سلام و عرض ادب:
۱. ما گروه کوچکی داشتیم که در هفته ساعاتی را صحیفه نور مباحثه و مطالعه می کردیم. به نظر شما با توجه به کم بودن وقت حقیر و دوستان که نمی توانیم هم صحیفه و هم بیانیه جدید رهبری را بحث کنیم، به نظر حضرتعالی صحیفه نور را کنار بگذاریم و بیانیه گام دوم را بحث کنیم بهتر نیست؟ ۲. روش برخوردمان و نوع نگاه یا بررسیمان به چه شیوه ای باشد بهتر است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فعلاً بیانیهی حضرت آقا اولویت دارد ۲. همینکه هر فراز مدّ نظر قرار گیرد خودش، خودش را روشن میکند. موفق باشید
سلام ببخشید مزاحم میشیم. سوالات ۲۳۵۶۳ و ۲۳۵۶۴ پاسخ داده نشده است و در ایمیل هم نیامده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۳۵۶۳. باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی اخیراً در این مورد شد. بد نیست به@esharat در کانال تلگرام رجوع فرمایید. موفق باشید
۲۳۵۶۴. باسمه تعالی: سلام علیکم: واللّه نمیدانم!! باید از مردم قم یا مردم یزد پرسید که نظرشان چیست و چرا در جاهایی که خدا آب شیرین گذاشته است رحل اقامت نکردهاند؟!!! موفق باشید
سلام در رابطه با جلسه دوشنبه (امشب) دو سوال داشتم:
۱. چرا رهبر در قسمت معنویت و اخلاق واژه «اعتماد به نفس» را بکار بردند در حالی که همانطور که خودتان قبلا اشاره کردید این واژه در فرهنگ دینی ما نیست و ما چیزی به نام اعتماد به نفس نداریم اعتماد به خدا داریم لطفا توضیح دهید.
۲. فرمودید برای توفیق حضور در صحنه هایی که خدا به میدان آمده باید اخلاق را رعایت کنیم. یعنی تمام افرادی که در ۲۲ بهمن حضور پیدا کردند اخلاق رو رعایت کرده اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قبلاً هم عرض شد که در اینجا به معنای اعتماد به خودی است که در صحنهی دفاع از سنت خدا به میان آمده. ۲. به هر حال باید از فضائل اخلاقی بهرهها برده باشند که این توفیق نصیبشان شده است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خسته نباشید، ببخشید استاد بنده سوالی در مورد کتاب «نیروی حال از کهارت تول» مطرح کردم که نظرتون رو در این مورد جویا شدم، اما گویا به این سوال بنده جوابی داده نشده، سوال ۲۳۵۵۰، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۳۵۵۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
۲۳۵۷۴ /
تفاوت مبنایی بین انتقاد و تکفیر
سلام علیکم استاد:
سخنانی که شما در مورد دکتر عباسی و دکتر داوری ذکر فرمودید به نظر حقیر فوق العاده مهم است و به هیچ وجه نباید راهبرد سکوت را در مورد امثال عباسی و دکتر داوری در پیش گرفت؛ چرا که در دهه پنجم انقلاب، باید طبقه ای از متفکرین جبهه انقلاب شکل بگیرد تا بتوانند رسالت های جهانی انقلاب را در روزگار بعد از مدافعان حرم و روزگار پساحججی، پسا سلیمانی و پسا فاطمیون تشریح کند و برای شکل گیری باید سوالات بسیاری پاسخ داده شود. به نظر حقیر مهمترین سوال برای متفکران گام دوم انقلاب این است که با متفکران شش دهه گذشته و گام انقلاب و گام اول چه باید کرد؟ البته بنده پاسخی ندارم و فقط طرح پرسش کردم و همیشه این سوال برای بنده مطرح بود که چگونه شهید مطهری از ستایش شریعتی به بیانیه «اسلام سرایی» نسبت به ایشان رسید. موضع شما هم که تایید صد درصدی دکتر شریعتی است و ... البته ما چگونگی استناد سخن خودتان به رهبری را متوجه نشدیم. به نظر حقیر آنچه شما نگران آن هستید رویکرد تکفیر نسبت به متفکرین گام های قبلی است و این سوال باز مطرح می شود که باید با اشتباهات بنیادین (حداقل از دید ما) برخی متفکرین چه باید کرد؟ بحث عصمت و عدم عصمت نیست که بفرمایید بله دکتر عباسی و دکتر داوری در زمینه فلان اشتباه کرده و بشر ممکن الخطا است. اشتباه بنیادین یعنی حمله به آیت الله مجلسی و یا نفی حوزه و یا نفی علوم انسانی اسلامی. به نظرم رویکرد شما و دکتر صافیان حداقل ناقص است و به اسم عدم تکفیر، خود به تکفیر خواهد انجامید. مشاهده بفرمایید دقیقا همین موضع جنابعالی نسبت به دکتر عباسی را آیت الله مکارم نسبت به آقای رحیم پور روا داشتند و این سوال در بین جریان انقلابی مطرح بود که بر فرض اشتباه آقای رحیم پور این نحوه جبهه گیری صحیح است؟ همین رویکرد را شهید مطهری و آیت الله مصباح نسبت به دکتر شریعتی داشتند و نکته تعجب برانگیز آن بوده که شهید مطهری به همراه دکتر بازرگان قصد داشتند بیانیه اسلام سرایی را علیه شریعتی صادر کنند. آیا نباید بیرون از رویکرد غریزی واقعا فهم عالمانه و حقیقی از روش مواجهه با متفکرین و منتقدین ارائه دهیم و در دهه پنجم و ششم از تمامی ظرفیت های داوری و عباسی در عین حال استفاده کنیم؟ مضافا بر اینکه نوع رویکرد امثال دکتر صافیان و دکتر داوری به ولایت فقیه یک تفکر خطرناک و قتلگاه انقلاب محسوب می شود و تمامی مشکلات از همین تفکر است. سوال آن است اینکه اقتصاددانی بگوید من خودم اقتصاددان هستم و اقتصاد مقاومتی را قبول ندارم و اجرا هم نکنند، دیپلمات های نظریه پرداز هم نظریه مقاومت را قبول نداشته باشد و ملت را به برجام و اینستکس حواله دهد و رییس فرهنگستان علوم هم نظریه علوم دینی را قبول ندارد و اجرا نکند ولی فقیه دقیقا چغندر است یا زردآلو؟ شما پاسخ ندادید فرق روحانی، سیف، ظریف و داوری در چیست؟ بحث بر سر آزاد اندیشی نیست، بحث آن است که چرا فردی که رییس فرهنگستان است و مسئول اجرایی است، می تواند حقوق از بیت المال را بگیرد و با کنایه پاسخ دهد که مگر آبمیوه است که علوم انسانی تولید کنیم؟ آیا نباید از دست چنین افرادی خون گریه کرد؟ سلمنا دکتر داوری خیلی می فهمند و معتقدند جامعه بر علوم انسانی مقدم است و این نظر صحیح است و ما طی پنجاه سال گذشته هیچ جامعه ی کوچکی حتی در زمان دفاع مقدس نداشتیم که روح دینی داشته باشد و راهپیمایی اربعین و ۲۲ بهمن همه کشک است و هیچ ربطی هم به روح دینی ندارد. آیا نمی شود یک سوال مطرح کرد که در فرهنگستان درباره ی ایجاد چنین جامعه ای چه کردند؟ این که دیگر تکفیر نیست؟ چرا این سوال ما را از حضرت استاد داوری سانسور و پایمال می کنید؟ با عرض معذرت خدمت استاد، فکر می کنم شما به دلیل عمق تفکر با روحیه ژورنالیستی آشنا نیستید که لزوما در مواجهه با رقیب حزبی نیست، این روحیه گاها در ادبیات آقای عباسی و آقای رحیم پور قابل مشاهده است؛ وقتی آقای رحیم پور می گوید: «یک حرف جدید در حوزه زده نشده است!» روحیه ژورنالیستی هنگامی برانگیخته می شود که شخص مقابل شما نسبت به همه سخنان کرخت و بی حس باشد، هرچه می گویی تغییر نمی کند و مجبور می شوی ژورنالیستی عمل کنی؛ همچنان که علت استفاده برخی عرفا و بزرگان از الفاظ می و مستی را این امر دانسته اند. به شخصه معتقدم افراد متفکر با رویکرد ژورنالیستی مثل عباسی و رحیم پور خود را قربانی جریان سازی و گفتمان سازی می کنند و باید تهمت افراطی گری و داعشی گری را به خود بپذیرند، ضمن آنکه محتوای سخنان عباسی و رحیم پور را تایید نمی پسندم. سخنان امثال دکتر صافیان به نظرم کاملا متفاوت با مبانی شما در رجوع به حضرت امام است و چقدر زشت است کسی علاقه مند به حضور تاریخی انقلاب باشد و هنوز بپرسد ما چگونه باید به ولی فقیه رجوع کنیم که تفکر باشد و نه تقلید؟ این دست تفکرات سمی بدتر از یک جمله ی ژورنالیستی یک متفکر است و باید برای آینده انقلاب نگران زهر این تفکرات بود. ببخشید وقت شما را گرفتم و شاید عجله کرده ام و هنوز زمانه ی فهم مطهری و شریعتی همراه با هم، مکارم و رحیم پور در کنار یکدیگر و عباسی و داوری در کنار هم نرسیده است و باید به سنت های زمانه خوشبین بود. تشکر و سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در همان سؤال اول آن بود که انتقادکردن از امثال دکتر داوری باید محفوظ باشد. ولی نقد و انتقاد غیر از تکفیر است. حرکات و سخنان آقای عباسی اولاً فاخر و در شأن کسی نبود که جوانان ما باید به سوی او نظر داشته باشند. ثانیاً شخصی مقابل آقای عباسی است و آقای عباسی میخواهد او را نقد کند که فیلسوف فرهنگ است و نه یک شخصیتِ ژورنالیستی. از این مهمتر بنده معتقدم جریان مذهبی و حوزوی ما نیاز دارند دکتر داوری را ببینند و با او بیندیشند، نه آنکه مقلد او باشند. سخنان آقای عباسی موجب تنفر به چنین دانشمندانی میشود و از این جهت سختْ باید نگران بود، زیرا با غفلت از امثال دکتر داوری «تفکر» میمیرد. در حالیکه وقتی «تفکر» زنده باشد اولین انتقاد یعنی انتقاد متفکرانه به امثال آقای داوری معنا پیدا میکند و این دیگر، تکفیر نیست، گفتگویی است متفکرانه، که جامعهی ما امروز در این تاریخ سختْ به آن نیاز دارد و تفکر مبنایی بین انتقاد و تکفیر است. ای کاش امثال آقای عباسی به مخاطبان خود کمک میکردند تا قدرت تفکر به آنها عطا شود. بنده بر اساس همین دغدغه بود که بحث «ما و آینده» را در آن مصاحبه به میان آوردم و رفقا به صورت جزوه تنظیم نمودند و بر وری سایت قرار دادند. فکر نمیکنید عدهای از نخبگانِ کشور که احتیاط میکنند به جریان اصولگرایی نزدیک شوند و ما آنها را متهم به دوری از ولایت فقیه میدانیم، نگران این امر هستند که با قدرتگرفتنِ هرچه بیشتر جریان اصولگرایی، با قدرتگرفتنِ هرچه بیشتر امثال آقای عباسی روبهرو میشوند؟ بنده عدهای را میشناسم که ابداً با جناب آقای رئیسی مسئله نداشتند، ولی نگران تبعات حضور افرادی بودند که تفکر قبیلهای آنها بر سعهای که انقلاب اسلامی سختْ بدان نیازمند است؛ حاکم شود. موفق باشید
سلام استاد: راجع به سوال ۲۳۵۵۱ جواب های شما اینگونه است؟ اگر هر کسی اینگونه فکر کند که نمی شود. بعد چون ترکیه دارد از مولانا استفاده می کند ماباید هرچه بود بپذیریم! من خودم به مولانا علاقه دارم اما این گونه بحث کردن را نمی فهمم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که مولوی آبرویِ جهانی دارد و روح بشر امروز به سوی اوست و ما با ناسزاگفتن به او، عملاً چهرهی جهانی تشیع را مکدر و ضایع میکنیم. موفق باشید
سلام و ادب و احترام:
وقت بخیر. استاد گرانقدرم در مورد رمان خواندن کمی توضیح بدهید اگر ممکنه منظورم این هست که جایگاه کتاب های رمان در زندگی چطور باید باشه؟ و دیگر اینکه من میخوام کمی رمان بخونم اصلا نمیدونم چه رمانهایی خیلی فکرساز و خوب هستن. چندتا نویسنده ی رمان نویس و یا چند تا رمان خیلی خوب رو دوست دارم دنبال کنم و نیاز به راهنمایی دارم. تشکر فراوان از شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رمان، در فرهنگ غربی جایگاه خاصی دارد از آن جهت که متذکر موقعیت انسان و جامعهای است که در آن قرار دارد. مثل رمانهای داستایوفسکی یا ویکتورهوگو. فکر میکنم در فرهنگ ما زندگینامهی علماء و شهدا، نقش مهمتری را متذکر شوند. موفق باشید
سلام خدا قوت:
