بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33662
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. ۱ استاد دروس منازل رو چگونه باید کار کنیم؟ اگر بخواهیم در هر منزل حاضر بشیم بعد بریم منزل بعدی که دق می‌کنیم. مثلا در منزل انابه شاید تا چند سال برق منت افاضه نشد، آیا صبر کنیم؟ زیرا امام خمینی (ره) در کتاب آداب نمازشون می‌فرمایند اول خوب یاد بگیرید بعد عمل کنید. روش بنده اینه که: چندین مرتبه تدریس صوتی رو گوش میدم و اون باب رو بارها مطالعه و تفکر می‌کنم و عمل می‌کنم به دستوراتش و تصمیم دارم وقتی جزوه ی اول تمام شد مجددا از اول فص آدمی و شیثی و بدایات رو کار کنم. الان منزل تفکر رو به مدد الهی تازه شروع کردم و زیاد خواب این مسائل رو می‌بینم. ۲. استاد من غیبت ها تهمت ها و تمسخرهای زیادی رو شنیدم آیا لازمه از فردی که مورد غیبت تهمت یا تمسخر بوده حلالیت بطلبم یا صرف توبه کافیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خیلی هم نباید معطل شوید، «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». ۲. نه، حلالیت از طرف لازم نیست، مگر آن‌که شما خودتان عامل غیبت شده باشید. موفق باشید

33566
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض تشکر فراوان با توجه به اینکه بنده چهل سالم گذشته و عمرم تلف شده آیا برای سیر معنوی مستمر گوش دادن و کارکردن آثار امام خمینی (ره) که جنابعالی شرح کردید کافیه یا مثلا شرح کتاب مقالات مرحوم آیت الله شجاعی را کار کنم؟ دوم اینکه از کجا بفهمم خراباتی ام یا مناجاتی که شما بین این دو فرق گذاشته بودید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌اید اگر روح و روحیه اُنس با «مقالات» را داشته باشید از آن غفلت نفرمایید. ۲. ما را چه باک که خراباتی باشیم، یا مناجاتی!! مائیم و هرچه پیش آمد خوش آمد. موفق باشید

33441
متن پرسش

با سلام: به نظرم عرفان یک چیزی کم دارد. به نظرم در عرفان باید درد فراق باشد در حالیکه حرف از وصال است. باید عرفان، لا عرفان شود. چرا؟ چون ما با حقیقت دست نیافتنی روبروییم. به نظرم ما با توجه به الله از ذات غافلیم و ذات در نزد عارف گویا نیستی است. عارف به جای همدمی با ذات می آید و همدم اسم می شود. چرا عارف در فراق ذات نسوزد. آن فراق است که لذت دارد. هر آنچه که ذات به عنوان اسم از خودش ضهور می دهد برای آن است که توجه به ذات کنیم و در سرزمین حیرت ابدی بسوزیم. نظر شما درباره متن فوق چیست؟ آیا با وحدت وجود می‌سازد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان حقیقی متذکر می‌شود که انسان همواره در راه است. به لطف الهی پس از مطالعه کتاب «فصوص الحکم» همراه با شرح لازم و ورود به کتاب شریف «منازل السائرین» در آخرین منازل است که سالک در عطش توحید، خود را می‌یابد که البته بحث آن بسیار مفصل است. موفق باشید

33422
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: در قسمت جستجوی پرسش ها کلمه خراباتی و مناجاتی رو زدم، پرسش ۲۴۷۳۷ ملکی تبریزی رو مناجاتی گفته، امام را خراباتی، پرسش ۲۴۵۵۱: ملکی تبریزی رو مناجاتی گفته، فکر کنم برعکس گفته شده. اصلاح بفرمایند دوستان. می خونیم گیج میشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو سؤال را دیدم. در هر دو سؤال حکایت مناجاتی بودن آیت الله ملکی تبریزی و خراباتی‌بودن امثال حضرت امام در میان است و از نظر بنده همین‌طور است زیرا به مخاطب محترم گفته می‌شود: «فکر می‌کنم جنابعالی بیشتر خراباتی هستید تا مثل آیت اللّه شجاعی و یا آیت اللّه ملکی تبریزی، مناجاتی» یعنی آیت الله شجاعی و آیت الله ملکی تبریزی مناجاتی‌اند ولی امثال حضرت امام، خراباتی. موفق باشید

