بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2275

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. استاد بنده ع. م را از نزدیک می شناسم ایشان الان که نماینده مردم اصفهان در مجلس هستند، اغراق نیست که بگویم در شبانه روز کمتر از سه ساعت استراحت می کنند، ازشنبه تا 4شنبه که تهران هستند تا پاسی از شب به دنبال حل معضلات و مشکلات و ...هستند و به قول خودشان تا تهران هستند می توانند استراحتی کنند در اصفهان که مدام در روستاها و محلات اصفهان با مردم و اقشار و اصناف جلسه دارند این در حالی است که به مجلس اعلام کردند از مجلس نمی خواهند حقوق بگیرند و همان حقوق دانشگاه برایشان کافی است. به هتلی که مجلس برای نمایندگان شهرستانی گرفته نمی روند چون غذایش به پای مجلس گران تمام می شود. اتاق کاری که به ایشان داده اند اطاقی 2 در 2 است که ایشان گفتن که به مسئولین گفتم میزش رو هم ببرید و یک زیرانداز و مخده گذاشتند که هم در تهران اطاق کارم است و هم استراحتگاه و ...خلاصه خدائیش من که ایشان را از نزدیک می شناسم واقعا احساس می کنم روحیه جهادی دارند و مدام دنبال حل معضلات و مشکلات هستند در عین اینکه روحیه انقلابی دارند. در جلسه ایی که نمایندگان با مقام معظم رهبری داشتند من یادداشتهاشون را دیدم و کلیه سخنان رهبری را دسته بندی کرده بود و برای خودشان سرخطبرداری کرده بودند تا از صحبتهای آقا استفاده کنند... خودشان ابراز تعجب می کردند از اینکه برخی نمایندگان آنقدر راحت و بی خیال هستند که انگار الی یوم الدین فرصت دارند... حتی در مجلس ازبس بیش فعال بوده خیلی نماینده ها بهش گفتن: بابا خودتو خسته نکن و ...بهرحال استاداین کلیات را گفتم تا این سوال رااز شما بپرسم: ما در برخی موارد می توانیم به ایشان کمک کنیم(البته ایشان چون خودش این گونه است که معمولا در ازاء فعالیتهایش طلب پول نمی کند احتمالا انتظارش از ما نیز این است که بسیجی وار کمکش کنیم، البته اگر بگوییم دستمزد میخواهیم می دهد)، نظر شما چیست آیا کمک کردن به یک نماینده مجلس با این روحیات، جزء خدمت محسوب شده و در پیشگاه خدا ارزشمند است؟دوم اینکه ایشان عضو کمیته اسلامی شدن دانشگاهها و سخنگوی کمسیون آموزش و خدمات هستند و دغدغه اسلامی سازی دانشگاهها را دارند، استاد چه پیشنهادی برای موفق بودن این طرح دارید؟ من به ایشان گفتم با توجه به آثار شما، در این زمینه نظرات شما می تواند راهگشا باشدمشخصا کدام کتاب یا جزوه هایتان را در این خصوص اثربخش می دانید که ما به صورت تیمی مطالع و استنباط کنیم و در این فرآیند مثمر ثمر باشیم و سوال بعد اینکه آیا فرصت شما اقتضاء می کند نظرات مشورتی تان را در این خصوص (اسلامی شدن دانشگاهها: راه حل ها، و...) به ما ارائه کنید؟تشکر ومن الله التفوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) چه‌کاری بهتر از آن‌که انسان به یکی از سربازان نظام اسلامی خدمت کند تا او بهتر در کارش موفق باشد. فکر می‌کنم کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رضوان‌الله‌علیه بتواند از آن‌جهت که جایگاه تاریخی نظام اسلامی را متذکر می‌شود مفید باشد. موفق باشید.
3149
متن پرسش
با سلام و احترام. استاد این که خداوند گفته است "لا اکراه فی الدین" ، کلمه ی اکراه در عرب زمان پیامبر به چه معنایی بوده ؟ به اعتقاد بنده حقیر، اکراه و اجبار در دین وجود داره ازین جهت که اقتضای دینداری نکردن، عذاب کشیدن است. استاد مثل اینه که یک مسیر دوراهی را مقابل فرد بگذارن که یک مسیر به دره هولناک و مسیر دیگر به بوستان ختم شود و بگن اجباری در رفتن مسیر خاص نیست اما طبیعتا مسیر اول به دره هولناک ختم می شود، پس چاره ای در دینداری نیست و این به نوعی اجبار است. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به جایگاه آیه توجه فرمایید که خداوند می‌فرماید «آن‌چه من برای شما گذاردم مخالف روح و فطرت شما نیست و روح شما نسبت به دین کراهتی ندارد» این غیر از آن است که آیه را طوری معنی کنیم که به این معنی باشد که «هر کس آزاد است که دین را بپذیرد یا نه». موفق باشید.
572
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی بین بچه های مذهبی بعد از خوندن مباحث شما ، ترک دانشگاه برای ورود به حوزه فراگیر شده است.البته من هم از اینکه حوزه برم خوشحال می شم اما مشکلی که بعد از رفتن این بچه ها پیدا می شه عدم وجود افراد مذهبی با افکار درست در دانشگاه است که از نظر من خیلی تاثیر گذارتره.شما فکر کنید که اکثر بچه ها این کارو انجام بدن اونوقت کی قراره بر تکنولوژی تسلط پیدا کنه و اصلا هدف از یادگیری علم در دانشگاهها اون چیزی می شه که نبایدو کلا دو قشر ایجاد می شه قشر مذهبی هایی که وارد حوزه شده اند و قشر دیگر افراد ی غیر مقید که دانشگاه می روند اصلا مسیر برای افراد مذهبی که بعد میخوان وارد دانشگاه شوند مشکل میشه و باید شاهد مناظری باشند که نه توانایی تغییرش رو دارن چون زیاد نیستند،و نه اینکه می تونند تحمل کنند و درنهایت دو راه دارند یا ترک دانشگاه و یا وفق دادن خود به محیظ..به این ترتیب کسی برای تغییر دید در دانشگاه حضور نخواهد داشت در حالی که خیلی از اوقات وجود چنین افراد قوی مذهبی بین دانشجویان خیلی میتونه مفید تر باشه چون مسلما بچه ها احساس نزدیکی بیشتری پیدا می کنند با این افراد نسبت به فردی که حوزه رفته و شاید حضورشون از رفتن به حوزه بتونه (نه الزاما البته)مؤثر باشه /آیا به نظرتون این رفتار درسته؟ میشه برای اینکه حیات دینی داشته باشیم کنار بکشیم یا اینکه باید ادامه داد؟ من واقعا با این موضوع مشکل دارم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: افراد مذهبی بنا به روحیه‌ای که در خود سراغ دارند باید خود را جهت حضور در مراکز علمی دانشگاهی یا حوزوی آماده کنند. بعضی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که در عین تعمق‌بخشیدن به معرفت دینی، شخصیت علمی خود را در دانشگاه رشد دهند و نه‌تنها عنان تکنولوژی را در دست بگیرند، بلکه در مراکز دانشگاهی به عنوان استاد نقش فعّال داشته باشند که بحمدالله این عزیزان کم نیستند و باید روز به روز به تعداد آن‌ها اضافه شود. ولی آن دانشجویی هم که احساس کرد گُم‌شده‌ی او در نوع تفکری است که در حوزه‌های علمیه می‌تواند پیدا کند، نمی‌توان با روح و روان خود مقابله کند، و بدانید جهت عبور از ظلمات مدرنیته هرگز کار در حوزه آسان‌تر از دانشگاه نیست. دانشجو و طلبه با انبوه سوالات و اهدافی که هیچ راهی برای او باز نشده است روبه‌روست و خون دل‌ها باید خورد تا راه گشوده شود، چه زیباست که این دو قشر یعنی دانشگاهیانی که به حوزه رفته‌اند و مذهبی‌هایی که در دانشگاه مانده‌اند، با اُنس مستمر با همدیگر آرام‌آرام راه‌ها را بگشایند و زبان عبور از ظلمات مدرنیته را کشف کنند تا قدمی به سوی تمدن اسلامی برداشته شود. انشاء الله. موفق باشید
1897

