بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سبک زندگی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3640
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم مدتی است ذهنم درگیر این مساله شده که تا چه اندازه باید به مهمانها رسیدگی کرد در خانواده ای هستم که همیشه سفره رنگینی از غذا برایمان پهن می کنن و 2 الی 3 نوع غذا برایمان تدارک می بینند و از انواع میوه ها برایمان می خرند و خلاصه مهمان را خیلی تکریم می کنند من احساس می کنم این تکلف باشد حالا می خواهم ببینم وظیفه من در برابر آنها چیست من هم باید 2 الی 3 نوع غذا تهیه کنم و به سبک آنها از آنها پذیرایی کنم؟در ضمن فکر می کنم اگر یک نوع غذا در سفره بگذارم این کار را بی احترامی نسبت به خود فرض کنند تکلیفم چیست؟ با مهمان باید مثل خودش رفتار کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما وظیفه داریم که خودمان را گرفتار تجمل و سفره‌های رنگین نکنیم بدون آن‌که بخواهیم به میهمان بی‌احترامی کنیم. آری حق آن است که یک نوع غذا در سفره باشد و یا یک خورش. موفق باشید
3627
متن پرسش
سلام.استاد در کتاب آنگاه که...فرمودید اگر کسی یک بار خدای متعال او را در "وقت"برد و او استفاده نکرد و از آن حالت بیرون آمد خدا آن را دیگر به او نمیدهد.آیا من که چند سال پیش وارد یک چنین حالتی شدم و بر اثر یک سری مسائل آن حالت را از دست دادم دیگر نمی توانم به آن برسم؟2:توحید افعالی را چگونه اثبات میکنید؟3:اخیرا بحث طب سنتی به صورت گسترده رواج یافته و انسان وقتی با کسانی که در این رشته هستند برخورد میکند اینها خیلی دلایل روحی و حتی اخلاقی انسان را به غذا و ...ربط میدهند به گونه ای که مثلا اگر من خشمم را افسار گسیخته کردم میگویند مثلا تو به دلیل صفرایت هست و تمام تلاش و توجه بدن را به تن و ماده تنزل میدهند به نظر شما نگاه صحیح به این مسائل چگونه است و جایگاه روح و بدن در اینجا چگونه است؟4:با این مباحث که طب سنتی میگوید که مثلا یکی مزاجش دم یا سودا یا...است آیا میتوان یک شخصیت متعادلی پیدا کرد که همانطور که باید حقیقت را دید و متناسب با آن عمل کرد؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هیچ‌وقت دریچه‌های رجوع به حضرت حق به‌کلی بسته نمی‌شود 2- در کتاب‌های کلام این مطلب را دنبال کنید تا روشن شود هر فعلی ظهور اراده‌ی حضرت حق است و از قبضه‌ی حضرت حق بیرون نیست 3- غذا و بدن، علت مُعدّه هستند، علت حقیقی نفس ناطقه و اراده‌ی آن است 4- آری انسان‌ها می‌توانند ماوراء اقتضائاتی که بدنشان دارد اراده کنند و تصمیم بگیرند. منتها اگر بدن خود را در تعادل قرار دهند راحت‌‌تر می‌توانند اراده کنند. به همین جهت ائمه«علیهم‌السلام» نیز مواظب تعادل مزاج خود بودند. موفق باشید
3632
متن پرسش
با سلام، چندی پیش طی پیش آمدی متوجه شدم دارای چهار رذیله غرور، حسد (به علم و دین افراد)، کینه و لجاجت هستم که یکی از آنها به تنهایی برای عاقبت به شر شدن و اهل شقاوت گشتن کافیست. در کتاب چهل حدیث امام خمینی مباحث زیبایی ذیل این عناوین مطرح شده که تا حدودی در حال عمل به آن هستم. بگذریم که نتایج خاصی نگرفتم (شاید به دلیل کوچک و ضعیف بودن دل و شرح صدر نداشتن) و این احساسات ذره ذره ایمانم را خورده است و چیزی جز اشک و آه به جا نگذاشته و زندگیم از روال طبیعی خارج شده.ضمن این که خواهشمندم برای همچو منی که این صفات تا اعماق جانم رخنه کرده نسخه ای بپیچید لطفا بفرمایید چگونه است که بعضی از صفات خانمانسوز تنها بر بعضی بندگان متجلی است (همان موشی که همیشه مثال می زنید که انبار را خالی می کند و برای پر کردن انبار ابتدا باید موش را از بین برد) و راه سلوک آنها را سد کرده، در حالی که دیگران این راه را با فراغ بال می توانند طی کنند و لذت ببرند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان خود را منوّر به معارف عالیه‌ی الهی کرد و سعی کرد با عبادات شرعی اُنس خود را با خدا بیشتر کند این رذائل برطرف می‌شود. موفق باشید
3608
متن پرسش
یا لطیف باسلام 1.اگر بخواهیم روی سبک زندگی شهدا کار کنیم، به نظرتون چه چیزهایی باید مدنظر قرار گیرد و چه نکاتی بهتر است گفته بشه؟ میخواهیم از تکرار بپرهیزیم و ار نویی انجام هیم. 2. با توجه به نزدیک شدن زمان اردوهای مناطق جنوب، دوست داشتم که شما با توجه به مبانیتان و مثل همیشه ظریفانه، به انتشار جزوه یا سخنرانی در این مورد بپردازید. چون آسیبها در این اردوها بسیار است. احساسی شدن، روایتهای متناقض و بعضا نابجای برخی از راویان، جوانان و نوجوانان را که با این فضا آشنا نیستند، را با دنیایی از شبهات مواجه کرده، انتظار است حضور شما در این عرصه ضروری به نظر می آید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا پیشنهاد می‌کنم جزوه‌ی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» مورد مطالعه قرار گیرد و سپس رویکرد شهداء را با توجه به دو امر مورد مطالعه قرار دهید: یکی عبور از روح غربی که نور وجود انسان را خاموش می‌کند و دیگر نگاه شهداء به تمدن نوین اسلامی که استعدادهای روحانی انسان را به فعلیت می‌آورد. حال با توجه به این دو امر نگاهی دوباره به سیره و سخن شهداء بیندازید و از بصیرت آن‌ها حیرت کنید، بصیرتی که با سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به‌دست آوردند. موفق باشید
