بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مرگ - برزخ - معاد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6708
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید چند سوال متفرقه داشتم. 1-آیا این عالم ماده با این وسعت که دانشمندان عدد کهکشان هایش را بی نهایت شمرده اند می تواند بیهوده خلق شود و ما صرف نظر به آخرت از این عالم غافل شویم و توجهی به ان نداشته باشیم؟ به نظر شما آیا همین عالم نشان از اسرار آفرینش ندارد که خدای متعال ما را با همین عالم محشور می کند(مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى) 2-اگر حورالعین مجردند و ما که با همین جسمانیت محشور شویم پس آن تلذذ جسمانی را چگونه توجیه می کنند؟ 3-چرا باید چشم باطن بین ما از اول حیات دنیوی بسته باشد و به امید اینکه روزی مجرد از جسم شویم و آن مناظر حقیقی عالم را ببینیم عمریحسرت بکشیم. مگر چه اشکالی داشت که از اول تولد با خدای خود و امام با صورت های حقیقی رابطه برقرار کنیم؟ 4-بنده با مداحی شور در هیئت و حروله حس حضور در محضر امام حسین(ع)به من دست می دهد.آیا این احساس واقعی است یا وهم است؟ 5-خواندم که برای ارتباط با حقیقت هستی ابتدا باید اوهام و خیالات خود را الهی کنیم. مثلا هنگام زیارت امام معصوم(ع) حضرت را آنطور که وصف شده اند تصور کنیم. ولی تا کجا این راه ادامه دارد تا اینکه بتوانیم صدای حضرت را بشنویم. حقیقتا از خیالات نورانی گرچه لذت بخش است اما خسته شده ام. 6-اصلا درک صداها و بوها و صحنه های حقیقی عالم با همین اندام های جسمانی صورت می گیرد؟ 7-آیا واقعا به ظهور امام زمان (عج) نزدیک شده ایم. بیانات بزرگان در این رابطه را چطور تفسیر می کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این عالم خلق شده تا بستری باشد برای تعالی انسان در دنیا و روبه‌روشدن با تعالی کسب‌شده در ابدیت 2- حورالعین وجودشان مثالی است و از این لحاظ دارای وجود شدیدتری هستند و با جسمانیتی کامل‌تر که نقص جسمانیت ماده را ندارند در آن عالم حضور دارند3- انسان باید برای به‌دست‌آوردن کمالات، خودش زحمت بکشد 4- نمی‌دانم چون چنین تجربه‌ای نداشتم. باید روح عبودیت را در ما بیفزاید 5- زیارت جامعه‌ی کبیره معرفت درستی در مورد جایگاه امامان معصوم«علیهم‌السلام» به ما می‌دهد 6- خیر 7- نمی‌دانم. موفق باشید
6684
متن پرسش
با سلام گویا نظر علامه طباطبایی این است که همین بدن دنیوی با حرکت جوهری تبدیل به بدن مثالی می شود ولی حضرت امام خمینی این نظر را صحیح نمی دانند. قضیه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تفاوتی در نظر این بزرگان ندیدم شاید تعبیرات چنین باشد. همه متوجه‌اند که باید بدن برزخی و قیامتی از طریق اراده‌های ما ایجاد شود. موفق باشید
6579
متن پرسش
سلام علیکم 1-تکامل برزخی داریم؟ اگر بله با چه توجیه فلسفی ای. 2- ماهیت علم و آگاهی چیست؟آیا حضور شی یا صورت آن نزد عالم دلیل لازم است یا کافی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تکامل در برزخ در حدّ رفع حجاب است ولی این‌که در آن‌جا نیز اراده‌ای باشد که انسان بتواند شخصیت جدیدی برای خود شکل بدهد، نه 2- علم یا آگاهی یک موضوع وجودی است که تعریف‌بردار نیست، خودش در نزد شما خود را معنا می‌کند. حضور شیئ نزد ما همان علم ما است، در واقع صورت علمی شیئ نزد عالم است و نه چیز دیگر. پس همان صورت دلیل کافی علم ما است. موفق باشید
6484
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید دو سوال داشتم و آن این که 1. سه موضوع (خداشناسی ، امام شناسی ، معاد شناسی) برای مطالعه و شناخت این موضوعات آیا ترتیب خاصی را باید رعایت کرد یا نه هر سه در عرض هم هستند هر کدام را شروع کنیم مشکلی نیست ؟ و همچنین من در این سه موضوع کتاب های آقای طهرانی را تهیه نمودم ، از نظر شما کتاب جامعی می باشد و اگر در این زمینه کتاب های دیگری می شناسید لطفا معرفی نمایید . 2. در مورد اسلام شناسی اگر کتاب های جامع و کاملی می شناسید لطف می کنید و معرفی نمایید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» فرموده بودند با فهم معاد، زمینه‌ی ضرورت نبوت بهتر فراهم می‌شود و لذا خوب است که بعد از خداشناسی از معاد شروع کنید و بعد به بحث نبوت و امامت بپردازید. آیت‌اللّه طهرانی نکات خوبی در کتاب‌های خود متذکر می‌شوند. موفق باشید
