-
روزتان را درست کنید تا خوابتان درست باشد
سلام استاد خدا قوت:
استاد ببخشید کسی که زیاد می خوابد و نمی تواند این خواب زیاد را کنترل کند باید چه کند؟ شما راه حلی برای این مسئله سراغ دارید؟ ببخشید یک سوال دیگه ام دارم اینکه چطور یک خواب با آرامش داشته باشیم؟باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به خودتان برنامه بدهید و غذای خود را کنترل کنید و ورزش را فراموش ننمایید. ۲. اساتید میفرمایند روزتان را درست کنید تا خوابتان درست باشد. یعنی سعی کنید در روز از پرحرفی و کینه و رقابت، ذهنتان را آزاد نگه دارید. موفق باشید
-
اندازهی خواب و غذا برای سلوک
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار:
در همه کتب و مدارک اسلامی یکی از مهمترین نکاتی که برای سیر و سلوک عنوان شده است کم خوراک بودن و کم خوابیدن است، ولی در مورد میزان آن هیچ صحبتی نشده است. و با توجه به اینکه در رسانه های جمعی در باب نخوردن و زیاد خوردن هر میوه و خوراکی و یا کم خوابی می تواند چه مضراتی داشته باشد صحبت های فراوان شده است، آیا امکان دارد در مورد این مقوله ما را راهنمایی فرمایید.باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی در مورد خواب میفرمایند بین یکسوم تا یکچهارم از ۲۴ ساعت یعنی نه کمتر از ۶ ساعت و نه بیشتر از ۸ ساعت خوب است. در مورد حجم غذا، همان که به ما فرمودهاند تا گرسنه نباشیم شروع به خوردن نکنیم و قبل از اینکه سیر شویم و دست بکشیم و بین آن تنقلاتخور نباشیم و از سه روز روزه در ماه غفلت نکنیم؛ خوب است. موفق باشید
-
برکات نگاهِ مثبت به زندگی
با سلام خدمت استاد عزیز:
سوال این حقیر راجع به قانون جذب می باشد. پیش از این که این سوال را از خدمت شما داشته باشم مقداری درباره این قانون و ادعایش و نقد و نظراتی که پیرامون آن شده است مطالعه کرده و پاسخ های شما نسبت به سوالاتی که در این زمینه وجود دارد را نیز بررسی نموده ام. به حمد الله با آشنایی با مباحث شما فهمیدن روح اومانیستی و غربی این قانون کار دشواری نیست.
به عنوان مثال آشنایی با بحث رزق و مباحث بندگی، پوچی چنین جملاتی را روشن می سازد: من زندگی خودم را خودم می سازم. من مسوول وضع مالی خودم هستم. هدف من این است که یک میلیونر یا بیشتر باشم. یا مثلا پرداختن به آرزوها و جولان دادن به خیالات از مشخصه های این قانون است. اما آنچه مورد سوال این حقیر است: ۱. جایگاه تلقین در روایات و نگاه دینی چیست؟ اگر تفکر مثبت یا منفی درباره چیزی منجر به تحقق آن چیز شد آیا این موضوع به قدرت ایجاد نفس مرتبط می شود یا فقط خواست الهی است؟ نقش و تاثیر خواست و اراده انسان در اتفاقات آینده زندگی او چگونه است؟ این حقیر مباحث معرفت نفس، برهان صدیقین و حرکت جوهری، غرب شناسی، حدیث عنوان بصری را کار کرده ام. بحث معاد را تازه شروع کرده و به جلسه ۱۳ رسیده ام. اما اگر در پاسخ به این سوالات مطالعه مباحث دیگری لازم است ممنون می شوم اگر راهنمایی فرمایید.باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این مورد دو نکته مدّ نظر قرار بگیرد؛ اولاً: یادمان باشد که رحمت الهی وسیع است و رحمتش از غضبش سبقت دارد و همواره با رحمتش با انسانها برخورد میکند. ثانیاً: خودش در حدیث قدسی میفرماید: «أنا عند ظنّ عبدی المؤمن» من در گمان بندهی مؤمن خود هستم. انسان اگر به پروردگار خود امید داشته باشد، پروردگار او مطابق همان امیدش با او برخورد میکند و بدین لحاظ است که نباید انسانها فکر کنند خودشان در امور خود نقش اساسی دارند و علت موفقیت خود را نگاهِ مثبت خود بدانند، بلکه نگاه مثبت آنها به عالَم، اگر با مشیّت الهی هماهنگ باشد منجر به تحقق آن چیزی میشود که آنها امید دارند که آن چیز انجام گیرد. موفق باشید
-
بدون عنوان:
سلام: در ادامه پرسش ۲۳۲۵۹ روایتی گفتید که هر کس به اندازه وزن یک ارزن خوف بر رجا یا برعکس بچربد در کلاس ائمه نیست. حال یعنی حضرت عیسی در رجا به اندازه یک ارزن بیشتر از خوف نبوده؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با فرض همین نکته، آن سؤال جواب داده شد. به نظر بنده خوب است با دقت آن جواب خوانده شود. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام خدمت استاد محترم:
