بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شریعت و احکام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5173
متن پرسش
سلام علیکم استاد مقام معظم رهبری در آخرین جلسه هیئت دولت با ایشان فرمودن: بعضی ها دنبال اینند که استاد پیدا کنند و ذکر و ریاضت بکشند اما اینها نیاز نیست انجام واجبات ترک محرمات، می خواستم بدانم آیا ایشان نفی سیره آیت الله قاضی و حسن زاده می کنند یا نفی سیره آیت الله کشمیری می کنند؟خب بالاخره از انجام واجبات هم باید بالاتر رفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی حرف در عمل همین است که رهبری فرمودند و در معارف حقه فرمودند اندیشه‌ی ملاصدرا فقه اکبر است. عمده جمع بین معارف و عمل به احکام شریعت است. در حالی که در مورد مرحوم قاضی فرمودند:« مهمترین مسئله در این باب، این است که ما در بین سلسله‌ى علمى فقهى و حِکمى خودمان در حوزه‌هاى علمیه - در این صراط مستقیم - یک گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم که میتواند براى همه الگو باشد، هم براى علما الگو باشد - علماى بزرگ و کوچک - هم براى آحاد مردم و هم براى جوانها؛ میتوانند واقعاً الگو باشند. اینها کسانى هستند که به پایبندى به ظواهر اکتفاء نکردند، در طریق معرفت و طریق سلوک و طریق توحید تلاش کردند مجاهدت کردند کار کردند، و به مقامات عالیه رسیدند. و مهم این است که این حرکت عظیم سلوکى و ریاضتى را نه با طرق من‌درآوردى و تخیّلى - مثل بعضى از سلسله‌ها و دکانهاى تصوّف و عرفان و مانند اینها - بلکه صرفاً از طریق شرع مقدّس آن هم با خبرویت بالا، به دست آوردند.»موفق باشید
5160
متن پرسش
با سلام و احترام با توجه به اینکه بخش عمده ای از مطالب قرآن کریم مربوط به احکام و دستورات شرعی و حلال و حرام است که یک مسلمان معمولی آنرا اطاعت می کند چرا قرآن می فرماید لا یمسه الا المطهرون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید قبل از این آیه می‌فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ × فی‏ کِتابٍ مَکْنُونٍ» که نظر به مقام غیبی قرآن دارد و آن مقام است که تنها مطهرون می‌توانند با آن تماس بگیرند که راز احکام شرعی نیز در آن مقام است و لذا مطهروم به راز احکام الهی آگاهی دارند. موفق باشید
5166
متن پرسش
1.سلام.جناب استاد من طلبه هستم دریکی ازحوزه های تهران.یک سلسه مباحثی به نام مبانی طلبگی درحوزه ما دنبال می شود که مباحث گوناگونی در آن مطرح می شود.ولی موضوعی که خیلی مرا مشغول کرد وهنوز هم به آن معتقد نیستم ازاین قرار است که مسئول مدرسه ما که انسان محترمی است درباره ی این که درباره موضوعات دین چه کسانی باید داخل شونداین طوری نظرمیدادند که ابتدا باید اجتهاد فقهی-اصولی داشته باشیم وبعد به علوم اسلامی وارد شویم وهرکسی که در این زمینه مجتهد نیست حق ندارد که اظهار نظری درباره دین کند ومطمئنا سبب انحراف می شود.این خلاصه نظر ومبنای ایشان می باشد. 1.ابتدا سوال من این است که آیا می شود تمامی علوم اسلامی را زیر فقه مصطلح تعریف کرد ودید؟وآیا این ظلم به دیگر علوم نیست وارزش گذاری کردن تعالیم اسلام نمی باشد؟ 2.اصلا فقه واصول در دیگر علوم نظیر فلسفه یا عرفان یا تفسیر چه کارکردی دارد؟واگر دارد نسبت اینها چه قدر می باشدومقدار لزوم چه قدراست؟واصلا چرا نمی گوییم که لازمه ی ورود به فقه واصول مثلا داشتن اجتهاد فلسفی باشد؟ 3.آیا این خود ایجاد اصطکاک وسستی در یک جامعه دینی نیست که فقط بگوییم یک عده خاص می توانند راجع به دین اظهار نظر کنند؟البته اینها دلیل می آورند که چگونه که یک شخصی که پزشک نیست طبابت کند ازهزار جا مواخذه می شود چرا درباره دین هرکس به خود اجازه می دهد اظهارنظر کند؟ 4.نظر امام خمینی (ره)ورهبر انقلاب در این باره چیست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم که « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ هُوَ فَضْل‏ .حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: « بدان که انسان به طور اجمال و کلى داراى سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است: اوّل، نشئه آخرت و عالم غیب و مقام روحانیت و عقل. دوم، نشئه برزخ و عالم متوسط بین العالمین و مقام خیال. سوم، نشئه دنیا و مقام ملک و عالم شهادت. و از براى هر یک از این [ها] کمال خاصى و تربیت مخصوصى است و عملى است مناسب با نشئه و مقام خود، و انبیاء، علیهم السلام، متکفل دستور آن اعمال هستند. پس کلیه علوم نافعه منقسم شود به این سه علم، یعنى، علمى که راجع است به کمالات عقلیه و وظایف روحیه، و علمى که راجع به اعمال قلبیه و وظایف آن است، و علمى که راجع به اعمال قالبیه و وظایف نشئه ظاهره نفس است.