بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حضرت علامه طباطبایی (ره)

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32052
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: دانشجوی دکتری علوم قرآنی و حدیث در دانشگاه آزاد نجف آباد هستم. استاد آیا تفاوت قابل توجهی آراء و نظرات استاد جوادی آملی با علامه طباطبایی در تفسیر وجود دارد اگه چنین است به نظر شما می تواند به عنوان رساله دکتری اینجانب انتخاب شود. اگر پیشنهادی از طرف جنابعالی نیز برای موضوع رساله دکتری مطرح نمایید ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم آن اندازه تفاوت باشد که موضوع یک تحقیق قرار گیرد. زیرا تفسیر «تسنیم» عموماً شرح «المیزان» است مگر در تفاوت‌های جزئی. آری! در فلسفه، علامه جوادی در کتاب «شمس الحق تبریزی» تفاوت نظرهایی نسبت به نگاه علامه طباطبایی دارند. در رابطه با رساله دکترا، چون درگیر این موضوعات نیستم، نظری ندارم. موفق باشید

32043
متن پرسش

سلام استاد: قبلا فرموده بودید تفسیر المیزان را دنبال کنم اگر ممکن هست اساتید و برنامه هایی که تفسیر المیزان را تدریس می‌کنند معرفی فرمایید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اساتید بزرگواری هر کدام به شکلی به این امر اختصاص دارند. پیشنهاد اولیه بنده آن است که سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» به آدرس زیر بزنید.

https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=

در ضمن، استاد عابدینی و استاد یزدان‌پناه از جمله اساتیدی هستند که در این رابطه تلاش‌های خوبی داشته‌اند. موفق باشید

32010
متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد عزیز شخصیت حقیر طوری است که در کنار بحثهای فکری به کارهای اجرایی فرهنگی هم می پردازم ولی گاهی انسان با کوه مشکلات و موانع روبرو می‌شود که آدم کم می آورد از طرفی به حضرت آقا نگاه می کنیم می بینیم با این اطلاعات وسیعی که از مشکلات دارند خود را نمی بازند و به اصطلاح کم نمی آورند این رویکرد از چه طریقی حاصل می شود و چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بسی مهم است که انسان وسعت خود را بشناسد بخصوص در این تاریخ که انسان، جهانی شده است و اگر به حضور جهانی خود فکر کند، می‌تواند در همه آن‌جاهایی که باید حاضر شود، حاضر گردد بدون آن‌که کاری او را از کاری باز دارد. گویا اگر تا دیروز ۵ پیامبر اولی‌العزم داشتیم، امروز بسیاری از انسان‌ها می‌توانند اولی‌العزم باشند. آیا به قول خودتان به رهبر انقلاب و حضرت امام و علامه طباطبایی نظر نکرده‌ایم که چگونه در جهان خود حاضر بودند؟ موفق باشید      

31986
متن پرسش

سلام علیکم استاد: وقت بخیر می‌خواستم بپرسم برای اینکه نیهیلیسم زمانه ما رو در برنگیره چاره ای جز وارد شدن به عالم علما داریم؟ یعنی ما خودمون نمیتونیم عالمی داشته باشیم که از این جو پوچی بیرون بیاییم. این نوع نگاه و حسی که الان جهان داره به ما میده کاملا ضد اون احساسی هست که عالمان دین میدند. میشه خودمون این عالم و این بهشت رو برا خودمون بسازیم به نوع نگاهمون به جهان بستگی داره یا تصدیق قلبیمون مربوطه یا اقناع عقل؟ اون چیزی که اون عالم رو میسازه چیه؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عالَمِ علمای وارسته چون حضرت امام و آیت الله طباطبایی بهترین عالَم برای جهت عبور از انواع پوچی‌ها است و این با حضور در راهی که شهدا مقابل ما قرار دادند به خوبی قابل دریافت است. راستی! شهید محمد معماریان چه دید که در عطش شهادت خود خواست بفهماند در این دوران تا کجا می‌توان به ملکوت عالَم نزدیک شد؟! چگونه متوجه شد که آن سفر، آخرین سفر او است و با اصرار زیاد به مادر بزرگوارش فهماند که بعد از آن دیدار به قیامت است؟!! آیا این حکایت از آن ندارد که در صفای انقلاب اسلامی همه آینده در مقابل او گشوده شده بود و در راستای حفظ عزت اسلام به مادرش توصیه کرد: «تنها گریه کند»؟ موفق باشید      

