بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. چندی پیش یکی از دوستان مطلبی را نقل کردند که با آنچه در مباحث معاد دنبال کردیم اصلا جور نمی‌شد. ایشان گفتند که یکی از اولیا خدا در شیراز یک از خواننده‌های زن را که چند سال پیش فوت کرده است و در اروپا خواننده بوده است و گویا شعری هم برای امام علی(علیه السلام) خوانده است را از عذاب نجات داده است!! ولی برای بنده جای سوال شد که شفاعت آن‌هم در برزخ؟ و ثانیاً این‌که این شخص متجاهر به فسق و مرتکب گناهان علنی و معاصی کبیره چگونه می‌شود؟! ولی این دوست ما می‌گفت رحمت اهل بیت (ع) وسیع‌تر از این‌هاست. ثالثاً: استاد مگر در برزخ امکان شفاعت برای انسان وجود دارد؟؟؟؟!!!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بنا است ما عقل‌مان را دست این حرف‌ها بدهیم؟ در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرایضی در این موارد داشته‌ام. خوب است به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید

6510

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید . ممنون از راهنمایی تان ؛ ولی سوال دوم (در مورد اسلام شناسی اگر کتاب های جامع و کاملی می شناسید لطف می کنید و معرفی نمایید ؟ ) را پاسخ نداده بودید . اگر امکان دارد راهنمایی بفرمایید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بعد از مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین کتاب‌های حضرت امام و علامه طباطبایی و شهید مطهری و آیت‌اللّه جوادی و آیت‌اللّه حسن‌زاده و استاد صفائی حائری را جهت شناخت اسلام جامع می‌دانم. موفق باشید
11736
متن پرسش
استاد گرامی میشه بگین اینکه همش میگن طلبه باید وقتش به بطالت نگذره یعنی چی؟ آیا اگه بنده الان وقتم رو صرف آشنایی با شبهات روز و پاسخ به اونها کنم بطالته؟ بنده طلبه سفیران هدایت هستم و به نیت تبلیغ اومدم حوزه البته نه تبلیغی که فقط منبر و نماز باشه بلکه تبلیغ به معنای اینکه بتونم با جوون ها کار کنم و سازمان و تشکیلاتی برای اهداف انقلاب ایجاد کنم. بنده از وقتی که با مطالب شما و استاد پناهیان و... آشنا شدم دیگه حتی سخنرانی های خیلی از مراجع و اساتید اخلاق به دلم نمیچسبن، این از غرور بنده هست؟ یا اینکه واقعا حرف های اون ها متناسب با انقلاب اسلامی نیست؟ بنده نمیتونم طاقت بیارم سخنرانی رو بشنوم که دائم حدیث میگه ولی یک تحلیل صحیح نمیده بر خلاف استاد پناهیان که احادیثو هضم میکنن و طبق اهداف انقلاب سخنرانی میکنن. خواهش می کنم جوابهامو بی پاسخ نزارین، اگه میشه طبق فضای حوزه ی امروز جزوه ای آماده کنین و ارائه بدین. شما آیا این نوع مدیریت حوزه رو میپسندین؟ به نظرتون این درسته که طلبه ی نمره 20 بی اخلاق و بی بصیرت تحویل گرفته بشه ولی طلبه ی بصیر و با اخلاق دارای سطح متوسط علمی رو تحویل نگیرن؟ مگه آقا از ما نخواستن بصیرت و اخلاق و علم؟ پس چرا حوزه فقط به بعد علمی توجه میکنه؟ قبول دارین الان حوزه فقط به طلابی که عربی بلدن و اصول فقهشون خوبه بها میده؟ حتی اگه بلد نباشن به شبهات روز پاسخ مناسب بدن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که بحمداللّه دغدغه‌ی ارائه‌ی دین را به جوانان با رویکرد نظر به انقلاب دارید، إن‌شاءاللّه سرباز جبهه‌ی حضرت مهدی«صلوات‌اللّه‌علیه» هستید. ولی عنایت داشته باشید امثال حاج آقای پناهیان عزیز هم از همین اساتیدی که به قول شما فقط حدیث می‌گویند استفاده کردند و لذا از آن‌ها غافل نباشید. باید انقلابی بود و درس هم خواند و اخلاق را هم تا حدّ مکارم الاخلاق بالا برد و عجله هم نکرد، خیلی هم سخت نگیرید، محذورات مسئولان و مدیران حوزه را نیز در نظر بگیرید. همه؛ دغدغه‌ی اسلام دارند. موفق باشید

10161
متن پرسش
با سلام و عرض ادب حضور استاد ارجمند: موضوع پایان نامه ارشد بنده در رشته فلسفه اسلامی، «بررسی تطبیقی ظرفیت های انسان صدرائی و سوژه دکارتی در تحقق مدرنیته» می باشد. پس از مطالعه کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» احساس کردم قرابتی میان تحقیق بنده و مطالب کتاب وجود دارد، با این تفاوت که در این کتاب نسبت هر یک از «انسان دینی» و «انسان مدرن» با «طبیعت» بررسی شده در حالیکه در پژوهش بنده کوشش می شود نسبت «انسان صدرائی» و سوژه که به مثابه «انسان دکارتی» است با «عالم، آدم و مبدأ وجود» بررسی شود. اینک دو پرسش از محضر استاد دارم: 1. برای بررسی نسبت سوژه دکارتی با عالم در تفکر فلسفی دکارت به دنبال چه مواردی باشم؟ هم چنین، برای تحقیق این مطلب که هستی در نگاه انسان صدرائی چگونه ظهوری دارد به چه مواردی بپردازم؟ 2. شاید بتوان گفت محور تطبیق، در پژوهش ما، بررسی امکان تحقق سوژه و به عبارتی سوبژکتیو شدن انسان در تفکر هریک از این دو فیلسوف است؛ از حضرتعالی خواهشمندم توضیحی اجمالی بر چگونگی تحقق سوژه در تفکر دکارت بفرمایید تا فهمی عمیق تر از سوبژکتیو شدن انسان در عالم مدرن برای بنده شکل گیرد. در پایان از جنابعالی خواهشمندم در صورت امکان منابعی را که در راستای این پژوهش مفید خواهد بود معرفی بفرمایید. پیشاپیش از راهنمایی شما سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه)» عرایضی در این مورد داشته‌ام و در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نیز بحث انسان صدرایی مورد بررسی قرار گرفته که در کتاب «خویشتن پنهان» به صورت واضح تر بحث شده. موفق باشید
31
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان گرامی در گروه المیزان و ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز سوال من بیشتر جنبه درخواست راهنمایی و مشاوره دارد. از آنجایی که می خواهم یک سیر مطالعاتی و پژوهشی جامع و کامل در زمینه کلام و عقاید داشته باشم،(هرچند که جایگاه اینگونه مباحث را در منظر استاد نمیدانم و تا جایی که با استاد آشنا شده ام اینگونه مباحث را در سخنان ایشان ندیده ام) لذا در صورتی که استاد یا دوستان گروه در مورد منابع این سیر مطالعاتی من را راهنمایی بفرمایند بسیار سپاس گزار خواهم بود. التماس دعا یا علی
متن پاسخ
جواب: درمورد کلام و عقاید می توانید به جزوات معارف 1 و کلام 2 تحت عنوان مبانی نظری نبوت و امامت رجوع فرمایید که همراه با سی دی عقاید إن‌شاءالله می‌تواند جوابگو باشد.
