بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: هنر(شعر و شاعر ، موسیقی ، سینما و ...)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30866
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت استاد. ببخشید در مورد اینایی که مرگ موقت (تجربه های نزدیک به مرگ) را دارند قوه خیال فعال است یا نه؟ قوه خیال نقشی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در موطن خیالِ نفس ناطقه، این امور واقع می‌شود. مثل آن‌که در خواب پیش می‌آید. ولی چون تا حدّ نسبتاً زیادی نفسْ نسبت به بدن انقطاع حاصل کرده، حالت آن حضور شدیدتر است همان‌طور که در برزخ و قیامت که انقطاع کامل حاصل شده، آن صورت‌ها فوق‌العاده شدت می‌یابد. موفق باشید

30859
متن پرسش
سلام و نور: این روزها به دلیل کرونا و دور بودن از عزیزانمون و اینکه نمی‌تونیم ببینیمشون و گاهی خبر فوت شخصی از اقوام را می‌شنویم، واقعاً روزگار سختی را می‌گذرانیم. گاهی ترس از مرگ نزدیکانمان تبدیل به کابوس می‌شود. چه کنیم که این ترس‌ها و کابوس‌ها کم شوند و این دوران را با بیشترین بازده معنوی بگذرانیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که حضرت حق می‌فرمایند: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» مائیم که زمان مرگ را اندازه زده‌ایم و هیچ امری نمی‌تواند از ما در آن امر سبقت گیرد و لذا گمان نکنیم ویروس کرونا می‌تواند زندگی را از ما بگیرد. آری! به حکم وظیفه باید پروتکل‌ها را رعایت کرد، ولی جایی برای ترس نیست. موفق باشید

30846
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: با توجه به داستانی که از مرحوم نخودکی اصفهانی نقل شده، اگر بخواهیم زمانی که از دنیا رفتیم سریعا متوجه بشویم که از دنیا رفتیم و از دنیا انصراف بدیم چکار باید بکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان قبل از آن‌که بمیرد متذکر مرگ شود و احوالات آن را بشناسد، با روبه‌روشدن با مرگ، غافل‌گیر نمی‌شود و آن را می‌شناسد. به همین جهت به ما فرموده‌اند: «موتوا قبل أن تموتوا». موفق باشید

30831
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: نظرتون در مورد این جمله که «زبان مقدر است» و یا «هرچیزی بگیم خدا هم به دهن ما نگاه میکنه» آیا جایگاهی در تفکر دینی و حقیقی دارن؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که انسان با «گفتِ» خود تقدیری را برای خود در بستر سنت‌های الهی می‌تواند رقم بزند، باید سعی کند خود را از طریق «گفتی» که از او صادر می‌شود، در بستر سنت‌های رحمانی قرار دهد. موفق باشید

30829
متن پرسش
سلام استاد: طاعات و عبادات قبول درگاه حق و طلب دعا از جنابعالی. استاد از کجا بفهمیم رویتهایی که ممکن است پیش آید رحمانی است یا شیطانی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت با قرآن و روایات مربوط به ائمه معصومین «علیهم‌السلام» و سیره آن‌ها می‌فهمیم که آنچه پیش می‌اید ما را به عبودیت و تواضع دعوت می کند یا به تکبّر. موفق باشید

30810
متن پرسش
سلام علیکم استاد: قبول باشه. پیرو سؤال ۳۰۸۰۰ راجع به مرگ موقت (تجربه نزدیک به مرگ) این حالت چه فرقی با خواب و رؤیا دارد؟ عرفا که روح از بدنشان جدا می شده آیا در عالم برزخی (کلا عوالم بالا) هم سیر می کردند و تجسم اعمال داشتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب و رؤیا، نفس ناطقه به طور طبیعی و به حکم «توفّی الانفس» با جذبه‌ی الهی صورت می‌گیرد. ولی آنچه در موضوعاتی به نام مرگ موقت پیش می‌آید، به جهت حادثه‌هایی است که نفسِ انسان نسبت به تدبیر بدن ناتوان می‌شود ولی از بدن به‌کلی منصرف نمی‌گردد. در این رابطه عرایضی که مربوط به بیهوشی توسط دارهای بیهوشی می‌شود، در کتاب «خویشتن پنهان» شده است.

