بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حضرت آیت الله شهید مطهری (ره)

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32710
متن پرسش

با سلام: استاد خیلی وقته این مطلب در ذهنم است که خدا را چگونه بشناسیم، صفات خدا را، از کتاب؟ از چی؟ مثلا خیلی وقته این سوال رو دارم اگه خدا مهربانه پس چرا این همه از عذاب تو قرآن میگه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با کتاب «عدل الهی» مرحوم شهید مطهری شروع کنید، إن‌شاءالله نه‌تنها جواب سؤال‌های خود را می‌یابید حتی نسبت به این نوع مباحث قدرت تفکر نیز پیدا می‌کنید. در این مورد به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست نیز می‌توانید رجوع بفرمایید. آیات مورد بحث خبر از آن می دهد که نتیجه آن اعمال آن نوع از عذاب ها است نه آنکه خداوند تصمیم گرفته آن عذاب ها را به وجود آورد. موفق باشید

32339
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: دخترم ۱۲ ساله شون هست چه کتابهایی رو می توانند مطالعه کنند تا از همین سنین نوجوانی بتوانند به این درک و فهم برسند که همه چیز بدن و مادیات نیست؟ اصل انسان فطرت و روح است. سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را اگر در کنارشان با همدیگر بخوانید و سپس این کار را با کتاب «چه نیازی به نبی» انجام دهید مفید خواهد بود. کتاب «داستان راستان» مرحوم شهید مطهری نیز افق خوبی را در مقابل نوجوانان می‌گشاید. موفق باشید

32300
متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر.این گفتار صحت داره از نظر شما؟ شیاطین موجوداتی مجردند که از جنس ملائکه هستند ولی ملک نیستند و ماموریت شون وسوسه و امتحان انسانها و حتی اجنه هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در مورد شیطان می‌فرماید: «کان من الجنّ» یعنی از جنس جنّ است و جسم آن لهیبی از آتش می‌باشد که مرحوم شهید مطهری تعبیر به انرژی فرموده‌اند البته روح‌شان مثل انسان که یک جسم دارد و یک روح، مجرد است. در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

32232
متن پرسش

با سلام: آیا این بیان صحیح است که از کتاب جریان شناسی آقای خسروپناه می‌گویند جریان عقلانیت اسلامی شامل حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب، ایت الله جوادی آملی معتقد به سازگاری دین و مدرنیته است (و سازگاری دین و مدرنیته و به نفع دین را مد نظر دارد و دغدغه دین و مدرنیته را دارد) و در حالی که جریان تجدد ستیزی فلسفی (حذف مدرنیته) شامل فرهنگستان علوم اسلامی به ناسازگاری دین و مدرنیته قائل است و در واقع جریان تجدد ستیزی فلسفی داره راه دیگه از راه جریان عقلانیت اسلامی (حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب) را حرکت میکنه؟ و هم چنین در رابطه با موضوع مطرح شده در کتاب ها و مطالب تون هم معرفی فرمایید بسیار سپاس گزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته آری! نمی‌توانیم بیرون از تاریخ مدرن در جهان حاضر شد و همان‌طور که فرموده‌اند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب حقیقتاً متوجه این امر شده‌اند که در همین تاریخ باید نظر به وجوه قدسی بشر امروز کرد و واقعاً برای خود بنده نیز مسئله است که چگونه فرهنگستان به‌کلّی فلسفه را اعم از فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نفی می‌کند. موفق باشید

