بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5562
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی وعرض خسته نباشید. استادمحترم یک طلبه مبتدی وقتی میخواهد به خواستگاری برود بهتراست چه چیزهایی رامطرح کند؟عقیده ام اینست که روحانیت باید ساده زیست باشند آیا این درست است؟آیا لازم است این موضوع درجلسه خواستگاری مطرح شود؟ به نظرشما اختلاف سن حدودا جقدرباشد بهتراست؟درشرایط امروزی با جه رویکردی ازدواج کنیم که ازسلوک دینی جانمونیم ودجار دنیا طلبی نشویم؟ اجرکم عندالله.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً طلبه باید ساده‌زیست باشد وگرنه چنانچه مشغول دنیا شود، فرصتی برای تعمق در دین پیدا نمی‌کند و باید به خواستگاری دختری برود که او هم ساده‌زیست است و اختلاف سن حدود 4 یا 5 سال خوب است رویکردش باید انقلابی و معنوی باشد. موفق باشید
5556
متن پرسش
سلام، با توجه به اهمیت ورزش و توصیه موکد مقام معظم رهبری به جوانان و تاکید شما ، به هدف ورزش که قوی کردن اراده جهت حاکمیت من آدمی بر تن اوست آیا هرگونه تحرکی با این هدف صحیح است.برای خانم هایی که بخواهند ورزش کنند چه ورزشی مناسب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگون تحرکی خوب است ولی امروزه باید به قصد ورزش‌کردن ورزش کرد، چه راهپیمایی و کوهنوردی و چه تنیس روی میز به طور مستمر و چه حرکات کششی، بالاخره باید در یک ورزش کلاسیک وارد شوید و بتوانید مستمراً کار را ادامه دهید. موفق باشید
5462
متن پرسش
با سلام استاد شرمنده ام این سوال را میفرستم وعذرخواهی میکنم راستش یه مطلب به ذهنم رسید عده ای از پسران و دختران جوان که مبانی فکری انها از صحبتهای حضرتعالی تغذیه میشود مجرد هستند ایکاش.... ایکاش شرایطی پیش میومد که این گونه افراد باهم....به هر حال هم کفو هستند ظاهرا و حداقل از لحاظ فکری .....جسارت این حقیر را عفو فرمایید
متن پاسخ
ه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که ای کاش شما آقایان جرأت می‌کردید و به میدان می‌آمدنیدو خانم‌ها هم آزاد از همه‌ی تقیّدات دنیایی زیر نظر والدین‌شان به سادگی تمام زندگی مشترک را با مرد هم فکرشان شروع می‌کردند. موفق باشید
5425
متن پرسش
سلام علیکم استاد 1. در مورد رهایی از کثرات و رسیدن به وحدت و آرامش تنهایی و درونی، چه راهکار عملی دارید؟ من خیلی از این مساله رنج می برم که حتا نمی تونم یک ساعت با آرامش خاطر درس بخونم تو تنهایی، انگار همه ش ی حس فرار دارم، بی قرارم از کتابای شما در این مورد زیاد خوندم و خودم می دونم مشکلم چیه، از شما راهکار عملی می خوام 2. آبا بر زیبایی و آراستگی زن و نمایش آن برای شوهر، (با توجه به تاکید دین بر این مساله) اثرات مثبتی از نظر سلوکی مترتب هست یا خیر؟ (مثلا اینکه خداوند حب جمال را در آن ها قرار داده، آیا نمی خواسته بذین شکل جمال خود را حلوه گر کند) آیا این مساله باغت توجه آن ها به ذخارف دنیوی نمی شود و مانع آن ها برای سلوک نخواهد شد؟ آیا توجه شوهر به جمال ظاهری زن، نشان از سطحی بینی مرد و پایین آوردن شان زن نیست؟ 3. اینکه زن -عموما و با توجه به انچه دیده ام- به دنبال جلب رضایت همسر است. مثلا از آشپزی و خانه داری و آراستگی خود تا اطاعت از شوهر به دنبال رضایت اوست، مانع رشد او و عدم توجه تام به رضایت خداوند نخواهد شد؟ چرا خداوند زن را -عموما و براساس آنچه دیده ام- اینگونه آفریده است؟ چه طور می شود ازدواج کرد اما توجه تام را به خداوند داد در عین حال همسر شایسته ای هم بود؟ آیا می شود از این ها (وظایف زن، خانه داری و...) -به طور تام و واقعا- رضایت خدا را طلب کرد؟ التماس دعا باتشکر پیشاپیش از راهنمایی تان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راه‌کار عملی برای رهایی از کثرات توجه کامل به خداوند است و این‌که بدانید تمام امور در مدیریت او است پس جایی برای دیگری نمی‌ماند که ذهن شما را به خود مشغول کند 2- آرایش زن برای شوهر اگر با این رویکرد انجام گیرد که نعمت‌های الهی را می‌نمایاند تا از یک طرف نشان دهد آمادگی در پرورندان فرزند را دارد و از طرف دیگر مأمور ایجاد آرامش در خانه است تا شیاطین به بهانه‌ی ارضای شهوت، زن و مرد را از مسیر بندگی خدا بیرون نیندازد. اگر زنان متوجه چنین رسالتی نسبت به خود و همسرشان بشوند نه‌تنها با نمایش زیبایی‌های خود برای همسرشان ازسلوکش باز نمی‌مانند بلکه به تعبیر امام صادق«علیه‌السلام» با مدیریت لذّات جنسی، مسیر صحیح شوق عبادت الهی را در خودش و همسرش ایجاد می‌کند 3- یک زن مؤمن در مسیر رعایت بندگی ازدواج می‌کند و در همان مسیر رسالت ایجاد آرامش در خانه را به عهده می‌گیرد. در کتاب «زن؛ این‌گونه باید باشد» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5433
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.با عرض سلام.1.استاد من به هیچ وجه نمی توانم ارتباط همسرم را با زن دیگری(هرنوع ارتباط شرعی)قلبا و عقلا بپذیرم.فارق از دلایل عقلی ای که دارم،وجود و دلم نمی پذیرد و برایم قابل تحمل نیست یعنی محبت و علاقه ام ناخوداگاه قطع می شود و احساسی ایجاد می شود که شرحش سخت است.شما در این مورد قبلا مطلبی را در سوال 2561 فرموده بودید،با این حال می خواستم بدانم من به دلیل داشتن این احساس نسبت به شوهرم گناه کارم ؟مگر عشق یگانگی نمی آورد؟2.من از همسرم قبل و بعد از ازدوج خواسته ام که جز من با کس دیگری ارتباط نداشته باشد، با این تعهدی که به من داده اند آیا ارتباط با دیگری، از طرف ایشان خیانت محسوب می شود؟3.اینکه خدا اجازه داده مردان ازدواج مجدد داشته باشند، آیا خدا رضایت همسر اول برای این اقدام را مورد نظر و اهمیت قرار داده یا خیر؟چون در قانون این مسئله آمده است.ممنونم از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این احساس یک احساس عالی نیست، چون همه‌ی افق زندگی خود را شوهر خود قرار داده‌اید و از این جهت جایگاه خود را در عالم درست تحلیل نمی‌کنید. در حالی‌که وسعت شما به وسعت اُنس با خدا است و در این راستا شوهرتان جایگاه خاص خود را دارد حال اگر بنا به ضرورت عقلی و شرعی لازم بود که سرپرستی یک خانم دیگر را به عهده بگیرد و آن خانم را تا مرز مادرشدن جلو ببرد، می‌توانید تحمل کنید و یک ذره هم از چشم‌تان نمی‌افتد بلکه احترام لازم را برای او قائل خواهید بود. مشکل آن است که هم برای مردان و هم برای زنان جایگاه همسر دوم مرد گم شده است. موفق باشید
