-
برکات ایمان و نماز و زکات و روزه در منظر حضرت زهرا (سلام الله علیها)
سلام خدمت استاد گرامی: طاعات و عبادات قبول درگاه الهی. خداوند خیر و عمر با برکت به شما عنایت فرمایند.
استاد سوالی در مورد بندهای خطبه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) که در کتاب بصیرت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بحث شده پیش آمده است.
در بند 90 تا 93
چرا حضرت برای ایمان، تطهیر؛ برای نماز، تنزیه؛ برای زکات، تزکیه؛ و برای روزه، تثبیت؛ به کار برده اند‼️ تفاوت این افعال چیست، مخصوصا تطهير و تنزیه؟ تشکر از زحمات فراوان شما.
التماس دعا داریم.باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن خطبه اینطور میفرمایند: «فَجَعَلَ اللهُ الايمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ» پس خداوند ايمان را براي تطهير شما از شرك قرار داد. «وَ الصَّلوةَ تَنْزيهاً لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ» و نماز را براي پاك كردن شما از كبر مقرر فرمود. «وَ الزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِي الرِّزْقِ» و خداوند زكات را براي پاك كردن جان و رشد و نمو رزقتان قرار داد. «وَ الصِّيامَ تَثْبيتاً لِلْاِخْلاصِ» و روزه را تشريع فرمود جهت تثبيت و محكم نمودن اخلاص.
آری! مگر جز این است که انسان از طریق ایمان نسبت به شرک و آلودگیهای آن، روح و جان خود را پاک میکند؟ همچنانکه با نماز و اظهار عبودیت از تکبّر و استکبار در مقابل حکم خدا، نجات مییابد و با زکات، نفس خود را از بخل پاک میکند و زمینهی رشد رزق او در نظام عالَم بهتر فراهم میشود و با روزهداری نسبت خود را با خدا طوری میکند که حجابهای او برطرف شود و او بماند و خدا؛ و این یعنی اخلاص. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت استاد محترم: سوالم این است آیا زمان اثر تکوینی متفاوت دارد، مثلا درست است بگوییم اثر تکوینی ماه رمضان گشوده شدن درهای ملکوت است؟ آیا مثلا روز عید غدیر همیشه اون روز اثرات تکوینی خود را دارد؟ این موضوع را در مورد ماه صفر چگونه بگوییم؟
سوال دوم: بعضی عرفان حلقه ای هایی که در گروه های خانوادگی هستند، و به شغل شبهه پردازی مشغولند حتی زیارت قبور در شب جمعه را برای جوانان زیر سوال برده اند چه پاسخ جامعی برای این موضوع هست.
و سوال سوم: در مورد بریدن سر گوسفند برای صدقه. چه پاسخی دهیم که می گویند چرا برای خودمان حیوانات را اذیت کنیم؟باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با ظرفیت زمانها و مکانها در مباحث «روزه» عرایضی شده است. ۲. دلیل آنها در مقابل نفی سعهی شب جمعه چیست؟ آری! زیارت قبور در شب برای کسی که ممکن است گرفتار توهم شود، صحیح نیست. ۳. خود حیوان از نظر تکوینی دوست دارد که به ثمر برسد و به گفتهی جناب صدرالمتألّهین، استفادهی او توسط انسانها شأن حیوانیِ او را در حدّ حیات انسانی قرار میدهد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: همانطور که حضرتعالی تاکید می فرمایید تقوا همه هستی ما می باشد. راه های کسب تقوا را در کدام مباحث میتوانیم پیگیری کنیم؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ماه رمضان؛ دریچهی رؤیت» بحث تقوا و ورع به میان آمده است. عمده رویکرد ما به دستورات شریعت الهی است برای گشوده شدن راههای قدسی در مقابلمان. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام و عرض ارادت: متاسفانه ذی الحجه را نتوانستم چهله ای داشته باشم
۱. مناسب است چهله ای از ابتدای محرم شروع شود؟
۲. طبق دستورات بعضی بزرگان چهله زیارت عاشورا را از روز عاشورا شروع میکردند، آیا بنظر حضرتعالی از روز عاشورا شروع بشود بهتر است، یا میتوانم از ابتدای چهله ام شروع کنم یعنی اول محرم؟
۳. طبق برنامه ای که دارم هر چهله را بر روی یک گناه یا رذیله میگیرم، یعنی تمام تمرکز و تمام همتم آن گناه یا رذیله میشود تا رفعش کنم، و وقتی رفع نشد چهله بعدی هم روی همان میمانم، این روش بنظرتان مشکلی ندارد؟ التماس دعای حضرت استاد را داریم.باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه چلهگرفتن باید همراه با روزهداری باشد و در هوای گرم، نتیجه به طور کامل حاصل نمیشود؛ زمان آن را تغییر دهید. موفق باشید
-
مطمئناً این انسان، دیگر انسانی نیست که به خود بنازد
سلام استاد: خدا قوت.
حدیثی از حضرت زهرا سلام الله علیه است به این مضمون که نماز تکبر را از بین میبرد و روزه اخلاص رو تقویت میکند. و چند ارتباط این شکلی. میخواستم بفهمم نحوه ارتباط این نسبتها چجوریه؟ یعنی چطور نماز من تکبرم رو از بین میبره و چطور روزه اخلاصم رو تقویت میکنه؟
خیلی وقته که به این موضوع فکر میکنم که چطوری این نسبت برقرار میشه. از طرفی احساس میکنم با نماز خوندنم و روزه گرفتنم به این چیزهایی که حضرت زهرا سلاماللهعلیه میفرمایند نمیرسم. یعنی تکبرم را میبینم و نماز به امید از بین رفتنش میخونم و نتیجه نمیگیرم و باز هم حس میکنم بدتر شده. روزه هم همین طور. برای انجام این اعمال و رسیدن به نتایجش باید مرتب عمل کنیم و مرتب خودمون رو بازخوانی کنیم. یا نیاز به فهمی است که بدون آن نتایجی این چنین حاصل نمیشود. متن حدیث:
قالَتْ علیها السلام:
جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ، وَالزَّكاةَ تَزْكِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ
خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرك و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاكى از هر نوع تكّبر، مقرّر نمود. و زكات (و خمس) را براى تزكیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست. و حجّ را براى استحكام اساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.
