بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفا

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17382
متن پرسش
سلام جناب استاد: وقت شریف بخیر. نظر حضرتعالی در مورد کتاب «نشان از بی نشانها» چیست؟ استادی فرمودند اغراق هم در کتاب شده، فرزندشان مقداری گرایشات صوفیگری داشته. اما به نظر حقیر در باب کرامات چیزهایی گفته نشده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در بعضی موارد این‌طور باشد ولی روی‌همرفته مرحوم آقای نخودکی، مردِ عبور از دنیا به سوی عالم غیب و معنا بوده است و این راه را درست می‌شناخته در حدّی که امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ایشان رجوع داشته‌اند. موفق باشید

17362
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه: جناب استاد دوستی در قم استادی سلوکی و عارف دارد با کشف و شهود بسیار تا جایی که امام علی علیه السلام را در مکه می بیند که دیوار کعبه شکافته شد آقا با ظرف غذا آمد مقداری در دهان ایشان گذاشته و به خواسته ایشان امام هم مقداری از غذا را میل فرموده اند و البته در خواب نبوده، یا در برگشت از حرم حضرت معصومه (س) دیده که تعدادی ملایکه آمده اند در خدمت ایشان و مهمتر از همه مدعی است امام زمان (عج)را بالمعاینه می بیند و هر روز عصر اعمال خود را به امام زمان (عج) عرضه می کند و البته معتقد است اینها هیچ مهم نیست و اسباب است برای رسیدن به توحید و مقام مخلصین با فتح لام در ضمن نسبت به شریعت بسیار مقید است و اهل طاعت و ذکر و عبادتهای بسیار، حتی شیر در بازار را نمی نوشد شاید دستگاهای مکش همراه با شیر مقداری خون هم مکیده باشد البته اجازه هم نمی دهد اسمش جایی برده شود ولی با نظام میانه ای ندارد و امام خمینی را عارف بزرگی می داند ولی می گوید تصرف کرده و مردم را به صحنه آورده و متاسفانه معتقد است حضرت ولی عصر (عج) از ایجاد این انقلاب راضی نیست تاکید می کنم از اصل انقلاب نه مشکلات فعلی. حال جناب استاد آیا ایشان را می توان عارف دانست؟ کشف ها و ادعاهای ایشان چگونه است؟ آیا می توان به او اعتماد کرد؟ در جواب این دوستمان که به شدت شیفته او و اذکارش و ......چه باید گفت؟ علت این همه کشف و قدرت ایشان چیست؟ آیا می توان جا پای شیطان را جستجو کرد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که چنین کشف‌هایی برای سالک متوسط مطرح است، حقیقت توحید، ماوراء چنین کشف‌هایی است. انسانی که از «حال» به «مقام» رسیده باشد جایش در این کشف‌ها نیست. به نظر بنده مسیری که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در عرفان گشوده‌اند که مربوط به این تاریخ است، چیز دیگری است و آن را در تفسیر سوره‌ی حمد و در جبهه‌ی مقابله با استکبار باید دنبال کرد. بنا نیست با طرفدارانِ ایشان محاجّه کنید. به طور ظریف از کنار این امور عبور نمایید. موفق باشید

17332
متن پرسش
سلام استاد گرامی: از زحمات بی حد شما بسیار متشکرم. 1. اینکه برخی می گویند کسی که فقیه نباشد نمی تواند به مراتب بالای عرفان برسد. آیا حرفی علمی است و واقعیت دارد؟ 2. شما در کتاب، «سلوک ذیل شخصیت امام (ره)»، ثابت نمودید که شخصیت امام متمایز از دیگران است و ایشان شخصیتی اشراقی و معنوی هستند. حال به نظر شما در باب فقهی هم ایشان قوی هستند؟ بهتر نیست که ما همراه با لُمعه، تحریر الوسیله امام را بخوانیم و همراه با مکاسب عروةالوثقی را؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است. زیرا بعضی از تکالیف طوری است که اگر انسان با علم فقه، جایگاه آن‌ها را بشناسد در امر سلوک خود بهتر می‌تواند مسئله‌ی خود را حل کند 2- فرق نمی‌کند، عمده روحیه‌ی حضرت امام بود که متوجه‌ی جایگاه احکام الهی بودند. موفق باشید 

