بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31208
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت! یکم. خداوند رحیم، پدر و مادر شما را بیامرزد به خاطر رشد و تربیت شما که اینقدر منشا خیر هستید برای امثال بنده! انصافا مطالب و بیانات صوتی، تصویری و مکتوب شما به بنده لذت می بخشد و روحم را سیر می دهد. دوم. استادجان، شما می گوید این تاریخ، تاریخ حضور هست نه تاریخ اطلاعات و باور. یعنی اگر می خواهیم زندگی معنا داری داشته باشیم و بودن حقیقی خود را حس کنیم باید با خود خدا زندگی کرد نه با علم به خدا و... با توجه به این بحث جدی و فوق العاده و کاربردی شما آیا می شود آقای حاج اسماعیل دولابی را با آن منش و روش و سبک فکری و عملی خاص در تبیین دین را، قهرمان آوردن مردم به حضور خدا و انس با حق دانست!؟ آیا باید زین پس در تبیین دین راه و رسم حاج اسماعیل دولابی را پیش برد!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش آن مرحوم همچنان‌که متوجه هستید روش خوبی است ولی چرا کار را منحصر به یک شخص بکنیم؟ بخصوص که بهترین حضور از طریق حضور در انقلاب اسلامی محقق می‌شود. موفق باشید

31205
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. ۱. ببخشید تو مبحث اذکار و حروف ابجد اگر بخواهیم اون ذکر روح داشته باشه باید طبق عدد خودش بگیم. حالا سوالم اینه که عدد ذکر یونسیه اگر فرضا ۴۰۰ باشه منظور دقیق آقای ملکی تبریزی در المراقبات چی بوده که نوشتن بعضی ۳۰۰۰ مرتبه در سجده تکرار میکردن و جای دیگه شخص دیگری نوشته بود بعضی ۷۰۰۰ مرتبه. ۲. شما راه تحول در امور درسی و سیستم تربیتی آموزش پرورش و دانشگاه‌ها و حوزه علمیه را از چه طریقی امکان پذیر می‌دانید؟ ۳. آیا انسان با یک لحظه غفلت مثلا یک حرف اضافه زدن یا مصادیق دیگر در مسیر سیر و سلوک ممکنه چند سال عقب بیفته؟ برای بنده دعا کنید. در پناه حق استاد گرانقدر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که تعداد ذکر بر اساس حروف ابجد مبنایی ندارد، نباید آن را ملاک تعداد ذکر قرار داد بستگی به حال فرد دارد و نیّت کلی او و تجربه‌هایی که در این راستا داشته است. نیت کلی انجام آن ذکر مهم است. غفلت‌های جزئی ضرری به اصل قضیه نمی‌زند. موفق باشید

31203
متن پرسش
سلام استاد: راه های شناخت خدا و صفات خدا چیست؟ مثلاً میزان مهربانی، غفار بودن، شدید العقاب، بودن چون هر چه قدر شناخت بیشتر باشد لذا انجام واجبات بیشتر است. لطفاً راهنمایی ام کنید. چه کتبی هست؟ چه استادی می‌تواند من را راهنمایی کند؟ یک استاد اخلاق هم در تهران معرفی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید اگر بتوانید با قرآن از طریق تفاسیر مأنوس شوید إن‌شاءالله به نتیجه‌هایی که به دنبال آن هستید می‌رسید. موفق باشید

31198
متن پرسش
سلام استاد: من چند تا سوال دارم اول اینکه آیت الله فاطمی نیا برای استاد اخلاق خوبند یا آقای جاودان؟ دوم اینکه کتاب های برای شناخت اصول عقاید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. پیشنهاد می‌شود جزوه «روش سلوکی آیت الله بهجت» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید. ۲. http://lobolmizan.ir/leaflet/1361/ - مباحث «معرفت نفس» رویهمرفته در رشد عقاید می‌تواند کمک‌کننده باشد. موفق باشید

31191
متن پرسش
عرض سلام و ادب: ببخشید سوال بنده این است ک معارف دینی رو انسان چگونه میتونه به قلب برساند؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رویکرد عبور از ظاهر اعمال در عین انجام اعمال، إن‌شاءالله حضور قلب حاصل می‌شود. کتاب شریف «آداب الصلواة» از حضرت امام نکات ارزشمندی دارد. مباحث معرفت نفس نیز مفید خواهد بود. موفق باشید