من چطور مي توانم فايل هاي صوتي «جایگاه رزق در هستي» را بگيرم؟ ممنون ميشم راهنمايي بفرماييد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص و با سرفصلی تحت عنوان «رزق» بحث نشد، بلکه در هر جایی که در مباحث قرآنی و یا روایی پیش میآمد، بحث شد. به همین جهت به طور مشخص فایل صوتی تحت عنوان «رزق» نداریم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: چند وقت پیش تو هیئت یه روحانی سخنرانی می کرد که صحبتش کشید به رد عرفا و من جمله مولوی. من بعد هیئت پیامی براشون فرستادم و ایشون هم جوابایی دادن که عینا اون پیاما رو میارم. سوال اولم اینه که روش حرف زدن من با ایشون درسته؟ دوم اینکه همچین مواقعی چی باید بگم وقتی این ابیات رو میارن؟
متخصص جنگ با صهیونیسم ., [۰۹.۰۲.۱۹ ۲۰:۰۰]
سلام حاج آقا پیرو صحبت های دیشب تو هیئت باب الحوائج ظاهرا مولوی رو قبول ندارین درسته؟خب نظر حضرت آقا رو که چند سال پیش در دیدار با شعرا گفته بودند که همون طور که خود مولوی در ابتدای دیباچه ی دفتر اول میگه واقعا (هو اصول اصول اصول الدین). اگه مخالفت شما با مولوی به خاطر شعرهایی که در منقبت عمر و امثالهم گفته خب تقیه کرده در جایی که سنی ها حاکم بودن. امام رضا ولیعهد مامون میشه معنیش این نیست که مامون رو قبول داره (فرض مثال)
رنجبریان /, [۱۰.۰۲.۱۹ ۰۷:۴۹]
[Forwarded from عقل ستیزان]
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این تفاوتنظرها هست و در جریان اندیشه این افراد هستم. این ها ظرف فرزند امام را هم آب می کشیدند. چرا ما خودمان را وارد این جدالها بکنیم؟ مصیبت اینجا است که جهان دارد به سوی مولوی رجوع میکند، و کشور ترکیه میداندارِ این جریان است تا خود را به جهت آبروی جهانی که مولوی پیدا کرده است، با چسباندن به مولوی، و مولوی را از آنِ خودکردن، به آبروی جهانی برساند؛ ما اینجا باید بنشینیم و به مولوی ناسزا بگوییم!! موفق باشید
سلام:
در سوال شماره ۱۲۱۰۳ گفته شده انسان در ابتدا ماده است و بعد تروح پیدا می کند.
حال چند سوال دارم:
۱. اگر انسان ابتدا ماده است چرا فرمودید نفس انسان خودش رحم را انتخاب می کند پس یعنی یک چیز مجرد است که رحم را انتخاب می کند ماده که از آسمان نمی آید؟!!
۲. چرا خداوند فرموده نفحت فیه من روحی؟ باز نشان می دهد که روح دمیده شده به جسم مادی حیات بخشیده است.
۳. اگر از ابتدا فقط یک چیز است و آن ماده است چرا بعد از حرکت جوهری و به تجرد رسیدن دو تا می شود یعنی بدن می ماند و روح می رود؟ باید همان بدن مادی به تجرد برسد و بشود بدن برزخی!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بحث «حرکت جوهری» را با دقت دنبال بفرمایید جواب خود را میگیرید. بالاخره ماده، بستری خواهد بود تا فیض الهی آن را به جنینی زنده تبدیل کند. موفق باشید
سلام علیکم: وقتتون بخیر. میشه تفاوت بین حال و استعداد رو بفرمایین؟ استعداد همان عین ثابته است؟ خیلی وقته پرسش و پاسخها به ایمیلم نمی آید در صورتی که همیشه آدرسم رو می نویسم. دلیل خاصی داره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی اخیراً در جلسهی شرح «فصوص» در این مورد شده است. متن بحث در کانال تلگرامی @nedayeandishe هست. مورد دوم بررسی شد اشکالی نبود احتمالا مشگل از نرم افزار خودتان است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار:
با توجه به مباحث مربوط به کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، ازدواج یک متدین با یک مانتویی پوشیده مانعی دارد؟
۲. در بحث امر به معروف و نهی منکر و اقتضائات فعلی تاریخی آن، بنده مطالعه ای دارم، که از حضرتعالی کمک می خواهم برای منبع تحقیقم.
۳. المیزان در کدام آیات امر به معروف و نهی از منکر را شرح کرده است؟
۴. مباحث امر به معروف و کتب آقای تقوی که سخنران اصلی موسسه احیای امر به معروف و نهی از منکر می باشند به آدرس کانال @aamerin_ir به نظر شما مورد استفاده هستند؟
التماس دعا. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر به آیهی ۷۱ سورهی توبه که میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» در المیزان رجوع بفرمایید در آنجا خود علامه آیات مشابه را نیز در مقابلتان قرار میدهند که به آنها نیز رجوع میفرمایید و مطالب، إنشاءاللّه کامل میشود. خودم به شکل مشخص کار نکردهام. آن کانال را هم که میفرمایید نمیشناسم و فرصت رجوع به آن را هم متأسفانه ندارم. در ضمن فکر نمیکنم اگر خانم متدینی باشند امروزه مانتوییبودن مانعِ یک زندگی دینی باشد. موفق باشید
۲۳۵۵۸ /
چون افقِ سلوکی تا حدّی روشن است، آیت اللّه بهجت میفرمایند: علم تو استاد توست
در روایات داریم هرکس به آنچه عمل کند خداوند علم چیزهای دیگر را به او می دهد. برخی با استفاده از این حدیث می گویند استاد سیر و سلوک اصلا لازم نیست ولی از طرف دیگر در روایات دیگر هم داریم هرکس راهنمایی نداشته باشد هلاک می شود و بسیاری از بزرگان هم مانند مرحوم قاضی و علامه طباطبائی درباره ی استاد سلوک سفارش کرده اند آیا این دو مطلب با هم ناسازگار است یا اینکه هرکدام سر جای خودش درست است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچکس در سلوک، مستغنی از اساتیدی که افق عبادات را در مقابلش بگشایند نیست. بحث بر سر آن است که در این تاریخ با حضور سیرهی امثال قاضی طباطبایی و شاهآبادی «رحمتاللّهعلیهما» که منجر به شخصیت سلوکی حضرت امام شد؛ افقِ سلوکی تا حدّی روشن است و در این رابطه آیت اللّه بهجت میفرمایند: علم تو استاد توست. موفق باشید.
