بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5481
متن پرسش
سلام با عرض معذرت استاد محترم حضور جناب عالی عرض است که از ڪتاب (معاد ؛بازگشت به جدی ترین زندگی)یک سوال پیش آمده آن این است که در صفحه 64 در تفسیر سوره مومن آیت 45 و 46 حدیٿ امام علی ع اورده اید و ٿابت کرده اید که در برزخ صبح،شام،ماه،و سال (یعنی زمان)وجود دارد،در حالانکه در صفحه 116 کتاب با دلیل ٿابت ڪردید که در برزخ زمان(که صبح ،شام،ماه و سال باشد)اصلا وجود ندارد، این دو جور حرف شما در جور نمی آید لطفا این عدم هماهنگی سخن را توضیح نمائید؟؟؟؟؟؟؟ همواره دعاگوی شما هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که اهل برزخ معنای صبح و شام را با نظر به دنیا می‌فهمند در حالی‌که در آن‌جا زمانی نیست که به خودی خود صبح و شام باشد. موفق باشید
5480
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم یک ماهی میشود که کم و بیش در حال مطالعه کتب شما میباشم و در این یک ماه به لطف پروردگار چیز هایی هر چند اندک به دست آورده ام اما متاسفانه پس از اتمام ماه رمضان احساس می کنم شیطان از هر دری که می شود برمن نفوذ پیدا می کند و من را مورد وسوسه قرار میدهد بعضی اوقات که فکر میکنم کارم اشکال شرعی نداشته به شک می افتم و توبه می کنم ولی وقت زیادی نمی گذرد که دوباره شیطان را در کارهای دیگر خودم مشاهده میکنم از شما استاد ارجمند در خواست می کنم بنده را در این زمینه و راه های کنترل نفوذ شیطان و با معرفی چندی از کتب خود راهنماییی کنید این را هم بگویم که بنده یک فرد 22 ساله ودانشجو هستم باتشکر وسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از راه‌هایی که شیطان نمی‌تواند وارد شود راه‌های عقلی است، شیطان گرفتار وَهم است. مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین إن‌شاءاللّه تمرکز خوبی به شما می‌دهد. در ضمن ورزش فراموش نشود. موفق باشید
5479
متن پرسش
با سلام طلبه ی پایه یک هستم که از دیپلم وارد حوزه شده ام و با توجه به اینکه 23 سال دارم نگران این هستم که برای شروع مباحث عقلی و اعتقادی کمی دیر شده باشد. (با در نظر گرفتن این نکته که در جواب یکی از سوالها فرموده بودید: فلسفه را شروع نکنید تا در فقه ممحض باشید) لطفا در این مورد مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین در کنار پایه‌های اولیه حوزه، خلأ نگاه فلسفی عرفانی را تا حدّی جبران کنید، چون اگر بخواهید از حالا فلسفه بخوانید با توجه به این‌که باید همه‌ی ذهن خود را وارد مباحث فلسفی کنید از پایه در ادبیات ضعیف می‌مانید. موفق باشید
5478
متن پرسش
بسمه تعالی نظر حضرتعالی راجع به وزرای پیشنهادی دولت و بالاخص نقش برخی از ایشان در فتنه 88 و امکان آسیب رسانی ایشان در این برهه حساس چیست؟ آیا با این دولت می توان به پیشرفت در مسیر انقلاب امیدوار بود باتوجه به اینکه افرادی را در ابتدا بر سر کار آورده که همجنان ارداتمند و پیرو خط دولت اصلاحات در سالهای 78 تا 84 می باشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم فعلاً نباید ذهن خودمان را مشغول این حرف‌ها بکنیم ما کارهای به‌جا مانده‌ی زیادی داریم فرصتی به‌دست آمده که ما به آن کارها بپردازیم. هنوز ملت ما با این که انقلاب کرده‌اند و انقلاب را هم قبول دارند نمی‌دانند جایگاه تاریخی انقلابشان عبور از غرب است و نه کنارامدن با فرهنگ استکباری غرب. هنوز ما نمی‌دانیم با کدام از قرائت از دین می‌توانیم نسل آینده را آماده‌ی ادامه‌ی انقلاب کنیم و از نگاه‌ حماسی عرفانی امام غافلیم. موفق باشید
5477
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ادب با توجه به اینکه نفس انسان در همه جا حضور دارد و به علت تعلق آن به بدن با جابه جایی بدن به مکان های مختلف به آنجا نظر می کند ، حال اگر انسان کمی نفس خودرا قوی کند شاید نیاز به جا به جایی بدن هم نباشد مثل مرتاض ها . حال اگر ما نیز خور را به حضور ائمه علیهم السلام ببریم می توانیم برکات این حضور در حرم آنها را دریابیم پس با این حساب رفتن جسمانی به آن حرم ها غیر از زمان های خاص که سفارش شده و علاوه بر زحماتی که بر انسان وارد می شود که خود در رشد انسان میسر است چه نقشی دارد آیا در زمانی که امکان رفتن جسمی برای انسان نیست می توان با نظر به ایشان از فیض و برکات آن زیارات مکانی بهره مند شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر نفس قوی شد مفتخر به آن حضور می‌شود ولی با این‌همه در حضور جسمانی یک نحوه کمال هست که نمی‌توان از آن گذشت. بعد از حضور جسمانی تا مدتی نفس قدرت حضورش در آن مکان ها بیشتر می‌شود و این غیر از خاطره‌ای است که با زیارت نصیبش می‌گردد. موفق باشید
5475
متن پرسش
سلام استاد عزیز میخواستم نظر جامع حضرتعالی را در مورد وزرای پیشنهادی آقای روحانی بدانم؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول رهبر عزیز بگذارید کارشان را بکنند هنوز برای قضاوت زود است. موفق باشید
5471
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد محترم با توجه به اینکه برزخ تجلی صور اعمال انسان ها است پس مباحثی چون حور العینّّّّ و ازدواج در آن عالم چه جایگاهی دارد؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حورالعین صورت عقاید و اعمال توحیدی مقربین است همان‌طور که فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ. صورت عقاید و اعمال توحیدی اصحاب یمین می‌باشد. در تفسیر سوره‌ی واقعه عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5469
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام نظرتان در باره سخنان ایت الله صمدی املی در باره تغییر عین ثابت و یزید وشمر چیشت اگر صحبتهای ایشان قابل توجیه است و می توان انها را درست فهمید پس چرا ایت الله حسن زاده ان نامه را نوشتند؟ لطفا اگر ممکن است بیانات صمدی املی را توضیح دهید چون مستمسک خوبی برای مخا لفان فلسفه و عرفان شده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره‌ی 1751 عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5468