31194
متن پرسش
سلام و عرض ادب: جناب استاد نظر به آیه شریف «ان‌ اولیا الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» چرا بعضی بزرگان ما دارای خوف بودند. مثلا «انا نخاف یوم عبوسا» یا «و مالی لا ابکی» و من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوف از ترک وظیفه و خوف غفلت مردم از نقشه‌های شیطانی مستکبران، غیر از خوفی است که اولیای الهی از آن عبور کرده بودند. موفق باشید

31193
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: می خواستم اگه توفیق شد کتاب مصباح الهدایه رو با شرح صوتی که روی سایت لب المیزان هست شروع کنم. ولی شنیدم این شکل کتاب ها را باید مستقیم سر کلاس بود تا استاد حقایق آن را به قلب القا کند. برای من سوال شد الان اگر ما با همین شرح ها و صوت ها پیش برویم ممکن است آن حضوری که باید اتفاق بیافتد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ، تاریخ دیگری است. در حال حاضر صوت این مباحث به لطف الهی نقش خود را ایفا می‌کند. موفق باشید

31184
متن پرسش
سلام استاد خوبم: التماس دعا. استاد جان مطلبی رو گوش می‌دادم در خصوص آهستگی. این که برای علاقه مند شدن به هر کاری آن را با طمانینه و آهسته انجام بدید (که نماز میتونه مثال بارزش باشه) و در این سخنرانی اشاره شد به بودا که میگه: من وقتی می‌خورم فقط می‌خورم و وقتی می‌خوابم فقط می‌خوابم و وقتی حرف می‌زنم فقط حرف می‌زنم. استاد جان سوال من این است که ۱. این موضوع در آموزه های اسلامی نیز تأکید شده؟ ۲. آن چه که بودا برای خود فضیلت میدونه، یعنی تمرکز بر هر فعالیت، واقعا فضیلته؟ ۳. چطور به این فضیلت دست یابیم؟ سپاسگزارم از وجود پرمهرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این آموزه‌ها از موارد ضعیفی است که ما در آموزه‌های دینی خود متوجه آن هستیم و در این رابطه در کتاب «عالَم انسان دینی» مطالبی عرض شده است

از اميرالمؤمنين (ع) هست كه:

ما فاتَ‏ مَضَى وَ ما سَيأتِى فَأين‏

 

قُم فَاغْتَنِم الْفُرْصَه بَينَ الْعَدَمَين‏

     

آنچه از دست رفت كه گذشت، و آنچه هم كه نيامده، كو؟ پس همت كن و فرصتى را كه بين دو عدم- گذشته‌‏اى كه رفت و آينده‌‏اى كه نيامده- قرار دارد، غنيمت شمار همچنان كه حضرت مى فرمايند:

«الْمَرْءُ بَيْنَ سَاعَتَيْهِ»[1] انسان بين دو ساعت - ساعتى كه گذشت و ساعتى كه نيامده - جاى دارد خداوند با نورى كه بر قلب انسان مى‏‌اندازد، او را با خودش روبه‌‏رو مى‏‌كند تا راه را به او بنماياند، از اين به بعد اين انسان است كه بايد مواظب باشد از آن ملاقات گوارا نهايت استفاده را بكند وگرنه آن نور مى‏‌رود و او براى هميشه محروم مى‏‌شود. حضرت اميرالمؤمنين (ع) در اين مورد مى‏‌فرمايند: «مَنْ وَجَدَ مَوْرِداً عَذْباً يَرْتَوي مِنْهُ فَلَمْ يَغْتَنِمْهُ يُوشِكَ أنْ يَظْمَأَ وَ يَطْلُبَهُ فَلا يَجِدَهُ».[2] هركه جايگاه آب گوارايى را كه مى‌‏تواند از آن سيراب گردد بيابد و آن را غنيمت نشمارد، بى شك تشنه ماند و در شرايطى قرار گيرد كه طلب آن كند پس آن را نيابد. يافتن آب گوارا در حديث فوق، همان به سراغ ‏آمدن «وقت» است و غنيمت‏ شمردن آن، به اين شكل كه انسان قلب خود را براى تجلى آن نور از هر فكر و خاطرى خالى كند و از غير حق جان را منصرف گرداند، در اين حال مى‌‏گويند به پيام «وقت» عمل‏ كرد.