و عذر خواهی جهت مزاحمت های مکرر. بنده دچار مشکلی بودم که امروز در سن ۳۰ سالگی تازه مشکل خودم را فهمیدم و به علت نقص خودم در حل مساله از شما درخواست برطرف کردن مشکل را دارم. از کودکی در هر مرحله ای قرار می گرفتم آرام و قرار نداشتم، مثلا به کاری با علاقه وارد می شدم و بعد از مدتی که آن کار را با هیجان انجام می دادم وسط کار، رها می کردم چون در عقل خودم هیچ سود بزرگی را در آن نمی یافتم، انواع سرگرمی ها، کارهای هنری و ... حتی مطالب دروس را از ابتدایی تا انتهایی وقتی در ذهن خودم علتی برای یادگیری آن نمی یافتم رها می کردم البته برای پیدا کردن علت بسیار تلاش می کردم ولی یا علت هایی که دیگران بیان می کردند برایم قانع کننده نبود و یا در مواردی اصلا صاحب نفسی نبود که من از او علت را بیابم و خودم هم که عقل ناقصی داشتم در نتیجه کار را رها می کردم. به هر سختی دیپلم را گرفتم ولی در دانشگاه در رشته شیمی محض دو سال درس خواندم و رها کردم بعد وارد مهد قرآن شدم. ۳ جزء حفظ کردم، گمشده خودم را آنجا هم نیافتم چون عمده توجه به ظاهر قرآن بود، آن را نیز رها کردم هر چند تا الان هنوز علاقه حفظ در وجود من هست و به سراغ حوزه رفتم، الان ده سال از آن زمان که شروع می کردم گذشته، صرف و نحو و منطق و مبادی عربی را به هر مشتقتی بود خواندم (مشقت می گویم منظورم تمکین نکردن نفس خودم است از یادگیری کلیاتی که در حوزه می آموختم چون روحم به دنبال مطالبی بود که در مطالب کتاب ها آنها را نمی یافتم) البته شایان به ذکر است که از ۱۸ سالگی برخی کتب شهید دستعیب، شهید مطهری و علما و صاحب نظران دیگر را برای رسیدن به مجهولاتم خواندم و بسیار در این زمینه نسبت به قبل خودم پیشرفت کردم خلاصه الان در سن ۳۰ سالگی دچار کثرت گرایی شدید شدم. طوری که حرکت برآیم ممکن نیست و قدرت تشخیص ندارم. می دانم درس خواندن در حوزه مرا به سمت کلیات می برد که جزییات از آن فهمیده می شود. از طرفی مطالعات خودم که از جزییات شروع شد الان دارم به همان کلیات که در فلسفه هست و من هنوز در حوزه نخواندم، می رسم و از طرفی به شدت به رعایت حقوقی که نسبت به شوهر و فرزندان دارم آگاه و پایبندم
با توجه به اینکه در راه پیش رو هر روز دروس حوزه سنگین تر می شود و امکان مطالعات آزاد از من سلب می شود در کنارش خانه داری و همسر داری، نمی دانم حوزه را که به صورت غیر حضوری است رها کنم و به همان مطالعات مورد علاقه خودم برسم. (یعنی حرکت از جزییات به کلیات) یا مطالعات را (خلاف میل باطنی من است) رها کنم. البته واقف به این مساله هستم که نهایت مطالعات خودم تنها به رشد خودم می انجامد و نهایت حوزه زمینه رشد جامعه را برایم فراهم می کند و همین سعادت بزرگ را از دست می دهم. در مطالعات متفرقه هم سیر خاصی ندارم بلکه هر مطلبی ذهنم را در گیر کند مطالعه می کنم و به شدت دایره مطالعاتم گسترده است از نظر نویسنده ،کتب شما، خانم لطفی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، سیر و سلوک علما و بزرگان، علامه حسن زاده و .... می شود به من بگویید چگونه مشکل خود را حل کنم تا بتوانم از این کثرت ها رها شوم و به راه خودم ادامه دهم و البته سوال را قبلا به نحو دیگری از شما پرسیدم گفتید با برنامه ریزی کار درست می شود، ولی هر کار کردم نمی توانم با مسولیت های دیگر که دارم بین مطالب درسی و غیر درسی جمع کنم و دچار پراکندگی نشوم. به شدت در روحم عجله برای رسیدن را حس می کنم و آرامش ندارم و فقط مطالعه مرا آرام می کند، آیا این هوای نفس من نیست که مرا از درس خواندن نهی می کند؟باسمه تعالی: سلام علیکم: سنّ سیسالگی، سنِ سرزندگی برای درک حقایق است. اگر در کنار مدیریت عاطفی خانه به عنوان یک مادر به مباحثی که روحِ کلی دارد مثل فلسفه و عرفان رجوع فرمایید، راهی به سوی حقیقت برای اُنس با تفسیر شریف المیزان و روایات اهلالبیت «علیهمالسلام» در مقابل شما میگشاید. و با حوزه ی علمیه همان اندازه ارتباط داشته باشید که بستر فعالیت های شما در آن فراهم باشد. مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» همراه با شرح صوتی آنها که بر روی سایت هست، به غیر از کتاب «خویشتن پنهان» خوب است دنبال بفرمایید. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام:
آقا ما چندین ماه است ک در زمینه ذهنمان ی چیزی مثل خوره اذیتمان می کند که حدود 4 ماه پیش اگه یادتان باشد هم یک همچین پیامی داده بودم قضیه از این قرار است:
