بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30868
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ببخشید اینکه شما می فرمایید مثلا جایگاه صله رحم در عالم بالا چیست و حقیقتی عرشی دارد. جایگاه پدر و مادر همسر در عالم بالا چیست؟ و آیا مادرشوهری که با زبانش عروس رو میسوزونه نباید باهاش قطع ارتباط کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قطع ارتباط نه. به هر حال با تحمل آن‌ها، خداوند به ما سعه‌ صدر می‌دهد و می‌فهمیم ما نیز بی‌نقص و ضعف نیستیم. موفق باشید

30816
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال ۳۰۸۱۵ این رو عرض می‌کنم که چون قصد ازدواج به همین زودی ها رو دارم واسه تربیت فرزند و مسائلی از این دست هم بی‌زحمت منبع یا منابعی معرفی نمایید. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب ارزشمند «تعلیم و تربیت اسلامی» از آیت الله حائری شیرازی در این مورد کمک می‌کند. البته نباید چندان دغدغه داشت، زیرا در همان بستر سنتی و بومیِ ما فرزندان‌مان راه خود را به خوبی پیدا می‌کنند. موفق باشید

30759
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: من سوالی خیلی ذهنم رو درگیر کرده. من کاملا با دلایل عقلی و شهودی قبول دارم که همه چیز بر اساس و قضا و قدر و امتحان الهی است. اینکه میگن سرنوشت انسان به دست خودش ساخته میشه رو هم قبول دارم منتها چیزی که فکرم رو درگیر کرده اینه که اختیار برای هر فرد زمانی معنا داره که هر فرد در صحنه امتحان خاص خود قرار بگیرد و با اختیار خود بهترین پاسخ را داشته باشد. اما چجوری ما در صحنه امتحان خود قرار می‌گیریم؟ آیا این قرار گرفتن خارج از اختیار ماست و خدا ما را به سمت مسیر امتحانی خود هدایت می کند به این صورت که اختیار ما در انتخاب اون مسیر کمترین نقش را دارد و ما اون راهی رو که خدا به ذهنمان انداخته به صورت مسمم انتخاب می‌کنیم تا در صحنه مورد نظر خداوند قرار بگیریم اما به محض اینکه در صحنه امتحان خود قرار گرفتیم اختبار ما نقش پررنگی در زمینه پاسخ دادن قرار می‌گیرد؟ مثلا من قصد دارم برم دکتر قلب اما اینکه از بین دکترهای قلب کدام دکتر برم اختیار من در این مورد نقش کمی دارد و خداوند هست که من را به سمت دکتری که بناست باهاش بهترین امتحان رو داشته باشه هدایت می‌کند. اما بیشترین نقش من در رفتن یا نرفتن به سمت دکتر است. و همچنین در انتخاب همسر من خودم را در نظام زوجیت جهان قرار می‌دهم یعنی می‌خواهم که ازدواج کنم اما اینکه در کجا و با چه همسری ازدواج کنم اختیار من کمترین نقش را دارد و خداوند ذهن من را به سمت همسر امتحانی من هدایت می‌کند و بعد نقش اختیار من در ازدواج پررنگ می‌شود به اینصورت که چگونه برخوردی داشته باشم با همسر و انجام وظایفم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نکته‌ای که می‌فرمایید قابل فهم است. لذا به ما فرموده‌اند: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا» (انسان/۳) راهی را به صورت کلّی در مقابل ما گشوده‌اند تا هرکس در راستای جستجویِ خود و معنابخشیدن به خود، در آن راه، خود را معنا ببخشد. حال چه نسبت به آن راهِ گشوده، بهترین برخورد را نماید و شاکرِ آن نحوه حضور باشد، و یا نسبت به آن نعمت الهی، چشم‌پوشی داشته باشد و خود را در آن میدان وارد نکند. موفق باشید

30741
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در پاسخ به سوال ۳۰۷۰۴ پاسخی فرمودید: اما از نظر آماری نتیجه مثبت کاذب هم میتونه توی نتایج باشه. به این فکر کنیم که یک فرزند سندروم داون باشه و پزشک تشخیص بده با آزمایشات مکرر ولی به صورت قانونی اون فرد اجازه سقط نداره! و نتیجه اش چی میشه؟ فرد آیا دیگه سقط نمی کنه یا میره به صورت غیرقانونی این‌کار رو میکنه که عواقبش بدتره! در کل به جای حذف صورت مساله میتونن به بررسی آزمایش ها و صحت نتایجشون و کنترل اونها بپردازن! در هر صورت استرس اینکه نکنه بچه دچار مشکل به دنیا بیاد خیلی زیاد میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد خود صاحب‌نظران معتقدند نمی‌توان به این نوع غربا‌لگری که فعلاً در میدان هست، اعتماد کرد. زیرا موارد نقض آن کم نبوده. حال آیا علم می‌تواند تا آن‌جا پیشرفت کند که از چنین ضعف‌هایی مبرّا شود؟ إن‌شاءالله. موفق باشید

