بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مرگ - برزخ - معاد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9437
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها در مورد کتاب سیاحت غرب اینگونه استدلال میکنند که: ایشان (آیت الله قوچانی) خود در مقدمه کتاب سیاحت غرب، تصریح کرده اند که این مضامین را با توجه به آیات و روایات، ترسیم و تجسم کرده اند؛ نه این که به آن عالم رفته و از آن جا خبر آورده باشند. یعنی ایشان مطالبی را که از آیات و روایات در مورد حیات پس از مرگ، استفاده کرده است، در قالب بیانی خاصی تبیین کرده است و مطالب آن عمدتا مستند به آیات و روایات است هر چند در ترسیم و تبیین آن هم در قالب بیانی همچون نمایشنامه و فیلمنامه، جزئیاتی را افزوده اند. نظر شما چیست؟ آیا آیت الله قوچانی مکاشفه را در مقدمه کتاب تکذیب کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک حضور است که برای ایشان پیش آمده که نمونه‌هایی از آن برایشان در سیاحت شرق هم هست. بنده یک جزوه‌ای در شرح کتاب سیاحت غرب دارم، شاید روشن کند که موضوع از چه قرار است. موفق باشید
9430
متن پرسش
جایگاه عقل و ایمان در شکل گیری عقاید بشری چیست؟ عده ای معتقدند عقل توان اثبات خدا و خیلی از اعتقادات دیگر من جمله جبر و اختیار را ندارد و بایستی به اینها ایمان آورد، آنها می گویند به عنوان مثال بر علیه تمام براهین اثبات خدا تاکنون نقضیات فراوان وارد شده است و عقل بشری کوچک تر از آن است که بتواند به چنین پیچیدگی هایی دست یابد، اسلام، دین تسلیم است و باید تسلیم شد و به آن فقط ایمان آورد. سوال بنده این است که اولا اصول عقاید را چگونه بایستی تحقیق کرد و بدان ذست یافت؟ با عقل یا ایمان؟ و اگر پاسخ ایمان است، این ایمان چیست؟ و به چه معناست؟ و یعنی آن مسلمان تازه به تکلیف رسیده، چه باید بکند برای تثبیت اصول عقایدش؟ و اینکه آیا مواردی در اسلام هستند که نتوان با عقل بدانها دست یافت و آنها را باید جز ایمانیات پنداشت؟ (همانطور که ابن سینا معاد جسمانی را اثبات نتوانست بکند و چون در شرع آمده تسلیم آن شد و آن را جزو ایمانیات دانست.) برای دریافت پاسخ تفصیلی اگر منابعی هم معرفی بفرمایید، ممنون می شوم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع نگاه ریشه در کلام مسیحی دارد که معتقد به موضوعاتی هستند که عقلانی نیست. ولی در مورد اسلام درست عکس آن مطرح است، حتی رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» به حضرت علی«علیه‌السلام» تذکر می‌دهند: «یَا عَلِیُ‏ إِذَا تَقَرَّبَ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَیْهِ بِالْعَقْلِ‏ تَسْبِقْهُم» اى على! وقتى مردم به انواع نیکى‏ها مى‏خواهند به خدا نزدیک شوند تو با عقل، به خدا نزدیک شو، که از آن‏ها سبقت خواهى گرفت‏. عقل، متوجه حقایقی که دین می‌گوید می‌شود و با تبعیت از دین در حالی که عقل قانع شده باشد، قلب به صحنه می‌اید و انسان به آنچه عقل پذیرفته، ایمان خواهد آورد. در مورد معاد جسمانی که فلسفه‌ی مشاء در آن زمان نتوانست آن را اثبات کند، فلسفه‌ی حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا در زمان خودش آن را به صورتی عقلی و استدلالی ثابت کرد. قرآن در آیه‌ی 46 سوره‌ی حج موضوع عقل و قلب را کنار هم می‌آورد و می فرماید، «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ» به این معنا که انسان نباید باوری داشته باشد که عقل آن را نپذیرد وگرنه آن باور الهی نیست، بلکه خرافی است. آری بعد از آن‌که انسان از طریق عقل متوجه حقانیت شریعت شد و مبانی آن را عاقلانه دانست، در احکام می‌توان از دستورات شرع تبعیت کرد مثل آن‌که می‌پذیریم نماز صبح دو رکعت است. موفق باشید