جو خانواده و اقوام ما یک جو ثروت دوست است یعنی اگر هم چیزی نداشته باشند، ملاکشان برای احترام به افراد پول انهاست، لذا خواه ناخواه من هم تشویق می شوم تمام زورم را بر روی کسب ثروت بگذارم. اما چون کمی بحث های شما را چشیده بودم، هی در این مدت فکر می کردم معادی هست، خدایی هست، عرفانی هست، ابدیتی هست، از طرف دیگر هم پدر و مادر، همه می گفتند فلانی که ۲ سال از تو بزرگتره الان تویوتا سوار میشه. امروز یک تصمیم گرفتم آقا پایش هم وامیایستم اگر که فقط شما بگید درسته، تصمیم گرفتم در حدی که پول گذراندن زندگیم در بیاد کار کنم و مابقی رو مطالعه و عبادت و صرف آمدن به جلسات شما کنم، حتی اگر از حد نرمال جامعه هم کم مایه دار تر باشم ولی فقط بر روی کتب عرفانی کار کنم چرا که مرگ نزدیک است. یعنی هدف زندگیم عرفان آیتالله قاضی باشه، آیا درسته؟باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجهاید هم ما باید نیاز طبیعیِ خودمان را به طور معقول با فعالیتهای درست تأمین نماییم و هم آنچنان نباشد که همهی زندگی ما ثروتاندوزی گردد. بسیار فکر خوبی است که با زمینهی معنوی که دارید و مباحث معرفت عرفانی را دنبال کنید. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید. شما مثل پدر دلسوز و مهربانی هستین برای ما، خدا حفظتون کنه، استاد بعضی وقتا خیلی احساس دلتنگی می کنم برای خدا، تا از عشق و محبت از خدا هم صحبت میشه اشکم در میاد، انگار آتشی توی دلم روشنه، انگار حتی با قرآن و دعا و توسل هم این آتیش خاموش نمیشه و دوس دارم همه اش گریه کنم اونم بلند بلند، نمیدونم چه جوری آروم شم، میگم خدا میدونم از رگ گردن به من نزدیکتری اما بازم دلتنگتم، استاد چیکار باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر بد است که دلتان دائم هوای خدا را بکند؟! سعی کنید در بین بقیهی افراد بلند گریه نکنید ۲. بدنتان را تقویت کنید، زیرا در چنین شرایطی اگر بدن ضعیف شود، واهمه غلبه میکند. خوردن عسل و ورزش خوب است. موفق باشید
-
فرزندان ما با توجه به نیّات ما، سعهی وجود ما در عالم هستند
سلام علیکم: استاد در مورد بچه دار شدن چه اهدافی را می توان دنبال کرد که بتوان آن را به عنوان هدفی والا دید، چرا بچه دار شویم؟ در صورت امکان فلسفی بفرمایید؟ چگونه می توانیم به گونه ای ببینیم که آن را یک وظیفه ببینیم و آیا اصلا وظیفه است یا راهی از راه های بندگی؟و استاد سوالی دیگر اینکه خیلی اهداف زندگی را که توجه کنیم خوب است انجام دهیم برای زندگی بهتر ولی واجب نیست و همین واجب نبودن آن ما را نسبت به آن بی میل می کند. مثلاً خودم خیلی علاقه به یادگیری زبان عربی و انگلیسی داشتم ولی وقتی با کتاب های شما آشنا شدم همه چیزو در آنها یافتم. چگونه بتوانیم چنین مواردی را تفکیک کنیم؟ البته جایی خواندم که بعضی علوم خود حقیقت است و برخی ابزار برای رسیدن به حقیقت است و هر دو عالیست ولی خب مسلما علوم حقیقتی را انتخاب می کنیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرزندان ما با توجه به نیّات ما، سعهی وجود ما در عالم هستند و هراندازه نیّت ما پاکتر باشد برکات حضور ما در عالم بیشتر است، هرچند که فرزندان ما اختیار خود را دارند و بر اساس آن عمل میکنند ۲. به هر حال ما باید مسائل خود را بشناسیم و مطابق آن برنامهریزی کنیم. آری! اگر لازم است در راستای مسائلی که در پیش داریم زبان عربی یا انگلیسی بدانیم در آن صورت عمل میکنیم. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت شما استاد گرامی:
لطفا راهکاری برای مبارزه با عادت پرخوری و ریزه خواری وتوفیق بر کم خوری بفرمایید. با تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم خوب است سری به کتاب «روزه؛ دریچهای به عالم معنا» بزنید. موفق باشید
-
صفت مؤمن در منظر علی «علیهالسلام»
سلام استاد عزیز: ممنون از اینکه هستید خدا رو صد هزار مرتبه شکر. من خیلی علاقه به مباحث شما داشتم و بعد از انتخاب رشته برق توفیق آشنایی با شما رو پیدا کردم بعد از مطالعه بعضی از مباحث علاقمند به تغییر رشته به روحانیت شدم ولی انگار که حسی میگفت که علومی که از شما مطرح میشد این نیست که مختص روحانیت باشد و می شود آن را در اعماق قلب با همین مباحث تا بی کران ها اوج گرفت، بعد از مطالعه انسان و انتخاب برتر و معرفت النفس و حقیقت نوری اهل البیت و برهان صدیقین و حرکت جوهری و مباحث ذیل شخصیت امام خمینی و مکارم اخلاق و برخی جزوات و نهج البلاغه که انگار که همه ی عالم و راه هایش نهج البلاغه است، استاد عزیز دچار احساسی شده ام که خیلی از علایقم برای زندگی مثلاً رویاهایی که برای کار و خرید و ماشین و بسیاری چیزها داشتم تاثیر گذاشته، مثلاً مدام فکر می کنم که مرگ با من است ولی نه مرگی که از آن بترسم؛ احساس می کنم اگر این حس زیادتر بشود اطرافیانم رنج میبرند و ببخشید حتی باعث شده مقایسه ای درون خودم نسبت به حتی دوستان مومنم بکنم که چرا اینگونه عمل می کنند، ببخشید بطوری این خندیدنها و بازی های دنیایی، سینما، پارک