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید چند روز پیش که متوجه شدم یکی از دوستانم متاسفانه خودکشی کرده سوالات زیادی در ذهنم آمده که تقاضا میکنم لطف کنید پاسخ دهی 1-آیا این فرد مخلد در آتش است ؟2-آیا مورد شفاعت قرار میگیرد؟3-آیا دعا خیرات وصدقات به او میرسد ؟آیا جزو حق اناس است یا حق الله ؟وخلاصه عاقبتش چه می شود؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از موارد مسلم و قطعی محرمات شرعی عمل خودکشی است که در موارد متعددی از جمله آیات قرآن و احادیث ائمه ـ علیهم السّلام ـ به حرمت و گناه بودن این عمل اشاره و تصریح شده است، از جمله در تفسیر آیه 30 سوره نساء: (و خودکشی نکنید خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در آتش وارد خواهیم ساخت و این کار برای خدا آسان است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: هر کس خود را عمداً بکشد، پس او در آتش جهنم تا ابد خواهد بود. و از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: ان المؤمن بتلی بکل بلیة و یموت بکل میتة الا انه لا یقتل نفسه؛ همانا ممکن است مؤمن به هر بلایی مبتلا شود و به هر (نوع) مرگی بمیرد امّا هیچ گاه خود را نمی‌کشد. لذا در حرمت و قبح این عمل در نزد شرع جای هیچ شک و شبهه‌ای نیست، هرچند بعضی افراد و مکاتب در مواردی این عمل را جایز بدانند، در دین اسلام قابل پذیرش نخواهد بود، البته باید توجه داشت که عملی مانند عملیات استشهادی و فدا کردن خود برای از بین بردن دشمن در حقیقت جهاد و دفاع از مال و ناموس و دین است و خودکشی محسوب نمی‌شود بلکه نوعی از خودگذشتگی و ایثار است. امّا نسبت به جایگاه آخرت کسی که خودکشی کرده است، از روایات گذشته روشن شد که جایگاه او در جهنم است و در حقیقت مبنای فهم حرمت و قبح یک عمل در نزد شارع و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ این است که اگر وعده عذاب و عقاب در جهنم برای آن عمل داده شود آن عمل جزء محرمات محسوب می‌شود و لو لفظ حرام در مورد آن استفاده نشده باشد. امّا این سؤال که آیا کسی که مرتکب چنین گناهی شده است استحقاق شفاعت شافعان در روز قیامت را خواهد داشت یا خیر. در آیات قرآن و روایات شرایطی را برای شفاعت شوندگان ذکر شده است که اگر کسی این صفات و شرایط را داشته باشد مورد شفاعت پیامبر و ائمه و سایر شفعاء قرار می‌گیرد که از جمله آنها: 1. شرک نورزیدن به خدا است، پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرمایند: من شفاعت می‌کنم اگر خدا بخواهد برای کسی که می‌میرد و ذره‌ای به خدا شرک نورزد. 2. اقرار به شهادتین با اخلاص: رسول الله می‌فرماید: شفاعت من برای کسی است که شهادت (لا اله الا الله) دهد و مخلص باشد و قلبش زبانش را تصدیق می‌کند و زبانش قلبش را. 3. دشمنی نداشتن با اهل بیت که کسی که بغض و دشمنی اهل بیت را در دل داشته باشد به شفاعت نائل نمی‌شود. 4. داشتن ولاء و محبت و عهد که مصداق بارز اهل بیت عصمت و طهارت هستند. آن چه از این موارد استناد می‌شود که در حقیقت شرایط ایمان است، این که کسی که با ایمان از دنیا برود به این معنا که تصدیق و اقرار قلبی به باورهای دینی داشته باشد، و منکر آنها نباشد این ایمان در دنیا و آخرت برای او نتایجی را به دنبال خواهد داشت، در دنیا مال و جان و آبروی او محترم است، لذا کسی که به ظاهر و زبان اقرار به ایمان کرده باشد و انکار دین نکرده باشد تمام احکام مسلمانان بر او بار خواهد شد، حتی اگر خودکشی کرده باشد و در آخرت اگر با ایمان مرده باشد و لو گنهکار باشد که ممکن است مؤمن دارای لغزش و گناه باشد ولی از ایمان خارج نشده باشد و به کفر و شرک نرسیده باشد و صفات و شرایط شفاعت شوندگان را داشته باشد، امکان شفاعت شافعان برای او وجود خواهد داشت. و البته روشن است که ایمان برای کسی تا قیامت باقی خواهند که ایمان را تا لحظه مردن حفظ کند و با ایمان از دنیا برود، می‌تواند امید به شفاعت هم داشته باشد. و چه بسا افرادی بوده‌اند که ظاهراً مومن بودند امّا در آخرین لحظات مرگ منکر آن شده‌اند. برای مطالعه بیشتر: 1. معاد در قرآن، ج 5، استاد جوادی آملی، چ اول، انتشارات اسراء. 2. گناهان کبیره، شهید دستغیب. 3. الهیات و معارف اسلامی، استاد سبحانی، انتشارات توحید. .. موفق باشید
5465
متن پرسش
سلام استاد.1 - میخواستم اگه می شه مردم سالاری دینی رو توضیح بدین و تفاوت اون با لیبرال دموکراسی غربی مقایسه کنید.2 - میشه بگین چرا حجاب در کشور ما اجباریه حتی برای مشرکان در حالی که در در زمان پیامبر (ص) و امام علی (ع) اینگونه نبوده؟نظر مراجع چیه؟ سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مردم سالاری دینی جامعه‌ای در کنار هم هستند که مبنای میل‌های خود را احکام الهی قرار داده‌اند ولی در جامعه‌ی لیبرال دموکراسی هوس‌های مردم است که مبنای اجتماع را تشکیل داده است در چنین جامعه‌ای «خوب» همان است که میل انسان‌ها می‌خواهد و «بد» آن است که میل انسان‌ها نمی‌خواهد که نتیجه‌اش غربی است که شما با آن روبه‌رو هستید 2- در زمان پیامبر و علی«علیهماالسلام» و سایر خلفا حجاب اجباری بوده و بی‌حجابی حکم فسق را داشته و بر افرادی که مرتکب بی‌حجابی می شدند حد جاری می کردند. ولی در جمهوری اسلامی علاوه بر بحث اسلامی ،حجاب یک قانون است و رعایت آن برای همه‌ی افراد جامعه الزامی است. موفق باشید
5462
متن پرسش
با سلام استاد شرمنده ام این سوال را میفرستم وعذرخواهی میکنم راستش یه مطلب به ذهنم رسید عده ای از پسران و دختران جوان که مبانی فکری انها از صحبتهای حضرتعالی تغذیه میشود مجرد هستند ایکاش.... ایکاش شرایطی پیش میومد که این گونه افراد باهم....به هر حال هم کفو هستند ظاهرا و حداقل از لحاظ فکری .....جسارت این حقیر را عفو فرمایید
متن پاسخ
ه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که ای کاش شما آقایان جرأت می‌کردید و به میدان می‌آمدنیدو خانم‌ها هم آزاد از همه‌ی تقیّدات دنیایی زیر نظر والدین‌شان به سادگی تمام زندگی مشترک را با مرد هم فکرشان شروع می‌کردند. موفق باشید
5461
متن پرسش
با سلام وتشکر بسیار ازاستاد عزیز شکل مثالی ما دربرزخ مثل همین شکل اینجاست یا براساس خلق وخویارفتارمان در اینجااست؟اگراینگونه است چرااموات راکه خواب میبینیم یا باارواحی که ارتباط برقرار میشده توسط اهل فن هیچ کدام این امرراتصدیق نمی کنند؟ واوضاع انجا را خیلی بهتر از اینجا بیان میکنند.باتشکر از بیانات بسیار شیوایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عالم مجردات امکان جمع چند حالت در یک جا هست، مثل آن‌که نفس شما هم شنونده است و هم فکر می‌کند و هم اراده می‌کند. لذا افراد در عالم برزخ بین صورت دنیایی خود و صورتی که حاصل اخلاقشان است جمع می‌کنند به طوری که همه می‌بینند این میمون همان فلانی است. ولی عموماً ما وقتی خواب افراد را می‌بینیم با صورتی که از آن‌ها در ذهن داریم خواب آن‌ها را می‌بینیم، قسمت دوم سؤال‌تان همیشه درست نیست، بعضاً خواب افراد را می‌بینیم که بسیار وضع بدی دارند. کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید
5460
متن پرسش