موفق باشید

 


[1] ( 2)-« تصنيف غرر الحكم و درر الكلم»، ص 473.

[2] ( 3)-« غررالحكم»، ص 474.

31185
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوارم در حدیثی که امام محمدباقر به جابر یزید جعفی می‌فرمایند: دوستدار ما محسوب نخواهی شد اگر تمام مردم شهرت بگویند تو آدم بدی هستی و... چرا این حدیث دو گونه ترجمه می شود؟ در تحف العقول ترجمه شده اگر بگویند آدم بدی هستی ولی تو ناراحت نشی از ما نیستی ولیکن در جاهای دیگری ترجمه شده اگر بگویند تو آدم بدی هستی و تو ناراحت بشی از ما نیستی مادامی که خودت رو به کتاب و سنت... حتی من یادمه خود شما هم اوایل به شکل دوم ترجمه می‌کردید و حتی امام (ره) رو مثال می‌زدید که فرموده بودن اگر تمام اینها که دارن میگن درود بر خمینی، بگن مرگ بر خمینی برام فرقی نداره، ولیکن اخیرا به صورت اول ترجمه می‌فرمایید. لطفا راهنمایی کنید. چون دو معنای کاملا متضاده. متشکرم. ماجور باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب دقت کرده‌اید. آری! در آموزه‌های دینی ما هست که نباید نگران نظر مردم بود به همان معنایی که داریم: «ماشاءالله و لا ماشاء النّاس». ولی با دقت در فضای حدیث مذکور، به نظر می‌آید که حضرت به جابربن یزید جعفی بنا دارند متذکر شوند که به نوعی اخلاق اجتماعی فکر کند و سعی نماید نگاه سایرین را نسبت به مسیری که شروع کرده است، مثبت نماید. موفق باشید

31180
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در فایل صوتی تفسیر سوره مطففین فرمودید که انسان هرچند که همین قدر هم خوب است که تلاش کند ولی نباید تلاش کند که دروغ نگوید بلکه باید نتواند که دروغ بگوید. اما سوال اینکه ۱. الان در برخی اخلاقیات همانطور که شما فرمودید شاید باشم ولی در برخی موارد چندین وقت هست که در تلاشم آیا چون صفات خوب برای اوست و خود اوست ما باید در کنار تلاش دعا کنیم که او ما را مزین به فلان اخلاق بکند؟ اگر بخواهیم سهم بندی کنیم چقدر تلاش و چقدر دعا در اینجا کارگشاست؟ ۲. این تلاشها که شاید منتهی به ملکه فضایل نشود در سیستم جزا و پاداش الهی چه جایگاهی دارد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست فرموده اند: آنقدر ای دل که توانی بکوش. در نتیجه مقداری از نتایج کوشش خود را در این دنیا می یابیم و مقداری از آن را در آن دنیا، إن شاءالله. موفق باشید.

31134
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: من حدود 10 ماه است که دیگر حالات معنوی و روحی قبلی را ندارم. تمایلم به مطالعه و علم کاهش یافته تا حدی که احساس می‌کنم که از همه چیز اشباع شده ام. دیگر حس و حالی برای امور معنوی و عبادی ندارم تا حدی که حتی در حرم معصومین نیز هیچ حسی ندارم و هرچه تلاش می‌کنم توجه خودم را معطوف به حضرت کنم موفق نمی شوم. دیگر آن شوری که حدود یک سال قبل نسبت به انقلاب اسلامی و شهدا داشتم وجود ندارد و خیلی کمتر شده. و در روح خودم نوعی گرفتگی شدید حس می‌کنم. انگار انگیزه ای برای هیچ کاری ندارم و آنچه که قبلا در من انگیزه ایجاد می کرد گویا دیگر مؤثر نیست. استاد واقعا از این وضعیت خسته شده ام. خیلی نگران هستم. نمی‌دانم با این وضع چه کنم. مدتی قبل که از شما پرسیدم فرمودید این حالت قبض است و برطرف می شود. اما نمی‌دانم چرا هنوز این حالت ادامه دارد. نمی‌دانم چه کنم. حتی معارف دینی هم گویا دیگر در وجودم اثری ندارد. می ترسم که این حالت دست مایه ای برای شیطان باشد و نتوانم در برابر تمایل به گناه ایستادگی کنم. می ترسم که نکند این قساوت قلب باشد. می ترسم که دیگر آن شور انقلابی بر نگردد و از این فضا دور شوم. اگر امکان دارد راهی به من نشان دهید که بتوانم از این حالت روحی نجات پیدا کنم. محتاج دعای خیر شما هستم. ممنون از توجه شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قلب‌ها را اقبالی هست و ادباری. تدبّر در قرآن به کمک تفسیر شریف المیزان إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید

31133
متن پرسش
سلام علیکم استاد:وقتتون بخیر. اینکه می‌گویند یک استاد داشته باشید به نظرتون درسته؟ اینکه آدم اقوال مختلف رو بشنوه و حالا ممکنه یه موقع هایی هم گیج بشه و نتونه بین اقوال مختلفم انتخاب کنه بازم این درست تره یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اساتیدی که به درایت‌شان اطمینان دارید را اصل بگیرید و در ضمن همواره عقل خود را در صحنه نگهدارید. موفق باشید

31128
متن پرسش
سلام: بنده از لحاظ ظاهری مسلمان هستم یعنی سعی دارم که نماز اول وقت بخونم، نماز شب بخونم، روزه مستحبی بگیرم و خلاصه تلاشم بر این است که گناه نکنم یعنی در واقع اسلام ظاهری دارم اما باطنم کافر هست، روحم بیمار هست از عبادت لذت نمی‌برم، باطنم من رو بسمت دنیا میکشونه، می‌خواستم ببینم راه حل چیست؟ علاج این بیماری چی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رشد معرفت الهی و تدبّر در قرآن إن‌شاءالله کار جلو می‌رود. موفق باشید

31116
متن پرسش
سلام: چرا جلسه دوشنبه ها رو مثل شنبه قبل از نماز نمی‌گذارید؟ مثلا ساعت هفت چهل و پنج؟ خیلی دیر میشه بعد از نماز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بیشتر مردم محل در جلسه حاضرند و این جلسه بیشتر برای مردم محل گذاشته شده و هر ساله در طول تابستان جلسه تعطیل می‌شد و امسال رفقا اصرار داشتند تعطیل نشود. به همین جهت با کوتاه‌بودن شب‌ها روبه‌رو شده‌ایم. موفق باشید

31106
متن پرسش
سلام علیکم: استاد سوالی داشتم در کیفیت انفاق و ایثار: فرض بفرمایید اگر در ماه ۱۰ واحد حقوق و رزق دریافت کنیم چه میزان آن را باید در راه خدا انفاق کنیم؟ برای مثال اگر اشتباه نکنم در مورد سید هاشم حداد میخونیم که سید علی اقا قاضی بهشون گفتن هر وقت فقیری به سمتت آمد دست در جیب کن و هر چه در جیبت است را بده. که نوعی ایثار است. حال در مسیر سلوک الی الله شخص از رزق و روزی خود چه میزانی را باید برای انفاق و ایثار در راه خدا کنار بگذارد؟ آیا سخت گیری و آینده نگری و تدبیر در این امر به نوعی شرک خفی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» (اسراء/29) و دستت را بخیلانه بسته مدار [که از انفاق در راه خدا باز مانی] و به طور کامل هم [در انفاق] دست و دل باز مباش [که چیزی برای معاش خودت باقی نماند] که در نهایت [نزد شایستگان] نکوهیده [و در زندگی خود] درمانده گردی.

آری! چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش / چون رنده ز کار خویش بیگانه مباش

تعلیم ز ارّه گیر در کار معاش / نیمی سوی خود می کش و نیمی می‌پاش

موفق باشید 

31101
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: انجام کار خوبی که با نیت قربه‌الی‌الله انجام نمیشه و فقط به خاطر اینه که تشخیص دادیم این کار خوبیه چه افت‌هایی داره؟ من خیلی وقتا دوست دارم به یکی یه چیزی یاد بدم و ممکن هم هست اون لحظه در غفلت از خدا باشم. این گونه اعمال که اعمال بدی نیستند یه جورایی انگار به دیگران سود رسوندی اما حجاب قلب خودت بیشتر شده. اعمالی که با حضور قلب انجام نمیشن و صرفا همین که دوست داری انجامشون بدی. بعضی وقتا تبدیل به حجابی میشن که تا انجامشون ندی از ذهنت پاک نمیشن. این جور مواقع باید چطور تصمیم بگیریم؟ آیا هر کاری حتی بهترین کارها اگر با نیت قربه‌الی‌الله انجام نشن بیهوده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نیّت انسان کلّی باشد به خودی خود آن نیّت در نزدیکی حق به انسان کمک می‌کند هرچند در تک‌تکِ امور نیّات جزئی در میان نباشد. موفق باشید

