بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4115
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد این حقیر به فلسفه و عرفان علاقه ی بسیار زیادی دارم ولی استاد ندارم و این باعث ناراحتی بنده شده است و از جایی که می خواهم در عرفان به فصوص و فلسفه به اسفار برسم و به عرفان عملی وارد شوم از شما در این راه دشوار کمک می خواهم لطفآ اینجانب را راهنمایی کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دانستن ادبیات عرب، باید بدایه و نهایه و اسفار را شروع کنید که اساتید خوبی در این دروس و نوارهای خوبی هست، بقیه را خداوند پیش می‌آورد. موفق باشید
4099
متن پرسش
باسلام 1.بهترین شرح فصوص و منظومه و فتوحات کدام است؟ 2. آیا بعد خواندن بدایه و نهایه لازم است شفا را هم بخوانیم؟ 3. استاد درمورد سیر آموزشی طلاب از یک طرف علامه حسن زاده فرموده اند باید کتابهای قدیمی را خواند مثل جامع المقدمات شرح نظام و ... از یک طرف مقام معظم رهبری می گویند کتاب قدیمی نباشد نو باشد ما کدام را انجام بدهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ شرح آیت‌الله جوادی و شرح آقای یزدان پناه از متن قیصری خوب است، شرحی از فتوحات نمی‌شناسم. 2ـ به نظر این حقیر بعد از نهایه، اسفار را دنبال کنید. 3ـ با نگاهی که رهبری دارند می‌توانیم مسائلمان را حل کنیم. موفق باشید.
4079
متن پرسش
سلام.دیدگاه فلاسفه ی اسلامی در خصوص نقد نظریه دوالیسم دکارتی چیست وهمچنین احادیث روایت شده از معصومین در خصوص چشم زخم چگونه از دیدگاه فلسفی قابل اثبات است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سوال را تحت عنوان دوگانگی ذهن و عین در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» عرض کرده‌ام و اشکالات آن را در آ‌ن‌جا می‌توانید دنبال کنید و قسمت دوم سوال را در کتاب «جایگاه جنّ و جادوگر و شیطان» بیابید. موفق باشید.
4089
متن پرسش
گزارة «خدا هست»، الآن برای ما یک معرفت نظری و علم حصولی است. اگر این گزاره را قلباً باورکردیم و به علم حضوری این معرفت را دریافتیم (حال یا مثل عرفا به مقام مشاهدةالله رسیدیدم یا مثل همان کسی شدیم که داریم در کشتی غرق می شویم)، در صورت ادراک این معرفت به علم حضوری، آیا این معرفت، جزء مبادی نظریِ ماست؟ یا جزء مبادی عقل عملی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این حالت تمام وجود انسان اعم از نظر و عمل تحت تأثیر چنین مشاهده‌ای است، به این لحاظ، آن کسی که خود را در معرض غرق شدن می‌یابد عملش همان نظر به خداوندی است که قدرت نجات دارد. موفق باشید.
4093
متن پرسش
در سؤالات گذشته، عرض کردم که شما ادعاهای بزرگی در کتاب «سلوک» کرده‌اید، آنگاه نظر خودم دربارة نحوة سلوک با اساتید این فن را نوشتم. شما فرمودید که برای روشن‌شدن این بحث، جزوة «نحوة سلوک طلبة عصر انقلاب» را بخوانم. من امروز آن جزوه را خواندم. تأکید اصلیِ شما در این جزوه، این است که امروزه ممکن نیست بدون توجه به انقلاب و هجمه‌های دشمنان بر اسلام بتوانیم سلوک کنیم، کما این که در اواخر این جزوه در صفحة57 به این نکته تصریح می‌فرمایید: «عرض بنده آن است که اگر می‌خواهید خلوت و ذکر شما نتیجه‌بخش باشد، نبایبد نسبت به انقلاب اسلامی بی‌تفاوت باشید.». حقیر هم هیچ‌گاه منکر این فرمایش حضرتعالی نبوده‌ام، و اصلاً فکرنمی‌کنم این مطلب مخالفی داشته‌باشد؛ این، از بدیهیات است که انسان باید نسبت به جامعه‌اش خصوصاً جامعة اسلامی‌ای که از طرف دشمنان مورد هجمه‌های همه‌جانبه است حساس باشد، خصوصاً در شرایط امروز که نگاه ملت‌های حتی غیرمسلمان به کشور ماست. البته دورادور شنیده‌ام که بعضی آقایان چنین نظری دارند، و نیز فرمایشات مقام معظم رهبری در بجنورد مؤید وجود چنین تفکری است، ولی حقیر تا به حال با شخصی که چنین عقایدی داشته‌باشد و هیچ کاری با جامعه‌اش نداشته‌باشد، مواجه نشده‌ام. خلاصه این که تأکید اصلی شما در آن جزوه، بر لزوم حساسیت نسبت به انقلاب است، و حقیر هم هیچ‌گاه منکر این مسأله نبوده و نیستم. اگر خاطر شریف‌تان باشد، اختلاف ما بر سر مباحث دیگری بوده‌است؛ شما در کتاب «سلوک» علاوه بر «لزوم حساسیت نسبت به انقلاب» ادعاهای دیگری هم دارید، از جمله این که: «این حساسیت بدون نظر به سیرة حضرت امام ممکن نیست.»، کما این که به این مدعا نیز در این جزوه هم اشاراتی در صفحة 51 و پشت جلد داشته‌اید. حقیر حتی این مدعا را هم منکر نیستم؛ اگر باز خاطر شریف‌تان باشد، عرض من این در این قسمت این بود که برخی گزاره‌های حصولی را از حضرت امام بگیریم. و این هم به یک معنا همان اقتدا به سیرة ایشان است. البته واضح است آنها که به مسئولیت‌های بلندی در این نظام می‌رسند، بیش از ما باید به سیرة عملی حضرت امام اقتداکنند؛ چرا که حضرت امام برای آنها بیشتر قابلیت الگوگیری دارد. خلاصه این که حتی این ادعا هم (که در امور اجتماعی و سیاسی باید امام را الگوی خود قراردهیم) محل اصلی اختلاف ما نیست. بحث بر سر این است که: اولاً چرا اگر ما در بعضی مسائل امام را الگوی خود قراردادیم، ذیل شخصیت ایشان سلوک کرده‌ایم و امام واسطة فیوضات معنوی برای ما می‌شود؟ ثانیاً مسلّماً ما در بعضی مسائل به حضرت امام رجوع می‌کنیم و ایشان را الگوی خودمان قرارمی‌دهیم، اما در بسیاری دیگر از مسائل زندگی‌مان ممکن است با یک استاد اخلاق دیگری مشورت کنیم و از او الگو بگیریم. در این صورت، اگر کسی با یک استاد اخلاقی سلوک کرد در عین حساسیت نسبت به انقلاب، چرا این شخص هم ذیل شخصیت حضرت امام سلوک کرده‌است؟ شما این ادعا را در جای‌جای کتاب «سلوک» تکرارکرده‌اید و نقطة اصلی اختلاف ما هم اینجا بود، و آن جزوه‌ای هم که معرفی کردید، کمکی به حل این اختلاف نکرد! این سؤال، یکی از مهم‌ترین سؤالاتی است که در طی این شش ماه بارها از شما با عبارات مختلف پرسیده‌ام، اما هیچ جواب قانع‌کننده‌ای دریافت نکرده‌ام. البته شما ناراحت نشوید، من کلاً دیر قانع می‌شوم و عموماً دنبال صغری‌کبراهای عقلی می‌گردم، به علاوة این که در این راه، مثال‌های نقضی (از کسانی که حساسیت به اجتماع داشته‌اند اما چون استاد اخلاق نداشته‌اند، هیچ پیشرفتی نکرده‌اند) دیده‌ام که باعث شده فضایی که من استشمام می‌کنم، به‌سادگی توان هضم فرمایشات شما را نداشته‌باشد. لذا نه استدلالی طرح شد که عقلاً قانع شوم، و نه فضای فکری و تجربی‌ام به فضای شما نزدیک بود تا با مثال‌های شما فرمایشات‌تان را تصدیق کنم. آن مثال‌های رشدِ شگفت‌انگیز رزمنده‌ها هم مرا قانع نکرد؛ آن مثال‌ها حداکثر فقط همین را ثابت می‌کند که شرایط امروز، شرایط خاصی است؛ جمهوری اسلامی، نظامی است برای اجرای دین در عرصة جامعه، و هر کس که برای حفظ نظامی که باعث حفظ دین و تبلیغ آن در کل دنیا می‌شود خدمت کند، مسلّماً به نحو شگفت‌انگیزی مثل رزمنده‌های اول اسلام که در خدمت پیامبر می‌جنگیدند رشدمی‌کند. اما اولاً خدمت به این نظام چگونه باید باشد؟ آیا حساس‌بودن به جامعه در کنار سلوک با یک استاد اخلاق کافی نیست؟ ثانیاً آیا اگر کسی با چنین استاد اخلاقی سلوک کرد، ذیل شخصیت حضرت امام قرارگرفته؟ اینها سؤالاتی است که آن مثالِ رشد شگفت‌انگیز رزمنده‌ها توان پاسخ‌گویی به آن را نداد. لذا باید بگویم: طولانی‌ترین اختلاف ما در این مباحث، یعنی این سؤال که: «چرا شاگردان تمام عرفای حاضر، و حتی خود عرفای فعلی، ذیل شخصیت امام سلوک می‌کنند؟» همچنان پاسخ‌داده‌نشده مانده‌است، و مباحث مطرح‌شده (چه در کتاب «سلوک» و چه در جزوة «طلبة عصر انقلاب») را پاسخگوی این سؤالات نمی‌دانم. البته یک اختلاف مهم‌تر هم در آن سؤال مفصل (64) مطرح شد که ثمرة عملی هم داشت؛ و آن، این بود که: بهترین راه سلوک چیست؟ شما می‌فرمایید: ذیل شخصیت امام قرارگرفتن و اقتدا به سیرة علمی و علمیِ ایشان. ولی حقیر سه مرتبه شمردم: بهترین راه، شاگرد خصوصیِ انسان‌های راه‌روی راه‌بر شدن است، سپس شاگرد عمومی‌شان شدن، آنگاه اگر چنین موقعیت‌هایی برایمان دست نداد، مرتبة سوم شاگرد فکریِ یکی از علمای عالم‌دار شدن است، و البته در کنارش مطالعات اخلاقی مثل خواندن کتب اخلاقی و سرگذشت علما و شهدا. و این سه مرتبه هم مسلماً در کنار حساسیت نسبت به جامعه است. این، مسلّم است که آن استاد اخلاقی که دشمن آمریکا نیست، اصلاً خودش راه‌رو نیست، چه برسد به این که راه‌بر بشود. و نیز همنطور است آن استاد اخلاقی که نسبت به شرایط جامعه‌اش حساس نیست و مثلاً در انتخابات و راهپیمایی‌ها (که حداقل کاری است که می‌توانیم مستقیماً برای این نظام انجام بدهیم) شرکت نمی‌کند. پس نقاط اصلی اختلاف ما، سه نکته است: اولاً آیا شاگرد یک استاد اخلاق شدن در عین حساس‌بودن نسبت به جامعه، برای سلوک در این زمان کافی است یا خیر؟ ثانیاً چرا وقتی با یک استاد اخلاق سلوک کردیم، ذیل شخصیت حضرت امام قرارگرفته‌ایم؟ ثالثاً بهترین راه سلوک در این زمان، چه راهی است؟ (البته شاید بتوان گفت: جوابِ «اولاً» در ضمن «ثالثاً» داده می‌شود، و لذا نقاط اصلی اختلاف، تنها دو نکته است.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم بنده از پشتکار شما نسبت به سوالات ممتد ناراحت نمی‌شوم می‌ماند که به گفته‌ی خودتان آیا می‌توان فضای فکری و تجربی‌مان را به هم نزدیک کرد یا نه. آن دیگر به عهده‌ی شماست که ببینید آیا جواب‌های بنده چنین توانایی را دارد یا نه به خصوص که بحمدالله با کسی مثل شما روبرویم که نپذیرفتن نظر بنده از طرف جنابعالی همان اندازه شیرین است که پذیرفتن آن. اما بنده باز اصرار دارم موضوعِ حساس بودن نسبت به جامعه در حال حاضر برای یک استاد اخلاق کافی نیست زیرا حقیقتی به نام انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در حال حاضر ظهور کرده که باید با آن حقیقت زندگی کرد و آن را ظهور نور حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» دانست و لذا سلوکی که در این راستا نباشد، سلوکی نیست که امروز نتیجه بدهد زیرا نسبت به یک حق بزرگی بی‌توجه شده‌ایم. از این جهت می‌پرسم آیا می‌شود با چنین وضعی استاد اخلاقی داشت که ذیل این حقیقت یعنی شخصیت حضرت امام«رضوان‌الهن‌تعالی‌علیه» نباشد و راه ملکوت را در مقابل ما بگشاید و از «مفهوم» ما را به «وجود» سیر دهد؟ معلوم است که معتقدم تنها راه سلوک همین راه است و بهترین آن به شدت حضور بیشتر در این راه است. موفق باشید.