9372
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: آیا در آخرت تمام خاطرات دنیایی را به یاد می آوریم؟ اگر این گونه است چرا در دنیا خیلی از خاطرات را به یاد نمی آوریم؟ آیا این به خاطر محدودیت های ناشی از تعلق به بدن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یادآوری به صورت علم حصولی در آخرت نیست، بلکه در قیامت با شخصیتی از خود روبه‌رو هستیم که آن اراده‌ها را انجام داده و صورت آن اراده‌ها با آنچه اراده شده است در میان است. موفق باشید
9290
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: این که گفته میشود کافران در هنگام مرگ و لحظه جان دادن عذاب زیادی را تحمل میکنند یا همان سکرات موت در حالی که ممکن است یک شخصی در کمتر از یک ثانیه کشته شود، آیا میتوان با توجه به مباحث معرفت النفس این دو مسئله را با هم جمع کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهر قضیه آن است که کم‌تر از یک ثانیه می‌میرد، اصل قضیه، نفس اوست که تمام توجه‌اش به تعلقات دنیایی‌اش می‌باشد، در حالی‌که چون کافر است قلب او هیچ تعلقی به خدا ندارد که متوجه آن طرف باشد و آرامش داشته باشد. موفق باشید
9237
متن پرسش
با سلام 1. استاد بنده سیر معرفت نفس و توحید و معاد را کار کرده ام آیا وارد غرب شناسی شوم یا در مورد معرفت نفس و معاد و توحید از کتب آیت الله جوادی و علامه حسن زاده و دیگران استفاده کنم؟ در ضمن فعلا فرصت کار با المیزان را ندارم؟ 2. عمده اختلاف و نقدهایی که به شما می شود در باب غرب شناسی مربوط به چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ درعین رجوع به کتاب‌های عزیزان فوق‌الذکر خوب است که در این مرحله به مباحث معرفت نفس نیز ورود داشته ‌باشید. 2ـ چیز عمده ای نشنیده ام. موفق باشید
9240
متن پرسش
سلام استاد. من در حال حاضر در حال مطالعه کتاب «آشتی با خدا» هستم. یک سوالی بسیار ذهنم رو مشغول کرده. این که دل بستن به غیر خدا نهایتا انسان را به پوچی می رساند، برایم جا افتاده. اما موضوعی درکش برایم سخت است این است که آن حقیقتی که جان انسان با آن آرامش می یابد چه هست؟ در کتاب فرموده اید که جان انسان می خواهد که به کمال و وجود برتر برسد. اما درون من آنچنان به آن وجود برتر اشتیاقی نشان نمی دهد و اگر ایمان می آورد برای فرار از پوچی است. و سوال دیگرم در همین راستا این است که عرفا عاشق چه می شوند و چه چیزی آنها را آنچنان شیدا می کند؟ آیا همین رسیدن به وجود برتر است؟ آیا دلیل بی تمایلی من احیانا گناه و کدر بودن قلب نیست؟ به نظرتون کسی که در پایین ترین سطح از لحاظ معرفتی قرار دارد، چگونه و طبق چه روندی می تواند وارد بحث عرفان شود؟ اگر امکان داره لطفا با تفصیل بیشتری جواب بدید. ضمنا من دیروز سوالی از شما درباره ی ضعف نفس پرسیدم.من سراغ شرح دعای مکارم الاخلاق رفتم ،ولی ان هم صرفا در مقابل دشمنان اسلام بود و انگار عزت در برابر مومنین معنایی ندارد!!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ وقتی انسان در زیر سایه‌ی شریعت الهی حرکت کرد و از یک طرف عقائد باطل و اخلاق رذیله را پشت سر گذاشت و از طرف دیگر متوجه عقائد حقه گشت و خود را منوّر به اخلاق فاضله نمود، باطن و قلب او به مرور آماده‌ی تجلی نور الهی می‌شود و از این‌جا به بعد گفتنی نیست، بلکه چشیدنی است. با همین مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد و مباحث قرآنی شروع کنید تا إن‌شاءالله راه، نمایان گردد در ضمن در مورد دعای مکارم‌الأخلاق عجله نکنید؛ پیشنهاد می‌کنم صوتِ شرح آن را از روی سایت بگیرید و با حوصله دنبال کنید، به خوبی به جواب سؤال خود می‌رسید. خداوند این سؤال را در جان شما انداخت تا به این سو حرکت کنید. موفق باشید
