بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معرفت نفس

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8074
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز ایا نفس ما در ایجاد یا خلق بدن مادی ما دخالت دارد؟حتی واسطه ی این کار هم نیست؟یعنی به کلی علت معده است یا میتواند علت حقیقی هم باشد؟اگر جواب منفی ست چگونه یک عارف میتونه بدنش را حذف کند.مثل آقای قاضی که ده روز از ماه رمضان در هیچ کجا نبودند یا حضرت امام،یا حضرت عیسی علیه السلام که بدن مادی ندارند ولی زنده اند وبا ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با بدن مادی حاضرمیشوند.؟... آیا این نظر درسته که نفس در ایجاد بدن مادی نقش دارد به طور تکوینی،و اگر شخصی بتواند به مرحله ای از کمال برسد میتواند به این تکوین دست پیدا کندو به صورت اختیاری بدن خود را ایجاد کند؟با تشکر التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در بحث برهان صدیقین و حرکت جوهری باید جواب این سؤال را پیدا کنید. در هرحال اگر انسان به مبادی ایجاد بدن خود دست یابد می‌تواند تصرفاتی در آن بکند ولی این چیزی است ماوراء جنبه‌ی طبیعی نفس ناطقه، به تزکیه مربوط است. مثل آن‌که ائمه«علیهم‌السلام» ماوراء نفس ناطقه‌ی خود در عالم تصرف می‌کنند. موفق باشید
8046
متن پرسش
ضمن عرض سلام >>> اختلال تجزیه هویت(هویت پریشی)، که اختلال شخصیت چند گانه هم نامیده می شود عبارت است از وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز که به تناوب رفتار را کنترل می کنند. معمولا این شخصیت ها نام و سن و مجموعه ای از خاطرات و رفتارهای ویژه خود را دارند. بیشتر در‌‌‌ http://en.wikipedia.org/wiki/Dissociative_identity_disorder من کتاب خویشتن پنهان شما را خوانده ام و برایم یک سوال پیش آمده است. اختلال روانی تحت عنوان اختلال تجزیه هویت وجود دارد که افرادی که این بیماری را دارند چندین شخصیت متفاوت دارند. وجود روح با توجه به وجود این اختلال چگونه توجیه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بالاخره روح این افراد است که گرفتار این تصورات چندگانه شده است. همان‌طور که روح موحدین است که منوّر به تصور درستی از خداوند می‌شود. موفق باشید
8004
متن پرسش
سلام الان ما سیر انسان شناسی را کار می کنیم و کتاب انسان از تنگنای بدن تا فرا خنای قرب الهی هستیم پیشنهاد شما بعد ازپایان این کتاب چه کتابهایی است؟ آیا سیر موضوعی خوب است ؟ سیر آثار یک شخصیت چه طور؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بعد از آن اگر «خویشتن پنهان» را نیز کار کرده‌اید، به مباحث معاد بپردازید و آثار آیت‌اللّه شجاعی نیز در این راه نکات خوبی به شما می‌دهد. موفق باشید
7944
متن پرسش
سلام وزیارت قبول وآرزوی سلامتی. استادیه سالی است که جمعی هستیم 4نفره دانشجو درتهران ومی خواهیم امسال دیگر لبیک جدی تری به مسئله ی فرهنگی که رهبری فرمودند(که خیلی وقت است فرمودندوگوش ماکرشده!) انجام دهیم(برای خودسازی خودمان وبعد دیگران)اما مشکلی که داشتیم درسال پیش والان برنامه ریزی وشروع وغایت وروش آن والویت بندی مشکلات ومسائل چون اینقدر زیاد هستند که نمی دانیم از کجا شروع کنیم وراه آن؟ درخواست:شما که چندسالی است مشکلات را دیده اید وکارهایی که کرده اید و عالم امروزه را خوب تحلیل می کنید ما بایدچه کار کنیم تا کاریکاتوری کار نکنیم ؟واز کجاشروع کنیم؟و معرفی کتب وصوت واستادی در تهران؟ باتشکر فروان.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: فرهنگ همچون هوا است. یعنی باید به دنبال فضایی باشیم که روح‌ها را تغذیه ‌کند و از این جهت کار فرهنگی با کار تبلیغاتی تفاوت دارد. به نظر بنده ما در این تاریخ در سه موضوع باید کار کنیم؛ یکی در موضوع معرفت نفس و دیگر در شناخت جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و سوم در شناخت غرب، تا فضای فرهنگی جامعه از اعتبارات به حقایق سیرکند. موفق باشید