علم الأبدانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمةالله با توجه به اینکه حضرت علی(ع) علم را دو نو ع معرفی میکنند (علم الأدیان و علم الأبدان)، لذا از حضرتعالی خواستاریم که منبعی مورد اعتماد و اصمینان در زمینه علم ابدان معرفی بفرمائید. ایدکم الله تعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر برداشت من از علم الابدان درست باشد که منظور علم تغذیه‌ی بدن است، روش طب سنتی مثل کارهای آقای دکتر روازاده و امثال ایشان خوب است.چون بعید می دانم منظور حضرت علمی مثل فیزیو لوژی بدن باشد. موفق باشید
7005
متن پرسش
سلام علیکم . در یکی از سایت های تفکیکیان مطلبی در نقد کتاب از برهان تا عرفان نوشته اند و چون من اکنون همان بحث را کار میکنم بعنوان تمرین خواندم تا ببینم اگر این بحث رو در رو بود چقدر میتوانستم طرفین را متقاعد کنم.اما جاهایی از بحث را نتوانستم جواب دهم که قسمت های از آن را جدا کردم و خدمت حضرت عالی فرستادم . اگر میشود جواب مرا بدهید . این متن نقد شماره ی اول کتاب از برهان تا عرفان نوشته ی آیت الله حسن میلانی است . و من فقط قسمت هایی از آن را بریدم و به حضورتان رساندم 1-وجود عین شیرینی محال ذاتی است و در خارج هم هرگز عین شیرینی وجود ندارد 2-اگر حقیقتی متجزی و عددی نبود اتّصافش به تناهی یا عدم تناهی موضوعاً باطل است 3-امّا در مورد بطلان قسمت دوم سخن ایشان که تصریح کردند: یک وجود بیشتر در صحنه نیست که مرتبه شدیده (مرتبه نامتناهی) همان یک وجود، واجب است و مرتبه ضعیفه آن، ممکنات و مخلوقات هستند، باید بگوئیم: اوّلاً: این قسمت از نقدآیت الله میلانی را توانستم خودم جواب دهم ثانیاً: تناهی و عدم تناهی مانند ملکه و عدم، موضوع آن حقائق متجزی و عددی است لذا اگر حقیقتی متجزی و عددی نبود اتّصافش به تناهی یا عدم تناهی موضوعاً باطل است، به همین خاطر خداوند متعال که جزء و کلّ و مقدار و عدد و زمان و مکان ندارد، ذاتاً به کوچکی و بزرگی، و کمی و زیادی، و تناهی و عدم تناهی وصف نمی‌شود. و چنان‌چه کسی نامتناهی را موجودی حقیقی بداند و در عین حال بگوید: «این موجود نامتناهی جزء ندارد!» معنای نامتناهی را نفهمیده چرا که توجّه ندارد موضوع تناهی و عدم تناهی مقدار و اجزا است و قابلیت زیاده و نقصان خاصیّت ذات مقداری و شیء دارای اجزاء می‌باشد. و سخن او درست مانند سخن کسی است که معنای جسم را نفهمیده و نداند که موضوع تصوّر جسمیّت طول و عرض و عمق است سپس در مورد خداوند بگوید: «خداوند جسمی است که نه طول دارد و نه عرض و نه ارتفاع و نه زمان و نه مکان و نه…». از جهت معنای لغوی نیز کلمات «متناهی» و «نامتناهی» ، «محدود» و «غیرمحدود» تنها در مورد موضوعاتی به کار می‌رود که دارای کشش و امتداد و اجزا باشند. برخی پنداشته‌اند که در روایات اهل‌بیت علیهم السلام خداوند متعال با عنوان «نامتناهی» وصف شده است، این افراد اشتباهاً تقابل متناهی و نامتناهی را تقابل دو معنای نقیض انگاشته و روایاتی را که برای بیان فراتری ذات خداوند متعال از قابلیّت اتّصاف به اوصاف مخلوقات و مقداریّات و حقائق قابل زیاده و نقصان وارد شده است، به معنای نامتناهی ساخته اوهام خود ـ که وجود آن ذاتاً محال است ـ حمل کرده‌اند. لذا هیچ یک از علمای اعلام متقدّم قائل به نامتناهی بودن خدای تبارک و تعالی نشدند، بلکه وجود نامتناهی را محال دانستند[۵] و خود فلاسفه هم اعتراف کرده‌اند[۶] که تا هزار سال پس از ظهور اسلام، نام و نشانی از نامتناهی بودن خدا در کلمات فلاسفه اسلامی وجود نداشته است. [۶]. المیزان، ۶/۱۰۳٫ اصولاً باید دانست که در طول تاریخ اعتقادى شیعى، اعتقاد به محال‏ بودنِ وجود نامتناهى از امور مسلّم و بدیهى بوده است، و اعتقاد به آن توسّط فلسفه یونان و عرفاى اهل‌سنّت در بین برخى از ایشان رخنه کرده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم انتقادکننده بر چه مبنایی این حرف‌ها را می‌گوید؛ کدام عقل می‌پذیرد که عین وجود محال ذاتی است و در خارج وجود ندارد و کدام عقل تناهی را، تناهی عدد می‌داند؟ مگر وقتی می‌گوییم خداوند علیم مطلق است متوجه نیستیم که او منشأ تمام علم‌هاست و در علم او هیچ محدودیتی نیست؟ ایشان معلوم نیست از کجا تناهی و وعدم تناهی را منحصر به عدد می‌داند. بنده به ایشان توصیه کردم یک ماه تشریف بیاورند تا بنده تصوراتشان را درست کنم و سپس ببینند آیا باز هم جایی برای اشکال به فلسفه و عرفان برایشان می‌ماند؟ همان‌طور که ملاحظه می‌کنید ایشان یک تصوراتی را ابتدا برای خودشان شکل داده‌اند و بر مبنای آن تصورات موضوعات فلسفه و عرفان را نقد می‌کنند درحالی که عرفا و فلاسفه بر مبنای دیگری سخن می‌گویند که ایشان هیچ تصور درستی از آن مبانی را نتوانسته اند درک کنند و به همین جهت عموما کار به مراء می‌کشد. روش این آقا یان بیشتر مراء و جدال است و روش عرفا و فلاسفه دوری از مراء است زیرا مراء قلب را می‌میراند. موفق باشید
15753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی: استاد یزدان پناه سیری در مطالعه ی عمیق و دقیق حکمت متعالیه فرمودند. می خواستند نظر شما را راجع به این سیر بدانم. متن خود استاد بدین شرح است: «بدایه و نهایه را که باید کار کرده باشند، اشارات کار شود. از دروس استاد حشمت پور استفاده کنید (ظاهرا شرح اشارات را می گویند استاد). سبک و سیاق ویژه ای دارد فلسفه مشاء. استخوان بندی های ویژه به انسان می دهد. کلابرای اینکه حکمت متعالیه را خوب کار کنید باید مشاء را خوب کار کرده باشید. البته منظور این نیست که همه اش درست است. بنده همیشه این تعبیر را به کار می برم که مشاء فلسفه ی خام است. اما اصلش خیلی عالیست. به انسان استخوان بندی هایی می دهد در دلیل و برهان آوردن... البته تقسیمهای اضافی هم دارد.» استاد به نظرتان اگر طبق فرمایش استاد یزدان پناه جلو رفت، ملاصدرا با ابن سینا تفسیر نمی شود؟ چیزی که بزرگان ما از آن فراری هستند که مبادا ملاصدرا را ما با حکمت اشراق و یا مشاء تفسیر کنیم. 2. احساس می کنم بهتر این باشد که: بعد از نهایه سراغ اسفار رفت، مثلا از جلد ۹ شروع کرد و دوباره باز گشت و از اول اسفار با صوت استادی قوی کار کرد. این طرح خوبی است استاد؟ ظاهرا شما هم بر همین عقیده اید؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که خوب است «اشارات» بوعلی کار شود، ولی روی‌همرفته بنده نظر شما را عملی‌تر می‌دانم. موفق باشید