3591
متن پرسش
سلام علیکم! حدیثی داریم بدین شرح: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ.»(الکافی ج5 ص330) حال در رابطه با این حدیث چند سوال داشتم: 1- فرض بفرمائید جوانی مثلاً 20 ساله باشد که بنشیند با خودش حساب کند بگوید من الان کار ندارم؛ بعد به دلیل درس و سربازی و ... حداقل تا 3 4 سال دیگر نیز نمی توانم کار پیدا کنم. پدر پولداری نیز ندارم که تا زمانی که سر کار می روم خرجم را بدهد. خانه هم ندارم. سربازی نیز نرفته ام. و ... . پس ازدواج نمی کنم. حال این شخص که ازدواج نمی کند به دلیل بحث مالی آیا طبق این حدیث به خدا سوء ظن دارد یا خیر دارد تدبیر می کند زندگی اش را؟! اگر این جوان سوء ظن دارد یعنی اگر در همین وضعیتی که هست برود ازدواج کند خدا همه مشکلاتش را حل می کند؟!!! یعنی به طور ناگهانی مثلاً سر کار می رود خانه پیدا می کند و ...؟!!! در صورتی که ما می بینیم در مورد خیلی ها این اتفاق نمی افتد. اما اگر این حدیث شامل این جوان نمی شود؛ پس منظور این حدیث چیست؟! 2- به نظر می رسد محتوای این حدیث با آیه: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏»(النور:33) در تضاد است. چون از طرفی حدیث می گوید اگر کسی به خاطر مشکلات مالی و ترس از فقر ازدواج نکند؛ به خدا سوء ظن دارد. اما این آیه می گوید کسی که مشکل دارد فعلاً صبر کند تا خدا مشکلش را برطرف کند. البته به نظر می رسد این آیه با آیه قبلش نیز در تضاد باشد. چون آیه قبل می گوید اگر فقیرند خدا غنیشان می کند. اما اینجا می گوید تا وقتی مشکل دارند صبر کنند. بالاخره مشکل دارد طبق آن حدیث و آیه قبل ازدواج بکند یا طبق این آیه صبر کند؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نظر مبارکتان باشد که این حدیث با نظر به یک نوع زندگی ابراز شده که انسان‌ها مجبور نیستند برای جای‌دادن وسایل زندگی حداقل یک آپارتمان یک‌خوابه داشته باشند و برای درآمد اقتصادی حقوقی مناسب آن زندگی که کرایه‌ی آپارتمان آن برابر حقوق یک کارگر است داشته باشند. مشکل زندگی مدرن آن است که زندگی‌ها را سخت کرده‌اند و لذا از حکم خدا دور شده ایم. آری اگر پذیرفتیم به ساده‌ترین شکل در همان شهر و روستای خود زندگی کنیم و به ساده‌ترین کار حتی کارگر ساختمان دست زدیم، آیا باز هم این نوع تنگناها که می‌فرمایید به‌وجود می‌آید؟ چه کسی سبک زندگی را عوض کرد؟ آیا این کار را به گردن خدا بگذاریم یا به گردن خودمان؟ موفق باشید
3534
متن پرسش
سلام. ایا روایاتی در مورد مذمت فکر کردن به نامحرم و صحبتهایی که با او رد و بدل شده، داریم؟گاهی مواقع، حرفها و صحبتهایی که با نامحرمان رد و بدل می کنم در موقع خواب به ذهنم هجوم می آورد. سعی می کنم همون موقع قطعش کنم، اما گاهی هم طولانی می شه. خودم حس خوبی ندارم. چه باید کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تمام احکام فقهی مبتنی بر روایات و آیات است. فقیه مرز این ارتباط و عدم ارتباط را مشخص می‌کند. در این مورد بهترین مستند، رساله‌ی عملیه است. موفق باشید
3536
متن پرسش
سلام. استاد خواهش می کنم به من بگویید چه کنم؟خودم از این شرایط خسته ام. استاد، من یک عیب بسیار بزرگ دارم و آن این است که به شدت خودنما هستم. در هر مجلس و محفل و ... دوست دارم بدرخشم(نه لزوما به لحاظ چهره و لباس و ...)؛ اصلا مدل حرف زدن، شوخ طبعی لطیفانه و ظریفانه، اعمال و بیان و ...باعث می شه نگاهها بهم جلب بشه.البته من خیلی خودمو کنترل می کنم به طوری که اگر کنترل نمی کردم بسیار بسیار در مجالس و محافل جای درخشش داشتم...استاد آیا خودنمایی گناه است(نه خودنمایی شهوانی، الحمدالله آنگونه نیستم، خودنمایی در فضل و کمال با تلفیق زیبایی بصری). دوم اینکه استاد، قلبم دوست دارم خودنما نباشم یه گوشه واسه خودم برم و بیام، قلبا دوست دارم مثال این روایت امام باقر باشم که فرمود: پنج چیز رو غنیمت بدان: در مجلسی رفتی نشناختنت.....استاد قلبا دوست دارم با حقیقت درونم زندگی کنم اما....چه کنم این حالت خودنمایی رفع بشه. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در جواب سؤال 3499 سخنی از حضرت باقر«علیه‌السلام» عرض کردم. داستان طوطی و بازرگان را هم عرض می‌کنم شاید کمک‌تان کند. در راستای خودنمایی‌های جسمی و آفات آن، آن داستان را در مثنوی دارید که بازرگان وقتی می‌خواست به سفر هندوستان برود از طوطی خود پرسید برای تو از سفر چه بیاورم؟ طوطی گفت به طوطیان آنجا سلام مرا برسان و بگو چاره‌ی درد من در این زندان قفس چیست؟ بر شما کرد او سلام و داد خواست وز شما چاره ره و ارشاد خواست این روا باشد که من در بند سخت گه شما بر سبزه، گاهی بر درخت مولوی می‌گوید طوطی جان شما هم اسیر قفس است و باید فکر آزادکردن آن باشید و علت محبوس‌شدنش را بشناسید. قصه‌ی طوطی جان زین‌سان بود کو کسی کو محرم مرغان بود پس قصه‌ی طوطی گرفتار قفس، قصه‌ی ماست. وگرنه به قول مولوی مگر کسی هست که با مرغان حرف بزند؟ آن بازرگان. چون‌که تا اقصای هندستان‌رسید در بیابان طوطی چندی بدید مرکب استانید و پس آواز داد آن سلام و آن امانت باز داد قصه‌ی طوطی خود را برای آن طوطیان هندوستان گفت و سؤال آن طوطی را به آن‌ها رساند، که ناگهان ملاحظه کرد. طوطئ زان طوطیان لرزیدو پس اُفتاد و مرد و بگسستش نفس یکی از طوطیان آن سرزمین وقتی پیام طوطی بازرگان را شنید با شنیدن آن پیام در مقابل بازرگان، افتاد و مرد، بازرگان ناراحت شد که عجب پیامی دادم، ولی بالأخره سفر را تمام کرد و برگشت. گفت طوطی، ارمغان بنده کو آنچه گفتی، و آنچه دیدی بازگو گفت نی، من خود پشیمانم از آن دست خود خایان و انگشتان گزان بازرگان در جواب گفت، اصلاً من پشیمانم از آن که چرا چنین پیام خامی از تو برای آن‌ها بردم و کار خوبی نکردم، تو هم مسئله را رها کن. گفت ای خواجه پشیمانی ز چیست؟ چیست آن، کاین خشم و غم را مقتضی است؟ طوطی از بازرگان پرسید: چه شده است که آن کار موجب پشیمانی شما گشته؟ گفت، گفتم آن شکایت‌های تو با گروهی طوطیان همتای تو آن یکی طوطی ز دردت بوی برد زهره‌اش بدرید و لرزید و بمرد طوطی وقتی قضیه را شنید. جواب سؤال خود را به خوبی دریافت کرد و در جا افتاد و خود را به ظاهر به مُردن زد. چون‌شنید آن مرغ‌کان طوطی چه‌کرد هم بلرزید، اوفتاد و گشت سرد بازرگانِ ساده اندیش بسیار ناراحت شد و جیغ و فریاد بر سر خود زد که این چه قصه‌ای است که موجب مرگ طوطی من ‌شد! خواجه چون دیدش فتاده همچنین برجهید و زد کُلَه را بر زمین شروع کرد ناله و زاری کردن که عجب کاری کردم، طوطی نازنینم را از دست دادم. گفت‌ای طوطی خوب و خوش‌ حنین هین‌چه بودت این، چرا گشتی چنین؟ ای دریغا! مرغ خوش آواز من ای دریغا! همدم و همراز من بالأخره دید طوطی مرده است، درِ قفس را بازکرد و طوطی را پرتاب کرد روی بام. بعد از آنش از قفس بیرون فکند طوطیک پرید تا شاخ بلند همین که طوطی را به بالا پرتاب کرد، طوطی پریدن آغاز نمود و رفت و بر شاخ بلندی نشست. طوطی مرده چنان پرواز کرد کافتاب از چرخ، ترکی‌تاز کرد خواجه‌حیران‌گشت‌اندرکار مرغ بی‌خبر ناگه بدید اسرار مرغ روی بالاکرد وگفت‌ای عندلیب از بیان حال خودْمان ده نصیب او چه کرد آنجا که تو آموختی چشم ما از مکر خود بر دوختی ساختی مکری و ما را سوختی سوختی ما را و خود افروختی بازرگان که از حرکات این دو طوطی به حیرت آمده بود از طوطی خود ماجرا را سؤال کرد، حالا طوطی آزاد شده از قفس به سخن در آمد. گفت طوطی، کو به فعلم پند داد که رها کن نطق و آواز گشاد زانکه آوازت تو را در بند کرد خویش را مرده، پی این پند کرد آن طوطی هندوستانی با عمل خود به من پیام داد که تا اهل خودنمایی هستی و برای بقیه خود را به نمایش می‌گذاری، اسیر قفسی، از خودنمایی برای غیر بمیر تا آزاد شوی. محرومیت تو از سبزه‌زار به جهت خودنمائی برای بازرگان است. از جنگل سبز معنویت به آن جهت محرومی که نظر به غیر داری، پیام داد که از این خودنمایی بمیر. یعنی ای مطرب شده با عام و خاص مرده شو چون من، که تا یابی خلاص دانه باشی مرغکانت برچِنَنْد غنچه باشی کودکانت برکنند تو برای عام و خاص مطرب شده‌ای، از خودنمایی دست بردار تا بعد از آن با خودی به‌سر بری که تا بیکرانه‌ی عالم وجود می‌تواند خود را حاضر داشته باشد، در حالی که تا در محدوده‌ی نظر به غیر، خود را می‌آرایی، یا مثل دانه در منقار مرغانِ خودخواه هستی و یا مثل غنچه در دست کودکان بی‌تدبیر. در یک نتیجه‌گیری همه‌جانبه می‌فرماید: هرکه داد او حُسن خود را در مزاد صد قضای بد سوی او رو نهاد چشم‌ها و خشم‌ها و رَشک‌ها بر سرش بارد چو آب از مشک‌ها هرکس خواست زیبایی‌های خود را بر نامحرمان بنمایاند صدها مشکل به سوی او روی خواهد نمود، از چشم‌زخم بگیر، تا کینه و حسادت، همه به سوی او روانه می‌شوند. انسانی که اهل خودنمایی است - اعم از زن یا مرد- خود را به عنوان یک کالا به بقیه معرفی می‌کند و بقیه نیز با او به عنوان یک کالا برخورد می‌کنند و این علاوه بر آن است که با انتظارات خودخواهانه، انسان را از زندگی ساقط می‌کنند. به همین جهت در ادامه می‌گوید: دشمنان او را ز غیرت می‌درند دوستان هم روزگارش می‌برند از یک طرف با پیش‌آمدن رقابت‌ها و کینه‌ها، رقبای او مانع ادامه‌ی زندگی شخصی او می‌شوند، و از طرف دیگر با تحریک انتظار دوستان، دوستان روزگار برای او نمی‌گذارند تا به خود آید و کاری برای خود بکند. راه رهایی از همه‌ی این معضلات یک چیز بیشتر نیست و آن این که نظر جان را به حق بیندازیم تا حق‌خواهی جای خودنمایی بنشیند، و از دام شیطان که تا هلاکت ما آن را گسترده است رها شویم. در پناه لطف حق باید گریخت کوهزاران لطف‌بر ارواح ریخت تا پناهی یابی آن هم چه پناه آب و آتش مر تو را گردد سپاه مولوی در آخر توصیه می‌کند که: ای آدم! چرا می‌خواهی معشوقه‌ی دیگران باشی؟ چرا دائم برای خود عاشق‌تراشی می‌کنی؟ بیا عاشقی پیشه کن و عاشق آن‌که ‌ارزش آن را دارد که به آن عشق بورزی باش. عاشق آن عاشقان غیب باش عاشقان چند روزه کم تراش عشق خود را برای معشوقی صرف کن که بیش از همه به تو نظر دارد و با ربوبیت خود، تو را از نقص حیوانی به قله‌ی انسانی سوق می‌دهد. عاشقانت در پس پرده‌ی کرم بهر تو نعره‌زنان بین دمبدم خداوند و ملائکه‌ی مقرب او با آوردن این دستورات و ارسال انبیاء، بر تو فریاد می‌زنند که از چه نشسته‌ای، چطور راضی می‌شوی از آن افق اَعلی نظر برداری و به معشوقه‌های زمینی دلخوش شوی. مولوی می‌گوید بر من خیلی سخت می‌گذرد که چگونه انگیزه‌ی لبخندهای اهل دنیا را به خودت نمی‌شناسی که بر خلاف ادعایشان سخت خودخواهانه است. غیرتم آید که پیشت بیستند بر تو می‌خندند و عاشق نیستند این‌ها که پیش تو می‌ایستند و بر تو می‌خندند، عاشق تو نیستند ولی تو اگر مواظب نباشی سرمست همین خنده‌های هوسناک می‌شوی و با تحریکاتی که وَهْم در تو ایجاد می‌کند، از دست می‌روی. اوچو بیند خلق را سر مست خویش از تکبر می‌رود از دست خویش او که مشغول خودنمائی برای دیگران است به دنبال جلب این نگاه‌ها، همه چیزش را از دست می‌دهد، امکان‌های افلاکی شدن روح را، در پای شنزار هوس قربانی می‌کند و دیگر هیچِ هیچ. موفق باشید
3519
متن پرسش
سلام. استاد وقتی مباخث شما را میخوانم و میشنوم با عقل مطابقت دارد و غالبا می پذیرم اما چند روز که از فضا دور باشم دچار غفلت می شوم چه باید بکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرار دنیا همین است، به همین جهت به ما دستور داده‌اند دائماً قلب را با معارف الهی متذکر کنیم و نیکان امت محمد مجالست داشته باشم. موفق باشید
3497
متن پرسش
سلام من نمی دانم در دانشگاه تدریس کنم یا نه. اگر بخواهم درس بدهم مجبورم به دختر ها هم نگاه کنم و ان ها هم معمولا حجاب درستی ندارند من چه کار باید کنم ایا در دانشگاه تحصیل نکنم که گرفتارگناه نشوم و سلوکم لطمه نخورد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از دفتر مرجع تقلیدتان استفتا کنید، هر آن‌چه آن فقیه بگوید همان در سلوک شما مؤثر خواهد بود. موفق باشید
3499
متن پرسش
عرض سلام و وقت به خیر نیاز به مقبولیت یعنی محبوب سایر انسان ها بودن، نیازی فطری، غریزی یا وهمی است؟ من بعضا در خودم نیازی احساس می کنم که مثلا دوست دارم افراد مرا دوست داشته باشند و مثلا گاهی که می شنوم از کاری یا صفتی از من تعریف کنند، لذت می برم. می خواهم تکلیف خودم را با این احساس روشن کنم. آیا این حس از ناحیه شیطان است وباید سرکوبش کنم؟ متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید سعی کنید آرام‌آرام از این حالت آزاد شوید و به رضایت الهی فکر کنید. امام باقر«علیه‌السلام» می‌فرمایند: « «یا جابِر! اغْتَنِمْ‏ مِنْ اهْلِ زَمانِکَ خمْساً»؛ پنج چیز را در رابطه با مردم زمانه غنیمت شمار : «إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در مجلسى حاضر بودى و تو را نشناختند. «وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ و اگر از جلسه خارج شدى و به دنبالت نبودند. «وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشاوَر»؛ و اگر در جلسه بودى و از تو نظر نخواستند. «وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ یُقْبَلْ قَوْلُکَ»؛ و اگر نظر دادى و نظرت را نپذیرفتند. «وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ»؛ و اگر خواستگارى کردى و جواب ردّ دادند. این پنج حالت را غنیمت بشمار، نه این‏که از آن‏ها ناراحت شوى، چون امام (ع) مى‏خواهند که ارزش‏هاى اهل دنیا براى ما ملاکِ کمال و خوارى قرار نگیرد. مگر تو در این دنیا نیامده‏اى که عبودیت خود را تقویت کنى، سراسر این دنیا امتحان است براى اظهار عبودیت . موفق باشید
3475
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد سلام خسته نباشید در کتاب آزادی معنوی ازشهید مطهری به سوالی برخوردم که آیا می شود شخصی هم آزادی معنوی داشته باشد وهم آزادی جسمی؟؟یعنی آیامی شود شخصی هم خوب بخورد وخوب بپوشدواز همه چیز بهترینش داشته باشدواز آن طرف هم روح آزاد و بزرگی داشته باشد؟؟لطفا با مثال جواب دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آزادی جسمی یعنی جسم انسان محکوم امیال نفس امّاره‌اش نباشد. جسم آزاد یعنی جسمی که مطابق روح آزاد عمل می‌کند مثل این‌که روح خود را از کینه‌ها و حسادت‌ها آزاد می‌کنید و جسم را نیز طوری گرفتار تنبلی و پرخوری نکرده‌اید که نتوانید مطابق روح خود به او دستور دهید. موفق باشید
3463
متن پرسش
با سلام. استاد بزرگوار و عزیزتر از جان و محبوب قلب تیره و تارم ، به راستی اگر شما نبودید از شیطنت غرب و ناتوانی خود دق می کردم و از حکایت حال زارم امیدی نبود و خداوند را به خاطر بودن شما سپاسگذارم . همان طور که مستحضر هستید در دنیای وانفسا و شیطانی امروز، شبکه های اینترنتی و ماهواره ای هر گونه حرمتی که قابل تصور بوده باشد را شکسته است . با یک فیلم ساده در ماهواره ، میراث فرهنگی که از سالها قبل به جوانان این مملکت به ارث رسیده است را به تاراج می برند. هر شخصی در منزل خود با فشردن چند کلید ، چشم و گوشش از طریق اینترنت با کثافاتی مواجه می شود که ابدا در دستگاه الهی تعریف نمی شود و حتی زندگی مادی او را نیز به خطر می اندازد. هر فیلم خصوصی اعم از سیاسی ، جلسات محرمانه ، خانوادگی و ... از هر انسانی که تصورش را هم نمی کنید در سایت های ویدئویی با رکیک ترین عنوان ها در دسترس همگان است، هر توهینی بدون هیچ هزینه ای در شبکه های مذکور صورت می گیرد. از توهین به مقدسات تا بزرگترین علمای اسلام و رهبران اسلامی در