4094
متن پرسش
شما مدعی هستید که هر کس در این زمانه هر قدر که سلوک کرد، ذیل شخصیت حضرت امام است؛ به این معنی که تمام فیوضات معنوی‌ای که به او می‌رسد، به واسطة حضرت امام است. و اگر کسی اصلاً ذیل شخصیت ایشان قرارنگیرد، اصلاً سلوک نکرده‌است. به نظر حقیر، این مدعای شما مبتنی بر مقدماتی است: اولاً این انقلاب، یا خودش حقیقت مستقلی است، و یا ظهور شدیدی از حقیقتی است که در غدیر ظهورکرده‌است. و آن، ظهور دین در عرصة جامعه است. ثانیاً این انقلاب، تنها ظهور دین یا غدیر است، طوری که نظر به دین از طریق غیر از این ظهور ممکن نیست. شاید روایاتی که اعمال صالح را بدون ولایت اهل بیت باطل می‌داند مؤید این نظر باشد که لااقل غدیر (اگر چه انقلاب اینطور نباشد) و یا لااقل اهل بیت (اگر چه غدیر حقیقتی مستقل و یا ظهوری مستقل نباشد) چنین جایگاهی دارند؛ که دین فقط از طریق آنها به انسان‌ها می‌رسد و لذا آنها واسطة تمام فیوضات معنوی بر مردم هستند. ثالثاً این انقلاب، ظهور تمام دین است، طوری که حتی عبادات فردی مثل نماز و روزه هم در این انقلاب ظهورکرده‌است. لذا حتی اگر کسی خواست از نماز و روزه‌اش بهره بگیرد، فقط و فقط از طریق این ظهور است که فیض حقیقت نمازی که جزئی از دین است، ممکن است به او برسد. رابعاً این حقیقت، به ارادة حضرت امام ظهور کرده‌است. خامساً وقتی حقیقتی از طریق ارادة کسی ظهورکرد، هر کس خواست از طریق آن ظهور، از آن حقیقتْ مستفیض بشود، حتماً آن شخصِ به ظهور رساننده، واسطه در این فیض‌رسانی است. البته این واسطه‌بودن، ممکن است تنها به این صورت باشد که ملائکه واسطة واقعیِ رسیدنِ فیوضاتِ آن ظهور می‌شوند، لکن به این دلیل که آن شخص بوده که باعث این ظهور شده و ملائکه هم دارند ظهوری که او انجام داده را به قلب این سالک می‌رسانند، پس بالاخره آن شخص واسطه در رسیدن فیض دین از طریق این ظهور است. پس اگر چه شخصِ به ظهور رساننده، در رساندنِ فیضِ آن حقیقت از طریق این ظهور، اراده‌ای نکرده، اما چون در اصل این ظهور اراده کرده، این فیض‌رسانی را هم به او نسبت می‌دهیم. پس درحقیقت، این شخص و آن ظهور، در عرض یکدیگرند (چون معنی ندارد که شخصی در طول دین باشد!)، و لذا نمی‌توان گفت: در فیوضاتی که ملائکه از حقیقت دین به سالک می‌رسانند، حقیقتاً آن شخصِ به ظهور رساننده هم واسطه در این فیض‌رسانی است. الف) آیا شما قبول دارید که ادعای شما مبنی بر این که «تمام سالکانِ این زمان ذیل شخصیت حضرت امام قرار دارند و در تمام فیوضات معنوی حضرت امام واسطه‌اند.» متوقف بر اثبات این مقدمات است؟ ب) آیا شما همة این مقدمات را قبول دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری. با این تذکر که قضیه‌ی مستضعفان فکری را باید جدا کرد که نتوانسته‌ا ند حقیقت انقلاب را بفهمند و نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. موفق باشید.
4072
متن پرسش
با سلام خدمت استاد شما در جواب یک سوال فرمودید "خداوند به ممکن‌الوجودها وجود می‌دهد و لذا انسان در ذات خود امکانِ انسان‌بودن دارد، همان‌طور که گوسفند در ذات خود به عنوان ممکن‌الوجود امکان گوسفندبودن را دارد". حال سوال بنده اینست که 1- ذات موجودات از کجا نشات می گیرد؟ آیا خداوند ذات آنها را به آنان افاضه می فرماید و در واقع ذات آنها نیز مخلوق است؟ 2- اگر خداوند ذات را خلق می کند پس تفاوت از کجا ناشی می شود؟ با تشکر از وقتی که اختصاص می دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از خودشان نشات می گیرد چون ذات که نمی‌شود از غیر نشأت بگیرد، عنایت داشته باشید که ذات ممکن‌الوجود چیزی نیست که احتیاج به خالق داشته باشد، ممکن‌الوجود در ذات خود لااقتضاء است نه اقتضاء وجود دارد و نه اقتضاء عدم، حضرت حق آن را وجود می‌دهد 2- تفاوت مخلوقات به ذات ممکن‌الوجودی آن‌ها است. برای مطالعه‌ی این مباحث لازم است بحث «اعیان ثابته» را مطالعه فرمایید و دلایل روایی و قرآنی که در این مورد هست را مطالعه فرمایید. از این جواب بنده اگر سابقه‌ی ذهنی در این مورد نداشته باشید چیزی حاصل‌تان نمی‌شود. موفق باشید
4073
متن پرسش
بسمه تعالی.با عرض سلام و خسته نباشید.1.استاد بعضی علما می گویند طبق روایات همسر هر کسی از قبل معلوم است و همسر مثل والدین و خواهر و برادر انتخابی نیست.آیا این مطلب صحت دارد؟دعایی می فرماید "ربنا هبلنا من ازواجنا و ذریاتنا قره..."آیا همه ی انسان ها چند زوج دارند که از بین آن انتخاب می کنند؟2.از یکی از علمایی که نجوم می دانست شنیدم که عقد بین زن و شوهر اگر در هر کدام از منازل ماه بسته شود اثر خاصی روی آن دو می گذارد.مثلا اگر در فلان تاریخ باشد سعد است یا اختلاف بین شان می افتد یا عقیم می شوند یا زن به بی راهه میرود و یا مرد دلسرد می شود و ...آیا مورد تایید است؟آگر درست است چگونه می شود اثر بد عقدی که در تاریخ بدی خوانده شده را از بین برد؟و اگر می شود منبعی را معرفی فرمایید که این تاریخ ها را تحلیل کرده باشد.با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید این دعا اشاره به آیه‌ی 25 سوره‌ی بقره باشد که می‌فرماید: «وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» در این آیه برای اهل بهشت اشاره به ازواج مطهره دارد و در آن دعا که به آن اشاره می‌کنید تقاضا داریم آن ازواج موجب روشنی چشم ما باشند و حاصل اعمال صالح ما باشند نه این‌که مثل اعمال اهل جهنم که موجب سرافکندگی آن‌اند. حرف خوبی است که بگوییم همسر هرکسی از قبل معلوم است چون فرزندان آن‌ها – که حاصل ازدواج آن دو می باشد- قبل از به دنیاآمدن از پشت آن‌ها گرفته شده‌اند و اقرار به ربوبیت الهی کرده‌اند. 2- فکر نمی‌کنم این حرف‌ها، حرف‌های محکمی باشد. موفق باشید
4076
متن پرسش
سلام به فلسفه باید با چه دیدی نگاه کرد ؟(دید موضوعی یا دید طریقی) اگر دید طریقی باید به فلسفه داشت، تا چه حد باید فلسفه خوانده شود تا غرض حاصل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه یک نوع فکر کردن است مثل آن که ریاضی یک نوع فکر کردن می‌باشد و به همین جهت باید به عنوان طریق به آن نظر داشت و با مطالعه‌ای جدّی آن راه را در خود احساس کرد و تا اسفارملاصدرا باید جلو رفت. موفق باشید.