اما علومى که تقویت و تربیت عالم و روحانیت و عقل مجرد را کند، علم به ذات مقدس حق و معرفت اوصاف جمال و جلال، و علم به عوالم غیبیه تجردیه، از قبیل ملائکه و اصناف آن، از اعلى مراتب جبروت اعلى و ملکوت اعلى تا اخیره ملکوت اسفل و ملائکه ارضیه و جنود حق جلّ و علا، و علم به انبیا و اولیا و مقامات و مدارج آنها، و علم به کتب منزله و کیفیت نزول وحى و تنزل ملائکه و روح، و علم به نشئه آخرت و کیفیت رجوع موجودات به عالم غیب و حقیقت عالم برزخ و قیامت و تفاصیل آنها، و بالجمله، علم به مبدأ وجود و حقیقت و مراتب آن و بسط و قبض و ظهور و رجوع آن. و متکفل این علم پس از انبیا و اولیا، علیهم السلام، فلاسفه و اعاظم از حکما و اصحاب معرفت و عرفان هستند. و علومى که راجع به تربیت قلب و ارتیاض آن و اعمال قلبیه است، علم به منجیات و مهلکات خلقیه است، یعنى، علم به محاسن اخلاق، مثل صبر و شکر و حیا و تواضع و رضا و شجاعت و سخاوت و زهد و ورع و تقوى، و دیگر از محاسن اخلاق، و علم به کیفیت تحصیل آنها و اسباب حصول آنها و مبادى و شرایط آنها، و علم به قبایح اخلاق، از قبیل حسد و کبر و ریا و حقد و غشّ و حبّ ریاست و جاه و حبّ دنیا و نفس و غیر آن، و علم به مبادى وجود آنها و علم به کیفیت تنزه از آنها. و متکفل این نیز پس از انبیا و اوصیا علیهم السلام، علماى اخلاق و اصحاب ریاضات و معارف‏اند. و علومى که راجع به تربیت ظاهر و ارتیاض آن است، علم فقه و مبادى آن، و علم آداب معاشرت و تدبیر منزل و سیاست مدن، که متکفل آن علماى ظاهر و فقها و محدثین هستند پس از انبیا و اوصیا، علیهم السلام. و باید دانست که هر یک از این مراتب ثلاثه انسانیه که ذکر شد به طورى به هم مرتبط است که آثار هر یک به دیگرى سرایت مى‏کند، چه در جانب کمال یا طرف نقص. مثلا اگر کسى قیام به وظایف عبادیه و مناسک ظاهریه، چنانچه باید و مطابق دستورات انبیاست، نمود، از این قیام به وظایف عبودیت تأثیراتى در قلب و روحش واقع شود که خلقش رو به نیکویى و عقایدش رو به کمال گذارد. و همین طور اگر کسى مواظب تهذیب خلق و تحسین باطن شد، در دو نشئه دیگر مؤثر شود، چنانکه کمال ایمان و احکام عقاید تأثیر در دو مقام دیگر مى‏نماید. و این از شدت ارتباطى است که بین مقامات است. بلکه تعبیر به «ارتباط» نیز از ضیق مجال و تنگى قافیه است، باید گفت یک حقیقت داراى مظاهر و مجالى است. و همین طور، کمالات‏ مقامات ثلاثه بسته به کمالات هر یک است. کسى گمان نکند که بدون اعمال ظاهریه و عبادات قالبیه مى‏تواند داراى ایمان کامل یا خلق مهذّب شود، یا اگر خلقش ناقص و غیر مهذب شد، اعمالش ممکن است تامّ و تمام و ایمانش کامل شود، یا ممکن است بدون ایمان قلبى اعمال ظاهریه‏اش تامّ و محاسن اخلاقیه‏اش کامل گردد. وقتى اعمال قالبیه ناقص شد و مطابق دستورات انبیا نگردید، احتجاباتى در قلب و کدوراتى در روح حاصل مى‏شود که مانع از نور ایمان و یقین مى‏شود. و همین طور اگر اخلاق رذیله در قلب باشد، مانع از ورود نور ایمان است در آن. پس، بر طالب مسافرت آخرت و صراط مستقیم انسانیت لازم است که در هر یک از مراتب ثلاثه با کمال دقت و مواظبت توجه و مراقبت کرده و آنها را اصلاح کند و ارتیاض دهد، و هیچیک از کمالات علمى و عملى را صرفنظر ننماید. گمان نکند که کفایت مى‏کند او را تهذیب خلق یا تحکیم عقاید یا موافقت ظاهر شریعت، چنانچه هر یک از این عقاید ثلاثه را بعضى از صاحبان علوم ثلاثه دارا هستند پیغمبر اکرم، صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، در این حدیث شریف علوم را منقسم به سه قسمت مى‏فرماید، و هیچ شک نیست که این علوم ثلاثه راجع به این مراتب ثلاثه است. چنانچه شهادت به این مدعا مى‏دهد علوم متداوله در کتب الهیه و سنن انبیا و اخبار معصومین، علیهم الصلوة و السلام، که علوم آنها منقسم به همین سه قسمت شود: یکى علم به اللّه و ملائکه و کتب و رسل و یوم الآخرة، که کتب سماویه، و بالخصوص کتاب جامع الهى و قرآن کریم ربوبى، مشحون از آن است. بلکه مى‏توان گفت تنها چیزى را که کتاب خدا از هر چیز بیشتر متکفل است همین علم است. و دعوت به مبدأ و معاد است به طریق برهان صحیح و تبیان کامل که محققین بیان آن را فرمودند. و دو مرحله دیگر در کتاب الهى نسبت به این مرتبه قدر قلیلى دارد. و احادیث ائمه هدى، علیهم السلام، نیز در این مقصد فوق حد احصاء است، که از مراجعه کتب معتبره که پیش تمام علما، رضوان اللّه علیهم، مقبول است از قبیل کافى شریف و توحید صدوق و غیر آن مطلب روشن شود. و همین طور راجع به تهذیب باطن و اصلاح خلق و تعدیل خلق در کتاب الهى و اخبار وارده از اهل بیت، علیهم السلام، فوق مأمول وارد است. منتها پیش ما بیچاره‏ها و گرفتاران آمال و امانى این کتب و این ابواب مهجور مانده و مورد اعتنا و اعتبار نیست. و بیاید روزى که خداى تعالى از ما مؤاخذه فرماید و بر ما احتجاج نماید و ائمه اطهار علیهم السلام، نعوذ باللّه، از ما برائت جویند بواسطه برائت ما از احادیث و علوم آنها. پناه مى‏برم به خداى تعالى از سوء عاقبت و بدى مرجع. و احادیث راجعه به فقه و مناسک ظاهره نیز محتاج به ذکر نیست که جمیع کتب ما مشحون از آن است. پس، معلوم شد علوم شریعت منحصر به این [سه‏] قسم است بر طبق احتیاجات بشر و مقامات ثلاثه انسانیه. و هیچیک از علماى یکى از این علوم حقّ اعتراض به دیگرى ندارند، و لازم نیست اگر انسان داراى علمى نشد