از قول حضرت استاد طاهرزاده در یکی از صفحات مجازی درباره ی شاگردان علامه طهرانی تعبیر فرقه بازی و عرفان بازی نقل شده است. می خواستم ببینم آیا این تعبیر واقعا از شماست؟ با وجودی که مطالب مقام معظم رهبری و بسیاری از علما درباره ی فرزند ارشد مرحوم علامه طهرانی، آیت الله سید محمد صادق طهرانی در مشهد بسیار مثبت می باشد. نظر حضرت استاد طاهرزاده در این زمینه چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچوجه نظر بنده نسبت به آن عزیزان چنین نیست که عنوان فرقهبازی و عرفانبازی برای آنها گفته شود. بنده امثال استاد واسطی را مجسمهی تقوا و علم و بصیرت و سعهی صدر و انقلابیبودن میدانم. چه اشکال دارد که افقهای شهود، متفاوت باشد؟ مواظب باشید موضوع را با شاگردان آقای سید محمد محسن مخلوط نکنید. موفق باشید
۲۳۵۵۶ /
علامهی طباطبایی همانند حضرت امام از الطاف الهی برای بشر این دوران هستند.
نظر حضرتعالی درباره علامه طباطبائی چیست؟
الف: آیا ایشان را کامل می دانید؟
ب: اخیرا عده ای می گویند که ایشان بی بصیرت بوده اند و در انقلاب چندان فعال نبوده اند آیا این حرف صحیح است یا حضرت علامه وظیفه ی خود را در انقلاب کار علمی و فرهنگی می دانستند و لذا در سنگر خود فعالیت می کردند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی همانند حضرت امام از الطاف الهی برای بشر این دوران هستند. بنده عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب در این تاریخ» تحت عنوان «تفاوت عالَم حضرت امام و علامه طباطبائي «رحمةاللهعليهما» در صفحهی ۳۹۹ داشتهام. موفق باشید
۲۳۵۵۵ /
بحث بر سر افقی است که در سلوک تاریخی باید در مقابل خود داشت
بسم الله الرحمن الرحیم
از کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمت الله علیه و برخی پرسش و پاسخ های استاد این طور فهمیده می شود که در شرایط فعلی به دنبال استاد سلوک نباشید و فقط همان کلیات مطالب حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی کافی است و دوران استاد سلوکی گذشته است
سوال بنده این است که اولا به نظر استاد طاهرزاده اگر به بزرگانی مانند علامه حسن زاده یا برخی از بازماندگان حضرت علامه طهرانی یا آیت الله سعادت پرور مراجعه کنیم آیا اشتباه است؟یعنی بساط سلوک را باید جمع کرد و به هیچ ولی خدایی حتی کسانی که می دانیم بااخلاص و درستکار هستند مراجعه نکنیم؟ آیا نمی شود در مسائل کلان نظام زیرسایه ولی فقیه باشیم و ذیل شخصیت ایشان راه برویم ولی در مسائل شخصی در کنار آن از انفاس دیگران هم استفاده کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بحث بر سر افقی است که در سلوک تاریخی باید در مقابل خود داشت و این است آنچه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» مورد بحث قرار میگیرد. در ضمن بد نیست سری هم به جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
با سلام و عرض ارادت محضر استاد طاهرزاده:
بحثی در مورد روایت «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ» شده است. من نظرات استاد را خواندم برایم جالب بود. با توجه به اینکه اصلِ این مطلب که «خداوند به کسی که در راه خدا سعی کند حکمت و مصونیت می دهد در روایات معتبر دیگری ثابت است» چه لزومی دارد از روایتی که در مقام بیانِ فاصله انسان معصوم و غیر معصوم است برداشت ضمنی داشته باشیم؟
مضافا بر اینکه:
۱. اذا اختاره الله چگونه می تواند منتخب با واسطه ی مردم را هم (خبرگان) در بر بگیرد.
۲. تاییدات الهی در زندگی روزمره ی همه ی انسان ها اتفاق می افتد و نیازی به تفویض جایگاه ولایت نیست تا این اتفاق بیفتد.
۳. در آخر منصوبین ائمه که والی می شدند چرا این قدر تخلف داشتند مثل ابن عباس، زیاد، شلمغانی و ... .
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. همچنان که در جواب بعضی از کاربران که قبلاً همین موضوع را مطرح کردند، عرض شد متن روایت عمومیت دارد که البته مصداق کامل آن امامان معصوماند. ۳. بحث در مورد شخصی است که خدا برای امور بندگانش انتخاب میکند و میپروراند و نه کسانی که ائمه به خاطر مصالحِ خاص انتخاب مینمایند. موفق باشید
۲۳۵۵۳ /
آیا نباید از دست امثال آقای دکتر عباسی خون گریه کرد؟
سلام علیکم
می خواستم با فرمایشتان در مورد آقای عباسی همدلی کنم. در یک سخنرانی دیگر ایشان در آستانه ۲۲ بهمن که مقام رهبری دعوت به حفظ وحدت کردند به رئیس جمهور و رئیس مجلس و نایب رئیس و رئیس خارجه می گویند: شما اگر میان مردم بیایید مردم به صورت شما تف می اندازند! نقایص و تقصیرات جدی این چهار نفر به جای خود اما آخر این طرز حرف زدن است؟ آیا این منجر به ترویج کینه و نفرت در بین گروه های سیاسی و ادامه اتهام تندروی که هیچ بی اخلاقی و خرابکاری به جناح انقلابی نمی شود؟ اگر فردا یکی از این آقایان به یک جلسه ای رفت و یکی از مردم برگشت به جای نقد و تبیین یک توهینی به ایشان کرد آن را به پای آقای عباسی و حامیان ایشان نمی نویسند؟ نمی دانم فکر که می کنم می گویم شاید حامیان ایشان بگویند خسارتی که این چهار نفر به کشور طی این ۶ سال زدن آنان را لایق چنین ادبیاتی می کند. ولی به این فکر کنند اگر همین ادبیات در کشور باب شود چه خواهد شد؟