ریاحین الشّریعة : ج ۱، ص ۳۱۲
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت فوقالعاده ارزشمندی است. حقیقتاً وقتی انسان در نماز خوددر مقابل حضرت ربّ العالمین جهت تجلیّات انوار متعالیش خود را عرضه کند و تنها «قبول» باشد، مطمئناً این انسان، دیگر انسانی نیست که به خود بنازد و وقتی انسان با روزهداری به جای میل خود، حکم حضرت محبوب را میپذیرد دیگر خودی ندارد که در میان آورد و اخلاص یعنی تمام وجود را برای حضرت حق قرار دهیم. آری! بالاخره صبر بر طاعت إنشاءاللّه کار را به اینجا میرساند. موفق باشید
-
قصهی ما قصهی آن گوسفند لاغری است که آخرهای گَله، لنگان لنگان در حرکت است
سلام:
از آنجایی که آدمی را به یک تقصیر از بهشت بیرون میکنند، اگر بلافاصله بعد از اتمام ماه رمضان انسان عمدا مرتکب گناهی شود، آیا هر آنچه در ماه رمضان بدست آوردیم از دست داده ایم؟ یا میتوان انتظار داشت به گونه ای خداوند برکاتی که در آن ماه داده نگیرد؟باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به حضور فوقالعادهی آنهایی است که آن بالا بالاها هستند و لذا در کوچکترین لغزش ندا سر میدهند: «ظلمت نفسی». قصهی ما قصهی آن گوسفند لاغری است که آخرهای گَله، لنگان لنگان در حرکت است و اگر هم به این طرف و آن طرف میرود، چوپان او را در بر میگیرد تا از نفس نیفتد و به پیامبر خود میفرماید به این بیچاره ها بگو: « قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (ای رسول رحمت) بدان بندگانم که (به عصیان) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت (نامنتهای) خدا نا امید مباشید، البته خدا همه گناهان را (چون توبه کنید) خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است. در این رابطه عرایضی در جلسهی سوم «با دعا در آغوش خدا» شده است. موفق باشید
-
خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
سلام استاد: حس و حالم مثل کسایه که دارن عزیزشون رو از دست میدن دارم دلتنگ خدا میشم انگار که دارم بی خدا میشم نمی دونم شاید ماه مبارک داره باهامون بازی میکنه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: غمی است که مسلّم هرکس نسبتی با ماه رمضان پیدا کرده باشد، سراغش میآید و همچنان که حضرت سجاد «علیهالسلام» در وداع ماه رمضان میفرمایند وداع با دوستی است که هرگز از بودنش خسته نشدیم.[1] آری! افقهایی از حقیقت، انسان را در ماه رمضان فرا میگیرد که با هیچ کتاب و با هیچ عبادتی محقق نمیشود. اولین قدم، درک آن احوالی است که پیش آمده است و عملاً تکوین انسان را تغییر داده است و انسان میتواند با «بودنی» دیگر وارد ماه مبارک شوال شود، «بودنی» به وسعت حضور در عالمی که فقط خدا در صحنه است و همهچیز در آغوش اوست و باید با عبادات و تقوایی که وعدهی الهی بود، به روزهداران در ماه رمضان و او حقیقتاً به وعدهی خود وفا کرد، آری! با آن تقوا در عالم حاضر شد. تقوایی که خداوند در وصف آن فرمود: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً» (طلاق/۵) هر آنکس بدان پایبند بود، خداوند سیئات را که موانع ارتباط با حضرت محبوب بود، رفع مینماید و پاداش او که اُنس با خداوند است را بزرگ میدارد.
حقیقتاً رفیقی در حال رفتن است که نه او را درست شناختیم و نه فهمیدهایم چه عطاهای بزرگی در بستر آن ماه مبارک به ما شد. اینجاست که غم انسان دو برابر میشود، غم از دستدادن رفیقی آنچنان محبوب، و غم غفلت از عطایی آنچنان بزرگ. یک راه بیشتر در مقابل ما برای حضور در بودنی آنچنان گسترده نمانده است و آن تقوای الهی است و پاسداشت خود در حریمی که حضرت حق ما را در آن میهمانی کرد و میهمانیاش را ادامه داد تا در سنت «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» به همان اندازه که هویت خود را متعلّق به حضرت حق مییابیم، هماکنون حضور خود در ابدیت را نیز احساس کنیم و این است عطایی که ذیل تقوای ماه رمضان می توان در جستجوی آن بود، وقتی همواره بر آن تقوا پایدار باشیم. و در خطاب به آن رفیقِ شفیق خواهیم گفت:
کردی تو چون عزم سفر، ما را نمودی خون جگر
ای همدم شام و سحر ماه مبارک الوداع
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت
خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
موفق باشید
[1] - امام سجاد «علیهالسلام» در دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه می فرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ الله الْأَکْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ الْأَعْظَمَ»؛خداحافظ ای ماه بزرگ خدا و عید بزرگ اولیای خدا! «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ»؛ خداحافظ ای بزرگ ترین همراه از میان زمان ها و اوقات؛ و بهترین ماه ها در ایّام و ساعات. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ»؛ خداحافظ ای ماهی که آرزوهایمان در تو نزدیک شد؛
-
بدون عنوان
با سلام: در دعاهای ده شب آخر ماه رمضان این خواسته به چشم می خورد «... ان تجعل اسمی فی هذه الیلة فی السعداء و روحی مع الشهداء...» اگر امکان دارد این فراز از دعا را کمی به تفصیل درآورید. استاد عزیز در این واپسین روزهای ماه رمضان برایمان دعا بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقاضایی است که انسان از حضرت حق بخواهد در این روزهای آخر نام او را در زمرهی سعادتمندان قرار دهد و روح او همراه با شهدا از تنگناهای زندگی دنیا آزاد شود. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت استاد محترم: معمولا می گویند مواقعی که قلب اقبال داره مستحبات بخوانید و زمانی که قلب ادبار دارد به واجبات اکتفا کنید. اگر چله نماز قضا برداریم یا چله نماز نافله و وسط راه کسالت پیدا کردیم، ادامه دهیم؟ و سوال دوم، اگر این کسالت در اواخر ماه رمضان اتفاق افتاد همان مطلب است که فرمودید حفظ قلب نکردید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت باید چندان در تصمیمی که گرفتهاید متوقف نباشید. به هر حال همان ارادهی اولیه برای به نتیجه رسیدن نهایی کمک میکند هر چند که در میانهی راه ضعفهایی پیش آید. تا آنجا که ممکن است نباید متوقف شد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام علیکم و رحمة الله: چگونه باید خودمون رو از قبل برای بهره بردن لازم از لیلة القدر آماده کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این رابطه به بحث «معنای شب قدر» که در کانال مطالب ویژه است، رجوع فرمایید. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام و آرزوی قبولی طاعات. استاد این جمله چقدر درست است؟ : «شما در شب قدر خودتون مقدرات را معین کرده و به امضای حضرت علیه السلام میرسونید.» نقش دعاهای ما در شب قدر از جهت قضا و قدر الهی چگونه است؟ ممنونم و التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید حرف خوبی باشد. میتوانید برای فهم بهتر موضوع، به بحثِ «معنای درک شب قدر» که در کانال مطالب ویژه هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
-
اخیراً بحثی تحت عنوان «معنای درک شب قدر» شده است
سلام علیکم:
با توجه به روایت حضرت صادق (ع) در این باب که باطن شب قدر، حضرت صدیقه طاهره است و منظور از لیله همان وجود مقدس این بانوی بزرگوار است، این مطلب چه جایگاهی دارد که بیان میشود به این علت مقام حضرت زهرا مقام لیله القدری و نام ایشان فاطمه است که مردم از معرفت ایشان بریده اند کما اینکه در باب لیله القدر هم داریم «و ما ادراک ما لیله القدر»؟باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا«سلاماللّهعلیها» شده و اخیراً بحثی تحت عنوان «معنای درک شب قدر» شده است که رفقا بنا دارند در اسرع وقت در معرض دید کاربران قرار دهند. إنشاءاللّه بحث اخیر، جهت بازکردن باب تفکر در رابطه با «لیلة القدر» کمکی خواهد کرد. موفق باشید
-
بهار قرآن یعنی وجهِ متعالی و نورانی آن در ماه رمضان برای انسان به ظهور میآید
سلام علیکم: این حدیث را خوب متوجه نمی شوم لطفا برایم توضیح دهید «لكل شي ربيع و ربيع القران رمضان»
باسمه تعالی: سلام علیکم: میفرمایند: هر چیزی صورتی متعالی و جلوهای نورانی دارد که آن، بهارِ آن چیز است مثل بهار جوانی و بهار کشت و کار. و بهار قرآن یعنی وجهِ متعالی و نورانی آن در ماه رمضان برای انسان به ظهور میآید. موفق باشید
-
شب قدر و دلگرمشدن به وعدهی انبیای الهی
سلام علیکم: استاد عزیز، امیدوارم ان شاء الله توفیق شود در این لیالی عظیم، دعاگوی حضرتعالی که بسیار از آشنایی با شما خوشحال هستم و توفیق بزرگی برای خودم میدانم که توفیق شد از محضرتون بهره ببرم و با اندیشه متعالی اسلامی آشنا شوم. استاد بزرگوار، این شبها اینجانب رو هم در کنار تمام عزیزان دعا بفرمایید که ان شاء الله با بصیرت و عشق، در مسیر انقلاب و ارادت به حضرت بقیه الله قرار بگیرم و شک و شبهه و ریایی برای بودن در این مسیر نداشته باشم. شاید برای اعتقاد و دوست داشتن انقلاب، مورد ناراحتی و چالش شده ام و شاید حتی لرزه بر دلم می افتاد که نکند اعتقاد داشتن به انقلاب و پافشاری بر انقلابی بودن، به نحوی عبث و غلط و معیوب است و این ظرفیت در انقلاب نیست. ولی گویی تمام وجودم در این مسیر است و میخواهم از همین نوجوانی آنچنان باشم که اگر روزی رفتم و نبودم، مانند بزرگانی مثل شهید آوینی و شهید مطهری بشوم که وجودشان برای انقلاب موجب قوت و دلگرمی ولی فقیه بود و امام و آقا وقتی این عزیزان شهید شدند، فرمودند فقدان شان سخت است و مانند یک بازوی محکم برای انقلاب بودند. امیدوارم چنین باشم و خودم با اطمینان و توکل بتوانم جلو بروم و اعمالم من را وارد عالمی کند که عالم انس با حضرت ولیعصر و عالم ظهور اسماء الهی است و عالم عبور از مدرنیته و انسان غریب با عالم قدس بسمت تمدن نوین اسلامی که امانت بزرگ انبیا و اولیا است. ان شاء الله به مدد الهی و نظر لطف امیرالمومنین سلامت باشید و من را هم دعا بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم و خواهم بود. بحمداللّه در شبهای قدر سفرهای گشوده برای دلگرمشدن به آن چیزی که انبیاء و اولیاء وعده دادهاند. تجربهای است از آنچه تنها از آن خبری داشتیم. موفق باشید
-
ما و شبهای قدر و جهانی گشوده
سلام استاد: در شبهای قدر چه اعمالی رو انجام می دهید؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکردی است که باید نسبت به شبهای قدر داشته باشیم، از آن جهت که: «درهای گلستان برایت گشودهاند / در خارزار چند روی ای برهنه پا». مگر نفرمودهاند آنچنان عالَم در مقابل شما گشوده میشود که فرشتگان الهی که هرکدام حاملِ نوری از انوار الهی هستند؛ به سوی شما میآیند. و از همه مهمتر «روح» به سوی شما نازل میشود که حامل همهی انوار الهی به صورت جامع میباشد. حال در این شرایط، جز آن است که باید به هر بهانهای چه با نماز و چه با دعا و مناجات، «جان» را در معرض چنین الطاف و انواری قرار داد؟! تعجب آن است که عدهای به جای اینکه به سوی دریایی از انوار الهی که در مقابلشان گشوده شده است، قدم بگذارند؛ همچنان در آبگیرِ مشکلات خود متوقفاند که چه کنند. در حالیکه به ما گفتهاند در این شبها: «سوی دریا عزم کن زین آبگیر / بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». کافی است «بودنِ» خود را در معرض الطاف الهی قرار دهیم و اتصالی که در ذات و تکوینِ خود داریم را در انتخاب و شخصیت خود به میان آوریم. در آن صورت إنشاءاللّه مییابید که به حضور خدا در عالَم در همهی عالَم و با همهی مخلوقات مأنوس و آشنا هستید، إنشاءاللّه. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت استاد محترم: اوایل ماه رمضان حال و هوای خوبی دارم و محبت الهی را حس می کنم ولی بعد از ده روز این حال محبت نیست و توجهم روی روح و وحدت وجود. حقیقت من چیست؟ و این شکل موضوعات می رود. نمی دانم این بد است که حالت محبت اولیه ادامه پیدا نمی کند؟ انگار می خواهم توجهم را روی بزرگی و عظمت خداوند ببرم و در آن زمینه تفکر کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شروع ماه رمضان، فضا را میگشایند تا ما وارد شویم و بعداً میخواهند خودمان آن را ادامه دهیم و ورود به موضوعات معرفتی، از برکاتِ این ماه است. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد جان: ببخشید تو ماه مبارک که شیطان در غل و زنجیره ولی چرا من هنوز سرشار از وسوسه و القا هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «روزه؛ دریچهای به عالَم معنا» بزنید، مفید خواهد بود. موفق باشید
-
بدون عنوان
بسم الله الرحمن الرحيم
استاد سلام بر شما: لطفا بفرمایید برای درک شبهای قدر از هم اکنون چگونه تدارک ببینیم؟ از همدلی و راهنمایی هایتان سپاسگزارم. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم نکات روی بنرِ سایت در رابطه با شبهای قدر، تذکراتی که إنشاءاللّه مفید خواهد بود، هست. موفق باشید
-
ماه رمضان ماه رجوع به اصل خلیفه اللهی و وجود خود
سلام علیکم: در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا فرمودید که طلب ما اگر از روزه متخلق شدن به اخلاق الهی و تجلی صفت غنی در حد ظرف وجودی مان باشد، به افق متعالی نظر کرده ایم. میتوان در یک نگاه کلان با توجه به اعمال وارده در ماه مبارک گفت، ماه رمضان ماه این است که انسان به اصل خلیفه اللهی و وجود خود و اینکه محل ظهور و تجلی جامع اسماء الهی هستند، نظر کنند و روابط و مفاهیم عالم را که رب العالمین از طریق اسماء و سنن خودش به صحنه آورده، دریافت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و با این رویکرد، بحث «ماه رمضان، ماهِ اُنس با خدا» در ویرایش جدید را خدمتتان ارسال میکنم. البته تا شمارهی ۱۲ آن طیّ دو جلسه بحث شده که إنشاءاللّه در روزهای اخیر بر روی سایت و بر روی کانال مطالب ویژه به آدرس https://eitaa.com/hasannazari110 قرار میگیرد. موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ماه رمضان؛ ماه اُنس با خداوند
با شروع ماه مبارک رمضان، افقی در مقابل انسان گشوده میشود تا امیدوارانه به انتظار گشایش «عشق» و «اُنس» با حضرت محبوب به استقبال آن ماه عزیز برویم، به امید حضور در میهمانی خدا و نوشیدن ميِّ محبت از جام ساقیِ ازلی که «آشنایی نه غریب است که جانسوز من است.»
1- آمادگی برای شنیدن ندای بیصدایِ حقیقت
ماه میهمانی خدا برای حضور در جهانی که خور و خواب حیوانی فرا افکنده میشوند و لقمههای وصل رخ مینمایانند و جان روزهدار مستعد شنوای ندایِ بیصدایی میشود که حقیقت را در میدان دیدِ جان خود متذکر میگردد.
2- مناجاتهایی برای حاضرشدن در جهان پیشِ رو: ماه رمضان، ماه زندگی با دعا است برای اُنس با حضرت محبوب. بعد از تجربهای که در 30 سالهی اخیر یعنی بعد از جریان دفاع مقدس داشتیم که تا حدّی از آن نوع مناجاتها فاصله گرفتیم، مناجاتهایی که وسیلهای بود برای حاضرشدن در جهانِ پیش رو، جهانی که با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده بود و صدام و صدامیان قصد داشتند مانع بهظهورآمدن آن شوند؛ دوباره جهانی برای رجوع به دعا به همان شکل در مقابلمان گشوده شده است تا در جهانی حاضر شویم که جهان عبور از استکبار است.
3- دعا، عامل به ثمررسیدن فعالیتهای دیگرِ انسانی : در دوران دفاع مقدس بهخوبی نقش و تأثیر دعا را در جبههها تجربه کردیم و یافتیم که چگونه دعا در کنار فعالیتهای نظامی، نقشآفرین است، به طوری که اگر در کنار تلاشهای نظامی، آن دعاها و مناجاتها نبود، هرگز به آن موفقیتها نمیرسیدیم.
4- معصومانهترین توبه : هیچ وقت صدام حسینها و ترامپها اهل انابه و توبه نیستند ولی امام خمینیها به تأسّی از امامان معصوم«علیهمالسلام» اهل توبه و انابه میباشند، پس این توبهها و انابهها، توبه و پشتِ سرگذاشتن آن نوع گناهانی نیست که آن افراد مرتکب میشوند، بلکه رویآوردن به جهانی است که روحهای بزرگ متوجه آن شدهاند. این نوع انابه، معصومانهترین کار است و هرکس بیشتر به انسانهای معصوم نزدیک باشد بیشتر اهل انابه و توبه است، تا نشان دهند چه هستند و آنچه از آنها برایشان سرمایه میشود همین افقی است که انابههای آنها برایشان میگشاید، در عین سکونت بر خاک، در عین رفتنی زودهنگام و در زندگیِ ناتمام که البته هرگز تمام نمیشود.
5- دعا؛ آینهی به ظهورآوردنِ تقدیر تاریخی : بعد از دفاع مقدس گمان کردیم عقل و برنامهی خودمان برای ادارهی کشور کافی است و از نقشآفرینبودنِ دعا در کنار فعالیتهای اجتماعی و فرهنگیِ خود، برای حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، غفلت کردیم و از دعاها و نیایشهایی که در گوشه و کنار کشور صورت میگرفت معنایی مناسب این تاریخ بهدست نیاوردیم. در حالیکه دعا و نیایش به معنای خاص آن، باید یکی از ارکان اساسی این حضور تاریخی باشد. حضور در جهانی دیگر که نه جهان گذشتهی قبل از دنیای مدرن است و نه جهان باقیماندن در فرهنگ مدرنیته، جهانی است که خداوند برای ما مقدّر نموده و یکی از ارکان اساسی حضور در آن تقدیر، دعا است. وقتی با چنین رویکردی به متون مقدس خود رجوع نماییم دیگر آن متون مقدس، کلمات نیستند بلکه آینهاند، آینهی به ظهورآوردنِ تاریخی که باید در افق وجود خود با آن زندگی کرد و زمانشناسی را همچون اولیای الهی«علیهمالسلام» تجربه نمود.
6- دعا؛ عامل حضوری فعّال در عالم : با پدیدارشدن ویروس کرونا و زمینگیرشدنِ جهان مدرن و اندیشهی حسّگرایِ پوزیتیویسم، به خود آمدیم که باید ایمان تازهای را دنبال کنیم، ایمانی که با دعا و مناجات همراه است، دعایی همراه با سلوک عقلی و قلبی و نه صرفاً درک مفهومی از حقایق. آن نوع سلوک عقلی و قلبی که در عین معرفتزایی، به بنیادی نظر دارد که از یک طرف با منشأ «وجود» و از طرف دیگر با درون انسان رابطه دارد، و به انسان نشان میدهد چه اندازه میتواند در عالَم، حاضر باشد و به عالَمِ خود کیفیت ببخشد. حضوری که به جای دنبالکردنِ خود در برنامههای بیمحتوا و تهیِ غیر قابل دسترسِ دنیای مدرن و ادعاهای توسعه و سازندگی به روش مدرن، از طریق اُنس با خدا به سرنوشتی بس متعالی و معنابخش بیندیشد. اینجاست که انسان میتواند از درون و بیرون به ملکوت وصل شود و به این تجربه برسد که تجربهی ایمانی از طریق دعا، راه مهمی است که امکان ندارد در این دنیا بتوان از آن غفلت کرد و در زندگی به نتیجهی متعالی رسید. تمام آنچه در این تاریخ در طلب آن هستیم را با درک تاریخی خود در دعاهای ماه رمضان بهخصوص در «دعای ابوحمزه» و «دعای سحر» میتوانیم تجربه کنیم.
7- دعا؛ عالیترین مرحلهی سیر ایمان : این تجربهی مهمی است که انسان متوجه شود عالیترین مرحلهای که انسان باید در سیر ایمانی خود آرامآرام به آن برسد، دعا و مناجات با حضرت ربّ العالمین است، زیرا مقام دعا و مناجات بعد از ایمان، به همان معنایی است که گفت:
اوّل قدم آن است که او را یابی آخر قدم آن است که با او باشی
و دعا آن آخرین قدم است، زیرا وقتی قلبِ انسان متوجهی خداوند شد، بنا میگذارد تا با محبوب خود نجوا کند. سیرهی علمای ما در ابتدا، «تدبّر» در دعا و مناجات بوده است تا انسان بفهمد چه مطلبی را باید با خدا در میان بگذارد و تا دلدادگی با حضرت حق به درستی شکل بگیرد.
8- دعا؛ سرمایهای اصیل برای زندگی در امروز : در اوایل ظهور انقلاب اسلامی، فضای فرهنگی ملت در حال برگشت به همان روحیهی تدبّر و تفکر در دین بود، ولی دشمن با تهاجم فرهنگیاش- با توجه به پیشزمینههای غربگراییِ ما- با تمام نیرو به میدان آمد تا ما نتوانیم از فرهنگ اصیل خود استفاده کنیم و به نوعی گرفتار همان بستری شدیم که غرب در مقابل بشر گشوده است و ما نیز متوجهی راز پایداری خود که اُنس با خداوند است نشدیم و دشمن را جهت نفوذ خود، امیدوار کردیم. زیرا ارزشهای خود را نشناخته بودیم تا از آن پاسداری کنیم.
به یک معنا میتوان گفت مشکلات ما از زمان قاجار شروع شد که آنها شیفتگی به غرب را دامن زدند و در سلسلهی پهلوی آن شیفتگی و وابستگی به اوج خود رسید و نسبت به زندگی در زیر سایه معنویات نوعی گسست پدیدار شد و هنوز با آن گسست روبهرو هستیم و به همین جهت رویکردی شایسته نسبت به ادعیه و مناجات در ساختن نوعی از زندگی که لازمهی فرهنگ اسلامی ایرانی است، پیش نیامده است. بسیاری از سرمایههای الهی که سالهای سال موجب قوام جامعهی ما بود فراموش شد، در آن حدّ که در حال حاضر گمان میکنیم آن سرمایهها یعنی ادعیه و مناجاتها چیزهای مهمی نبودهاند تا به دنبال آنها باشیم.
9- وقتی در دعاخواندنها، دعایی نخواندهایم : قبلاً با درک ابعاد دعای کمیل میفهمیدیم به آن دعا نیاز داریم و با دعای کمیل آن نوع زندگی را شکل میدادیم و در پرتو آموزههای آن، همهی افراد جامعه، خود را مسئول یکدیگر و مسئول مسائل جامعه میدانستند.
ملاحظه کردهاید که در ابتدای دعای کمیل شروع میکنید خداوند را بر اساس اسماء و صفاتش مورد خطاب قرار میدهید و با نظر به آن اسماء، تقاضاهای خود را مطرح میکنید تا آنجایی که اظهار میدارید: «بِأَسْمائِكَ الَّتي مَلَأَتْ اَرْكانَ كُلِّ شَيْء» قسم به آن اسمایی که بنیاد وجودِ همهی اشیاء را پر کرده است. هزاران نکته معرفتی باید در اینجا حل شود تا إنشاءاللّه دعا در قلب انسان محقق گردد وگرنه بعد از دعا ممکن است احساس کنیم، گویا دعایی نخواندهایم تا احساس کنیم نهتنها نسبت به خود بلکه نسبت به عالم و آدم مسئول هستیم.
10- تفاوت انسانها و نقش دعا در قرآن : ائمه«علیهمالسلام» گاهی برای ما روایت میآورند و گاهی در رجوع به خداوند مناجات و دعاهایی دارند که به کمک ما میآیند تا چگونه به خدا رجوع کنیم و عالمی که باید در آن زندگی کنیم را بیابیم و کیفیت بودن خود را ارتقا ببخشیم، زیرا اولیای الهی بیش از آنکه به کمّیت عالم توجه داشته باشند، به کیفیت عالم نظر میکنند و زندگی خود را کیفیت میبخشند و اساساً تفاوت انسانها در همین امر است که چه اندازه به کیفیت بودن خود توجه دارند تا به کمّیتِ بودنِ خود.
11- چگونگیِ معرفتبخشی دعا : ائمه«علیهمالسلام» در روایات، عموماً معارفی را مطرح میکنند که در حد عقل مخاطبان آنهاست، اما در مناجاتها و ادعیه حقایقی را مطرح میکنند که بین خودشان و خداوند است و اساساً جنس آن معارف جنس خاصی است، مثل معرفتبخشی یک گل زیباست که آن معرفتبخشی، حالت حضوری دارد و نه حالت انتزاعی، زیرا در مناجاتها و ادعیه نوعی تماشگری با حضرت محبوب در مظاهری که با آنها به ظهور آمده در میان است. حقایق و معارفی که در مناجاتها مطرح است نهتنها در اوج است، بلکه به انسان عالم خاصی میدهد و ساحت وجودی انسان از آن طریق بسط مییابد تا در جهانی گستردهتر و گشودهتر از دنیا خود را بیابد.
12- بشر امروز و خودآگاهی نسبت به دعا : در مناجاتها، نجوایِ بین «عبد» با «معبود» در میان است و اسراری که بین امام معصوم و حضرت حق است به ظهور میآید و به همین جهت باید با رویکردی خاص به آنها نظر کرد تا موجب اصلاح اساسی انسان و جامعه شود. گمشدهی بشر امروز این نوع ادعیه و مناجات است و گویا بشر امروز در حال خودآگاهی نسبت به این امر میباشد.
13- قاعدهای در امیدواری انسان در دعا : قاعدهای را که باید به لطف الهی در قلبمان نگهداریم تا دعا و مناجات به خوبی در زندگیمان حضوری فعّال پیدا کند، این است که بدانیم خداوند کریم که ما را خلق کرده تا مظهر کمالات او شویم و او خود را در مخلوقاتش به تماشا بنشیند؛[1] خیلی زود از گناهان ما در میگذرد. نمونهی این نوع برخورد را در اولیای الهی مییابید، به عنوان مثال اگر کسی در حضور پیامبر خدا«صلّیاللّهعلیهوآله» به وجود مقدس آن حضرت یک نوع بیحرمتی بکند و بعد عذرخواهی نماید، حضرت بدون هیچ مقدمهای او را میبخشند، زیرا دوست دارند انسانها را خوب و صاحب کمال بنگرند. همان طور که اگر از امامان معصوم تقاضایی داشته باشیم به سرعت برآورده میکنند، زیرا آنها به دنبال تماشای ایثار هستند، به همان معنایی که خداوند جواد و بخشنده است.
این یک قاعده است که اولیای الهی خیلی زود هم عذر افراد را میپذیرفتند و هم تقاضای افراد را برآورده میکردند، و این در اُنس با خدا برایشان حاصل شده است. خداوند این نوع خصوصیات را که خودش در حدّ کامل دارد، به دوستانش هم منتقل میکند. وقتی این نکته برای ما روشن شد که خداوند این خصوصیات را بیشتر از آنکه اولیای الهی دارا هستند، در خود دارد، کلید خوبی برای روبهروشدن با دعا و مناجات بهدست میآوریم. بالاخره این را میتوانیم بفهمیم که خصوصیات خوب اولیای الهی که از تقصیر ما میگذرند و دارای سخاوت هستند، از طریق ارتباط با خدا برایشان پیش آمده و لذا حضرت حق که صاحب اصلی این صفات است، این صفات را بیشتر و به طور مطلق دارد، پس هم عذرخواهی ما را از گناهی که کردهایم، خیلی زود میپذیرد و هم تقاضاهای ما را بهخوبی برآورده مینماید. جناب مولوی با نظر به همین قاعده میگوید:
تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست
آری! وقتی متوجه شدیم «با کریمان کارها دشوار نیست» نحوهی دعا کردنهایمان در گسترهی دیگری واقع میشود و امیدواریِ فراوانی را در دعا به ما میبخشد.
14- در جستجوی قلب زنده: تا قلب شروع به بیداری نکند، دعا هم که بخوانیم برای بیشتر داشتن دنیاست، ولی وقتی در محضر حضرت حق اقرار کردیم: خدایا! قلبم مرده است؛[2] در آن صورت ورق بر میگردد و قلب، زنده میشود. «قلب زنده» خود را ماورای امور دنیایی جستجو میکند و هرگز به دنبال شهرت نمیتواند برود، حتی از آن نوع زندگی که همان «حبّ دنیا» است، متنفر میشود.
15- عوامل مرگ قلب : روایتی از حضرت سجاد«علیهالسلام» نقل شده است که ميفرمايند: «مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْيَا؛»(الکافی، ج2، ص130.) بالاترین عملها کسب معرفت خدا، و سپس کسب معرفت پیغمبر است؛ بعد از این دو هیچ عملی مثل بغض دنیا ارزشمند نیست. بغض دنیا را عمل بهشمار میآورد و میفرماید: بعد از کسب معرفت خدا و رسول خدا، دشمنی با دنیا بالاترین عمل است. فراموش نکنید که منظور از حبّ دنیا همان تعلقاتی است که انسان دارد که بهخاطر آنها دنیا را هدف قرار میدهد و آخرت و کمالات حقيقي را فدای آن میکند. طبعاً چنین چیزی اصل همهی گناهان خواهد بود و همهی سقوطها از اینجا ناشی میشود. از امام صادق«علیهالسلام» نیز نقل شده است: «مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسى وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ، جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَشَتَّتَ أَمْرَهُ»(الکافی، ج2، ص319.) اگر روزگار کسی به این صورت بگذرد که بیشتر توجهاش به امور دنیا باشد، خداوند فقر را چون تابلویی در مقابل او قرار میدهد و لذا دائماً خودش را در فقر میبیند و احساس غنا و بینیازی نمیکند، و اموراتش همواره پراکنده و بی سر و سامان است.
آری! وقتی دل بمیرد کار انسان به دوستیِ دنیا میکشد و عالمِ گشودهی معنویت از منظر او رخ بر میتابد تا بتواند در آن آرام گیرد.
16- حجاب أنانیت و علت مرگ قلب: گناه و پیرو آن، مردنِ قلب و محرومشدن از نظر به حقیقت، انواعی دارد. یکی از آن گناهان همان است که انسان به جای آنکه در منظر خود، حضرت حق را که ربّ العالمین است داشته باشد، خود را در منظرِ خود دارد. در اینصورت وجود خودش، حجابِ نظر به حق میشود و دیگر نمیتواند خدا را که در عالَم به ظهور آمده، محل اُنس خود قرار دهد و او را در منظر قلب خود بنگرد و به همین جهت انسان عاقل از خدا میخواهد آن قلب را که انسان با نظر به خودش میرانده است، با جلوهای که از رحمت خود میکند، آن انسان را از نظر به خودش منصرف نماید و قلبش را زنده گرداند.
17- شاخصههای قلب زنده : مطمئناً خداوند دوست دارد ما از او بخواهیم قلبمان را زنده کند، زیرا در آن صورت قلب انسان، محل جلوات انوار الهی میشود و خداوند در چنین قلبی خود را به تماشا مینشیند. به اندازهای که ما آماده باشیم تا خداوند قلب ما را زنده کند و آن قلب، محل جلوات انوار الهی شود، به همان اندازه از هر چیز جز خدا منصرف میگردد. این نوع زندهکردن قلب غیر از آن است که بفهمیم حرام خدا، حرام است. آری! این خوب است که انسان حریم الهی را در حرام و حلالها رعایت کند ولی این اولِ کار است. قلب زنده قلبی است که اولاً: اهل دوستداشتن باشد. ثانیاً: به جای دوستداشتنِ زیباییهای وَهمی، زیبای حقیقی را دوست داشته باشد و تنها خداست که محل همهی کمالات و زیباییهای حقیقی است.
18- قلب زنده، قلب بیکینه : قلبِ زنده، خدادوست است و به هر آینهای که محل ظهور محبوب اوست، نظر محبتآمیز دارد و لذا قلب زنده هیچوقت در درون خود نسبت به مؤمنین کینه ندارد و برای رسیدن به چنین محبتی از حضرت محبوب تقاضا میکند: «وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا»(حشر/10) هیچ کینه و کدورتی در قلب ما نسبت به مؤمنین قرار نده. تا همه جا با حضرت محبوب بهسر برد، به همان معنایی که مجنون حتی بر در و دیوار کوی لیلی جز لیلی را نمیدید. جناب عطار با توجه به این امر که قلبِ بیدارشده جز خدا را نمیخواهد و همه جا در جستجوی خداست و جز خدا را نمیبیند اینطور سروده است:
گشت مجنون هر زمان شوریده تر همچنان در کوی لیلی شد مگر
هرچه را در کوی لیلی دید او بوسه بر میداد و میبوسید او
گه در و دیوار در بر میگرفت گاه راه از پای تا سر میگرفت
نعره میزد در میان کویْ خوش خاک میافشاند از هر سوی خوش
روز دیگر آن یکی گفتش که دوش از چه کردی آنهمه بانگ و خروش
هیچ دیوار و دری نگذاشتی میگرفتی در بر و میداشتی
هیچ از در کار برنگشایدت هیچ ازدیوار در نگشایدت
کرد مجنون یاد سوگندی عظیم گفت تا در کوی او گشتم مقیم
من ندیدم در میان کوی او بر در و دیوار الاّ روی او
بوسه گر بر در زنم لیلی بود خاک اگر بر سر کنم لیلی بود
چون همه لیلی بود در کوی او کوی لیلی نبودم جز روی او
هر زمانی صد بصر میبایدت هر بصر را صد نظر میبایدت
تا بدان هر یک نگاهی میکنی صد تماشایِ الهی میکنی
دل که دارد این نظر اندک قدر می نیاساید زمانی از نظر
گر به جای یک نظر بودی هزار آن هزاران دیده بودی غرق کار
19- قلب مردهی انسان حسود : یکی از مراحل زنده بودن قلب، آزادشدن انسان از حسادتها است. قلبِ انسان حسود، قلبِ مرده است و وقتی انسان متوجهی پوچی و بیهودگی و ظلمات حسادت شد، از خداوند میخواهد با گشودن منظر گستردهی رحمتش در مقابل انسان، او را از جهنم حسادت آزاد کند و خداوند قلبمان را در آن راستا زنده میکند تا در ادامهی محبت به او زندگی را معنا کنیم و خود را در آغوش ربّالعالمین بیابیم.
در مناجاتهای «خمسه عشرة» پای مناجات در میان است. مناجات، یعنی نجواکردن، یعنی اُنسی که با نزدیکیِ تمام همراه است و نجواکردن با خدا به خودیِ خود مطلوبِ جان هر انسانی است، همانطور که هجران از حق، سخت برای جان سالک تلخ است. به همین جهت جناب مولوی که مزهی انس با حق را چشیده، در نجوایش با خدا ناله سر میدهد:
اي خدا اين وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن خلق را مسکين و سرگردان مکن
بر درختي کآشيان مرغ توست شاخ مشکن مرغ را پران مکن
جمع و شمع خويش را برهم مزن دشمنان را کور کن شادان مکن
اين طناب خيمه را برهم مزن خيمهی توست آخر اي سلطان! مکن
نيست در عالم ز هجران تلختر هرچه خواهي کن وليکن آن مکن
وقتی نفسِ اُنس را شناختیم برای این قسمت از مناجات جایگاه خاصی قائل میشویم، زیرا وقتی انسان در جایگاه انس با خداوند است عملاً در حال ادبکردن قلب میباشد، تا دل به جای دیگر و چیزهای دیگر نبندد.
20- یاری خدا در میل به دعا : درفضای انس با خداوند، خداوند اسماء رحمانی خود را به قلب بندهاش مینمایاند و لذا از این به بعد تقاضاهای انسان شروع میشود که خدایا! این را میخواهم یا خدایا! آن را میخواهم. راز «اسئلک، اسئلک»هایی که معمولاً در ادعیه و مناجاتها مطرح است از این قرار است و خداوند دوست دارد بندهاش مسیر ظهور رحمت پروردگارش را بگشاید.
تمام نیازهای ما را خداوند میداند و آمادهی برآوردهکردن آنهاست. کدامیک از نیازهای کوچک و بزرگ ما را برآورده نکرده؟ از ابروی بالای چشم بگیر تا خود چشم. متوجه ما بود که وقتی پیشانی ما عرق میکند، ممکن است چشم ما را اذیت کند، سرِ راه عرقهای پیشانی، ابرو را قرار داد. حال چگونه وقتی رحمت مطلقهاش اجازه نداد در این حدّ هم چشم ما اذیت شود و ما آزار ببینیم، ممکن است اجازه دهد مهمترین نیازهای ما بیجواب بماند؟! با آنکه شرط تحقق آن نیازها درخواست و طلب ما باید باشد و مسیر ظهور آنها را طلب و تقاضای ما فراهم کند؟ به گفتهی جناب مولوی:
چون خدا خواهد کهمان یاری کند میل ما را جانب زاری کند
ای خنک چشمی که آن گریان اوست وی همایون دل که آن بریان اوست
با این دید که محبوب ما میخواهد حوائج ما را برآورده کند، باید به دعا و مناجات روی آوریم.
شما در «مناجات شعبانیه» تا آنجا شیرین زبانی میکنید که عرضه میدارید: «اِلَهِی ... وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ» الهی! اگر مرا به گناهانم بگیری، من هم تو را به مغفرتت میگیرم. در ابتدای امر این سؤال برای انسان پیش میآید که آخر این چه نوع حرف زدن با خداست! از نظر عادی این نوع حرفزدن مثل آن است که به باغبان بگویید اگر آن مقدار از زردآلوهایت را به من ندادی، من مقداری از گیلاسهایت را برمیدارم. در حالیکه هر دو از آنِ اوست. اگر خداوند ما را به خاطر گناهانمان عذاب کند، کار حقی کرده است پس چگونه او را به خاطر چنین کاری به محکمه ببریم و بگوییم چرا مغفرت و بخشش خود را بهکار نگرفتی؟ ولی خداوند دوست دارد که با او شیرینزبانی کنیم. خودش اینچنین شیرینزبانیها را در آن مناجاتها مثل مناجات ابوحمزه و دعای سحر به قلب بندهاش القاء میکند. جناب مولوی خطاب به حضرت حق عرضه می دارد:
ای خدای پاک و بی انباز و یار دست گیر و جرم ما را واگذار
یاد ده ما را سخنهای دقیق کان به رحم آرد تو را ای خوش رفیق
گر خطا گفتیم، اصلاحش تو کن مصلحی تو، ای تو سلطان سُخُن
کیمیا داری که تبدیلش کنی گر چه جوی خون بُود، نیلاش کنی
این چنین میناگریها کار توست این چنین اکسیرها ز اسْرار توست
و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
[1] - اشاره به حدیث: قدسى است كه حضرت حق مىفرمايد: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف» من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم.
[2] - اشاره به سخن حضرت سجاد«علیهالسلام» در «مناجات التّائبین» است که عرضه میدارند: «وَأَماتَ قَلْبِى عَظِيمُ جِنايَتِى.»
-
ماهی که خداوند به استقبال بندهاش میآید
سلام علیکم:
آیا با توجه به دعای سحر و اعمال ماه مبارک که در راس آنها روزه است، میتوان گفت ماه رمضان ماه نظر به اسماء الهی و حضور در عالم اسماء الهی است ویژه رویکردی که دعای سحر دارد و ما هم در روزه نظر به مقام غنای حضرت حق می کنیم و به نحوی خودش یک الگوی سبک زندگی و حیات اجتماعی مومنانه و شهر ایمانی است که در آن بوسیله آزادی بندگی و نظر و حضور به اسماء الهی، نظم اختیاری و عزم ایمانی در سطح جامعه میتواند شکل بگیرد و برنامه های شریعت الهی پیاده گردد و مفاسد زدوده شود؟باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه. ماه، ماه ضیافت الهی است یعنی میزبان که حضرت حق باشد ما را دعوت کرده است تا از آنچه به میهمانش میخواهد عطا کند، به میان آورد. در حالیکه او همچنانکه در دعای جوشن کبیر میخوانید اسماء حسنایی است با چنین وسعتی. یعنی بنا دارد بندهی خود را آماده کند تا بر او رُخ بنمایاند و اسماء حسنای خود را از در و دیوار وجود، همچون تابلویی که زیباییها را به نمایش میآورد، به ظهور آورد و در یک کلمه ماه گشودن جهانی است در مقابل ما که دیگر دنیای کمّیّتها همهی افق جان انسان را اشغال نکند و حضور در جهانِ کیفی از ما دریغ گردد. بنا نیست به جهان دیگری کوچ کنیم، بنا است با افقی که کیفیتها در مقابل ما میگشایند، همهچیز را با وجهِ حقّانی آن بنگریم. و این یعنی آنکه خدا به استقبالِ بندهاش آمده به همان معنایی که وعده داده است: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (فصلت/۵۳) به زودی آیات خود را در آفاق و در جان خودشان نشانشان می دهیم تا آنجایی که برای آنها مشخص شود جز حق در صحنه نیست، آیا این کافی نیست براینکه پروردگار تو در هرچیزی مشهود است؟ موفق باشید
-
بدون عنوان
استاد عزیز سلام: سایتتون با پرچم نیوزیلند یا استرالیاس که این یعنی حجم بسته های اینترنتمون داخلی حساب نمیشه و برای ما که مخاطبتونیم و غالبا هم از قشر غیر مرفهینیم یعنی هزینه اضافه البته برا شما هر وق نیاز باشه جون داریم که بدیم اما معمولا پول تو دستو بالمون نیس! جان دلم استاد عزیزم چن وقتیه خدا دستم رو ول کرده چون من دو قدمی که ور داشتم رو بپای خودم نوشتم. میدونم خدا داره تربیتم میکنه پس اعتراضی نیست ولی حرف اینه که اصلا نفهمیدم کی شده اول ماه رمضون و این یعنی من از جاده زدم بیرون استاد جان یه حسی بهم میگه این بلا از منیت سرم اومده عزیز جانم راهنماییم کنید چیکار کنم این منیّت مذمومم تموم شه. خیلی عزیزید برامون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از قسمت اول سؤالتان چیزی سر در نیاوردم. إنشاءاللّه مسئول محترم سایت، مطلب را دنبال میکنند. ۲. به جهت آنکه حضرت حق ما را بهخوبی میشناسد، برایمان برنامهریزی میکند تا از این فَترات خارج شویم و ماه رمضان یکی از آن برنامهها است. حال با همین رویکرد به مباحث «با دعا در آغوش خدا» بهخصوص در رابطه با جلسهی سوم آن و چگونگی عبور از خودخواهیها، که إنشاءاللّه به زودی بر روی سایت قرار میگیرد؛ ورد بفرمایید. موفق باشید
-
ماه رمضان و عبادات برای چه کسانی مفید است؟
چرا امثال شمر با یک عمر نماز و روزه جهنمی می شوند و امثال وهب نصرانی با این که عمری نماز نخوانده اند و حتی مسلمان نبوده اند بهشتی می شوند؟ نقش تربیتی عبادات مثل نماز چه میشود که باعث نجات این افراد نشد؟ یا شیطان با شش هزار سال عبادت چرا عاقبتش این شد؟عبادت چه ویژگی باید داشته باشد که در عبادت شیطان نبود؟ ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که انسان بداند چه چیزی را در زندگی جستجو میکند. شیطان دائماً خود را میدید و جهانش در محدودهی تنگِ خودبینیاش بود. ولی انسانهای فرهیخته در جهانی هستند که حضرت حق در صحنه میباشد و نه خودشان. ماه رمضان و عبادات برای کسانی مفید است که متوجه باشند رحمت الهی با گشودگی خاص آن در صحنه است تا کیفیتی ماورای کمیتها برای انسان به ظهور آید. موفق باشید
-
ما و کتاب "روزه؛ دریچهای به عالم معنا"
سلام علیکم:
استاد عزیز، برای ایام ماه رمضان در مجموعه مان میخواهیم برای کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا مسابقه کتابخوانی راه اندازی کنم. البته قصدمان صرفا این نیست این کتاب قیّم و ارزشمند صرفا در قالب مسابقه بیاید و مطرح شود بلکه ثمره و ذخیره معنوی و معرفت افزا باشد. برای برگزاری بسیار مسرور میشوم که از پیشنهاد و یا نظرات خود حضرتعالی هم بهره ببریم و خوشحالم که این کتاب محور هست و خودم برای اینکه این کتاب مطرح شود، خودم از مدافعین و پیشنهادکنندگان بودم.باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که کتاب «روزه؛ دریچهای به عالم معنا» بنا است رفقا را وارد عالمی بکند که کیفیتها جای کمیتها را بگیرد. یعنی ما را به جای مشغولکردن به جسممان، با جانمان که در بیکرانهی هستی حاضر است، آشنا کند. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام: در قسمتی از فضیلت ماه رمضان آمده «و مهربانی کنید با یتیمان مردم تا مهربانی کنند با یتیمان شما بعد از شما...» آیا این تا توحید ناب منافات ندارد؟ مهربانی کردن بخاطر اینکه مهربانی کنند؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با آن نگاه که حضرت حق چنین سنتی را گذاشتهاند، باز در بستر توحید، مطالب دنبال میشود. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام و عرض ادب: بنده بسیار متاسفانه پرخور و شکمو هستم و حس میکنم این عادت بد مانع رسیدن بنده به خدا میشود. شما چه راه حلی برای رفع این عادت بد پیشنهاد میدهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «روزه؛ دریچهای به عالَم معنا» در این مورد که میفرمایید، بینقش نباشد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید