بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سبک زندگی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11716
متن پرسش
سلام: حاج آقا اگر کسی در خانواده ای زندگی کند که از طریق مال شبه دار اداره می شود وظیفه آن فرزند که هنوز زندگی مستقل ندارد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دفتر مرجع تقلیدتان موضوع را در میان بگذارید. موفق باشید

11697
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و خدا قوت: درخواست کمکی که دارم شاید خسته کننده و وقت گیر باشه می دانم لحظاتتان چقدر گرانقدر است اما تنها کسی که امید دارم واسطه ای از خدا برای راهنماییم باشد شما هستید. همیشه برایتان دعا می کنم. من در خانواده درشرایط سخت روانی بزرگ شدم پر از تعارض و درگیری مادر پدر که همیشه در وحشت و ناامنی و استرس بودم حتی الان هم بدتر و بدتر می شود. سالهاست آنها در یک خانه با هم حرف هم نمی زنند جز بعضی اوقات ابراز نفرتها و تهدیدهای مادر.. ما بچه ها همه از هم دور و خسته از دعواهای بی خودمان هستیم. نمی توانم با آنها مهربان باشم و بیشتر فاصله می گیرم. می خوام هیچ رابطه ای نداشته باشم و تا حدی اینطور شده نباید با من کار داشته باشند من هم کاری به آنها ندارم چون خیلی زود عصبانی و پرخاش می کنم و پشیمانی. پدرم روحانی و غرق در لذت عبادت با خدا و از همه ما کناره می گیرد و اجازه ارتباط خانوادگی عملا با کسی نداده که تا این حد تنها نباشیم. از هیچ کس حرف نمی پذیرد.. در تمام دنیا کسی جز خدا ندارم حتی مادر پدر را و کسی را هم جز او نمی خواهم. خودم هیچ وقت میل به ازدواج ندارم اما در مورد خواهرانم اصلا احساس مسئولیت نمی کند. مادرم هم خیلی خدایی است و من همیشه از مذهبی بودن خانه مان متعجبم چرا که معنای خدا و مذهب چیزی جز خشم و تهدید و طرد نبوده که بعضی کلا خدا و نماز را کنار گذاشتند. به هر حال من خیلی با وسواس و استرس ارتباطم با خدا رو میخام اصلاح کنم نه از لحاظ شریعتی و احکام بلکه طرز نگاهم به خدا. در ظاهر از کتابهای معرفتی و حوزوی و روانشناسی و در حد امکان اساتیدی مانند جنابعالی استفاده می کنم در دانشگاه علوم آزمایشگاهی را تمام کردم و هم زمان غیرحضوری در حوزه قم میخانم که می دانم به درد نمی خورد ولی از درون می سوزم که خدای ذهنی و فکری در من رسوخ کرده و با هیچ چیز از بین نمی رود خدایی که از تک تک کارها و لحظات زندگیم گناه می سازد. من قبلا اشاره ای کردم اما جوابم رو نفهمیدم بیماری ها و مشکلات شدید روانی پیدا کردم که دیگه از خودم ناامید می شدم اما خدا نجاتم می داد. شب و روز علاوه بر نا آرامی های ذهنی این فکر مثل خوره جانم را آب می کند که عملا نمی توانم با محبت و عشق خدا زندگی کنم انگار محبت برای من فقط ترس و احساس گناه معنی می دهد به همین خاطر زندگیم خشک و خشن می شود و خسته می شوم می بُرم. آشتی با خدا و معرفت نفس رو می فهمم اما قلبم مشکل دارد. می شود مدتی حضور خدا رو حس کنم و لذت عبادت و عشقش را حس کنم اما همان خود شکنجه ای سخت تر می شود وقتی ناگهان قلبم سنگ می شود و حال هیچ چیز را ندارم و دیگر نمی شود. می گویند خُلقت ناپایدار است و از نظر روانپزشک که دارو می خورم درمان مشکل شخصیتی سخت است یا ناممکن. اما من زحمت می کشم و منفعل نیستم ولی در خانه تنها و افسرده و شهری غریب که حتی به زیارتگاهی دسترسی ندارم که شاید روحم آزادتر شود چه کنم؟ ای کاش هیچکدام از حرفهایم ناشکری و شکایت از خدا نباشد چون می دانم کار خدا جز حکمت و صلاح و نعمت برای رشد من نبوده و نیست. عذاب من از خودمه که صاف نمیشم، یکی از مشکلات بزرگم که همیشه آزارم می دهد مساله خواب است. خوابهای من همیشه کابوس و وحشت و آزاره، نمیتونم بیدار شم وقت بیداری هم سردرد و بدنم کوفته هست تا شب که این خودش نشان میده که روحم در چه مرحله پستی گیر کرده و بالاتر از وهم و خیال و این دنیای بی ارزش نمی رود. هرکاری به ذهنم رسیده کردم: وضو و دعا و خوراک کم و... ولی فایده ندارد به خودش التماس می کنم نجاتم بدهد از دنیا چیزی ازش نمی خوام فقط به خودش وصلم کند. کابوسم در واقعیت اینست که آن دنیا بگویند بیمار بودی و ظرفیت بیشتر از این نداشتی. التماس می کنم کمکم کنید و بعد دعایم کنید. بسیار متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگانی مثل مولوی در چنین تنگنایی قرار داشتند که یک‌مرتبه هدایت الهی کارشان را به جایی رساند که در اُنس با خدا، مثنوی معنوی را پدید آوردند که قصه‌ی رهایی از همه‌ی این فشارها و کابوس‌ها است. به قول خودش: «به طریق ترجمانی به نهان از او بپرسم به شما جواب گویم» کاری کنید با مثنوی مولوی مرتبط شوید. موفق باشید