http://www.entekhab.ir/fa/news/458515/%D9%88%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D9%88-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%87%D9%86%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D9%81-%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا میداند من نگران حضور انقلابی هستم که باید توسط نخبگان جامعه پشتیبانی شود. بنده تنها نظر آقای دکتر صافیان که از شاگردان آقای دکتر داوری است و سخت به انقلاب اسلامی علاقه دارند را؛ برای شما میفرستم تا ببینید چرا انسانی که علاقه به این انقلاب و حضور تاریخی آن دارد، باید از دست امثال آقای دکتر عباسی خون گریه کند. موفق باشید
اما درد و دلِ آقای دکتر صافیان در مورد عرایض بنده:
برادر بزرگوارم استاد طاهر زاده عزیز
شوی حمله به معلم تفکر دکتر داوری را دیدم. بر این شخص که اوصافش معلوم اهل نظر است حرجی نیست. به فضایی می اندیشم که امثال او را قدر می نهد و بر صدر می نشاند. به این باید اندیشید که چه شده است که در بین ما عده ای هرچه بی پروا سخن گویند مأجور ترند و میدان دار تر. مگر مثل دکتر داوری در تاریخ معاصرمان چند تن داریم که چنین قربانی اش می کنیم. مگر واقعا از فیلسوف و متفکر انتظار داریم که نظر خود را با ما تنظیم کند. فیلسوف ما باید از عباسی ها بپرسد که چگونه فکر کند و چه نظر بدهد؟ از آن بالاتر آیا متفکر باید نظر فکری و فلسفی خود را از رهبر دینی و سیاسی بپرسد؟ در این صورت به چه معنا متفکر خواهد بود؟ در مذهبی که تفکر ساعة خیر من سبعین سنه عباده شمرده می شود چگونه می توان بنام همان مذهب بزرگترین و بهترین سرمایه های فکری را به باد تکفیر و ناسزا گرفت؟ نتیجه این حملات شنیع و ناشی از تهی مغزی جز بسط بی فکری و نیست انگاری و اشاعه جو شخص پرستی و اطاعت کورکورانه چه خواهد بود؟ تفکر هرچه عمیق تر باشد همواره غریب بوده و خواهد بود. اما جامعه ای که نتواند دوست را از دشمن تمییز دهد و بویژه بنام دین همه را با تیغ تهمت و انگهای جاهلانه براند بر چه چیز تکیه خواهد کرد؟
سخنان سخیف این شخص چنانکه به درستی اشاره کرده اید قابلیت پاسخ گویی ندارد اما نگرانی از مجالی است که برای چنین رویه های ناصوابی ایحاد شده است. به نظرم باید بر چرایی آن اندیشید.
توفیق حضرت عالی مستدام باد.
و بد نیست باز نظر یکی از کاربران را نسبت به سخنان آقای عباسی و عرایض بنده بدانید که میفرماید:
۱. استاد سلام راستش من در عین اینکه نقدهای جدی به آقای عباسی دارم ایشون را بیرون از جبهه انقلاب نمی بینم. ۲. بعضی نقد های ایشون را مفید می دانم. ۳. اما به نظر من راه عبور از چنین فکری سکوت در مقابل اینها می باشد و علی بن یقطین وار در جبهه انقلاب کار کردن.
متاسفانه گوش بچه های حزب اللهی برای شنیدن این نوع ادبیات آماده تر است تا شنیدن سخنان جنابعالی ما باید بدون درگیر شدن صحبت خودمان را مطرح کنیم و طرح صحبت های خود ما نوعی جدل هم محسوب می شود به نظر می آید اگر ما درست طرح موضوع کنیم و چشم انداز بهتری را جلوی پای جوانان حزب اللهی قرار بدهیم بدون درگیری از این نوع نگاه ها عبور می کنیم. ۴. اگر بدانیم که همین تفکرات کمر دولت نهم و دهم را شکست (البته آقای احمدی نژاد هم ضعف هایی داشت) و قدرت اینها را فهم کنیم شاید به صورت مستقیم هیچگاه به مصاف این دوستان نمی رویم. ۵. شاید گفتن این نکته هم خالی از لطف نباشد که علامه فرمود مشروطه خواهی اگر هیچ نکته مثبتی نداشت حداقل عارف کشی و صوفی کشی را متوقف کرد همین را در مورد دولت شیخ حسن روحانی می توان گفت و این که این دولت هرچقدر پر عیب و پرنقص بود اما با آمدنش زهر چنین تفکراتی را گرفت و ما با دولت شیخ حسن از نهادینه شدن نوعی تکفیر در جامعه عبور کردیم. شاید علت این که رهبری با تمام نقص ها همچنان بر ماندن این دولت اصرار دارند را این می بینم که بسیاری از گروههایی که به اسم انقلاب در حال تکفیر بودن، قدرت اجتماعی آنها یا از بین رفت یا به شدت ضعیف شدند و نتوانستند به اصل انقلاب ضربه به زنند. (اگر آزادی را اصل انقلاب بدانیم آزادیی که نه تنها با اسلام مخالفت ندارد بلکه آن نوع از آزادی همان اسلام است).
سلام استاد: ببخشید هی مزاحم میشم. خب سوال دارم چیکار کنم!
علامه در بیان و توضیح معجزه بودن قرآن بحث های زیادی میکنن از جمله در جلد یک اشاره ای به آیه ۱۰۲ سوره بقره میکنن «و ما هم بضارین من احد الا باذن الله» که در مورد سحر و اثر گذاری اش است. از طرفی قبل از این موضوع می فرمایند سحر نیز مانند معجزه (و به برداشت من امور غیبی) یک مبدا نفسانی دارد که اگر اذن خدا باشد به صورت سحر ظاهر می شود. حال سوال این است که وجود مبدا نفسانی و ظهور آن فقط مربوط به امور غیبی مانند سحر است یا مربوط به امور مادی نیز هست؟ مثلا تا خداوند اذن ظهور بحارالانوار را نمی دادند بحار ظهور نمی کرد؟!
واضح تر بگویم منظورم این است که رسالت و رسول بودن فقط مختص انبیا (َع) است یا هر فردی که خداوند اذن بدهد می تواند در زمینه ای خاص رسالت داشته باشد. حتی اگر آن فرد ادیسون باشد! رسول می تواند امثال طهرانی مقدم باشد؟ که اذن وجود تولید موشک به او داده شده و اذن های دیگر که موجب پیشرفت می شود در ادامه به فراخر به او داده شود؟ میگم راستی خدا خیرتون بده. پرسشگر سوال ۲۲۹۲۷ هستم. حسابی قرآن از دید المیزان کلم رو کار گرفته!! البته بازم توهم میزنم! و گذشته آینده ولم نمیکنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: رسالت به عنوان برگزیدن یک انسان جهت هدایت کلی، غیر از الهامات و القائاتی است که برای هرکسی ممکن است پیش بیاید. پیشنهاد میکنم قسمت اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم:
استاد عزیز اصلا دوست ندارم وقت گرانبهایتان را بگیرم و سوال ۲۳۵۴۲ را کِش بدهم. چون این بی ادبی است که با اینکه شما با حوصله جواب سوال هایمان را می دهید کسی بخواهد از این سوء استفاده بکند. یک نکته خواستم بگویم و آن اینست: اینکه پیامبر برای مجوس امت خود مصداق تعیین نکرده به خاطر جایگاه شخص پیغمبر و مفاسد بزرگی است که در پی دارد. مانند همان کاری که رهبری می کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون اگر مُهری و اتهامی بر شخصیت کسی خورده شد دیگر آن شخص در نزد بقیه با آن مهر و اتهام شناخته میشود و این، حقِ افرادی که هرلحظه میتوانند تغییر مسیر بدهند، نیست. آری! اگر فسق کسی علنی بود در آن صورت میتوانیم آن را به بقیه معرفی کنیم. موفق باشید
سلام:
استاد من اگر بخواهم در موضوع اطاعت از مادر مرتکب گناه نشوم باید از خانه تکان نخورم و اصلا بیرون نروم. می گوید نه مسجد برو و نه با رفیق هایت بگرد و نه بیرون برو. البته یک وقت فکر نکنید که رفیق باز هستم نه. هفته ای دو بار جلسه داریم یکی مطالعه کتب شهید مطهری (ره) است و دیگری جلسه شب شعر (حافظ) است. استاد من اگر بخواهم در این موضوعات از مادرم اطاعت کنم بی پرده بگویم مهرم نسبت به مادر از بین می رود. این درحالی است که من مردی ۲۵ساله هستم. استاد دارم نابود می شوم. بارها با مادرم صحبت کردم ولی فایده ندارد. استاد این چیزهایی که گفتم بدون اغراق گفتم. واقعا مخالف این است که من بیرون از خانه بروم مگر چه استثناءهایی باشد! شما را به خدا راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کسب معارف دینی که واجب ذاتی است اطاعت از والدین لازم نیست. این بستگی به خودتان دارد که چه چیزی در مورد رشد مبانی عقیدتیتان لازم است. در این مورد واجب است که آن را دنبال کنید. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار:
من به دنبال رفع یکسری از مشکلاتی که داشتم و به لطف یکی از دوستان مباحث شما را در مورد خطبه متقین گوش دادم و عمل کردن به آن زندگی مرا از بیهودگی که بود نجات داد، بعد از آن مباحث شما به ترتیب در مورد معرفه النفس، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) را با گوش جان شنیدم و اکنون مباحث ندای بی صدای انقلاب، جهود عقل وجهل را دنبال می کنم، غرضم از گفتن این مطالب این است که با توجه به اینکه بنده طلبه نیستم و تحصیلاتم از زیر شاخه های علوم پزشکی است ولی تمایل شدیدی به مباحث فلسفه و عرفان و هم چنین سلوک الی ا... دارم باید این سلوک را از کجا شروع کنم؟ اغلب کتابهایی که سفارش شده مثل کتابهای ملاصدرا یا محی الدین در دسترس کسی مثل من نیست حتی دانلود آن به صورت اینترنتی! من به دنبال رشته ایی برای ادامه تحصیل و کارشناسی ارشد هستم که بتوانم با ادامه آن خود حقیقی ام را بیشتر از قبل نمایش دهم و از تمام ظرفیت وجودی ام استفاده کنم با توجه به اینکه شغلم آموزش بهداشت است و هم چنین با توجه به اینکه رهبر تاکید خاصی روی مراجعه به علوم شناختی دارند و من احساس می کنم ظرفیت موفقیت در آن به من داده شده است و از طرفی توصیه می شود من رشته ایی مطابق شغلم یعنی ارشد آموزش بهداشت بخوانم، برای نجات از این سردرگمی پیداکردن راه درست راهی غیر از نظرخواستن از شما استاد بزرگوارم به ذهنم نرسید، پیشاپیش از عنایت شما کمال تشکر را دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بهتر است که رشتهی خودتان را دنبال کنید و در کنار آن، مباحث سیر مطالعاتی را پی بگیرید و جلو بروید تا در مباحث «معاد» و شرح ۷۰ و چند جلسهای آن إنشاءاللّه به مطالبی دست بیابید. موفق باشید
۲۳۵۴۲ /
آقای دکتر عباسی! «ما به دنبال جذب نخبگان هستیم و این نیاز به ادبیاتی فاخر دارد»
بسم الله الرحمن الرحیم
پیرو سوال یکی از دوستان در مورد حسن عباسی لازم شد که این موضوع رو در اینجا تبیین کنم
و اما بعد جناب آقای طاهر زاده متاسفانه به بدترین شکل ممکن پاسخ سائل رو دادند. یعنی اینکه ایشون مشخصا این کلیپ مورد نظر رو ندیدن و صرفا با عهد ذهنی خودشون پاسخ دادن و اون هم به بدترین شکل ممکن و خودشون تو این پاسخ چند تا اتهام به حسن عباسی زدن که اصلا قابل اغماض نیست. و به خاطر همین هم که شده، انشاءالله حضورا خدمت آقای طاهر زاده می رسم تا پاسخ بدهند. و اما اشکالات آقای طاهرزاده:
اولا ایشون کلا زمان سخنرانی رو اشتباه میگن....این کلیپ در تاریخ ۱۹ آذر ۹۷ هست....نه ۱۶ آذر ۹۲...
ثانیا ایشون رو متهم به روحیه تکفیری کردن که خودش بی اخلاقی است و اگر کلیپ رو ببینید متوجه میشید که هیچ تکفیر و تفسیقی در این کلیپ وجود نداره...و دقیقا روزنامه های اصلاحاتی از حرف حسن روحانی و دکتر داوری نتیجه ی این رو گرفتن که این آقایون میگن که علم دینی نداریم...و استفاده کامل هم کردند و آقای داوری هم هیچ موضع مخالفی نسبت به خبر منتشر شده در چند تا روزنامه نگرفتند.
ثالثا. ایشون هرگز نگفتن که هر جا تثلیث هست پای مسیحیت وجود داره. ایشون با توجه به گفته های هگل و کانت و دانشمندان غربی که خودشون اذعان کردن گفتن که مبنای علوم غربی تثلیثی هست. ادعای غربی هاست. نه حسن عباسی و با یه جدل خیلی به نظرم بی اخلاقانه مثال به قرآن و کلام پیامبر می زنند (شبیه بعضی از اساتید)
رابعا تو این کلیپ هیچ حرفی از آقای جوادی برده نشده و مشخصه که آقای طاهر زاده تو فضای ذهنی خودشون هستند. چون آقای عباسی قبلا در مورد آقای جوادی شبیه یه همچین نظری رو داده بودند که و در اون برهه از زمان واقعا هم وارد بود و از بس امثال عباسی با آقای جوادی جلسات مختلف گرفتن تازه ایشون بیدار شدن و علیه بانک ها جبهه گیری کردن. در ضمن دقیقا بعد دو روز از گریه کردن آقای جوادی در جلسه درس تفسیر در سال ۹۵، حسن عباسی در سخنرانی شهرستان لنگرود و همچنین تا حال در هر جا که سخنرانی رفته گفته مرجع بزرگ عالم تشیع، نویسنده بزرگترین تفسیر تاریخ آن قدر غصه دار از نظام بانکی هست که سر درس گریه میکنه. به کرات این جمله رو گفته و هزاران بار از مبنای ایشون تو تفسیر تسنیم در سخنرانی ها استفاده کرده و همچنین تمام موضع گیری های مراجع در رمورد بانک ها رو بهش اشاره میکنن. اینها همه مدارکش موجوده و جای بسی تاسف داره که آقای طاهرزاده در نهایت بی اطلاعی ایشون رو در حد داعش پایین میارن و یه نیروی انقلابی رو در نهایت تحجر از دایره انقلاب بیرون می کنند و حق این است که بر فرض هم که اشکالات شما وارد باشد که نیست! این مدل اتهام و حکم دادن بدون انصاف و اطلاع کاملا بی اخلاقی است و شما با کدام حجت شرعی به این راحتی این نیروی انقلابی رو به راحتی هر چه تمام تر تا حضیض داعش پایین می آرید؟ خامسا خود آقای طاهر زاده به این نکته تذکر می دهند که مبنای آقای داوری با مبنای علم دینی رهبری متفاوت است...و این جای تعجب داره که نمیگن چرا و چطور مبنای آقای داوری به مبنای رهبری ترجیح داره که ایشون رو اندیشمند بزرگ جهان میدونن؟ در حالی که روزنامه های لیبرال و اصلاح طلب تمام زحمات پیامبران رو به گند میکشن و آقای داوری هیچ حرفی نمیزنن. سادسا آقای طاهرزاده با حدود ۶۰ سال سن گویا انسان نپخته ای هستن که یک دوره بدون اطلاع از یک شخصی که در تیم خودی است دفاع میکنن و مدتی بعد بدون اطلاع تر از دفاع خودشون تبری میجوئند از کجا معلوم دو روز دیگر از این نظرشون تبری نجوئن؟ انشاءالله که جواب خوبی برای این حالت داشته باشند. سابعا همان مبانی اخلاقی که ایشون بهش ارجاع میدن رو متاسفانه رعایت نمی کنند. کما هو ظاهر من کلامه رحمه الله. و من الله التوفیق.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چرا میفرمایید بنده آن کلیپ را ندیدهام؟ مگر میشود با ندیدن و نشنیدن آن سخنان، این اندازه صریح نظر داد؟ آری! همینطور که میفرمایید سخنرانی در ۱۷ آذر 97 بوده است ولی متأسفانه بعضی از سایتها تاریخ آن را اینطور نوشتهاند که عرض شد. عیناً کپی آن را اینجا میآورم: (فیلم/ سخنرانی حسن عباسی در مراسم ۱۶آذر دانشگاه علامه طباطبایی ۱۶ آذر ۱۳۹۳ – و بعضی دیگر سال 92 را اشتباهاً اعلام کردهاند. ولی در هر حال بحث بر سر محتوای سخنرانی است که بسیار سخنرانی دور از اخلاق و دور از واقعیت است. و اگر بنده نگران ضرری برای انقلاب و جوانان نبودم، هرگز ورودی اینچنین نمیکردم. شما اگر آن سخنرانی را دیده و شنیده باشید، آیا این نوع حملهکردن به کسی که در زمان حضرت امام به عنوان عضو شورای انقلاب فرهنگی تعیین میشود و همچنان در این مسئولیت هست را، چه میبینید؟ بهخصوص که آقای دکتر داوری از معدود اساتیدی است که قبل از انقلاب به عنوان اساتید انقلابی با مرحوم شهید مطهری حشر و نشرهای طولانی داشتهاند. کتاب ایشان در مورد انقلاب اسلامی تحت عنوان «انقلاب اسلامي و وضع کنوني عالَم» یکی از بهترین توصیفات در رابطه با انقلاب اسلامی است. حال شما که آن کلیپ را دیدهاید برای من روشن کنید چقدر باید طرف بیحساب سخن بگوید وقتی اینطوری آقای دکتر داوری را متهم میکند به مسیحیِ امت محمد «صلواتاللّهعلیهوآله»، و رسماً نظرها را به شخص ایشان معطوف میکند؛ در حالیکه رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» وقتی که مثلاً از مجوس امت سخن میرانند هیچوقت شخصی را معین نمینمایند.
من نگران امثال شماها هستم که خدای ناکرده با تأسی به امثال آقای دکتر عباسی صمیمیتی که باید در بین جامعه باشد، از میان برود. مقایسه کنید طرز سخنان آقای دکتر عباسی را با سخنان اخیر مقام معظم رهبری که در جمع محققان عرصۀ «تمدن نوين اسلامي»، فرمودند: «کارهای نظری به صورت قوی و فاخر صورت گیرد تا جوامع نخبگانی تحت تأثیر آن قرار گیرند» و بر ادبیاتِ فاخر برای تبیین نگاه تمدنی تأکید کردند. اگر سخنان ایشان را با طرز گفتار آقای دکتر عباسی مقایسه کنید معلوم میشود چرا بنده سختْ نگران این نوع ادبیات هستم. و واقعاً میپرسم اگر این سخنان، تکفیرگونه نیست، پس چیست؟ حقیقتاً بنده در طرز گفتار آقای دکتر عباسی فاجعهای را در حال شکلگیری میبینم تا آنجایی که ملاحظه کردید ایشان مدعیاند بزرگترین کرسی های نظریه پردازی ایران را در اختیار دارند و دانشگاه و حوزه را اصلاً به چیزی نمیگیرند. این غرور خیرهکننده و خودبزرگبینیِ افراطی چه کمکی به جوانان ما میکند که بنده به عنوان یک معلم در مورد آن نگران نباشم و سکوت کنم؟
نخبگان فکری عموماً سخنان آقای دکتر عباسی را به چیزی نمیگیرند و حتی در حدّ جوابدادن به این سخنان و ادعاها هم ورود نمیکنند، ولی بنده به عنوان کسی که نگران آیندهی انقلابی هستم که باید با وسعتی خاص که تمدن اسلامی مدّ نظر دارد، در تاریخ حاضر شوند؛ وظیفهی دیگری دارم تا همچنان که عرض شد جامعهی جوان و متدین و انقلابی ما گرفتار چنین روحیههایی نگردند و به راحتی گَرد در چشمِ حقیقت بپاشند. معلوم است که به گفتهی جناب آقای موسی نجفی، جریان اصلاحطلبی سعی میکند آقای دکتر داوری را برای خود مصادره کند؛ ولی چرا ما آتشبیارِ این معرکه باشیم؟ حقیقتاً اگر با دقت سخنان آقای دکتر عباسی را در آن جلسه استماع فرمایید، هیچ نامی جز داعشیگری شیعی نمیتوان به آن داد. بعضی از عزیزان میفرمایند این خصوصیات ژورنالیستی آقای عباسی است، ولی فراموش نکنید که ایشان در آن سخنرانی با یک رقیب سیاسی و حزبی روبهرو نشده است.
