بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مرگ - برزخ - معاد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31461
متن پرسش
سلام: چند ساله پدرم رو از دست دادم. زمانی‌که در قید حیات بود تا زمانی که از دنیا رفت من کنار ایشون زندگی نکردم یعنی اصلا کاری بمن نداشت. زندگی خودش رو می‌کرد. نه خرجی من رو متقبل می‌شد نه چیزی، جر اواخر که دو سه بار پول یارانمه ام رو بهم داد و من واقعا در مضیقه زندگی می‌کردیم. من و مادرم اون شهر دیگه بود و ما شهر دیگه، منزل جد مادریم تا بزرگ شدم و ایشون از دنیا رفت. من دائما گله می‌کردم حتی بعد از فوتش و گاهی هم از شدت ناراحتی نفرین می‌کردم حالا حس می‌کنم ایشون از من ناراضیه و شاید عاقم کرده. حالا چکار کنم؟ لطفا جواب در کانال گذاشته شود ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما برای ایشان صدقه بدهید بلکه به او کمک شود. فکر نمی‌کنم عدم رضایت ایشان با توصیفی که می‌فرمایید جهت سلوک و سیر شما اختلالی ایجاد کند. موفق باشید

31454
متن پرسش
سلام: اگر عالی ترین نوع بندگی بودنی است به وسعت حضور حضرت حق و نه ترس از جهنم و نه برای بهشت، پس چرا در قرآن و یا فلسفه ملاصدرا و... شما برای تبیین آن از معاد جسمانی سخن می‌گویید و مردم را با توضیح این که هر عملی صورتی دارد به وجد می آورید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی، حامل معارفی بس بلند است متذکر از آن‌که هر عقیده و عملی، جسم خود و جسم عالَم را از جنس نور و نورانیت قرار می‌دهد وقتی نگاه توحیدی و عمل، الهی باشد و این در مقابل برداشت‌هایی است که انسان تصور کند موضوعات قیامتی صرفاً انتزاعی است. در واقع معاد جسمانی خبر از بودنی توحیدی برای انسان‌ها دارد و نه باورهای توحیدی. موفق باشید

31443
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم: ایام عزای ابا عبدالله الحسین ع را تسلیت عرض می کنم. در رابطه با بدن بعد از مرگ که گفته شد عین نفس است سوال دارم. با توجه به اینکه روح در عین تجرد و عدم جنسیت، بدن مادی را طبق موادی که در اختیار دارد زن یا مرد می سازد، مثلا اگر دو کروموزوم ایکس داشت بدن زن هست و اگر یک کروموزوم ایکس و یک ایگرگ داشت بدن با صورت مرد در عالم ماده ظاهر می شود. بعد از مرگ بدن برزخی که عین نفس است و از اراده های ممتد و در بستر ابزاری بدن مادی ساخته شده َبا صورتی که مناسب اون اراده ها و اعمال و روحیات شخص هست ظاهر می شود، با توجه به اینکه روح مجرد هست و جنسیت ندارد آیا بدن برزخی مانند خداوند متعال یا فرشتگان یا مثلا حتی یک گل زیبا، بدون صورت زن یا مرد هست و فقط صورت اعمال و خلقیات دنیوی است؟ یا اینکه چون زنی یا مردی صورت های مأنوس برای نفس در دنیا بوده در عین اینکه مجرد است با صورت زن یا مرد ظاهر می شود؟ در مباحث فرمودید حورالعین ظهور همه ی اسما الهی به صورت لطف یعنی زن هست. آیا شخص مومن مثلا اگر مرد باشد ولی مظهر اسم لطیف الهی شده باشد با صورت زن محشور می شود و یا زنی که مظهر اسما جلالی باشد مثلا خانم دباغ که رزمنده و سپاهی و چریک و محافظ امام ره بودند با صورت مرد محشور می شوند؟ تصور بنده این هست که در عالم برزخ و بخصوص در قیامت ابدا صورتها زن یا مرد نیستند، چون نفسی که اونجا عین بدن است تجرد دارد و دلیلی ندارد صورت اعتباری دنیوی داشته باشد، زیبایی و صورت لطف غیر از زنی یا مردی است. می شود صورت انسانی یا حیوانی داشت ولی فقط زیبا و یا زشت بود، جلوات رحمانی نورانی داشت یا ظلمات شیطانی داشت بدون اینکه صورتی به شکل زن یا مرد داشت. ولی چون ذهن ما مادی است دائما جنسیت را برای بدن اخروی انتزاع می کند و فقط دو صورت زن یا مرد را متصور می شود، در حالی که در همین دنیا هم که مثلا سعی در درک عقلی یا شهود قلبی از حضرت عزارائیل ع یا جبرائیل ع داریم ابدا با جنسیت روبرو نیستیم بلکه با حقیقت وجودی اونها روبرو هستیم، پس چه اشکالی دارد که بگوییم بعد از مرگ و لااقل در قیامت که از گرد و غبار دنیا آزاد شدیم صورت لطف الهی، فقط صورت لطف است نه صورت زنی و انسان هم به صورت انسان یا رحمن (خلق آدم علی صورت الرحمن) است و یا خدایی ناکرده احسن منه قرده والخنازیر. با تشکر از زحمات شما، یا ابا عبدالله ع
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقت‌های خوبی را به کار برده‌اید ولی به هر صورت در برزخ و قیامت، همه می‌بینند که مثلاً این بدن، آن خانم و آقایی است که به این صورت ظاهر شده، حتی وقتی انسانی متکبّر به صورت مورچه محشور می‌شود؛ می‌بینند که این فلانی است که به صورت مورچه در آمده است. از این جهت باید روی این نکته فکر کرد که نفس انسان است که در عین ثابته خود، زن و مردبودن خود را پیش آورده. موفق باشید 