31098
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: برای ارتباط با خداوند متعال و استحابت درخواست خود از او مناسب است که این کار با توجه صورت گیرد. گاهی انسان صرف آشامیدن یک نوشیدنی آرام بخش مانند چای، احساس می کند توجه بیشتری به خداوند دارد و ارتباط بهتری ایجاد شده است. جایگاه این نوشیدنی در اینجا چیست؟ مثلا اگر فردی تا مدتی نتواند چای تهیه کند قاعدتا از فرصت بهتر دعا کردن و در نتیجه استجابت دعا در آن مدت زمان بی بهره می ماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در بستر اُنس با خدا تا این اندازه خود را شرطی کنیم؟ در حالی‌که به طور طبیعی خداوند شرایط اُنس با خود را در جان ما گذاشته است. به سخن جناب لسان الغیب حافظ شیرازی فکر کنید که در خطاب به ما می‌فرمایند:

ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی

موفق باشید

31064
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بعد از نمار مغرب بین نماز غفیله و نافله ی مغرب کدام را انجام بدهیم بهتر است؟ الان که شبها کوتاه است انجام هر دو با هم یه مقدار طولانی می‌شود، اگر یک شب نماز غفیله و بک شب نافله بخوانیم چطور؟ سؤال دوم: اینکه بعضی شبها توفیق نماز شب را از دست می‌دهم و یا فقط نماز شفع و وتر را می‌توانم بخوانم و حضور قلبم هم کم است. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً نافله، ارجحیت دارد. ولی در نماز جماعت که فرصت نیست، غفلیه را به قصد نافله می‌خوانند. اگر بشود غفلیه در حکم دو رکعت اول نافله مغرب بخوانید و دو رکعت بعدی را نیز انجام دهید، جمع خوبی می‌شود. ۲. کار خوبی است که در فرصت کم، به همان شفع و وتر اکتفا شود. إن‌شاءالله خدا کمک می‌کند و حضور قلب را مرحمت می‌نماید. موفق باشید

31057
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده سوالی مشابه سوال 31044 دارم و آن هم نگهداری از پرندگان زینتی است مانند انواع طوطی البته سوال بنده به هیچ وجهی جنبه ی فقهی ندارد، و گرنه مصدع اوقات شریف نمی‌شدم من چون بشخصه علاقه ی بسیاری به پرندگان دارم و با دیدن پرنده ها خیلی روحیه می‌گیرم و خیلی دوست دارم که در خانه یکی از همین پرندگان رو نگهداری کنم. ولی روی خواسته ی خودم پا گذلشته ام چرا که حداقل در سیره ی امامان معصوم ندیدم چنین حرکتی وجود داشته باشه، پس با خود این احتمال رو دادم که شاید دل مشغولی های کاذب برام ایجاد بکنه و خلاصه مزاحمتی برای سلوک انسانی من باشه. اما از طرفی مثلا مادرم بزرگم بسیار به نگهداری از گل و گیاه خانگی علاقه دارند و خیلی از نگهداری از گل و گیاه روحیه می‌گیرند. حالا در آخر دیگه مزاحم شما شدم من بالاخره با این علاقه ی قلبی خودم به نگهداری از پرنده چیکار کنم؟ (و البته درون پرانتز عرض کنم یک ساله میخوام سوال رو بپرسم ازتون و حقیقتا روم نمی‌شد و حالا چونکه برادر/خواهر برگوارمون در سوال 31044 مشابه سوال بنده رو پرسیدن من جرات پیدا کردم که سوالم رو مطرح کنم خلاصه من رو ببخشید که تو لین برحه ی حساس نزدیک به انتخابات سوال این سبکی می‌پرسم و وقت شریفتون رو می‌گیرم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید این موارد اشکال فقهی ندارد ولی خود انسان باید متوجه باشد که کار مهمش چه کاری است و سعی کند اگر این مشغولیات کار مهم او را به حاشیه می‌برد، مواظب خود باشد. موفق باشید

