-
بدون عنوان
سلام علیکم:
من یکی از علاقه های همیشگی ام مطالعه کتاب بوده و همیشه آرزو می کردم که فرصتی بیابم و بتوانم کتاب های مختلف خود را مطالعه کنم. حتی وقتی حالم بد بود با مراجعه به کتابفروشی و سیر در لا به لای کتاب ها روحیه می گرفتم. از طرفی به مباحث دینی هم خیلی علاقه مندم و توفیق حفظ قرآن را نیز داشته ام. اما مدتی است (حدودا دو ماه) که هیچ میل و رغبتی نسبت به هیچگونه مطالعه و یا عمل عبادی ندارم. در واقع در خودم نوعی سیری حس میکنم که گویا همه چیز برایم تکراری است و هیچ جذابیتی برایم ندارد. حتی وقتی برخی از مباحث معرفت النفس و... را مطالعه می کنم انگار نه انگار که مطلب مهمی است و زود خسته می شوم. واقعا نمیدانم چه کنم. هر موضوعی و هر کاری را که برای اقدام در پیش می گیرم این حالت را حس میکنم. حتی کارهای عملی نیز همینگونه اند. احساس میکنم دیگر هیچ چیزی برایم جذابیت ندارد و در من انگیزه ایجاد نمی کند. خیلی ممنون میشم اگر من را راهنمایی کنید که از این حالت نجات پیدا کنم.باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان گفت این همان قبضی است که باید پیش بیاید تا پس از آن به بسطی برسید جهت حضور در عالَمی برتر. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: اگر انسان بتواند یکی از دو عمل نماز شب یا شرکت در نماز جماعت صبح را انجام دهد کدام اولویت دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. هر کدام برکات خاص خود را دارد. خودتان بررسی کنید اگر جمع آن برایتان مقدور نیست، کدام یک برای احوالاتتان بهتر است؟ موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام و عرض ادب: ببخشین یک زن چه گونه میتونه باعث بالارفتن معنویت در خانوادش بشه؟
ممنون از پاسخگوییتونباسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه در صفای ایمانی و مادری خود در خانه چون شمع بسوزید و نور دهید، خود به خود دیر یا زود تأثیر خود را میگذارد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد، با عرض خدا قوت: استاد حقیقتا صوت ها و کتب شما میتونه سوالات نسل جوان رو پاسخ بده و اونها رو از شلختگی روح و شخصیت نجات بده، افقی رو برای بودن برتر باز کنه، اما استاد نمیدونم چرا شما رو به هرکسی معرفی میکنم علاقه ای برای ادامه ی معرفیتون در مخاطبم نیست، جوونهای مذهبی الان خیلی تحت تاثیر آقای پناهیان هستند، من تقریبا همه مباحث ایشون رو گوش دادم و باید بگم که فوق العاده هستن برای کسایی که اول راه سلوکن، اما باید از ایشون گذشت و در بوستان آثار شما تنفس کرد، اما دوستان انگار قصد بالاتر آمدن ندارن و همچنان تکرار و تکرار، تکرار سخنرانی های معمولی و سطحی روحانی محل، استاد واقعا حیفم میاد که با آثار شما مانوس نیستن، حتی نمیخوان یکبار هم شده یه صوت از شما گوش بدن، آخه من باید چکار کنم؟، دوستانم اهل خودسازی هستن، بیگانه از آسمان معنویت نیستند، ولی حاضر نیستند یکم در سلوکشون ساحتشون رو تغییر بدهند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ذوقها متفاوت است. نباید در این موارد سختگیری و اصرار نمود. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد در این مورد که فرمودید پیامبران آمدند که ما خدا را بیابیم و نه اینکه صرفا خدای ذهنی را داشته باشیم را نسبت به این جمله که مثلا من در برابر مشکلات صبر میکنم و در برابر شهوات عفت پیشه ی کنم و... را میتوانید روشن تر بیان کنید. خلاصه تر اینکه زمانی که من صبر میکنم اخلاق نیکو داشته باشم و عفت پیشه کنم و... آیا من خدا را یافته ام؟ آیا میتوانیم در اینجا بگوییم که در این حالات است که ما وسیله ظهور خدا میشویم و او را حضوراً یافته ایم؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. زیرا انسان در ذات خود، خدا را دارد و عواملی موجب این غفلت میشود که به آن حجابهای حضور خدا میگویند مثل مواردی که جنابعالی برشمردید. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام و احترام: استاد من دانشجوی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت گرایش اسلامی دانشگاه تهران هستم، در مورد درس رویکردهای تربیت دینی سوالی داشتم. یکی از رویکردهای تربیت دینی رویکرد عملگراست. یکی از مصداق های این رویکرد را در جامعه ایران معرفی می نمایید. عملگرا به این معنا که اهل نظر تنها نباشد بلکه در زمینه عملی هم فعالیت های چشمگیری داشته باشد.