30737
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و تبریک بمناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان: استاد من یک مشکلی برام پیش آمده دوست دارم کمکم کنید. من قبلا تو یک فضای دیگه بودم سر و کاری با مسائل اعتقادی نداشتم یک نماز میخوندم و یک روزه می‌گرفتم تا اینکه از طریق دوستان بعد از یک سری سوال و پرسش علاقه مند به مسائل اعتقادی و رسیدن به شما استاد عزیز شد. چند سالی هست که کتابهای شما را مطالعه می‌کنم تا بتوانم در جلسات شما حضور دارم و برنامه زندگیم بکلی عوض شده مسائل سیاسی شرایط جامعه را از فضای مجازی دنبال می‌کنم برای نماز اول وقت اهمیت قائلم نماز شب و مستحبات را انجام میدم و این رفتار من خانواده و اطرافیانم را رنجانده، همسرم شاکیست و مدام می‌گوید به مسائل خانواده نمی پردازی وقت برای بازی با بچه نمیزاری چون میخوای استراحت کنی سحر بیدار بشی روزهایی که شیفت نیستی خوابی چون سحر بیداری، زندگی فقط درآمد کسب کردن نیست بعضی وقتا همسرم می‌گوید رفتارت باعث شده فرزندانم بجای علاقه به دین سرخورده شدند. استاد من زحمت زیادی کشیدم تا از زندگی در شرایط قبلیم فاصله بگیرم دوست ندارم از شما مکتب و رفتارهایی که آرامش بهم می‌دهد دور شوم ولی نمیدونم چطور اطرافیانم را راضی کنم. اگر ممکنه راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همسرتان درست می‌گوید. زندگی در ابعاد گسترده‌ی آن، زندگی است. اگر نماز شب مانع ارتباط‌های طبیعی با همسر و فرزندان و آشنایان بشود؛ انسان را یک بُعدی و تنها می‌کند. در این مورد سری به جواب سؤال شماره‌ی 30736 بزنید. موفق باشید

30716
متن پرسش
با سلام: استاد بنده مدتیه خیلی اذیت میشم که یه حرفی از یه جا میره جایی دیگر. اینکه ناراحت میشم مثلا فردی یه حرفی از جا و مجلسی می‌شنوه یاز کسی بعد جایی دیگر نقل میکنه. استاد اصلا می‌خواستم ببینم این کار گناهه و یا اینکه من حساس شدم و اگر بلی نامش چه گناهی و درمانش چیه؟ وقتی به افراد تذکر میدم میگن خوب نمیشه که هیچی نگفت وقتی هم رو می‌بینیم که؟ ۲. استاد عزیز اینکه در روایات هست کاری که می‌خواهید انجام بدید به کسی نگید تا مستقر شه بعد بگید این را چطور باید تمرین کرد من خیلی زبونم به اصطلاح شله و یا دیگران. اطرافم خیلی سفتن و همش از زیر زبونم حرف می‌کشن یه دلیل عدم موفقیت هام همینه چکار کنم؟ استاد خیلی دوستتون دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره در روایت داریم که رسول الله صلی الله علیه و آله فرموده‌اند: الْمَجالِسُ بِالْامانَةِ وَ افْشاءُ سِرِّ اخیک خِیانَةٌ . مجلس ها امانت و افشاء راز برادرت خیانت به اوست. آن حضرت نیز فرموده اند: انَّما یتَجالَسُ الْمُتَجالِسان بِامانَةِ اللَّهِ فلا یحِلُّ لِاحَدِهِما انْ یفْشِی عَلی اخیهِ ما یکرِهُ. همنشینها با امانت الهی می نشینند و لذا جایز نیست یکی از آنها، آنچه را که برادرش نمی پسندد آشکار کند. البته اگر جان، مال یا عرض مسلمانی در مجلسی هتک شد، این حکم اخلاقی مقید می شود، و افشاء آن مسئله نه تنها جایز است بلکه در برخی مراتب چون لزوم اداء شهادت، واجب می شود. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الْمَجالِسُ بِالْامانَةِ الّا ثَلاثَةُ مَجالِسٍ، مَجْلِسٌ سَفَک فیهِ دَمٌ حَرامٌ، وَ مَجْلِسٌ اسْتَحَلَّ فیهِ فَرْجٌ حَرامٌ، وَ مَجْلِسٌ اسْتَحَلَّ فیهِ مالٌ حرامٌ بِغَیرِ حَقِّهِ. مجالس امانت هستند الّا سه مجلس، مجلسی که در آن خونی به ناحق ریخته شده باشد، مجلسی که در آن فحشایی صورت پذیرد و عِرض کسی مورد تجاوز قرار گیرد. مجلسی که در آن مال و ثروتی به ناحق غصب شود. ۲. باید سعی کرد با مطالعه‌ی زیاد، اندیشه‌ی خویش را رشد و عمیق کرد، در آن حالت است که انسان می‌فهمد که چه چیزی بگوید و چه چیزی نگوید. موفق باشید

