-
بدون عنوان
با سلام:
پاسخ به سوال ۲۵۴۰۴ فراموش نشود!باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی اینطور جواب داده شد:
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سری به جواب سؤال شمارهی ۲۵۳۹۷ بزنید. موفق باشید
-
کدام متن؟!!
سلام علیکم: وقتتون بخیر.نظرتون راجع به این متن چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام متن؟!! موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام خدمت استاد عزیز: بنده به رشته روانشناسی خیلی علاقه دارم و مطالعات زیادی هم در این رابطه انجام دادم که با مباحث معرفت نفس خیلی هم پوشانی دارند و احساس می کنم که میشه از این طریق فعالیت های خیلی خوبی انجام داد. یکی از پرسش کننده ها هم مثل اینکه در پرسش شون گفتند که چنین قصدی دارند. خواستم ببینم امکانش هست بنده حقیر رو به ایشون مرتبط کنید؟ پرسش کننده سوال ۲۵۰۷۹. خیلی ممنون از لطفتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون آن سؤالکنندهی محترم خانم هستند، ما صلاح نمیدانیم. مگر آنکه خود ایشان با مطالعهی این سؤال، اعلام آمادگی بفرمایند. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد عزیز: سوال ۲۴۹۸۰ مطلب ارسال کردم فقط نمیدونم چرا برای شما ارسال نشده صحت این مطلب را می خواستم بدونم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدایتان شوم، کدام مطلب؟!!!! موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام:
لطفا مشخصات بنده (ایمیل و شماره تماس) را از پاسخ شماره ۲۴۵۷۳ حذف بفرمایید.باسمه تعالی: سلام علیکم: سوال ۲۴۵۷۳ ایمیل و شماره تماس ندارد
-
نظرات پیشنهادی در ارتباط با اصلاح سایت
با توجه به مشکلات سایت و نیاز به بروز رسانی آن از دوستان و کاربران گرامی خواهشمند است نظرات و پیشنهادات اصلاحی خود را در ارتباط با قسمت های مختلف سایت ارسال فرمایند.
«مدیریت سایت».
-
اینطور جواب داده شد
سلام علیکم: ببخشید سوال ۲۴۱۵۱ را پاسخ دادین؟ بنده پیدا نکردم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: ۲۴۱۵۱. باسمه تعالی: سلام علیکم: راهنمایی بنده آن است که در این موارد باید سکوت کرد مگر اینکه مطمئن باشیم وظیفهی ما تذکر است. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم:
استاد بزرگوار جواب این سوال ها رو نداید:۲۴۰۷۹/۲۴۰۸۰/۲۴۰۸۱/۲۴۰۸۲/۲۴۰۸۳/۲۴۰۸۴/۲۴۰۸۵/۲۴۰۸۶/۲۴۰۸۸/۲۴۰۸۹/۲۴۰۹۰/۲۴۰۹۱// را ندادید. لطفا بدید. خیلی لازمه. ممنون. اجرک الله.باسمه تعالی: سلام علیکم: چون شخصی بود به ایمیلتان ارسال شد. موفق باشید
-
بدون عنوان
با عرض سلام استاد عزیز
سوال 23347 را پاسخ نداده اید.باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی جواب داده شده، به ایمیل خود سر بزنید. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام:
بنده دو بار سوال ۲۳۱۳۸ رو پرسیدم ولی جوابی دریافت نکردم لطفا پاسخ را بر روی سایت قرار دهید.باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی نظر اصلی ایشان همان بود که در جلسه عرض شد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام وقت بخیر:
استاد عزیز اگه برایتان مقدور است در جلساتی که دارید قسمت های دشوار کتاب 40 حدیث امام خمینی (ره) را شرح دهید تا ما که در اصفهان نیستیم با صوت آن بهره ای عمیق تر از آن کتاب عزیز ببریم. در پناه خداباسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح حدیث شمارهی 13 قبلاً داشتم و در حال حاضر هم حدیث شماره 27 را عرایضی در موردش دارم. موفق باشید
-
(لذت عبادت)
با سلام محضر استاد طاهرزاده
تا کی انسان می تواند عبادت کند و اوامر و نواهی را مراعات کند ولی لذت نبرد ؟ آیا این یک مشکل ذاتی است ؟ یا ریشه در گناهان دارد و یا اینکه راهی است که خداوند برای برخی از بندگان خود تعیین فرموده ؟
اصولا لذت نبردن از اینکه انسان در محضر الهی ، جلب نظر ربوبی را نماید چقدر عادی است؟
آیا نشانه مریضی قلب و یا مهر خوردن بر دل نیست ؟
درهرحال تکلیف چیست؟
بعضی ها را انسان می بیند و یا در مجالس زیاد می شنویم که عشق به اهل البیت و ... باید منشا حرکت و تامین کننده انرژی برای حرکت باشد.