با تشکر و امتنانباسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در تربیتهای دینی، نظر به اسوهها و شخصیتها است. آن شخصیتها در حال حاضر از جهتی امثال حضرت امام باید مدّ نظر باشد و از جهتی امثال حاج قاسم یا شهید آوینی. به همین جهت به ما فرمودهاند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع. امام صادق عليه السّلام به من فرمود: مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند. موفق باشید
-
بدون عنوان
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و عرض احترام. استاد ببخشید افرادی که در مسیر سلوک قرار میگیرند عکس العمل شان در برابر افرادی که به آنها توهین یا تهمت میزنن چیست؟ اگر بخواهیم از حق خود دفاع کنیم مشاجره ایجاد میشود و اگر نخواهیم دفاع کنیم سوء استفاده میشود و طرف مقابل به رفتار اشتباهش ادامه میدهد. چون در بعضی از مواقع اگر در برابر بی ادبی بعضی از افراد سکوت کنیم اون فرد ادب که نمیشود هیچ تازه یه قدرت کاذبی میگیرد و سوق داده میشود به قلدری و این افراد در جامعه و کم کم روی کل جامعه مسلط میشوند. میشه راهنمایی بفرمایید کجا باید سکوت و کجا باید دفاع کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد یک راه حلّ نمیتوان داشت. آری! بعضی موارد باید به حکم «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (فرقان/۷۲) باید با بزرگواری از موضوع عبور کرد ولی در جایی هم ممکن است که لازم باشد تذکر بدهیم، البته با حفظ متانت. چند جلسهی اخیر دوشنبهها إنشاءالله میتواند مفید باشد. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت استاد محترم: در فایل صوتی افضل یقین که روی کانال گذاشته بودید، فرمودید هرچه از حاکمیت عالم طبع و طبیعت رها شویم، آزاد می شویم و یقین می کنیم که نظام عالم با حکومت ملکوتی اداره می شود. و جایی دیگر هم «لا خوف علیهم و لاهم یحزنون» را فرمودید خداوند نشان میدهد که در صحنه ها کارگردانی می کند. الان مشکل اینجاست، که بنده حدود چهار سال است در مساله ای حالت بلاتکلیف پیدا کرده ام، وقتی به اهل بیت (ع) توسل می کنم، نشانه هایی و هدایت هایی می یابم، که انگار ملائک و یا همون نظام فوق عالم طبیعت و اسباب می خواهند جهتی را نشان دهند، ولی برای خودم این موضوع حجت عقلی نیست یعنی در نظام اسباب طبیعت هنوز برای من اتفاقی نیافتاده، که بخواهم یقین به چیزی پیدا کنم کاش می توانستم به یک یقین و آرامش و ثبات درونی برسم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این رابطه به جهانی نظر کرد که به نور دعا و مناجات، مقابل ما گشوده میشود. مباحث «مناجات التّائبین» إنشاءالله میتواند این موضوع را به تفصیل در آورد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: بسیاری از کتب اخلاقی همچون معراج السعاده مبتنی بر دستگاه اخلاقی ارسطویی است. گرچه احادیثی را از اهل بیت (ع) آورده باشند. بنده بدنبال کتاب اخلاقی ای هستم که علاوه بر ذکر احادیث اهل بیت (ع) دستگاه آن هم مبتنی بر دستگاه اخلاقی اهل بیت (ع) باشد لطفا معرفی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام به آنچه جنابعالی دنبال میکنید، نزدیک میباشد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم: در مورد ذکر یونسیه توصیه ای همگانی نیست که همه بتوانند عمل کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله ذکر «لا إله الاّ الله» که به عنوان سید الکلام به ما معرفی شده، میتواند جایگزین خوبی باشد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: وقت بخیر. ۱. شما کتاب حامل اسرار از آقای صمدی آملی را دیده اید؟ سیر مطالعاتی علوم ظاهری و باطنی برای طلاب دارن. آیا بدون رفتن به حوزه در خانه میشه این سیر رو دنبال کرد همراه با مباحثه؟ ۲. یک سوال دیگر اینکه مگر امثال آقای قاضی همین کتب را نخواندند و همین علوم را دنبال نکردن؟ همراه با دستورات دینی به صورت کامل و جامع پس چرا در عرفان به استاد نیاز پیدا میشه؟ خوب آن ها در نهایت مرجع مطالب و راهنماییهایشان سیر نفس و تشخیص عقل و وهم و مسائل دیگر در مراحل تکمیل نفس آیات و روایات بوده است؟ و البته آقای بهجت هم فرموده اند علم تو استاد توست. استاد عرفان داشتن و نداشتن چگونه با هم جمع میشود با توجه به سوالی که من پرسیدم و اینکه میگن ره چنان رو که رهروان رفتند مگر غیر از علم و عمل دقیق و صحیح با زیربنای فکری عمیق دینی بوده است؟ ۳. آیا میشود با یه عالمه مشکل از همان اول انسان فقط خدا را بخواهد و خواست او را یا باید حاجت خواهی کند تا آماده و با ظرفیت تر شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب مذکور را ندیدهام. ۲. عمده رویکر درست است که استاد در این رابطه کمک میکند و با ظهور تاریخ حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» عملاً رویکردها، درست شده است و به همین جهت است که آیت الله بهجت میفرمایند: «علم تو، استاد توست». ۳. معرفت به نحوهی حضور خداوند در همهی امور بسیار کارساز است. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: اینکه روحیات و صفات انسان ها با هم فرق داره، این فرق اختیاری هست یا خدا طبق صلاح دید خودش اجبارا افراد رو با اون روحیات آفریده؟ ممنون از اینکه وقت میزارید و جواب میدین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در مواردی روحیهها با همدیگر متفاوت است و در اختیار انسانها نیست. ولی در کسب تقوا، هرکس باید خودش تلاش کند. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم و رحمه الله: استاد عزیز آیا این سخن درست است که برای بررسی تعالی روحی؛همانا شخص باید به میزان رشد فکری در عقایدش و پیاده سازی آن در تاریخی که در آن قرار دارد بیاندیشد؛ نه اینکه دنبال حالاتی چون مکاشفه و خواب و از این دست حالاتی که بعضا در وصف علمای پیشین به کرات می خوانیم باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است. نمونهاش شهید حاج قاسم سلیمانی که خودِ عرفا اقرار دارند که حسرت سلوک آن مرد الهی را میخورند. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: همانگونه که حق بر حضرت خضر تجلیاتی داشت که با اینکه حضرت موسی برتر از او بود اما حق را با آن جلوات شاهد نبود حال سوالم اینست که این امکان برای ما فراهماست که علی رغم برتری حضرت مصطفی و آلش بر ما، به جلوه هایی از حق دست یابیم که حضرت دست نیافتند یا حضرت به همه دست یافتند و هرچه بیابیم قبلش حضرت یافته اند و مطلب دیگر آنکه گفته میشود در تجلی تکرار نیست جلوه هایی که حق بر تک تک افراد مینماید منحصربفرد است؟ و درین صورت حضرت جلوه هایی که حق بر دیگران میکند را اگر یافته است که تکرار پیش می آید و اگر نیافته است که جامعیتش مخدوش میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. پیامبر اسلام و ائمهی هدی «علیهمالسلام» جامع شریعت و حقیقت هستند و همهی آنچه حضرت موسی و حضرت خضر «علیهماالسلام» دارند را دارا میباشند. ۲. در تجلی تکرار نیست، یعنی آنچه به شما میرسد، مقدمه میشود برای تجلی بعدی که سالک را در شدت بیشتری منوّر میکند. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد جان: استاد جان بنده مطالعه داشتم و تجربه. چرا بعضی در ابتدای مسیر حالات عرفانی خوبی را دارند ولی بعد حالاتشون می رود این چه علتی دارد؟ چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در سالکِ مجذوب و مجذوبِ سالک است. سعی کنید این دو واژه را در اینترنت جستجو فرمایید. إنشاءالله مطلب روشن خواهد شد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم استاد عزیز ادام الله ظلکم: استاد بنده در ۱۴ سالگی حالات خوبی داشتم با غیب ارتباط داشتم معرفت و نفس و بخشی از معاد و ... مباحث حرکت جوهری و ... را با شما کار کردم. گاهی حضرت عزرائیل را درک کردم و خودم را در برزخ احساس کردم و حتی مکاشفهکی هم شاید داشتم جوری بودم که دورم جمع می شدند با بودنم و با حضورم اطرافیان به نماز شب تشویق می شدند نور داشتم چه نوری. الان ۲۰ ساله هستم و طلبه و آن حالات رفته استاد. چرا رفته؟ بی خطا نیستم البته. سوال چرا رفته؟ چکنم برگردد؟ خواهشا تفصیلی فرمایید بنده کتب شما را بعضا مطالعه داشتم مانند عالم طلبگی و ... ارجاع ندهید. لطفا ممنون استاد. این سوال برام خیلی مهمه کمی بیشتر وقت بگذارید برای سئوال ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضوری که با حاج قاسم پیش میاید فکر کنید. إنشاءالله مباحث اخیری که در مورد حاج قاسم در کانال «مطالب ویژه» عرض شد مفید خواهد بود. موفق باشید@matalebevijeh
-
بدون عنوان
سلام علیکم و رحمت الله: می خواستم در رابطه با مقدمات سیر و سلوک و عشق به ذات الهی راهنمایی ام کنید. باید از کجا شروع کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سیر مطالعاتی سایت میتواند راهی را إنشاءالله بگشاید. به خصوص اگر تا بحث معاد کار را جلو ببرید. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: در تبریز عارفی بود بنام شیخ قربانعلی تَرخان که میگن از عجایب گمنام روزگار ماست. ۴۰ سال در نابینایی بسر می برد و تصور اینکه چرا خداوند این نقص را به ایشان داد است را هم حتی در قلبش خطور نکرده و نیز استادی ظاهرا از اوتاد داشتند که شیخ قربانعلی در ۲۰سال مشایعتی که ایشان داشتند حتی یک بار سوال نپرسیده بودند که شما اهل کجایید و کی هستید که موجب تعجب آن استاد شده بود. و کرامات خاص دیگر که عارفی چون آیت الله فروغی با سوز و حسرت خاصی از ایشان یاد میکردند و اشک می ریختند. حتی علمی داشتند که هر سوالی از هر جای عالم هستی از غیب و ظاهر پرسیده می شد؛ بطور تفصیلی جواب میفرمودند و... سوالم اینکه سلوک ذیل شخصیت امام راحل"قدس" ما را نیز میتواند اینجور تربیت کند یا نه افق تربیت فعلا در سطح پایین عالم است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» در این تاریخ سراغ انسان میآید از جنس حقالیقین تاریخی است و موجب حضوری میشود در راستای ارادهی الهی در این تاریخ. سلوکی که حاج قاسمها را میپروراند. موفق باشید
