بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مرگ - برزخ - معاد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32282
متن پرسش

سلام و درود استاد عزیز: خدا قوت. استاد در مورد مسئلهء « شفاعت» سوالات زیادی داریم..لطفا راهنمایی بفرمایید. مثلا یکی از شبهه هایی که مطرح اینه که در«قیامت»۱. چرا وقتی خود خداوند هست، به دیگری متوسل بشیم؟ ۲. یا اینکه میگن طبق آیهء «...فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ‏....» هر کس هر کار خوبی کرد که نتیجه اش را می‌بیند و هر کس کار بدی کرد، چرا نوعی پارتی بازی انجام بشه، در صورتی که خدا قول داده، همه به سزای کارشان می‌رسند؟ خیلی ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.نسبت هر موضوع با وسائل و اسباب‌ها و واسطه‌هایی که با آن موضوع ارتباط دارد، در میان است و در این‌جا بحث نسبت انسان در انسانیتش با انسان کامل باید در میان باشد. به همین جهت قرآن در رابطه با استفاده کردن از وسایل می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» و در روایت داریم منظور از وسیله این‌جا ائمه (ع) هستند. ۲. پارتی‌بازی نیست! تغییر موقعیت است مثل آن‌که انسان با توبه یا توسل موقعیت خود را تغییر می‌دهد. موفق باشید

32278
متن پرسش

بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی وملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: معنای دقیق این جمله چیست؟ با آمدن پیامبر مکرم اسلام، قیامت آغاز شده است. اگر بر مبنای عرفان نظری می‌دانیم که ناسوت ریشه در ملکوت دارد و ملکوت ریشه در لاهوت، پس چه پیش از پیامبر اسلام و چه پس از ایشان قیامت در هر لحظه حاضر است  و من معنای جمله (با آمدن پیامبر مکرم اسلام، قیامت آغاز شده است) را نمی‌فهمم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در رابطه با جایگاه تاریخی خود که بعد از ایشان قیامت برپا می‌شود و ایشان پیامبر آخرالزمان هستند؛ می‌فرمایند: : «بُعِثْتُ و أَنَا وَ السّاعَةِ کَهاتَینِ وَ جَمَعَ بَینَ السَّبابَةِ وَ الوُسْطی.» بعثت من و قيامت مانند اين دو انگشت با هم است و دو انگشت سبّابه ومیانی خود را كنار هم‏ گذاشتند. پس در واقع آخرین حضوری که بشر می‌تواند داشته باشد را می‌توان دروازه حضور قیامت دانست. موفق باشید

32271
متن پرسش

سلام استاد گرامی: بنده پدرم چند وقت قبل از دنیا رفتند. بنده ولی حال خوبی ندارم و به این فکر می کنم که آایا می‌توانستم که کاری کنم که این اتفاق نیفته؟ آیا بنده گناهکارم؟ اگر گناه کردم چطور باید جبران کنم؟ و همچنین اینکه مدتی هست درگیر مشکلات و بلاهای فراوان هستم. برای نجات چه باید کرد؟ استاد بسیار التماس دعا دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرگ و زندگی در دست خداوند است. خداوند می‌فرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» (60/ واقعه) ما هستیم که بین شما زندگی‌ها را اندازه می‌زنیم و کسی نمی‌تواند از ما سبقت بگیرد. او زندگی دیگری را شروع کرده، برایشان صدقه بدهید و نماز بخوانید تا شما به ایشان کمک کرده باشید و ایشان نیز برای شما دعا کنند. موفق باشید

32220
متن پرسش

سلام و عرض ادب محضر نورانی استاد محترم: ۱. جزوه ای که در رابطه با حدیث شریف «لولاک ما خلقت افلاک و لولا...» تا آخر خواندم، و چرایی دلیل خلقت حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع)  که حضرت فاطمه ی زهرا (س) تا جایی که بیان فرموده بودید مطالعه کردم. ارتباط توضیحات این حدیث شریف را با حدیثی که مقام حضرت زهرا (س) را مقام لیله القدری می گویند چه می تواند باشد با توجه به اینکه حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند محتمل است مقام فاطمه ی زهرا (س) لیله القدر بنیه محمدی (ص) باشد و اینکه رسول الله (ص) به حضرت زهرا (س) می فرمایند ام ابیها. ۲. در مباحث حرکت جوهری در رابطه با قیامت فرمودید که وقتی تمام قوه های زمین به فعلیت رسید قیامت می شود و زمین مادی تماما مجرد می شود و باز خلقی دیگر و زمینی دیگر. سوالی که ایجاد می شود این هست که در جستجوهای دیرینه شناسی انسان‌هایی با اسکلتهای درشت و بعضا متمدن و.....پیدا می شوند که می گویند برای ادوار قبلی آفرینش و قبل از حضرت آدم (ع) هستند. در حالی که طبق آیات قرآن متصور می شود که زمین فعلی با حضرت آدم (س) شروع می شود؟ ۳. در احادیثی گفته شده که بیشتر اهل جهنم زنان هستند مثل روایتی که منصوب به رسول الله ص خطاب به زنی به نام حولا گفته شده، آیا این احادیث معنای ظاهری درست هست یا تاولیلی دارند و اگر بله، چرا بیشتر زنان جهنمی می شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! وجه «لو لاک ما خلقت افلاک....» که در کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» آمده، نظر به وجه عبودیت آن حضرت دارد که مبتنی است بر آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». ولی وجه حضور بنیه محمدی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیهما» را باید در راستای مادری‌بودنِ روح آن حضرت برای اصل نبوت دانست که حتی برای همه ائمه حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» حجّت هستند. ۲. این زمین با تمام تاریخش با حضرت آدم شروع شده و دلائلی که دیرینه‌شناسان آورده‌اند و بنده نیز در جریان آن هستم، بیشتر حدسیّاتی است بی‌دلیل. ۳. احتمال زیاد جنبه تأویلی دارد و ریشه در تبرّجی دارد که در انسان‌ها بخصوص در زنان بیشتر است و از این جهت شاید بحث زن‌بودن مربوط به آن روحیه است، نه مربوط به جنس زنان. موفق باشید