30705
متن پرسش
با سلام: ضمن تشکر از پاسخی که درباره سوال بنده مبنی بر چگونگی فهم حقانیت اسلام دادید، سوال جدیدی برای بنده پیش آمد و آن اینکه شما فرمودید باید با تدبر در قرآن، حقانیت قرآن و عمق توحید قرآن را بفهمیم و احتیاجی به نفی سایر ادیان نیست، حالا وقتی با خواندن خود قرآن ذهن به جای تایید و تصدیق قلبی، پر از سوال و شبهه از خود آیات قرآن شود چه؟ مثلا بنده با خواندن آیه ای که مربوط به زدن زن هاست، در قرآن دچار حیرت و سوال یا بهتر بگم شکی شدم که سالهاست بی پاسخ مانده. طبیعی است که در کنار شبهات وارده بی نهایت و آیاتی که دستاویز این شبهات گرفته اند، و مهمتر از همه نبود جواب های قانع کننده، انسانی که ایمان و یقین ندارد همینها را دلیل بر اختلاف در قرآن یا منطقی نبودن بعضی از آیات می‌داند و تصدیق قلبی بر این حقانیت در او ایجاد نمی‌شود. به نظر شما مشکل کجاست و راه حل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن به معنای آن است که روح هر آیه و سوره با عمق کامل دنبال شود. همین نکته را که می‌فرمایید بنده در شرح آیه‌ی ۳۴ سوره‌ی نساء با نظر به شواهد موجود و نظر بزرگان، متذکر شدم که موضوع مربوط به ترک خانه و احتمال همبسترشدن با مرد غریبه است که برای حفظ حرمت خانواده به جای آن‌که حدّ شرعی در دادگاه به صورت علنی اجرا شود، برای حفظ حریم خانواده فرموده‌اند تنبیهی که حکایت از ناراحتی مرد از نحوه‌ی رفتار همسرش باشد، إعمال شود، به اعتبار آن‌که بحث نشوزِ زن در میان است. زیرا در فضای کلی آموزه‌های دینی رعایت زنان به صورت جدّی توصیه و از طریق اولیای الهی عمل شده. به عنوان نمونه پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوْجَهً فَلْیُکْرِمْهَا‌» هر کس همسری را اختیار می کند، بر او واجب است که او را اکرام کند. و باز حضرت می‌فرمایند: «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِنِسَائِکُمْ وَ بَنَاتِکُمْ‌» بهترین مردان، مردانی هستند که با زنان و فرزندانشان به خوبی رفتار کنند. و حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «اَکَثَرُ الخَیرِ فی‌النِّساءِ.» بیشترین خیر و برکت همراه با زنان است. موفق باشید

30704
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا نظرتون را در این رابطه بفرمایید. نه به لغو قانون سقط ‌درمانی در طرح جوانی جمعیت - https://www.farsnews.ir/my/c/57581
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه‌ی غربال‌گری جنین، امر مشکوکی است و بعضی از صاحب‌نظران معتقدند پشت این جریان، علاوه بر پروژه‌ی تقلیل جمعیت، منافع عده‌ای پنهان است. شواهد زیادی هست که از نظر آقایان، جنین ناقص‌الخلقه بوده است و پس از تولد هیچ اثری از آن ادعا به چشم نیامده. موفق باشید

30694
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب: اول از همه حمد و شکر الهی را بجا میاورم بابت نعمت هدایت و عنایتی که بواسطه آشنایی با کتب و مطالب شما نصیب ما گردیده الحمدلله. سپس ادای شکر از استاد بزرگوار و طلب دعا برای ادامه توفیق هدایت و عنایت الهی و به ثمر رسیدن آن ان شاء لله. استاد محترم پس از آشنایی با سیر مطالعاتی شما و مدت دو سالی که عاشقانه به لطف خدا پیگیر مطالب بودم و البته توفیقاتی که خدای رحمان از قبل این مطالب به بنده حقیر داشت دست تربیت رب العالمین را در وجود شخصی ام بسیار دیدم و الحمدلله نتایج خوبی از هدایت نصیب حال بنده حقیر گردید و مختصری را با شما در میان گذاشته و الحمدلله تایید فرمودید. اما سوال و مشکل بنده این است که چون این نعمت هدایت بعد از دوره غفلت و جهالت بوده هنوز در حضورهایی که در جمع های قبلی دارم (جمع فامیلی) شخصیت اجتماعی ام با شخصیت حقیقی و فردی ام تطابق ندارد و شخصیت فردی تحت تربیت مربی الهی که با آن احساس آرامش و قرب و لطف الهی را دارم در حضور در جمع مخصوصا فامیلی پشت شخصیت اجتماعی ام که بسیار شلوغ و پر حرف و شوخ و طبعا دارای اشتباهات پنهان می‌شود. و تقوا و مراقبه ای که در شخصیت فردی و حقیقی ام و حتی در جمعهایی که بعد دوره غفلتم دارم را تا اندازه ای از دست می‌دهم و این مرا آزار می‌دهد. سعی کردم طبق دستورات اولیای الهی با ذکر و معوذتین و تأمل قبل از حضور در جمع مراقبه ام را حفظ کنم اما خیلی موفق نیستم. و احساس دوگانگی اذیتم می‌کند. البته یه دلیلش شاید این است که از بروز شخصیت حقیقی ام در جمع قدیمی فامیلی ابا دارم که مبادا باعث دوری جمع از دین شود چون تغییراتی که دین در زندگی بنده گذاشت برای دیگران محسوس بود. البته تا الان به لطف خدا این تغییرات آرام آرام اثر مثبتی در نگاه افراد به دین داشته چون همراه با موفقیتهای ظاهری دنیوی بوده، اما حال خوش معنوی که در شخصیت حقیقی ام روزبروز مرا سرخوش تر می‌کند در جمع با ترس از پی بردن دیگران، پنهان می‌شود. شاید ریای برعکس که درونم مخلص تر و در حضور تر است و بیرونم غافل تر. اگر لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید دعاگویتان هستم. و من الله التوفیق لکم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار، ریا نیست. اگر با نیّت رعایت ظرفیت مردم با مردم برخورد کنیم، به آن‌ها کمک کرده‌ایم نه آن‌که خود را بالاتر بگیریم و با مردم ترکیب ندهیم. موفق باشید

