . پس اگر این ها درست میگویند و همه را سوز زهرایی به گریه که چه عرض کنم به عربده کشانده پس مخاطب احمدی نژاد آخرین خاگریز واقعا کیست ؟ فقط لاریجانی و توکلی و مطهری ... اگر هاشمی احمدی نژاد را به لجن بکشد که چیزی نمیشود فقط بر محبوبیت او افزوده میشود پس این هجمه علیه احمدی نژاد قطعا تحت تاثیر حرف های هاشمی نبوده است هر چند که مدیریت صفر تا صدش دست او بوده باشد. اما لشگر حزب الله را جناب مصباح علیه احمدی نژاد به خیابان کشاند.جالب اینجاست که خود حضرات که فضای موجود را میبینند و بعد از نشستن غبار فتنه خود و حرکاتشان را ارزیابی میکنند انگشت ندامت میگزند و مکرر در مکرر در مجامع حزب اللهی اظهار پریشانی و پشیمانی از زمین زدن احمدی نژاد میشود و حالا شما تازه دفاع از آن جریان دولت برانداز را زنده میکنید ؟ در کشور ما اظهار نظر بسیار افراد را میتوان بر اساس لینکهاشان پیش بینی یا تحلیل نمود . حاج منصور عزیز اطلاعات جابه جایی میلیاردی پنهان دولت را از کجا میداند . فلانی زندگی شخصی و ارتباطات مشایی را از کجا حدس میزند ؟ نمی دانم شاید فضای موسسه امام را اشنایی نداشته باشید که پاتوق کدام جریان اطلاعاتی است و در آن ایام چه بساطی از ریز اعترافات علی یعقوبی و غفاری راه انداخته بودند و امثالهم و با چه آب و تابی این طرف و آن طرف را پر میکردند و همه در سایه عنایات موسسه فخیمه امام . وقتی هزاران بزرگ و بزرگتر از آیت الله مصباح را دیده ایم که چگونه با اطلاعات غلط مدیریت شده اند چه در سطح مراجع ،چه مبلغین دینی ،چه سیاسیون اهل بصیرت، ابدا دور از ذهن نیست که دوباره این ماجرا برای ایشان هم تکرار شده باشد . یادمان نرفته است توصیه الله الله فی بیوتکم را . البته شاید محترمانه نباشد که کمترینی چون من بزرگواری چون شما را دعوت به تامل بیشتر کند اما درمکتب شما آموختیم که آنچه از همه چیز محترم تر است حق است و حق. یا حق
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای نظر به جایگاه کلی موضع‌گیری افراد و جریان‌ها نظر عزیزان را به آیه‌ی 5 سوره‌ی حشر جلب می‌کنم که می‌فرماید: «ما قَطَعْتُمْ مِنْ لینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوها قائِمَةً عَلى‏ أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِیُخْزِیَ الْفاسِقین‏» یعنی آنچه گروهی ازشما از نخل‌های یهودیان مدینه قطع می‌کنید و آنچه گروهی دیگر از شما باقی می‌گذارند و قطع نمی‌کنند، هر دو به اذن الهی است و موجب می‌شود تا فاسقین خوار شوند. قضیه‌ی این آیه از این قرار است که وقتی یهودیان بنی‌نضیر در جنگ احد پیمان خود را با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» زیر پا گذاشتند و به مسلمانان خیانت کردند و مسلمانان آن‌ها را در قلعه ها‌شان محاصره کردند و آن‌ها مقاومت نمودند. عده‌ای از مسلمانان گفتند این‌ها امیدشان به نخل‌هایشان است که در بیرون قلعه‌ها است آن‌ها را قطع می‌کنیم تا آن‌ها امیدی برای مقاومت نداشته باشند و شروع کردند به قطع‌کردن آن نخل‌ها، و عده‌ای دیگر از مسلمانان بر عکس رفقایشان گفتند این نخل‌ها نخل‌های ارزشمندی است، یهودیان رفتنی هستند این‌ها را قطع نکنید تا پس از یهودیان منافع آن‌ها نصیب مسلمانان شود. در این حال هرکدام آن وجه حق و منطقی که خودشان به آن