11696
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در مورد علت حسادت میگن دلیلش اینه که شخص فکر میکنه خدا عادل نیست یا اینکه نمی دونه هر کسی روزی ای داره یا اینکه فکر میکنه روزی دیگران مانع رزق او میشه. سؤال من اینه که برخی دوستان مذهبی بنده که با پارتی رفتند سرکار دولتی... مثلا دوستی با وجود ترم دوم دانشگاه و ۲۰ سال سن که نه مدرک لیسانسی داره نه هیچی و به عنوان حراست یک شرکت دولتی با پارتی استخدام میشه... این آیا رزق طرف بوده؟ یعنی رزق تقدیر شده یک بچه مذهبی اینه که اینطور بره سر کار دولتی؟ ۲_ اساسا حقوقی که این شخص میگیره حلاله؟ ۳_ در این موارد ما باید خوشحال باشیم که یک بچه مذهبی کار گرفته است یا اینکه متعجب باشیم از چنین پارتی بازی ای؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی در مسیر صحیح به دنبال رزق‌اش باشد، رزق او به همان اندازه می‌رسد که از طریق پارتی‌بازی خواهد رسید، منتها چون از طریق غیر صحیح رزق خود را به‌دست آورد آن رزق برای او حرام می‌شود 2- از نظر فقهی باید از فقیه سؤال کند که وضع این رزق چگونه است ولی از نظر سلوکی این نوع رزق‌ها برکت ندارد 3- اغماض کنیم و دنبال موضوع را نگیریم چون همه‌ی مطلب را نمی‌دانیم. موفق باشید

11673
متن پرسش
سلام علیکم: بنده صاحب یک فرزند هستم و مایل هستیم که فرزند دیگری نیز بیاوریم، هم خودمان مایلیم و هم می خواهیم به ندای ولی فقیه پاسخ داده باشیم، ولی از طرف دیگر وضع مالی چندان مناسبی نداریم و در شرایط فعلی و شخصی می بایست شروع به تهیه مسکن نمایم که خود باعث درگیری شدید مالی و وقتی و ذهنی می شود، حال مانده ام به حکم عقل معاشم که می گوید الان وقتش نیست گوش دهم یا به نحن نرزقهم و ایاکم، از حضرتعالی طلب راهنمایی دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر قناعت را پیشه کنید خداوند با هر فرزندی رزقی را به همراه او می‌آورد، ولی اسراف و تبذیر رزق را تنگ می‌کند. به کم قانع شوید و ساده‌زیستی را اصل بگیرید. موفق باشید

11664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: من كارمند شركت نفت هستم و در جنوب كشور مشغول به كار هستم و ساكن و اهل جنوب هستم. وضعيت كاري من بصورت 2 هفته كار و 2 هفته استراحت است. تصميم گرفته ام كه محل زندگي ام را به مشهد منتقل كنم. يعني 2 هفته كار را در جنوب هستم و 2 هفته استراحت را در مشهد باشم. صاحب فرزندي يكساله هستم و تا 7 سالگي (شروع تحصيل) قصد دارم كه خانواده را در 2 هفته اي كه سر كار هستم با خود به جنوب بياورم و 2 هفته استراحت با هم به مشهد برويم. خانواده با اين برنامه موافق هستند. خواستم از شما مشورت بگيرم كه روي هم رفته اين كار را براي تعالي خود و خانواده صحيح مي دانيد؟ سوال دوم اينكه من با مطالعه كتاب سلوك ذيل شخصيت امام هنوز مطمئن نشده ام كه امام بزرگوار در دوران دهه 40 رويكرد عبور از مدرنيته را داشته اند؟ آيا شما مدعايي بر مطلب خود داريد؟ با سپاس
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:1- در مورد سؤال اول بنده صاحب نظر نیستم ولی فکر می‌کنم اگر بتوانید در همان منطقه که مشغول کار هستید با محافل دینی و معنوی آشنا شوید راحت‌تر جلو می‌روید 2- شاید مطالعه‌ی کتاب «کشف الاسرار» حضرت امام که در زمان رضاخان نوشته شده کمک کند که ببینید چگونه حضرت امام نگران نفوذ فرهنگ غرب در کشور می‌باشند. موفق باشید. موفق باشید

11650
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز بنده به شدت گرفتار خواب هستم و نمی توانم آن را کنترل کنم. اینکه هر ساعتی خواستم به راحتی از خواب بیدار شوم؟ خصوصا برای نمازها. در صورت امکان راهی به من نشان دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- غذای خود را در حدّ ممکن کنترل کنید 2- کم‌حرفی را پیشه‌ی خود سازید 3- قلب خود را مشغول کینه‌های مردم نکنید 4- تمرکز بر روی متونی که متذکر معارف الهی است داشته باشید 4- سر شب بخوابید 5- هرشب از خدا بخواهید که بیدارتان کند و از ادامه‌ی این تقاضا خسته نشوید. موفق باشید

11638
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز 1- در جواب به پرسش 11604 فرموده بودین که با قرائت آیه الکرسی و توحید، دعا کنیم. مگر نمی فرمایید مقام نخواستن از خداوند داریم. این مقام، چه است؟ (در شرح نامه 31 توضیحاتی آمده بود اما روشن نشده هنوز) ما که او را حیّ قیوم می دانیم و علیم و بصیر و قدیر است، پس خواستن چرا؟ خواندن او بله امّا درخواست چه جایی دارد؟ 2- آیت الله حسن زاده حفظه الله می فرمودند: جماع، انشاء صورت انسانی ست نه اطفاء شهوت (شبیه به این مضمون). کمی شرح دهید. جزاکم الله جزائا موفورا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در موقعیت خودمان با تقاضا و خواستن‌ها زمینه‌ی تجلیات رحمت الهی را در امورات‌ خود فراهم می‌کنیم مثل کاری که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در مناجات‌ «خمسه ‌عشر» دارند 2- در تکوین چنین است که حضرت آقا فرمودند و لذا خداوند میل حقیقی را در انسان‌ها می‌گذارد تا مسیر انشاء صورت انسانی را فراهم کرده باشد با این‌همه شریعت استفاده از لذّات جنسی را وقتی در مسیر شرعی باشد عامل ایجاد شوق در عبادت می‌داند. موفق باشید

11580
متن پرسش
به نام خدا و با سلام خدمت استاد عزیز: در بحار باب رزق روایتی آمده به این مضمون که حضرت ابراهیم علیه السلام بعد از آن همه امتحانات دشوار از خدا پرسید آیا امتحانی سخت تر از این امتحانات هم وجود دارد؟ خداوند فرمود آری بنده ای که به فقر مبتلا کنم و شکر کند. حال آیا واقعا این مطب مورد قبول است و اگر آری، آیا کسی که عاشق می شود و به خاطر خدا و دینش آن فشار سخت عشق را تحمل می کند از موضوع فقر مهم تر نیست و شامل آن ارزش نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتلای به فقر و در عین حال شکر کار بسیار بزرگی است. «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏». موفق باشید

11554
متن پرسش
سلام و رحمت الله از نظر شما نظریه «العلم سلطان» چه جایگاهی در ساخت تمدن‌ نوین اسلامی دارد؟ (ناظر به مباحث مقام معظم رهبری پیرامون الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید علمِ شناخت قواعد طبیعت را در کنار علمِ قواعد عالَم ملکوت بشناسیم تا مقهور طبیعت نباشیم. مشکل غرب در علم، مربوط به نگاه آن ها است که به جای تعامل با طبیعت، مقابله با طبیعت را دنبال می‌کند و موجب بحران‌های زیست‌محیطی می‌شود. در کتاب «تمدن‌زایی شیعه»  عرض شده «وقتى امامان مى‏فرمايند: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع»؛[1] يعنى وظيفه‏ى ما است كه اصول را به شما بگوئيم و بر شما است كه در حواشى آن سير كنيد و تدبّر نمائيد. همه‏ ى اين‏ها نشان مى‏دهد كه بستر اصلى را خدا و رسول (ص) و ائمه (عليهم السلام) طرح مى‏كنند و جزئيات و كاربردى كردن آن را برعهده‏ى عقل مؤمنين و اجتهاد آن‏ها قرار داده‏ اند. مثلًا ما را موظف كرده‏اند كه به طبيعت احترام بگذاريم و چون طبيعت توسط خداى حكيم خلق شده نبايد با نظام طبيعت مقابله كرد ولى بايد استعدادهاى آن را كشف نمود، نمونه‏ ى آن حفر قنات‏ است كه بدون مقابله با طبيعت، جريان آبِ بسترهاى زيرزمينى را به طرف دشت جارى مى‏كنيم.». موفق باشید

