بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حوزه و دانشگاه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32568
متن پرسش

سلام بر شما: با دنبال کردن مباحث آشتی با خدا (شنیدن صوت حضرتعالی) به این نتیجه رسیدیم که رسیدن به حقایق چیزی است که به جز خواندن درسهای مدرسه محقق می‌شود و درس هایمان (میزان سوادمان) نقشی در کمال و قرب الهی ندارند. حال ما با چه رویکردی، با چه انگیزه ای و با چه هدفی درسهایی مثل (زیست شناسی، ریاضی، شیمی و...) را بخوانیم که آن احساسِ پوچی و حس نومیدیِ ناشی از نرسیدن به هدف عالی برایمان ایجاد نشود؟ و اصلا آیا این نگاه ما نسبت به این علوم صحیح است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان دارای ابعاد گوناگونی است که بعضی از ابعاد، اصالت خاص خود را دارند مثل عقاید حقّه. که در این مورد انسان باید در هر شغل و جایگاهی که هست نسبت به کسب عقاید حقّه تلاش نماید تا جایگاه خود را در هستی چه در دنیا و چه در آخرت به بهترین شکل بیابد و در کنار چنین حضوری معلوم است که باید نسبت به زندگی دنیایی و اموری که دنیای انسان را سر و سامان می‌دهد، نیز تلاش کند. و این‌جا است که علومی مثل علومی که فرمودید، معنا و جایگاه دارند. موفق باشید

32537
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم: سلام استاد خدا قوت. ممنونم از زمانی که میذارید من دانشجوی سال آخر روانشناسی هستم و قصد ورود به حوزه رو دارم اما در کم و کیف اون سردرگمم مسئله کلی اول: ۱. به صورت کلی ضرورت ورود به حوزه و رسالت و جایگاه حوزه کجاست؟ دنبال اون معنایی می‌گردم که جایی غیر از حوزه نمیشه پیدا کرد با توجه به سیستماتیک شدن حوزه (به معنای منفی اون) کند، غیر اجتماعی و دیر بازده بودن، و مشکلات معیشت و.... چیزی که من متوجه میشم حوزه به خودی خود موضوعیت نداره و این حوزه اصطلاحی حاصل یه سیر تطور تاریخی اجتماعی هست. پس اینطور نیست که خود این ساختار مشار الیه باشه. پس باید یه اتفاقی اونجا بیفته که جای دیگه نیست دنبال اون معنا هستم. مسئله کلی دوم: ۲. من قصد دارم در همین ایام ازدواج کنم. بر فرض اثبات لزوم ورود شخصی مثل من به حوزه، چطور باید وضعیت معیشت ازدواج و حوزه در سال های ابتدایی (با فرض لزوم ازدواج) رو مدیریت و با هم جمع کنم؟ با توجه به نقش های ما در جامعه و انتظار جامعه از ما و... عده ای صرفا تمحض در درس رو لازم میدونن و عده ای کار در کنار تحصیل رو وظیفه طلاب. و عده ای معتقدند کار طلاب باید از جنس طلبگی و در مسیر طلبگی باشه حالا آیا جنس برخورد با رزق برای طلاب وضعیت خاصی داره؟ آیا این قضیه به نسبت روحیه، میزان اعتقاد به رزق، و یا هر فاکتور دیگه ای نسبیه؟ در آخر وظیفه من چی هست؟ و چطور باید بفهمم؟ ۳. در آخر با توجه به این که به نسبت عامه طلاب سن ما دانشگاهی ها بالاتره و از جهاتی برتری و از جهاتی ضعف داریم راه خلصی رو پیشنهاد می‌کنید که فرد با توجه به شرایط فردی و... دروس رو زودتر بخونه، ارتقایی، یا مثلا سیر حوزه را با ترفند هایی زودتر تموم کنه و بعدا تعمق رو زیر نظر اساتید با برنامه خودش پیش بره، یا هر کار دیگری که جبران عقب ماندگی زمانی ما باشه؟ در یکی از سوالات دیدم فرمودید حضرت آقا و شهید مطهری هم از همین ساختار پرورش یافتند چیزی که به ذهن بنده میرسه اینه که اولا ساختار حوزه ای که این حضرات و علمای سلف گذروندن تا حدود زیادی مثل الان نیست و لااقل بسط ید بسیار بیشتری داشتن دوما چیزی که به نظر میرسه این علما هم خودشون بودن که کار رو به جایی رسوندن و به قولی جزو استثنائات هستن. همون جمله معروف که اگر کسی میخواد به جایی برسه خودش باید یه کاری بکنه حوزه و دانشگاه چیزی به دست نمیده. خیلی لطف می کنید پیشاپیش ممنون از پاسختون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد معیشت، در زندگی طلبگی بخصوص در موقعیتی که جنابعالی می‌فرمایید؛ کارِ ساده‌ای نیست و بالاخره باید والدین تا حدّی کمک‌کار باشند. ۲. آری! باید خودتان از حوزه و بستری که فراهم شده، استفاده کنید و به همین جهت نیاز است که ابتکار عمل را خودتان به‌دست بگیرید. و این‌جا است که ارتقایی‌خواندن جا دارد. موفق باشید

32410
متن پرسش

سلام: بنده فارغ التحصیل رشته مهندسی دانشگاه هستم و به شدت به مباحث برهانی و عقلی و معارف اسلامی به خصوص عرفان نظری تمایل دارم. همچنین قصد ورود به حوزه تعلیم و تربیت و شئون مختلف آن در تمدن اسلامی را دارم. آیا توصیه جناب طاهرزاده به بنده برای طی این مسیر ورود به حوزه علمیه است یا اینکه از طریق دانشگاه تحصیلات را ادامه دهم؟ مسئله اصلی بنده این است که چطور می‌توان فهمید که انگیزه خود از ورود به حوزه علمیه واقعا خدمت به انقلاب اسلامی است یا اینکه این تمایل ما از خدعه نفس است و ما را نهایتا دچار حجاب علوم حوزوی خواهد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله با نسلی روبه‌رو هستیم که ظرفیت حضور در علم جدید و معارف سنتی خودمان، هر دورادارند. به این فکر باشید که در عین حضور در دانشگاه و درک عمیق رشته دانشگاهی، با همّت کامل معارف مربوط به حضور در این تاریخ را در بستر آیات و روایات و معارف حِکمی و عرفانی را بیاموزید و در این بستر می‌توانید منشأ خدمات مفیدی باشید. عرایضی در جلسه چهارم بحث سوره «تین» شد که إن‌شاءالله در این رابطه مفید خواهد بود. https://eitaa.com/matalebevijeh/9794 خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشید.

