-
وقتی جبههی توحیدی در هر تاریخی به ظهور آید
سلام علیکم: استاد عزیز اخیراً آیت الله مصباح یزدی در سخنانی در باب بیانیه گام دوم انقلاب مطالبی بیان کرده بودند که: رهبری در بیانیه گام دوم به خوبی روشن کردند که این انقلاب، تمام شدنی نیست. امروز در برخی مسایل جامعهشناسی مطرح میشود که هر پدیدهای حیات و موتی دارد و انقلاب هم همین گونه است؛ اما رهبری با طرح مسئله در بیانیه گام دوم این نکته را به خوبی روشن کردند که این انقلاب تمام شدنی نیست و مرگ ندارد؛ چون پایه آن فطرت انسان است که هرگز عوض نمیشود. آیا واقعاً انقلاب اسلامی آنطور که ایشان گفته اند، بعلت نظر به فطرت، معرفت النفس و ارتباط بشر با ماوای وجودیش و عالم قدس، تمام شدنی نیست و نمی توان آن را با بسیاری دیگر از انقلابها حتی شیعی و سایر حکومت ها و سلسه ها در یک طراز قرار داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی جبههی توحیدی در هر تاریخی به ظهور آید آن جبهه وجهی از تاریخِ بشریت میشود و همواره در تاریخ، حاضر میماند مانند کربلا. مگر نگفتند قرآن افسانه است و دیری نمیپاید تمام میشود؟ ولی به گفتهی جناب مولانا:
تا قیامت میزند قرآن ندا // کای گروه جهل را گشته فدا
مر مرا افسانه میپنداشتید // تخم طعن و کافری میکاشتید
خود بدیدید ای خسان طعنهزن // که شما بودید افسانه، نه من
موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم استاد گرانقدرم: من به عرفان خیلی علاقه دارم. آنچه عمری دنبالش بودم در عرفان یافتم. به من سیرابی می دهد اما نمی دانم چرا عدم صبر در نمازم و کم صبریم همچنان باقیست. آلوده به انواع گناهان هستم. از آخرتم می ترسم. چرا اینطورم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست بحث «حضور اربعینی و اصیلترین بودن» را استماع فرمایید. موفق باشید
-
لعنکردنِ انسان های بد، جایگاه قرآنی دارد
سلام استاد عزیز: تو یکی از سوالات جوانی گفت که من هر روز بعد از نماز صبح هزار مرتبه «لا اله الا اللهن میگم و هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میگم و گفته بود که یه عالمی من رو از این کار نهی کرد. چون ذکر «لا اله الا الله» باعث میشه آدم تنها بشه و زیارت عاشورا هم چون لعن داره فقط ۴۰ روز بگه نه بیشتر. سوالم اینه که اگه آدم با اون ذکر تنها بشه و از خواص اون ذکر تنها شدن هست آیا اون تنها شدن عیب داره؟ خب بشه چی میشه مگه. سوال دوم اینکه لعن داشتن زیارت عاشورا چه تاثیر منفی میتونه داشته بشه که اون عالم نهی کرد که هر روز با صد لعن و سلام بخونه؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره انسان با انسان، انسان میشود. تنهایی به خودیِ خود خوب نیست مگر در مواردی که باید تنها بود ولی نباید از اجتماع مؤمنین و دوستان فرار کرد. مؤمن باید اهل الفت باشد. ۲. نمیدانم. زیرا بالاخره لعنکردنِ بدان، جایگاه قرآنی دارد. در آیه ۱۵۹ سوره بقره میفرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» آنهایی که آنچه ما نازل کردیم از بینات و هدایت کتمان می کنند پس از آن که بیان کردیم آن را برای مردم در کتاب. این کتمان کننده ها مورد لعن خدای متعال است و آن ها لعن کنندگان لعن می کنند. دقت در متن، ابتدای آیه کتمان ما انزل الله است، انتهای آیه این افراد مورد لعن و نفرین خدا و بندگان خداست. موفق باشید
-
تا چشماندازی بس متعالی در مقابل ما گشوده شود
سلام: استاد من یه دوستی دارم. ایشون اهل کار تربیتی و معرفتی بود. مباحث شما و آقای علی صفایی رو پیگیر بود. الان یه مدته که شدیدا دچار رکود و خمودگی شده. هیچ کاری نمیتونه انجام بده. دانشجوی ارشده و با اینکه همه ی ورودیاشون میخوان دفاع کنن ایشون حتی موضوع هم انتخاب نکرده. میگن هیچ انگیزه و انرژی و حوصله ای برای انجام هیچ کاری ندارم. حتی امسال اربعین هم اومد کربلا ولی هنوز حالش بده. چیکار باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست به بحث «حضور اربعینی و اصیلترین بودن» که بر روی بنرِ سایت هست فکر کنید تا چشماندازی بس متعالی در مقابل ما گشوده شود و در دلِ آن وظایفمان را انجام دهیم. موفق باشید
-
این موارد با سؤالکردن حلّ نمیشود
سلام:
سال گذشته که اربعین قسمت شد کربلا زیارت بشه تا مدت کوتاهی حال و هوای خوبی داشتم و رابطه خوبی با خانواده و دیگران برقرار بود به لطف ابا عبد الله سلام الله علیه همچنین عزم توبه داشتم و تلاشم بر دوری از گناه بود اما به مرور از بین رفت و غفلت دوباره سراغم آمد و امسال الان که از کربلا برگشتم دوباره همین حال خوب رو دارم اما می ترسم دوباره غفلت نابودم کنه، چکار کنم لااقل چند ماهی در مسیر باشم، می ترسم دوباره آلوده بشم. راهی هست که عزم بر ترک گناه حفظ بشه؟باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد با سؤالکردن حلّ نمیشود باید خود انسان مواظبت بکند که احوالات منفی بر او غالب نشود. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد:
چگونه با رفتار و منش اصحاب سیدالشهدا علیه السلام در طول زندگیشان آشنا شویم؟ اثری در این زمینه سراغ دارید؟باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «یاران شیدایی امام حسین (ع)» نوشته آقای مرتضی آقا تهرانی و کتاب «عنصر شجاعت» از آیت اللّه کمرهای در این مورد منبع و مرجع خوبی اند. موفق باشید
-
و از هر گونه ایثاری در این مسیر کوتاهی نکرد
سلام علیکم:
با آرزوی قبولی طاعات و توفیق روزافزون؛ به نظر حضرتعالی، چطوری میشه نظم مومنانه اربعین که جلوه ای از تمدن نوین اسلامی هست رو در جامعه خودمون بسط بدیم و پیاده کنیم که قطعاً نباید فقط منحصر در ایام این راهپیمایی بزرگ باشه. متاسفانه شاهدیم حتی برخی مجموعه های انقلابی هم به دلیل اینکه هنوز در قالب نظم مدرن پیش می روند، به رکود و خموشی در حال ابتلا هستند و از نظم مومنانه دارند دور می شوند. به چه راه هایی میشه این نظم مومنانه اربعین رو حفظ کرد و بسط اجتماعی داد و آیا به نظرتون، پدیده روضه های خانگی یا جلسات هفتگی تلاوت و تفسیر قرآن که در خانه های اعضای محله برقرار میشه و در محله هم تاثیر فرهنگی مثبتی داره، میتونه کار موثری در راستای بسط نظم مومنانه باشه؟
با تشکر و التماس دعای فراوانباسمه تعالی: سلام علیکم: باید به افق تمدن نوین اسلامی فکر کرد و با نظر به آن افق، ذیل رهنمودهای مقام معظم رهبری از هر گونه ایثاری در این مسیر کوتاهی نکرد. موفق باشید
-
علم خدا به حادثهها قبل از وقوع آن حادثهها، موجب جبر نمیشود
با سلام:
آیا می توان با توجه به آیه «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ» (۲۲) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است) بیان کرد که:
در این کتاب آمده است که در واقعه عاشورا یک شمری هست که سر امام حسین (ع) را می برد و یک شمری دارد که به امام حسین کمک می کند. و این شمر زمینی بود که یکی از دو سرنوشت این کتاب را خودش انتخاب کرد (که همان قتل امام حسین (ع) بود) آیا این بینش درست است؟باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است، ولی علم خدا به حادثهها قبل از وقوع آن حادثهها، موجب جبر نمیشود که در جزوهی «جبر و اختیار» به آن پرداخته شده است. موفق باشید
-
بدون عنوان
بسمه تعالی
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد پیرو جواب ۲۵۳۷۸، آیا اینکه با معصوم (ع) قرار بذاری که اگر خودشان راضی به امری هستند فلان نشانه را نشان بدهند بفرموده شما این هم می شود خدای ناکرده تعیین تکلیف برای ایشان؟
سوال دوم، در بحث شرح حدیث جنود عقل و جهل بیان کردید که برای رساندن توحید به قلب بعضی اذکار مثل لااله الا الله را تکرار کنید. من از نوجوانی مرتب این ذکر را تکرار می کردم تا چند وقت پیش با موسسه یکی از علما تماس گرفتم اتفاقی عنوان شد این مسله گفتم گاها هزار مرتبه صبح گقته ام مرا نهی کردند که این ذکر مال شما نیست تنها می شوی، و حتی زیارت عاشورار هم مدام نخوان چون لعن دارد. فقط چهل روز بخوان بذار کنار. مگر سفارش امام زمان (عج) به مداومت عاشورا نیست؟ تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! بالاخره همهی قواعد عالَم در اختیار ما نیست تا انتظار داشته باشیم آنها بر اساس نظرِ ما عمل کند. ۲. به نظرم بیجا نفرمودهاند، بالاخره ما باید موقعیت خودمان را در نظر بگیریم. موفق باشید
-
به بودنی گستردهتر از دنیا و آخرت باید نظر کرد
با سلام!
