بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: فلسفه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4079
متن پرسش
سلام.دیدگاه فلاسفه ی اسلامی در خصوص نقد نظریه دوالیسم دکارتی چیست وهمچنین احادیث روایت شده از معصومین در خصوص چشم زخم چگونه از دیدگاه فلسفی قابل اثبات است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سوال را تحت عنوان دوگانگی ذهن و عین در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» عرض کرده‌ام و اشکالات آن را در آ‌ن‌جا می‌توانید دنبال کنید و قسمت دوم سوال را در کتاب «جایگاه جنّ و جادوگر و شیطان» بیابید. موفق باشید.
4076
متن پرسش
سلام به فلسفه باید با چه دیدی نگاه کرد ؟(دید موضوعی یا دید طریقی) اگر دید طریقی باید به فلسفه داشت، تا چه حد باید فلسفه خوانده شود تا غرض حاصل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه یک نوع فکر کردن است مثل آن که ریاضی یک نوع فکر کردن می‌باشد و به همین جهت باید به عنوان طریق به آن نظر داشت و با مطالعه‌ای جدّی آن راه را در خود احساس کرد و تا اسفارملاصدرا باید جلو رفت. موفق باشید.
4034
متن پرسش
سلام ،استاد مدت 3 سال با اثار شما اشنا شده ام ولی چون در فضای حوزه شبهات زیاد است و از طرفی تا حدودی از مبانی عرفان و ایرادات انها به فلسفه و یا بلعکس شنیده ام و مختصر حتی دریافته ام ان خدایی که کلام معرفی میکند غیر از خدای قران که فعال لما یرید است،میباشد و یا بین شبهات اصولیین و اخباریین افتادهام و همچنین مباحث معرفت شناسی که از همه برای من پر رنگتر است ، مضطر گردیده ام استادکمکم کنید اجما لا موضوعات رو گفتم لطفا تفصیلا توضیح دهید تا در سلوک ذیل اندیشه امام که خودتون گفتید به بنده در تماس تلفنی عقب نمانم .امام چطور اینها را حل کرد .چه کنم که این شبهات را نمیتوانم به کسی گویم شاید موجب تنزل روحی شان گردد وخدا به این راضی نباشد.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا حدّی بتوانید در جواب سؤال‌تان به جمع‌ بندی برسید البته به شرطی که قبلاً مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین را کار کرده باشید. موفق باشید
4035
متن پرسش
باسلام 1.مباحث شما را کتاب و سخنرانی را پیگیری می کنم حالا می خواهم بدایه الحکمه را شروع کنم ولی می گویند برای فلسفه ذهن باید متمرکز فلسفه شود تا بخوبی مطلب روشن شود حالا دو سئوال دارم الف: آیا کتابهای شما را ادامه بدهم یا نه؟ ب:من الان مشغول خواندن پایه 4هستم و لمعه می خوانم آیا این مانع فلسفه نمی شود؟ 2. شرحی که برای جزوه عرفان نظری داده اید را چگونه پیدا کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً که در حال خواندن لمعه هستید فلسفه را شروع نکنید تا در فقه ممحض باشید 2- کتاب‌ها را در حدّی که به دروس رسمی آسیب نرساند مطالعه کنید 3- شرح جزوه‌ی «عرفان نظری» را فعلاً بی‌خیالش باشید. موفق باشید
4025
متن پرسش
سلام استاد از این که این سوال رو از محضرتون میکنم معذزت میخوام. اگر شما در شهری بودید که استاد خوبی برای فلسفه خواندن پیدا نمیکردید و بعد از این که توسط یک استاد عزیزی با حضرت علامه آشنا می شدید و میخواستید بدایه و نهایه ایشان را مطالعه کنید، چه کار میکردید؟ فلسفه را باید با استاد خواند یا با سی دی های موجودمثل آیت الله مصباح و فیاضی و.... پیشنهادتون به بنده که اول راه هستم چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر استاد آماده‌ای باشد بسیار بهتر از سی‌دی‌های موجود است ولی خدا را شکر که این سی‌دی‌ها هست که بالاخره انسان محروم نماند.موفق باشید