5398
متن پرسش
استاد گرامی! سلام طاعاتتان قبول در خطبه 113 نهج البلاغه امام علی (علیه السلام) فرمودند: أسمعوا دعوه الموت آذانکم قبل ... . اگر این دستور امام را بخواهیم در زندگی خود کاربردی بکنیم و دعوت مرگ را به خودمان بشنوانیم چه کارهایی را باید انجام بدهیم؟ و برای اینکه در این راستا ساحتمان را عوض بکنیم لطف فرموده و ما را راهنمایی کنید و چند دستور العمل کاربردی به ما بیان کنید. بیانات شما بسیار متین و عالی است ولی قبول بفرمایید که کلی است و برای کسی که بخواهد مثلاَ از امروز شروع کند دقیقاَ نمی داند چکار باید بکند. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش حضرت علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمت‌اللّه‌علیهما»آن بود که تفکر را با ما در میان می‌گذاردند تا ما مناسب حال خودمان به کمک دستورات دینی جلو برویم. به نظرم این روش خیلی روش خوبی است از بنده نخواهید از این روش عدول کنم. پیشنهاد می‌کنم با حوصله‌ی زیاد جلد دوم کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را مطالعه بفرمایید تا جواب سؤال خود را از بهترین منبع عالم هستی یعنی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» بگیرید. موفق باشید 5399
5389
متن پرسش
سلام استاد، من ازدواج کردم و بچه هم دارم، پدر و مادرم به اسرار پدرم ماهواره گرفتند ، من واقعا خیلی خیلی سختم است برم خونه مادرم و بهشون سر بزنم. واقعا وقتی بهش فکر می کنم که برم خونه، حالم بد می شود. اصلا حالم بد می شود پدری را ببینم که دائما به بدن های عریان ماهواره می نگرد. استاد چه کار کنم ؟ همه وجودم می لرزده که پدرم را با وصفی که گفتم ببینم. یقین دارم که هیچ اثری نمی توانم روشون بگذارم. به نظرتون اگر دوماهی یکبار بروم خانه صله ارحام را به جا آوردم؟ اصلا به نظرتون وظیفه من در ارتباط با صله رحم خانواده ام با وصفی که گفتم چیست؟ و هم چنین غذاهایی که خونه می خورم یا احیانا هدیه ای که خانواده ام بهم بدن با وصفی که گفتم از نظر اخلاقی چگونه است ؟ اصلا آرامش ندارم به خاطر استفاده از مالی که صاحبش فقط سرگرم ماهواره است و به ابتذال ماهواره کاملا واقفم. سوال دوم این که مادر من خیلی مؤمن بوده ولی تحت تأثیر پدرم خیلی خیلی عوض شده و امیالش دیگر دینی نیست. پدرم ایشون رو گمراه کرده، دلم برای مادرم می سوزد ، به نظرتان با این سوزش دلم در این باره چه کنم؟ می دانم کاری از دستم بر نمیاد. تروخدا زود جواب بدهید. خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که رابطه‌تان را قطع نکنید ،از سر محبت بفهمانید که از وضع پیش‌آمده ناراحت هستید و به این جهت سرزدن‌های خود را کم کرده‌اید، بگویید شما که ماهواره دارید ما را می‌خواهید چه‌کار؟ ولی خوردن غذایشان و گرفتن هدیه‌شان اشکال ندارد. در هر فرصتی که پیش می‌اید به مادرتان تذکر دهید آیا نمی‌ترسید وقتی پای صحبت دشمنان اسلام بنشینید آرام‌آرام سعادت دنیا و آخرت‌تان را از شما بگیرند! موفق باشید
5383
متن پرسش
باسلام خانمی هستم که مدتی است در کلاس های اخلاق یکی از بانوانی که از شاگردان یکی از آیت الله های معروف و موجه که در وادی اخلاق فعال بوده و هستند شرکت می کنم .یک موضوعی که بین بانوان محجبه ی چادری مطرح می باشد این است که آیا استفاده از رنگ های غیر مشکی و رنگی البته رنگ ها ی غیر تند،زیر چادر اشکالی دارد یا خیر؟در احکام آمده که رنگ هایی که جلب توجه نمی کنند اشکالی ندارد ولی سخن استاد ما مبنی براین نکته است که ما خودمان متوجه می شویم وبدیهی است که پوشش رنگی داشتن زیر چادر به زیبایی زنان می افزاید حال اینکه باید از زیبا به نظر رسیدن(غیرعادی) در مقابل نامحرمان پرهیز داشت . من خودم به این نکته رسیده ام که ایشان درست می فرمایند برای موفقیت در سیر وسلوک باید رعایت های زیادی داشت،من اگر هم خودم با این قضیه کنار بیایم واز پوشش رنگی زیر چادر استفاده نکنم ولی اطرافیان وخانواده به زبان می ایند و اعتراض می کنند و من نمی توانم دقیق برایشان توضیح بدهم، چه باید کرد؟ 1)آیا تصور من درست است یانه؟ یعنی من درست فکر میکنم که برای موفقیت در سلوک اخلاقی به طور مثال باید از پوشش رنگی داشتن زیر چادر پرهیز کنم یا خیر؟ اگر درست فکر میکنم چه جوابی باید به اطرافیان بدهم 2)حال اینکه استفاده از رنگ مشکی زیر چادر شاید موجب افسردگی شود 3)واینکه اطرافیان ما وجهه ی خوبی از دین را دریافت نکنند و اسلام را دینی خشک وسخت ودور از زیبایی های معمولی زیر سایه ی استفاده از رنگ های متنوع ( غیر زننده)در پوشش بپندارند و نوعی دفع در آنها پدید آید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از بعضی خواهران متدین پرسیدم می‌فرمودند این طور نیست که صرف استفاده ار روسری و یا مانتوی غیر مشکی مشکل ایجاد کند، مشکل در رنگ‌های تند و یا طرز پوشیدن آن است. در هر حال شاید بستگی به خودتان دارد چون موضوع از نظر فقهی اشکال ندارد. موفق باشید
5384
متن پرسش
