بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
فَإِنْ طَرَدْتَنِى مِنْ بابِكَ فَبِمَنْ أَلُوذُ؟ وَإِنْ رَدَدْتَنِى عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ أَعُوذُ؟ فَوا أَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتِى وَافْتِضاحِى، وَوا لَهْفاهُ مِنْ سُوءِ عَمَلِى وَاجْتِراحِى أَسْأَلُكَ يَا غافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ، وَ يَا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ، أَنْ تَهَبَ لِى مُوبِقاتِ الْجَرائِرِ، وَتَسْتُرَ عَلَىَّ فاضِحاتِ السَّرائِرِ.
بحثمان در شرح «مناجات التّائبین» امام سجاد«علیهالسلام» است، به امید اینکه قلب ما از طریق توجه به این دعا جهت حقیقی خود را به سوی حضرت حق پیدا کند.
دعاکردن از نظر روحی نیاز به توانایی خاصی دارد تا انسان بتواند جهت قلب خود را از دنیا منصرف کند و به سوی خدا معطوف دارد و به همین جهت پیامبر خدا«صلّیاللّهعلیهوآله» میفرمایند: «اَعْجَزُالنّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِالدُّعاء» ناتوانترین انسانها، انسانی است که از دعاکردن عاجز باشد. چون چنین انسانی قلبش را در اختیار خود ندارد. همچنان که حضرت میفرمایند: «فَإذا اَرادَاللهُ تَعالي بِعَبْدٍ خَيْراً انْتَحي قَلْبَهُ لِلدّعاء»؛ اگر خداوند خیر بندهای را بخواهد قلب او را به طرف دعا سیر میدهد. پس از خداوند میخواهیم در این رابطه ما را از لطف و رحمت خود محروم نگرداند و موفق به اعمال و عقایدی گرداند که خیر ما در آن باشد و قلبمان را به سوی مناجات با خودش سیر دهد و از طریق توجه بیشتر به امثال این مناجاتها بتوانیم رابطهی خود را با خدا طوری شکل دهیم که در زندگی دنیایی، در جهانی ماورای جهان اهل دنیا حاضر باشیم.
بحث به اینجا رسید که در فرازی از آن مناجات عرضه داشتیم:
«فَإِنْ طَرَدْتَنِى مِنْ بابِكَ فَبِمَنْ أَلُوذُ؟ وَإِنْ رَدَدْتَنِى عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ أَعُوذُ؟»
خدایا اگر مرا از درگاه خودت برانی به چه کسی پناه ببرم و اگر از ساحت و مقام خودت دورم نمایی به چه کسی امیدوار شوم؟
از یک طرف خود را شایستهی توجه خاص تو نکردهام و از طرف دیگر هیچ جایی بهتر از پناه به تو نمیشناسم که بتواند زندگیِ انس با حقایق را در مقابلم بگشاید.
عرض شد انسان وقتی به خود بیاید متوجه میشود از یک طرف، امکاناتی در این زمانه پیش آمده که آن امکانات او را فرا میخوانند برای سعادتی بزرگ و از طرف دیگر، احوالاتی دارد که مانع او هستند جهت آن حضور. تا به حال متوجهی آن احوالات و موانع نبوده تا هنگامی که ارادهی رسیدن به آن نوع حضور برایش پیش آمد، عباداتی میکرد با این نیت که عصیان نکرده باشد و متوجه نبود نیاز دارد قلبش با خداوند ارتباط داشته باشد تا انس و حضور در جهانهای فراخ را در زندگی خود تجربه کند.
حال که متوجهی وجود شرایطی است که به بودنی برتر نیاز دارد وگرنه سرنوشتی خطرناک او را تهدید میکند و باید قدم در صحنهی نیایش با خدا بگذارد، میبیند عجب موانعی در راه است و چه هوسهایی بر او فرماندهی میکنند. اینجاست که باید تصمیمی اساسی بگیریم و آن پناهبردن به خدا میباشد تا آرامآرام قلب خود را به سوی عالمی جهت دهد که دیگر گرفتار چنین موانعی نباشیم.
با توجه به شناخت چنین موقعیتی به خدا پناه میبریم و با خدا مناجات میکنیم، مناجاتی که عملاً درمیان گذاردن یک واقعیت مهم است با خداوند و با توجه به آن عرض میکنیم: «فَإِنْ طَرَدْتَنِى مِنْ بابِكَ فَبِمَنْ أَلُوذُ؟» اگر از درگاه خودت طردم کنی پس به چه کسی پناه ببرم؟ چون خودت میدانی جای دیگری نیست که امکان پناهدادن به من را داشته باشد. برای زندهکردن قلبی که مرده است تنها تو را دارم و تنها با پناهبردن به تو و آن را در معرض پرتو رحمت تو قراردادن است که شعورِ از دست رفته باز میگردد. خداوندا! خودت میدانی که اگر بین من و ...
برای مطالعه کامل جزوه فایل آنرا دانلود نمایید.
دیدگاهها