-
بدون عنوان
سلام علیکم: از کجا میتوان فهمید کشف و رویت غیبی شخصی صحیح بوده و شیطان در آن دخالت نداشته مثلا شخصی (که واقعا میدانیم این شخص دروغگو نیست) مولانا را در آتش جهنم رویت کرده و شخصی دیگر خیر در قلل معرفت. از کجا بفهمیم کدام کشف صحیح است و اگر واقعیت یک چیز یا عذاب مولانا یا بهشتی بودن آن شخص نیست پس این تفاوت کشف ها و رویت ها در چیست؟ از این مثال ها زیاد هست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، تطبیق با شهود امامان معصوم است. عموماً در این رؤیاها انسانها با تصورات خود روبهرو میشوند و اساساً در روایات ما تأکید بر آن است که خواب، حجّت نیست. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: آیا شیطان بدترین مخلوقیست که آفریده شده است یا بدتر از او هم ممکن است باشد و اگر هست چه کسی یا کسانی هستند و چه ویژگی هایی دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در رابطه با شیطان میفرماید: در مقابل فرمان مستقیم الهی تکبّر ورزید. و این درست در مقابل حقیقت هر مخلوقی است که باید در مقابل حضرت حق بندگی کند. به همین جهت جناب مولوی میفرمایند:
ذلّت آدم ز اشکم بود و باه
وآن ابلیس از تکبر بود و جاه
لاجرم او زود استغفار کرد
وآن لعین از توبه استکبار کرد
موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام بر استاد: کدام شرح بر مثنوی کاملتر و از نظر عرفانی جامع تر است؟ جناب جعفری آنطور که دکتر یثربی اگر اشتباه نکنم گفتند عرفان را ذوقیات میدانستند و بررسی که کردم جزو عرفا نیستند شرح زمانی هم گمان کنم گرچه برای شروع خوبست اما عمق لازم را ندارد شرح استاد فروزانفر و شهیدی را بررسی دقیق نکردم ولی چون شاید از عرفا نیستند آنچه میخواهم نباشد اگر شرح دیگری هست بیان فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب تشخیص دادهاید. آری «طالب شرحی چنانم کو به کو» که البته هنوز پیدا نشدهاست و گرنه با عرفانِ مولوی مطالبی به ظهور میآید که حتما برای روح شیعهی ایرانی بسیار کارساز تر است. موفق باشید
-
بدون عنوان
عنوان: رقص سماع
با سلام: استاد رقص سماع حقیقتا آگاهی معنوی می دهد و جان افزا است؟ یا اینکه سفری توهمی است؟ اینکه مولانا ۳۶ ساعت چرخید درست است؟ آیا در عرفان اسلامی سماع جایی دارد؟ جلساتی که بعضا در کلیپ ها دیده می شود و زن و مرد می چرخند و می گویند ما از مرحله شریعت رها شده ایم! لطفا راهنمایی بفرمائیدباسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم نحوهای خاص از حضور بوده که در آن تاریخ در حدّ شخصیتهایی مثل جناب مولوی میتوانستند ورود کنند. ولی این اداهایی که این روزها با عرفانبازیها در میآورند، خودشان را از درک اصیل حقیقت عقب میاندازند. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: همسر من تمایل به خرید و یادگیری گیتار داره، بنظرتون من چه واکنشی نشون بدم؟ از طرفی نمیخوام باهاشون مخالفت کنم و این خواسته و علاقه چند ساله براشون تبدیل به عقده بشه و از طرفی خیلی بدم میاد از اینجور آلات موسیقی. خودتون هم بهتر میدونید احادیث در مورد آلات موسیقی هم هست به این مضمون که اگر تو خونه باشن برکت میره و ... ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقهای محترم آلات موسیقی را به ذاته حرام نمیدانند بلکه بیشتر از آن جهت که وسیلهی لهو و لعب میشود حرام میدانند و معتقدند وجود این وسائل در خانه فرشتگان را میراند. اگر بشود ما در فرهنگ خودمان با تدبّر در قرآن و روایات و آثاری مثل مثنوی جناب مولوی، اوقات خود را آباد کنیم، بهتر است. پیشنهاد میشود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» زده شود. موفق باشید
-
آنک می ترسی ز مرگ اندر فرار / آن ز خود ترسانی ای جان هوش دار
سلام خدمت استاد: استاد در یکی از کتاب هایتان فرمودید که «هر کسی که از مرگ می ترسد از خودش می ترسد.» این عبارت یعنی چه؟ چطور ممکن است که یک انسان از خودش بترسد؟ به چه علت هایی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجهی ابعاد مجرد و غیر مادی خود شد، همواره خود را در ابدیت احساس میکند. ولی وقتی از آن ابعاد غفلت کرد از مرگ میترسد. پس در واقع از خودش که ابعاد متعالی خود را فراموش کرده است، میترسد. در حالیکه افراد حاضر در ابدیت هرگز از مرگ که عامل هرچه بیشتر به خود نزدیکشدن است، ترسی ندارند.