با عرض سلام میخواستم نظر جنابعالی را در مورد آقای هاشمی بدانم با توجه به اینکه فرمودید از دید رهبری نگاه کنید. از وقتی که رهبر فرمودند آقای هاشمی از ابتدا با بنده اختلاف نظر داشتند نسبت به آقای هاشمی بسیار بد بین شده ام نمیدانم دچار افراط شده ام یا نه. اگر مقدور هست نظر خودتون رو راجع به ایشون بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی عرض بنده به دوستان این است که جای افراد را نسبت به انقلاب و رهبری تعیین کنند. آری رهبری فرمودند در موارد متعدد با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم و این را طبیعی دانستند و این غیر از آن است که آقای هاشمی را خائن بدانیم و خدای ناکرده از او متنفر باشیم، بدانیم ایشان نگاه خاص خود را دارد که ما بنا نداریم با نگاه ایشان زندگی کنیم و به دنبال آرمان‌شهری که ایشان می‌خواهد نیستیم هرچند امثال آقای نوبخت به دنبال آن باشد. سخن رهبری بعد از انتخابات 24 خرداد را فراموش نکنید که خواستند ما در فضای وحدت ملی قدم بگذاریم تا نگاه‌های مختلف سیاسی موجب شکاف ملی نگردد. موفق باشید
5459
متن پرسش
باسلام طبق جواب سئوال5345 که در جواب آخرین سئوال فرموده بودید:خیر، چون از محدود نمی‌توان نامحدود را به‌دست آورد. این افراد در زندگی به بن‌بست می‌رسند، سئوال من این که کسانی که فطرتا نامحدود هستند ولی در دنیا مصداقشان محدود بوده در آن دنیا(برزخ و قیامت) سیر نامحدود می توانند داشته باشند چون شما قائل به سیر تکاملی در ان دنیا هستید؟ 2. فرموده بودید برای معراج السعاده اگر استاد اهلی را پیدا کردید بخوانید حال اگر امکان دارد ویژگی استاد اهل را بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر تکاملی در برزخ و قیامت به معنای داشتن ارداه برای ایجاد شخصیت جدید ممکن نیست ولی تکامل به معنای رفع حجاب و رسیدن به ابعادی از شخصیت ایمانی خود که نیاز به رفع حجاب قبلی دارد ممکن است. با این حال آنچه در برزخ و قیامت شخصیت انسان را می‌سازد ارداه‌ها و انتخاب های اوست و نه فطرت او. هرکس حتی یزید فطرت بی‌نهایت طلب دارد ولی جزء شخصیت خود در نیاورده و مطابق فطرت خود انتخاب نکرده 2- اگر بخواهم مختصر بگویم باید با شخصیت انقلابی، سیاسی و فلسفی و عرفانی امام آشنا باشد و جایگاه قدسی رهبری انقلاب را نیز بشناسد وگرنه ما را گرفتار اسلام و اخلاق سکولار می‌کند. موفق باشید
5458
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم. . . خون دل خون دل خون دل،این هم شد زندگی؟خسته شدیم از بس خون دل خوردیم برای این وضعیت،فقط خون دل بخوریم و با اشکو آه امید به آن تمدن ناب اسلامی و جلو رفتن انقلاب با آن سرعت در خیالمان داشته باشیم،فقط خون دل،خسته شدیم غربت رهبری را ببینیم و نتوانیم دم بزنیم،خسته شدیم بخواهیم مجدد انزوای بچه حزب اللهی ها را به جرم تندروی ببینیم و دم نزنیم،حتی در محیط خانه با آنکه سکوت میکنیم،تنها با یک عکس دلنشین امام خامنه ای عزیزمان به تندروی محکوم باشیم. . .خسته شدیم ببینیم کسانی که 8 ماه خون به دل این ائمه،امام شهدا و شهدا و رهبری و مردم کردند مجدد دارند برای پست های حساس این مملکت سرو دست مشکنند. . .هنوز پاسخ آن همه ضربه به نظام را نداده میخواهند بیایند و مجدد وارد انقلابی شوند که یک لحظه به آن اعتقادی نداشته اند. . .خسته شدیم از بس به تبعات این انتخابات و ضربه ای که میتواند به نظام،به انقلاب،به رهبری عزیز،به مردم وارد کند فکر کردیم. . . خسته شدیم بس خون دل بخوریم از اینکه کاری از دستمان بر نمی آید جز مطالعه این وضعیت و تماشا از دور. . .خسته شدیم از بس به جهان اسلام نگاه کردیم و خون دل خوردیم از وضعیتی که بوجود آورده اند،از مصر بگیر تا عراق و سوریه و گره خوردن این اتفاقات با اتفاقات کشور عزیزمان و پیش بینی بعضی مواضع. . .این هم شد زندگی استاد؟این هم شد زندگی یک جوان پر انرژی؟یک جوانی که باید جوانی کند،کارمان شده پرسه در قبور رفقای رفته شهید عزیزمان و گزارش سیاسی دادن از وضع انقلاب،آنها که میدانند،ما میرویم که خودمان را خالی کنیم. . .بارها به این موضوع فکر کرده ام که این چه زندگی است که من دارم،منتها این احساسات یا بهتر بگویم تعلق به انقلاب فراز و فرود هایی دارد که در این زمان یکی از فرازهایی بود که دیگر به سمت سریز شدن میرفت،گفتیم شاید مرهمی بگذارید. . .ان شاء الله دوستان اهل دل هم استفاده میبرن. . .ما که باشیم. . .یا علی.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی .... پس کجا بی‌صیقل آیینه شوی» گویا متوجه نشده‌اید زمانه‌ای فراهم شده تا باز این انقلاب بزرگ چهره‌ی دیگری از خود نشان دهد. نمی‌دانم می‌دانی اگر مو به مو چشم‌ات به دهن سیدعلی این دوران باشد چه شکوفایی در خود و در تاریخ خود ایجاد خواهی کرد یا نه؟ قبلاً عرض کرده بودم با انتخابات 24 خرداد تاریخ جدیدی شروع شد تا حزب اللّه به کارهای مانده بپردازد و معنای عبور از غرب را از یک طرف و رجوع به روح عرفانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را از طرف دیگر بازخوانی کند. نمی‌دانم با حضور در این تاریخ خون دل می‌خوری؟ اگر چنین است این خون دل خوردن مبارکت باد، چون مثل خون دل خوردن شهدایی است که جبهه‌ی نگاه به حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را گشودند، ولی اگر خون دل خوردن‌هایت به جهت تحلیل غلطی است که نسبت به دیروز و امروز و فردا داری که باید خودت را ملامت کنی که نمی‌دانی در کجای تاریخ زندگی می‌کنی و گمان می‌کنی گرفتار انسداد تاریخی شده‌ای. آدم حسابی! حواست کجاست؟ ما در دفاع مقدس هشت‌ساله نشان دادیم انقلاب ما توان عبور از آنچنان حمله‌ای را داشت که در آن حمله همه‌ی جهان کفر از شرق گرفته تا غرب به میدان آمده بودند در حالی‌که در ابتدای جنگ اکثراً سر به گریبان بودند ولی متوجه جایگاه تاریخی انقلاب شدیم و دیدیم خداوند تقدیری برای ما رقم زده که با دفاع هشت‌ساله ظهور می‌کند در حالی‌که در ابتدای جنگ در این رابطه تحلیلی نداشتیم. به شما عرض می‌کنم در تاریخ جدیدی که شروع شده بنا است عظمت‌های بزرگ‌تری از این انقلاب توسط زبان خدا در این دوران یعنی سید علی خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» ظهور کند. عجله نکن، باز هم برو در بین قبور رفقای شهیدت پرسه بزن تا به مدد الهامات نورانی آن بزرگان بزرگ به تحلیلی نزدیک شوی که در آن تحلیل، آینده‌ی خود و انقلاب را معنا می‌کنی. حضور در تاریخ جدید و حال جدید با حضور در صحنه‌ای از صحنه‌های یک تاریخ فرق می‌کند. در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرایضی داشته‌ام و عرایض دیگری هم دارم که باید بهانه‌ی گفتن آن پیدا شود. گفت: «تا خون نکنی دیده و دل پنجه‌سال.... از قال تو را ره ننمایند به حال». بنشین صحبت‌های رهبری عزیز حضرت امام خامنه‌ای را از بعد از انتخابات 24 خرداد تا امروز را مو به مو در آور و جلوی خود قرار بده تا نقشه‌ی راهی که این مرد بزرگ در این شرایط جدید مطرح کرده‌اند برایت روشن گردد، معطل نکن! موفق باشید
5457
متن پرسش
سلام علیکم من عازم سفر به مشهد مقدس هستم میخواهم بدانم چه کنم تا زیارت من بهترین بهره ها را برایم داشته باشدو در خواستهایم را چگونه از امام خود مطالبه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی مربوط به زیارت و دعا إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید
5455
متن پرسش
سلام وخداقوت 1.درمورد فهم مثنوی گفتید عرفان نظری می خواستم اگر میشود کتابی معرفی کن ؟ 2.جزوه ای فکرکنم درمورد عرفان نظری نوشتیدوولی من پیدانکردم درسایت اگرمیشودبه ایمیل بفرستید. 3.درمورد انجمن حجتیه کتبی معرفی کنید؟ 4.آیا اطلاعی از موسسه یا گروهی دارید که کتب شمارا به وسیله شاگردانتون تدریس بکنند درتهران؟ ممنون وتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- اگر سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را دنبال کنید ارام‌آرام به فهم جزوه‌ی عرفان نظری همراه با سی‌دی شرح آن موفق می‌شوید 3- سایت‌های زیادی در مورد انجمن حجتیه سخن گفته‌اند به آن‌ها رجوع فرمایید. در ضمن کتاب حزب قاعدین هم مطالب خوبی در مورد انجمن حجتیه دارد 4- با گروه فرهنگی المیزان تماس بگیرید. موفق باشید
5454
متن پرسش
با سلام نظر شما راجع به اقای دکتر حسن عباسی چیست هم چنین مقام فلسفی ایت الله مصباح بیش تر است یا ایت الله جوادی هم چنین می خواستم راجع به مبانی ولایت فقیه و رابطه بین سیاست و دیانت قوی شوم چه کتابی را بخوانم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقایسه‌ی افراد چیزی نیست که نیاز باشد وارد آن شوید سعی کنید از هرکس در آن حدّی که شما را به حضرت حق نزدیک می‌کند استفاده کنید 2- بنده عرایضی در شرح سخنان حضرت رضا«علیه‌السلام» در کتاب « امام و امامت در تکوین و تشریع.» داشته‌ام، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود و در مورد ولایت فقیه کتاب‌های زیادی هست کتاب «ولایت در قرآن» از آیت‌اللّه جوادی خوب است. آیت اللّه مصباح نیز مطالب خوبی در این مورد دارند. موفق باشید
5453
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه مقام پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم از ملائکه و حضرت جبرئیل بالاتر است، چرا ایشان وحی را مستقیما دریافت نمیکردند و با واسطه جبرئیل دریافت میکردند یا برخی علوم را با وساطت ملائکه دیگر از حضرت حق دریافت مینمودند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر حقیقتی در محدوده‌ی خودش امکان ظهور دارد. وَحی از آن جهت که شامل احکام تشریعی و عقاید و اخلاق است تنها در ظرف خاصی می‌تواند ظهور کند که آن ظرف وجود نورانی حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» است و در مظروف خاصی نیز جای می‌گیرد که آن نفس ناطقه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است در حالی‌که در رابطه با اُنس رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با حقایق بالاتر، نه ظرف جبرائیلی در میان است و نه مظروفی در حدّ نفس ناطقه‌ی رسول اللّه، بلکه حقیقت نوری رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با نوری بالاتر از نور جبرائیل در تماس است. مثل وقتی که جان رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قرآن را یک‌جا دریافت. موفق باشید
5452
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید در پاسخ به سوال شماره 5166 فرموده اید که " بنده سخت معتقدم اگر طلبه‌ی فلسفه‌خوان از فقه بهره‌ی کافی نداشته باشد بیش از آن‌که مفید باشد مضر خواهد بود". سوال داشتم که اولا، آیا این مضر شدن مخصوص طلبه است یا برای غیر طلبه هم هست و ثانیا، دلیل این مضر بودن و ضررهای مترتب بر آن را توضیح بفرمایید و ثالثا، مقدار فقه خواندن چقدر باید باشد تا این ضرر پیش نیاید؟ در حد لمعه یا مکاسب یا خارج فقه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد طلبه که نقش تبیین دین را به عهده دارد بحث فقه و فقه‌دانی از دو زاویه مهم است یکی از آن جهت که باید جایگاه حرکات و گفتار خود را در فقه بداند و دیگر آن‌که سخنانی که می‌گوید و راهنمایی‌هایی که در امور دین مثل عقاید و اخلاق دارد مرز فقهی آن‌ها را نیز مشخص کند و همواره در فضای فقهی عمل کند. ولی برای غیر طلبه موضوع تا این اندازه حساس نیست در عین آن‌که هیچ‌کس نباید در مسیر فلسفه و عرفان از تقیّد به فقه و احکام الهی کوچک‌ترین فاصله‌ای داشته باشد. در مورد طلبه‌ای که نقش تبیین دین را به عهده می‌گیرد خارج فقه نیاز است در آن حدّی که فضای استنباط فقها را بشناسد. موفق باشید
5451
متن پرسش
با سلام در رابطه با سوال و جواب سوال 5327 چند سوال داشتم: 1- شما می فرمایید که ما مغزمان را هم مثل دستمان احساس می کنیم و چون مدرِک غیر از مدرَک است پس مغز نمی تواند عامل ادراک باشد. ولی مسئله این است که ما هرگز مغزمان را احساس نمی کنیم. همانطور که مثلا کلیه و روده مان را احساس نمی کنیم؟ 2- در رابطه با خواب انسان کور مادرزاد سوالم این است که او می تواند مثلا درخت یا میوه یا انسانی را که هرگز ندیده است در خواب ببیند؟ 3- در رابطه با سوال 8 فرموده اید " تدبیر نفس گاهی از راه دور انجام می‌شود، مثل کاری که مرتاض‌ها در نگه‌داشتن قطار می‌کنند"، ولی مگر نفس مجرد و فوق زمان و مکان نیست؟ پس دوری و نزدیکی برای نفس چه معنایی می تواند داشته باشد؟ در رابطه با کار مرتاض هم، بدن مرتاض از قطار فاصله دارد نه نفس او. خودتان فرموده اید که علت اینکه ما نفسمان را در بدنمان احساس می کنیم به دلیل توجه شدید نفس به بدن است و نه نزدیکی نفس به بدن که حالا در خواب بخواهد از آن دور شود. 4- در رابطه با خواب رفتن از طرفی گفته می شود که در خواب چون حجاب بدن کنار میرود ادراک انسان شدید تر می شود و چیزهایی را در زمان آینده یا مکان دور ادراک می کند. ولی از طرف دیگر گفته می شود که وقتی انسان از خواب بیدار می شود متوجه می شود از اتفاقاتی که در اطراف او افتاده بیخبر بوده است. اگر در خواب ادراک شدیدتر است چرا از چیزهایی که در بیداری آنها را ادراک میکرده است غافل می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ادراک مغز یا کلیه به این معنا است که می‌فهمیم مغز و کلیه داریم 2- بر اساس تصوری که از پدیده‌ها ساخته، خواب آن‌ها را می‌بیند 3- توجه به پدیده‌های دور و نزدیک به وسیله‌ی نفس غیر از حضور نفس است. آنچه لامکان و لازمان است نفس است ولی توجه نفس شما چیز دیگری است 4- ادراک نفس از آن جهت که نفس است غیر از ادراک نفس است از آن جهت است که به کمک ابزاری مثل بدن عمل می‌کند. موفق باشید
5450
متن پرسش
با عرض سلام حضور استاد گرانقدر. استاد سالها پیش در دوره کارشناسی، سر کلاس معارف، استاد در خصوص واقعه «افک» در قرآن صحبت می کرد و شأن نزول آیه را اشاره نمود که یکی از دانشجویان پرسید : اصلا چرا پیغمبر اسلام اینقدر ازدواج کرد که این همه مکافات داشته باشد؛ استاد پاسخ داد: ازدواجهای پیامبر در آن روزگار امری عادی بود و یک مساله جاافتاده بود و نزد مردمان آن روز امری اعجاب انگیز نبود.بهرحال من آنروز از سخن آن دانشجو ناراحت شدم؛ بعدها به خاطر اینکه سعی بر این داشتم که سلوک دینی در زندگی داشته باشم، بارها از من هم این سوال شد که چرا پیامبر اسلام این تعداد ازدواج داشت؟استاد عزیز، از نظر من آن شخصیت والا و مافوق فهم بشرِ حضرت رسول روحی و ارواح العالمین له الفداء ، متعالی تر از آن است که در معرض اتهامی قرار گیرد اما من با دقتی که در 2آیه قرآن کریم در سوره احزاب داشتم سوالی برایم پیش آمد؛ آیه اشاره داشت به اینکه پیامبر از این پس دیگر ازدواج نکن و زنی جایگزین نکن حتی اگر از زیبایی زنی به تعجب بیافتی، قبل از این آیه هم آیه ای در خصوص بودن با زنان و.. آمده بود. خب استاد، اگر بنده هیچ شناختی از شخصیت رسول الله نداشتم و این آیه را می خواندم به نظرم می رسید لابد حضرت رسول مدام ازدواج می کرده اند و زنی را جایگزین زنی می کردند و هرکس به نظرشان زیبا می آمد را به عقد در می آورند تا اینکه خداوند فرمود دیگر این امر ادامه داده نشود. استاد از شما خواهش دارم اصلا چرایی تعدد زوجات پیامبر و ازدواجهای ایشان را شرح دهید و این آیه چرا نازل شد. (باتوجه به اینکه خود شما اصلا را بر تک همسری می گذارید)حضرتعالی می فرمایید این شک ها خوب است چون اگر در سکرات شیطان این شکها به شما القا کند مصیبت و ...فلذا خواهشمندم با آنکه مصدع اوقاتتان شدم پاسخم را بدهید. خداوند خیر کثیرتان دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با دقت در شخصیت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که در دوره‌ی جوانی و میانسالی یک همسر داشتند و با نظر به این‌که عموم ازدواج‌ها در شرایطی است که حضرت در صدد حاکمیت اسلام می‌باشند باید جایگاه ازدواج‌های رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را ماوراء موضوع جنسی بررسی کرد و در همین راستا در آخر عمر رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که تا حدّی شرایط عادی شده و حاکمیت اسلام تثبیت شده قرآن نگرانی رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را تخفیف می‌دهد و می‌فرماید دیگر نیاز نیست به آن نوع ازدواج‌ها ادامه دهی. برای بهتر روشن‌شدن موضوع عنایت داشته باشید به دلیل فقر مادی و دست و پاگیری دختران در محیطی که همیشه آتش جنگ برافروخته بود و نیز به جهت اسیر شدن آنان به دست دشمنان در جنگ ، و به فحشا کشیده شدن به دختر علاقه ای نداشتند و برخی نیز آن ها را زنده به گور می کردند . با وجود وضعیت ناگوار اقتصادی ، گزینش همسر نوعی کمک به خانواده ی دختر و یا زن محسوب می شد درچنین محیطی ، زن بیوه اگر شوهر نمی کرد، زشت تلقی می شد . به مجرد آن که شوهرش می مرد یا از وی طلاق می گرفت و عده ی وفات یا طلاقش سپری می شد ، شوهری دیگر انتخاب می کرد ؛ همانند اسماء بنت عمیس که اول همسر جعفربن ابی طالب و بعد از شهادت وی همسر ابوبکر و پس از درگذشت وی ، به همسری علی بن ابیطالب (ع) درآمدعلاوه بر این در آن روزگارازدواج مهم‌ترین عامل وحدت و پیوند بین قبایل به‌شمار می‌آمد. با پیوند ازدواج بسیاری از درگیری ها فروکش می کرد. از جمله اهداف ازدواج‌های پیامبر(ص)، کسب قدرت سیاسی و اجتماعی برای تبلیغ ، رشد و گسترش اسلام بود . آن حضرت به دلیل تحصیل موقعیت های بهتر اجتماعی و سیاسی ، و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنی های آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینه ی مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب ، به برخی از این ازدواج ها روی آورد ؛ در راستای این اهداف با عایشه دختر ابوبکر از قبیله تیم ، حفصه دختر عمر از قبیله عدی، ام حبیبه دختر ابوسفیان از بنی امیه ، ام سلمه از بنی مخزوم ، سوده از بنی اسد ، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی اسراییل پیوند زناشویی برقرار کرد . پیوند ازدواج مهم ترین پیوند اجتماعی به ویژه در محیط و فرهنگ عرب جاهلی بود .در آن محیط که جنگ و خون ریزی و غارتگری رواج داشت ، بلکه ـ به تعبیر «ابن خلدون» ـ جنگ ، خون ریزی و غارتگری خصلت ثانوی آنان شده بود ، پیوند ازدواج بازدارنده از جنگ ها ، کارشکنی ها و عامل وحدت و الفت بود . پیامبر(ص) با قبایل مختلف پیوند خویشاوندی برقرار می کند ، تا به این ترتیب اتحاد و الفت میان قبایل و پیامبر(ص) بیشتر، و دشمنی و کارشکنی آنان نسبت به مسلمانان و دعوت پیامبر(ص) کمتر گردد . اعراب جاهلی با همه تعصب و لجاجت ، خصلتی جوانمردانه داشتند . وقتی در برابر بت سوگند می خوردند ، به آن عمل می کردند ؛ اگر به کسی پناه می دادند ، با همه ی قبیله از او دفاع می کردند . آنان جنگ با دو نفر را ننگ می دانستند ؛ جنگ با هم قبیله و فامیل به این ترتیب پیامبر(ص) با چند قبیله بزرگ فامیل شد و از این راه توانست بررشد و گسترش اسلام بیافزاید. کوتاه سخن این که ازدواج های متعدد پیامبر(ص) یکی از عوامل رشد و گسترش اسلام در آن محیط به شمار می آمد و به ازدواج های پیامبر(ص) هدف سیاسی بخشید .رسول خدا با قبایل انصار و مسلمانان مدینه که روگردانی از حمایت پیامبر (ص) در مورد آنان مطرح نبود ، پیوند زناشویی برقرار نساخت ، «گیورگیو» نویسنده ی مسیحی می نویسد : محمد ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان ، یعنی دشمن اصلی خود شده ، از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد . در نتیجه این وصلت ، پیامبر(ص) با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود ، جنبه ی فامیلی و خویشاوندی پیدا کرد . ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه بود . اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله، در جهت آزادی اسیران گام نهاد . رسول خدا (ص) از شیوه های خوب و متعدد برای آزادی اسیران استفاده کرد که ازدواج از جمله ی آن است . جویریه و صفیه کنیز بودند و پیامبر این دو را آزاد کرد ؛ سپس با این دو ازدواج نمود ـ تا به این وسیله مسلمانان بیاموزد که می توان با کنیز ازدواج نمود. جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا (ص) قرار گرفت. آن حضرت وی را آزاد و سپس با وی ازدواج نمود. این کار حضرت به الگویی برای یاران و صحابه تبدیل شد و آنان تمامی اسیران غزوه بنی مصطلق را که حدود دویست نفر بودند ، آزاد کردند ..بنابراین، یکی از حکمت های ازدواج های متعدد پیامبر (ص) آزادی کنیزان بود. پیامبر (ص) با این کار به مسلمانان یاد داد که می توان کنیز را آزاد و سپس با وی ازدواج کرد .ابن اسحاق، که کهن ترین سیره نویس است، : می نویسدهمسران آن حضرت را سیزده نفر برشمرده که با دو نفر تنها به برگزاری عقد اکتفا نمود و یازده نفر را به خانة خویش برد. دو نفر در هنگام حیات آن حضرت دار فانی را وداع کردند و در هنگام رحلت آن بزرگوار نه زن به نام های «عایشه»، «حفصه»، «ام حبیبه»، «ام سلمه»، «سوده»، «زینب دختر جحش»، «میمونه»، «صفیه» و «جویریه» در خانه آن حضرت بودند. ( سیرت رسول خدا (ص) ، ترجمه سیره ابن اسحاق، رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، ص 549) بدون شک نظر اسناد قدیمی تر برای ما معتبرتر است پس باید تعداد کل ازدواجها را ۱۳ بدانیم که حضرت محمد(ص) دو تن از ایشان را نیز بدون نزدیکی بازگرداندند. با توجه به آن چه ذکر شد، بدون کوچکترین تردید می توان فهمید که همسرگزینی های پیامبر(ص) جنبه ارضای غرایز نفسانی و خوش گذرانی نداشت، زیرا: 1. اگر پیامبر(ص) در پی ارضای غرایز نفسانی بود، می باید در سنین جوانی به این کار مبادرت می کرد؛ این غریزه از آغاز بلوغ خودنمایی می کند و کم کم قوی تر می شود و از سن سی و پنج یا چهل سالگی رو به کاهش می نهد، در حالی که پیامبر اسلام (ص) تا سن بیست و پنج سالگی همسری انتخاب نکرد و پس از آن نیز با زنی که در گذشته دوبار شوهر کرده بود، و از آن دو فرزندانی داشت و پانزده سال از وی بزرگ تر بود، ازدواج کرد و تا آخرین لحظه عمر این همسر، حدود بیست و پنج سال با وی زندگی نمود، بدون آن که با زن دیگری رابطه زناشویی برقرار سازد و تا سن پنجاه و سه سالگی، جز یک همسر نداشت؛ این در شرایطی بود که تعدد زوجات در آن محیط امری عادی محسوب می شد. پیامبر (ص) در دورة جوانی، همة آن چه موجب جلب توجه زنان می شود مانند زیبایی، شخصیت فامیلی، شهرت و ... دارا بود. با این همه حضرت در پی کام گیری از زنان نبود و در طول زندگی خویش عفیف و پاکدامن بود. این پاکدامنی و اکتفا به زنی بیوه و بزرگسال در عهد جوانی، با واژه هایی چون زن بارگی و... ناسازگار است.علاوه بر این، اگر رسول گرامی اسلام (ص) در این باره کوچک ترین ضعفی می داشت، دشمنان آن حضرت برای ضربه زدن به وی، از توسل به آن فرو گذار نمی کردند. پاکدامنی و خویشتن داری پیامبر(ص) به اندازه ای آشکار بود که حتی دشمنان نیز به خود اجازه نمی دادند تا ایشان را به خلاف آن متهم نمایند. «جان دیون پورت» می گوید: «آیا ممکن است مردی که به شهوت توجهی بسیار دارد، در چنان کشوری که تعدد زوجات عمل عادی محسوب می شد، برای مدت بیست و پنج سال به یک زن قانع باشد، آن هم پانزده سال از او بزرگ تر؟! ( فرازهایی از اسلام، ص 1749 2. اگر آن حضرت زنباره بود، باید جهت گیری وی در گزینش همسر رنگ رخسارة آنان می بود و با زیباترین دوشیزگان که در اوان جوانی به سر می بردند، ازدواج می کرد، نه زنان بیوه و یتیم دار. همة زنان پیامبر(ص) ـ به جز «عایشه» ـ بیوه بودند و برخی چون ام سلمه به دلیل بزرگسالی علاقه ای به ازدواج و شوهرداری نداشت. براساس گزاراش های تاریخی، آن حضرت در حالی با «ام سلمه» ازدواج نمود که وی پیرزن بود که به ازدواج رغبتی نداشت و از شوهر درگذشتة خویش فرزند یا فرزندانی داشت. نیز آن حضرت با زینب بنت جحش پنجاه ساله یا با میمونه پنجاه و یک ساله ازدواج نمود. 3. ماهیت زندگی کسانی که با انگیزة ارضای غرایز حیوانی و کامیابی از زنان به ازدواج های متعدد رومی آوردند، این است که به زرق و برق و تجملات و زینت زنان و رفاه و مانند آن رو می آورند، در حالی که سیرة و روش زندگی رسول خدا(ص) خلاف این است. پیامبر(ص) در برابر درخواست همسران خویش درباره زرق و برق زندگی و زینت زنان، نرمشی از خود نشان نمی داد. و آنان را بین ادامه زندگی ساده با پیامبر (ص) و طلاق مخیر می کرد. (ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص286 )علامه طباطبایی در این باره می نویسد: «داستان تعدد زوجات پیغمبر(ص) را نمی توان بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود؛ چه آن که برنامة ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی که تنها به خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، با بهتان زن دوستی آن حضرت منافات دارد». (محمد پیامبری که از نو باید شناخت، ص 207، به نقل از همسران رسول خدا (ص)، عقیقی بخشایشی) 4. دو نفر از زنان پیامبر(ص) کنیز بودند؛ اگر هدف پیامبر از ازدواج، لذت بردن بود، لذت بودن از این دو کنیز بدون ازدواج نیز ممکن بود؛ با این تحلیل ازدواج بی فایده بود. بنابر آن چه ذکر شد، در تفسیر و تحلیل ازدواج های پیامبر اسلام(ص) جایی برای شهوت گرایی و میل به خوش گذرانی وجود ندارد. برخی از این روایت پیامبر(ص) که فرمود: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است، نتیجه گرفته اند که ازدواج های پیامبر(ص) در سنین آخر زندگی، جنبه شهوانی داشت، در حالی که این برداشت و تحلیل، با شواهد تاریخی همسو نیست، بلکه وضع اجتماعی ـ فرهنگی شبه جزیره عربی به گونه ای بود که زن را خوار و بی ارزش می پنداشتند، و علاقه ای به دختر نداشتند و هرگاه از تولد دختری خبردار می شدند، به سوی زنده به گوری دختران گام بر می داشتند. (سوره احزاب، آیه37) نسل دختری خویش را قبول نداشتند و ...، آن حضرت در برابر این همه ظلم و ستم به زنان، به مبارزه برخاست، زنده به گوری دختران را گناهی بزرگ و نابخشودنی بر شمرد، به زنان ارزش و احترام داد و در پیشگاه خداوند معیار تقرب و برتری را تقوا قرار داد، نه جنسیت، و کوشید تا با طرق ممکن آن وضع ناشایسته را برطرف نماید. آن حضرت در همین مسیر تبعیض زدایی و شخصیت دادن به زنان می فرماید که من زنان را دوست دارم و این دوستی را در کنار دوستی و علاقه به نماز قرار می دهد.بنابراین نباید این دوستی را با شهوت گرایی و زنباره بودن خلط نمود. افزون بر این، رسول گرامی اسلام (ص) خواسته است که با این روایت و روایات مشابه به مسلمانان بقبولاند که آیین اسلام با رهبانیت و ترک زنان همسو نیست، بلکه یک مسلمان، هم باید ازدواج کند و از بوی خوش استفاده کند و هم به عبادت خداوند بپردازد و نماز بخواند.در گزارش های تاریخ اسلام آمده است که چند نفر از اصحاب به منظور تزکیه نفس و و جلب رضای خداوند، آمیزش با زنان را برخود حرام نمودند، ام سلمه همسر پیامبر(ص) از تصمیم آنان با خبر شد و جریان را به اطلاع پیامبر (ص) رسانید، حضرت به میان اصحابش رفت و فرمود: «اترغبون عن النساء انی اتی الناس و آکل بالنهار و انام باللیل فمن رغب عن سنتی فلیس منی»؛ آیا زنان خود را ترک گفته اید و از آنان اعراض کرده اید؟ من نزد زنان می روم، روز غذا می خورم و شب را می‌خوابم و هرکس از سنت من روی گرداند، از من نیست.(الابطال، ص108، به نقل از همسران پیامبر(ص)،ص81 کوتاه سخن این که روایات مربوط به محبت زنان را می توان با دو هدف ترک رهبانیت و طرد فرهنگ جاهلی تفسیر نمود. کوتاه سخن این که ازدواج های متعدد پیامبر(ص) یکی از عوامل رشد و گسترش اسلام در آن محیط به شمار می آمد و به ازدواج های پیامبر(ص) هدف سیاسی بخشید. با دقت در چند نکته، این سخن را بهتر می توان پذیرفت. در شرایط سخت و بحرانی، رسول خدا(ص) به ازدواج های متعدد روی آورد؛ به ویژه پس از جنگ احد که نتیجة آن برای مسلمانان بسیار ناگوار بود، پیامبر (ص) پس از این جنگ به چند ازدواج مبادرت کرد.پس از فتح مکه که نقطة پیروزی درخشان مسلمانان، بلکه نقطة عطفی در تاریخ صدر اسلام محسوب می شود، پیامبر اسلام(ص) دیگر ازدواج نکرد و آخرین ازدواج پیامبر(ص) در جریان عمرة القضا در سال هفتم هجری بود. رسول خدا (ص) تنها با زبان و گفتار مسلمانان را به این امر خدا پسندانه تشویق ننمود، بلکه در عمل نیز به تشویق مسلمانان اقدام نمود و خود در نگهداری از یتیمان و بیچارگان پیشگام شد و زنان بیوه و بی سرپرست و یتیم دار را با پیوند زناشویی به خانة خویش برد و در این کار برای دیگران الگوی پسندیده ای شد. این بهترین راه برای حل مشکل زنان محسوب می شد؛ چرا که زنان مؤمن بی سرپرست به حکم شرع مقدس اسلام، نمی توانستند به نکاح مردان کافر در آیند. و همچنین ماندن پیش خانوادة خود که کافر بودند، به مصلحت نبود.آری با دقت و تامل در فرهنگ آن عصر و ارزشهای اسلامی، پیامبر(ص) بهترین راه حل ممکن را برگزید؛ در حالی که دشمنان پیامبر (ص) به رهبری ابوسفیان، تلاش می کردند با طلاق دادن دختران رسول خدا (ص) مشکل اقتصادی پیامبر(ص) را بیشتر کنند، رسول خدا(ص) دختر بیوه ابوسفیان را به خانة خویش برد. گیورگیو دانشمند مسیحی می نویسد: محمد(ص) با جویریه ازدواج کرد؛ یارانش به این عمل با تعجب نگریستند و رفتار پیامبرشان را نپسندیدند، از فردای آن روز عده ای کم کم به اصل اقدام پی بردند و وقتی پیامبر(ص) یاران و جنگجویان را خواست و از آنان سؤال کرد که آیا روا می دانند که پدر زن رسول خدا (ص) برده باشد؟! سپس تمام افراد بنی مصطلق آزاد شدند. (سوره احزاب، آیه37) برخی زنانی که مسلمان بودند، به دلیل مرگ، شهادت یا ارتداد شوهران بی سرپرست می شدند و زندگی برای آنان بسیار مشکل بود و در وضع بسیار آشفته ای به سر می بردند، همانند ام حبیبه دختر ابوسفیان. رسول خدا(ص) وقتی از مشکل وی با خبر شد، با وساطت نجاشی پادشاه حبشه با وی ازدواج کرد و در حالی که مهریه دیگر زنان پیامبر چهارصد درهم مقرر شده بود، مهریة ام حبیبه را چهار صد دینار، یعنی ده برابر مهریه دیگر زنان قرار داد که این خود نشان می دهد که پبامبر (ص) می خواست با این ازدواج وی را نجات بدهد و از غلتیدن وی به دامن بستگان مشرک و کافر جلوگیری کند و از شدت نگرانی وی، از مصیبت های رسیده بکاهد. در اسلام پسرخوانده حکم پسر واقعی را نداردو زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست، در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را به پسر خوانده سرایت می دادند و زن وی بر مرد محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد. (تفسیر المنار، ج4، ص370، به نقل از همسران رسول خدا(ص)، ص77) رسول خدا (ص) به دستور خداوند سبحان با زینب بنت جحش، همسر مطلقة زید بن حارثه پسر خواندة خود، ازدواج کرد تا مسلمانان به روشنی تمام بدانند که این حکم جاهلی باطل اعلام شده است؛ (تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 116 به بعد) چه بسا ممکن بود که اگر این ازدواج رخ نمی داد، زیدبن حارثه بعد از رحلت پیامبر(ص) به عنوان پسر پیامبر (ص) مطرح می شد و مسیر وراثت، امامت و خاندان پیامبر تغییر می کرد. ممکن بود که به زید بگویند تو وارث رسول خدا هستی و تو باید خلیفة مسلمانان بشوی یا خلافت حق تو است وبه هر کس می خواهی محول کن ویا... . از جمله فواید این ازدواج، افزون بر جلوگیری از خطر احتمالی مذکور این است که دو حکم و سنت جاهلی را باطل کرد؛ یکی حرمت ازدواج با همسر مطلقة پسرخوانده و دیگری سنت زشت شمردن ازدواج با همسر مطلقه یک غلام آزاد شده. کوتاه سخن این که ازدواج های پیامبر(ص) به دلایلی که ذکر شد، به هیچ عنوان جنبة خوش گذرانی و شیفتگی به جنس مخالف نداشت، بلکه آن حضرت ازاین ازدواج ها اهداف والایی را دنبال می کرد؛ برای نمونه: ـ ازدواج با خدیجه به دلیل آینده، ایمان و فداکاری خدیجه و بهترین ثمره، این پیوند وجود اطهر صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) و بقای نسل آن حضرت از این طریق بود. ـ ازدواج با سوده دختر زمعه به دلیل رفع پریشانی و نجات وی از افتادن در دامن قبیله کافر، حفظ ایمان و رهایی از آزار خانواده مشرک.ـ ازدواج با عایشه به دلیل جلب توجه ابی بکر و تحکیم روابط با قبیله بزرگ تیم.ـ ازدواج با حفصه به دلیل وصلت با قبیله بزرگ عدی و رفع نگرانی عمر برای بی سرپرستی دخترش حفصه.ـ با زینب بنت خزیمه ، برای حفظ آبرو و مفتخر شدن وی به مقام ام المومنین؛ چرا که وی از زنان نیکوکار بود، به همین دلیل در جاهلیت وی را ام المساکین (مادر مسکینان). لقب داده بودند.ـ ازدواج با ام سلمه به منظور جبران زحمتهای وی و رفع نگرانی و سرپرستی از یتیمان او.ـ با زینب بنت ججش، به دلیل طرد و باطل کردن حکمی از احکام نادرست جاهلی، درباره زنان پسرخوانده.ـ با جویریه به دلیل تحکیم مبانی اسلام در قبیله بنی مصطلق، آزادی اسیران جنگی به صورت داوطلبانه و تعلیم این روش که می شود کنیز را آزاد کرد و سپس با وی ازدواج نمود. ـ با ام حبیبه دختر ابوسفیان، به جهت رفع پریشانی، سرپرستی و جلوگیری از غلتیدن وی در دامن خانواده مشرک و دشمن با مسلمانان و نیز هدف سیاسی کاستن از دشمنی آنان با مسلمانان.ـ هدف از ازدواج با صفیه به منظور نجات زن، وصلت با بنی اسراییل، تعلیم این روش که می توان کنیز را آزاد کرد و با وی ازدواج نمود و به گفتة رشید رضا، حکمت عمومی ازدواج های آن حضرت، براساس مصالح و حکمت هایی بود که در انجام ماموریت الهی به آنها نیازمند بود و اگر هدف عیش و نوش و شهوت رانی بود، همانند ملوک و سلاطین امرای جهان، به جای این همه زنان سالخورده و بیوه، از دختران دلربا و زیباروی اختیار می کرد. (تاریخ تمدن اسلام و عرب ، ص124( پرفسور آنه ماری شیمل می گوید: «اغلب فراموش می کنیم که محمد بیشترین بخش عمر خود را با یک همسر و آن هم با خدیجه ای بسر برد که 20 سال از او بزرگتر بود.» هم او می گوید: «ازدواج های چند گانه پیامبر، نه تنها دلیل بر ضعف او در برابر نفس که نشانه فطرت سروری اوست پیامبر قدیسی نیست که از دنیا کنار گرفته باشد محمد بدین طریق زندگی دنیوی را قداست بخشید.». موفق باشید
5449
متن پرسش