32206
متن پرسش

سلام خدمت استاد ارجمند: استاد ببخشید وقت ارزشمند شما را می‌گیرم. اول از شما طلب دعای خیر برای خودم دارم و ثانیا از آن طلبه ای که برای خدا و این انقلاب امام در فضای مجازی کار می‌کند تشکر مب‌کنم. در موضوع «علم تو استاد توست» تأملاتی کردم. خواستم ببینم آنچه برداشت کردم را صحیح می‌دانید؟ آیت الله بهجت اولا فرمودند که علم تو استاد توست اما آیا فرمودند و قید کردند که علم تو برای همیشه استاد توست؟ مثلا آیا نمی‌شود احتمال داد که شخص مراجعه کننده، مثل منِ حقیر، عامی و تازه به دوران رسیده بوده و آیت الله منظورشان این باشد که، برای تو فعلا عمل به دانسته هایت کافی است تا بعد؟ مثلا ما در حدیث هم شخص مخاطب امام را در نظر می‌گیریم اینجا هم عقل می‌گوید باید چنین کنیم. دوماً، آیا لزوما هر علمی علم قابل اعتماد است؟ مثلا نمی‌شود آن علم خود باعث گمراهی ما بشود و هر چه پیش رویم بیشتر بر گمراهی ما بیفزاید؟ با توجه به آیه وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ این احتمال بعید نیست. و من ضعیف از کجا بفهمم که علمم حیله‌ی شیطان و نفسم نیست؟ چهار روز دیگر هر کس بر اساس علمش رفتار کند چه نتایج بدی که گریبان گیر ما نمی‌شود مثلا کشف های شیطانی و... سوماً، فرض کنیم علممان درست باشد، منبع علم هم مهم است. بالاخره این علم از کتاب بدست می آید؛ اما برخی علوم را شاید نشود نوشت و گفت بلکه مثلا باید چشاند؛ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ. چه کسی باید این علم را از الله دریافت کند جز کسی که مخلَص باشد؟ اینگونه مواقع منبع علم استاد می شود. در این مرحله، استاد تو علم توست. خیلی ممنون یا علی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مرحوم آیت الله بهجت در کدام فضا آن سخن را فرمودند. در آن جزوه که حتماً لازم است همه آن مطالعه شود؛ نظر به رهنمودهای علمایی همچون حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی و امثال شهید مطهری‌ها شده و در این فضا، خودِ آن علوم برای سیر إلی الله به ما کمک خواهند کرد. موفق باشید

32193
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و ارادت: استاد گرامی در مورد دو موضوع سوال داشتم خیلی ممنون میشم اگر در هر دو مورد نظر خود را بفرمایید : ۱. اخیرا گاهی احساس می کنم می توانم با وجودی که خود برترم هست ارتباط بگیرم. از او در ذهن خود سوال می کنم و جواب می گیرم. آیا این یک توهم است یا چنین وجودی واقعا هست؟ ۲. توصیه هایی شنیده می شود که یک مورد آن را خدمتتان عرض می کنم، آیا امثال این کارها تاثیری در زندگی انسان دارد و روی هم رفته کارهای خوبی هستند: مثلا گفته می شود نام ارزشها و اهدافتان در زندگی را روی کاغذی بنویسید و کاغذ را در ظرف آبی بگذارید. بعد از چند ساعت آن آب را به محیط زندگی خود بپاشید. با تشکر فراوان از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با بودن کتاب‌های اندیشمندان بزرگی چون شهید مطهری و با بودن قرآن و روایات، ورود به این امور و امید برای رسیدن به نتیجه امر بیهوده‌ای است. موفق باشید

32049
متن پرسش

سلام استاد: در یک کانون فرهنگی به عنوان مربی فعالیت می‌کنم. مخاطبان از سن ابتدایی هستند تا حدود ۱۸ سال. جمعه شب ها همه ی اعضای کانون جمع می‌شویم و قرآن خونده میشه و بنده مطالبی اخلاقی یا معرفتی می‌گویم سعی می‌کنم مطالب شما و یا شهید مطهری و... را ساده کنم و براشون بگم. مسئول اصلی این کانون به من می‌گوید اینها که تو می‌گویی تئوری است و فایده نداره باید در قالب بازی مطالب را منتقل کنی آیا این حرف درست است؟ ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار را باید مدّ نظر داشت. هم باید مخاطبان را متذکر معارفی کرد که عقل‌شان تغذیه شود و هم باید با مثال‌زدن از شخصیت‌هایی که نمونه‌های خوب فطرت انسانی هستند، ذهن آن‌ها را تغذیه نمود. مثل کتاب «داستان راستان». به همین جهت آن شهید بزرگوار در کنار آن معارف عالیه، به جهت سوزی که در هدایت انسان‌ها داشت و می‌دانست باید خیال را نیز تغذیه کرد؛ به تألیف کتاب «داستان راستان» می‌پردازد. موفق باشید.