فرض را بر این بگذارید که حتی دکتر داوری از نظر تحقق علوم انسانیِ اسلامی تفاوت نظر با رهبر معظم انقلاب داشته باشد، بسیار خوب، جای انتقاد باقی است، ولی اتهامِ مسیحیت امت پیامبر با این أدایی که در سخنرانی خود در میآورد که با حرکت دست خود صلیبی را بر روی سینه میانگارد و بعد میگوید اللّه اکبر!! آیا چنین انسانی ارزش آن را دارد که جوانان ما به او دل بسپارند؟! البته همچنان که قبلاً تأکید کردم به هیچوجه آنچه آقای دکتر داوری در مورد علوم انسانی میگوید با آنچه رهبر معظم انقلاب مطرح میکنند، یکی نیست و به همین جهت بعد از آنکه آقای دکتر داوری آن نامه را به جلسهی هماندیشیِ علوم انسانی ارسال داشتند، دبیر محترم جلسه که بخوبی متوجهی معنای صحبت آقای دکتر داوری بود، با چه احترامی جواب ایشان را داد. به هر حال موضوع علوم انسانی که آیا میتواند اسلامی باشد یا نباشد، یک بحث بسیار مهمی است.
همین اندازه به پیام آقای دکتر داوری به جلسهی هماندیشیِ علوم انسانی توجه فرمایید که ما را به چهچیز دعوت میکند وقتی میگوید:
« جامعه کنونی ما جامعه توسعه نیافته است. این جامعه همه نیازهای جامعه مدرن را دارد، بی آنکه از توانایی های آن برخوردار باشد. اگر می توانستیم خود را از این وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعه ای را بیابیم که در آن روح دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سودای مصرف آخرین تکنولوژی های ساخته جهان توسعه یافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده می شد. توجه داشته باشیم که علم یک طرح مهندسی ساختنی نیست، یافتنی است. من حرف دیگری ندارم و چیز دیگری نمی توانم بگویم، جز اینکه خوبست که اگر می توانیم به جای بحث درباره علوم اجتماعی اسلامی، در باب شرایط امکان تجدید عهد دینی و بنای یک جامعه اسلامی بیندیشیم و در این راه به لطف پروردگار علیم امیدوار باشیم.»
حقیقتش تنها خواستم بگویم ما در آیندهای زندگی میکنیم که وسعت انقلاب اسلامی بسی گستردهتر از آن چیزی است که آقای دکتر حسن عباسی در مقابل جوانان ما میگشاید. و ما هرچه ضربه خوردهایم از همین روحیه که آقای دکتر عباسی بدان دامن میزند، است. باید به آقای دکتر عباسی گفت: «ما به دنبال جذب نخبگان هستیم که نیاز به ادبیاتی فاخر دارد». بنده نگران آن هستم که از این موضوع غفلت شود، وگرنه هیچکس بیعیب و بیانتقاد نیست، مگر اولیاء معصوم «علیهمالسلام». موفق باشید
۲۳۵۴۱ /
حضرت میفرمایند: «أنا نقطة باءُ بسم اللّه»
سلام عليكم استاد عزیز:
در مورد حدیث نقطه تحت باء بسم الله که منسوب به امیرالمومنین (علیه اسلام) است، اکثر محققین این حدیث را جعلی یا ضعیف شمرده اند و در مورد منابع این حدیث مناقشات زیادی است. (مواردی از قبیل اینکه در زمان آن حضرت قرآن بدون نقطه بوده است و اینکه در هیچ کدام از کتب حدیثی معتبر شیعه موجود نیست) لکن حضرتعالی در تفسیر سوره زمر صوت شماره یک در مورد این حدیث بحث کرده اید کما اینکه این حدیث از لسان علمایی چون حیدر آملی و ابن عربی و ... هم نقل شده است و عرفایی آن را شرح داده اند، در صورت امکان نظرتان را بفرمایید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً احادیثی که محدثین بزرگ ما در کتابهای مهم روایی جمع کردهاند، احادیثی است که بیشتر برای فقها و متکلمین مهم بوده است. ۲. اشکال میکنند که خط کوفی نقطه نداشته است، در حالیکه در این مورد هم میتوان فکر کرد که ظاهراً خط، با نقطه شروع میشود و احتمالاً اصل حدیث این بوده که حضرت میفرمایند: «أنا نقطة باءُ بسم اللّه» یعنی شروع بسم اللّه همان شخصیت حضرت است. و سپس راویان، روایت را به صورت «أنا نقطة تحت باء بسم اللّه» مطرح کردهاند. موفق باشید
۲۳۵۴۰ /
حرکت جوهری، موجب چهار بُعد ماده میباشد
سلام علیکم:
۱. استاد جنود جهل به نظر جنابعالی وجودی هستند یا عدمی؟ به عنوان مثال آیا غضب همان عدم رحمت می باشد یا واقعا چیزی هست به نام غضب؟
۲. استاد وقتی شخصی غضب رحمانی می کند ظاهرا این غضب دیگر از جنود جهل نیست. آیا از جنود عقل است؟ پس چرا در جنود عقل چیزی به نام غضب رحمانی وجود ندارد؟
۳. استاد همانطور که فرمودید زمان از حرکت انتزاع می شود. سوالم این است که چرا زمان را بعد چهارم ماده می نامند و چرا خود حرکت را بعد چهارم ماده نمی گویند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در تقسیمبندیِ فلسفی خداوند منشاء غضب نیست، زیرا غضب از نظر فلسفه عدمی است. ولی در هر حال عدمِ رحمت، آثاری را در عالم ظاهر میکند مثل بیماری که عدمِ سلامت است. ۲. شاید عنوان «غضب رحمانی» را بتوان در راستای تبدیل نعمت قلمداد کنیم ۳. حرکت، موجب چهار بُعد ماده میباشد. موفق باشید