طول تاریخ. استاد، بنده می توانم قسم بخورم که 95 درصد افکار و اعتقادات موهوم نسبت به نظام اسلامی و شخص مقام معظم رهبری ، محصول تلاش شبانه روزی این شبکه های مجازی است که غرب به خورد ملت شریف ایران داده است و دهان به دهان گشته است تا منبع اصلی توهین ها گم شده است و عده ای فکر می کنند بی اعتقادی به نظام اسلامی ، نظر شخص خودشان است نه تلقین ماهواره ها و تبلیغات اینترنتی. – شاهدش کپی برداری اصطلاحات ضد نظام ها و بی اعتقادها و سست مذهب ها از این شبکه هاست- این هم در زمانه ای که اگر اعتقادات شخصی مانع نباشد حتی در روستاها، فیش ماهواره از مطبخ و مبرز واجب تر است و اینترنت و فیلترشکن در دسترس بچه ها هم هست. غالب فیلم های ماهواره ای که از طریق اینترنت هم قابل مشاهده و در اختیار همه ی جوانان این مرز و بوم است ، به تضعیف بنیان خانواده و افزایش توقعات کاذب ظاهر الصلاح و نزول اهداف و تغییر امیال و گرایش ها به سمت غرب زدگی و مصرف گرایی منجر می شود که غالبا اثرات خود را به طور ناخودآگاه بر روح و روان بیننده می گذارد. جهت اختصار از مثال خودداری می کنم. تنها دیدن یک قسمت از سریال های کاذبشان ، در زمانه ی کنونی که بزرگتر ها در انتقال فرهنگ ایرانی و اسلامی به نسل جوان ، ناتوان هستند ،کافی است تا نسل جوان سبک زندگی خود را با گرایشات غربی سامان بدهد. ارائه ی ممالک غربی به مخاطبان به بهترین رنگ و لعاب که به اذعان خود غربی ها دور از واقعیت امروز غرب است ، کار عمده ی این شبکه هاست و .......... سپاه و وزارت اطلاعات محترم و هر نهاد مسئولی هم کاری جز فیلتر کردن نمی کند که با یک فیلتر شکن ساده و قابل دانلود از اینترنت ، همه ی تلاش هایشان در زمینه ی فیلتر کردن اینترنت نقش بر آب می شود. استاد ، رشته ی حقیر کامپیوتر است و به اقتضای رشته ام خوب می فهمم که نیروهای زحمت کش این نهادها چقدر بی سوادند که به راحتی توسط شیطنت جوانانه ی برخی ، دور می خورند. استاد ، شنیده ام سپاه ایران به اعتراف دوست و دشمن خیلی قوی است هم به لحاظ دانش روز هم به لحاظ تکنیک. این را اخیرا از خود مقامات آمریکایی در سایت های خودشان هم شنیدم. استاد، من سالها بحث های شما رو کار کردم و با رویکرد فرهنگی دین ناب محمدی (ص) از طریق مباحث شما آشنایی دارم و با برخوردهای ضربتی و چکشی در مسائل فرهنگی به شدت مخالفم. اما به نظر شما آیا واقعا اگر سپاه و وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای مسئول اراده کنند ، دانش توقف شبکه های بیگانه در ایران را ندارند ؟ به نظر حقیر این کار قابل انجام است اما عدم تحقق آن ناشی از جهل مسئولان نسبت به ضربه ای است که تا کنون نظام اسلامی از ماهواره ها و اینترنت ( فیلترشکن) خورده است. 1) به نظر شما واقعا وظیفه ی بنده به عنوان دانشجو و جوجه طلبه ی آینده در قبال این مسائل چیست ؟ 2) استاد بزرگوار، قصد دارم برم سپاه قم و این مسئله رو پیگیری کنم و حداقل در فیلتر کردن فیلترشکن ها به آن ها یاری برسانم و ببینم چه اقداماتی انجام می دهند و در حد وسعم به آن ها کمک کنم ، نظرتان چیست ؟ قطعا این کار مقداری از وقت بنده رو میگیره و وقت من برای کسب معارف حقه ی الهی کم است و خودم هم از نظر سلوکی و وجودی بسیار اوضاعم خراب است و نیازمند راهنمایی شما هستم. دعا کنید و لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر و دعای خیر برای عروج لحظه به لحظه ی شما و دستگیری اهل البیت به واسطه ی شما از ما.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- ما در هرحال وظیفه داریم مانع اشاعه‌ی فحشاء شویم و ثواب و برکات زیادی برای ما دارد و به هر ارگانی که بخواهد در این مسیر قدم بردارد باید کمک کنیم منتها باید وقت معینی برای آن تعیین کنید تا همین‌طور که می‌فرمایید از کسب معارف الهی محروم نشوید. موفق باشید
3453
متن پرسش
- با سلام: سوء ظن به خدا تا چه حدی درزندگی انسان تاثیر گذار است...تا چه اندازه می توان اتفاقات ناگوار را به سوئ ظن به خدا نسبت داد... و آیا اگر یک فکر بد نسبت به آینده ی خود و یا دیگری به ذهن انسان بیاید، سوء ظن به خداست؟ برای رفع این روحیه باید چه کار کرد؟2.دعا برای هدایت دیکران برای شخص مقابل تاثیر دارد؟3.نحوه توسل به اهل بیت علیهم السلام باید چطور باشد که انسان هم زود جواب بگیرد و هم خوبش را ؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سوء ظن به خدا به این معنا است که گمان کنیم که خدا ما را رها کرده و از رحمت خود محروم نموده است که مسلّم این‌طور نیست و آثار منفی‌اش آن است که از رحمت خدا مأیوس می‌گردید در حالی‌که آثار ناگوار در زندگی انسان یا برای امتحان است و تعالی‌بخشیدن انسان، و یا برای تنبیه است و متذکرشدن او. برای رفع سوئ ظن کافی است انسان از یک طرف به رحمت‌های الهی که سرتاسر زندگی او را فرا گرفته نظر کند و از طرف دیگر به خدای عالم که جز خیر بندگانش را نمی‌خواهد. آری حتماً دعا برای دیگران و خیرخواستن برای اطرافیان برای خود دعاکننده تأثیر فراوان دارد. توسل به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به این معنا است که با نظر به نور مقدس آن‌ ذوات پاک از خدا بخواهیم که از همان مسیر نوری که این خانواده را پرورانده ما را نیز از الطاف خود محروم نگرداند و از طرف دیگر از ذوات مقدسه اولیاء معصوم بخواهیم که در نزد پروردگارشان شفیع گردند و رحمت الهیه را به‌عنوان واسطه‌ی فیض از ما دریغ ندارد. موفق باشید