حال اگر انسان این عشق به میزان کافی در قلبش نباشد چه باید کرد؟
تا کی باید با حساب و کتاب مسلمان بود و خود را به ضرب روزه و نذر و اجبار به ادای نماز اول وقت و .... در سلک مومنان قرار داد؟
البته بی انصافی است اگر بگویم همیشه از انفاس الهی بی بهره بوده ام ولی عمر به سرعت می گذرد و من همجنان امیدوارم.
امیدوارم با بیان ناقص خود توانسته باشم عمق مشکل همیشگی خود را بیان نمایم.
با تشکر از راهنمایی شماجواب: 1- عنایت داشته باشید که بندگی خداوند به خودی خود یک زندگی روحانی و لذتبخش است و به محض ورود به عالم قیامت تمام توجهاتی که در عبادات خود به کار بردهاید در آنجا جادههای نورانی به سوی پروردگارتان خواهد شد و نظام «الیه راجعون» تحقق بالفعل مییابد.
2- وقتی انسان بنا را بر آن گذاشت که تا حدّ ممکن قلب خود را در عباداتش در صحنه بیاورد آرامآرام چشم قلب او باز میشود و از الهامات قلبی بهرهمند میگردد، به شرط اینکه: اولاً؛ نسبت به حقایق عالم دارای معرفت صحیح باشد. ثانیاً؛ صبر در دینداری پیشه کند و به دنبال نتیجه زودرس و سطحی نباشد. چنانچه خداوند میفرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ. الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ». و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند قطعا آنان را در غرفه هایى از بهشت جاى مىدهیم که از زیر آنها جویها روان است جاودان در آنجا خواهند بود چه نیکوست پاداش عملکنندگان. همان کسانى که شکیبایى ورزیده و بر پروردگارشان توکل نمودهاند.
به قول مولوی:
پردههای دیده را داروی صبر هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
و در همین رابطه در حدیث قدسی داریم: یَا عِبَادِیَ الصِّدِّیقِینَ تَنَعَّمُوا بِعِبَادَتِی فِی الدُّنْیَا فَإِنَّکُمْ بِهَا تَنَعَّمُونَ فِی الْجَنَّة اى بندگان صدیقم در دنیا بعبادتم متنعم باشید که بسبب آن در بهشت متنعم شوید.
3- وقتی متوجه شدیم عبادت حقیقی با حضور قلب حاصل میشود و صاحب چنین مقامی در اصل ائمه معصومین«علیهمالسلام» هستند که بدون هیچ درس و کلاسی در این مقام مستقر شدهاند، آنها را در راستای رسیدن به حضور قلب مقصد و مقصود خود مییابیم و لذا عشق و محبت به آن ذوات مقدسه شروع میشود که بحث آن مفصل است. توصیه میشود به کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» رجوع فرمایدد.
2 - سوره عنکبوت، آیات 58 و 59
3- أمالی الصدوق ص 301
-
(کتاب شریف الغدیر)
سلام علیکم
پایان نامه اینجانب پیرامون کلام سیاسی در کتاب شریف «الغدیر» است.