9203
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من کتاب معاد شما را داشتم میخوندم چند تا سوال برام پیش آمده است. اول اینکه: در صفحه 64 از زبان امام علی (ع) نقل شده که در بزرخ به تبع عالم دنیا صبح و شب و .... وجود دارد. چطور میتوان این مسئله را قبول کرد با توجه به اینکه در آن عالم زمان و مکان معنا ندارد؟ دوم اینکه: در جایی در روایتی از امام رضا (ع) فرمودید که بهشت و جهنم همین الان وجود دارد پس چطور میتوان قبول کرد که انسان در برزخ باید منتظر قبامت باشد و اینکه روز قیامت هنوز واقع نشده است. در صفحات 62-64 به این مسئله اشاره کردید که انسان باید در قیامت منتظر قیامت باشد. عنوان کتاب معاد بازگشت به جدی ترین زندگی میباشد در حالیکه ما در عالم معاد تا حالا نبوده ایم که به آن بازگردیم؟ سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در برزخ هنوز از جهتی نظر به دنیا داریم، شب و روز دنیا را می‌فهمیم و آیه‌ی «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذاب‏» یعنی «عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مى‏شوند؛ و روزى که قیامت برپا شود(مى‏فرماید:) آل فرعون را در سخت‏ترین عذابها وارد کنید» همین را متذکر می‌شود. 2ـ آری درست است که قیامت همین حالا است ولی اهل برزخ هنوز آمادگی حضور در قیامت را که از نظر وجودی در مرتبه‌ی بالاتری است پیدا نکرده‌اند. 3ـ از آن‌جهت که طبق آیه‌ی قرآن داریم «انا لله و انا الیه راجعون» بحث معاد یا بازگشت مطرح است چون می‌فرماید شما باز به حضرت حق رجوع می‌کنید. موفق باشید
9185
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: در جواب سوال 9162 فرموده اید (همان موقعی که کودک قدرت تمیز دارد افقی را در مقابل‌اش به عنوان زندگی آرمانی تعریف کرد که هرگز خود را بازی‌خورده‌ی تمدن غربی احساس نکند.) استاد چگونه؟ راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نشان‌دادن زندگی بزرگان دین، با داستان پیامبران و امامان«علیهم‌السلام» با عمده‌کردن زندگی دینی و قیامت و ابدیت. موفق باشید
9192
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: بنده فایلهای ده نکته و حدود بیست تا از معاد رو گوش دادم و انصافا هم نگرشم به بسیاری از موارد عوض شد ولی یک نکته رو دقیق نمی فهمم. در بحث عوالم برزخ و معاد و معاد جسمانی نکته ای که نمیفهمم اینه که توی قرآن و بسیاری از قسمت های نهج البلاغه وقتی از قبر و قیامت صحبت میشه دقیقا خلقت جسمانی رو ملاک قرار میده! مثلا نهج البلاغه احوالات مرده رو با پوسیده شدن و کرم خوردگی گوش و چشم بیان میکنه و نگاهش با تعبیری هست که بیشتر به جسم مرده اشاره داره، مثلا همسایگانی هستید که به دیدار یکدیگر نمیروید...... و یا قرآن دقیقا نشر و حشر رو شبیه به برپایی زمستان و بهار یا بیرون آمدن از قبرهای خاکی بیان میکنه، و یا دریاره آفرینش قیامت به خلقت دوباره سرانگشتان «نسوی بنانه» اشاره میکنه... استاد این امور رو چگونه باید تحلیل کرد؟؟؟ چرا قرآن اشاره مستقیم به تجرد روح نداره و اگه داره راهنمایم کنید؟؟ آیا این سبک بیان قرآن اشاره صریح نیست؟ تعبیر «اذا زلزلت الارض زلزالها» و یا متلاشی شدن کوهها اشاره به چی داره، آیا واقعا زلزله ای هست که روی زمین خاکی واقع بشه؟؟ این مواردی که گفتم رو نمیتونم رابطه اش رو با نظام «الیه راجعون» بفهمم. با تشکر از وقتی که برای سوالات بی سر و ته من میگذارید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تا حدّی در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» بررسی شده است. از طرفی واقعاً شخص متوفی به همین بدن خاکی خود نظر دارد و آن نوع احساسی را که حضرت علی«علیه‌السلام» توصیف می‌کنند، برای انسان‌ها بعد از مرگ قابل احساس است. می‌ماند که جنس جسم برزخی و قیامتی که باید مطابق جنس آن عالمی باشد که در آن حضور می‌یابند. موفق باشید
