بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شیطان، جن، سحر و جادو

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21902
متن پرسش
سلام استاد جان: با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما. استاد به نظر شما اگر کتاب «هدف حیات زمینی آدم» را خوب کار کنیم به غیر از هدف خلقت و دلیل هبوط، چیزی که خیلی ذهن منو درگیر کرده اینه که میتونیم بر خواطر غالب یا حداقل آن را شناسایی و راه درمان برایش پیدا کنیم. من الان فصل ۹ هستم. می خواستم ببینم درست متوجه شدم یا نه. اگر نظر یا راه حل برای مطالعه این کتاب دارید، مشتاق شنیدن هستم. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حضور آدم در بهشت و نحوه‌ی هبوط آن موضوع بسیار جامعی است که می توان گفت تمام دین در دلِ این امر، معنای حقیقی خود را پیدا می‌کند. و درست تشخیص داده‌اید که تا آن‌جا این موضوع کار را جلو می‌برد که انسان می‌تواند خواطر خود را نیز مدیریت کند. موفق باشید

21848
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه 48 سوره انفال: «وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَنُ أَعْمَلَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّى جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَآءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى‏ عَقِبَيْهِ وَ قَالِ إِنِّى بَرِى‏ءٌ مِّنكُمْ إِنِّى أَرَى‏ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّى أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ» اگر شیطان از خدا می ترسد و می داند که شدید العقاب است چرا توبه نمی کند؟ (ظاهراً در این آیه واقعیت را بیان می کند و قصد تعارف یا دروغ ندارد چون می گوید چیزی می بینم که شما نمی بینید). پیرو سؤال 21827 «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ» آیا منظور از انحراف از اسماء خدا متوسل شدن به اسماء غیر خدا چون اسامی ائمه اطهار علیهم السلام و یا امام زادگان نیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر مفهومی شیطان مثل هر انسان کافری متوجه‌ی عقاب الهی است ولی به جهت فعال‌بودن نفس اماره نمی‌تواند به حکم خدا تمکین کند. 2- اتفاقاً انحراف از اسماء، همان انحراف از ائمه است زیرا اسماء الهی، مظاهر دارند و مظاهرِ تامّ و تمام آن‌ها ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشد. موفق باشید   

21820
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: لطفا در خصوص خیرات برای اموات توضیح بفرمایید 1. اینکه ما سوره ای از قرآن یا صدقه ای نثار اموات کنیم چگونه و چه تاثیری بر آن ها دارد؟ 2. با توجه به زیاد بودن امواتی که در فامیل بیاد دارم آیا می توان صرفا یک سوره خوانده و ثواب آن را به آنها هدیه کنم بدون آنکه اسمی از آنها بیاورم؟ یعنی مثلا یک سوره بخوانم و بگویم ثوابش هدیه به تمام اموات. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چون با خواندن هر سوره و یا دادن صدقه انواری از فرشتگان الهی به صحنه می‌آیند، با اراده‌ی ما در راستایِ نثار ثواب به اموات جهت انوار فرشتگان را به سوی روحِ اموات سیر می‌دهیم و لذا در عین آن‌که رحمت خداوند به ما می‌رسد، به اموات نیز خواهد رسید 2- این امکان هست و إن‌شاءاللّه ثوابش برای همه‌ی آن‌ها مقدّر می‌شود. موفق باشید  

21811
متن پرسش
سلام استاد: در بحث وسوسه آدم فرمودید که مقام آدمیت وسوسه شد. اگر اینگونه است مقام آدمیت ائمه را هم شامل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه قدسی و مقام عصمت ائمه «علیهم‌السلام» غیر از وجه آدمیتِ آن‌ها است. آن‌ها نیز در وجه آدمیت غذا می‌خورند و در زمین زندگی می‌کنند ولی وجه قدسی آن‌ها فوق آدم و آدمیت است. موفق باشید

21801
متن پرسش
سلام جناب استاد: با تشکر از پاسخی که مرحمت فرمودید. اینکه در علم الیقین حدیث است که علت خطای آدم (ع) حسادت نسبت به اهل بیت (ع) بود به چه معنا است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نگاه، نگاهِ تأویلی به موضوع است شاید بدین معنا باشد که آدمیت آدم چیزی را طلب کند که در جایگاه آن نمی‌تواند قرار گیرد و عملاً نسبت به جایگاه خود شاکر نیست. موفق باشید

21787
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در کتاب هبوط ص ۷۹ شما فرمودید مقام ملائکة طوری بود که کفر ابلیسی آنجا می توانست پنهان باشد. ۱) مقام ملائک همان عالم ملکوت است؟ ۲) انسان هم اگر به آن مقام برسد آیا امکانش هست که باز هم کفر داشته باشد و پنهان باشد ؟ ۳) آیا دلیل اصلی دشمنی شیطان هم همین است که کفرش معلوم شده است؟ ۴) جنیان فقط تا عالم ملائکة می توانند بالا بروند یا بیشتر؟ تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- پنهان کردنِ کفر ابلیس همان‌طور که عرض شد مثل کفر بعضی از مقدس‌ها است که با بعضی از اسمائ الهی مأنوسند ولی با اسم اللّه که جامع اسماء الهی است، مأنوس نیستند و ملائکة اللّه با سجده بر آدم که مظهر اسم اللّه بود نشان دادند که در دلِ تقدیس و تسبیح آن مقام، کافری به نام شیطان پنهان است 3- کفر شیطان موجب می‌شود که غیر خود را نفی کند. موفق باشید