به نظر شما با چه رویکردی می توان این موضوع را به نتیجه رساند؟
خوشحال می شوم از راهنمایی های حضرتعالی در این زمینه استفاده ببرم.جواب: اگر کتاب شریف الغدیر را با رویکرد «علل عدم تأثیرگذاری شایسته و نقشآفرینی اسلام در جامعه و تاریخ» بررسی کنید نکات بسیار خوبی بهدست میآورید مبنی بر اینکه؛ وقتی از ادامه اسلام توسط امامان معصوم «علیهمالسلام» به همان نحوی که با فرهنگ نبوت همخوانی دارد، غفلت شود، اسلام انفعالی به صحنه میآید که عملاً در ادامه نیازمند یونانیت و غرب شد. کتاب «بصیرت حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) میتواند در این راستا کمککار باشد.
-
انعکاس پیامهای سایت
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده بزگوار: درخواست دارم شعر بنده را مطالعه فرموده و این حقیر را از نظرات خود بهره ور نمایید. با تشکر
«حق حق»
در من دلی است عاشق و جانی است مبتلا
اینسان سرشته در گل انسان غمی خدا
سر می کشم یکی یکی از جامهای شوق
سر می کشد به خانه من گهگهی بلا
در دار بی قرار قراری گرفته ام
اینجا شکسته است تمام نمازها
پای پیاده همسفر جاده، بی هدف،
از ابتدا به فکر رسیدن به انتها
با غربت آشنا شده از خویش خود غریب،
هم آشیانه ات شدم ای درد آشنا!
دنیای من به وسعت آغوش خستگی است
حس می کنم صدای نفس های مرگ را
ای من! به نیستی نکشانم، بیا و در
خود انقلاب کن نفسی تازه کن هوا
با رعشۀ سکوت خودت را بزن نهیب
بیدار شو بدین همه فریاد بی صدا
هق هق کنان رسول حقائق نیامده است
الّا مُبَشِّراً وَ نَذیرا... اَلا! دلا!
آیینه شو برای خودت در خودت نگر
بیرون بیا از آینه، باری به خود بیا.باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده متخصص شعر نیستم. ولی شعر شما را که خواندم آن را پسندیدم و تذکرات خوبی در آن بود. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم.مدتی است که در دانشگاه جمعی از اعضای یک تشکل هستیم که قصد رفتن به حوزه را داریم و این در حالی است که به نظر میاید که این انتخاب و زمینه های آن از زمانی که با شما به طور جدی همراه شده ایم در پیش رویمان قرار گرفته است. و همچنین که کار خیلی سختی نباشد پیشبینی این موضوع که بقیه ی اعضا تشکل مذکور نیز همین کار را انجام دهند دلیل اصلی این موضوع را هم به نظر میرسد این باشد که ما این نتیجه را از دل مبانی شما و تبیین فلسفی آن ازجمله در کتاب مدرنیته و توهم و عالم انسان دینی و...گرفته ایم وحرفهای دیگری که انصافا به ما حیات دیگری داد و این را به وضوح میتوان در دوستان مشاهده کرد ولی موضوعی که مطرح است این است که انتقادی به مجموعه میشود که: ((شما میگویید که ما در مقام گذار از غرب باید باشیم نه این که از آن فرار کنیم وبه دل حوزه پناه ببریم تا از کثرت زدگی دانشگاه که از حوزه بیشتر است دور بمانیم واگر میخواهید حرفی برای دانشگاه داشته باشید باید مدلی متناسب باگذار بدهید که همه بتوانند استفاده کنند وبه عنوان الگو مطرح شویدکه افرادی باشید در دل دانشگاه منتها عالم دینی خود را هم حفظ کنید)).و طبیعی است که پاسخ به آن حتما باید از دل مبانی خودمان و همراه با تبیین فلسفی موضوع باشد که ما از ماندن در دانشگاه احساس خسران نکنیم و حرف برای دیگران هم داشته باشیم وگرنه از یک طرف موضوع خوب تبیین شده که فرد با کمی تفکر این را میفهمد که چه حیاتی را میتواند داشته باشد و الان چقدر بدبخت است وناچار با حذف گزینه های پیش رو به حوزه روی میاورد ولی از طرف دیگر سوالی که با آن روبرو هستیم حرفهای آقا و دوران گذار و...را چگونه تبیین کنیم یا اینکه اصلا جنس دانشگاه کثرت زدگی و بی عالمیست و درمانی بر آن نیست و اینکه آیا میتوان وحدانی زیست همراه با دروس و فضای کثرت زده؟.لذا خواهشمندیم با تبیین فلسفی موضوع نه توجیه وتوصیه ی اخلاقی ما را از راهنماییهای حکیمانه ی خود بهره مند کنید.باتشکر
باسمه تعالی؛ علیک السلام:
1- با توجه به جواب سوال شماره572،تا اینجا نظرمان با هم هماهنگ است که باید تلاش کنیم برای خود «عالَم دینی» دست و پا کنیم و برای رسیدن به عالم دینی با تمام جدیّت باید معارف الهیه را بشناسیم و از زمانزدگی و کثرتزدگی آزاد شویم و صاحب «وقت» گردیم و اگر در دوران جوانی این راه را بر قلب خود باز نکردیم، بعداً دیر میشود.