 


[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 2، ص 245.

11557
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی حفظکم الله استاد من حدود یک سال و چند ماهیست که مباحث شما رو دنبال می کنم الانم برهان صدیقینم. برای من جوان 23 ساله مراقبه در جهت کنترل خطورات و تنوع غذاها و زبان در چه حدی باید باشد که این سیر نه کند یا بی فایده باشد و نه ملال آور و دل زدگی؟ راستش ما قبلا یه خورده رفیق باز بودیم، رفیقامونم بیشتر تخریب کننده بودن تا سازنده، چون دور و ورم آدم درست و حسابی برا رفاقت پیدا نمی کنم بعضی وقتا دلمون برای جمعای قدیمی کششی داره... خواستم بپرسم آیا این کشش ضعیف میشه؟ راستش من می ترسم به علت خلوتهای بیشتر نسبت به گذشته و عدم رفاقت دل زدگی نسبت به معنویت پیدا کنم. البته صله رحم دارم خدا خیرتون بده دعاگوتونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد خطورات در کنار بحث‌ها، کتاب‌ «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و در مورد غذا دستورات سلوکی آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» خوب است که به خودتان سهم بدهید، خیلی هم کم نباشد، ولی بعد که سهم خود را خوردید، خوردن را تمام کنید. در مورد صورت‌های خیالی اُنس با رفقا، اگر کمی مقاومت کنید به‌خوبی از آن صورت‌های خیالی آزاد می‌شوید. موفق باشید

11540
متن پرسش
سلام: امسال کنکور دارم، امتحان راهنما و رانندگی دارم خیلی هم بابت این کارها و ریزه کاری هایش اضطراب دارم. کتاب هایی كه در این جور مواقع توصیه می کنید خوانده ام اما وقتی یک کتاب یا سخنرانی از شما گوش می دهم یا می خوانم تا چند ساعت حال خوبی دارم اما دوباره روز از نو روزی از نو نتیجه لازم از عبادات مثل در صحنه آوردن قلب را هم نمی گیرم. چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به جهت این نوع اضطراب‌ها صحنه را ترک کنید، پس از مدتی متوجه می‌شوید این اضطراب‌ها بی‌جا بود و باید از اول به خدا توکل می‌کردید. موفق باشید

11532
متن پرسش
با سلام: استاد بنده دانشجوی سال آخر دوره دکتری هستم. خواستگار دیپلم داشتم. قبلا معتقد بودم فقط تحصیلات عالیه نباید ملاک باشد و با این فرد صحبت کردم اما با وجود اینکه ایشان از نظر خیلی ها از نظر مذهبی مورد تایید بودند با صحبت با ایشان به نظرم فکر بسته ای داشتند ایشان می گفتند که 90 درصد دانشجوها رو قبول ندارند، با کار و رانندگی همسر مخالف بودند و معتقد بودند کار باعث نرسیدن خانم ها به زندگی می شود. به نظر هم متکبر آمدند. مشاوره رفتم خانمی بودند که استاد حوزه بودند و کاملا ایشان را رد کردند. ما هم با وجود اینکه ایشان دوباره قصد صحبت داشتند ردشان کردیم. الان فکر می کنم شاید نباید ردشان می کردم. استاد ایشان از نظر مذهبی خوب بودند (البته کمی سخت گیر به نظر می آمدند) اما از نظر اخلاق چندان به دل ننشستن و خودشان می گفتند که زود عصبانی می شوند و بنده الان نگرانم که بیخود ردشان کرده باشم و خدا از این کار بنده ناراضی باشد. استاد می شود به خاطر اختلاف تحصیلی زیاد کسی را رد کرد؟ الان که دوباره خواستگار دیپلم برای من تماس گرفته از پشت تلفن ردشان کردیم چون با صحبت با خواستگار قبلیم به این نتیجه رسیدم که 7 سال اختلاف تحصیلی می تواند مشکل آفرین باشد اما مطمئن نیستم. لطفا راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عدم تحصیلات دانشگاهی به خودی خود چیزی نیست که موجب شود خواستگار شما کفو شما حساب نشود! ولی تنگ‌نظری و این‌که طرف با کار خانم‌ها و رانندگی آن‌ها مخالف باشد نه‌تنها یک نوع عقب‌بودن از مسائل مهم زندگی است، بلکه برای یک فرد مذهبی فاجعه است و هرگز پشیمان نباشید از این‌که آن آقا را ردّ کرده‌اید ولی نباید نتیجه بگیرید هرکس که دیپلم داشته باشد کفو شما نیست! باید با او صحبت کنید و نتیجه بگیرید، اگر به اسم مذهبی‌بودن در عهد قاجار زندگی می‌کند برود از عهد قاجار هم همسر انتخاب کند و نه در عهد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به دنبال همسر مذهبی باشد! زنان عهد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در اوج عفاف در این تاریخ زندگی می‌کنند، نه گرفتار تجدداند و نه اسیر گذشته‌ای که گذشته است. موفق باشید