17180
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی لطفا وحدت وجودی که امام خمینی در عروته الوثقی قائلین به آن را نجس می دانند با وحدت وجودی که در کتب مختلف عرفانی اشان مطرح است تفکیک فرمایید. دوم آنکه در یکی از سوال و پاسخ ها شما موسیقی را کاملا رد و غیر مفید دانسته بودید. سوال بنده از شما این است که آیا وقتی که مقام معظم رهبری به آقای افتخاری گلایه می کنند که چرا موسیقی شاد نمی خوانید و وقتی امام راحل به موسیقی ای مطهر علاقه شدید نشان می دهند و با آن گریه می کنند یا وقتی که امام در پاسخ به آن خانم که گفته بود گروه نوازندگی از اول انقلاب تا حالا ناراحت اند که حالا که موسیقی حرام شده چه کنیم و امام فرمودند که برای انقلاب و اسلام بزنید و وقتی که امام در پاسخ به آن بنده ی خدا که با هم پای تلوزیون بودند و شاکی شده بود که چرا در تلوزیون موسیقی شاد پخش می شود و امام فرموده بودند این قبل از انقلاب و خارج از فضای توحیدی انقلاب حرام بوده است نه الان. علت تندروی های ما چیست؟ آیا ما از امام خمینی هم غنی تریم؟ لطفا با توجه به همه مستندات بالا پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وحدت وجود به معنای آنکه هرچیزی خدا باشد هیچکس قبول ندارد و وحدت وجود به آن معنا که تماما حق در صحنه است و مخلوقات همه مظاهر حق اند چیزی است که عرفا و از جمله امام به آن معتقدند 2- بنده به هیچ وجه مخالفت کلی با موسیقی ندارم. عرض بنده آن است که حوزه ی موسیقی در حد تحریک خیال است و اگر کسی بخواهد به معانی و حقایق بالاتری دست یابد از ظریق موسیقی نمی تواند. موفق باشید

17135
متن پرسش
با سلام: جناب استاد بنده عرض کردم که یک نظام طولی رو به صورت تشکیک البته نه تشکیک در وجود چون واضحه که عرفا تشکیک رو قبول ندارن، اما یک تشکیک رو به صورت فانی در حق باید قایل باشیم، چون عرفا قایلید که ملایکه موجودند، برزخ موجود است، اما فانی و مستهلک در حق است مثل واحدیت و مقام احدیت که مستهلک و فانی در حق است، چون بالاخره موجودات عقلی احساس موجودیت دارن، این احساس موجودیت ها که دروغ نیست، موجودات مثالی همینطور و موجودات طبیعی همینطور و باز طبق الواحد باید یک نظام طولی در کار باشه. من نمیگم موجودیت استقلالی دارن ولو وجود رابط اما میگم بالاخره در اون وحدت صرفی که در صحنه است و واقعا هم صرف و بسیط محضه این مراتب فانی هستند و عقل هم این مراتب رو از وجود حق انتزاع میکنه. ایا اشتباه می کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم می‌توانیم اسمِ این حالت را تشکیک به صورت طولی بگذاریم؟ با توجه به این که از نظر عرفا خداوند با همه‌ی مخلوقات، هست زیرا ذات، از صفات منفک نمی‌باشد. آری! می‌توانیم موضوع تشکیک در ظهور را به میان بیاوریم، ولی در هر حال به همان معنای وحدت وجود، همه‌جا حق است و لاغیر، که اصطلاحاً واژه‌ی «حقّ مخلوقٌ بِه» مطرح می‌شود. موفق باشید

16996
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: یکی از اساتید گمنام و مخفی عرفان به یکی از شاگردانش گفته از این به بعد اگر می خواهی به مراحل بالاتر بروی باید از غذای زن حائض نخوری حال دو سوال 1. آیا این دستور از دین و اهل البیت (ع) است یا من در آوری است 2. اگر دستور درستی است پس خود زنها که در این حال قرار می گیرند چقدر ضرر می کنند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌های بی‌پایه و عوامانه‌ای است که متأسفانه در شرح حال آقای شیخ جعفر مجتهدی در کتاب لاله ای از ملکوت نیز این موضوع مطرح شده است، چرا باید در معارف الهی از یک انسانِ عامی که به جهت ارادت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» مورد عنایت آن حضرات قرار گرفته‌اند، اسوه‌ی معرفتی ما باشند؟ مگر چنین اعمالی در سیره‌ی اولیاء معصوم بوده است که ما به آن‌ها عمل کنیم؟ موفق باشید

16994
متن پرسش
به نام خدا: با سلام خدمت استاد عزیزمان با توجه به داستانی که از صدر اسلام نقل شده که جوانی لباس خود را در آورده بود و بدن خود را به ریگ های داغ می مالید و می گفت ای نفس بچش و ظاهرا پیامبر هم کار ایشان را رد نفرمودند حال می خواستم بدانم اگر کسی هر کاری می کند زورش به نفسش نمی رسد می تواند برای جلوگیری از گناه یا تنبیه پس از گناه خود را بزند تا جایی که حتی قرمز یا کبود شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر شخصی است و موضوعی است ماوراء مباحث فقهی. به همین جهت در حرکاتِ بعضی از عرفا چنین ریاضت‌هایی دیده می‌شود، ولی کسی نمی‌تواند آن را برای بقیه توصیه کند. موفق باشید

