بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اعیان ثابته

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26805
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: بخاطر پاسخهای قبلی بسیار سپاسگذارم۔ خداوند اجر عظیمی بهتون عطا فرماید۔ سوالم در مورد اعیان ثابته است۔ تا اینجا برایم مشکلی نیست که ربط اسم و عین ثابت از قسم ظاهر و مظهر است نیز مقدرات بر طبق استعداد مخلوق افاضه می شوند۔ اما اینکه می فرمایند خداوند زردآلو رو زردآلو نکرد بلکه بهش وجود عطا فرمود کمی گیج کننده است۔ چون زردآلو بهرحال صورت یک اسم الهیست و زردآلو در آن قدرت و فرصت انتخابی نداشت که صورت و مظهر کدام اسم الهی قرار بگیرد۔ پس اینطور بنظر می رسد که زردآلو شدنش خیلی هم انتخاب خودش نبوده است؟! لطفاً راهنمایی فرمایید۔ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی این نکته فکر کنید که اسماء الهی بر اساس امکانِ ذاتی و ظرفیت اشیاء بر آن‌ها تجلی می‌کند. بد نیست در این مورد به بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» در قسمت «یادداشت ویژه» سایت رجوع فرمایید. موفق باشید

26745
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. با توجه به اینکه در بحث اعیان ثابته گفته می شود امکان ذاتی موجودات است، از طرف دیگر خود اعیان صورت اسماء حقند، می توان گفت امکان همان اسماء حقند که در بحث اعیان ثابته با عالم خلق نسبت برقرار می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! امکان، ذاتیِ موجودات است ولی در موطنِ معلوم‌ِ خدابودن، بحث، بحثِ اعیان است و جایی برای اسماء نیست. اسماء مربوط به مقام واحدیت است. موفق باشید

26744
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. تفاوت اعیان ثابته در واحدیت و احدیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعیان ثابته مخلوقات مربوط به علم خدا است و علم خدا، عینِ ذات اوست. پس اعیان ثابته به عنوان اعیان ثابته مربوط به مقام احدیت است. آری! چون حضرت حق به تجلی اسماء، معلوم خود را وجود بخشد، اعیان ثابته متعیّن به مخلوقات می‌شود که مقام واحدیت یا مقام تجلی اسماء به صورت مظاهر است. موفق باشید

26504
متن پرسش
با سلام: اعیان ثابته و علم پیشین خداوند نسبت به مخلوقات پیش نیاز کدام معارف است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع «عدل الهی» به هر حال این نکته به کمک‌مان می‌آید که حضرت پروردگار مطابق امکان ما، به ما وجود عطا کرده‌اند. موفق باشید

26508
متن پرسش
با سلام: در ادامه سوال ۲۶۵۰۷ اگر من علم پیشین خداوند را قبول نداشته باشم ۱. از نظر اعتقادی دچار چه مشکلی می شوم؟ ۲. از نظر معرفتی دچار چه اشکالاتی می شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۵۰۴ عرض شد مسئله‌ی «عدل الهی» کار را به نظر به علم پیشینِ الهی می‌کشاند. ولی اگر کسی چنین مسئله‌ای در عدل الهی ندارد، چه مانعی دارد که خود را مشغول این امور نکند؟ موفق باشید

26507
متن پرسش
با سلام: با وجود آن که من چندین سال است که درباره علم پیشین خداوند و اختیار مطالب زیادی مطالعه کرده ام چه در جواب های شما یا آثار علامه حسن زاده یا بزرگان دیگر اما نتوانسته ام این دو امر را با هم جمع کنم. تکلیف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید جمع این دو کار آسانی نیست و نیاز به بصیرت توحیدی خاصی دارد که از یک طرف علمِ خدا، علمِ به واقعیت است و از طرفی واقعیت، بر اساس نظام احسنی که باید محقق شود در نظر حضرت پروردگار شکل می‌گیرد. از این جهت باید هر دو موضوع را مدّ نظر قرار داد که بحث آن مفصل است. موفق باشید

26467
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: آیا هر انسان یک عین ثابته دارد و آن عین ثابت ازلی و ابدی است؟ اگر اینچنین است پس هر انسانی ازلی و ابدی است. و عین ثابت انسان کامل با اعیان ثابته فرق دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه‌ی انسان‌ها از جمله انسان کامل از جهتی ازلی و ابدی‌اند، تفاوت در کمال و نقص آن‌ها است. موفق باشید