در مورد عرفا، موضوع فرق می‌کند. آن‌ها در عین حضور در این دنیا، نحوه‌ای از حضور برزخی و بالاتر از برزخ را که نفس ناطقه‌ آن‌ها وسعت دارد، تجربه می‌کنند. موفق باشید     

30800
متن پرسش
سلام علیکم: خوبید قبول باشه استاد. ببخشید یک سؤال داشتم راجع به برنامه زندگی پس از زندگی (تجربه نزدیک به مرگ)، حالتهای اینها چطوری است آیا واقعا اون دنیا و برزخ را درک کردند و آیا اینطور هست که به آنها بگویند برگردید روح به بدن بر می گردد؟ دنیایی که اونا توصیف می کنند. کجاست اگه بزرخ نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت‌های مختلف این سؤال در سال‌های قبل جواب داده شد از جمله می‌توانید به جواب سؤال شماره 3415 رجوع فرمایید. از آن جهت که روشن می‌شود این موارد، مواردِ حضور در برزخ نیست، بلکه حضور در وجهِ تجردِ نفس ناطقه می‌باشد و به همین جهت محدود به زمان و مکان دنیایی نیست؛ همچنان که هنوز با نکیر و منکر که مربوط به برزخ است، روبه‌رو نشده‌اند. موفق باشید 

30798
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به تذکرات جنابعالی و همچنین بیت «تو مپندار که من شعر به خود می‌گویم» در میابیم که هنگام شعر گفتن اشخاصی مانند مولوی باید شاعر خود هیچ باشد و اجازه دهد حق ظهور کند و از عالم بالا معانی بیایند و شعر بظهور آید. حال آیا در مواجهه با قرآن هم انسان باید خود باشد؟ یا از خود فانی شود و اجازه دهد حق سخن بگوید؟ در جلسات فتح جان برخی دوستان به این اشاره کردند که انسان هنگام مواجهه با قرآن برعکس شعر، باید خود اصیل باشد، آیا این خود اصیل همان هیچ بودن شاعر نیست؟ لطفا توضیح فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این جهت، آری! مانند شاعر وجه وجودی خود را در معرض نور حضرت حق قرار می‌دهید ولی نه به آن شکل که تنها در موطن خیال متوقف باشیم که البته آن نیز در جای خود ارزش دارد. موفق باشید

30759
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: من سوالی خیلی ذهنم رو درگیر کرده. من کاملا با دلایل عقلی و شهودی قبول دارم که همه چیز بر اساس و قضا و قدر و امتحان الهی است. اینکه میگن سرنوشت انسان به دست خودش ساخته میشه رو هم قبول دارم منتها چیزی که فکرم رو درگیر کرده اینه که اختیار برای هر فرد زمانی معنا داره که هر فرد در صحنه امتحان خاص خود قرار بگیرد و با اختیار خود بهترین پاسخ را داشته باشد. اما چجوری ما در صحنه امتحان خود قرار می‌گیریم؟ آیا این قرار گرفتن خارج از اختیار ماست و خدا ما را به سمت مسیر امتحانی خود هدایت می کند به این صورت که اختیار ما در انتخاب اون مسیر کمترین نقش را دارد و ما اون راهی رو که خدا به ذهنمان انداخته به صورت مسمم انتخاب می‌کنیم تا در صحنه مورد نظر خداوند قرار بگیریم اما به محض اینکه در صحنه امتحان خود قرار گرفتیم اختبار ما نقش پررنگی در زمینه پاسخ دادن قرار می‌گیرد؟ مثلا من قصد دارم برم دکتر قلب اما اینکه از بین دکترهای قلب کدام دکتر برم اختیار من در این مورد نقش کمی دارد و خداوند هست که من را به سمت دکتری که بناست باهاش بهترین امتحان رو داشته باشه هدایت می‌کند. اما بیشترین نقش من در رفتن یا نرفتن به سمت دکتر است. و همچنین در انتخاب همسر من خودم را در نظام زوجیت جهان قرار می‌دهم یعنی می‌خواهم که ازدواج کنم اما اینکه در کجا و با چه همسری ازدواج کنم اختیار من کمترین نقش را دارد و خداوند ذهن من را به سمت همسر امتحانی من هدایت می‌کند و بعد نقش اختیار من در ازدواج پررنگ می‌شود به اینصورت که چگونه برخوردی داشته باشم با همسر و انجام وظایفم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نکته‌ای که می‌فرمایید قابل فهم است. لذا به ما فرموده‌اند: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا» (انسان/۳) راهی را به صورت کلّی در مقابل ما گشوده‌اند تا هرکس در راستای جستجویِ خود و معنابخشیدن به خود، در آن راه، خود را معنا ببخشد. حال چه نسبت به آن راهِ گشوده، بهترین برخورد را نماید و شاکرِ آن نحوه حضور باشد، و یا نسبت به آن نعمت الهی، چشم‌پوشی داشته باشد و خود را در آن میدان وارد نکند. موفق باشید

30740
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. متاسفانه بنده قبلاً کنترل درستی روی قوۀ خیال خودم نداشتم و خیالم به شدت یله و رها بود و محدودیت زیادی براش تعیین نکرده بودم. خدا رو شکر یکی دو ساله که تصمیم به کنترل قوۀ خیال گرفتم و اجازۀ ورود هر فکری رو نمی‌دم، کتاب ادب خیال رو هم خوندم و فوق‌العاده کمک کرد به من. ولی با اینکه تقریبا مدت زیادی هست که خیالم رو کنترل می‌کنم، در بعضی خواب‌هام، خودم رو مشغول به کارهای شرم‌آوری می‌بینم. برداشت خودم اینه که با وجود اینکه خیال و اعمالم در کنترله، ولی شاکله‌ام هنوز با این افکار و اعمال انس داره و ذاتم هنوز از اون‌ها خلاص نشده. می‌شه راهنمایی کنید که برای رفع این مشکل چه‌کار کنم و چطور می‌شه شاکله رو اصلاح کرد؟ ببخشید که وقتتون رو گرفتم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم شیطان برای آن‌که مؤمنین را مأیوس کند، در خواب‌های آن‌ها تصرف می‌کند و لذا نباید به این نوع خواب‌ها توجه کرد. علاوه بر آن، خوب است که قبل از خواب ۱۲ مرتبه سوره‌ی توحید خوانده شود و با شکم پر نخوابیم. موفق باشید

30712
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانمایه: ببخشید وقت شما رو می‌گیرم. در بحث شرف الشمس دیدم که شما سفارش کرده بودید که زیاد این بحث ها رو دنبال نکنید ولی چون دیدم گروهی این انگشتر و مطلب حک شده آن را جادو می‌خوانند و می‌فرمایند مملکت رو دارند با جادو نگه می‌دارند (و احتمالا خواستند به شخص رهبری اشاره کنند) خواستم نظر شما رو جویا شوم. و من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها نیست. تنها می‌توان گفت روایات محکمی پشت قضیه‌ی «شرف الشمس» وجود ندارد، نه این‌که یک جریان جادوگری در صحنه است! تازه مگر جادوگران چقدر قدرت دارند که بتوانند مملکت را اداره کنند؟!! اگر می‌توانستند خودشان را از این فقر و فلاکت‌ها نجات می‌دادند. موفق باشید

30705
متن پرسش
با سلام: ضمن تشکر از پاسخی که درباره سوال بنده مبنی بر چگونگی فهم حقانیت اسلام دادید، سوال جدیدی برای بنده پیش آمد و آن اینکه شما فرمودید باید با تدبر در قرآن، حقانیت قرآن و عمق توحید قرآن را بفهمیم و احتیاجی به نفی سایر ادیان نیست، حالا وقتی با خواندن خود قرآن ذهن به جای تایید و تصدیق قلبی، پر از سوال و شبهه از خود آیات قرآن شود چه؟ مثلا بنده با خواندن آیه ای که مربوط به زدن زن هاست، در قرآن دچار حیرت و سوال یا بهتر بگم شکی شدم که سالهاست بی پاسخ مانده. طبیعی است که در کنار شبهات وارده بی نهایت و آیاتی که دستاویز این شبهات گرفته اند، و مهمتر از همه نبود جواب های قانع کننده، انسانی که ایمان و یقین ندارد همینها را دلیل بر اختلاف در قرآن یا منطقی نبودن بعضی از آیات می‌داند و تصدیق قلبی بر این حقانیت در او ایجاد نمی‌شود. به نظر شما مشکل کجاست و راه حل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن به معنای آن است که روح هر آیه و سوره با عمق کامل دنبال شود. همین نکته را که می‌فرمایید بنده در شرح آیه‌ی ۳۴ سوره‌ی نساء با نظر به شواهد موجود و نظر بزرگان، متذکر شدم که موضوع مربوط به ترک خانه و احتمال همبسترشدن با مرد غریبه است که برای حفظ حرمت خانواده به جای آن‌که حدّ شرعی در دادگاه به صورت علنی اجرا شود، برای حفظ حریم خانواده فرموده‌اند تنبیهی که حکایت از ناراحتی مرد از نحوه‌ی رفتار همسرش باشد، إعمال شود، به اعتبار آن‌که بحث نشوزِ زن در میان است. زیرا در فضای کلی آموزه‌های دینی رعایت زنان به صورت جدّی توصیه و از طریق اولیای الهی عمل شده. به عنوان نمونه پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوْجَهً فَلْیُکْرِمْهَا‌» هر کس همسری را اختیار می کند، بر او واجب است که او را اکرام کند. و باز حضرت می‌فرمایند: «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِنِسَائِکُمْ وَ بَنَاتِکُمْ‌» بهترین مردان، مردانی هستند که با زنان و فرزندانشان به خوبی رفتار کنند. و حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «اَکَثَرُ الخَیرِ فی‌النِّساءِ.» بیشترین خیر و برکت همراه با زنان است. موفق باشید

30671
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر: سوال اینجانب در ارتباط با وضعیت ارث برای زن که نصف می باشد و مرد که دو برابر می باشد، علت را جویا هستم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. می‌فرمایند چون هزینه‌ی خانواده به صورت عمده به عهده‌ی مرد است، همان نصفه‌ای هم که مرد بیشتر از زن ارث می‌برد، هزینه‌ی خانواده می‌کند. البته در این سال‌ها، بحث‌هایی پیش آمده که بنده متخصص آن نیستم. موفق باشید