4065
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت قلبی در مورد سوال قبلی از جوهر و عرض ، به پاسخ یصح سکوت علیها نرسیدم! حتما به مطالعه و تأمل بیشتری نیاز دارم؛ تنها سوال من این بود که (اگر فقط فرض کنیم) لو فُرض به این که در واقع جوهری نیست و آنچه موجود است فقط وفقط عرض باشد ، چه محذور یا اشکالی پیش میآید؟ با کمال معذرت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم با توجه به تعریف عرض معنا نمی‌دهد مجموعه‌ی اَعراض تحقق خارجی داشته باشند. موفق باشید
4067
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزگوار این حقیر سوالات ذیل را پرسیدم فرمودید چون ایمیل خود را ننوشته اید عمومی جواب می دهم لذا سوال ها را بهمراه تغییرات و اضافاتی با ایمیل مجددا ارسال می کنم: 1- ظاهرا شما معتقد به این هستید در این زمانه مسیر را می توان بدون استاد طی نمود ولی نظر شما با نظر بسیاری از بزرگان متفاوت است از جمله می فرمایند کتب و سی دی مرده اند و مرده نمی تواند مرده زنده کند و... پاسخ حضرتعالی در خصوص این تناقض چیست و در قدیم شاگرد مشکلاتش و خواب ها و افعال و رفتارش را به استاد عرضه می کرده و استاد آن مشکلات و سوال ها را مرتفع و تعبیر می کرده و یا با نفسشان آتش به جان شاگرد می زده که گاهی تا یک سال شارژ می شده ولی در این سیر بدون استاد این نخوردن نفس استاد به شاگرد و شارژ نشدن باعث نمی شود بعد از مدتی مباحث را رها کند یا در مسیر سرد حرکت کند در کل این مشکلات در روش بدون استاد چگونه قابل حل است (همچنین کتاب های مذکور را که فرموده اید مطالعه کرده ام ) 2-آیا حضرتعالی سیر مطالعاتی آیت الله صمدی آملی را قبول دارید3-برخی علما مانند علامه حسن زاده (حفظ ا...) برخی رجوع کنندگانی که به دنبال نصیحت و راهنمایی هستند را طرد کرده و تحویل نمی گیرند و جواب درستی نمی دهند وگاها غیظ می کنند که این اتفاق برای این حقیر نیز افتاده بدین شرح که خدمت علامه حسن زاده رفتم فرمودند نطفه بودی این شدی و دوجمله فرمودند متوجه نشدم و در آخر که درخواست راهنمایی از ایشان کردم فرمودند یک چک بخوری خوب می شوی آیا می شود گفت این حتما بخاطر این است که تا برزخ این حقیر را دیده اند و ثمری در من ندیده اند و همچنین بخاطراراده ضعیف و گناهان بسیارم این چنین فرمودند به نظر شما اگر برای اراده ضعیف و بی همتی که در من دیده اند باشد باید برای رفع این نقیصه چه کرد 4-آیا شما سوالات را جواب می دهید جنبه روحی افراد را هم در نظر می گیرید و با توجه به باطن افراد پاسخ می دهید و یا صرفا عقلی ، روایی جواب می دهید و همچنین من شنیده ام اساتید بعد از مدتی که شاگردشان مسیر را طی می کند از آنها به صورت روحی دستگیری می کنند در خواب و ... و یا بر افعال و رفتار شاگردانشان ولایت و نظارت دارند که خطا نکنند آیا شما هم اینگونه هستید.5- قبلا به این حقیر امر کردید روی معرفت نفس کار کنم آِیا با توجه به اینکه فرمودید ده نکته یک مدخل است بهتر نیست با توجه به اینکه در پاورقی کتاب ارجاع دادید به معرفت نفس آقای صمدی آن را شروع کنم و اگر موافقید تمام تمرکزم روی آن باشد یا در کنار آن کتاب های دیگر را مطالعه کنم و چه کتابی ممنون با تشکر بسیار ببخشید از طولانی بودن شرمنده ام .اگر خدا دعای این گنهکار را قبول کند برای شما بخاطر این وقتی که برای امثال این حقیر میگذارید دعا میکنم و از دیگر دوستان که این سوال را می خوانند خواستارم دعا کنند .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد واقعی استادی است که جهت کلی را به ما بدهد و معنای دستورات شرعی را برای ما روشن فرماید. عرض کردم حضرت آیت‌الله بهجت با توجه به این زمان که شرایط فهم جهت کلی و روشن‌بودن معنای دستورات شرعی امکان دارد از این جهت می‌فرمایند: «علم تو استاد تو است» با این‌همه اگر بتوانیم استادی پیدا کنیم که در این دو مهم بیش از پیش به ما کمک کند غنیمت می‌شماریم ولی از طریق شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌توان به آن دو مهم دست یافت 2- نمی‌توانم بپذیرم که باید منحصر به یک استاد شد ولی ذیل روحی که از حضرت امام و حضرت علامه طباطبایی حاصل می‌شود می‌توان استفاده‌ی فراوان از آیت‌الله حسن‌زاده برد 3- نباید با توجه به این‌که این بزرگان چشم برزخی دارند به آن‌ها نظرکرد، باید از ظاهرکلماتشان تکلیف خود را در همان محدوده فهمید، چون ایشان زیاد تکرار می‌کنند که: «آدمی فربه شود از راه گوش» می‌خواهند ما دنبال شنیدن سخن حق برویم 4- عرض کردم بنده یک معلم هستم و هیچ‌کدام از این حرف‌ها در مورد بنده صدق نمی‌کند 5- مباحثی که جناب آقای صمدی روی معرفت نفس داشتند خوب است. خداوند جنابعالی و دوستان را در مسیر بندگی خودش توفیق دهد. موفق باشید
4068
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرانقدر با توجه با اینکه فرمودید ده نکته یک اسکلت و مدخل است برای معرفت نفس آیا باید بعد از آن کتاب های دیگر را نیز از دیگر علما مثل آیت الله حسن زاده (حفظ ا..) مطالعه کرد و یا معرفت نفس شما با خواندن دیگر کتاب ها ی شما مثل معاد و ... تکمیل می شود .ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مقدمه مباحث معرفت نفس، ده نکته و معاد و خویشتن پنهان یک نظم خوبی به ذهن می‌دهد و در کنار به‌دست‌آوردن انسجام ذهنی اگر مطالب دیگر علماء و بزرگان را دنبال کنید خوب است ولی از انسجام ذهنی غافل نباشید، بنابراین هرچیزی در این رابطه به ذهن تحمیل نکنید
4034
متن پرسش
سلام ،استاد مدت 3 سال با اثار شما اشنا شده ام ولی چون در فضای حوزه شبهات زیاد است و از طرفی تا حدودی از مبانی عرفان و ایرادات انها به فلسفه و یا بلعکس شنیده ام و مختصر حتی دریافته ام ان خدایی که کلام معرفی میکند غیر از خدای قران که فعال لما یرید است،میباشد و یا بین شبهات اصولیین و اخباریین افتادهام و همچنین مباحث معرفت شناسی که از همه برای من پر رنگتر است ، مضطر گردیده ام استادکمکم کنید اجما لا موضوعات رو گفتم لطفا تفصیلا توضیح دهید تا در سلوک ذیل اندیشه امام که خودتون گفتید به بنده در تماس تلفنی عقب نمانم .امام چطور اینها را حل کرد .چه کنم که این شبهات را نمیتوانم به کسی گویم شاید موجب تنزل روحی شان گردد وخدا به این راضی نباشد.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا حدّی بتوانید در جواب سؤال‌تان به جمع‌ بندی برسید البته به شرطی که قبلاً مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین را کار کرده باشید. موفق باشید