سلا م علیکم لطفا تفاوت قیامتی که حالی است و الان هم هست وقیامتی که با تاریکی خورشید و ... واقع می شود را با توجه به انکه قیامت یوم الجمع است ولی در قیامت حالی هر کسی به ان راه پیدا نکرده را توضیح فرمایید التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جواب به سؤال‌تان باید کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را مطالعه کنید فرمایید، زیرا تاریک‌شدن خورشید مقدماتی است تا زمین به قیامتی برسد که هم‌اکنون هست. موفق باشید
5448
متن پرسش
منظور از شفا بودن قران سوره حمد و عسل چیست در حالیکه همیشه محسوس نیست ولی دوا اغلب محسوس است چرا اسم خدا دوا و ذکرش شفاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جسم‌ها بیمار می‌شود و به تجربه ثابت شده عسل شفادهنده‌ی بسیاری از بیماری‌های جسمی است، روح‌ها بیمار می‌شود و از تعادل می‌افتد و قرآن به انسان کمک می‌کند تا با رعایت دستورات الهی و توجه به عقاید توحیدی، به تعادل لازم برسد. موفق باشید
5445
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی در پاسخ به یکی از سوالات همین سایت با عنوان « دیدگاه رهبری در مورد واژه علم » فرموده بودید که رهبری در مورد علوم انسانی می گویند که ضد توحید است و در مورد علوم تجربی می فرمایند مادی و غیر مادی ندارد. سپس فرمودید که تفکیک رهبری به خاطر این است که ما عقب ماندگی خود را جبران کنیم سپس به تجدید نظر در مبانی پوزیتیویستی علوم تجربی بپردازیم. چند سوال پیرامون این فرمایشات شما داشتم : 1- دقیقا متوجه نشدم که شما دیدگاه تان نسبت به نظر رهبری چگونه است؟ یعنی آیا ایشان در تقسیم بندی سه گانه جناب میر باقری ، واجد نظریه دوم یعنی تفکیک خوب و بد غرب هستند؟ و اگر اینطور است، شما با تحمیل ولایت عملی فقیه به حوزه نظری، موافق هستید؟ 2- این تلقی که ما اول عقب ماندگی هایمان را جبران نماییم و سپس به تجدید نظر در مبانی بپردازیم از چند جهت مخدوش است: اول------- اینکه اگر معیار عقب ماندگی، عقب ماندگی در علم مدرن و صنعت و حتی علوم نظری محض غرب باشد، ما هیچ وقت به غرب نخواهیم رسید. این نه به خاطر خود ضعیف پنداری، بلکه به خاطر عدم وجود « عقل توسعه » در مملکت ماست. کمبودی که باعث می شود ما به تجملات علم مدرن مثل لباس نانویی ضد حریق و فرستادن میمون به فضا بپردازیم ولی از توسعه زیر ساخت های معنوی و حتی مادی پیشرفت علمی غافل هستیم. زیرا ما در حسرت توسعه است و با لبانی که آب از آن ها سرازیر است به دنبال توسعه می رویم. این حسرت و عطش در خود غرب نیز وجود نداشت و غرب هم اگر می خواست با نفسانیت اخلاقی به سمت توسعه برود و توسعه را برای شهوت خود بخواهد، هیج وقت به توسعه نمی رسید. دوم -------اینکه در زمانه ای که ما عقب مانده هستیم و لاجرم به توسعه نرسیده ایم و نمی توانیم در آن تجدید نظر یا مقابله کنیم، اگر به آن برسیم به حمل اولی جلوگیری از روند آن سخت تر می شود. زیرا مردمی که الان و در یک جامعه کم و بیش التقاطی و غرب زده ، به سر می برند، وقتی واجد عقل توسعه شوند و به پیشرفت حقیقی غربی( نه بالا بردن آمار کاغذ پاره هایی به نام ISI ) برسند قطعا غریزه دنیا خواهی شان، به مراتب شدید تر عمل خواهد کرد. سوم------- اینکه اگر مبانی علوم تجربی پوزیتیویستی هست و اگر تکنولوژی به دنبال استیلاء بر عالم می باشد، و به طور کلی روح مدرنیته، روح نیست انگاری و به تبع آن اراده معطوف مادیت است، کوشش هر چه بیشتر در این راه، و تبلیغ این مسیر از بوق های مختلف نظام از جمله بالاترین تریبون یعنی تریبون مقام معظم رهبری، منجر به تعمیق این پوزیتیویسم در کشور نخواهد شد؟ منظور این است که اگر به غرب مکانیکی نگاه نکرده و آن را همانند یک جسم زنده دارای تاثیر متقابل در شئون مختلفش بدانیم، حرکت طولانی مدت و بی چون و چرای ما در مسیر توسعه، قطعا روی مبانی ما در مسائل معرفت شناسی تاثیر گذار است. مضافا بر این که عمدتا ناقدین علوم جدید توسط رهبری به مغالطه گرانی تشبیه می شوند که از دیدن آن ها در هزاره سوم باید تعجب کرد.( اشاره به دو سخنرانی رهبری مرتبط با تکنولوژی و علم مدرن ) ضمن اینکه وقتی توسعه یک تاثیر عینی بر باورهای ما می گذارد چطور می خواهیم با عملیات ذهنی نظیر بحث و گفتگو و کتاب و سخنرانی به مقابله با آن برویم؟ چهارم -------اینکه روند تغییرات در یک تمدن ، تغییراتی توده وار است. این که ما همیشه تغییرات را از جامعه نخبگان طلب کرده و انتظار داریم نخبگان یک تحول زیربنایی را کلید بزنند بیشتر به نحوه تلقی غلط ما از غرب بر می گردد و نحوه تقلید ما از تمدن سازی غرب. ما تصور می کنیم که غرب را در شئون مختلفش، کانت و هگل یا آگوست کنت و فروید یا جیمز وات و ادیسون ساخته اند. درحالی که روح مدرنیته و ایجاد طلب تغییر در عالم غربی از قرون وسطی به مدرنیته در وجود تک تک آدمیان غربی حلول کرده بود. و به همین دلیل هم بود که کسی نه جیمز وات را تهییج و تشویق به تولید ماشین بخار کرد ، نه کسی به آگوست کنت دستور و بخش نامه داد تا جامعه شناسی را بنیان دهد و نه کسی به قصد تمدن سازی شروع به تدوین مبانی فلسفی خویش کرد. همه چون واجد یک روح جدید شده بودند بدون احساس اجبار یا تکلیف از سوی حکام خود دست به این کار زدند و حتی حکام خود را مجبور به تغییر ساختارهای حکومتی و همچنین مجبور به حمایت از فعالیت های علمی کردند. در آخر می خواستم بپرسم که آیا اهل آمدن به دانشگاه هستید؟ اگر پاسختان مثبت است من دوست دارم در دانشگاه شریف حضور یابید تا در یک میز گرد با اساتید دیگر، به تلقی های متفاوت از پیشرفت نگاهی بیندازیم. البته در قزوین و اصفهان و مشهد هم دوستانی دارم که شاید بتوانند مقدمات حضورتان در دانشگاه های آن شهر را فراهم کنند. خیلی متشکر می شوم اگر به همه سوالات( اشکالات حقیر به سخناننان) پاسخ مقتضی را درج نمایید. با تشکر یاحق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کاملاً با سخنان شما موافق هستم و فکر می‌کنم در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» در ابعاد مختلف به این موضوعات پرداخته‌ام و فکر می‌کنم رهبر انقلاب نیز مدتی درگیر این مباحث بوده‌اند و سال‌های قبل سخنانی داشتند که حکایت از این درگیری فکری داشت تا آن‌جا که به این نتیجه رسیدند موقعیت ما مثل کسی است که باید کشتی را در روی دریا تعمیر کند و نه مثل کسی که می‌خواهد یک کشتی از ابتدا بسازد، می‌خواستند بفرمایند ما در شرایطی هستیم که روح غربی در همه‌ی ابعاد زندگی ما نفوذ دارد که اگر بخواهیم به‌کلی به آن پشت کنیم باید زندگی را تعطیل نماییم و به این نتیجه رسیدند که باید با پیشرفت علمی در موقع مناسب جهت را به سوی آرمان‌های خود تغییر داد ،با همه‌ی مشکلاتی که جنابعالی متوجه‌اید و در پیش داریم. عرایضی در کتاب‌های «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و «فرهنگ مدرنیته و توهّم» داشته‌ام. در ضمن شرایط جسمی و روحی‌ام امکان حضور در دانشگاه را نمی‌دهد. موفق باشید
نمایش چاپی