6454
متن پرسش
سلام بر استاد ارجمند - با توجه به علقه ای که بین روح و جسم حتی پس از مرگ وجود دارد و روح حالات جسم را درک می کند آیا اهدا اعضا افرادی که مرگ مغزی شد ه اند، به روح آنان فشار وار نمی کند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرایضی در این مورد داشته‌ام. بنده با نظر شما موافقم. موفق باشید
6408
متن پرسش
با سلام شما در جواب سوالی فرموده اید:با همان اراده‌ی الهی که شکل موز و خرمای این دنیا شکل گرفته مؤمنین در بهشت به اراده‌ی الهی و با همان تصور متعالی خداوند که منجر به ایجاد موز و خرما شده، آن‌ها در بهشت میوه‌های بهشتی خود را ایجاد می‌کنند.منظور از تصور متعالی خداوند چیست؟با سپاس فراوان از محضر استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر عملی مبتنی بر تصوری است و عمل ایجاد موجوداتِ کامل مبتنی بر تصور کامل و متعالی است. این میوه‌هایی که شما در اوج نظم و زیبایی ملاحظه می‌کنید توسط خداوند خلق شده، حال مؤمنین در بهشت که دارای عالی‌ترین تصور هستند میوه‌های بهشتی را مطابق آن تصور خلق می‌کنند با این تفاوت که آن میوه‌ها لازم نیست تا ضعف مادی‌بودن همراه گردد. موفق باشید
6410
متن پرسش
با سلام بزرگی میگفت بر طبق حدیثی که در من لا یحضره الفقیه است وقتییک پیغمبر یا وصی پیغمبر از دنیا میرود خداوند متعال بدنشان را به آسمان می برد حتی گوشت و استخوان و پوستش را،اگر این روایت درست است به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم روح بزرگ اولیاء در عالی‌ترین درجات عالم اعلاء برده می‌شود ولی نمی‌دانم گوشت و استخوان آن‌ها را هم می‌برند یا نه. حدیث را بفرمایید تا روی آن فکر کنم. موفق باشید
6415
متن پرسش
با سلام منظور از روایتی که میفرماید غیر از مومنین محض و کافرین محض سوال و جواب قبر ندارند چیست؟گویا اعتقاد بعضی علما عکس این مسئله است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها مؤمن محض که انسان های معصوم باشند و کافر محض سؤال و جواب ندارند، زیرا کافر محض که تکلیفش معلوم است دیگر سؤال و جوابی ندارد برای آن‌که تکلیفش معلوم شود همان‌طور مؤمن محض که هیچ کوتاهی نداشته که با سؤال و جواب بخواهد کوتاهی خود را توجیه کند و پنهانِ شخصیت خود را آشکار کند. موفق باشید
6421
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر الف)عالم برزخ عالمیست که به ماننند عالم خواب شکل و صورت در آن وجود دارد آیا عالم قیامت که عالمی مافوق برزخ هم هست شکل و صورتی هست یا شبیه درک عقلی است که فقط صور کلیه موجود است که شکل و اندازه هم ندارد؟اگر این مطلب صحیح است پس توصیفاتی که از بهشت در قیامت داده شده یا صورت محشور شدن انسانها به صورت حیوانات چه میشود؟تفاوت آن بهشتها با مقام عند ملیک مقتدر که صورتی ندارد چیست؟ ب)آیا ملائکه ای هستند که حد وجود آنها قیامتی نباشد یا چون عالم قیامت عالم عقل است و ملائکه هم عقل محضند نمیشود حد وجودآنها برزخ باشد اما میتوانند جلوه برزخی و حتی دنیایی هم داشته باشند؟ ج)تجرد ملائکه ای که هر قطره باران به تجلی آنها نازل میشود با تجرد جبرئیل تفاوت دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم قیامت مراتب مختلف دارد بدین معنا که در یک مرتبه صورت‌های متعالی هست که در عین آن‌که مانند برزخ صورت در میان است ولی صورت‌هایی بسی زلال‌تر و شدیدتر از صورت‌های برزخی، چه برای اهل بهشت و چه برای اهل جهنم، ولی مقامات بالاتر از صورت که همان مقامات عقلی باشد نیز در قیامت هست که مؤمنین در یک لحظه در عین آن‌که در بهشت هستند در عوالم بالاتر نیز بدون هرگونه حجابی حاضرند که همان مقام «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر» است. ملائکه‌ی برزخی همان نکیر و منکرند و یا اعمال حسنه‌ی شما که به صورت ملک در برزخ به سراغ شما می‌آیند. پس ملائکه؛ جلوه‌ی برزخی دارند و دنیا نیز مظاهری دارد که ملائکه از آن مظاهر ظاهر می‌شوند مثل قوه‌ی بینایی شما که در چشم ظاهر می‌شود ملائکه در حرم ائمه«علیهم‌السلام» ظاهر می‌شوند. آری تجرد ملائکه شدت و ضعف دارد. موفق باشید