7954
متن پرسش
سلام با توجه به این که تمام افعال انسان اثری در بدن دارند پس چرا ما افعالمان را به روح یا من هم نسبت می دهیم؟. بنده اگر اشتباه نکنم از آقای طباطبایی مفسر بزرگ خواندم که فرمودند ما افعال و حالت هایمان را علاوه بر این که به جسم نسبت می دهیم به روح هم نسبت می دهیم. استاد بزرگ این را از کجا می گویند؟ آیا این باب خرافی گری را باز نمی کند که ما هر عملی را به غیب نسبت بدهیم مثلا عطسه کردن را دلیل بوسه ملائک بر گونه هایمان بدانیم و .....؟؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: انسان با اراده‌هایی که دارد بدن را در قبضه‌ی خود قرار می‌دهد و از طرفی اراده‌های انسان تحت تأثیر عواملی است از جنس همان اراده و این یک بحث معرفت نفسی است. در آن دستگاه به خوبی روشن می‌شود که منظور از این نوع سخنان که جنابعالی تصور می‌فرمایید خرافه است چیست. موفق باشید
7929
متن پرسش
سلام مگر نه این است که وجود پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از وجود حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» شدید تر است پس چرا ایشان برای قبض روح پیامبر وارد می شوند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» فقط نظر نفس ناطقه‌ی حضرت را از تدبیر بدن مبارک رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» قبض می‌کنند، ولی مقام قدسی و حقیقت« اوّلُ ما خلق اللّه» ‌بودن آن حضرت در جای خود محفوظ است. موفق باشید
7916
متن پرسش
سلام علیکم در شرح ده نکته فرمودید که حضور خداوند کامل و تمام است . حضور ملائکه هم با توجه به مجرد بودنشان کامل و تمام است سوالم این است که آیا حضور نفس من یا هر انسان دیگری (هر چند حضوری ضعیف باشد) آیا کامل و تمام است. یعنی «من» در همه جای عالم حضور (هر چند ضغیف باشد) دارم؟ یعنی مثلاً حضور «من» در سیاره مشتری هم هست و در عمق اقیانوس هم هست و ... جواب این سوال برایم خیلی مهم است. اگر اینطور باشد واقعاً امری شگفت است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین طور است. بحمداللّه در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» به این موضوع پرداخته‌ایم، موضوع از این هم شگفت‌آورتر است. موفق باشید
7875
متن پرسش
با سلام مرحوم ملاصدرا در حکمت العرشیه ، قاعده 8 از مشرق 2، صفحه 23 می فرمایند: للنفس الآدمیه کینونه سابقه علی البدن من غیر لزوم التناسخ و الروایات فی هذا الباب من طریق اصحابنا لا تحصی کثره حتی کینونه الارواح قبل الاجساد کانها کانت من ضروریات مذهب الامامیه رضوان الله علیهم. این گفته با سخن دیگر ملاصدرا که می گوید النفس جسمانیه الحدوث تعارض و تناقض ندارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نتایجی که ملاصدرا می‌گوید و نظر به روایات دارد به معنای آن است که روح در برزخ بدن خاصی مطابق عقاید و اعمالش پیدا می‌کند و از طرفی می‌فرماید: بستر جسمانی زمینه‌ای است تا روح در آن حادث شود حال این روح با بدنی مناسب عقاید و اخلاق در برزخ و قیامت ظهور می‌کند با توجه به این دو امر تناقضی پیش نمی‌آید. موفق باشید
7848
متن پرسش
سلام در دیوانگی آیا من انسان مریض شده و روی تن تأثیر می گذارد ؟ اگر این طور نیست چه جوری بعضی بیماری ها رو من هست بعضی رو تن