32356
متن پرسش

سلام و خدا قوت: استاد بنده دانشجو ترم ۴ پزشکی هستم و علاقه بسیار زیادی به معارف عمیق و اصیل دین دارم و در واقع به طلبگی. خانواده مخالف هستن برای انصراف من از دانشگاه و رفتن به حوزه ولی حقیر خیلی علاقه مند هستم به حوزه و از طرفی از رشته پزشکی هم حالت زده شده برایم پیش آمده و محیط دانشگاه هم خیلی با حوزه متفاوت است و رشد در بستر حوزه به مراتب بهتر هست و خب خروجی پزشکی کجا و خروجی حوزه کجا پدر مادر مخالفت می کنن ولی علاقه قلبی بنده به اون سمته. ممنون میشم راهنماییم کنین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تبعیت از والدین شرط نیست ولی رفقایی هستند که در هر دو میدان توانسته‌اند رشد کنند در آن حدّ که حتی بعد از کسب مدرک پزشکی به عنوان استاد معارف اسلامی فعالیت می‌کنند. موفق باشید

32345
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: خسته نباشید بنده طلبه پایه پنجم حوزه علمیه هستم از مهمترین دلایلی که باعث شد بنده وارد حوزه علمیه شوم علاقه زیاد به معنویات بود مثلا وقتی روحانی محله مان مناجات یا دعای کمیل می‌خواندد با سوز خیلی لذت می‌بردم، در کل می‌خواهم بگویم که به معنویات، معارف دین، خدا شناسی، سخنرانی ها خیلی علاقه داشتم بنده گمان می‌کردم حوزه جای چنین چیز هاست و در حوزه به دنبال چنین لذت ها می‌گشتم اما وقتی وارد حوزه شدم دیدم حوزه با آنچه مد نظر من بود متفاوت است آن از درس های خشک آن و از طرفی مطلوب بنده حاصل نشد بله با یک سری از هدف هایی که به نظر خودم هدف های بدی هم نیست الهی است اما لذتی شاید ندارد خودم را سر و پا نگه داشتم اما الان نمی‌دانم چه کنم آن معنویات که بیشتر نشد هیچ ای بسا کمتر هم شد گرچه دنبال لذت معنوی صرف بودم بدون دنبال کردن هدف خاص بنده نمی‌دانم الان که در اثنا راه هستم چه راهی را دنبال کنم که هم سعادت دنیا و آخرت من لحاظ شود هم به هدفی که باید برسم برسم و هم لذت های معنوی باشد و حقیقتا با نشاط و لذت حقیقی مسائل را دنبال کنم تا الان که اگر لذتی هم بوده تصنعی و غرور آمیز بوده و حقیقی نبوده با این حال راهنمایی بفرمایید که ابتدا این مسیر را ادامه دهم یا خیر اگر ادامه دهم در چه زمینه ای چون بنده به فقه و اصول آن علاقه ای که باید داشته باشم را ندارم و بیشتر به خداشناسی، عرفان و علومی که بیشتر حال معنوی را خوش می‌کند علاقه مند هستم لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً بحثی تحت عنوان « راز امیدواری ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت» شد که رفقا همین روزها صوت آن را در کانال «مطالب ویژه» و سایت لُب المیزان قرار می‌دهند. فعلاً متن آن بحث ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

راز امیدواری ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت

باسمه تعالی

بحث در دینداری ملت ایران است در مقایسه با قبل از انقلاب و در نسبتی که مردم ما با روحانیت داشته‌ و در حال حاضر دارند و امیدی که باید به آینده مظام اسلامی داشت. در این رابطه خوب است به موارد زیر فکر شود:

1- آیا با نسلی روبه‌رو هستیم که به جهت سیاسی‌شدنِ دین، از دین و روحانیت فاصله گرفتند و یا با نسلی روبه‌رو هستیم که در جهان جدید، با امید به اسلام و با انتظار از روحانیت به دنبال نگاهی فاخرتر و عمیق‌تر نسبت به اسلام و انسان و انقلاب اسلامی هستند؟

در جواب به این سؤال کافی است پای صحبت نسل جدید بنشینیم، نسلی که متوجه جهانی‌بودن خود شده و خود را در وسعت جهانی‌اش دنبال می‌کند، در عین آن‌که نمی‌خواهد سکولار باشد و لذا به جامعه‌ای می‌اندیشد که در عین آن‌که او را در جهان حاضر می‌کند، جواب‌گوی وجود قدسی او نیز باشد و اعتراض این جوان از آن‌جایی شروع می‌شود که ما او را یا دعوت به حضور محدود گذشته و سنت دیروزین می‌کنیم و یا در حضور جهانی‌اش وجوه قدسی او را آن‌طور که شایسته انسان جهانی شده است، با او در میان نمی‌گذاریم. در حالی‌که روایات ما متذکر انسان آخرالزمانی هستند، یعنی انسانی که ظرفیت درک عمیق‌ترین معارف توحیدی را دارد. حضرت سجاد«علیه‌السلام» در رابطه با بشر آخرالزمان می‌فرمایند: « «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك»، خداى عزّوجلّ مى‏دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏آيند بسيار عميق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آياتى از سوره حديد را تا «وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاده و هركه ماورای آن‏ها را خواهد هلاك گردد.(الكافى، ج 1، ص 91)».

انسان‌های آخرالزمانی که روایت فوق متذکر آن‌ها می‌باشد، متوجه می‌شوند چگونه از طریق اسلام می‌توانند به ابعاد آخرالزمانی و حضور جهانی خود دست یابند و لذا نه‌تنها از اسلامی که سیاست را نیز تغذیه می‌کند خسته نمی‌شوند بلکه ما شاهد خواهیم بود نسل جدید برای جوابگویی به ظرفیت آخرالزمانی خود حتی در عین فارغ التحصیلی از دانشگاه، به حوزه‌های علمیه رجوع می‌کنند تا در عین تغذیه ابعاد مختلف وجودی خود، رسالتِ نشان‌دادن توانایی‌های اسلامی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن بودند را به بشر جدید متذکر شوند، تا معلوم شود اسلامِ منهای سیاست، نه اسلام‌اش اسلام است و نه سیاست‌اش متعالی و انسانی است و حاصل آن سیاست که جدای از دیانت بود؛ دو جنگ جهانی اول و دوم ‌شد و کینه‌ای که در این نوع سیاست بین انسان‌ها نهادینه گشت.