3814
متن پرسش
سلام علیکم بنده و شوهرم علی رغم کفویت در مسایل دینی و فرهنگی وحتی توافق بر سر جزیی ترین مسایل سیاسی و فرهنگی به دلیل خاطرات بد فراوان از یکدیگر(بنده به دلیل اذیت فوق العاده خانواده شوهر و خونسردی ایشان در مقابل این فشارها در مقابل بنده ، فیلم وسریال دیدن ایشان بعد ازحضوراز سر کار در خانه ، خونسردی وصف ناپذیر در قبال مسایلی که ایشان شرعا و قانونا وعرفا موظف به آنند. از ایشان به شدت ناراحت هستم .خط قرمز شوهرم خانواده شان هستند حتی اگر رفتار خانواده خلاف شرع با شد .هیچگاه به خاطر حق الناسی که مرتکب شدند نه در مقابل آن ها و نه در مقابل بنده از آن ها به خاطر آن که آن چنان اذیت کردند که صبح تا شب کارم گریه کردن است از آن ها ناراحت نشده اند و تکدر خاطر همسرم از بنده به خاطر طیف وسیعی ا ز مسایل از دوران نامزدی و محدودیت هایشان گرفته تا عکس العمل های تند بنده نسبت به خانواده ی شوهرم در حضور شوهرم نه ابراز حتی تلخی در حضور خانواده شوهر) همه ی این مسایل به علاوه مشکلات فراوان شخصی که برای بنده به وجود آمده شادی که هیچ ،امید به زندگی را ازمن گرفته است . این در حالی تشدید شده که بنده هر کاری از عبادات سفارش شده در مفاتیح تا نذر و توسل و زیارت و صدقه انجام داده ام تا آرامش به زندگی ام برگردد اما نه مشکلات شخصی- که حتی بعضی شان بدون مبالغه جان را می‌سوزاند - ونه مشکلات خانوادگی حل نشده بلکه بیشتر هم شده است. این مطلب شاید نیاز به گفتن باشد بنده در کنار مادر شوهرم زندگی می کنم ایشان و پدر شوهرم همسرم را موظف می‌دانند که هر روز روزی چند بار به آن ها سر بزنند. مادر شوهرم از کلید انداختن در خانه ام گرفته – در حالی که در خانه حضور داشتم و ایشان نمی دانستند- تا چک کردن همه ی کارهایم و گزار ش آن به همه،همچنین وابستگی شدید به همسرم ، به طوری که تا ایشان به خانه ‌بیایند دست از سر بنده و همسرم بر نمی‌دارند دخالت در نوع لباس پوشیدن من ،موظف دانستن بنده به تحمل رفت وآمدهای آزاردهنده و بیش از حد دختران و فک و فامیلشان و... خلاصه به خاطر عشق زیاد به فرزندشان از هیچ کاری فرو گذار نمی‌کنند. این مسایل با سکوت های بنده در مقابل این همه ظلم ،تنفر شدیدی در من ایجاد کرده که در مقابل همسرم شبانه روز آرزوی مرگشان را می‌کنم. این ها در حالی است که بنده و همسرم می دانستیم هر گونه انتقال مسایل به بیرون وضع را بدتر می‌کند و این در مورد مشکلات شخصی بنده نیزصادق است .مادر شوهرم همیشه می‌گویند من و بچه هام خوب باشیم کاری به کار کسی ندارم و معنای حرفشان این است که همه باید خدمتگزار فرزندانم باشند فرزندانشان هم عادت کرده‌اند مادرشان علی رغم سختی زیاد شبانه روز بپزد و بشوید تااین ها شاد باشند .دخترانشان لحظه‌ای تنها در خانه نمی مانند و همیشه خانه ی مادر شوهرم هستند.نکته جالب اینجاست پدر شوهرم در حالی که ما مشکلات مالی داشتیم از عواید زمینی که مهر بنده کرده بودند صرف دختران و نوه هاشان می کردند تا از شادی دخترانشان شاد شوند. لذا نه ایشان و نه کس دیگری به دلیل همین خودخواهی ها چاره گشای ما نیست . عرض بنده در خاتمه آن است که متاسفانه ذره ای امید به رحمت الهی ندارم نه آن که ربوبیت حق را منکر باشم ،کاملا ناامیدم .