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در دیوانه‌گان نسبت بین تن و نفس‌شان مختل شده‌است به طوری که از یک طرف قوه‌ی واهمه‌ی آن‌ها گرفتار تصورات غیر منطقی شده ـ ‌بدون این‌که فطرت آن‌ها خراب شده‌ باشد‌ـ و از طرف دیگر اعضایی که باید ما فی الضمیر آن‌ها را اظهار کند خراب شده است علاوه بر آن‌که فراموش نمی‌فرمایید اختلالات قوه‌ی واهمه در رابطه با بدن و نیازهای جسمی صورت می‌گیرد و شخص چون برای بدن خود و یا شخصیت تصوری‌اش جایگاهی قائل است که واقعیت ندارد، واهمه‌ی او از مسیر اصلی خارج می‌شود و گرنه نفس ناطقه در ذات خود به عنوان مخلوقی از مخلوقات خدا پدیده‌ی متعادلی است و در همین رابطه خداوند می‌فرماید «و نفس و ما سواها» قسم به نفس و آن تعادلی که دارد. موفق باشید
7807
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم خلقت جنین در رحم آیا توسط ملائکه شکل می گیرد یا توسط نفس؟آیا می توان گفت جنین تا مدت 4 ماه توسط ملائکه صورتگری می شود و بعد از آن که نفس بر اساس حرکت جوهری ظهور می کند و بعد ماورائی انسان در ظرف بدن تجلی می کند،این تدبیر توسط نفس انجام می شود؟ چرا در آیه 6 سوره آل عمران - هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاء لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ،این صورتگری را مستقیما به ذات خداوند با لفظ هو بیان کرده و از الفاظی نظیر انا نصورکم که نقش ملائکه را بیان کند در آیه نیامده است
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هر حرکتی که در عالم صورت گیرد، حتی نزول یک قطره باران، با هدایت و مدیریت ملائکةالله انجام می‌شود هر چند صورت ظاهری آن را در عالم ماده با جاذبه‌ی زمین می‌یابید. مثل حرکات دست که باطن آن مربوط به نفس ناطقه‌ی انسان است هرچند صورت ظاهری آن با قبض و بسط ماهیچه‌ها و حرکات استخوان‌ها و سوخت و ساز داخلی ظاهر می‌شود. در مورد حرکات جنین نیز موضوع از همین قرار است که شما مدیریت ملائکه‌الله را در نفس ناطقه می‌یابید و در هر حال این ملائکه‌الله هستند که در حرکات نفس ناطقه صورت‌گری را به ظهور می‌رسانند، همان‌طور که در زندگی دنیایی نیز نفس ناطقه‌ی شما با الهامات ملائکه‌الله اراده‌های مختلف را دارا است این‌که در بعضی موارد خداوند اراده‌ها و افعال خود را به صورت فردی می‌آورد به جهت آن است که می‌خواهد ما را متوجه کند که در نهایت ماوراء نظام عالم این خداوند است که کارها به وسیله‌ی او انجام می‌گیرد. موفق باشید
7812
متن پرسش
با سلام اینکه می گویید زن و مرد تنها در جسم متفاوت هستند و در روح نه و اینکه حقیقت هر انسانی من اوست و روح و نفس اوست و روح و نفس انسانها یکسان است ، پس زن و مرد در حقیقت انسانی خود یکسان هستند. سوال من این است: مگر نوع احساسات زن با نوع احساسات مرد متفاوت نیست؟ نوع تمایل مرد به زن با نوع تمایل زن به مرد متفاوت نیست؟ مگر مثلا زنها مهربانتر و عاطفی تر نیستند؟ مگر بسیاری از این دست روحیات در زن و مرد فرق نمی کند؟ خب . اینها که گفتم مگر جزء ویژگی روحی نیست؟ یعنی جدا از جسم است. خب این ویژگیهای روحی که فرق می کنند. پس یعنی روح زن و مرد هم علاوه بر جسمشان فرق می کند. پس چطور می گویید که در نفس انسانی زن و مرد یکسانند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن‌جایی که قرآن در ابتدای سوره‌ی نساء می‌فرماید «همه‌ی انسان‌ها از نفس واحده خلق شده‌اند» می‌توان گفت: حقیقت انسان‌ها مافوق زن و مرد بودن آن‌هاست و زن و مرد بودن مربوط به بدن است ولی این را نیز باید متوجه بود که بالاخره روح هر انسانی است که بدن خود را می‌سازد و اگر آن روح، در خودش گرایشی به مرد بودن یا زن بودن نداشت بدن زن و یا مرد بودن خود را نمی‌ساخت و لذا از این جهت نمی‌توان از تفاوت روحی زن و مرد غفلت کرد. موفق باشید
7789
متن پرسش
سلام استاد عزیز با عذرخواهی از تصدیع مجددا اوقات. پیرو سوال 7784، بنده سیر انسان بعد از مرگ در مقوله معاد را مد نظر داشتم. ظاهرا انسان بعد از مرگ هم سیری دارد آیا این سیر به محو کامل تشخص و تمایز انسان تا آن جا که کاملا در ذات احدی فانی شود منجر می شود یا این که انسان تا ابد شخصیت متمایز خود را در آخرت حفظ می کند؟ ظاهرا آیه کل من علیها فان و یبقی وجه ربک... با حالت اول انطباق دارد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان با انتخاب‌های خود هویت خود را می‌سازد و ابدیت او همواره با همین هویت همراه است هیچ‌وقت تشخص او از بین نمی‌رود، در عین آن‌که در حق فانی است. فانی‌شدن آنچه در زمین است و باقی‌بودن وجه رب با این موضوع منافات ندارد، زیرا در قیامت همه‌ی مخلوقات بالحق موجودند و با وجه حقانی‌شان در محضر حق حاضر می‌شوند که در اصطلاح عرفانی به آن تلوین بعد از تمکین می‌گویند. در این مقام هر موجودی خودش است ولی با جنبه‌ی حقانی‌اش، حتی اهل جهنم با جنبه‌ی حقانی غضب الهی در قیامت هستند و جاودانه در آتش‌اند و عذاب می‌بینند. موفق باشید
7767
متن پرسش
ضمن سلام و احترام. سه سوال بسیار مهم دارم : 1) نظر به اینکه قبلا فرموده بودید تمارین یوگا را می توان با نگاه مثبت انجام داد و منعی ندارد، تمرین های یوگا و حتی تمرین های تمرکزی آن رو اگر با چه رویکرد و نیتی انجام بدهیم اشکال ندارد و اثر مثبت هم دارد ؟؟ رویکرد و نیت ما باید چه باشد؟؟؟ 2) انجام تمرین های تمرکزی در یوگا با انجام آن تمرین ها با رویکرد صحیح ، چه تفاوتی دارند که یکی موجب شقاوت و دیگر زمینه ی سعادت بشر است ؟ 3) از کجا و با چه ملاکی بفهمیم چه تمرین هایی از فرق انحرافی ( مثل تمرین چشم سوم) قابلیت این را دارند که در مسیر درست هم از آن ها استفاده بشود ؟؟؟ لطفا پاسخ مبسوط با استدلال بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1 و 2- تمرکزدادن روح بر جسم کار خوبی است تا اراده هرچه بیشتر جسم را در اختیار بگیرد و در جسم نفوذ کند که با تمرکز به صورت مستمر معنا پیدا می‌کند. ولی تمرکز با انگیزه‌های دیگر را نباید دنبال کنیم 3- در تمرین‌های انحرافی اولاً: مبنای عقلانی مدّ نظر انسان نیست ثانیاً انگیزه‌ی انسان در مسیر نفی انانیت و رجوع به حضرت اللّه نمی‌باشد. موفق باشید
7775
متن پرسش
سلام علیکم آیا این جملات صحیح هستند؟ ۱- هدف حیات انسان ملافات خداوند است. ۲- کمال انسان در رسیدن به بالاترین لذت است و خداوند هم انسان را برای همین آفریده است و تقرب یعنی صعود از یک لذت سطحی تر به یک لذت عمیق تر. ۳- همه حرکتهای انسان در حقیقت تجلی میل لذت طلبی اوست حتی طلب رضای خداوتد و اخلاص و انسان هیچ کاری بیرون از دایره لذت طلبی اش نمی‌تواند بکند. ۴- کدام یک از این اهداف در حیات بشر غایی ترند: ملاقات خدا، لذت، بندگی؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: واژه‌ی لذت‌طلبی واژه‌ی لغزنده‌ای است و ناخودآگاه ذهن را از آنچه مقصد اصلی سیر إلی اللّه است منحرف می‌کند. در تجربه‌ی عارفان پس از سال‌ها نفی خودخواهی، احساس قرب الهی آنچنان آن‌ها را به شعف می‌آورد که با تمام وجود فریاد برمی‌آورند: «یا لَیْتَ قَوْمی‏ یَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لی‏ رَبِّی وَ جَعَلَنی‏ مِنَ الْمُکْرَمین‏» ای کاش مردم می‌دانستند چگونه پروردگارم همه‌ی موانع اُنس با خودش را از میان برداشت و مرا در زمره‌ی مکرمین قرار داد. پس می‌توان گفت: از طرف ما بندگی مطرح است و از طرف او لقاء. و در این رابطه قرآن می‌فرماید: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» هرکس می‌خواهد به لقاء خدا برسد باید عمل صالح انجام دهد و در عبادت پروردگارش به هیچ‌چیزی غیر از حق نظر نکند. موفق باشید
7759
متن پرسش
سلام علیکم کتاب معرفت نفس آقای حسن زاده مانند کتاب معرفت نفس شما مباحث را مطرح کرده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حضرت آیت‌اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» قله‌ی درک و ارائه‌ی معرفت نفس هستند. راه را ایشان در جلوی ما باز کردند. موفق باشید