31721
متن پرسش
باسمه تعالی سلام استاد: سوالی راجع به اختلاف قرائات قرآن کریم دارم اینکه در آیات دارای وجوه اعرابی مختلف است آیا این را ظرفیت برای قرآن می دانید یا باید بگوییم قرائت یک قرائت است زیرا بالاخره قرآن با یک قرائت نازل شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً ظرفیت قرآن به جهت ابعاد ملکوتی‌اش طوری است که با هر کدام از قرائت‌های پذیرفته شده با ما سخن دارد و چنانچه ملاحظه کنید علامه طباطبایی بعضاً در ارائه مقصد بعضی از آیات از قرائت مشهور استفاده نمی‌کنند. موفق باشید

31677
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خدا قوت. در تفسیر المیزان در مورد آیه ۱۰۶ سوره مبارکه یونس آمده: دو تعبير شريف در اين آيه شريفه. در اين آيه دو تعبير لطيف آمده: يكى اينكه وقتى سخن از دعاء دارد، تعبير «ما لا ينفعك و لا يضرك» - ما: چيزى كه - را آورده و چون سخن از عبادت دارد، تعبير «الذين تعبدون من دون اللّه» - الذين : كسانى كه - را مى آورد، و لطف اين دو تعبير از اين جهت است كه عبادت به حسب طبع اقتضاء دارد كه معبود داراى عقل و شعور باشد، و معلوم است كه درباره چنين معبودى بايد تعبير «الذين» آورده شود، ولى دعا هر چند كه همواره و توأم با عبادت و خود نوعى عبادت است، ليكن وقتى مدعو متصف باشد به صفت «لا ينفع و لا يضر» ديگر جا ندارد تعبير الذين آورده شود، چون اين تعبير ذهن شنونده را دچار اشتباه مى سازد، و شنونده خيال مى كند كه هر موجودى كه مصداق تعبير «كسانيكه» باشد، يعنى صاحب علم و عقل مى تواند نافع و مضر باشد، بدين جهت به جاى آن تعبير، تعبير «چيزى» كه را آورد تا اشاره كند به اينكه اين خدايان كه شما دست به دعايشان بر مى داريد جمادند، و در حق جمادات كسى اين احتمال را نمى دهد كه روزى اراده نفع رساندن و يا ضرر زدن كنند. میشه لطفا واضح تر توضیح بدین. در حال حفظ هستم و رجوعی به تفسیر داشتم ولی متوجه عبارات فوق نشدم. سوال ۲: استاد گرامی دبیر کامپیوتر دوره متوسطه هستم. چگونه می توانم دانش آموزانم را از پوچی گرایی نجات دهم و دید آنها را نسبت به زندگی عوض کنم؟ کتابی یا سخنرانی یا ..؟ لطفا مرا راهنمایی کنید. سوال ۳: عاشق قرآن هستم و دوست دارم که بهتر بفهمم و از ظاهر قرآن فراتر بروم و علاوه بر حفظی که انجام میدم عمق هم پیدا کنم. آیا مثلا تحصیل در رشته قرآن و حدیث یا... می تونه کمک کنه؟ چه کنم؟ سوال ۴: لطفا منبعی کامل برای مطالعه تاریخ اسلام و وقایع آن معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که علامه طباطبایی می‌فرمایند بحث در آن است که شرک، نفی شود و بیان می‌کنند که شرک، انسان را در زمره ظالمین وارد می‌نماید و آدمی مستحق مجازات‌هایی می‌شود که خداوند در کلام خود به ظالمین وعده داده است. لذا خداوند می‌فرماید: غیر از خداوند کسی را به عنوان منشأ اثر نخوانید، در حالی‌که نه برای شما توان ایجاد نفعی را دارد و نه توان دفع ضرری را. ۲. بقیه جواب سؤال خود را در جواب سؤال شماره 31672 دنبال بفرمایید. موفق باشید

