بسم الله الرّحمن الرّحیم
«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ في قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً (11) بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْليهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ في قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً (12) وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ سَعيراً (13) وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً (14) سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُريدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَليلاً» (15)
عنایت داشتید که در آخر آیهی ۱۰ فرمود: آنهایی که بر آن عهدی که با پیامبر خدا(ص)بستند، پایدار ماندند «فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً» به زودی به اجر عظیمی میرسند. همیشه این طور بوده است که اگر بابی از توحید در تاریخی گشوده شود، در دل آن رویشهای خاصی ظاهر میگردند و البته در مقابل این رویشهای خاص، کسانی هستند که تنها ناظر صحنه میباشند، بدون آنکه جهت تحقق تاریخ توحیدی از خود فداکاری نشان دهند. منتها وقتی پیروزی خاصی نصیب جبههی اسلام شد آن افراد مدعی میشدند ما هم مایل بودیم شرکت کنیم ولی مشغولیات زندگی مانع شد. خداوند برای آنکه جبههی توحیدی همچنان پاک و زلال بماند، میفرماید: «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ في قُلُوبِهِمْ» این افراد آنچه میگویند از سر صدق نیست، در قلبهایشان چیز دیگری دارند. خداوند متذکر میشود که در این موارد مسلمانان نباید سادگی به خرج دهند و فریب توجیه کاریهای آنها را بخورند، زیرا در آن سفر که در هر حال سفر خطرناکی بود، وقت این حرفها نبود، باید در چنین مواردی که خطر، جبههی توحیدی را تهدید میکند و این را همه میفهمند، انسان از همه چیزش بگذرد، تا خدا به جامعه برگردد. نباید فریب توجیه کوتاهیهای جریانهایی را خورد که یا از سر ترس و یا از سر روابط با دشمنان، از حضور در جبههی حق سرباز زدهاند و حالا که مثلاً وقت تقسیم غنائم است، سر و کلهشان پیدا شده که نام ما را هم جزء مجاهدین بنویسید. حضور آنها کنار شما، جبههی شما را از جدّیت و سلحشوری خارج میکند. آری! یک زمان ابوسفیان آن طرف خندق است و مجاهدان اینطرف خندق، در آن شرایط خطری جبههی توحیدی را تهدید نمیکند، ولی وقتی ابوسفیان ادعای مسلمانی کرد و در کنار شما قرار گرفت باید بسیار هوشیار باشید.
آنهایی که شما را همراهی نکردند، البته در توجیه عدم همراهی خود سخنان جذابی دارند، ولی متوجه باشید آنچه بر زبان میآورند غیر از آن چیزی است که در قلب آنها میگذرد. پس آنها را از خود ندانید، بدون آنکه با آنها درگیر شوید. با توجه به چنین تذکری ما باید متوجه باشیم در این زمانه در کجا باید قرار داشته باشیم؟ در کنار آنهایی که مقابل استکبار جهانی هستند و در قول و عمل خود مخالف استکبار میباشند، یا در کنار آنهایی که به اسم عدم تشنج، عملاً با کسانی که دشمن مستکبران هستند مخالفت میکنند؟ حضرت پروردگار میفرماید: فریب چرب زبانی آنها را نخورید، به اعمال و موضعگیریهای آنها نظر کنید. ببینید در زندگی خود در ...
برای مطالعه کامل جزوه میتوانید فایل DOC را دانلود نمایید.
دیدگاهها