31026
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده عزيز: چند سال قبل در محضر يكي از شاگردان مكتب مرحوم علامه طباطبايي قدم به سلوك گذاشتم. نتايج عالي بودند ولي بروز ابتلائاتي، موجب كم كاري من و بتدريج كم توجهي استاد و از دست دادن ايشان شد. اگرچه مي‌دانستم كه در مسير، بايستي با اعتماد به استاد، دستورات او را با اعتماد كامل انجام مي‌دادم. كه مي‌دادم، اما نتوانستم براي رسيدن به پاسخ سوالهايم صبر كنم. آنقدر تشنه دانستن بودم كه شروع به خواندن كتب عرفاني از جمله كتابهاي حضرتعالي كردم. در آن سالها فهم من از كتب عرفاني امام خميني و ... بدون اينكه مقدماتي را گذارنده باشم، براي خودم جالب بود. حتي درك من از آيات قرآني بدون اينكه تفسيري خوانده باشم خاص شده بود. از قرآن مطالبي را مي آموختم كه بعدها در منابع مرتبط به صدق درك خود واقف مي شدم و نيز بركاتي كه در شب نيمه شعبان و شب قدر عايد شدند كه در آرزوي تكرار آن هستم. امروز اولين روز از اربعين موسوي است و من بشدت طالب شروع اربعينيات خود هستم و نيازمند كمك. اعينوني.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی کار را ادامه دهید و در این تاریخ به شهدا فکر کنید و این که قرآن می‌فرماید: «وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ» و آن بشارتی است که شهدا به کسانی می‌دهند که در تاریخ مقابله‌ی اسلام با استکبار حاضر شده‌اند. حضور تاریخی با عشق عرفانی کاری می‌کند کارستان در آن حد که حتی شرکت در انتخابات برای چنین انسان‌هایی از صد حجّ ثمر بخش تر می‌شود و این برای هر کسی پیش نمی‌آید. موفق باشید

31013
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد و معلم گرامی: یک مورد مشکلی بود خواستم از شما راهنمایی بگیرم. ما در جوی کار می کنیم که عموما افراد مومن و انقلابی هستند و تلاش برای حل مشکلی از مملکت دارند، اینکه خیلی مادی نباشند و تلاش و همتشان برای رفع مشکل و یا پیشبرد طرح و هدفی در کشور باشه در خیلی از این همکاران دیده می شود. موردی که هست افرادی در مجموعه هستند که خود را با کار تعریف می کنند (همین کارهایی که ذکر شد) و تعادل تهذیب، تحصیل، ورزش و یا بگوییم خانواده، کار، ارتباط با خدا را ندارند. برای مثال اشخاصی بدون چشمداشت مادی خاص و یا با با اندک ضرورت آن که از صبح ساعت ۷ دنبال کارها باشه تا ساعت ۹-۱۰ شب. بقول خودشون کار زیاد و فرصت کم است و ۲۴ ساعت زمان کمی برای یک روز است و مشکلات و کارها بسیار زیاد هستند. این افراد خودشون رو در کار غرق می کنند، نماز رو به سرعت برگزار می کنند، برنامه عبادی خاصی از ایشان نمی بینی ولی از لحاظ کاری و در جامعه در تراز بالایی قرار دارند. خواستم حضرت عالی بیانی و سخنی بفرمایید برای چنین افرادی و ماهایی که شاید بعضی اوقات برنامه زندگیمون از حالت تعادل خارج میشه و به این سمت کشیده میشه چراغ راه همیشگی و راهنما باشه. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر رابطه‌مان را با خداوند در میدان گسترده رحمت به او مدّ نظر قرار دهیم و در ظرائف عبادات و رعایت خانواده و ارحام در حدّ متعادل وارد شویم، نتایج بهتر و پایدارتری می‌گیریم. سادگی و قناعت بسیار خوب، ولی سخت‌گیری به خود و خانواده، نه. موفق باشید