30673
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: ۱. بین سوال های سایت دیدم در جواب پرسش گری که پرسیده بودند از نظر سلوکی و رشد معنوی جایگاه ازدواج کجاست و در کدام مرحله و احوالات بهتر است صورت بگیرد؟ پاسخ فرموده بودید اهل علم و طلبه بهتر است زود ازدواج نکنند تا به مرحله ای از علم برسند تا علومشان جز ملکات آنها شود ولی در سایر مراحل مزاحم سلوک نیست. متوجه این موضوع نشدم، منظور ورود به علوم افاضه ای و اشراقی و حضوری است؟ کدام علوم ملکه شود؟ چون دیده شده بعضی از دوستان که خواستگار برای آنها می آید، استاد سلوکی آنها به آنها می گوید مثلا نماز سروقت یا اهل مسجد بودن را بپرس و سوال های دنیایی نپرس، (مثل خانه و مدرک و ) که شاید مسیری است که شاگرد باید طی کند و از ماهیات دنیا عبور کند و به وجود برسد و نگاهش به عالم و آدم وجودی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که باید نسبت زوجین معنوی باشد. ولی جناب شهید ثانی در کتاب «منیة المرید» متذکر آن امری است که عرض شد. با این‌همه اگر طرف، احساس نیاز کرد و یا خطر به گناه‌افتادن برایش بود، قضیه فرق می‌کند. موفق باشید

30551
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. من بیش از ۲۰ ساله که پای درس شما هستم. از مباحث کوتاه بعد از نماز که دوره لیسانس تو دانشگاه اصفهان برگزار می کردید شروع کردم تا الان که تک تک فایلهای صوتی کانال ایتا رو دنبال می کنم. استاد عزیز! من بیشتر از اون که سوال علمی داشته باشم مشاوره لازم دارم. راستش ۴۰ سالگی رو رد کردم و مجردم. از ازدواجم ناامیدم. من از ۲۰ سالگی با درسهای شما و آرمانهای معنوی بلند اومدم تا اینجا. ولی الان دو سه ساله که شرایط خانوادگی خیلی سختی دارم و خصوصاً این مجردی، در حد غیر قابل تحملی سخت و طاقت فرسا شده. جوری که کلاً امیدمو به زندگی از دست دادم. دیگه حتی نمی تونم به آرمانهای معنوی بلندم فکر کنم. جز مرگ خواسته ای در این دنیا ندارم. درک و باور مهربانی خدا برام خیلی سخت شده چون سالهاست که تو این وضعیت اسف بار ملتسانه و مضطرانه دعا می کنم ولی کوچکترین اثری از فرج نیس و زندگیم هر روز سخت تر و ناامیدکننده تر میشه. پیشنهاد شما به من چیه؟! چطوری از این وضعیت نجات پیدا کنم؟! لطفاً برام دعا کنید. کاملاً ناامیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همان‌طور که مکرراً عرض کرده‌ام این نحوه تقدیر را نوعی زندگی می‌دانم و این اتفاقی نیست و در همین رابطه در جزوه‌ی «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده‌ی امروز» عرایضی شده است. در ضمن شرحی که بر «مناجات التّائبین» روی سایت هست، حضور در جهان کیفی را که در جزوه‌ی مذکور متذکر آن شده، تا حدّی معلوم می‌کند. موفق باشید

30522
متن پرسش
با سلام: احتراماً پیرو فرمایش شما مبنی بر مدارا کردن با خانواده بخصوص همسر ابهامی برای اینجانب پیش آمده و آن این است که آیا باید مسائل مربوط به سیر و سلوکی مثل نماز شب‌، بیداری بین الطلوعین، گوش ندادن به آهنگ و ... را انجام داد و در مقابل با طعنه ها یا مخالفت ها مدارا کرد و یا این نوع مسایل رو بخاطر رضایت خانواده ترک کرد به امید رضای خدا. با اینکه محرزه بعضی کارها معصیته مثل آهنگای امروزی. قاعده عقلی و حکم کلی در این موارد که مخالفت همسر رو بهمراه داره نه از باب اذیت شدن بلکه از بابت تندرویی و خشک مذهبی دونستن این نوع رفتارها و عقاید چیه؟ اگه با مدارا کردن هم نتیجه مطلوبی حاصل نشه چی؟ اینکه من اجازه هیچ کاری رو نداشته باشم مبادا ایشون ناراحت شن واقعا درک و تحملش سخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی که انسان باید در پیش خود باشد و ربطی به زندگی مشترک ندارد؛ مدارا لازم نیست. آری! در مورد موسیقی می‌توان تا آن‌جا که مطمئن به حرمت آن نیستیم حمل بر صحت کرد. موفق باشید