3946
متن پرسش
سلام علیکم: بنده با مشورت حضرت عالی ( سوال 3782) در حال خواندن بدایه الحکمه هستم و می‌خواستم بدانم برای اینکه با نظرات و مبنای حضرت علامه بیشتر آشنا بشوم چه کتاب هایی رو مطالعه کنم.(با توجه به اینکه در بسیاری موارد نظرات خود علامه مورد نقد قرار گرفته و امکان دارد با نظر خاص خود علامه آشنا نشوم) سوال بعدی اینکه پیشنهاد شما برای شروع مطالعه کتاب ((اصول فلسفه و روش رئالیسم حضرت علامه طباطبایی ره)) چه زمانی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ادامه‌ی بدایه و نهایه و سپس اسفار مطالب روشن می‌شود. کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را بعد از بدایه به‌راحتی می‌توانید مطالعه کنید. موفق باشید
3895
متن پرسش
باسلام وعرض ادب محضر استادعزیز ،دکتر ابراهیم فیاضی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با طرح این پرسش که چرا انقلاب اسلامی ایران به سرعت به پیروزی رسید و این موضوع برای اندیشمندان علوم انسانی جای تعجب و پرسش دارد، گفته است: انقلاب اسلامی مبتنی بر فقه مردمی است و صدرایی نیست. فلسفه صدرا ضد تحول و پیشرفت است؛ درست است که حرکت جوهری در آن رخ می‌دهد اما مسئله وحدت وجود این مکتب فلسفی را به مکتب ضد پیشرفت و تحول نزدیک می‌کند.حال آنکه حضرت عالی یکی از اصلی ترین زیرساخت های شکل گیری انقلاب را همین فلسفه صدرایی می دانیدومعتقدید که امام (ره) در مشی سیاسی وانقلابی شان نگاه خاصی به شخص ملاصدرا وفلسفه وی داشته اند .استاد عزیز موضع شما در مقابل این طرز فکر چیست؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان ایشان را دیدم، برداشت درستی از وحدت وجود و حکمت صدرایی ندارند. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مورد ریشه‌ی تحقق انقلاب چیز دیگری می‌فرمایند و در در جواب حسنین هیکل که می‌پرسد چه کتاب‌هایی جز قرآن در شما اثر گذاشته، می‌فرمایند: ««در فلسفه: ملا صدرا، از کتب اخبار: کافی، از فقه: جواهر.»»،‌‌‌‌‌0(صحیفه‌ی امام، ج 5، ص 271.) و مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «... به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار می‌جوید و سرانجام آن را خواهد یافت...».. . موفق باشید
3776
متن پرسش
باسلام 1.در مناظره ایت الله جوادی و ایت الله سیدان در مبحث معاد شما کدام سخن را می پذیرید؟ 2.آیا شعار ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند با اینکه معصومین فرمودند کسی را با ما مقایسه نکنید این شعار درست است که خطاب به مقام معظم رهبری می گویند؟ 3. آیا قبل از شروع بدایه الحکمه باید جوهر النضید را بخوانیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روش و برخورد آیت‌الله جوادی بسیار حکیمانه بود و در آخر با طرح روایتی که از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» آوردند معلوم کردند لازم نیست بدن قیامتی ما مادی باشد 2- ما نباید کسی را در مقام با اهل‌البیت«علیهم‌السلام» مقایسه کنیم 3- امروزه به‌حمدالله فلسفه‌ی اسلامی خیلی به کلام اسلامی نزدیک شده لذا فکر می‌کنم با تفکر فلسفی که در اسلام به‌خصوص در شیعه مطرح است بسیاری از موضوعات کلامی به نحو بهتری حل می‌شود. موفق باشید
3542