پس بحث در ظرفیت بیشتر نسلی است که در این تاریخ به میان آمده و انتظار بیشتری که از روحانیت دارد جهت جوابگویی به نیازهای اصیل او و عموماً جوابگویی به چنین نیازی از عهده روحانیت برمی‌آید و روحانیت باید منتظر باشد که در آینده رجوع فراوانی به او می‌شود.

2- بعضاً گفته شده عامه مردم از وضع موجود راضی نیستند و این را به حساب روحانیت می‌گذارند و می‌گویند رابطه میان مردم و روحانیت دیگر آن نوع رابطه‌ای که در گذشته وجود داشت، نیست. آری! در این‌که در بعضی موارد چنین شده بحثی نیست، ولی آیا توانسته‌ایم این موضوع را پدیدارشناسانه ارزیابی کنیم؟ آیا وقتی دشمنان اسلام متوجه راز ماندگاری این ملت در تعلّقِ ملت به اسلام و روحانیت شدند، تلاش فراوان نکردند تا این نسبت را بر هم زنند؟ و آیا جز آن است که در بستر تلاش دشمن و با بزرگ‌کردن ضعف‌های کوچک که به طور طبیعی در بعضی از روحانیون بود و هست، و با برجسته کردن آن ضعف‌ها و تعمیم آن به همه این قشر سعی کردند تا روحانیت را از چشم مردم بیندازند؟ با این تصور که مردم می‌توانند بی‌نیاز از روحانیت زندگی خود را داشته باشند؟

حال باید پرسید چاره کار در کجا است؟ حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از یک طرف مکرر به روحانیت متذکر شدند که روحانیون باید زیّ طلبگی داشته باشند تا مردم متوجه باشند این قشر، دین را بهانه دنیاداریِ خود نکرده‌اند، و از طرف دیگر به مردم متذکر شدند اسلام منهای روحانیت، یعنی اسلام منهای اسلام. زیرا در دستگاه روحانیت است که ذیل رهنمودهای اهل‌ بیت«علیهم‌السلام» و با روش‌های علمیِ دقیق می‌توان به ابعاد اصیلِ اسلام دست یافت و اسلام را به معنای واقعی آن کاربردی کرد و وارد زندگی نمود و این‌جا است که همه متفکران جامعه وظیفه دارند این موضوع را به طور پدیدارشناسانه بررسی کنند تا به جای مقصردانستن نظام اسلامی، از یک طرف متوجه فتنه‌های دشمن باشیم و از طرف دیگر روحانیت نیز با توجه به حساسیت زمانه با خودآگاهی بیشتر در این تاریخ ورود کنند.

3- چه اندازه مهم است تا به این نکته توجه شود که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله‌‌تعالی» در سخنان اخیر خود با مردم قم این‌گونه فرمودند:

«یکی از کارهایی که امروزبه شدّت در برنامه‌ریزی‌های دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی مطرح است، عبارت است از حساسیت‌زدایی نسبت به «اصول» و «بنیان» و «مبانی انقلاب» ..... می‌خواهند این حساسیت را به تدریج کم کنند.»

با توجه به همین تبلیغات است که به گفته ایشان، گاهی حرف بعضی از افراد را که نه حرف‌شان و نه فکرشان ارزش دارد، برجسته می‌کنند تا اصول انقلاب را زیر سؤال ببرند، اصول انقلابی که راز ماندگاری ما در این تاریخ و عامل بقای نظام جمهوری اسلامی ایران است. نظامی که «مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» (رهبر معظم انقلاب ۱۴۰۰/۱۰/۱۹)

4- اگر با دقتی پدیدارشناسانه به رخداد تاریخیِ انقلاب اسلامی بنگریم، به نظر می‌آید عالمانه‌ترین تعبیر برای رخداد انقلاب اسلامی را در جمله فوق می‌یابید که فرمودند: «نظام جمهوری اسلامی مظهر اعتقاد دینی مردم است و ناشی از نگاه انقلابیِ برخاسته از دین به مسائل جاری جهان و کشور است.» این یعنی انقلاب اسلامی در مواجهه با مسائل جاری جهان و اسلام به ظهور آمده تا ما بتوانیم در این جهان و در این تاریخ که تاریخ سیطره سکولاریسم است، هویت قدسی و معنوی خود را حفظ کنیم و معلوم است که برای این کار، تکنوکرات‌ها و مهندسین کافی نیستند و باید روحانیت به عنوان انسان‌های بصیر و هوشیاری که متوجه امر قدسی بشر امروز است، در صحنه باشد و دشمنان نظام جمهوری اسلامی این را بر نمی‌تابند و وظیفه متفکران جامعه است که متذکر این امر مهم به مردم باشند که نباید در میدانی بازی کنند که دشمنان اسلام طراحی کرده‌اند، و البته روحانیت نیز باید متوجه رسالت عظیم و وظیفه تاریخی خود باشند زیرا در تاریخی قرار دارند که بشرِ جدید برای معنابخشیدن به خود به اسلامی نیاز دارد که ابعاد عمیقِ وجود او را جواب دهد و مردم چون می‌دانند اسلام توان چنین جوابگویی‌ها را دارد و ارائه معارفی آن‌چنان عمیق را از روحانیت انتظار دارند، بعضاً معترض هستند که چرا روحانیت کوتاهی می‌کنند، پس اعتراض‌شان به جهت انتظارشان است و نه به جهت ناامیدی‌شان. گفت:

اگر با دیگرانش بود میلی         چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

5- آیا جز آن است که در تشییع پیکر مبارک شهید حاج قاسم سلیمانی مردم نشان دادند شدیداً به دنبال اسلامی هستند که حاج قاسم سلیمانی نماد آن بود؟ حاج قاسمی که فرمود: «امروز قرارگاه حسین‌بن‌علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حَرَم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند....». و رهبر معظم انقلاب فرمودند:

«اصلاً جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی برای حاکمیت دین خدا تشکیل شد تا جامعه با شکل و هندسه دینی زندگی کند و تنظیم بشود، مردم خون‌شان را نثار کردند برای این‌که این اتفاق بیفتد و دشمن می‌خواهد این را تضعیف کند.» (به بیانات مقام معظم رهبری در 19/10/1400 در سالروز قیام مردم قم رجوع شود.)

6- با توجه به نکات فوق آیا جز این است که ریشه مشکلات، عدم تأکید بر اصول انقلاب و غفلت از افراد فرصت‌طلب است؟ و آیا وظیفه همه آحاد کشور بخصوص روحانیت، توجه‌دادن به این امور مهم نیست؟ . به گفته رهبر معظم انقلاب در رابطه با اسلام:

«عرصه فعالیت این دین، تمام گستره زندگی بشر است، از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی، تا مسائل سیاسی، تا مسائل بین‌المللی، تا مسائلی که به مجموعه بشریت ارتباط دارد.» (بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس اسلامی)

 این‌ها همه حکایتی از راز امیدواریِ ما به آینده نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت در این عصر و برای این نسل است زیرا در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی، آینده مهمی در پیش داریم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

32322
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد: در بحث عقل تکنیک بنده چندین سوال دارم اما از آن جایی که جلسه آخر بحث به سینما کشیده شد و بنده چندان اهل سینما نیستم نمی‌دانستم چطور این سوالات را مطرح کنم که در جریان بحث باشد. در قالب یک پیام سوالهایم را می‌نویسم هرچند فکر می‌کنم بیان شفاهی آنها بهتر اصل سوال را منتقل کند. اگر سوالات را مناسب بحث یافتید بفرمایید تا در شرایطی مناسب به بحث گذاشته شود. ۱. برای تفصیل معنای تاریخی بودن عقل تکنیک می‌توانم سوالم را مصداقی درمورد قنات بپرسم، آیا قنات را می‌توان برخاسته از عقل تکنیک دانست یا چون مربوط به زمان گذشته است نمی‌توان آن را به عقل تکنیک نسبت داد؟ یا می‌توان آن را از وجه به استقبال طبیعت رفتن و عطایی بودنش، در مناسبات عقل تکنیک دید اما از وجه عدم تناسب با نیاز و مصرف امروزی فارق از آن دید؟ یا ... ۲. سوال دوم مربوط به نسبت ما با علومی ست که سابقه خوبی ندارند و با ظلم های عدیده ای حاصل آمده، مثلاً علوم شناختی و مغز و اعصاب که حاصل آزمایش های ناجوانمردانه ای ست که بر اسرای جنگی صورت گرفته، در دایره عقل تکنیک تعامل ما با این علوم چه وجهی دارد؟  ۳. بحث خیال در عقل تکنیک را چگونه می‌توان ادامه داد تا به معنای مناسب آن دست یافت؟ ۴. در کل عقل تکنیک چه نسبتی با انسان امروز دارد؟ آیا‌ انسان امروز، یعنی دانشجو و حتی فنی کار در صحنه می‌توانند این نحو حضور خود را یافت کنند یا صرفا بخشی از جامعه مستعد آن هستند؟ آیا با تذکر به این قابلیت به مخاطب ظلم می‌شود زیرا مالایطاق است یا این که از اتفاق چون تذکری به آن داده نشده مردم به آن هوشیار نیستند؟ در واقع سوالم از معنای آینده است که در بیانات شما بود، این که چگونه باید برای امری که تا این حد در صحنه است افقی ترسیم کرد که کارگر و دانشجو خود را در آن بیابد؟ (البته سوالم از چگونگی، سوال روشی به معنای متداولش نیست، بلکه از وجه تحقق این نحو حضور است، زیرا اگر این مباحث برای انسان در صحنه امروز است که از اتفاق نشانه های آن را در طلب انسان امروزی می‌توان یافت، چگونه باید آن را پای آن ایستاد؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بجهت فهم بهتر سوال وجواب برای کاربران گرامی، متن جواب به همراه متن سوالات آورده میشود:

۱. برای تفصیل معنای تاریخی بودن عقل تکنیک می‌توانم سوالم را مصداقی درمورد قنات بپرسم، آیا قنات را می‌توان برخاسته از عقل تکنیک دانست یا چون مربوط به زمان گذشته است نمی‌توان آن را به عقل تکنیک نسبت داد؟ یا می‌توان آن را از وجه به استقبال طبیعت رفتن و عطایی بودنش، در مناسبات عقل تکنیک دید اما از وجه عدم تناسب با نیاز و مصرف امروزی فارق از آن دید؟ یا ...

جواب: در این‌که ما با به ظهورآوردن پدیده قنات برکات بهترین تعامل با طبیعت را نشان دادیم؛ بحثی نیست. ولی آن عقل بنا نداشت تکنیک بسازد و با طبیعت مطابق آن تکنیک تعامل کند. سعی کرد استعداد طبیعت را به سوی مزرعه جهت دهد. ولی در تاریخی که «وجود» به صورت عقل تکنیکی به میان آمده، بنا بر آن است که چیزی از دل طبیعت خلق شود و امری را از طبیعت متولد کند که آن امر در ضمن، نمایانگر حقیقت باشد که در پنهان طبیعت نهفته است و این یعنی انکشاف برای رویارویی با حقیقت که البته در حجاب گِشتل از بین رفت.

۲. سوال دوم مربوط به نسبت ما با علومی ست که سابقه خوبی ندارند و با ظلم های عدیده ای حاصل آمده، مثلاً علوم شناختی و مغز و اعصاب که حاصل آزمایش های ناجوانمردانه ای ست که بر اسرای جنگی صورت گرفته، در دایره عقل تکنیک تعامل ما با این علوم چه وجهی دارد؟

جواب: به نظر بنده این نوع فعالیت‌ها در راستای عقل تکنیکی نیست. اینان به نحوی به طبیعت تجاوز می‌کنند زیرا حکمت جستجوی حقیقت که همان روبه‌روشدن با نفس ناطقه در تعامل با بدن باید پیش آید در این علوم حاکم نیست.

۳. بحث خیال در عقل تکنیک را چگونه می‌توان ادامه داد تا به معنای مناسب آن دست یافت؟

جواب: باید حساس بود که با وجهی و بُعدی به نام «خیال» که در انسان هست، با امور مواجه شد به همان معنایی که در روایت خود داریم قرآن علاوه بر عبارات کتاب خدا، همان کلمات به اموری بسی بالاتر اشاره دارد. نمونه آن را در عرایضی که اخیراً در بحث سوره «تین» شد می‌توانید ملاحظه کنید.