از آن تکذیب کند و به صاحب آن علم جسارت نماید. پیش عقل سلیم همان طور که تصدیق بى‏تصور از اغلاط و قبایح اخلاقیه به شمار مى‏آید، تکذیب بى‏تصور نیز همین طور، بلکه حالش بدتر و قبحش افزون است. اگر خداى تبارک و تعالى از ما سؤال کند که شما که مثلا معنى «وحدت وجود» را به حسب مسلک حکما نمى‏دانستید و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نکردید و تعلم آن علم و مقدمات آن را نکردید، براى چه کور کورانه آنها را تکفیر و توهین کردید، ما در محضر مقدس حق چه جوابى داریم بدهیم جز آنکه سر خجلت به زیر افکنیم. و البته این عذر پذیرفته نیست که «من پیش خود چنین گمان کردم.» هر علمى مبادى و مقدماتى دارد که بدون علم به مقدمات، فهم نتیجه میسور نیست، خصوصا مثل چنین مسئله دقیقه که پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقیقت و مغزاى آن بحقیقت معلوم نشود. چیزى را که چندین هزار سال است حکما و فلاسفه در آن بحث کردند و موشکافى نمودند، تو مى‏خواهى با مطالعه یک کتاب یا شعر مثنوى مثلا با عقل ناقص خود ادراک آن کنى! البته نخواهى از آن چیزى ادراک کرد- رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم یتعدّ طوره. [1] و همچنین اگر از حکیمى متفلسف یا عارفى متکلف سؤال شود که تو که عالم فقیه را قشرى خواندى و ظاهرى گفتى و طعن به آنها زدى، بلکه طعن به یک رشته از علوم شرعیه که انبیا، علیهم السلام، از جانب رب الارباب براى تکمیل نفوس بشریه آورده بودند زدى، و تکذیب و توهین از آنها نمودى، به چه جهت دینیه بود؟ و آیا با چه دلیل شرعى و عقلى جسارت به یک دسته از علما و فقها را جایز دانستى؟ چه جوابى در محضر حق تبارک و تعالى دارد جز آنکه سر خجلت و انفعال را پیش افکند. در هر صورت، از این مرحله بگذریم که ملالت آور است. آنچه به نظر قاصر در این باب مى‏آید با شواهدى که مذکور نشده ذکر مى‏کنم، و پس از آن، به ذکر یک نکته مهمه، که شیخ بزرگوار ما، جناب عارف کامل، شاه آبادى، دام ظلّه، بیان کردند، مى‏پردازم. بدانکه «آیه محکمه» عبارت است از علوم عقلیه و عقاید حقه و معارف الهیه.و «فریضه عادله» عبارت است از علم اخلاق و تصفیه قلوب. و «سنّت قائمه» عبارت است از علم ظاهر و علوم آداب قالبیه. و دلیل بر این ترتیب آن است که کلمه «آیه» که به معنى «نشانه» است مناسب با علوم عقلیه اعتقادیه است، زیرا که آن علوم نشانه‏هاى ذات و اسماء و صفات و دیگر معارف است، و سابقه ندارد که در علوم دیگر به آیت یا نشانه تعبیر شود. مثلا در کتاب الهى در موارد کثیره بعد از آنکه اقامه برهان بر وجود مقدس صانع، یا بر اسماء و صفات آن ذات مقدس، یا بر وجود قیامت و کیفیات آن و عالم غیب و برزخ مى‏فرماید، دنباله آن مى‏فرماید: «این آیت است یا آیات است براى متفکرین یا عقلا.» «1» و این تعبیر رایجى است نسبت به این علوم و معارف. و لیکن اگر دنبال ذکر یک فرعى از فروع شرعیه، یا یک اصلى از اصول اخلاقیه، ذکر شود که «این آیت است»، خالى از رکاکت نیست. چنانچه ظاهر است. پس، معلوم شد که آیت و علامت و نشانه از مناسبات و مختصات علوم معارف است. چنانچه توصیف به «محکمه» بودن نیز مناسب با این علوم است، زیرا که این علوم در تحت میزان عقلى و برهان محکم است، و اما سایر علوم را به حسب نوع برهان محکم و استوار نیست. در هر صورت، اى عزیز، تو در تمام عوالم برزخ و قبر و قیامت و درجات آن محتاجى به معارف حقه الهیه و علوم حقیقیه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه. در هر درجه که هستى بکوش و اخلاص خود را زیادت کن و اوهام نفس و وساوس شیطان را از دل بیرون نما، البته نتیجه برایت حاصل مى‏شود و راهى به حقیقت پیدا مى‏کنى و طریق هدایت براى تو باز مى‏شود و خداوند تبارک و تعالى از تو دستگیرى مى‏فرماید. خدا مى‏داند که اگر با این علوم ضایعه باطله و این اوهام فاسده و کدورات قلبیه و اخلاق ذمیمه منتقل به آن عالم شویم چه ابتلا و مصیباتى در دنبال داریم و چه عقبات و درکاتى در پى داریم و این علوم و اخلاق براى ما چه ظلمتها و وحشتها و آتش‏ها فراهم مى‏نماید..» .( چهل حدیث ص: 386) ملاحظه می‌کنید که حضرت امام برای هرکدام از سه علم جایگاه خاصی قائل‌اند و نمی‌توان گفت اگر کسی فقه می‌داند همه‌ی علوم اسلام را می‌داند و اگر کسی فقه نمی‌داند هیچ علمی از علوم اسلامی را نمی‌داند تا اظهار نظر کند. آری مسلّم اگر یک فیلسوف اسلامی نسبت به فقه بیگانه باشد در مواقعی که نظر او به فقه مربوط است درست سخن نمی‌گوید. همان‌طور که اگر یک فقیه از فلسفه بیگانه باشد و بخواهد نظراتی بدهد که به فلسفه مربوط است درست سخن نمی‌گوید. مقام معظم رهبری فلسفه را فقه اکبر می‌دانند و با این‌که تأکید دارند فلسفه در حوزه‌ها رونق بگیرد هرگز تدریس و آموزش فلسفه را مشروط نکرده‌اند که باید اجتهاد در فقه داشته باشیم. هرچند بنده سخت معتقدم اگر طلبه‌ی فلسفه‌خوان از فقه بهره‌ی کافی نداشته باشد بیش از آن‌که مفید باشد مضر خواهد بود. موفق باشید
5142
متن پرسش