-
بدون عنوان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم ورحمة الله
اولا بر خود لازم می دارم که از زحمات مخلصانه و بی حد حضرتعالی کمال قدر دانی و تشکر را بجا آورم. «جزاک الله خیرا» و اما بنده بصورت مجدانه مباحث و کتب و شرح های صوتی و... توحیدی، عرفانی، اخلاقی را طبق همان سیری که فرمودید (از جوان و انتخاب بزرگ تا برهان صدیقین و حرکت جوهری و...) خوانده ام و بعضا با برخی دوستان مباحثه هم کرده ام، از این رو بحمدالله بر این مباحث مسلط هستم. اما پس از سالها تلاش در این راستا، برای شروع عرفان عملی، عبادی و ریاضی، برنامه ای مشخص پیدا نکردم. لازم به ذکر است کتبی همچون معراج السعاده و کتب رهنمودی علما و عرفا را که مطالعه کردم و میکنم اما واقعیت این است که توصیه در این وادی فراوان است، اما دستور العمل مصداقی و برنامه های جامع و دقیقی وجود ندارد، چون برخلاف قدیم، استاد عرفان عملی در دسترس نیست، حتی در محیط حوزه (بویژه در اصفهان که اصلا یافت نمی شود محافل خصوصی و اساتید عرفان عملی) و گمان کنم شهید مطهری رحمه الله عليه هم با چنین مضمونی می فرمایند، شاگردی یک استاد عرفان و اخلاق عملی بیش از خواندن هزار کتاب عرفانی و اخلاقی ارزش دارد. حال تکلیف چیست؟باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با حضور عارف سالکی مثل حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» همهی افقهای سلوک که اساتید عرفانی کمک میکنند، گشوده شد و از این جهت زمانهی ما با گذشته متفاوت است. به جملهی مرحوم آیت الله بهجت فکر کنید که فرمودند: «علمِ تو، استاد توست». عرایضی در این رابطه در جزوهی «روش سلوکی آیت الله بهجت» شده است. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد عزیز:
من تا قبل از چند روز اخیر، مذهبی بودم ولی اخیرا در باورم شک کردم. متأسفانه اخیرا می بینم برخی افراد هرچقدر دغدغه ی دینی ِبیشتری دارند، بیشتر ظلم میکنند. و با خود می گویم اگر دغدغه های دینی و اعمال عبادی انسان ساز بود چرا انسان های زیادی که واقعا و بدون تظاهر دغدغه های دینی دارند، ساخته نشدند و چرا ظلم هایی میکنند که من ِعادی و معمولی نمیتوانم چنین ظلم هایی بکنم؟ و متأسفانه این مسئله خیلی تکرار شده. و این حرفی که قبلا از شما شنیدم مبنی بر اینکه شیطان با افراد مؤمن کار دارد و سراغ آنها میرود برای همین مؤمن ها بیشتر ظلم میکنند، را نمیتوانم بپذیرم. لطفا اگر استدلال قیاسی دارید بیان کنید تا من منحرف نشوم چون من تصمیم خودم را گرفتم ولی چون زیاد از تصمیمم نگذشته، اگه استدلال بیارید برمیگردم. خیلی ممنونم از شما.باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بررسی کنید، انسانهای فرهیختهی واقعی، تنها از طریق پیامبران و ائمه «علیهمالسلام» به آن فرهیختگی رسیدهاند. راه اصلی سعادت را آنها میگشایند. موفق باشید
-
بالاخره این نوع قبض و بسط ها در مسیر رجوع به حضرت حق پیش میآید
سلام علیکم استاد: استاد من از ابتدا که وارد مسیر شدم سوز و حرارت و عشق را حس میکردم ولی الان که چند سالی از شروع گذشته در بعضی موارد برای مدت طولانی هیچ حسی دیگر ندارم نه سوزی، نه عشقی، اصلا محبتی دیگر وجود ندارد. خیلی نگرانم که کلا من را رد کردند و از مسیر طرد شدم. استاد به نظر شما چرا دچار همچین رکودی شدم؟ چکار باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت:
