بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ولایت فقیه

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32396
متن پرسش

در زمان هخامنشیان، داریوش یکم ادعا می کرد که اهورامزدا ایشان را به پادشاهی انتخاب کرده و جنبه دینی به حکومت خود می داد، حال برای ما باور چنین امری سخت است. آیا ولی فقیه نوعی بدعت توسط شیعیان نمی باشد؟ منشا انتخاب شخصی به عنوان ولی فقیه چیست؟! آیه صریح و واضح قرآن، امام معصوم!...منشا چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین در رابطه با «ولایت فقیه» مفصلاً بر مبنای آیات و روایات و دلایل عقلی سخن‌ها گفته‌اند. بنده مختصری از سخنان آن بزرگان را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینی» عرض کرده‌ام که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

مباني حكومت دينـي

در رابطه با جايگاه انقلاب اسلامي دو نکته را بايد مدّ نظر داشت؛ يک نکته در مورد جايگاه آن به عنوان نظام ديني، در مباني عقلي و شرعي است و نکته‌ی ديگر جايگاه تاريخي و اهدافي است که دنبال مي‌کند. در رابطه با مباني عقلي و شرعي نظام ديني به طور مختصر مي‌توان موارد زير را برشمرد:

1- در مباحث عقلي اين نکته روشن است که در هر موضوعي همواره مقام وحداني، عامل حفظ و بقاي جنبه‌هاي كثرت در آن موضوع است، مثل روح انسان که به عنوان مقام وحداني عامل حفظ و بقاي بدن است و تا نظر به بدن دارد مانع مي‌گردد تا بدن متلاشي شود و بين سلول‌هاي آن گسستگي ايجاد گردد.

از آن جايي که جامعه عبارت است از مجموعه‌اي از افراد که جهت رفع حوائجِ خود کنار هم آمده‌اند، اگر از طريق پذيرش حکم حضرت اَحد به مقام وحدت متصل نشود، نمي‌تواند داراي بقاء و حياتِ حقيقي باشد و به مقصدي که به دنبال آن است دست ‌يابد، بلكه حياتش دروغين و انسجامش وَهْمي خواهد شد. مثل بدن مرده‌اي است كه به واقع انسجام و يگانگي حقيقي ندارد و در آن صورت اعضای آن در اختيار يك هدف واقعي قرار نمي‌گيرد و زماني نمي‌گذرد که متلاشي مي‌شود. پس بايد نظام اجتماعي انسان‌ها، همچون نظام فردي‌شان، تحت تدبير و حاكميت حضرت «اَحد» باشد تا به ثمره‌ي حقيقي دست يابد و بر اساس قاعده‌ي ارتباط کثرت‌ها به وحدت، ادامه‌ي حيات متعالي در آن فراهم باشد.

2- خداوند در سوره‌ي شوري آيه‌ي 9 مي‌فرمايد: «فَاللّهُ هُوَ الْوَليُّ» يعني فقط خدا «وليّ» است و لذا فقط حكم خدا بايد در امور انسان‌ها - اعم از امور شخصي و اجتماعي- حاكم باشد، و هرگونه حاكميتي در امور انسان‌ها كه مظهر حكم خدا نباشد، خلاف واقعيت جاري در هستي است.

3- براي حاكميت حكم خدا بر انسانِ مختار، «نبي» و «امام» نياز است. پس نبي و امام آينه‌ي نمايش حكم خداونداند و هيچ چيزي از خود ندارند، مثل آينه كه صِرفاً حكايت‌كننده و نمايش‌دهنده‌ي وجود شخصي است كه در مقابل آن است. در همين راستا امام باقر(ع) مي‌فرمايند: «بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا»[1] قلب هاي ما ظرف خواست و مشيت خداوند است چون او بخواهد ما مي خواهيم.

4- در زمان غيبتِ امام زمان(عج) براي اين‌كه رابطه‌ي انسان‌ها و جامعه با حضرت اَحد قطع نشود و حكم خدا در امور انسان‌ها - اعم از امور شخصي و امور اجتماعي- جاري و حاكم باشد، ضرورت دارد يك كارشناسِ كشف حكم خدا از طريق كتاب و سنت، در صحنه‌ي مديريتِ بالاي جامعه باشد تا اين نياز برآورده شود و جايگاه مراجعِ صاحب فتوي در امور فردي و وَليّ فقيه در امور اجتماعي بر همين مبنا است.

5- خدايي كه براساس حكمت بالغه‌‌اش هيچ نيازي را بي‌جواب نمي‌گذارد و بر همين اساس پيامبر و امام را براي بشر مي‌پروراند[2] در زمان غيبت امام زمان(عج) چون جامعه نياز به يك فقيه اَعْلم و شجاع و متقي دارد، اين چنين فقيهي را هم مي‌پروراند. حالا وظيفه‌ي مردم این است که از طريق خبرگان فقيه‌شناس او را كشف نمايند و اگر افراد در اين مورد حساسيت لازم را به‌کار نگيرند و تلاش نكنند، گرفتار حاكماني مي‌شوند كه افكار و خواست‌هاي خودشان را بر مردم حاكم مي‌كنند. در حالي كه فقيه، حكم خدا را بر جامعه حاكم مي‌كند، حکمي که مطابق فطرت همه‌ي انسان‌ها است و تمام ابعاد وجودي انسان را رشد مي‌دهد.

امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» در کتاب ولايت فقيه با استدلال به لزوم وجود مؤسسات اجرايي و ضرورت اجراي احکام اسلام و ماهيت و کيفيت قوانين اسلام (احکام مالي، احکام دفاع ملي و احکام احقاق حقوق و احکام جزايي) و لزوم وحدت بين امت اسلام و ضرورت قيام علما براي نجات مردم مظلوم و محروم و همچنين با استناد به سنت و رويّه‌ی رسول اکرم(ص)و رويّه‌ي امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع)و... بر ضرورت تشکيل حکومت اسلامي در عصر غيبت تاکيد کرده و مي‌فرمايد: «اکنون که دوران غيبت امامu پيش آمده و بناست احکام حکومتي اسلام باقي بماند و استمرار پيدا کند و هرج و مرج روا نيست، تشکيل حکومت لازم مي آيد. عقل هم به ما حکم مي‌کند که تشکيلات لازم است... اکنون که شخص معيني از طرف خداي تبارک و تعالي براي احراز امر حکومت در دوره‌ي غيبت تعيين نشده است، تکليف چيست؟ آيا بايد اسلام را رها کنيد؟ ديگر اسلام نمي خواهيم؟ اسلام فقط براي دويست سال بود؟ ...يا اين‌که حکومت لازم است، و اگر خدا شخص معيني را براي حکومت در دوره‌ی غيبت تعيين نکرده است، لکن آن خاصيت حکومتي را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب الزمان(عج)موجود بود براي بعد از غيبت هم قرار داده است. اين خاصيت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد در عده‌ی بيشماري از فقهاي عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، مي توانند حکومت عدل عمومي در عالم تشکيل دهند. اگر فرد لايقي که داراي اين خصلت باشد به پا خاست و تشکيل حکومت داد، همان ولايت را که حضرت رسول اکرم(ص)در امر اداره‌ی جامعه داشت دارا مي باشد، و بر همه‌ي مردم لازم است که از او اطاعت کنند».[3]

امام خميني«رضوان‌الله‌تعالي‌عليه» در کتاب البيع مي فرمايند: «همان دلايلي که لزوم امامت را پس از نبوت اثبات مي‌کند، عينا لزوم حکومت در دوران غيبت حضرت ولي عصرg را در بر دارد... آيا مي توان تصور کرد که آفريدگار حکيم، امت اسلامي را به حال خود رها کرده و تکليفي براي آنان معين نکرده باشد؟ و آيا خردمندانه است که بگوييم خداوند حکيم به هرج و مرج ميان مسلمين و پريشاني احوال آنان رضا داده است؟ و آيا چنين گماني به شارع مقدس رواست که بگوييم حکمي قاطع جهت رفع نيازهاي اساسي بندگان خدا تشريع نکرده است تا حجت بر آنان تمام شده باشد؟»[4]

آري، لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعليم و تربيت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهاي کشور و جلوگيري از تجاوز بيگانگان، از بديهي ترين امور و واضحات عقل است، بي آن‌که بين زمان حضور و غيبت امام و اين کشور و آن کشور فرقي باشد.

آيت الله العظمي بروجردي به طور منظم و منطقي بر اثبات ولايت فقيه استدلال عقلي کرده و در بين کلمات خويش صراحتاً از نصب فقيه براي سرپرستي جامعه‌ی اسلامي سخن گفته است.ايشان، در باره‌ی اثبات ولايت فقيه و بيان ضوابط کلي و شئون و حدود ولايت مي فرمايند:

اولا: در جامعه اموري وجود دارد که مربوط به فرد خاصي نيست بلکه از امور عمومي اجتماعي است که حفظ نظام جامعه بدان وابسته است، نظير قضاوت، سرپستي اموال غايب و ناتوان و مجهول المالک، و حفظ نظام داخلي جامعه و پاسداري از مرزها و دستور جهاد و دفاع هنگام هجوم دشمنان و مشابه آن که با سياست مُدُن مرتبط است.اين امور از مواردي نيست که هر شخصي مستقلا بتواند عهده دار آن گردد، بلکه از وظايف سرپرست جامعه و آن کسي است که زمام امور اجتماعي مردم به دست اوست.