7764
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشیدبه دستاندرکاران سایت میزان آیااستادشرحی برکتاب معرفت النفس والحشر(سی دی)دارندیاخیر؟چون درسایت چیزی ندیدم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فعلاً کتاب با ویرایش مجدد در زیر چاپ است. کیفیت صوت شرحی که قبلاً داده شده بسیار نامناسب است. موفق باشید
7712
متن پرسش
باسلام وخدا قوت به شما برادر گرامی.باتوجه به اینکه درسیروسلوک عملی مزاج بدن نیز عامل تاثیرگذاری است وهرچه معتدل تر باشددریافت حقایق نیز بهترخواهد بود.حال چگونه مزاج خود را معتدل کنیم ؟آیافقط با اصلاح تغذیه ؟یا موارد دیگر نیز دخالت دارد؟مزاج من صفراوی است و27سال دارم .لطفادرصورت امکان در موردتغذیه هم برنامه ای ذکر بفرمایید. من الله توفیق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این حرف درستی است که هرچه مزاج بدن متعادل‌تر باشد روح راحت‌تر می‌تواند به عوالم بالاتر سیر کند ولی فکر می‌کنم اگر با همان دستورات اولیه‌ی دین، مزاج خود را تربیت کنیم کافی باشد. مثل آن‌که فرموده‌اند تا گرسنه نیستید غذا نخورید و قبل از سیرشدن دست بکشید و چند نوع غذا نخورید و غذاهای ساده استفاده کنید و هر روز غذای گوشتی نخورید و در ماه حتی الامکان سه روز روزه بگیرید. در مورد انواع مزاج‌ها و تغذیه‌ی مناسب هر مزاج، بنده چیز زیادی نمی‌دانم. موفق باشید
7720
متن پرسش
سلام استاد عزیز 1-ایا انجائی که می فرمائید ضعیف شدن روح درایجاد بیماری موثراست این ضعیف بودن روح به مومن وغیر مومن بستگی داردومنظور از ضعف روحیه دراین مورد چیست 2-ایا اینکه بیماری دراثر ضعف روحیه است یاعامل خارجی دارد قابل تشخیص است
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است، هر اندازه که روح با اُنس با خدا قوت یابد تأثیر عوامل بیماری‌زا کمتر می شود 2- عامل خارجی مثل شمشیر یا سمّ حکم جدایی دارند و ملاحظه می‌کنید که هم شمشیر فرق مبارک امام را می‌شکافد و هم سمّ جگر مبارک امام را تکه‌تکه کرد. موفق باشید
7722
متن پرسش
با سلام و آرزوی توفیقات روز افزون خدمت استاد عزیز در دستگاه دین، در سیر الی الله آیا رفع حجب همان مبارزه با هوای نفس است؟ یعنی آیا همه حجاب های بین عبد و رب از جنس هوای نفس عبد است؟ و می‌توان سیر نفس را فقط در مبارزه با هوای نفس خلاصه کرد؟ به عبارت دیگر آیا وقتی پرده ای برای عبد کنار می‌رود این در واقع بخشی از هوای نفس او بوده که زائل شده است؟ و آیا اگر در عبادتی مبارزه با هوای نفس نباشد سیری هم صورت نمی‌گیرد؟ آیا توجه به حق چیزی جز سرکوب هوای نفس است؟ آیا برای نزدیک شدن به خدا کاری به جز مبارزه با هوای نفس هم لازم است؟ مثلا کسی که نفسش به نماز علاقمند شده است و میلش به نماز است اگر بخواهد سیر بیشتری داشته باشد باید به دنبال سرکوب هوای نفس دیگری در نماز بگردد و از این طریق رفع حجاب کند یا همان نماز با علاقه هم می‌تواند عامل سیر باشد؟ چگونه؟ یا تکرار ذکر که در آن مبارزه با نفسی نباشد حاصلی ندارد؟ به بیان دیگر سیر به سوی خدا ناشی از چیست؟ آیا سیر الی الله فقط به دلیل رفع هوای نفس است؟ یا اگر نفس هیچ هوایی هم نداشته باشد باز هم سیر ادامه دارد؟ برخی از دوستان ما میگویند: خدا که حاضر است پس فقط ما باید رفع حجاب کنیم و این حجاب ها فقط هوای نفس ما هستند، آیا صحیح است؟ آیا نفس برای ملاقات خدا فقط باید هوایش را سرکوب کند یا نیاز به تغییرات دیگری هم دارد؟ به عبارت دیگر آیا نفس ما همین الان ظرفیت ملاقات با خدا را دارد و فقط مشکلش هوای نفسش است؟ ببخشید که سوال را به اشکال مختلف تکرار کردم. امیدوارم خداوند منظور من را به قلب شما برساند. با تشکر فراوان از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حقیقت انسان که همان فطرت یا قلب اوست خدا را می‌شناسد و هم‌اکنون توان اُنس با خدا را دارد و مرتبه‌ی بالاتر از قلب، روح است که مقام مشاهده‌ی حضرت حق است. یک قاعده‌ی کلی داریم و آن این‌که توجه به غیر حق، حجاب بین ما و خدا می‌شود و عموماً این توجهات را نفس امّاره ایجاد می‌کند. پس اگر بتوانیم به جای نظر به غیر حق به حق نظر کنیم به عالی‌ترین مقصد و هدف نظر کرده‌ایم و از آن به‌بعد به نور حق به قرب بیشتر نایل می‌شویم. در این دستگاه معلوم است که باید تکلیف خود را با میل‌های نفس امّاره تعیین کنیم تا در مسیر صحیح قرار بگیریم و دستورات شریعت برای همین امر است. موفق باشید
7724
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد ابتدا از حضرتعالی در خصوص ارسال بایسته های اقدام کلان فرهنگی تشکر می کنم و چند سوال مهم : بنده بعد از اتمام دانشگاه وارد بر حوزه شدم و در حالی پایه اول را سپری می کنم که کمتر بهره ای از این بخش نصیبم گشته است. از آن شور و حالی که 5 سال پیش از مباحث معرفت نفس گرفتم و حس حضوری که درک کردم در اینجا خبری نبود. هر چه خودم نگاه می کنم متوجه می شوم طریق من روش داشمندی نیست که انبار اطلاعات باشم بلکه آنچه روح مرا ارضا می کند روش اندیشمندی و طهارت باطن است که با درک حضور حضرت رب العالمین جلا و علا حاصل می گردد. و در این بین ازدواج را بسیار برای خود لازم می یابم چرا که اقتضای شرایط سنی ام (28 سال) و آنچه که در این بین از انس نصیبم می شود را موثر در تمرکز و جمع حواس می دانم . بر این اساس در خصوص معرفت نفس و ازدواج برنامه جدی دارم. بنده با یک هدف بسیار متعالی وارد بر حوزه شده ام اما متاسفانه تا کنون شاید 10 درصد آن محقق نشده باشد و شور و رغبت را از من در مطالعه جدی و مباحثه ربوده است. گویی نوعی افسردگی برای من ایجاد شده و قلب من محبوب خود را گم کرده و لذا در جستجوی این محبوب به همسری صالح و معرفت حضوری پروردگار می اندیشم. در نظر دارم در تابستان امسال برخی دروس را ارتقائی بخوانم تا در سال تحصیلی جدید فرصت بیشتری برای پیگیری آنچه تشنه آنم داشته باشم. نظر حضرت عالی در این خصوص چیست؟! بنده در مسیر ورود به حوزه فشار زیادی را تحمل می کنم و لذا نمی توانم خود را با بی ثمری مواجه ببینم. از اینکه بنده را راهنمایی می فرمائید سپاسگزارم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این‌که می‌فرمایید می‌خواهید بعضی دروس را ارتقائی بخوانید اشکالی ندارد، ولی در مورد ادبیات عرب کوتاهی نکنید و نیزانتظار نداشته باشید در ادبیات عرب هم مثل معرفت نفس در حال حضور باشید. ادبیات عرب جنبه‌ی «راه» را دارد برای رسیدن به مقصد. راه؛ مقصد نیست که انتظار حال حضور از آن دارید. در موضوع ازدواج هم بنده دعا می‌کنم به بهترین نحو موفق باشید. موفق باشید
7700
متن پرسش
باسلام منظور از این بیت چیست ؟ ماننده ی ستوران در وقت آب خوردن /
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یعنی ما عموماً با ذهنیات خودمان زندگی می‌کنیم و از خودمان می‌ترسیم و رم می‌کنیم، مگر آن‌که عقل خود را به نور عقل قدسی محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» منوّر نمائیم. موفق باشید
7671
متن پرسش
سلام استاد. شما در بیانات و مکتوباتتان دایم متذکر می شوید من انسان غیر از تن انسان است و من انسان مستقل است. اگر اینگونه است چرا وقتی که انسان نوزاد است و از لحاظ جسمی کوچک، روح قوی و قدرت تعقل زیادی ندارد و مثلا عقل که از قوای روح است مثلا در 7 سالگی با 40 سالگی فرق دارد و به مراتب پایین تر است. اگر روح با جسم کاری ندارد پس مثلا عقل بنده الان و دوسالگی نباید تفاوت داشته باشد و اگر روح یک واقعیت مجرد است چرا با رشد و بزرگ شدن جسم دچار تغییرات می شود و بالغ می شود؟تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این نکات در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت شرح آن و بحث برهان صدیقین همراه با صوت شرح آن، حل می‌شود باید به آن مباحث رجوع فرمایید. موفق باشید