9160
متن پرسش
سلام: این که شما فرمودید طبقه آیه قرآن «الله یتوفی الانفس حین موتها....» انسان هنگام مرگ به جای دیگر توجه دارد، یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» مطلب را دنبال بفرمایید. موفق باشید
9118
متن پرسش
سلام علیکم. رجعت جسمانی است یا روحانی؟ و اگر جسمانی است همان جسم دنیایی است یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رجعت حتماً جسمانی است چون طرف باید به همین دنیا برگردد و نقش خود را ایفاء کند. آری بدنی مناسب روح‌اش برای خود به اذن خدا ایجاد می‌کند شبیه همان بدنی که داشت. موفق باشید
9120
متن پرسش
عطف به سوال رجعت: لطفا نظرتان را در مورد این مقاله بگویید (نقد ادله استاد رفیعی قزوینی در رباب رجعت) http://nameh-i-hikmat.sadiqjournals.ir/?_action=articleInfo
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید کلّ برنامه‌های سایت مذکور را در این مورد جستجو کرد و ظاهراً برای ورود به آن سایت رمز عبور می‌خواهد که مقدور بنده نیست. موفق باشید
9091
متن پرسش
با سلام: فرموده اید همه به قیامت که مرحله ای عقلانی است نمی رسند. آیا میشود توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث نیاز به مقدماتی دارد که در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» هست. سعی بفرمایید نگاهی به آن کتاب بیندازید. موفق باشید
9081
متن پرسش
بنام خدا و با سلام خدمت استاد گرامی: عطف به سوال 9056 پس از تحقیق در کلیه آیات معادی و جستجوی بسیاری از روایات معادی در جوامع روایی و مطالعه و بحث چند ماهه با دوستان و مطالعه آثار شما در این رابطه مخصوصا (چگونگی بدن اخروی) به این نتیجه رسیدم: ظاهر هیچیک از آیات و روایات نظر صدرا را در مورد مثالی بودن زمین اخروی تامین نمیکند و همگی قابل خدشه اند اگر چه بواطن و تاویلات آیات و روایات موید است و هدایت خوبی برای اهل ذوق است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به این نتیجه ای که می فرمائید نرسیده‌ام. وقتی قرآن می‌فرماید «وَ نُنْشِئَکُمْ فی‏ ما لا تَعْلَمُون‏» شما را در عالمی ایجاد می‌کنیم که از قبل نسبت به آن آگاه نبودید. بنده این‌طور می‌فهمم که عالم قیامت عالم دیگری است با صورت هایی غیر از جنس صورت هایی که ما در دنیا با آن آشناییم وگرنه نمی‌فرمود شما از آن عالم آگاهی ندارید. اگر مثل این عالم باشد که ما آن را خواهیم شناخت و نشناختن معنی ندارد. موفق باشید
9056
متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی: در بحث حرکت جوهری به این نتیجه می رسیم که زمین و طبیعت در پایان، مبدل به زمین قیامت شده و از جنس مثالی است و نه خاکی. تمام شواهد قرآنی و روایی هم که آورده اید صریحا این مطلب را نمیرساند و مخالفین این نظریه هم همین شواهد را برای رد نظر صدرا می آورند. علاوه بر این، آیات و روایات بسیاری در قرآن و جوامع روایی در این باره جستجو و پیدا کرده ام که هیچ یک صریحا نظر صدرا را نمیرساند و بلعکس رد می کند. پس به چه دلیل نقلی می توانیم نظر صدرا را اثبات کنیم؟ بارها آیات و یا روایاتی را با شما مطرح کرده ایم و از شما بجای تفسیر ظاهری تاویل شنیده ایم پس با چه مدرکی در جامعه ای که هنوز چندان اهل تاویل نشده اند و باید با تفسیر ظاهری با آنها سخن گفت می توانیم نظر صدرا را در غالب شرع بیان کنیم؟ مردمی را که به برهان عقلی انس نگرفته اند و فقط به آیات و روایات اطمینان دارند چگونه میتوان قانع کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که از نظرات ملاصدرا استفاده کرده‌ام، از ظاهر آیات می‌فهمیم نشئه‌ی قیامت غیر از نشئه‌ی دنیا است. موفق باشید