۴. در کل عقل تکنیک چه نسبتی با انسان امروز دارد؟ آیا‌ انسان امروز، یعنی دانشجو و حتی فنی کار در صحنه می‌توانند این نحو حضور خود را یافت کنند یا صرفا بخشی از جامعه مستعد آن هستند؟ آیا با تذکر به این قابلیت به مخاطب ظلم می‌شود زیرا مالایطاق است یا این که از اتفاق چون تذکری به آن داده نشده مردم به آن هوشیار نیستند؟ در واقع سوالم از معنای آینده است که در بیانات شما بود، این که چگونه باید برای امری که تا این حد در صحنه است افقی ترسیم کرد که کارگر و دانشجو خود را در آن بیابد؟ (البته سوالم از چگونگی، سوال روشی به معنای متداولش نیست، بلکه از وجه تحقق این نحو حضور است، زیرا اگر این مباحث برای انسان در صحنه امروز است که از اتفاق نشانه های آن را در طلب انسان امروزی می‌توان یافت، چگونه باید آن را پای آن ایستاد؟

جواب: به نظر بنده با نظر به جواب اول و رویکرد شاعرانه به عالم و آدم، بشر امروز نیاز به این عقل که تقدیر او است، دارد. باید متذکر آن امر شد و احساس می‌شود شرایط گفتگو از آن در حال فراهم‌شدن است. موفق باشید

32268
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی: من در یکی از سایت ها دنبال موضوع بودم عزیزی آدرس اینترنتی شما رو به من داد. امیدوارم مزاحمتون نشده باشم. استاد بزرگوار ببخشید که مزاحمتون شدم. بنده برای یکی از دوستان نیاز به یک موضوع خلاقانه، به روز، عالی و غیرتکراری برای نگارش رساله دکتری (پایان نامه) فلسفه میخوایم که در محدوده فلسفه و موسیقی باشه یعنی بیس اصلی کار ارتباط بین فلسفه و موسیقی شرح بده براساس اون حوزه ولی موضوعی که تا بحال هیچ کجا کار نشده باشه و خلاقانه باشه. ‌موضوعی که درخور رساله دکتری فلسفه باشه و ارزش کار کردن داشته باشه. لطفا اگر میشه محبت کنید در پیدا کردن موضوع کمکمون کنید و اگر امکانش هست یکی دوتا موضوع عالی و درجه یک بهمون معرفی کنید که در این مورد برای رساله دکتری خود نگارش کنیم استاد. محدوده موضوع در باب فلسفه و موسیقی باشه ولی خب با دیتیل بیشتر و مبتکرانه و غیرتکراری که تا حالا در هیچ مقاله ای کار نشده باشه ممنون محبتتون میشم استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار متأسفم که در این رابطه نمی‌توانم در خدمت رفقا باشم و اساساً در هیچ نوع پایان‌نامه‌ای حتی زمانی که استاد راهنما بودم، ورود نداشته‌ام. شاهد این موضوع را می‌توانید در جواب‌های شماره‌  23786 و 23904 بیابید. موفق باشید

32163
متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد گرانقدر: نظر شما بزرگوار در مورد قانون جذب و متافیزیک چیه؟ آیا واقعیت داره که جهان خلقت بر پایه ارتعاشات بنا شده و زمانی که دغدغه ذهنی فرد مورد خاصی باشه ارتعاش اون به جهان هستی داده میشه وانرژی هم نوع خودش رو جذب میکنه البته اینو تو شعر مولانا و تفسیر مرحوم علامه جعفری خوندم اما واقعیت امرو دقیق و درست درک نکردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از مباحث مهم است و فیزیسین‌هایی مثل وایتهد نکات دقیقی در این رابطه فرموده‌اند. موفق باشید

32114
متن پرسش

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرانقدر: به فضل خدا و با عنایات حضرت معصومه با توجه به مصوبه شورای عالی حوزه های علمیه و ضرورت آموزش بنیادی سواد رسانه به طلاب جوان، درسی دو واحدی با غنوان سواد رسانه جهت طلاب سطح مقدمات و یک در نظر گرفته شده و وظیفه ی جمع آوری و نگارش این اثر به بنده حقیر داده شده است. لذا خواهشمندم چنانچه حضرتعالی مبحث و یا نکته ای جهت درج در مطالب کتاب در نظر دارید، بنده را با پند های پدرانه خودتان مستفیظ گردانید. عاجزانه تقاضا دارم در این ایام پر برکت فاطمیه بنده حقیر و خانواده ام را از دعای خیرتان بی نصیب نفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در عین دعاگویی برای جنابعالی آرزوی توفیق دارم به طور مشخص در این مورد کار نکرده‌ام. دیدم جناب آقای یامین‌پور در این مورد مطالبی و گفتارهایی داشتند. خوب است به ایشان رجوع شود. موفق باشید

32088
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب بمناسبت ایام بستر نشینی حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها. بنده طلبۀ پایۀ چهارم حوزۀ علمیه هستم که در اواسط پایۀ چهارم بنا بر دلائلی به این نتیجه رسیدیم که در کنار حوزۀ علمیه، فعالیت در حوزۀ رسانه بسیار مطلوب است. بعد از مدتی فعالیت به این نتیجه رسیدیم که درست است فعالیت در هر دو حوزه ممکن است و حتی اشخاصی در این فرایند موفق هستند، لکن این کار صحیح نیست و باید فعالیت در یکی از حوزه ها انتخاب شود و ادامه داده شود. با تأمل و مشورت به این نتیجه رسیدیم که فعالیت در حوزۀ رسانه مطلوب تر است تا در حوزۀ علمیه. بنظر شما آیا خروج بنده از حوزۀ علمیه درست نیست و با ضرر همراه است یا صحیح است و با منفعت همراه است؟ در کل در این سیر تفکر بالا اگر از نکته ای غفلت کردم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر در حوزه، به آن عمق لازم برسید که علاوه بر فقه، با فلسفه و در ادامه آن با قرآن و روایات آشنا شوید، با عمق بیشتری در فضای رسانه می‌توانید حاضر گردید. موفق باشید

32015
متن پرسش

سلام استاد عزیزوقتتون بخیر: دانشجوی ارشد رشته مشاوره دانشگاه چمران هستم، با توجه به اینکه همه روانشنان بزرگ و درمانگران روش درمانی خود را وامدار فلاسفه غرب هستن. بنا دارم موضوعی از فلسفه صدرایی که قابلیت طرح در حوزه روان درمانی نوجوان داشته باشد را برای پایان نامه کار کنم. موضوعی به ذهنتون میرسه پیشنهاد بدین؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جلد هشتم اسفار جناب صدرا که در رابطه با معرفت نفس است، نکات ارزنده‌ای در این مورد در اختیار شما می‌گذارد. ترجمه آن مجلد در سایت هست. https://lobolmizan.ir/book/268?  موفق باشید