21765
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز ببخشید شما در اول کتاب هبوط فرمودید که حضرت آدم نماینده کل آدمیت می باشد. ۱) چرا خداوند ۱۴ معصوم را نماینده ادمیت قرار ندادن بعلت اینکه آنها انسان کامل هستند؟ ۲) آیا حضرت آدم نماینده ۱۴ معصوم هم بودن؟ یعنی فرمودید مقام آدمیت مقام فریب خوردن از شیطان است. منظورم این است که ۱۴ معصوم هم فریب خوردن؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام آدمیت مربوط به همه‌ی آن‌هایی است که بالاخره فعلاً در زمین هستند. آری! معصومین «علیهم‌السلام» به جهت وجهِ قدسی که دارند، فوق آدمیت‌اند ولی وجه نفسی آن‌ها همانی است که از مادر متولد می‌شود و باید عبادت کنند و بندگی خدا را پیشه نمایند. موفق باشید

21731
متن پرسش
سلام علیکم: ۴ سال پیش تحول جدی در زندگیم بوجود اومد و خدا عنایت کرد و من را با راه دین آشنا کرد اون موقع توبه کردم و در مسیر اسلام گام برداشتم. اما الان بعد از ۴ سال می بینم مملو از رذایل اخلاقی هستم هرچی سعی می کنم و دوباره شروع می کنم و چله می گیرم و تا ترک گناه کنم به نتیجه نمی رسم اوایل خیلی روندم خوب بود اما الان یه حالت خاصی برام پیش اومده حتی خیلی مسائل برام عادی شده. حاج آقا خسته شدم ۷ روزه از ماه رجب گذشته و من هیچ کاری نکردم. بلکه دیروز یه گناه کبیره بد هم کردم. یه راهی جلوی پام بگذارید. رشته ام فلسفه و کلام اسلامی هست و مطالعاتی هم در خصوص اخلاق و اسما و... هم داشته ام اما این همه نظری خوندنی که برجان تاثیر نگذاره چه فایده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه مشخص است و باید با هزاران مانع هم که پیش می‌آید ما نسبت به راهی که باید در آن وارد شویم و پایداری کنیم، مصر باشیم. شیطان تلاش می‌کند با گناه‌آلودکردنِ ما، ما را از ورود در راهِ دیانت و پایداری بر آن مأیوس کند. عمده عزمی است که باید داشته باشیم حتی اگر بنا است صدبار توبه کنیم. موفق باشید

21687
متن پرسش
جناب استاد سلام: ۱. آیا افکاری که مایل به آنها نیستیم و اجبارا در ذهن ما نقش می بندند و افکاری هستند که ما را اذیت می کنند و قادر به رفع آنها نیستیم، از القائات شیطانیست؟ یعنی از خارج به ما القاء می شود؟ برای دفع اینگونه افکار چه روش و راهی هست؟ ۲. آیا افکار نیکو و آرامش بخش که برخی موارد در ذهن ما نقش می بندد و می دانیم که در آن لحظه اصلا به آن موضوع فکر نکرده ایم و بدون مقدمه به ذهنمان خطور می کند از جانب ملائکه به ما القاء می شود؟ برای بیشتر شدن این افکار چه راه و روشی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌شود گفت در هر دو حالت همان‌طور است که می‌فرمایید. می‌ماند که در موقعی که خطورات شیطانی ورود می‌کند بنا به فرمایش آیت الله بهجت، باید آن را دنبال نکنیم تا به مرور از شدت و حدت آن کم شود. موفق باشید

21629
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. ببخشید من اخلاق بسیار تند و بدی با همه مخصوصا با همسرم دارم و بعد از عصبانیت و تندخویی شدیدم بسیار ناراحت میشم و روزها درگیر موضوع می شوم خودم رو سرزنش می کنم و بسیار گریه می کنم. آقای استاد اخلاقم بدجور قالب شده و اذیتم میکنه. حقیقتش همیشه فکر می کنم خدایی نکرده اگر برای همسرم اتفاقی بیوفته چطور باید صبوری و مهربانی و اخلاق بسیار نرمشو بیاد بیارم و طاقت بیارم. حالم خیلی بد است. شما برای من و همسرم دعا کنید که هر دو در کنار هم عاقبت بخیر باشیم. ممنون از توجهتون. لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید بهترین جایی که شیطان بهره‌های خود را می‌برد، تندی زن و شوهر نسبت به یکدیگر است. باید اصلی را بر خود بنیان کرد تا شیطان مأیوس شود. موفق باشید

21624
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. در بحث مبانی نظری نبوت می‌فرمایید اونجایی که شیطان سجده نکرد در مقام آدمیت بود نه شخص آدم و آنجایی که وسوسه کرد شخص آدم بود یه جا دیگه می‌فرمایید که شیطان در بهشت نزولی مقام آدمیت یعنی همه انسان ها را وسوسه کرد. جمع این دو رو نفهمیدم در بهشت نزولی جایگاه مقام آدمیت است یا شخص آدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  آن مرحله هم که شیطان در بهشت وسوسه کرد، باز وسوسه به آدمیت بود زیرا آدم به عنوان شخص، با زندگی دنیایی شروع می‌شود. موفق باشید

21571
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: آیا حوزه ولایت و هدایت پیامبران و امامان از جنس انسان علاوه بر انسان ها شامل اجنه نیز می باشد یا با توجه به آیه مبارکه «يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَ يُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَ شَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ» اجنه از جنس خودشان پیامبر دارند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبران و امامان ما، بر جنّیان نیز ولایت دارند. در این مورد می‌توانید به تفسیر سوره‌ی جنّ و کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