11456
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: نمی دانم این تجربه را دارید در زندگی با آدم هایی که در خانه 250 متری مجلل زندگی کنن و زندگیشان را با سریال های متعدد و با موبایل و دائما دکور عوض کردن ها بگذرانند، پدر و مادر حقیر اینطورن، بنده هم فعلا چون همسرم در منزل نیست مجبورم در خدمتشان باشم، اگر بروم طبقه بالا و زندگی تنهایی را برگزینم قطعا موجبات ناراحتی پیش می آید. حال وقتی دائما با خواسته هایشان روبرو شوید شما چه می کنید؟ می دانم باید مدارا کرد. منتها باور کنید حقیر اینقدر ضعیف هستم که خودمم رنگ دنیا گرفته ام، مجبور به پذیرش خانه ای با آن وضع مجلل شدم. اما خودم سعی می کنم سادگی زندگیم را حفظ کنم، در این شرایط سخت زشتی زمانه تکلیف جوانی مثل حقیر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید شریعت اسلام به ما فرموده است به والدین احترام بگذاریم، ولی نفرموده به دنبال برآوردن میل‌ها و هوس‌های ایشان باشیم. بنابراین اگر بر اساس عدم برآوردن میل‌هایشان ناراحت می‌شوند مشکل خودشان است ما در این مورد وظیفه‌ای نداریم. موفق باشید

11392
متن پرسش
سلام علیکم: استاد سوال بنده اینست که جایگاه اقتصاد در تمدن نوین اسلامی چگونه است؟ در جامعه ای که بر مدار توحید می گردد آیا ما یا سطح درآمد یکسان در افراد روبروییم؟ آیا برابر نبودن وضعیت اقتصادی نا عدالتی ایجاد نمی کند؟ اگر هرکس بر اساس توانایی و استعدادش مشغول به انجام وظیفه باشد دیگر بین کارگر و کارفرما چه تفاوتی هست که لازم باشد تفاوت درآمد داشته باشند؟ و اگر تفاوتی باشد بر چه ملاکی؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعه‌ی اسلامی که هرکس سعی دارد سرمایه‌ی خود را در اُنس با خدا جستجو کند تنها طبق وظیفه به امور اقتصادی می‌پردازد جهت رفع نیازهای مادی‌اش و خدمت به خلق، حال دیگر برایش فرق نمی‌کند که درآمد بیشتری برایش پیش آید یا درآمد کم‌تر، حتی آن کسی که درآمدی در حدّ کفاف دارد حسرت آن کسی که درآمد بیشتری دارد را نمی‌خورد. آری ذات طبیعت طوری است که بعضاً شرایط درآمد بیشتر را برای بعضی فراهم می‌کند ولی ثروت ارزش نیست، مسئولیت است. موفق باشید