30531
متن پرسش
سلام استاد: ممنون که به سوالات ما پاسخ می‌دهید علی رغم مشغله های زیادتان. من حدود هفت ساله که ازدواج کردم و فرزند دارم، در مجردی این حالت زیاد برای من رخ می‌داد، اینکه شدیدا احساس تنهایی کنم، اما فکر می‌کردم با ازدواج این مشکل حل شود، البته در ابتدا شاید چنین حسی به سراغم نیامد اما مجددا به نحوی این حس زیاد شده که گاهی می‌خواهم دنیا دیگه تمام شود و دیگر هیچ امیدی به هیچ چیزی ندارم، البته باید عرض کنم که علاقه بین من و همسرم بسیار کم شده، آیا به این علت است یا بدلیل دوری از محبوب حقیقی؟ چه کنم، این حس عذاب آور، اگر مجرد بودم، برایم بود و نبودم فرقی نداشت، اما با این دو کودک معصوم که عهده دار تربیت آنها هستم، چه کنم؟ دوست ندارم ذره ای غصه بخورند. راه چاره چیست؟ بخشید طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زندگی در بستر صحیح ‌حضور در شریعت الهی باشد، سایر ابعاد زندگی نیز در جای خود قرار می‌گیرند و آن مودّتی که خداوند بین زوجین گذاشته،‌ همچنان حاضر می‌ماند. باید سعی کرد در صفای ایمانی خود سرزنده باقی ماند تا احساس حیات با نشاط و فعال در سایر ابعاد زندگی برای انسان محفوظ بماند. موفق باشید

30510
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم استاد بزرگوار: با توجه به فرمايشات شما و ديگر اساتيد بزرگوار به اين نتيجه رسيده ام كه امروزه، زنان بايد براي تعالي جامعه قدم بردارند. با توجه به تجربه اي كه از حضور در جامعه دارم و خصوصا مشكلات جامعه زنان، راهكارهاي ارزشمند دين من جمله تعدد زوجات، متعه (در صورتي كه سبك زندگي زن نباشد و به دليل كوتاهي مسئولين و تامين نيازهاي مالي و به كررات نباشد)، قواميت مرد و ... در صورتي كه عاملان آن مردان هوسباز و متاثر از قاجار نباشند به نفع جامعه زنان است. تفكرات فمينيستي بيشترين آسيب را به جامعه زنان وارد كرده است چراكه مانع شناخت خود و طي كردن مسير زنانه زنان شده است. وليكن استاد بزرگوار دلسوزاني در مقام تبيين و تبليغ به شيوه اي اين قواعد فقهي را بيان مي كنند كه زنان از دين دلزده مي شوند. همانطور كه فرموديد در ابتداي انقلاب گاهي امر به معروف و نهي از منكر كردن هاي انقلابيون باعث طرد شدن افراد و پيوستن به جبهه مقابل مي شد. گاهي شاهد تحقير و توهين به زن از طرف اين بزرگواران در مقام تبيين احكام الهي هستم و بهانه شان هم مقابله با فمينيسم است. شما اين حد از قاطعيت و اين شيوه تبيين را با توجه به كثرت تعداد دختران لازم مي دانيد؟ از آنجايي كه به عنوان معلم نظام حقوق زن در اسلام قصد فعاليت دارم از شما خواهشمندم راهنمايي بفرماييد چگونه عمل كنم تا گرفتار افراط و تفريط نشوم و در كجا بايد قاطعيت داشت و در كجا بايد ملايمت و ملاطفت به خرج داد؟ چگونه از تعدد زوجات حضرت رسول صلوات الله عليه بگويم كه غيرت زنانه، در عدم پذيرش اين امور باعث كنار گذاشتن دين و زير سوال بردن دين و ديانت نشود؟ در نهايت چگونه عمل كنم كه انجام وظيفه كرده باشم؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به نظر رهبر انقلاب توجه شود: در نظر حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای بنابر ادله‌ی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است، اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست. همچنین در نگاه کلان معظم‌له به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکل‌گیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکل‌گیری آن مؤثر است از جمله: حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجمل‌گرایی و رقابت‌های مادی خانواده‌ها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفه دستگاه‌های حکومتی و رسانه‌ها در تسهیل امر ازدواج جوانان. بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالبا به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظم‌له به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از این روست که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که: «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی» موفق باشید