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی در کتاب اصول فلسفه در مقاله علم و ادراک مرحوم علامه مطلبی دارند تحت عنوان اینکه علم با تغییر و دگر گونی سازش ندارد بعد در اخر اشاره می کنند مثلا در یک عمر هفتاد ساله چند بار سلولهای مغز و اعصای تغییر میکنند بعد من جایی اینرا بیان کردم گفتند اصلا سلولهای مغز و اعصاب جایگزین نمیشوند و خلاصه اینطور کلام علامه را رد نمودند نظر جنابعالی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دانشمندان فیزیولوژی می‌گویند پس از مدتی همه‌ی بدن تغییر می‌کند و این غیر از آن است که گفته شود سلول‌های مغز و نورون‌ها که از بین رفتند ترمیم نمی‌گردد. علامه قسمت اول را برای اثبات نظر خود فرموده‌اند و حرف درستی است. موفق باشید
3550
متن پرسش
باسلام استاد بنده طلبه پایه 4هستم و مشغول درس لمعه هستم در مباحث شماهم کتاب جوان و انتخاب بزرگ و آشتی باخدا و ده نکته باشرح و از برهان تا عرفان را باشرح کار کرده ام احساس می کنم که استعدادم در علوم عقلی خوب است با اینکه درسم را هم خیلی می خوانم می خواستم ببینم آیا صلاح می دانید بدایه الحکمه و نهایه را شروع کنم اگر جوابتان مثبت است با شرح چه کسی جلو بروم؟و چه توصیه ای برای شروع کار دارید؟ 2.بعد از بحث معاد شما المیزان را شروع کنیم آیا زود نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر احساس می‌کنید به دروس رسمی‌تان لطمه نمی‌خورد خوب است که بدایه را شروع بفرمایید. شرح جناب آقای صمدی آملی خوب است 2- فکر می‌کنم بعد از بحث معاد افراد می‌توانند اشارات تفسیر المیزان را بفهمند ولی برای شروع آن باید به شرایط خود نگاه کند. موفق باشید
3528
متن پرسش
سلام علیکم،اینکه عده ای از تفکیکیون(که خداوند ان شاء الله هدایتشان کند) ادعا کرده اند که علامه حلی(ره) ضد فلسفه بوده است صحیح است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً فلاسفه بیشتر به معتزله اطلاق می‌شده و بزرگان شیعه از این جهت با فلسفه مخالف بوده‌اند که معتزله معتقد بودند اصل تفکر فلسفی است و ارزش دین به اندازه‌ای است که در فلسفه بتوان آن را پذیرفت. موفق باشید
3443
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم از اعضای خانه طلاب جوان قم هستم. از طرف نشریه خط، چند مرتبه مزاحم حضرتعالی شده ایم. بنا داریم انشاالله کتابی، آموزشی راجع به علم فلسفه، برای طلابی که قصد شروع این دانش را دارند،-زیر نظر استاد امینی نژاد از شاگردان استاد یزدان پناه- بنویسیم. این کتاب بخشهای مختلفی دارد؛ بخش دوم این کتاب راجع به کارکردهای فلسفه اسلامی است. به نظرمان رسید که یکی از کارکردهای این دانش می تواند تاثیری باشد که این دانش در پی ریزی تمدن اسلامی دارد.این را در کلام رهبری و برخی از نوشته های حضرتعالی پی گیری کرده ایم که بخشی از آن در شماره اخیر خط نیز چاپ شد. اگر لطف بفرمایید؛ برای این دسته از طلاب به گونه ای که برای فراگیری این دانش انگیزه سازی شود ،پاسخی بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: غیر از ان‌چه به صورت پراکنده در مباحث عرض کرده‌ام، چیزی ندارم. جناب آقای فنایی اشکوری در سایت خبرگزاری فارس در یکشنبه 8/11/91 مقاله‌ای تحت عنوان «زادگاه فلسفه‌، عقل خدادادی انسان است» دارند که می‌تواند مفید باشد، ولی معتقدم اگر افراد را با مباحثی مثل «برهان صدیقین» و یا «معرفت نفس» آشنا کنید خود به خود متوجه‌ی کارکردهای فلسفه خواهند شد. موفق باشید
3371