2- صحبت از اینجا شروع میشود که شرایط نزدیکی به عالم دینی را چگونه فراهم کنیم و در کجا بهتر فراهم می شود و آیا دوستانی که از دانشگاه به حوزه میروند صِرفاً برای رسیدن به عالَم دینی به این کار دست میزنند و یا مسئولیت دیگری را در کنار آن موضوع احساس مینمایند؟
بنده هرچه فکر میکنم نمیتوانم راحت بپذیرم جهت ورود به عالم انسان دینی اگر کسی بخواهد به آن برسد در دانشگاه شرایط برایش فراهم نیست، به همین دلیل که میفرمایید توانستهاید حیات دیگری را در حین درس در دانشگاه بشناسید و با آن اُنس بگیرید. تجربهی دوران دانشجویی خود ما هم همینطور بود که شرایط عزم زندگی دینی و انقلابی بودن را در اختیار داشتیم و فراموش نفرمایید که یک طلبه در حوزهی علمیه مثل دانشگاه با انبوه درسهایی روبهرو است که هیچ ربطی به تحقق عالم دینیاش ندارد. تفاوت دو دانشجویی که یکی در حوزه و یکی در دانشگاه میخواهند در عالم دینی وارد شوند مثل کاپیتان تیم فوتبال است با سایر بازیکنان، که در بازی در میدان هیچ تفاوتی بین آن ها نیست و همه در مدت 90 دقیقه در عالَم بازی هستند، منتها کاپیتان تیم مسئولیتی را در میدان به عهده دارد تا بازی مدیریت شود – نه اینکه بیشتر بازی کند – دانشجویی که تصمیم میگیرد به حوزه برود موضوعی را میخواهد دنبال کند که یک مهندس به نحوهای دیگر باید آن موضوع را دنبال نماید و آن ورود در نهضت نرمافزاری و تئوریپردازی در علومی است که نظام اسلامی به آن نیازمند است.
بنده فکر میکنم موضوع وحدت بین حوزه و دانشگاه موضوع بسیار مهمی است که تا کنون تحقق نیافته و اگر از جهتی حوزه به دانشگاه سر زد و معارفی را با خود آورد، روح دانشگاه – به عنوان نوعی عقل که زمانه نمیتواند چشم خود را نسبت به آن ببندد – به حوزه نرفت و جامعیتی که باید حاصل وحدت بین حوزه و دانشگاه باشد و نتیجه آن عقل خاصی است که در دوران جدید میتواند جامعه را جلو ببرد و مشکلات بهجا مانده را حل کند، پدید نیامد، عقلی که اگر در حوزه است زبان طرح موضوعات را با مبانی حوزه در دانشگاه دارد و اگر در دانشگاه است بتواند با حوزه تعامل و گفتمان داشته باشد و بیگانگی موجود بین حوزه و دانشگاه به واقع از بین برود و شعور جدیدی متولد شود که یک طور دیگر فکر کند و یک طور دیگر سخن گوید. در راستای پدیدآمدن چنین عقلی اگر تشکلهای دانشجویی به این نتیجه برسند که باید بعضی از دانشجویان با روح دانشجویی به حوزه بروند ولی دانشجو بمانند و در تمام مدت خود را متعهد کنند که رابطهشان را با تشکل خود حفظ کنند، فضایی بهوجود میآید که دانشجویی که متصل به حوزه شده و طلبهای که متصل به دانشگاه است، در آن فضا به تعقل برتر دست مییابند، در این حال دانشجو در خودآگاهی خاصی قرار میگیرد که زهر کثرتزده و بیعالَمی دانشگاه در او نفوذ ندارد و طلبه نیز در خودآگاهی خاصی قرار میگیرد که زهرِ ایزولهشدن و به دور از تفکر دوران به محفوظات خود مشغول بودن، در او نفوذ نخواهد کرد. با توجه به چنین رسالتی است که باید دانشجویان رسالت تاریخی حضور بعضی از دانشجویان را در حوزه بشناسند و معتقد باشند در متن دانشگاه و برای حفظ هویت دانشگاه این کار انجام میشود، نه اینکه دانشگاه به نفع حوزه مصادره گردد.