31005
متن پرسش
سلام و ارادت خدمت شما استاد گرامی در متن کتاب آشتی با خدا شما بیان نمودید که اتصال هست خود به هست مطلق از طریق فکر امکان پذیر نیست. درصورتی که تاکید آیات و روایات و بیانات خود شما و دیگر بزرگان بر تفکر امری واضح و روشن است، ممنون می‌شوم که این تعارضی که برای بنده پیش آمده را روشن بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر در جای خود لازم است ولی از درک قلبی و علم حضوری نیز نباید محروم بود. در آن‌جا بحث از احساس «هست» و «وجود» خودمان در میان است و تأکید علامه طباطبایی در کتاب «رسالة الولایه» در این‌که اگر بتوانیم درکی وجودی از خود پیدا کنیم که عملاً با نوعی سلوک همراه است، در آن حال درک اتصال به حضرت حق برای‌مان پیش می‌آید و عبودیت تکوینی خود را احساس می‌کنیم. موفق باشید

31003
متن پرسش
با سلام: برای تقویّت ایمان مخاطبین گرامیتان چنانچه کشف و شهودی معنوی داشته اید و به کراماتی رسیده اید بعضی هاشون را نقل فرمائید و درست است که آن که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند ولی خواهشاً اگر کشف و شهودی داشته اید همچون آیت الله بهجت و ... و بفرمایید که انشاء الله کی قرار است همچون حاج قاسم شهید شوید تا به وصال معشوق برسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که جناب صدرالمتالّهین می‌فرمایند: «المعرفة بذر المشاهده». آری! معارف عالیه خود به خود مقدمه و بذر مشاهده آن حقایقی است که انسان بدان معرفت یافته است. موفق باشید