30509
متن پرسش

با سلام استاد: قبلا که مطالب کمتری نمیدونستم خیلی با بحث عشق به حق جلو میرفت حتی تو آرزوهام همش بود عاشق و واله خدا و اهل بیت باشم. گاه هم از پیاله این مستی چیزی می‌رسید ولی خیلی وقته نمیتونم با خدا عشق بازی کنم. دعا و اینا رو میخونم ولی عاشقانه نیست، وله ندارم چکار کنم اون محبت و عشق دوباره برگرده؟ مسیر محبت سرعتش برای من که خانم هم بودم سرعت عجیبی داشت و با توجه به اینکه مباحث عقلانی هم یه چیزهایی می‌فهمیدم شخصیت دوست داشتنی داشتم ولی مدتیه اونطور نیستم گاه از شدت عشق دلم میخاست سر به بیابانها بگذارم پدر مادر اذیت می‌شدن. نمیدونم بخاطر ناراحتی اونها دور شدم یا مسئله چیز دیگه است. استاد آدم تا در خانه پدر و مادر اذیت که اینطور بعد هم اگر وارد زندگی با همسر شود نمیشه اونطور که دلش میخاد با خدای خودش مانوس شه شرایط اقتصادی هم که برای مجردها نیست بخان مستقل باشن. در این دو مورد لطفا راهنمایی کنید با توجه به اینکه آدم تا با خودم کنار نیاد نمیتونه افراد دیگه را وارد زندگی خودش کنه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز و در این تاریخ مسیر عشق حقیقی را در شهدا و رهبر معظم انقلاب می‌توان دنبال کرد و دل را باید به این مسیرها کشاند. عشق حقیقی و نورانی در این مسیرها تجربه می‌شود همچنان‌که با شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی تجربه شد.

شهداء در افسون گل سرخ شناور شدند، به جای آن‌که کارشان شناختن گل سرخ شود. سمینار آفتاب‌شناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند. فرق است بین آفتاب‌شناسی و به سوی آفتاب‌رفتن. من و شما آمده ایم به زیارت شهدا تا به سوی آفتابِ زمانه آمده باشیم و حالات و احوالات خدای شهداء را احساس کنیم. این نوع «بودن»، شناورشدن در افسونِ گل سرخ است تا به زیبایی‌هایی که حضرت روح اللّه «رضوان­ الله­ تعالی­ علیه» در این عالم گشوده نظر کنیم و تماشاگرانه محو آن شویم و این یعنی قصّه‌ی شهادتِ این شهداء. این یعنی در افسون گل سرخِ این دوران، شناورشدن. حال هرچه می‌خواهد بشود، باداباد!

 2- در کنار سایر انسان‌ها می‌توان مطابق تکالیف شرعی عمل کرد و نگران نبود. موفق باشید.

30502
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی در مورد طلسم و جادو داشتم. آیا طلسم و جادو وجود دارد؟ در صورت وجود جادو برای رفع اثر آن در زندگی چه ذکر یا عملی توصیه می‌شود؟ سوال دیگری داشتم بنده هرچه تلاش می‌کنم هیچ پیشرفتی در زندگیم ایجاد نمی‌شود و آرامش زندگیم بهم ریخته و کوچکترین تغییر مثبتی یا اجابت دعاهام انجام نمی‌شود. جو سنگینی زندگیم را فرا گرفته است مرا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است در این مورد کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید. http://lobolmizan.ir/book/1213 

۲. با خوش‌خُلقی و ایثار و صله‌ی رحم و تواضع إن‌شاءالله مشکل حل می‌شود. موفق باشید

30496
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ان شاءلله خدا به شما طول عمر با عزت بدهد زیرا که زندگی خیلی ها را به سمت خدا جهت داده اید. وقتی در ارتباط با افراد درجه یک خانواده مجبور به شنیدن غیبت و تهمت باشیم (از اول شخص مملکت تا...) و نهی از منکر ما هم فایده نداشته باشد تکلیف چیست؟ آیا اجازه داریم قطع رابطه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که قابل نیستم. نه! در این موارد نباید کار به جدال و جدایی از رحم بکشد. بهترین راه سکوت است. موفق باشید

30485
متن پرسش
سلام استاد: راسش من خیلی سختی دارم، بچه کودک و بارداری و دست تنهایی. خانواده ام بیمارن و نمیتونند کمکم کنند. خودم و خودم هستم و همسرم که صبح تا شب سرکاره‌. گاهی با خودم میگم اینا پیش خدا جهاد هست اما گاهی هم خسته میشم و خودم را با افراد دیگه که خانواده‌هاشون کمک حال هستند مقایسه می‌کنم. چیکار کنم که سختی ها به نظرم نیاد و مقایسه نکنم؟ از طرفی زمان زیادی برای مطالعه یا عبادات ندارم و بیشتر درگیر مادری هستم. دوست ندارم از لحاظ معنوی عقب بمونم ولی وقتم را بچه پر کرده. سردرگمم و ناراحت. ممنونم راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین مشکلات است که انسان متوجه می‌شود چه ظرفیت‌هایی داشته و چه عنایاتی به او می‌شده. به ما فرموده‌اند: «نهنگ آن بِهْ که در دریا ستیزد / ز آب خُرد، ماهی خُرد خیزد». حضرت امام خمینی به دخترشان که همین نوع نگرانی‌های شما را داشته بودند و خانمی حکیم و اهل مطالعه بودند، می‌فرمایند حاضرم ثواب یک ساعت بچه‌داریت را به من بدهی من ثواب همه‌ی عبادت‌هایم را به شما می‌دهم. موفق باشید