31706
متن پرسش
سلام مجدد خدمت استاد گرامی: در پاسخ سوال 31699 در رابطه با سوال اصول اصول اصول دین فرمودین: هر تفکری مبنایی دارد و دین اسلام نیز بر اساس مبنا و اصولش راه‌های هدایت را مقابل ما می‌گشاید و همان اصول دین نیز مبتنی بر اصولی است که الهامی و فطری است و جناب مولوی در کتاب شریف مثنوی متذکر اصول الهامی و فطری می‌باشد تا با رویکردی بهتر به توحید اسلامی رجوع نماییم و بهره‌های قرآنی خود را بیابیم.» با برداشت من از توضیح شما کتاب مثنوی می شود اصول اصول دین،با توجه به اینکه اغلب عبارت ها در مثنوی دقیق هست و عبارت بصورت اصول اصول اصول دین هست می خواستم این مورد رو هم بدانم معنای اصول اصول اصول دین چه خواهد بود؟ به هرحال ادعاییست که مطرح شده و خب حداقل شناخت این است که بفهمیم مدعا چیست. برای اینکه مقداری مطلب روشن تر شود می خواستم بدانم چه کتاب هایی رو در کنار مثنوی اصول اصول اصول دین می دانید، علاقه داشتم چند مورد اشاره فرمایید. یک صحبت های مطرح است و حرف هایی می آورند، (ولله صد سال شراب بخوری خدا از تو می گذرد ولی از این کلمه نمی گذرد کسی که بگوید مثنوی مولوی اصل اصل اصول دین است. علامه امینی) اگر صلاح دیدین در این مورد و یا در مورد نحوه مواجهه با آن هم راهنمایی بفرمایید ممنون می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! متأسفانه علامه امینی از فضای علم عرفان اطلاعاتی نداشته‌اند که بتوانند نظر دهند. در این مورد خوب است به امثال رهبر انقلاب و شهید مطهری رجوع کرد. عرایضی در صفحه ۴۲ کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

 مقام معظم رهبري «حفظه‌الله‌تعالي» در جلسه‌اي که با شعرا داشتند فرمودند: مثنوي همان طور که مولوي مي‌گويد: «هُوَ اُصولُ اصولِ اُصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهري هم با من هم عقيده بود. عرض بنده آن است که اگر دل انسان آماده‌ي تغذيه با حقايق برتر است شما کمتر از آن را به آن ندهيد. عکس آن هم هست که اگر در حدّ مثنوي و حافظ مي‌تواند در حضور باشد، نمي‌شود نور بالاتر در اختيار آن بگذاريد، چون پس مي‌زند. موضوع حساسي است مواظب باشيد جايگزيني‌ها را سهل‌انگارانه انجام ندهيد. وقتي دل هواي سير در عوالم معنا را داشت زود با کمترين جايگزين آن را جواب ندهيد که در اين صورت سهل‌‌انگارانه جواب دل را داده‌ايد.

 


[1] - مقام معظم رهبري «حفظه‌الله‌تعالي» در ديدار با شعرا  در سال 1387- مولوي در ديباچه‌ي دفتر اول‏ مي‌گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى‏، وَ هُوَ اُصولُ اُصولِ اُصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيَقين.

31442
متن پرسش
سلام: خیلی ذهنم درگیر است. پایه ۱۰ حوزه هستم. هم به تفسیر علاقه دارم و هم فلسفه و عرفان علاقه دارم و هم فقه و اصول را لازم و ضروری می‌دانم. ولی با توجه به تجربه ۱۰ ساله می‌دانم که توان خواندن همه اینها را ندارم؛ بلکه اگر بخواهم موفق بشوم باید در یکی از این علوم وقت بگذارم ولی نمی‌دانم کدام یک؟ و علاوه بر آن بقیه علوم را چه کار کنم؟ می‌ترسم در آخر کار حسرت بخورم. به نظرتان باید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه انسان‌ها دارای آن‌چنان وسعتی شده‌اند که می‌توانند چندین علم را در خود جمع کنند. بنابراین سعی بفرمایید در عین ادامه دروس رسمی حوزه به امثال حضرت امام و علامه و شهید مطهری نظر کنید که چگونه در آن علوم، به خوبی حاضر شدند. موفق باشید

31441
متن پرسش
با سلام: دانشجوی دندان پزشکی ترم ۳ هستم. به تازگی دریافتم که این علم و شرایط دانشگاه و دوستان نمی‌تواند مرا به هدف اصلی زندگی نزدیک کند. نمی‌دانم که مسیر خود را ادامه دهم یا علم لاینفعی که معلوم نیست بعد از اینکه پولدار شدیم چه بلایی برسر دنیا و آخرتمان خواهد آورد را ادامه دهم؟ نظر شما بر اینکه همزمان تحصیل، استادی جهت سیر و سلوک انتخاب کنم چیست؟ اگر مثبت است چه کسی را به عنوان استاد به من معرفی می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه انسان‌ها دارای آن‌چنان وسعتی شده‌اند که می‌توانند چندین علم را در خود جمع کنند. بنابراین سعی بفرمایید در عین ادامه دروس رسمی دانشگاهی خود به مباحث حِکمی و قرآنی و روایی رجوع داشته باشید و از آثار شهید مطهری غفلت نفرمایید. موفق باشید