3440
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم می خواستم بدانم که روایات در مورد قمر در عقرب چقدر قطعی است؟ و اینکه با توجه به نظر مراجع مانند آقای مکارم که می فرمایند تقویم های نجومی موجود در بازار اعتبار ندارتد برای دانستن زمان مناسب امور و زمان های قمر در عقرب چه کنیم(مثلا برای زمان های مناسب بچه دار شدن) و از چه منبعی استفاده کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: من نمی دانم.آن‌هایی هم که این مورد را رعایت می‌کنند، احتیاطاً این کار را می‌کنند نه آن‌که کاملاً این موارد را پذیرفته باشند. به‌جز آن‌چه در رساله‌ها تحت عنوان حرام و واجب و مستحب و مکروه هست نمی‌توان به دیگر امورات اطمینان داشت. موفق باشید
3431
متن پرسش
سلام علیکم! شما در پاسخ به سوال 2757 که سوال کننده در مورد محتلم نشدن ائمه(ع) پرسیده بود؛ جواب داده بودید نمی دانید که احتلام افراد واقعاً ناشی از آلودگی ذهن است یا خیر؟! اما خوب ما در دعائی که در مفاتیح الجنان برای عدم جنابت داریم که در منابع متعدد نیز آمده است گفته شده:«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خِفْتَ الْجَنَابَةَ فَقُلْ فِی فِرَاشِکَ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الِاحْتِلَامِ وَ مِنْ سُوءِ الْأَحْلَامِ وَ مِنْ أَنْ یَتَلَاعَبَ بِیَ الشَّیْطَانُ فِی الْیَقَظَةِ وَ الْمَنَامِ.» خوب از آنجائیکه طبق روایت احتلام ناشی از بازی شیطان با فرد است. پس آیا طبق این روایت می توان نتیجه گرفت کسی که واقعاً پاک پاک باشد از هر احتلامی بدور است؟! و هر احتلامی ناشی از بازی شیطان است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در همین دعا بین احتلام و سوء احتلام تفکیک کرده، پس می‌توان نتیجه گرفت هر احتلامی، بد نیست تا بگوییم شیطانی است. هرچند می‌توانید با این دعا از خدا بخواهید محتلم نشوید ولی نه از آن‌جهت که احتلام در هر شکل‌اش بد است و شیطانی است. موفق باشید
3420
متن پرسش
سلام در رابطه با سوال شماره 3324 : حضرت آقا در بجنورد فرمودند : تجمل گرایی چقدر خوب است چقدر بد است؟ این نه یعنی اینکه ایشان با همه زیر بنای مدرنیته مخالف نیستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحث مدرنیته بحث دیگری است که ایشان در همان سخنرانی تأکید کردند مواظب باشید از غرب تقلید نکنید. بحث ایشان در این جمله این است که نباید به اسم تجمل هرگونه زیباسازی را نفی کرد همان‌طور که نباید همه‌ی زندگی ما پرداختن به دنیا باشد و زیباکردن دنیا. موفق باشید
3424
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی. استاد سوالی از حضورتان داشتم:استاد من سعی می کنم در عبادات مخلص باشم و در طول شبانه روز یک سری کارها را در راه خدا انجام میدم و دوست ندارم احدی از انها مطلع باشه؛ اما سر کار وقتی به وظایفم عمل می کنم -باتوجه به اینکه به لطف خدا از استعداد و توانمندی خوبی در کارم برخوردارم بدم نمیاد رئیسم بدونه مثلا فلان اقدام را من انجام دادم یا فلان مطلب را من تنظیم کردم، ته دلم خوشحال میشم که به خاطر اقدامات موثری که انجام میدهم مورد تشویق قرار بگیرم-البته نه اینکه مدام به این فکر باشم، با تحقیق روی روحیات و اخلاق و درونم فهمیدم که انگار بدم نمیاد رئیسم تشویقم کنه، (البته درمورد این آدم اینجوره)، استاد مدام با خودم درگیرم که خدایا! آیا باید در تمام احوال و کارها خالص باشم؟ یا در سرکار صرفا به وظایفم عمل کنم و حالا بدمم نیاد مورد تشویق قرار گیرم هم طوری نیست؟2.استاد سوال دومم اینه که سالها پیش یک روحانی می گفتن: نماز آمپر روحه و هر آدمی میخواهدبداند چقدر باخداست، پقدر به وعده های الهی یقین داره خلاصه چه بنده ایی به نمازش نظر کنه. استاد این حرف تاچه حد دقیقه؟اگه هست؛ چه کنیم نمازمون رو ارتقاء بدیم؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چه اشکال دارد که هم انسان برای خدا کار کند و هم در ازاء انجام وظیفه در سر کار انتظار داشته باشد ارزش کارش را بشناسند فکر نمی‌کنم این دو با هم منافات داشته باشد چون در عرض هم نیستند بلکه در طول هم‌اند 2- حرف درستی است برای بررسی بیشتر به ابتدای کتاب «آداب‌الصلواة» از حضرت امام خمینی«رضوان‌اله ‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید
3357