ای برادر عقل یک دم با خود آر
دم به دم در تو خزان است و بهار
بالاخره این نوع قبض و بسط ها در مسیر رجوع به حضرت حق پیش میآید؛ عمده همان صبر قرآنی است یعنی پایداری در وظایف حتی در مواقعی که انسان در قبض قرار دارد. تا انشاءالله آن صفای نهایی پیش آید. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام استاد عزیز: ببخشید استاد اینکه میگن یه جا بایستید و مطالب رو از یه استاد بگیرید درسته؟ استاد بنده اولا نه اینکه نخوام یه جا باشم شرایط یه جا موندن برام ایجاد نمیشه اول. دوم اینکه اکثر مثلا مباحث هم سوی هم رو دنبال میکنم ولی از افراد مختلف، استاد این اشکال داره چون بنده شرایط پیش نمیاد. مثلا به حوزه برم و مثلا ریشه ای به قول بعضی که نظرشون اینه مباحث رو جلو ببرم و از طرفی چون یه خانم هستم از یه طرف اگر بخوام در خانواده هم باشم و خدا بخواهد تشکیل خانواده دهم خانواده را هم مدیریت کنم با توجه به اینکه الان فضای حوزه های علمیه نزدیک مکان زندگی افراد نیست و اینها زمان میبره مجبورم اینطور ادامه بدم به امید اینکه اگر صحیح است زمانی برسد بانو امین هایی در هر محله حوزه علمیه بزنن و آن هم دیگر دچار تحریفات و آسیبها نشود تا زنان ضمن علم معرفت به امر خانواده و مسایل بانوان هم رسیدگی کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه باید به این جملهی آیت الله بهجت فکر کنید که فرمودند: «علم تو، استاد توست». إنشاءالله ذیل ولایت الهی در این تاریخ میتوانید از معارف مکتب حضرت امام «رضوانالله تعالیعلیه» بهرهمند شوید. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: شرط استفاده از صوتهای فصوص و منازل السائرین شما چی هستش؟
چه مراحلی و با چه کیفیتی حرمت شرعی استفاده از فایلها رو بلا مانع میکنه؟باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن مباحث «معاد» که همه إنشاءالله با شرح صوتی آن دنبال شود و در کنار آن اُنس با مباحث قرآنی مثل سورهی آلعمران؛ دنبال شود میتوان آمادهی دنبالکردن مباحث شرح فصوص شد. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام و احترام:
بنده مردی ۴۲ ساله، متاهل با دو فرزند هستم. اینجانب هیئت علمی دانشگاه بوده و قریب به ۲۵ سال است از آموزه های کلامی، فقهی، تفسیری و عرفانی اساتید بزرگواری همچون شما و دیگر عزیزان بهره برده ام. با جنابعالی از سال ۹۲ آشنا شده ام و بسیاری از فرمایشات شما رو در حوزه سلوک دینی گوش کرده ام. با وجود پشتکاری که داشته ام، افسوس و صد افسوس هنوز اون اتفاقاتی که باید بیفتد نیفتاده است و بنده دچار نوعی یاس و نا امیدی در سلوکم شده ام. لطفا راهنمایی فرمایید. متشکرمباسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش حضرت فیض کاشانی:
گفتم به کام وصلت خواهم رسيد روزي
گفتا که نيک بنگر شايد رسيده باشي