33398
متن پرسش

با سلام: آیا ما عرفان نظری را می آموزیم تا مقدمه‌ی عرفان عملی باشد؟ اگر پاسخ آری است، آیا عرفان عملی ما باید بر اساس عرفان نظری باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری سراسر متذکر معارف عالیه توحیدی است و مسلّم بنا به فرمایش اولیای معصوم عبادات هرکس به اندازه معارف توحیدی او ارزش و نتیجه دارد. موفق باشید

33321
متن پرسش

با سلام استاد عزیز: آیا بر اساس مبانی دین و حکمت متعالیه طی الزمان امکان دارد؟ آیا برای عرفایی این امر اتفاق افتاده است؟ آیا در مقامات بالای عرفانی می‌توان به گذشته سیر کرد اشتباهی را نکرد یا خطری را به کسی گوشزد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. زیرا اساساً بنا نیست که با حضور در دین و عرفان، انسان به این امور فکر کند. هرچند ممکن است برای بعضی پیش بیاید. موفق باشید

33026
متن پرسش

سلام استاد: برای رسیدن به مقام تجلی اسم الله، بهشت لقا، باید پا در سیر و سلوک و عرفان نظری و عملی گذاشت که سالها طول می‌کشد یا می‌شود با همین زندگی و ندانستن معرفت النفس و وحدت وجود و کار کردن برروی تک تک اسما و... فقط با عمل به شریعت به آن مقام رسید؟ در آستانه ی ۴۰ سالگی با این مباحث شیرین آشنا شدم اما به نظر راه بسیار مشکلیست و برای من که خانه و خانواده دارم سخت است عرفان نظری و عملی کار کردن... و سوال بزرگی که آیا کسی که ظرفیت فهم این مباحث را ندارد نرسیدن به مرتبه ی لاهوتی و ماندن در بهشت نعیم محرومیت نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب حافظ: «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی که سایت مطرح می‌کند إن‌شاءاللّه به نتایج دلخواه برسید. موفق باشید

32997
متن پرسش

سلام علیکم استاد: با تشکر از شما. آیا سلوک عرفانی باید بعد از عمل کامل به اخلاق اسلامی باشد یا ممکن است بعضی از مسائل اخلاقی را رعایت نکرد و در وادی سلوک گام برداشت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً اراده برای سلوک برای آن است که انسان با توجه به رذائل اخلاقی که در خود احساس می‌کند، برنامه‌ای را دنبال کند که از آن رذائل عبور و به سوی حقایق انوار الهی سیر نماید. موفق باشید

32496
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام به محضر استاد گرانقدر (ادام الله ظله الشریف) و طلب برترین فیوضات الهی برای آن جناب؛ ۱. در خصوص مقامات بانو سیده نصرت امین اصفهانی (رحمة الله عليها)، آيا ایشان در طول حیات شریفشان به مقام فنا و بقای بعد الفنا رسیدند؟ ۲. آیا نقلی که عنوان می‌دارد جناب سید هاشم حداد (رحمة الله عليه) پس از ملاقات با ایشان، به فرد همراه خود فرمودند: «اینجا خبری نیست.» صحیح است؟ سپاسگزارم. برکات حضرتعالی مستدام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب شریف «نفحات الرحمانیه» حاجیه خانم امین که صرفاً گزارش واردات و احوالات قلبیه ایشان است، حکایت از آن دارد که ایشان بحمدلله در موقعیت بسیار خوبی بوده‌اند که نه‌تنها آن نفحات را درک کرده‌اند، بلکه در مقام «بقاء بعد از فنا» توفیق نوشتن و گزارش آن را نیز داشته‌اند و این کار هرکسی نیست. ۲. با همه احترامی که برای مرحوم آقای هاشم حداد قائل هستم؛ ولی هرگز سخن ایشان را حجّتی برای بررسی شخصیت حاجیه خانم امین نمی‌دانم. موفق باشید.