9015
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: 1- در مورد سوال هایی که از شما درباره ی جلسات شما میکنند و یا از شما خواستار مشاوره هستند پیشنهادی دارم و آن اینکه در کنار صفحه ی سوالات شماره تلفن یا آدرس افراد مرتبط با جلسات و مراکز مشاوره ای مانند موسسه انشاء که مورد قبول جنابعالی است و همچنین افراد دیگری که لازم می دانید را بیاورید تا وقت گرامی تان صرف سوالات معرفتی شود. 2- در مورد آیه ی «فتجلی ربه للجبل جعله دکا» از ظاهر آیه به نظر می رسد که آن کوه طور نبوده و کوه دیگری بوده است خواستم نظر شما را بدانم برای کاری تحقیقی نیاز دارم. 3- بنده نظرم این است که قلب جایگاه حقیقت است در این صورت کسانی که بودن خدا و یا جانشین بودن حضرت علی (ع) را نفی می کنند این عقیده را با قلب خود نپذیرفته اند و فقط در خیال آنها جریان دارد؛ ولی دوستی دیگر میگوید: جهنم هم از قلب بیرون می آید پس غیر حقیقت هم به قلب می رسد. نظر گرامی شما چیست؟ با تشکر از همه ی دلسوزی هایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی خود بنده نیز آن است که کاربران عزیز متوجه شوند بنده در امر مشاوره تخصصی ندارم بهتر است مباحث معرفتی را با بنده در میان بگذارند 2- حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در تفسیر حمدشان، جَبَل را کوه انانیت می‌گیرند. خوب است به آن تفسیر مراجعه فرمایید یا به بحث بنده در سوره‌ی اعراف در رابطه با این آیه رجوع فرمایید. 3- قلب به عنوان مقامی که بالاتر از نفس است و محل تجلیات الهی است غیر از افئده‌ای است که می‌فرماید جهنم از آن ظهور و طلوع می‌کند. افئده در آیه یعنی همان نفس ناطقه‌ی هرکس که می‌تواند متعالی باشد و می‌تواند پست باشد. موفق باشید
9017
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: سه سوال داشتم: 1- قطعا پاک کردن قوه خیال از خیالات لغو و شاید باطل بسیار سخت می باشد، شده است کتاب های شهدا را بخوانید و ببینیم این عزیزان چگونه شکوفا شده اند، آیا شهادتشان باعث میشود که دیگران آن لحظات غفلتی که بعضا در زندگی از خداوند داشته اند را مشاهده نکنند؟ شما رزمنده بوده اید و شده با رزمنده هایی مواجه شوید که بعضا تا لحظه شهادت دست از شیطنت های شیرینشان برندارند، یا به آن صورت مقید نباشند، تکلیف اینها چه میشود؟ 2- اخیرا توفیقی نسیبمان شده، و در حلقه صالحین به جوانان بین سن اول دبیرستان تا حدود پیش دانشگاهی، مباحثی را مطرح میکنیم، هنوز تنورش گرم نشده، خودمان را لایق شاگردی شما نه میبینیم و نه میدانیم، ولی چند سالی هست پای درس شما هستیم، آیا صلاح میدانید در جلسات 40 دقیقه معاد را مطرح کنیم؟ یا کلا سیر مطالعاتیتان را؟ حقیقتا ترس از ورود داریم، اگر صلاح است بفرمایید چه مباحثی مطرح کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند در دو آیه‌ی از قرآن مژده‌ی بزرگی به کسانی می‌دهد که در مسیر حق قرار گیرند. یکی این‌که می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» بدین معنا که کارهای خوب، بدی‌ها را از صحنه‌ی جان انسان پاک می‌کند و از این مهم‌تر می‌فرماید: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» بدین معنا که برای عده‌ای حتی بدی‌های آن‌ها را به خوبی تبدیل می‌کند که مسلّماً مصداق آن‌ شهداء هستند 2- ابتدا از معرفت نفس شروع کنید. اگر آماده بودند برهان صدیقین را هم به صورت مختصر طرح بفرمایید سپس مبحث معاد را طرح کنید. موفق باشید