سلوک، همین استقرار در نظام الهی است. خوب است در این رابطه به مباحث مربوط به سورهی فتح که روی سایت هست، بپردازید. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: طلبی است که مدتهاست در جان حقیر افتاده است نمیدانم میسور است یا خیر و آن اینست میخواهم بدانم ذات حق آنا به آنا چه احساسی دارند و یک کسی که خدا هست و علم حضوری بخود دارد که فکر کنم مقام احدیت است و پیکره وجودی خود را یکپارچه مینگرد من هم میخواهم آن نگریستن را تجربه کنم. البته اگر تجربه وجودی بالاتری در مقام ذات دارد آن هم تجربه کنم. البته مستظهرید که تمنای اگزیستانسیلی وجود من بالاتر از آنست که طلبم علم حصولی نسبت به آنچه حق احساس میکند باشد پس اینکه بدانم خدا چه احساسی دارد کافی نیست و اگر بعلم حضوری بیابم و احساس کنم حق چه احساس میکند هم باز کافی نیست بنظرم طلب باید فوق احساس احساس حق باشد و قدمی بالاتر بردارم که فوق علم و وجدان باشد و شاید باید به تبدل وجود خود به خدا بیندیشم و انگار این انگاره که انگ وجود انسی در طول سیر و اینکه هرچه رویم باز شر بشری بودن زوال پذیر نیست و اینکه فرمودید عین ثابت تغییر پذیرنیست از همه اینها باید عبور کرد و نمیدانم مراحل سلوک بعدی چیست آیا رهی به ژرفناک ترین ژرفای حق هم هست یا اگر حقایقی در عرض و طول حق هستند رهی بر تملیکشان هست به هر رو فعلا گام اول خود را تمنای علم حصولی به علم حضوری حق نهادم بعد بقیه سیر که در فوق ذکر شد تا در ادامه به فوق فوق رسید و ستیغ وجودی خود را فوق وجود و عدم موجود نهم و به فوق وجود و عدم مستحیل و معدوم ره جویم و اگر فوقی برین فوق باشد باز بازم را برای شکار آن عنقا و اعلی از آن عنقا فرستم و کار به امکان و امتناعش ندارم و معتقدم سالک نباید درک وجودی خود را حد وجودی سلوک بداند و باید تمنای خود را غیرممکن ترین غیرممکن ها قرار دهد و قرار نهاییش را دران بیابد تو مگو ما را به آن شه راه نیست با کریمان کارها دشوار نیست به این بیندیشیم که برخی حد نهایی را تعین ثانی گرفتند و در نتیجه از اول بازماندند و عرفایی هم که تعین اول را مستقر نهایی خویش گرفتند طبیعتا اگر در نفس الامر برای آدمی اعلای ازآن ممکن باشد و بتواند قدم به کنه عنقای مغرب نهد که من از کرم حق دور میدانم چنین نباشد از کمال این عارفان بازخواهند ماندو میتوان اندیشید آیا استاد ازل در اندیشه تلمیذانی فروتر و فرودست است یا فراتر و فربه تر به هر حال استاد رهی برین تمناها می یابید؟ واعلی تمنای مستحیله را چه میدانید تا طلب کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهترین شکلی که این موضوع را میتوان دنبال کرد، منزل 99 «منازلالسائرین» میباشد به معنای منزل «جمع». بنده سعی کردهام در جلسهی پنجم سورهی فتح نکاتی در این رابطه مطرح شود به این معنا که:
این همان درکِ آرامآرام وحدت وجود است که هر چقدر سالک جلو برود با عمق بیشتری در آن حاضر میشود و جناب خواجه عبدالله انصاری در منزل «جمع» که نود و نهمین منزل از منازل صدگانهی سلوک است، از آن سخن میگوید و میفرماید: «و اَمَّا جمع الوجودِ: فهو تلاشى نهايةِ الاتّصالِ في عين الوجود مَحْقاً.» و جمعُ الوجود عبارت است از تلاشی و فناءِ نهایت اتصال در عین وجود به صورت محق شدن آن علوم در عین وجود. و سپس میفرماید: «و الجمعُ غايةُ مقاماتِ السالكين، و هو طَرَفُ بحرِ التوحيد.» مقام جمع، غایت مقامات سالکین است و آن کرانهی دریای توحید میباشد.
مقام جمع مقامی است که وحدت شخصی وجود در آن جریان مییابد و تمام ریاضتها برای همین است که برای سالک جز خدا نماند و هیچ مانع و حجابی در میان نباشد.
خوب است که به اصل جلسه که در بنر سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید