-
بدون عنوان
عرض سلام و ارادت محضر حضرت استاد:
سوالی در رابطه با ویروس کرونا داشتم. چندی پیش توفیق تشرف نزد یکی اولیاء را داشتم و ایشان تعبیر جالبی نسبت به ویروس کرونا داشتند و گفتند «آیت عظمای الهی» خیلی برایم جالب بود.
بیشتر میخواستم معنی و مفهوم حرف ایشان را برایم توضیح بدهید. با تشکر از لطف شما بزرگوارباسمه تعالی: سلام علیکم: باید از خود آن شخص محترم پرسید که منظورشان از آیت عظمابودنِ آن ویروس چه بوده است؟ حرف غلطی نیست، شاید از آن جهت آن ویروس آیت عظماست که شیطان نیز آیت الهی است تا خداوند با نور اسم جلال خود، آنکس را که باید از درگاهش براند، را به شیطان واگذار میکند. ویروس کرونا نشان داد علم جدید و تکنیک موجود آنچنان هم گه فکر میکرد میتواند جهان را در اختیار بگیرد؛ نبود. موفق باشید
-
فلسفهی اخلاق کانت نظر به اگزیستانس انسان دارد
با سلام:
وجه افتراق و اشتراک فلسفه اخلاق کانت (وظیفه گرایی و ارزیابی اعمال اخلاقی با نیت فاعل آنها) با فلسفه اخلاق اسلامی چیست؟باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفهی اخلاق کانت به یک معنا، اخلاق به حساب نمیآید بلکه نوعی نظر به اگزیستانس انسان دارد و این که بودنِ انسان نباید با نظر به هدف دیگری مدّ نظر باشد؛ آنطور که در مباحث اخلاقی امری مدّ نظر قرار میگیرد و آن امر، اُبژهی ما میشود. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: منظور آقا از این بیان چیه؟!
گرفتن علم از دیگران، با گرفتن فرهنگِ دیگران اشتباه نشود. این مغالطهی بزرگی است که کسی بگوید علم غربیها خوب است، پس فرهنگ و سیستم زندگی و اخلاقشان هم خوب است؛ نه، اینها با هم ملازمهای ندارد. علمشان خوب است؛ اما این علم، پروریده و ساخته این فرهنگ نیست؛ حتی این فرهنگ به این علم ضرر هم میزند. علم مولدها و عناصر به وجودآورنده خاص خود را دارد؛ باید آنها را پیدا کرد. فرهنگ بیبندوباری، بیدینی، خودپرستی، گرایش بهپول و ماده و اصیل دانستن مادیگری و ارزشهای مادی، فرهنگهای غلطی است که امروز غرب دچار اینهاست. بنابراین پیشروی و برتری علمی غرب را به هیچ وجه به معنای برتری فرهنگ غرب ندانید.باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که به ما فرمودهاند: «اطلبوا العلم و لو بالصین» خِرد علمی در هرجای دنیا که باشد، مطلوب است. موفق باشید
-
بدون عنوان
باسمه تعالی. سلام علیکم: یک قولی از موجهان نظام هست علت عدم پیشرفت ایران را حکومتهای فاسد قاجار و پهلوی در دوره پیشرفت اروپا می دانند ولی در گفته های شما این نکته هست که علت متجدد نشدن ما در ۲۰۰ سال گذشته، هویت ایرانی اسلامی ماست. این دو قول را چگونه جمع کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم معتقدم قاجار با شیفتگی نسبت به غرب، نهتنها امیر کبیر که بنا بود برخورد علمی با غرب داشته باشد را به قتل رساند، بلکه کلاً کشور را مشغول امور فرعی کردند. موفق باشید
-
جهان مدرن، مرگ را برای خود سخت کرده است.
استاد گرامی سلام: قدیما که علم پزشکی پیشرفت نکرده بود افراد مسن که به یک بیماری مبتلا می شدند در مدت کوتاهی فوت می کردند و رنج کمی را متحمل می شدند ولی الان افراد مذکور را با استفاده از روش ها و دستگاه های گوناگون مثلا با وصل یک لوله به معده برای تغذیه، وصل یک لوله به حنجره برای تنفس، سونداژ برای دفع ادرار و ... و با دادن انواع و اقسام داروها زنده نگه می دارند در حالی که خود بیمار و اطرافیان متحمل رنج زیادی می شوند. به نظر من این یکی از جنبه های منفی مدرنیته است. از طرفی خود این مدرنیته با گسترش آپارتمان نشینی و زندگی ماشینی باعث شده که افراد به بیماری های گوناگون مبتلا شوند. مدرنیته کارگران کشاورز را تبدیل به کارگران کارخانه هایی کرده که محصولاتی تولید می کنند که مصرف آن ها برای سلامتی مضر است (مثل انواع مواد غذایی کنسروی، سوسیس کالباس و ... که دارای مواد مضر نگهدارنده هستند) و وضعیت طوری شده که اگر کسی این محصولات را نخرد کارگران بیکار می شوند و معضلات اجتماعی پیش می آید. ماشین ساختیم که زودتر به کارهایمان برسیم بدتر دچار کمبود وقت شدیم و همچنین با آلوده کردن آب و هوای زمین باعث کاهش بارندگی شدیم.
واقعا اگر کمی فکر کنیم انسان بد جهنمی برای خود در این دنیا ساخته است و مسائل طوری به هم پیچیده شده که فکر نکنم غیر از دست گره گشای حضرت صاحب الزمان (عج) کسی بتواند آن ها حل کند. نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟ وظیفه ما چیست؟باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. عرایضی در کتابهای «مدرنیته و توهّم» و «گزینش تکنولوژی از دریچهی بینش توحیدی» شده است. واقعاً جهان مدرن، مرگ را برای خود سخت کرده است. جناب مهاتماگاندی در کتاب خوب «این است مذهب من» به نحو بسیار شایستهای این موضوع را تبیین فرمودهاند. موفق باشید
-
بدون عنوان
درود خدا(یان) اگر باشند بر شما باد اگر نه درود من که شاید هستم را پذیرا باشید. در یکی از سوالات دعوت به همراهی با شک دستوری دکارت کردید. لکن دکارت بنظرم در طرح شک موفق عمل کرده است اما در طرد آن فائز نیست. امهات تفکرم در سایت زیر آمده است امید با دقت مطالعه کنید و یکبار برای همیشه درست و حسابی محض رضای خدایی که نمیدانم هست یا نیست و اگر هست نمیدانم چرا رنج هارا دید و کاری نکرد. جنایات هیتلرها و ای بسا میلیونها بی گناه سوخته در کوره ها فقط گوشه ای از آلام بشرست پاسخ دهید.
https://www.ajibtarin.com/strange-metaphysic/5230/%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%AA%D9%88%D9%87%D9%85/باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در جزوهی ۱ از فلسفهی غرب نسبت به دکارت شده است. خوب است در رابطه با دکارت به آنجا رجوع شود. ۲. در مباحث «عدل الهی» باید این موضوعات را حل کنید تا به گفتهی علامهی جوادی، با چشم مهندسِ عالَم، عالَم را ببینیم. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد عزیز:
در کتاب خویشتن پنهان فرمودید که آقای دکارت به شاگردش گفت تو همانی که به همه چیز شک میکند. استاد من میخواهم بگویم حتی آن چیزی که آقای دکارت میگوید هم درست نیست. آن که به همه چیز شک میکند فکر من است نه خود من! تنها چیزی که میشود گفت اینست که بگوییم من خودم خودم هستم؛ همین!باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر ما جز «فکرکردن» هستیم که جناب دکارت میگویند: «من فکر میکنم، پس هستم».!! موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: یک بنده خدایی این سوال را برای بنده فرستاده و درخواست جواب کرده، لطفا عنایت بفرمایید و جواب را مرحمت فرمایید:
سوال اول: آیا عقل کاشف از واقعیت است؟ چرا؟
سوال دوم: این که این براهین فلسفی که بیان شده برای اثبات واجب الوجود و این که بی نهایت است و به قول فلاسفه «واجب الوجود : ماهیّته إنّیّته» و عقل نیز این ها را می پذیرد و ما هم قبول داریم که صحیح اند، ولی از کجا بدانیم که در واقع و نفس الامر نیز این گزاره های عقلی جریان دارند و مطابقت با واقع و نفس الامر هستند؟ و به عبارت دیگرچه طور می شود به این براهین اعتماد کرد البته از جهت این که این ها حکایت گر از واقع هستند؟ و به چه دلیلی ثابت می شود که این براهین فلسفی، حاکی و حکایت گر از واقع و نفس الامر می باشند؟ و چه طور می فهمیم که این احکام عقلی منتزع و برگرفته از عالم واقع و نفس الامر می باشند؟ شاید کسی بگوید که این براهین فلسفی که احکام عقلی اند از جمله مفهوم واجب الوجود و ممکن الوجود و براهین اثبات واجب الوجود و براهینی که ثابت می کنند واجب الوجود بی نهایت است و... که این ها یعنی این براهین و استدلالات عقلی مذکور در علم فلسفه صرف گزاره های ذهنی هستند و صرف چیدمان عقلی ای بیش نمی باشند و منتزع و حاکی و حکایت گر از عالم واقع و نفس الامر نمی باشند و صرف استدلالات عقلی هستند همین و بس! خب به این مستشکل چه جوابی می شود داد؟ و در صورت جواب چه دلیلی بر جواب می باشد (جواب با ذکر دلیل لطفا)باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این موارد با دکارت، کار شروع شود. بحث دکارت در جزوات «فلسفهی غرب» در قسمت نوشتارهای سایت هست. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام بر استاد طاهرزاده:
من مدتهای مدیدیست گرفتار دو تفکر که گاه احساس میکنم هذیان است شده ام و هرچه سعی میکنم اعتنا نکنم یا با تفکر و استدلال و ... آنها را تضعیف کنم باز در اعماق وجودم حضور آنها را احساس میکنم یا در خواب گهگاه این تفکرات تمثل می نمایند این دو تفکر چنینند: ۱. مطلبی که اخیرا در برخی سایتها تحت عنوان پدیدارگرایی مشاهده کردم و آن اینست که هستی منحصرست در آنچه من در لحظه کنونی احساس میکنم پس اگر مثلا گربه ای را مشاهده میکنم پیکسل به پیکسل در منظر من ایجاد میشود و به محضی که از منظر من خارج شد اینگونه نیست که دور از چشم من در مکان دیگری باشد بلکه نابود شده است من این مطلب را به انسانها و ...تعمیم دادم بنابرین انسانها تا زمانی که در حضور من هستند وجود دارند به محضی که از من دور شدند و حواس من آنها را دیگر احساس نمیکند نابود میشوند. ۲. احساسی در اعماق وجودم هست که هیچ چیز وجود ندارد.باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید بشود با همدلی با جناب دکارت و شکِ دستوری او، در این مورد فکر کرد. پیشنهاد میشود به جزوات «فلسفهی غرب» در قسمت دکارت، سری بزنید. موفق باشید
-
شهید آوینی و سپر آتنا و دکتر داوری
سلام، وقتتون بخیر استاد
۱. استاد بنده سخنرانی دکتر داوری در جلسه نقد و بررسی کتاب پایان تئولوژی آقای عبدالکریمی را گوش کردم منتهی متوجه نشدم دقیقا نقد ایشون به کتاب چی بود. بی زحمت این رو برام توضیح بفرمایید و اینکه اساسا اندیشه دکتر داوری با آقای عبدالکریمی چه تفاوت هایی دارد؟
۲. آیا شما نامه دکتر داوری به همسر شهید آوینی که اخیرا نوشته شده درباره کتاب روایت جنگ در دل جنگ خوانده اید؟ اگر آری، می خواستم اونجاهایی که نظر خودشون و شهید آوینی رو درباره انقلاب و تفاوتشون رو بیان می کنند نظرتون رو بدونم. با تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دکتر داوری مثل همیشه با ظرافت خاص خود در رابطه با پایان تئولوژی بحث تئوس را که به یک معنا خدا به حساب میآید، مطرح کردند و فرمودند تئوس که پایان ندارد. و سپس آقای دکتر عبدالکریمی را حواله دادند به جواب نقدی که آقای دکتر پورحسن مطرح کرده بودند. ۲. در مورد نظر آقای دکتر داوری به آن کتاب، بنده مطلب ذیل را برای رفقا نوشتم: موفق باشید
شهید آوینی و سپر آتنا و دکتر داوری
همانطور که دکتر داوری میفرمایند آوینی انقلاب را نه جانشینشدنِ یک سیاست و حکومت به جای حکومت دیگر، بلکه انقلاب در جانها و آغاز عصری دیگر که در آن صفا و امید و آسایش مردم و ...به میان می آمد، میدانست.
حقیقتاً دکتر داوری به خوبی تشخیص داده است که نگاه شهید آوینی به انقلاب چگونه بوده است. دکتر داوری متوجه است که آوینی با سپری که زشتیها را میپوشاند، به ذات انقلاب نگریسته است و عملاً زشتیهایی که بود و خواهد بهوجود آید را به کمک آن سپر نمیبیند و نمیخواهد ببیند. زیرا او به ذات و حقیقت انقلاب مینگرد که چون نوری همچنان در ظلمات جلو میآید و روا نیست که برای دیدنِ نور و راهی که در پیش دارد، به ظلمات نظر کند و این بدان معنا نیست که نمیبیند، بلکه به جهانی مینگرد که عصر دیگری است غیر از عصر غربزدگی و فلکزدگیِ ما که هم میراث دیروز است و هم کجفهمیهای امروز.
جناب آقای دکتر داوری فریاد بر میآورند که چرا سپر آتنایِ آقای آوینی دیده نشود؟ و آوینی جواب میدهد: «من جایی بیرون از جهان توسعه خود را جستجو میکنم و امروز و فردایِ خود را به نمایش میگذارم. در آنجا که جهان توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی هر دو بر بادند، اساسا سپری نیست، زیرا ظلماتی در صحنه نمیباشد.» تفاوت دقیقاً اینجا است که ما کجا ایستادهایم؟ بر مرکب نور سوار شده و در دل ظلمات به سوی حقیقت میشتابیم؟ و یا در زمین جهانِ فلکزدگی و غربزدگی تلاش داریم گرفتاریهای مردم فلکزدهی غربزده را فرو بنشانیم و آنها را متوجهی راز فلکزدگیِ خود در جهان توسعهیافتگی بکنیم. عجیب است که این هر دو همدیگر را میفهمند با اینکه یکی به افقی نظر دارد که حضرت روح اللهِ او بر آن افق پای میفشارد و دیگری بر مشکلات تاریخیِ مردمی دل میسوزاند که راه حلّ امروزین آن را نجات از خرد توسعهنیافتگی میداند با دلسوزیهایی که متفکرانی چون هگل برای جهان جدید داشتند. همانطور که ما نیز نه میتوانیم از دکتر داوری بگذریم و نه از حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه».
راستی! ادامهی راه کدام است؟ آیا راهی که آوینی مدّ نظر دارد همان نگاهی نیست که رهبر معظم انقلاب بر آن پای میفشرد و دکتر داوری بدون آنکه از آن افق چشم بردارد، به ما میگوید متفکرانه از اطراف خود غافل نباشید و بدانید سپر آتنا بالاخره چیزهایی را میپوشاند که آینده ما را در سپردن راه در این ظلمات بعضاً زمینگیر میکند. ولی آوینی فریاد بر می آورد که ای مقدسان نادان! و ای متحجرین! و ای لشکریان علی «علیهالسلام» در کسوت خوارج! چرا مواظب نیستید، شکست معاویه نزدیک است. ولی بخواهیم و نخواهیم نمیتوان از خوارج چشم پوشید.
با این همه، امروز روزی نیست که بتوان معطل این مقدسان نادان و یا غربزدگانی شد که نمیتوانند به جهانی بین دو جهان فکر کنند. آنها نه داوری را میفهمند و نه امام خمینی را. و آوینی هم داوری را فهمید و هم حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» را.
-
بدون عنوان
سلام: این حرف سید جمال که گفته رفتم در غرب اسلام دیدم و مسلمان ندیدم و آمدم در شرق مسلمان دیدم و اسلام ندیدم تا چه حد درست است؟ خیلی ها از این جمله این استفاده را میکنند که کار اروپایی ها اسلام واقعی است و ما باید مثل اروپایی ها شویم. حتی آیت الله جوادی هم این جمله سید جمال را در سخنرانی خود میفرماید و از کار مسلمانان گله میکنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سید جمال اگر چنین سخنی را گفته است، نظر به نظمی دارد که در آن زمان در غرب در صحنه بوده است، وگرنه هرگز منظور او غفلت از برتری قرآن نسبت به سایر ادیان و سایر فرهنگها نیست. البته اگر در این زمانه بود همان حرف را هم نمی زد. موفق باشید
-
امیدوار باشید که با حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی به جهانی وارد شویم که نه جهان مدرن سکولار است ونه...
با سلام:
با توجه به سوال در مورد موضع رهبری و کرونا عرض میشود اینکه علوم جدیده دیگر بطور کامل مورد اعتماد نیست که خود غربی ها هم مذعنند کافیست نظرات فایرابند را که در قرن بیستم مطرح کردند ملاحظه شود یا خود غرب تحت عنوان طب مکمل رجوع مجددی آنهم ده ها سال پیش پیدا کردند و در کرونا هم ظاهرا سعی استفاده ازین طبها هم داشتند بحث چیز دیگریست و آن اینست که احساس میشود رهبری در مقابل این دولت رویکردی انفعالی پیدا کردند و انتظارات مردم از ایشان بیش از اینهاست یا در قضیه بنزین و جنایتی که در حق مردم کردند دیدیم چند بار گفتند تخصص ندارم به تصمیم سران خوشبین باید بود که همین سران بودند کشور را به تباهی کشیدند. چگونه میشود به کسانی که به جنایتکارترین جنایتکاران جهان خوشبینند خوشبین بود و دیدیم که این صحبت های رهبری در بین مردم صورت خوشی ظاهرا نداشت. مجلس داشت ورود میکرد و میتوانستند تصمیم کارشناسانه تری بگیرند و روال قانونی طی شود و سران بدانند این کشور جای خودسری نیست از طرفی ۴۰ سال در مقام اجرا و تصمیم گیری بودند هنوز نمیدانند بنزین به این نحو گران شود سم مهلکست و نتیجه این تصمیم و سایر تصمیمات این وضع موجودست. جناب طاهرزاده ما دراین انقلاب با هیچ کس تعارف نداریم و عقد اخوت نبستیم ظاهرا رهبری ضعیف ایشان موجب سیطره تفکر هاشمی علیه ما علیه شد و دیدیم که چه گفت در خرداد ۷۶ که هیچ کس برایم هاشمی نمیشود اگر واقعا گفت که چه بگویم و اگر مصلحتا گفت که همین مصلحتهاست که ثمره اش این وضعیت اسفناکست. چگونه در کره جنوبی رئیس جمهور بخاطر تخلف یکی از منصوبینش برکنار و دادگاهی میشود درین نظام مقدس اینقدر جنایت و خیانت شد و میشود و آب از آب تکان نمیخورد. اگر قانون اساسی مشکل دارد که ایشان موظفند تغییر دهند و فقط ایشان میتوانند اینکار را بکنند. پارلمانی شود دولت پاسخگوتر خواهد بود. اگر همین خوبست پس چرا در ساختار کره تخلف ممکن نیست و اینجا مسئولی تخلف نکند موجب تعجبست؟باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً خودتان تجربه کردهاید که همه به این صورت که شما فکر میکنید، فکر نمیکنند. امثال بنده که تا حدّی تجربهی کار اجرایی داشتهام و بر اساس سن و سابقهام، وضع تاریخیِ خودمان را میشناسم و مطالعاتی در تاریخ ۲۰۰ ساله داشتهام؛ هنر رهبر معظم انقلاب را در عبور کشور از تنگناهای تاریخی معجزهای میدانم که به مدد حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» دارد جلو میرود و اگر امیدی هست که ما از مشکلات و بحرانهای تاریخی عبور کنیم و از بد به بدتر، کار نکشد، همین روش رهبری حکیمانهی اوست. آری! برای آبادگردن دهی نباید شهری را خراب کرد. امیدوار باشید که با حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی به جهانی وارد شویم که نه جهان مدرن سکولار است و نه جهان سنتیِ غافل از تاریخی که بشر جدید در آن حاضر است. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد: خسته نباشید. بنده دانشجوی رشته برق دانشگاه امیرکبیر هستم. چند وقتی است که این سوال در ذهن من بوجود آمده که با توجه به این که فکر میکنم امام زمان مثل حضرت موسی که سحر ساحران را با قدرتی الهی باطل کردند امام زمان هم سحر زمان ما یعنی تکنولوژی مدرن که در حقیقت سحر تمدن غرب هست را نابود خواهند کرد. و در حقیقت سلاح امام زمان چیزی غیر این تکنولوژی مدرن و در مقابله با آن است و از آنجایی که ان شاءالله نزدیک ظهور هستیم. به نظز میرسد این علومی که ما میخوانیم خیلی موثر نباشد در آینده. لطفا توضیح بفرمایید که آیا درست است یا خیر. با تشکر فراوان و دعای خیر
باسمه تعالی: سلام علیکم: کشف استعدادهای طبیعت یک بحث است که در روح بشر جدید به صورتی برجسته به صحنه آمده است و با ظهور حضرت، این نحوه ورود به عالَم بیشتر میشود. ولی اینکه امروزه با ساختن ماشینهای مهیب، نظام طبیعت را به هم میزنند، بحث دیگری است. به نظر میآید خداوند به بشر جدید استعدادهایی داده که میتواند امکانات نهفتهی عالم را کشف کند. شاید اگر کار را به اینصورت دنبال کنید در این مسیر قرار میگیرید که استعدادهای نهفتهی عالم را بیابید. موفق باشید
-
عوامل اصلی عدم ازدواج جوانان
سلام استاد:
خدا قوت خیلی ممنون از اینکه بستری را فراهم کردید تا بتوانیم سوالاتی را از شما بپرسیم.
استاد به نظر شما عوامل اصلی عدم ازدواج جوانان چیه؟ برای حل این مشکل باید چه کار کرد؟
راه حل شما چیه؟باسمه تعالی: سلام علیکم: عوامل زیادی دست در دست هم داده که کار به اینجاها رسیده. از عوامل بیرونی که همان نزدیکشدن به زندگیِ مدرن است و تنگناهایی که آن زندگی به جهت آنکه با سنتهای ما همراه نیست، برای ما ایجاد کرده است. اموری که غرب زودتر با آن روبهرو شد و گرفتار انواع بیبند و باریها و ازدواجهای به اصطلاح سفید شد. و از عوامل درونی اینکه دختران و پسران ما متوجهی تنگناهای این روزگار نیستند و به ایدهآلهای خود فکر میکنند، به جای آنکه همّت کنند و زندگی بسیار سادهای را برای خود در نظر بگیرند و از الگویمان یعنی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و حضرت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» با آن زندگی ساده غفلت نکنیم. موفق باشید
-
هوشیاری رهبر انقلاب و دامی که به بهانه ویروس کرونا برای ما پهن کرده بودند
سلام علیکم استاد:
نظر شما در مورد سخنان اخیر ایت الله صمدی املی که در مورد مدیریت کرونا سخنانی خطاب به مقام معظم رهبری داشتن چیست؟
آیا میتوان سر این اختلاف نظر را در صفحات ۵۵۶ تا ۵۶۳ جلد اول کتاب نور مجرد جستجو کرد. و دلیل تفاوت و اختلاف نظر این دو بزرگوار در مدیریت کرونا را تفاوت در شواکل و سعه و ظرف وجودی فرد بعد از فنی فی الله دانست و گفت بدلیل اختلاف در عین ثابت آنها در عالم بقا بعد از فنا ظهورات متفاوتی از حضرت حق به نمایش میگذارند؟
ولی باز هم لحن اعتراض گونه ولو کم به مقام معظم رهبری در دل دوستاران آن دو بزرگوار تشتت و شک ایجاد میکند و یا اینکه باید گفت دلیل تفاوت، کامل بودن یکی از آنها و عدم کمال دیگری است؟
طبق نظر خیلی از عرفا مقام معظم رهبری یک ولی الهی است حال آیا ایشون ولی کامل است؟ و آیا میتوان گفت بدلیل سعه و ظرفیت و اسم جامع تر در عین ثابت این بزرگوار (مثلا اسم الله در مقایسه با اسم بصیر) خداوند ایشان را برای رهبری جامعه برگزید؟
استاد در روز های پیش رو فتنه ها سخت تر میشوند بخصوص در مورد شخص رهبری افراد زیادی به شک می افتند و فکر میکنم به جایی میرسند که دیگر خیلی از تصمیمات ایشان را با عقل نتوان استدلال کرد و باید سر تسلیم فرود آورد. همانند فنته هایی که در اطراف معصومین پیش میامد و انهایی که سعی در استدلال موضوعات با عقل جزیی بودند گمراه شدند. استاد نظر شما چیست؟باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده استاد صمدی از سر دلسوزی آن سخنان را فرمودند. ولی عنایت نداشتند که رهبر معظم انقلاب کاملاً در جریان این امور هستند. همانطور که قبلاً عرض شد، رهبر معظم انقلاب متوجه بودند نباید ما به عنوان یک کشور مذهبی در دامی بیفتیم که جریانهای سیاسی غرب به بهانهی ویروس کرونا برایمان پهن کردهاند و آن اینکه ما را متهم کنند به علم جدید اعتماد نداریم. و به همین جهت رهبر معظم انقلاب حتی یک کلمه از طب سنتی نام نبردند، ولی کار را طوری رهبری کردند که بالاخره آرامآرام وزیر بهداشت به سوی طب سنتی سوق پیدا کرد و علت اصلی استعفای آقای ملکزاده هم همین گرایش وزیر بهداشت به طب سنتی بود. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام:
با توجه به سوال 29583 خدمتتان عرض میشود که رهبری در جلسه هیئت دولت امسال علم طبیعی به آن معنا که غربی ها هنرشان را درآن نشان دادند که تسخیر و تسلط بر طبیعتست را ممدوح اسلام دانستند فرمودید بشرطی که با روحیه تجاوز به طبیعت استعدادهای آن را سرکوب نکنیم. اتفاقا هنر غربی ها و پیشرفت علومشان بر سرکوب طبیعت است پاسخ حضرتعالی با توجه به دیدگاه هایدگر و مرحوم فردیدست که در جای خود محترم و بنظر حقیر هم قول صائب همین دیدگاه است. ولی مشکلی دیرینه ای که با شما داشتم اینست که شما این نظر را به امام و رهبری نیز گویا تعمیم میدهید درحالیکه این دو بزرگوار به احتمال بسیار بالا با انظار هایدگر بیگانه هستند.باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف در روحیهای است که در غرب با سیطرهی گشتل، ماهیت تکنولوژی به انحراف کشیده شد. حال با هر ادبیاتی گفته شود ارزش آن را دارد که روی آن تفکر شود. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: رهبری در جلسه با هیئت دولت نظرشان برین بود که علم طبیعی به معنای تسخیر و تسلط بر طبیعت در اسلام ممدوح است. جایگاه این فرمایش را از منظر حضرتعالی خواستارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در مباحث «عقل تکنیکی» و جزوهی «ماهیت تکنیک» که روی سایت هست، در این رابطه شده است از آن جهت که طبیعت، عطای الهی است و میتواند دامن گشودهای باشد در راستای الطاف الهی. و این به شرطی است با روحیهی تجاوز به طبیعت استعدادهای آن را سرکوب نکنیم. موفق باشید
-
تاریخی که حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» به ظهور آوردند
بسمه تعالی با سلام:
بعد از کار کردن مباحث مربوط به تمدن غرب نسبتمان با آقای خامنه ای چگونه باید باشد به عنوان رهبر دوران گذار باید نگاه کرد یا ایشان را هم جهت با این حرفها باید دید؟ با تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» تاریخی را شروع کردهاند که نه ماندن در غربگرایی است و نه ماندن در گذشته. و رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» در چنین تاریخی خود و جامعه را جلو میبرند و فهم غرب، ما را بیشتر متوجهی جهانی میکند که با انقلاب اسلامی در حال ظهور است. موفق باشید
-
بدون عنوان
بنام خدا. سلام: استاد عدم نشاط غرب را در کجاها باید دید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا: در نداشتن چشمانداز به افقی که خداوند در همهی امور متجلی است و ثانیاً: غفلت از اگزیستانس انسان. موفق باشید
-
بدون عنوان
بسمه تعالی. سلام: با توجه به نکته ۷۴ بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان قرار است ما با حکمت صدرایی با جهان غرب روبرو بشویم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله در جای خود به آن بند پرداخته میشود. ولی همانطور که به صورت پراکنده عرض شده ما با صدرا در جهانی حاضر میشویم که غرب با دکارت در آن جهان حاضر شد و معاصرت دکارت و صدرا بیحساب نیست. که البته نیاز به بحث دارد. موفق باشید
-
دغدغههای رهبر معظم انقلاب
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز:
موضوع: در خصوص #تبیین و #روش_حل و منابع مطالبات رهبر معظم انقلاب مدظله العالی
۱. کار مبنایی قرآنی ۲. کار اجتهادی ۳. منظومه سازی ۴. طراحی دستگاه فلسفی و چگونگی امتداد آن در حیات اجتماعی
کار مبنایی و با متد علمی:
در پژوهشهای قرآنی توجه به کارهای علمىِ مبنایی و اصولی خیلی لازم است. بعد هم کیفیت استفادهی از قرآن؛ این شیوهای که علمای دین ما، فقهای ما در استفادهی از آیات و روایات دارند، یک شیوهی تجربه شده است، یک متد علمىِ پخته شده و رسیده و کاملاً آزموده شده است؛ اینها را باید فرا گرفت.۱۳۸۸/۰۷/۲۸
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8259
علم قرآن:
میبایست علم قرآن، شناسایی قرآن، فهم قرآن و انس با قرآن به عنوان یک علم و یک رشته در حوزهها وجود داشته باشد. چهقدر مفاهیم اسلامی در قرآن هست که اگر ما بخواهیم در فقه بحث کنیم، به فکر آنها نمیافتیم. این انزوای قرآن، برای ما خیلی مشکلات درست کرده است و بعد از این هم خواهد کرد و به ما تنگنظری خواهد داد.۱۳۷۰/۰۶/۳۱
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2491
نگاه اجتهادی در علوم انسانی؟!
نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصههای گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانههای مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بینالملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدنسازی است.۱۳۹۲/۰۲/۹
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22405
ما باید برویم به سمت منظومهسازی؟!
امروز ما کمبود داریم، ما خلأهای زیادی داریم، شکافهای زیادی وجود دارد؛ و ضمن اینکه منابع داریم، منظومهی فکری نداریم. ما باید برویم به سمت منظومهسازی؛ یعنی قطعات مختلف این پازل را در جای خود بنشانیم، یک ترسیم کامل درست کنیم؛ به این احتیاج داریم. این هم کار یک ذره، دو ذره نیست؛ کار یک جلسه، دو جلسه نیست؛ کارِ جمعی است و تسلط لازم دارد؛ هم تسلط به #منابع_اسلامی، هم تسلط به #منابع_غربی.۱۳۹۱/۰۸/۲۳
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21471
ما باید منظومهسازی کنیم؟!
برای آراء ملاصدرا منظومهسازی نشده. در خود فلسفهی ملاصدرا، در بخشهای مختلف میتواند یک منظومهسازیهایی بشود. عین همین قضیه، در مورد فلسفهی اشراق است؛ عین همین قضیه، در مورد فلسفهی مشّاء است. ما باید منظومهسازی کنیم.۱۳۹۱/۱۱/۲۳
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898
یک دستگاه فلسفی درست کنید؟!
نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد.
از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همهی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است.۱۳۸۲/۰۸/۲۹
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8616
تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همینطور است. ما در رجوع به قرآن و روایات و در رجوع به متفکرین، با نظر به مسائل خود رجوع نکردیم تا از آن متون، اندیشهی امروزین حضور در این جهان را بیابیم، چه با تدبّر در قرآن در عین نظر به مسائلمان، و چه در توجه به فلسفه و سیری که از فارابی تا جناب صدرا به ظهور آمد. هنوز گمان میکنیم قرآن و روایات را در حدّ آموختن و اطلاعیافتن باید متوقف کنیم و این غیر از بهرهبردن جهت حضور در جهانی است که در آن بهسر میبریم و دغدغههای رهبر معظم انقلاب از این جنس است. موفق باشید
-
شهید آوینی مظهرِ تفصیلیِ نگاه امام و رهبری
سلام علیکم: استاد با یکی از اساتید که درباره غرب شناسی صحبت کردم این نکات رو فرمودند و میخواهم نظر شما راهم بپرسم:
آوینی فاز فکری ش رو از سید احمد فردید؛ فیلسوف شفاهی تاثیر گرفته. فردید هم معروف به غرب ستیزی هست ولی در حقیقت هم فردید و هم مددپور غرب زده اند خودشان. آوینی تعدیل شده است چون با افکار امام آشنا شده. البته هنوز اشکالات فردید درش هست. آقای میرباقری به تبع فرهنگستان و مرحوم سید منیر یه فاز خیلی متفاوتی دارند. غرب ستیز هستن ولی غرب رو به درستی درک نکرده اند. ولی خیلی خیلی از فردید و امثالش عقب هستند. در حقیقت همان اخباری گری است فکرشان، که الان نمودش شده تضاد ۱۰۰٪ ای با غرب. حتی جوری که دنبال ریاضی فیزیک اسلامی اند. برای درک تفاوت نگاه ها چاره ای نیست جز خواندن همه شان. البته بعضی شان متن مکتوب ندارند مثل فرهنگستان. امام و آقا دیدگاه متفاوتی با این حضرات دارند.
نگاه امام و آقا و امام موسی صدر نگاه معتدلیه.باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضرت امام و مقام معظم رهبری، سخن درستی فرمودهاند. ولی فکر میکنم میتوان شهید آوینی را مظهرِ تفصیلیِ نگاه امام و رهبری دانست. دکتر فردید و دکتر مددپور را غربشناسی میدانم که از جهاتی سخن آن استاد در موردشان درست است. برعکس آقای دکتر داوری که غربشناس است و جایگاهی برای فیلسوفان غربی در این جهان قائلاند که نمیتوان نادیده گرفت. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: استاد خود اگاهی امام نسبت به غرب رو در چه منابعی می توان یافت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربهی سالهای سال که امام با مرحوم مدرس و مرحوم آیت الله کاشانی در رابطه با نقش غرب در این کشور داشتهاند، مگر تجربهی کمی است؟! عرایضی در جزوهی «ریشههای انقلاب» و در کتاب «سلوک...» در این رابطه شده است. موفق باشید
-
شهید ادواردو آنیلی(مهدی)، و اوج ایمان
سلام علیکم
ان شاء الله سلامت و نوید باشید:
بمناسبت سالگرد شهادت شهید عزیز، مستند شهید ادواردو (مهدی) آنیلی از شبکه افق پخش میشد و درباره حوادث زندگانی این شهید بود. درباره شهید آنیلی مطالعات و پیگیری هایی داشتم ولی هرگاه بیشتر درباره زندگانیش تدبر میکنم، جدا حالت و وضعیت عجیبی پیدا میکنم. چگونه انسانی این چنین وضعیتی در عصر عسرت عقل و ادبار قلوب و زنگار فطرت، انسانی از دل فرهنگی که بدنبال رفاه و اخلاق مادی و نادیده گرفتن افق قدسی و ولایت الهیه و مجاهده در برابر استکبارست، داشته و میتوانسته خودش را به عناوین و اسامی و ثروت های خانوادگی اش مشغول کند و در دل نیهیلیسم مدرن سیر کند، چنین انقلابی درونی میابد و چنان میشود که بدون اتصال به اهل بیت و حمایت از انقلاب اسلامی نمیتواند زندگی کند و در عالم حاضر باشد و باید در برابر صهیونیسم جهانی بایستد و چنان مسیر سلوکی را یک شبه طی کند که انسان وقتی نامش و داستان حیاتش را میشنود، احساس کند در برابر چه عظمتی و چه سالک منوری به انوار الهی قرار گرفته. گویی جدا ضعف وجودیش را با به صحنه آوردن کمال خلافت اللهی و حضور در جبهه توحید جبران کرده و تجلی تمام آن رسیدن شده است که خداوند در وصف شان فرموده: «و کاین من نبی قاتل معه ربوی کثیر»
این ابعاد متعالی یک شخصیت که در اوج هجمه ها گوهر ناب فطرتش را حراست میکند و گویی جز با اتصال به اهل بیت نمیتواند زندگی کند و دیگر بی نظر به تشیع، حیات در نظرش معنایی ندارد، واقعا عجیب است. البته گویی سر ظهور این انسانها را امام شهدا فرمود وقتی که خرمشهر آزاد شد فرمود فتح الفتوح اصلی، این قلب هایی است که به یقظه رسیده و سراسر اتصال به حضرت حق و شنوای نوای غیبی است. و ادواردو آنیلی هم قطعا یکی از فتوحات انقلاب و حضرت امام و این انقلاب طلیعه دار طلوع حق است چنانکه آیت الله شاه آبادی به امام فرمود چهارمین مرحله سلوک تو، انقلاب است پس خودت را آماده کن. به نظرم میشود گفت این انقلاب خود سیر و سلوک و یقظه قلبی امام امت بوده پس مردم و یارانش هم به سلوک و یقظه خواهند رسید و عهدی جمعی حول عهد قدسی و ولایت الهیه خواهند بست که مظهرش این شهید میشود.
جالب است آخر آن مستند، تهیه کننده گفت شاید گروه مستندساز ما تنها کسانی بوده اند که بر سر مزار شهید آنیلی فاتحه خوانده اند و غربت مقبره اش را درک کرده اند. اما باید گفت حیات و سبک حضور این شهید در عالم تازه دارد جان میگیرد و دور نیست ان شاء الله آن روز که وعده تحول انفسی انسانها محقق شود چنانکه نهضت اسلامی به رهبری یکی از عباد صالح خدا نشانه آنست.باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً شهید ادواردو آنیلی حجت روشنی است برای آنهایی که بخواهند از ظلمات دوران به اوج ایمان برسند. آری! اوج ایمان. زیرا اگر کسی طالب اوج ایمان نباشد در اسلامیتاش به کمتر از اهلالبیت قانع میشود و تا کسی طالب اوج ایمان نباشد نمیتواند از جذبات مدرنیته عبور کند و امروز، این مسیر، مسیر حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است. اگر کسی طالب اوج ایمان باشد، امید است جهت عهدی زلال با اوجِ ایمان، توفیق زیارت مزار آن شهید عزیز نصیبش شود. برای شادی روح و اتحاد روحانی با روح بزرگوار آن شهید، فاتحهای بخوانید. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام نظر شما در مورد این نوشته چیست؟
میلاددخانچی در اینستاگرامش نوشته که دوگانه علوم اسلامی والحادی انحرافی است! و جالب است که در نوشته خود به آوینی و هیدگر هم استناد کرده است!
شکی نیست همه علوم شرقی و غربی جلوه ای از اسماء الهی اند اما بعضی اسماء مظهر قهر الهی اند و بعضی الحاد در اسماء می کنند و مانند فرزند ناخلف پدر خود را انکار می کنند. تلاش برای اسلامی کردن علوم به این معنا که حجاب علوم الحادی را خرق کنند اتلاف وقت یا غیرممکن نیست.
این سخن دخانچی شبیه نظریه آن عالم بزرگوار است که هر علم را دینی می داند چون موضوعهمهعلوم را خلقت و فعل خدا می داند ولی بعضی علوم گرچه خود مخلوق اند اما به جای خلقت سخن از طبیعت می گویند و خالق را به حجاب می برند. کاری به سخنان تبلیغاتی و تصورات سطحی ندارم. تلاش برای خرق حجاب «خلقت دانستن طبیعت»، همان تلاش برای تحول در علوم انسانی است.دخانچی به زبان هایدگری می گوید هر انسانی یک دازاین است ولی نمی گوید دازاین مقابل سوژه است دازاین افتاده در جهان است و سوژه افتاده بر جهان. او دوگانه علم غربی اسلامی را انحرافی می داند چون تقابل دازاین و سوژه را درکنکرده است.باسمه تعالی: سلام علیکم: سال گذشته در مسیر کربلا با بنده هم در رابطه با اسماء الهی صحبت کردند. شاید بتوان سخن ایشان را اینطور فهمید که شیطان هم مظهر اسم مظلّ الهی میباشد هرچند که تعیّن آن اسم که شیطان است، حجاب حق است ولی خود آن اسم یعنی اسم «مظلّ» مظهر جلال حق میباشد و به یک معنا ما را به جلال حق نزدیک میکند. موفق باشید