7673
متن پرسش
سلام علیکم . استاد من دارم کتاب آشتی با خدا را برای بچه های پایگاه بسیج شرح میدهم . حال دنبال منبعی میگردم که تجرد روح را با استناد به قرآن و حدیث ذکر کرده باشد . کتابی هست به من معرفی کنید ؟ و سوال دیگر اینکه جند تا سوال در خصوص علم دینی قبل از حضورتان پرسیدم ولی باز هم برای من جای سوال است . علمی که راهش به سمت مصرف زدگی و رفاه گرائی است و انسان را از حقیقت وجودی خودش دور میکند . چرا رهبری توصیه میکنند که این علوم باید فراگرفته شود ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در ابتدای کتاب «خویشتن پنهان» روایاتی آورده شده. در ضمن، تفسیر علامه از آیه‌ی «قوا انفسکم» در همان کتاب به صورت خلاصه آورده شده، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- شاید جواب سؤال 7659 در این مورد کمک کند. موفق باشید
7646
متن پرسش
سلام علیکم : استاد ارجمند و مستطاب آقای طاهرزاده : با توجه به دعای شریف (( اللهم ارنی الأشیاء کماهی)) وباتوجه به اینکه نفس ناطقه مجرد است، وصورت أشیاء در نفس مجرد است،فقط أشیاء به عنوان علت معده است، ونفس به کمک مبادئ عالم بالا صورتی در خود ایجاد مکند، ؛ مطالب ذیل را در صورت امکان تبین نمایید./ ١- واقعیت أشیاء همان است که خدای متعال وائمه طاهرین ونفوس ناطقه نامگذاری کرده وفهمیده می شود؟ ٢- آیا ما انسانها أشیاء را هماطور می بینیم که نفس ما از أشیاء ( بعنوان معده نه علت ) صورت را خلق کرده وخدای متعال هم به همان صورت نام گذاری نموده مثلا صورت آب،زمین،خورشید وغیره آنچه ما صورت برداری میکنیم می فهمیم ، همان است که قرآن معرفی نموده و نفوس ناطقه انسانها نیز صورتها را خلق کرده ونامگذاری کرده اند ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- حقیقتاً همین طور است 2- تفاوتی در درک صورت موجودات بین ما و اولیاء الهی نیست، تفاوت در نگاه وجودی به موجودات است که آن‌ها موجودات را با نظر به جنبه‌ی وجودی‌شان، آیت‌ الهی می‌بینند و متأسفانه بنده آن‌ها را ماهیات مستقل می‌پندارم. موفق باشید
7626
متن پرسش
با عرض سلام. استاد دو تا سوال داشتم : 1)شما به وجود "چشم سوم" که وسط دو ابرو است اعتقاد دارید ؟ و آیا انسان های مؤمن هم آن را فعال می کنند یا خیر ؟ آیا می شه در جهت اهداف تمدن اسلامی این چشم رو برای تسریع مطالعه فعال کرد یا فقط مال آدم های بد هست ؟ 2) با سرچ توی اینترنت مطالب مثبت و منفی در رابطه با این چشم پیدا کردم ، لذا خیلی برام سؤال شده ، یک سری تمرین ها برای فعال کردن چشم سوم هست که در ادامه میارم ، به نظر شما این تمرین ها ممکنه که ایمان و آرامش ناشی از آن را در انسان های مؤمن مختل کند یا نه حتی کمک کننده ی ایمان هم هست ؟؟ نظرتان راجع به انجام این تمرین ها چیست آیا آسیبی به اشخاص مؤمن و سالک می رساند ؟ استاد ، این رو هم بگم که روزانه بیش از سه چهار هزار نفر تو همین شهر قم ، دو سه تا از این تمرین ها رو انجام میدن تا مطالعه ی بهتری داشته باشن ، نظر شما چیه ؟؟؟؟؟؟؟ ما هم انجام بدیم ؟؟؟ من الآن هر روز به مدت کمتر از ده دقیقه روی دو سه تاش وقت می ذارم ، خواستم اگر شما تأیید کنید مطمئن باشم که از قابلیت های طبیعی جسم انسان هست و با مسائل غیر الهی ارتباطی نداره. حتی حضور در نماز هم بیشتر میشه و اثرات مثبت دیگه ای هم داره. لطفا این سؤال رو پاسخ بدین چون هیچ کس دیگه ای نیست که ازش بپرسم و من به هیچ کس دیگه ای جز شما اعتماد ندارم و واقعا مستأصل شدم. تمرین ها : "تکنیک اول:چشمان خود را متقاطع کنید و به نقطه ای بین دو ابرو خیره شوید،اول با چشمان باز و سپس با چشمان بسته. تکنیک دوم:با چشمان باز به نوک بینی خود خیره شوید و سپس چشمان خود را ببندید. تکنیک سوم:شمعی را در مقابل خود قرار دهید و چشمان خود را متقاطع کنید.