32178
متن پرسش

با سلام و احترام و ادب: ۱. سوالم در اعیان ثابته است. ص ۸۴ جزوه اعیان ثابته که از سایت شما گرفتم آمده: اگر یک زن بپرسد چرا مرا زن کردید؟ جواب می دهند: امکان زن بودن از آن خودت بود و ...‌ سوالم این است که چه طور از خودش بود؟! یعنی خودمان انتخاب کردیم، یادمان هم نمی آید؟ این طوری ممکن الوجود، حالت استقلال ندارد؟ ۲. اتفاقاتی که در زندگی افراد روی می دهد، بخصوص اتفاقاتی مثل بیماری لاعلاج، سایه ی یک نقصان در عوالم دیگر است؟ ۳. چه چیزهای مهمی درنحوه مرگ افراد، دخیل است؟ و اینکه نحوه مرگ، چقدر نمودار اعمال انسان است؟ مثلا فرد با مریضی سخت، سالها در زندگی نباتی و... فوت شده در حالی که فرد انسان ظاهر صلاحی بوده و اهل عمل به شریعت بوده،؟! و نحوه مرگ سخت او باعث وحشت و شبهه شده که پس چه کنیم؟ با تشکر ‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انتخاب وجودی غیر از انتخاب حصولی است که در حافظه بماند. ۲. بستگی به انتخاب انسان در طول زندگی دارد. در این مورد خوب است که سؤالات مربوط به «اعیان ثابته» را از طریق جستجوی سایت دنبال فرمایید. ۳. واقعاً این موضوع از مواردی نیست که ما بتوانیم راز آن‌ها را بدانیم. بعضاً همین بیماری‌ها موجب پاک‌شدن گناهان می‌شود. موفق باشید

32174
متن پرسش

سلام وعرض ادب خدمت استاد بزرگوار: من مباحث ده نکته رو دنبال کردم و روی اونها فکر هم داشتم و تجرد نفس رو تا حدودی متوجه هستم . مخصوصا رویای صادقه هیچ توجیهی نداره به جز مجرد و فرازمان ومکان بودن روح انسان. چند روز پیش اولین پیوند قلب خوک به انسان انجام شد و خبر خاصی هست. قبل تر از اون هم ایلان ماسک پروژه ی نورالینک رو استارت زده و مراحلیش رو انجام داده، هنوز عملیاتی نشده اما خیلی دور نیست که اجرایی بشه. این تصور برای خیلی‌ها بوجود اومده که انسان غربی به کمک تکنولوژی داره انسان رو به سمت نامیرایی پیش میبره، اینکه انسان بر تمام دردها و بیماریها و نقصهای جسم پیروز میشه و عمر همیشگی پیدا میکنه. من متوجه این قضیه هستم که روح متفاوت از مغزه و متفاوت از قلب و حقیقتی ورای اینهاست اما همه ی جامعه توان فهم این موضوع رو ندارن و خود ما هم گاهی دچار سوال میشیم. ۱. اینکه مسیر غرب در پزشکی تا کجا پیش خواهد رفت؟ ۲. اگر قلب تعویض بشه، مغز کنترل بشه، سایر اعضا ترمیم یا تعویض بشه، خب طبیعتا عمرها طولانی میشه آیا این شدنیه و یا موانعی متفاوت از بیماری بر سر راه نامیراییست؟ ۳. آیا انسان به سمت نامیرا شدن پیش می‌رود؟! سیر بشریت و تکنولوژی به گونه ای هست که من خودم نمی تونم بگم صد سال دیگه این اتفاقات نخواهد افتاد و گوشه ی دلمان خالی می‌شود، خدا تا کجا به انسان قدرت تغییر و دستکاری در انسان را می‌دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پزشکی جدید در مسیر آزمون و خطا و آزمایش‌هایی که روی بدن انسان‌ها انجام می‌دهد، تلاش‌های خوبی دارد. ولی جایگاه روح و نفس انسان، ماورای حضور آن در بدن است و لذا بعد از مدتی که بالقوه‌های آن به فعلیت رسید، بدن را ترک می‌کند هرچند که آن بدن سالم باشد. بحث در سلامت بدن نیست، بحث در انصراف روح است از بدن که بالاخره یا با ایستادن قلب، آن انصراف برای ما مشخص می‌شود و یا به اصطلاح با سکته مغزی آن مرگ پیش می‌آید. موفق باشید

32158
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: اول از همه از استادم تقضا دارم که ما رو از دعای خیرتون محروم نکنین خیلی از کتابای شما رو چندین بار مطالعه کردم و بارها و بارها ولی یه جایی گیج شدم یعنی حدود ۸ سالیه که یه سوال برام پیش اومده که هدف ما چیه؟ آیا قلبی کردن معارف عقلی از طریق بندگی یا به صحنه آوردن قلب، یا تجلی أسما، یا قلبی شدن أسماء، یا ایجاد حضور قلب یا ارتباط با حق یاعشق به خدا  یا اینکه  همه به یک معنا اند؟ حال استاد! هدف  و نیت زندگی این باشه که روز به روز معارف بیشترتری کسب کنیم یا تلاش کنیم معارف رو قلبی کنیم یا قلب رو به صحنه بياریم یا تلاش کنیم تا خداوند اسماءش رو به قلبمون جلوه کنه؟ چون در کتاب چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی تاکید شما بر حضور قلب و به صحنه آمدن قلب بود. و درکتاب أسماء حسنی تاکید شما بر متجلی شدن آسماء بر قلب بود (هرجا بنگری خدا بینی). ودر کتاب آسماء حسنی فرمودین که هدف کسب معرفت است البته گفتین که معرفت قلبی نه عقلی یعنی از طریق عبادت قلبی شوند.

متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به لطف الهی آرام‌آرام انسان در مسیر کسب معارف و قلبی‌کردن آن معارف با بودنی روبرو می‌شود که آن بودن، همه سرمایه او است. بودنی بیکرانه و جاودان و اکنونی، در آن حدّ که گویا قیامت او برپا می‌شود. حتماً جریان حارثة بن مالک را دارید که رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» احوال او را پرسیدند و فرمودند: «کیف انت یا حارثة بن مالک؟ فقال: یا رسول الله مؤمن حقا. فقال له رسول الله صلی الله علیه وآله: لکل شی حقیقة فما حقیقة قولک؟ فقال : یا رسول الله عزفت نفسی عن الدنیا فاسهرت لیلی واظمات هواجری وکانی انظر الی عرش ربی [و] قد وضع للحساب وکانی انظر الی اهل الجنة یتزاورون فی الجنة وکانی اسمع عواء اهل النار فی النار، فقال له رسول الله صلی الله علیه وآله: عبد نور الله قلبه، ابصرت فاثبت، فقال: یا رسول الله ادع الله لی ان یرزقنی الشهادة معک، فقال: اللهم ارزق حارثة الشهادة، فلم یلبث الا ایاما حتی بعث رسول الله صلی الله علیه وآله سریة فبعثه فیها، فقاتل فقتل تسعة - او ثمانیة - ثم قتل.»

 حضرت فرمود: ای حارثة بن مالک! چگونه ای؟ گفت: یا رسول الله! مؤمن حقیقی ام. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هر چیزی دارای حقیقتی است; حقیقت گفتار تو چیست؟ گفت: یا رسول الله! به دنیا بی رغبت شده ام، شب را (برای عبادت) بیدارم و روزهای گرم را (در اثر روزه) تشنگی می کشم و گویا عرش پروردگارم را می نگرم که برای حساب گسترده گشته و گویا اهل بهشت را می بینم که دربهشت یکدیگر را ملاقات می کنند که گویا ناله اهل دوزخ را در میان دوزخ می شنوم. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: او بنده ای است که خداوند دلش را نورانی فرموده و خطاب به او فرمود: بصیرت یافتی، ثابت باش. حارثه عرض کرد: ای رسول خدا! از خدا بخواه که شهادت در رکابت را به من نصیب کند. حضرت فرمود: خدایا! شهادت را نصیب حارثه کن. چند روزی بیش نگذشت که رسول خداصلی الله علیه وآله لشکری برای جنگ فرستاد و حارثه را هم به آن جنگ فرستاد. او به میدان جنگ رفت و نه یا هشت تن را کشت و سپس شهید شد. موفق باشید

32147
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد عزیز: آیا می توان گفت که برای اشخاصی که تجربه نزدیک به مرگ پیش می آید، بعلت قطع نسبی تعلق روح از بدن مکاشفه روی می دهد؟ نکته بعدی به نظر شما مشاهده تونل نورانی برای تعداد زیادی از تجربه کنندگان به چه علتیه؟ آیا در روایات و یات اشاره ای به مشاهده این تونل نورانی در هنگام مرگ شده است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته این نوع انقطاع، غیر از شهودی است که با روش‌های سلوکی برای عرفا پیش می‌آید و مباحثی مثل مشاهده تونل نورانی، امر عادی در رابطه با موضوعی است که نفس ناطقه انسان با خودش برایش پیش می‌آید و این‌طور نیست که با حقیقتی و یا واقعیتی در بیرون از خود با آن روبه‌رو شود. موفق باشید

32113
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد ببخشید چرا در قرآن کریم دو نوع مواجه با زنده شدن مردگان داریم یکی در داستان حضرت ابراهیم که پرنده ها زنده میشن یکی هم داستان عزیر نبی که صد سال میمیره بعد زنده میشه. آیا تفاوتی در مقام پیامبران هست؟! با تشکر از توجهتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث این دو موضوع در آیات ۲۶۰ و ۲۵۹ سوره بقره به طور مفصل آمده است. از آن جهت که حضرت عزیر خواستند تجربه مردن را در خودشان داشته باشند ولی حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» در مقامی بس بالاتر خواستند نحوه احیای مردگان را که عملاً امریست الهی، تجربه کنند. به همین جهت عرضه داشتند: «رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ». موفق باشید  

32089
متن پرسش

سلام علیکم: پیرامون پاسخ شما درباره امید دانا از منظر شما که مداما به حمایت این هتاک از مقام رهبری اشاره می‌کنید باید گفت که دقیقن نگاهی مانند مسیحیان به این مقوله دارید که با حمایت از رهبری گناه گذشته و حال و آینده فرد به مانند مسیحیان با ایمان به حضرت عیسی بخشوده می‌شود. از نگاه شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودید، من ندیدم در جایی که شهید حاج قاسم چنین منظری نسبت به لات مجازی ای که بر سر موضع گذشته خود مانده و به آن هم افتخار می‌کند. نسبت تحجر به بنده زدید که بیشتر لایق شخص خودتان هست که از مبانی اسلام قدم پس کشیده و به تفکر مسیحیت رسیده اید اگر قرار نیست پشت امید دانای ناصبی نماز بخوانیم حمایت از او هم لازم نیست. افرادی که از نظام فاصله گرفته اند نتیجه اعمال شما و امثال شماست که لباس روحانیت بر تن دارید و خارج موازین اسلامی و شیعه، پاسخی غیر واقع میدهید نه بنده که بی ادعا هستم. امید دانای ناصبی و تند روی ذرتشتی نان چاپلوسی و هتاکی خود را می‌خورد شما چطور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده افتخار داشتن لباس روحانیت به تن ندارم ولی اجازه بدهید که در این مورد با شما تفاوت نظر داشته باشم. در این مورد عرایضی شده است که عینا خدمتتان ارسال می شود. موفق باشید