ثانيا: براي کسي که قوانين اسلام و ضوابط آن را بررسي کند، ترديدي باقي نمي ماند که اسلام دين سياسي، اجتماعي است و احکام آن به اعمال عبادي شرعي محض که هدف آن، تکامل فرد و تامين سعادت اخروي است منحصر نيست، بلکه اکثر احکام آن مربوط به امور سياسي و تنظيم اجتماع و تامين سعادت دنياي مردم است.مانند احکام معاملات و سياسات و جزاييات از قبيل حدود و قصاص و ديات و احکام قضايي، و مالياتهايي نظير خمس و زکات که حفظ دولت اسلام متوقف بر آن است.به همين خاطر علماي خاصه و عامه اتفاق نظر دارند که در محيط اسلام وجود سياستمدار و رهبري که امور مسلمانان را اداره کند ضروري است بلکه از ضروريات اسلام است.هرچند در خصوصيات و شرايط او و چگونگي تعيين او از سوي رسول اللهf يا با انتخاب عمومي، اختلاف نظر دارند.

ثالثا: بي ترديد سياست بلاد و تامين جهات اجتماعي در دين اسلام جداي از جهات روحاني و شئون مربوط به تبليغ احکام و ارشاد مسلمانان نيست، بلکه از همان صدر اسلام سياست با ديانت در هم آميخته و سياست از شئون ديانت محسوب مي شده است.رسول الله(ص) شخصا به تدبير امور مسلمانان مي پرداخت و امور آنان را سياست‌گزاري مي‌کرد و مسلمانان براي حل و فصل خصومت‌هاي خويش به وي مراجعه مي‌کردند. پس از آن حضرت نيز سيره‌ي خلفاي راشدين و غير راشدين و امير المؤمنين(ع) به همين منوال بود. آن حضرت پس از تصدي ظاهري خلافت، امور مسلمانان را تدبير مي‌کرد و براي ولايات، قاضي و حاکم منصوب مي‌فرمود.[5]

اين است مباني عقلي و شرعي حکومت ديني.

 

[1] - بحار الأنوار ، ج‏52، ص 51.

[2] - در راستای پرورش انسانی که حکم خدا را در جامعه جاری کند در مورد رسول خدا، حضرت علي(ع) در خطبه‌ي 193 مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ.(ص)مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ» از همان لحظه‌اي كه پيامبر(ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت پيامبر كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

[3] - به کتاب ولايت فقيه(حکومت اسلامي)، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1373، ص 39- 40 رجوع شود.

[4] - به کتاب البيع، امام خميني،  مؤسسه اسماعيليان، ج 2، ص 461- 462 رجوع شود.

[5] - به کتاب البدر الزاهر في صلوة الجمعه و المسافر، حسينعلي منتظري، (تقرير لما افاده آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي طباطبائي)، ص 52- 57 رجوع شود.

32057
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم ورحمة الله: ضمن عرض سلام و ادب و تسلیت ایام سوگواری سیدة النساء العالمين حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها خدمت استاد گرامی جناب آقای طاهر زاده طبق فرمایش متین جنابعالی در پاسخ به سوال شماره 32045، حضرت امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف و ارواحنا له الفدا ، مظهر نور کامل خداوند تبارک و تعالی هستند و علاقه به آن حضرت، عین علاقه به حضرت معبود است و متعاقبا رهبر معظم انقلاب آیت الله العظمی امام خامنه‌ای حفظه الله تعالی ، مظهر نور آن حضرت (امام زمان ) می‌باشند. این حقیقت بر ما دوستداران و به قول مرحوم شهید سلیمانی عزیز «سربازان ایشان» پوشیده نیست و بعضا نه از طریق براهین فقهی در باب ولایت فقیه و امثالهم، بلکه قلبا و با تمام وجود و با چشم یقین آن را دیده و عمیقا احساس می‌کنیم. اما سوال اینجاست که این مطلب بسیار مهم (که رهبر معظم انقلاب مظهر نور امام زمان عج الله تعالى فرجه الشريف هستند) را چطور بر قشر مذهبی که با امامین انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی زاویه دار هستند و خود را مذهبی و اهل بیتی هم می‌دانند اثبات کنیم؟ ۱. طبیعتا جمع کثیری از دلسوزان و مومنین انقلابی و همچنین طیف مخالف از مردمان عادی هستند، لذا ممکن است اثبات علمی دقیق و عمیق میسر نباشد. اگر نخواهیم از باب فقهی وارد بحث شویم، تکلیف چیست؟ چگونه این مظهریت و نیابت را اثبات کنیم؟ ۲. از منظر دقیق علمی و در مباحثات بین بزرگان و اساتید چطور؟ قبلا از عنایت جنابعالی صمیمانه سپاسگزارم علیرضا حلبیان

متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که فقه، صورت متعیَّنِ انوار نامتعیّن انوار الهی است تا انسان از طریق احکام فقهی به باطن انوار الهی منتقل شود و به همین جهت کسی دینداری را در محدوده صِرف فقهی متوقف کرد، خود را از حضور در عالم بالاتر محروم می‌کند. عرایضی در کتاب «در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در «جهانی بین دو جهان» که در دست چاپ است، شده است. شماره 86  آن حکمت‌ها ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. به امید آن‌که در راستای چنین گفتارهایی بتوان نسل آماده خود را متوجه موضوع مورد بحث بکنیم. موفق باشید

ايمان به ايمان و عبور از نقاب‌های ايمانی

بشرِ امروز نقاب‌هایی که بعضی از انسان‌ها به عنوان «ایمان» بر چهره‌ می‌زنند را می‌شناسد و چون نمی‌تواند آن نوع ایمان را انتخاب کند، در دو راهیِ قبول کفر نسبت به آن ایمان و یا قبول ایمانِ حقیقی قرار می‌گیرد و بین این دو نوع شخصیت سرگردان است، گاهی این است و گاهی آن، تا آن‌که با نظر به انسان کاملی که حضوری جهانی دارد، احساس کند خود را پیدا کرده است و انقلاب اسلامی درست بستر همان انسان کاملی است که هرکس می‌تواند آن باشد، ولی سوپرمن نباشد. مهم نیست حضور چنین انسانی چه مدت طول بکشد، مهم آن است که فرهنگی ظهور کرده که انسان می‌تواند بدون نقابی از ایمان که بر چهره می‌زند، به ایمان خود ایمان داشته باشد و بفهمد:

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت       حافظ این خرقه‌ پشمینه بینداز و برو

حضور در جهانِ انسانی و انسانیت، نقطه‌ شروع ایمانی است که فریب‌کارانه و متحجّرانه نیست. در این نقطه است که انسان می‌فهمد چه هست و چه می‌تواند باشد و چگونه می‌تواند قدم در قلمروی از ایمان بگذارد که هرچه بیشتر خودش باشد، در عین پاس‌داشتِ وجودی از خود، در بستر عبودیت و نزدیکی به انسان کاملی که در پیش است، در عین بودن در تاریخی که در آن قرار دارد و لذا بیش از آن‌که بخواهد خود را بفهمد، خود را حسّ می‌کند ولی احساسی که از معرفت جدا نیست، معرفتی که رو به سوی حقیقت دارد و انسان را از فروافتادن در ایمانی که نقاب او شود محفوظ می‌دارد؛ در ایمانی مستقر است که تنها بودن خود را دنبال می‌کند، بدون متوقف‌شدن در ماهیتی خاص، زیرا در حقیقت، ماهیتِ آن ایمان همان بودنِ آن است، یعنی «ماهیّتُةُ اِنّیّتُهُ» ماهیت آن ایمان همان بودنِ آن است و سر و کار انسان با وجودِ آن ایمان است و امکانات تمام‌ناشدنی که در پیش دارد برای ایمانی بیشتر به ایمانی که یافته و در این رابطه به آینده بیکران خود نظر دارد و درک وجودی خویش در عالم و تعلق عمیق‌تری که با حضرت معبود در عهد ازلی یعنی در وجود خود با او دارد که در نسبت عبودیت انسان و معبودبودن خدا محقق می‌شود، امری که در ارتباطی متقابل اتفاق می‌افتد و انسان خود را در چنین جایگاهی که قابل توصیف نیست، احساس می‌کند و تنها می‌تواند با زبان جناب لسان الغیب بگوید:

دلم رميده شد و غافلم من درويش                    که آن شکاري سرگشته را چه آمد پيش

چو بيد بر سر ايمان خويش مي‌لرزم       که دل به دست کمان ابرويي‌ست کافرکيش

بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ     خزانه‌اي به کف آور ز گنج قارون بيش

این به جهت آن است که در ایمان حقیقی، «وجود» با تجلیّات خود به سراغ انسان می‌آید و آماده قبول جان ما است، تا خود را در مقابل آن تجلیات گشوده نگه دارد و خود را در تقدیری که باید در آن مستقر شود حفظ کند، جایگاهی که جایگاه حضور در محضر حضرت حق است، در عین حاضربودن نزد خود. خطر آن‌جا است که انسان از وجودِ خود در این رویداد بیگانه باشد؛ در آن صورت چگونه آن رابطه متقابل رخ دهد تا انسان خود را در آغوش خدا احساس کند و چشم‌اندازی توحیدی وقوع یابد و زهد ریایی و نقاب ایمانی که همان خرقه پشمینه است، فرو افتد؟