2566
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم در جواب به یکی از سوالات در مورد حضور زن در اجتماع جنابعالی در پاسخ به مساله عرف اشاره کرده بودید و اینطور برداشت شد که چون این مساله عرفی شده است بنابراین با روح اسلام ناسازگاری وجود ندارد اگر زن مثلا برای خرید به تنهایی بیرون برود. با توجه به آیات و روایات زیادی که در این باب مبنی بر حضور حداقلی زن در اجتماع وجود دارد(برای حفظ حیا و عفت جامعه) نمی توان گفت روح اسلام با حضور حداقلی زن سازگار است هرچند بر خلاف عرف باشد؟ نه اینکه بگوییم چون عرف پذیرفته است پس روح اسلام سازگار است. این مساله در تصمیم گیری و طرح ریزی و جامعه سازی مهم است. به عنوان مثال در طرح ریزی دانشگاه اسلامی می توان این مساله را یک اصل طرح ریزی محسوب کرد و همچنین بنا به پاسخ شما چون در عرف پذیرفته شده است بنابراین به عنوان یک اصل اگر در نظر نگرفتیم مشکلی با روح اسلام ندارد. لذا بنده از جنابعالی تقاضا دارم پاسخ روشن تری به مساله حضور زن در اجنماع چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی ارائه نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم بهترین شرایط آن است که حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» فرمودند که نه مرد زن نامحرم را ببیند و نه زن مرد نامحرم را، ولی وقتی شرایط چنین هدفی فراهم نیست نباید طوری عمل کنیم که زنان ما از یک حیات فعّال بیرون قرار گیرند لااقل در زمان گذشته گاو و گوسفندی بود که زنان شیر و ماست آن را تهیه کنند و در اقتصاد خانواده مؤثر باشند حالا که این نیست نمی‌توان حضور زنان در این امور را از آن‌ها گرفت به طوری که احساس کنند در نظام اسلامی هیچ مسئولیتی به عهده‌ی زنان نیست. البته این یک بحث عمیق و زیربنایی است. بنده در حدّ جواب یک سؤال نظرم را عرض می‌کنم شاید در بحث عالَم عفاف در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» بهتر بتوانید نظر حقیر را دنبال بفرمایید. مشکل از آن‌جا پیدا می‌شود که خواهران در بیرون خانه اعم از بازار یا اداره رعایت برخورد صحیح را با نامحرم را ننمایند و با یک احوال‌پرسی بیجا و یا یک خنده‌ی بدون دلیل طمع غریبه را برانگیزانند و برای خود و مردان غریبه ذهنیات و خیالاتی ایجاد کنند که منجر شود تا صفای بین خود و همسر و محرم خود مختل گردد. اگر از حضور در بیرون از خانه چاره‌ای نیست باید مواظب باشیم این حضور با ادب و آداب خاصی که شریعت الهی متذکر شده انجام گیرد و مواظب امنیت روحی خود و بقیه باشیم و گمان نکنیم به بهانه‌ی همکاربودن می‌توان با غریبه و نامحرم رابطه‌ی عادی ایجاد کرد که از همین روزنه شیطان وارد زندگی ما می‌شود و اُنس معنوی و قدسی با همسرمان را از ما می‌رُباید. موفق باشید
3594
متن پرسش
باسلام 1.در سیر مطالعاتی شما کتاب خویشتن پنهان را بعد از معاد توصیه کرده اید در حالی که این کتاب شرح ده نکته است چرا بعد از ده نکته توصیه نفرمودید؟ 2. دلیل اینکه آیت الله وحید خراسانی می گویند فلسفه و مثنوی کشک است چیست با اینکه اینهمه امام و مقام معظم رهبری روی این تاکید کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: درست است خویشتن پنهان به یک اعتبار شرح ده نکته است ولی مطالبی در آن مطرح است که مباحث مطرح‌شده در معاد می‌تواند مقدمه‌ی آن مباحث باشد 2- به نظرم به صورتی غیر واقعی فلسفه و مثنوی را برای ایشان طرح کرده‌اند و اصولاً حوزه‌ی نجف فضای ضد فلسفه و عرفان داشته است. موفق باشید
145

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد می خواستم نظرشمارادرمورد این گونه اظهارات که در بعضی از سایتها می آید را بدان.می خواستم بدانم آنانی که این نظریات را که می دهند چگونه انسانهایی هستند ودارای چه روحیه ایی؟آیاتمام حرفهایی که در زیر هست بی پایه وبی اساس می باشد و از وهم نویسنده ناشی شده.بلاخره نظر خودتان را به عنوان کسی که سالها دردین تحقیق کرده بدان تا بفهمم نظر واقعی اسلام دربرخورد با این نوشته ها چیست؟ خداحفظتان کند
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: پس از سلام عرض بنده در جواب سؤالات خیلی طولانی جنابعالی آن است که چند نکته را فراموش نفرمایید؛ یکی این‌که در مقایسه‌ی نظام شاهنشاهی با نظام اسلامی، به شرایط جهان توجه فرمایید، فرهنگ مدرنیته در سال‌های اخیر آنچنان در جهان ظهور کرد که کلّ جهان با فساد غیر قابل تصوری روبه‌رو شده، در زمانی که در تهران هزاران هزار دختران ما بدون حجاب و با دامن‌های کوتاه در خیابان‌ها پرسه می‌زدند، در دُوبی و کویت یک زن بی‌حجاب نبود. حالا اگر خواستید نقش انقلاب اسلامی را در کنترل فساد بررسی بفرمایید تهران را با دوبی امروزمقایسه کنید. نکته‌ی دیگر عنایت داشته باشید که غرب و به‌خصوص آمریکا و اسرائیل به‌عنوان یک پروژه‌ی اساسی در فاسدکردن ملت ایران برنامه‌ی جدّی دارند، در حالی‌که این برنامه را برای کشورهای دیگر ندارند، و لذا در مقایسه‌ی کشور با بقیه کشور ها و با قبل از انقلاب به این زاویه نیز عنایت شود. نکته‌ی سوم این است که بنده نیز با شما موافقم که دشمنان ما از غفلت ما استفاده کردند و از این‌که ما اسلام عزیز را آن‌طور که باید و شاید ارائه ندادیم ضرر نمودیم ولی راه حل‌ جبران غفلت پشت‌کردن به انقلاب نیست، تقویت مبانی اعتقادی است تا جوانان و خانواده‌های خود را از این هلاکتی که دشمن برای ما برنامه‌ریزی کرده است نجات دهیم. از نامه‌ی شما این نگرانی برایم پیش آمد که خدای ناکرده به جهت عدم موفقیت‌ها، به راه‌ها و افرادی که سرمایه‌ی این ملت‌اند و با تلاش شبانه‌روزی سعی دارند ملت ما را از بحران تاریخی خود آزاد کنند، پشت شود. کمی حکیمانه‌تر فکر کنید تا تقصیرهای دشمنان را برگردن دوستان پیاده نکنیم. موفق باشید
11518
متن پرسش
باسمه تعالی. محضر استاد ارجمند سلام علیکم: آیا از فاطمیه اول تا فاطمیه دوم که بیست روز فاصله است از لحاظ اخلاقی لازم می باشد که احتیاط گردد و مراسم جشن و شادی مثل عروسی برگزار نگردد؟ از نظر فقه و شرع می گویند اشکالی ندارد اما بالاخره محب اهل بیت (ع) در این چند روزی که ایام سوگواری و غم و اندوه اهل بیت (ع) می باشد آیا اخلاقا نباید احترام نگه دارد و شادی مشروع خود را برای وقت دیگر بگذارد؟ آیا برگزاری مراسم عروسی در چنین ایامی ناخودآگاه آثار سوئی در زندگی نخواهد داشت (البته منظور شادی که شرعا حلال است نه اینکه مجلس گناه باشد) تشکر از حضرت عالی و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود ائمه«علیهم‌السلام» مایل نیستند ما زندگی خود را همراه با حزن شکل دهیم. زیرا بالاخره وجود مقدس حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» یا در فاطمیه‌ی اول رحلت فرمودند و یا در فاطمیه‌ی دوم، بنابراین معنا ندارد بین این دو زمان ما عزادار باشیم. از طرفی عرض کردم افراد موثق فرموده بودند بیت حضرت آقا هم از شب چهارشنبه یعنی چهارم فروردین جلسه‌ی سوگواری بیت را شروع می‌کنند تا مردم به دید و بازدید عید هم برسند. موفق باشید

11582

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوال: چگونه با استفاده‌ی زیاد از زبان در شغل معلّمی، روزه هم می‌توان گرفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که به زحمت نیفتید و البته این کار در زمستان و بهار راحت تر است. موفق باشید

388

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اخیرا کتابهای ترجمه در زمینه شبه عرفانی چاپ شده .در اکثر آنها مساله تشویق خوانندگان به تخیل آرزوهایشان(عمدتا مادی) مطرح شده.شعار همه آنها این است :"هرچه راتخیل کنید محقق می شود و کائنات آن را به سوی شما خواهد فرستاد و اصطلاحا آن را جذب می کنید. "سوال من این است: چقدر تخیل یک امر با جزییات و روشنی ، در تحقق آن امر در خارج موثر است. به بیان فنی، خیال متصل چه نحوه ارتباطی با خیال منفصل و درنتیجه تحقق آن در عالم ماده دارد؟ لطفا در حد امکان این چگونگی ارتباط را توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام خیال متصل و ارتباط آن با عالم خیال و یا خیال منفصل، ربطی به وَهمیات یا آرزوهای خیالی ندارد. عرفان‌های مورد اشاره بیشتر یک نوع تخلیه‌ی روانی و ارتباط‌داشتن با وَهمیات است و این غیر از عرفان حقیقی است که انسان را با واقعی‌ترین واقعیات که همان وجود مطلق یا کمال مطلق است، مرتبط می‌کند و در آن حال وقتی انسان به خدا رسید به همه‌چیز رسیده است. موفق باشید
11438
متن پرسش
سلام: در تفسیر سوره روم آیه 8 شما چند جلسه در مورد دوران صحبت کردید چند سوال داشتم: 1_ یک تعریف از دوران بگویید. آیا منظور از دوران یک زمان خاص است مثلا قبل انقلاب یک دوران و بعد از آن یک دوران دیگر یا اینکه نه دوران یعنی اقتضای زمانه برای انجام کارهای و مبارزه با کفر و ممكن است با حادثه ای دوران عوض نشود مثلا فرض کنیم که با به وجود آمدن انقلاب اسلامی ممکن است اقتضای زمان برای مبارزه با کفر تغییر نکند و دوران در این زمان تغییر نکند اما در یک زمان دیگر اقتضای زمان عوض شود؟ 2_ تفاوت دوران با روح زمانه چیست؟ 3_ تفاوت دوران با جو چیست؟ 4_ آیا روح زمانه همان جو حاکم بر زمان است؟ 5_ آیا فهمیدن دوران از راه شهود است؟ 5_ آیا این حرف درست است (چون فهمیدن دوران از راز شهود است پس هیچگاه غرب و کفر و یا روشنفکران قبل از انقلاب مثل دکتر مصدق. یافروغی یا. .. نمی توانند دوران را بشناسد و طبق آن عمل کند پس همیشه شکست می خورد.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت‏» آری روح زمانه یا دوران آن چیزی است که خداوند در برهه‌های مختلف تاریخ برای مردم اراده می‌کند و در قلب مردم تجلی می‌کند و علاوه بر ائمه«علیهم‌السلام»، علماء باللّه‌اند که متوجه می‌شوند خبری در عالم شده و در همین رابطه آن عارف سالک گفت: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏گردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى‏كند». ولی ما از نوع طلب مردم از یک طرف و آثاری که پیش می‌آید مثل شکست آمریکا در عموم برنامه‌هایش می‌فهمیم ظاهراً خداوند اراده‌ی خاصی در این دوران کرده است. شاید تفاوتی بین دوران با روح زمانه نباشد با آن تفاوتی که در جواب سؤال 11436 عرض کردم. بقیه‌ی واژه‌ها مترادف همان اراده‌ی الهی است. موفق باشید