32035
متن پرسش

سلام استاد: در مورد اون دوستی که گفته دیگه نیاز به نماز ندارم و دراویش و صوفیه و تیپ جریاناتی که میگن ما رسیدیم به حقیقت و دیگه از ظاهر عبور کردیم. استاد اینها هیچی تو ذهنشون نیست و به هیچ جایی هم نرسیدن و صرفا یه چیزایی به گوششون خورده و از حد پایین ترین مراتب توحید هم بالاتر نرفتن! خیلی فرق هست بین فهم و چشیدن اینکه همه ی وجود از خداست و بین اینکه یه چیزی از این موضوع به گوشمون خورده باشه، اصولا ماها دو تا بیت شعر میخونیم و دو تا صفحه در مورد وحدت وجود و یک چیزایی تو ذهنمون شکل میگیره و فکر می‌کنیم این مطلبی که بهش رسیدیم اوج توحیده و اوج خداشناسیه فکر می‌کنیم و توهم می‌کنیم که خدا را موثرمطلق می‌دونیم و خودمون رو فانی می‌بینیم ولی قلبمون و حتی ذهنمون فرسنگها با حقیقت این موضوع فاصله داره وبهتره بگم هیچ بویی نبرده، من وقتی کلمات و رفتار امام خمینی رو میخونم می‌فهمم حقیقت توحید نوری هست که به قلب باید بتابه و این تابیدن با خون جگر حاصل میشه، راهیه که انبیا و اولیا با بیداری و شب زنده داری و نخوردن و نخوابیدن و ترک دنیا کردن و تلاوت و روزه و دعا و گریه راه رو طی کردن و بعد هم فریاد زدن ما عرفناک حق معرفتک... حالا این دوستان هندزفری تو گوششون آهنگ ولوم بالا، پیتزاشون رو خوردن، گشتاشون رو زدن، همه فیلما رو دیدن، تمام مظاهر غرب دلشون رو پاره پاره کرده، عظمت آمریکا و تکنولوژی قلبهاشون رو آتیش زده، زیر لحاف دراز کشیدن بدون هیچ حرکتی میگن سجود و رکوع و نماز خوندن و نخوندن ما فرقی پیش خدا نداره، ما خدا رو یافتیم و شناختیم و چون شناختیم در اوج توحیدیم و‌نیاز به نماز نیست و کافیست!! باور کنید استاد ما خدا رو نمی بینیم، یک چیزی از وحدت وجود به گوشمون خورده، یک چیزی از لا حول ولا قوة شنیدیم و فکر کردیم که عارف شدیم و بدمستی می‌کنیم، فاز می‌گیریم از خود گذشتیم به فنا رسیدیم، بحثای فنایی می‌کنیم! فنا کجا و خوددیدن سراسری کجا؟ خیلی عجیبه توی نفسشون و منیت و پوچی و توهمشون غرق شدن، خودشون که هلاکن سنگ راه حقیقت هم میشن، به خدا پناه می‌بریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد در اصل و در واقع به خودشان ضرر می‌رسانند، زیرا از نور توحیدی که جان سالکان را با شراب طهور مست می‌کند؛ محروم می‌شوند. در احوالات مرحوم قاضی طباطبایی هست که فرموده باشند گفته شده در بهشت، نماز نیاز نیست، پس این بهشت به چه دردی می‌خورد؟! مقایسه کنید سلوک چنین عرفایی را با آن مدعیانی که می‌گویند ما از نماز گذشته‌ایم و دیگر نیاز به نماز نداریم!!! موفق باشید

31941
متن پرسش

سلام استاد پیرو سوال ۳۱۹۰۳ ممکنه کمی هنر گشودگی رو باز بفرمایید چاره کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد بنا شد در نگاه عرفان اسلامی افق حضور برایتان گشوده شود. پس باید در آن مسیر قدم بگذارید. موفق باشید