31171
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. شهید مطهری در کدام کتاب بحث افلاک رو مطرح کردند؟ ملاصدرا هم در کتاب رسائل از افلاک صحبت کرده پس نظراتش مردوده که فرمودید شهید مطهری با توجه به علم نجوم فعلی نفس ناطقه داشتن افلاک رو رد کرده؟ افلاک برای نفس ما واسطه فیضند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی که در هیئت قدیم تحت عنوان «عقول عشره» مطرح بود و حکما آن را به افلاک نسبت می دادند، بنا به فرمایش شهید مطهری تطبیق نابجایی بود. ولی افلاک به معنای نفس کلی که ذیل عقل باشد حرف درستی است که به نظر می آید واژه افلاک باز ذهن را منتقل می کند به نگاه علمای نجوم. بنده که نتوانستم با آن مباحث ارتباط برقرار کنم. در هر حال مقام عقل برای واسطه فیض، مقام مناسبتری است و مسلم اولیای معصوم به یک اعتبار، مقام عقل اند و به اعتبار نفس شان، مقام نفس کلی می باشند که از این جهت می توان گفت واسطه فیض اند. موفق باشید

31158
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. افلاک هم نفس ناطقه دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هیئت قدیم، افلاک را از نظر جنسیت از جنس نفس می دانستند ولی ظاهراً بنا به فرمایش شهید مطهری با نظر به هیئت جدید نمی‌توان آن مسائل را دنبال کرد. موفق باشید

31114
متن پرسش
سلام: من به اجبار مادرم در دانشگاه علمی را می‌خوانم که می‌دانم هیچ منفعتی نه برای من دارد و نه برای کشور و اگر از دانشگاه انصراف بدهم مادرم بسیار ناراحت و اذیت می‌شود. در صورتی که می‌دانم آن علم هیچ منفعت دنیایی و آخرتی ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند بسیاری از دانشجویان در حاشیه علم رسمی، فعالیت‌های علمیِ دینی و اجتماعی خود را داشته باشید. ما نیز در زمان خودمان در کنار دروس رسمی دانشگاهی، ده‌ها کتاب از شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی می‌خواندیم. به عنوان مثال بد نیست برای شروع کار، ارتباطی با کانال مطالب ویژه داشته باشید@matalebevijeh. موفق باشید

30476
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید اون قرض الحسنه که در مسجد انبیا هست تحت نظارت خودتونه؟ اینکه بعضی میگن قرض الحسنه ها هم اونطور که باید باشد نیست صحیحه؟ اگر آری خصوصیات قرض الحسنه صحیح چیه؟ اگر منبعی هم هست معرفی بفرمایید، استاد چرا قرض الحسنه ها اونقدر با کرامت برخورد نمیکنن که خودشون پول قرض گرفته شده را یه هزینه بزارن روش و پس بدن تا مردم سراغ بانک نرن! و اینکه حضور بانوان در بحث قرض الحسنه چگونه باشه خوبه؟ اینکه بخواهیم یه قرض الحسنه با اطرافیان راه بیاندازیم چطور باید باشه؟ بنده با یه عده مدتیه میخوایم چنین کاری را بکنیم منتهی از عواقب احتمالی و اینکه هر کی یه قاعده میده و یه نظر، ترس اینو داریم تازه بخوابم یه کاری کنیم تبدیل به حرام بشه. لطفا راهنمایی بفرمایید. ۲. استاد کتاب آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری تقریبا همه جلدهاشو یه مرور داشتم و دوست دارم مبحثش رو خوب بفهمم ولی نمی دونم پراکنده هست یا عمیق نمیتونم اونطور که باید از بالا بهش نظر داشته باشم تا مطالب در ذهنم جمع باشه. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رابطه‌ای با آن قرض الحسنه که می‌فرمایید، ندارم و اساساً در این موارد تجربه‌ی خاصی ندارم. ۲. کتاب‌های مذکور را استاد جهت تدریس در دوره‌ی لیسانس دانشگاه تنظیم کرده‌اند، به همین جهت مطالب آن ساده و اولیه است. موفق باشید