باسلام من معنی حدیثی که از سیده ی بانوان دو عالم علیها السلام است را نمی فهمم مبنی براینکه بهتر است زنان مردی را نبینند ومردان هم زنی رانبینند ..ایا معنایش این است که جنسیت آدم ها در برخورد های بین نامحرمان بروز نداشته باشد و بعد انسانی افراد بروز داشته باشد یا اینکه نه زنان مردان را نبینند ومردان نیز زنان را ؟! اگر اولی صحیح است میخواهم بدانم آیا این واقعا در عمل اتفاق می افتد یا خیر .. یک زن هرچقدر هم بروز زنانه و جنسیتی نداشته باشد باز هم یک زن است و مورد توجه است ومردان به او توجه دارند پس آیا نمی توان گفت با تناقض روبروایم از طرفی می گویند با حجاب و بدون بروز جنسیتی در جامع حضور داشته باشید از طرفی هم یک زن نهایت تلاشش را بکند که در جامعه بروز انسانی داشته باشد نه جنسیتی ،باز هم مردان به او نگاه جنسیتی خواهند کرد،یعنی یک زن در هرصورت یک زن است هرچند که متخلق به رفتار اسلامی و ایمانی باشد ، نمی دانم شاید هم دچار تفکرات طالبانی شده ام چه کنم وقتی من به چشم خودم می بینم که واقعیت جامعه چیز دیگری است وبه یک زن محجبه ی باوقار متین که بدون بروز جنسیتی می خواهد یک فعالیت اجتماعی داشته باشد یا در دانشکاه رفت وآمد کند و.. بانگاه جنسیتی روبرو است .من دچار تناقض شده ام نمی دانم چه کار باید کرد آیا زنان بروند حوزه تا مصون باشند ؟!یک زن اگر بخواهد سیرو سلوک داشته باشد یعنی روحش را از آفات مصون بدارد باید از جامعه دور باشد تا از این نوع نگاه ها مصون بماند؟!پس حرف آقا چه میشود ؟!آقا هم نظر اول را دارند یعنی بروز انسانی باید افراد داشته باشند نه جنسیتی..ولی واقعیت جامعه اینگونه نیست یا من به اشتباه واقعیت جامعه را اینگونه می بینم ،راهنمایی بفرمایید.2) اینکه میگویند حضرت زهرا سلام الله علیها بنا به ضرورت از خانه بیرون آمدند و به مسجد رفتند و یک فعالیت اجتماعی این چنینی داشتند..اگر آن موقع شرایط الان جامعه ی مارا داشت آیا بانو بازهم وارد یک سری ازفعالیت های فکری فرهنگی که نیاز به حضور در جامعه است می شدند ؟!اعوذ بالله از این سوالهایم !چه کنم که فکرم مشغول است در رابطه با حضوردر جامعه و فعالیت اجتماعی. باتشکر. حلال بفرمایید وقتتان را میگیرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شما سعی نداشته باشید بدون بروز جنسیتی وارد جامعه شوید دیگر به شما مربوط نیست اگر مردی باز نگاه جنسی داشته باشد، دیگر شما مسئول ایجاد آن نگاه نیستید و همین‌طور که می‌فرمایید شرایط تاریخی ما دیگر اجازه نمی‌دهد مثل زمانی زندگی کنیم که معنا نمی‌داد یک زن در جامعه حاضر شود. نظرتان را به صحبت‌های حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جلب می‌کنم که می‌فرمودند: «ما مفتخریم‏ که بانوان ما و زنان پیر و جوان و خرد و کلان، در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیت‏هایى که توطئه‏ى دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‏ها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى از آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‏ اند».چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید از نظر دانشمند اسلامى و یک اسلام‏شناس واقعى مثل حضرت امام‏ خمینى‏ «رحمةاللّه‏ علیه» اولًا؛ حضور فعال زنان در صحنه‏هاى فرهنگى و نظامى یک افتخار محسوب مى‏شود. ثانیاً؛ مقابله ‏ى زنان را در مقابل توطئه‏ هایى که مى‏خواهند آن‏ها را منزوى کنند یک کار بزرگ و ضرورى مى‏دانند. موفق باشید
5386
متن پرسش
سلام استاد گرامی. برایتان آرزوی سلامتی و تندرستی و توفیق در بندگی می نمایم.استاد مطمئن هستم دختران مذهبی زیادی این سوال را دارند؛ که پاسخ شما می تواند ایشان را راهنمایی کند. استاد من دختری هستم که سعی دارم در مسیر مذهب حرکت کنم؛ پوششم اسلامی است و سعی دارم مرتب و با سلیقه در جامعه حضور یابم. در برخورد بانامحرمان سعیم بر این است که برحسب ضرورت با ایشان هم کلام شوم.اما خیل از افراد معتقدند بای این که بتوان یک ازدواج موفق داشت بایستی به مرد مقابل احساس تایید بدهید؛ مثلا یعنی بر فرض من از کارها و اقدامات همکار مرد خود تعریف کنم و مثلا بگوی: وای آقای فلانی چه باسلیقه هستید شما و یا مثلا چقدر شما در زمینه کامپیوتر توانمند هستید و یا چه متن زیبایی نوشته اید و قس علیهذا و نیز از احساس خودم بگویم؛ مثلا چقدر رنگ لباستان دوست داشتنی است و ...در صورتی که در حد و حدود ارتباط زن و مرد گمان نکنم این ارتباط درست باشد(درست است شاید گناه هم نباشد اما حداقل حجاب می شود برای انسان)؛ اما در هر صورت آنچه بیش از هرچیز در جامعه در زمینه ازدواج مشاهده می شود این است که مردان امروز، تا یک سیگنال مثبتی از طرف دختر مشاهده نکنند پاپیش نمی گذارند؛ و اگر دختری صرفا باوقار و متین باشد و محجوب و...تا زمانی که از خود یک نشانه تایید ارتباط را صادر نکند، کاندید ازدواج واقع نمی گردد؛ باور بفرمایید دختران مذهبی زیادی به همین علت ازدواج نکرده اند؛ و عوضش دخترانی که کاری به این حد و مرزها ندارند ازدواجهای موفقی(علی الظاهر) داشته اند.استاد من سوالم این است آیا برای رسیدن به امری حلال(ازدواج) می توان از طرق حرام یا حداقل شبهه ناک(مثل همین که با آقایان وارد یک فضای احساسی ) اقدام نمود؟اکنون برخی از دختران مذهبی هم دارند همین گونه رفتار می کنند؛ یعنی مثلا با همکارشان که صحبت می کنند در حین کار از نوع تفکرات و دیدگاههای خود و نیز اینکه در دنیا از چه چیزهایی لذت می برند و ...صرفا به قصد ارائه نمودن خود برای جلب نظر طرف مقابل، گفتمان می کنند.یا در ساعات غیرکاری نیز تلفنی با فرد صحبت می کنند و یا از طریق ارسال ایمیل (نه ایمیل عاشقانه بلکه ایمیلهای معمولی، تا از این طریق در فضای فکر طرف مقابل قرار بگیری)آیا این کار درست است؟اینها حجاب ارتباط انسان با خدا نمی شود؟