16902
متن پرسش
سلام استاد: آیا آن من من را باید فطرت بگیریم؟ چرا عرفا از جان جان جان تعبیر می کند به حضرت حق؟ یعنی اصل و جوهره ی همه ی ما اوست؟ همانطور که برخورد هوا به مقاطع دهان حروف تولید می کند، همانطور برخورد نفس رحمانی به تعیّنات هستی موجودات را ایجاد می کند؟ مگر نمی گویند: از ازل تا به ابد آنچه تماشا کردیم / خودنمایان خیال آینه پرداخته اند مگر نمی گویند: رمز دو جهان از ورق آینه خواندیم / جز گرد تحیّر رقمی نیست در اینجا مگر مولوی نمی گوید: من با تو چنانم ای نگار ختنی / کاندر غلطم که من توام یا تومنی ابن عربی: الموجود هوالحقّ و لاغیر لیس (فی الوجود) الّا عین الّذی هوالذّات العالم متوهم ماله وجودٌ حقیقی ، و هذا معنی الخیال امام خمینی: انسان باید بداند که خودش هیچ نیست و همه چیز اوست. استاد می بخشید که وقتتان را گرفتم، ولی اینها شبهه های من است، و از فکرم بیرون نرفته است، و هرچه سرپوش می گذارم نمی شود، درست است که بدایه می خوانم و کتب فلسفی زیاد خواندم و باز هم جوابی نگرفته ام، و می دانم در اسفار هم جواب نخواهم گرفت. هر از چند گاهی برهان صدّیقینی فکر می کنم، ولی باز هم این جملات در ذهنم رژه می روند و من گیج می شوم، خب مسلّما این بزرگواران که برای خود سخن نگفته اند! الان هم آنقدر انفجار اطلاعاتی است (متاسفانه) که مثلا می بینم دانشجو آمده می پرسد: اعیان ثابته چیست؟ البته با فکر کردن زیاد به چیزهای ناچیزی رسیدم، و در جلد اول مقالات استاد شجاعی هم چیزهایی دریافتم، ولی کافی نبود و شبهاتم باقی ماند. وقتی این جملات را می خوانم به این نتیجه می رسم: معرفت النفس همان معرفت رب است، گرچه ملاصدرایی تفکر کنم باز هم اینها اذیت می کنند. کمک بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت بفرمایید که اگر تن را «من» حساب کنید، منِ من می‌شود فطرت. و اگر نفس ناطقه را «من» حساب کنید، منِ من می‌شود باطنِ فطرت که همان نور حضرت حق است. 2- در رابطه با بحث تشکیک وجود و وحدت شخصی وجود، باید دو رویکرد به موضوعات داشت و عرفا عموماً در منظر خود وحدت شخصیِ وجود را دارند و در این رابطه عرض عریضی از معارف گشوده می‌شود که حدّاقلش آن است که اگر در مباحث «مصباح الهدایه» ممهّز شوید، افق خوبی در مقابل شما گشوده می‌شود. موفق باشید

16867
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در جایی می خواندم که گاهی برخی القائات برخی عرفا شاید شیطانی باشد. آیا این حرف صحیح است یا غلط؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احتمال همیشه هست. به همین جهت باید در این امور، ملاک حقّانیت کار عرفا را، شهود و سیره‌ی معصوم در نظر گرفت. موفق باشید

16751
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: این گونه به نظر می رسد که آلودگی انسان به گناه و غفلت از حق و آخرت، توجه او را به دنیا و تعمیر و آبادانی آن و در نتیجه علوم مادی بیشتر می سازد، به طرزی که بسیاری از پیشرفت های مادی غرب حاصل چنین غفلت و در جهت خود اثباتی و در تقابل با خدا محوری می باشد. حال سوال اینجاست که در نظر و عمل چگونه امکان دارد که به علوم مادی بپردازیم و به پیشرفت های مادی دست پیدا کنیم و دچار غفلت و خود اثباتی نشویم؟ و در مقام تمثیل آیا امکان دارد یک عارف سالک، سازنده موبایل یا هواپیما یا موشک باشد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم یک عارف سالک متوجه نیازهای حقیقی خود و دیگران هست و می‌فهمد بسیاری از ابزارهای تکنیکیِ امروز دنیا حاصل نیازهای غیر واقعی است. آری! آن نحوه که امثال شیخ‌بهایی‌ها عمل کردند و نیازهای جامعه را اعم از معماری صحیح و یا تقسیم دقیق شعبات زاینده‌رود انجام دادند؛ در هر حال نیاز بشر است، منتها نیازی در بستر طبیعی و در راستای جوابگویی به نیازهای حقیقی و طبیعی بشر، که بحث آن را می‌توانید در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» دنبال فرمایید. موفق باشید