30123
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرانقدر. کتاب زیبایتان «ادب خیال عقل و قلب را پیرو سوالی که قبلا از حضرتعالی پرسیده بودم مطالعه کردم. بسیار راهگشا و مفید بود. استاد بزرگوار سوالی که اکنون بنده دارم در ارتباط با مطالعه است. باید چطور مطالعه کنیم تا خوب مطالب را علاوه بر تفکر عمیق و بهره های آنی، آن را در سینه نگه داریم؟ مثلا بنده چند کتاب از شهید مطهری خواندم ولی الان احساس می‌کنم که انگار همه را فراموش کردم. درست است که مطالعه به فکر ما جهت می‌دهد هرچند فراموش شود ولی توصیه ی شما درباره ی یادداشت برداری چیست؟ آیا ضروری است که مثلا برای هر کتابی در دفتری یا جایی جداگانه یادداشت برداری کنیم؟ یا اینکه نکات را در همان کتاب حاشیه بزنیم؟ این مسئله خیلی ذهنم را درگیر کرده است و می‌خواهم قبل از شروع سیر مطالعاتی تکلیفم را بدانم. سپاس فراوان و آرزوی توفیقات روز افزون برایتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در تجربه‌ای که برای خود داشتم، سعی می‌کنم با حوصله‌ی زیاد و بدون عجله از کتاب‌ها با ذکر صفحه، یادداشت‌برداری کنم. فکر می‌کنم تجربه‌ی خوبی باشد. خوب است در این مورد سری به کتاب «امامت و رهبری» از شهید مطهری بزنید. موفق باشید

30007
متن پرسش
سلام و عرض ادب: یکی از جنجال هایی که ما با سایر دوستان در بسیج و سایر نهاد های انقلابی بر روی سیر مطالعاتی داریم اینه که آنها تاکید دارند روی شهید مطهری و در برابر ما که می‌گوییم از کتب شما شروع کنیم می‌گویند با تمام احترامی که برای استاد طاهرزاده قائلیم اما رهبری از ابتدا روی شهید مطهری و بعد آقای مصباح تاکید داشتند نه فرد دیگری. استدلال شما برای این موضوع چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، ذوق حضور انسان است. اگر ذوقِ حضورِ رفقا در این تاریخ با کتاب‌های آن دو بزرگوار، حل است، چرا همان‌ها را ادامه ندهند؟ رهبر معظم انقلاب در عین تأکید بر کتاب‌های شهید مطهری، فرمودند در آن کتاب‌ها متوقف نگردید زیرا بالاخره مسائل جدیدی پیش آمده است که باید نسبت به آن‌ها بیگانه نبود. موفق باشید

29887
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان در آیه ۲۱۳ بقره بیان شده است که روزگاری بر نوع بشر گذشته که در زندگی اتحاد و اتفاقی داشته، به خاطر سادگی و بساطت زندگی امتی واحد بوده اند و هیچ اختلافی در بین آنان نبوده است و دلیل این معنا جمله بعد است که می‌فرماید: «فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین....» حال سوال من این است که چه ربطی بین این دو جمله است یعنی به چه دلیل بعث انبیا و حکم کتاب در موارد اختلاف نتیجه و فرع امت واحده بودن مردم قرار دارد؟ آیا در این زمینه خودتان فرمایشات داشته اید؟ اگر داشته اید حتما معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با آن آیه در زمانی که سوره‌ی مبارکه‌ی بقره بحث شد؛ انجام شد ولی ضبط نشده. نکته‌ی بسیار دقیقی را علامه‌ی طباطبایی و به تبع ایشان، مرحوم شهید مطهری دارند که در ابتدای امر مردم در حدّی ساده و سطحی بودند که تنوعی در فهم و اندیشه‌ی آن‌ها نبود، ولی در سیر به سوی خودآگاهی‌ها، تفاوت‌ها شکل گرفت و این‌جا است که باید آن سیر با هدایت الهی از طریق انبیاء جلو می‌رفت به جای آن‌که به گذشته برگشت شود و لذا انبیاء آمدند تا سیر خودآگاهی به کمال خود نایل شود. موفق باشید 

29813
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اگر بگوییم شرور عدمی اند، پس نوزادی که به جای ۵ انگشت ۶ انگشت دارد و نقصش از سنخ عدم نیست چه می‌شود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» شرور، یا عدمی‌اند، یا منشأ عدم‌اند. منشأ عدم مثل تگرگ که خودش آبِ منجمدشده‌ای است ولی شکوفه ها را از بین می‌برد. در همین رابطه آن ضعف‌هایی که منجر می‌شود تا بدن این نوزاد در مسیر تدبیر صحیح روحش قرار نگیرد، شرّی می‌باشد از نوع دوم، که منشأ عدم شده است و آنچه بایدبشود را مانع گشته. موفق باشید