2293
متن پرسش
با سلام.استاد پسری هستم25 ساله.دختر بسیار خوبی در اقوام درجه اول دارم که 5-6 سال از بنده بزرگترند و سن ازدواجشان دارد میگذرد.به نظر شما مطرح کردن ازدواج به صلاح است یا طبق احادیث پی دختری باشم که از خودم کوچکتر باشند؟پس چرا پیامبر(ص)با حضرت خدیجه ازدواج کردن؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر بعدا تحت تأثیر توهمات خود قرارنگیرید که بهتر بود با کسی ازدواج می‌کردید که سن او از شما کمتر بود و اگر تحت تأثر حرف‌های مردم قرارنگیرد، و اگر آن خانم نیز به جهت بالابودن سنّ نخواهد قوّام بودن مرد خود را نادیده‌بگیرد و یا بخواهد برای مردش مادری کند، کار بدی نیست و جای مشورت بیشتر با افرادی که آن‌خانم و شما را می‌شناسند دارد. موفق باشید.
663

زیبایی همسربازدید:

متن پرسش
663- سلام استاد عزیز من جوانی 25 ساله هستم که به بیشنهاد خانواده با دختری ازدواج کردم اما شب خواستگاری سر سوزن از زیبایی همسرم خوشم نیامد اما ایمان حقیقی او مرا بر آن داشت که با او ازدواج کنم و به خدا گفتم خدایا خودت این مشکلم را حل کن اما حالا بعد از چند سال زندگی عدم زیبایی خانمم مرا دچار خیلی مسائلی کرده که جانم را به لب رسانده از خدا دور شدم صبرم کم شده درسم ودانشگاهم دچار توقف شده اما ازطرفی دل به همان حرف خودم با خدا بسته ام واز طرفی حاضر نیستم که دل خانمم را بشکنم و از او جدا بشوم چون او که گناهی نکرده که به این سرنوشت دچار شود این انتخاب من بوده که حال و روزم را به اینجا کشانده استاد سخت از همه این که من چند سال است گه به او می‌گویم دوستت دارم و این تظاهر دروغی دیوانه‌ام کرده چون سخته به زبان چیزی را بگویی که دلت درست مقابل آن است اما دلم حاضر نمی‌شود قلب او را بشکنم این‌ها همه یه طرف از خدا هم شدیدا دور شدم چون اطرافیان خانمم به مراتب زیباتر از خانمم هستند و برای من جلب توجه می‌کنند عنان نفس از دستم در رفته و در وادی شهوت و گناه غرق شدم و این ازدواج نه تنها دینم را کامل نکرد که همه چیزم را بر باد داد دینم رابطه عاشقانه ام با خدا درسم و همه و همه را از دست دادم اما حاضر نیستم به خانومم حقیقت را بگویم و چون می‌دانم او برای همیشه خرد می‌شود با خود می‌گویم تو دیگر خرد شدی کافیست چرا او که گناهی نکرده را به سرنوشت خودم دچار کنم او که نباید چوب تصمیم من و سخنم با خدا را بخورد اما گاهی آنقدر ای حقیقت جانم را به لب می آورد که می‌خواهم همه چیز را بگویم اما باز صبر می‌کنم خلاصه استاد با این ازدواج زیان‌دیده دنیا و آخرت شدم دنیا جهنم آخرتمم را بر باد دادم چون مبتلا به یکسری از گناهان چشم شدم حال در اوج ناامیدی از شما کمک می‌خواهم چون حدود 5 سال قبل از ازدواج تفسیر قرآن شما که از جانتان بر می‌خواست مرا با آسمان بیوند می‌دادید و هنوز خاطره آن ایام فراموشم نشده استاد خواهش می‌کنم کمکم کنید اما نه با نصیحت و دوری از گناه و صبر و توکل که عنان نفس از دستم به در رفته عقده ای در دل نهان دارم که روح و جسمم را فرسوده آیا خدا با این همه گناه هنوز به آن شرطی که با کردم وقعی می‌نهد اصلا آیا از اول خدا توجهی به من و سخنم داشته بود یا من با جهل خودم کار را به اینجا کشاندم استاد با روح متاله خود کمکم کنید نه با صبر و......
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: عموماً بعد از ازدواج زیبایی‌های اولیه‌ی همسران برای همدیگر عادی می‌شود و اگر سعی نکنند از زاویه‌ی دیگر به همدیگر نظر کند و چشم بر زیبایی‌های مردان و زنان دیگر بیندازند، هرگز متوجه گوهر شخصیتی همدیگر نخواهند شد. رسول خدا«صلواة‌الهو‌علیه» به اصحاب توصیه می‌کردند؛ آنچه در زنان دیگر می‌بینید در همسران خودتان هست. جنابعالی بدانید که روح مرد نیاز به گوهر زن‌بودنِ زن دارد که همان گوهر بوده که جسم زن را به آن صورت خاص در آورده که مرد نسبت به آن گرایش دارد. اگر همت کنید و به گوهر زن‌بودن همسرتان توجه کنید و بدن او را از آن زاویه بنگرید درست همان چیزی است که شما می‌خواهید، به شرطی که آزاد نگاه کنید و خود را در موقعی که به بدن همسرتان می‌نگرید، گرفتار مقایسه‌های ذهنی نکرده باشید. همین همسری که دارید همان گوهری است که می‌خواهید، درست نگاه کنید. موفق باشید
183