4035
متن پرسش
باسلام 1.مباحث شما را کتاب و سخنرانی را پیگیری می کنم حالا می خواهم بدایه الحکمه را شروع کنم ولی می گویند برای فلسفه ذهن باید متمرکز فلسفه شود تا بخوبی مطلب روشن شود حالا دو سئوال دارم الف: آیا کتابهای شما را ادامه بدهم یا نه؟ ب:من الان مشغول خواندن پایه 4هستم و لمعه می خوانم آیا این مانع فلسفه نمی شود؟ 2. شرحی که برای جزوه عرفان نظری داده اید را چگونه پیدا کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً که در حال خواندن لمعه هستید فلسفه را شروع نکنید تا در فقه ممحض باشید 2- کتاب‌ها را در حدّی که به دروس رسمی آسیب نرساند مطالعه کنید 3- شرح جزوه‌ی «عرفان نظری» را فعلاً بی‌خیالش باشید. موفق باشید
4036
متن پرسش
خواهم چاره ای نداشتم امام خمینی ره در بحث مکاسب محرمه در باره پیروان ادیان انها را دو قسم عوام و غیر عوام تقسیم کرده و می فر ماید( اما عوام انان پس ظاهر است که خلاف مذ اهبی که دارند به ذهنشان خطور نمی کند بلکه انان مانند عوام ما به صحت مذهب خویش و بطلان سا یر مذاهب قطع دارند پس هما نطور که عوام ما به سبب تلقین و نشو ونما در محیط اسلام به صحت مذهب خویش و بطلان سایر ادیان علم دارند بدون این که خلا ف ان به ذهنشان خطور کند عوام انان نیز چنین هستند و این دو گروه از این جهت با هم تفاوتی ندارند و قا طع در پیروی از قطع خود معذور است و گناهکار نیست و نمی توان او را به موجب این پیروی عقاب کرد) در مورد غیر عوام هم می فر ماید اما غیر عوام غا لبا به واسطه تلقیناتی که از اغاز کودکی و نشو نما یشان در محیط کفر وجود داشته است به مذهب با طل خویش جا زم و معتقد شده اند به گونه ای که هر گاه چیز مخا لفی به انان برسد ان را با عقو ل خویش که از اغاز نشو و نما بر خلاف حق پرورش یا فته است رد می کنند پس عا لم یهو دی با مسیحی مانند عا لم مسلمان ادله دیگر را صحیح نمی دانند و بطلان ان برای وی ضروری شده است زیرا مذهب او نزد خودش ضروری است و خلاف آنرا احتمال نمی دهد) ایشان دید گاه خود را در نهایت چنین جمع بندی میکند ( خلاصه اینکه کفار مانند جهال مسلملن برخی قا صرند و انان اکثریت دارند و برخی مقصر و تکا لیف از اصول و فروع بین همه مکلفان از عا لم و جاهل و قا صر و مفصر مشترک است و کفار به سبب اصول و فروع عقاب می شو ند و لی با اقامه دلیل بر ضد آنان نه بطور مطلق پس همانطور که عقاب مسلمانان به سبب فروع به این معنا نیست که انان خواه قاصر با شند خواه مقصر عقاب می شوند کفار نیز به حکم عقل و اصول مذهب عدل دقیقا چنین وضعی دارند) مکاسب محرمه ج 1 حا ل سئو الات این حقیر این که اگر طبق سخن امام ره قا طع در پیروی از قطع خود معذور است و نافرمان و گناهکار نیست و نمی توان اورا به موجب این پیروی عقاب کرد پس آن وهابی که با مواد منفجره به میان زائران ابا عبدالله می اید و خود و بسیاری از زائران را شهید می کند نباید عقاب شدو چرا که او به صحت مذهب خویش و عمل خود یقین دارد و به همین خا طر جان خود را فدا می کند با لاتر از آن کسانی که به کربلا امدند نیز عقاب و عذاب ندارند چرا که آنان نیز طبق سخن آیت الله جوادی محض رضای خدا دست به چنین جنایتی زدندو در عمل خود قاطع بودند(ان ها به زعم خود برای رضای خدا امدند و امام حسین ع را شهید کردند کل یتقربون الی الله بدم الحسین فقط سران انها می دانستند چه خبر است و گرنه این جمعیت عظیم فقط برای رضای خدا و رسیدن به بهشت امام حسین و یارانش را شهید کردند در محضر ایت الله جوادی صفحه 38 اگر کفته شود امام حسین ع اتمام حجت کرد می گوئیم طبق سخن امام ره اینان به سبب تلقین و نشو و نما در محیط خو دشان به صحت مذهب خویش جازم بودند پس به نظر می رسد طبق سخن امام در این که قاطع در پیروی از قطع خویش معذور است و نا فرمان و گنه کار نیست و عقاب نمی شود معیار برای عذاب یا عدم عذاب دین حق و پیروی از ان نیست بلکه قطع قاطع ووجزم عقیده معتقد است ولو این که موش پرست باشد چرا که در ان محیط پرورش نموده و به مذهب خویش جازم است و خلاف ان حتی به ذهنش خطور نمی کند و اگر هم بکند ان را با عقل خویش که از اغاز بر خلاف حق پرورش یا فته می سنجد و رد می کند جا لب این که امام حتی غیر عوام را نیز به گونه ای تبروئه نموده و فرموده انان نیز با عقول خویش رد می کنند و علم مسیحی و یهودی مثل عالم مسلمان ادله طرف مقا بل را رد می کند چرا که مذهب خو دش نزد خو دش ضروری می داند ایا این سخنان امام ره با سخن آیت اله جوادی که می فرما ید این ایه( ایه ذر ) از نشئه ای سخن می گوید که انسان در ان نشئه به ربوبیت خدا و عبودیت خود اگاه شد و پیمان بست و تعهد سپرد..... تا کسی بهانه نیاورد و نگوید من در محیط غیر مذ هبی تر بیت شدم و سنت های قومی در من اثر گذاشت به ایت ترتیب بهانه های سیاسی جغرافیایی قومی و نژادی بی تاثیر خواهد بود از طرفی مگر اعتقاد به وجود خدا علم حضوری و فطری نیست چطور امام اکثر کفار را قا صر می داند و ایا این همه دعوت قران و خطابهایش به کفار و وعده عذابش به عده قلیلی است که به قول امام (اری در میان انان کسی مقصر است که خلاف مذهب خود را احتمال دهد و از روی عناد و تعصب ادله ان را بررسی نکند) براستی فرقی بین عوام شیعه و عوام یهود هندو و حتی کافر نیست؟ و در پرده غیب اعیان ثابته عالم ذر وجهی برای این موضوع وجود ندارد با کمال تشکر و عرض معذرت از استاد عزیزم خواهشمندم به جوانب مختلف اشکا لات بنده عنا یت فرموده و پاسخ فرماید مخصوصا این که ایا از سخن امام بر نمی اید ملاک عذاب یا عدم آن جزم عقیده طرف است حا ل هر عقیده ای می خواهد باشد؟والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آخر سؤال متذکر شده‌اید انسان‌ها حقیقتی به نام فطرت دارند که در فطرت خود پروردگار خود را شناخته‌اند و به ربوبیت او اقرار نموده‌اند و از آن طرف فطرت انسان‌ها حق‌جو و حق‌شناس است و لذا هرکس به اندازه‌ای که به فطرت خود نزدیک باشد به حقیقت خود نزدیک است و وقتی پرده‌ها کنار رفت از خود گریزان نیست. بر اساس فطرتی که همیشه مطلق را می‌خواهد انسان‌ها اگر خود را مشغول امور دنیایی نکنند به‌راحتی می‌توانند متوجه موضوعات و اعمالی شوند که « احتمال خلاف مذهب خود در آن ها هست» و به این اندازه مقصرند که چرا مثلاً عالی‌ترین خداشناسی را دنبال نکردید و در عقل عملی چرا عالی‌ترین عدالت را دنبال ننمودید. در همین دنیا هم فطرتشان به آن‌ها نهیب می‌زند که چرا مطابق حقیقت خود عمل نکردی ولی آنچنان خود را سرگرم کرده‌اند که نهیب فطرت را جدّی نمی‌گیرند تا وقتی که بیرون از مشغله‌های دنیایی در برزخ با خودشان روبه‌رو شدند و بر این اساس افراد را دو قسمت می‌کنیم یکی آن‌هایی که به صورتی کاملاً روشن فطرت خود را زیر پا می‌گذارند مثل لشکر عمر سعد که در مقابل آن‌همه خیرخواهی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بی‌تفاوت بودند، یا آن‌هایی که خود را در بین مردم بی‌گناه منفجر می‌کنند، این‌ها نیز به صورتی کاملاً روشن پیام فطرت خود را زیر پا گذاردند. ولی آن‌هایی که به طور علنی مقابل پیام فطرت خود نباشند بلکه در شرایط تذکر به جنبه‌های عالی فطرت نیستند. قضیه این ها فرق می‌کند این‌ها را می‌توان مستضعف فکری دانست و بگوییم قاصرند ولی در هر حال در برزخ و قیامت با فطرتی روبه‌رو می‌شوند که آن‌طور که شایسته است به فعلیت نرسیده حال یا مقصر نبوده‌اند که در درجات پایین بهشت هستند و یا مقصر بوده‌اند که در درکات بالای جهنم قرار می‌گیرند. موفق باشید
4046
متن پرسش
سلام استاد نظرتون راجع به این سخنان چیست؟ حجت الاسلام پناهیان در پاتوق هفتگی جوانان تهرانی/ مؤمنین به‏ عرصه‌های‎اقتصادی وارد شوند، تا ثروت به ‏خدمت دین گرفته‎شود‎ مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها با اشاره به اهمیت ورود مؤمنین به عرصه‌های اقتصادی و به استخدام درآوردن ثروت برای دین در روایات گفت: اگر ما بخواهیم منافقین زمین بخورند، باید امکان بازی با اموال جامعه را از دستشان بگیریم زیرا یکی از پایه‌های اصلی اتکاء منافقین مال است. به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در بیست و هفتمین جلسه از سلسله سخنرانی‌ها هفتگی خود در هیئت شهدای گمنام که شبهای جمعۀ هر هفته در خیابان «فرهنگ» و در جمع جوانان پایتخت برگزار می‌شود، با اشاره به این‌که انسان باید در متن زندگی دنیا دینداری کند ولی غرق در آن نشود گفت: انسان نباید به خاطر امور معنوی عمل دنیایی خود را فراموش کند، و طبیعتا یکی از اعمال انسان در دنیا پرداختن به امر معیشت و تجارت است. بخشهایی از سخنان این مدرس حوزه و دانشگاه را در ادامه می‌خوانید: تجارت کنید تا خداوند به شما را برکت عنایت کند • ائمه معصومین(ع) در روایات، مؤمنین را به خرید و فروش و تجارت توصیه کرده‌اند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: تجارت را ترک نکنید که خوار و بى‏مقدار خواهید گشت، و به تجارت بپردازید تا خداوند شما را برکت عنایت فرماید؛ لَا تَدَعُوا التِّجَارَةَ فَتَهُونُوا؛ اتَّجِرُوا بَارَکَ‏ اللَّهُ‏ لَکُمْ‏؛(کافی/ج5/ص149) • در روایات ما به فعالیت اقتصادی توجه شده است و بنابراین ما نباید به بهانۀ دین‌داری یا زهد تجارت و کسب و کار را ترک کنیم. این خیلی بد است که یک جوان مذهبی به تقویت توان اقتصادی خود نپردازد و آن را با بی‌اعتنایی به دنیا توجیه کند. فرهنگ ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی برکات مهمی دارد • فرهنگ ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی برکات و فوائد مهمی دارد و باید به طور ویژه به این فرهنگ توجه کرد. • تولید ثروت یکی از وظایف مؤمن است و وقتی مؤمنین وارد عرصه اقتصادی بشوند، ثروت به دست کافران نمی‌افتد. • امام صادق (ع) می‌فرماید: از جمله [عوامل] ماندگاری مسلمانان و بقای اسلام، این است که اموال در دست کسى باشد که حق و حقوق آن را بشناسد و نیکى کند، و از [عوامل] نابودى اسلام و نابودى مسلمانان، این است که اموال در دست کسى باشد که حق و حقوق آن را نشناسد و آن را در راههاى نیکو کارانه به مصرف نرساند. إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی مَنْ لَا یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ لَا یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ؛ کافی/ج4/ص25) • به مسئله تأمین معاش باید با دید ثواب نگاه کرد؛ این همان نگاهی است که ائمه به ما یاد داده‌اند. برخی تنبلی و بی‌عرضگی خود را به‌ حساب تدین می‌گذارند درحالی‌که اگر طی یک فعالیت اقتصادی، ثروت تولید شده و در راه خدا مصرف شود، این یک چرخه کامل است. • امیرمؤمنان(ع) حتی نوع بهتر کسب درآمد را برای جوانان توصیه می‌فرمایند. در نامه 31 نهج‌البلاغه آمده است: در مسائل مالی سعی کن روزی‌ات دست کسی نباشد یعنی حقوق بگیر نباش بلکه حقوق دهنده باش. (إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ فَإِنَّکَ مُدْرِکٌ قسْمَکَ وَ آخِذٌ سَهْمَکَ وَ إِنَّ الْیَسِیرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ وَ أَکْرَمُ مِنَ الْکَثِیرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ کَانَ کُلٌّ مِنْه‏؛ نهج البلاغه/نامه31) عدم تمرکز ثروت در دست منافقین، در نتیجه ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی • عدم تمرکز ثروت در دست منافقین، در نتیجه ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی و به استخدام درآوردن ثروت برای دین پدید می‌آید. • پیامبراکرم(ص) فرمودند: «علی(ع) یعسوب مؤمنین و مال یعسوب منافقین است؛ عَلِیٌّ یَعْسُوبُ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏، وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ‏ الْمُنَافِقِین‏»(امالی شیخ طوسی/ص355) و همچنین اگر ما بخواهیم منافقین زمین بخورند، باید بازی با اموال جامعه را از دستشان بگیریم، زیرا پایگاه اصلی اتکاء منافقین مال است. وقتی ما می‌خواهیم وابستگی منافقان به مال و ثروت را مذمت کنیم، باید قبل از آن به اهمیت وظیفۀ مومنان دربارۀ کسب درآمد حلال و مصرف آن در راه زندگی بهتر و بندگی بهتر گفتگو کرده باشیم. • منافق نسبت با ولایت، تعارض دارد و همانطور که ما رابطه عاطفی با امیرمؤمنان(ع) داریم، منافقین به مال وابستگی دارند. و اگر ما در جریان مبارزه با نفاق در ابعاد گوناگون موفق بشویم، زمینۀ ظهور امام عصر(عج) فراهم شده است. چون جامعۀ مهدوی ویژگی مهمش «تذل بها النفاق و اهله» است. • انفاق مال، تجارت با خدا است. و ما باید بتوانیم زندگی اقتصادی و مالی خود را آن‌طور که مورد رضایت خدا است سامان ببخشیم. لذا ما نباید توجه مؤمنین به مسائل اقتصادی و مالی را اموری غیر معنوی بدانیم. به این موضوع توجه کنید که چرا مقام معظم رهبری در چندسال اخیر برای سال‌ها نام‌های معیشتی و اقتصادی انتخاب می‌کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان درستی است، حقیقتاً جامعه‌ی اسلامی باید توان تولید ثروت داشته باشد ولی افراد گرفتار ثروت‌اندوزی نشوند. چند سال پیش آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» مباحثی با همین عنوان مطرح فرمودند که راه‌کار خوبی بود و حتی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در سال‌های اخیر بحث تولید ثروت توسط علم را مطرح کردند. موفق باشید
4017
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار با توجه باینکه روح انسان از طریق بدن مادی به تکامل می رسد جنیان که بدن مادی ندارند چگونه است و در بزرخ انسان که فقط بدن مثالی اش است جنیان در برزخ به چه نحوی هستند - آیا شما در امور زندگی و در زمینه سلوک فردی مطمئنی برای مشاوره تلفنی و حضوری سراغ دارید. تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جنّیان نیز علاوه بر روح، بدن دارند با خصوصیات خاص خودش و مسلماً بدنشان تماماً مجرد نیست. ولی در برزخ بدن ما صورت اعمال و عقاید و اخلاق ما است که در این مورد جنّیان فرقی با ما ندارند. مرکز مشاوره‌ی «إنشاء» قابل اعتماد است تلفن آن مرکز 6260205 می‌باشد. موفق باشید
4019
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز که با این روش پاسگویی به سوالات فکر کنم یکی از مهمترین خلا ها و مشکلات جوانان کشور را مرتفع نمودید - از نوشته های شما برداشتم این بود در مسیر سلوک بیش از استاد ، همت و اخلاص فرد از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است که فرمودید علت اصلی است ، به نظر شما علت تفاوت همت ها چیست این همت های قوی از کجا نشات می گیرند که افرادی چون علامه طباطبایی ها را می سازند ، برای تقویت آن چه راه و عملی را پیشنهاد می کنید و برای به اخلاص رسیدن ، اخلاصی که حضرتعالی مد نظرتان است بهترین راهکار و میزان و معیار برای تشخیص آن چیست با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه دارای همت بلند هستند منتهی یکی آن را در هدف بلند به‌کار می‌گیرد می‌شود علامه‌ی طباطبایی و یکی در هدف روزمرّه آن‌را به‌کار می‌گیرد و آن را ضایع می‌کند. با جهت‌گیری صحیح، همت بلند شما ظهور می‌کند. پیشنهاد من توصیه‌های مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه است. همه‌چیز در آن نامه هست. موفق باشید
4021
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار - با توجه باینکه فرمودید مباحث باید به صورت حضوری پیش برود آیا مثلا در کتاب ادب به ادب کردن خیال رسیدیم باید مطالعه ادامه کتاب را کنار بگذاریم و با روش هایی که فرمودید مثل خواندم مثنوی به کنترل قوه خیال بپردازیم - و سوال دیگر اینکه من در رابطه با خانواده ام از جمله پدر و مادرم مشکل دارم مثلا در خیلی از احترام گذاشتن ها و عدم بی احترامی ها بخاطر رودربایسی و خجالت نمی توانم عمل کنم وبخاطر اخلاق نامناسب و بد آنها برخی اوقات ازشدت خشم از صبر خارج و بی احترامی می کنم که این مانعی شده د مباحث که احساس می کنم قلبم کدر است و همراهم نیست در مباحث یعنی نمی تواند سیر کنذ لطفا بفرمایید برای مرتفع نمودن این مشکل چکارکنم با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روش حضوری باید مواظب باشیم مطالب صرفاً به عنوان اطلاعات پذیرفته نشود سعی شود خود را در صحنه بیاوریم 2- در هر صورت باید با خوش‌رویی با والدین رفتار کنید. هرچند آن‌ها شما را حرص بدهند. با شوخی بگویید فدای شما شوم این هم کار بود که کردید؟ موفق باشید
4023
متن پرسش
استاد گرامی! سلام، خسته نباشید بفرمایید اینکه در روایات وارد شده است که مسلمان هر روز حداقل 50 آیه باید تلاوت کند، اینجانب نسبت به این دستور کمی سنگین هستم گاهی می خوانم و گاهی نه، اما حاضرم ساعتها وقت صرف کنم برای مطالعه و یا تفسیر آیه ای از کتابهای جنابعالی یا تفسیر علامه طباطبایی و یا آیت الله جوادی آملی. به طور خلاصه عرض کنم که به فهم آیات بیشتر علاقه مندم تا قرائت صوری. آیا این کفایت می کند؟ لطفاَ راهنمایی بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید 50 آیه را بخوانید و جان خود را با آهنگ آن آیات هماهنگ کنید و در حدّ توان تدبّر هم داشته باشید. موفق باشید
4024
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز در احادیث داریم که اگر مومنی شخصی را بخاطر گناهش سرزنش کند حتما به آن گناه دچار میشود.خواستم بپرسم آیا منظور سرزنش زبانی است؟یا اینکه اگر در دل هم شخصی را بخاطر انجام گناهی سرزنش کنیم و اصلا به خود طرف هم نگوییم و به روی او نیاوریم بازهم خود دچار آن گناه میشویم؟ خدا حفظتان کند التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر، سرزنش زبانی و علنی است که مشکل دارد وگرنه باید به انسان گناه‌کار تذکر داد و حتماً هم باید در درون خود از کار او متنفر باشیم. موفق باشید
4025
متن پرسش
سلام استاد از این که این سوال رو از محضرتون میکنم معذزت میخوام. اگر شما در شهری بودید که استاد خوبی برای فلسفه خواندن پیدا نمیکردید و بعد از این که توسط یک استاد عزیزی با حضرت علامه آشنا می شدید و میخواستید بدایه و نهایه ایشان را مطالعه کنید، چه کار میکردید؟ فلسفه را باید با استاد خواند یا با سی دی های موجودمثل آیت الله مصباح و فیاضی و.... پیشنهادتون به بنده که اول راه هستم چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر استاد آماده‌ای باشد بسیار بهتر از سی‌دی‌های موجود است ولی خدا را شکر که این سی‌دی‌ها هست که بالاخره انسان محروم نماند.موفق باشید