31650
متن پرسش
استاد گرامی سلام: نظرتون در مورد مطالبی که در این سایت آمده چیست؟ در این مطالب آقای میرباقری معاد را جسمانی و مادی عنوان نموده اند که با صحبت های جنابعالی در مورد معاد مغایرت دارد https://imanoor.com/blog/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C/ با توجه به آیات و روایاتی که به آن استدلال کرده اند معاد مادی باورپذیرتر از معاد غیر مادی است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر حضرت امام و علامه طباطبایی «رحمت‌الله‌علیهما» پیرو نظر جناب صدرالمتألّهین، معاد جسمانی است ولی مطابق نشئه‌ای که ما در آن وارد می‌شویم که آن نشئه قیامت است. در این رابطه می‌توانید به جزوه «نحوه حیات بدن اُخروی» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

31442
متن پرسش
سلام: خیلی ذهنم درگیر است. پایه ۱۰ حوزه هستم. هم به تفسیر علاقه دارم و هم فلسفه و عرفان علاقه دارم و هم فقه و اصول را لازم و ضروری می‌دانم. ولی با توجه به تجربه ۱۰ ساله می‌دانم که توان خواندن همه اینها را ندارم؛ بلکه اگر بخواهم موفق بشوم باید در یکی از این علوم وقت بگذارم ولی نمی‌دانم کدام یک؟ و علاوه بر آن بقیه علوم را چه کار کنم؟ می‌ترسم در آخر کار حسرت بخورم. به نظرتان باید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه انسان‌ها دارای آن‌چنان وسعتی شده‌اند که می‌توانند چندین علم را در خود جمع کنند. بنابراین سعی بفرمایید در عین ادامه دروس رسمی حوزه به امثال حضرت امام و علامه و شهید مطهری نظر کنید که چگونه در آن علوم، به خوبی حاضر شدند. موفق باشید

31005
متن پرسش
سلام و ارادت خدمت شما استاد گرامی در متن کتاب آشتی با خدا شما بیان نمودید که اتصال هست خود به هست مطلق از طریق فکر امکان پذیر نیست. درصورتی که تاکید آیات و روایات و بیانات خود شما و دیگر بزرگان بر تفکر امری واضح و روشن است، ممنون می‌شوم که این تعارضی که برای بنده پیش آمده را روشن بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر در جای خود لازم است ولی از درک قلبی و علم حضوری نیز نباید محروم بود. در آن‌جا بحث از احساس «هست» و «وجود» خودمان در میان است و تأکید علامه طباطبایی در کتاب «رسالة الولایه» در این‌که اگر بتوانیم درکی وجودی از خود پیدا کنیم که عملاً با نوعی سلوک همراه است، در آن حال درک اتصال به حضرت حق برای‌مان پیش می‌آید و عبودیت تکوینی خود را احساس می‌کنیم. موفق باشید

30975
متن پرسش
سلام و درود: سوال بنده این است که چرا حروف مقطعه در قرآن به صورت مقطعه آورده شده اند. ممنون از شما استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ظاهراً رازی است بین خداوند و پیامبر او. و مفسرین در این رابطه بحث‌هایی داشته‌اند. به نظرم علامه طباطبایی در المیزان در ابتدای بحث سوره شوری نکاتی فرموده‌اند. موفق باشید