 جایگاه تمدن نوین اسلامی در این تاریخ

باسمه تعالی

در طلیعه‌ی حضور تاریخی هستیم که از یک طرف در افق خود نظر به تمدن اسلامی داریم و در جستجوی مبانی الهیاتی آن باید بود و از طرف دیگر در جهانی باید حاضر بود که در مواجهه با تمدن غربی است و در صدد گشودن راهی هستیم که در عین حضور تمدنی در این تاریخ از هویت قدسی خود، غفلت ننماییم و نیز در جهان خود جایگاه سایر افکار و ادیان و عقاید روشن گردد تا آن‌ها نیز تکلیف خود را با تمدنی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در پیش است، روشن بدانند. با توجه به چنین نکاتی نظر عزیزان را به موارد زیر جلب می‌نمایم:

۱. اسلام به عنوان یک حقیقت فراتاریخی، مطابق طلب انسان‌ها و آمادگی روحی آن‌ها در هر تاریخی برای آن‌ها به ظهور می‌آید. وقتی بشر روحِ تمدنی داشته باشد و خود را جهانی احساس کند، جواب آن روح را مطابق آیه‌ی «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرّحمن/29) خواهد داد و خداوند با جلوه‌ی آن اسماء حسنایی که مناسب آن روزگاران است، بشر را تغذیه می‌کند، از آن جهت که در وصفِ جهانی‌بودنِ اسلام فرمود: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً»(سبأ/28) و در دل همین حضور جهانی است که ما را دعوت به ارتباط با حضرت پروردگار در فضای اجتماعی و جمعی می‌کند و می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل‌عمران/103) و ملاحظه دارید که روی «جمیعاً» تأکید شده است تا به تحقق جامعه‌ی دینی توجه شود.

۲. بشر امروز خود را جهانی می‌یابد و به همین اندازه می‌خواهد در جهان حاضر باشد و قرآن نیز او را با چنین حضوری همراهی می‌کند. امام خمينى «رضوان‏اللّه‌تعالی‌‏عليه» در پيام‏ استقامت‏، در همین راستا مى‏فرمايند: «راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» زیرا در جهانی حاضر هستیم که قدرت‌های بزرگ با روحیه‌ی تمامیت‌خواهی‌شان همه‌ی ملت‌ها را ذیل تمدن خود می‌خواهند و ضرورت قدرتی بزرگ که همه‌ی مناسبات را با فرهنگ خود تعریف کند، امری است که حکایت از واقع‌بینی و زمان‌شناسی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد، وگرنه هویت اسلامیِ جهان اسلام به فراموشی می‌رود.

۲. اگر تمدن، بسط دانش و فکر و فرهنگی است که توان انسجام عقلانی و درونی در حوزه های مختلف که مربوط به انسان است را، دارا می‌باشد، می‌توان گفت آنچه امروزه در ایران اسلامیِ شیعیِ حاضر در انقلاب اسلامی واقع شده، شرایط تحقق یک تمدن را در خود فراهم کرده و این مشروط بر آن است که از فرآیندی‌بودنِ تمدن‌ها در تاریخ غفلت نشود.[1]

۴. تمدنی که در پیش رو خواهیم داشت، مسلّم تمدنی است که در مواجهه با تمدن غربی به ظهور می‌آید، تا از طرفی از ضعف‌های آن تمدن مبرّا باشد و از طرف دیگر خوبی‌های آن را بسط دهد، و لذا هرگز نباید بحث تقابل تمدن‌ها در میان باشد از آن جهت که هر تمدنی، روحی است تاریخی و خردی است که بشر را در هر دورانی در برمی‌گیرد و از این جهت بین خرد مدرن و فرهنگ غربی باید تفکیک کرد.

۵. خرد جدید، خردی است تاریخی و مربوط به جغرافیای خاصی نیست، تقدیری است تا انسان از تک ساحتی قرون وسطا که خدا را در مفاهیم بلند جستجو می‌کرد، خدا را در همه‌جا بیابد و طبیعت نیز آینه انکشاف حقیقت باشد و بدین لحاظ از نظر تاریخی خرد جدید می‌تواند قدمی به جلو باشد.[2]

 با توجه به امر فوق بنا بر این است که خرد جدید را بفهمیم که مبتنی بر نظام معرفتی خاص خود می‌باشد که چندان شبیه و نزدیک به زیستِ جهان گذشته‌ی ما نیست و به یک معنا  در آن خرد جدید نحوه‌ا‌ی از جهانی‌شدنِ بشر به میان آمده است.

۶. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به مواجهه‌ی ایشان با خردِ مدرن می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل - در حضرت امام- در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» (14/3/99)

۷. انقلاب اسلامی به عنوان یک موجود زنده مانند خودِ اسلام، مراحلی دارد، مثل آن‌که در قرآن داریم: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُم‏» (مائده/5) و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوه‌ی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر می‌کند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آن‌ها را بدون آن‌که لازم باشد مسلمان شوند، اجازه می‌دهد. زیرا سیطره‌ی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آن‌چنان قدرتمند شده است که نه‌تنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمی‌شود، بلکه آن‌ها را در خود هضم می‌کند بدون آن‌که نیاز باشد آن‌ها دین خود را تغییر دهند.

۸. رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در پیام خود به امام جمعه‌ی هرمزگان می‌فرمایند: «... تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و روی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد اینجانب است.» (26 تیرماه 98). ملاحظه می‌فرمایید که انقلاب در شرایطی قرار دارد که علاوه بر نظر به جریان انقلابی و جوانان مؤمن، به عموم مردم که جدای از جریان انقلابی و جوانان مؤمن هستند، رویی گشاده و دست مهربانانه دراز می‌کند تا آن‌ها را در برگیرد، زیرا بحمداللّه در شرایط تاریخیِ گشوده‌ای حاضر شده است تا بقیه را نیز از آنِ خود کند.