من به دلم که مراجعه می کنم می بینیم دلم رضا به این کارها نیست و معتقدم باید موقر خوب و تمیز و محجب بود؛ هرکس انسان را بخواهد خودش پاپیش می گذارد و اینکه من یک ارتباط را فعال کنم و از آن طریق زمینه ازدواج را فراهم کنم را اصلا نمی پسندم. از یک طرف من هیچ به قول شما قسمت جنبان هم ندارم و از سوی دیگر خداوند نیز در این زمینه گشایشی حاصل نمی کند. استاد نظر شماچیست؟من دوست دارم نظر حقیقی شما را در این خصوص بدانم؛ نه اینکه کلی و مبهم بگویید که هرنوع برداشتی بشود از آنکرد و در عین حال به پاسخ صائبی نرسم. سپاسگزارم از لطف و حوصله شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که وظیفه‌ی یک خانم آن است که سعی کند در مقابل خواستگار خود تا حدّی زیبایی‌های خود را بنمایاند و خود را خیلی نپوشاند تا به خواستگار خود در انتخاب کمک کرده باشد، چه اشکالی دارد اگر یک خانم با مرد مناسبی روبه‌رو شد به روشی که شرع اجازه می‌دهد و در حدّی که به طرف مقابل کمک شود که اگر مایل است از او خواستگاری کند به قول شما سیگنال مثبتی نشان دهد و بقیه را به عهده‌ی خدا بگذارد. نباید خواهران طوری عمل کنند که جوانان فکر کنند اگر با خانم‌های مذهبی زندگی کنند دائماً باید حمد و سوره بخوانند. موفق باشید
5382
متن پرسش
باسلام استاد دختری 22 ساله هستم میخواسنم ارشد در رشته ی جامعه شناسی شرکت کنم تا درراستای انقلاب اسلامی تمدن زایی اسلامی کمکی کنم استاد من به شدت احساس میکنم دررابطه با نامحرم دینم درخطراست یعنی مشکلم این است که در ارتباط با نامحرم آن هم رابطه ای که در حد ضرورت و در چارچوب اسلام است دچار مشکل هستم یعنی مثل بقیه ادم ها که زن و مرد برایشان فرقی ندارد و بعد انسانی افراد برایشان مهم است ،من اینگونه نیستم.احساس میکنم شاید دینم درخطر باشد نمیدانم ایا وسواسی شده ام در این زمینه یانه .اگر من احساس خطر کنم چه باید کنم دانشگاه نروم؟التماس دعا_ایمیلم مشکلی داشت که آدرسش را ذکر نکردم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر دین انسان از همه‌چیز مهم‌تر است در چنین مواردی باید در شرایطی که احساس می‌کنید دین‌تان به خطر می‌افتد به هیچ‌وجه وارد نشوید، إن‌شاءاللّه به برکات فوق‌العاده بهتری می‌رسید. موفق باشید
5336
متن پرسش
بسمه تعالی.سلام علیکم.این مطلب درست است که نظام اسلام بر تک همسری است،و ازدواج مجدد یا موقت برای حل مشکلات درصدی از جامعه است؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید
5258
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانمایه و آرزوی صحت و سلامتی. استاد یکی از مشکلات و دغدغه‌های عمیق بنده که بخصوص نمود آن در این مراسم‌های به اصطلاح افطاری به شدت برایم رخ نمود، جوانان وحتی میان‌سالان و افراد مسنی هستند دیگر در صحبت‌هایشان بی‌رحمانه همه چیز را زیر سوال می‌برند. از روزه و ماه رمضان گرفته (البته ماهواره و متاسفانه بعضی موارد داخلی خودمان از جمله مثلا فتوای آقای شبیری زنجانی در ساختارشکنی روزه داری بی تاثیر نیست) تا حتی معاذاله وحیانی بودن کتاب آسمانی و ... البته بحث‌های مطرح شده عمیق نیست ولی شدیدا در حال گسترش است. از طرفی دلم می‌سوزد و مواردی را مطرح می‌کنم ولی با توجه به اینکه مطالعه عمیقی پشت آنها نیست، صرفا به مباحثاتی بیهوده منجر می شود. بحث صله ارحام و نزدیکی افراد هم مطرح است. واقعا در این جلسات چه می‌توان کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما نباید قطع رحم کنیم، اگر آمادگی داشتند و جنابعالی هم توان روشن‌کردن موضوع را در خود دیدید موضوع را برایشان روشن می‌کنید. در مورد فتوای مذکور نیز شایان ذکر است اولا اگر یک مجتهد نظرش را مستند به منابع اسلامی نقل کند، نبایستی به فتوا اعتراض کرد (البته بنده نفیا و اثباتا در مورد مجتهد بودن فرد مورد نظر و صحت و بطلان نظرشان تخصصی برای نظر دادن ندارم) ثانیا: فتوای مد نظر شما از جناب آقای بیات زنجانی است نه از آیت الله شبیری زنجانی که از مراجع تقلید مورد تأیید جامعه‌ی مدرسین می‌باشند. موفق باشید
5199
متن پرسش
سلام استاد گرامی. من خواهشی از حضرتعالی داشتم که امیدوارم به صلاحدیدتان عملی بفرمایید. استاد؛ در آقایان مذهبی و حتی شاگردان شما، بعضا مشاهده می شود در بیرون از خانه خوش اخلاقند اما با همسرشان مثل شمر برخورد می کنند. نگاهی کاملا از بالا به پایین و چون غالبا مذهبی ها در امر انتخاب همسر هوشیارند؛ زنانی مطیع، مهربان و ...دارند(معمولا) با این وجود به این بندگان خدا زور می گویند. حتم دارم اگر خدا از اون زنای ان چنانی پرتوقع و افاده ای نصیبشان می کرد که تا به خانم بگویند بالای چشمت ابروست با یک جیغ بنفش حالشان را جا می آورد؛ این آقایون عزیز جرئت این کارها را که نداشتند؛ هیچ تازه خانوم را روی تخک چشمشان می گذاشتند. اما بهرحال برخی از این برادرای مذهبی تا می تونند به جان این خانومهای خوب خودشان نق زده و سرشان داد می کشند و بداخلاق و بدخلق و بدقلق اند. استاد کار به جایی رسیده که خیلی ها در سفارش برای ازدواج می گویند: اگر یک جوان معمولی آمد خواستگاریتان بهتر است قبول کنید چون معمولی ها، خوش اخلاقند اما مذهبی(بعضا)، بدخلقند و اخلاق ندارند. ببینید استا؛ عزا چه عزایی است که مرده شوره هم گریه می کند؛ خود مذهبی ها می گن، با بعضی این مذهبی ها ازدواج نکنید چون اساس زندگی خوب اخلاق است. استاد عزیز؛ من نمیدانم آقایون محترم دین محور ما، چه برداشتی از قرآن دارند؛ از کدام سوره و ایه و روایت بله اینجا رسیده اند که نباید به زن روداد و ...؟به خدا دلها باید بسوزد برای پیغمبری که برای مکارم اخلاق مبعوث شد و پیروانش اینهایند. چشمها بگرید برای پیامبری که از بزرگترین محاسنش که در قرآن تقدیر شده اخلاق خوشش است و مدعیان پیرویش با زن و بچه شان اینقدر خشونت می کنند.استاد جان؛ لااقل شما سرکلاسهایتان به این برادران محترم تذکر دهید بلکه آنها نیز به گوش سایر مذهبی ها برسانند تا گامی برداشته شود در راه اصلاح اخلاق آقایان مذهبی.