31427
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ضمن تسلیت ایام حزن و اندوه ائمه علیه السلام کتاب آنسوی مرگ رو می خوندم. سری به پرسش و پاسخ های مخاطبین سایت هم زدم چند مورد بیاناتی فرموده بودین. قبلا در مورد کتاب سیاحت غرب که تا حدودی در همین فضاست بیاناتی فرموده بودین که با وجود حجم کم کتاب بسیار راه گشا بود. با توجه به بعضی مسائلی که در کتاب بود و مشکل پیش می آورد (که در پرسش خوانندگان هم موردی مطرح شده بود) می خواستم از شما درخواست کنم با توجه به اینکه کتاب استقبال خوبی داشته و بسیاری آن را می خوانند در صورت صلاح دید و وسعت وقت مطالبی هم برای این کتاب بیان کنید که جهت نگاه و استفاده خوانندگان صحیح باشه تا بشه بهره بیشتر در مسیر صحیح از کتاب بگیریم --------------------------------------- برای نمونه دو سه مورد که خودم به مشکل برخوردم مورد اول که بسیار تکان دهنده بود وضعیت شهر از دید ملکوتی آن بود. در مورد تجربه سوم، وادی حق الناس بود کاملا نا امید کننده بود. در ادامه توصیف بهشت برزخی بود یک مورد درباره لذات جنسی افراد بود که قرار دادن این صحبت ها با آن بیانی که شما در مورد حورالعین داشتید تفاوت از زمین تا آسمان بیشتر بود. مورد دیگر توصیف بهشت که حس تفرجگاه شش هفت ستاره برو منتقل می کرد. موارد دیگری هم بود که اینها رو برای نمونه ذکر کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سؤال‌هایی از طرف کاربران محترم در زمان‌های مختلف شده و بنده نیز عرایضی داشته‌ام خوب است که به آن جواب‌ها رجوع شود. مثل سؤال و جواب شماره‌ 25063 و 27034 . موفق باشید

31323
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام. وقتتون بخیر و عافیت. با توجه به حرکت جوهری وقتی قوای عالم تماما فعلیت یافت قیامت می شود، lیوم تبدل الارض بغیر الارض» بنابراین چطور می توان گفت عالم ماده همیشه استمرار دارد و دائما خلقتهای متعدد داریم؟و دایره ی وجود استمرار دارد؟ یعنی اون زمین که تبدیل شد به الارض از جنس مجرد در قیامت، زمین مادی دیگری خلق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که تجلی، تعطیل‌بردار نیست و لذا باز زمینی و باز حرکتی و باز فیضی برای تبدیل ما به‌القوه‌ها به ما به‌الفعل. موفق باشید