21558
متن پرسش
سلام علیکم: زیارت شما قبول یکی از اساتید عرفان فرمودند: «اولاً اینکه تحمل اذیت و آزار دیگران موجب رشد و منفعت سالک است، باعث نمی شود که ذمه آزار دهنده بریء شود هم حق الناس برگردن او است و هم حق الله» سؤال: شما قبلاً فرمودید (جواب سؤال20265 ) باید حضرت حق را مبنای همه آثار دانست تا همه چیزها را از حق بدانیم و یا اینکه بنا به گفته اساتید محترم نظر استقلالی نسبت به غیر نداشتن و همه این امور تحت تسلط، اذن و خواست خدا انجام می گیرد و به سود سالک است و موجب رشد وی می شود. پس با این توضیحات یادآوری شده چرا آن شخص اذیت کننده باید مشغول ذمه باشد و حق الناس و حق الله بر گردن اوست و باید مجازات شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آن استاد درست است زیرا مسئولیت آن فرد در جای خود محفوظ است و بالاخره ضعفی در آن فرد بوده‌است که خداوند او را جهت چنین آزاری انتخاب کرده مثل آن که شیطان را برای اغوای خلق انتخاب کرد زیرا شیطان روحیه‌ی استکباری داشت. موفق باشید

21502
متن پرسش
با سلام محضر عبدالله طاهرزاده: در سوال 21498 فرمودید شاید هم تذکر فرشته باشد تا با عمق بیشتری دین را دنبال کنید. سوالی که پیش می آید اینست که ملاکی هست که بدانیم تردیدها منشا رحمانی دارند یا شیطانی و اگر فهمیدیم منشا شیطانی دارد باید بی اعتنایی کرد یا به دنبال تحقیق بیشتر رفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک تشخیص خطورات شیطانی از خطورات رحمانی، عبودیت است. چنان‌چه آن خطورات، ما را به عبودیت بیشتر راغب کرد، رحمانی است. موفق باشید

21481
متن پرسش
سلام علیکم: ازکجا می توان تشخیص داد گناه آدمی از ناحیه نفس است یا شیطان؟ از زنجان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه‌ پایه‌ی هر گناهی، نفس امّاره‌ی انسان است و شیطان بر اساس همین نفس امّاره وسوسه می‌کند. بدین لحاظ شیطان در قیامت به افرادی که آن‌ها را گمراه کرده است، می‌گوید: «فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم‏»(ابراهیم/22)  مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. موفق باشید

21431
متن پرسش
سلام حاجی جان: چند سوال: 1. اعتقاد شیعه اینه که همه پیامبران معصوم اند. خوردن حضرت آدم از درخت ممنوعه آیا گناه نبود؟ 2.آیا حضرت آدم بعد از آن قول دادند که گناه نکنند؟ (چند تا از بچه ها می پرسیدن اگه حضرت آدم قول داده گناه نکنه ما هم پس نباید گناه کنیم. 3. داستان حضرت یوسف در قرآن «هَمَّ بِها» یعنی چی؟ آیا حضرت یوسف هم تمایل پیدا کرد، که با عصمت منافات دارد؟ تعریف دقیق تقوا و ورع و تفاوت این دو چیه؟ در آخر اگه کتابی در مورد پاسخ به این شبهات سراغ دارید معرفی کنید. تشکر یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با عصمت پیامبران شده است که به عنوان نمونه یکی از سؤالات مطرح‌شده در آن کتاب را همراه با جواب آن، خدمتتان ارسال می‌شود:

سؤال: اگر انبياء در همه‏ ى مراحل معصومند، چرا خود قرآن تعبيراتى دارد كه در ظاهر مخالف عصمت آن‏هاست. مثل اين آيه كه مى فرمايد: «وَ عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي»[1] و آدم عصيان كرد و ضرر كرد.

جواب: در جواب به اين سؤال به موارد زير بايد توجه كرد:

1- عصيان يعنى مخالفت با امر، و امر يا ايجابى و مولوى است كه مخالفت با آن، منافى عصمت است. مثل مخالفت با دستورِ نمازخواندن. و يا امر خدا نُدبى و ارشادى‏ است كه مخالفت با آن، منافى عصمت نيست. مثل مخالفت با اين‏كه مى ‏گويند مستحب است قبل و بعد از غذا كمى نمك بخوريد.

2- غوايه: يعنى خسران، يعنى ترك امرِ «ندبى» كه موجب فوت فضيلت و ايجاد خسران است، پس آيه مى‏ فرمايد: آدم با امر ارشادى خدا مخالفت نمود و ضرر كرد و مخالفت با امر ارشادى خداوند منافى عصمت نيست.