(البته همه ایشان بدخلق نیستند؛ خیلی هایشان هم انصافا خوش اخلاقند ولی حالا آنهایی که بدخلقند). استاد باور بفرمایید اگر یک جلسه آداب همسرداری برای آقایان بگذارید و به ایشان بگویید این مشتهای گره کرده، این دندانهای به هم فشرده و این اخمها و ترشرویی ها را نثار دشمنان و کفار کنید نه زنانتان؛ خیلی سودمند خواهد بود. خدا خیر دنیا و آخرت را به شما دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤالی تحت عنوان «وای از دست این مریدها» عرایضی داشتم. حقیقتاً همین‌طور که می‌فرمایید حالا که شیطان نتوانست بعضی از برادران را از دین و عقاید حقه منصرف کند از اخلاق فاضله محروم کرد در حالی‌که باز تأکید می‌کنم برکات دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در صورتی به مسلمانان می‌رسد که با خُلق محمدی همراه باشد. به نظر بنده آخرین مرحله‌ای که امروز برادران مذهبی باید طی کنند تا راه به سوی خدا برایشان گشوده شود برخورد خوب با همسرانشان است، از این طریق از بسیاری از دام‌های شیطان رها می‌شوند. موفق باشید
5203
متن پرسش
سلام اساد--اول باید بابت این همه لطفتان و بزرگواریتان که با چنین شخصیت علمی و کارها و وظایف بزرگتان پدرانه پاسخ سوالهای هرچند بی مقدار ما را می دهید از شما تشکر کنم و عرض کنم دعاگویتان هستم همیشه--استاد من از پاسخ هایی که شما به دیگران داده بودید اینگونه برداشت کردم که برای ازدواج نباید دنبال شخص آرمانی باشیم و همین که طرف بنای دینداری دارد و ولایت فقیه را قبول دارد کافی است--ولی فکری بین بچه مذهبی ها هست که فقط میخواهند با کسی زندگی کنند که از لحاظ دغدغه های انقلابی داشتن و تلاش در راه ظهور امام زمان و خودسازی حداقل هم سطح خودشان باشد--نه یک انسان معمولی با دغدغه های روزمره--این ایرادی دارد از نظر جنابعالی؟ و دیگر اینکه اگر پدری موافق ازدواج فرزند مثلا تا 26-27 سالگی نباشد آیا باید اطاعت کرد یا حتی با وجود نارضایتی ایشان ازدواج کرد؟( اگربتوانیم جلوی گناه را بگیریم هرچند سخت چطور؟)-- و سوال آخر اینکه خیلی شنیده ایم ازدواج فقط تقدیر است این تا چه حد درست است؟ جای دعا و توسل در ازدواج کجاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرضم آن بود که خیلی به دنبال همسر آرمانی نباشید اگر تا حدّی قابل قبول بود و با اصل انقلاب و ولایت فقیه موافق بود زمینه‌ی رشد را دارد، هرچند هرچه خوب‌تر باشد بهتر است 2- در این موارد باید به موقعیت خودتان نگاه کنید و نه نظر والدین 3- به قول قدیمی‌ها ازدواج تقدیر است ولی تقدیرجُنبان هم می‌خواهد تا آن تقدیر ظهور کند. موفق باشید
5154
متن پرسش
سلام لطفا به سوالی که پرسیدم با نام عادت زده جواب بدین خیلی میخوام بدونم شما چجور بین ازدواج وادامه تحصیل اونم برای کسی که بی نظمی وتنبلی کرده وعقب شده جمع میبندید اجرتون با مادرم حضرت زهرا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله با برنامه‌ریزی و قراردادن هرکاری در جای خود کار جلو می‌رود. موفق باشید
5138
متن پرسش
سلام - تو سه چار سال اخیر ارادت قلبی نسبت به استاد طاهر زاده بخاطر خوندن بعضی کتابها وگوش کردن بعضی فایلها از ایشون برام حاصل شده-بعد از خمینی کبیر این یگانه ابر مرد عصر غیبت کبری (الله اکبر!) اگر بخوام 5-6نفر را نام ببرم که درشکل گیری شخصیت دینی واخلاقیم تاثیر داشتند یکیش اصغر طاهر زاده است وچه دلنشین حرف میزند این مرد خدا.هر چند که من هرگز دربرابر اندیشه های ایشون تسلیم نخواستم باشم وازاد اندیشی وعقل را تعطیل نکردم وحرف امثال عبدالله جوادی وامام خامنه ای برام حجت بوده تو مسائل دینی وسیاسی-( بعد علامه حسن زاده، مصباح وجوادی را جامع علوم عقلی ونقلی وقابل اتکا میبینم وبس.هرچند تعطیلی فکر وتبعیت محض را اینجا هم جایز نمیدونم- خدا رحمم کنه با این غرور وخودمحوری)بماند مشکل بزرگی دارم که در نگاه اول بزرگ بنظر نمیرسد باید هر کس خودشو تو شرایط من بذاره تا بفهمه این مسئله که بخاطر بی نظمی در مقطعی از زندگیم درست شده خاص است و بعیده کسی به این شرایط مبتلا باشه(عشق به ادامه تحصیل با وجود بی پولی وسن بالا) خواهش میکنم جواب بدین هرچند فکر میکنم جوابی وراه حلی نداشته باشه از سال کنکور افت کردم کنکور ندادم (80)میگفتم من بهتر ازاین حرفام که برم کنکور راخراب کنم باید سال بعد کنکور بدم وبرم فلان دانشگاه -بخاطر این غرور و خود محوری تو تصمیم گیری خیلی دچار مشکل شدم الانم به همین علت اینجام هرچند تصمیمم را گرفته ام اما... پدر ومادرم حریفم نشدند ببرندم پیش روانپزشک یا مشاوره برای بهبود افت تحصیلیم-میگفتم هرکسی باید خودش مشکل خودشو حل کنه-مشاور سیخی چند.(متاسفانه) سال بعد امتحان دادم81 وفقط یکی دوماه خوندم افتادم پیام نور (ازش متنفرم) رشته فیزیک از همون 18سالگی هدف تحصیلیم کاملا مشخص بود فیزیک وفیزیک وفیزیک تا بالاترین مقطع ودیگر هیچ. از اون سال تا چند سال بعدش همچنان افت داشتم چون دانشگاه مورد نظر من نبود وکار هم میکردم دوسال بعد آغام(پدر) فوت کرد سال 83 -در این مدت وتا سال85 کانون زبان ایران را تمام کردم وزبانم را تا حد تسلط نزدیک کردم تنها امیدواریم به این بود که تو کنکور ارشد انتقام خودم را از خود تنبلم میگیرم- امثال استاد شایق-اصغر طاهرزاده-فاطمی نیا-علامه حسن زاده-بهاالدینی -شعرانی وقاضی واستاد ما علامه طباطبایی خیلی وقت مرا گرفتند وخدا راشکر اینا وقت من را گرفتند نه قلیون وپاسور وحقه بازی ودختربازی-اما متاسفانه جمع نبستم بین درس وکار وساختن مبانی قوی دینی- افراط تفریط افراز تفریط (هم تو دنیا هم تو آخرت) لنگان لنگان اومد تا 86 -87 در این مدت حتی یکی دوسال به همه چی شک کردم مثل غزالی- حتی بخدا چه برسه به موالی ومعشوق هایمان ائمه معصومین-ولایت