با سلاممدت مدیدی استدر پی راهنمائئ میگردم چند بار سعی بر ارتباط با ایت اله ناصری داشتم محقق نشد مدتی است گرفتاریهایزندگی زیادشده.در زمان خواب (قبل از خواب )تصاویر نامربوطی میبینم که بعضا تصاویر ترسناکی است .سعی میکنم خیلی سریع از ذهنم بیرون کنم و با ذکر و اعوذ ب..........از حالت ترس خارج شوم لازم به توضیح است اکثر خوابهای شبانه روزی من هم هر موقع از شبانه روز که رویت شود تعبیر و یا عینارویت میگردد. ضمنا دوسال گذشته با کسی آشنا شدم که به زعم برخی دوستان از اولیائ شیطان بوده ضمنا از شیطانهم زیادمیترسم لطفا راهنمایی بفزمائید کتاب ده نکته جنابعالی را هم خوانده ام و سخنرانی های شمارا هم بعضا از طریق اینترنت میشنوم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال همان‌طور که حضرت آیت‌الله حسن‌زاده«حفظه‌الله» می‌فرمایند: اگر ما ذهن خود را مشغول معارف الهی نکنیم و متخلق به اخلاق فاضله نگردیم، ذهن ما، ما را مشغول وَهمیات می‌کند. سعی بفرمایید با تعمق در معارف الهی و تدبّر در قرآن و رعایت اخلاق و خوش‌بینی به خلق و بدبینی به نفس امّاره‌ی خود ،صراط دنیا را طی کنید و إن‌شاءالله به بهشتی برسید که در روبه‌روی خود خدا را و انوار اسماء الهی را مشاهده کنید. موفق باشید
5113
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشیدآیت الله مکارم: مگر می شود هم روزه دار بود و هم آب نوشید؟/ با دین مردم بازی نکنید؛ خداوند همه را به راه راست هدایت بفرماید /واکنش ایت الله مکارم به فتوای ایت الله بیات نظرشما درباره ی این گفته چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: من در این باره متخصص نیستم ولی این‌طور که از بعضی طلاب فضل مشورت گرفتم گفته می‌شود این چنین نیست که دیگر فقهاء، این مسأله را مطرح نکرده باشند. (به حواشی و تعلیقات همین مسأله درکتاب شریف «العروة الوثقی»، کتاب الصوم، فصل11) مراجعه فرمایید و در صورت مراجعه به کتاب‌هایی که مستند فتاوی در آن‌ها ذکر شده خواهید دید اگر چه برخی این روزه را باطل دانسته و می‌فرمایند قضا دارد ولی کفاره ندارد و برخی دیگر نیز آن را باطل دانسته ولی قضا و کفاره‌ی آن را لازم نمی‌دانند ولی برخی از فقهاء این روزه را صحیح می دانند و فرموده‌اند همان طور که شارع روزه‌ی شخصی که از روی فراموشی آب می‌خورد را صحیح به حساب آورده، روزه‌ی ذو العطاش (کسی که تشنگی فوق طاقت او بوده و توان تحمّل آن را ندارد) را نیز به صورت تعبّدی، صحیح دانسته. ظاهرا انتقاد آیت‌الله مکارم در مورد حکمِ به صحت این روزه است وگرنه ایشان نیز همانطور که فرموده اند این شخص مجاز است روزه‌ی خود را افطار نماید. موفق باشید
5105
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار و آزاد اندیش و صبور من. استاد، واقعیت این است که شوهر من علارغم این که همیشه مدافع حرف های رهبری و احمدی نژاد در مسائل حجاب است اما متأسفانه به روش خیلی طالبانی با من برخورد می کند و الان چند وقته که با هم هیچ حرفی نمی زنیم . اذان که می شود به جای خواندن نماز مغرب و حاضر شدن سر سفره افطار، نماز مغرب و عشا را با طول و تفسیر به جا می آورد و گاهی هم میره مسجد ، و با من خیلی تند برخورد می کنه که چرا نمی تونم نماز رو قبل از افطار بخونم، من واقعا به خاطر ضعف جسمانی و این که خیلی ضعیف هستم نمی تونم قبل از افطار نماز بخونم و همین طور بعد از سحری هم تا یک ربع نمی توانم نماز صبح بخونم چون سحرها آب زیاد می خورم . همسرم سر من داد می کشد که چرا گاهی نمی رسد نماز اول وقت برود مسجد ، درحالی که به نظر من مقصر خودشه. بارها به خاطر این که من مقنعه ی مشکی سرم نمی کنم سر من داد کشیده درحالی که قبل از خواستگاری هروقت از من می پرسید حجابتان چگونه است ، من بهشون می گفتم همین طوره که الآن می بینید و حجابم از قبل بهتر هم شده و بیشتر از حد فقه و حد شرعی را همیشه رعایت می کنم. همین امروز صبح به خاطر این که یک لحظه باد اومد و چادر من اندکی رفت کنار و شلوارم پیدا شد به من توهین و بی احترامی کرد و تو خیابون من رو زیر سوال برد. استاد از نظر اسلامی ، نماز و روزه ی کسی که به خاطر 5 دیقه دیر و زود شدن نماز همسر مؤمنش را بسیار سرزنش می کندو با داد و فریاد هر توهینی که دلش می خواهد به همسرش می کند درست است ؟؟؟ استاد طول دادن نمازها هنگام افطار درست است ؟ استاد من واقعا انگیزه ی خوب شوهرداری کردن رو ندارم ، با این که همسرم می دونه که مقصر خودشه ولی چند روزه با من حرف نزده. استاد اگر من همسرم رو تحمل کنم و به طرفش نرم نماز و روزه هام درسته ؟؟؟ بالاخره همیشه گفتن مرد نیاز است و زن ناز . برا همین وقتی مقصر همسرم است من سختمه برم نازش رو بکشم. فقط میخوام مطمئن بشم که نمازم قبوله یا خیر ؟؟؟ بی زحمت یک نصیحتی هم به شوهر متشرع و مذهبی و مؤمن من که سال هاست بحث های شما رو کار کرده ولی نمی دونم چرا قهرهای طولانی مدت با من می کنه ، بکنید بلکه وقتی سایت شما رو می خونه این سوال رو ببینه و متنبه بشه. استاد خوب شوهرداری کردن به چه معنیه ؟ به این معنیه که باید برای مرد بداخلاق و خشن و خشک و سردی مثل همسر من غذا درست کرد و دستش را بوسید ؟؟؟ اگه به این معنیه ، کسانی که این حرفارو قبول ندارن خیلی هم اشتباه فکر نمی کنند.استاد واقعا چرا من باید برای شوهری که هیچ وقت سر سفره ی افطار حاضر نمی شه ، غذا درست کنم ؟ درحالی که من توی یک روایت خواندم نماز کسی که دیگران منتظر او هستند باطل است. استاد یک مزاحی هم با شما بکنم ، به نظر من بهتر است به جای تدریس و تفسیر قرآن و شرح دعاها برای مردم و ... ، بروید به کارهای خودتان برسید چون علارغم برخورد مهربانانه ی شما با همسرتان که من شاهدش بودم، و دیگر برخوردهای آزادمنشانه ی شما، کسانی که پای درستان حاضر می شوند ، نه تنها بهتر نمی شوند بلکه چون ظاهر حرف های شما رو می گیرن بدتر هم می شوند ، یک نمونه اش همسر من است. نمونه ی دیگرش همسر دوستم است. آدم های متشرعی که فقط در حرف و در برخورد با دیگران حقیقت اسلام رو قبول دارن اما در برخورد با خانواده شان ، اسلام طالبانی را می پرستند و به راحتی به همسر و فرزندانشان خصوصا همسرشان خشونت و توهین نشان می دهند. واقعا شما چه امیدی دارید که تدریس می کنید ؟ درصورتی که من دیدم حجاب خانوم شما خیلی خوب و با وقار و البته خالی از تعصب های جاهلیت است و شما هم به ایشون توهین نمی کنید و از ایشون متشکر هم هستید. کاش همسران ما حداقل خانوم شما رو می دیدن که بیش از این به ما سخت نگیرن.. ببخشید که حرفم طولانی شد فقط یک سوال دیگه هم دارم، این که من تو این چند روز فهمیدم چقدر به همسرم وابسته هستم، برای آزادی از این وابستگی چه باید کرد ؟ کتابی معرفی بفرمایید برای رهایی. و بفرمایید آیا بندگی خداوند بدون ناز شوهر عصبانی و سرد را کشیدن درست است یا خیر. خدا به شما کمک کند در راستای عروج خودتان و هدایت ما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: من که نمی‌دانم شما چه کسی را می‌گویید ولی اَمان از دست این مریدها که شما وصف کردید و خدا به داد من برسد اگر این‌ها با گفته‌ها و نوشته‌های بنده به این روحیات گرفتار شده‌اند. در بحث سوره‌ی روم داستان آن اصحابی را که همسران خود را رها کردند و به عبادت پرداختند و رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به شدت ناراحت شدند را عرض کردم. به همسرانتان بگویید تا خلق محمدی پیدا نکنید عباداتی که بر اساس دین محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» انجام می‌دهید نتیجه نمی‌دهد. سعی کنید همدیگر را درک کنید و علاقه‌ای که خداوند نسبت به همدیگر در قلبتان انداخته است را زیر پای شیطان و نفس امّاره از بین نبرید. اگر در آشتی‌کردن پیش‌قدم شوید، در ورود به بهشت پیش‌قدم می‌شوید. توصیه‌ی بنده به آقایان این است که اساس را در زندگی خود بر آن بگذارید که هرگز به همسران خود کوچک‌ترین تندی نکنید، اگر هم می‌خواهید اشتباهاتشان را تذکر دهید با محبت این کار را بکنید. این است خلق محمدی. چرا می‌خواهی آن وابستگی که خداوند به همسرت ایجاد کرده است را از بین ببری، از آن استفاده کن و در حفظ خانواده و محبت به شوهرت پیش‌قدم شو تا هزار برابرِ نمازهای شوهرت به قرب الهی نایل شوی. موفق باشید
5062
متن پرسش
با عرض سلام بنده به طور اتفاقی با سایت شما آشنا شدم میخواستم بدونم علاقه مند شدن به کسی چقدر مانع دینداری میشود؟ با توجه به اینکه امری غیر ارادی است ذهنم را بسیار مشغول کرده و با توجه به جنسیتم نمیتوانم درخواست ازدواج کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که متن آن در سایت هست در مورد نوع دوستی‌ها که بعضاً دوستی‌های وَهمی است عرایضی داشته‌ام به آن کتاب رجوع فرمایید. إن‌شاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
5053
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات میخواستم از شما بپرسم چرا در روایات مشاهده میکنیم که گفته شده مومن از جدل پرهیز میکند؟ و از آن نهی شده است. آیا کلا در هیچ موردی ولو حق با ماست نباید جدل کنیم و اینکه مصداق جدل کردن را در صورت امکان ذکر کنید ممنون میشوم. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور نسبتاً مفصل در یادداشت‌های ویژه مطلبی تحت عنوان"آفت علمی که مراء افزاید"آمده است. در آن روایت‌هایی هست که مراء نور قلب را می‌میراند. امام حسین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که حق با او است ولی از مراء پرهیز می‌کند. موفق باشید
5057
متن پرسش
با سللام خدمت استادگرامی 1_استاد محترم بند ه تاحدی باعواقب بد غیبت کردن وهم چنین گوش دادن غیبت آگاه هستم اما استاد محترم بنده وقتی با بزرگان فامیل برخورد می کنم بعضی ازآنها به غیبت کردن عادت کرده اندحال سوالم اینجاست که اگربا آنهاقطع رابطه کنم می ترسم که به طورکامل ازدین رویگردان شوندوازطرفی اگربا آنهارابطه داشته باشم ناچارم غیبت گوش کنم وظیفه ام جیست؟ 2_درمحله ما برخی مبلغین هستند که برای اینکه جوانان جذب دین بشوند رو به چرت و پرت گویی آورده اند نظر شما درمورد اینجور کارها چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گوش‌دادن به غیبت غیر از آن است که غیبت به گوش شما بخورد. تا آن‌جا که برایتان ممکن است شما طالب شنیدن آن غیبت‌ها نباشید 2- دین یک حقیقت جدّی و گرم است، اگر با حرف‌های غیر جدّی بخواهیم دین را تبلیغ کنیم عملاً از دین چیزی باقی نمی‌ماند. موفق باشید