6354
متن پرسش
سلام.با توجه به این که زمان مربوطبه عالم ماده می باشد وبعد از مرگ ودربرزخ زمان موجود نیست وهرکس هم با توجه به امیال وتعلقاتی که به عالم برزخ داشته درآن می ماند ومثلا برخی 70هزارسال یا بیشتر.با این مقدمات حضرات معصومین(ع)بعداز شهادتشان به برزخ می روند ودرآنجا توقفی دارند ویا یک سره به قیامت می روند ویا فوق این حرفها می باشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اَلآنَ قیامتی قائم» و همین حالا آن حضرت از برزخ گذشته‌اند، می‌توان گفت حضرات معصومین به یک معنا خودشان صاحب قیامت‌اند که در سوره‌ی اعراف تعبیر «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجال‏» را کرده که امام صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: مائیم آن‌هایی که بر اعراف‌اند. زیرا رجالی که بر اعراف‌اند اذن می‌دهند چه کسی به بهشت برود و چه کسی به بهشت نرود. موفق باشید
6334
متن پرسش
ایا وقتی ما از دنیا به برزخ منتقل می شویم مردی و زن بودن ما از بین می رود؟ یعنی آیا زن و مرد بودن ما مربوط به عالم ماده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در کتاب «زن در آینه‌ی جمال و جلال» این را خوب روشن می‌کنند که مردبودن و زن‌بودن مربوط به بدن است و روح انسان‌ها ماوراء بدنشان قرار دارد و در برزخ و قیامت که انسان‌ها با بدنی مطابق عقاید و اعمالشان روبه‌رو هستند دیگر زن و مردبودن معنا ندارد. موفق باشید
6321
متن پرسش
سلام علیکم در مورد ویژگی اماته اول توسط اسرافیل در سوال( 6176 )فرموده اید:موجودیتی برای هیچ موجودی باقی نمی‌ماند و همه از وجود خود فانی و به وجود حقانی حق باقی می‌شوند.حال سوال این است که چه فرقی بین اماته اول با احیا دوم وجود دارد؟(با توجه به اینکه همینکه موجودی از خود فانی شود،به خدا باقی خواهد ماند.) و آیا در همین دنیا چنین نیست که همه موجودات از خود موجودیتی ندارند و به وجود حق باقیند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، مخلوقات را در این دنیا در منظر انسان‌ها قرار داد. در عین آن‌که سالک در سیر توحیدی می‌تواند جان خود را تحت تجلیات نفخه‌ی اسرافیلی قرار دهد تا در همین دنیا حقیقت مخلوقات را که وجود حقانی آن‌ها است بنگرد، چیزی که در قیامت برای همه محقق می‌شود. اماته‌ی اول، اماته از دنیا و حیات برزخی است و احیاء دوم با اماته‌ی برزخی و حضور در قیامت محقق می‌شود. موفق باشید
6286
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت البته استاد من ادم باسوادی نیستم اما در ادامه پرسش 6241 عرض کنم که امکان ذاتی که در اعیان ثابته هست فرق داره با امکان استعدادی که در بحث قوه و فعل مربوطه و با عث کسب اختیار برای انسان در جهت به فعلیت رساندن قوا میشه اما امکان ذاتی باعث اختیار نمیشه اگه میشه بیشتر توضیح بدید ... ممنون و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحثی که در شرح سوره‌ی حمد از امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» داشتم عرایضی در این رابطه مطرح شد. به نظرم خوب است آن مباحث را استماع فرمایید ولی در هرحال همین‌که برای انسان با داشتن ابعاد گوناگون بحث امکان در میان است بحث انتخاب بُعدی در مقابل بعد دیگری به میان می‌آید و این ذاتی انسان است مگر موقعی که به نحوی دیگر جنبه‌های بالقوه‌ی آن به فعلیت رسیده باشد که آن مربوط به بعد از مرگ است که در آن حال انسان فقط با آنچه انتخاب کرده به‌سر می‌برد. موفق باشید
6292
متن پرسش