31866
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: ببخشید سوالی داشتم، راجع به نظر مقام معظم رهبری حافظه الله درباره عرفان نظری. ایشون می‌فرمایند که بنده هیچ ورودی به مباحث عرفان نظری ندارم، و هیچ مخالفتی هم ندارم. از طرف دیگه در یک کلیپی که پخش شده، می‌فرمایند که عرفان نظری فایده ای ندارد. عرفان عملی رو باید گسترش داد. (یعنی اون مسلک و توصیه های خود عرفا رو در جامعه بگیم و اینکه کاری کنیم مثلاً چندین هزار نفر از طلاب اهل نماز شب بشوند و از این دست کارهای عملی). و بعد یک خاطره از حضرت امام (ره) می‌فرمایند که از نرفتن سر جلسات آ میرزا جواد آقا ملکی بسیار متاسف بودن و دلیل نرفتنشون هم این بوده که فرمودن مغزمان پر بود از مطالب [عرفان نظری]. خواستم بدونم من بعنوان طلبه ای که میخواهم وارد عرفان نظری بشم، چجوری باید جمع کنم بین این دو سخن آقا که ورودم به این حوزه، مطابق با نظرات و تأییدات مقام عظمای ولایت باشه؟ اگر بنده دخول کنم در وادی عرفان نظری، این یک نوع بی اعتنایی به سخن ولی امر مسلمین نیست؟ ممنون میشم جواب بدید استاد بزرگوار.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که قبلاً ذیل آن کلیپ در کانال مطالب ویژه عرض شد آری: به هر حال اصل، عرفان عملی و اخلاق است ولی ملاحظه کردید که حضرت امام در سالهای آخر عمر خود با تفسیر سوره حمد، عمیق ترین مباحث عرفان نظری را به میان آوردند و در نامه ای که به آقای گورباچف نوشتند متذکر ابن عربی و ملاصدرا شدند  و این بدین معناست که ما در این تاریخ اگر بخواهیم به صورت قدسی همراه با معاریفی اصیل حاضر شویم نمی‌توانیم از مطالب مذکور غفلت کنیم. موفق باشید

31778
متن پرسش
سلام استاد عزیز: برای داشتن ایمان و اعتقاد راسخ و و قوی به خداوند، که شیطان در سکرات مرگ نتواند از ما بگیرد چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه انسان را به لطف الهی بالا می‌برد، دو بال «معرفت بالله» و «تقوای الهی» است. در مورد معرفت بالله، «معرفت نفس» راه خوبی است. پیشنهاد می‌شود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

31768
متن پرسش
سلام استادم: استاد من یه حالتی در خود دارم که از آن می‌ترسم و نمی‌دانم خوب است یا بد. من گاهی آنچنان شاد و پرانرژی با انگیزه ام که در پوست نمی‌گنجم و گاهی بسیار افسرده و ساکت و غرق در افکارم و گاهی آرزوی مرگ می‌کنم. این دو احوال اینقدر متضاد هستند که من را می‌ترساند. لطفا راهنماییم کنید اگر کتابی باید بخوانم یا نماز خاصی یا ذکر دعایی لطفا بهم بگید چه کنم تا احوالاتم به ثبات خوب و الهی برسد. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت «ای برادر عقل یک دم با خود آر/ دم به دم در تو خزان است و بهار.»

آری! فطرت انسان‌ها خداگرایی لازم را همراه با معرفت فطری دارد ولی همواره با ادامه‌ی عبادات است که بعضا این فطرت ظهور می‌کند و آرام آرام به فعلیّت لازم می‌رسد؛ به همین جهت شریعت الهی با توجه به چنین احوالاتی که ما انسان‌ها داریم عبادات ما را می‌پذیرد در عین این‌که همه‌ی آن‌ها با حضور قلب همراه نیست زیرا در کلیت، آن عبادات جواب‌گویی به فطرت است و آن‌چه در نهایت پیش می‌آید برایند آن رجوعی است که در طول زندگی نسبت به حضرت پروردگار برای انسان پیش می‌آید و به همین جهت نباید آن عباداتی که به ظاهر با حضور قلب همراه نیست را بی بها دانست هر چند که باید تلاش کرد شرایط غفلت نسبت به حضور قلب را به حداقل رساند. موفق باشید