مسئولیت دانشجویی که میرود در حوزه شبیه مسئولیت علامهطباطبایی«رحمةاللهعلیه» است در تدوین تفسیر المیزان، تا هرکس خواست در قرآن تدبّر کند زمینهی کار برایش فراهم باشد. انصافاً میتوان گفت امروز دانشگاه کمتر از حوزه از المیزان استفاده میکند یا باید گفت علامه«رحمهاللهعلیه» تشخیص دادند این نقیصه را رفع کنند تا همه بتوانند در تفکر قدمی جلو بگذارند و در حال حاضر دانشجویان ما کمتر از طلاب از المیزان بهرهمند نیستند. پس کار علامه«رحمهاللهعلیه» کاری بود برای دانشجویانی که میخواستند با عقل قرآنی راه را ادامه دهند. یا شبیه کار موسسهی آیتالله مصباح«حفظهالله» که بعضی طلاب را به اروپا و آمریکا فرستادند تا زبان تفکر آن دیار در حوزه تجزیه و تحلیل شود و بیگانه از آن عقل و آن زمان نباشند.
خلاصه باید دو موضوع از همدیگر تفکیک شود؛ یکی موضوع رسیدن به عالَم دینی که ربطی به دانشگاه و حوزه ندارد و دیگر موضوع رسالتی که در سنگر نهضت نرمافزاری و تئوریپردازی در علومی که نظام اسلامی به آن نیاز دارد – اعم از علوم انسانی یا علوم فنی – همه باید در آن سنگری کاری را به عهده بگیرند و برای عبور از فرهنگ غربی تلاش کنند و مسلّم اگر رویکرد عزیزان – در حوزه یا دانشگاه - موضوع اخیر شد، بهخوبی در عالَم دینی خود همچون سربازی فداکار از الطاف عالیهی حضرت صاحبالأمر«عجلاللهتعالیفرجه» برخوردار میشوید و مددهای خاص حضرت به شما خواهد رسید. إنشاءالله
موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام ببخشید می خواستم ببینم اگر سر کلاس استاد مطلبی را اشتباه کفتند من که فهمیدم ایا می توانم در همان جا اشکال بگیرم
باسمهتعالی: سلامعلیکم: بعد از کلاس با ایشان در میان بگذارید تا خودشان تصحیح کنند. موفق باشید
-
بدون عنوان
باسمه تعالی
سلام علیکم
مدتها پیش بنده خدایی سوالی مطرح کرد به عنوان تفاو ت قربانی کردن قبل از اسلام و قربانی کردن در بعد از شریعت دین اسلام و اصلا فرقی بین آنها هست یا نه ، بنده در جواب ایشان آیه 86 سوره مریم را جواب دادم و نذر یا قربانی را عهدی بین بنده و خدا معرفی کردم ، ولی ایشان دوباره سوال خود را پرسید و بیان می دارد جوابش را هنوز نگرفته است. لطفا راهنمایی بفرمایید.باسمهتعالی: سلامعلیکم: چون قربانیکردن قبل از اسلام مبتنی بر سنت ابراهیم«علیهالسلام» هنوز باقیمانده بود اسلام آن را امضاء کرد و کلیات آن را پذیرفت. منتها آنها برای بتها به عنوان واسطههای بین خودشان و خدا قربانی میکردند و اسلام بتها را شکست تا قربانی برای خدا باشد. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام فرق بین ما وحیوانات دیگر چیست ؟لطفا توضیح دهید.