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی من از طریق دوست یزدی ام مباحث شما را شنیده ام . در شهر خودمان هم مباحث شما را کار کرده ام . در ضمن شنیدن چند جمله از بزرگانی همچون آیت الله جوادی آملی باعث شده نسبت به مسئله تعلق خاطر به دنیا حساس شوم . 1-سوال من این است که تعلق خاطر به دنیا و اموال و زینت آن دقیقا چه تعریفی دارد ؟ یعنی اگر چگونه زندگی کنیم تعلق خاطر به دنیا و مال آن داریم ؟ استاد عزیز ! سوالم را با مثالی روشن تر می کنم . از وقتی که به مسئله تعلق خاطر حساس شدم نسبت به وسایل شخصی خودم بی توجه شده ام. این مسئله اولا باعث گم کردن زیاد اشیاء دور و برم شده و دوما باعث رجوع آشنایان برای قرض گرفتن وسایلی که جنبه خیلی شخصی (مثل مسواک و ...) ندارد مثل ماشین حساب و کامپیوتر شخصی؛ شده است . ضرر مقوله اول که مشخص است و ضرر مقوله دوم از آن جهت است که خوف این دارم که استفاده ناصحیح از به طور مثال ماشین حساب یا موبایل یا لپ تاپ باعث کاهش عمر یا خرابی دستگاه شود . حالا سوالم را طبق این مثال دوباره می پرسم ؟ 1- الف -آیا میتوان تعلق خاطر نداشت و حواس پرت نبود ؟ یعنی مواظب کیف و انگشتر و وسایل بود ولی به آنها وابسته نبود ؟ چطور میتوان چنین حالتی را محقق کرد ؟ لطفا راهنمایی بفرمایید . 1-ب- آیا این خوف ضرر ناشی از تعلق خاطر است ؟ یعنی اگر چیزی به کسی قرض دادیم و ترسیدیم که مبادا به آن ضرر بزند به آن چیز تعلق خاطر داریم ؟ اگر پاسخ مثبت است آیا باید به تقاضای هر فردی که وسیله قرض می خواهد پاسخ مثبت داد ؟ البته میدانم که در دستگاه غربشناسی، ریشه تمام این مشکلات در غلبه روح تکنیک و سبک زندگی غربی است که زندگی ما را اینقدر پیچیده و وابسته به عناصر گوناگون کرده ولی با توجه به این که ما در زمانه ای زندگی می کنیم که کنار گذاشتن تکنیک ، تسلیم در برابر تکنیک است ، راه حلی مناسب همین دوران دهید . وگرنه تصدیق می کنم که اگر تکنولوژی نبود شاید اینقدر آشفتگی ذهنی بابت این قضیه نداشتم . 2- یک سوال فرعی هم داشتم و آن اینکه بعضی جوانان و گروه ها از کتاب های شما و حرفهایتنان به عنوان مرجع افکارشان اسم می برند . در شهرما هم این ها هستند . آیا شما با گروهی از این جوانان مستقیما در ارتباط هستید ؟ تشکلی ؟ هیئت مذهبی ؟ اگر ممکن است به همه سوال ها و اگر ممکن نیست به سوال «1» و« ا-الف» و «1-ب » پاسخ دهید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- عدم تعلق به دنیا یعنی هدف اصلی ما ارزش‌های دنیایی نباشد و زندگی در دنیا را بستری قرار دهیم برای زندگی در آخرت ولی در هرحال ما در زندگیِ دنیایی خود باید برنامه داشته باشیم و روی وسایل زندگی خود حساب باز کنیم تا در موقع نیاز به آن وسایل به مشکل بر نخوریم. در همین رابطه رسول خدا(ص)« می‌فرمایند: « اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا» برای دنیایت طوری باش که گویا همیشه زنده‌ای و برای آخرتت طوری باش که گویا فردا می‌میری. با توجه به این امر نمی‌‌توان در حفظ وسایل ضروری زندگی امروز سهل‌انگاری کرد و به بهانه‌ی بی‌علاقه‌گی به دنیا راحت آن وسایل را از دست داد. آری نباید بخیل باشید و نیز نباید بی‌پروا وسایل خود را از دست بدهید 2- مرجع افکار ما باید امام و رهبری باشند در کنار شخصیت آن بزرگان می‌توان از کتاب‌های بنده در جهت تبیین اندیشه‌ی آن عزیزان استفاده کرد. چون اسامی افراد در ذهن بنده نمی‌ماند نمی‌توانم جواب قسمت دوم سؤال شما را بدهم ولی بعضی دوستان ممکن است تلفنی سؤال کنند و بنده جواب دهم. موفق باشید
3334
متن پرسش
بنام خدا سلام بر استاد طاهرزاده . من پدرم از علاقمندان و شاگردان شماست ومن پسر سیزده ساله هستم به نظر شما اگر من هفته ای چند ساعت بازی کامپیوتری کنم بد است یا خوب است ومیخواهم بدانم بازی کامپیوتری چه بدیهایی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌خواهم بگویم جوانی در سن شما اهل بازی و سرگرمی نباشد ولی خودت می‌دانی اگر به بازی‌های کامپیوتری عادت کردی دیگر به‌راحتی نمی‌توانی از آن جدا شوی و دائماً ذهن‌ات مشغول می‌شود. در حالی‌که در بازی‌های بدنی مثل ورزش‌های رزمی و شنا و کوهنوردی ذهن‌ات به نشاط می‌آید و بدنت نیز قوی می‌شود. پدرتان از سر دل‌سوزی می‌خواهند طوری نشود که در سال‌های بعد ذهن شما از محتواهای علمی و معنوی خالی باشد. موفق باشید
3313
متن پرسش
سلام علیکم از محضرتون سوالاتی داشتم :1-علت احساس ضعف ونبودن شخصیت عزتمند در مومنان در جامعه امروزی چیست؟2-راه های جبران این نقیصه کدام است ؟3-ایجاد روحیه امید در خود ودیگران کدام است ؟یعنی به چه عواملی بستگی دارد ؟4-بنده از لحاظ روحی در ترس عجیبی نسبت به آینده به سر می برم وتاالان که 28سال از خدا عمر گرفته ام مدام در شک وتردید وعدم توانایی در تطبیق فکر وعمل خود می باشم هر چه بیشتر از معارف الهی را مطالعه می کنم ومی خواهم آن را با جامعه تطبیق بدهم ناتوانم وبیشتر موجب گیجی وسر درگمی می شوم خلاصه اینکه دچار گیجی فراوانی هستم وتقریبا تمر کزم را در حل مسائل از دست داده ام یعنی نمیدانم حق چیست وباید چگونه آن را اجرا کنم هم در امور فردی وهم در امور اجتماعی راهنمایی بفرمایید.ظاهرا این مطلب درست است که مادر این دنیا باید همیشه غصه دار باشیم؟بله؟خب با این غم چگونه باید برخورد کرد؟ یا علی .خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم ابتدا کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» را و سپس کتاب «بصیرت و انتظار فرج» را مطالعه فرمایید. موفق باشید
3300
متن پرسش