31766
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی و بزرگوار و با تشکر از زحمات شما. آقای صمدی آملی در سخنرانی به نظرم شرح ادب مع الله بود یا طهارت درست خاطرم نیست می فرمایند نوافل و تسبیحات حضرت زهرا (س) برای عوام است و خواص چون نمازشان کامل است نیازی ندارند به اونها در صورتی که اهل بیت (ع) بیشترین مستحبات و نوافل را داشتند و اصلا تسبیحات حضرت زهرا (س) برای خود ایشون از وجود مقدس نبی اکرم (ص) صادر شده بود! بنده متوجه نمیشم، اگر توضیح بفرمایید متشکرم. متن این صحبتها: بعضی از اولیاء الله در مسیر کارشان نوافل را بر می‌دارند! می‌گن: نوافل باعث می‌شه که ما در واجباتمان کوتاهی کنیم! باید اونی که اصل هست رو محکم انجام داد، نماز ظهر و عصر باید خوب پیاده بشه، چرا من نماز را ناقص به‌جا بیاورم و برای جبران نقص نماز ظهر و عصر، نافله بخوانم؟ یا برای جبران نماز ظهر و عصر تعقیبات بخوانم؟! معلوم میشه که دستور العمل تعقیبات و نوافل برای عموم مردم است نه برای خواصّ. ما بعدها پی بردیم که چرا حضرت آقا فرمودند ما چهارده سال که در خدمت مرحوم قمشه ای بودیم، به محض اینکه نماز مغرب و عشاشون تمام می‌شد، تعقیب نماز ایشون، درس بود! این نماز دیگه سبحان الله نمی‌خواد! این نماز تسبیحات [حضرت زهرا سلام الله علیها] نمی‌خواد! این نماز تعقیبات نمی‌خواد! این نماز خودش تامّه، خودش کامله. نقصی نداره که انسان بیاد برای جبران نقص این نماز دنبال مستحبات راه بیفته. آنچه باید اهمیت بدهیم، واجباته، و آدم به سرّ این کلمات علمای اخلاق، عارفان بالله، آنهایی که به حقّ نزدیک شده اند، می‌رسد که می‌فرمایند: آقا در مسیر عملتون اگر می‌خواهید به جایی برسید، واجبات را انجام بدهید بسه، نیاز نمیشه کار دیگری انجام بدهید. فایل صوتی؛ http://ia800301.us.archive.org/2/items/samadi-www.ebnearabi.com/samadi-navafel-www.ebnearabi.com.mp3
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نماز کامل خواندن و محقق شدن آن نماز کامل در اخیار ما است که از مستحبّات مستغنی باشیم؟ مائیم و رجوع به حضرت حق، حال اوست که چگونه بنده‌پروری می‌کند، گاهی با نور جمالش می‌آید و گاهی با نور جلالش «تجلی گه جمال و گه جلال است.». آری! اگر امر مستحبی بر امر مستحبی رجحان داشت، عاقلانه آن است که آن امر مستحبی که رجحان دارد را انتخاب کنیم. مثل آن‌که مثلاً بعد از نماز واجب به درس و بحث پرداخته‌اند. ولی این بدان معنا نیست چون نمازشان کامل بوده است، نیاز به عمل مستحبی نداشته‌اند. موفق باشید

31744
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر پرنشاط استاد سلام و درود: آیا نحوه به ثمر رسیدن انسانها در همه تاریخ ها یکی است و همه قرار است برای بهترین نحوه بودن خود مانند جناب قاضی طباطیایی به درجات شهودی برسند و توانایی موت اختیاری و سیر در عالم با نشستن در وادی السلام داشته باشند و یا اینکه در هر مقطع تاریخی نحوه به ثمر رسیدن انسانها متفاوت است و ممکن است همانطور که قاضی با شهود و ... احساس به ثمر رسیدن می‌کرده و اسما الهی را بروز می‌داده انسانها در اعصار دیگر به سبب مکر لیل و النهار نتوانند به چنین توفیقاتی رسند ولی به نحوی دیگر مظهر ظهور اسما باشند؟ (اگر چنین است آن نحوه به ظهور رسیدن و متعالی شدن متناسب با زمان ما چیست؟ و یا در حالت دوم شما معتقدید هنر این است با وجود این مکر لیل و النهار انسانها بتوانند قابلیت هایی مانند قاضی پیدا کنند و در واقع نحوه به ثمر رسیدن انسانها در طول تاریخ یکسان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً متوجه نکته مهمی شده‌اید که در هر مقطع تاریخی به حکم ظهور متفاوت اراده الهی، انس با حضرت حق و سلوک به سوی او متفاوت است. عرایضی در کتاب «حوالت تاريخی عقل تکنيکی و جايگاه انقلاب اسلامی» شده است بخصوص در پاورقی صفحه ۲۱۰ می‌خوانید: «شایسته است رفقا به طور جداگانه به این نکته توجه کنند که بشر این دوران در طلب تجربه‌ی خود می‌باشد در میدانی که در مواجهه با طبیعت به ظهور می‌آید و آن تجربه‌ی «خود» است در اُنس با حقیقت، ولی در بستر انکشافی که در رابطه با طبیعت برایش ظهور می‌کند. این در جای خود نوعی سلوک به حساب می‌آید که بشر بتواند حقیقت را در مظهری به نام طبیعت بیابد. این چیزی نیست که بتوانیم در جهان نادیده بگیریم و همچنان در تاریخی زندگی کنیم که سالکان، آن حقیقت را بیشتر در تجربیات درونی خود دنبال می‌کردند. تاریخ دیگری برای سلوک به میان آمده که در برابر این سلوک، آن سلوک قبلی حالت انتزاعی به خود گرفته است.» موفق باشید