29585
متن پرسش
سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: آیا شما رشد اندیشه دئیستی در غرب را به علت ضعف الهیات مسیحی و غیر علمی و غیر عقلانی بودن بخش های زیادی از عهدین نمی دانید؟ آیا در اندیشه های دکتر عبدالکریم سروش نمی توان ریشه های دئیستی را مشاهده کرد؟ مثل نظریه وحی رویای نبوی است و جمله معروف ایشان که گفته اند خدا به هر دردی نمی خورد؟ اخیراً آقای محسن کدیور نیز گفتند به این مضمون که هر کس که دم از این می‌زند که وحی رویاست و خدا به هر دردی نمی خورد آقایان این اسلام نیست این حرفهای دئیستی است که با ظاهر اسلامی گفته می شود! با سپاسگزاری فراوان از شما! خدا نگهدار!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین طور است. مشکل آقایان به گفته‌ی شهید مطهری آن است که نهایت اندیشه‌ی فهم خداوند در الهیات مسیحیت، برهان نظم است که به گفته‌ی آن شهید یک تذکر است به وجود خدا. آقایان هیچ‌وقت آن‌طور که شایسته است به کمک استاد با معارف الهیاتیِ شیعه آشنا نبوده‌اند، وگرنه گرفتار چنین توهّماتی نمی‌شدند. موفق باشید

29330
متن پرسش
سلام استاد: سؤالی خدمتتان داشتم که ضمن بیان دو مقدمه می‌پرسم: ابتدا دو مقدمه: مقدمه اول: از طرفی، در قرآن کریم آیات ۴٣ و ۴۴ سوره طه، خدای سبحان به موسی (عليه السلام) می‌فرماید که با برادرت هارون بسوی فرعون برو، و وقتی رفتی سراغ آن فرعون طغیانگر، با قول نرم و لیّن با او سخن بگو بلکه قلبش خاشع شود و تذکر یابد: سوره طه: اذهَبا إِلىٰ فِرعَونَ إِنَّهُ طَغىٰ، فَقولا لَهُ قَولًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَو يَخشىٰ (۴٣ و ۴۴) *** مقدمه دوم: از طرف دیگر، در روایات کثیری داریم که با فرد متکبر باید تکبر ورزید، تا استکبارش بشکند و ذلیل و خوار شود، بلکه خاضع شده و دست از تکبر بردارد: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْ امَّتِی فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ، وَ اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَکبِّرِینَ فَتَکبَّرُوا عَلَیهِمْ، فَانَّ ذَلِک لَهُمْ مَذَلَّهٌ وَ صَغَارٌ» «آن گاه که در میان افراد امت من، به انسان های مؤمن متواضع برخوردید، با آنان تواضع کنید، ولی اگر به انسان های متکبر برخورد نمودید با آنان تکبر ورزید. زیرا این روش، برای آنان خواری و حقارت می آورد». [جامع السعادات، ج 1، ص 363.] قال النبی (صلی الله علیه و آله): تَواضَعُوا مَعَ المُتَواضِعینَ فَإنَّ التَّواضُعَ مَعَ المُتَواضِعینَ صَدَقَهٌ وَتَکَبَّرُوا مَعَ المُتَکَبِّرینَ فَإنَّ التَّکَبُّرَ مع المُتَکَبِّرینَ عِبادَةٌ. با اهل تواضع متواضع باشید که این فروتنی صدقه است، و با متکبرین تکبر کنید که این تکبر عبادت است. (الحکم الزاهرۀ، آثار الکبر، ص 578) قال أمیرالمومنین (علیه السلام): التَّکَبُّرُ علَی المُتَکَبِّرینَ هو التّواضُعُ بِعَیْنِهِ. «تکبّر کردن با افراد متکبّر، خود عین تواضع است». (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج٢٠ ص٢٩٨ کلمه ۴١٠) *** حالا سؤال : جمع بین این دو طرف چطور می‌شود؟ از طرفی باید با مستکبرین به روش متکبرانه برخورد داشت، و از طرفی خدای سبحان به موسی می‌فرماید که با فرعون نرم و لیّن سخن بگو بلکه دلش نرم و خاشع شود. عجیب هم اینکه فرعون از بس متکبر بوده که نامش نماد تکبر (تفرعن) و ضرب المثل درمیان متکبربن است. آن فرعونی که هم شدت ظلم داشت در کشتن ٢۵ هزار نوزاد پسر و به بردگی و بیگاری گرفتن مردان و زنان بنی اسرائیل، و هم شدت تکبر و استکبار داشت که ندای ربوبیت خودش بر تمام شئون زندگی مردم را سر می‌داد و «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی» می‌گفت (بمانند مستکبرین آمریکای امروزی). آن‌هم خدای سبحان این دستور بر گفتار نرم با مثل چنان فرعونی را دارد به حضرت موسایی می‌فرماید که اگر بنا بود دستور به گفتار سخت و متکبرانه با فرعون بدهد از موسی بیشتر ساخته بود، چرا که موسی از شدت ابهت و غضبش بخاطر خدا ضرب المثل و مظهر در هیبت و غیرت و بطش و شدت است. + وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَهُ هَيْبَةُ مُوسَى + مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ، وَ إِلَى نُوحٍ فِي حِكْمَتِهِ، وَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي حِلْمِهِ، وَ إِلَى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا فِي زُهْدِهِ، وَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فِي بَطْشِه، وَ إِلَى سُلَيْمَانَ فِي قَضَائِهِ، وَ إِلَى أَيُّوبَ فِي صَبْرِهِ، وَ إِلَى إِسْمَاعِيلَ فِي صِدْقِه‏‏ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏. - همین مضمون در مناقب مولا در روایاتی دیگر: + و إِلَى مُوسَى فِي بُغْضِ كُلِّ عَدُوٍّ لِلَّهِ وَ مُنَابَذَتِهِ + و إِلَى مُوسَى فِي هَيْبَتِهِ + و إِلَى مُوسَى فِي شِدَّتِه ... آخرالکلام، با امثال فرعون که در رأس مسندهای نظام سلطه و استکبارند، ولو به هیبت و شدت موسوی باشیم اما باید نرم و لیّن سخن بگوییم، یا نه باید در برابر مستکبرین تکبر کنیم و سخت و متکبرانه سخن بگوییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این‌که حضرت حق به حضرت موسی و هارون «علیهماالسلام» فرمودند با این‌که فرعون طغیانگر است با او رفتار نرم و لیّن داشته باشید؛ دو وجه دارد: یکی وجهی که مرحوم شهید مطهری در تفسیر آن آیه متذکر هستند بدین معنا که شاید بر اساس فطرت انسانی‌اش به خود آید وقتی اینچنین نرم و دلسوزانه با او برخورد شود؛ و وجه دیگر می‌تواند این باشد که آن دو بزرگوار نشان دهند فرهنگ ایمانی چه فرهنگی است تا درباریان که بعضاً آمادگی لازم را داشتند، به خود آیند. مثل مؤمن آل فرعون یا همسر خود فرعون. در ضمن از روایات خوبی که در رابطه با تواضع در مقابل اهل ایمان و تکبر در مقابل متکبرین فرستادید، تشکر می‌کنم. آری! تکبر در مقابل متکبر وقتی معنا می‌دهد که حق برای او روشن شده باشد و او به جهت خودخواهی‌اش آن را نپذیرد. موفق باشید