31319
متن پرسش
سلام: از آنجایی که هر عمل صورتی در قیامت دارد «رحیق مختوم» صورت کدامیک از اعمال انسان است و آیا «رحیق مختوم» پیامبر با مثلا «رحیق مختوم» شما تفاوت دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً عرض شد رحیق مختوم، صورت توحیدیِ ابرار است و البته برای اولیای معصوم بحث تسنیم در میان است که شرابی است بس زلال‌تر از آن‌که تصور شود در نسبتی که با حضرت محبوب پیدا می‌کنند. موفق باشید

31315
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: ایام غدیر مبارک باشد، غرض از مزاحمت دانشجو معلم سال دوم و البته اگه خدا بخواد طلبه ای در آینده هستم که با جمعی از دوستان دغدغه مباحث تمدن اسلامی و تحول آموزش و پرورش برای تربیت نیرو انسانی تراز برای تحقق آن و حل مسائل جامعه اسلامی هستیم، و با توجه صحبت رهبری و متفکران دینی از جمله آقا مصباح و ... این موضوع اصل و پر اهمیت می‌دانیم اما در خواست اصلی حقیر و کمک از شما اینه است که ما برای تبدیل شدن به همچین آدمی که بتواند این کار را بکند، دقیق نمی‌دانم چه برنامه ریز و جزیی و عینی داشت که بتوان به این فعلیت رسید از لحاظ علمی، مهارتی، تخصص، روحی و.. که تاثیر گذار است فقط یه سری کلیت در ذهن داریم که ترس از آزمون خطا شدن و از دست دادن زمان یا دوباره کاری داریم؟ حال در سبک زندگی و طرحی ریزی برای سال های آینده از هر لحاظ که ما رو محکم و قوی و مدافع راه انقلاب قرار بده و سطحی نبود، چه باید کرد؟ چه موارد و نکات مختلف باید رعایت کرد؟ هر کمکی که می‌توانید بکنید و دریغ نکنید که دستمان خالی هست! إن شاءالله طول عمر با عزت و با برکت و عاقبتی خوش نصیبتون بشود. ممنون از عنایتتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پشتوانه فکری اولیه را با دنبال‌کردن سیر مطالعاتی سایت تا کتاب «معاد» و شرح آن و مطالعه کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و سپس دنبال‌کردن مباحث فلسفه غرب، مقدمات اولیه کاری است که بنا دارید انجام دهید. موفق باشید

31304
متن پرسش
سلام: پدرم به تازگی فوت کرده و اهل نماز نبود، چنانچه نمازها و روزه هایش قضا شود آیا از عذاب مصون است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر قصد انجام آن اعمال را داشته‌اند و کوتاهی کرده‌اند، امید است که مؤثر باشد. موفق باشید

31284
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید عرفان نظری چیست؟ اگه بخواهم بر معرفت نفس ظفر یابم باید عرفان نظری هم بخوانم؟ در چه حد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی مانند «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» در واقع نوعی معرفت نفس به حساب می‌آید. آری! عرفان نظری مانند «فصوص الحکم» ابن‌عربی نیز در این رابطه نقش‌آفرین است. موفق باشید

31263
متن پرسش
استاد گرامی سلام: سوال من کلی و در خصوص چگونگی اثر خیرات بر اموات می باشد. سوالات مختلفی پیرامون این موضوع برایم مطرح است. مثلا اگر یک سوره قدر بخوانیم چه اتفاقی می افتد آیا مثلا عذاب از میت برداشته می‌شود؟ اگر اینطور است مدت برداشته شدن این عذاب چه مقدار است؟ یا اگر دو سوره بخوانیم اثرش دو برابر می شود؟ آیا خیرات های مختلف اثرات مختلفی دارد؟ آیا برای کسی که همه لعنتش می کنند یه نفر پیدا شود فاتحه بخواند اثری برایش دارد؟ آیا اگر کسی خودش اعتقادات محکمی نداشته باشد و برای اموات خیرات کند آیا اثرش به میت می رسد؟ و... گاهی فکر می کنم این مسئله بیشتر برای آرامش بازماندگان طرح شده و اثری بر اموات ندارد. بطور کلی من دچار یک نوع سردرگمی در خصوص این موضوع هستم. لطفا تا حد امکان بطور مفصل این موضوع را تحلیل بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد ارتباط اموات با ملکاتی که در دنیا برای خود شکل داده‌اند، بحث مهمی است و خوب است به کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» که روی سایت است رجوع فرمایید. در آن‌جا روشن می‌شود که متوفی نسبت به کسی که بر سر مزارش می‌رود، نظری خاص می‌اندازد و اگر در شخصیت دنیایی‌اش اهل ایمان و توحید باشد، اذکار توحیدی زائر او، در هرچه زنده‌کردن ملکات متوفی مؤثر است و اثر آن نور توحیدی، ما به‌القوه‌های او را به فعلیت می‌آورد و یا از اجمال به تفصیل می‌کشاند. موفق باشید 

31252
متن پرسش
سلام: ببخشید برای اموات خواندن قرآن بدون توجه به معنی هم تاثیر داره یا حتماً باید با توجه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله به جهت نیّت کلّی‌تان مؤثر است. ولی از خواندن حمد و سوره و آیت الکرسی و سوره قدر، غافل نباشید. موفق باشید

31224
متن پرسش
سلام استاد: ۱. ببخشید برای من که ۱۶ سالمه چه تفسیر قرآنی بهترین است؟ آیا المیزان تفسیر سنگینی است؟ ۲. شما نسبت به مسئله خلود چه دیدگاهی دارید؟ مممون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نگاهی به تفسیر «نمونه» به عنوان مقدمه رجوع به قرآن کار خوبی است تا إن‌شاءالله آماده فهم نکات تفسیری «المیزان» بشوید. ۲. مسلّماً آن کسی که شخصیتاً مشرک است مُخلّد در نار می‌باشد. موفق باشید

31225
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با برهان صدیقین چندتا سوال برام پیش اومده: ۱. در کتاب فرمودید که هر درجه از وجود، عین همان درجه از علم، حیات، قدرت و... هست. سوالم اینه: یعنی هر درجه از وجود، متناسب با درجه ی وجودیش جامع تمام اسماء و صفات خداست؟ اگر بله؛ پس چرا فقط می‌گوییم انسان جامع تمام اسماء و صفات الهی است؟ در صورتی که بقیه موجودات هم هستند. منتها هر موجودی راست خودش جامع تمام اسماء است که البته انسان قابلیت ظهور تامِ تمام اسماء را دارد. ۲. یه چیزی از این برهان برداشت کردم و اونم اینه که: خدا اگر بخواهد قیامت برپا کند، آیا درست است که بگوییم قیامت به وسیله مظهر تام خدا که حضرت مهدی (عج) باشد انجام می‌شود؟یعنی این اراده حضرت مهدی (عج) است که قیامت برپا می‌کند که البته این اراده تجلی تام اراده الهی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نکته درستی می‌فرمایید ولی عنایت داشته باشید انسان محل ظهور کمالات الهی می‌تواند باشد زیرا مختار است و خلیفه الله در زمین است ولی سایر موجودات مطابق مرتبه خود محل ظهور اسم یا اسمایی می‌باشند. ۲. برپاییِ قیامت امری است تکوینی که بحث آن در «حرکت جوهری» شده است. موفق باشید

31195
متن پرسش
سلام استاد: برای رسیدن به نگاه درست به عالم، شما بعد از کار کردن در موضوع معرفت نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری؛ کار کردن در چه موضوعی را پیشنهاد می‌کنید تا به صورت اجمالی یک نگاه کلی و درست به عالم داشته باشیم؟ استاد خودم که احساس می‌کنم اگه بعد از کار کردن مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری؛ در مورد موضوع "نقش و دخالت عین وجود (خدا) در ظهورات خود (مخلوقات) مطالعه بکنم میشه ان‌شاءالله یک نگاه اجمالی به عالم داشت. منتها در مورد این موضوع نمیدونم چه کتابهایی هست؟ البته کتابی که از نگاه وجودی به این موضوع پرداخته باشد. منظورم کتابی است که به من قاعده‌ای بدهد که طبق اون قاعده من بفهمم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در ادامه کار، مباحث معاد را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید و سپس آرام‌‌آرام در اُنس با تفسیر المیزان قرار گیرید و البته از مباحث انقلاب اسلامی هرگز غافل نباشید. موفق باشید

31084
متن پرسش
سلام علیکم: میلاد حضرت رضا علیه السلام تبریک عرض می کنم. استاد در مباحث معاد بحثی در رابطه با تجرد روح داشتید که یک دلیل آوردید مبنی بر اینکه اگر روح از جنس ماده بود تغییر می کرد مثل جسم، پس چون تغییر نمی کند ثابت است و اشکالی در جلسه مطرح شده بود که اگر روح تغییر نمی کند پس چرا بعضی صفات خوب و بد را به خود می گیرد که شما در پاسخ فرموده بود که در عین ثبات تغییر صفات اخلاقی می کند، سوال این است که جسم هم به همین منوال است که وقتی فردی به سن پنجاه سالگی می رسد هنوز ته چهره ای از چهره ی بچگی اش در چهره اش است و در مزاج شناسی می گویند هر فردی یک مزاج جبلی دارد یعنی قالب جسم او موقع تولد بر یک مزاجی ریخته شده و تغییر هم نمی کند، و اشکالی دیگری هم است که اگر جسمیات تغییر پیدا کنند آیا منظور تغییر ماهیات است و اگر تغییر ماهیات باشد این جسم انسان باید تغییری دیگر کند و روح از آن مفارقت می کند چون تغییر ماهیت داده است، و اگر بگوییم که جسم هم با یک ثباتی که دارد تغیبراتی پیدا می کند آیا این استدلال حضرتعالی مبنی بر تجرد روح دچار اشکال نمی شود؟ و اگر تغییر ماهیات منظور باشد نظریه داروینیسم قوت پیدا نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «تجرد نفس» را با وسعت زیاد در کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» دنبال بفرمایید. در بحث «معاد» مبتنی بر آن مباحث که مخاطب در جریان آن بوده است، صحبت می‌شود. موفق باشید

31082
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد بنده که یکی از شاگردان استاد جوادی آملی حفظه ا...هستند، فرمودند که بحث مفصل عقلی و روایات متعدد داریم که از اول تا آخر معراج پیامبر (ص) جسمانی بوده، استاد این با معاد جسمانی چه طور جور درمیاد؟ مباحث حرکت جوهری گوش داده شده، ۲. اینکه جسم پیامبر (ص) سایه نداشته یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جزوه «نحوه حیات بدن اُخروی» عرض شده، لازمه جسمانی‌بودنِ معاد و معراج، جنسانی بودنِ آن به معنای مادی‌بودنش نیست. موفق باشید

31046
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم، خسته نباشید، وقتتون بخیر و عافیت با توجه به سؤال ۳۱۰۰۹ در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد که گفته شده به دلیل بروز صفت خالقیت خداوند متعال هست، آیا اینکه بعضی بزرگان می فرمایند الان در آخرالزمان هستیم یا اینکه پیغمبر اکرم (ص) خانم النبین هستند، منظور در این دور از آفرینش هست و بعد از ما ادوار دیگری وجود خواهد داشت؟ یا اینکه ما آخرین دور از تمامی ادوار آفرینش هستیم و نیازی نیست خالقیت حضرت حق که از صفات فعل باری تعالی است که ریشه در صفات ذات مثل قیومیت و... دارد، فقط در خلقت نوع انسان بروز کند؟ در غیر این صورت فاصله ی بین خلقت های متعدد چطور بیان می شود آیا در آن زمانها مثلا صفت خالقیت پروردگار ظهور نمی کند؟ همچنین این مسئله که بساط عالم ماده هیچگاه برچیده نشود، چطور با این حقیقت که در قیامت کبری همه ی قوای عالم به اصلشان یعنی باطن عالم رجوع می کنند و حشر همه ی موجودات به اسم و اصل آن صورت می پذیرد قابل توضیح می شود؟ بخصوص در معاد جمادات اگر بساط عالم ماده هیچگاه جمع نمی شود، در رابطه با مثلا باطن آب که رجوع به اسم حی می کند چطور در عالم ماده هست ولی باطنش رجوع به حق می کند و معاد برای آن هست؟ «اذا الشمس کورت، و اذالبحار فجرت....» همچنین با توجه به آیه ی شریفه ی «یوم تبدل الارض بغیر ارض»، اگر زمین به باطن‌ عالم رجوع نمی کند و بساط عالم ماده همیشه هست، معاد آن چطور هست و منظور از این آیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده ۲. باطنِ عوالم مادون همیشه مقدم‌اند از خودِ عالم مادون که این نکته را می‌توانید در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» دنبال کنید. موفق باشید

31010
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. روزتون بخیر و عافیت. سوالی خدمتتون داشتم. بعضی از علما می فرمایند شیطان رجیم اسما الهی را به صورت عکس در وحدت در خود جمع دارد. اگر شیاطین در مرحله ی وهم و خیال هستند این مسئله چطور امکان پذیر هست با توجه به اینکه وهم تنزل یافته ی عقل است و نمی تواند تمام مراتب وجودی عقل را حتی به جهت برعکس و در جنبه ی شیطانی نشان دهد. شاید این ملعون به انسان حسادت می کند حتی دلش می خواهد در تجرد عقلانی ولو در جهنم پیشتر از انسان متصور باشد! شاید همانطور که انسان کامل خلیفه ی الهی و آینه ی تمام نمای اسما و صفات الهی است، انسانی که تجرد تام عقلانی شیطانی دارد عکس اوست و شیطان انس است که در جهنم جبروت خلود می یابد. و شیاطین جن تجرد برزخی در نار دارند. شاید بتوان گفت تبری شیطان از انسان که در آیاتی از قرآن کریم اشاره شده به این موضوع مربوط است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است. ولی به هر حال هر بلایی بر سر هرکس از جمله بر سر شیطان آمد، به جهت قوه واهمه است که به جای نظر به حقیقت در موطن خیال، نظر به خود و عالم کثرات در عالم خیال دارند و لذا به جای نظر به حقیقت و نادیده‌گرفتن خود، نظر به خود دارند و نادیده‌گرفتن حقیقت. و عملاً قصه «أنا خیرٌ منه» پیش می‌آید و این‌جا است که فرقی بین شیطان جنّی و انسی در میان نیست و هرکدام در تنگنای توهّمات خود جهنم خود را ساخته‌اند. موفق باشید  

31009
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم و بزرگوار، وقتتون بخیر و عافیت باشه ان شاءالله. در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد سوالی داشتم. برخی از علما می فرمایند بساط عالم ماده همیشه برقرار هست و دحو الارضهای متعدد، آفرینش‌های و قیامتهای متعددی داریم و این مسئله ابدی است. و اولین انسان در هر دور از آفرینش آدم (ع) است. و این مسئله به دلیل وجود صفت خالقیت در خداوند متعال می باشد. می خواستم نظر حضرتعالی را در این رابطه جویا شوم و اینکه اگر درست هست نور حقیقت محمدیه در ادوار مختلف چگونه بروز و ظهور می کند؟آیا در هر دور از آفرینش اهل بیت (ع) بر زمین نزول پیدا می کنند و یا...؟ با تشکر فراوان، استاد عزیز افرادی هستند مانند بنده یا بعضی از دوستانم که شما اونها را نمی شناسید و ما هم هیچ کسی را نمی شناسیم، خانمهای خانه داری هستیم که مطالعاتی را شروع کردیم و به تازگی با مباحث حضرتعالی آشنا شدیم، تحول عظیمی بواسطه ی مباحث معرفت النفس در آستانه ی وجودی ماست به لطف و ربوبیت و مهر و محبت پرودگار عزیز. ما را از دعای خیر فراموش نفرمایید. ما شما و پدر و مادرتون را خیلی دعا می کنیم. ان شاءالله خداوند متعال عمر با برکت و طولانی و عاقبت بخیری بهتون عنایت بفرماید به برکت وجود مقدس امام عصر (عج). اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر به روایت هم نظر کنید که حضرت باقر «علیه‌السلام» در جواب جابر می‌فرمایند: «لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ اَلْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ اَلْآدَمِيِّينَ». متوجه می‌شویم جهان‌های متعدد و به تبع آن قیامت‌های متعددی در میان است. ولی همان‌طور که حقیقتِ وجود همه عالَم خداوند است و همه مخلوقات در همه عوالم مظاهر خداوند هستند، حقیقتِ نبوت و ولایت نیز واحد است و مظاهر آن در هر عالَمی مطابق آن حقیقت واحد می‌باشد. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح الهدایه» در موضوع «حقیقت نبوت» متذکر می‌باشند که چگونه نبوتِ حضرت محمد «صلی‌الله‌علیه‌وآله» مظهر حقیقت نبوی در عالم احدی است. موفق باشید

30972
متن پرسش
سلام: در منابر شنیده ام که می‌گویند خداوند در روز قیامت آبروی بنده های مومنی که خطا کرده باشند رو مقابل بقیه نمی برد و اون خطاها رو از پیامبر هم می‌پوشاند و از طرفی نفس خود انسان بازتاب کننده تمام اعمالش هست بدون آنکه سخن بگوید. به نظر شما این دو مطلب با هم تناقض ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط، شرایطی می‌شود که با تجلیات انوار الهی، انسان خود را در موطنی می یابد که اساساً اراده‌های منجر به گناه غرق حضور و توجه به حضرت حق می‌شود و حضوری در میدان شخصیت آن افراد ندارد همان‌طور که بعضاً در دنیا نیز برای اهل ایمان پیش می‌آید که به کلّی اراده‌های قبلی آن‌ها نسبت به اعمال خلاف‌شان از میدان شخصیت‌شان خارج شده و اساساً این افراد دیگر آن افراد نیستند. موفق باشید

30918
متن پرسش
سلام: آیا با جمله ذیل موافقید؟ برنامه زندگی پس از زندگی به شهودهای فردی اعتبار عمومی می بخشد و منزلت استدلال و استناد را در اندیشه ورزی بخصوص برای نسل نوجوان تنزل می دهد. لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است مگر آن‌که افراد بدانند چنین حضورهایی برای بعضی‌ها پیش آمده. ولی آنچه انسان را رشد می‌دهد حضوری است که از طریق معارف الهی برای انسان پیش آید. موفق باشید

30901
متن پرسش
سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده: ببخشید استاد از اینکه سوالم در مورد موضوعی هست که به نوعی تکرار هست سوالم در مورد برنامه ی زندگی پس از زندگی هست. استاد این کاملا درسته و قبول داریم که این تجربه گران هنوز با حضرت عزرائیل روبه رو نشدن که به کلی از بدن و دنیا جدا بشن و وارد عالم برزخ بشن ولی چیزی که هست موارد عجیبی هست که مطرح میکنن مثلا یه تجربه گر به نام آقای گمرکی وقتی تجربه ی خودش رو بیان می کرد بجز مواردی که ذکر کردن و طبق شاهدهایی که وجود داشت گفته هاش حقیقت بود مثلا گفت وقتی داشتم تو تونل بالا می‌رفتم که احتمالا بلکل از بدن و دنیا جدا بشم یه آقای نورانی اومد دست به سینم گذاشت و گفت امیر باید برگرده چون مادرش خیلی دعا کرده و اون روزی که ایشون زنده میشن همزمان بوده با روز عاشورا و مادرش به شدت همون روز از امام حسین علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها درخواست شفای پسرش رو میکنه. یا اینکه یه آقایی از رشت چون اخلاق بدی با همسرش داشته بعد از انقطاعی که از بدن پیدا میکنه با یه موجودی روبه رو میشه که از بس وحشتناک بوده هنوز بعد از ۵ سال از ترس اینکه اون موجود رو ببینه به آسمان نگاه نمیکنه و اونجا متوجهش کردن که این موجود وحشتناک صورت اعمال و غضب این مرد نسبت به همسرش هست و موقعی که میخواد برگرده به بدن اون موجود بهش میگه اجازه دادن که بزاریم برگردی به یک شرط که وقتی برگشتی بگی که دنیای دیگه و حسابرسی وجود داره این دو مورد مثال بود. استاد مثلا همه ی تجربه گران کل زندگی این دنیایی رو تا لحظه ی مرگ در کمتر از ثانیه دیدن یا استاد یکی دیگه از تجربه گران برگشتش رو اینطور می‌گفت که وقتی در تونل نور بالا می‌رفته امیرالمؤمنین فرموده که برشرگردونن چون وقتش نیست و می‌گفت لازم نبود کسی بهم حضرت رو معرفی کنه همونطوری که الان مطمئن هستم من یاسر هستم همونطور هم بهم اگه بشه اسمش رو بزاری مثل حالت تله پاتی بهم گفتن که این شخص امیرالمؤمنین هست. استاد نجات این اشخاص واقعا به دست حضرات معصومین علیهم السلام بوده یا اینکه اینها با خیال شون چنین تصوری کردن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع «زندگی پس از زندگی» نقش فطرت را در نشان‌دادن حق و باطل اعمال در آن حالت و نیز نقش فرشتگان و حتی ائمه «علیهم‌السلام» را نباید نادیده گرفت. عمده آن است که این نحوه حضور و آگاهی غیر از آن نحوه عبور از دنیا به سوی برزخ است که اولاً: با سکرات همراه است و ثانیاً: بحث ملکین نکیر و منکر در میان است. ولی در این نوع مرگ و حیات، این ساحات برای افراد پیش نمی‌آید تا آن را حضور در برزخ بنامیم. موفق باشید

30896
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. در مورد تجربه گران زندگی پس از زندگی که می گویید اینها هنوز وارد برزخ نشده اند و کسی که بمیرد و وارد عالم بزرخ شود دیگر بازگشتی برای او نیست، برای آیت الله قوچانی (نویسنده سیاحت غرب) چطوری بوده است؟ (ایشون مردند و به عالم برزخ وارد شدند و دوباره برگشتند).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در ازای سلوک خود وسعتی می‌یابد که در عین حضورِ دنیایی‌اش حتی تا برزخ و قیامت، حضور و درک دارد. لذا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» می‌فرمایندکه «الآن قیامتی قائم». ولی در موضوع مورد بحث، روحِ آن شخص است که در اثر مشکلی که برای بدنش پیش می‌‌آید، از ارتباط با آن بدن تا حدّی آزاد می‌شود و نحوه تجردش، بیستر برایش حاضر می‌گردد. و این غیر از حضور در عالم برزخ و قیامت است. موفق باشید 

30890
متن پرسش
با عرض سلام خدمت حضرتعالی: انسان در زندگی فرا مادی برزخ این قوای شهوی و غضبی را هم با خود می برد؟ نوع ظهور این قوا آنجا چگونه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قوا در نسبت با این دنیا و خصوصیاتی که در این دنیا برای انسان نسبت به بدن او پیش می‌آید مربوط است. موفق باشید

30882
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. ببخشید استاد در برنامه زندگی پس از زندگی، از کارشناس اعتقادی حجت الاسلام محمدی استفاده می کنند و ایشون در تأیید اینکه اینها (تجربه گران) مرده بودند و زنده شدند معجزات ائمه و پیامبران دال بر زنده کردن مردگان را ذکر می کنند و دقیقا اسم بدن برزخی را برای تأیید حرف اونها می آورند. این چطوری است؟ واقعاً اینطور هست که مرده بودند و زنده شدند و بحث تجرد روحی چی می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بخواهند مسامحتاً موضوع را مطرح کنند وگرنه برای این نوع مرگ‌ها هنوز برزخی واقع نشده. قرآن در اين رابطه مى‏ فرمايد: «حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ».[1] چون آن كفار را مرگ فرا گرفت، تقاضا مى‏ كنند؛ پرودگارا مرا برگردان بلكه عمل صالحى در آنچه ترك كرده‏ ام انجام دهم. جواب مى‏ شنود ديگر نمى‏ شود و تا قيامت مانعى پشت سر آن‏ها هست كه نمى‏ توانند به دنيا برگردند. پس معلوم مى‌‏شود آن‏ها، اولًا: پس از مرگ و قبل از قيامت در عالمى بين دنيا و قيامت قرار مى‏‌گيرند. ثانياً: در آن دنيا هوشيارى و شعور دارند و نتيجه كارهايشان را مى‏ يابند كه پشيمان مى‏ شوند و تقاضاى برگشت به دنيا را مى‏ كنند. ثالثاً: اين تمنّا در شرايطى است كه فاقد نفس امّاره- كه موجب انجام گناه و غفلت است- هستند، ولى اگر به دنيا برگردند به اين جهت كه زندگى دنيايى همواره با نفس امّاره همراه است، دوباره همان كارهايى را انجام مى‏‌دهند كه در مدت عمر خود انجام دادند و اين است كه در جواب به آن‏ها گفته مى‏ شود: «كلّا إنّها كلمةٌ هو قائلُها» نه! راست نمى‌‏گويند، اين يك حرفى است كه اين‏ها مى‏‌زنند و لذا خداوند مى‏ فرمايد: «و لَو رُدُّوا لَعادوا لِما نُهُوا عَنْهُ و إنَّهُم لَكاذِبُونَ».[2] اگر آنها برگردند باز به همان كارهايى كه پيامبران در دنيا از آن كارها بازشان مى‏ داشتند، برمى‏ گردند و آنها دروغ مى‏ گويند.

و ملاحظه می‌کنید که این فرآیند، فرآیندی نیست که برای این نوع افراد پیش آمده باشد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره مؤمنون، آيات 99 و 100.

[2] ( 1)- سوره انعام، آيه 28.

نمایش چاپی