31729
متن پرسش
عرض سلام و ادب: استاد احساس می‌کنم قلبم سنگین و تاریک شده، نه اشکی نه حال دعایی، هرکاری هم می‌کنم حالم تغییر نمیکنه، استغفار، نماز جناب جعفر هیچ کدوم بار گناهان رو از روی قلبم کم نمیکنه. استاد چطوری گره کور قلبم را باز کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سوی معارفی مثل «معرفت نفس» و به سوی حقایقی از طرف تدبّر در قرآن قدم بزنید، إن‌شاءالله ره صدساله را یک شبه طی می‌کنید. موفق باشید

31720
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر طربناک استاد سلام علیکم: آیا خداوند علاوه بر هدف حیات زمینی هر انسانی که ظهور اسما الهی می‌باشد؛ آیا هدفی جمعی و به طور مستقل از هدف فردی؛ برای جمیع بشریت در نظر دارد؟ به بیان دیگر آیا اهداف جمعی مانند عدالت و رعایت حریم زن و مرد و حقوق انسانی و .... که در شریعت های الهی برای نظامی که انسانها می‌خواهند در آن زندگی کنند تعریف شده است؛ به این سبب است که چون انسان موجودی اجتماعی است و نابسامانی در نظام های اجتماعی بر سلوک فردی او اثر می‌گذارد؛ پیامبران در پی نظام سازی بودند تا با برقراری تعادل در نظام اجتماعی؛ سلوک فردی هر انسان با مشکل و مزاحمت مواجه نشود؟ و یا اینکه نظام سازی در جوامع انسانی از دیدگاه خالق و رب عالم یک موضوع مستقل و یک هدف مستقل است که اگر چنین است؛ آن هدف مستقل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود موجودی است که برای به ظهورآمدن همه ابعادش باید به شخصیت قرآنی و جمعی خود در بستر شریعت حاضر شود و در همین رابطه حضرت حق می‌فرمایند: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا» ملاحظه کنید که تأکید بر «جمیعا» هست یعنی باید اعتصام به حبل الهی به صورت اجتماعی و جمعی باشد مگر آن‌که شرایط اجازه ندهد. موفق باشید

31664
متن پرسش
سلام استاد عزیزم خدا قوت: استاد بنده امسال از اول ماه محرم یه حالی بهم دست داده که هیچ گاه چنین نبوده یه حال و هوای بیقراری عجیب، راستش حوصله هیچ کس و هیچ چیز رو ندارم غیر امام حسین حتی موقع نماز هم کلا توجه قلبم به سمت امام حسین هست حتی راستش زیاد حوصله حرف زدن با خدا رو هم ندارم یعنی زیاد مثل سابق نیایش نمی کنم مدام صحنه های کربلا و تنهایی امام حسین و حضرت زینب جلوی چشمم هست و گریه می کنم، غم عجیبی دلم را می شکند. استاد می دانید از اول محرم مدام سلام زیارت عاشورا را می گفتم کم کم رفته رفته حالم چنین شد. استاد می خواستم بدانم این که یاد خدا زیاد نمی کنم و نمازم را با یاد امام حسین می خوانم از لحاظ شرعی اشکال نداره و این مسیر درسته؟ استاد جان من تا حالا اربعین نرفتم اصلا کربلا هم نرفتم سالها است به امام حسین التماس می کنم اما دعوتم نمی کند. همسرم اصلا اجازه نمی ده. استاد به نظرتون چه کار کنم یار مرا بطلبد؟ می دونم از همه رو سیاه ترم ۱۰ ساله دارم صبر می کنم هر چه او بیشتر ناز می کند من عاشق تر می شوم. استاد شما اگر رفتی کربلا خیلی برایم دعا کن امام حسین منو بخره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه خوبی است ولی با تدبّر در قرآن و کتاب‌های معرفتی سعی باید کرد آن را کامل نمود. موفق باشید