علاوه بر موارد فوق بايد متوجه باشيد كه آدم در آن شرايط در بهشت برزخِ نزولى بود - بهشتى كه شيطان هم در آن بود - در آن عالم و مقام، هنوز تكليف و تشريع نبوده تا تخلف و عصيان از شريعت مطرح باشد. در نتيجه آن معصيت و گناه در آن مقام، ضد شريعت نبود كه زايل‏ كننده‏ ى عصمت باشد و تازه بعد از اين تخلف بود كه دستور آمد: «قُلْنَااهْبِطُوا مِنها جَميعاً، فَامّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّي هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُديَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»[2] به آن‏ها گفتيم همگى از بهشت خارج شويد، پس چون از طرف من براى شما هدايتى آمد، پس هركس كه از هدايت من پيروى كرد، او را خوف و حزنى نيست. تازه در اين آيه و بعد از هبوط از بهشت خبر از آمدن شريعت مى دهد و هدايت مطرح مى شود. پس قبل از آن كه در زمين هبوط كنند، شريعتى مطرح نبوده تا تخلف از آن مطرح باشد و عصيان صورت گيرد. از طرفى اگر عصيان آدم در مقابل امر مولوى بود بايد پس از توبه باز به بهشت برمى ‏گشتند، زيرا توبه از گناهِ مولوى و برگشت به حكم مولا، شخص را به شرايط قبل از گناه برمى‏ گرداند. پيامبر (ص) در اين رابطه مى‏ فرمايند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه»[3] توبه‏ كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. درحالى كه آدم وحوّا پس از توبه از بهشت خارج شدند، پس عصيان آن‏ها در مقابل امر مولوى نبود. مثل اين‏كه اگر يك كودك در مقابل توصيه‏ ى پدرش كه به او مى ‏گويد دست به آتش نزن و گرنه مى‏ سوزى، پس از دست ‏زدن و سوختن، توبه كند و بگويد غلط كردم، اين نوع توبه و پشيمانى چيزى از سوختن او نمى‏ كاهد. گناه آدم نيز از همين سنخ گناه بود كه در مقابل امر ارشادى خدا آن را انجام داده و به‏ همين جهت هم پس از اين‏كه آدم توبه كرد، باز حكمِ خروج از بهشت تغيير نكرد و آثار اين عصيان بر او جارى شد. پس گناه در مقابل امر مولوى نبود كه منجر به از بين‏ رفتن عصمت شود.

موضوع ديگرى كه مى‏ توان در مورد آدم با نعمتى بيشتر دنبال كرد مسئله‏ ى آدم است در دو مقام، يكى قبل از هبوطِ به زمين و حضور در مقام بهشتِ برزخ نزولى كه آن‏جا مقام «آدميت» مطرح است. در واقع آن آدم حقيقت همه‏ ى انسان‏ها است و به همين جهت شيطان پس از هبوط از بهشت با آدميت دشمنى كرد و نه با آدم، چون در آن بهشت هم با آدميت روبه‏ رو بود. به همين دليل دشمنى شيطان با فرزندان آدم كه حامل مقام آدميت هستند هنوز ادامه دارد. يكى هم علاوه بر اين مقام كه مقام آدميت است، موضوع شخص حضرت آدم است كه بعد از هبوط به عنوان ابوالبشر با او روبه‏ روئيم كه او اولين پيامبر است.

قرآن در مورد دشمنى شيطان با فرزندان آدم مى‏ گويد: «قالَ ارَأيْتَكَ هذاالَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ، لَئِنْ اخَّرْتَنِ الي يَومِ الْقيامَةٍ لَاحْتَنِكَنَّ ذُرَّيَّتَهُ الّا قَليلً»[4] شيطان گفت: آيا اين (آدم) همان است كه بر من برترى دادى؟ اگر به من فرصت دهى تا روز قيامت حتماً دهنه به فرزندان او مى‏ زنم مگر عده‏ ى كمى از آن‏ها را. در مورد تعليم اسماء به آدم هم مى ‏فرمايد: «وَعَلَّمَ ادَمَ الْاسْماءَ كُلَّها»[5] كه مسلّم اين آدم كه مفتخر به تعليم اسماء شده، شامل حضرت حواء و همه‏ ى انسان ها مى ‏شود. يعنى در واقع حقيقت آدم يا آدميت است كه مورد تعاليم اسماء قرار مى‏ گيرد كه آيه‏ ى اول سوره ‏ى نساء به آن اشاره دارد و مى‏ فرمايد: «يا ايّهَاالنّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثيراً وَ نِساءً» اى مردم نسبت به پروردگارتان تقوا پيشه كنيد، پروردگارى كه شما را از نفس واحد خلق كرد و از آن نفس، زوجش را نيز آفريد و از آن دو، مردان و زنان كثيرى به‏ وجود آمد. اين نفس واحده همان حقيقت آدم يا آدميت است.

حاصل سخن اين‏كه آدم در مقام بهشت اوليه، به عنوان آدميت مطرح است و آن حقيقتِ همه‏ ى انسان‏ها است، يعنى همه‏ ى انسان‏ها آن عالم را داشته‏ اند و همه به شجره‏ ى ممنوعه نزديك شده ‏اند و در نتيجه همه از بهشت خارج شدند و در زمين هبوط كردند تا از طريق زندگى زمينى هركس مقام و منزلت حقيقى خود را كسب نمايد و به بهشت و يا جهنمى برگردد كه خودش در زندگى زمينى براى خود ايجاد مى‏ كند.[6]

2- در مورد حضرت یوسف «علیه‌السلام» در ادامه‌ی آیه هست که اگر نور پروردگار خود را نمی‌یافت، یعنی آن نور پروردگار منجر می‌شود که مرتکب آن گناه نشود و همین نور و بصیرت موجب عصمت همه‌ی اولیای الهی است. 3- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌باشد تحت عنوان «اشکال در مورد عصمت سایر پیامبران» در صفحه‌ی 35 کتاب و خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید 

 


[1] ( 2)- سوره‏ى طه، آيه‏ى 21.

[2] ( 1)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 38.

[3] ( 2)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص: 180.

[4] ( 1)- سوره‏ى إسراء، آيه‏ى 62.

[5] ( 2)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 31.

[6] ( 1)- در رابطه با موضوع آدميت در بهشت مى‏توانيد به كتاب« هدف حيات زمينى آدم» از همين مؤلف رجوع فرماييد.