16594
متن پرسش
سلام استاد عزیز از محضر مبارک چند سوال دارم: 1. آیا عارفان و سالکان بزرگ تاریخ در دوران نوجوانی یا جوانی اسیر و همیاتی که ما اکنون درگیر آن هستیم یا رذایل اخلاقی درون آن قلب های عزیز و مبارک بوده است؟ لطفا عوامل و دلایل مثبت یا منفی بودن جوابتان را توضیح دهید؟ 2. حضرتعالی در کتاب حقیقت نوری اهل بیت سلام الله علیهم فرمودید با نظر به مقام نورانیت امام اعمال شرعی خود را انجام دهید. جلوه های نورانیت حضرت علیه سلام بر قلب ما طلوع می کند. لطف بفرمایید چگونه باید به آن مقام نظر کرد؟ 3. استاد عزیز شما در کتب و صوت ها بارها این را متذکر شدید که افق و رویکرد جانتان را افق معصومین سلام الله علیهم کنید. خب لطف کنید اولا برای نتایج بسیار فوق العاده که در کمترین زمان بهترین و عالی ترین نتیجه را ان شاءالله بگیریم کدام ذوات مقدس سلام الله علیهم را افق خود قرار دهیم؟ و مقدمات آن که اگر اشتباه نکنم باید کتابهای مرتبط با سیره ی معصومین سلام الله علیهم را مطالعه نمایم کدام کتاب یا روش را پیشنهادمی کنید؟ با سپاس وافر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فرقی نمی‌کند. وقتی بخواهند از مسیر طبع به سوی فطرت بروند، موانع یکی بعد از دیگری ظهور می‌کند. در بیت اولِ غزلِ اول حافظ، عرایضی شده است 2- مکرر عرض شده که نظرکردن با سؤال‌کردن حل نمی‌شود. مثل آن است که سؤال کنید نور را چگونه ببینیم؟ 3- نیاز نیست، روح انسان‌ها قبل از بدن آن‌ها، امامان را می‌شناسد. ببینید با کدام‌یک از آن‌ها بهتر مأنوس می‌شوید، کلّهم نورٌ واحد. موفق باشید

16564
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. با توجه به ظرفیت و استعداد نفوس سیر و سلوک خراباتی و مناجاتی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ و کدام یک تجلی جمال و کدام تجلی جلال است؟ کدام بالاتر است به چه معنا؟ 2. به نظر می رسد حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری خراباتی اند. آیا درست است؟ چرا؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً در روحِ خراباتی، غلبه با احساسات قلبی است و بیشتر اسمِ «جمال» در صحنه است و روحِ مناجاتی بیشتر با اسم «جلال» مأنوس است. در عین حال به گفته‌ی شیخ شبستری: «تجلی، گه جمال و گه جلال است /  رخ و زلف، آن معانی را مثال است». موفق باشید

16552
متن پرسش
با سلام: 1. مگر نه که همه پیامبران به تجلیات ذاتی یا وصال رسیده اند، پس چطور در جریان اگر اشتباه نکنم حضرت شعیب آمده که ایشان آنقدر گریه می کرد که چشمانش کور شد و چند بار این اتفاق افتاد و.... تا وقتی که به خدا گفت که این دل من تا به وصال تو نرسد آرام نمی شود! البته بنده خلاصه ماجرا رو گفتم. پس این قضیه چطور بوده؟ آیا ممکن است که این ماجرا قبل از حصول کمال برای ایشان بوده باشد؟ 2. اگر ممکن است به طور خلاصه بفرمایید که چه فرقی بین تجلی ذاتی در مقام واحدیت با تجلی ذاتی در مقام احدیت است؟ 3. آیا واقعا تجلی ذاتی، فنا در کنه ذات است؟ یعنی همان ذاتی که هیچ کس به آن دست نمی یابد و در مقام احدیت ذاتیه است؟ یا نه بلکه تجلی ذاتی در زبان اهل عرفان به معنای فنا در اسماءذاتی ِ خداوند مثل احد یا واحد و... است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام اُنس و قرب الهی مراتبی دارد. حضرت شعیب مقامی را طلب می‌کردند که ارزش آن‌همه اشک‌ریختن را داشت تا بالاخره حضرت حق، کلیمِ خود را آینه‌ی آن رؤیت نمود. 2- تجلی ذاتی در مقام واحدیت، موجب منوّرشدن قلب سالک به انوار اسماء الهی می‌شود و با تجلی ذاتی در مقام احدیت، همه‌چیز در منظر سالک مستهلک می‌گردد حتی اسماء الهی 3- در تجلی ذاتی وجود هر موجودی و حتی ذات سالک، مستهلک است و سالک حتی ذات خود را به حق می‌بیند و نه ذاتی در کنار حق. موفق باشید

16461
متن پرسش
با سلام و تحیت: ببخشید 1. آیا به نظر شما اقای بهجت (ره)، به تجلیات ذاتی رسیده بودند؟ 2. نظر شما درباره ملاصدرا چیست؟ یعنی آیا ایشان به این درجه رسیده اند یا خیر؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی این بزرگواران به کمالات لازم رسیده‌اند، ولی «و ما ادریک ما الملاصدرا»؟ ملاصدرا چیز فوق‌العاده‌ای است. به تعبیر حضرت امام، او صدر الحكماء المتألهين و شيخ العرفاء الكاملين است. موفق باشید

16358
متن پرسش
با سلام: ببخشید به تازگی با یکی که اطلاعاتی در عرفان و فلسفه دارد آشنا شدم که خیلی طرفدار علامه طهرانی است و میگه علامه طهرانی از بزرگترین عرفاست و اسفار اربعه عرفانی را طی کرده است. آیا به نظر شما ایشون درست می گوید؟ بعد هم میگه علامه ذوالفنون حسن زاده املی روحی فداه، از شاگردان عرفانی ایشون بوده؟ آیا شما از این ماجرا اطلاع دارید که صحیح است یا نه؟ آخه هر چه در اینترنت گشتم همچین چیزی پیدا نکردم. (لطفا اگر امکان دارد هرچه زود تر پاسخم را بدهید) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که متأسفانه در این امر یک‌نوع فرقه‌گرایی احساس می‌شود و مسلّم آیت اللّه حسن‌زاده شاگرد آیت اللّه حسینی طهرانی نبوده‌اند، بلکه مثل بقیه‌ی علماء برای ایشان احترام قائل بودند. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدّن‌سازی و عرفان اسلامی» عرض شده هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه‌ حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعده‌ی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی می‌کند و اصلی‌ترین تجلی خداوند که مادرِ همه‌ی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای اراده‌ی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اگر در این تاریخ می‌خواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کنید. موفق باشید

16306
متن پرسش
سلام علیکم: شخصی به اسم «سالم مولی ابی حذیفه» را چرا عرفا تعریف می کنند؟ این آدم به خانه حضرت زهرا (س) حمله کرده. مثلا آیت الله سعادت پرور (پهلوانی تهرانی) گفته: ایشان از عرفا بوده. دیگران هم تعریف کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً تشابه اسمی باید باشد، وگرنه غلام حذیفه یکی از 24 نفری است که صحیفه را امضاء کرد و قسم یاد کردند که نگذارند بعد از پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه؛ مولایمان علی‌ابن ابیطالب«علیه‌السلام» راه آن حضرت را ادامه دهد. موفق باشید

16279
متن پرسش
با سلام: ببخشید وقت حضرتعالی را می گیرم. خواستم بدانم: 1. نظر شما در مورد تفسیر بیان السعاده چیست؟ 2. با توجه به عمق و ظرافت مطالب این تفسیر، نویسنده ی آن را در چه افق معرفت و مقامات سلوکی می دانید؟ یا اصلا ممکن است نویسنده آن دارای مقامات عرفانی نباشند و فقط در جنبه نظری کار کرده اند؟ 3. در یک سخترانی شنیدم که یکی از شاگردان مکتب علامه طهرانی می گفت: از علامه طهرانی نقل شده که فرمودند: صاحب این تفسیر باید فرد کاملی (به کمال عرفانی و تجلیات ذاتی رسیده) باشد. آیا به نظر شما که فکر می کنم تسلط نسبی و اطلاعات کافی به مبانی این کتاب دارید ممکن است این مطلب درست باشد و این طور باشد که کسی که این تفسیر رو نوشته قطعا باید به کمال و تجلیات ذاتی رسیده باشد؟ 4. به نظر شما در مقایسه میان تفسیر بیان السعاده و المیزان، کدام ارجح و برتر است یا در یک سطح هستند؟ 5. ببخشید به نظر شما بهترین تفسیر عرفانی نوشته شده بر قرآن از صدر اسلام تا کنون، کدام است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم گنابادی صاحب تفسیر ارزشمند بیان السعادة نکات ارزشمند وِلایی را متذکر شده‌اند و در بین اهل عرفان، ایشان جایگاه ارزشمندی دارند ولی تفسیر المیزان، تفسیر جامعی است در موضوع تبیین قرآن از همه‌ی جهات. لذا است که نمی‌توان این تفسیر را با بیان السعاده مقایسه کرد. از جمله تفسیرهای عرفانی، تفسیر مشهور به تفسیر محی‌الدین است که انتشارات بیدار آن را چاپ کرده که البته متعلق به مرحوم عبدالرزاق کاشانی است. موفق باشید

16026
متن پرسش
با سلام و درود خدمت استاد طاهر زاده: ببخشید با عرض پوزش 1. در کتاب حکمت عرفانی نوشته استاد امینی نژاد نوشته که فنای ذاتی در مرحله واحدیت روی می دهد ولی بالاترین و برترین حالت فنای ذاتی در مرحله احدیت است. خواستم اگر امکان دارد توضیح بفرمایید این دو چه فرقی دارند؟ یعنی با رسیدن به فنای ذاتی مرحله واحدیت، شخص به کمال نمی رسد؟ 2. مگر نمی گویند که پیامبران معصومند و اشتباه نمی کنند؛ پس چطور در ماجرایی که از حضرت عیسی (ع) نقل شده آمده که یک روز حضرت عیسی (ع) به یارانش گفت که این جوان امروز می می میرد ولی یاران حضرت آن جوان را فردا سالم دیدند و تعجب کردند و پیش حضرت آمدند و ماجرا را گفتند. و حضرت گفت که آن جوان را بیاورید. بعد جوان آمد و ازش حضرت پرسید که دیروز چه کار کردی؟ بعد جوان گفت که...؛ پس چطور این قضیه توجیه می شود. با توجه به اینکه حضرت عیسی (ع) به کمال رسیده بودند و به لوح محفوظ متصل بودند و نباید در خبر دادن از آینده اشتباه می کردند؟ 3. شنیدم در کتاب فتوحات مکیه سخنی بدین معنی گفته شده که عرفای کامل شیعه و مسلمان از پیامبران گذشته بالاترند مگر انبیا اولوالعزم که دیگر حتی عرفای کامل مکمل شیعه هم نمی توانند به مقام آنان برسند. ولی در کتاب انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (ره) سخنی بدین مضمون آمده که ولی ای که مظهر اتم اسما و صفات الهی بشود این ولی از انبیا اولوالعزم بالاتر است. خواستم اگر امکان دارد نظر خود را بفرمایید که کدام حرف درست است تا این ابهام برای بنده برطرف شود و در ضمن آیا عرفای شیعه می توانند از مرسلین بالاتر روند یا ممکن نیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مقام واحدیت که مقام اسم اللّه و مقام جامعیت اسماء الهی است، چنان‌چه سالک جان خود را در معرض تجلیّات آن اسماء قرار دهد از خود، در همه‌ی ابعادِ بشری، فانی و به حق، باقی است. منتهی شاهدِ فنای خود می‌باشد. و با تجلیّات نور احدی، این نحوه وجود هم از او گرفته می‌شود و تنها به نور حق می‌بیند و می‌شنود، بدون آن‌که مقام کثرتِ اسمائی در میان باشد. که البته این مباحث را باید در «منازل‌السائرین» جناب خواجه عبداللّه انصاری دنبال بفرمایید 2- حضرت عیسی«علیه‌السلام» در آن مقام، با نظر به لوح «محو و اثبات» هر آن‌چه در عالَم واقع می‌شود را می‌بینند و می‌یابند. منتهی وقتی آن جوان با نیّتی جدا از شخصیت قبلی خود عمل می‌کند، در واقع بَداء حاصل می‌شود و از عالَمِ «لوح محفوظ» قاعده‌ی دیگری جاری می‌گردد که آن مربوط به علم خدا است و نه علم انبیاء  3-  انبیاء الهی حامل اسمی و یا اسمائی از انوار الهی هستند و بر آن اساس، هدایت تاریخی خود را انجام می‌دهند. ولی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌‌علیه‌وآله» حامل اسمِ اللّه است و از طرف خدا مأمورند که اعلام کنند: «هذهِ سَبيلي أَدعو إِلَى اللَّهِ». و عرفای امت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که به نور اسم اللّه در صحنه‌اند، در مقامی بس بالاتراند از انبیائی که منوّر به اسمائی از انوار الهی هستند. موفق باشید

16016
متن پرسش
با سلام: شما در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرموده بودید که چون روح زیبا و متعادل است اگر شرایط مناسب باشد جسم نیز زیبا خواهد بود در حالی که خیلی از علما و عرفا شاید ظاهر خیلی مناسب نداشته باشند؟ به عکس خیلی از کفار که بویی از انسانیت نیز ندارد شاید ظاهر خیلی زیبایی داشته باشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که ما شرایط ظهور زیبایی روح را با غذاهای مناسب و فعالیت‌های درست در بدن خود ظاهر کنیم. متأسفانه ما نسبت به این کار تلاش لازم را نداریم تا بدن خود را آراسته و روح خود را وارسته نماییم. یا به این طرف می‌افتیم، یا به آن طرف.  موفق باشید 

16005
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی در شعر بلند عرفانی مولوی: «عجبا نماز مستان تو بگو درست هست آن که نداند او زمانی نشناسد او مکانی عجبا دو رکعت است این عجبا که هشتمین است عجبا چه سوره خواندم چو نداشتم زبانی» منظور مولوی از (هشتمین) چه منزل و جایگاه عرفانی می باشد؟ لطفا کمی این ابیات را بسط دهید. و کمی از اسرار آن را بازگو کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از هشتمین را نمی‌دانم. عمده نگاه عرفانی جناب مولوی به نماز است که نمازگزار چگونه از خود فانی و به حق، باقی می‌گردد در آن حدّ که زبان او نیز در اختیار او نمی‌باشد و تنها ملکات او است که در میان می‌ماند و قلب او تماماً در محضر حق، در تماشای انوار عالیه‌ی الهیه خواهد بود. موفق باشید

15940
متن پرسش
با سلام و تبریک اعیاد شعبانیه: تصویری که از دراویش در جامعه وجود دارد تصویری منفی است؛ آنها به «انزوا»، «ژولیدگی» و «عدم پایبندی به دستورات دین» چون نماز و روزه شناخته می شوند. بنده مدتی قبل با گروهی از دراویش اصفهان آشنا شدم و در طی ماهها رفت و آمد اتفاقی متوجه شدم دیده های من با شنیده ها تفاوت داشت. آنها از فرقه های مختلف قادریه و ... بودند. مثل دیگر مردم کارمند، مغازه دار، استاد دانشگاه، ورزشکار و ... بودند. تلاش می کردند نماز را به جماعت برگزار کنند. حضور در انتخابات را واجب شرعی دانسته در دوره دفاع مقدس بعضا در جبهه شرکت کرده بودند. به بزرگانی چون آیت ا... ناصری و مقام معظم رهبری ارادت خاص دارند. بسیار ساده زیست بودند. کمک به مردم را بر خود واجب می دانند، به گفته خود ریاضت های شرعی می کشند و.... بنده بدون آنکه جذب ایشان بشوم این سوال برایم مطرح شد که در مورد دراویش چرا تاکنون به ما خلاف گفته می شد و همه آنها با یک چوب رانده می شدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا قرن دهم هجری، سلسله‌ی دراویش از بزرگان جامعه‌ی دینی بودند و همه بین ظاهر شریعت و باطن آن را در خود به طور جمع داشتند. از آن به بعد بود که استعمار در آن‌ها نفوذ کرد و یک‌نوع إباحه‌گری و بی‌قیدی را در بین آن‌ها رواج داد. امید است که با یک بازخوانیِ تاریخی بتوانیم سلسله‌ی دراویش اصیل را که نه‌تنها نسبتی با استعمار نداشته باشند، بلکه در اوج معنویت باطنی، در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، توحیدی به صحنه آید که مقابل با استکبار از طریق کسانی که جمعِ باطن و ظاهر می‌کنند، شکل بگیرد. تا قبل از سال 1332 حضرت امام خمینی به آقا روح اللّه صوفی مشهور بودند. یعنی تا این حدّ در متون عرفانی، خود را ممحّض کرده بودند و چنین انسانی توانست با چنین فکر و فرهنگی مقابل استکبار بایستد. موفق باشید 

15937
متن پرسش
با سلام و تهیت خدمت استاد طاهرزاده: چند سوال از حضور مبارک داشتم: 1. استاد عرفان عملی و سیر و سلوک شهید مطهری که بود؟ 2. استاد سیر و سلوک و عرفان عملی رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خمینی که بود؟ 3. آیا به نظر شما آیت الله خامنه ای به فنا ذاتی و کمال رسیده اند؟ اصلا ایشان سیر و سلوک دارند؟ 4. به نظر شما آیت الله جوادی آملی به کمال رسیده اند؟ یا حداقل در سیر و سلوک دارای مقامات و درجاتی هستند یا ایشان فقط جنبه علمی عرفان را دارند و در وادی عمل و سلوک و ریاضت و مجاهده گامی نزده اند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اُنس و آشنایی مرحوم شهید مطهری با حاج میرزاعلی آقای شیرازی، ایشان را در عرفان عملی به جاهایی رساند که نگو و نپرس! آنچنان از شب‌های آیت اللّه حاج میرزاعلی آقای شیرازی یاد می‌کرد و اشک می‌ریخت و خبر می‌داد که تا او را و شب‌های او را ندیده بودم معنایِ شب مردان خدا برایم مجسم نبود – ای کاش بنده آن صوت را به‌دست می‌آوردم و چند بار دیگر به صدای مبارک مرحوم شهید مطهری نسبت به شب‌های مرحوم حاج میرزاعلی آقای شیرازی گوش می‌دادم – 2- این موارد، مواردی نیست که بتوان در جواب و سؤال گنجاند. این‌ها مربوط به خودشان است. ولی مسلّم بعدها حکایت‌هایی به گوش ما می‌رسد به همان شکلی که در مورد حضرت امام داريم كه يكى از استادان قم نقل مى‏ كنند: شبى مهمان حاج آقا مصطفى بودم، ايشان خانه‏ ى جداگانه‏ اى نداشتند و در منزل امام بودند، نصف شب از خواب بيدار شدم و صداى آه و ناله ‏اى شنيدم، نگران شدم كه در خانه چه اتفاقى افتاده است؛ حاج آقا مصطفى را بيدار كردم و گفتم: ببين در خانه ‏تان چه خبر است؟ ايشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صداى آقا [امام خمينى «رحمةالله عليه»] است كه مشغول تهجد و عبادت است. مرحوم آيت ‏الله حاج ‏آقا مصطفى خمينى فرموده بودند: يك روز ديدم آقا [امام خمينى «رحمةالله عليه»] در اتاق خود هستند و صداى گريه ايشان بلند است. از مادرم پرسيدم: چه شده كه آقا گريه مى كنند؟ مادرم فرمودند: ايشان در شبى كه موفق به نماز شب و راز و نياز با خدا نشود آن روز چنين حالى را دارد.[1]

خانم زهرا مصطفوى مى ‏فرمايند. رمضانِ سالِ قبل از رحلت امام را خوب به ياد دارم. بعضى وقت‏ ها هر بار كه به دليلى نزد ايشان مى رفتم و سعادت پيدا مى‏ كردم با ايشان نماز بخوانم، وارد اتاقشان كه مى‏ شدم مى‏ ديدم قيافه ايشان كاملا برافروخته است و چنان اشك مى‏ ريختند كه ديگر دستمال‏ كفاف اشكشان را نمى‏ داد و كنار دستشان حوله مى‏ گذاشتند. امام شب‏ ها چنين حالتى داشتند و اين واقعاً معاشقه ‏ى ايشان با خدا بود.[2]  موفق باشید 

 


[1] ( 1)-http ://www .mums .ac .ir /culturefa /emmmam .( از خاطرات سيدحميدروحانى، سرگذشت‏هاى ويژه، ج 1، ص 91- 92)

[2] ( 2)-http ://tooba .net /Persona ( عج)es /5

15930
متن پرسش
سلام علیکم: شهید مطهری رو ما بالاخره باید عالم بالله بدانیم یا عارف و عالم بالله؟ آخه یکی میگه عارف بوده. یکی میگه نه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: روش شهید مطهری در مسیر علماء باللّه و به روش حکماء بوده است، هرچند خودشان از نظر سلوکی سیر عرفانی داشته‌اند. موفق باشید

15919
متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. می شود گفت کسانی که بوسیله عبادات هنوز نتوانسته اند برای خود وجودی بالفعل بسازند ولو در حد کم؛ قلب ندارند چون قلب یعنی وجود بالفعل؛ و لذا نمی توانند حضور قلب داشته باشند و اصلا نمی توانند در حال زندگی کنند چون درگیر وجود متحرک خود که وابسته به بدن است می باشند؟ آیا حضور قلب همان حضور اسمء خداوند در نفس انسان بصورت بالفعل است؛ و توجه به این اسماء را حضور قلب می گویند؟ اگر اینگونه باشد می توان گفت کسی که هنوز با معرفت و عمل خود را در معرض اسماء خداوند قرار نداده و به قول معروف هنوز بسط اسماء در او شروع نشده اصلا قلب ندارد و محال است حضور و نشاط در عبادات را بفهمد؟ انسان از کجا می تواند بفهمد قلب دارد و اسماء خداوند در او در حال تجلی است؟ از کجا می تواند بفهمد در حال سیر به جلو است یا در حال عقب گرد؟ این را پرسیدم چون گاهی انسان با خیال احوالات معنویی که قبلا داشته زندگی می کند و خود را با الفاظ عارفان مشغول می کند در حالی که در استدراج است و درحال عقب گرد، چگونه بفهمیم در حال سیر الی الله بشکل حقیقی هستیم؟ ۲. اگر کسی بعد از مدتی شور عملی خود را از دست بدهد هرچند شعور علمی برای کسب معارف دارد و واقعا در حال مطالعه و تفکر در معارف است؛ ولی شور عملی او به حدی کاسته شده که نه تنها نماز شب بلکه نماز صبح هم نمی خواد البته نه از روی عمد؛ قلبا عاشق عبادت هست ولی مثلا برای نماز شب بیدار می شود اما نمی داند چرا باید بلند شود؛ خلاصه که نمی دانم چطور این حالت را توضیح بدهم ان شاءالله که استاد متوجه این حالت هستند و جوابی عرض می کنند. گاهی آنقدر عمل کردن برایم مبهم می شود و می گویم چرا باید فلان عبادت را انجام داد و بدنم اصلا دیگر فرمان بردار نیست؛ با اینکه از نظر علمی مبادی عبادت و چرایی آن برایم حل شده ولی موقع عمل مثلا نماز صبح؛ یک حال بهت و گنگی برایم پیش می آید که نمی دانم چرا باید نماز بخوانم؛ شاید بخاطر این باشد که چندین سالست دم از سلوک می زنیم و چون خبری نشده و نمی دانیم چه باید بشود یک یاس مخفی در عمل پیدا کرده ایم. به هر حال امیدوارم متوجه احوال حقیر شده باشید چون نمی دانم چگونه توضیح دهم. تشکر از زحمات وافرتان؛ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قلب به صورت بالقوه در همه‌ی انسان‌ها هست و همان وجهِ باطنی انسان است که چنان‌چه با نیّت قرب الهی، عبادات را انجام دهد آرام‌آرام ظهور می‌کند 2- وقتی انسان به آن‌چه می‌داند عمل کند، زمینه برای اعمال برتر با رجوع بهتر به قلب او چشانده می‌شود. مدتی با زندگی‌نامه‌ی عرفا مأنوس باشید خوب است. در ضمن کتاب «تذکرة الالیاء» عطار را نیز مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

15877
متن پرسش
با سلام: پیشاپیش فرا رسیدن عید مبعث را خدمت شما تبریک عرض می کنم. 1. به صورت مشخص کلیدواژه «اسلام فقاهتی» از چه زمانی، توسط چه کسانی و با چه اهدافی منتشر و بر آن تاکید شد؟ 2. منزوی کردن عارف شهیر علامه قاضی در نجف اشرف توسط چه تفکری و با چه هدفی صورت می گرفت؟ این تفکر در جامعه کنونی با چه مشخصاتی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی ندارم که واژه‌ی «اسلام فقاهتی» از چه زمانی و توسط چه کسی مطرح شد. ولی اسلام به یک معنا، سراسر اسلامِ فقاهتی است از آن جهت که روحیه‌ی تعمق در دین را مورد تأکید قرار می دهد و حضرت امام نیز بر همین اساس بر اسلام فقاهتی تأکید دارند 2- مقابله با امثال علامه‌ی قاضی، عموماً ریشه در خلاصه‌کردن اسلام در فقه است و یا یک نوع سطحی‌نگری در کار است. و امروز متأسفانه جریان تفکیکی‌ها به این مشکل گرفتارند. موفق باشید

نمایش چاپی