فقیه که جای خود را داره -اینم گذشت وبنظرم توحیدم قویتر شد وامامت و ولایت -هرچند دیگه مثل 20سالگیم برای امیرالمونین باشنیدن نامش اشکم جاری نمیشه وندبه هام مثل ابتدای جوانی با عشق واشک همراه نیست وبجاش تمرکز برای کسب ماشین وخونه وزن خوب وپول وموفقیت تحصیلی است تا خود حضرت حجت وخود خدا. بماند سال 87 کنکور ارشد دادم- واحد هم داشتم نتیجه خوب نبود چند واحد مونده رها کردم رفتم خدمت میخواسم بعد خدمت از نو کنکور بدم سراسری-به هرحال بعد دوسال برگشتم و تموش کردم(اینم از کرامات من وپیام نوره که میشه -2010سال درس را طول داد) نزدیک دوسال سر کار بودم حقوقم روز به روز بیشتر میشد وارتقا پست میگرفتم اما یک لحظه از هدفم دور نمیخواسن بشم حداقل تو فکر -بالاخره با هزار مکافات وبهانه استعفا دادم(اینقد خوب بودم اونجا که تا استعفا میدادم مبلغی به حقوقم اضافه کیردن ونمیذاشتن برم) نشستم تو 28سالگی(پارسال مهر) برای ارشد 5ماه تو خونه خوندن-خیلی سخت بود اما به لطف خدا واستجابت دعای پیسن عرفه وشب 23ام تمام سالهای گذشته ام نتیجه خوب بود-وخیلی خوب قبول شدم نتیجه تا شهریور میاد در حالیکه من به لطف خدا ان شا الله روزانه امیرکبیر یا روزانه بهشتی یا تربیت مدرس قبول میشم تو گرایش مورد نظر خودم(اتمی مولکولی) حالا مشکل من چیه؟ 29سالمه- زن ندارم پول ندارم خونه ندارم ماشین ندارم اما از اون طرف خودم را به چیزی که سالیانی دراز حسرتشو میکشیدم(خوندن فیزیک تو دانشگاه تراز اول ایران) نزدیک میبینم اما خیلی دیر!!! فشار خانواده واطرافیان برای ازدواج زیاده رها کردن کار تو این سن وسال و وجود گرانی ها اونم دم ازدواج اراده فوق العاده ای میخواد (ومیخواست) الان مادرم میگه حداقل داماد بشو برو تهران دنبال درست اما مگه میشه؟ چه خرجی ؟ چه پولی؟ چجور هزینه زندگیم تامین کنم؟ نظر شما چیه که دوسال دیگه صبر کنم وتو32سالگی ازدواج کنم (سال اول دکتری) یا اینکه دلو به دریا بزنم وبا توکل برخدا (درحقیقت تفویض امر)داماد بشم ودرس هم ادامه بدم(که تقریبا با توجه به فوت پدرم وعدم پشتیبان مالی محاله مگر خدا بخواهد) یا شایدم توصیه به انصراف از ادامه تحصیل دارید که البته محاله من پذیرا باشم ولو اینکه هرگز ازدواج نکنم اما بابد به هدفم برسم و خواهم رسید ان شاءالله منتظر راهنمایی شما هستم-خیلی حرف زدم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عقلم به کارهای شما نمی‌رسد، مگر نمی‌شود در کنار فوق لیسانس و دکتری یک کاری هم داشت و یک زندگی ساده را اداره کرد؟ موفق باشید
5105
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار و آزاد اندیش و صبور من. استاد، واقعیت این است که شوهر من علارغم این که همیشه مدافع حرف های رهبری و احمدی نژاد در مسائل حجاب است اما متأسفانه به روش خیلی طالبانی با من برخورد می کند و الان چند وقته که با هم هیچ حرفی نمی زنیم . اذان که می شود به جای خواندن نماز مغرب و حاضر شدن سر سفره افطار، نماز مغرب و عشا را با طول و تفسیر به جا می آورد و گاهی هم میره مسجد ، و با من خیلی تند برخورد می کنه که چرا نمی تونم نماز رو قبل از افطار بخونم، من واقعا به خاطر ضعف جسمانی و این که خیلی ضعیف هستم نمی تونم قبل از افطار نماز بخونم و همین طور بعد از سحری هم تا یک ربع نمی توانم نماز صبح بخونم چون سحرها آب زیاد می خورم . همسرم سر من داد می کشد که چرا گاهی نمی رسد نماز اول وقت برود مسجد ، درحالی که به نظر من مقصر خودشه. بارها به خاطر این که من مقنعه ی مشکی سرم نمی کنم سر من داد کشیده درحالی که قبل از خواستگاری هروقت از من می پرسید حجابتان چگونه است ، من بهشون می گفتم همین طوره که الآن می بینید و حجابم از قبل بهتر هم شده و بیشتر از حد فقه و حد شرعی را همیشه رعایت می کنم. همین امروز صبح به خاطر این که یک لحظه باد اومد و چادر من اندکی رفت کنار و شلوارم پیدا شد به من توهین و بی احترامی کرد و تو خیابون من رو زیر سوال برد. استاد از نظر اسلامی ، نماز و روزه ی کسی که به خاطر 5 دیقه دیر و زود شدن نماز همسر مؤمنش را بسیار سرزنش می کندو با داد و فریاد هر توهینی که دلش می خواهد به همسرش می کند درست است ؟؟؟ استاد طول دادن نمازها هنگام افطار درست است ؟ استاد من واقعا انگیزه ی خوب شوهرداری کردن رو ندارم ، با این که همسرم می دونه که مقصر خودشه ولی چند روزه با من حرف نزده. استاد اگر من همسرم رو تحمل کنم و به طرفش نرم نماز و روزه هام درسته ؟؟؟ بالاخره همیشه گفتن مرد نیاز است و زن ناز . برا همین وقتی مقصر همسرم است من سختمه برم نازش رو بکشم. فقط میخوام مطمئن بشم که نمازم قبوله یا خیر ؟؟؟ بی زحمت یک نصیحتی هم به شوهر متشرع و مذهبی و مؤمن من که سال هاست بحث های شما رو کار کرده ولی نمی دونم چرا قهرهای طولانی مدت با من می کنه ، بکنید بلکه وقتی سایت شما رو می خونه این سوال رو ببینه و متنبه بشه. استاد خوب شوهرداری کردن به چه معنیه ؟ به این معنیه که باید برای مرد بداخلاق و خشن و خشک و سردی مثل همسر من غذا درست کرد و دستش را بوسید ؟؟؟ اگه به این معنیه ، کسانی که این حرفارو قبول ندارن خیلی هم اشتباه فکر نمی کنند.استاد واقعا چرا من باید برای شوهری که هیچ وقت سر سفره ی افطار حاضر نمی شه ، غذا درست کنم ؟ درحالی که من توی یک روایت خواندم نماز کسی که دیگران منتظر او هستند باطل است. استاد یک مزاحی هم با شما بکنم ، به نظر من بهتر است به جای تدریس و تفسیر قرآن و شرح دعاها برای مردم و ... ، بروید به کارهای خودتان برسید چون علارغم برخورد مهربانانه ی شما با همسرتان که من شاهدش بودم، و دیگر برخوردهای آزادمنشانه ی شما، کسانی که پای درستان حاضر می شوند ، نه تنها بهتر نمی شوند بلکه چون ظاهر حرف های شما رو می گیرن بدتر هم می شوند ، یک نمونه اش همسر من است. نمونه ی دیگرش همسر دوستم است. آدم های متشرعی که فقط در حرف و در برخورد با دیگران حقیقت اسلام رو قبول دارن اما در برخورد با خانواده شان ، اسلام طالبانی را می پرستند و به راحتی به همسر و فرزندانشان خصوصا همسرشان خشونت و توهین نشان می دهند. واقعا شما چه امیدی دارید که تدریس می کنید ؟ درصورتی که من دیدم حجاب خانوم شما خیلی خوب و با وقار و البته خالی از تعصب های جاهلیت است و شما هم به ایشون توهین نمی کنید و از ایشون متشکر هم هستید. کاش همسران ما حداقل خانوم شما رو می دیدن که بیش از این به ما سخت نگیرن.. ببخشید که حرفم طولانی شد فقط یک سوال دیگه هم دارم، این که من تو این چند روز فهمیدم چقدر به همسرم وابسته هستم، برای آزادی از این وابستگی چه باید کرد ؟ کتابی معرفی بفرمایید برای رهایی. و بفرمایید آیا بندگی خداوند بدون ناز شوهر عصبانی و سرد را کشیدن درست است یا خیر. خدا به شما کمک کند در راستای عروج خودتان و هدایت ما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: من که نمی‌دانم شما چه کسی را می‌گویید ولی اَمان از دست این مریدها که شما وصف کردید و خدا به داد من برسد اگر این‌ها با گفته‌ها و نوشته‌های بنده به این روحیات گرفتار شده‌اند. در بحث سوره‌ی روم داستان آن اصحابی را که همسران خود را رها کردند و به عبادت پرداختند و رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به شدت ناراحت شدند را عرض کردم. به همسرانتان بگویید تا خلق محمدی پیدا نکنید عباداتی که بر اساس دین محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» انجام می‌دهید نتیجه نمی‌دهد. سعی کنید همدیگر را درک کنید و علاقه‌ای که خداوند نسبت به همدیگر در قلبتان انداخته است را زیر پای شیطان و نفس امّاره از بین نبرید. اگر در آشتی‌کردن پیش‌قدم شوید، در ورود به بهشت پیش‌قدم می‌شوید. توصیه‌ی بنده به آقایان این است که اساس را در زندگی خود بر آن بگذارید که هرگز به همسران خود کوچک‌ترین تندی نکنید، اگر هم می‌خواهید اشتباهاتشان را تذکر دهید با محبت این کار را بکنید. این است خلق محمدی. چرا می‌خواهی آن وابستگی که خداوند به همسرت ایجاد کرده است را از بین ببری، از آن استفاده کن و در حفظ خانواده و محبت به شوهرت پیش‌قدم شو تا هزار برابرِ نمازهای شوهرت به قرب الهی نایل شوی. موفق باشید
5079
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز اینجانب یک خانم هستم که رشته ام روانشناسی است و حدودا سه سالی است که پیگیر مباحث جنابعالی هستم. در یک سال اخیر تلاش هایی در جهت ادامه تحصیل در خارج از کشور انجام دادم و امسال شرایط ادامه تحصیل در مقطع دکترا در کشور آمریکا برایم فراهم شده است و حدودا تا کمتر از یک ماه آینده باید کشور را ترک کنم. شرایط عالی است و به لطف خدا موفق به دریافت بورس کامل از دانشگاه مقصد شده ام. اما از حدود دو ماه پیش که این شرایط پیش آمده من دچار تردید های بسیار زیادی شده ام. مدام احساس می کنم این مطابق رضای خداوند نیست و نگرانم همان جهت گیری اندکی هم که با عنایت پروردگار و پیگیری مباحث در مسیر الهی اتفاق افتاده با قرار گرفتن در این راه از دست برود. آنقدر در این راه متزلزل هستم که حتی قدرت توکل کردن بر خدا را هم ندارم چون دائم چیزی به من می گوید که در مسیر بیراهه به خدا توکل کردن چه مفهومی دارد؟! از طرف دیگر من در رشته خودم در ایران الحمدلله به خوبی وقت صرف کرده ام و تا حدودی به نواقصی که در این رشته وجود دارد آگاهی یافته ام و با توجه به شرایط رشته و دانشگاه و استاد خوبی که فراهم شده است تقریبا یقین دارم که انشاالله این سفر دستاوردهای خوبی برای فعالیت در دانشگاه های کشور در اختیار قرار خواهد داد. زیرا گذشته از برخی مباحث که با نگاه های دینی ما در تناقض است، در برخی از زمینه ها ی روانشناسی در کشور آمریکا بسیار خوب کار شده و اصلا نمی توان از این موضوع غفلت کرد که ما در کشور به این مباحث نیازمندیم . مثلا مباحث مربوط به کودکان یا حتی بزرگسالان. از آنجا که فرصت ادامه تحصیل در رشته های علوم انسانی در آمریکا بسیار مشکل تر از رشته های فنی و علوم پایه به دست می آید نمی توان از این فرصت صرف نظر کرد ولی همانطور که گفتم تردید ها ی بسیاری برای من وجود دارد. از سوی دیگر من مجرد هستم و پدر و مادر مسنی هم دارم که نگران آن ها هستم. همه اینها باعث می شود دائم فکر کنم خداوند راضی به این مسیر نیست و این اجازه نمی دهد که به بهره وری هر چه بیشتر از این فرصت فکر کنم. خواهشمندم بنده را راهنمایی فرمایید. با تشکر و احترام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهت اول نگرانی به خود راه ندهید و با رسالت الهی به ادامه‌ی تحصیل بپردازید ولی از جهت دوم اگر پدر و مادرتان به شما نیاز دارند و نبودن شما موجب می‌شود مشکلی برایشان پیش آید باید تأمل کنید. موفق باشید
5090
متن پرسش
با عرض سلام من یه مشکل بزرگی دارم که بسیار پریشانم کرده آن هم مشاجره های لفظی والدینم هست هیچ کاری ازم ساخته نیست با اینکه سعی میکنم هر کاری که پدر و مادرم میخواهند انجام دهم و در خیلی از امور همراهشان باشم و مسئولیت بپذیرم تا شاید کمتر به خاطر مسائل دنیایی بحث کنند اما فایده ای ندارد بسیار کلافه هستم خیلی بد است که یک جوان از خانه خودبیزار باشد کاملا نا امید شدم واقعا نمیدونم چه کنم البته دوست دارم راه چاره را فقط از اسلام بیابم هر دستور دینی در این زمینه بدانم تسلیم میشوم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما هرگز نمی‌توانید پدر و مادر خود را عوض کنید، وظیفه هم ندارید، بدون درگیری با آن‌ها به کار خودتان برسید. موفق باشید
5057
متن پرسش