29263
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار: بنده پسری دو سال و ۷ ماهه دارم به راهنمایی یکی از دوستان که فرمودند برای ایشان داستان های قرآنی را بخوانم خواستم مرجع و منبع معتبری به بنده معرفی بفرمایید. سپاسگزارم از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. کتاب‌های فراوانی با عنوان «داستان‌های قرآنی» هست که همه‌ی آن‌ها قابل استفاده می‌باشد. در ضمن از کتاب «داستان راستان» آقای شهید مطهری هم غفلت نکنید. موفق باشید

28994
متن پرسش
سلام در خصوص سوال ۲۸۹۷۹ لازم دیدم مطلبی رو عرض کنم: اینکه مرحوم شهید مطهری خانه ای در قلهک داشته اند اولا در آن زمان قلهک مثل حالا قدر و قیمت نداشته و حالت پرت و بیرون شهر داشته ثانیا خود شهید مطهری زندگی محوری داشته ولیکن همسر ایشان بسیار ثروتمند بوده اند، اگر شرح زندگی شهید مطهری و همسرشان را دوستان سرچ کنند موجود هست.... در پایان خودم و همگان را به تقوا و عدالت در قضاوت و دوری از اشاعه اتهام به صالحان دعوت می کنم. (متاسفانه در خیلی از موارد که می بینیم در جامعه فسق و فجور بیّن و واضح رخ می دهد طوفان "قضاوت نکنید" راه می افته ولی اگر خدای ناکرده علیه مومنی هجمه ای بشه معمولا کسی یادش به این عبارت نمی افته). خداوند عاقبت ما رو ختم بخیر کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قبل از انقلاب نیز در جریان منزل ایشان بودم و بعضی از این حرف‌ها آن روزها هم مطرح بود. در حالی‌که اگر لااقل به این فکر می‌کردید که ایشان محلی برای کتاب‌های زیادشان می‌خواستند و جایی باشد که راحت بتوانند فکر کنند؛ قابل توجیه بود که محل زندگی ایشان در آن‌جا باشد. موفق باشید