باسمهتعالی: سلامعلیکم: انسانها ابعادی مثل عقل و قلب دارند و مطابق آن استعدادهایی برای پرورش آنها دارند که حیوانات ندارند. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام عکسی از رهبری در شبکه های غربی پخش شده که آقا در حال کشیدن سیگار است.این عکس فتوشاپ است؟چیه؟
باسمهتعالی: سلامعلیکم: نمیدانم. موفق باشید
-
در مورد پایاننامهها حتی در آن زمانی که در دانشگاه تدریس میکردم وارد نبودم
سلام استاد ببخشید میخواستم نظرتان راراجع به موضوع پایان نامه ام که درباره ی ویژگی فردی شیعیان درروایات ائمه اطهار است بپرسم؟لطفا مرا درفصل بندی راهنمایی فرمائید؟ممنون
باسمهتعالی: سلامعلیکم: در مورد پایاننامهها حتی در آن زمانی که در دانشگاه تدریس میکردم وارد نبودم. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام در پاسخ به سوالی فرموده اید:"وقتی بخواهیم آب را تجربه کنیم به H2o میرسیم، ولی واقعیت آب چیز دیگری است. آب آن کیفیت خاصی است که شما با آن روبهروئید"منظورتان از تجربه کردن همان تجزیه کردن آب است؟منظور از کیفیت آب همان سیال بودن و تری آب است؟
باسمهتعالی: سلامعلیکم: کیفیت حالتی است که انسان با روح خود مییابد. عموماً انسانها در دنیای جدید در محدودهی حسّ با موجودات برخورد میکنند. کتاب «عالَم انسان دینی» ابوابی را در این مورد باز میکند. وقت بگذارید و شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» را دنبال کنید تا إنشاءاللّه در افق دیگری حاضر شوید. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام در جواب سوالی فرموده اید:"شأن موجودات مادی تدریجی است و غیر از تصرفی است که با ارادهی کن فیکون در آنها تصرف میشود."میشود این عبارت را توضیح دهید؟
باسمهتعالی: سلامعلیکم: به مباحث ده نکته و برهان صدیقین و حرکت جوهری که شرح داده شده رجوع فرمایید. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام .در صورت امکان اگر می شود جهت روشن شدن موضوع قضایای نسبت به آیت الله آذری قمی را تشریح بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات دارای وسعتی است بیرون از یک سؤال و جواب و نمیدانم منظورتان از قضایایی که میفرمایید چیست. موفق باشید
-
بدون عنوان
باسلام
یک دوره ای شروع شده تحت عنوان متاریدینگ که تندخوانی با فهم است و ادعایشان هم علاوه برتندخوانی این است که قرآن را بصورت اسکن مغزی در 4ماه با شیوه هایی که دارند انسان حفظ می کند،وتندخوانی اش به این شیوه است که مثلا 20ثانیه به نور نگاه می کنی بعد روی کتاب می آیی یا با برخی از تصاویر و ...روی حافظه کار می کنند البته روزی باید 3الی 4ساعت کارکنیم تا یک ماه و نیم که فشاری هم به چشم و مغز می آید آیا این کار درست است درحالی که در شیوه علما اینگونه نمی بینیم و سایتی هم که دارنداین است:www.maharatkadeh.com/.باتشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: انسانها استعدادهایی دارند و تکنیکهایی نیز هست که میتواند این استعدادها را رشد دهد نمیتوان این تکنیکها را نادیده گرفت. موفق باشید
-
جلسات روزهای چهارشنبه
با سلام و عرض ادب
استاد گرامی تنها کلاسهایی که برای ما از نظر مسافت و سایر امکانات توفیق حضور نصیبمان میکرد کتابخانه مرکزی بود لطفا این کلاسها را ادامه دهیدباسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قبلاً عرض کردم با اینکه تعطیلی آن کلاس از طرف بنده نبود، ولی با توجه به جلساتی که در قم هست شاید دیگر نتوانم خدمتتان باشم. توکل بر خدا. امیدوارم گشایشی بشود و توفیقی در این مورد برای بنده حاصل گردد. موفق باشید