اگر تاریخ جدید، نرم، نرم پا پیش می‌نهد و ابتدا روح‌ها را متوجه خود و آینده‌ای که در پیش دارند می‌کند، چرا به سخن آنانی که متوجه طلوع تمدنیِ غیر از تمدن غربی شده‌اند، گوش فرا ندهیم؟ چرا به آن‌هایی که خبر از بازگشت خدا به زندگی را داده‌اند توجه ننماییم؟ اگر حقیقتِ دین باز درخشش آغاز کرده تا معنای آداب دینی با روحی تازه به میان آید، نباید گفت این عبادات نیز پوسته‌های دین است، نه! حقیقت از طریق همین آداب و اخلاق است که به ظهور می‌آید، تا امری نامتعیَّن به امری متعیّن تبدیل شود و به جای آن‌که گمان کنیم «تئولوژی» پایان یافته است متوجه باشیم با انقلاب اسلامی و با برافروختن مشعل شهادت، تئولوژی و آداب دینی جای خود را پیدا می‌کند و آینه‌هایی می‌شوند برای ظهور امور قدسی. راستی را! مگر همین تئولوژی‌ها و ایدئولوژی‌های حاکی از امور قدسی نیستند که به انسان‌های مؤمن به حقیقت جهت می‌دهند تا دین خدا تمام ابعاد وجودی انسان را فرا گیرد؟

آیا با مدرنیته، تئولوژی پایان یافت و اگر مدرنیته در این تاریخ جای‌گیر شده، چاره کار تسلیم‌شدن در مقابل مدرنیته نیست. چاره کار عبور از تاریخ غیاب خداوند است و رجوع به حقیقت، به نور اسمای الهی و ذیل حضور خداوند با رعایت احکام و آداب شرع، حضور خداوند را در زندگی و در مناسبات انسانی نهادینه کنیم تا انسان در حضور بیکرانه اکنون جاودانه خود که گوهر فراموش شده او است، باز گردد. آیا رسالت انقلاب اسلامی در این تاریخ چنین نیست که انقطاع زمین از آسمان را جبران کند؟       

32004
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: ابتدا توجه شما رو به این متن جلب می‌کنم والله و بالله که مسأله‌ی کرونا، این دوگانه‌ی دشمن‌شاد کن واکسنی نیست. تمام منازعه بر سر این است که از بین هفت مکتب بزرگ جهانی، فقط دو مکتب دارای ایدئولوژی برای اداره‌ی آینده‌ی جهان باقی مانده است: ۱. لیبرالیسم با محوریت آمریکای شمالی و اروپای غربی که مدعی نظم نوین جهانی باقی مانده است؛ ۲. تشیع با محوریت ولایت در جمهوری اسلامی ایران که طرح تمدن نوین اسلامی را معرفی نموده؛ جنگ، بر سر بریدن آخرین نفس‌های نحس شیطان است که سعی دارد #وقت_معلوم را کمی به تعویق بیندازد. جنگ بر سر تحقق هر چه سریع‌تر والعاقبة للمتقین است. 🔶 تاریخ! تو شاهد باش که قریب به دو سال، سعی شب و روزمان میان مردم و مسئولان چه بود. بیدار شویم! همه بیدار شویم و این خانه‌ی صاحب‌الامر (عج) را از اختلافات کاذب پاک کنیم. بیدار شویم و باور کنیم نسل ما، نسل ظهور است اگر برخیزیم. مهندس شکوهیان‌راد جناب استاد ایشون استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر آزمایشگاه فضای سایبر هستند، وقتی این متن رو از ایشون دیدم قلبم به درد اومد چرا که هرچه فریاد می‌زند صدایش به جایی نمی‌رسد و درست تر اینکه نمی‌گذارند که شنیده شود فضای سنگین جو روانی جامعه طوری شده که تا از نحوه برخورد ستاد کرونا انتقاد می‌کنی یه سری ها با چوب علم که شما ضد علم هستید ما رو می‌زنند یه سری ها با چوب ولایت که شما ضد ولایت فقیه هستین! یه سری هم که میگن شما حرف عطاری سر کوچتون رو گوش میدین و واکسن نمیزنین!! ولی جناب استاد من از خود شما یاد گرفتم که هر کاری رو با تحقیق وارد شوم کما اینکه توصیه رهبری هم همیشه همین بوده شما بارها بیان داشتید که ائمه فرمودند ان امرنا صعب مستصعب آیا از این سخن نمی‌شود نتیجه گرفت که فهم امر ولی فقیه هم در ذیل ائمه کار آسونی نخواهد بود؟؟ که براحتی بگوییم ولی فقیه فلان کار را انجام داده پس بر ما واجب خواهد بود بدون چون و چرا آن را انجام دهیم اون هم زمانی که به گفته خود ایشان این اقدامشان رجوع به متخصص بوده است. استاد ما هم به متخصص رجوع کردیم و به یقین رسیدیم که با توجه به جو روانی جامعه و کرونا هراسی که ایجاد شده اگر رهبری از زدن واکسن امتناع می‌کردن مفسده بسیار بزرگتری ایجاد می‌شد و با توجه به اینکه حفظ نظام از اوجب واجبات است تن به این کار داده اند در واقع رهبری با زدن واکسن کاری ابراهیمی کردند آنجا که خطاب به کواکب گفتند هذا ربی و بزودی پس از افول واکسن و مشخص شدن بی اثر بودن آن و حتی عوارض آن خواهند گفت لا احب الافلین در آخر از خدا برای خود و همه دوستان طلب بصیرتی می‌کنم که از این گرداب فتنه های آخرالزمانی سربلند بیرون بیاییم ، آمین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است به این سخن امام رضا «علیه‌السلام» توجه کنیم كه حضرت مى‌‏فرمايند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه‏ ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى‏ شود كه در جواب‏گويى به هيچ نيازى در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى‏‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است.

آیا رهبر معظم انقلاب مصداق این روایت نمی‌توانند باشند که خداوند برای کمک به مردم بخصوص مردمی که در طوفان نظرهای مختلف، متوجه حقّانیت ایشان شده‌اند، ایشان در مسیر صحیح قرار می‌دهند؟ آری! اگر ائمه «علیهم‌السلام» فرمودند امر ما صعب مستصعب است یعنی به راحتی نمی‌توان آن‌ها را در طوفان نظرها پیدا کرد. ولی چرا وقتی خداوند رهبری این‌چنین بصیر را به ما عطا کرده، خود را در جای دیگر تعریف کنیم. رهبری که مسلّم ده‌ها و صدها مشاور دارند که از جمله آن‌ها امثال مهندس شکوهیان راد به عنوان کسانی‌که نسبت به واکسن آن نوع نگاه را دارند، هم می‌باشند. موفق باشید

[1] ( 1)- تحف العقول، ص 443

31836
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: استاد گرامی دوستی دارم که دارای تحصیلات عالیه در رشته فقه و تفسیر و الهیات و مطالعات فراوان در این رشته هستند و آثار خوبی هم برجای گذاشته اند و به چشم دیده ام که مورد عنایت اهل بیت علیهم السلام بوده اند ولی متاسفانه هنوز به پذیرش عقلی و حسی و عاطفی نسبت به شخص آقای خامنه ای به عنوان ولی فقیه نرسیده اند و دچار شبهه هستند. پس از فوت آیت الله لنکرانی (به عنوان مرجع تقلید ایشان) به حضرت آقا رجوع کردند و در حال حاضر مدتهاست که قصد رجوع به حضرت جوادی آملی را دارند و اندیشه ها و بیانات ایشان را به خود نزدیکتر می دانند و به عبارتی بیشتر قبولش دارند. با دفتر آقای جوادی آملی تماس گرفته و درخواست تغییر مرجع خود را مطرح کردند و پاسخی که شنیدند این بود که باید دو عالم دیگر برتری آقای جوادی بر حضرت آقا را تشخیص دهند تا ایشان بتواند چنین تغییری انجام دهد. حال این پاسخ هم به شبهه های ایشان دامن زده و هم شرایط را سخت تر کرده. آیا هیچ دو عالم دیگری پیدا می شود که حکم برتری آقای جوادی بر حضرت آقا را بدهند؟ آیا چنین پاسخی از دفتر آقای جوادی درست آست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اعلمیت مرجع تقلید است به آن معنا که در همه ابعاد اسلام، اعلم باشد و معلوم است که اگر تشخیص دهیم مرجعی از همه ابعاد نسبت به مرجع ما اعلم است، عقلاً اقتضاء می‌کند که از اعلم تقلید کرد. موفق باشید

 

31818
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز و خدا قوت: خواستم بدانم اگر امام جماعت با انقلاب اسلامی مخالف باشد یا انتقاداتی به رهبری داشته باشد از درجه عدالت ساقط است؟ ما مسجدی سر کوچه مان داریم که امام جماعت آن از طرفداران آقای منتظری هستند آیا می‌شود پشت سر ایشان نماز جماعت خواند؟ ممنون از شما که وقت می‌گذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعید است آن شخص با چنین عقایدی عدالتی برایش مانده باشد. موفق باشید

 