8993
متن پرسش
سلام بر عزیز دلمان: در بحث با شاگردان استاد صمدی حفظ الله با چند عقیده مواجه شدم از قول ایشان فرمودند 1. اگر حضرت حجت (عج) در این دوره خلقت ظهور نکردند دوره بعد این کار را خواهند کرد. فکر کنم عقیده دارند زمین را آب میگیرد دوباره خلقت از سر گرفته میشود تا چند دوره بعد قیامت میشود. 2. فرمودند همه به قیامت که مرحله عقلانی هست نمرسند تا ابد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جهان بحمداللّه در حال آماده‌شدن جهت ظهور حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است 2- حرف درستی است. در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» ملاصدرا نکاتی در این مورد دارند. موفق باشید
8981
متن پرسش
پیروان ادیان باطله که بدرستی دینشان یقین دارند آیا معذورند با آنکه یقین آنها جهل مرکب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یقین نیست، چون این وَهم است و فردا که پرده عقب می‌رود می‌یابند که با خیالات خود زندگی کرده‌اند و هیچ‌گونه رجوعی به حق نداشته‌اند و خلاءِ این عدمِ رجوع، ‌ عذاب‌آور است. موفق باشید
8918
متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی 1- سوال از کتاب معاد شما چاپ 1392 ص 149 سطر آخر است. کار اسرافیل علیه السلام احیاء و کار عزرائیل علیه السلام اماته و هر گونه قبض است. چرا شما قبض را به اسرافیل علیه السلام نسبت داده اید؟ آیا نکته خاصی مدنظرتان است؟ 2- همین کتاب ص 151 سطر 8 بنابر روایات با نفخ صور اول پس از صعقه همه می میرند و موت منتسب به نفخه اول است. چرا شما نوشته اید در نفخه صور اول بحث از انقطاع روح از بدن و موت نیست؟ بحارالأنوار ج : 6 ص :324- عن تفسیر القمی عند قوله : وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ ..... فینفخ فیه نفخة فیخرج الصوت من الطرف الذی یلی الأرض فلا یبقى فی الأرض ذو روح إلا صعق و مات و یخرج الصوت من الطرف الذی یلی السماوات فلا یبقى فی السماوات ذو روح إلا صعق و مات إلا إسرافیل قال فیقول الله لإسرافیل یا إسرافیل مت فیموت إسرافیل علاوه براین روایت روایات دیگری هم پیدا کردم که دقیقا همین معنا را با لفظ (مات) میرساند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید دنیا در معرض دَم اسرافیل«علیه‌السلام» قرار می‌گیرد. حال چه در نفخه‌ی اول که مرحله‌ی فنای عالم است و چه در نفخه‌ی دوم که مرحله‌ی بقای بعد از فناء است. در حالی‌که دَم عزرائیل«علیه‌السلام» به افراد مربوط است و از این جهت تفاوتی بین آن دو دَم هست. به نظرم همین که ماتَ و صعِقَ را مترادف آورده، می خواهد برساند که این موت از سنخ صَعقَ است و نه آن موتی که افراد به‌وسیله‌ی نور حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» پیدا می‌کنند و این‌که در صفحه‌ی مذکور متذکر شده‌ایم: عنایت دارید که نفرمود «ماتَ». تأکید بر آن است که از معنای صَعق غفلت نشود و روایتی که در کنار واژه‌ی صعق، واژه‌ی مات را آورد، تأکید بر آن دارد که روشن کند صعق یک نوع مردن است هرچند به معنای مردن معمولی نباشد. موفق باشید
8904
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهر زاده: بدینوسیله می خواستم از زحمات شما استاد عزیز برای نوشتن کتاب «خویشتن پنهان» که بی شک جزء یکی از بهترین کتابهایی بوده که توفیق خواندن آن را داشته ام تشکر نمایم. یکی از نکات خیلی عالی این کتاب واضح بودن مطالب و متن روان آن بود برای کسانی که تحصیلات حوزوی ندارند. یک سوالی که از محضر شما داشتم این است که بعد از این کتاب چه کتاب یا کتابهایی را برای دروس معرفت نفس سفارش می نمایید؟ موفق و پیروز باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: کتاب معاد را دنبال بفرمایید که یک نوع خودشناسی عمیق‌تری است. البته سعی بفرمایید صورت شرح آن کتاب را هم داشته باشید. موفق باشید
8906
متن پرسش
سلام علیکم. در هر عملی که انسان انجام میدهد، آیا میتوان گفت که تنها عامل اثرگذار عمل در نفس، وجه ایجابی و وجودی آن عمل است و نه وجه سلبی و عدمی آن؟ مثلا در ترک یک گناه بگوییم در واقع آن عمل حقیقی که انجام گرفته است برگزیدن امر خداوند بوده است و نه برنگزیدن یک خطا، یعنی در اصل هر صبر از معصیتی یک عمل ایجابی در راستای اطاعت از خدا است و با این حساب امری مانند تقوا را به «تداوم برگزیدن حق» تعریف کنیم و نه «تداوم برنگزیدن باطل» شاید در تعریف اینها دو روی یک سکه باشند اما در حقیقت آن وجه اثرگذار یک عمل کدام است یعنی در قیامت آیا انسان با تقوا از بعد اعمال سلبیش روبرو می‌شود یعنی ترک گناه‌کردن‌هایش را میبیند و یا همان تقوا را به صورت نظر به حق کردن‌هایش میبیند؟ یعنی مفهومی مانند تقوا نزدیک میشود به مفهومی مانند ذکر و در حقیقت همه اعمال تعالی بخش یک انسان چه سلبی و چه ایجابی در اصل همه ایجابی هستند و همه از جنس نظر به حق هستند و وجه اثرگذار همه آنها آن بخشی است که صرف نظر به حق میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: با توجه به این ما در برزخ و قیامت با اراده‌های خود به صورت تجسم‌یافته روبه‌رو‌ایم و در انجام فعل وترک فعل اراده اعمال می‌کنیم بنابراین همان‌طور که متوجه شده‌اید وَجه سلبی عمل نیز عمل محسوب می‌شود. موفق باشید
8864
متن پرسش
با سلام. به نظر استاد محترم در کنار استماع صوت جلسات معاد، از چه کتب و سخنرانیهای دیگری برای فهمیدن مصداقی و ریز بینانه تر و همچنین ملموس تر شدن موضوع استفاده کنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» از آیت‌اللّه شجاعی و کتاب «معاد از دیدگاه امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و کتاب «معرفتِ نفس و حشر» خوب است. موفق باشید
8865
متن پرسش
سلام علیکم انسان با توبه از گناهان پاک می شود آیا در همین دنیا پاک می شود یا منظور در برزخ و قیامت است؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در همین دنیا نظرش دیگر متوجه آن عمل نیست و در همین دنیا پاک شده. موفق باشید
8837
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید آیا به نظر شما تقوا فقط بر روی حکمت عملی تاثیر گذار است یا بر روی حکمت نظری هم اثر میگذارد؟ (شهید مطهری معتقد است تقوا فقط بر روی حکمت عملی اثر گذار است!!!) 2. شهید مطهری معتقدند که ریگ در دهان گذاشتن (اجبار عملی) تقوای ضعف محسوب میشود در حالیکه میدانیم سالها آیت الله قاضی این کار را انجام داده اند شاید روشهایشان متفاوت است نظر شما چیست؟ 3. بنده اینطور برداشت کرده ام که در عالم برزخ انسان با عقاید خود روبرو میشود و تجسم اعمال و تفکرات خود را میبیند اما در بعضی حکایات مبینیم که مثلا در عالم برزخ طرف با گرد اسب امام حسین (ع) نجات می یابد. این چگونه توجیه میشود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- به همان دلیل که قرآن می‌فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه‏» پس تقوا زمینه است تا حضرت حق حکمت‌ها به ما بیاموزاند. 2- کار آیت اللّه قاضی را می‌توان برای ابتدای راه توجیه کرد. 3- چون در این دنیا تعلق قلبی به حضرت داشته، صورت آن تعلق آن بوده که دیده. موفق باشید
نمایش چاپی