11152
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در یکی از برنامه های مذهبی کارشناس محترم تلویزیون دستورات اسلام را به دو بخش دنیایی و آخرتی تقسیم نمود و فرمودند غرب بخش دنیایی آن را مانند دروغ نگفتن و فرهنگ کار کردن را اجرا می کند و از این نظر قابل تحسین اند ولی به ما مسلمان ها القا کردند اهل نماز باش و به آخرت بچسب و لذا دنیا را رها کردیم و جامعه به این صورت در آمد. یعنی خلاصه اینکه عمل صالح یک طرف و امنوا بالله هم یک طرف دیگر، حال که افراد مخاطب این رسانه مردم عادی اند جز این برداشت می شود که غرب حداقل دنیا را دارد و ما این دنیا را هم نداریم. آیا این توجیه ناخواسته تبلیغ فرهنگ غرب نیست؟ لطفا نظر خود را بیان فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن دنیایی که ما در اسلام از خدا می‌خواهیم بستری است برای حیات ابدی ما و مزرعه‌ی آخرت است و این غیر از دنیایی است که غرب مدّ نظر دارد که حجاب آخرت و حقیقت است. غرب یک فکر واحد است و سراسر آن پشت‌کردن به حقیقت می باشد. موفق باشید
11154
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه هستم و از شما درخواست دارم در مورد پوشیدن یا نپوشیدن لباس روحانیت توضیح بدید. آیا پوشیدن ضرورت دارد؟ ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه طهرانی در کتاب‌هایی که در رابطه‌ با امام‌شناسی دارند در یکی از مجلدات بحث مفصلی را در رابطه با تأکید رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در معمم‌شدن اهل علم دارند می آورند و به نظر بنده بعد از آن‌که رسائل و مکاسب را تمام کردید خوب است به طور رسمی لباس بپوشید هرچند قبل از رسائل و مکاسب هم در زمان‌های تبلیغ خوب است ملبس شوید. موفق باشید
11165
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد ضمن تشکر از پاسخ های کاملی که ارائه می فرمایید چرا بنده با توجه به اینکه سعی می کنم مستحباتی را که می توانم انجام بدهم ولی همیشه برای بسیاری کارها وقت کم می آورم و به قول شما دچار کثرت شده ام؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در ذیل وظیفه‌ای که شریعت الهی برای ما تعیین کرده جای هرکاری را تعیین کنیم، حتی متوجه باشیم شریعت در انجام‌ندادن مستحبات به ما رخصت داده. موفق باشید
11137
متن پرسش
سلام علیکم: من یک کارگر ساده هستم با درآمدی مشخص، اما دلم می خواهد کاری خوب با درآمدی عالی داشته باشم همچنین دوست دارم فردی موفق در زمینه های ورزشی، علمی و اخلاقی باشم و باز هم دلم می خواهد باعث افتخار تشیع و مسلمانی کامل و سرباز امام زمان و شهید باشم اما متاسفانه در هیچ کدام از موارد توفیقی ندارم یعنی دقیقا یک کارگر ساده که به زور یک فوق دیپلم گرفته اخلاقش خوب نیست و تنبل و کسل است و در بعد معنوی هم ادعا دارد اما فردی ریاکار دروغگو متکبر و هزار مشکل دیگر که هیچ کدام را نمی توانم حل کنم و به گمانم خدا هم به علت گناهانم مرا رها کرده و صدایم را نمی شنود. در حال حاضر هم با دختری نامزد کرده ام اما می ترسم علاقه ام به او فقط از روی هوس باشد و نتوانم او را خوشبخت کنم ضمن این که مشکلات مالی هم گریبانگیرم شده با عرض معذرت به خاطر طولانی شدن سوال لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند ما را خلق کرده تا در زندگی دنیایی، ابدیت خود را آباد کنیم و با ارسال رسولان و آوردن شریعت ما را در آبادکردن قیامت خود کمک کرده و در این راستا بنا نیست آنچه ما می‌خواهیم را در اختیارمان بگذارد! او نیاز ما را در راستای آبادکردن قیامت برآورده می‌کند مشروط بر آن‌که قناعت پیشه کنیم. در فضای زندگی ساده می‌توانید با همسر خود زندگی را شروع کنید، فقط فراموش نکنید که خداوند بناست نیازهای منطقی ما را برآورده کند و نه طمع‌ها و آرزوهایی را که دنیای مدرن برای بشر امروز ایجاد کرده است. موفق باشید
10992
متن پرسش