31814
متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت شما بخیر باشه: ضمن تبریک آغاز امامت حضرت صاحب امر و آرزوی اینکه از یاران مخلص حضرت و نشر دهنده معارف ايشان و عاملين به اراده حضرت باشید و خدا برساند و ظهور حضرت را به چشم ببینیم سوال: آیا ظهور متوقف بر آماده سازی مقدمات بشری ست؟ برای مثال آماده سازی دولت و ... و یا همین مورد معروف 313 یار؟ اخیرا کتابی رو مطالعه کردم و بنظرم بسیار نورانی بود و بسیاری از مواردی که ما فرض می کنیم رو به گونه ای دیگر مطرح کرده بود : (آب گوارا - سيد محمد بني هاشمي) اگر با نويسنده يا آثار ايشون آشنايي داريد مي خواستم نظرتون رو در اين مورد هم بدونم خلاصه ای از متن: مورد اول - بسته بودن باب نیابت خاصّه (تکالیف جدید) در غیبت کبری اَلا فَمَنِ الدَّعَی المُشاهَدَهَ قَبلَ خُرُوجِ السُّفیانیِّ وَ الصَّیحَهِ فَهُوَ کاذِبٌ مُفتَرٍ. منظور از ارتباط این است که خود را به نحوی وکیل حضرت یا سفیر ایشان معرّفی کند یا حتّی مدّعی شود که به میل و اراده خود می تواند خدمت امام علیه السلام مشرّف گردد یا از ایشان سؤال کند و جواب بیاورد و امثال این گونه ادّعاها. چنین شخصی افترا زننده می باشد؛ چون وقتی خود حضرت، باب هیچ یک از این انواع ارتباط را باز نکرده اند، هرکس هم ادّعای یکی از آن ها را داشته باشد، به امام خود تهمت زده و به ایشان دروغ بسته است. آن چه مهمّ است این که نباید چنین بابی (به عنوان نیابت یا سفارت و امثال آن) در زمان غیبت کبری باز شود و این ادّعا از هیچ کس پذیرفته نیست. با این توضیح روشن می شود که مقصود از «مشاهده» در عبارت «فمن ادّعی المشاهده» صرفِ تشرّف خدمت آن بزرگوار نمی باشد و این توقیع شریف، نفی صحّت تشرّفات افراد صالح را خدمت امام زمان علیه السلام نمی کند. (نتوانستم بین این قسمت و سخن همیشگی شما که رهبری نایب امام زمان است و یا این سخن که گوش‌تان به دهان رهبر باشد چون ایشان گوششان به دهان حجةبن‌الحسن (عج‌) است - جمع ببندم) دوم. روشن نشدن حکمت غیبت پیش از ظهور مسأله مهمّ دیگری که در موضوع غیبت امام عصر علیه السلام باید مورد بررسی قرار گیرد این است که: «چرا امام عصر علیه السلام غایب شده اند؟» از امام جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام : همانا برای صاحب این امر (امامت و ولایت) غیبتی است که قطعاً واقع می شود، در آن اهل باطل به شکّ و تردید می افتند. راوی می گوید: علّت آن را از حضرت پرسیدم. فرمودند: به خاطر چیزی که اجازه پرده برداری از آن را برای شما به ما نداده اند. راوی می گوید: پرسیدم: حکمت غیبت ایشان چیست؟ فرمودند: حکمت غیبت ایشان، همان حکمت غیبت های حجّت های خداوند متعال پیش از ایشان است. حکمت این امر، جز پس از ظهور ایشان روشن نمی گردد، همان گونه که حکمت کارهای حضرت خضر علیه السلام (سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر بچّه و تعمیر دیوار) برای حضرت موسی علیه السلام تا وقت جدا شدن ایشان از یک دیگر روشن نشد (نتوانستم بین این قسمت و مقدمه دانستن انقلاب اسلامی برای ظهور جمع ببندم) مورد سوم : ... به هر روی، غرض از ذکر این نمونه ها روشن شدن این حقیقت است که ظهور امام زمان علیه السلام متوقّف بر پدید آمدن 313 یار با اخلاص ایشان نیست، بلکه هرگاه خداوند اجازه فرماید، امام علیه السلام ظاهر شده و به دنبال آن، یاران اولیّه ایشان به حضرتش خواهند پیوست و حدّاقل گروهی از این افراد، سال ها بلکه قرن ها قبل، از دنیا رفته اند و برای یاری امامشان رجعت خواهند کرد. حال اگر کسی ادّعا کند که: غیر از افراد نامبرده شده در احادیث، بقیّه 313 نفر هنوز به دنیا نیامده اند و ظهور حضرت، مشروط به وجود آن هاست، در پاسخ می گوییم: این ادّعا کاملاً بی دلیل است و ما اطّلاعی نداریم که چند نفر از این افراد هنوز به دنیا نیامده اند، چه بسا همه آن ها جزء رجعت کنندگان باشند. یک امر مجهول را نمی توانیم بدون هیچ دلیلی- نه عقلی و نه نقلی- شرط لازم ظهور امام علیه السلام بدانیم. (نتوانستم بین این قسمت و ادعای لزوم دولت سازی و ... و آمادگی مقدات ظهور جمع ببندم) همه موارد رو بصورت خلاصه ذکر شد متن کامل در کتاب : https://download.ghbook.ir/downloads.php?id=9739&file=9739-fa-abe-govara.pdf&packagename=ir.ghbook.reader&platform=site مورد چهارم : استاد برای مورد آخر یک سوال شخصی داشتم (با توجه به اینکه در همین کتاب خوندم خبر دادن از تشرّف خدمت امام عصرعلیه السلام صحیح است و منعی نداره) آیا تابحال خدمت امام عصر مشرف شده اید؟ اگر مورد یا مواردی را نقل کنید باعث روشنی چشممون است از خداوند برای شما آرزوی عمر پر خیر و برکت در پناه امام زمان امام زمان رو دارم عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نیابت به معنای آن‌که کسی مشرف شود خدمت حضرت، غیر از آن است که گفته می‌شود مقام معظم رهبری نایب امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هستند و به مدد و هدایت ایشان کارها را انجام می‌دهند. ۲. انقلاب اسلامی به عنوان راهی توحیدی، مسلّم مسیر را برای نور توحید حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» آماده می‌کند و این امری است غیر از غیبت آن حضرت که در جای خود مشخص است. ۳. دولت‌سازی به معنای شکل‌دادن به جامعه دارای عدل که بدین معنا این ادامه راه انبیاء می‌باشد. مگر حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ادامه‌دهنده راه انبیاء نیستند؟ ۴. نه. حضور حضرت بحمدلله عالم‌گیر است مگر با کلمات نورانی نایب ایشان احساس نمی‌کنید این عالَم امام دارد که او صاحب عصر و زمان است؟ موفق باشید

 

31771
متن پرسش
سلام: حکم رهبری درباره ممنوعیت واردات لوازم خانگی خارجی ناقض دموکراسی است چرا که بالاخره ما نمایندگانی طبق قوانین اسلامی انتخاب می‌کنیم که آن ها بر اساس قانون تصمیماتی کارشناسی می‌گیرند. کلا احکام ولی فقیه به نظرم نقض دموکراسی و جمهوریت است. متاسفانه درباره واکسن و موضوعات دیگر ایشان ورود پیدا کردند که (به دلیل مشورت غلط مشاوران) جز تخریب شخصیت ایشان دستاورد دیگری نداشته است. بالاخره ما کارشناسانی داریم که آن ها باید بر بستر قانون اسلامی تصمیم بگیرند حالا اینکه آن ها به این نتیجه نرسیده اند چه لزومی دارد رهبری وارد شوند. البته ایشان هم مشاورانی دارند ولی سابقه اجرایی افتضاح (هم چنین زندگی تجملی) برخی از آن ها کاملا بر همه عیان است. به خدا قسم که بنده هم به انقلاب اسلامی به عنوان راه نجات بخش زندگی می نگرم اما تمایزی بین نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی قایلم چرا که نظام جمهوری اسلامی وفادار به آرمان های امام و شهدا نبوده و نیست. البته که شهیدانی مثل حججی و حاج قاسم بر این عهد تا پای جان وفادار ماندند. بنده به عنوان جوانی ۲۱ ساله هیچ امیدی به حل مشکلات توسط این مسیولین ندارم چرا که در اکثر تصمیمات مسئولین تعارض منافع رو مشاهده می‌کنم. همانطورکه در ممنوعیت واردات خودرو که تصمیمی کاملا با ظاهر انقلابی بود (حمایت از تولید ملی و...) مشاهده کردیم دو خودروساز دولتی چه با این مردم نجیب کردند. به خدا قسم اکثر مسئولین جمهوری اسلامی نه سالکان الی الله بلکه حافظان منافع شخصیشان هستند. البته که خود رهبری هم بارها اعلام کرده اند که امیدشان به جوانان انقلابی (نه فرتوتان مصلحت اندیش) است. گاهی اصولگرا ها برسرکارند گاهی اصلاح طلب اما تجربه چهل سال نشان داده که هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. واقعا چه امیدی هست به این روند تکراری؟ ببخشید که کمی پراکنده گویی کردم و ممنون از اینکه این بستر پاسخگویی رو فراهم کردید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه شدم که دیروز رسانه (بی‌بی‌سی) روی این موضوع صحبت می‌کرد. غافل از این‌که به گفته افلاطون بعضاً نظرات اکثریت توان تصمیمی قاطع را ندارد و نیاز است که رهبری حکیم تصمیم نهایی را بگیرد و در همین رابطه قرآن در عین توصیه به رسول خدا جهت مشورت با مؤمنین، می‌فرماید: «فإذا عزمت فتوکل علی الله» بدین معنا که بعد از شنیدن سخنان مشاوران و عزمی که گرفتید، دیگر توکل کن به خدا. آری! وقتی منافع بسیاری برای عده‌ای در آن است تا با واردکردن لوازم خانگی ثروتی به جیب بزنند و از آن طرف ما به جهت چند سال تحریم توانسته‌ایم در این موضوع به خودکفایی برسیم؛ معلوم است که با نفوذ در ادارات، مانع می‌شوند تا ما خودمان نیاز خود را برآورده کنیم و این‌جا بود که دولت به تنهایی توان مقابله با چنین اموری را به جهت تعارض منافع که در مسئولان پایین دستی هست ندارد و حکم حکومتی به کمک دولت می‌آید و به همین جهت جناب آقای رئیسی رئیس جمهور محترم فرمودند: «این موضوع بسیار مهمی است. اگر این خبر (گشایش واردات از دو شرکت کره جنوبی) راست باشد به معنی شکستن کمر شرکت‌های لوازم خانگی داخلی است که تازه توانسته اند قدری روی پا بایستند، جداً جلوی این مشکل را سد فرمائید». خوب است که به جای تفکر با عقل دشمنان‌مان با عقلی که به منافع ما فکر می‌کند، موضوعات را بررسی کنید. تصمیمات مقام معظم رهبری در سایر امور نیز به همین اندازه برای منافع ملی مهم است و معلوم است که رسانه‌های بیگانه حالا دلسوز دموکراسی شده‌اند و در جنگ اقتصادی موضوع اصلی را به حاشیه می‌برند. چرا با عقلی که به منافع ملت فکر می‌کند، فکر نکنیم؟ هنر ما آن است که دشمن را دشمن بدانیم. دشمن، دوست نمی‌شود. موفق باشید

31757
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: بنده دانشجو هستم و در یک تشکلی نقش مطالبه گر را پذیرفته ام. می‌خواستم بدونم اگر شما باشید در حال حاضر چه موضوعاتی را در کشور مطالبه می‌کردید که البته نتایج بدست آمده از آن راهگشا باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده صحبت‌های مقام معظم رهبری تحت عنوان «حلقه‌های میانی» و سخنان ایشان در ماه رمضان امسال، نکات بسیار ارزشمندی را به عنوان مطالبه‌گری در مقابل ما قرار می‌دهند از آن جهت که به تعبیر ایشان باید به سمت مبانی انقلاب به روشی نو برویم و یا در تحول نسبت به مدیریت کشور فکر کنیم و در نفی مسابقه در تجمل تلاش خود را دو چندان نماییم. موفق باشید

31738
متن پرسش
سلام: درباره ولایت فقیه، رابطه ما با آن و مسائلی ازین دست چه کتاب یا سخنرانیهایی پیشنهاد می‌کنید؟ متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت «مبانی حکومت دینی» صفحه ۱۹۵ رجوع فرمایید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

31603
متن پرسش
با عرض سلام: سالها پیش و نیز چند ماه پیش در مورد انتخاب صادق لاریجانی به ریاست قوه توسط رهبری پرسیدم شخصی که تجربه قضایی نداشت عملکردش را کار ندارم حداقل با مردم نتوانست ارتباط خوبی برقرار کند بعد هم آن نامه به مرحوم یزدی اخیرا حملات بسیار نابجایی که به شورای نگهبان وارد کرد، درحالیکه کاملا مشخص است برادرش صلاحیت نداشت ۱۲ سال اگر خوب عمل کرده بود که درین فلاکت نبودیم چقدر کوشید تا احمدی نژاد را تحت فشار قرار داد و بعد چقدر در مقابل روحانی کوتاه آمد. و بعد اخیرا هم از شورا کناره گیری کرد ببینید چه فرد بی بصیرتی. در کلیپی از برادرش جواد شنیدم که کاش وارد قوه نشده بودند در جایی دیگر خواندم که ایشان که وارد قوه شدند آه از نهاد حوزویان برآمد واقعا هم ایشان در حوزه بسیار موفق بودند حال سوال اینست که چرا رهبری این افراد را انتخاب می‌کند؟ در سوال قبل فرمودید شاید درون سیستم قضا کسی را نیافتند در حالیکه واقعیت بنظر می‌رسد اینگونه نیست. نمی شود بگوییم ۳۰ سال قوه قضا درون خود هیچ فردی را نپروانده باشد ضمن اینکه امثال جناب رییسی و محسنی اژه ای بودند و می‌توانست زودتر از اینها انتخاب کند و قطعا صلاحیت بیشتری داشتند تنها پاسخی که حقیر بنظرم می‌رسد این دو احتمال است نمی‌دانم حضرتعالی تایید می‌فرمایید یا خیر: ۱. رهبری شخصیت های برجسته حوزه را وارد بخش های اجرایی نظام می‌کنند تا خود این حرکت زمینه ای برای قرار گرفتن حوزه در جایگاه واقعی خویش درین پیچ تاریخی بشود و وارد فقه حکومتی بشوند ۲. رهبری بنظر می‌رسد برای رهبری بعد از خود افرادی که احساس می‌کنند زمینه ای در وجودشان است را در چنین پست هایی قرار می‌دهند تا جوهر افراد محک بخورد در همین پست هاست که رهبر آینده پرورانده می‌شود مثلا کاملا روشن است که صادق آملی صلاحیت رهبری را ندارند یا مثلا یکی از دلایلی که حقیر به جناب رییسی رای دادم همین بود که ایشان محک بخورند اگر صلاحیت داشتند برای رهبری آینده پرورانده شوند اگر نه هم مشخص شود تا خبرگان در آن جلسه به فقیه دیگری برسند از اطاله کلام عذر می‌خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجوهی که مطرح می‌فرمایید، وجوه خوبی است. با این‌همه سوابق مقام معظم رهبری حکایت از بصیرت و دقت خوبی از طرف ایشان مطرح است و به همین جهت می توان به ایشان اعتماد کرد هرچند که معصوم نباشند. به نظر بنده کتاب «خون دلی که لعل شد» نشان می‌دهد که ما چه نسبتی می‌توانیم با مقام معظم رهبری در این تاریخ پیدا کنیم.          موفق باشید

31531
متن پرسش
سلام علیکم: چه چیز در زهیر باعث شد که حضرت چنین نظری به او بکند، با اینکه او کراهت داشت حضرت را ببیند چنین توفیق عظیمی نصیبش شد و ما که نه تنها کراهت نداریم بلکه مدام در حسرت یک نگاه و توجه حضرت هستیم هنوز موفق نشده ایم آن توجه خاص معنوی حضرت را که باعث تحول روحی و معنوی عظیمی می شود را بدست آوریم و این خیلی دردناک و غمبار است که اینقدر آرزو و تمنای رسیدن به دیدار محبوب و معشوق ازلی در قلب و روحمان باشد ولی در عین حال در حسرت جانسوزی عمر را می‌گذرانیم. ایکاش مولای من جواب سوالات من را می داد، ای کاش می توانستم بفهمم چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب زهیر با آن سابقه درخشان و صحابی پیامبر بودن، بسیار به زمانه خود فکر کرده بود و مسلّم به وضع موجود راضی نبود. ولی راهی برای برگشت به سیره پیامبر نمی‌شناخت و در ملاقات با مولایمان حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» متوجه راهی شد که آن حضرت در دل شهادت به سوی بشریت گشودند و به همین جهت در وداع با همسر خود بحث شهادت را در پیش کشید. امروز نیز تنها کسانی می‌توانند خود را در حیاتی بس متعالی زنده و سرزنده نگه دارند که متوجه مسائل جامعه خود از یک طرف، وراهِ حل عبور از آن مسائل که تنها انقلاب اسلامی در افق ولایت فقیه است؛ از طرف دیگر باشند. یادداشتی تحت عنوان «رازی که زهیر بن قین از حضور تاریخی کربلا متوجه شد» روی سایت هست. http://lobolmizan.ir/post/1587/ موفق باشید    

31518
متن پرسش
سلام: ما اعتقاد داریم امام زمان علیه السلام خلافت کامل و نیابت جامع از خدای عالم دارد و به عنوان خلیفه حقیقی مظهر همه اسمای حسنی و صفات علیای مستخلف عنه است حتی در اسم استخلاف و صفت جعل خلافت! پس لازم می آید عده ای را به عنوان خلیفه خود در مکتب حصول و عده ای را در مشهد حضور بپذیرد! آیا می توان گفت هر آنکس که در این مکتب حصولی و حضوری مشرف شد در واقع در پرتوی همان اسمای حسنی و صفات علیا قرار گرفته و جز از آثار خدا از خود چیزی ندارن! با این حساب می توان ولایت فقیه را ذیل همین مسأله فهم کرد و آن را مظهر نورانیت و شخصیت قدسی امام زمان دانست البته در حد سعه وجودی خود! آیا اینجا دیگه بر ما حجت است که از ولی فقیه تبعیت کنیم یا حق آن است که از او تبعیت کنیم؟ یا اینکه تصمیمات کلان او دیگر ریشه در حقیقت دارد یا ریشه در ظن و گمان و....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضر هستید که فقیه به حکم فقاهت و ملکه فقاهتش بنا دارد در حدّ وسع بشری‌اش حکم خدا را از قرآن و روایت و سیره کشف کند و البته این کار بدون مدد الهی پیش نمی‌آید ولی ما بر اساس توان فقاهتیِ فقیه وظیفه داریم به حکم و یا فتوای او نظر کنیم. موفق باشید