تا به این سن هیچ گاه نتوانسته ام در حال زندگی کنم! یا هنوز در گذشته میچرخم یا در آینده سیر می کنم حتی دقیقه ای هم که شده عقب یا جلو هستم! و همین باعث نارضایتی من از زندگی و نداشتن نشاط است! یک راهکار اساسی بدهید .با تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: به بودنی گستردهتر از دنیا و آخرت باید نظر کرد. بحث «حضور اربعینی و اصیلترین بودن» که بر روی بنر سایت هست میتواند متذکر این امر باشد. موفق باشید
-
بدون عنوان
با عرض سلام:
وسوسه شیطان یک بار به بهانه علم٬ انسان را دچار عالم کثرات و شجره کرد اما امروز به بهانه ابدیت به سمت شجره دیگری دعوت می کند (آنچان که در تعالیم مکتب کابالا است) این شجره دوم چیست و چه اثری دارد؟ ممنون از اینکه وقت می گذارید. دعا گوی شما هستیم.باسمه تعالی: سلام علیکم: به بودنی گستردهتر از دنیا و آخرت باید نظر کرد. بحث «حضور اربعینی و اصیلترین بودن» که بر روی بنر سایت هست میتواند متذکر این امر باشد. موفق باشید
-
بدون عنوان
جناب استاد با عرض سلام و آرزوی سلامتی برای حضرتعالی
ابتدا پوزش می خواهم اگر سوالم به نوعی سطحی است: بنده به عنوان فردی که در علوم طبیعی درس خوانده و از علوم عقلی و مباحث دینی زیاد سررشته ندارد؛ در مورد نیازم به طبیبی معنوی چه باید بکنم؟ یک عالم ربانی واقعی از کجا پیدا کنم که به من بگویند دردم چیست و اساس مشکلم کجاست و دقیقا درمانش چیست؟ فقط کسانی که در حوزه علمیه یا در رشته های علوم انسانی هستند ندرتا به چنین اساتیدی دسترسی و توفیق کسب راهنمایی دارند، در حالی که بقیه هم نیاز دارند. مدت زیادی است خوابهایم آشفته است اغلب نیمه شب بیدار می شوم و خواب بجای آرامش و رفع خستگی، سراسر اضطراب است و کلا حال دلم خوب نیست. با اینکه با ادعیه انس زیادی دارم و نمازهای مستحبی می خوانم ولی افاقه نمی کند. با تصور اینکه گناهانم عامل این مشکل است نماز استغفار هم خوانده ام. تمام عمر آدم سخت کوشی بوده ام. نه تنها در امور مادی بلکه برای معنویت هم تا جایی که عقلم می رسید تلاش کردم ولی حس می کنم همه تقلا هایم، درجا زدن بوده و عمرم تلف شده است و این حس خیلی بدی است.
از دیدگاه طب جدید این حالت را شاید بیماری افسردگی بنامند ولی گمان نکنم افسرده باشم چون با کوچکترین انگیزه ای بسیار پرانرژی و پرنشاط می شوم. با با اینحال مدتهاست که طعم شادی عمیق و واقعی را نچشیده ام حتی در خواب! اگر بنده را راهنمایی بفرمایید بسیار سپاسگزار خواهم بود.باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سیر مطالعاتی بر روی سایت میتواند راهی باشد تا بالاخره «خود» را در آنچه که بحث «حضور اربعینی و اصیلترین بودن» در میان میگذارد، بیابید. بحث اخیر بر روی بنر سایت هست. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد عزیزم: ما بعد از چند وقت که به پوچی و درون تهی رسیده بودیم، توسط مباحث شما نجات پیدا کردیم. و دیگه احساس کردیم از تصور خدا و خدای تصوری رها شده ایم. الان بعد از سه سال، من حس می کنم باز دارم دچار همون حالات قبلی میشم اما در همین سطح. یعنی مثلا میگم الان حقیقت نوریو فهمیدم اما این مباحث عمیق هم دارن میشن در حد مفهوم و هیچی تو این دنیا هیچ لذت و نشاطی به آدمایی در سطح من که نه عارفیم نه مرتد نمیده. پس ماها باید چکار کنیم؟ خسته ام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست سری به بحث «حضور اربعینی و اصیلترین بودن» که بر روی بنر سایت هست، بزنید. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام:
شبهه ای در دین سوال و جواب برای من پیش آمده است. (معنای تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی
شماره سوال: ۱۰۵۳۴
تاریخ ارسال: پنجشنبه ۲۲ آبان ۹۳
آخرین تغییر: دوشنبه ۲۶ آبان ۹۳
موضوع: تفسیر قرآن، معارف قرآنی، حضرت علی(ع)، امام حسین(ع)، کربلا، تاریخ اسلام، جبر و اختیار، تاریخ، فلسفه ی تاریخ، شبهات دینی،
سلام:
ما در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) داریم که مثلا اگر فلان کار را فلان شخص در تاریخ می کرد تاریخ اینگونه تغییر می کرد و یا در سخنرانی آقا داریم که اگر شریح قاضی در مورد هانی بن عروه آن شهادت را به نفع عبیدالله نمی داد شاید تاریخ عوض شده بود و کار به قتل امام حسین (علیه السلام) نمی کشید.
