-
روح اشراقی رهبری
سلام: استاد شما علم حضرت آقا را هم اشراقی می دانید؟ برای آن هم دلیل دارید؟
2. کتب سید عباس معارف را هرچه می گردم پیدا نمی کنم. نیست یا کمیاب است؟ می شود یافت؟- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به جهت روحانیتی که حضرت آقا در مسیر اُنس با حضرت امام دارند، علاوه بر فقاهت، نحوهای از إشراق و کشفِ ارادهی خاص الهی در این زمان، در ایشان قابل درک است. دلیل آن همان نحوهی ورودشان به کشف روح تاریخِ زمانه است و نظراتی که در این مورد اظهار میدارند 2- شنیدم که کتاب «حکمت اُنسی» با مقدمهی جناب آقای دکتر رجبی تجدید چاپ شده است إنشاءاللّه بهدست میآورید. موفق باشید
-
آنچه در لایهی اصلی هر جامعهای در جریان است غیر از آن چیزی است که به چشم مورخین میآمده
سلام استاد معظم: تمدن غرب را از زمان یونان باستان و بعد قرون وسطا و بعد رنسانس و تا مدرنیسم و پست مدرنیسم بصورت اجمالی از منظرهای مختلف همچون سیاست و دینی و علمی _ فلسفی بررسی کردم. اما چند سوال مرا مشغول کرده:
1. بنابر کدام سنت الهی است که چنین افرادی هزاران سال دور از حقیقت مانده اند و مستمر در فضای غبارآلودِ متفکرین و حاکمان جور هر عصر تنفس می کردند. لطفا کمک کنید تا با توجه به سنت های الهی خود را در مسیر حقیقت قرار بدهم و در راه ضلالت گذشته گان قدم بر ندارم.
2. بنده مقدمه تاریخ فلسفه غرب شما را خواندم تا با نگاهی که قلب را به صحنه می آورد وارد مباحث و مطالعات تمدن غرب شوم. اما آنجا این مساله برایم حل نشد که چرا شما فقط با نگاه فلسفی و علمی خواستید آن تمدن را بشناسید و از جنبه های دیگر صرف نظر کردید. به عبارت دیگر آیا برای عبرت گرفتن از تاریخ گذشتگان باید به فکر و سلوک فلسفی آن تاریخ نظر کرد یا شاخصه های دیگر را هم باید ملاحظه نمود؟
حلال کنید اگر وقت شریفتان را می گیرم و اگر سوال مبهم و یا غلط است نیاز به جواب نیست.باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حتماً میدانید آنچه در لایهی اصلی هر جامعهای در جریان است غیر از آن چیزی است که به چشم مورخین میآمده بهخصوص که عموماً مورخین از طریق حاکمان مأمور بودهاند که مطابق میل آن ها بنویسند. به گفتهی کسانی که در حال بازخوانی قرون وسطی هستند ده قرن مردم غرب با مسیحیت زندگی کردند و گرفتار بحرانهایی که با رنسانس شروع شد نبودند. عموماً تاریخ قرون وسطی را بورژواها ترسیم کردند تا حجتی برای خود و کارهای خودشان بسازند 2- تاریخ فلسفه یک بحث است، جایگاه افکاری که در جریان بوده بحث دیگری است که باید در یک بحث کلامی مورد بررسی قرار گیرد. شاید سی جلسه صحبتهای جناب آقای دکتر محمد رجبی تحت عنوان «سیر اندیشهی مدرن» که در فرهنگستان قم بحث کردند، این نقیصه را رفع کند. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت استاد بزرگوارم:
اگر امکان دارد کتابی در زمینه مقایسه عقل از دید اسلام و دیدگاه غرب به گونه ی کاربردی معرفی نمایید. با تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه مباحث صوتی آقای دکتر محمد رجبی که در فرهنگستان صحبت کردند، کمک میکند. موفق باشید
-
«سیر اندیشهی مدرن» آقای دکتر رجبی
استاد در یکی از سخنرانیهای اخیرتان به نظرات زن و شوهر اروپایی در سفر به یزد در خصوص ایرانیان اشاره داشتید، می خواستم منبع رو بدونم برای تحقیقی بیشتر. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را از قول جناب آقای دکتر محمد رجبی دوانی عرض کردم که آن سفرنامه را خوانده بودند؛ ایشان در جلسات 28 تا 30 مباحث سیر اندیشهی مدرن این گزارش را دادند. سعی بفرمایید صوت سی جلسه «سیر اندیشهی مدرن» آقای دکتر رجبی را دنبال بفرمایید؛ نکات خوبی را ایشان مطرح میکنند. موفق باشید
-
تفاوت ها در نقد غرب
بسمه تعالی
سلام استاد گرامی
نمیدانم چنین سوالی با چنین موضوعی چقدر از شما پرسیده شده و اگر پرسیده شده شما چه جوابی دارید ؟ اما از انجایی که سوال من هست و جواب شما برایم بسیار مهم است از شما می پرسم. به طور جدی سه سوال در ذهن هست که در سه نوبت از شما خواهم پرسید .
اسم رمز : پسر هادی
سوال اول
عموم ناقدین غرب در کشور ما که غرب را کلی میدانند در یک نکته مشترک اند و البته شما در این بین استثناء هستید . اگر دقت کرده باشید متفکران ایرانی (شاید امثال هایدگر و اشپنگلر که خارجی بودند ؛ هم اینطور بوده اند من اطلاع ندارم ) انسان هایی هستند که عموما به اتفاقات روزمره ای که در اطراف خود می گذرد توجهی ندارند . اصولا در بین غرب شناسانی که هیچ خیری در غرب نمی بینند نوعی بی توجهی به اکنون و توجه زیاد به آینده وجود دارد . البته شاید ادعا کنند اکنون را هم می نگریم ولی نه نگریستنی از جنس تحلیل سیاسی ! شاید بتوان صریح تر صحبت کرد . دوست ندارم اسم بیاورم ولی احتمالا خودتان همفکران خود در کشور را می شناسید . نوعی بی توجهی به سیاست در بین متفکران هست . و پرداختن به امور روزمره سیاسی را ناشی از « اکنون زدگی بشر » می دانند .
اشتباه نشود . منظور من این نیست که کسی که سالهاست که فکر می کند آن هم چه فکر کردنی ، وارد دعواهای زرگری جریانات سیاسی کشور شود بلکه اگر ولایتمدار است باید به عنوان خواص و نخبه از خودش تحلیل داشته باشد و این تحلیل را ارائه دهد نه این که در ذهنش بپوسد . و اگر ولایتمدار نیست باز احتمالا منتقد سکولاریسم هست که توجه به سیاست باز هم ضروری می نماید .
هر سطحی از تحلیل باشد . بنده مشاهده کردم که آقای رجبی در مصاحبه ای تخصصی در
مورد مرحوم مددپور ، اشاره ای به اردوغان و نظام سیاسی ترکیه داشتند . همین هم غنیمت است . ولی تصور من این است که انگار این نوع تفکر ، بنا ندارد به سیاست بپردازد . ولی تحلیل های شما از امور کشور و جهان و حمایت همه جانبه از دولت اسلامی آقای احمدی نژاد ، مرا به این فکر فرو برد که چطور ممکن است شما و دیگر دوستانتان از یک سر چشمه تغذیه فکری شوید و از یک مبانی سخن بگویید ولی این قدر در حوزه عمل و تحلیل متفاوت باشید ؟
و البته به این نکته توجه داشته باشید که این شجره خبیثه ( فکر این که سیاست، اکنون زدگی است) در بین دانشجویان غربشناس نیز رسوخ کرده و نوعی خلع سلاح در زمینه تحلیل سیاسی است .
ومن الله توفیق
پسر هادی(1)باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده حقیقت زمانه را حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» میدانم و بر مبنای شخصیت ایشان نظر به نقد غرب دارم و در این راستای نقد غرب افکار متفکرانی مثل دکتر فردید و دکتر داوری را پذیرفتم تا اجمال امام در نقد غرب را از این طریق به تفصیل آورم و امثال شهید آوینی و تا حدّی دکتر مددپور را به مطلب خود نزدیک یافتم و جناب آقای دکتر رجبی را نیز انسان فرهیختهای میدانم که شخصیتاً انسان فرهنگی میباشند که بر اساس روحیهای که دارند در امور وارد میشوند و نمیتوان گفت نسبت به امور کشور از امثال بنده حساسیت کمتری دارند، بهخصوص که این عزیزان از جمله مرحوم مددپور و مرحوم سید عباس معارف از دکتر فردید استفادهی فراوان بردهاند در حالیکه فردید نسبت به امور کشور بسیار حساس بود و حتی با اینکه یک شخصیت صد درصد فکری و فرهنگی بود خود را کاندیدای ریاست جمهوری کرد. بنابراین باید گفت این خط فکری ـ اعم از اینکه از طریق امام به متفکران منتقد غرب وصل شده باشند و یا از نقد غرب به امام رجوع داشته ـ هر دو نسبت به جریانهای سیاسی حساساند منتها متوجهاند که بعضاً کارها و فعالیتها بیآینده است و به این امور ورود ندارند و این را نباید حمل بر بیتفاوتی دانست. آری قبول دارم که عدهای در نقد غرب وارد شدهاند و گرفتار بیعملی گشتهاند که گویا عدم مسؤلیتپذیری خود را در زیر پوشش نقد غرب میخواهند پنهان کنند، این همان نیهیلیسم پنهان است. موفق باشید
-
نسبت آقای دکترفردید با حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه»
با سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده
پاسخ شما مبنی بر تاکید فردید بر علم الاسماء و قابل جمع بودن ایشان با آیت الله جوادی آملی را به اقای خسرو پناه فرستادم . پاسخ ایشان اینچنین بود :
با سلام و تشکر البته این گونه جواب دادن بستگی دارد به اینکه ایا ما معتقد به هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر هستیم یا نه؟! اگر جناب اقای طاهر زاده با این مبنا اقای فردید را تفسیر می کند ، بنده سخنی ندارم چون مبتنی بر نسبی گرایی معرفتی و فهم است که بی شک، هیچ یک از فلاسفه اسلامی از جمله امام خمینی و علامه طباطبایی و ایت الله جوادی آملی
این مبنا را قبول ندارند و در این صورت تفسیر اقای طاهر زاده به لحاظ مبانی با اندیشه امام و علامه در تعارض خواهد بود
و اگر با روش اجتهادی و رئالیستی می خواهند کلام اقای فردید را معنا کنند؛ در یان صورت، تفسیری {که } آقای طاهر زاده دارند با اندیشه امام نمی سازد
پیشنهاد بنده این است که اقای طاهر زاده با افرادی که از نزدیک با اقای فردید بودند گفتگو کند و اطلاعات دقیقتری بدست اورند تا بدانند که همسان دانستن تفکر فردید با امام ظلم نابخشودنی به تفکر انقلاب و امام است
بنده با ارتباط با این افراد مخصوصا در این یک سال مسئولیتم در انجمن حکمت و فلسفه ایران
بیش از گذشته بر فاصله فردید از بینش و منش و کنش امام پی بردم
موفق باشید
خسروپناه
ضمن درخواست عاجزانه جواب به این سخنان اقای خسروپناه و در آوردن ما از سردرگمی
لطفا مشخص بفرمایید ارتباط فردید و هایدگر آنقدری هست که اقای خسروپناه فکر میکنند ؟ و اگر هست ایا این شباهت فردید و هایدگر مذموم است یا خیر ؟
ایا شباهت فردید با هایدگر شباهت فردید با گادامر را نتیجه می شود ؟باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده موضوع را خیلی مهم نمیدانم زیرا آنچه برای بنده اصالت دارد فلسفه و عرفان اسلامی است و رجوع به «وجود» از یک جهت و رجوع به «حق» از جهت دیگر. در این راستا تمام مباحث آیتالله جوادی در شرح اسفار و به اجازهی ایشان تمام 514 جلسهی شرح فصوصالحکم که ایشان شرح دادند را از طریق نوار کار کردم و با این وصف فکر میکنم میتوان طوری از سخنان فردید و سخنان هایدگری که فردید معرفی میکند، برداشت کرد که در آن سخنان تذکر به «وجود» را به همان صورت تشکیکی – یا ظهور و خفا – دید و از آن سخنان نسبیت برداشت نکرد. ظاهراً برادر عزیز و استاد گرانقدر و متعهدمان جناب حجتالاسلام حاج آقای خسروپناه به این نتیجه نرسیدهاند . هایدگر در هشتادمین سال زندگیاش در مصاحبه با وایسر در آخرین جمله میگوید: «من در برابر آن یگانهای که هنوز نیامده – ظهور در تاریخ معاصر جهان نکرده – قدم واپس میگذارم و یک هزار سال قبل از آمدنش، در برابر او تعظیم میکنم». فردید از این هیدگر در متن اسلام شیعیِ ایرانی چیزی برداشت میکند که آن را به حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» نزدیک مینماید. و ارتباط بنده با شاگردان فردید به صورت بلاواسطه با جناب آقای محمد رجبی و یا با آثار شاگردان فردید مرا به این نتیجه رسانده که نباید فردید را بیرون از اندیشهای دانست که حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» بر آن تأکید دارند. موفق باشید
-
فلسفه هنر
سلام علیکم. آیا پیشنهادی برای سیر مطالعاتی در مورد فلسفه هنردارید؟ همچنین بغیر از مباحث شهید آوینی و مرحوم مددپور چه افراد دیگری را در این زمینه توصیه میکنید؟ با تشکر. التماس دعا
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این مورد. صاحبنظر نیستم باید با آقایان دکتر محمدعلی رجبی ودکتر محمد رجبی ارتباط بر قرار کنید. موفق باشید