31513
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: استاد با توجه به قضیه ی زندان اوین ‌‌و چنین قضایا که به قول خودتان ریشه ی تاریخی پیدا کرده سوالم من اینکه خداوند تبارک و تعالی چگونه آبروی انقلاب اسلامی رو و آبروی خود شخص مقام معظم رهبری و ریس جمهور رو حفظ می‌کنه؟ این چند روزا یک فیلم که در آن سخنرانی مقام معظم رهبری و جناب آقا ریسی هست با این مضمون که هیچ کجای جهان مثل ایران با زندانیان همچنین رفتار خوبی نمی‌شود، خیلی زیاد منتشر می‌شود و به دستِ تشنگانش می‌رسد همان هایی که ضد این انقلابند، همان هایی که ضد امام راحل و حضرت آقا هستند، و همیشه به دنبال این هستند که یک نقطه ضعفی رو پیدا کنند هرچند مستند نباشند هرچند کوچک باشد اما باز هم با دیدن آن نقطه ‌‌‌ی ضعف به زعم خودشان روحشان به آرامش می‌رسد و فکر می‌کنند به حقیقت رسیده اند فکر می‌کنند که راه حق را در پیش دارند درصورتی که جهل مرکب دارند! می‌رسد و در کنار همین فیلم، فیلم زندان اوین را می‌گذارند و آبروی شخص مقام معظم رهبری واقعا اینجا... چی بگم والا! از بین می‌رود؛ حالا با توجه به سوالی که در طلیعه بحث عرض کردم، من اعتقاد دارم که آبرو و عزت انسان های با خدا و اولیا خدا مثل خود خدا هست منظور اینکه خداوند خود به آنها عزت می‌دهد و حال آنکه رسانه های غربی دارند اینگونه با آبروی مقام معظم رهبری و ریس جمهور عزیزمان رفتار می‌کنند. وظیفه ما چیست؟ مثلاً الان یک بنده خدایی جاهل از نوع جهل مرکب که توضیحاتش را داده هم به من پیام داده این فیلم رو فرستاده میگه: الان آقاتون نباید جواب گوی اینا باشه؟؛ واقعیتش من خجالت کشیدم. من در جواب گفتم: اون رأفت و مهربانی که رهبر و رئیس جمهور در آن فیلم به آن اشاره کردند منظورشان این بود که سالانه برای زندانیان خیلی تخفیف می‌دهند و گفتم آنهایی که اینگونه با زندانیان رفتار کردند و می‌کنند اصلا بویی از انسانیت و انقلاب ما نبرده اند. به هر حال یک جور خواستم قانع اش کنم ولی همون جور که توضیح دادم این ها هیچ وقت قانع نمی‌شوند که خود شما استاد از استشهاد های قرآنی و روایی این گونه افراد خبر دارید، شرمنده وقتتون رو گرفتم حلال کنید. مهدی صفری. زاهدان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد باید خودشان متوجه این نکته مهم باشند که روح کینه نسبت به انسان‌ها مربوط به غرب مستکبر است هرچند در بعضی از افراد مردم ما به جهت سیطره غرب‌زدگی این رذیله وجود دارد، در حالی‌که در اسلام و رهبر معظم انقلاب و یاران اصیل اسلام و انقلاب، رأفت و محبت جاری می‌باشد و ما با هرچه بیشتر رجوع به انقلاب و ظهور شئونات آن با رأفت و محبت بیشتر با خود و یا حتی با مجرمینی که در بند زندان هستند، برخورد خواهیم کرد. نمونه رأفت و محبت انقلاب را شما در سفر اربعینی ملاحظه می‌کنید که چگونه ذیل حضور تاریخی انقلاب و عبور از جهان استکباری، همه سعی در ایثار و محبت به همدیگر دارند. موفق باشید

31379
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به سوال قبل در مورد کرونا جواب حضرتعالی بسیار عجیب بنظر می‌رسید. ناکارامدی نظام که اظهر من الشمس است چه نیاز است که غربی ها متوسل به کرونا شوند اتفاقا اینکه نتوانسته کرونا را جمع کند نشان ناکارامدی نظام است. بحث تقابل مردم هم الان بسیاری رعایت نمی‌کنند برخی رعایت می‌کنند تقابلی هم نیست تقابل از این مسائل جزئی گذشته است. بنحوی که اگر دو قطبی های پیشین بر سر چپ و راست اصلاح طلب و اصولگرا بود حال به قبول داشتن یا نداشتن نظام است و دیدیم که در رفراندوم انتخابات اخیرا اکثر مردم شرکت نکردند معذلک باز هم در کمال آرامش در کنار هم زندگی می‌کنند بنظر حقیر رهبری بنظر می‌رسد قائل به همان دیدگاه گزینش غرب هستند و آن را کل واحد نمی‌پندارند و چون پزشکی جدید را پذیرفته اند توصیه های آنها را هم پذیرا هستند و واکسن می‌زنند اما شنیده نشد که از معجونهای طب سنتی استفاده کنند البته طنز ماجرا اینجاست که در خبرها خواندم جناب سیدمحمد موسوی از طبیبان سنتی که برای کرونا نسخه می‌پیچید بر اثر ابتلا به کرونا درگذشتند بپذیریم که راهی جز غرب نیست. تصاویر مریخ نورد استقامت را نگاه کنید و تصاویر استقامت امت همیشه در صحنه در صفهای مرغ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید متوجه امکانات تاریخی خود شد و راهی که در این بستر تاریخی رو به جلو داریم تا با صبر انقلابی و حکمت و بصیرت مقام معظم رهبری، آینده خود را بسازیم. عرایضی در این رابطه در موضوع «شهید حججی و استعدادنهفته انقلاب در آینده»https://eitaa.com/matalebevijeh/7546  شده است. موفق باشید

31329
متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: بنده پزشک هستم و همانطور که مطلع هستین اوضاع بیمارستان ها وخیم است وزیر بهداشت خطاب به رهبر نامه نوشتن و ازشون مستقیما کمک خواستن خدا بهمون رحم کنه. لطفا و خواهشا در جلسات در سایت تذکر بدین وقت مسافرت نیست. حتی به مشهد وقت مراسم گرفتن نیست. ای کاش همه مسئولین کشور به اندازه رهبر عقل داشتن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است عزیزان با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب و توصیه های ستاد کرونا، از رعایت آنچه باید بکنند غفلت ننمایند. موفق باشید

31294
متن پرسش
با سلام و تبریک عید غدیر خم: بارها در سخنان حضرت امام خامنه ای شنیده ام که ملت ایران را به خاطر ایستادگی و مقاومتشان در برابر دشمن و فشارهایش می ستایند در حالی که می‌بینم که صبر و مقاومت ملت از سر ناچاری است و نه برخاسته از وفاداریشان به انقلاب!! یعنی گویا مردم گزینه بهتری از جمهوری اسلامی سراغ ندارند و گرنه... حال با این اوصاف این مردم شایستگی تمجید را دارند؟ منطق حضرت آقا در این باره چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در چهل ساله اخیر ملاحظه کرده‌اید که چگونه دشمن میدان‌هایی برای ملت ایران فراهم کرده است تا نسبت به کلیّت نظام اسلامی اعتراض کند و با استقبال بسیار کمی روبه‌رو شده و عملاً مردم نقشه نظام استکباری را خنثی نمودند و از این جهت می‌توان گفت صبر و مقاومت انتخابی است که مردم با اختیار خود کرده‌اند مانند خود شما و امثال شما. موفق باشید

31241
متن پرسش
سلام: استاد طاهرزاده عزیز همانطور که مستحضرید آقای مهدی نصیری از نظر عقیدتی با نظام جهوری اسلامی مخالفند و از نظر سیاسی که هم نظر با لیبرالها و حتی ضد انقلاب خارج نشین شده است، بطوریکه در جواب مشورت آیت الله رئیسی با کمال پر رویی و بی محلی به آیت الله رئیسی نامه سر گشاده می‌نویسد و رهبری و کل نظام را زیر سوال می‌برد و اما سوال بنده: ۱. مشورت آیت الله رئیسی با چنین فردی چه معنایی دارد که بعد هم اینگونه بی حرمتی کند؟ ۲. راستش چند سال پیش که به توصیه شما کتاب جدال با مدعی را مطالعه می‌کردم والحق کتاب جالبی بود و در من اثر بسیاری داشت ایشان را (نصیری) حداقل آدم مومنی می‌دیدم که دوستدار اهل بیت هستند و اصلا فکر نمی‌کردم که روزی برسد که ایشان مخالف نظام و رهبری عزیز باشند راستش از خودم هم می‌ترسم استاد عزیز لطفا توضیح دهید که چرا کار به اینجاها می‌کشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً نیز عرض شد در جریان نگاه و نظر ایشان هستم. به صحبت‌های اخیرشان در کلاب‌هاوس با آقای مهاجری اگر نظر کنیم معلوم می‌شود ایشان در جمعبندی، خود را در مقابل با استکبار باخته‌اند و آن شعر مشهور را خواندند که: «در برِ شیر نرّ خونخواره‌ای/ غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای». علت این امر، نداشتن روحیه توحیدی لازمی است که با تفکیکی‌بودن ایشان پیش می‌آید و این درست برعکس روحیه توحیدی رهبر معظم انقلاب و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است که در دل حکمت و عرفان مبتنی بر توحید قرآنی حرکت خود را ادامه می‌دهند. هرگز نباید روحیه توحیدی حضرت آقا را آن‌جایی که در توصیف سخن توحیدی حضرت موسی «علیه‌السلام» که یاران حضرت عرض کرده بودند در محاصره فرعون قرار گرفتیم «إنَّا لَمُدْرَکُونَ» و حضرت فرمودند: «کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ». رهبر معظم انقلاب نیز با همان افق توحیدی به مخاطبان فرمودند: «اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین.» یعنی خداوند همان‌طور که با حضرت موسی «علیه‌السلام» بود و او را تنها نگذاشت، ما را تنها نمی‌گذارد و به زودی در مسیری که گام نهاده‌ایم، راهِ برون‌رفت از مشکلات را در مقابل‌مان می‌گشاید و این اوج توحید پیامبری است که انسان در بستر مقابله با استکبار، خود را نبازد و این‌چنین به زبان آورد که : «در برِ شیر نرّ خونخواره‌ای/ غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای». موفق باشید  

31234
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: چکار کنم که حضور حجت الهی در قلبم بیشتر شود؟ و اینکه شما در بعضی جاها سربسته می‌فرمودید حتی در نماز متوجه حجت الهی باشیم. چطوری؟ میشه یکم ساده تر توضیح بدین؟ این رو فهمیده ام که بدون عنایت چهارده معصوم کسی به انجا که باید نمی‌رسد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف نظر به سیره نایب الامام و از طرف دیگر با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی که زمینه ظهور تامّ حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است، می‌توان إن‌شاءالله به نتایج خوبی رسید. موفق باشید