5032
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر.سعی می شود سؤال خود را در عین سردرگمی برای خود،قابل فهم عرضه دارم،همچنین لازم به ذکر است دلیل پیدایش این اتفاق با توجه به دانسته های خود و کنکاش عقلی را میدانم (دعوت شیاطین و نفس اماره)،اما در ریز عمل خود دچار تردید گردیده ام. و اما اصل موضوع:چند صباحی است که لطف خداوند شامل حال این حقیر گردید و با انسانی مؤمن از طریقی خاص که جزو رحمت های واسعه خداوند بود آشنا شدم.با راهنمایی های آن بزرگوار به فایل سخرانی های شما بر اساس سیر مطالعاتی دسترسی پیدا کردم و حلاوت آگاهی از وجود نفس و فرق بین تن و جان(نفس) برای هدایتش به سوی هدف را چشیدم.اما هر گام که به سوی جانِ جانان ( حضرت دوست ) حرکت می کنم،فشار سنگین دعوت به گناهان بزرگتر،طاقتم را طاق میکند.اینکه می بایست در مقابل وسوسه ها ( صبر ) پیشه کرد را می دانیم،و اما می دانیم خداوند فرمودند: ( لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا ) وجود ذات مقدس خداوند بیشتر از وُسع ما از ما نمی خواهند. پس تکلیف چیست ؟ آیا هرجا که طاقتمان طاق شد از راه پر نور بندگی خارج شویم؟ یا،ظرف وجود خود را افزایش دهیم؟ یا ... استاد عزیز: سردرگمی ها فراوانند و سؤالات بیشمار،در آستانه ماه رمضان که نماد ( صبر ) است قرار داریم،امید است فرزند کوچکتان را به تفصیل راهنمایی و دعا بفرمایید تا از این سردگمی نجات یابم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سعی می‌کنم به رفقا دعا کنم. علامه طباطبایی«رحمت‌اله‌علیه» آیه‌ای را که به آن استناد کردید این‌طور معنا می‌کنند که: .خداوند می فرماید:«ما بیش از آن‌چه ظرفیت شما بود بر شما تکلیف نکردیم پس آن‌چه بر شما تکلیف کرده‌ایم با نظر به ظرفیت شما است.موفق باشید.
5019
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی در کتاب مغازی امده است بعد از شهادت حضرت حمزه سلام الله علیه و دفن او حضرت نبی صلی الله علیه و اله فرموده اند اگر زنان ناراحت نمیشدند - منظور زنان اقوام- جسد عمویم را دفن نمیکرده تا خوراک شکم درندگان و مرغان هوا شود تا روز قیامت از شکم درندگان و چینه دان مرغان محشور شود. سوال این است اولا چرا ؟ مگر این امر چه خصوصیتی دارد ثانیا اگر این اتفاق می افتاد ان درندگان و مرغان خود میمردند و میپوسیدند و بدنشان جذب طبیعت میشد چگونه در قیامت از شکم یا چینه دان انها محشور شود ثالثا این حدیث با معاد صدرایی چگونه قابل توجیه است. البته نمیدانم ایا این روایت در کتب حدیثی هم امده ؟ ایا قابل استناد هست یا نه؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اطلاع دارید که تاریخ مغازی واقدی کتابی نیست که بتوان در این امور بدان اعتماد کرد زیرا همان پیامبری که این قول را واقدی از او نقل کرده واجب نموده که بدن انسان متوفی باید دفن شود و ملاک دفن و عدم دفن رضایت و عدم رضایت زنان نمی‌تواند باشد. ممکن است چیز دیگری بوده که واقدی این‌طور نقل کرده. موفق باشید
5000
متن پرسش
برای جبران گناهای کبیره چیکار کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توبه. موفق باشید
4811
متن پرسش
با سلام استاد عزیز در دوران جوانی مقداری از روزه هایم قضا شده والآن روزه هایم را در ماه رجب 31 روز پشت سر هم می‌گیرم ودر محیط کار همکاران متوجه شده اند و دایم التماس دعا میگویند متوجه شده ام خوشم می آید و مغرور شده ام چکار کنم از جهتی واجب است و از جهتی می‌ترسم بدبخت بشم و نتیجه ای نگیرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خودتان را بکنید و بگویید: «ای بابا! دارم قضای روزه‌هایی که نگرفته‌ام را می‌گیرم؛ التماس دعا که خدا از من بپذیرد». موفق باشید
4774
متن پرسش
با سلام به استاد گرامی اگر یک موسیقی برای اولین بارست که میشنویم نمیدانیم که این موسیقی حرام است یا نه البته با رقص همراه نبست ودر من حالت خاصی بوجود نیاورده حکم چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالات فقهی را از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. موفق باشید
4758
متن پرسش