31002
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین. سلام استاد محترم و عرض تشکر بابت همه الطافی که به اذن حضرت رحمان در اختیار ما می‌گذارید جزاک الله خیرا و حسنا. ‏به توفیق الهی بنده مدتهاست از راه دور شاگرد شما هستم و مطالب گرانبهای الهی که در کلام شما جاری می‌شود را خدای رحمان به قلبم می‌رساند ‏به رسم ادب و شاگردی از محضرتان سوال و طلب راهنمایی دارم. به لطف الهی در ماه مبارک رمضان امسال پس از مدتها طلب انس با حقیقت قرآن از حضرت حق و به لطف بحث زیبای زبان قرآن اصیل ترین زبان در روز ۱۴ ماه مبارک انگار دریچه قلبم به منظر قرآن گشوده شد و انگار این بار این قرآن بود که به جانم تلاوت می‌شد انگار خداوند رحمان را در افق قبله می‌دید قلبم که آیات را به جانم تلاوت می‌کند قابل وصف نیست به زبان قال اما زبان حال اشکی بود که بی اختیار جاری می‌شد قلبی که فقط می‌خواست کلام حق را بشنود و هرچه میامد کنار می‌زد لذتی که وصف شدنی نبود و کلامی که انگار الان در کنار پیامبران انذارشان را می‌بینم استهزاء قومشان را می‌بینم دردی که از عدم توجه مردم به دیدن حق بود را در وجود پیامبران علیهم السلام می‌دیدم حقیقت هر مساله ای را به وضوح انگار می‌دیدم و اعتباری بودن یا بهتر بگویم پوچ بودن خیالات معاندین را انگار می‌دیدم. استاد بزرگوار انگار وارد عالمی دیگر می‌شدم که پر رنگ ترین چیزی که می‌دیدم مهر الهی بود و سپس عفو و خلاصه قابل وصف نیست و این حال بسیار خوش در سحر ۱۴ ماه مبارک که با قرآن کریم آغاز شد در ادامه ماه با نظر به قرآن کریم ادامه می یافت اما دیگر نه به اندازه بار اول، بعد از آن انگار که خدا را دیده بودم در ورای پدیده ها و اتفاقات. خداوند رحمان را حاضر و ناظر می‌دیدم بر زبان قلبم جاری بود «انک قریب مجیب» از همه جالب تر اینکه اون من اعتباری و غیر حقیقی و دانی که همیشه ازش به خداوند رحمان پناه می‌بردم و در واقع ازش فراری بودم اما مرا رها نمی‌کرد به نظری که با قرآن کریم به حضرت رحمان گشوده شد خود بخود کنار رفت طوری که حتی در آن حال خوش گشتم و پیدایش نکردم اما بعد از آن هم با نظر به همان افق قبله که انگار گمشده ام آنجا بود دوباره آن من اعتباری کم رنگ می‌شد و بلکه ناپدید. استاد محترم. عرض حال کردم تا از شما بزرگوار چند سوال بپرسم که نابلد راهم و نیاز به دستگیری دارم گرچه صادقانه اعتراف می‌کنم هر طلب دستگیری که به دلم افتاد حضرت حق به بهترین نحو با مهر خود راه نشانم داد الحمدلله رب العالمین. الان هم نظرم به عنایت اوست شاید در کلام شما استاد بزرگوار. اول اینکه آیا این احوال واقعی است یا ساخته و پرداخته خیالاتم؟ گرچه شرم دارم از این سوال از بس که لطف حضرت حق را به وضوح در قلبم چشیدم لکن لیطمئن قلبی. دوم اینکه بعد از ماه مبارک آنقدر شفاف شده بودم به فضل الهی که با یک خرید یا یک کلام اضافه رفتن اندک اندک نور تابیده شده حضرت رحمان را احساس می‌کردم و متاسفانه هرچه از ماه دل انگیز میهمانی حضرت رب العالمین دورتر می‌شویم کلام اضافه و مشغول دنیا شدن و اخلاق فاسده که همه ناشی از غفلت و کوتاهی خودم هست موجب کدر شدن آن شفافیت وجودی می‌شود. در این حالات که عاجزانه مثل بدبختی عاجز و بینوا به محبوب رو می‌کنم آنقدر زیاد رحمتش را به جانم می‌نشاند که جز شرمندگی و جز شرمندگی هیچی برایم نمی‌ماند. استاد سوال دومم این است که آیا نظر به افق قبله که انگار اولین بار محبوب از آنجا جلوه گر شد برای ارتباط با او کار اشتباهی است با توجه به اینکه حضرت حق در همه جا حضور دارد و جایی ندارد؟ و سوال آخر اینکه راهنمایی ام بفرمایید چه کنم که راه گم نشود و اگر تا به اینجا راه را صحیح آمده ام همانطور عاشقانه و با قوت در همان راهی که مرا می‌طلبد طی مسیر کنم. البته بنده سالهاست مسیر زندگی ام به عنایت حضرت اباعبدالله علیه السلام روشن به معارف الهی گشته و الحمدلله غرق در این معارف و کتب حقه و خدمت به خلق می‌گذرد و الحمدلله بعد ماه مبارک با نگاه جدید شروع به نگاه به قرآن کرده ام در بین الطلوعین و الحمدلله انگار بعد این همه سال دارم از اول قرآن را می‌بینم و می‌شنوم اما خوف فراق که من آن را نار حقیقی دیدم مرا نگران می‌کند گرچه همین خوف مرا به آغوش پر مهر محبوب هدایت می‌کند از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می‌طلبم و محتاج راهنمایی و دعای خیر شما بزرگوار در حق شاگردی حقیر و کوچک هستم. همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم و آخر دعواهم ان الحمدلله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً» برای قلب‌ها بعضاً احوالات رجوع به حق است به صورت خاص، و بعضاً قلب‌ها در حالت عادی هستند و لذا موضوع قبض و بسط را حمل بر بی‌پناهی و بی‌محلی از طرف حضرت ربّ العالمین ننمایید. 2- آری! قبله، مظهریت تامّ دارد و کمک می‌کند تا در بقیه مظاهر نیز ما به نور آن مظهریت تامّ انس بگیریم. 3- این‌که بعضاً ما را حضرت محبوب به خود وامی‌گذارد برای آن است که به نوعی به خود آییم و احوالات را تبدیل به معارف کنیم به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که از تدبّر نسبت به تفسیر المیزان به همان شکل که در جزوه «روش کار با المیزان» عرض شد، غفلت نشود.

موفق باشید.

31001
متن پرسش
فقط محتاج اوییم و لاغیر آیت الله شیخ نصر الله شاه آبادی: اگر فقط و فقط خودت را محتاج او دیدی و لاغیر، یقین بدان که زندگی ات می‌گذرد. این به این معنای این نیست که بخوابی؛ خیر؛ او رزاق است و بلندت می کند و راهت می اندازد و کار جلوی پایت می‌گذارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است واقعاً. «بی عنایت حق و الطاف حق / گر ملک باشد، سیه باشد ورق». موفق باشید

نمایش چاپی