و... خییلی از اینها برایم جذابیت ندارد که مثل بعضی از دوستانم سر و جان برایش بشکنم ولی از این احساس نگرانم که نکند باعث دوری از دوستان و قطع رابطه بشود. شبها موقع خواب یک حسی میگوید دیگر امشب می میرم و یا موقع نماز، غذا خوردن میگویم طوری عمل کن که صحیح باشد و این آخرین زمان های زنده بودنته. ببخشید خیلی پرحرفی کردم حلال کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه انسان وسعتی بیابد و خود را تا ابدیت احساس کند، احساسی بس مبارک و ارزشمند است. ولی با اینهمه باید با دوستان و خانواده رابطهی عادی خود را حفظ کنید. باید آنها را رعایت کرد و انتظار زیاد از آنها نداشت. به این روایت فکر کنید که مولایمان علی «علیهالسلام» در حکمت ۳۳۳ در تعریف مؤمن فرمودند: الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ- أَوْسَعُ شَیْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْءٍ نَفْساً- یَکْرَهُ الرِّفْعَهَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَهَ- طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ- کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ- شَکُورٌ صَبُورٌ- مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ- سَهْلُ الْخَلِیقَهِ لَیِّنُ الْعَرِیکَهِ- نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ- وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ« شادمانى مؤمن در چهره و غم وى در دل است، سعه صدرش از هر چیز بیشتر، و نفسش از هر چیز خوارتر است، از گردنفرازى بیزار است و خودنمایى را دشمن مى دارد. غمش طولانى، همتّش والا، خاموشى اش بسیار، و تمام وقتش مشغول است سپاسگزار، و بسى بردبار و در اندیشه فرو رفته است، در دوستى با دیگران امساک مى ورزد، خلق و خویش نرم و طبعش رام است. اراده اش از سنگ سخت محکمتر است با این که از برده اى متواضع تر است. موفق باشید
-
حضور در امور معنوی مثل حضور در نور است. در هرجایی از نور که بایستید در همهی جای آن ایستادهاید.
با عرض سلام و ادب و احترام:
استاد ارجمندم قبلا هم در این مورد سوال کردم و جواب فرمودید اما چون سوال و جواب خیلی مختصر بود اجازه بدهید باز هم مصدع اوقاتتان بشوم و کاملتر حال و روز خودم را توضیح بدهم؛
جناب استاد حدود دو ماه است که مطالعه آثار نوشتاری و صوتی شما را در زمینه معرفت النفس و آداب الصلوه و شرح چند حدیث و... شروع کرده ام. اما خیلی هول زده هستم. مثل انسانی که روزها غذا نخورده و اکنون سر سفره رنگارنگی از انواع غذاهای لذیذ نشسته. خیلی بیقرارم. بعضی وقتها از شدت هیجان نمی توانم بحثها را دنبال کنم و آن را به وقتی دیگر مؤکول می کنم، از این شاخه به آن شاخه هم می پرم. یک بحث تمام نشده بحث دیگری را هم دست می گیرم. گاهی از بیقراری گریه می کنم. اگر نوجوان فارغ البالی بودم احتمالا تمام وقتم را با گوش دادن به سخنرانی ها، ذکر گفتن و تمرین سکوت و... پر می کردم. اما اکنون یک زن بسیار پر مشغله با چند بچه در سنین مختلف هستم و شاید علت بیقراری ام همین است که بر سر سفره نشستم اما نمی توانم آن طور که باید استفاده ببرم، شاید هم به خاطر اینکه تازه وارد این دنیای رنگارنگ شده ام این حالت را دارم، کارهای روزمره ضروری را هم به سختی انجام می دهم. می دانم که اتفاقا قرب و لقاء الهی را در همین امور روز مره خودم مثل بچه داری می توانم جستجو کنم اما این آگاهی مرا آرام نمی کند و برای درک بیشتر حقایق خیلی هول زده هستم. شما را به خدا به دادم برسید. به اصطلاح عامیانه دلم دارد به حلقم می آید.
۱. به نظر شما این بیقراری برای چیست؟
۲. برای آرامش و تحمل بیشتر چکار کنم و یا چه ذکری بگویم؟
۳. اگر نظرتان نماز است چه نمازی بخوانم؟ نماز قضا یا مستحب یا...
۴. وقتی رسیدگی به بچه یا عذر شرعی مانع نماز خواندنم می شود چه کنم؟
از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم عذر میخواهم و از شما تشکر می کنم.باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه خداوند راهی در مقابل شما گشوده است جای شکر دارد. ولی همان خدا خواسته است تا برنامهای برای همهی زندگی خود یعنی تا آخر عمر بریزید نه آنکه همهی آن برنامهها را بخواهید همین امروز انجام دهید. با حوصله به همهی وظایف زندگی مشغول باشید و در کنار آن برنامهای برای مطالعه و حضور در جلسات دینی طراحی نمایید. حضور در امور معنوی مثل حضور در نور است. در هرجایی از نور که بایستید در همهی جای آن ایستادهاید. موفق باشید
-
بدون عنوان
با عرض سلام و آرزوی بهروزی و سلامتی برای شما.
