بسم الله الرّحمن الرّحیم
«إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (8) لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلاً (9)إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً» (10)
عنایت داشتید که حضرت ربّ العالمین، صحنهی پیروزی مسلمین در صلح حدیبیه را طوری تعریف و تحلیل میفرمایند که انسان به این فکر میرود که باید حادثه را با صورت باطنیاش نگاه کند. در جلسهی قبل تا اینجا رسیدیم که خداوند به پیامبرش فرمود: این فتحِ مبین چنین نتیجهای را داد که معلوم میشود جایگاه تو «شاهد» و «مبشّر» و «نذیر» است. «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً» ما از این طریق طوری تو را به صحنه آوردیم که بشریت تو را با این صفات بشناسند.
اینطور فکر کنید که سیرهی پیامبر با این فتح، سنتی برای ارزیابی انسانها میشود، حتی اگر بخواهند تلاش کنند تا پیامبر خدا(ص) را نبینند. ولی وقتی خدا میفرماید چنین شرایطی را فراهم کرده است، دیگر به عهدهی خود ما میباشد تا نسبت خود را با این آیه مشخص کنیم، از آن جهت که تاریخِ ما هنوز تاریخ اسلام میباشد. این نکته را از این جهت عرض میکنم که وقتی اسلام به صحنه آمد هر فکر و گروهی تلاش داشت نسبت خود را با اسلام روشن کند، گروهی در سیرهی امیرالمؤمنینu بودند که سعی داشتند شدیداً با قرآن فکر کنند، که البته این نکتهی بسیار مهمی است که انسان به درجهای برسد تا با قرآن فکر کند. آری! یک وقت شما به این درجه از آگاهی میرسید که قرآن حق است و سعی میکنید بفهمید قرآن چه میگوید، این هنوز به معنای فکرکردن با قرآن نیست، این به معنای آن است که شما در قرآن فکر میکنید ببینید چه میگوید. ولی آیا به این درجه از تفکر میتوان رسید که از آن به بعد با قرآن فکر کنیم؟ مثل آنکه یک وقت شما میگویید این آقا خوب است زیرا اهل اندیشه و اهل انصاف میباشد اما یک وقت در تعریف کلّی که اسلام به شما داده به این نتیجه رسیدهاید که این آدم، آدمی بزرگ و اندیشمندی است زیرا آدمی است اهل تقوا. در این حالت به اعتبار تقوایش او را بزرگ میدانید، زیرا خداوند فرموده است: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم»(حجرات/13) و اینجا شما با قرآن دارید فکر میکنید و افراد را ارزیابی مینمایید. اجازه نمیدهید حواشی سراغ فکر شما بیاید و فکر شما را مشغول کند، بلکه با این آیه فکر میکنید و نظر میدهید. یکی از شاخصههای امیرالمؤمنین(ع) و شخصیتهای ذیل آن حضرت این است که با قرآن فکر میکنند. معلوم است در ابتدا در قرآن تدبّر میکردند، اما رسیدند به جایی که دیگر با قرآن فکر میکنند و مبنای تفکر خود را مطالبی در نظر بگیرند که قرآن گفته، مثل آنکه بدیهیات را مبنای تفکر خود میگیریم. با توجه به این امر اگر با این آیه فکر کنید که قرآن در خطاب به رسول خدا(ص)میفرماید: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً» دیگر پیامبر خدا(ص) ملاک شاهد و بشیر و نذیربودن بشر میباشند و از آن جهت که پیامبر شاهد و بشیر و نذیر هستند، معنای شاهد و نذیربودن در عالم را میفهمیم. خود پیامبر خدا(ص) ملاک این صفات هستند، نه آنکه ملاکی داریم و رسول خدا(ص) را با آن ملاک میسنجیم که چه اندازه شاهد و ...
برای مطالعه کامل جزوه میتوانید فایلهای PDFوDOC را دانلود نمایید.
دیدگاهها