28979
متن پرسش
به نام خدا با سلام به یمن مسائلی که در باره حجه الاسلام پناهیان این روزها مطرح شد بعضی پای بنز و ویلای نزدیک 500 منری با 300 متر در دو طبق ساخت رو برا توجیه ایشون پیش کشیدن حالا پناهیان به کنار، راستی استاد در آن زمان با آن فقر و زاغه نشین های تهران ماشین بنز! و ویلای استاد مطهری در قلهک را چه کنیم (عکسهاش تو اینترنت هست) چه طوری با آن‌همه مباحث ساده زیستی و مثل عموم مردم بودن جور در میاد؟ آخه بنز بهترین و لوکس ترین ماشین اونم شهید مطهری؟! آخه ویلای نیم جریبی. دو طبقه اونم تو منطقه خوب تهران؟! راستی به نسل جوان چی بگیم؟ از پاسخ شما متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که بدون دلیل نباید کارهایی را توجیه کرد که مورد تأیید شریعت الهی نیست، محذورات افراد را نیز باید در نظر گرفت و این‌که آیا در آن شرایط، آن نوع زندگی جنبه‌ی اشرافیت داشته و یا برای یک استاد دانشگاه، عادی به حساب می‌آمده و شرایطی بوده است برای انجام بهتر وظیفه‌ای که به عهده داشتند. موفق باشید

28771
متن پرسش
سلام علیکم: در چند سوال قبلی که با هگل مرتبط بود، اشاره داشتید به دغدغه او برای حضور در جهان مدرن در عین حفظ انسانیت و دغدغه های اخلاقی و نظر به شخصیت حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام) که این را حتی در عقل در تاریخ خود هم بیان می‌کند. علت اینکه همین مبانی هگل، پشتوانه ای برای مارکسیسم و کمونیسم شد و حتی مارکس تز تاریخی خود و اینکه کمونیسم ایستگاه پایانی جهان است را مطرح کرد و رسما گفت فلسفه هگل مثل انسانی بود که روی دستهایش ایستاده است بود و من آن‌را منظم و مدون و سرپایش کردم. هر چند خود دیدگاه های هگل هم با مبانی توحیدی و وحدانی فاصله جدی داشت ویژه در بدبینی به ذات و فطرت بشر و آن نظرش در فلسفه تاریخ که به تعبیر یکی از اساتید، جبر تاریخی غیر توحیدی و مغایر با حکمت تاریخ از منظر توحیدی و الهی بود، ولی چگونه از دیدگاه های او، نظرات مارکس و متفکران کمونیست و مارکسیست و حتی ماتریالیست بیرون آمد و مارکس مدعی شد من سر و پا کردم مبانی هگل را؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نباید نقش فوئرباخ را نادیده گرفت که به قول خودش، محور تفکر همه‌ی فیلسوفان خدا می‌باشد در حالی‌که خدا بی‌نهایت است و بی‌نهایت، قابل دسترس نیست و مارکس و انگلز در دستگاه فوئرباخ از هگل فاصله گرفتند و ادامه‌ی هگل را با فضای عبور از خدا ادامه دادند وگرنه همچنان‌که شهید مطهری در کتاب «فلسفه‌ی تاریخ» می‌فرمایند هگل را باید جزو فیلسوفان موحد قلمداد کرد. موفق باشید

28593
متن پرسش
سلام علیکم: شهید مطهری در نقد مباحث هگل و دیالکتیک او و بحثی که راجع به علیت طرح میکنه، اشاره دارند که بر اساس مبانی برهان صدیقین و اشارات مرحوم ملاصدرا می‌شود بحث علیت و دیالکتیک هگل رو نقد کرد. چگونه برهان صدیقین، در این بحث راهگشاست و میتونه پشتوانه برای نقد مباحث هگل باشه آنطور که شهید مطهری گفتند و توجه خاصی به اشارات حکمت متعالیه داشته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی حرف در آن است که مگر حکمت متعالیه توان دیدن همه‌ی واقعیات و پدیده‌ها را دارد؟ آیا می‌توان از طریق حکمت متعالیه آنچه را که منطق دیالکتیکی متذکر آن می‌شود، را دید؟ ظاهراً مشکل این‌جاست و هگل با تسلط کاملی که نسبت به منطق ارسطویی دارد متوجه می‌شود اموری در میان هست مانند روحِ تاریخ، که این امور در معرض نگاه منطق ارسطویی و یا فلسفه‌هایی که در آن دستگاه تفکر می‌کنند، به ظهور نمی‌آید. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!