با سلام و تشکر بی پایان از جهت آنکه وقت می گذارید. در پاسخ سوالی به بنده فرمودید: در مورد ظلمی که بعضاً صورت می‌گیرد و ظالمی رزق خدادادی ملتی را می‌دزدد و از دست او می‌قاپد، باید متوجه باشیم که چون خداوند هرکس را خلق کرد رزق او را هم با او خلق می‌کند، پس کسی رزق این افراد را دزدیده است. اما در کتاب جایگاه رزقدر هستی، به دفعات می خوانیم: واقعاً نهایت دانایی و شعور است اگر متوجه باشیم هیچ‌کس نمی‌تواند رزقی که خداوند برای ما مقرّر فرموده ‌است، از دست ما برباید. این مسئله برای من حل نشده است. بالاخره کسی می تواند رزق من را از من بگیرد یا نه؟ لطفا کمک کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب جایگاه رزق تأکید بر آن است که در طلب رزق نباید حرص زد و در بستر یک زندگی که همراه با تنبلی و ظلم نباشد، رزق ما به ما می‌رسد که روایت مشهور حضرت علی«علیه‌السلام» را حضرت امام صادق«علیه‌السلام» مطرح کردند. ولی این غیر از آن است که اگر کسی ظالمانه رزق ما را از ما قاپیده به بهانه‌ی آن‌که رزق ما به ما می‌رسد ما بنشینیم و کاری نکنیم. خداوند می‌فرماید من رزق تو را دادم چرا اجازه دادی از تو بربایند؟ و مسلّم اگر در مسیر دفاع از رزقِ خود تلاش کنیم خداوند به کمک ما می‌آید. موفق باشید
10994
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: راستش استاد یه سوال داشتم نمی دونستم کجا می تونم مطرح کنم بعد به سایت شما برخورد کردم گفتم بلکه شما پاسخ منو بدین. اینکه خیلی دوست دارم از نظر اعتقادی اطلاعات و معرفت خودم افزایش بدم ولی متاسفانه یه اخلاق بدی که دارم اینه که در ابتدا خوب یه بحث دنبال می کنم و خوب پیش میرم اما بعد از مدتی سرد میشم و دنبال موضوات مختلف میرم بعد که هیچ کدوم ادامه نمیدم این باعث میشه روحیه خودم رو کامل از دست بدم و به شدت از نظر روحی اذیت میشم می خواستم از شما بپرسم به نظرتون چیکار می تونم انجام بدم؟ البته این مشکل با تحصیلم هم دارم یه مدت خوب پیش میرم ولی بعد از مدتی سرد میشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید یک برنامه‌ی هفتگی برای خود بنویسید و آن را دنبال کنید. در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10951
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده مدرک کاردانی دارم و برای ادامه تحصیل دودل هستم شرایط کاری بنده به شکلیه که احتمال داره با گرفتن مدرک کارشناسی مثلا فنی استخدام بشم و از طرفی دوست دارم رشته ای رو بخونم که مربوط بشه به مباحث دینی مثل علوم معارف قرآن، موندم چه کنم به خاطر استخدام شدن تحصیل کنم یا اعتقاداتم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان نیاز به کسب و منبع درآمد دارد و در کنار این امر نباید از معارف دینی غافل شد. موفق باشید
10953
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در شغل بنده که فروش کارت عقد و عروسی است قیمت خود کارت را با اتکت رویش میزنن و قیمت چاپ را جداگانه حساب میکنن. همکارها قیمت را زیر قیمت خرید میزنن و جذب زیاد مشتری میکنن و حال بسته به مشتری یا در قیمت چاپ تلافی میکنن یا به سود کمتر رضایت می دهند. استاد در این بازی وارد شدن تلاش برای رزق است یا بازی شیطان است که مشغولمان کند؟ خداوندا سایه ی استادمان را بر سرمان محفوظ بدار و مقام عالی اش را متعالی گردان. آمین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت سعی کنید مشتری را فریب ندهید و در عین حال حق خود را در إزاء کاری که کرده‌اید، بگیرید. موفق باشید
10919
متن پرسش
با سلام. در مورد حدیث امام حسین (ع) که می فرمایند: «در طلب رزق نه چنان تلاش کن که همه ی تلاش تو در طلب رزق صرف شود و نه آن چنان کار را به تقدیر وا گذار که دست بسته تسلیم شوی»، می خواستم بدانم مرز میان این دو حالت کجاست؟ یعنی از کجا تا کجا دست بسته تسلیم شدن است؟ به عنوان مثال اگر جوانی بدون داشتن منبع درآمد اقدام به ازدواج کند آیا حالت اول در مورد او صدق می کند یا حالت دوم؟ چگونه می توان تشخیص داد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در مسیر کسب درآمد تلاش خود را بکنیم و کار و کسبی داشته باشیم و در چنین بستری نگران رزق نگردیم و چون در ازدواج لباس و مسکن و غذای همسر بر مرد واجب است نباید مرد بدون داشتن منبع درآمد اقدام به ازدواج کند. موفق باشید