31666
متن پرسش
سلام جناب استاد وقت بخیر: بنده تا مدتی پیش سخنرانی های استاد پناهیان رو دنبال می کردم و ایشون می فرمودن برای مبارزه با نفس با خودت لج کن و من به همین خاطر با اینکه بیدار شدن برای نماز شب برام سخت بود بیدار می شدم و نماز می خوندم و معمولا بدون حال دعا می خوندم ولی شما فرمودین که انجام مستحبات که زوری و با اکراه باشه خوب نیست و حتی قساوت قلب میاره و من دیگه نماز شب نمی خونم هرچند معمولا اون ساعات بیدار میشم اما از ترس نتیجه ی عکس نمیخونم و حالم گرفته ست که چرا در دینداری عقب گرد کردم یا لااقل حدود دو سال نماز شب خوندن و گاهی حال خوش دست دادن هم منو به این عبادت واقعا علاقه مند نکرد استاد به نظر شما چیکار کنم؟ و نکته ی دیگه درمورد زندگی با کسیه که نماز نمی خونه ببخشید همسر بنده ۴۱ سالشونه اهل نماز و روزه و امام و پیغمبر نیست بعضی وقت ها به علما که تلویزیون نشون میده توهین میکنن اون لحظه می خوام بمیرم. استاد جدیدا روایتی شنیدم که مال بی نماز و خوابیدن کنار بی نماز و این ها حرامه ناراحتم استاد چه کنم؟ به نیت قرب به خدا به همسرم خدمت می کنم ولی گاهی می ترسم وقتی دستم از دنیا کوتاه شد و پرده ها کنار رفت خدا تو صورتم نگاه نکنه که به ایشون خدمت کردم. استاد خواهش می کنم راهنماییم بفرمایید. اجرتون دعای خاص مولامون باشه ان نشاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با خود باید مدارا کرد ولی به صرف بی‌حالی از عبادات بخصوص نماز شب، نباید از آن منصرف شد زیرا نقش تکوینی آن در جای خودش محفوظ است. ۲. این افراد جاهل‌اند و بازی‌خورده دشمن، ولی معاند نیستند. شما کار خوبی می‌کنید که زندگی خود را در چنین شرایطی محفوظ می‌دارید. موفق باشید

31661
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده در زندگی و تعامل با اطرافیان همیشه در مقابل رفتار های بد و خطاها مشی گذشت اختیار کرده ام و همه بنده رو به این صفت می شناسند. اما استاد بعضی افراد دائما توهین می کنند و وقتی ما مکرر گذشت می کنیم متجری می شوند و رفتار های زشت خود رو شدید تر می کنن گوییا فکر می کنند ما نادان و ناتوانیم به نظر شما با اینها چه جور برخورد کنیم خصوصا وقتی از اقوام باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً آن‌ها خوب می‌دانند ما برای توهین‌های آن‌ها ارزشی قائل نیستیم و مسیری که انتخاب کرده‌ایم را با اطمینان و آرامش جلو می‌بریم و به همین جهت عصبانی هستند. زیرا قرآن به ما فرموده است مؤمنین: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امر لغوی روبه‌رو شوند بزرگوارانه از آن می‌گذرند و خود را همسنگِ چنین اموری نمی‌کنند. موفق باشید

31659
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامی از محضرتان دو سوال داشتم: ۱. همواره به رعایت تعادل در امور انسان توصیه می شود و گفته می شود که نباید کاری انسان را از کار دیگر بازدارد از طرفی پیوسته در انسان انگیزه هایی برای بر هم زدن تعادل پیش می آید. مثلا یک نفر کاسب است و می بیند فلان زمان بهتر می تواند سود کند و انگیزه پیدا می کند که از این فرصت برای کار و تلاش استفاده کند و از رسیدگی به جسم یا صله رحم در آن مقطع زمانی باز می ماند. ملاک ما کلا چه باید باشد که بفهمیم تا چه حد باید به رعایت تعادل در برنامه های زندگیمان پایبند باشیم و تا چه حد بهتر است انعطاف داشته باشیم؟ ۲. آیا برای ما خانمها پسندیده است با اقوام نزدیک ولی نامحرم مانند مردان کاملا غریبه رفتار کنیم؟ مثلا احوالپرسی نکنیم و تا می شود رفت و آمد و دید و بازدید را کم کنیم و....؟ آیا این کار تاثیر مثبت در سلوک ما دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در حوزه وظیفه شرعی و آموزه‌های دینی، انعطاف‌داشتن انسان را از تعادل خارج نمی‌کند زیرا خود شریعت چنین انعطاف‌هایی را جایز می‌داند. ۲. اقوام و خویشان حقوقی دارند که رعایت حقوق و احترام به آن‌ها لازم است. شرع و عرفِ مسلمانان آن حقوق را تأیید می‌کند. موفق باشید