21388
متن پرسش
سلام علیکم: سوالاتی پیرامون بحث حیات زمینی آدم. ۱. نظر شما در مورد سجده ملائکه بر آدم در اینکه آیا منظور از ملائکه کل ملائکه بوده اند یا ملائکه زمینی چیست؟ بعضی بنا بر (۷۵/ص) معتقدند که فقط ملائکه زمینی سجده کرده اند چرا که در آیه فوق "العالین" استثناء شده است. نظر خود رو مستدل بفرمائید. ۲. نظر شما استاد عزیز در مورد اینکه امر بر ملائکه برای سجده بر آدم در اینکه تکوینی بوده و یا تشریعی و یا اصلا اصل موضوع تمثیلی بوده چیست؟ باز هم لطفا مستدل بفرمائید. با تشکر فراوان. التماس دعا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید زیرا قرآن در خطاب به شیطان می‌فرماید آیا استکبار ورزیدی یا از عالین بودی؟ یعنی فرشتگانی هستند که در خطاب سجده به آدم قرار نداشتند 2- مسلّم جریان سجده امری بوده که واقع شده، و همان‌طور که در کتاب مذکور عرض شد بر اساس آن مقام، امر، امرِ تکوینی است ولی همان امر تکوینی در حوزه‌ی موجودی مختار مثل شیطان، صورتِ اختیار به خود می‌گیرد لذا شیطان می‌تواند عصیان کند. و عکس آن را شما در اهل‌البیت «علیهم‌السلام» می‌بینید که در عین عصمت تکوینیِ آن‌ها، اختیار از آن‌ها سلب نمی‌شود. در این مورد خوب است به تفسیر آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب در المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید

21331
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی داشتم خدمتتون. سوال: شما در بحث هدف زمینی آدم (ع) فرمودید که امتثال ملائکه برای سجده بر آدم و در مقابل آن تمرد شیطان از سجده همه اموری تکوینی بودند. سوالات: ۱. اگر وجود شیطان طوری بود که تکوینا مخالف وجود انسان بود پس چرا خداوند او را امر به سجده کرد چرا که این کار او از سر تشریع و اراده نبوده بلکه امری وجودی بوده است. علاوه بر این ظاهر آیات این را می رساند که شیطان تشریعا این کار را انجام نداد و نه تکوینا (۱۲/اعراف) زیرا خودش می گوید چون من از او برتر هستم سجده نکردم. او نگفت که من وجودا با او مخالف هستم. ۲. اگر این امر خداوند امری مولوی نباشد و همان طور که فرمودید عصیانی به دنبال نداشته باشد پس چگونه خداوند سبحان شیطان را مطرود از درگاه خود اعلام کرد، زیرا در این صورت او اصلا گناهی نکرده است؟ ۳. علاوه بر این شما فرمودید که شیطان بنیانا در مقام عصیان است، اگر چنین است پس چطور آن همه سال خداوند را عبادت کرد در حالی که بنیانا عصیان کار است‌، و اصلا آیا ممکن است خداوند موجودی را بنیانا عصیان کار خلق کند؟ با تشکر از وقتی که می گذارید. یا علی.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور علامه طباطبایی از آن جمله آن است که خداوند چنین بستری را تکویناً فراهم کرد ولی شیطان خودش با انتخاب خود شیطان شد. عیناً در مقابل این امر، طهارت تکوینیِ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» را دارید که آن طهارت تکوینی، انتخاب را از آن‌ها نمی‌گیرد و آن‌ها هستند که باید آن را حفظ کنند 2- وقتی گفته می‌شود حکمی ارشادی است، یعنی آثار آن به طور مستقیم به خودِ طرف برمی‌گردد مثل آن‌که به کودکی بگوییم نزدیک بخاری نشود، وگرنه می‌سوزد 3- شیطان کاری کرد که بنیانش بدی شد و اراده کرد و قسم خورد که بندگان خدا را گمراه کند. و به این معنا می‌توان گفت بنیانِ او عصیان است. موفق باشید

21309
متن پرسش
سلام علیکم: سوال: شما در بحث حیات زمینی آدم فرمودید که مسجود ملائکه در واقع خداوند بوده، این در حالی است که خودتان هم بعد همین روایت پیامبر (ص) آوردید که این روایات در ظاهر کاملا در تنافی با حرف شماست: ان الله تبارک و تعالی خلق آدم فاودعنا صلبه و امر الملائکه باسجود له و تعظیم لنا و تکریما. عنایت دارید که حضرت می فرماید سجده بر آدم بوده (باسجود له) و مسجود هم خود حضرت آدم (ع) بوده و در واقع این سجده تعظیم و تکریم ما (معصومین (ع) بوده و نه معاذالله شرک به خدا. پس گفته شما در تنافی با این حدیث است. اصلا این سجده سجده عبودیت نبوده بلکه همانطور که در حدیث آمده سجده تکریم و تعظیم بوده. به این معنا که اگر انسان می خواهد به حقیقت خود برسد باید مطیع محض اهل بیت (ع) و معصومین (ع) باشد. لطفا توضیح دهید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مظهر کامل آیه‌ی «علّم آدم الاسماء کلها» اهل‌البیت‌اند و اسماء الهی یعنی انوار حضرت حق و تکریم اهل‌البیت یعنی تکریم اسماء و انوار الهی. موفق باشید