به نام خدای رحمان رحیم و با سلام خدمت استاد عزیز این که در ماه رجب روایت داریم اگر کسی یک روز از آن را روزه بگیرد ار نهری که در بهشت است که از شیر گواراتر و عسل شیرین تر است می خورد و شما فرمودید شیر صورت علم تو حیدی و..... است یا اگر کسی سه روز را از ماه رجب را روزه بگیرد از پل صراط به سلامت رد می شود و روایتها یی از این قبیل به چه معنا ست و شرط ان چیست ایا هر کسی یک روز روزه گرفت شا مل می شود مثلا من کسی را می شناسم که هر سال در مراسم اعتکاف شرکت می کند اما در همان زمانی که در اعتکاف بود پدرش به خا طر رفتار بد او و حتی فحش قبیح به پدرش او را فرزند خود نمی دانست و او مدتهاست با پدرش قهر است برا ی به دست اوردن رزق از رشوه دادن هیچ ابایی ندارد استفاده از ما هواره در خانه برایشان عادی است و.... آیا این که سه روز روزه گرفته و کار هر سالش است و لی تغییری در این اعمال زشتش حا صل نمی شود باعث می شود شامل این روایات بشود یا مثلا روایت داریم اگر کسی این دعا را حتی یک بار در عمرش بخواند در قیامت چه و چه می شود اگر کسی یک بار خواند و آش هما ن آش و کاسه همان کاسه شامل حا لش می شود و اگر شرو طی دارد چرا روایات این چنین مبهم و به طور کلی گفته اند. با عرض تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید تمام این دستورات بر اساس آن است که شرایط آن فراهم باشد به همین جهت در آیه‌ی 27 سوره‌ی مائده داریم « َ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏»خداوند اعمال دینی را از انسان‌های متقین قبول می‌کند به همین جهت هدیه‌ی قابیل را قبول نکرد. موفق باشید

4760
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. مدتهاست این حدیث حضرت زهرا(سلام الله علیها) که می فرمایند:"بهترین زن آنست که هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند." ذهن ام را به خود مشغول کرده است که: 1.مگر ما اعتقاد نداریم که حضرت زهرا(سلام الله علیها) بهترین زن هستند ولی این چنین نبوده که خود آن حضرت هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند،پس لطفا منظور آن حضرت از این حدیث را بفرمایید. 2.من به عنوان یک زن در جامعه امروز چه طور می توانم به این حدیث عمل کنم؟ از اینکه وقت می گذارید و به سؤال اینجانب پاسخ می دهید کمال تشکر را دارم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از این حدیث برمی‌آید که زنان تا آن‌جا که برایشان ممکن است باید سعی کنند با نامحرم روبه‌رو نشوند و از تبعات بسیار خطرناک آن در امان بمانند ولی در آن‌جایی که وظیفه اقتضا می‌کند موضوع فرق می‌کند. همان‌طور که حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» به مسجد مدینه تشریف بردند و در مقابل مردان آن خطبه‌ی مشهور را خواندند. موفق باشید
4745
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدا قوّت. استاد غزیز:شما در سی دی رجب و اعتکاف فرمودین نبینم در جمع ما مومن بد اخلاق باشه خودتون را اصلاح کنین. در صورتی که یکی ازمعصومین فرمودند که بد اخلاقی درمان ندارد.چطور با هم جمع مکنین؟تناقضی نیست؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر می‌شود بداخلاقی درمان نداشته باشد؟ پس این‌همه توصیه برای ایجاد اخلاق فاضله برای چیست؟ موفق باشید
4702
متن پرسش
اگر کسی حقیقتا به ناتوانی خود واقف شده و ادامه حیات خود را ملزم به فاصله گرفتن از اسلام . انسانیت و ارزشها و بصورت خاص حق الناس بداند ایا خودکشی حرام است؟ مگر نه اینکه هیچ حکمی در اسلام مطلق نیست مثل خوردن گوشت خوک در اضطرار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال خودکشی حرام است چون امکان رجوع به حضرت حق برای هرکس در هر شرایطی فراهم است و جای یأس از رحمت خدا نیست. این فرق می‌کند با خوردن گوشت خوک، این مثل شرک و کفر است که نمی‌توان گفت تخصیص می‌خورد. خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُون‏» هیچ‌کس از رحمت الهی مأیوس نمی‌شود مگر آن‌هایی که کافرند. موفق باشید
4680
متن پرسش
سلام علیکم بنده از ابتدای ماه رجب حال خوشی داشتم و با شور اشتیاق به عبادت و روزه گرفتن مشغول بودم تا اینکه یک مال شبهه ناک خوردم و خیلی از حالات معنوی ازمن گرفته شده .... سوال ینده این است که اساسا وقتی با این موارد رو به رو میشویم (که حال معنوی از ما سلب می شود) چه کار باید انجام دهیم تا به احوالات گذشته برگردیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر به ما نفرموده‌اند با استغفار جبران مافات کنیم؟ موفق باشید
4661
متن پرسش
در مناجات شعبانیه داریم که: «الهی لم‌یکن لی حولٌ فاَنتقِلَ به عن معصیتک إلا فی وقتٍ أیقَظتَنی لمحبَّتک». آیا منظور از «محبت» در این جمله، همان محبتی است که قلب به علم حضوری درک می‌کند؟ یعنی طبق این جمله یا طبق تجارب شخصی، آیا علم حضوری به حضور خداوند در هستی، باعث شرم از او و ترک معاصی می‌شود؟ یا منظور این است که خاطرة حصولیِ علم حضوری به حضور خداوند است که باعث ترک معاصی می‌شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به طور فطری گرایش و محبت به کمال مطلق دارد لذا همین‌که توانست به آن محبت فطری نظرکند و محبّت به حضرت حق در او پرتو بیفشاند، دیگر از معصیت بدش می‌آید چون با تمام وجود احساس می‌کند چگونه معصیت موجب محروم‌شدن از آن محبت می‌شود. موفق باشید
4666