10870
متن پرسش
سلام: زیارتتون قبول. یادش بخیر چند سال قبل روزی سعادت پیدا کردیم و با زیارت شما شدیم زائر حرم آقا ان شاالله. سوال اول: استاد میخوام ازتون درباره تفکر بپرسم. مدتی است بخصوص با وجود اینترنت و گروههای اجتماعی و مشارکت در گروهها که البته همه هم مذهبی هستند یا در قالب صحبتهای دوستانه فرصت مطالعه تفکر و خیلی کارهای خوب از من گرفته شده. بارها قصد دوری ازین ابزارها رو گرفتم و همه ناموفق بوده. حتی در دوران دوری ازین ابزارها هم توفیقی برای کارهای مفید مثل قرآن خواندن یا مطالعه نداشتم. انگار دست و دلم پیش نمیره و بیخود موبایل دستم میگیرم. میدونم که وقتم داره تلف میشه. چطوری غلبه کنم؟ نور زندگیم کم شده، شوق مناجاتم، کیفیت نمازهام و...همه کم شدن. چه کنم؟ سوال دوم: از وقتی ساکن تهران شدیم و از کلاسهای هفتگی شما و سخنرانی های هفتگی آقای معمار منتظرین فاصله گرفتم روحم کسل شده و ذهنم پر از افکار بیهوده، نیاز به تذکر دارم. به نظرتون چه کتابی یا چه سخنرانی رو ازتون گوش کنم یا بخوانم تا حالم جا بیاد؟ سوال سوم: رهبر عزیزمون که فرمودن فلسفه رو باید از کودکی به فرزندانمون بیاموزیم، چطوری باید چنین کنیم؟ وظیفه ما والدین چیه؟ آیا شما در این زمینه مطالب آماده ای دارید؟ ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جای شما و همه‌ی دوستان حقیقتاً خالی بود 1- با توجه به آنچه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد باید به خودتان برنامه بدهید و همچنان روی برنامه مقاومت کنید تا شخصیت جدیدی برایتان ظهور کند 2- می‌توانید همان مباحث را به‌خصوص مباحث جلسات شنبه را از روی سایت دنبال کنید تا فضای حضورتان محفوظ بماند و در انتخاب کارها به کمک‌تان آید 3- فکر می کنم مباحث معرفت نفس مثل بحث «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» خوب باشد. موفق باشید
10861
متن پرسش
سلام: محصل رشته کامپیوتر هستم. طبق حرف های شما اگر در جامعه ای نظمی وارد شود نظمی دیگر خارج می‌شود. در من روحیه ای بوجود آمده که دیگر نمی توانم به تحصیل ادامه دهم. و واقعا با نظم قبلی دیگر نمی توانم به علم آموزی بپردازم. به من می گویند رشته ات را عوض کن. مثلا فلسفه بخوان. در جواب می گم در نظام آموزش عالی، شما در واقع یک روحیه را فرا می گیرید. مثلا روحیه عدد اندیشی. فرقی نمی کند چه رشته ای تحصیل کنید، شما بالاخره در همان نظام آموزشی دارید نفس می کشید. حوزه علمیه نیز متاسفانه دارد روح خود را به روح آموزش عالی می فروشد. انصافا آدم هایی که با آن ها مشورت می کنم پای خودشان نیز گیر است و به چه کنم چه کنم افتادند (خودآگاه یا ناخودآگاه). آمال و امیال همه بلا نسبت بعضی ها شده مدرک و پول البته به اضافه رضای خدا. آدم جرات نمی کنه به پدرو مادر چیزی بگه. اصلا آدم را نمی فهمند. می گن اگر درس نخوانی بدبخت می شی ببین ما درس نخواندیم پست های مملکت دست آدم های نا اهل افتاده. با خودم می گم اگر من هم جای این مسئولین باشم با درس خواندن نمی توانم مملکت را آباد کنم. می گن حضرت آقا توصیه به علم آموزی کرده. می گم بابا آقا داره می گه علم آموزی آیا می گه صد در صد در دانشگاه. (شاید هم من اشتباه بکنم) گمشده ای دارم که در حرف های شهید آوینی می بینم. سه سال است که این اندیشه بوجود آمده و الحمد لله مثل خوره در جانم افتاده. تنها چیری که الان علاقه دارم به طراحی و گرافیک است. واقعا چه کنم؟ آیا بدبخت می شم اگه درس نخوانم؟ لطفا مرا به این جزوه و آن جزوه ارجاع ندهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در این دنیا برای خود یک معنایی را تعریف کنید و در راستای کسب رزق وظیفه‌ی خود را نسبت به مردم و انقلاب انجام دهید، حال آن کار هرچه می‌خواهد باشد. به ما فرموده‌اند خداوند از آدم‌های تنبل متنفر است ولی نگفته‌اند هرکس دانشگاه نرفت تنبل است. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!