30943
متن پرسش
سلام: فقط اعمال ارادی انسان در عین ثابت است یا غیر ارادی ها هم به انتخاب عین ثابت است. مثلا انسان بودن هم در عین ثابت انتخاب شد و مثلا می‌توانستیم حیوان بودن، فرشته بودن، خدا بودن (فضل خدا اینست که در عین ثابتش زودتر از بقیه اعیان وجوب را برگزید و ما امکان را) و سایر موجودات بغیر انسان را انتخاب کنیم اما انسان بودن را برگزیدیم و پس از آن سایر امور غیر انتخابی در این دنیا مثل پدر و مادر، سال تولد، جنسیت و ... را انتخاب کردیم و پس از آن در بطن مادر شقی و سعید خود را انتخاب کردیم و اکنون که عین ثابت انتخابات اصلیش را کرده است در بستر آن ریزه کاری های جزئی آن را در این دنیا مشخص می‌کنیم مطلب دیگر اینکه مبحث عین ثابت بحث پرتاب شدگی استاد هایدگر را منتفی می‌کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن‌بودنِ ممکن‌الوجود، ذاتی آن است. معنا نمی‌دهد امکانِ خود را انتخاب کند. حضرت علامه طباطبایی در کتاب شریف «بدایة الحکمه» در این رابطه مطالب ارزنده‌ای را مطرح کرده‌اند. موفق باشید

30893
متن پرسش
با سلام و احترام و تسلیت ایام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات! با توجه به مطالبی که در کتاب آشتی با خدا فرمودید که هویت انسان فقط هست می باشد و از طریق این هست به وجود خدا پی می‌بریم. آیا می شود کسی به هست خودش پی ببرد اما خدا را نیابد؟ یعنی متوقف از هست خودش بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه هستِ خود شد، خود را عین ربط و تعلّق به حضرت حق می‌یابد. مرحوم علامه طباطبایی در این مورد مطالبی در کتاب «رسالة الولایه» مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

30709
متن پرسش
با سلام: ۱. بعضی ها می گویند آینده از آن هوش مصنوعی و ربات ها است، استاد با توجه به افول غرب و برگشت انسان ها به فطرتشان به نظر شما این حرف درست است؟ ۲. در «لا اکراه فی الدین»، اکراه را می توانیم به معنی «کراهت» معنی کنیم؟ یعنی «لا اکراه فی الدین» را این طوری معنی کنیم که اگر فرد در دین داری خود پایداری کند، پس از مدتی از دین داری خود لذت می برد و آن کراهت اولیه را ندارد؟ ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به این‌که بالاخره باید به هوش مصنوعی برنامه داد، پس می‌توان گفت باز آینده از آنِ انسان‌ها است و با توجه به این‌که جهان مدرن با همه‌ی تحقیقات علمی‌اش نتوانسته جوابگوی ابعاد معنوی انسان‌ها باشد، جهان آینده جهانِ رجوع انسان‌ها به سوی معنویت است و امکان دارد در کنار همین پیشرفت علمی، آن حضور معنوی به ظهور آید 2- علامه‌ی طباطبایی همین‌طور می‌فرمایند که آنچه دین به بشر پیشنهاد می‌کند، امری تحمیلی بر انسان نیست، بلکه جوابگوییِ همان ابعاد فطری بشر در آن نهفته است. موفق باشید

30698
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: ۱. استاد بشر چطور با روحیه فرد گرایی به اجتماع اصالت می دهد این به ظاهر پارادوکس نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا اجتماع را به عنوان محل منافع فردی می‌بیند، نه آن‌که برای خود اجتماع ارزش قائل باشد، امری که علامه‌ی طباطبایی در تفسیر آیه‌ی ۲۰۰ سوره‌ی آل‌عمران به آن می‌پردازند و برای اجتماع نیز مقام قائل هستند. موفق باشید

30656
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: در حال خواندن کتاب فرزندم اینچنین باید بود هستم. رسیدم به اون بخشی که حضرت به تفقه در دین توصیه می‌کنند. می‌خواستم بدونم چطوری میشه در دین تفقه کرد؟ اگه میشه این موضوع را بیشتر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل کاری که علامه‌ی طباطبایی در المیزان انجام دادند. یا حضرت امام با تفقه در روایات، کتاب «چهل حدیث» را نوشتند. موفق باشید

30469
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: نکته ای که در باب منش علمی حضرتعالی بسیار قابل تحسین است تفکیک بین حوزه های تخصص علماست. مشخصا این که در حوزه های اجتماعی و سیاسی پیرو امثال مرحوم امام هستید و در مسائل قرآنی و تفسیری پیرو مرحوم علامه طباطبایی هستید و به نوعی سایت خویش را هم لبّ کتاب ایشان معرفی کرده اید بسیار بلندمنشانه است. زیرا چنان که مطلع هستید مرحوم علامه به هیچ وجه با انقلاب اسلامی عقلا و شرعا موافق نبودند و جایز نمی دانستند، اما با این وجود حضرتعالی در مسائل تفسیری به ایشان رجوع می‌کنید و در مسائل سیاسی امام را مرجع می دانید. و این تفکیک خود درسی است که امثال حقیر باید از حضرتعالی بگیریم. وفقکم الله.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از نگاه خوب جنابعالی، عنایت داشته باشید که فرزند علامه فرموده بودند نظر علامه نسبت به انقلاب منفی نبوده. و به همین جهت ملاحظه می‌کنید در همین خانواده، فرزند آیت الله قدوسی که نواده‌ی علامه به حساب می‌ایند، اهل جبهه و جهاد هستند و شهید می‌شوند و داماد خود علامه یعنی آیت الله قدوسی اولین دادستان انقلاب هستند که به دست منافقین شهید می‌شوند. به نظر نمی‌آید اگر علامه مخالفتی با این فضا داشتند، این روحیه‌ها شکل می‌گرفت بخصوص که شخصیت علامه، شخصیت تأثیرگذار بر اطرافیان است. موفق باشید

30470
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: ما در حوزه های علمیه هرکس را می‌بینیم به جایی رسیده در اثر قرار گرفتن زیر نظر یک استاد بصورت جدی بوده است استاد صمدی می فرمودند که حتی آیت الله حسینی طهرانی از ۵ تا ۱۰ سال اجازه حضور در درس عالم دیگری را نمی دادند تا شخصیت آنها شکل بگیرد و بعد به علمای دیگر رجوع کنند. من با افراد با استعداد زیادی در حوزه مواجه شدم که آنچه باید می شدند نشندند و ظاهرا جای استاد در سلوک علمی شان بسیار خالی است به ذهن شما چی می رسه؟ تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت الله بهجت» در این رابطه شده. خوب است به قسمت جزوات در  نوار بالای صفحه‌ی اول سایت در بخش نوشتارها، سری بزنید و با حوصله آن جزوه را مطالعه بفرمایید. موفق باشید

30348
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: برای فهم دقیق کتب یک متفکرِ دارای نظام فکری که الفاظ آن، بار معنایی متناسب با نظام فکری آن متفکر را دارد، نیاز به استادی است که قبل از شروع آن کتب یا در حین مطالعه آنها، منظومه فکری شخص و ادبیات او را در چند جلسه توضیح و تشریح کند. می‌خواستم بدونم که شاگردی دارید که این کار رو بتونه انجام بده؟ اصلا این نکته ای که گفتم به نظرتان درست هست یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته، نکته‌ی درستی است ولی با نظر به افقی که امثال حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی گشوده‌اند؛ می‌توانیم جایگاه منظومه‌ی فکری افراد را نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی و معرفتی در این زمان، فهم کرد. البته رفقای زیادی هستند که گوشه و کنار مشغول طرح مباحث می‌باشند. موفق باشید

30260
متن پرسش
با سلام و تبریک ایام الله دهه فجر خدمت استاد بزرگوار. استاد مطالب ذیل از بیانات حجت الاسلام احمد فرحانی - مدیر موسسه فقهی امیرالمومین (ع) - هستش. ضمن اینکه می‌خواستم نظرتان رو در مورد اصل محتوا بدونم، خواستم بپرسم نظر علامه (ره) و امام (ره) نیز همینطور هست؟ (بیشتر راجع به عصمت و ولایت تکوینی. آیا مراد عصمت در بیانات ایشون_با توجه به قائل به ولایت تکوینی بودن_عصمت اکتسابی است!؟!؟!!) بسیار ممنون. «تولیت ولی فقیه نسبت به مولی علیه متفاوت با تقلید مقلد از مجتهد است. الان در مسیر جهاد کبیر در دوران امامت و امت هستیم نه اجتهاد و تقلید. با توجه به عقلیات و نقلیات حضرت امام (ره) در کتاب بیع و مصباح الهدایه در تبیین ولایت مطلقه فقیه و همچنین رساله الولایه علامه طباطبایی مثل: ۱. دلیل بر ولایت فقیه همان دلیل بر امامت است. ۲. این ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است. ۳. ولایت تشریعی بدون ولایت تکوینی محال است. باعث میشه خطای ولی فقیه غیر ممکن بشه. عصمت برای ولی فقیه خیلی کم بینی است! ولی فقیه بیشتر از عصمت را دارد. ولایت تکوینی و تشریعی دارد و حتی اگر ختم شریعت نشده بود امکان تشریع ایشان بود. علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است. ولی در هر حال خود ولیّ فقیه حاضر نیست خود را در عرض معصوم بداند هرچند خداوند برای کمک به بندگانش او را حفظ می‌کند. نمی دانم نظر مستقیم حضرت امام و علامه در این مورد چیست. بد نیست سری به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» بزنید و سؤال شماره‌ی ۳۰۲۵۷ را نیز ملاحظه کنید. موفق باشید

30233
متن پرسش
سلام علیکم: در اولین آیه سوره بقره یکی از شرایط هدایت توسط قرآن را ایمان به غیب دانسته آیا این مصادره به مطلوب نیست چرا که خود قرآن کریم برای ایجاد ایمان به غیب آمده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش علامه‌ی طباطبایی بحث در تقوا و ایمانِ اولیه است که شرط ورود به قرآن می‌باشد و این غیر از تقوا و ایمانی است که در بستر انس با قرآن پیش می‌آید. موفق باشید

30167
متن پرسش
سلام: فرموده بودید ادیان هرکدام هرچه به توحید نزدیک تر باشند به سعادت نزدیک ترند. ۱. دین یهود به توحید نزدیک تر است نسبت به مسیحیت اما قرآن دین مسیح را ترجیح می‌دهد. ۲. دین بهاییت بنظر می رسد چون سرانش با عرفان آشنا بودند توحید بالایی را مطرح می‌کنند درحالیکه در نبوت مشکل دارند. ۳. توحید بسیار بالایی در بعض ادیان هند یافت می‌شود حتی به این صراحت که وحدت وجود را مطرح می‌کنند قرآن و روایات مطرح نمی کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید دین مسیح جهت تکمیل دین حضرت موسی «علیه‌السلام» توسط حضرت عیسی «علیه‌السلام» به میان آمد و به همین جهت مسیحیان دارای دو کتاب «عهد عتیق» و «عهد جدید» هستند. ۲. بهائیت یک حزب است با مزدورانی که در درون جهان اسلام برای مقابله با اسلام ساخته شده است. آن حرف‌ها بهانه است. ۳. از این جهت که توحیدهای ادیان هندی قابل قبول است حرفی نیست. به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی حرف در آن است که چون آن وحدت وجود، درست مطرح نشده، کارش در بسیاری موارد به شرک کشیده شد و عملاً آن عبادتی که موجب قرب إلی الله می‌شود، از صحنه خارج شد.

30125
متن پرسش
سلام استاد: میگم ما زمانی که استخاره می‌کنیم خدا پاسخ ما رو میده یا امام زمان (عج)؟ گذشته از قضیه قرآن ناطق بودن و «بکم ینزل الغیث» و سایر عبارت های جامعه کبیره درباره ائمه (ع)، حضور و هشیاری ای که حین مناجات با خدا و گرفتن استخاره برای انسان ایجاد میشه شبیه همون حال و هوا و حضور در حرم امام رضا (ع) هست. برای همین می‌پرسم که درسته ما با خدا مناجات می‌کنیم و از ایشون جواب استخاره با قرآن رو می‌خوایم ولی نقش امام زمان (عج) در این بین چیه؟ کلا غیر از این سوال نیز نقش حضرت (طبق برداشت من) برای بسیاری از مردم مغفول هست. ما حرم امام رضا ع میریم. توسل رو به حضرت زهرا و امام مجتبی علیهما السلام میکنیم. به امام حسین ع عشق میورزیم و به هر نحوی به هرکدام از ائمه متوسلیم اما هنوز به شخصه نقش ولی الله الاعظم رو درک نکردم درست... لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. استخاره چنین جایگاهی که می‌فرمایید ندارد. به همین جهت به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی پشت‌کردن به استخاره، پشت‌کردن به قرآن نیست و اگر عقل ما چیزی بگوید و استخاره چیز دیگری؛ واجب است که به عقل‌مان که حجّت خداوند است نزد ما، رجوع کرد. ۲. این‌که می‌فرمایید درست است و با پیروی از نایب امام یعنی مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» می‌توان بهترین ارتباط را با امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» داشت، وگرنه توهّم است. موفق باشید

29889
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آقا جان ما بالاخره نفهمیدیم این معرفت نفس چیه؟! ده نکته رو خوندیم، خویشتن پنهان رو هم خوندیم. به کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده هم نگاهی انداختیم. اما نفهمیدیم این چجور معرفت نفسیه که میشه انفع المنافع. میدونم علمش مبتی بر حضور و درک هست. اما خب حالا من فهمیدم و درک کردم و حس کردم که مثلا دست من در واقع دست 'تن' هست و من یچی دیگست و از این حرفا... تا نکات دیگه اش و خواب دیدن و جاودانگی و... ولی همه اینا بیشتر شبیه یک سری اطلاعاته که دونستنش خوبه. اینا که واسه آدم نون و آب نمیشه. من احساسم اینه که معرفت نفس چیز دیگه ایه که اینا پیشش شوخیه. اما هنوز نفهمیدم چجوری بدست میاد؟ آیا باید به حالات نفس و عتاب و خطاب و تندی و نرمی و خواطر و اینا علم پیدا کرد که مثلا بدونیم الان نفسم داره چیکار میکنه (نظاره از بیرون) یا نه باید گناه نکرد حتی گناه های بسیار ریز یا نه کلا اشتباه گرفتم؟ ببینید شما میگید "بعضی اساتید ما نشسته میرفتن مسیر سلوک رو" این حرف با چارتا کتاب و مطلبِ اطلاعات طور بدست نمیاد بنظرم. لطفا راهنمایی بفرمایید. در ضمن بنده خیلی اهل محبت هستم. که الان در قبض نسبتا شدیدی گرفتارم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. احساس همه‌جانبه‌ی خود در همه‌ی عوالم وجود، قصه‌ی ما می‌باشد و قصه‌ی بودنِ ما. معرفت نفسِ مرسوم، راهی به سوی آن نوع بودنِ بیکرانه است و این خود، هدف است به عنوان حقیقتی که عین ربط به حضرت حق است. مرحوم علامه در کتاب «رساله الولایه» نکات ظریفی در این رابطه فرموده‌اند. ۲. چه اشکال دارد، بالاخره زندگی با همین قبض و بسط‌ ها وسعت می‌یابد. موفق باشید

29727
متن پرسش
با سلام: اینکه پس از مرگ با ملکات روبرو خواهیم بود برایم مبهم است. چون ملکات امری مطلق نیست. مثلا بسیاری درست است که دابشان بر صداقت است اما گهگاهی دروغ می‌گویند یا در مواردی مشخص نیست کدام ملکه است فرد ممکن است مدتی خوش خلق باشد چندی بعد بدخلق شود دوباره خوش خلق و این سخن پایان ندارد فرد با برخی افراد برخورد خوبی دارد با برخی دیگر نه برخی افراد ملکه مشخصی ندارند نه صفت رذیله در جانشان به آن صورت ریشه دوانده نه صفت حمیده ملکه وجودش شده تکلیف افراد بی ملکه چیست؟ یا برخی افراد مذبذب هستند و ملکات مختلفی در طول حیات دارند آیا ملاک لحظه مرگ است، فردی در طول عمرش صادق بوده سال آخر به دروغگویی مبتلا می‌شود از سویی بسیار می‌شود که توبه کردیم اما هنوز ملکه گناهان در روحمان است تکلیف چیست؟ اگر ملکه ملاک است قاعدتا فرد معذب خواهد بود و اگر بخواهیم قبول توبه را منوط به این کنیم که فرد آن ملکه رذیله را زائل کرده باشد که فکر کنم در روایات اینگونه نباشد توبه فرد با استغفار جدی قبول است بعد از آن نباید گناه را ادامه دهد و با توجه به اینکه بسیاری توبه را می‌شکنند که نشان از رسوخ ملکات است اگر فرد پس از استغفار فوت شود در حالی‌که رسوخ ملکات را زائل نکرده چه سیری در برزخ و قیامت خواهد داشت؟ بنده گمان می‌کنم بحث ملکه در راستای اثبات تجرد اعمال است تا ابدی بودن عذاب نسبت به این امد بسیار کوتاه توجیه شود که با این مشکلات که مطرح کردم بنظر صحیح نمی آید بهتر است ابدی بودن بهشت را تفضلی دانست و عذاب جهنم را همچون عرفایی چون ابن عربی نهایتا عذب دانست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت اخیر سؤال، اختلاف هست. به گفته‌ی آیت الله طباطبایی و آیت الله جوادی، بالاخره انسانی که در کلیّت شخصیت خود مطابق فطرتش عمل نکرده و شخصیتی جدای امور فطری خود دارد، پس از مرگ دائماً با آن شخصیت در تضاد به‌سر می‌برد تضادی بین شخصیت او و فطرت او، و حقیقتاً این امری آزاردهنده است. مگر آن‌که بپذیریم آن انسان وقتی رحلت کرد به‌کلّی از انسانیت خارج می‌شود و نه آن‌که انسانی است که گناه کرده است؛ که این امری است غیر قابل قبول. ولی اگر شخصیت کلّی افراد رویهمرفته جدای از فطرتش نبود، اعمالِ گاه و بی‌گاهِ خلاف او، او را مخلّد در آتش نمی‌کند، زیرا ملکات یا شخصیت اصلی او جهت مخالف فطرتش نداشته. موفق باشید  

29427
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: سوالی را قبلا خدمتتان ارسال کردم در خصوص فرمایش علامه طباطبایی در مورد انقلاب با توجه به اینکه دیدم مجدد در سایت بیان شده خواستم مطلبی را برای نقد و نظر خدمتتان ارسال کنم. این سوال را از یکی از علمایی که دستی در تفسیر قرآن دارند پرسیدم ایشان به این صورت جواب دادند: علامه انسان بسیار دقیقی است و این حرف بلندیست و باید توجه داشت در هیج جای قرآن شهید به معنای مقتول نیست. با تشکر از شما استاد گرانقدر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این امر پس باید بگوییم معنی شهیدشدنِ اسلام، یعنی تعالی پیداکردن آن. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!