تفسیر انفسی سورهی فتح - جلسهی اول
تجلی «فتح مبین» بر قلب پیامبر(ص)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ& «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا(1) لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً (2) وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزيزاً (3) هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لِيَزْدادُوا إيماناً مَعَ إيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً» (4)
عنایت دارید که هر کدام از آیات قرآن، یک وجه انفسی و یک وجه آفاقی دارند. سعی بر آن است که در این جلسات بیشتر به وجه انفسی آیات سورهی مبارکهی «فتح» بپردازیم. وجه آفاقی یعنی آنچه در واقعیت و در خارج محقق شده است، یعنی واقعاً حضرت موسی(ع) عصایی داشتند و آن را انداختند و اژدها شد. ولی آیا بر جان حضرت موسی(ع) هم چیزی گذشته است؟ آیا آنچه در عالم خارج واقع شد نسبتی با عالم بالا و جان حضرت موسی(ع) داشته است یا نه؟ وجه انفسیِ آیات قرآن نظر به این قسمت از ابعاد آیات دارد و معارف عرفانی به این وجه، یعنی به وجه انفسی آیات نظر میکند. به همین جهت عرفا وارد وجه انفسی آیات نیز میشوند. ما در این جلسات ممکن است وجه آفاقی آیات را با نگاه علامه طباطبایی خدمت رفقا مطرح کنیم، ولی به تفصیلِ آن و به وجوه اجتماعی و تاریخی آیات وارد نمیشویم و بیشتر بنا بر این است که وجه انفسی آیات مدّ نظر قرار گیرد.
حضرت ربّ العالمین سورهی فتح را اینطور شروع میفرمایند: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»:
شرح و بحث انفسیِ «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»، تا حدّی در تفسیر سورهی حمد حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» انجام شد. حضرت امام در آنجا میفرمایند این سوره با نور حضرت «اللّه» که «رحمان» و «رحیم» است، شروع میشود. ملاحظه میکنید که با اسم «الله» شروع می شود ولی با نظر برروی «رحمانیت» و «رحیمیت». حضرت «اللّه» با طرح «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در ابتدای هر سوره، میخواهد به اعتبار رحمت واسعه و لطفِ خاصهاش با شما صحبت کند. بعد از اینکه «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را آورد، سوره شروع میشود و میفرماید:
«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا»(1)
این سوره بعد از صلح حدیبیه نازل شد. صلح حدیبیه رخداد عجیبی بود؛ شرک و جاهلیت، میدان وسیعی که از جزیرة العرب را تحت سیطرهی خود داشت ولی با اینهمه مجبور شدند با پیامبر خدا(ص) صلحی را امضا کنند که در دل آن صلح، به رسمیت شناختن اسلام مطرح بود. در حالیکه جاهلیت با سوابق طولانی خود و بتپرستیاش، همهی افکار جزیرة العرب را تحت تأثیر قرار داده بود. شرایط طوری بود که در آن زمان هرکس هر فکری میکرد، بر اساس بتپرستی فکر میکرد. چیزی جز همان فرهنگ معنا نداشت. حال اسلام آمده و میگوید نه؛ در دلِ همان فرهنگ، یک فرهنگ دیگر هم که بیرون از آن فرهنگ است، قابل طرح است و این برای فرهنگ جاهلیت و تمامیتخواهیاش بسیار سخت بود. قبل از صلح حدیبیه جبههی جاهلیت سه جنگ جدّی با مسلمانان داشتند که عبارت باشد از جنگ بدر و جنگ احد و جنگ احزاب؛ با این انگیزه که اساساً اسلام را به ...
برای مطالعه کامل جزوه میتوانید فایلهای PDFوDOC را دانلود نمایید.
دیدگاهها