سوال : باسلام و آرزوی توفیق،امروز که سخنان حضرت آیت الله محمدشجاعی را پیرامون طول أمل می شنیدم و بیان ایشان نسبت به این موضوع که طول أمل در واقع حالتی است قلبی که انسان حال غالبش این چنین باشد که حالاحالا در دنیا باقی است و فرصت زندگی دارد که این روحیه بنا به تعبیر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در کنار تبعیت هوا از مهلکات نفس است. سوال من اینجاست که بنا بر لطف الهی روحیه من بر اعتماد به وعده های صدق الهی و حسن ظن به خدا منطبق است. و بر این اساس چونکه خود را فردی ناخالص و دارای عیبهای زیاد در زندگی توحیدی می دانم اینگونه معتقدم که خداوند به من تا تصفیه کامل این رذائل فرصت می دهد و بر این اساس هم اکنون اصلا به یاد مرگ نیستم! به این عنوان که آماده رویارویی با مرگ باشم و این در حالی است که یکی از فتوحات حوائج من در درگاه الهی شهادت است اما اینگونه عقیده دارم شهادت مقدماتی می خواهد که از جمله ارکان آنها طهارت نفسانی است و حال چون من با طهارت فاصله بسیار دارم پس حالاحالا تا پاک نشوم مرگم نمی رسد. جناب استاد،این روحیه که گفتم در من غالب است و علت آن هم اعتماد به وعده های صدق خداوندی و حسن ظن به اوست. خواهش می کنم بفرمائید آیا من دچار طول أمل شده ام و به نام اعتماد بر خدا فریب شیطان را خورده ام یا اینکه این نوع نگاه به زندگی با ادبیات طول أمل متفاوت است. با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید برای خداوند تکلیف معلوم کنیم که حتماً قبول کرده تا ما از عیوب پاک نشویم ما را نمی‌برد و یا چون قبول کرده ما شهید بشویم پس شهادت شایستگی می‌خواهد پس حالا ما را نمی‌برد. ما هر لحظه باید آماده‌ی مرگ باشیم و توبه و اصلاح خود را به تأخیر نیندازیم. موفق باشید
6191
متن پرسش
به نام خدا.باسلام خدمت استاد عزیز در جواب سوال قبل مربوط به چگونگی زنده شدن دوباره انسان با توجه به حدیثی دز اصول کافی خواسته بودید متن عربی آنرا برای جنابعالی ارسال کنم. امام صادق(ع): قال سئل عن المیت یبلی جسده قال نعم حتی لا یبقی له لحم ولا عظم الا طینته التی خلق منها فاءنها لا تبلی تبقی فی القبر مستدیره حتی یخلق منها کما خلق اول مره (اصول کافی ج3 ص 250باب النوادر...حدیث7)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که حضرت می‌فرمایند گوشت و استخوان متوفی باقی نمی‌ماند مگر طینتی که از آن خلق شده، که مسلّم آن طینت از جنس گوشت و استخوان نیست بلکه مستدیره‌ای در قبر باقی می‌ماند که خداوند وجه قیامتی آن شخص را از آن خلق می‌کند که آن مستدیره هرچه باشد مسلّم گوشت و استخوان نیست. شاید این‌که فرموده‌اند چیزی است دایره‌ای شکل اشاره به حالت بی‌بُعدبودن آن دارند و همان جنبه‌ی مجرد انسان باشد. موفق باشید
6176
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر الف)چطور با اینکه عزراییل ملک قابض است و مرگ هم بواسطه او انجام می پذیرد،اما اماته اول توسط اسرافیل که ملک احیا ست انجام میگیرد؟آیا میتوان نتیجه گرفت که آن اماته نیز نوعی احیا بوده و قبضی صورت نمیگیرد؟ب)جایگاه مرگ ملایکه حتی خود اسرافیل در صور اول را تبیین فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌طور که جنابعالی برداشت کرده‌اید باید خوب باشد، شاید هم بتوانیم بگوییم اماته و احیاء کلی مربوط به نفخه‌ی اسرافیلی است ولی اماته‌ی جزئی و فردی مربوط به حضرت عزرائیل باشد 2- با تجلی اسم قهار حضرت حق هیچ موجودیتی برای هیچ موجودی باقی نمی‌ماند و همه از وجود خود فانی و به وجود حقانی حق باقی می‌شوند. موفق باشید
6161
متن پرسش
سلام علیکم 1)ایا اگر ما با برخی مومنین الان خیلی احساس نزدیکی ومحبت داریم به خاطر این است که روحمان قبلا باهم بوده است ؟ برخی راهم دوست داریم ولی اهل طاعت نیستند از گناهانشان ناراحتیم ولی خودشان را دوست داریم این دو چگونه جمع میشوند یعنی جایی که روح ما بوده همه ی ارواح چه خوب ویابد وجود داشته اند وما الان با کسانی که در دنیا هستیم باهمین افراد هم قبلا باهم بودیم بعضی شان را دوست داریم چون قبلا دوستشان داشتیم و بعضی شان را دوست نداریم به این خاطر است که قبلا دوستشان نداشتیم؟ 2 )اینطور برداشت می شودالان که ما محبت رسول اکرم صلوات الله علیه واله وسلم و امامان ومعصومین علیهم السلام را در دل داریم یعنی خدمت ارواح این ذوات مقدس هم می رسیدیم ؟؟ 3)چرا روح من بعضی از افراد (مومنین متوسط)را با وجود اینکه شاید خوب هم باشند وباهم دوست ویافامیل هم باشیم ، پس می زند وفراری است ونمیتوانم ازصمیم قلب دوستشان داشته باشم (در اصول کافی خوانده بودم به دلیل این است که او از تو یک چیزی در دل دارد یک ناراحتی یا..