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز.چند روزی است به واسطهء دوستان شما را شناخته ام.وبرای تسکین قلب گنهکارم سوال میکنم تا با اعتقاد وارد مباحث حضرتعالی شوم.و اما سوال حقیر از شما اینست که چطور از گناهی که به ان عادت کرده ام میتو.انم دوری کنم و این عادت را بشکنم؟زیرا مدتهاست که بخاطر این گناه توبه میکنم اما توبه را دوباره میشنم و سمت ان میرم.لطفا با راهنمایی بنده را یک قدم به سمت عرفان حقیقی که همان ترک محرمات است راهنمایی فرمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در سؤال شماره‌ی 4646 عرایضی داشتم. پیشنهاد می‌کنم ابتدا سعی کنید معارفی مثل معرفت نفس را در خود رشد دهید تا تضاد بین جان خود و گناه را احساس نمایید. موفق باشید
4646
متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد عزیز بنده مدتی است با خودم در مورد یک گناه درگیرم و هر کاری میکنم نمیتوانم دل را به طور کلی از محبت این گناه خالی کنم .خدا را شکر بعد از زیارت کربلا برکات زیادی نصیبم شد وتوبه کردم ولی متاسفانه بعد از چند ماه دوباره بارها به ان گناه رجوع و دوباره توبه کردم و واقعا خسته شده ام ناگهان میبینم تمام معنویتی که با زحمت در طول مدتی به دست اورده ام با رجوع به ان گناه از بین میرود و بسیار ناامید میشوم به طوری که احساس میکنم تمام زیارتها و دعاها و نماز هایم بر باد رفته است ضمن التماس دعا لطفا راهنمایی ام کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «حارث محاسبی» می‌گوید از یک گناه هفتاد بار توبه کردم به این معنا که باز به آن گناه رجوع می‌کرده ولی چون به نور شریعت الهی از گناه‌بودن آن عمل غافل نبوده بالاخره نور شریعت غلبه کرده و از آن گناه آزاد شده. باز توبه کنید و تصمیم بگیرید مرتکب آن گناه نشوید، باز توبه کنید و باز توبه کنید و از نور عصمت ائمه«علیهم‌السلام» کمک بگیرید مشکل حل می‌شود، إن‌شاءالله. موفق باشید
4624
متن پرسش
با سلام و تشکر از شما استاد گرامی سوالی راجع به تفسیر و مفهوم آیه " ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر" خدمتتان دارم. با توجه به مفاهیمی که در کتاب "آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شوند" در باب اعمال قدسی و شبه قدسی و غیر قدسی فرمودید، استفاده ازین آیه با این مفهوم که نماز خوب باعث گناه نکردن می شود، کار صحیحی است؟ آیا واقعا مفهوم این آیه همین مطلب است یا اینکه این طور بیان کردن مفهوم این آیه باعث غفلت از جنبه غیبی و غیر مادی نماز میشود؟ آیا این طور استفاده کردن ازین آیه در برابر کسانی که نماز خود را تاثیر گذار در زنگی نمی دانند، باعث شبه قدسی کردن مفاهیم این آیه نمی شود؟ اگر چنین است لطفا کمی راجع به مفهوم صحیح این آیه و جایگاه کاربرد آن توضیحی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ظاهر آیه این است که نماز موجب دوری از فحشاء و منکر می‌شود، باید مردم تلاش کنند نمازشان نماز شود و حقیقتاً نماز جنبه‌ی غیبی و غیر مادی دارد که اگر به صحنه بیاید انسان را از فحشا و منکر باز می‌دارد. همه باید تلاش کنیم تا منوّر به نور نمازمان شویم و از نمازی که متوقف در حدّ ظاهر است جلوتر رویم. موفق باشید
4594
متن پرسش
من سه سال ازدواج کردم همسرم در مورد علایق جنسی ودیگر مسایل زناشویی با من صحبت نمیکد دوبار با زنان دیگه دوست شده وپس از فهمیدن من اضهار ندامت کرده.من دیگه بهش اعتماد ندارم .به زنان کوچه وخیابان زیاد توجه داره.اگه در خانه برایش ارایش ونظافت کنم اهمیت نمیده درضمن یک بار هم گفته که علاقه بهم نداره ولی من بخاطر بچه ام مانده ام.چگونه کمک کنم اصلاح بشه حسش میکنم در زندگی با من کمبود داره.کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیز به‌خصوصی جز همان دستوراتی که شرع مقدس در مورد رعایت حلال و حرام الهی دارد، نمی‌دانم. موفق باشید
4605
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی استاد به نظر شما در قضیه فتنه چرا مقام معظم رهبری بعضی جا ها خیلی عجیب عمل کردند مثلا همه میدانند که فائزه هاشمی در اغتشاشات نقش داشت علنا حضور پیدا میکرد و غیره ولی رهبری هیچ موضعی نگرفت ولی تا ان بنده خدا تاجیک به فائزه بد و بیراه گفت اقا خیلی ناراحت شدند انگار به یک انسان بیگناه خدوم توهین شده ایا خوب نبود اقا حداقل سکوت کنند مگر حرمت اشخاص وابسته به نظام از خود انقلاب بالاتر است ؟ فائزه ای که در حق انقلاب خیانت کرد و در اغتشاشات اتش بیار معرکه بود ایا حرمتش از انقلاب و ارمانها بیشتر است که اقا انطور ناراحت شدند برافروختند به قوه قضائیه دستور دادند و قوه قضائیه علویه ما تاجیک را 8 ماه زندانی کرد فائزه را شش ماه؟ به که گوییم این حکایت به کجا بریم شکایت البته من هم ولایت فقیه را قبول دارم هم مصداق انرا ولی این مسائل قابل هضم نیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار آن آقا که مستقیماً چنان حرکاتی را کرد فرق می‌کند با کار فائزه هاشمی که باید دادگاه به آن رسیدگی می‌کرد. اگر بنا است هر نیروی متعلق به انقلاب خودش با مجرم برخورد کند آن‌هم با آن الفاظ، دیگر کشوری نمی‌ماند. البته بدین‌معنی نیست که بنده از برخورد نظام قضایی به آن شکل موافق باشم. موفق باشید
نمایش چاپی