21302
متن پرسش
سلام و خدا قوت: بنده فردی هستم که همه نمازهایم را اول وقت به جامی آورم. هر روز قرآن می خوانم. مقید هم هستم. مداومت بر خواندن ادعیه و مخصوصا زیارت عاشورا هر روزه. اما به هم ریخته هستم. بی انگیزه ام. بی هدفم. روحیه و انگیزه فعالیت ندارم. متاسفانه هر چه نذر و دعا می کنم برای گشایش مشکلاتم وضع بدتر می شود و حداقل هیچ اتفاقی نمی افتد. به شدت کم آوردم. طاقتم تمام شده. کلا ناامید شدم. روشهای متفاوتی را تجربه کردم. اما فقط مسکن نهایت یک ماهه بوده! ظاهر موفق و شادی دارم. مداومت بر زیارت عاشورا دارم. معتقدم گشایش و هدایتم در دستان با کفایت حضرت اباعبدالله است. اما بعد سالها چله خواندن و مداومت بر خواندن عاشورا و رفتن به کربلا و حتی پیاده روی نتوانستم با امام ارتباط بگیرم و کسب فیض کنم. و از سردرگمی و بی انگیزگی هنوز رهایی نیافتم. اوضاعم پیچیده تر شده و بدتر اما بهتر نشده. اصلا نمی دانم چگونه بفهمم امام من را قبول کردن یا نه. کلا بهم ریخته و سردرگمم. گره هایی در زندگی دارم که گشایش ندارد. سالهاست نذر عاشورا انجام دادم و خواندم. نذری که هر کس با یک بار خواندن به گشایش می رسید اما من بعد از پنج سال خواندن، بی جواب و بلاتکلیفم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید کنار این عبادات، معارف خود را رشد دهید. زیرا در روایات، مکرر تأکید شده‌ است عبادات به اندازه‌ی عقل مردم پذیرفته و قبول می‌شود. یعنی هرآن‌چه ما در معارف الهی رشد کرده‌ باشیم، عبادات‌مان برایمان نتیجه‌بخش خواهد بود. به همین جهت به فرمایش آیت اللّه ملکی تبریزی شیطان در انجام عبادات خیلی سر به سر ما نمی‌گذارد ولی در تدبّر و تفکر نسبت به حقایق، تا می‌تواند مانع می‌شود. خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

21284
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوالاتی که در مورد شماره بعدی نشریه خط در هفته گذشته برایتان ارسال نمودیم بدستتان رسیده است. چون هنوز جوابی نه به ایمیل و نه در قسمت پرسش و پاسخ نیافتیم. بحث در مورد دشمن اصلی حوزه و چگونگی مقابله با آن بود. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی جز همان سؤالات اولیه دریافت نکردم. مجدداً جواب آن‌ها ارسال می‌شود:

باسمه تعالی: سلام علیکم:

جواب سؤال 1- دشمن اصلی حوزه، غفلت از تبیین درست دین الهی است زیرا در صورت درست‌نشان‌دادنِ دین خدا در آن حدّ که انسان‌ها بتوانند از طریق شریعت الهی راهِ اُنس با خدا را بیابند، هر جریان منحرفی که راهِ ما را به سوی خدا می‌بندد و ما را نسبت به نور حق محروم می‌کند؛ معلوم می‌شود اعم از مارکسیسم، یا وهابی‌گری، یا فرقه‌ی احمد حسن، یا غرب و آمریکا. مشکل این‌جا است که اینان کالاهایی دارند که می‌تواند در عرض کالاهای ما خودنمایی کند وگرنه هرگز کالاهای این‌ها با حقیقتِ نورانی شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن‌گاه که درست مطرح شود، همطراز نیست.

جواب سؤال 2- آمریکا به عنوان نمود استکبار مقابل نور توحیدی است که انقلاب اسلامی در این تاریخ به ظهور آورده. توحیدی که ماوراء سکولاریته می‌خواهد بشر را متذکر این امر کند که تنها با ولایت الهی امورات دنیایی و آخرتی خود را می‌تواند سر و سامان دهد که تجسم عینی آن ولایت فقیه در مقابل ولایت شیطان است. به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً + يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً»(119 و 120/ نساء) هر آن‌کس ولایت شیطان را پذیرفت حقیقتاً در خسرانی بس روشن و مشخص قرار می‌گیرد. شیطان در راستای ولایت خود وعده می‌دهد و آرزوسازی می‌کند و نیست وعده‌های شیطان مگر فریب. و بدین لحاظ آمریکا شیطان بزرگ است و راه عبور از دشمنی آمریکا، نجات‌دادن انسان‌ها از وعده‌ها و آرزوهای شیطانی است.

جواب سؤال 3- دشمن از طریق جهلِ ما نسبت به حقیقت می‌تواند در حوزه‌ها نفوذ کند و حقیقت چیزی جز آن‌چه وَحی الهی بدان متذکر است، نیست. آری! آن‌چه وَحی الهی بدان متذکر است و نه آن‌که تنها وَحی الهی را بدانیم. وقتی مادر بر سر فرزندش فریاد می‌زند: صبر کن تا یادت بدهم، که به چه می‌گویند حرف‌شنوی؛ مادر می‌خواهد فرزندش را به حرف‌شنوی بکشاند، نه آن‌که حرف‌شنوی را برای فرزندش تعریف کند، بلکه می‌خواهد کاری بکند که او شنوایِ آنی شود که به ذاتش تعلق دارد، گونه‌ای فراخوانش یا «ندا»ست. و ما مدت‌هاست که معنای رجوع به حقیقت را با دروس رسمی حوزوی به حاشیه برده‌ایم و نهایتاً گمان می‌کنیم با یک درس اخلاق که عموماً آن را امری اعتباری می‌پنداریم، می‌توان مشکل عدمِ رجوع به حقیقت را جبران کرد. در حالی‌که اگر آن بحث اخلاقی مبتنی بر بنیادِ جان انسان‌ها نباشد، خود نیز علمی است بر علوم گذشته.