نمی دانم چه بود دقیقا، من مضمونا اینطور برداشت کردم اما مفهومش رامتوجه نمی شوم و نمی دانم این بحث مصداق این حدیث است یانه! ) وبرعکس در کنار این ها که روحمان پس شان میزندکسانی هستند که مومن ترند و روحمان پر میکشد برایشان..!!این پس زدن و پذیرفتن ازکجامی آید ودلیلش چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توانیم از این نوع ارتباط‌ها و گرایش‌ها چنین نتیجه‌ای بگیریم. آنچه در متون داریم ملاقات ما در آن عالم با خدا و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است و نه با همدیگر 2- حرف درستی است چون آن‌ها مطلوب جان هر انسانی هستند که فطرت خود را آلوده به گناه نکرده 3- نمی‌توان به چنین احساساتی اعتماد کرد و دنبال آن راه افتاد. موفق باشید
6125
متن پرسش
به نام خدا با سلام ایا صور فعلیت یافته در برزخ در معرض زوال یا تغییرند ؟ اگر ثا بت اند چرا عذاب بعضی پس از مدتی رفع می شود و اگر زوال پذیرند می پر سیم مگر مجرد محض قوه هم دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر؛ ولی در مسیر« إلیه راجعون» همواره از مؤمنین متوسط رفع حجاب می‌شود که در کتاب معاد بحث آن شده است. موفق باشید
6112
متن پرسش
سلام . من مباحث معرفت نفس شما را بسیار دوست دارم ولی یک تعداد سوال هم پیش آمده بود که در سوالات قبل برایتان فرستادم . اما یک سوال دیگر : اگر من بخواهم بر روی علم النفس مسلط بشوم همین مباحث شما مانند خویشتن پنهان و معاد و حرکت جوهری و برهان صدیقین و... کافیست ؟ یا باید شرح العیون فی سرح العیون یا عیون مسایل نفس از علامه حسن زاده یا برهان و الهیات و اشارات ابن سینا را هم بخوانم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب‌هایی که می‌فرمایید ،خوب است نظری هم به شرح‌العیون بیندازید، البته بنده سعی کرده‌ام آن نکاتی که در آن کتاب لازم است عزیزان مدّ نظر داشته باشند را در «خویشتن پنهان» بیاورم. موفق باشید
6089
متن پرسش
با عرض سلام استاد. در عبارت فمن یعمل مثقال ذرة شرا یره که توی معاد هم گفتید، یعنی واقعا واقعا همه ی همه ی اعمالش رو انسان بعد از مرگ می بینه؟ استاد من حدود 15 تا 20 سال قبل، مدرسه راهنمایی که بودم غالبا به ما آموزشی درباره ی پسرها داده نمی شد و ما اطلاعاتی نداشتیم و معمولا پسرها دور مدرسه ی ما پرسه می زدند و من یک بار فقط یک بار برای یکیشان که دست از سرم بر نمی داشت دست خداحافظی تکان دادم تا سر کارش بذارم و اون ذوق مرگ شد – البته این کار رو با بی اطلاعی و بدون قصد – انجام دادم یا مثلا دبیرستان یک معلم مرد داشتیم که گاها دست من را تو دستای خودش می گرفت و با دست دیگرش بازویم را و میگفت به ریش های من نگاه نکن من مذهبی نیستم ولی مجبورم ریش بذارم ،تو می تونی مقنعه ات را مقابل من در بیاوری و راحت باشی و خلاصه از این جور چیزها که چون من آدم هالو و نا آگاه و احمقی بودم سر از حرف هاشون در نمیاوردم. ولی گاها حالاتم باعث جلب توجه می شد واقعا واقعا همه ی اعمالی که باعث جلب توجه شدیم یا ممانعتی نکردم که اون معلم احمق جرئت کنه دست منو بگیره، در آخرت میان سراغم ؟؟ استاد غالبا نامه های مزخرفی که پسرها اون موقع بهم میدادن بدون اینکه باز کنم میدادم به مامانم و مامانم حسابشون رو می رسید و چون مامانم می دونست که من آدم هالویی هستم و چیزی سرم نمیشه وقتی حرف پسرا رو براش می گفتم منو دعوا نمی کرد و بهم جرئت میداد که از دستشون فرار کنم و فقط مامانم بود که باعث شد راه درست رو برم ولی بالاخره حرکات کوچکی انجام دادم که بی اطلاع بودم .ولی من اگه برگردم آن موقع عمرا اون طوری زندگی نمی کنم چون الآن سال هاست که ازدواج کردم و یک فرزند صالح هم دارم و خیلی چیزارو فهمیدم و متوجه یک پیشنهاد احمقانه ی اون معلم شدم. استاد یعنی همه ی دخترهای راهنمایی که ناآگاهانه خیلی کارها رو ممکنه انجام بدن بازخواست میشن ؟ من تو دوران مدرسه گناهایی مثل غیبت پشت سر معلم ها یا بعظی بچه ها انجام دادم و گاهی دیگران رو سر کار می ذاشتم واقعا واقعا همه ی اون اعمال رو می بینم در قیامت ؟؟؟ من همه ی شیطنت های راهنمایی و گاها دبیرستان رو از روی بچگی کردم حتی جلب توجه نامحرم. ولی من شخصیتم به کلی تغییر کرده باز هم می بینم ؟ استاد به نظرتون یه جوری که کسی متوجه من نشه، برم عابروی اون معلمی که گفتم رو بریزم ؟ چون وقتی به من پیشنهاد داده قاعدتا با خیلی دخترهای دیگه رابطه داشته و من اون موقع سرم نمی شد اما الآن می فهمم که خصوصا وقتی خودش زن و بچه داشت این کارهای زشتش چه معنی ای میداد ، برم عابروشو تو شهر بریزم و لوش بدم تا خصوصا زنش بفهمه با چه مرد انگلی زندگی می کنه ؟؟؟؟؟ چه جوری میشه آدم از دست کارهایی که از سر ناآگاهی و بچگی انجام داده بوده برای همیشه فرار کنه ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توبه یعنی انسان از کارهایی که مخالف شریعت الهی بود و انجام داده روی برگرداند و اراده‌ای برای انجام دوباره‌ی آن‌ها نداشته باشد و در آن صورت عملاً مثل کسی است که آن اعمال را انجام نداده است و در همین رابطه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏» کسی که از گناهان توبه کرد مثل کسی است که آن گناه را نکرده. پس در قیامت نیز آن اعمال را نمی‌بیند چون از صفحه‌ی اعمالش پاک شده است. پس جای نگرانی برایتان نمی‌ماند. موفق باشید
6045
متن پرسش
با عرض سلامو خسته نباشید خدمت جناب اقای طاهرزاده سوالی که برای من پیش امده این است که اگر انسان در معاد بخواهد همسر دنیایی خود در کنارش باشد میسر است واین در چه صورتی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت‌های این دنیایی در آن دنیا نیست چون قرآن می‌فرماید: «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُون‏» ولی از طرفی می‌فرماید: «مِمَّا یَشْتَهُونَ» متقین هر آنچه را بخواهند دارند. موفق باشید
6047
متن پرسش
سلام.می دانم احتمال آن کم است که این سوال را پاسخ گویید.اما برای من سوال است و چه می شود کرد.استاد آیا شما بعد از این همه سال زحمت و مطالعه و از حصول به حضور رفتن هم اکنون می توانید برزخ و قیامت را مشاهده کنید؟شما برزخیان و احوالات آن ها را می بینید؟راهی که به دوستان و جوانان و شاگردان می آموزید در خود شما به ثمر نشسته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید این سؤالات جواب‌دادنی نیست ولی «آنقدر هست که بانگ جرسی می‌آید» مگر می‌شود انسان از یک حقیقت بیگانه باشد و شب و روز خود را بر روی آن بگذارد. دعا کنید حجاب‌های بین ما و حق همواره رقیق‌ و رقیق‌تر شود تا بتوانیم با عالم غیب و معنویت معاشقه کنیم بدین لحاظ پس تصور نفرمایید که بنده را به برزخ راه داده‌اند و راحت بنده از آن‌جا برای عزیزان گزارش می‌کنم. ما به نور محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» اعتما داریم و امیدواریم بتوانیم در سایه‌ی آن انوار مقدس عصازنان جلو برویم. موفق باشید
6017
متن پرسش
سلام استاد عزیز و با عذرخواهی از تصدیع مجدد اوقات بنده میدانم عمده عذاب های اخروی که ما مسلمانان و به خصوص شیعیان با آن رو به رو می شویم مربوط به جهنم اخلاق و اعمال است نه جهنم عقاید چون بحمدالله با وجود گنجینه هایی مثل حکمت متعالیه میتوانیم صحیح ترین عقاید را کسب کنیم و از بهشت عقاید بهره مند شویم اما نگرانی من با توجه به گذشته پرگناهم بابت نجات یافتن از جهنم اخلاق و اعمال است. به نظر می رسد بنا به همراهی وجود برزخی و وهمی انسان در طول زندگی دنیایی او، عذاب هایی که انسان قرار است در برزخ و جهنم با آن ها رو به رو شود را میتواند از طریق توبه و ریاضات در همین دنیا ببیند تا پاک شود و فلسفه توبه و ریاضات نیز همین است. در اسلام پشیمانی از گناهان و در خواست بخشایش از خدا و ریاضات معتدل به عنوان راه های توبه و پاک شدن از گناهان پیشنهاد شده است اما تردید بنده این است که آیا تمام راه ها و موثرترین راه های توبه همین ها است؟ چون که به نظر میرسد از این طریق انسان آن تحول بنیادینی که برای پاک شدن از گناهان تجربه کند را نمی تواند به دست آورد. امام خمینی هم در چهل حدیث میفرمایند که قیام به شرایط توبه اگر محال نباشد بسیار مشکل است. اما در بحث هایی که با پیروان عرفان های شرقی مثل بودا داشتم آن ها حالات بسیار دردآور و سختی را در اولین مراحل تهذیب نفس تجربه میکنند. درد شدید قلب، به هم ریختگی کارکردهای طبیعی بدن، رویاهای بسیار وحشتناک و ... چیزهایی است که چندی از پیروان ادیان شرقی از احوالات خود برایم بازگو کرده اند. این عذاب ها بعد از مدتی مداومت بر گفتن مانتراها (اذکار خاص) و مدیتیشن و یوگا به طور غیرارادی برایشان پیش می آید نه این که خودشان عامدانه خودشان را ریاضت دهند. آن ها میگویند در این مرحله آن ها عذابهای سخت جهنم را تحمل میکنند تا پاک شوند و از این مرحله به بعد که ممکن است تا سه-چهار سال طول بکشد روزگار خوششان آغاز میشود که همان بهجت معیت با ملائکه و آن موجودی است که آن ها "کوندالینی" مینامند که خصوصیاتش بسیار شبیه جبرئیل و روح القدس در دین ما است. حالا این سوال برایم مطرح شده است که آیا روش این ها برای توبه و رها شدن از رذائل اخلاقی موثرتر از روش های دین اسلام نیست؟ در دین اسلام قیام به شرایط توبه هیچ گاه منجر به چنین دردها و رنج هایی که برای رهایی از جهنم اخلاق و متعاقبا چنان احوالات خوشی که ناشی از ادراک مستقیم حقایق غیبی است نمی شود و بنده مردد هستم که به توبه شرعی اکتفاء کنم و یا از روش های یوگا که به نظرم خیلی موثرتر اند استفاده کنم؟ خیلی متشکرم از توجهتان، و مجددا عذرخواهم از سوالات مکرر و التماس دعای خیر دارم
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده از «توبه» می‌دانم عبارت است از رجوع عبد به رب، که اگر این امر همراه با لوازم آن و به طریقی که شریعت الهی روشن کرده است، انجام شودآثار فوق‌العاد‌ه‌ای دارد و انسان را از مسیر علم الیقین تا عین الیقین و در نهایت به حق الیقین می‌رساند. در این‌جا مقداری از یادداشت‌های خود را از شرح فرقانی بر منازل السایرین خواجه عبداللّه انصاری در رابطه با باب توبه خدمتتان ارسال می‌کنم. به امید آن‌که افقی در مقابل شما گشوده باشم. می گوید: (نفس انسان به حکم اطوارِ زندگی و روی‌آورد به لذّات عالمِ حسّ مثل انسانی خفته‌ای است که از محسوساتِ ثابت روی گردانده و به خیالات فانی‌شونده روی آورده، از اصل فطرت خود محجوب و غافل شده و این غفلت شامل حقیقت سرّ الهیِ وجودی انسان و حقیقت اثر روحانی او و حقیقت نفس انسانی حیوانی او می‌باشد. به حکم غلبه‌ی احکام کثرت، اخلاق و اوصاف او به سوی افراط یا تفریط کشیده شده و اثر قلبِ وحدانیِ اعتدالی او پنهان گشته. در این رابطه آن‌هایی که نور وجودی قلب‌شان از بین نرفته سه امر مهمِ ذیل را بر خویش لازم می‌شمرند؛ اول: سیر و سلوک نفس از مقرّ عادات و لذّات فانیِ طبیعی به ملازمیتِ دستورات الهی که این متعلق به مقام اسلام است. چنین فردی در بین مردم هست و در بین مردم نیست. این مرتبه‌ی نخستینِ احسان از قسم بدایات است. دوم: واردشدن نفس به باطن خویش است که موجب غربت او می‌شود. با انفصال از مقرّ قبلی و اتصال به احکام وحدت باطنی از اخلاق مَلکیِ روحانی که این مقام، مقام ایمان است و مرتبه‌ی دومِ احسان که همان مقام «کَاَنّک تراه» است می‌باشد. سالک در این مرتبه در باطن به‌سر می‌برد و از این جهت غریب است و مصداق «طوبی للغربا» است. چون وارد مرحله‌ی روحی شده در عالم غریب است. مرتبه‌ی دومِ احسان همان مرحله‌ی اخلاق و اصول در منازل السائرین است. سوم: حصول نفس است از حیث سرّ نفس بر مشاهده‌ی آنچه عامل جذب به عین توحید است به طریق فنا - فنا از احکام حجاب‌ها و قیودی که حین نزول پیش می‌آید- و این متعلق به مقام احسان است که دیگر کَاَنّ نیست بلکه مقام «اَنَّ» است که حضرت مولی‌الموحدین(ع) در گزارش خود نسبت به این مقام فرمودند: «لم اَعْبُد رباً لَمْ اَره» پروردگاری را که نمی‌بینم عبادت نمی‌کنم و به اعتباری می‌توان گفت: هرکس به سهم هستی خود - که همان مقام سرّش می‌باشد - پی برد به حق پی برده و از این جهت فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» و شناخت عینِ توحید در «لا إله إلاّ هو، وَحْده وَحْده وَحْده» در توحید ذات و در توحید صفات و در توحید افعال برایش محقق می‌شود. سیر به سه قسمت تقسیم می‌شود که هر قسمتی دارای امور کلیه‌ای است به نام مقامات و احوال گویند. علت تقسیم‌شدن نفس به سه بخش آن است که نفس سه چهره دارد. یکی جهت توجه‌ نفس به قوایی که بدن را تدبیر می‌کند و آماده می‌کند آن را جهت آنچه در دنیا و آخرت برایش مفید است بر اساس شریعت که این وجه را بدایات گویند به جهت شروع در استعداد سیر با رعایت آداب شرعی. وجه دیگر؛ چهره‌ی نفس توجه نفس است به خودش با تعدیل صفاتش و تسکین تیزی و زبری‌اش و ثباتش که این دروازه‌ی واردشدن به باطن است که به آن قسم ابواب گویند چون باب ورود به ایمان است. و وجه دیگرِ چهره‌ی نفس توجه نفس است به باطن‌اش یعنی روح و سرّ ربانی و استمداد از روح در ازاله‌ی حُجب و این‌که نفس مدد روح و سرّ ربانی را می‌پذیرد و بدین لحاظ به آن قسم، قسم معاملات گویند که مقام معامله‌ی بین نفس و باطن‌اش می‌باشد و ملاک هر قسمی سه مرحله است و باقی از ده قسم که خواجه عبدالله انصاری گفته متممات است جهت تکمیل آن سه قسم. مهم‌ترین بخش بدایات، توبه است و آن رجوع از مخالفت به موافقت و از ظاهر به باطن است و در آن داخل است یقظه و انابه و محاسبه – قرآن در توصیف این مرحله می‌فرماید: «خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنیب‏» - پس یقظه داخل در توبه است مثل آن‌که انابه و محاسبه داخل در توبه می‌باشد. دومین قسمِ بدایات؛ اعتصام بحبل‌الله می‌باشد که آن تمسّک به امر و نهی الهی و قراردادن اساس گفتار و افعال و احوال است بر یقین نسبت به شریعت و در این بخش وارد می‌شود تفکر و تذکر و سماع - شنیدن از خدا - و اعتصام بحبل الله با چنگ‌زدن به خودِ خدا و اُنس با اسماء و صفات – که این اعتصام بالله است- که تعلقی است در اسلام و تخلقی است در ایمان و تحققی است در احسان – سالک در این حالت در حق الیقین قرار می‌گیرد. ارکان این بخش ملازمت بر ذکر «لا إله إلاّ الله» است برای رفع همه‌ی حجاب‌ها و بدون تعداد خاص و یا ملازمت با ذکری خاص جهت إزاله‌ی حجابی معین با تلقین مرشد - که آن مرشد اقتضای عین ثابته‌ی او را می‌شناسد- برای آن‌که اثر تلقین مرشد در إزاله‌ی حجب اَقوی است و إزاله‌ی حجاب از هر حضوری و دفع هر خاطری حتی خاطر حق - چون حق بالاتر از خواطر و پندارهای اوست، خاطر حق رهزن او می‌شود- و دفع هرگونه تفرقه‌ای و توجه خالص بر اعتقاد بر اساس آنچه حق هست و آن‌گونه که خدا و رسولش هست و اعتقاد بر آنچه رسول خدا(ص) ما را تفهیم کرده و در این مقام وارد می‌شود. باب فرار- که خداوند در این رابطه می‌فرماید: فَفِّروا الی الله- پیش می‌آید که همراه است با مجاهده و مکابده- مکابده آن رنج و سختی است که به جگر و کبد برسد، مکابده از مجاهده سخت‌تر است-). ملاحظه می‌فر مایید که ما در نظر با سایر مکاتب و ادیان به بزرگان آن‌ها نظر می‌کنیم ولی وقتی به دین خود نظر داریم آن را در حدّ عرف مؤمنین معمولی در نظر می‌گیریم وگرنه بزرگان شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» یقیناً راه‌هایی را رفته‌اند و به نتایجی از نظر توحیدی‌شدن رسیدند که بنده در مقایسه با سایر صاحبان اهل سلوک قابل مقایسه نمی‌دانم و ملاک هم در همه‌ی مقایسه‌ها باید درجه‌ی فنای فی‌اللّه و فنای از فنا باشد. موفق باشید
5999
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی برای اینکه یاد معاد و اهمیت معاد در جامعه زیاد شود چه کار فرهنگی میتوان انجام داد . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید معاد را خوب تبیین کرد و معرفت نفس در این مسیر شروع خوبی است. موفق باشید
5959
متن پرسش
باسلام کتابی به نام بهشت وحوریان بهشتی از حمید عزیزی - جواد حسینی شرح داستانی رادارد که بایکی اموات صحبت کرده وطرف می گوید به دلیل تکه تکه شدن عذاب قبر نداشته است ایا چنین چیزی ممکن است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: ملاک عدم عذاب، عدم گناه است و یا توبه از گناه و شهید از آن جهت که با تمام وجود نظر به حق می‌کند عملاً با تمام وجود توبه کرده است ولی تکه‌تکه‌شدن و لی تکه‌تکه‌نشدن نقشی در رفع عذاب قبر ندارد. موفق باشید
نمایش چاپی