در این حالت شما دو شمع خواهید دید.سپس بر روی شمعی که برجسته تر و واضح تر است تمرکز کنید و یا این که به فاصله ای که بین دو شمع است،خیره شوید. تکنیک چهارم:هر دو دست را ببندید و لی انگشت اشاره،باز باشد.مانند زمانی که به جایی اشاره می کنید.حالا هر دو دست را در جلوی رویتان قرار دهید.انگشت اشاره ی سمت راست را دقیقا رو به روی چشم سمت راست قرار دهید و انگشت اشاره ی سمت چپ را جلوی چشم چپ هر دو انگشت،با چشم ها،حدودا 60 سانتی متر فاصله داشته باشند.حالا چشمان خود را متقاطع کنید ،شما باید یک انگشت را در بین این دو انگشت ببینید،با جلو بردن دو انگشت یا عقب بردن یا کاهش فاصله و یا افزایش آن،انگشت سوم را میتوانید ببینید.حالا روی انگشت سوم تمرکز کنید و به دقت آن را نگاه کنید تا به صورت انگشتی واقعی در بیاید. این عمل را تکرار کنید. با انجام این تکنیک،قدرت روشن بینی شما افزایش پیدا می کند. دقت کنید که این عمل باید در حالت خاصی از بدن شما انجام شود.یعنی ستون فقرات کاملا صاف باشد و گردن هم راست.نفس عمیق بکشید و خود را ریلکس کنید و بعد این عمکل را انجام دهید. تکنیک پنجم:در این تکنیک نیاز به فردی دارید. از او بخواهید به شما نگاه کند. حالا شما به چشمان او خیره شوید و چشمانتان را متقاطع کنید،شما همانند تمرین قبل،باید چشم سومی را در بین این دو چشم ببینید. این تمرین نیروی عظیمی را در چشمان شما ایجاد می کند و همچنین قدرت مغناطیسی و روشن بینی را در شما افزایش می دهد. تکنیک ششم:شیئی را در فاصله ای نزدیک خود قرار دهید.سپس به آن خیره شوید.حالا به سرعت جسم را از جلوی دید خود دور کنید و به نقطه ای که به جای مانده خیره شوید . با تارکردن چشمان خود بهتر خواهید دید.دقیقا جایی که جسم قبلا در آن جا بوده خیره شوید.به زودی شما تصویری را در این نقطه خواهید دید.اگر این اتفاق افتاد نشان دهنده ی این است که قدرت روشن بینی شما افزایش پیدا کرده است. تکنیک هفتم:شیئی را دور از خود قرار دهید . حالا به آن خیره شوید. سپس جسمی دیگر را بین چشم خود و آن شیئ دور قرار دهید ولی توجهتان بر روی شیئ قبلی باشد.این عمل را تکرار کنید انجام این عمل ، روشی بسیار عالی و موثر برای توسعه ی قدرت روشن بینی می باشد. البته سعی کنید زیاد بر چشمانتان فشار نیاورید و تمرینات به مدت طولانی نباشد". من خودم عین تمرین های بالا رو انجام ندادم چون اطمینان ندارم ولی دو تا از تمرین های مشابه آن چه در بالا آورده شده ، روزانه انجام میدم. واقعا از شما سپاسگزارم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- این‌ها ساخته‌ی ذهن بعضی‌ها است که متوجه وجود روح یا نفس ناطقه و استعدادهای آن نیستند 2- روح ابعادی دارد که اگر به نور شریعت الهی فعّال شود انسان از مرحله‌ی نفس به مرحله‌ی قلب می‌رسد که با حقایق مرتبط می‌شود و باز اگر سیر خود را از کثرت به سوی وحدت ادامه دهد به مرحله‌ی روح می‌رسد و جنبه‌ی حقانی موجودات را می‌یابد. این نوع تمرکز و برکتی که به همراه دارد را مقایسه کنید با آن نوع تمرکز که نهایتاً انسان از بعضی از استعدادهای نفس ناطقه و جنبه‌های وحدانی او استفاده می‌کند بدون آن‌که راهی به سوی خد ا در آن باشد. بنده معتقدم دوستانی که مشغول این کارها شوند، واهمه‌ی خود را بر قلب خود حاکم می‌کنند و دیگر به این زودی‌ها به تعادل لازم برنمی‌گردند. این نوع تمرکز‌ها سیر به سوی اللّه را از آدم می‌گیرد. موفق باشید
نمایش چاپی