عبور از ذنب کبیرِ انانیّت
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«أسْئَلُکَ يَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ، وَ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ، أَنْ تَهَبَ لِي مُوبِقَاتِ الْجَرَائِرِ، وَ تَسْتُرَ عَلَيَّ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ»
سخن حضرت سجاد(ع)به اینجا رسید که به حضرت حق این طور اظهار داشتند: «يَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ، وَ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ، أَنْ تَهَبَ لِي مُوبِقَاتِ الْجَرَائِرِ، وَ تَسْتُرَ عَلَيَّ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ»، ای کسیکه غافر و بخشایندهی گناهان بزرگ هستی و ای ترمیمکنندهی استخوان شکسته، جرمهای هلاککننده را بر من ببخشای و رسوائیهای درونی را بر من بپوشان.
قبلاً عرض شد خدا را با هر اسمی بخوانیم حضرت حق با همان اسم به ما نظر میکند. بهخصوص اگر آن اسم را بهجا اظهار کنیم. در این فراز، خدا را با اسم «غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ» میخوانیم، با نظر به اینکه او گناهان بزرگ را میبخشاید و موانعِ رجوع به خودش را برطرف مینماید تا در جهانی حاضر شویم که خداوند را در همهی مناسبات حاضر و فعّال بیابیم. در گفتگویی که با خداوند به میان میآوریم به معنایِ حقیقیِ خود برمیگردیم که از یک طرف به جهت ضعفهایمان زمینگیر شدهایم و از طرف دیگر متوجهی راهی هستیم که خداوند برای عبور از آن ضعفها، مقابل ما قرار داده، و این زیباترین گفتگو در این عالم است.
وقتی بنده با خدا با نظر به این اسم یعنی «غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ» روبهرو شد، خدا هم با همین اسم و با تجلی خاصی که مربوط به این اسم است، به او جواب می دهد. عملاً خداوند خواهد گفت وقتی به من چنین اعتقادی داری، من هم بر اساس اعتقاد تو با تو رفتار میکنم. زیرا در روایت قدسی داریم که خداوند میفرماید: «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ اَلْمُؤْمِنِ»[1] من در گمان اعتقاد بندهی مؤمن خودم هستم، هرطور که به من گمان دارد مرا نزد خود همانطور مییابد. تو گمانت نسبت به او آن است که گناهان بزرگ را می بخشد، و با این رویکرد به او رجوع کردهایم، او هم طبق روایت فوق آن گناهان را هرچند نسبت به راهی که در پیش هست، بزرگ باشد میبخشد. بنا این است که ما به خدا امیدوار باشیم. چون در قرآن داریم خداوند به پیامبر خود فرموده: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبّى لَوْ لا دُعاؤُكُمْ»(فرقان/77) ای پیامبر به بندگان من بگو: اگر عبادت و پرستش شما نبود پروردگار من به شما هیچ اعتنائی نمیکرد؟ با دعا است که رحمت حضرت حق به جنبش در میآید. این قاعده را آنهایی که دعا میکنند میشناسند و به همین جهت راحت دعا میکنند. پس اگر کسی پروردگارش را اینطور شناخت که «غَافِر الذَّنْب الْكَبِيرِ» است و او را به این اسم خطاب کرد، در عمل به یک معنا جواب میشنود «لَبَیک یَا عَبدی» به معنای تجلی نوربخشایندهی «ذَّنْبِ الْكَبِيرِ» بر جان دعاکننده و احساسی که دعاکننده بعد از آن در خود احساس میکند که از تنگناهای روحیِ قبلی آزاد است. إنشاءاللّه به جایی میرسیم که متوجهی گناهان بزرگ خود خواهیم شد و پس از آن در رفع آن به همان صورت که حضرت سجاد«علیهالسلام» مطرح کردهاند، به حضرت حق رجوع میکنیم.
گناه بزرگِ «انانیّت» و تنها خود را دیدن و خود را محور همهی امور به حسابآوردن، گناه کمی نیست. تا دیروز فکر میکردیم گناهِ بزرگ آن است که مثلاً دست به دزدی بزنیم. حال که بنا داریم در جهان گشودهای حاضر شویم که انقلاب اسلامی به تقدیر الهی در مقابل ما گشوده است و متوجه میشویم که «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز» وجودِ خود ما و نظر به خود ما، ریشهی همهی مشکلاتی شده که بنا بود با حضور در تاریخ انقلاب اسلامی از آن عبور کنیم. امام صادقu میفرمایند: «وُجُودُکَ ذَنبٌ لا یُقاسُ بِهِ ذَنب»[2] وجود تو گناهی است که هیچ گناهی با آن مقایسه نمیشود. یعنی نظر به خود داشتن و خود را مستقل از ارادهی الهیدیدن، به طوریکه گمان کنیم میتوانیم بقیه را نادیده بگیریم، گناهی است نابخشودنی از آن جهت که متوجهی آثار منفی آن نیستیم تا توفیق توجه به آن را پیدا کنیم. اگر عزیزان برنامهریزی نداشته باشند تا از شرّ این بزرگترین گناه آزاد شوند، بعداً که عمری از...
[1] - کافی، ج 2، ص 72.
[2] - الوافی، ج 1، ص 103.
دیدگاهها