جناب مولوی در همین رابطه می فرمایند:
آنک مي ترسي ز مرگ اندر فرار
آن ز خود ترساني اي جان هوش دار
موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: بنده به نظرم میرسد که سختی و فشار شب اول قبر همون دل کندن از دنیاست و جدایی از همه تعلقات زیرا در حال حاضر چشمه کوچکی از اون رو داریم لمس میکنیم به علت ویروس کرونا که مجبور به حذف و محدود کردن بعضی امور دنیوی شدیم و میبینیم که باعث افسردگی و بی حوصلگی اغلب ما آدما شده. خدا خودش به داد لحظه مرگ ما برسه
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره «این جهان آن جهانشدن عشق است». به گفتهی جناب مولوی:
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
كز این خاك برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
كه این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: عیدتون مبارک باشه.
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی
استاد، اهل هنر، منظور چه کسانی هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر در آن شعر به معنای نظر به چشماندازهای حقیقت و عبور از خودبینیها و غرضورزیها میباشد به همان معنایی که جناب مولوی فرمودند
چون غرض آمد، هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل به سوی دیده شد. موفق باشید
-
چگونه حجاب ها رو در همین دنیا برطرف کنیم
سلام استاد: وقت بخیر؟
۱. چطوری همه حجاب ها رو تو همین دنیا برطرف کنیم بین خود و خداوند؟
۲. بعد از این که حجاب ها برطرف شد آیا باز هم جای پیشرفت به درگاه الهی هست و معارف بیشتر و یا اینکه نهایت مرتبه میشه بعد از رد کردن حجاب ها؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه عبودیت الهی را به جای خودنمایی و خودبینی قرار دهیم، از حجابها عبور خواهیم کرد. ۲. آری! به گفتهی جناب مولوی: « بی نهایت حضرتست این بارگاه ** صدر را بگذار صدر تست راه». هر اندازه جلو رویم، با باغ و بستانی گشادهتر روبهرو میشویم. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد وقتتون بخیر: خسته نباشید، ان شاءالله سلامت باشید و نگاه رحمت خداوند همیشه همراهتون، استاد حالتی بهم دست داد که انگار تشنه خدا و ارتباط و قرب به خدا شده بودم و نمیدونستم این عطش رو چه جوری خاموش کنم یا جواب بدم، حتی در ظاهر هم احساس عطش و تشنگی شدیدی داشتم و هر چی آب میخوردم سیر نمیشدم، نمیدونم توهم باشه یا اینم یکی از آثار و جلوه ظاهری اون باشه، استاد این جور مواقع باید چیکار کرد تا این آتیش درونی درست هدایت بشه؟ تشکر استاد و التماس دعا
بسه تعالی: سلام علیکم: هر عنایت که داری ای درویش / هدیهی حق بدان، نه کردهی خویش.