31161
متن پرسش
سلام استاد، خدا قوت! سه تا سوال دارم خدمتتون. یکم. اگه آقای جلیلی انصراف نمی دادند، با توجه به تاکید رهبری بر برنامه ی واقعی داشتن نامزد ریاست جمهوری، شما بین جلیلی و رئیسی کدام یک رو انتخاب می کردید؟ چرا!؟ با توجه به نوع نگاه و افق فکری شما، این توضیح شما در جواب چرای برای بنده خیلی مهم هست. دوم. استاد جان، اگه جلیلی انصراف نمی داد چی می شد؟ خیلی ها میگن خوب بود ایشون به عنوان یک رهبر اجتماعی معترضان امیدوار تا آخر می ماند و نماینده ی قشری خاص بریده از اصلاح طلب و اصولگرا می شد، قشری که تخصص گرایی، حق گرایی و فراجناحی را در جلیلی می دیدند! سوم. با توجه به انتصاب آقای اژه ای به عنوان ریاست قوه قضائیه و انتقاد عدالت خواهان نسبت به ایشان در پرونده طبری و... و همچنین امیدآفرینی کارنامه ی آقای رئیسی در دستگاه قضا، مکانیسم و ساز و کار انتخاب رهبری در جهت پیشبرد تحول در دستگاه قضا رو چگونه تبیین و توجیح می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عقل انتخاباتی مطرح در جهان امروز بود که مقام معظم رهبری فرمودند ریاست جمهور با پشتوانه رأی بیشتر در کار خود موفق تر خواهد و این منجر شد که جناب آقای جلیلی آن تصمیم خوب را گرفتند. خود بنده هم در عین تأکید بر توجه رفقا به آن دو بزرگوار، تصمیم نهایی ام آن بود که هر کدام از آنها که رأی آوری بیشتری در اذهان دارند را پشتیبانی کنیم. به نظرم افرادی که به نحوی نسبت به پرونده آقای طبری جناب آقای اژه ای را مقصر یا بی تفاوت می دانند متوجه عمق قضیه نیستند و اتفاقاً در این موارد باید به اطلاعات و بصیرت مقام معظم رهبری اعتماد کرد. موفق باشید    

31152
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه رهبری در انتخاب جناب رئیسی و محسنی اژه ای برای دستگاه قضا کسانی را برگزیدند که سالها درون این قوه بالیده اند و بر مسائلش اشراف دارند و عملکرد بسیار عالی دو سال اخیر رئیسی مهر تاییدی بر این گزینش است سوال پیش می آید که چرا رهبری از ابتدا اینکار را نکردند و افرادی خارج از قوه و ای بسا ناآشنا با مسائل این دستگاه و بعضا با روحیاتی که ابدا مناسب قضا نیست و بهتر بود به مسائل علمی و درس و بحث یا مرجعیت می پرداختند را انتخاب کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در آن زمان چنین افرادی را پیدا نکرده بودند و هنوز در بستر انقلاب چنین افرادی در دستگاه قضایی پرورش نیافته بودند. موفق باشید

31127
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: این جمله حضرت آقا در دیدار با قوه قضاییه است: «حالا بنده ممکن است با بعضی از این نظرات شورای محترم نگهبان موافق هم نباشم، اما شورای نگهبان بر طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کند، بر طبق قانون عمل می‌کند. اینها مردمان متشرع و پرهیزگاری هستند و مقید به وظیفه‌ی دینی هستند، طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند. حالا ممکن است بنده مثلاً با یک مورد، دو مورد یا کمتر یا بیشترش موافق هم نباشم اما اعتقادم بر این است که آنها [طبق وظیفه‌ی دینی عمل میکنند].» خب مگه آقا نمی‌گند اینها بر وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند، پس چرا با بعضی نظرات آنها موافق نیستند؟ تازه خود آقا هم فقیه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل خود ما که مانده بودیم چگونه شورای نگهبان آن دو نامزد را جهت ریاست جمهوری، صلاحیت‌شان را احراز کرده بودند. هرچند که معتقد بودیم مسیر قانونی را طی کرده‌اند. موفق باشید

31109
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده چند سالی است کتاب های شما را مطالعه می کنم و به اندیشه هایتان علاقه مندم و پیرو شما طرفدار نظام و عاشق رهبرم. استاد بنده همسر یکی از استادید دانشگاه آزاد اسلامی هستم. نمی دانم شاید خبر وضعیت معیشتی اساتید دانشگاه آزاد را شنیده باشید. استاد جان از وقتی آقایان اصول گرا و انقلابی مدیریت این دانشگاه را به عهده گرفته اند وضع ناگواری برای ما ایجاد شده در حدی که به بسیاری از اساتید حقوق کارگری می دهند و با اعمال بخش نامه های ظالمانه حقوق ما را به شدت پایمال کرده اند. از ۸ ماه پیش اساتید به نوشتن نامه های فراوان به رهبر، رئیس مجلس و جمهور خواستار عزل این مدیران ظالم و رسیدگی به وضع حقوقیشان شده اند، اما استاد هیچ کس هیچ جوابی نمی دهد حتی رهبر هم که همه چشم امیدمان به ایشان است. هیچ کس به داد ما نمی رسد. استاد حتی اساتید در شهر های مختلف تجمعاتی هم داشتند اما هیچ کس به داد ما نمی رسد. حتی اظهار همدردی هم نمی کند. استاد این چه عدالتی است در نظامی که اسمش اسلامی است؟ استاد چرا رهبر جامعه اسلامی باید توجهی به حال ما نداشته باشد؟ چرا آقای ولایتی که از نزدیکان رهبر هست و دانشگاه آزاد را به نابودی کشانده با او برخوردی نمی شود؟ استاد ما با این که از وضع موجود خیلی ناراضی هستیم به خاطر رهبر رای دادیم، اما استاد این همه ظلم را که در جامعه می‌بینم دیگر روی این را ندارم به پیروی شما از نظام دفاع کنیم. استاد ما را توجیه کنید فساد و بی عدالتی جامعه را گرفته چه کسی به داد دردمندان می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بحث در کلّیت نظام است که مدّ نظر ما می‌باشد و باید به آینده آن امیدوار بود. نه این‌که این نوع نقیصه‌ها را ما منکر باشیم و البته حتماً می دانید که رهبر معظم انقلاب در امور جزئی نظام ورود نمی‌کنند بلکه سعی می‌فرمایند با اصلاح ساختاری نهادها، مسائل رفع شود. موفق باشید

31072
متن پرسش

سلام علیکم و تشکر ویژه از شما و همکارانتان: متأسفانه عده‌ای بر عقاید خلاف واقعِ خود اصرار می‌ورزند و متوجه نیستند بسیاری از مشکلات امروز ما به جهت ضعف‌های اساسی دولت آقای روحانی و روحیه اصلاح‌طلبیِ آن دولت است که بیش از اندازه به خارج امیدوار بود و از امکانات داخلی که جوابگوی بسیاری از نیازهای جامعه بود، غفلت کرد. جالب آن است که آن دولت با امیدواری به دشمنان ما، می‌خواسته مشکلات ما را حل کند و حال، عده‌ای به جای پشت‌کردن به این دولت و افکار به اصطلاح اصلاح‌طلبیِ آن‌ها، درست به انقلاب اسلامی و به رهبر انقلاب و حتی به اسلام و خدا پشت کردند. ما نمی‌دانیم با این افراد چه باید کرد که چگونه به جای اعتراض به این دولت، هم‌زبان با دشمنان اسلام و ملت؛ در گردونه «ما رأی نمی‌دهیم» قرار گرفتند یعنی در کنار براندازهایی مثل مسیح علینژاد. جناب استاد بفرمایید بالاخره ما با این ضعف‌هایی که در بین بعضی از مردم ما هست، چه کار باید بکنیم؟ و این‌که مردم بر خلاف آن جریان در چنین شرایطی تا این اندازه در انتخابات حاضر شدند را چگونه باید بنگریم؟

متن پاسخ

31072- باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که به‌خوبی و حکیمانه فرموده‌اید مشکلات، هست ولی هنر ما آن است که گرفتار تبلیغات دشمنان‌مان نشویم و جایگاه قاتل و شهید را عوض نکنیم. در این‌که آقای روحانی با برجسته‌کردنِ جریان مذاکرات با غرب از یک طرف، و جدّی‌نگرفتن توانایی‌های مردم و امکانات کشور از طرف دیگر، شکستی را به ما تحمیل کردند؛ حرفی نیست. سخن در آن است که اولاً: به روشی دوستانه و مسالمت‌آمیز، آن عده‌ای که رأی ندادند را آگاه کنیم که سختْ به خطا رفتند و آن‌ها را از آنِ خود بدانیم. ثانیاً: که از همه مهم‌تر است به رخداد عجیب حضور چشم‌گیرِ مردم در انتخابات ۱۴۰۰ فکر کنیم. زیرا چنانچه متوجه شرایطی باشیم که از یک طرف دشمنان خارجی به‌وجود آوردند و از طرف دیگر، افرادِ نادان داخلی بدان دامن زدند؛ می‌فهمیم چه معجزه بزرگی رخ داده است. به نظر این حقیر ابداً این حماسه، کم‌تر از فتح خرمشهر نیست.

به این نکته فکر کنید که مسلّم این نوع حضور چشم‌گیرِ مردم در چنین شرایطی جلوه‌ای است از شئونات اصیل انقلاب اسلامی و طلوع افقی که می‌رفت به غروب بگراید، ولی باز نسیم رحمت الهی بر میمنه جانِ مردمان وزیدن گرفت و افقِ حضور ما در آینده‌ای بزرگ گشوده شد.