30473
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: وقتی که کتاب کتاب زن آنگونه که باید باشد را مطالعه می‌کنم و اهدافی که برای تشکیل خانواده از منظر اسلام و تشکیل هسته ی توحیدی آن برشمرده اید را می‌خوانم و می‌خواهم که این رهنمود ها را در انتخاب های خودم بالاخص انتخاب همسر و ازدواج پیاده سازی کنم خود را انسانی سخت گیر و غیر قابل انعطاف در مسائل دینی یافته ام، به عنوان مثال هر وقت که خانواده ام و معرفین شخصی را برای خواستگاری بمن معرفی می‌کنند پس از بررسی های اجمالی اولیه در صحبت های جدی تر با طرف مقابلم همواره بیان می‌کنم که خط قرمز بنده در تمام ابعاد زندگی مشترک حدود شرعی و دینی است و به هیچ وجهی هم از این قواعد عدول نخواهم کرد. چرا که هدفم را از تشکیل زندگی مشترک مبتنی بر آموزه هایی که در این کتاب برای ما تبیین کرده اید یک زندگی دینی برای خود تعریف کرده ام و زندگی غیر دینی را یک زندگی شکست خورده می‌دانم. به عنوان مثال مذاکراتم در دوران آشنایی قبل از ازدواج تماما حول این جمله ایی می‌گردد که در این کتاب بیان نموده اید: «حرف هرکس با همسرش بايد اين باشد كه من رأي دين را از شما مي‌پذيرم، خودم هم رأي دين را عمل مي‌كنم نه نظر خود را، و از اين طريق از دلسوزيهاي همديگر محروم نمي‌شويد.» خلاصه اینکه در همین بدو کار به قول معروف میخ را محکم می‌کوبم یا یک زندگی توحیدی باید تشکیل داد یا آنکه هیچ زندگی مشترکی نباید تشکیل بشود و یک زندگی عیسی گونه ی تنها را ظلمات این دوران را بر خود گوارا تر می‌دانم. و حتی بعضا پدر و مادر بنده را از سر دلسوزی نصیحت می‌کنند که اگر چنین ایدئولوژی داری چون دیگر دوره و زمانه عوض شده و عمومیت مردم نسبت به دین و دین داری و افراد متدین در سو ظن بسر می‌برند و کسی دیگر قائل به زندگی دینی مثل گذشته نیست ممکن است تا آخر عمر در تنهایی به سر ببری هر چند می‌دانم که بعضا مردم به خاطر آسیب های اقتصادی که به معیشتشان وارد شده حق دارند چنین سو ظن هایی ببرند ولی باز هم من می‌گویم یا تشکیل زندگی با هسته ی توحیدی یا هیچی! حال این شد که مزاحم اوقات شریف استاد گرامی شدم. با توجه به آنکه تمام ساختمان سیستم فکری بنده از سفره ی معارف توحیدی شما و حضرت امام در حال تغذیه و شکل گیریست اگر این دیدگاه و برداشت بنده را افراطی می‌دانید لطفا منت بگذارید و تذکر دهید. و البته بنده تمام پرسش و پاسخ های مشابه از سایر براردان و خواهران خودم از سایت مطالعه کرده ام و می‌دانم که شما حدود نظرتان در این موضوع خواستگاری و ازدواج اینست که طرف مقابل لا اقل نسبت به ولایت فقیه معاند نباشد و روی هم رفته بنای تشکیل یک زندگی دینی را داشته باشد. اما من به این کتاب شما به چشم یک استراتژی کامل برای انتخاب همسر نگریسته ام که نباید به راحتی از مطالب مطرح شده در آن عدول کرد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید باید بدون سخت‌گیری‌هایی که بعضاً از طرف بعضی از مذهبی‌ها می‌شود، با نوعی توافق به طرف مقابل آن نکته را در میان بگذارید که با زندگی دینی بهتر می‌شود کنار همدیگر قرار داشت و حقوق همدیگر را رعایت کرد بدون تأکید بر مستحبات. موفق باشید

30481
متن پرسش
سلام علیکم: می‌خواستم ببینم برای کار با کودک و نوجوان، به غیر از برنامه سیر مطالعاتی ای که در کانال اشتراک گذاری شده کار دیگری هم می‌توان برایشان انجام داد که ذیل مباحث حکمی_ عرفانی بصورت ساده و کاربردی گنجانده شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد افرادی هستند که با دقت و ظرافت این موارد را دنبال می‌کنند. مثل کانال گروه فرهنگی تربیتی اولی الالباب به آدرس:

 https://eitaa.com/ololalbaabtarbeiat. موفق باشید

30472
متن پرسش
سلام: استاد اتفاقا همین جواب شما به سوال ۳۰۴۶۶ موید اینه که شرع هیچ فکری برای زنی که همسرش اهل رعایت حق زن نیست نکرده. زن داره میگه مرد از رعایت حق سرباز میزنه شما میگید وظیفش اینه که حقو بده؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محدوده‌ی شرع جز آن است که متذکر وظایف ما می‌شود؟! شرع که با اسلحه و تیر و تفنگ کار نمی‌کند. شرع تکلیف را معرفی می کند این انسان ها هستند که اگر رعایت دستورات شرع را نکردند گرفتار غضب الهی می شوند و از زندگی با صفا و نتیجه بخش محروم می گردند. موفق باشید

30466
متن پرسش
سلام: استاد چرا در شرع هیچ جایگاهی برای زنی که همسر خودرای داره در نظر گرفته نشده؟ مثلا زنی که همسرش تمایل به بچه دار شدن نداره هیچ کاری از دستش بر نمیاد فوقش میتونه طلاق بگیره که اونم اول مصیبته. چنین زنی با تمایل نامعقول همسر به طور خاص در بچه نخواستن باید چیکار کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرع الهی تکلیف را مشخص کرده. از آن جهت که در نزدیکی مرد با زن، این از حقوق زن می‌باشد که فرزنددار شود. و لذا این وظیفه‌ی مرد است که این حق را اداء کند. موفق باشید

30438
متن پرسش
سلام: من خانمی ۲۸ ساله هستم و یک فرزند سه ساله دارم و باردارم هستم. من جدیدا خیلی زود عصبانی می‌شوم مخصوصا با فرزندم پرخاشگری می‌کنم و بعد عذاب وجدان می‌گیرم. خیلی ناراحت هستم و مخصوصا برای تربیت فرزندانم نگران هستم چون تمام وقت من به بچه داری میگذره و دست تنها هستم. چکار کنم صعه صدر پیدا کنم و این اخلاقم از بین برود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید خداوند است که روح‌ها را هدایت می‌کند. لذا نباید چندان نگران بود. وظیفه‌ی ما تذکر دلسوزانه به فرزندان‌مان است، بقیه‌اش را خداوند حلّ می‌کند. موفق باشید

30416
متن پرسش
سلام استاد: روزیم به شدت کمه. چیکار کنم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صله‌ی رحم، خوش‌اخلاقی، تواضع، صداقت، تسلیم رضای حق، صدقه‌دادن. موفق باشید

30414
متن پرسش
سلام استاد گرامی ببخشید مزاحم وقتتون میشم: خیلی گلایه دارم از نفس سرکشم؛ از بداخلاقی هام؛ استاد من یک خانمم چرا نمیتونم لطیف باشم!؟؛ استاد با اینکه زندگی آرومی داشتم و واقعا خوشبخت، جدیدا خیلی کم حوصله و کم صبر هم شدم و همش تو خونه ما جر و بحث و دعواست. استاد چرا نمیتونم همسرم رو درک کنم یا گاهی ایشون درکم کنن!؟ چرا زندگی اطرافیان من اینقدر تجملاتی شده که منم می‌خوام کمی شبیه اونها بشم؟ واقعا من برای خونه وسایل بخرم هی باید سوال کنم اجازه هست اجازه نیست؟ اختیارمون تو زندگی چیه؟ چرا مردها ما رو کم عقل میخونن؟ چرا یه چهار تا کتاب میخونن فکر میکنن هرچی میگن درسته؟ استاد من از طلبه بودن خودم خسته شدم از این که همسرم درسهای شما رو گوش میده خسته شدم؛ از زندگی خسته شدم اگر واقعا پشت و پناهی داشتم این زندگی رو تمام می‌کردم. تو عالم چه خبره که من درکش نمی‌کنم؟ چه اتفاقی داره میفته که من آرامش ندارم؟ استاد خیلی مضطربم، دلم تنگه یه زیارته، یه گریه درست حسابی ولی ازش محرومم چون یه زنم نمیتونم اختیار صحبت داشته باشم چون آدم خوبی نیستم از نظر همسرم. آخه امام با من گناهکار چیکار داره؟ دلم برای به ظاهر مذهبی بودنامون میسوزه .دلم دنبال یه آرامش خاصه که آروم بشم. استاد فقط می‌خوام به آقایون بفرماییدحرفهایی که به ما میزنن فراموش میشه ولی قلب‌های که شکسته میشه دیگه جمع کردنی نیست. دعامون کنید عاقبت به خیر بشیم‌.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» در مورد زنان آن بود که در عین رعایت همه‌ی انسان‌ها، طوری با همسران خود برخورد می‌کردند که بعضاً می‌گفتند پیامبر خدا، زنان را لوس کرده‌اند. قرآن ما را متوجه‌ی روح انسان‌هایی می‌کند که در مسیر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هستند و می‌فرماید این افراد «رُحماء بینهم» بین خود در راستای معیّت با پیامبر خدا برخورد صمیمی و با صفا دارند، چرا ما نتوانیم همدیگر را تحمل کنیم تا در جهان و در افقی حاضر شویم که رسول خدا حاضر بودند؟ موفق باشید 

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!