سلام استاد. من به مدت سه سال است که به علت مشکل جسمی و بیم خطرسازی روزه، نمی توانم روزه بگیرم. البته یکی دو روز از ماه رمضان را گرفته ام اما بسیار اذیت شدم، استاد این دو سه سال حس می کنم آنگونه که باید نمی توانم با خدا مرتبط شوم. عجیب جای خالی روزه را در زندگیم حس می کنم. البته اکنون که رمضان در تابستان است بسیار سخت شده، احتمالا اگر در زمستان بگیرم کمی راحت تر بشود گرفتولی در کل به علت تک کلیه بودن و سابقه سنگ سازی خانوادگی بیم ضرر وجود دارد. استادمن که نمی توانم از این فیض عظمای روزه بهره ببرم چه عملی را جایگزین آن کنم؟چه بکنم تا لطافت روحم برگردد؟حالاکه از روزه محرومم می فهمم که چقدر روزه در بندگی مثل کاتالیزور عمل می کند.حال که محرومم چه کنم؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاک ما بندگی خدا است، همان دینی که روزه را برای عده‌ای در ماه رمضان واجب کرده برای عده‌ای حرام کرده. بی‌خودی نگران این موضوع نباشید. لطافت روح را با رعایت اموری که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای عزیز مکارم‌الاخلاق متذکر شده‌اند به‌دست آورید. موفق باشید
3254
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز- بعضی از مردان از نظر فیزیولوژیکی از داشتن محاسن به شکل مطلوب بی بهره اند.1- آیا راجع به این افراد روایتی از اهل بیت وجود دارد؟ 2- اخیرا پزشکان مدرن، محلول هایی شیمیایی(که مثل همه داروهای شیمیایی بعضا عوارض جانبی نیز دارند) را برای رشد مو تجویز میکنند. برخی از دوستان از این محلول برای رشد محاسن خود استفاده کرده اند و نتیجه گرفته اند. نظر جنابعالی راجع به استفاده از این محلولها چیست؟ 3- آیا بطور کلی حل این معضل(؟)، کاری پسندیده است یا مذموم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم اشکال ندارد انسان در این مورد اقدام کند. موفق باشید
3223
متن پرسش
سلام استاد عزیزتر از جانم:‌چند سالی است که کاروان پیاده زایرن کربلای معلا با حضور 40نفر از مشهد مقدس راه میافتند و نزدیک دوماه در راه هستند. عده ای این شبهه را وارد می کنندکه این افراد متاهل هستند و طی این مدت همسرانشون معذب هستند واین سزاوار نیست که مردی زنش در خانه معذب باشد و شاید به گناه هم بیفتد و در عوض پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود. خواستن بینیم نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم کار متعادلی نیست مگر برای سفر واجب، مثل حج تمتع. موفق باشید
3190
متن پرسش
سلام علیکم. 1.شما در مبحث ده نکته از معرفت نفس فرمودید که ما با این مباحث می خواهیم کاری کنیم که خودتان استاد خودتان بشوید، حال سئوال این است ÷س در اینصورت نقش استاد چه می شود یا اگر ما مثلاًذیل اندیشه امام خمینی حرکت کنیم آیا دیگر استاد نمی خواهیم در حالی که امام فرمودند خودرو نمی شود مهذب شد انسان استاد می خواهد؟ 2.مباحث شما را پیگیری شدید می کنم ولی یک دلهره ای در من هست که مدام احساس می کنم این مباحث را شاید درست نفهمیده باشم اشکال کار کجاست؟ 3.دلیل اینکه شما ملبس به لباس روحانیت نشده اید چیست آیا در این لباس مقدس امر دین بیشتر نشر داده نمی شود؟ 4.کدام یک بهتر است:الف) بعد از سلام آخر نماز سه الله اکبر بگوییم و مشغول تسبیحات حضرت زهرا بشویم و بعد همه تکبیرهای انقلابی را بگویند ب) بعد از سلام بلافاصله تکبیرهای انقلابی را بگوییم و بعد تسبیحات حضرت زهرا را؟. پیشاپیش از زحمات شما پدر دلسوز کمال تشکر را می کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در رابطه با فهم خطورات ذهنی با تعمق در معرفت نفس می‌توانید آن خطورات را تفسیر کنید ولی در مورد الگوقراردادن حرکات و سکنات یک انسان متعالی موضوع در جای خود باقی است و بنده در این مورد عرایضی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مطرح شده را مفید می‌دانم 2- با حرکات و گفتار حضرت امام و علمایی مثل علامه و شهید مطهری و آیت الله حسن‌زاده و جوادی تطبیق کنید. 3- این را در جواب سؤال شماره‌ی 3171 عرض کرده‌ام 4- البته هر دو حال خوب است ولی من برای احوالات خودم حالت الف را می‌پسندم. موفق باشید
3165
متن پرسش
سلام استاد. وقتتان بخیر. من خیلی سعی می کنم برایم مدارج و مفاخر دنیوی مهم نباشدو...منتهی پدر من راننده است. انسان زحمت کشی که در جاده ها کار می کند روز عاشورا هم کلی برای امام حسین گریه می کند یا بقول خودش در جاده چقدر به یاد امام علی اشک می ریزدو... اما با توجه به اینکه در جامعه از رانندگان بد گفته می شود ومردم فرهنگ این قشر را پائین می دانند من سعی می کنم جایی عنوان نکنم که شغل پدرم چیست. در واقع از بس به خاطر شغل پدرم تحقیر شدم سعی میکنم کسی نفهمد من فرزند یک راننده هستم. با اینکه به لطف خدا تربیت خوبی داشته ایم اما تا بقیه شغل پدرم را می فهمند نگاهشان به من تغییر می کند. استاد آیا این بد است که من از شغل پدرم خجالت می کشم؟ یا آن را پنهان می کنم؟استاد یعنی اگر شما راننده بودید خجالت نمی کشیدید؟lممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اگر در ذیل شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» راننده و یا رفتگر بودم همان اندازه راضی بودم که سایر موحدین در سمت‌های دیگر اجتماعی از شغل خود راضی‌اند. شما هم با راحتی تمام بگویید شغل پدرتان رانندگی است و در مقابل طعنه‌ی بقیه نیز صبور باشید. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!