جواب سؤال 4- حقیقتِ دوران ما انقلاب اسلامی است. طلاب عزیز باید انقلاب اسلامی را بشناسند و بشناسانند.

تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع می‌شود به معنای پناه‌جستنِ قومی است به آن‌چه به عنوان تقدیر الهی و حوالتِ قدسی به عهده‌اش نهاده‌اند تا از زهر نیهیلیسم خود را و بشریت را رهایی بخشد و این با نشان‌دادن حقیقت ممکن است، حقیقتی که امری است تاریخی، و به عنوان امر تاریخی انسان‌ها را در گذر زمان فرا می‌گیرد و دگرگون می‌کند و بدین لحاظ حقیقت با انقلاب اسلامی آغاز می‌گردد و با انقلاب اسلامی نگهداری می‌شود تا سرآغاز آن قوم تاریخی را به همراه آورد و آن قوم از عادی‌شدن زندگی رهایی یابد.

حال سؤال این است با توجه به آن‌چه گفته شد آیا ما از حیث حضور تاریخی خود در سرآغاز هستیم؟ آیا ذات انقلاب اسلامی را به عنوان سرآغاز می‌شناسیم و به آن توجه داریم؟ یا با همان فهم قبلی به آن می‌نگریم و با آن همان معامله‌ای را می‌کنیم که با سایر اتفاقات انجام می‌دهید، زیرا عزمِ نظر به دوردست‌ها در ما مرده است.

خطر آن‌جاست که با فراموش‌کردن حضور تاریخی انقلاب اسلامی، حقیقت دوران فراموش شود و در این رابطه پوچ‌انگاری یا نیهیلیسم به سراغ طلبه می‌آید و از خود می‌پرسد مرا چه شده که با مطالعات حوزوی و عبادات شرعی احساس پوچی می‌کنم؟! موفق باشید

21262
متن پرسش
سلام علیکم: اگر اشتباه نکنم، حضرت آیت الله جوادی آملی در یکی از مباحث تفسیری‌شان استدلال می‌کردند که خداوند وقتی ادعایی را از جانب ماسوی الله مطرح می‌کند (یا به عبارتی نقل قولی می‌کند) در صورتی که آن کلام ناحق باشد، بعد نقل قول بلافاصله آن را رد می‌کند و حق را بیان می‌دارد. این کار برای آن است که حکیم نقل کلام باطل نمی‌کند مگر آنکه بطلان آن و حقیقت مطلب را هم در کنارش بیان نماید تا در میان خلق ایجاد شبهه نشود. اکنون سوال بنده: در آیاتی که در مورد ماجرای خلقت آدم ابوالبشر و سرپیچی شیطان از سجده بر او وارد شده است، در جایی شیطان صراحتا اغوای خود را به خداوند نسبت می‌دهد (الحجر ۳۹ و الاعراف ۱۶). عجیب است که در هیچ یک از این موارد خداوند بعد از نقل سخنان درشت شیطان، ادعای او را رد نمی کند! اگر آن قاعده را بپذیریم که خداوند در مقابل نقل قول باطل سکوت نمی‌کند و بلافاصله آن را رد و سخن حق را بیان می‌کند، در اینجا که شیطان اغوای خود را به فعل (یا اراده) خداوند نسبت داده است آیا سکوت خداوند را نباید مهر تاییدی بر این مطلب بدانیم؟ و اگر چنین است (و حقیقتا خداوند اراده فرمود در جریان خلقت آدم ابوالبشر شیطان او را اغوا کند) پس آن بحث عدالت خداوند چه می‌شود؟ موجودی را اغوا کردن و سپس مجازات کردن با عدل الهی چطور جمع می‌شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی ارزشمندی در رابطه با سخنان آیت اللّه جوادی اشاره فرمودید. ولی عنایت داشته باشید وقتی موضوع مورد بحث در آیات الهی شخصِ شیطان باشد که خداوند در موردش فرموده: «و ما یعدهم الشیطان إلا غرورا» یعنی شیطان هرچه ادعا کند جز فریب و دروغ نیست؛ پس عملاً آن نکته را متذکر شده که تأیید سخن شیطان نباشد که ادعا کرد پروردگارا تو مرا اغواء نمودی. زیرا آن‌چه مربوط به خودش بود و انتخاب و اراده‌ی خودش، به حضرت ربّ العالمین نسبت داد و مثل همیشه در این‌جا نیز فریب‌کارانه سخن گفت. موفق باشید

 

21230
متن پرسش
سلام: دو سوال داشتم ممنون میشم راهنمایی کنید: 1. با توجه به وجود چشم‌زخم، وجود خواست و اراده خدا چه می شود؟ مثلا خدا در نظر گرفته که فلان اتفاق برای فردی بیفتد ولی شخصی با حیله و جادو و .... جلوی آن را می گیرد. در این ماجرا پس اراده خدا چه می شود؟ آیا با وجود اراده خداوند عالم ما باید نگران کید خناسان باشیم؟ 2. چرا شما در سخنرانیهایتان از کسانی که از احساسات معنوی مردم استفاده می کنند و در مسجد به گدایی می پردازند صحبت نمی کنید؟ یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر کسی خودش زمینه‌های تأثیر دیگران را در خود نداشته باشد، کسی نمی‌تواند بر او تأثیر بگذارد و بدین لحاظ تاثیر آن فرد از اذن الهی بیرون نیست که مفصل این موضوع را می‌توانید در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، دنبال کنید 2- هر اندازه مردم به معارف اصیل الهی آشناتر شوند، راحت‌تر از احساسات بیجا می‌توانند عبور کنند. موفق باشید