با این حساب تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی چه می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد از حضرت علی «علیهالسلام» داریم که به کسی میگفتند تو سعی کن جزو لشکر عمر سعد نباشی ولی خواهی بود. اینها نشان میدهد ما یک وظیفهای جهت اصلاح خود داریم و خداوند نیز ارادهای جهت مدیریت عالم دارد. در گرماگرم جنگ صفین جبههی معاویه بههم ریخت. به حضرت عرض کردند معاویه کشته شد، حضرت فرمودند او کشته نمیشود و بر شما حکومت خواهد کرد. سؤال کردند پس چرا با او جنگ میکنید؟ حضرت متذکر وظیفهای شدند که به عهده دارند. شریح قاضی به وظیفهی خود عمل نکرد و اگر عمل میکرد آن حادثه پیش نمیآمد، ولی از قبل نوشته شده است او به وظیفهی خود عمل نمیکند و آن حادثه واقع میشود و قرآن در این رابطه در سورهی حدید میفرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (۲۲) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است!» موفق باشید)
در خط آخر اشاره به قبل دارید که ثبت شده است. منظور شما قبل زمانی است یا ذاتی یا رتبی؟باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی قبل از آنکه موجود، خلق شود و این تقدم نسبت به آن موجود، تقدمِ زمانی است. موفق باشید
-
ریشه حضور بعضی از هنرپیشههای سلبریتی در پیادهروی اربعین
سلام استاد عزیز: لطفا من راهنمایی کنید. من خودم و دوستانم وقتی به جایی رسیدیم که واقعا حس کردیم از درون تهی شدیم و اون همه مطالعه و کار تو تشکلا هیچی بهمون اضافه نکرده بود و خیلی حس پوچی و افسردگی داشتیم، به واسطه ی آشنایی با یه مربی که ما رو تخلی کرد و بهمون عمق داد واقعا زندگیمون متحول شد. و با مباحث شما آشنامون کردن. الان ما هم میخوایم این روال صحبت چهره به چهره رو ادامه بدیم و با افراد صحبت کنیم. اما مشکلی که هست اینه که وقتی اولین بار با فرد ارتباط می گیریم و بهشون تلنگر می زنیم و میگیم مثلا اهل بیت (ع) این تصوری که الان داری نیست یا خدایی که الان داری مثل آب تصوریه، خیلی خوششون میاد و میگن خب الان چکار کنیم؟ بهشون میگیم باید کم کم بیای جلو و کلیشه هاتو بشکنی و مطالعه عمیق و مداوم رو شروع کنیم با هم. قبول هم میکنه و شماره هم میگیره، اما میره و دیگه پیداش نمیشه. مشکل کار از کجاست؟ آیا این روش کار تربیتی رو ادامه بدیم؟ اگر نه پس ما وظیفمون چیه؟ مباحث آقای علی صفایی خیلی عذاب دهنده است وقتی آدم حس کنه حرکت نداره. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با رفاقت و خوشرویی، افراد را متذکر امر متعالیشان شدید، دیگر به حالِ خود واگذاریدشان تا فکر کنند و با خودشان درگیر شوند تا در نهایت، انتخابِ خود را انجام دهند. آیا حضور بعضی از هنرپیشههای سلبریتی در پیادهروی اربعین را جز به جهت آن میدانید که صاحبدلِ دلسوزی بالاخره در گذر و گذرگاهی نکتهای با آنها در میان گذاشته است که امروز ماورای همهی آنچه اطراف آنها را گرفته است، به چنین انتخابی بس متعالی دست میزنند و بدان افتخار مینمایند؟ موفق باشید
-
هرکس بر اساس تعریفی که از خود در نزد خود دارد زندگیِ خود را انتخاب میکند.