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم استاد عزیز،زیارتتان مقبول درگاه ایزد متعال نسخه ای از شرح اشارات و تنبیهات ، در بازار موجود است ، که مترجم و شارح آن ، دکتر حسن ملکشاهی است. آیا جنابعالی شناختی از مترجم دارید؟ و آیا این نسخه برای کار کردن روی این متن ، مناسب است،یا نسخه مناسبتری می شناسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ترجمه‌ای غیر از آقای دکتر ملک‌شاهی از اشارات نمی‌شناسم ولی در هرحال اشارات کتابی است که باید با شرح استاد همراه باشد و خواجه نصیرالدین طوسی برای این‌که روشن کند مطالب عمیقی در اشارات مطرح است باب آن شرح را باز کرده‌اند. موفق باشید
3368
متن پرسش
سلام علیکم آیا همانگونه که یک میز،یک واحد اعتباری متشکل از اجزا است،می توان مثلا یک میوه خاص که مصداق یک ماهیت است را هم یک واحد اعتباری متشکل از تعدادی عناصر دانست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از این جهت که شما می‌فرمایید آری، ولی عنایت داشته باشید میز هیچ واقعیت خارجی ندارد بلکه چوب و تخته‌اش به یک اعتبار در خارج هست. موفق باشید
3309
متن پرسش
باسلام لطفا بفرمائید نظر فلاسفه اسلامی و مطالب انان در خصوص تدبیر منزل چگونه است و ایا با حقوق خانواده و مبانی فقهی ان ارتباطی دارد یاخیر با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: فلاسفه‌ی اسلامی در کتاب‌های عقل عملی یا اخلاق سعی کرده‌اند سخنان دین را تدوین کنند. موفق باشید
3245
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی یکی از ایراداتی که به بحث اثبات اشتراک معنوی وجود میگیرند ایراد زیر است لطفا توضیحی بفرمایید. (چون مفهوم وجود ممکن است مقسم قرار بگیرد، یعنی وجود یا واجب است یا ممکن، و وجود ممکن یا جوهر است یا عرض، پس مفهوم وجود درتمام این اقسام مفهوم واحدی است). اما این دلیل بسیار سست است؛ زیرا اولا مقسم بودن وجود چنانکه قبلا توضیح داده شد مقسم بودن سایر مفاهیم کلی نیست و با آنها فرق بسیار بارز و اساسی دارد، بدین معنی که هرگز برخلاف سایر مفاهیم کلی جزء ذات افراد قرار نمی گیرد. ثانیاً همین قدر که وجود را اضافه می کنیم و می گوییم (وجود واجب، یاوجود جوهر، یا وجود عرض) خود دلیل بر این است که وجود مطلق بی معنی است. ثالثاً تقسیم وجود به واجب وممکن از لحاظ منطقی با تقسیم آن به جوهر وعرض فرق دارد، زیرا وجوب و امکان خارج محمول است درحالی که جوهر وعرض محمول بالضمیمه هستند و حکمشان یکسان نیست پس این دلیل مردود است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حق بیامرزد پدرت را. وجود اصیل است چون هرچیزی به اعتبار وجودداشتن‌اش منشأ اثر است. ما را چه که گرفتار این اصطلاحات شویم و از علم صریح باز بمانیم. موفق باشید
3247
متن پرسش
با عرض سلام....در این جمله :" مقسم به وجود اقسامش در خارج محقق می شود" منظور هر نوع مقسمی است؟ شاید مقسم یک لفظ اعتباری باشد که برای سهولت به کار رفته است شاید مقسم انتزاعی از قسم ها باشد و امر مشترک آنها باشد که هیچ وجود مستقلی ندارد. میدانیم وجود مساوق شخصیت و تعین است. یعنی اگر یک چیز بخواهد موجود باشد باید متعین و متشخص باشد پس چطور علامه در نهایه می فرماید مقسم به وجود اقسامش موجود است. یا این است که وجود مقسم منحاز و مستقل است یا اینکه مقسم وجود ندارد و اقسام درخارج وجود دارند.بنده معنای وجود بالعرض را نمی فهمم. مثلا همینکه میگویند: مقسم موجود است به وجود اقسامش یا می گویند: ماهیت موجود است به عرض وجود و ....