۹. خردِ جدید با نظر به جهانی‌شدن انسان، به یک معنا هجرت از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی است و دغدغه‌ی اصلاح اجتماع را به جای تأکید بر اصلاح فرد به میان می‌آورد و ما با انقلاب اسلامی و تأکید بر ساختن اجتماع دینی با دغدغه‌های خاصی روبه‌رو هستیم، شبیه دغدغه‌های هگل و هایدگر در ساختن اجتماعی که در عین مدرن بودن، مذهبی باشد. هگل با روبه‌روشدن با تاریخ و خرد مدرن سعی دارد با مدّ نظر قراردادن خرد مدرن، راه کارهای حفظ هویت دینی را پایه‌ریزی کند و در این رابطه قانون را به جای اخلاق می‌گذارد، با این رویکرد که انسان مدرن با رعایتِ قانون احساس کند کاری اخلاقی انجام می‌دهد.

۱۰. تنگ‌نظری در هرجایی باشد، به‌خصوص در جریان مذهبی‌ها، ریشه در متوقف‌شدن آن‌ها در مفاهیمِ دینی دارد و برعکس، انسان‌ها با نظر به حقایق قدسی سعه‌ی صدر پیدا می‌کنند. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در خاطرات خود می‌فرمایند:

«یکی از کمونیست‌ها را به سلول ما آوردند، در حالی‌که بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هرکس مرا در تاریکیِ سلول می‌دید تصور می‌کرد من لباس روحانی به تن دارم. همین‌که آن فرد با بنده روبه‌رو شد چهره‌اش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشه‌ی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگی‌اش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنه‌اید یا تشنه؟ اما اخم از چهره‌اش کنار نرفت، با دست به مالش‌دادن شانه‌ها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخ‌دادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون می‌دانستم پس از دستگیری‌اش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهره‌اش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان می‌کرد من می‌خواهم او را به صفوف اسلام‌گرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم. فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جمله‌ای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او می‌گشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاکِ اتحاد ملت‌های عقب‌مانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدتِ نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت، نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد. انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهره‌اش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز می‌خوانیم.»[3] ما در ادامه‌ی انقلاب و حضور تاریخی خود در این زمانه نیاز به چنین سعه‌ی صدری داریم تا بدون آن‌که بخواهیم جهان را مسلمان کنیم، جهان از آنِ ما باشد. مثل مردم غزّه که در موردشان گفته‌اند شیعیانی‌اند که دست‌بسته نماز می‌خوانند، زیرا عقل و قلب‌شان شیعه است.

۱۱. نظر به اسمای الهی و مظاهر آن و عبور از مفاهیم، عاملی است تا انسان با حقایق اسماء در آینه‌ی مخلوقات روبه‌رو شود. قرآن در آیات 36 و 37 سوره‌ی جاثیه می‌فرماید: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمينَ & وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» این یعنی کمالات الهی که مورد حمد قرار می‌گیرند و کبریایی او را در همین آینه‌های مخلوقات که در زمین و آسمان هستند بنگریم و در همین مخلوقات با حقیقت مأنوس شویم.

۱۲. قرآن در رابطه با تحمل سایر ملل و سایر افکار، به پیامبر خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ»(جاثیه/14) ای پیامبر! به مؤمنین بگو نسبت به آن‌هایی که امیدی به ایّام اللّه ندارند، اغماض داشته باشد و به آن‌ها گیر ندهد. و این حکایت از آن دارد با آن‌هایی که مانند مسلمانان به برزخ و قیامت و یا به ایّام اللّهِ حاکمیت حق در جهان امیدوار نیستند، باید اغماض نمود.

۱۳. قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت می‌فرماید و می‌گوید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً» و در راستای پذیرش حضور متدینینِ اهل کتاب می‌فرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ & يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ»(آل‌عمران/113 و 114). و نیز در سوره‌ی نساء آیه‌ی 162 می‌فرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً».

 آیات فوق همه حکایت از آن دارد که اسلام بنا دارد در سعه‌ی توحیدی با سایر ملل به گفتگو بنشیند.

۱۴. در مورد اهل سنت از امام صادق «علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهَا شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَى الصِّرَاطِ أَدْعُو وَ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ شِيعَتِي وَ مُحِبِّي وَ أَنْصَارِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فِي دَارِ الدُّنْيَا فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكَ وَ شُفِّعْتَ فِي شِيعَتِكَ وَ يُشَفَّعُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي وَ نَصَرَنِي وَ حَارَبَ مَنْ حَارَبَنِي بِفِعْلٍ أَوْ قَوْلٍ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مِنْ جِيرَانِهِ وَ أَقْرِبَائِهِ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏»(الخصال، ج‏2، ص: 408) بهشت هشت در دارد؛ يك‌ در از آنِ پيغمبران و صديقان است، يك در از آنِ شهيدان و صالحان است، و از پنج در شيعيان و صديقان ما داخل مي‌شوند، من پيوسته بر سر صراط ايستاده و درخواست مي‌كنم؛ پروردگارا! شيعيان و دوستان و ياران مرا و كسانى كه مرا در دنيا به ولايت شناخته ‏اند، سالم دار. يك بار آوازى از شكم عرش مي‌رسد كه‏ درخواست تو پذيرفته شد، شفاعت تو درباره شيعيانت قبول شد، هر تن از شيعيان من و كسانى كه ولايت مرا پذيرفته و مرا به گفتار يا كردار يارى كرده و با دشمنانم جنگيده‏اند، هفتادهزار تن از همسايگان و خويشان خود را مي‌توانند شفاعت كرد؛ از يك درِ ديگر مسلمانان ديگرى كه خدا را به يگانگى شناخته و ذره‏ اى دشمنى ما خاندان در دلشان نيست وارد مي‌شوند.

راوی از ابی‌جعفر «علیه‌السلام» سؤال می‌کند وضع موحدین که اقرار به نبوت حضرت محمد «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت را نمی‌شناسند، پس از مرگ چگونه است؟ حضرت فرمودند: «أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِي حُفَرِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الرَّوْحُ فِي حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ»(بحارالأنوار، ج‏69، ص: 158). امام «عليه‌السّلام» فرمودند: آن‌ها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آن‌جا بيرون نخواهند گرديد، هركدام از آن‌ها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آن‏ها ظاهر نشده باشد از قبر او راهى به طرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مى‏ گردد و تا قیامت روح و بشارت به قبر او مى‏‌رسد، تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مى‌‏گردد و به حساب كار او مى‌‏رسند و خوبى‏ها و بدي‌هاى او را در نظر مى‏‌گيرند، در اين‌جا يا به طرف بهشت مى‌‏روند و يا به طرف دوزخ رهسپار مى‌‏شوند، وضع اين‌ها بستگى به امر خداوند دارد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

در ضمن کلیپی در فضای مجازی هست که آقای امید دانا اعتراف می‌کند که از خودم شرمنده هستم از آن جهت که امام خمینی را درست نشناختم. بد نیست سری هم به آن کلیپ بزنید. موفق باشید

 

31875
متن پرسش

بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود (تمنا و استدعا و خواهش دارم این سوال بنده را با دقتی مضاعف و سعه صدری عظیم مطالعه فرمایید) در موضوع قیامت یک سوال بنیادی مطرح می‌شود و آن اینکه طبق نظر پیامبر اسلام که می‌فرماید ( الان قیامتی حاضر) و نظری که صدرالمتالهین می‌فرماید که (دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده) اما سوال اساسی اینجاست که (یوم تبدل الارض) که قرآن در جاهای مختلف خصوصا سوره شمس اشاره می‌کند در چه شرایط و حکمت ربوبی اتفاق می افتد؟ بالاخره روزی طبق نظر دین اسلام ( و نه فیزیک دان های کوانتوم) خورشید خاموش و زمین شکل دیگری میابد. سوال اینجاست آن روز آیا ۱. بشریت به حدی از کمال می‌رسد که زندگی در عالم ماده برایش معنا ندارد و باید بشر آخر الزمانی بدون حضور در عالم ماده در عالم مجرد به زندگی ادامه دهد ؟ یا ۲. روحی که در تاریخ سیر می‌کند (سلام بر هگل) به حدی از سیر می‌رسد که ادامه آن سیر در عالم ماده امکان پذیر نیست و باید ادامه سیر در عالم مجرد اتفاق بیفتد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! بر مبنای حکمت صدرایی این‌طور است که بشر در آخرالزمان یا در وجوه انسانی خود و یا در وجوه حیوانی خود کامل می‌شود. ۲. گویا آن روح تاریخی تا ظهور کاملی که برایش پیش می‌آید، جلو می‌رود و ادامه این امر در دنیای دیگر معنا ندارد زیرا «سوار چون‌که به منزل رسد پیاده شود». موفق باشید

31806
متن پرسش

با سلام: استاد هفته گذشته در یادواره علامه حکیم حسن زاده هدیه ای به ما عنایت کردید و آن در نظر گرفتن ایشان در نماز هایمان بود حقیر یک هفته ای است می‌خواهم این کار را انجام دهم و گاها طبق تصور خودم انجام می‌دهم ولی اگر لطف کنید درباره نصب عین کردن استاد خویش توضیح بیشتری عنایت کنید؟ نحوه ی آن چگونه است؟ آیا منظور در نظر گرفتن تمثال ایشان، شخصیت ایشان یا غیره است؟ باشد که با توضیح بیشتر شما و توفیق عمل راهی به حقیقت نماز برایمان گشوده شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روحی که سفر به عالم برزخ می کند و در برزخ حیّ و حاضر است، می‌تواند اگر به او رجوع کنیم به نحوی با هویت او در برزخ آشنایی کلی پیدا نماییم. مطالبی در این رابطه در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» شده است. موفق باشید

 

31796
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: بنده دو ماه پیش پدرم را از دست دادم و امروز یکی از دوستان به من تلفنی گفت که دیشب خواب پدرت را دیدم که پا نداشت و در گوشه اتاقی بی حال با دست خودش را می‌کشید و من به تو می‌گفتم بیا بلندش کنیم ولی تو می‌گفتی نه اون خودش اینطور دوست داره و روی تو هم سیاه و ژولیده بود. می‌خواستم ببینم تعبیر این خواب چیه و حال پدرم اونطرف چطوره و براش باید چکار کنیم تا حالش اونطرف خوب بشه؟ و ما برای خودمان و پدرمان چکار می‌توانیم بکنیم ؟ ( متن سوال رو میتونید در صورت صلاحدید انتشار ندهید)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم تعبیر خواب ندارم ولی آن شخص برای خودش خواب دیده است، چه ربطی به شما دارد؟! هیچ وظیفه‌ای برای شما در این موارد نیست. البته از دادن صدقه جهت شادی روح آن مرحوم غفلت نشود. موفق باشید

31764
متن پرسش
سلام علیکم: استاد این مطلب درسته که «اموات تا چهلم در خواب کسی نمیان»؟ و اگر کسی خواب متوفی که تازه از دنیا رفته رو میبینه برگرفته از وهم ست؟ اگر درسته لطف می‌کنید حدیث یا روایت مربوط رو برای بنده بگذارید؟ متاسفنه بنده در سیر مطالعاتی شما به دوستان گفتم که شما این مطلب رو فرمودید، یقین داشتم شما فرمودید ولی الان شک کردم. اگر نه حلال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که متوفی تا چهل روز هنوز در حال آماده‌شدن است تا خود را در نشئه جدید یعنی برزخ باز یابد و سنت چهلم‌گرفتن را می‌توان بر این مبنا دانست. شاید از این جمله چنین برداشتی بشود کرد که می‌فرمایید. ولی نمی‌توان مطمئن بود. باید به خود خواب نظر کرد و موضوعی که خواب، دیده شده که از چه جنسی است، از خیالات خود فرد خواب‌دیده شده است و یا حقیقتاً حضور متوفی می‌باشد. موفق باشید

31736
متن پرسش
سلام استاد: برای معرفت نفس باید چه مراحلی را طی کنم؟ برخی کتابهای شما رو مطالعه کردم؛صوت ها خیلی نامفهوم بودن و کیفیت ضعیف، متاسفانه انگار خیلی جاهلم نسبت به این قضیه. لطفا راهنمایی بفرمایید. التماس دعا. تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «معاد» همراه با شرح صوتی آن إن‌شاءالله مفید و مؤثر خواهد بود. موفق باشید

31658
متن پرسش
سلام: سوال حقیر پاسخ داده نشد. سابق خوانده بودم صدرا معاد جسمانیش را منحصر در نفوس ناقصه می‌داند و معاد نفوس کامله و مقربین را روحانی می‌داند این صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن سؤال به شماره ۳۱۶۵۰ جواب داده شد. در این مورد خوب است به جلد ۷ و ۸ و ۹ اسفار رجوع فرمایید زیرا بحث آن مفصل‌تر از آن است که با یک کلمه و یک جمله روشن شود. موفق باشید

31655
متن پرسش
سلام: درود خدا بر استاد میرباقری که به خوبی در مورد معاد جسمانی مطالب ارزشمندی را ارائه فرمودند آن آیات و روایات کاملا با معاد جسمانی عنصری سازگار است و معاد صدرا راهی جز تاویل ندارد. فقط چون حقیر به روح قائل نیستم بنظرم بعد مرگ انسان به کل نابود می‌شود تا حشر صورت گیرد. البته فرض دیگری هم است و آن روح بخاری که گویا قدیم مطرح می‌شد روحی در وجود آدمی باشد منتها مادی و همان در برزخ باشد تا حشر این فکر کنم با آیات سازگارتر باشد. و بیشتر می توان پذیرفت اگر به این توجه کنیم که طبق نظر آن محدثین عظام ملائکه هم مادی (نه لزوما جسمانی) هستند فقط خدا مجرد است. اما سوال حقیر سابق خوانده بودم صدرا معاد جسمانیش را منحصر در نفوس ناقصه می‌داند و نفوس کامله و مقربین را معادشان را روحانی می‌داند این صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که با توجه به مباحثی که در جواب های قبلی عرض شد، در این مورد تفاوت نظر داریم. موفق باشید

31650
متن پرسش
استاد گرامی سلام: نظرتون در مورد مطالبی که در این سایت آمده چیست؟ در این مطالب آقای میرباقری معاد را جسمانی و مادی عنوان نموده اند که با صحبت های جنابعالی در مورد معاد مغایرت دارد https://imanoor.com/blog/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C/ با توجه به آیات و روایاتی که به آن استدلال کرده اند معاد مادی باورپذیرتر از معاد غیر مادی است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر حضرت امام و علامه طباطبایی «رحمت‌الله‌علیهما» پیرو نظر جناب صدرالمتألّهین، معاد جسمانی است ولی مطابق نشئه‌ای که ما در آن وارد می‌شویم که آن نشئه قیامت است. در این رابطه می‌توانید به جزوه «نحوه حیات بدن اُخروی» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

31608
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: ۱. مگر بهشت همان ظهور و صورت اعمال خوب ما نیست؟ پس اینکه گفته شده زمین صافی است که توسط فرد پر میشه به چه معناست؟ منظورم این هست که «زمین صاف و خالی» آیا ظهور حقیقتی هست که با انجام اعمال و رفنار انسان دچار تغییر میشه؟ ۲. این بهشت و جهنم از قبل خلق شده یا فقط همون بیابان صاف هست که اعمال ما اون رو آباد یا ویران میکنه؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظور از زمین صاف و خالی، جنبه بالقوه نفس ناطقه ما می‌باشد که با عقاید و اعمال ما بالفعل می‌گردد 2- مقام بهشت و جهنم به عنوان مرتبه‌ای بالاتر از عالم ماده، همواره موجود است و ما با اعمال خود نسبت خود را با آن‌ها مشخص می‌کنیم. موفق باشید

31500
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: آیت الله جوادی معتقدند که ما وقتی از این دنیا رفتیم دیگر برای ما مرگی نیست. حال سوال ما چند بار مرگ داریم یک بار یا دو بار؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دنیا، دنیای تغییر است و آخرت، دنیای بقاء است و مرگ از این جهت معنا ندارد هرچند که رفع حجاب همچنان در آن‌جا نیز جاری است. موفق باشید

31494
متن پرسش
با سلام: منظور از معاد کلی و معاد جزیی چیست؟ چنانکه علامه طباطبایی می فرماید بعث بشر در قيامت بعث‏ كلى‏، و بعث نباتات جزئى است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی به یاد ندارم. موفق باشید

31482
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد گرانقدرم. منظور از نشاة الاولی در لقد علتم النشاة الاولی فلولا تذکرون منظور عین ثابته هست؟ منظور از علم چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین نشاة الاولی را همین دنیا می‌دانند. در این رابطه می‌توانید به جزوه «نحوه حیات بدن اخروی» رجوع فرمایید. موفق باشید

31464
متن پرسش
سلام استاد در خصوص سوال ۳۱۴۴۰ فرمودید تلاش کنید و ببینید ذوق شما اقتضای چه مباحثی را دارد. خواستم بگم اتفاقا خودم احساسم اینه که الحمدلله به شدت ذوق این مباحث فلسفی و معرفتی را دارم. یعنی اصلا وقتی دارم کتاب از برهان تا عرفان رو میخونم حالم خوبه و خلاصه کیف می‌کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این امر، پس خوب است در همین موارد به مطالب خود عمق ببخشید. روی مباحث کتاب «معاد» و شرح آن خوب است فکر کنید. موفق باشید

31466
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. استاد جان در مورد روز قیامت، اینطوریه که کل اعمال و زندگی هر فرد فرضا روی چیزی مثل مانیتور یا صفحه نمایش می آید یا اینکه نه اینطور نیست و جسم قیامتی فرد برآیند شخصیت کلی اوست و نشانگر همه چیز است؟ متشکرم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شخصیت او همه نیّات او را در بر می‌گیرد و از درون شخصیت او به ظهور می‌اید و اطراف او را نیز در بر می‌گیرد. موفق باشید

31465
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: عرض تسلیت به مناسبت شهادت سیدالساجدین ع . با تشکر از پاسخ به سؤال ۳۱۴۴۳، با توجه به دروس معاد و بیاناتی که در پاسخ فرمودید، به نظر می رسد همونطور که اشاره فرمودید شناخت افراد در عالم برزخ و قیامت، از نوع شناخت صورت دنیایی اونها نیست که با زنی یا مردی شناخته بشوند، مثلا فرد متکبر که فرمودید به صورت مورچه محشور می شود متکبر مونث مورچه زن و مذکر مورچه مرد باشد! و یا مثلا آن فرد غضبناک گرگ مرد و آن یکی میمون زن باشد، بلکه شناخت افراد از نوع وجودی و معرفتی به سوابق دنیایی اونها و صورت برزخی و عائله ی متشکله از خلقیات و اعمال او هست و شاید به دلیل تجرد نفس در عالم بعد از دنیا صورت زن یا مرد در هیچ موجودی نیست مانند ملائكه یا وجود خود خداوند متعال و یا خود آدمیت در برزخ قبل از نزول در دنیا و محتمل است اینکه در قرآن کریم مثلا در سوره ی مبارکه ی الرحمن فرمودند «فیهن خیرات حسان» و یا آیات شریفه ی دیگری که در رابطه با حورالعین و... هست به دلیل این هست که در عالم دنیا زن صورت لطف الهی است و مظهر جمال اوست در اعیان و اذهان، ممکن هست وجهی از اون به جهت این مسئله باشد و وجهی دیگر هم شاید به دلیل مونث بودن لغت قرآنی این حقایق مثلا حورالعین، هست، مثل نفس که لغت مونث هست «و نفس و ما سواها». و حکم لغت بر معنی تسری ندارد. بنابراین همونطور که روح و نفس انسان نیز مانند بقیه مجردات فاقد جنسیت است، دلیلی ندارد که صورت او در عوالم دیگر جنسیت بردار باشد حتی به صورت، زیرا صورتها در اون عوالم از حقایق وجود و درون فرد به صورت اعمال و ملکات و خلقیات فرد متمثل می شوند و جنسیت بدن دنیا در شكل‌گیری او تاثیری ندارد و شاید وجود صورت زنی یا مردی در بدن برزخی عبث و بیهوده هست و به حکم عدل الهی فعل عبث از خداوند متعال محال است. در عالم دنیا هم که بدن مادی ابزار اوست با مواد و ژنهایی که روح در دسترس داشته بدن خاکی ساخته شده و زنی و مردی به این دلیل است و حتی اگر بگوییم در عین ثابت خود جنسیت این ابزار را انتخاب کرده ایم مانند اینکه مثلا پدر و مادر و خانه و اتاق خود را انتخاب کرده ایم که این اعتباریات با مرگ می رود و جنسیت و صورت مردی و زنی در این دنیاست و برای هیچ موجودی در عوالم دیگر شاید متصور نباشد و چه عیبی دارد ‌که مثلا بگوییم حورالعین صورت لطف الهی است فقط فارغ از جنسیت، مثل ملائكه مثل اینکه وقتی در همین دنیا برزخی می شویم به کل صورتها و جنسیتها فراموش می شوند مثلا مومنین عاشق حضرت آقا، رهبری حفظه‌الله هستند در حالی که در این دنیا نامحرمند به خانمها ولی نوع علاقه روحانی است. یا علاقه به خانم فاطمه ی زهرا س و رویت حضرت در روز قیامت که برای نامحرمان نیست، به این معنی که صورت حقیقت وجودی حضرت س را می بینیم که برای اهل جهنم قابل رویت نیست و برای بهشتیان با توجه به درجه ی وجودی هست ولی گفته نشده مثلا چون صورت روح ایشون زن هست آقایان بهشتی نبینند و خانمهای بهشتی ببینند، بلکه نامحرمی در اون دنیا امری وجودی تبیین شده، بنابراین محتمل است صورت روح حضرت س در عوالم دیگر از این قیود آزاد است و علی صوره الرحمن است، منتها ذهن خاک خورده ی بنده نمی تواند متصور شود و آیات قرآن کریم را مدام به حور و غلمان تقسیم کند بعضی تفاسیر حرفهای عجیبی می‌زنند که مردان چند همسر در اون دنیا دارند و زنان بهشتی چون پاکند طالب شوهر دیگری نیستند و از این حرفها که بین مردم بحث برانگیز هست که چرا... در حالی که در اون عوالم زشتی‌های بدن دنیایی و قوایی مثل شهویه که برای تدبیر بدن خاکی هست وجود ندارد، نفس فاقد جنسیت و مجرد هست و امام خمینی ره می فرمایند همان بدن قیامتی است با ظهور اعمال و عقاید و خلقیات نه ظهور جنسیت بدن خاکی، هر چند سوابق دنیایی او را به حکم تجرد بدانیم. «سبحان الله عمّا یصفون إلّا عباد الله المخلَصین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روبه‌رو شدن با تجلیات اسم لطیف را حمل بر چند همسری کرده‌اند. ولی در همان قاعده قیامتی آن ۲. همان‌طور که حضرت عسکری «علیه‌السلام» فرمودند در عالم بزرخ و قیامت شجره ممنوعه که به صورت‌های متفاوتی مطرح است مثل گندم یا سیب، فرمودند همه آن‌ها بوده است زیرا همان‌طور که جناب صدرالمتألهین می‌فرمایند موجودات مجرد دارای چنین ظرفیت‌هایی هستند که مثلاً در عین گندم بودن، سیب باشد همچنان‌که حضرت حق را وحدت ذات و صفات هست و در عین احدبودن، الله است به جامعیت اسماء. از این جهت زن و یا مرد در عین زن یا مرد بودن که سُکنای وجودیِ آن‌هاست؛ حامل ظواهری هستند که با اعمال و عقاید خود شکل داده‌اند. ۳. عین ثابته، بنیادی‌ترین وجه هر انسانی است و امری اعتباری نیست. موفق باشید

نمایش چاپی