استاد گرامی سلام:
شمر در جنگ صفین امام علی علیهالسلام را همراهی کرد و معتقد به اسلام بوده و عمر سعد هم معتقد بوده و.... ، حال چه چیزی باعث شد که شمر شمر شد و عمر سعد آن عمر سعد شد؟ لطفا یک جلسه بگذارید و در آن مبحث شمر شناسی را بررسی کنید تا روشن شود چه چیزهایی باعث شد شمر شمر شود. متشکرمباسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس بر اساس تعریفی که از خود در نزد خود دارد زندگیِ خود را انتخاب میکند. وقتی تعریف شمر از خودش ناقص شد، در راستای همراهی با امام حسین «علیهالسلام» کم میآورد. زیرا آن نوع تعریفی که در همهی ابعاد به عبودیت خود فکر کند را برای خود شکل نداده بود. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر، زیارتتون قبول ان شاءالله، ان شاءالله که در صحت و سلامتی کامل به سر میبرین، خداوند حفظتون کنه پدر عزیز، استاد بنده سوالی در رابطه با آیت الله سید کمال حیدری داشتم، عده ای ایشون رو لعن و عده ای هم مدح میکنن، بنده واقعا نمیدونم کی درست میگه کی نه، اخیرا هم کلیپی از ایشون دیدم که استناد کردن به شیخ مفید که قیام امام حسین بر اساس تشخیص خودشان بوده و شاید خلاف واقع بوده باشه یعنی خلاف خواست خداوند بوده و ائمه به ظاهر حکم می کردن و تقریبا میخواستن بگن که اختلافی بین مجتهدین و ائمه نبوده و هر دو بر اساس تشخیص خود عمل می کردن، و این حدیث که خداوند خواسته امام حسین رو کشته ببینه اصلا درست نبوده و شاید اصلا این خلاف خواست خدا بوده اما امام حسین اینجوری تشخیص دادن و عمل کردن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم درست باشد که ایشان را لعن کرد همچنانکه نباید مرید ایشان شد و سخنانشان را بدون تحقیق و تفکر پذیرفت. باید در مورد سخنان ایشان فکر کرد و آنچه محققانه است را پذیرفت. موفق باشید
-
در این تاریخ چرا کتابها از کار افتادهاند.
سلام و عرض ادب: با قلب نیم سوز خود چه کنیم؟ با قلبی که زمانی واله و شیدا بود. شیدای شیدا. قلبی که زمانی در عشق اهل بیت (ع) و دوستداران شان می سوخت. با روضه ها ضجه می زد. و واقعا ضجه می زد و شیون می کشید. مثل فرزند مرده ای، چهره رفیق های الهی اش روح اش را می لرزاند. ذره ای فشار عصبی در او اثر نداشت. دائم الغم بود. و این همه تا زمانی بود که او جامعه را لمس نکرده بود. دنبال کار و پول و ماشین و زن و فرزند نبود. شاید هم در آن زیارت ناحیه شهر ری مرد. شاید هم باید می مرد. که حتی بلغ الحلقوم را حس کردم اما جان در نرفت. شاید «در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی نیست»، سید درست گفت. شاید.
با این پرنده در زندان شده چه کنم استاد؟ اگر آزاد شود. نگویید ادب عقل و خیال کنم که قلب همه را حل کرده بود. خیلی مدت است که کار از درس و کتاب گذشته است. نمی دانم چرا این کتاب ها هم از کار افتاده اند. نمی خواهم بگویم رسیدم به امام خمینی (ره) که گفت از درس و مدرسه رَستم. نه هرکس خودش را می داند. الان فقط حرم آرامم می کند. استاد دیگر نمی توانم روضه گوش دهم. یعنی به جای شیون، روضه رو گوش می دهم و هنگ می کنم. چه کنم؟باسمه تعالی: سلام علیکم: در سفر اربعینیِ امسال همهی عرض بنده به رفقا این بود که به تاریخ جدیدی وارد شدهایم که انسانها بهخصوص جوانان باید خود را به وسعت حضور خدا در این تاریخ احساس کنند و این همان نکتهای است که جناب دکتر احمد فردید با نظر به انقلاب اسلامی در رابطه با «دازاین» از هایدگر یافته بود. در «جهانبودگی» یا «دازاین»، هایدگر افقی را میگشاید برای عبور از نیهیلیسم که شروع خوبی است، ولی یا باید بگویم کافی نیست و یا متعیّن نمیباشد. و دکتر احمد فردید در روح انقلاب اسلامی آن را یافت و با حضور اربعینی، این انسان یعنی در «جهانبودگی»ِ او به صورتی متعیّن از اجمال به تفصیل آمده. در شب اربعین در آن موکب به خدمت عزیزان عرض شد این مردم نه برای بهشت اینجا آمدهاند و نه برای گریز از جهنم؛ اینان می خواهند حضور خدا را با حضور خود در این صحنه احساس کنند و به کمتر از این هم قانع نمیباشند. در آن مصاحبهی اربعینی با آقای دکتر دخانچی به نحوی باز بر همین نکته تأکید شد و از این جهت به آینده که خداوند در افق بشر در این تاریخ گشوده است، بسیار امیدوارم.
همهی آنچه گفتم و نگفتم جواب این سؤال بسیار مهم شماست که میگویید: «چرا این کتابها از کار افتاده است؟!» این را سخن یک شخص یعنی سخن شما نمیدانم، گفتِ همهی جانهایی است که به سخن آمده است.
آری! اگر این کتابها دیگر از کار افتادهاند، ولی میبینی که سخن امثال آوینیها تازه به «گفت» آمده است مثل سخن امیرالمؤمنین «علیهالسلام» که در بستر حضور تاریخی اسلام محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» آنچنان سخنانی به زبان آورد که مادونِ سخن خالق و مافوق سخن مخلوق شد. پس کتابهایی از کار افتاده است که میخواهند ما را در بستر تاریخیِ گذشتهمان نگه دارند، وگرنه در بستر انقلاب اسلامی که خود در بستر روایت و قرآن است اگر امروز سخن گفته شود آسمانهایی که آمادهاند در مقابل ما گشوده شوند، گشوده خواهند شد. در این مورد و در این حال و هوای اربعینی که سرِ کیف هستم، سخنها دارم، اگر که شما نیز چنین سخنانی داشته باشید که میگوید در این تاریخ چرا کتابها از کار افتادهاند. خود دانید.
در مسیر اربعینی به رفقا عرض شد اگر روضه و هیئت نیز با نظر به افق گشودهی انقلاب اسلامی به ظهور نیاید، روضه و هیئت هم از کار میافتند، ولی حسین «علیهالسلام» و اربعین و دفاع مقدس و حججیها، هرگز!! بد نیست در این مورد سری به جزوهی «شهید حججی؛ وجودان تاریخی ما و انقلاب اسلامی» بزنید. موفق باشید
-
خدا حافظ تا وعدهای دیگر
باسمه تعالی: خدا حافظ تا وعدهای دیگر؛ اگر عمری بود و در سفر اربعینی امکان برگشت را تقدیر فرموده باشد. التماس دعا به رفتهها و بیش از همه به دلسوختههای جامانده با آههای سوزناکشان که به زیبایی شوقِ همهی رفتهگان سببساز و سببسوز است. موفق باشید
باسمه تعالی: خدا حافظ تا وعدهای دیگر؛ اگر عمری بود و در سفر اربعینی امکان برگشت را تقدیر فرموده باشد. التماس دعا به رفتهها و بیش از همه به دلسوختههای جامانده با آههای سوزناکشان که به زیبایی شوقِ همهی رفتهگان سببساز و سببسوز است. موفق باشید
-
مولوی کار هر کسی نیست مولوی مسلّم تعبیراتی که نسبت به کربلا و امام حسین«علیهالسلام» دارد، بالاترین تعبیرات ممکنه است
با سلام: آیا بدون قبول ولایت ائمه می توان به عرفان رسید؟ جناب مولوی که سنی بوده و در شعری عزاداران امام حسین (ع) را به طعنه گرفته چطور توانسته به عرفان برسد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم مولوی کار هر کسی نیست. مسلّم تعبیراتی که نسبت به کربلا و امام حسین «علیهالسلام» دارد، بالاترین تعبیرات ممکنه است. حدّاقل به این غزل که نیاز به شرح زیادی دارد فکر کنید: موفق باشید
مولوی، با نظر به روحِ خندان حضرت اباعبداللّه (ع) که توانستند درِ زندان تن را بشکند و از قفس آزاد شود. می گوید:
کجایید ای شهیدان خدایی / بلاجویان دشت کربلایی
در حسرت شهادت امام حسین (ع) که به چه درجهای رسیدند این چنین می گوید.
کجایید ای سبکبالان عاشق / پرندهتر ز مرغان هوایی
زیرا چسبیدن به دنیا روح را تنگ میکند. ما اشک میریزیم زیرا ما هم طلب پرواز داریم.
کجایید ای شهان آسمانی / بدانسته فلک را درگشایی
اینان درهای مخزن فیض الهی را گشودند. لذا چون شمشیر بر فرق علی اکبر (ع) خورد، ندا سر داد:«یا أَبَتاهُ السَّلامُ عَلَیْکَ هذا جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ قَدْ سَقانِی بِکَأْسِهِ الْأَوْفى وَیُقْرِئُکَ السَّلامَ وَ یَقُولُ: عَجِّلْ الْقُدُومَ إِلَیْنا فَإِنَّ لَکَ کَأساً مَذْخُورَةً»
کجایید ای ز جان و جا رهیده / کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای درِ زندان شکسته / بداده وامداران را رهایی
کجایید ای درِ مخزن گشاده / کجایید ای نوای بینوایی
در آن بحرید کاین عالم کف اوست / زمانی بیش دارید آشنایی
در آن بحر و دریایی هستید که این عالم ، کفِ بر روی آب آن دریا به حساب میآید و دنیادوستی، کف عالم دنیا را برگرفتن است و شما که در دریای معانی هستید، بیشتر با ما آشنا شوید و ما را بیشتر با خود آشنا کنید، تا ما هم به جای چسبیدن به کفِ این دریا یعنی دنیا، در این دریا شنا کنیم.
کف دریاست صورتهای عالم / ز کف بگذر اگر اهل صفایی
صورتهای عالم، کفاند. این دنیا باطنی ملکوتی دارد، اگر تو اهل صفا هستی از کف بگذر و با ملکوت عالم مرتبط باش.
-
بهترین «بودن»؛ چه در سفر اربعینی و چه در غمِ جاماندن
سلام استاد گرامی:
«فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند / خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش...
دلِ حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود / نازپرورد وصال است مجو آزارش»
این فال حافظ بود قبل از سفر. هفته قبل از سفر پر شده بود از نشانه هایی برای نرفتن، مریضی دختر کوچکم و ... ، بعد همه چیز روبه راهه شد ولی دلم باور نکرد. قبل از رفتن مدام گریه می کردم و احساس جامونده ها رو داشتم. راهی که شدیم فکر کردم همه اش یه خیال بوده و وهم رفتیم ،۶۰۰ کیلومتر رو با دو تا بچه خردسال راه افتادیم. رسیدیم. رسیدیم به مرز، جمعیت زیاد شده بود و مرز بسته، موندیم به امیدی، گشایشی، نگاهی. گروهمون جدا شد. آن ها که توانستند رفتند.
«منِ شکسته منِ بی قرار در اتوبوس
گریستم همه جاده را اتوبان را»
همه اش گریه می کنم میگم آقا جان ما اومدیم با دو تا بچه، اومدیم تا لب مرز، اومدیم منتظر، هوا گرم شد، هوای شلچمه طاقت از بچه ها برید، نگران شدیم اونطرف مرز بیشتر اذیت بشن، ترسیدم به خاطر سلامتی شون و برگشتم. دلم آروم بود ولی همین که سوار اتوبوس شدیم شکستم. دلم بی طاقت شده، یاد سال قبل می افتم و گریه می کنم، اسم اربعین میاد آتیش می گیرم، بی تابم و پر از حسرت، چشمام هر لحظه منتظر یه اشاره است که گریه کنه
من همونجا، شلمچه جا موندم. ما توی زندگیمون چند سالیه تقویمی داریم به اسم اربعین. سالمون با اربعین شروع میشه، میریم تا زنده بشیم. موندم، جا موندم، گناه زیاد بود توی این پرونده که محرومم کنه ولی مگه سال های قبل به گناهام نیگا کردین؟ بقیه سال رو چطوری باید زندگی کنم؟ ای که در کوچه ی معشوقه ی ما می گذری. برحذر باش که سر می شکند دیوارش.باسمه تعالی: سلام علیکم: ای رفیق دلسوخته! فدای آهات شوم که از هزار رفتن، جلوتر است. بگذار از قصهای که جناب مولوی در همین رابطهها با ما در میان گذاشت، برایت بگویم که میگوید:
آن یکی می رفت در مسجد درون ** مردم از مسجد همی آمد برون
گفت پرسان که جماعت را چه بود ** که ز مسجد می برون آیند زود
آن یکی گفتش که پیغمبر نماز ** با جماعت کرد و فارغ شد ز راز
تو کجا در میروی ای مرد خام ** چون که پیغمبر بداده ست السلام
گفت آه و دود از آن اه شد برون ** آه او می داد از دل بوی خون
آن یکی از جمع گفت این آه را ** تو به من ده و آن نماز من ترا
گفت دادم آه و پذرفتم نماز ** او ستد آن آه را با صد نیاز
شب به خواب اندر بگفتش هاتفی ** که خریدی آب حیوان و شفا
حرمت این اختیار و این دخول ** شد نماز جمله ی خلقان قبول
پس اصل قضیه در «طلب» و «عطش» است که جایگاه هرکس را تعیین میکند. حتماً شنیدهای که شخصی در جنگ صفین خدمت مولایمان رسید و گفت برادرم بسیار مایل است در خدمت شما در این جهاد مقدس شرکت کند، ولی در یمن زندگی میکند و حضرت فرمودند: اگر با ما است در یمن هم که باشد در نزد ما است و اگر با ما نیست، در اینجا هم که باشد در یمن است. و به گفتهی مولوی: «در یمنی چو با منی پیش منی / پیش منی چو بی منی در یمنی».