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید این سخنان بر مبنای روش مشائی گفته شده و بر آن اساس درست است چون در حکمت مشاء وجودات متباین مدّ نظر است ولی در اصالت وجود و تشکیکی‌بودن آن هیچ‌یک از این موارد مطرح نیست، تنها وجود است و ظهورات وجود. موفق باشید
3222
متن پرسش
انسان به بعضی قضایا علم حصولی دارد مثل این که: «دیروز درد داشتم»، و به بعضی قضایا علم حضوری دارد مثل این که «الآن درد دارم». پس می‌شود انسان به یک قضیه علم حضوری داشته‌باشد بدون این که نظر به موضوع و محمولش داشته‌باشد. حال سؤال ما این است که: آیا مبادی یک فکر، لزوماً از جنس قضیه و تصدیق است (البته لابشرط نسبت به این که نظر به موضوع و محمولش بشود یا نشود)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً جواب داده شده. موفق باشید
3184
متن پرسش
با سلام .وجود به چه معناست؟و ماهیت به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌ها را باید در کتاب‌های فلسفی دنبال بفرمایید. موفق باشید
3168
متن پرسش
بسم الله با سلام در جلسه تفسیر سوره حمدتان فرمودید: فلسفه با چیستی واقعیت سر و کار دارد، برداشت اینجانب این بود که بالاخره قبول کنم که فلسفه با واقعیت روبرو می شود، ولی با خود واقعیت نه، با ماهیتش، امروز بحثم با یکی از اساتید در این رابطه بود که بالاخره ما در ن ظریات علمی فلسفی_کلامی که می دهیم، با نظر وذهن سرو کار داریم، یا باید بیایم و این را در عرصه ی واقعیت هم اثبات کنیم؟ در مورد فلسفه ی دین معمولا این اتفاق می افتد که برای اثبات معناداری زندگی یا پوچی زندگی، یا موفقیت آمیز بودن جامعه دینداران و اخص مسلمانان در مقام نظر البته از منظر درون دینی موفقیم. حالا من در م‍ولفه های عملی و اثبات مقام واقع این موضوعات مشکل دارم. نمیدانم ساحت فلسفه ی محض با فلسفه های مضاف در همین رویارویی با حقیقت است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فلسفه‌ی اسلامی نظر به «وجود» دارد ولی به مفهوم «وجود» آن و حکمت متعالیه بعد از نظر به مفهوم وجود به جهت در صحنه‌آوردن عقل و قلب، نظر به حقیقت وجود می‌اندازد. قسمت دوم سؤال اگر در مورد فلسفه‌ی مضاف است که می‌توانید در مقالات و کتب مربوطه دنبال بفرمایید و اگر در مورد نمونه‌های اثبات حقانیت دین در عرصه‌های مختلف است که احتیاج به یک تحقیق میدانی دارد. موفق باشید
3104
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد،در هنگام مباحثه کتاب از برهان تا عرفان این دو سوال برایمان پیش آمد،1-چرا کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات؟ امکان دارد وجودشان را از جای دیگری گرفته باشند؟ و 2-مگر خدا همه ی موجودات را خلق نکرده است پس چگونه می گویید از عین الوجود اشدالوجود و ... صادر می شود خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند:(خطاب به شیطان):چرا به موجودی که با دست خودم ساختم سجده نکردی؟ این نشان می دهد که خفیف الوجود نیز از خداوند متعال صادر شده نه از شدید الوجود این را برایمان توضیح دهید.3-مرتبه وجودی شیطان جزء کدام دسته است؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- این یک امر بدیهی است که هر مابالعرضی به مابالذاتی منتهی می‌شود، مگر می‌شود موجودی که عین وجود نیست به چیزی غیر از عین وجود منتهی شود؟ 2- هر موجودی وجودش را از خدا گرفته ولی خداوند وجودات نازله را با واسطه‌ی خلق می‌کند و لذا در روایت داریم « اَبَی الله اَن یجری الامور إلاّ باسباب‌ها» خدا ابا دارد امور را جاری کند مگر از طریق سبب خاص‌اش 3- شیطان به عنوان یک موجود در مرتبه‌ی خیال و مثال است. موفق باشید