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید .درپشت جلد کتاب حضور درهستی کریشنا مورتی آمده است:فکربه طورحتم مانع تجلی عشق است. س1:منظور ایشان ازفکر چیست؟آیامی توان بین نظرات ایشان وکلام ائمه ارتباطی برقرار کرد؟ س2:شما چه تعریفی ازعشق دارید؟
متن پاسخ
جواب: سلام علیکم : باسمه تعالی عشق؛ حالتی است که جان انسان بدون حجاب با حقیقت عالیه‌ی عالم معنا مرتبط شود و تحت انوار معنوی آن حقیقت شدیّت وجود پیدا کند، و مسلّم این حالت وقتی در میان است که انسان تمام وجودش توجه به حقیقت باشد و نه فکر در مورد حقیقت. «فکر» نظر به مفهوم حقیقت است و البته مفهوم حقیقت غیر از خودِ حقیقت است، همان‌طور که مفهومِ رطوبت غیر از خودِ رطوبت و آب است. مطالب را در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و یا در سی‌دی‌های آن دنبال بفرمایید. موفق باشید
3361
متن پرسش
با سلام و خسته نباشی خدمت شما استاد گرامی و عزیزان سایت لب المیزان سوال: اینکه میگن بعد از نماز صبح تا طلوع افتاب نخوابید برای چه موضوعی هست و بعضی جا گفتن مشکلی نداره... خواستم یه توضیح کامل از استاد طبق روایات و حدیث و قران به من حقیر بیان کنن و سوال بحث دیگه اینکه: آیا استاد طاهرزاده روشی که در حال حاضر استاد رائفی پور که پژوهشگر مسائل دینی سیاسی وصهیونیزم شناسی پیش میبره چقدر به فعالیتشون امتیاز میده با وجود اینکه استاد رائفی پور خیلی ها رو نسبت به مسائل دنیا ودینی اگاه کرده و خود بنده هم با تلنگر ایشون برگشتم به این مسیر و الانم به کتابهای شما رجوع میکنم...ویه چیز دیگه اینکه چرا دسته استاد رائفی پور را بیشتر از این باز نمیکنن که واقعا خیلی هارو به سمت خودش داره میکشنه...علت چیست که بها بیشتر از این نمیدن....البته ناگفته نماند که سخنرانی هایی در سراسر ایران در دانشگاهها دارن وطرافدارهای زیادیم دارن
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- جهت جواب به سؤال‌تان، نظر جنابعالی را به روایات زیر جلب می‌نمایم: در روایتی از حضرت علی (ع) درکتاب غرر الحکم می خوانیم: «بَاکِرُوا فَالْبَرَکَةُ فِی‏ الْمُبَاکَرَةِ وَ شَاوِرُوا فَالنُّجْحُ فِی الْمُشَاوَرَةِ» یعنی مباکرت کنید یعنى بامداد متوجه کارها گردید، زیرا که برکت در مباکره است. یعنى حق تعالى سعى در بامداد را برکتى دهد که سعیهاى در اوقات دیگر را ندهد، و مشورت کنید پس فیروزى در مشورت کردن است، زیرا که عقلها یارىِ هم کنند و حق تعالى به سبب این که جمعیت و الفت مردم را با یکدیگر دوست مى‏دارد، یارى همه کند.» رسول الله صلوات الله علیه و آله فرمود: إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمُ الْحَاجَةَ فَلْیُبَکِّرْ إِلَیْهَا وَ لْیُسْرِعِ الْمَشْیَ إِلَیْهَا هر گاه یکى از شما به حاجتى اقدام کند بامدادان و با شتاب به سوى آن رود. و فرمود: َاکِرُوا بِالْحَوَائِجِ فَإِنَّهَا مُیَسَّرَةٌ ؛ بامدادان حوائج خود را طلب کنید که آن آسان است‏. آن حضرت (ص)، به امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: یَا عَلِیُّ اغْدُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ- فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَارَکَ لِأُمَّتِی فِی بُکُورِهَا . .اى على! بامداد را به نام خدا بگشا که خداى تعالى برکت داده به امتم در بامداد آنها. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «باکروا فی طلب الرّزق و الحوائج فانّ الغدوّ برکة و نجاح»‏ بامدادان وصبح زود، دنبال روزى و نیازهاى خود بروید زیرا سحر خیزى مایه برکت و رستگارى است‏. همچنین در روایتی از پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله آمده است: اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ وَ الْبُکُورُ مُبَارَکٌ یَزِیدُ فِی جَمِیعِ النِّعَمِ خُصُوصاً فِی الرِّزْق وَ حُسْنُ الْخَطِّ مِنْ مَفَاتِیحِ الرِّزْقِ وَ طِیبُ الْکَلَامِ یَزِیدُ فِی الرِّزْق‏ . روزى را با صدقه فرود آورید، و بامدادان بکار رفتن برکت دارد و به همه نعمتها می افزاید، به ویژه در رزق؛ و خط خوب از کلیدهاى روزی است و شیرین سخنى روزى را افزاید. محمّد بن هلال مذحجى به «اسحاق» فرزند امام صادق علیه السلام گفت:قَالَ لِی أَبُوکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ (علیهما السلام) إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَاغْدُ فِیهَا- فَإِنَّ الْأَرْزَاقَ تُقَسَّمُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَارَکَ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ فِی بُکُورِهَا وَ تَصَدَّقَ بِشَیْ‏ءٍ عِنْدَ الْبُکُورِ فَإِنَّ الْبَلَاءَ لَا یَتَخَطَّى الصَّدَقَة . پدرت به من فرمود: هر گاه حاجتى پیدا کردى بامدادان بطلب آن بیرون شو، زیرا که ارزاق و روزى‏ها پیش از طلوع آفتاب تقسیم مى‏گردد، و خداى متعال در ساعات نخستین روز براى این امّت برکت نهاده است، و بامدادان صدقه پرداز که هرگز تیر بلاء و گرفتارى از صدقه در نگذرد از صدقه در نگذرد و به صاحب آن نرسد. حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله فرمود: إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمُ الْحَاجَةَ فَلْیُبَکِّرْ إِلَیْهَا فَإِنِّی سَأَلْتُ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُبَارِکَ لِأُمَّتِی فِی بُکُورِهَا .هر گاه یکى از شما کارى داشته باشد، صبح زود به دنبال آن کار رود. زیرا من از خداى خویش خواسته‏ام به کسانى از امّت من که اول وقت به سر کار خویش حاضر شوند، برکت دهد. امام صادق علیه السّلام فرمود: نَوْمَةُ الْغَدَاةِ مَشُومَةٌ تَطْرُدُ الرِّزْقَ وَ تُصَفِّرُ اللَّوْنَ وَ تُقَبِّحُهُ وَ تُغَیِّرُهُ وَ هُوَ نَوْمُ کُلِّ مَشْئُومٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقْسِمُ الْأَرْزَاقَ مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِیَّاکُمْ وَ تِلْکَ النَّوْمَة . خواب صبح نامبارک است، و روزى را پس میزند، و رنگ و روى را زرد و زار میکند، و شخص را نازیبا و دگرگونه مى‏سازد و آن خواب همه اشخاص نامبارک است، همانا خداوند تبارک و تعالى روزى‏ها یا روزى مخلوقات را در فاصله دمیدن صبح تا طلوع خورشید مقرّر و تقسیم می فرماید پس زنهار، از خواب در آن هنگام بپرهیزید. خفتن از پس نماز صبح، روزى را منع می کند؛ زیرا که وقت قرآن خواندن است‏ و دعا و ذکر خداى تعالى و استغفار کردن؛ پس هر که در این وقت بخسبد، ازین جمله باز ماند و خداى تعالى برکت از وى باز دارد. معلّى بن خنیس گوید: امام صادق (علیه السلام) مرا دید که دیر به بازار آمده‏ام، فرمود: «اغْدُ إِلَى عِزِّک‏»؛ اوّل صبح در پى عزّت خود (کار و کسب) برو. امام صادق علیه السلام به یکی از دوستانش فرمود: «یا عبد اللَّه احفظ عزّک»؛ اى عبد اللَّه! عزّت خود را حفظ کن. پرسید: وَ مَا عِزِّی جُعِلْتُ فِدَاکَ؛ فدایت شوم، چه چیز عزّت من است؟ فرمود: «غدوّک إلى سوقک و إکرامک نفسک»؛ به بازار رفتن در بامداد، و خود را عزیز و کریم داشتن. 2- در مورد قسمت دوم سؤال، بنده در این رابطه صاحب‌نظر نیستم و نمی‌توانم نظر بدهم. موفق باشید
11719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: 1- نظرتان نسبت به استاد علی پور چیست؟ 2- آیا درست است که ما که معصوم نیستیم در ذات، مساوی با یکدیگریم و استعداد های مختلق مانند هوش، جایگاه اجتماعی، خانواده که در آن به دنیا آمده ای و غیر ه طوری است که با هر شرایطی باشیم می توانیم به نهایت کمال برسیم؟؟ 3- اگر درست است پس باید فردی که مانند امام خمینی تلاش کرده در دنیا و وظیفه اش را انجام داده اما بخاطر اینکه هوش پایین تری داشته نتوانسته مجتهد شود و همچنین بخاطر خانواده اش که مثلا بی سواد بودند نتوانست به حوزه برود باید درجه وجودی این دو برابر باشد، آیا درست است؟ اگر نه پس چطوری قضیه را حل کنیم؟ اگر این طور نباشد پس من نوعی که هوش امام را ندارم باید ناامید باشم که بتوانم به درجه قرب امام برسم؟ یعنی خداوند بعضی بندگان را بر بعضی دیگر برتری داده؟ 4- در بحث مبانی نظری و عملی حب اهل بیت علیهم السلام من نفهمیدم چطور پارتی بازی نشده که ائمه علیهم السلام انسان کامل به دنیا آمدند؟ (البته فهمیدم که ایشان نیز تلاششان سخت تر از ما است که باید آن عصمت را نگه دارند ولی این که به چه دلیلی از همان اول که هیچ عملی نبوده از کودکی معصوم بوده اند)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم جواب قسمت‌های اول و دوم و سوم سؤال را در جواب سؤال شماره‌ی 11718 بیابید 2- به نظرم در بحثی که در آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب داشتم و یا در شرح آیه‌ی تطهیر در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» جواب خود را بگیرید. موفق باشید