4002
متن پرسش
با سلام و ادب و احترام استاد بزرگوار در سر دو راهی ذیل قرار گرفتم منون میشم جواب بدید : چندی است مشغول سیر مطالعاتی شما هستم اخیرا یک استاد پیدا شده است که شاگردانش می گویند از جامع المقدمات شاگرد آیت الله بهجت بوده اند ، چشم و گوششان باز است که سوالات ذیل برایم پیش آمده :1- با توجه به اینکه منبع مناسبی برای تحقیق ندارم به غیر شاگردانشان چگونه می شود یقین کرد حرف شاگردانشان صحیح است و ایشان بدرد استادی می خورند (من فقط متوجه شده ام شاگردی ایت الله بهجت بودنشان صحت دارد ) آیا صرف شاگردی اشان و باز بودن چشم و گوش دلشان بدرد استادی می خورند در کل از کجا بفهمیم ایشان استاد مناسبی هستند ضمن اینکه کسانی از مردم که به ایشان رجوع می کنند به آنها برای رفع مشکلات ذکر می گوید2- با توجه باینکه من دلم هنوز به انجام سیر مطالعاتی شماست و احتمال بسیار می دهم که سیر شما برتر از ایشان هست در صورتی که ایشان اگر تا حدودی بدرد استادی بخورند بهتر نیست با توجه باینکه علما فرمودند بدون استاد نمی شود راه را پیمود و ایشان زنده اند و به فرموده آیت الله کشمیری (قریب به این مضمون ) که کتاب و ... شاید اثر داشته باشد اما مقطعی است ایشان را جایگزین سیر حضرتعالی بکنیم 4- آیا علمایی همچون حضرتعالی در حین مسیر به صورت روحی دستگیری شاگردان می کنید چه در خواب و ...5- با توجه باینکه مس افت شهر ما تا اصفهان 3 ساعت است برای رفع این نقیصه و استفاده از نفس جنابعالی آیا بهتر نیست ما هفته ای یکبار به اصفهان مراجعه کنیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و سخنان ائمه«علیهم‌السلام» است، اگر آن عزیز ما را هرچه بیشتر به شریعت الهی با همان جامعیت سنت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نزدیک می‌کند برای ما ارزشمند‌اند 2- بنده در این حدها نیستم، یک معلم می‌باشم که سعی می‌کنم معارفی که اساتیدی همچون امام و علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیهما» مطرح کرده‌اند را در حدّ توان تبیین کنم. موفق باشید
4004
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار ما برخی از افراد را می بینیم که به صورت حضوری به استادشان مراجعه می کنند و مشکلاتشان و رذایلشان را مرتفع می کنند دلمان می سوزد و گاهی به روشمان که همان سیر مطالعاتی شماست دلسرد می شویم آیا نمی شود ضمن راهنمایی در خصوص مورد فوق وقتی را حتی به اندازه یک ساعت مانند سایتتان برای مراجعه حضوری ورفع مشکلات قرار دهید با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضون‌الله‌تعالی‌علیه» راهی را به ما نشان دادند که اگر کسی آن راه را بشناسد و معارفی که از طرف ایشان در کتاب‌هایشان نوشته شده است را درک کند بهترین راه ممکنه در این دوران را پیدا کرده. بنده در جزوه‌ی « وظیفه و نحوه‌ی سلوک طلبه‌ی عصر انقلاب.» در این موارد عرایضی داشته‌ام، بنده را در حدّ معلمی بدانید که تلاش دارد نظرها به راهی بیفتد که حضرت روح الله گشوده‌اند و لذا مراجعه‌ی حضوری نزد بنده هیچ نیاز نیست. موفق باشید
4007
متن پرسش
با سلام ببخشید که مزاحم وقتتان میشوم چند وقتی است گهگاهی روحم از چند مسیله که پاسخ کامل یا درستی برایشان نمی یابم آزرده میشود یکی اینکه نمیدانم من برای تحقق انقلاب مهدوی چه باید بکنم آیا اصلا من برای امامم فایده ای دارم به دردش میخورم؟ دیگر اینکه دوست دارم به باوری"صحیح"از آقای خامنه ای برسم دوست دارم به حدی برسم که حتی اگر گفتند بمیر باور داشته باشم که حتما مصلحت همین است و واقعا بروم بمیرم حالا از این ارادتهای احساسی حقیقتا خسته شده ام از این بی دلیل پذیرفتن ها و بی دلیل نپذیرفتن ها استاد شما بهتر از من میدانید که بعد از مرگ ماییم و ابدیتمان و هیچ شوخی هم در کار نیست اگر مرگ مرا دربربگیرد نمیدانم با اینهمه حق الناس چه کنم با این همه شرمندگی با این اخلاقی که هرگز نمی خواهم لحظه ای همنشینم باشد من خودم را لابلای این حقارتها وبد خلقی ها و خشکی ها زنده به گور کرده ام هم دارم میسوزم هم بیرحمانه می سوزانم آقا مهارم را داده ام دست خشم ونمیدانم چطور خودم را نجات دهم آقامن حقیقتا وحقیقتا اسیر و برده ی جهلم من از جاهلیتی که خدا میگوید هم جاهلترم چونکه میدانم کارهایی جاهلانه است وباز انجام میدهم اگر امام مهدی را ببینم نمیدانم چه کنم با این همه خفت واینهمه شرم حالا هم هرچه به خودم نگاه می کنم میبینم متاسفانه همانم که بوده ام برای من دعا کنید که خدا هرچه زودتر مرا از دست خودم نجاتم بدهد گویی میبینم که هرچه هم که مثلا کار خوب کنم تا این اخلاقهایم حقیقتا زشت است هیچ وهیچ فایده ندارد گویی گاهی میبینم که حقیقتا لجنزاری شده ام که عالمم را به پلیدی کشانده ام دنیا مرا حسابی بازی میدهد اسیرم کرده و منزل به منزل میکشاندم سخت مرا بسته ی خود کرده همان کاری که این نفس بدبختم واین وسوسه های شیطان میکند خدایا اگرتونجاتم ندهی و پناهم ندهی من چه کنم استاد حقیقتا محتاج دعای خیرتان هستیم "اگرچه تا کنون کاری نکردم دعاکن تا ز میدان بر نگردم"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با رعایت حرام و حلال الهی و دغدغه‌ی حفظ نظام اسلامی، به قلب مبارک امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌توانید نزدیک شوید و آماده‌ی هدایت‌های باطنی آن حضرت بگردید 2- با دقت به سخنان و رهنمودهای رهبری توجه کنید متوجه عمق بصیرت و حکمت ایشان می‌گردید تا آن حدّی که تبعیت از ایشان را عین به ثمررساندن زندگی‌تان می‌یابید، در ضمن از مطالعه‌ی کتاب «شرح اسم» که با دقت به شرح زندگی آیت‌الله خامنه‌ای«حفظه‌الله» پرداخته، غفلت نکنید 3- حق‌النّاس را تا آن‌جا که ممکن است باید اداء کنید و آن‌جا هم که ممکن نیست اگر مالی است ردّ مظالم دهید و اگر مالی نیست برایشان استغفار نمایید تا ان‌شاءالله گشایش روحی حاصل شود 4- در اصلاح نفس کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» کمک می‌کند. موفق باشید
نمایش چاپی