26452
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. چطورست که بحث عین ثابته رو شما در احدیت مطرح کنین ولی بقیه اساتید در واحدیت؟ یکی از اساتید فرموده اند بحث اعیان و اسماء هر دو در واحدیت مطرح می شود روی اعیان به مخلوق و روی اسماء به اله است. چرا شما بحث اعیان را در احدیت مطرح میکنین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در بحث «اعیان ثابته» نظر به علم خدا باشد از آن جهت که علم خدا، ذاتیِ خدا است بحث «احدیت» در میان می‌آید ولی اگر نظر به اعیان مخلوقات باشد به اعتبار مظهریتِ اسماء الهی، بحث در «واحدیت» خواهد بود. موفق باشید

26366
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر سوالی داشتم: می‌گویند خداوند از روی عدالت به هر موجودی به اندازه ظرفیت و شایستگی و قابلیت او، نعمت داده است از جمله نعمت وجود. سوال بنده این است ظرفیت و شایستگی ما از کجا آمده است که خداوند براساس آن به ما نعمت وجود و کمال داده است؟ آیا میزان ظرفیت ما هم از سمت خدا نیست؟ یه جورایی سوال بنده از این‌جا اومده که چرا حضرت زهرا (س)، حضرت زهرا شد و من، من شدم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث رجوع به «اصلِ اصل‌ها» روشن شد که امکانِ ذاتیِ موجودات، مربوط به خودشان است و خداوند وجود هر موجودی را به آن می‌دهد. در این مورد خوب است به آن بحث که بر روی قسمت یادداشت‌های ویژه‌ی سایت است رجوع فرمایید. موفق باشید

26280
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. ممنون از پاسختون لطفا با توجه به سوال ۲۶۲۴۵ بفرمایید منظور از اینکه عین ثابته انسان در این دنیا قابل تغییر است چیست؟ (کتاب مصباح با شرح شما و کتاب استاد یزدان پناه رو خوانده ام) ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شد هر موجودی که دارای امکانات متفاوت باشد و ابعاد متفاوتی در شخصیت‌اش باشد؛ خود به خود در مقام انتخاب یکی از آن ابعاد قرار می‌گیرد و به دلیل امکانات ذاتیِ چنین موجوداتی، اختیار نیز ذاتیِ آن‌ها است. موفق باشید 

26245
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار درمورد اعیان ثابته می توان گفت مقدار رشد و قابلیتهای تعالی انسانها معین است و در این دنیا افراد در بستر رشد خود مختار به انتخابها هستند؟ (منظورم از محدودیت و بستر رشد، استعدادهای افراد در تعالی است مثلا من براساس عین ثابته ام قابلیت تعالی ای که مثلا حضرت امام (ره) داشتند را ندارم و وسعت وجودیم در حد پایین تری است حتی اگر رشد زیادی هم داشته باشم).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است از آن جهت که هرکس شخصیت خاصی را برای خود پذیرفته است و با انتخاب‌هایش به دنبال آن است. موفق باشید

26131
متن پرسش
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه: سؤالی خیلی ذهن بنده را مشغول و اسباب ناراحتی و نارضایتی بنده را فراهم کرده است: گویا استاد فرموده اند که انتخاب پدر و مادر هم دست خود آدم هست. لطفا بفرمایید چطور می شود که فردی والدین بی دین یا با اعتقادات ضعیف را انتخاب می کند و فردی والدینی همچون شهدا و خانواده شان را بر می گزیند؟ چرا من فرزند یا عضوی از خانواده سردار سلیمانی نشدم؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طبق بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» که در یادداشت ویژه‌ی سایت همراه با شرح صوتی آن هست، باید به خود رجوع کرد و این‌که چرا چنین انتخابی ما داشته‌ایم؟ آیا مصلحت ما برای رسیدن به کمال در دلِ آن شرایط فقط ممکن بوده است؟ موفق باشید

25946
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده: در بین جواب پرسشها، درباره انتخابهایی که انسان قبل از تولد میتونه داشته باشه، جالب بود ولی در عین حال مبهم. میشه لطفا بیشتر توضیح بدید یا کتابی و منبعی را معرفی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد پزدان‌پناه در موضوعِ «عین ثابته» در این مورد نکاتی را در اختیار خواننده می‌گذارد. موفق باشید

25516
متن پرسش
سلام علیکم استاد محترم: با مطالعه اولیه اثر گرانقدر حضرت امام به عنوان «مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه» پیرامون اعیان ثابته دو تا نتایج استنباط کرده ام و می خواهم جناب عالی در این مورد راهنمایی فرمایید چون خیلی مطمئن نیستم که درست فهمیده باشم: ۱. اولین خط آشکار بین خالق و مخلوق بین اسم پروردگار و عین ثابتش در تعین ثانی/مقام واحدیت بوجود می آید۔ گرچه خط حقیقی بین خالق و مخلوق بین مقام ذات و فیض اقدس قرار دارد۔ ۲. مقام عصمت محو شدن همین خط هست که می شود بهش فنای مطلق گفت۔ اینجا اسم مدنظرم اسم اعظم الله و عین ثابت انسان کامل هست۔ سپاسگزارم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی خوبی است. فکر می‌کنم بد نیست از زاویه‌ای دیگر سری به بحث «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» همراه با شرح صوتی آن بزنید. موفق باشید

25499
متن پرسش
سلام استاد جان: ببخشید میشه در مورد نقشی که انسانها باید ایفا کنند اینطور گفته بشه که همون طور که نبی حقیقتا نبی هست، هر انسانی هم باید توی این دنیا اون وظیفه ای رو بر عهده بگیره که عین ثابته اش منطبق بر اونه. مثلا هر کسی نباید معلم بشه. درسته؟ اگر خیر، پس وظایف چجوری مشخص باید بشن برای هرکس؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس خودش با خودش باید نوع زندگی‌اش در بستر همین دنیا و با شرایطی که برایش پیش می‌آید، معلوم کند.

25449
متن پرسش
با سلام: مبحث اعیان ثابته در کجای حکمت متعالیه قرار دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را بیشتر در مباحث ابن عربی می‌توانید دنبال کنید. کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدان‌پناه نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید

25448
متن پرسش
بسم الله النور سلام علیکم استاد عزیز: زیارت قبول و نورش ماندگار تا ابد، خدا خیرتون بده، بحث تون در مورد پیامبران خدا و نظر به آغاز آغازها رو گوش دادم، مثل همیشه عالی بود، مدتهاست که یکی از درگیری های فکریم همین بود که گمان می کردم ما که هیچیم پس نحوه بودن مان هم به اراده الهی است و همیشه می خواستم خودش نحوه بودنی چون شهدا و صالحین بهم بده، به نظرم باز رو این موضوع صحبت کنید، ۱. یعنی بنا بر تشکیکی بودن عالم وجود هر موجودی در مرتبه ای هست و خدا به او بودنش رو می دهد؟ خب آخر مگه ما به خودی خود چیزی داریم که نحوه بودن ما به خودمان باشد، مراتب رو باز خدا قرار داده، حتی اگه بنا به سنت و علم باشد باز هم اراده اوست، البته چیزی که متوجه شدم اینکه ما خودمون اون مرتبه و اون نحوه بودن رو انتخاب می کنیم. درسته؟ ۲. یادم میاد تو شرح جنود عقل و جهل هم توضیحاتی رو این موضوع فرموده بودید، الان که فکر می کنم شاید از سر غرور یا تنبلی که می خواهم همه چیز رو بندازیم گردن خدا و کاری نکنم، تو این مرحله گیر می کنم. استاد راه برون رفت از این مرحله چیست؟ محتاج ایمان و یقینم، چقد معرفت و عمل صالح اینجا موثره؟ ان شاءالله نفس تون به قلبمون ایمانی با روحیه جهادی متناسب با زمانه مان و عاقبت بخیری و شهادت در رکاب آقا بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امکانِ ما، از ما است و خداوند وجودِ ما را به ما می‌دهد. وقتی ذات انسان، امکانِ صرف است و امکان، همان ظرفیت و استعداد است، پس وجوددهیِ حضرت ربّ العالمین به یک مرحله ختم نمی‌شود بلکه از آن‌جایی که انسان امکانات بی‌شماری در وجود خود دارد همواره خود را می‌تواند از طریق عبادات و معارف آماده کند برای تجلی وجودی شدیدتر تا آن‌جایی که کلّ اسماء الهی را در خود شکل دهد و در اوج قرب با حضرت ربّ العالمین قرار گیرد. موفق باشید 

25451
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: این شبهه را در سوالات قبل پاسخ ندادید و متاسفانه هرچه بیشتر فکر می کنم کمتر به نتیجه می رسم. شما می فرمایید ممکنات در علم خدا هستند و ممکن بودن ذات هر مخلوقی است و خداوند وجود هر مخلوقی را به مخلوق می دهد. سوالم اینه قبل از علم خدا من کجا بودم؟ حتما نبودم حالا من بصورت ذاتی در علم خدا بوجود میام؟ وقتی خداوند به علمش نظر دارد و من در علمش هستم در اصل خداوند در علمش مرا اراده کرده یعنی ذات مرا اراده کرده این ذات من همان زن یا مرد بودن من است حالا قابلیت خلق داشتم خداوند من را خلق کرده چرا شما می فرمایید ممکنات در علم خدا هستند بفرمایید چطور ممکنات در علم خدا ایجاد شدند؟ آیا غیر از اراده حضرت حق بوده؟ امیدوارم منظورم رو درست رسانده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل و بعد برای حضرت ربّ العالمین معنا ندارد. علم او ذاتیِ اوست و همه‌ی بعد و قبل، پیشِ اوست. توصیه‌ی بنده گوش‌دادنِ بحث «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» همراه با متن مربوطه و سپس نظر به جواب سؤال شماره‌ی ۲۵۴۴۸ می‌باشد. موفق باشید

25431
متن پرسش
سلام استاد محترم: بنده یک پاکستانی هستم و از همانجا دارم مزاحم جناب عالی می شوم۔ شما در شرح رساله الولایه علامه طباطبایی از ابن سینا نقل قول فرموده بودید که ما جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها۔ اما بر طبق حدیثی که جناب علامه از توحید صدوق بهش اشاره فرموده اند سوالات از جانب امیرالمومنین صلوات الله علیه و جواب از سائل اینطور مطرح می شود: اخبرنی أ خلق اللّه العباد كما شاء او كما شاؤوا؟ فقال: كما شاء. قال: فخلق اللّه العباد لما شاء او لما شاؤوا؟ فقال: لما شاء. قال: یأتونه یوم القیمة كما شاء او كما شاؤوا؟ قال: كما شاء. بظاهر قول ابن سینا با سوال و جواب اول در حدیث مذکور در تناقض می باشد۔ لطفاً نظرتون رو ابلاغ فرمایید۔ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی تحت عنوان «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» شده است. صوت آن را بر روی سایت می‌توانید بیابید و متن آن را برایتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

 پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها

باسمه تعالی

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ»

ما از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سخن می‌گوئیم ولی به حکم «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» سخنان‌مان در مورد همه پیامبران است.

۱. اصلی‌ترین کار رسولان خدا توجه بشریت است به آغازِ آغازها،‌ یعنی آغازِ هستیِ موجودات که همان حضرت حق است و آغاز انسان که وجه امکانی او یا عین ثابته‌ی او می‌باشد. زیرا از این طریق، تفکر اصیل به بشر عطا خواهد شد.

۲. پیامبران خدا متذکر شدند که خداوند خالق همه‌ی عالم است یعنی «وجود» و «بودن»ِ هر موجودی را او داده است و در نتیجه خداوند، بودنِ محض و هستی مطلق می‌باشد و این اولین قدم در راستای تفکر است از آن جهت که تفکر مربوط به «وجود» است و آغازِ آغازها.

۳. پیامبران در مورد مخلوقات به‌خصوص انسان‌ها فرمودند خداوند با نظر به امکانِ بودن مخلوقات، آنها را خلق کرد و لذا حضرت موسی «علیه‌السلام» در تفسیر جایگاهِ نبوت خویش و برادرشان دو نکته را در میان آوردند که: «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/۵۰)‏ یعنی اولاً: پروردگار ما خلقتِ هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند. ثانیاً: او را هدایت می‌نماید و در راستای هدایت خداوند است که پیامبران را می‌فرستد. ولی در نکته‌ی‌ اول، معرفتی بس‌ آغازین را متذکرشدند از آن جهت‌که می‌فرمایند خلقت هرمخلوقی را خداوند به‌آن مخلوق می‌دهد. یعنی از یک جهت خلقت آن مخلوق، مربوط به‌خودش است و خداوند یعنی‌ آن‌ بودنِ محض، مطابقِ آن‌ خلقت، آن موجود را «وجود» می‌بخشد.

۴. در راستای معرفتِ آغازین برای هر مخلوق، در قرآن داریم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (یس/۸۲) وقتی خداوند خواست موجودی را به‌وجود آورد در خطاب به آن می‌گوید: «بشو» و آن موجود می‌پذیرد که «بشود». یعنی قبل از آن‌که آن موجود، موجود شود؛ در علمِ خداوند امکانِ بودنش هست و خداوند مطابق آن امکان به آن موجود، وجود می‌دهد.

۵. راستی! اگر خداوند آغاز کننده‌ی امکانِ هر موجودی بود، آن مخلوق حق نداشت از خداوند سؤال کند که چرا آن را آن‌چنان خلق کرده است؟ در حالی‌که: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/۱۴۹) برای خداوند حجت بالغه هست و آن‌چنان نیست که کسی بتواند حجتی در نفیِ حجت بالغه‌ی الهی داشته باشد.

۶. حال با توجه به مباحث فوق، به این فکر کنید که اگر کسی نحوه‌ی بودن خود را درست درک کند و متوجه باشد حضرت حق در راستای نحوه‌ی بودنِ او به او «وجود» می‌دهد؛ می‌یابد که تنها از طریق وجود خود با پروردگارش می‌تواند مرتبط شود و معنی روایت مشهور: «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» می‌رساند که راهِ هرکس به سوی پروردگارش، همان نحوه‌ی «بودن»ِ اوست، و مأوایِ حقیقی هرکس، به‌سربردن در این نحوه بودن است.

۷. مشکل بشر از آن جا پیدا شد که به جای مأواگزیدن در نحوه‌ی بودن خود و از آن طریق با پروردگار عالم، مرتبط‌ شدن؛ دلْ در بودن‌های دیگران انداخت و به مقایسه‌ها گرفتار شد و از بهترین مأوا و «بود» محروم گشت. در حالی‌که پیامبران خدا و به‌خصوص آخرین پیامبر به ما متذکر شدند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» (مائده/۱۰۵) ای مؤمنان! متوجه‌ی خودتان باشید که در آن صورت، انحرافِ بقیه وقتی شما در مسیر هدایت باشید، به شما ضرر نمی‌رساند.

                                               والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته 

25324
متن پرسش
با سلام: شما در پاسخ به عین ثابت فرموده اید انسان می تواند عین ثابت خودش را تغییر دهد. دوما می خواستم بدانم اعیان ثابته در کجای حکمت متعالیه می باشد؟ ثالثا کدام بزرگواران معتقد به این هستند که انسان می تواند عین ثابته خودش را تغییر دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کسی نمی‌تواند عین ثابته‌اش را تغییر دهد. عین ثابته‌ی موجود مختار، خودش طوری است که می‌تواند نحوه‌های مختلفی از حیات را برای خود انتخاب کند، مثل خود جنابعالی. موفق باشید

25258
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار: چند سوال پیرامون مبحث حرکت جوهری داشتم: ۱. به نظرم عبارت قرآنی «کل شی هالک الا وجهه» با عبارت قرآنی «کل یوم هو فی شان» در تضاد است. منظور از عبارت قرآنی اول یعنی کل شی هالک الا وجهه این است که تنها وجود حاضر در صحنه، حضرت حق است (بقیه هر چه می بینیم، ظهورات حضرت حق است). منظور از عبارت دوم یعنی کل یوم هو فی شان، این است که حضرت حق همواره در حال ایجاد و خلق (افاضه فیض یا همان هستی بخشی) است. به بیان دیگر، عبارت قرآنی اول ناظر بر قبول وحدت شخصی وجود و تشکیک ظهور است، در حالی که عبارت قرآنی دوم، ناظر بر قبول تشکیک وجود است. نظر شما چیه استاد؟ ۲. یکی از نتایج حرکت جوهری، ذات قیوم خداوند و فیض دهندگی دائمی او اثبات می شود (و اینکه خداوند بواسطه فیض بخشی خود، همواره عالم جدیدی را ایجاد می کند)، شبیه این مثال است که یک لامپ در اتاق باشد و من دستم را روی کلید مربوط به لامپ بگذارم و مکررا خاموش و روشن کنم. البته مثال را برای تقریب ذهن عرض کردم چون مثال بهتری سراغ نداشتم. ولی با این حال، می توان گفت که هر لحظه که نور لامپ خاموش می شود، آن پرتوهای نوری (وجودهای بالغیری) که تا قبل از خاموش شدن لامپ بودند، بواسطه خاموش شدن لامپ، از هستی ساقط می شوند، و وقتی لامپ را دوباره روشن کنم، پرتوهای نوری جدیدی در اتاق خواهیم داشت که عین پرتوهای قبلی نیستند (وجودهای جدیدی که بعد از ساقط شدن وجودهای قبلی ایجاد می شوند، دیگر وجودهای سابق نیستند). در نتیجه، ذات یا جوهر ما کاملا تغییر می کند، به عبارت دیگر، نمی توان گفت که منِ من جدید، همان منِ من جدید است. این تناقض چطور قابل رفع است؟ پیشاپیش از توجه و پاسخگویی تان متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در آیه‌ی «کلّ یوم هو فی شأن» حضرت حق نظر به قسمت قبل دارند که می‌فرماید: «یسئله‌ من فی السموات و الارض» و با تجلیات خود جواب طلب مخلوقات را می‌دهد تا آن‌ها را از قوه به فعل در آورد و در این رابطه، جای وحدت شخصیه وجود محفوظ است به اعتبار آن‌که در صقع ربوبی و در مقام عین ثابته‌ی مخلوق، حضرت حق با مخلوقات مرتبط است.۲. همچنان که در «حرکت جوهری» بحث شد آن‌چه موجب ربط مرتبه‌ی قبل حرکت به مرتبه‌ی بعد از آن است، ذات خود حرکت است که همواره در صحنه می‌باشد. موفق باشید

24698
متن پرسش
سلام استاد: در یکی از سخنرانی هایی که انجام دادین شما فرمودین که ما انسان ها هر کدوم خواستیم در زمان کدام پیامبر (ص) به دنیا بیاییم. ادله هایی که بر این مسئله دارید رو بی‌زحمت ذکر کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به مباحث مربوط به «اعیان ثابته» رجوع فرمایید. موفق باشید

24526
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. در بحث مصباح الهدایه بحث اعیان ثابته را در احدیت مطرح فرمودید با توجه به اینکه احدیت موطن کثرت نیست چطور اعیان ثابته در احدیت قابل طرح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «مصباح الهدایه» متذکر شده‌اند علم حضرت حق عین ذات اوست و علم به اعیان ثابته در مقام احدیت به معنای نظر به صورت علمیِ موجودات است که در ذات حضرت حق معلومِ حق هستند. موفق باشید

24262
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش ۲۴۲۱۳ پس باید نتیجه بگیریم عین ثابته و بعدا جنین بالاخره آن زندگی و صورتی را می خواهند که اراده خداوند است یعنی در کل اراده خداوند محقق می شود و نه جنین؟ درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا؟ روح انسان است که طلب می‌کند و خداوند مطابق آن طلب او را در شرایط خاصی که او طلب کرده‌است خلق می‌نماید. موفق باشید

24117
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید علم به اعیان در مرحله احدیت و علم به تعین اسماء در مرتبه واحدیت است. در جای دیگری شنیدم می توان گفت اعیان صورت اسماء و اسماء صورت اعیان است. با توجه به مطلب اولی این مطلب اشتباه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعیان در تعیّن خود، صورتِ اسماء هستند ولی آن اسماء، مطابق هویت و امکانِ اعیان به ظهور می‌آیند. مثل اسم «حیّ» که در هویت «شجر» ظهور می‌کند. ولی جایگاه اصلی اعیان یعنی مقام علمی آن‌ها در «احدیت» است، به همان لحاظ که ابن‌عربی با نظر به این مقام در مورد آن‌ها می‌فرماید: «ما شَمّت رائحةَ الوجود» یعنی هنوز اساساً موضوع خلقت برای آن‌ها پیش نیامده است، بلکه در جودِ علمی خود هستند نه در وجودِ عینی‌شان. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!