رسیده بودند را تأکید می‌کردند و طرف مقابلِ خود را متهم به سادگی می‌نمودند. آیه آمد که هرکدام از شما در ذیل اسلام و اراده‌ای که در تقابل با یهودیان، دارید عمل می‌کنید و اذن الهی و اراده‌ی الهی در آن حاکم است و در همین راستا به آن نتیجه‌ای که خواری فاسقان است خواهید رسید. عملاً خداوند از طریق این آیه به مسلمانان کمک کرد تا جایگاه همدیگر را در راستای تحقق نظام اسلامی متوجه باشند. بنده متوجه چنین طرز فکری که جنابعالی اظهار می‌دارید در بین نیروهای متعهد به انقلاب هستم و نادیده‌گرفتن افکار امثال جنابعالی را خطای بزرگی می‌دانم ولی عرض بنده آن است که جایگاه افراد و جریان‌ها را ببینید و در این راستا نسبت آن‌ها را با انقلاب معلوم کنید تا نسبت شما و امثال شما با انقلاب به هم نخورد و گرفتار بی‌تاریخی نگردید. تمام حرف در همین نکته‌ای نهفته است که شما در رابطه با آقای احمدی‌نژاد می‌فرمایید که «آقای احمدی‌نژاد می‌خواهد انقلاب را از صورت به سیرت آورد» به‌واقع آقای احمدی‌نژاد مرد این کار بود و راز استقبال این‌همه نیروهای انقلاب از جمله آیت‌اللّه مصباح از ایشان در همین موضوع نهفته بود. ظاهراً از آن‌جا به بعد است که تحلیل بنده با جنابعالی متفاوت می‌شود که بنده می‌گویم آقای احمدی‌نژادِ دولت نهم در کنار نیروهای دلسوز انقلاب یعنی همان‌هایی که به تعبیر شما «زه‌وار در رفته بودند» آن شد که شد و انقلاب را از صورت به سیرا آورد و موجب امیدواری هرچه بیشتر رهبری شد. ولی در دولت دهم با نزدیکی خاصی که با آقای مشائی پیدا کرد دیگر آن احمدی‌نژادِ کارهای بزرگ نبود، هرچه می‌خواهید علت آن را بدانید ولی آیا می‌توان از نقش آقای مشائی و تحلیل‌ها و طرز تفکر آقای مشائی در تغییر آقای احمدی‌نژادِ دولت نهم به دولت دهم چشم پوشید؟ بنده در بحث «عبرت از پدیده‌ی احمدی‌نژاد» به ضعف‌های اصول‌گرایانی که با احمدی‌نژاد مقابله کردند عرایضی داشتم و نمی‌خواهم آن‌ها را این‌جا تکرار کنم ولی از شما می‌پرسم آیا نباید به این طرف قضیه و نقش آقای مشائی و دقت‌های آیت‌اللّه مصباح فکر کرد؟ حتماً می‌دانید که موضوعات سیاسی دارای ابعاد و وجوه و پهلوهای متکثری است و هنر بنده و جنابعالی آن است که اگر اراده کرده‌ایم فرقه‌ای و حزبی فکر نکنیم به جوانب مختلف پدیده‌های تاریخی نظر کنیم. می‌فرمایید چرا مصداق آن روایت را آقای مشائی و آقای احمدی‌نژاد نمی‌بینم؟ گویا عنایت ندارید که این آقای احمدی‌نژاد است که در میانه‌ی راه دیگر احمدی‌نژاد قبلی نیست و متأسفانه یک‌مرتبه ملاحظه می‌کنید او تاریخی که در آن زندگی می‌کند را گُم می‌کند و به قول شما با سیل مقابله‌ی حاج منصور و طائب و کیهان و صفارهرندی و فیروز‌آبادی و عزیز جعفری و آیت‌اللّه مصباح و آیت‌اللّه سید احمد خاتمی و آیت‌اللّه عَلَم‌الهدی و .... روبه‌رو می‌شود . عرض بنده آن است که آیا همه‌ی این افرادی که نام بردید – صرف نظر از بی‌انصافی‌های بعضی‌ها به‌خصوص کیهان – همان‌هایی نبودند که به جهت ارزش‌های اسلامی و فهم افقی که انقلاب اسلامی در تاریخ گشود به آقای احمدی‌نژاد روی آوردند؟ این‌که بنده اصرار دارم در دل دفاع از آقای احمدی‌نژاد در جزوه‌ی «احمدی‌نژاد اولین خاک‌ریز» - که به حق آن را یک عنایت الهی برای خودم می‌دانم و تا آخر بدان افتخار می‌کنم- نگاهی به این طرف قضیه یعنی ضعفی که در حرکات آقای احمدی‌نژاد ظاهر شد بیندازیم و در نسبتی که به طور خاص بین آقای احمدی‌نژاد و آقای مشائی پیش آمد فکر کنیم، برای آن است که بتوانیم در آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی حضوری شفاف و دقیق داشته باشیم و این در گرو آن است که از نگاه آیت‌اللّه مصباح و سایر دلسوزان انقلاب نسبت به ضعفی که در دولت دهم در إزاء حضور فعّال آقای مشائی ظاهر شد، غفلت نکنیم. این چه آدمی است که به قول شما ذو ابعاد است و آقای احمدی نژاد پیدایشان کرده اند که راهنمائی هایشان دولت آقای احمدی نژاد را به دولتی تبدیل می‌کند که دیگر نتوانست رسالت بزرگ خود را که با رهنمود های رهبری عزیز شروع کرد در شرایط تاریخی در آن قرار داشت درک کند؟ ظاهراً کار دارد به جایی کشیده می‌شود که بنده مایل نیستم وارد آن شوم ، تنها وظیفه‌ی خود دیدم که جواب آن عزیز را بدهم که چند وقت پیش در سوالی که کردند،نسبت به آیت‌اللّه مصباح حق را رعایت نکردند و کار تا این‌جا‌ها در چندین سؤال و جواب جلو آمد. بنده به این امید بحث را ادامه دادم تا عزیزانی مانند جنابعالی را دعوت به تاریخی کنم که در آن تاریخ بتوانیم جایگاه افرادی مثل آیت‌اللّه مصباح و آقای احمدی‌نژاد را درست بنگریم و ماوراء نقدهایی که این عزیزان نسبت به همدیگر دارند ما جایگاه آن‌ها را نسبت به انقلاب اسلامی نادیده نگیریم و مثل بعضی ها به یک طرف غش نکنیم. هرچند می‌دانم وارد چنین نگاهی شدن تاریخ خود را می‌خواهد ولی بنده به ظهور آن تاریخ و شروع هرچه سریع‌تر آن امیدوارم. هرچند معتقدم ورورد به این نوع مباحث از ورود به مباحث فلسفی بسیار مشکل‌تر است. ما هنوز نتوانسته‌ایم به این نسل و به مذهبی‌ها و انقلابی‌هایمان بفهمانیم باید اصالت وجودی فکر کنی و آن هم به وجود از آن جهت که تشکیکی است. حالا انتظار داریم خارج از نظر به جنبه‌ی فردی و موضع‌گیری جزئیِ افراد، به جایگاه و نقش آن‌ها در نظام اسلامی بنگرند و جهت کلی افراد و جریان‌ها را نسبت به اهداف انقلاب اسلامی مدّ نظر قرار دهند تا معلوم شود کدام جریان حجاب اهداف انقلاب اسلامی است و انقلاب را متوقف می کند و کدام جریان عامل نزدیکی انقلاب اسلامی به اهدافش می‌باشد. ولی با این‌همه اگر می‌خواهید در تاریخ توحیدی آینده حاضر باشید چاره‌ای ندارید که کمی همه‌جانبه‌تر فکر کنید تا گمان نفرمایید طاهرزاده تغییر مواضع داده، بلکه فکر کنید چرا نباید نقش آیت‌اللّه مصباح را در فهم خطایی که رخ داده در یک نگاه کلی، یک نقش مثبت قلمداد کنیم تا وارد تفکر دیگری شویم؟ تفکری که شدیداً به آن نیاز داریم تا نه آقای احمدی‌نژاد نفی شود و نه افرادی که برشمردید. آیا این تفکر، به حق و حقیقت و به مواضع رهبری عزیز نزدیک‌تر نیست؟ به نظر شما می‌توان با این تحلیل که احمدی‌نژاد نسبت به همه‌ی منتقدین‌اش در شعور برتری است ذهن خود را آرام کرد و با این تحلیل انتقادهای بقیه را «صد من یک غاز» شمرد و حیات انقلابی خود را در این تاریخ که باید به ظهورمهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ختم شود، رساند؟ نگرانی بنده دقیقاً در همین‌جا است که چطور انسان‌های باهوش و اهل تفکری مانند شما – خدا می‌داند بدون هیچ مجامله‌ای این را می‌گویم – به این تحلیل رسیده‌اند که منجر به شِقاقی این‌چنین خطرناک بین نیروهای دلسوز انقلاب شده که اگر مواظب نباشند یک نوع دوگانگی و کینه‌ی عمیقی نسبت به انسان‌های متعهد در دل انقلاب نهادینه می‌شود. آیا می‌توانیم با یک بازخوانی تاریخی، به نگاهی برگردیم که در دولت نهم همه نسبت به هم داشتیم؟ برای این کار چه‌چیزهایی را باید پشت سر بگذاریم؟ آیا آقای احمدی‌نژاد و احمدی نژادی ها نیز نباید نسبت به آنچه گذشت بازخوانی کنند و ریشه‌ی این شِقاق را درست بشناسند؟ شما در این راستا چه رسالتی برای خود تعریف کرده‌اید که من نیز بتوانم از آن استفاده کنم؟ موفق باشید
6121
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد، می‌خواستم بدونم که علت بالا پایین شدن روحیه توکل انسان چیه؟ چه چیز میتونه باعث بشه که شب هنگام یا یه مدت انسان روحیه خیلی‌ خوب توکل و توحیدی داشته باشه، اما صبح وقتی‌ از خواب پا می‌شه این روحیه از بین بره و انسان دچار نکند‌ها بشه. چکار باید کرد که این روحیه دائمی بشه؟ ارادتمند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در قرآن می‌فرماید: «اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ» یعنی وسعت و تنگی رزق مادی و معنوی شما در دست حضرت حق است و در دل همین قبض و بسط‌ها است که سالک به نور توحید نزدیک می‌شود. وظیفه‌ی ما است در هر حال وظیفه‌ی خود را انجام دهیم تا در هر قبض و بسطی با چهره‌ای از اسماء نورانی حضرت حق روبه‌رو گردیم و در نهایت بگوییم: «به هر شکلی که خواهی جامه می‌پوش.... که من آن قد رعنا می‌شناسم». موفق باشید
6122
متن پرسش
با سلام چرا هنگام رحلت پیامبر عزرائیل امد درصورتی که مقام پیامبربالاتر ازفرشته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» باید دنبال کنید که بحث می‌شود یک مقام، مقام نفس ناطقه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که جبرائیل«علیه‌السلام» به آن وحی ‌می‌کند و عزرائیل«علیه‌السلام» هم همین مقام یعنی نفس ناطقه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را قبض می‌نماید. ولی یک مقام هم مقام حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که همان مقام اولُ ما خلق اللّه است که فوق جبرائیل و عزرائیل است. موفق باشید
6124
متن پرسش
سلام انسان در رفاقتها گاهی دچار یک نوع انحصارطلبی نسبت به دوست و درنتیجه حسادت نسبت به سایرین در زمان مشاهده ابرازاحساسات رفیق خود با دیگران میشود. درمان چگونه است لطفا مفصل و دقیق جواب دهید چون خیلی مبتلا به است مخصوصا بین قشر مذهبی.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان هر اندازه به کمک نور توحید وسعت بیشتری پیدا کند راه‌های اُنس با خوبی‌ها را گسترش می‌دهد و خود را محدود به یک یا دو نفر از دوستانش نمی‌کند. راه حل مشکل، تأمل در معارف عمیق است تا متوجه راه‌های دیگری جهت اُنس با خوبی‌ها شود. موفق باشید
6125
متن پرسش
به نام خدا با سلام ایا صور فعلیت یافته در برزخ در معرض زوال یا تغییرند ؟ اگر ثا بت اند چرا عذاب بعضی پس از مدتی رفع می شود و اگر زوال پذیرند می پر سیم مگر مجرد محض قوه هم دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر؛ ولی در مسیر« إلیه راجعون» همواره از مؤمنین متوسط رفع حجاب می‌شود که در کتاب معاد بحث آن شده است. موفق باشید
نمایش چاپی