21161
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بدون مقدمه بگویم که به توفیق الهی در مسیر معرفت نفس کتابهای «ده نکته از معرفت نفس»، «آشتی با خدا»، «برهان صدیقین و حرکت جوهری» را گذرانده ام و اکنون در اوایل کتاب معاد هستم این را گفتم که مربوط به سوالم می شود. استاد بطور خلاصه بگویم که چندی پیش یکی از اقوام به رحمت خدا رفت در یکی از مجالس ترحیم در خانه، شخصی وارد شد و به چای خانه امد و بدون مقدمه کارهایی انجام می داد اکثرت جمع جوان بودند. مثلا می گفت با خواندن دعایی هر کدام بخواهند به هر جایی می برم مثلا شخصی رو دست بر چشمش گذاشت و برد کربلا وقتی نفر چشمش را باز کرد گفت من در صحن و سرای کربلا بودم. یا شخصی رو برد مشهد دویاره دیگری رو کربلا و همشون تایید کردند. نمازش رو خواند و زیارت عاشورا خواند نوحه خوانی می کرد و دوباره شروع کرد. مثلا می گفت سوال تو ذهنتان را می گویم و دقیقا جواب می داد. یا می گفت مثلا فلانی اعتقاد به امام حسین زیاد داره یا اعتقاد فلانی با فلانی یکی هست یا شخصی که بچه دار می شد گفت من دوقلو می خواهم دعایی خواند و گفت مهرت کردم فرزند از سربازان امام زمان بشود. و خلاصه از این جور کارها. من از آن جمع جدا شدم و به حرمت مجلس ترحیم به اتاق دیگری رفتم بقیه می آمدند اصرار می کردند که بیا و بین چه معرکه ای دارد و همش درست درمی آید. من نرفتم تا اینکه خودش نزد من آمد و صلواتی فرستاد و خواست بنشیند که در قلب من تلاطمی عجیب رخ داد که حس کردم باید مجلس را ترک کنم و سوره فلق و ذکر لاحول و ولا قوه رو مرتب می خواندم و سریع از آن خانه رفتم که بعد آرام شدم و بعد به شخصی گفته بود این نفر (من) با من جور نشد و رفت. حالا استاد سوالاتی دارم که امیدوارم توضیحات کاملی بدهید تا ببینم با تفکراتم در طی این دو سال مباحث معرفت نفس در چه مرحله ای هست. ۱. استاد آیا اصلا جدا از حرمت مجلس ترحیم، این جور کارها اصلا درست هست؟ ۲. آیا این شخص قصد نفوذ در نفس دیگران را دارد و از علوم غریبه و جادو استفاده می کند؟ ۳. آیا درست است انسان نفسش را در اختیار چنین افرادی قرار دهد؟ ۴. آیا این جور کارها ادعای نوعی ربوبیت نیست؟ ۵. آیا «آنکه اسرار ازل آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند» درست است؟ ۶. در برخورد با چنین افرادی تکلیف چیست؟ کار من درست بوده؟ ۷. در چنین موقعی بهترین روش یا ذکر چیست همان به یاد خدا بودن کافیست یا کار دیگری باید؟ ٨. آیا این افراد شامل داستان مولوی که شخصی قصد فراگرفتن زبان حیوانات داشت در سوال ۶۰۱۰ می شوند؟ ببخشید که وقت شریفتان را گرفتم امیدوارم توضیح مفصلی بدهید تا ببینم چقدر با عقایدم در این دو سال حرکت در مسیر معرفت نفس نزدیک است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه! بیشتر تصرف در خیال است طرف به کربلایی می‌رود که در خیال خود دارد 2- ظاهراً همین‌طور است 3- نه  4- در هرحال خوب نیست  5 و 6- به نظرم کار شما درست بود، زیرا ما باید بیشتر تشنه‌ی معارف باشیم، نه تشنه‌ی این نوع کارها  7- ذکر آیت اللکرسی  8- هرچه هست حتی اگر کرامت هم باشد، کارِ ما باید نظر به توحید الهی باشد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» است. موفق باشید

21099
متن پرسش
سلام: در مفاهیم شما می خوانیم که انسان جهان کوچک است یعنی برزخ، باطن عالم ماده و عقل، باطن عالم برزخ و ... است و هرچه موجود مجرد به مراتب بالاتر نائل می شود جامع تر می شود یعنی من ما باطن تن ما است و.... یعنی سیر انسان از خود مادون به خود عالی است یعنی سیر از خود در خود به خود و این هم بدون تزکیه پیش نمی آید. حال سوال من این است که جنیان شرور که تزکیه ای نکرده اند و این مراتب را پشت سر نگذاشته اند چه طور پیش از تولد پیامبر وارد باطن عالم می شدند و می توانستند اخبار کسب کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که جنیان صعود می‌کنند مراتب مثالیِ عالَم است و نه مراتب عقلی. و نوع خلقت آن‌ها طوری است که بدون تزکیه می‌توانند چنین حضوری در عالَم مثال و خیال داشته باشند و این به خودی خود برای آن‌ها کمال نیست، مثل کاری که مرتاض‌ها می‌کنند. آری! اگر انسان با نیّت عبور از عالم ماده و سیر به سوی حقیقت به عالَمِ مثال برسد و عالم مثال برای او آینه‌ی نمایش عالم عقل شود، برایش کمال خواهد بود. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!