31933
متن پرسش

سلام علیکم وقت بخیر: ۱. با توجه به اینکه ما وقتی یک قاعده را بدست آوردیم و تونستیم ازش استفاده کنیم نیازه که مثلا مساله ی تکبر را از زبان امام خمینی خواندیم یا در صوت شما گوش دادیم از بیان علما و نویسندگان دیگر هم استفاده کنیم؟ ۲. اگر یک نفر مبانی حوزه را کامل خودش با مطالعه بدست بیاره و سوالاتش را بره از اساتید حوزه بپرسه و مبلغ یا مفسر یا... بشه، آیا جای حوزه رفتن را میگیره؟ یا اینکه رفتن به حوزه و برنامه ریزی برای آن سریعا برنامه ریخت در صورت داشتن شرایط؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً وقتی موضوع برایمان روشن شد، دیگر نباید وسواس به خرج داد. ۲. در هر حال حضور در حوزه و روحی که در آن جریان دارد، مهم است، ولی تنها راه نیست. موفق باشید

31857
متن پرسش

باسمه تبارک و تعالی سلام علیکم: طلبه جوانی هستم که چند سالی در حوزه نفس کشیده و رفت و آمد کردم. در این سالها به لطف خدا پایه های درسی را طی کرده و دروس سطح را به پایان رساندم. علاقه و ارادت شدیدی به امامین انقلاب سلام الله علیهما دارم و سالهاست که سیر مطالعاتی خود را بر محور منظومه فکری آن دو حکیم بصیر تنظیم کردم. علاقه زیادم به مطالعه و درس و تبلیغ باعث شده تا امروز و در سن ۳۲ سالگی علیرغم داشتن یک رزومه علمی پژوهشی و تبلیغی قابل توجه چون دستم از پول خالی است و دستاورد مالی نداشته و اولیات اقدام برای ازدواج در شرایط فعلی جامعه را ندارم خانواده (پدر و مادر) ضمن فاصله گرفتن از حوزه و نظام، به شدت و از سر خیرخواهی بر خروج بنده از حوزه و رفتن به خدمت سربازی و نهایتا ورود به یک شغل و حرفه برای کسب درآمد تاکید می کنند. از آن استاد عزیز تقاضامندم حقیر را در موارد زیر آگاه کرده و راهنمایی بفرمایید ۱. خروج از طلبگی مصداق گناه کبیره تعرب بعد الهجره است؟ ۲. چگونه والدینم را اقناع کنم که هم به هدف برسم هم ادب و احترام مراعات گردد و هم در طلبگی بمانم؟ ۳. برای امرار معاش طلابی که وضع زندگی شان از زهد نیز فراتر رفته و روی زهد را سفید کرده و در عین حال به کلاس و درس و بحث و تبلیغ علاقمند هستند چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟ دعاگویم و محتاج دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید با حوصله و خوشرویی مسیر طلبگی را حفظ کنید، بهتر است. ولی هیچ‌وقت خروج از طلبگی به معنای گناه نیست، چه رسد به گناه کبیره! تصور بنده آن است که خود خداوند آنچه رزق ما است به وقتش می‌رساند مشروط بر صداقت و تواضع. موفق باشید

31843
متن پرسش

سلام استاد عزیز: حضرتعالی در مباحثتون از روایات استفاده می کنید که با توجه به سبقه حوزویتون مایلم سوالی بپرسم. آیا از حیث حدیث شناسی از لحاظ صحت و سقم متن و سند روایات، معناشناسی لغات و از این دست مسایل کمک می گیرید یا به فحص اساتیدتون از جمله علامه و امام و آقایان آملی اعتماد می کنید؟ از این جهت می پرسم که به نظرم باید به اجتهاد در تولید علم از منابع برسیم و از تقلید عبور کنیم اگه می خوایم از تمدن جهان شمول اسلامی حرف بزنیم و با روش هایی که علمای جوان و متاسفانه مهجور حوزه ازش حرف میزنن اجتهاد منحصر در فقه نباید باشه و مسیرش هم هرگز نیاز نیست که اینقدر پیچیده، نامانوس و مطول باشه و البته در کنار انتقاد، پیشنهادات معقولی هم دارن که اگه مایل هستید یا کتاب هاشونو براتون بفرستم یا آدرس و اسم تقدیم کنم. دعا کنید خدا توفیق و امکان حضور بده تا چند خبری و لو اندک ازین دست امیدبخش های بیدار کننده از حوزه علمیه ی نازا شده ی امام صادق علیه السلام براتون بیارم که برای امثال من که نا امید از طریق اجتهاد بودیم، کور سوی امیدی هست در ظلمت این دالان ویران که سالهاست جز خروجی کَمّی، خبری از کیفیت درش نیست که این اتلاف استعداد نطفه های شیعه فقط و فقط در قیامت ظرفیت بررسی همه ابعادش هست و براستی قیامت چه موید خوبی بر عدالت کردگار بی همتاس. علی الحساب اگه صلاح دیدید به این مقاله نگاهی بندازید: دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول همکلامی با حضرتعالی افتخار بنده هست و اطاله کلام از سر حب استاد شاگردی. عذرا مولای

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه مهم امروزین ما فهم حضور تاریخی انقلاب اسلامی است و تبیین راه شهدا ذیل ولایت فقیه. گفت:

عاقل به کنار جوی پی پل می‌گشت       دیوانه پا برهنه از جوی گذشت

موفق باشید

31816
متن پرسش

به نام خدا: من یک دانش آموز پایه یازدهم هستم که خانواده‌ام اهل دین نیستند و با دینداری من هم مشکل دارند. علائقم نسبت به علم حقوق خیلی زیاد بود ولی تنها علمی که باعث کمال انسان می‌شود علوم دینی است و از جایی که نمی‌خواهم فردی عادی در دین باشم می‌خواهم در راه خدا و هر خدماتی که بیشتر به مردم عرضه کنم در حوزه علمیه تحصیل کنم نظر شما در این باره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به علاقه و استعدادتان دارد . راه با برکتی است و زندگی را به صورتی ارزشمند معنا می بخشد. موفق باشید

31787
متن پرسش

سلام: با توجه به سوال قبل معلوم نشد موافق اخراجید یا موافق. ابتدا فرمودید ابتدا باید عرض کنم بنده نیز با اخراج ایشان از دانشگاه مخالف هستم ولی در انتها فرمودید با این همه همچنان معتقدم ایشان و امثال ایشان باید در مراکز علمی، کرسی آزاد اندیشی جهت ارائه اندیشه‌های خود داشته باشند و آن اندیشه‌ها در معرض نقد و بررسی قرار گیرد ولی به عنوان استاد با چنین اعتقادی ظلم به دانشجویان می باشد به دلایلی که عرض شد. خوب اگر قرارست استاد نباشند باید اخراج شوند و نمی‌دانم چنین چیزی داریم که فرد صرفا کرسی آزاداندیشی داشته باشد و اصلا آزاداندیشی درین مملکت کجا بوده است که بخواهد کرسی داشته باشد. بسم الله من میخواهم آزاداندیش باشم و در مورد ولایت فقیه که روایات چندان و مستحکمی ندارد آزاد اندیشی کنم بر روی کرسی خواهم نشست یا خواهم ایستاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به عنوان یک استاد در امور پژوهشی و یا کنفرانس علمی می‌توان از ایشان استفاده کرد و دانشگاه ظرفیت حضور چنین افرادی را دارد و پژوهشگاه‌هایی در دل دانشگاه هست که افراد می‌توانند در آن‌جا حاضر شوند و از نظریات ایشان استفاده کنند ولی این‌که مستقیماً دانشجویان در اختیار ایشان قرار بگیرد به عنوان کلاس درس، باید به نظامی که بر انقلاب اسلامی قوام دارد، حق بدهیم که نسبت به حضور ایشان در کلاس  حساس باشد. موفق باشید

31728
متن پرسش
سلام و وقت بخیر استاد: دانشجو بودم و به این جمع بندی رسیدم که باید برم حوزه با مدرسه نمونه که سال اول تاسیسش هست مواجه شدم که به ظاهر از سیستم حوزه فعلی بهتره و همونطور که مستحضرید با مدیریت آقای فرزین هست. نظرتون در رابطه با این مدرسه چی هست؟ به نظرتون وارد بشم خوبه یا نه؟ تشکر از حسن توجهتون، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ به روند کارها جهت مقایسه این دو کار خوب آگاه نیستم که بتوانم ترجیح یکی بر دیگری را اظهار کنم. موفق باشید

31557
متن پرسش
سلام استاد: بنده پایه ۴ طلبگی‌ میخونم. خسته شدم از حرفایی که می‌زنند. میگند طلبه نباید به فکر مادیات و پول و درآمد باشه و خدا براش جور می‌کنه من این سخن رو قبول ندارم چون اکثر طلبه ها هشتشون گرو نهشونه خب این درستش نیست. بالاخره این جوون نباید یه پولی تو جیبش داشته باشه پس فردا میخواد زن و بچه نون بده. به هر کدوم از مسئولین حوزه هم که صحبت می‌کنم فقط میگند اشتباه می‌کنی طلبه نباید به فکر مادیات باشه درحالی که خود اون مسئول حتی یه ماشین هم نداره و خونه هم نداره و زن و بچش تحت فشار مالی آمد خب به نظرتون این زندگی زندگی میشه؟ علمی و درسی که پول و پله توی اون نباشه که علم نیست آخه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر در هر زمان آنچه وظیفه اقتضا می‌کند را انجام دهید و سستی نفرمایید؛ خود به خود رزق می‌رسد مشروط بر آن‌که تنبلی و سستی نشود. بد نیست در این مورد سری به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

31522
متن پرسش
سلام: طلبه ی درس خارج هستم. اما بسیار کمرو و خجالتی، در حدی که یک منکری که در مقابل من انجام می‌دهند نمی‌توانم نهی کنم؛ و نمی‌توانم منبر بروم؛ لباس روحانیت را نپوشیده ام. لطفا مرا راهنمایی کنید. کدام کتاب و سیرهای مطالعاتی بزرگان می‌تواند مرا کمک کند؟ یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نامه ۳۱ نهج‌البلاغه را در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» مطالعه بفرمایید زبانِ ارائه مطالب دینی را از آن طریق می‌توانید وام بگیرید کتاب روی سایت هست. ۲. معمم شوید و از خدا و رسول خدا سخن بگویید و نه از خودتان. موفق باشید

31472
متن پرسش
سلام و عرض ادب: عرض تسلیت و قبولی عزاداری ها. بنده بحمدلله طبق آن نقشه ای که در ذهنم داشتم، از طریق کامپیوتر به شغل با ثباتی برسم، تقریبا محقق شده است. حال باید تصمیم بگیرم بین موارد زیر چه کنم؟ ۱. تکمیل تحصیلات کامپیوتری و ارتقا در همین موضوع ۲‌‌. خواندن رشته علوم قرآن و حدیث ۳. خواندن رشته فقه و مبانی حقوق ۴. خواندن رشته روانشناسی گرایش اسلامی ۵. خواندن رشته علوم سیاسی در پیام نور علاقه ام این پنج است، ولیکن چون می ترسم از این شاخه به آن شاخه پریدن های بسیار که مانع شود از پیشروی، تمایل به گزینه ۱ یعنی کامپیوتر دارم. ولی از طرفی هم حس می‌کنم زیاد مشغول علوم مجازی شدن هم مرا از اصل غافل می‌کند، لذا در این بین مانده ام. نظر حضرتعالی برایم راهگشاست. البته شکر خدا مطالعات دینی بنده قطعی نداشت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان رسالت در فضای مجازی می‌توانید همان رشته کامپیوتر را ادامه دهید. در کتاب «بنیان‌های حکمت حضور جهان بین دو جهان» که در دست تهیه است، در بنیان ۵۷ این‌طور عرض شده است:

 حضور در فضای مجازی و ارتباط با جهان گشوده همدیگر

۵۷- برای فهم درست پدیدارها باید به آن‌ها تعلّق داشته باشیم و آن‌ها را در جهان خود بیابیم و تفکر، یعنی یافتن رابطه‌ای درست با پدیدارها. این همان رسیدن به شور «وجود» و استقرار است نسبت به موجودات، به عنوان روشنی‌گاه‌های وجود، وگرنه با پندارهای خود و با مشهورات به‌سر می‌بریم که هیچ گرمایی به جان انسان منتقل نمی‌کنند تا احساس ناکامی و پوچی نداشته باشد.

نسبتی بین نگاه پدیدارشناسانه به موجودات با به تجلی‌آمدن وجود هست و چنانچه به پدیده‌ها نگاه خاص پدیدارشناسانه داشته باشیم و «وجود» نیز مطابق آن پدیدارها ظهور می‌کند، می‌توان گفت فرشته یا فرشتگانی در جان انسان تجلی کرده‌اند، زیرا «وجود» در ذات خود عین کمال است و در هر موطنی که ظهور کند عملاً انسان در خود با صورتی از کمال الهی مرتبط است.

جهانی که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است، آنچه را که ماورای فهم بشر روزمرّه است به ارمغان می‌آورد تا هرکس در آن فضای گشوده بتواند خود را آغاز کند و انسان‌ها همدیگر را در آن جهان که به سوی آن‌ها گشوده شده، درک کنند. مانند آنچه در پیاده‌روی اربعین می‌توان تجربه کرد و یا در این تاریخ آرام‌آرام همان روحیه در حال به ظهورآمدن در فضای مجازی است و انسان‌ها در نسبتی که در دل حضور در انقلاب اسلامی با همدیگر پیدا می‌کنند در فضای مجازی در جهان‌های گشوده همدیگر حاضر می‌شوند. زیرا هرکس به جهت طلوع آن جهان، از خویشتن درکی بس متعالی یافته است، هرچند آن جهان هنوز نامتعیّن است ولی می‌تواند ما را به خوبی از عرصه روزمرّگی که در آن سرگردان بودیم، خارج سازد و راهی شود برای حضور در اکنون بیکرانه جاودان‌مان. مشروط بر آن‌که پدیدارها را همچنان که عرض شد در جهان خود بیابیم و هرکس خود را در فضایی گشوده آغاز کند و بیابد که این «وجود» است که در هر پدیده‌ای فرشته‌گونه در جان ما به ظهور می‌آید. این امری است که در طول تاریخ مکتب‌های گوناگون فکری و سلوکی در پی آن بودند و گویا بشر آخرالزمانی می‌تواند آن‌‌ها را در خود جمع کند.

موفق باشید

31442
متن پرسش
سلام: خیلی ذهنم درگیر است. پایه ۱۰ حوزه هستم. هم به تفسیر علاقه دارم و هم فلسفه و عرفان علاقه دارم و هم فقه و اصول را لازم و ضروری می‌دانم. ولی با توجه به تجربه ۱۰ ساله می‌دانم که توان خواندن همه اینها را ندارم؛ بلکه اگر بخواهم موفق بشوم باید در یکی از این علوم وقت بگذارم ولی نمی‌دانم کدام یک؟ و علاوه بر آن بقیه علوم را چه کار کنم؟ می‌ترسم در آخر کار حسرت بخورم. به نظرتان باید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه انسان‌ها دارای آن‌چنان وسعتی شده‌اند که می‌توانند چندین علم را در خود جمع کنند. بنابراین سعی بفرمایید در عین ادامه دروس رسمی حوزه به امثال حضرت امام و علامه و شهید مطهری نظر کنید که چگونه در آن علوم، به خوبی حاضر شدند. موفق باشید

31246
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به دسته بندی ایی که مرحوم علامه (ره) در کتاب رساله الولایه در مورد مراتب افراد دارند و اینکه برای هرکس بسته به مرتبه خودش باید سخن گفت و برخی انقطاعی اند و برخی مرتبه دیگر هستند، ما که مربی هستیم و می خواهیم برای جمع متربیان یا مستمعین صحبت کنیم با توجه به کدام یک از این سه دسته صحبت کنیم. مطالبمان عرفانی باشد یا انذار و تبشیر های بهشت و جهنمی. آیا صحبت از رضایت خداوند و مباحث مربوط به عرفان برای نوجوانان صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطبان متفاوتند. با این حال این روزها باید بیشتر امیدوارانه افراد را به حقایق عالیه دعوت کرد. موفق باشید

31114
متن پرسش
سلام: من به اجبار مادرم در دانشگاه علمی را می‌خوانم که می‌دانم هیچ منفعتی نه برای من دارد و نه برای کشور و اگر از دانشگاه انصراف بدهم مادرم بسیار ناراحت و اذیت می‌شود. در صورتی که می‌دانم آن علم هیچ منفعت دنیایی و آخرتی ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند بسیاری از دانشجویان در حاشیه علم رسمی، فعالیت‌های علمیِ دینی و اجتماعی خود را داشته باشید. ما نیز در زمان خودمان در کنار دروس رسمی دانشگاهی، ده‌ها کتاب از شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی می‌خواندیم. به عنوان مثال بد نیست برای شروع کار، ارتباطی با کانال مطالب ویژه داشته باشید@matalebevijeh. موفق باشید

31076
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنظر شما میشه با نیت اینکه از وهم نسبتا آزاد بشیم درس مدرسه و دانشگاه را بخوانیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازه‌ای که ذهن را مشغول امور واقعی بنماییم، از توهّمات آزاد می‌شویم. در مورد دروس دانشگاهی آن دروسی که نظر به واقعیات دارند در این مورد می‌توانند کمک کنند. موفق باشید

31015
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من دانشجو معلمی تقریبا ۲۰ ساله هستم که دارم سعی می‌کنم کنار درس هام، دروس حوزه رو هم کم کم بخونم. به دلایلی نمیتونم کلا از دانشگاه انصراف بدم و برم حوزه. اما از طرفی سرعت خوندنم کمه و روزی نهایتا ۳ ساعت میتونم وقت بزارم. و برای خوندن دروس حوزه هم فقط از صوت اساتید و بعضا پرسش از رفقای طلبه، کار رو جلو می‌برم فعلا (شاید در آینده فرصت استفاده از استاد هم فراهم شد). و علت رفتنم سمت دروس حوزه، عشق و علاقه به علم دینی و فهم عمیق آن ها، و همینطور یادگرفتن ادبیات دین برای فهم قرآن و روایات و شاید هم در آینده، «تولید علم» هستش. اما الان تنها بودنم تو این مسیر و سرعت کمم، کمی دل سرد کرده من رو. (هر چند هنوز الحمدالله اراده نسبتا خوبی دارم). از شما توصیه و راهنمایی می‌خوام. خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این مرحله همین‌طور خوب است که جهت فهم عمیق دین و ارتباط با قرآن و روایات همچنان تنها جلو بروید. خداوند بقیه مسیر را به وقتش نشان می‌دهد و راه را می‌گشاید. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!