30657
متن پرسش
با عرض درود و سپاس نثار استاد طاهرزاده: با توجه به سوالات 29131 و 29138 دو برداشت می‌شود کرد: یک کسی که خواب است در حال خواب از خود نمی پرسد که خواب هستم یا نه و شک در خواب معنا ندارد. دو: کسی که خواب است خواب نمی‌بیند که وارد سایت استاد طاهرزاده شده از ایشان بپرسد خواب هستم یا نه اما با توجه به تجربیات حقیر هر دو حالت ممکن است. یک بار خواب دیدم و در خواب تردید حاصل شد که خوابم یا بیدار جالبست با توجه به بررسی هایی که در خواب کردم به یقین رسیدم که بیدارم اما بعد که از خواب بیدار شدم متوجه شدم آن یقین پوشالی بوده است اما نسبت به طرح سوال از استاد و اینکه فقط بیداران از استاد سوال می پرسند عرض می‌شود که می‌شود خواب زدگانی چون ما نیز از استاد پرسشگری کنند خاطرم هست که یکبار در خواب وارد سایت شدم و طرح سوال از استاد کردم نمی دانم سوال چه بود شاید این بود که استاد من خواب هستم یا بیدار «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای بنده نیز پیش آمده که حتی از خواب بیدار شدم و دفترچه را از طاقچه برداشتم و آن شعری که در خواب گفته بودم در آن یادداشت کردم و کنار رختخواب گذاشتم و خوابیدم، ولی صبح که بیدار شدم دفترچه جای دیشب آن بود و هیچ شعری نیز در آن نوشته نبود. عجب خوابِ در خوابی بود!! فردای قیامت معلوم می‌شود در این دنیایی که سراسر خواب است و فردا که بیدار می‌شویم چه خواب‌هایی برای خودمان دیده‌ایم که نباید می‌دیدیم. این دیگر دست خودمان است که در این خوابکده‌ی دنیا به سوی چه چیزی برویم و به سوی چه چیزی نرویم. موفق باشید

30644
متن پرسش
سلام: نظر حضرتعالی در مورد واکسن های کرونا چیست؟ زدن آنها را توصیه می‌کنید؟ و بطور کلی اگر غرب و علم جدید موفق به حل مسئله کرونا شود درحالیکه طب سنتی و مذهب تاکنون در برابر کرونا حرفی برای گفتن بنظر می رسد نداشتند بعد از این به غرب چگونه باید نگریست و آن مباحث کل واحد بودن غرب که مطرح می‌کردید کلا من بعد باید کنار نهاد؟ من برای خود ملاک حقیقت را حل این مساله گذاشتم و معتقدم دین باید آزمون پذیر در همین دنیا باشد. یک لامپ برای موتور بخواهیم بخریم در همان مغازه امتحان می‌کند بعد می‌دهد حال امر دین عموما وعده های نسیه بعد مرگیست. من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود, وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم؟ بنابرین اگر دین و طب مبتنی بر دین یا دعا یا هر چیز دیگر که مربوط به دستگاه دین باشد برای این مشکل که مربوط به جسم است راهی داشت بسم الله در خدمتیم تمام شئون ما در خدمت تو از تک تک مسائل شخصی بگیر تا اجتماع و آخرت و همه همه. والا بنظر می‌رسد راهی که غرب طی کرد راه صحیح است و من نمی‌توانم سرنوشت همه چیزم را بدست دینی بدهم که طرحی برای ابتدایی ترین نیازهای من را ندارد. بنابرین غرب را که تا کنون تجربه نشان داده در حل مسائل موفق تر بوده است (البته بی عیب پروردگارست در نسبت سنجی غرب فائزتر است) می پذیرم و البته دین برای مسائلی چون بهداشت روانی در امور فردی جایگاه والای خود را دارد و همانطور که ظاهرا مرحوم بازرگان فرمودند فقط برای آخرت است و می‌توان با توجه به شرطی پاسکال عمل کرد اگر آخرتی بود شاید اعمال مذهبی بکار آید شاید هم حق بگوید اینها چیست که بجا آوردی مگر عقل که در رنسانس و غرب تبلورش دادم و کارامدیش را در مسائل بخصوص کرونا علی رغم مخالفت های جناب طاهرزاده نشانت دادم همان کافی و حجت نبود اگر حق این را بگوید شرطی پاسکال شکست می‌خورد ولی باز من قمار خویش را بر کرم حق بعد از آن می نهم. امید که بضاعت مزجاتم را پذیرا باشد اگر هم آخرتی نبود که ضرری نکردم چه غرب در امور دنیوی موفق تر است و ثمره دین که انقلابست حال و روزش هویدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین ورودی برای امتحان حقّانیت دین الهی از نظر مبنا و بنیان غلط است. خداوند در این موارد به انسان‌ها عقل داده تا خودشان چنین اموری را حل کنند. غربی و شرقی و چینی و آمریکایی ندارد؟!! موفق باشید

30635
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: اعیاد بر شما مبارک باشه ان شاء الله. حدود دو سال هست که گروهی به نام آرمانشهر مهدوی با هدایت شخصی روحانی تشکیل شده است. مبانی توحیدی امام خمینی را به عنوان پایه های اصلی فکری خود معرفی می‌کنند. کتاب اسرار الصلوه امام را مبنای اندیشه های خود قرار داده اند؛ بر توسعه محبت و حب الهی میان همه افراد جامعه مسلمین تاکید ویژه دارند. حتی با سطوح و مراتب پایین ایمان. منشاء همه مشکلات در جامعه را نبودن حب الهی و در میان بودن منیت ها می‌دانند شعار تو خودمی یکی از اصلی ترین شعارهای آن ها است. نکته ی که برای بنده سوال شده است میزان علاقه و ارادت بسیار زیاد اطرافیان این روحانی به اوست به نحوی که حرف های ایشان برایشان حجت محض است، هیچ گونه نقدی را به ایشان نمی پذیرند، تعصب خاصی نسبت به ایشان دارند. موضع گیری های ایشان در مسائل مختلف هم تامل برانگیز است، مثلا شدیدا معتقدند نباید مسئولین کشوری هیچ گونه اختلاف رای و نظری با هم داشته باشند، اصلا نباید هیچ نقدی به اندیشه و عملکرد مسئولین داشته باشیم و در این حوزه آقای رفسنجانی را مظلوم تر از شهید بهشتی می‌دانند که با تفکر انگلیسی مورد هجمه واقع شده است. نسبت ایشان را با مقام معظم رهبری مانند نسبت امام علی با پیامبر می‌دانند. در صورت نیاز متن سخنرانی ایشان را در این باره می‌توانم ارسال کنم. برخی از قائم مقام های ایشان خود را بازنشسته کرده اند نا بتوانند به کارهای آرمانشهر رسیدگی کنند. اعضای این گروه خود را در مراتب توحیدی ویژه ای می‌بینند، استادان را که ذوب شده در توحید و محبت الهی می‌پندارند؛ آثار شرک را در رفتار و اعمال دیگران رصد می کنند. و به نظر می‌رسد آرام آرام میان خودشان و دیگر افراد جامعه؛ حتی اقوام خود، فاصله معناداری احساس می‌کنند. اگر بخواهند صدقه بدهند به اعضای گروه خود می‌دهند، با آن ها در باغ های شخصی تفریح می‌روند، برخی از اعضای مجرد بنا به گفته استاد فقط می خواهند با کسانی ازدواج کنند که از لحاظ توحیدی از آن ها بالاتر باشند. بنابراین سنشان بالا رفته و مجردند و پدر و مادرهایشان از ایشان ناراضی هستند. به نماز شب و ذکر و توسل به امام زمان بسیار اهمیت می‌دهند، معتقدند باید مدلی از آرمانشهر مهدوی (توحیدی محض) بسازند در ابعاد کوچک تا الگویی باشد برای دیگران که متوجه آرمانشهر مهدوی بشوند. متاسفانه تنها اندیشه راسخ و برتر را اندیشه استادشان می‌دانند، برای او تقدس بسیار زیادی قائل اند به نحوی که معتقدند اگر کسی به ایشان بی احترامی کند حتما به مشکلات بزرگی مبتلا می‌شود و برای این ادعا شاهد دارند. به روایاتی مثل اینکه زمانی که امام زمان ظهور می‌کنند علماء با ایشان مخالفت خواهند کرد استناد کرده و نقدهایی که از طرف علمای حوزه به اندیشه استاد وارد شده است را جنس همان مخالفت ها با امام زمان می‌دانند. از روایت در زمان طهور زنی از از جایی به جایی می‌رود بدون هیج مزاحمتی این استفاده را می‌کنند که در جامعه آرمانی مهدوی حجاب لازم نیست. استاد دو همسر دارد، با خانم جوانی ازدواج کرده چون خانم اول او از لحاظ توحیدی بودن همطراز ایشان نبوده و دبیلن شیوایی برای ترویج اندیشه ایشان را نداشته است. استاد حدود ۶۰ سال سن دارند. نکته ی مورد سوال برای من خواب های عجیبی است که اعضای این گروه مکررا می‌بینند، باغ و بهشت و امام زمان و توجه خاص امام به افراد این گروه و به ویژه شخص استاد. مطمئن هستم که این خواب ها واقعا دیده شده اند. خواب ها اطمینان افراد را نسبت به استاد و تفکرات و منش ایشان مستحکم می‌کند. استاد عزیزم! نمی‌توانم متوجه حقانیت یا علل اصلی انحراف این جمع بشوم. آنچه از ایشان منتشر می‌شود به ظاهر قابل خرده گرفتن نیست؛ یکی از اعضای خانواده در این گروه حاضر است و به این علت جزئیات بیشتری درباره شان می‌دانم. نگران ایشان و سایر عزیزان خوب و مخلص این جمع هستم چون می‌دانم انسان های پاک و مخلصی هستند. به صورت جدی سعی در جذب افراد دارند. لطفا نظر شریفتان را بفرمایید. اگر درباره خواب ها که آیا صادق هستند یا نه توضیح بفرمایید ممنون خواهم شد. وظیفه بنده نسبت به این گروه چیست؟ به خاطر طولانی شدن بحث پوزش می طلبم. «لطفا این سوال منتشر نشود.» در این ایام عزیز از شما التماس دعای مخصوص دارم. در پناه و عنایت خاص حضرت زهرا سلام الله علیها باشید ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در هیچ حالی نباید عقل خود را تعطیل کند و صرفاً پیرو کسی باشد. ۲. به ما فرموده‌اند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». مگر می‌شود این‌همه انسان‌های متدین و عالمان وارسته را نادیده گرفت؟ ۳. مگر در روایات ما متذکر نشده‌اند که خواب، حجّت نیست و حتی بعضاً شیطان در خواب القائاتی می‌کند تا بازار بعضی از توهّمات را گرم نماید. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با این نوع خواب‌ها که انسان‌های ساده و کم‌عقل گرفتار آن می‌شوند، شده است. موفق باشید

30522
متن پرسش
با سلام: احتراماً پیرو فرمایش شما مبنی بر مدارا کردن با خانواده بخصوص همسر ابهامی برای اینجانب پیش آمده و آن این است که آیا باید مسائل مربوط به سیر و سلوکی مثل نماز شب‌، بیداری بین الطلوعین، گوش ندادن به آهنگ و ... را انجام داد و در مقابل با طعنه ها یا مخالفت ها مدارا کرد و یا این نوع مسایل رو بخاطر رضایت خانواده ترک کرد به امید رضای خدا. با اینکه محرزه بعضی کارها معصیته مثل آهنگای امروزی. قاعده عقلی و حکم کلی در این موارد که مخالفت همسر رو بهمراه داره نه از باب اذیت شدن بلکه از بابت تندرویی و خشک مذهبی دونستن این نوع رفتارها و عقاید چیه؟ اگه با مدارا کردن هم نتیجه مطلوبی حاصل نشه چی؟ اینکه من اجازه هیچ کاری رو نداشته باشم مبادا ایشون ناراحت شن واقعا درک و تحملش سخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی که انسان باید در پیش خود باشد و ربطی به زندگی مشترک ندارد؛ مدارا لازم نیست. آری! در مورد موسیقی می‌توان تا آن‌جا که مطمئن به حرمت آن نیستیم حمل بر صحت کرد. موفق باشید

30520
متن پرسش
سلام و عرض ادب: وقتتون بخیر. عذرخواهم که وقتتون رو می‌گیرم، مسئله‌ای برام پیش اومده که خیلی اذیتم می‌کنه. بنده یک پسر ۱۷ ساله هستم و خدا رو شکر نسبتا اطلاعات دینی خوبی دارم و بحمدالله سعی بر این داشتم که طبق دستورات خداوند و ائمه زندگی کنم. رجب سال گذشته بود که تصمیم گرفتم یک چله به طور جدی مراقبه و محاسبه داشته‌باشم، البته این مراقبه اعمال سختی نداشت، فقط علاوه بر دوری از گناه، برای اعمال روزمره سعی در متعالی بودن نیّت داشتم. توی ماه رمضان همون سال، مشغول مطالعۀ کتابی دربارۀ سیرۀ امیرالمومنین بودم که کم‌کم احساس شک نسبت به حقانیت امیرالمومنین برای خلافت و ولایت پیش اومد خیلی احساس وحشتناکی بود که به لطف و عنایت خدا، بعد از تضرع و دعاهای شبانه، برطرف شد. از اون زمان تا همین امروز درگیر شک‌ها و تردیدهای مختلفم، یه بار به ائمه شک می‌کنم، یه بار به پیامبر، یه بار به عرفا و علما، یه بار به انقلاب، یه بار به فلسفۀ اسلامی و حتی نعوذبالله به خود خدا. خدا فرموده «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» لذا من هم در حد توان برای با قصد یاری اولیای خدا سعی می‌کنم با کارای رسانه‌ایم فضائل اهل بیت رو نشر بدم ولی با همۀ عنایتی که اهل بیت به من داشتن، باز هم تقریبا هر دفعه که حدیث شریف کسا رو می‌خونم شک می‌کنم که «از کجا معلوم که صحت داشته باشه، از کجا معلوم که نعوذ‌بالله...» برای رفع این شک‌ها، خیلی نیاز به استدلال ندارم چون که از نظر عقلی این عقاید رو صحیح می‌دونم، ولی یک چیزی توی وجودم هست که هروقت خدا لطف می‌کنه دلم رو نسبت به یک چیز، آروم می‌کنه، یک شک دیگه پیدا میشه، حسرت زندگی مثل یک شیعۀ عادی به دلم مونده، حسرت یه زیارت با معرفت به دلم مونده، حسرت یه روضۀ بدون تردید و بدون بی‌حرمتی به دلم مونده. آخه چه چیزی توی شاکله‌ام هست که این تردیدها رو جذب می‌کنه؟ من مگه چه گناه بزرگی کردم که باید اینطور تقاص پس بدم؟ بعضی وقتا با خودم می‌گم نکنه خدای نکرده لقمه‌ای که سر سفرمونه مشکل داره و شبهه‌ناکه؟ درسته که اونطور که زمینه و ظرفیت داشتم، عبودیت نکردم، ولی چرا باید هر روز حسرت سال قبل رو داشته باشم؟ توقع یقین ندارم ولی این حد از شک رو تقریبا توی هیچ کس ندیدم. به طور واضح دارم می‌بینم که محبتم نسبت به شهدایی مثل حاج قاسم کم شده، تبدیل شدم به یک موجود سست عنصر و بی‌اراده و در عین حال ناسپاس و احتمالا به دلیل ظاهر مذهبی، منافق. نمی‌دونم چرا باید دقیقا زمانی که هدف زندگی‌م رو پیدا کردم این بلا سرم بیاد؟ الان احساس می‌کنم نسبت به همون هدف که عبودیت و انجام تکلیف بر اساس خواسته الهیه، هم سست شدم و با اینکه عقلا ضرورتش رو فهمیدم، یه چیزی توی وجودم می‌گه که ضرورتی نداره عمل بر اساس این هدف. فکر کنم اگر توی این مسئلۀ آخر شکست بخورم، دیگه نمیتونم سر بلند کنم و توی غرایز غرق می‌شم و در حیوانیت می‌میرم. توی سن من خیلی زوده که از سطح وظیفه به غریزه تنزل پیدا کنم، خواهش می‌کنم راهنمایی کنید چطور نجات پیدا کنم از این قلب مریض؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این یک لطف باشد تا راهِ تعمق در معارف دینی که جنبه‌ی وجودی دارد، مقابل شما گشوده شود. پیشنهاد اولیه‌ی بنده، دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» است همراه با شرح صوتی آن‌ها. تا إن‌شاءالله به جایی برسید که بودن‌تان عین جهان شود و آن‌جا است که هیچ شکی در میان نمی‌ماند. موفق باشید

30383
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرانقدر: بنده برام سوال و ابهام هستش که چرا با وجود اینکه میدونیم، رمان زاییده فکر و خیال نویسنده است و فیلم و سریال هم نمایش و غیر واقعی هستش، با این وجود به این امور توجه داریم و تحت تاثیر متن چالشی این مسایل قرار می‌گیریم و میدونیم که تخیلی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از آن جهت این امور با حساسیت دنبال می‌شود که به نوعی انعکاس شخصیت‌هایی هست که ما با آن‌ها هم‌زادپنداری می‌کنیم. اگر خود را در جای دیگری دنبال کنیم، دیگر نمی‌توانیم با این امور ارتباط برقرار نماییم. موفق باشید

30360
متن پرسش
سلام: خدا قوت. اولا اینکه چرا تو قرآن فرموده شهدا زنده اند و نزد ما روزی میخورن؟ مگه باقی افراد می میرند و نزد پروردگار نیستند؟ چرا زنده بودن فقط مخصوص شهداست؟ دوما اینکه چرا بعضی افراد جسمشون بعد مرگ از بین نمیره و سالم میمونه؟ میگن بخاطر ارتباط قوی روح با جسمشونه ولی چرا باید این ارتباط وجود داشته باشه؟ مثلا میگن افرادی که زیاد زیارت عاشورا میخونن یا ۴۰ جمعه غسل کرده باشند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ملاحظه بفرمایید که در مورد شهداء می‌فرماید: «عند ربهم یُرزقون» به این معنا که آن نحوه حیاتی که بتوانند به نحوی حیاتی فعّال داشته باشند در عین شهادت، نزد آن‌ها هست و نتیجه‌ی ایثارهای خود را می‌یابند و زحمات آن‌ها در این دنیا از بین نمی‌رود. ۲. وقتی نفس ناطقه بعد از مرگ همچنان قدرت غلبه بر حیات باکتری‌های اطراف بدن را داشته باشد، مثل دنیا که با همین نوع حیات، مانع باکتری‌ها هست که جسم ما را بپوسانند؛ جسم متوفی محفوظ می‌ماند، حال علت آن چیست، هرچه هست مشغولیات برزخی او، او را از این نحوه حضور نسبت به بدنش غافل نمی‌کند. عرایضی در همین رابطه در کتاب «خویشتن پنهان» شده است. موفق باشید

30326
متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد این شرح از غزل حافظ چیست؟ اهل عرفان مانند مرحوم حاج اسماعیل دولابی و آیت الله یعقوبی قائنی در شرح این بیت حافظ که «نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه می خور و نه ماه پارسا می‌باش» می گویند: منظور رجب و شعبان و رمضان است. در نظر اولیه، این سخن حافظ در همین غزل که «منتظر رحمت می باش» با توصیفات مکرر از این سه ماه که گفته می شود مملو از رحمت و غفران الهی هستند سازگار است. اما باید شواهد بیشتری برای این تأویل عرفانی یافت. معنای اولیه این بیت این است که سه ماه می بخور و بقیه سال از می پرهیز کن و بیش از این زیاده روی نکن. اما اگر پارسایی را نزد حافظ بهتر درک کنیم باید گفت معنای کامل این است که سه ماه می بخور و بقیه سال اثرات این می پرستی را از باطن به ظاهر بیاور. منظور از پارسایی در اینجا زهد ریایی نیست که در تقابل با رندی است بلکه وقتی حافظ در پایان این غزل می گوید: «معاشر رندان پارسا می‌باش» منظورش پارسایی است که با رندی سازگار است بلکه از «عشق و می» ناشی می شود. در طریقت حافظ شریعت و مقام ظاهر دو معنا دارد یکی در تقابل با طریقت است و دیگری ادامه و وامدار طریقت است. یکی زهد است و دیگری پارسایی. پارسایی باید طوری تعریف شود که با رندی سازگار باشد و آن ظهور و بروز آن جلوه از رند است که ظاهر را نگه می دارد و از طریقت به شریعت می رسد. معمولاً شارحان مراقبات رجبیه به مقایسه این سه ماه با هم می پردازند ولی حافظ و عرفایی دیگر، علاوه بر این مقایسه، به مقایسه این سه ماه با بقیه سال توجه می کنند. اگر یک سال را به چهار سفر سه ماهه تقسیم کنیم یک سفر سه ماهه از آن «می پرستی» است و می توان اسفار اربعه را در سال تعریف کرد و نگذاشت که همه سال فقط در سفر اول صرف شود. بلکه عرفان کامل آن است که سالک فقط در مقام مستی نماند و دوباره به پارسایی برگردد. این همان مقام رندان پارساست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است. بنده هم در عرایض خود نسبت به سه ماه مذکور همین مطلب از آن غزل را شاهد آوردم. آری! «سه ماه میّ خور و نُه ماه پارسایی کن». موفق باشید

30288
متن پرسش
سلام استاد گرامی: روزگارتون به خیر و سلامت و عافیت، استاد در این یک سال بخاطر وجود مساله کرونا و حواشی اون و خصوصا اخیرا بیشتر بخاطر فوت چهره های سرشناس ورزشی یه جو افسردگی و نامیدی در مردم دیده میشه و امید به زندگی در اونها کم شده، شما چه توصیه و راهنمایی برای همچین جوی دارین؟ تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در مقاله‌ی « نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» عرض شد ما در این موارد باید تلاش کنیم حکمت این مسائل را بفهمیم. زیرا جهان از دست خداوند رها نشده و این‌طور نیست که خداوند از قبل این واقعه‌ها را نمی‌دانسته. موفق باشید

30279
متن پرسش
سلام علیکم: گروهی مذهبی در حال ساخت فیلمهایی مذهبی و... هستند. همچنین فیلمی در مورد شهدا. چرایی حضور گروههای مذهبی مشخص است اما چگونگی حضور زنان چادری در جلوی دوربین در صحنه های مختلف؟ آیا باید صورت مسئله را پاک کرد و مذهبیون ورود نکنند؟ خواهشا فتوا و پیشنهادی که می‌دهید طوری باشد که راضی باشید همسر و دختران خودتان هم اجرا کنند. با کمال تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اشکال دارد که خواهران مذهبیِ چادری با حفظ عفاف و حجاب در این صحنه‌ها حاضر باشند؟ موفق باشید

30240
متن پرسش
سلام: رحمت الهی بر شما استاد گرامی، استاد در رابطه با بیماران فوتی از کرونا میتونیم این صحبت رو داشته باشیم: افرادی که به علت مبتلا شدن به کرونا می‌میرن، کرونا علت مرگشون نبوده بلکه اجل اونها رسیده بوده و اگر کرونا هم نبود از طریق دیگه ای از این دنیا میرفتن، یعنی کرونا وسیله بوده نه دلیل مردن؟ این تحلیل میتونه درست باشه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. بحثی تحت عنوان «نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» شد که متن آن در سایت در قسمت یادداشت‌های ویژه هست. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/post/1697

30220
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد در جاهای مختلف شما می‌فرمایید که خواب حجت نیست، اگر این گونه است چرا خداوند در قرآن بخش زیادی از سوره یوسف را به خواب ها و تعبییر آن اختصاص می‌دهند یا این که پیامبر (ص) در جلساتی می فرمودند چه بشارتی دارید و منظورشان این بود که اگر خواب خوبی دیده اید تعریف کنید. ۲. این که می گویند خواب امور معنوی، نوری دارد و با تعریف کردن خواب آن نور کم می شود یا می‌رود درست است؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد پیامبران که تحت تأثیر توهّمات خود و القائات شیطان نیستند، موضوع فرق می‌کند. ۲. نمی‌دانم!! موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!