با سللام خدمت استادگرامی 1_استاد محترم بند ه تاحدی باعواقب بد غیبت کردن وهم چنین گوش دادن غیبت آگاه هستم اما استاد محترم بنده وقتی با بزرگان فامیل برخورد می کنم بعضی ازآنها به غیبت کردن عادت کرده اندحال سوالم اینجاست که اگربا آنهاقطع رابطه کنم می ترسم که به طورکامل ازدین رویگردان شوندوازطرفی اگربا آنهارابطه داشته باشم ناچارم غیبت گوش کنم وظیفه ام جیست؟ 2_درمحله ما برخی مبلغین هستند که برای اینکه جوانان جذب دین بشوند رو به چرت و پرت گویی آورده اند نظر شما درمورد اینجور کارها چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گوش‌دادن به غیبت غیر از آن است که غیبت به گوش شما بخورد. تا آن‌جا که برایتان ممکن است شما طالب شنیدن آن غیبت‌ها نباشید 2- دین یک حقیقت جدّی و گرم است، اگر با حرف‌های غیر جدّی بخواهیم دین را تبلیغ کنیم عملاً از دین چیزی باقی نمی‌ماند. موفق باشید
5040
متن پرسش
سلام طاعات و عباداتتون قبول من به لطف خدا فرزندی 7 ماهه دارم.با توجه به اینکه در آستانه ماه مبارک هستیم و من در ایام شیردهی به سر میبرم خیلی وقتا فکرم صرف این میشه که چه بخورم که بدنم قویتر بشه و شیر داشته باشم و بتونم تا جاییکه میشه روزه هامو بگیرم و از برکات ماه مبارک بهره بیشتری ببرم. در صورتیکه در این ماه قراره یا کم خوری وجودمونو شدیدتر کنیم.از اینکه اینهمه باید به فکر خوردو خوراکم باشم ناراحتم.کلا به این موضوع که شیر خوبی برای رشد و تقویت فرندم داشته باشم زیاد فکر میکنم.چون خودمو در این زمینه مسئول میدونم.چه کنم؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان وظیفه‌ی مادری سعی کنید در حدّ امکان شیر پرمایه‌ای به فرزندتان بدهید ولی در حدّ تعادل و به عنوان وظیفه‌ی بندگی روزه‌ی خود را بگیرید و نگران نباشید که چرا به فکر تقویت فرزندتان هستید؛ اسم این کار پرخوری نیست. موفق باشید.
5027
متن پرسش
سلام .راجع به نکاتی که در ده نکته مطرح شده چند سؤال برای من مطرح شده: 1- این که گفتید که ما نمی خواهیم یه سری اطلاعات فقط داشته باشیم این نکات را مطرح نمیکنیم بلکه برای شروع نگاه تازه ای به خودمون هست . یرای من این شبهه پیش اومده که آیا من بشینم گوشه ی خونه و راجع به نفس خودم فکر کنم ! یا اینکه منظورتون اینه که در جریان زندگی و بین مردم بودن این شناخت حاصل میشه. 2- مباحثی که کلا در کتب و جزوات و سخنرانیهاتون مطرح میشه برای خودم فکر میکنم که به فطرتم نزدیکه، ولی این که درک درستی ازوضعیت فعلی خودم داشته باشم و بعد به این مباحث روی بیاورم هم برای من مطرحه. شما لطفا بفرمایید که با شرایط حال بنده که یه مقداریش رابراتون گفتم وخیلیش هم موند مثلا اینکه یکی از دغدغه های من به فعلیت رسوندن استعدادها و توانایی ها یی است که خداوند درونم قرارداده ویکی از علتهایی که شاید دچار این بیماری شدم همین بود که راهی یا یه دوست یا رفیقی توی این دغدغه شریک خودم نمیدیدم. و تمام عوامل ضد این دغدغه ی من بوده وهمه توی ون گروه هایی که هماهشون بودم فکر خودشون و از نظر مادی و قدرت بالاکشوندن خودشون بود حال با توجه به این دغدغه و اینکه خودم را هنوز پیدا نکردم که توی زندگی چی می خوام نمیدونم واقعا چکار کنم و مدتهاست که احساس تنهایی میکنم وحال به این نتیجه رسیدم که ازدواج میتونه این دغدغه را جامه ی عمل بپوشونه البته با یه انتخاب درست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازمه‌ی توجه حضوری به نفس ناطقه گوشه‌نشینی نیست، باید در مطالعه‌ی مباحث رویکردمان حضوری باشد و نه مفهومی که در کتاب «ان‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» بحث شده 2- سعی کنید مورد مناسب ازدواج که پیدا شد دیگر بهانه‌گیری نکنید. موفق باشید
5023
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.باسلام.اگر شخصی که از همسرش جدا شده بخواهد جواب سوال پدر و مادر و خانواده و دوستان را درباره ی علت متارکه اش بگوید باید از بدی های او که باعث جدایی شده بگوید.مثلا بگوید بهم خیانت کرد، بی نماز بود،بد دهن ،بداخلاق،بدقول،...بود و از ماجراهای اتفاق افتاده را تعریف کند.آیا این کار درست است؟چون علت متارکه که همه می پرسن همان بدی هاست که دیگران تا آن زمان از آن ها بی خبر بودند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:این را از مرجع تقلیدش بپرسد که چه اندازه مجاز است در این موارد سخن بگوید که گرفتار حرام فقهی نشود.؟ موفق باشید
5004
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز برای حقیر سوال است که چرا پیامبر عشق و محبت حضرت عیسی (ع) ازدواج نکرده اند در حالی که دیگر انبیاء عمدتا چند همسر داشتند. آیا این ریشه در ترجیح سلوکی ایشان داشته است به طوری که ازدواج را برای خود یک نقص میدانسته اند یا شرایط تاریخی به ایشان اجازه ازدواج نداده است یا شاید سرنوشت خود را پیش بینی میکرده اند که در سن جوانی مجبور به ترک دنیا می شوند؟ سوال دیگر این که شهود جبرئیل آیا برای غیر انبیاء و معصومین هم میسر است یا این که هر که موفق به شهود جبرئیل شود مقام نبوت یا رسالت پیدا میکند؟ آیا حضرت مریم هم مثل حضرت زهرا (س) جبرئیل را میدیده اند؟ سوال دیگر این که آیا توصیه به نکاح و ازدواج در اسلام صرفا به اعتبار نقش آن در امتداد نسل بشر و مسلمانان تأکید شده است یا از لحاظ انسانی هم موجب کمال انسان می شود؟ گاهی اوقات می پندارم اگر مورد مناسب خود را نیابم مجرد بمانم بهتر است و توانایی حفظ عفت را هم در خودم می بینم. متشکرم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم چرا حضرت عیسی«علیه‌السلام» ازدواج نکردند 2- ظاهر آیات خبر از آن می‌دهد که حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» را دیده‌اند 3- شاید ازدواج زمینه و علت مُعِدّه جهت کمال انسانی باشد ولی ازدواج‌نکردن هم هرگز موجب نقص نمی‌شود مگر این‌که انسان به گناه بیفتد. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!