استاد ارجمند، خانمی ... ساله و خانه دارم و چند بچه در سنین مختلف دارم. زندگیم معمولا بر محور برنامه های خودسازی ام پیش می رود یعنی همان خانه داری، همسر داری و بچه داری ام را هم به لطف خدا سعی می کنم طبق انگیزه های الهی پیش ببرم اما روحیه من خیلی افت و خیز دارد معمولا چند هفته ای سر حال و پر انرژی یا حداقل نرمال هستم و بعد از آن چند هفته بی حوصله، بی انگیزه و کم انرژی می شوم. البته وقتی روحیه ام خوب است اینطور نیست که برنامه ام را سنگین کنم و به خودم فشار بیاورم ولی وقتی روحیه ام بد است حوصله کارهای روزمره و ساده را هم ندارم به نظر شما باید به روانپزشک مراجعه کنم یا علت این افت و خیزهای حوصله و روحیه ام که قطعا بر عملم هم تاثیر می گذارد را در جای دیگری جستجو کنم. برای اینکه شرایط خودم را بهتر توضیح داده باشم بگویم که کارشناسی ارشد در یکی از رشته های انسانی دارم و چند روزی است که مباحث معرفت نفس شما را گوش می دهم (ضمنا خیلی از شما متشکرم که با کلام گهربارتان باب نوری را به روی من گشودید).باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد خوب است هم نظری به کتاب «آشتی با خدا» بیندازید و هم سری به مؤسسهی إنشاء قسمت پزشکی آن بزنید. شمارهی روابط عمومی مؤسسهی انشاء 09135553661 میباشد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام خدمت استاد محترم: بنده خانه دار و مشغول تحصیل غیر حضوری در جامعه الزهرا هستم، به شدت نیاز به مطالعه معرفتی را در درون احساس می کنم و از طرفی علاقه فراوان به حفظ قرآن و حفظ دعا و مطالعه تفسیر قرآن دارم و با برنامه ریزی که کردم می توانم هر روز به مقداری از این کارها برسم ولی چندین مساله ذهن مرا درگیر کرده که قادر به پاسخ گویی آنها نمی باشم: اولا آیا این کثرت گرایی نیست که من دارم؟ یعنی بهتر نیست فقط در یک زمینه فعالیت کنم؟ آیا کار من عاقلانه است یا بر گرفته از حرص در مسایل دینی است؟ دایما فکر می کنم وقت من کم است و اگر در این علاقه های خود حرکت نکنم پشیمان می شوم، ثانیا اگر من فقط خانه داری کنم و مطالعاتی معرفتی داشته باشم من را به مقصد می رساند و من بعد مرگ دچار حسرت نمی شوم که کارهای دیگر را رها کردم با توجه به اینکه دوست دارم نعمت هایی که شامل حال حافظان می شود برخوردار شوم و همچنین تحصیل علم و همینطور وقتی دعا ها را از حفط می خوانم بهتر با خداوند رابطه دارم. اما از آنجایی که از کودکی دچار صفت حرص بودم در مسایل مادی که البته به لطف خداوند و ائمه اطهار از آن حرص دنیایی کاملا خارج شدم الان هم می ترسم این حالت من هم حاکی از حرص در مسایل اخروی باشد و مرا هنگام مرگ دست خالی بگذارد، لطفآ مرا راهنمایی کنید؟ در ضمن ایمیل حقیر خراب است اگر جواب را در سایت قرار دهید ممنون می شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تقسیم وقت و الأهم و فَالأهمکردن بسیار مهم است. 2- سعی کنید در کنار کسب معرفت و اولویتدادن به آنها، حفظ دعا را توفیق بدانید، و درک فهم مفاهیم قرآن از حفظ آن اولویت دارد، ولی اگر استعداد حفظ قرآن را دارید، جمع آن دو خوب است. در هرحال برنامهریزی، کار را بهخوبی جلو میبرد. موفق باشید
-
در مورد غذا به هر نفسی هر آنچه را که عادت کرده، بدهید
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت استاد عزیز: این که بعضی اطبای اسلامی می گویند غذا خوردن یک بار در روز بیشتر اسراف است و یا اینکه نوبت ناهار را حذف کنید به نظر شما در جهان و فرهنگ امروز تا چه اندازه قابل قبول و اجراست؟ از طرفی آیت الله عبدالقائم شوشتری در توصیه سلوکی خویش می فرماید سه وعده غذا بخورید. از طرفی ما با سه وعده خوردن غذاهای امروزی البته بدون پر خوری به زور خودمان را نگه داشته ایم و باز گاها ضعف داریم. با تشکر و التماس دعا. ایمیلم خراب است.باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» میفرمایند: «الْمَعِدَةُ بَيْتُ كُلِّ دَاءٍ وَ الْحِمْيَةُ رَأْسُ كُلِّ دَوَاءٍ وَ أَعْطِ كُلَّ نَفْسٍ مَا عَوَّدَتْهَا» یعنی معده خانهی تمام دردها است و پرهیز صحیح سرآمد هر نوع دارویی است و به هر نفسی هر آنچه را که عادت کرده، بدهید. (بحار الانوار، علامه مجلسی، ج62، ص290). ملاحظه میفرمایید که در آخر روایت تأکید دارد بر آن که باید همانطور که هرکس خود را عادت داده، عمل کند و لذا نمیشود یک قاعده برای همه تنظیم کرد. موفق باشید
-
بدون عنوان
سلام استاد عزیز:
حلال بفرمایید که وقتتون رو می گیرم. مدتی است مسئولیت کار تربیتی مجموعه ای به عهده من گذاشته شده است که خودم رو خیلی ناتوان در این امر می دانم هر چند دیگران معتقد به این امر نیستند. و برعکس فکر می کنند. علی هذا تمرین توکل و توسل را انجام می دهم و می دانم نیاز شدید به تقویت بعد عبادی خویش دارم ولی متاسفانه به دلیل حجم کار، موضوعات مختلف هجوم زیادی بر ذهن من می آورد و اجازه نمی دهد نمازهام با فراغ بال باشد و از طرفی دلخوشیم به نماز شب و صبح بود که به دلیل هجوم درگیری ذهن در خواب، آرامش خوابی هم ندارم که صبح خالی از آن شده باشم. شدیدا دلم طالب دعا و نیایش هست به لطف الهی ولی گاهی ذهن شلوغ و گاهی خستگی مفرط اجازه بهم نمی دهد. لطفا یادم بدید چه کنم یادم بدید که در تلاوت یا زیارت خاصی یا از این قبیل مداومت داشته باشم. شاید قوت کلام شما بر اراده من بر مداوت امری موثر بیفتد (چرا که به دلیل احوالات هر زمانی، مداومت بر امری رو هم از دست می دهم. مثلا به خودم قول می دهم بعد نماز صبح نخوابم ولی زمانی برای رهایی از افکار مزاحم به خواب پناه می برم) متشکرم.باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر که با نیت خدمت به اسلام و مسلمین وارد شوید، پس از مدتی وسعت و سعهی لازم را در آن حدّ که کاری شما را از کاری باز ندارد؛ پیش میآید. در عین حال چندان هم به خودتان سختگیری نکنید، معلوم است که اگر دیر خوابیده باشید و بخواهید بعد از نماز صبح هم نخوابید، روح و نفس شما توان لازم جهت تدبّر در امور فکری را نخواهد داشت. موفق باشید
-
معنای انقطاع از دنیا
سلام: وقت شما بخیر. استاد! انقطاع از دنیا با توجه به توصیه هایی که به ازدواج، بچه دار شدن، دوست داشتن اینها و محبت کردن، کار کردن و روزی در آوردن، خونه مناسب داشتن، مرکب خوب داشتن و بسیاری از نیاز های بدنی و خیلی از مسائل دیگه، چگونه است؟
مه تعالی: سلام علیکم: انقطاع از دنیا به آن معنا است که برای هیچچیز جز خدا نقش قائل نباشیم و دل خود را به دنیا به معنای جایدادنِ دنیا به جای خدا شکل ندهیم وگرنه سیرهی خود انبیاء و اولیاء این نبوده است که به زن و فرزند خود قطع علاقه نمایند. موفق باشید
-
خوردن تنقلات در حین دو وعدهی غذایی، نفس را مشغول به آن تنقلات میکند
سلام: ۱: خوردن میوه، کلوچه، کیک و... بین دو وعده غذایی اشکال سلوکی داره؟ ۲. اگه صبحانه یا ناهار مثلا دیرتر بخوریم و تو ساعتی که مشخص کردیم برای وعده بعدی هنوز گرسنه نشده باشیم باید سر موقع غذا بخوریم ولو که گرسنه نباشیم یا منتظر بمونیم تا گرسنه بشیم چون در فرض اینکه منتظر بمونیم، ممکنه خوابمون دیر بشه یا برناممون بهم بخوره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به هر صورت، خوردن تنقلات در حین دو وعدهی غذایی، نفس را مشغول به آن تنقلات میکند 2- میتوان با اندازهای از غذا مصرف کنید که زمانهای خوردن غذا مطابق برنامهی ریختهشده مدیریت شود. موفق باشید
-
مسئلهی مهم زمانهی ما
با سلام خدمت استاد گرانقدر:
مدتی است که دچار سستی اراده تنبلی و اهمال کاری شده ام، و حس می کنم که نسبت به سابق سخت کوشی ام را از دست داده ام و آن سخت کوشی هایی که قبلا داشتم را ندارم مثلا:
اضافه وزن پیدا کرده ام و میلی به ورزش ندارم سحر خیزی ام را از دست داده ام نماز هایم به تاخیر می افتد، مدیریت زمانم را از دست داده ام و اتلاف وقت می کنم، و به طور کلی آنچنان که باید مثل قبل با میل و هواس نفس ام مقابله نمی کنم، گویا قبلا روحیه ایی داشتم که از مبارزه با هواهای نفسانی لذت می برد حال از خوشگذرانی لذت می برم و پشت کاری در ورزش و تحرک ندارم، استاد لطفا بفرمایید که چگونه می توانم دوباره روحیه و اراده ی قوی در مقابل میل ها و هوس ها را پیدا کنم؟ و از زمانم حداکثر استفاده را ببرم؟ آیا در این رابطه نوشته یا سخنرانی خاصی ایراد کرده اید؟باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم پیداکردنِ مسئلهی اصلی زندگی در این زمانه است تا در راستای رسیدن به آن مسئله، جدّیت انسان شروع شود. آیا امروزه کسب معارف عمیقی که حضرت امام در آثار خود در مقابل ما گذاشتهاند و فهم عمیق آیات و روایات الهی مسئلهی مهم این دوران که دوران غفلت از عالم قدس و معنویت است، نیست؟ تا از طریق آنها متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی شویم؟ موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت استاد گرامی:
استاد تقریبا دو سالی هست که مباحث معرفت نفس را دنبال می کنم. «ده نکته»، «آشتی با خدا»، «براهین صدیقین» و اوایل «معاد» هستم. تا حالا چندین مرتبه شب دچار استرس شدید شدم که تپش قلب همراه دارد و طبق مباحث آشتی با خدا، حس می کنم که ابلیس مرا دچار وسوسه می کند و هر بار با همان مباحث، یاد خدا به قلبم آرامش می دهم، چند صباحی می گذرد شرایط عادی می شود و به ناگه دوباره این حالت پیش میاید. استاد در این مواقع بهترین راه کار چیست باید چه کرد تا این اصطراب و استرس از بین برود .احساس می کنم ابلیس نمی گذارد یاد خدا رو قوت بدهم و واقعا گاهی اوقات فشار زیاد است و از عاقبت کار واهمه دارم. راهنمایی بفرمایید. با تشکرباسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با استراحت و تقویت بدن و ورزش، از قوهی واهمه هرچه بیشتر عبور فرمایید. مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است، بد نیست. موفق باشید
-
در موضوع کسب رزق
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: از خدمت جنابعالی دو سوال در خصوص رزق داشتم:
1- اگر کسی براساس درآمد فعلی که دارد پولی را قرض کند و یا وام بگیرد و اقدام به خرید مسکن کند و اقساط خود را بپردازد ولی بعد از مدتی حقوق او کم شود، آیا براساس مباحثی که در خصوص رزق داریم برای جبران حقوق کم شده چیکار باید بکند؟ آیا باید بیشتر کار کند (بیشتر از 8 ساعت) یا مجددا قرض کند؟
2- اگر کسی بیش از 8 ساعت کار کند و نیت او اختصاص اضافه درآمد به دست آمده به امور خیریه باشد با مباحث مطروحه در باب رزق منافاتی دارد؟باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع کسب رزق ربطی به 8 ساعت بیشتر یا کمتر کارکردن ندارد. بحث بر سر آن است که در حدّ معقول جهت تأمین نیازهای زندگی تلاش کنیم بدون حرص و اسراف و اشرافیت. 2- اگر آن نوع کسب و فعالیت موجب دوری انسان از کسب معارف نشود، خوب است. موفق باشید
-
در موضوع تجمل
سلام علیکم استاد عزیز: آیا تجمل ممدوح و مستحب است؟ اخیرا حجت الاسلام سید محمد صادق علم الهدی در مصاحبه ای، نظریه ای را بیان کردند که اسلام تجمل را ممدوح و مستحب می داند. خواستم بدانم تعریف دقیق تجمل چیست؟ و آیا خود لفظ تجمل از حیث شرعی قبیح نمی باشد؟ گزیده از سخنان ایشان به همراه آدرس سخنان کامل ایشان:
سید محمد صادق علم الهدی در گفتگو با اجتهاد:
تجمل نه فقط از عناوین محرم در شریعت نیست، بلکه از عناوین ممدوح و مستحب است و بر آن تأکید زیادی هم شده است. مرز ممنوع تجمل، اسراف است. یعنی به گونهای باشد که در عرف بگویند این همه هزینه بابت این پوشش، اسراف مال محسوب میشود. بین تجمل و تبرج باید فرق نهاد و اینها دو مقوله کاملاً منفک هستند. وقتی که مدگرایی، فی نفسه عنوان حرامی نیست، مدهای اسلامی هم به طریق اولی نمیتواند حرام باشد. #فقه_و_مدگرائی
متن کامل مصاحبه: http://yon.ir/6k1saباسمه تعالی: سلام علیکم: تجمل به معنای خود را به جمال و زیبایی آراستن، کار خوبی است ولی تجمل به معنایی که امروز مطرح است یعنی همهی ذکر و فکر انسان به ظاهرسازیِ خود و زندگی دنیاییاش باشد، مذموم است. عمده آن است که ظاهر انسان آراسته باشد و این غیر از جلفبودن است. موفق باشید
-
بدون عنوان
با سلام خدمت استاد محترم: من در شرایطی قرار دارم که بسیاری از برنامه هایم را خداوند جلو می برد. مثلا دوره ای پرستاری پدر و مادرم و برکات بسیار آن و دوره ای کلاس های تخصصی قرآن٬ احکام و باز برکات بسیار آن.
گاهی تصمیم می گیرم بعضی برنامه هایم را کنسل کنم و کاری را شروع کنم ولی متوجه می شوم رضایت خداوند در آن نیست؛ موانع و مشکلات ایجاد می شود. این جاست که در هزینه هایم دچار مشکل می شوم. مثل بعضی از هزینه های درمانی. نمی دانم اینجا باید از خداوند برای رزق کمک بخواهم؛ برای کار کمک بخواهم؛ اصلا نمی دانم چه کار کنم. دوستان مذهبی می گویند چون دختر هستی فعلا روزی تو همان است که برایت تعیین شده؛ تو فعلا به وظایف خودت عمل کن؛ نمی دانم ولی گاهی احساس می کنم اگر در بعضی از درمان هایم کوتاهی کنم بعدا به مشکلات زیادی برخواهم خورد.باسمه تعالی: سلام علیکم: دیانتِ حقیقی دیانتی است که همراه با عقل و معنویت باشد. لذا به ما گفتهاند با توکل، زانوی اشتر ببند. یعنی در عین آنکه کار را به خدا واگذار میکنیم آنچه را هم که عقلا انجام میدهند و عقلانی است، انجام دهیم. موفق باشید
-
اهل تقوا در عین ظاهری نحیف، بدنهای نیرومندی دارند
سلام استاد عزیز:
یه شبهه ای در ذهنم بوجود اومده منتها روم نیست بپرسم و اون اینه که عرفای ما که ما رو به کم خوری توصیه میکنن چرا اکثرشان شکم دارند؟ ممکنه بگید استعداد چاقی دارن، ولی چطور باید استعداد چاقیشون توی شکمشون باشه؟ خب شاید کسی ببینه بدبین بشه. استاد ببخشید این سوال رو می پرسم، شأن شما بالاتر از این حرفاست که سوالات اینچنینی افراد بی عقلی مثل من رو خواسته باشید جواب بدید. ولی برام سواله. واقعا چرا؟! تو رو خدا جوابمو بدین تو ایمیلم. تشکر.باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول معروف: «فقیر فربه و چاق و طبیب لاغر و زرد / نه آن خدا شناسد، نه آن شناسد درد». و فقیر در این شعر یعنی درویش عارف. آری! ممکن است بعضی تذکرات اخلاقی بدهند ولی نتوانند میل خورد خود را چندان کنترل کنند، ولی بنا به خطبهی متقین اهل تقوا در عین ظاهری نحیف، بدنهای نیرومندی دارند. موفق باشید
-
به شرایط تاریخیِ روایت توجه کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت استاد بزرگوارمان:
جناب استاد همچنان که در یکی از صوتهایتان فرمودید مدتی است که کار بر روی نهج الفصاحه را شروع کرده ام و به لطف خدا خواندن روایات پیامبر عزیزمان حال و شور و شوق خوبی به من می دهد منتهی در فهم بعضی روایات و نسبتش با روایات متعارض اشکالاتی برام پیش می آید که خدمت استاد عزیز مطرح می کنم. استاد چه ترجمه هایی در بازار است و کدام دقیقتر است؟ من ترجمه ابراهیم احمدیان را دارم و با این که در عربی خیلی وارد نیستم اشکالات فاحشی در ترجمه اش وجود دارد. اما سوال در حدیث شماره 1460 حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید «حسنوالباسکم و اصلحو ارحامکم حتی تکونوا کانکم شامه فی الناس» که در ترجمه چنین آمده است: «خوب لباس بر تن کنید و به لوازم خویش برسید تا میان مردم مانند خالی زیبا باشید»
1. آیا این ترجمه دقیق و صحیح است؟ 2. مراد حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله از رحال چیست؟ 3. مهمتر از همه این که در سخنان بزرگان آمده است لباس عادی بپوشید که خیلی زیبا و برجسته نباشد و سعی کنید ساده پوش و معمولی باشید خوب با این روایت که لغت شامه را به کار می برد که بعضی می گویند یعنی رنگ مخالف که در مجاورت رنگ دیگر قرار می گیرد معجم البلدان چگونه جمع می شود؟ پر واضح است این روایت در صدد نفی ژنده پوشی به جهت لباس شهرت بودن نیست چرا دعوت به لباس معمولی مردم نمی کند بلکه از مومنین می خواهد لباسی زیبا و برجسته بپوشند؟ آیا این روایت ما را به پوشیدن لباسهای شیک و زیبا تا حدی که لباس شهرت نباشد دعوت می کند؟ با تشکر و التماس دعا.باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن روایت میفرمایند: «لباس خود را نيك كنيد و لوازم خود را به اصلاح آريد چنان كه در ميان كسان مانند خالى نمودار باشيد» و به نظر بنده ترجمهی آقای ابو القاسم پاينده خوب است. البته بنده ترجمهی آقای احمدیان را ندیدهام 2- مراد از «رحال» کالا و لوازم میباشد 3- به شرایط تاریخیِ روایت توجه کنید که روحیهی صحرانشینی و زندگی در همان محلی که شتران را میخواباندند چهرهای از مسلمانان به میان آورده بود که ابداً با روحیهی تمدنسازی اسلامی سازگار نبود. حضرت میخواهند آنها را به یک نحوه زندگی شهری وارد کنند. حال در زندگی شهری است که باید مواظب بود لباسهای ما موجب تبختر یا شهرت نگردد، نه اینکه تفاوتی بین مسلمانان مجهز به زندگی شهری و زندگیِ صحرانشینی نباشد. موفق باشید
-
کسی که در ابتدای سلوک است بهتر است خود را مشغول چنین امور عادی نکند
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: 1. می خواستم بپرسم آیا دیدن فیلم و سریال تنها برای سالک ابتدایی راه برای تمرکز و عدم غفلت از خداوند متعال ممنوع است یا کلا وقت تلف کردن و مضر است؟ اگر به قصد این که در ابتدا راه برای انحراف افکار از فکر گناه فیلم و سریال ببینیم آن هم کاملا فیلم های مناسب و سانسور شده باز هم غیر مجاز است؟
2. بنده مشاهده کردم که شما در جواب یکی از سوالات گفته بودید نگاه به صورت نامحرم اگر بدون قصد ریبه باشد از نظر اکثر فقها مجاز است سوالم این است که اگر نامحرم آرایش کرده باشد نیز می توان در حین صحبت با او بدون قصد ریبه به صورت او نگاه کرد یا دیگر مجاز نیستیم؟ با تشکر و آرزوی موفقیت. و السلام علیکم و رحمةالله و برکاتهباسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسی که در ابتدای سلوک است بهتر است خود را مشغول چنین امور عادی نکند 2- فکر نمیکنم به عنوان روحی که میخواهد نظرش به حق باشد، با این نوع نگاهها مکدّر نشود. بحث فقهی آن را فقها باید نظر بدهند. موفق باشید