آه و سوزی که عزیزانِ به جا مانده از آن رفتن با خود دارند، هزار قدم جلوتر از قدمهای عزیزانی است که در جاده قدم میزنند و حجابهایی که از اینان به اندازهی سوز و آهشان رفع میشود، یقیناً کمتر از رفع حجابهایی که برای حاضران در آن پیادهروی پیش میآید نیست. آری! عمده «حضور» است، حضوری که بتوان خود را در تاریخی حسّ کرد که بنا است جان انسانها به وسعت ارادهی الهی برای تحقق تاریخی دیگر خود را درک کند و «بودن»ِ خود را که در این زمانه میتواند بهترین «بودن» باشد، بیابد. موفق باشید
-
در نتیجه امام، زیباترین تابلوی مقاومت با یزید را در آن صحنه و در آن تاریخ به صحنه آوردند
سلام: اینکه بعضی علما می گویند امام حسین علیه السلام، علیه
حکومت یزید قیام (به معنای شورش) نکردند بلکه بیعت نکردند و مورد غضب حکومت ظالم قرار گرفتند، زیرا یزید گفته بود یا بیعت کن یا کشته می شوی، حضرت هم جنگیدند، هم چنین در آخر وصیت معروف خود به محمد حنفیه فرمودند: اینها را نهی از منکر می کنم اگر قبول کردند که هیچ، اگر نپذیرفتند صبر می کنم. و نگفتند که قصد من، تشکیل حکومت است (چون مردم کنار کشیده بودند) و نگفتند که علیه یزید شورش می کنم تا قدرت را از او بگیرم. بلکه مجبور به جنگ شدند،
و در مواجهه با سپاه حرّ، و سپاه یزید آنها نگذاشتند حضرت مسیر خود را کج کند و به ایران یا جای دیگه برگردد. حال جنابعالی جوابتان چیست؟باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که حضرت امام حسین «علیهالسلام» حاکمیت یزید را به رسمیت نشناختند و راه دیگری را جهت تحقق اسلام پیشه کردند و این یزید بود که تحمل نکرد و در نتیجه امام، زیباترین تابلوی مقاومت با یزید را در آن صحنه و در آن تاریخ به صحنه آوردند تا برای همیشه روشن شود در سختترین شرایط باز راهی که یک انسانِ آزاده بخواهد طی کند، به بنبست نیست. نهایتاً زیباترین مرگ را به بشر عطا میکند. موفق باشید
-
لازم است بفهمیم چه چیزی در حال وقوع است
با عرض سلام محضر پدر معنوی و سرورم:
با توجه به امکانات فراهم شده برای زیارت اربعین توسط حاکمیت ولی فقیه در این زمان و تاکیدات ایشان در اهمیت خاص این مراسم؛ آیا می توان اینگونه استنباط کرد که حضور در مراسم اربعین از دیدگاه معرفتی واجب می باشد، هر چند سفر سرپرست خانواده باعث عسر خانواده اش بشود؟باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نمیتوان از نظر تکلیف، واجب دانست. ولی همانطور که در جزوهی «مسئولیت فهم حرکت اربعینی در این تاریخ» عرض شد لازم است بفهمیم چه چیزی در حال وقوع است. جزوه بر روی تابلو یا بنر سایت هست. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: نظر خود را درباره این دیدگاه آقای پناهیان لطفا بیان بفرمایید «البته زیاد توصیه نمیشود آقایان خانوادهها را برای پیادهروی اربعین بیاورند. حضور خانمها در پیادهروی اربعین در اولویت نیست؛ ازدحام هست، اذیت میشوند. مگر اینکه به شدت بتوانند مراقبت کنند. ولی هر چه بیشتر این سفر اربعین بتواند با حضور بیشتر مردان باشد بهتر است، اگر چه خانمها هم دل دارند و احساس وظیفه میکنند و حضورشان هم خیلی از اوقات مفید است، ولی اگر کنترل نشود، بهطور طبیعی که غلبه حضور خانمها در مجالس معنوی بالاتر است، دوباره این غلبه در آنجا هم اتفاق خواهد افتاد. خانمها فراغت بیشتری هم دارند، و اگر کاروانها اولویت را به حضور آقایان ندهند، ممکن است اکثراً خانمها شرکت کنند و این از جهات مختلف به مصلحت نیست.»
با تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: سالهای قبل چنین فرمودند. فکر نمیکنم هنوز نظرشان این باشد زیرا حضور زنان، نهضتِ تمدنسازیِ اربعینی را به جامعیت میکشاند. موفق باشید
-
با توجه به چنین غم و حسرتی که داری با تمام زائران و خادمان همراهی
بسمه تعالی
سلام استاد عزیز: امسالم اربعین قسمت نیست ما بیایم. سالای پیش حس حسرت و بغض و... داشتم، امسال اما کنار بغض حس کرختی می کنم. چرا چرا می کنم که چرا ارباب ما رو نمیخواد؟ طلب خودم شدید نیست؟ تقدیر من به نرفتن؟ و چراهای دیگر. چه جوری به نرفتنم نگاه کنم که کمتر دق کنم؟ اما الان بیشتر دلم میخواد بدونم امثال بنده که از این حماسه عظیم جا مانده اند چکار کنند تا هم به حس حضور برسند و هم برکاتی از آن را دریافت کنند؟ به خاطر امام حسین (ع) چند قدم به نیابت از ما بردارید. از امام حسین (ع) بخواین برکات این سفر رو به ما هم بچشانند. التماس دعا. با تشکر.باسمه تعالی: سلام علیکم: چه میگویی آدم حسابی؟!! با توجه به چنین غم و حسرتی که داری با تمام زائران و خادمان همراهی، چرا در کنار این غم خود را در وسعتی نمییابی که با قدمقدمهای زائران همقدم نباشی؟!! موفق باشید