5728
متن پرسش
باسلام استاد پیشنهادی که شما فرموده بودید به استاد واسطی بدهیم را به ایشان پیام دادیم و ایشان در جواب اینگونه فرمودند:((سایت(حکمت و عرفان)چندماهی است از طرف موسسه مطالعات راهبردی توسط آقای وکیلی برای نقدتفکرتفکیک و تفکرات غلط مدعی عرفان فعال است اسم سایت را در گوگل جستجو کنید می آید لطفا خدمت استادارجمند آقای طاهرزاده ابلاغ تحیت حقیر و مطلب فوق را اطلاع رسانی بفرمایید)).
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بسیار از اقدام جناب حجت‌الاسلام آقای وکیلی مسرور شدم و آن سایت را دیدم. ضمن تشکر از عزیزان امیدوارم سایت مذکور موجب دفع شبهاتی باشد که به اندیشه‌ی حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا و عرفان محی‌الدین گرفته می‌شود در حالی‌که به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی اشکالاتی که بر ملاصدرا گرفته می‌شود نوعاً به جهت عدم دقت در فهم اندیشه‌ی مرحوم ملاصدرا است و به گفته‌ی امام برای فهم اندیشه‌ی محی‌الدین باید دقت‌هایی داشت که سخنان از مو باریک‌تر او را بتوانیم بفهمیم. موفق باشید
6481
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 1-منظور اسلام از مزدوری که کراهت داره چیست؟ 2-آیا مسافرکشی مزدوری محسوب میشود و کراهت دارد؟ باتشکر-التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً سؤال جنابعالی یک مسئله‌ی فقهی است و لذا با یکی از فضلای حوزه‌ی علمیه در میان گذاشتم که عیناً جواب ایشان را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید تعبیر به «مزدوری» از تعابیری نیست که میان فقهاء شیوع داشته باشد و کمتر دیده شده که فقیهی از این کلمه استفاده کرده و آن را مکروه بداند. البته برخی از موارد عقد الاجاره که فقهاء در مسائل «کتاب الاجاره» بیان کرده اند، به عنوان اجاره های مکروه و یا اعمال مکروهی که شبیه اجاره است مطرح گردیده است. مثلا از شرایط اجاره آن است که وقتی می خواهند شخصی را برای کاری اجیر کنند، لازم است قبل از انجام عمل، هر دو طرف (اجاره کننده ـ اجیر) مقدار اجاره را مشخص کنند ولی اگر مشخص نشود، مکروه بوده و لازم است اجرةالمثل پرداخت شود. مرحوم سید یزدی (مولف کتاب شریف العروةالوثقی) این مورد مکروه را مزدوری نامیده است. بنابر این، «مزدوری» طبق تعریف سید یزدی آن است که اجاره کننده و اجیر، مقدار اجرت خود را قبل ازعمل مشخص ننمایند و پس از انجام عمل در آن مورد بخواهند چانه زنی کنند، از این نوع عملکرد طبق برخی روایات نهی شده و عملی مکروه به حساب می آید و گفته شده که لازم است اجرةالمثل پرداخت شود. بر این اساس، مسافر کشی اگر به این شکل باشد که مقدار اجرت و کرایه ی مسیر، قبل از حرکت مشخص بوده و یا مثلا طبق توافق مسافر و راننده بر اساس تاکسی متر حساب می گردد، مکروه نمی باشد ولی اگر بدون مشخص شدن و همراه با ابهام باشد، مکروه می باشد. البته همان طور که بیان شد، این حکم مختص به مسافر کشی نیست و هر کاری که در آن، اجرتی رد و بدل می شود، بهتر است قبل از عمل مقدار اجرت مشخص گردد تا در پایان عمل نه شخص اجیر تصور کند که حق بیشتری داشت و به او ظلم شده و نه پرداخت کننده مدعی باشد که بیش از حق به تو اداء کردم. همچنین مستحب است که شخصی که قصد پرداخت اجرت را دارد، مقداری بیش از اجرتی که متعهد به پرداخت شده بود اداء کند. جالب این جاست که اگر در همان ابتداء توافق شود و سپس مقداری بیشتر به اجیر پرداخت گردد راضی تر از آن است که بیش از این مقدار، بدون توافق اولیه پرداخت شود. شایان ذکر است که اصطلاح «مزدوری» در عبارات برخی از فقهای معاصر در مورد کسی که کل عمر خود را تحت سلطه ی دیگران مشغول کار باشد به نحوی که با کرامت انسانی او ناسازگار باشد نیز معنی شده و آن را مکروه دانسته اند.
1535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام شوهرمن بسیار به من بی توجه است و اصلا نگران روح و روان و سلامتی من نیست مدام سرش به کار خودشه انگار نه انگار زن داره و ازدواج کرده از طرفی من هم خیلی به وابسته ام این موضوع خیلی اذیتم میکنه طوری که همش یا بغص تو گلومه یا گریه میکنم یا یه گوشه دراز میکشم و میرم تو فکرو خیال هیچ کار مفیدی نمیتونم انجام بدم نه کتابی نه سخنرانی خودم میدونم داره عمرم تلف میشه ولی هیچ کاری نمیتونم بکنم لطفا راهنماییم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم ولی خوب است که خودتان را یک انسان کامل بدانید که وظیفه دارید در تعالی خودتان به تنهایی تلاش کنید و فقط وظیفه‌تان را نسبت به همسرتان فراموش نکنید. موفق باشید
44

رزقبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم من بعد از خواندن کتابهای الحیاه ، شروع به خواندن کتاب جایگاه رزق شما کردم ولی نمی توانم این دو دیدگاه را با هم جمع کنم،مبنی بر اینکه در الحیاه تاکید بسیاری شده که روزی فقرا در مال ثروتمندان قرار داده شده ولی چون ثروتمندان حق فقرا را نداده اند به این دلیل فقیر شده اند،اما برداشتی که از کتاب شما کرده ام این است که روزی انسان را کسی نمی تواند بدزدد . با این شرح پس چرا در جهان انسانهای زیادی باید از فقر بمیرند؟و در مقابل عده ای متکاثر شوند؟من هم قبول دارم که خدا هیچ انسانی را بی رزق نمی گذارد ولی اینکه هیچ کس نمی تواند روزی دیگری را بدزدد برایم قابل فهم نیست.از شما استدعای کمک دارم با تشکر
متن پاسخ
جواب: پس از سلام و آرزوی توفیق بیشتربرای جنابعالی در تفقه در دین. همچنان که خود حضرتعالی مستحضرید یک بحث، بحث رزق فردی افراد است که روایات متکثر تأکید دارند آن رزق به‌دنبال فرد می‌آید تا به او برسد. ولی موضوع ضعف و سستی و گناه عواملی است که رسیدن رزق افراد را سخت می‌کند، حال چه این گناه توسط ثروتمندان انجام گیرد، و چه آن توسط مستضعفان که بدون دلیل از ترس آن‌که ثروتمندان نان آن‌ها را از آن‌ها دریغ می‌کنند، چپاول ثروتمندان را تحمل می‌نمایند. وقتی روایات می‌فرماید یک رزق است که به دنبال تو می‌آید و یک رزق است که تو به دنبال آن می‌روی، می‌خواهد انسان‌ها را در یک امنیت قرار دهد تا بدون حرص و ترس وظیفه‌ی بندگی خود را انجام دهند و به طور طبیعی از رزق خود بهره گیرند، که البته سخت‌کردن مسیر رزق در راستای غفلت از وظایف، موضوع قابل دقتی است. ولی یک سخن هم با ثروتمندان دارد که به دنبال رزق نوع دوم می‌دوند و از این طریق نه‌تنها تنگناهایی برای مردم ایجاد می‌کنند- که وظیفه‌ی مردم است در این مورد هوشیاری به‌خرج دهند- موجب بی‌ثمری زندگی خود نیز می‌شوند. روایاتی که کتاب شریف الحیات بر آن تأکید دارد در رابطه با وظیفه‌ی مردم است که نگذارند ثروتمندان موجبات سخت‌کردن مسیر رزق آن‌ها را فراهم کنند، لااقل مطمئن باشند که خداوند دنیا را آنچنان قرار نداده است که برای به‌دست‌آوردن رزق مجبور باشند چاپلوسی ثروتمندان را بکنند و از این طریق پایه‌های ظلم آن‌ها را مستحکم کنند.
11676
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، وقتی که حضرت فاطمه سلام الله علیها به دنیا آمدند به تصریح روایات ماثوره خداوند نام ایشان را فاطمه گذاردند حال آنکه قبلا نام مادر امام علی علیه السلام فاطمه بنت اسد بود. چرا خداوند نام جدیدی بر آن حضرت ننهادند مثلا امام علی علیه السلام؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای فاطمه در رابطه با حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» معنای خاص خود را دارد که در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» عرایضی در این مورد شده. موفق باشید

9588
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: پسری هستم که قصد ازدواج دارم. سوالی که از استاد دارم این است که برای آقایان گذاشتن این شرط که همسر من باید حتما حجاب چادر داشته باشد صحیح هست و مواردی که برای خواستگاری مطرح می شود که با مانتو هستند را بدون بررسی جوانب دیگر کامل رد کرد؟ مشکلی که برای من و احتمالا آقایان دیگر مانند من که دارای مقیدات دینی هستند این است که خیلی از موارد حجاب مانتو دارند و تعداد دیگر می گویند ما بعضی اوقات با مانتو و بعضی اوقات با چادر هستیم به نظر استاد من که هم از دوره نوجوانی و بعد جوانی علاقه شدید داشته ام که همسری چادری داشته باشم و هم الان که به نوعی به رشد فکری و عقلی دینی رسیده ام و می دانم که حجاب چادر برای زن چه نعمت بزرگی است واقعا نسبت به این قضیه چگونه باید برخورد کرد؟ البته منظور فکر کردن راجع به کسانی که بد حجاب هستند نبوده، در این رابطه اگر مرحمت بفرمایید و نظر خود را بفرمایید و کلا بفرمایید که در این مسئله ما باید اصلا چگونه نگاه کنیم و از چه زاویه ای نگاه کنیم که نه دچار تعصبات دینی باشیم و نه دچار آفت بدحجابی و معضلات آن شویم؟ این مسئله برای من درگیری ذهنی شدیدی بوجود آورده به خصوص که موردی با این مشخصات هست که مانتوی مناسب استفاده می کند و بقیه مسائلشان تا حدود زیادی مورد نظر بنده می باشد ولی من از این فکر که زن باید حتما چادر داشته باشد هم یک جور تعصب دارم و هم احساس می کنم عقل و دین هم این گونه است. از این که وقت عزیز خود را صرف تبلیغ و آموزش مسائل دینی برای ما می کنید بی نهایت سپاسگذارم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌دانید چون اسلام تا این حدّ رخصت داده که خانم‌های متدین بدون چادر هم می‌توانند دستورات شریعت را نسبت به پوشش رعایت کنند نمی‌توان گفت خانم‌های مانتویی از وظایف دینی خود کوتاهی کرده اند، لذا نمی‌توان چادر را به عنوان یک شرط تعیین کرد. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم). موفق باشید
4079
متن پرسش
سلام.دیدگاه فلاسفه ی اسلامی در خصوص نقد نظریه دوالیسم دکارتی چیست وهمچنین احادیث روایت شده از معصومین در خصوص چشم زخم چگونه از دیدگاه فلسفی قابل اثبات است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سوال را تحت عنوان دوگانگی ذهن و عین در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» عرض کرده‌ام و اشکالات آن را در آ‌ن‌جا می‌توانید دنبال کنید و قسمت دوم سوال را در کتاب «جایگاه جنّ و جادوگر و شیطان» بیابید. موفق باشید.
نمایش چاپی