3012
متن پرسش
باسلام 1.به نظرشما یکطلبه بعد از چه مدت درس خواندن باید ملبس شود وچه وقت تبلیغ را شروعکند؟ 2-آیا ازدواج برای طلاب باید در چه سنی باشد؟ 3-ملاک عنوان آیت الله گفتن به اشخاص چیست؟ 4.بااینکه درروایات توصیهای به خواندن فلسفه نشده چرا ما باید فلسفه را بخوانیم؟ 5.شروع سیرمطالعاتی شما از چه سن و باچه میزانسواد میباشد؟ 6.درپاسخ یکی از سئولات فرموده بودید فلسفه خواندن را زود شروع نکنیندبلکه بعد ازمدتی که در حوزه بودید شروع کنید ولی در برخی کتابهایشما در پاورقی توصیه شده به کتاب معرفتالنفس والحشررجوع شود آیافهماین کتاب کار هرکسیاست و شروع آن برای چه سن و سالی وبا چه مدرکی می باشد؟ 7.آیا ما مجازهستیم به آن دسته از افرادی که فلسفه وعرفانراقبول ندارند اهانت کنیم؟در بعضی از آثار علامه طهرانی دیده می شودکه به برخی ازافراد ایشان مثلا گفته اند چیزی از فلان مطلب نفهمیده یا الفاظ دیگری گفته شده دلیل اینگونه برخوردها چه بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ ظاهرا در سوالتان اصل معمم شدن یک طلبه را لازم گرفته اید که به نظر می رسد کلام صحیحی است به این معنی که اگر طلبه ای با مشکل خاصی مواجه نیست، بنا را بایستی بر این بگذارد که پس از مدّتی ملبّس گردد چرا که مدّتی از سرمایه های مادّی، علمی و معنوی حوزه استفاده کرده و به جاست به عنوان ثمره ای از حوزه، بین مخاطبین حوزه ظاهرگردد. البته این که آن مدّت زمان چه مقدار است، به نظر می رسد به دست آوردن چند امر قبل از ملبّس شدن لازم است که عبارت باشد از یک: از جهت اخلاق شخصی و اجتماعی در حدّ مطلوبی باشد. دو: از جهت علمی اولا: بتواند به سوالات فقهی شایع مردم ـ با توجه به آگاهی اجمالی به اختلاف فتاوی و اطلاعی اجمالی و کوتاه از مبانی احکام (در حدّ کتب نیمه استدلالی مثل شرح لمعه) ـ پاسخ دهد. ثانیا: نسبت به سوالات متداول کلامی و اعتقادی و اخلاقی و تاریخی و ... و جواب آن ها بیگانه نباشد. ثالثا: توانایی مراجعه به منابع مثل قرآن، کتب روایی و تفسیری را داشته باشد. سه: همچنین از آن جهت که محل مراجعه قرار می گیرد از امور اجتماعی و سیاسی آگاهی ـ حتی به صورت اجمالی ـ داشته باشد. در صورتی که این امور را درخود مشاهده نمود، به نظر می رسد زمان مناسبی برای معمم شدن می باشد. همچنین باید توجه داشت که ملبّس شدن را نبایستی از زمان مناسبِ خود به تأخیر انداخت چرا که چه بسا منشأ وساوس شیطانی شده و به بهانه های مختلف بدون توجه به سرمایه هایی که حوزه برای این شخص نموده موجب دوری از حوزه می گردد. البته ممکن است شرایط هر شخصی با اشخاص دیگر متفاوت باشد. و اما در مورد تبلیغ، همان طور که مشخص است، به خاطر مخاطب خاص و موقّت بودن در امر لباس پوشیدن، مسأله، ساده تر از ملبّس شدن دائمی است و شخص با کسب و احراز حدّاقل هایی از اموری که قبلا اشاره شد ـ مناسب با محل تبلیغ ـ می تواند به امر تبلیغ بپردازد. 2ـ در مورد ازدواج باید گفت با توجه به این که وظیفه ی عالم شدن طلاب از اهمّ وظایف ایشان است و دوران مجرّدی غالبا فضای مناسب تری جهت تحصیل فراهم می کند، بهتر است همان طور که مرحوم شهید ثانی فرموده، طلاب علوم دینی ازدواج را به تأخیر بیاندازند. البته بدون شک این تأخیر در صورتی است که بحث وجوب شرعی اقدام به ازدواج در بین نباشد. 3ـ ملاک اطلاق عنوان «آیت الله» به یک شخص، پس از آن است که وی، با تلاش فراوان توانایی استنباط احکام را از منابع، به صورت ملکه به دست آورده باشد البته چه بسا شخصی این توانایی را یافته باشد ولی در السنه به او «آیت الله» گفته نشود. به هر حال این ها عناوین و نام گذاری هایی است که ملقب نمودن و یا ملقّب ننمودن یک شخص به این القاب اضافه و یا کاستی در پی ندارد. 4- فلسفه مثل علم اصول که قواعد تفکر در اصول عملیه است، قواعد تفکر در اعتقادات و هستی‌شناسی است و به همین جهت بزرگان دین از جمله حضرت امام و مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند 5- عموماً بعضی کتاب‌ها مثل «جوان و انتخاب بزرگ» را افراد از دوره‌ی راهنمایی نیز می‌توانند شروع کنند و کتاب‌هایی مثل «ده نکته» و «آشتی با خدا» را از دوره‌ی دبیرستان. 6- پاورقی‌ها به آن معنا است که اگر کسی در شرایط مناسب خواست به موضوع مطرح‌شده با تفصیل بیشتر مراجعه کند باید به آن کتاب‌ها مراجعه نماید ولی به معنای آن نیست که الزاماً در حین خواندن همان کتاب به کتابی که در پاورقی معرفی شده است باید رجوع نماید. 7- به هر صورت ما هرگز به کسی که فلسفه را قبول ندارد نباید هیچ توهینی بشود ولی اگر منتقدین فلسفه بدون این‌که معنا و مقصود فیلسوف را بفهمند انتقاد نمایند معلوم است که می‌توان گفت منتقد مطلب را نفهمیده ولی این توهین به شخص منتقد نیست. موفق باشید
3014
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی انصافا نیاز نیست همه فلسفه را بفهمند ولی بسیار عجیب است که فلسفه را نفهمیده بر ان نقد بنویسی در ان وبلاگ نقدی هم نوشته بر اصالت وجود که حقیر با اینکه اطلاعات چندانی در فلسفه ندارم بر ان نقد مختصری نوشته ام دوست دارم نظر شما را بدانم: جملات نقاد اصالت وجود : (- درست است که یک چیز ـ مثلا سیب ـ ممکن نیست مصداق چند عنوان مانند سیب، گلابی، چوب، انسان، صندلی و... باشد وگرنه لازم می‎آید که یک چیز چند چیز باشد، اما تمامی مفاهیم چنین نیستند چنانکه مثلا همان سیبی که مثال زدیم به نحو یکسان مصداق واقعی مفاهیمی مانند سیب، کره، موجود، شیء (چیز)، میوه، واحد و... می‎باشد و هرگز هم لازم نمی‎آید که یک چیز چند چیز باشد. در مورد وجود و ماهیت هم امر کاملا همین طور است و هر واقعیت خارجی به نحو یکسان مصداق واقعی وجود و شیئیت و ماهیت و... می‎باشد و هیچ اشکالی هم لازم نمی‎آید. - معنای ماهیت نیز بر اساس دو دیدگاه فوق کاملا متفاوت می‏باشد، چه اینکه شخص موحّد و الهی ماهیت اشیا را عین واقعیت و هویت قابل وجود و عدم حقیقی آن‏ها می‎داند که به ایجاد خالق متعال موجود شده، و بر اساس آفرینش حق متعال، به نحو یکسان هم مصداق واقعی وجود و موجودند، و هم مصداق واقعی ماهیت و شیئیت؛ بلکه مصداق واقعی عناوین دیگری مانند: حادث، مقداری، متجزی، و... نیز می‏باشند، و البته چنانچه خداوند متعال آن‏ها را معدوم و نیست فرماید (که فلسفه و اصالت وجود این امر را محال می­داند!) مصداق عینی هیچ‏کدام از این عناوین نخواهند بود.) نقد حقیر : 1- این حرف زمانی درست است که ما ثابت نماییم وجود اشتراک لفظی است در ان صورت اتحاد ماهیت و وجود و یکی دانستن انها بی اشکال هست 2-اگر شی خارجی مصداق هم ماهیت و هم وجود است پس اثار شی خارجی هم باید مربوط به هر دو باشد از طرفی چون بدیهی است در ماهیت تشکیک نیست و ماهیت در ذهن همان ماهیت شی خارجی است پس باید اثار شی خارجی در ذهن هم باشد و مشخص است که چنین نیست پس مشخص میشود اثار شی خارجی ربطی به ماهیت ان ندارد و از وجود است پس نمیتوان شی خارجی را مصداق بالذات ماهیت در نظر گرفت 3- ایشان میگوید (مثلا مفهومی مانند سیب می تواند مصداق مفاهیمی مانند کره، موجود، شیء (چیز)، میوه، واحد و... می‎باشد و هرگز هم لازم نمی‎آید که یک چیز چند چیز باشد.) درصورتیکه مفاهیمی مانند کره و واحد مفاهیم عدمی هستند اصلا دربیرون مابازای خارجی ندارند و اتفاقا این حرف به جای اثبات حرف ایشان نقض حرف ایشان می باشد. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحمدالله به خوبی متوجه ضعف مستشکل شده‌اید، از طرفی مگر در فلسفه این اشکالاتی که مطرح کرده‌اند تماماً مطرح نشده و جواب کافی به آن‌ها داده نشده است؟ اشکال آن است که این بنده‌های خدا تلاش نمی‌کنند حرف فیلسوفان را بفهمند، با همه‌ی وجود تلاش می‌کنند که نفهمند و این را کاری نمی‌توان کرد. چون بحث علمی در میان نیست ، در بحث علمی تلاش دو طرف فهم موضوع است. بیشتر حالت مراء و جدال پیدا می‌شود و ما در اسلام دستور داریم که مراء را ترک کنیم و به همین جهت اساتید بزرگ وارد بحث با این افراد نمی‌شوند. موفق باشید
2974
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در یکی از وبلاگهای مخالف فلسفه نقدی وجود دارد نسبت به از برهان تا عرفان نوشته یکی از اساتید که جمله زیر قسمتی از ان می باشد توضیح بفرمایید منظور از عین شیرینی چیست؟ ایا مثلا شکر را عین شیرینی میدانید ؟ همانطور که اب مثلا عین تری است؟ ایا همه شیرینی های عالم از شکر است؟ (وجود عین شیرینی محال ذاتی است و در خارج هم هرگز عین شیرینی وجود ندارد و همین طور وجود حقیقتی به نام «عین وجود» هم تصوری باطل است و تا کنون هیچ عاقلی در مقابل چیزهای شیرین یا سفید یا … معتقد به وجود چیزی به نام عین شیرینی!! یا عین سفیدی!! نبوده است لذا فلاسفه هم مجبور شده‌اند حرف خود را برگردانند و بگویند: منظور ما از عین وجود، کلّ أشیاء موجود است![۴] درست مانند این که کسی بگوید: منظور من از عین شیرینی تمام شیرینی‌های خارجی است! که البته در این صورت اصل مدّعای خود را نقض کرده و به بطلان آن اعتراف کرده است.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شما با کسی که ذاتی و ذات را نمی‌فهمد و متوجه نیست منظور از عین تری مجموع آب‌ها نیست بلکه ذات تری است، چه می‌توانید بگویید؟ مگر بنا است همه فلسفه را بفهمند؟ مگر وظیفه‌ی ما بحث با این نوع افراد است؟ موفق باشید
2868
متن پرسش
سلام استاد میخواستم در مورد آموزش فلسفه برای کودکان واینکه چند سالی برخی انتشارات در این زمینه ترجمه های از نویسنده های غربی را در قالب داستان کوتاه فلسفی - مفهوم زندگی - مرگ- بهتر اندیشیدن- و... را میبینیم لطفا سیر مطالعاتی آموزش فلسفه برای کودکان را از چه منابعی پیشنهاد میکنید تا ما بتوانیم کودکان را درست با معارف فلسفی آشنا کنبم...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده فکر می‌کنم اگر با خودشناسی تفکر فلسفی کودکان را شکل دهیم شروع خوبی است و کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» با ویرایش جدید شروع خوبی است و پس از آن چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» و سپس کتاب «چه نیاز به نبی»، تا آرام آرام کودکان ما آماده شوند برای فهم سنت‌های جاری در عالم که این از طریق قرآن ممکن است، به شرطی که رویکرد ما رویکردی باشد که بخواهیم به سنت‌های جاری در عالم نظر کنیم. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!