31654
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه مرحله حق الیقینی را فرمودید مرحله آخر سلوکی است و من الحق الی الحق فی الخلق هست. ۱. مبحثی که در مورد اربعین و حق الیقین تاریخی فرمودید که انسان همنشینی خود را با امام حس می کند و حضور عرشی خود را احساس می کند، یعنی این همان سفر آخر سلوکی او می شود؟ ۲. آیا اسفار اربعه به این صورت است، که یک سفر کاملا تمام شود و سفر دوم آغاز گردد، یا نه؟ هر ماهی این سفرها، تا حدودی به حد ظرفیت برای هر کس پیش می آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! این همان «یشرب به المقربون» است که به نور توحید امام، «رحیق مختوم» همراه با توحید «شراب تسنیم» که صورت توحید ائمه است؛ نوشیده می‌شود. ۲. حالت دوم درست است که هر منزلی در چشم‌اندازِ خود منازل بعدی را مدّ نظر دارد. موفق باشید

31649
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر ۱. ببخشید اگر دو نفر در مقام توحید افعالی باشن یا مثلا فنای فی الذات آیا هر دو یک سطح معرفت دارند در این مقام؟ یا اینکه درجات معرفت افراد در مقامها هم متفاوته؟ ۲. تفاوت درجه معرفت در مقامها به چه عواملی بستگی دارد اعم از اخلاص و کیفیت عبادت و؟میشه توضیح بدهید. ۳. اینکه می‌گویند با یک گناه درجه ای از عقل برداشته می‌شود و دیگر برنمی‌گردد آیا با توبه هم برنمی‌گردد؟ و اینکه چرا با وجود اینکه استغفار می‌کنیم طعم عذاب و بلا را خدا به خاطر آن گناهی که سر می‌زند به ما می‌چشاند؟ توبه چگونه باید باشد تا بلاهای تنبیهی مطلق کنار رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال توحید در هر مرحله‌ای که باشد چه در مرحله توحید افعالی و یا غیر آن، مراتب خاص خود را دارد زیرا توحید، امری ذومراتب است. ۲. آری! درجات توحید، به معرفت و خلوص بستگی دارد. در این مورد خوب است به مباحث «رهنمودهای سلوکی و اخلاقی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. http://lobolmizan.ir/sound/1304 3- آری! با توبه، تمام آثار گناه از بین می‌رود به طوری که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند مانند کسی می‌شود که آن گناه را انجام نداده است. بنابراین معنای چشاندن طعم عذاب، دیگر معنا ندارد.   موفق باشید

31643
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: مبحثی در مورد خطبه ۱۶۳ نهج البلاغه از شما گوش می کردم که خصوصیات توحید صمدی را توضیح می دادید، اینکه اول دریا دیدن بعد موج دیدن و اینکه حق قبل از عدد است. ۱. این چه ارتباطی به بحث صمد در موضوع اربعین پیدا می کند؟ ۲ . اول دریا دیدن و بعد موج دیدن مربوط با کدام سفر از اسفار اربعه است؟ من الخلق الی الحق / یا من الحق الی الحق؟ ۳. در کتاب مجتهد امین ، در سفر اول، مرحله هفتم سفر اول را فنا و بقا می گوید و مرحله هشتم را توحید..؟ آیا میشه اینطور گفت که ماه محرم، فنا و بقا است که فرد توجه به روح هرچیز کند، نه توجه به جهت ملکی آن؟ و آیا ماه صفر رو میشه توحید گفت (یا همان مرحله هشتم مجتهد امین) که حرکت به سمت توحید صمدی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که در بحث «انسان آینده و هویت اربعینیِ او» عرض شد در حرکت اربعینی در عین «در حضور بودن» به سوی او بودن در میان است و این همان احساس حضور در قبضه احدی است که صمد می‌باشد. ۲. مرحله حق الیقینی، سفر آخر است که همان «من الحق إلی الحق فی الخلق» است. ۳. حرف خوبی است. موفق باشید

نمایش چاپی