بحث در این‌جا مربوط به شخصِ خاصی نیست، حتی اگر آن شخص، جناب آقای رئیسی باشند. بحث در افقی است که در بستر انقلاب اسلامی در این تاریخ در مقابل ملت گشوده شد و امیدواریِ خاصی بر جان‌ها طلوع کرد در آن حدّ که افراد، حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی را دوباره احساس کردند. گویا «لیلة القدری» پیش آمد و فرشتگان نازل شدند و مردم با عزمی دوباره ذیل رهبرِ خود نَفَس تازه کردند. و مطمئن باشید در مسیری قدم گذاشتیم که ادامه دفاع مقدس است و خارج‌شدن از ریلی که دولت سازندگی در مقابل ما قرار داد و با غرب‌گرایی و غرب‌زدگی، ما را به این روز انداخت. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» (حشر/۲).

صحنه به خودآمدنِ ملت در انتخابات ۱۴۰۰ از جنس برگشتِ جناب زردتشت از کوهستان است تا دوباره «خدا» به جامعه برگردد و ما راز ماندگاری‌مان را که در دفاع مقدس مزمزه کردیم و معنای پیروزی را با تکیه بر امکانات خود و محبت به دیگری چشیدیم، دوباره احساس کنیم.

اندازه پیروزی هر ملتی به اندازه ناکامی دشمنان آن ملت است و از آن جهت، ما در انتخابات ۱۴۰۰ پیروزی خود را می‌توان بزرگ دانست که دشمن تا حدّ براندازی با تمام نیرو و با برنامه چهل‌ساله خود به صحنه آمده بود. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم. بلکه همچنان که قرآن می‌فرماید: «يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» (آل‌عمران/۱۴۰) اگر به شما ضربه‌ای وارد شد که شد، همانند آن بر دشمنان شما وارد شد و پیروزی و شکست بین شما و او چرخید و چرخید تا معلوم شود چه کسانی بر عهد ایمانی خود پایدارند. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم، بنا آن است که بنگریم چگونه افقی که در این صحنه با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شد، افقی است بس امیدوارکننده؛ در حالی‌که دشمنان ما خواستند این افق تیره و تار بماند و ما ناامید از ادامه راه آینده خود باشیم، ولی می‌بینید که بحمدلله باز این انقلاب اسلامی است که همچنان می‌درخشد و مردم ما پیروزی خود را جشن می‌گیرند، نه به خاطر آن‌که بهره‌ای از دنیا نصیب آن‌ها شد، شادی آن‌ها به جهت پیروزی اخلاق بر خشونت و پیروزی حضور در تاریخ قدسی بر غرب‌زدگی است و البته هرکسی متوجه این پیروزی نمی‌شود، مگر آن‌هایی که مزه رأی‌دادن خود را برای بسطِ انسانیت‌شان در هویت اجتماعی ذیل اسلام چشیدند.

مردم در این مرحله، ذیل رهبری که نایب الإمام بود و روحِ زمان را می‌شناخت؛ پیک انقلاب شدند از آن جهت که انقلاب اسلامی در این تاریخ، پیکِ خداوند است و تا قلب‌های این ملت منوّر به الهامِ الهی نشده بود، مسلّم چنین صحنه‌ای پیش نمی‌آمد. راستی را! آن پیرزن و پیرمردِ بی‌سوادی که از ما می‌خواستند روی تعرفه‌شان بنویسیم «رئیسی»، از جناب آقای رئیسی چه می‌دانستند؟! جز آن است که خداوند خواست از این طریق، قلب‌ها را به سوی افقی بکشاند تا قدمی دوباره برای نزدیکی به اهداف مقدس انقلاب برداشته شود؟

آری! این طور نیست که باز عادت پیشین، سر بر نیاورد. ولی وقتی افقِ توحیدی، جان‌‌ها را متذکر آینده‌ الهی‌شان بکند همچنان‌که ملاحظه کردید قلب‌ها همواره به سوی آن افق برمی‌گردند، مگر آن‌که دشمنانِ حقیقت سعی کنند چهره اصلی این انقلاب الهی را واژگونه نمایند، به همان شکل که سعی کردند با برپاکردن سقیفه، نور اهل‌البیت «علیهم‌السلام» و ادامه اسلام در آن مسیر دیده نشود و ما اگر در درست‌نشان‌دادنِ انقلاب اسلامی اصرار بورزیم، مسلّماً تبلیغات دشمن پایدار نمی‌ماند و دشمنِ بی‌تدبیر بالاخره به نحوی نادانی و حماقت خود را با شهادت سردارِ دل‌ها، مظهر حضرت دوست، حاج قاسم سلیمانی نشان می‌دهد.

ما با رجوع به انتخابات ۱۴۰۰ این را فهمیدیم که چگونه فتحی و فتوحاتی در پیش داریم تا دشمن انقلاب اسلامی همچنان رسوا و بی‌خاصیت شود و مشکلاتی که هست به بهترین نحو رفع گردد و این را شما، در نحوه احساسی دنبال خواهید کرد که به رأی‌دهندگان برگشت. احساسی که از هزاران بهشت دلنوازتر بود، گویا همه فرشتگان آمده بودند تا جان‌ها، راهِ گمشده خود را دوباره پیدا کنند. موفق باشید  

31070
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: این ایام صحبت های زیادی در مورد اعدام های سال ۶۷ و نقش حجت الاسلام رییسی و اعتراض های آقای منتظری شنیدیم. اگر امکان هست پاسخ جامعی بفرمایید، تا ما با افراد و گروه هایی که روبرو هستیم، حداقل بتوانیم این پاسخ را ارسال کنیم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه بحث، بسیار مفصل است. همین اندازه متوجه باشید که بعد از عملیات مرصاد که منافقین جهت براندازیِ نظام به ایران حمله کردند و بنای آن‌ها آن بود که قتل عام مفصلی انجام دهند، پس از غافلگیرشدنِ آن‌ها و شکستی که بر آن‌ها تحمیل شد؛ اسنادی به‌دست آمد حاکی از آن‌که عده‌ای از زندانیانِ داخل کشور با آن‌ها همکاری کاملی داشتند و عملاً در امر محاربه با ملت، شریک بودند و طبیعی است که هرکجا باشند حکم آن‌ها قتل است و حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به عنوان ولیّ فقیه دستور قتل آن‌ها را صادر فرمودند. و انطباق محارب‌بودنِ تک تک افراد را به عهده بعضی از آقایان گذاشتند که البته این ربطی به اصل حکم ندارد. حضرت امام در آن حکم فرمودند: «: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آن‌ها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آن‌ها و جنگ کلاسیک آن‌ها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آن‌ها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربان ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام» . مفصل‌ترِ مطلب را می‌توانید در خبرگزاری شبستان به آدرس زیر دنبال فرمایید.  http://shabestan.ir/detail/News/954591  موفق باشید

31067
متن پرسش
با سلام: خدا قوت. نتیجه انتخابات مشخص شد. ۵۱ درصد رأی ندادند و ۱۳ درصد رأی سفید دادند یعنی در مجموع ۶۴ درصد برخلاف فتوای رهبری عمل کردند که رأی مشخص دادن را واجب دانستند. تفسیر من این است که با توجه به نظر بعضی علما مثل آقای خاتمی که نماینده شورای نگهبان هستند که قبل از انتخابات گفته بودند که این انتخابات به نوعی رفراندم هست، نتیجه می‌گیرم حداقل ۶۴ درصد مردم به هر دلیل با این شکل از اداره کشور مخالف جدی هستند. (نه لزوما خود نظام) ۱. با توجه به سیره اهل بیت و آیات قرآن، در این شرایط وظیفه رهبر کشور چیست؟ مگر میزان رأی ملت نیست و مگر مردم صاحب مملکت نیستند و رهبری خدمتگذار مردم، پس چرا سخنان و مطالبات این قسمت از مردم شنیده نمیشه؟ ۲. فکر نمی‌کنید اگر مثل همیشه این قشر از مخالفان نادیده گرفته شوند در آینده، کشور دچار تنش های شدید میشه؟ از شما تقاضایی داریم، اکثریت ما، بشدت مخالف براندازی هستیم و مخالف دخالت خارجی هم هستیم. کشور و اسلام رو دوست داریم و اگر خدایی نکرده به ایران حمله شود بسیاری از ما مخالفان، دوباره جان خود را سپر خواهیم کرد پس شما را به قرآن مجید قسم می‌دهیم خواهش می‌کنیم که صدای ما رو به رهبری برسانید تا ما را ببینند و نادیده نگیرند. ما جز خداوند منان کسی را نداریم و بر او پناه می‌بریم. ۳. در نهایت تفسیر و پیشنهاد شما چیست؟ خدایا شکرت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این صحنه انتخابات به ظهور آمد عزم انسان‌های موحدی بود که در نفی حیله‌های دشمن حقیقت و دشمن انسانیت به خوبی ظهور کرد و این یکی از ابعاد نورانی انقلاب بود که به ظهور آمد در آن حدّ که رحمت الهی به خوبی جان ملت ایران را فرا گرفت تا در دام توهّمات شیطانی نیفتند و از سروش الهی که از دم قدسی نایب الإمام سریان پیدا کرد؛ بی‌بهره نشوند.

البته بنده یک معلم هستم و نقشی در رساندن پیام افراد به مقام معظم رهبری ندارم. ولی بحمدلله رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» با بصیرت خدادادی و با تقوای خاصی که خداوند به ایشان عطا کرده‌اند، متوجه این موارد هستند. موفق باشید.    

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!