میتوان هر دو حالت را آهنگی به سوی وحدت حضرت احدی دانست و سینه را گشاده کرد برای معارفی بالاتر، بالاتر از معارف مفهومی. مثنوی جناب مولوی در این مورد ، آب گوارایی خواهد بود. موفق باشید
-
در موضوع سیرهای مطالعاتی
سلام و عرض ادب:
تبریک بابت ربیع الاول و ربیع النبوت
۱. بحمدلله تعالی از سیرهای مطالعاتی استقبال بسیار زیادی شده است، و افراد بسیار زیادی گویا منتظر مانده بودند که سیر مطالعاتی اصلی را بخوانند ولی نمیدانستند چطور وارد شوند. کار ما هم این بود که فقط اینها با هر بهانه ای شده وارد شوند، سپس خود راه بگوید که چون باید کرد و همه سیرها آخرشان به سیر مطالعاتی اصلی ختم میشوند.
۲. در مورد شهید حاج یونس عزیز:
یکی از عزیزان فرمودن به استاد بفرمایید اگر میشود در مورد تفاوت ظهور امام معصوم و یک شهید بفرمایید،
۳. در بحث زبان تاریخی زمان که در جلسات خانه طلاب بحث شده است، سوالی داشتم:
آیا میتوان گفت زیان تاریخی امروز ما که بر اساس تاریخ تحول و انقلاب شکل گرفته است و طبق ظهور حق در این تاریخ میباشد، میشود گفت همین زبان را هم بصیرانی چون سلمانها و امثال آنها به نحوی نازل در جانشان داشتند ولی طبق زمان خود حرکت میکردند؟
آیا بصیران به زمان که همان عارفانند در کلام معصومین، طبق معنای بصیرت که درآن آینده نگری و بعضا آینده بینی هست، آیا عارف به زمانه، عارف به زبان زمان آینده هم باید باشد؟ تا چه حد امکان دارد چنین چیزی؟ التماس دعاباسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمدلله چیزی بود که باید به ظهور میآمد. ۲. امام معصوم تاریخی که عبور از تاریخ جاهلیت دوران است، میسازد و شهید در آن تاریخ میتواند وظیفهی خود را انجام دهد. حتی حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در تاریخ حضرت مهدی «صلواتاللهعلیه» انجام وظیفه کردند. ۳. چرا که نه! ۴. این بیشتر درجهی انسانهای معصوم است که زبانشان زبان جان همهی بشریت است و ذیل ولایت آنان، آری! جناب مولوی هم برای ما حرفها دارد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام نظر شما در مورد این یادداشت چیست؟
شجریان خواننده ای ظاهراً سنتی و باطناً مدرن بود. خواننده در اینجا هم به معنی تلفظ کننده و هم به معنی فهمنده است. او اهل اندیشه بود و به معنای عمیق کلمه به خوانش متون ادبی اقدام کرد. اما درک شجریان از عرفان تا چه حد عمیق است؟ آیا آنچنانکه بسیار گفته اند او رابط دوران معاصر با ادبیات کهن بود؟ آیا او حافظ و مولوی را در روزگار معاصر زنده نگهداشت؟ شجریان در مستند شبکه صدای آمریکا (۷ مهر ۹۵) در مورد مولانا سخن می گوید و در جایی می شنویم: کسی که می گوید فارغ از کفر و دینم را چرا امامزاده کردند؟ مولوی برعکس رفتار کرد. او این شعر مولوی را می خواند:بیرون ز کفر و دینیم برتر ز صلح و کینیم / نه در فراق و وصلیم رو نام ما دگر کن اما آیا منظور از بیرون کفر و دین، انسان گرایی است؟
عرفان نظری سخن از توحید می گوید: انسان هم ذیل توحید معنا دارد ولی در اندیشه مدرن برعکس است و خدا با انسان معنا می شود. مولوی و حافظ اهل عرفان بودند و عشق را در سایه خداوند معنا می کردند. حافظ رند بود یعنی کسی که آنچنانکه ظاهرش نشان می دهد نیست. اما برخی مدعیان از جمله خواننده ظاهرا سنتی و باطنا مدرن، حافظ را بر اساس ظاهر اشعارش قضاوت می کنند. حافظ و مولوی و دیگران اگر از دین گذر کنند برای سپردن آن به یار است و این لازمه گذر از ظاهرگرایی است. در تفکر شیعی هم ظاهر در سایه باطن قرار دارد و اگر لازم باشد دفتر (قرآن کاغذی) فدای یار (قرآن ناطق) می شود. این قرآن ناطق در آخرین فراز وصیت خود به فرزندش گفت: اسْتَوْدِعِ اللهَ دِینَکَ وَدُنْیَاک. دینت را به خدا به ودیعه بسپار. این وصیت را حافظ به قول رسا فاش گفته است. امامزاده، هم می تواند مظهر دینداری عامه پسند باشد و هم مظهر دین باطنی عاشقانه. شجریان از شعر مولوی که می گوید: من زتقدیرم و تقدیر از ذات من است نتیجه می گیرد که تقدیرت را خودت می سازی به دنبال تقدیر نباش! او «من» را انسان تعریف می کند که هم درست است و هم غلط. انسان وقتی قادر دو جهان است که با خدا باشد. این سخن مولوی جمع بین جبر و اختیار است. عرفای ما از یک سو دعوت به تسلیم کردند و گفتند بر ما در اختیار نگشادست و از طرف دیگر به دنبال برهم زدن چرخ بودند. ولی شکافتن فلک و طرحی نو در انداختن با شب و آه فراهم می شود نه به تعبیر شجریان با گردن کلفتی!باسمه تعالی: سلام علیکم: خوشسلیقگیِ آقای شجریان آن بود که اشعار اصیل فرهنگ ایرانی و خرد اسلامی را انتخاب و با صدای خوب میخواندند و مردم از آن جهت که آن صدا آنها را به آن خرد و فرهنگ متصل میکرد؛ مورد احترام قرار میدادند و نه آنکه گمان کنیم آقای شجریان خود به خود نیز در وادیهای حکمت و عرفان قدمی داشته باشند. البته خوشسلیقگی و خوش صدایی ایشان بحث دیگری است. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: شما قبلا کتاب ملت عشق را یک اثر لائیک و سکولار دانستید. چه تحریفی از شمس و مولوی در این کتاب هست؟ آیا نباید نقاط مثبت کتاب که تبلیغ میراث عرفانی ماست را هم در نظر گرفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کمی در رابطه با جناب مولوی و شمس مطالعه شود، معلوم میشود چگونه تحریفات فوقالعادهای انجام شده است. تازه، مترجم کتاب بسیاری از مطالبی که این کتاب را به عنوان یک کتاب لائیک شکل میدهد؛ حذف کرده است و در دنیا این کتاب به عنوان یک کتاب تشویق به لائیتیسه مشهور است. همین اندازه فکر کنید که خانمی خیلی راحت از همسرش جدا میشود و با آقای عزیز زندگی میکند و بعد دوباره برمیگردد به خانوادهی خود. موفق باشید
-
گوش و هوش داریداین اوقات را در رباییداین چنین نفحات را
با سلام خدمت استاد محترم: موضوع پدیده خواهران مذهبی که عنوان کردید برایم جالب بود، چون خود من ناگهانی جذب فضاهای مذهبی شدم و در بین دختران ۱۶..۱۷ ساله امروز هم برایم جالب بود، علی رقم حضور شان در محیط های موسیقی و... و خانواده هایی با ماهواره بعضی هاشان به سرعت جذب فضاهای مذهبی می شوند و با سرعت و علاقه و تاسی به شهدا جلو می روند. همیشه برایم سوال بود آیا جریانی در پیش است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جریانی در پیش است. خداوند برای به ظهورآوردنِ تاریخِ عبور از استکبار، به قلب انسانهایی که آمادهی آن عبور هستند، نفحاتی القاء میفرماید به همان معنایی که رسول خدا «صلواتعلیهوآله» فرمودند: «الا انَّ فى ايّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٌ الا فَتَعَرَّضُوا لَها» در زندگى شما گاهى يك نفحه هايى به قلبتان مىرسد خودتان را در معرض اين نفحههاى غيبى قرار دهيد تا بشنويد. به گفتهی جناب مولوی:
گفت پيامبر (ص) كه نَفْحَتْ هاى حق
اندر اين ايام مى آرد سبق
گوش و هوش داريد اين اوقات را
در رباييد اين چنين نفحات را
نفحه اى آمد شما را ديد و رفت
هر كه را مى خواست جان بخشيد و رفت
حتما تجربه كرده ايد. گاهى شده است كه وقتى طرف را نگاه مى كنيد فكر مى كنيد او هيچ معرفتى از معارف الهى و هيچ توانى از توان هاى سلوكى را هم ندارد. امّا خداوند برايتان روشن مى كند كه همه آن چيزهايى كه ما آرزويش را داريم، او با همّتش به دست آورده است، چون خود را در معرض نفحات تاریخیِ خود قرار داده و از بركات آن سرسرى نگذشته است. لذا:
نفحه اي ديگر رسيد آگاه باش
تا از اين هم وانماني خواجه! تاش
موفق باشید.
-
این با پرسیدن حل نمیشود.
سلام علیکم: وقت بخیر.
عذر میخوام تو پاسخ سوال ۲۸۶۱۴ به این مضمون فرمودین که خودمونو در معرض نفحات زندگی قرار بدیم سوالی داشتم، چجوری آدم خودش رو در مقابل نفحات زندگی قرار بده؟! از کجا بفهمیم این نفحات رو؟! اگه کتابی در مورد این بحث دارین لطف کنین معرفی کنین. خدا خیرتون بدهباسمه تعالی: سلام علیکم: به تعبیر آیت اللّه حسنزاده باید کشیک نفس کشید و این با پرسیدن حل نمیشود. مثل آن است که کسی از شما بپرسد چگونه باید اطراف خود را ببیند؟ به همین جهت جناب مولوی میگوید:
چون نپرسی زودتر کشفت شود ** مرغ صبر از جمله پرانتر بود
ور بپرسی دیرتر حاصل شود ** سهل از بی صبریت مشکل شود
موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام: جایگاه چنین حدیثی از امام رضا (ع) در مذمت تصوف کجاست؟ با تشکر
«من ذُکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منّا و من أنکرهم فکأنّما جاهد الکفار بین یدی رسولالله» هر کس نزد او از صوفیه سخن به میان آید و به زبان و دل انکار ایشان نکند، از ما نیست و هر کس صوفیه را انکار نماید گویا این که در راه خدا در حضور رسول خدا با کفار جهاد کردهاست.باسمه تعالی: سلام علیکم: آن روایت را ندیدهام، ولی میتوان گفت اگر هم چنین روایتی باشد، منظور جریانهایی از صوفیه است که گوشهنشینی را پیشه میکنند و کلاً از مسیر اهلالبیت جدا هستند. نه مثل جناب مولوی که ارادت خاص به اهلالبیت دارد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم: نظرتان راجع به کتاب ملت عشق چیست؟
(در ذهنم بود که در یکی از پرسش و پاسخ ها نظرتان راجع به کتاب ملت عشق نوشته الیف شافاک گفته بودید و با کتاب پله پله تا ملاقات خدا مقایسه کرده بودید. اما هر چه گشتم در سایت آن سوال را پیدا نکردم.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ملت عشق» در اینکه یک رُمان خوبی است، ولی هیچ ربطی به جناب شمس تبریزیِ ما ندارد و سراسر یک کتاب لائیک است. البته کتاب «پله پله تا ملاقات خدا» آن ضعفها را ندارد، رویهمرفته سالمتر است. ولی مولوی بزرگتر از آنی است که در آن کتاب مطرح شده است. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام و احترام: می خواستم نظر استاد رو راجع به شرح مثنوی معنوی از آقای کریم زمانی بدونم.
ممنونم.باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته چیز خوبی است. برای شرح سخنان مولوی باید اولا تاریخ او را دریافت و ثانیا متوجه روح تاریخی این زمان شد. و این کار مشگلی است. شنیده ام آقای دکتر معین زاده از اساتید فلسفه دانشگاه تهران شرح هایی داشته اند ولی رفقا نتوانستهاند آنها را بهدست آورند. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: در شرح فصوص سها فرموده بودید که جناب مولانا در اواخر عمر به سمت مکتب محی الدینی تمایل پیدا کرده بودند و سپس داستان دیدار ایشان را با صدرادین قونوی بیان کردید، اما واقعا از این حکایت مذکور تمایل مولانا به مکتب محی الدینی آشکار نمیگردد، ثانیا اینکه ما در نقل قول های زیادی دیدیم که مولانا گاها به این مکتب طعن هم میزند مانند آنجا که میبینند شاگردان ایشان در حال صحبت از فتوحات مکیه هستند می فرمایند: «نغمات زکّی به از فتوحات مکّی» یا مثلا نقل قول هایی که «زرین کوب در کتاب پله پله تا ملاقات خدا» در خصوص اختلافات مکتب مولانا با مکتب محی الدینی ذکر میکنند و مثال دیگر اینکه دکتر شفیعی کدکنی که خود را مدیون و وامدار عرفان خراسان می داند و مولانا و جناب شمس را در زمره ی عرفان خراسان میداند و با تأثیری که از عرفان مولانا و عطار گرفته اند همیشه در مقابل و جلوی عرفان محی الدینی در می آیند و این در آثارشان بصورت کامل مشهود مانند کتاب زبان شعر در نثر صوفیه، ۵ جلد میراث عرفانی و ایرانی، و یا تصحیحات اسرار و التوحید و تذکرة الاولیاء ایشان. خواستم از حضورتان بپرسم در خصوص این بیانی که داشتید یعنی تمایل مولانا به مکتب محی الدینی آیا شاهد قوی تری در کتب و تصنیفات و تاریخ وجود دارد که شما آن را از نظر گذرانده باشید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که می فرمایید که در هر حال دستگاهِ نگاه مولوی با نگاه ابنعربی کاملاً متفاوت است و اگر در شهر قونیه آن احترام را جناب مولوی به جناب قونوی میگذارد، به معنای حضور در آن نگاه نیست. به هر حال، دو نگاه است. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام و احترام
وقت بخیر
استادِ عزیز میخواهم بروم سراغ شرح مولانا
سوالم اینه که شرح جناب محمد تقی جعفری برای شروع بهتر است یا آقای کریم زمانی؟
سوال دوم اینکه شرح کریم زمانی برای چه کسانی بهتر هست و شرح جناب علامه برای چه کسانی؟ برای شرح جناب علامه چه پیش زمینه های مطالعاتی باید گذرانده باشیم؟ و سوال آخر اینکه کدام یک جامع تر و کامل تر و عرفانی تر است؟ میخواهم بخرم بین این دو انتخاب نمیدانم کدام یک بهتر مرا به نتیجه می رساند. استاد من همیشه براتون دعاهای خوب میکنم.
عرفانتان روز افزون ان شاءلله.باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو شرح خوب است. شرح آقای کریم زمانی راحتتر مطلب را جمعبندی میکند ولی شرح مرحوم علامه جعفری در وسعتی بیشتر و حضوری جهانی، موضوع را با ما در میان میگذارد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم:
به نظر شما، بهترین و جامع ترین شارح آثار مولانا و اشعار حافظ کیست؟ کدام نویسنده ها خوب در زمینه شرح آثار این دو بزرگ، کار کرده اند؟باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از شروح حُسنی دارند ولی هر دو بزرگوار، بزرگتر از شرحهای موجود هستند. شرح مرحوم علامه محمدتقی جعفری و آقای کریم زمانی برای مولوی میتواند شروع تفکر باشد، ولی برای جناب حافظ چیزِ دندانگیری ندیدم. بالاخره حافظ از عهدِ ازلی ما سخن میگوید، کیست که در عهد ازلیاش حاضر باشد تا با حافظ بهسر ببرد؟!! موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد عزیز: آیا کسی که ولایت امیرالمومنین (ع) رو قبول نداره میتونه به مقام فنای فی الله برسه؟ آیا حاج شیخ محمد علی حیدری از شاگردان آیت الله بهجت هستن که گفتن از طرف آیت الله بهجت گفته که من هم مثنوی گفتم و مثنوی مولوی عمری کجا و مثنوی علویه من کجا؟ و تو خواب مولوی رو با کلاه سنی ها دیدن و بهش هیچ محلی نداشتن چون ولایت امیرالمومنین (ع) رو نداشته.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با مطالعهی کتاب «روح مجرد» از آیت اللّه حسینی تهرانی در رابطه با نظر مرحوم قاضی، راحتتر میتوانید در این موارد قضاوت داشته باشید. موفق باشید
-
در موضوع قانون جذب
با سلام و خسته نباشید: خدا قوت.
سوالم از استاد این هست که مباحثی که تحت عنوان قانون جذب توسط برخی افراد و حتی سخنرانان خارجی که شاید هم فراماسون باشند، صلاح هست گوش بدیم یا نه؟ چون اگر اینچنین قانونی وجود نداره پس چرا در زندگی شخصی جواب میده (من خودم تا مقداری امتحان کردم ولی ادامه ندادم) کسی هم نیست که تا حالا تحلیل کرده باشه. لطفا راهنمایی کنید. التماس دعاباسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد چیزی شبیه آن شعر جناب مولوی است که میفرماید:
طالب هر چیز ای یار رشید / جز همان چیزی که میجوید ندید
به هر حال قضیه از توهّمات بیرون نیست. موفق باشید
-
مولوی؛ عارفی ماورای صوفیگری
سلام علیکم:
در بررسی که درباره مولوی در اندیشه امام و آقا و علامه جعفری داشتم در عین اینکه به تمجید از این ظرافت و زلال معارف و حکمت مولوی و اینکه افق متعالی انسانی و وجودی را مقابل بشر می گشاید تا در ساحت معنوی و حضور باشد و اینها از بزرگواری این شخصیت است، ولی چندین بار به صراحت می گویند که دیدگاه های تصوف تا حدودی در اندیشه مولوی رسوخ پیدا میکنه و مشهوده و نمی توان این را انکار کرد و قطعا مبانی نظری و عملی تصوف مورد نقد جدی است و اینجا هم اختلافات و مواردی با مولوی در اثر تاثیر پذیری از تصوف پیش می آید. سوالم این است مولوی چه میزان از صوفیه تاثیر پذیرفته که چنین شخصیتهای بزرگواری که به عظمت مثنوی قائل اند و حتی معتقدند می تواند تفسیر منظوم قرآن باشد، درباره گرایش های صوفیانه خود نقد دارند و آن را می پذیرند و در مقابلش بحث انتقادی دارند؟باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که از چه زاویهای جناب مولوی را بنگریم. ممکن است بعضی حرکات ایشان را صوفیانه دید. ولی میشود طور دیگر هم به آن نگریست. بنده نتوانستهام در آن حدّ که مولوی را میشناسم، او را مثل فرقههای صوفیه بنگرم. آری! معلوم است که به گفتهی او: «هر کسی از ظنّ خود شد یارِ من / از درون من نجست اسرار من.» موفق باشید
-
جهانِ اولیای الهی و کیفیت آن
با سلام و آرزوی سلامتی: استاد می توان گفت دنیای پیرامون (خیابان و کوچه و ...) سراسر تاریک و ظلمت است و انسان ها با توجه به قوه ی الهی که برای همه بشر به عنوان پیش فرض است قادر به دیدن هستند و مومنان به سبب شامل شدن به لطف الهی بهتر می بینند. یعنی انسان ها با نور خود می بینند و مومنان بهتر. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرکس در جهان کیفی خود زندگی میکند به همین جهت، جهانِ اولیای الهی که در منظر خود خدا را دارند و عالم را بالحق مینگرند، فوقالعاده با کیفیت است. به گفتهی جناب مولوی:
آن جهان و راهش ار پیدا بُدی
کم کسی یک لحظه در اینجا بدی.
موفق باشید