زندگی ام با حرص وغصه وکینه ی شدید نسبت به خانواده‌ی شوهرم همراه بوده به طوری که جوانی ام را از دست رفته می بینم.(از شدت گریه شدیدا نحیف و افسرده و ضعیف شدم به طوری که تا کسی مرا می‌بیند فکر می‌کند بیمار شده‌ام حتی به خاطر آن که صدایم به دلیل نزدیکی به این ها شنیده می شود برای تخلیه خودم نمی‌توانم درست گریه کنم. در مقابل همه‌ی این ها همسرم یا می‌خندد یا سکوت می‌کند. یا حرف را عوض می‌کند یا به تلویزیون نگاه می‌کند و بعضی اوقات با بهانه‌های مختلف دفاع می‌کند) هر شب که می‌خوابم نمی‌خواهم صبح بلند شوم.چون نه زندگی ام به خاطر این کینه ها درست شدنی است و نه مشکلات شخصی ام حل شدنی. دعواهای زیاد بین من و همسرم تقریبا همیشگی شده و هیچ امیدی بین ما نمانده است. نمی‌توانم از شوهر و خانواده‌ی شوهرم متنفر نباشم.خواهش می‌کنم خواهش می‌کنم راهنمایی ام بفرمایید.
متن پاسخ
باباسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ابعاد مختلف پیش‌آمده بین جنابعالی و خانواده‌ی همسرتان لازم است که این موارد را با کسانی جهت رفع مشکل در میان بگذارید که طرفین را می‌شناسند. بنده در این موارد چیزی برای گفتن ندارم و عموماً در مواردی که کاربران محترم سؤالات عقیدتی دارند می‌توانم در خدمت‌شان باشم. موفق باشید
2306
متن پرسش
سلام علیکم آیا شما حدیث معرفت امیرالمومنین (ع) را شرح داده اید؟ آیا اینکار را خواهید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم منظورتان چیست؟ در کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» روایت حضرت به اباذر و سلمان که می‌فرمایند: «لَعَمْرِی إِنَّ ذَلِکَ وَاجِبٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» به جانم سوگند معرفت نسبت به حقیقت نوریه‌ی من و اهل البیت بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. «ثُمَّ قَالَ یَا سَلْمَانُ وَ یَا جُنْدَبُ! قَالَا: لَبَّیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، قَالَ: إِنَّهُ لا یَسْتَکْمِلُ أَحَدٌ الْإِیمَانَ حَتَّى یَعْرِفَنِی کُنْهَ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ» سپس فرمودند: ای سلمان و ای جندب، عرض کردند: بفرمایید ای امیر مؤمنان! فرمودند: مطمئناً ایمانِ احدی کامل نمی‌شود مگر این‌که من را به کنه معرفت، با نورانیت بشناسد. «قَالَ: مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ، ‏وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ» معرفت من به نورانیت معرفت خدای عزّ و جل است، و معرفت خدای عزّ و جل، معرفت من است به نورانیت. در واقع حضرت ما را راهنمایی می‌کنند که اگر توانستید من را به نورانیت ببینید خدا را دیده‌اید، همان طور که اگر با همان رؤیت قلبی به خداوند معرفت پیدا کنید، تجسم عینی آن نور را در جمال علی می‌توانید مشاهده نمائید.بحث شده. موفق باشید
11625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: حدود 5 ماه است که عقد کرده ایم و الحمدلله از ابتدا سعی کرده ایم مبنای زندگیمان را اصول اسلامی بگذاریم. حال می خواهم بدانم که در این دوران زن و مرد چه قرار ها و عهدهایی بین دو نفرشان و خدا قرار دهند، چه مواردی را می توانند برای پیشرفت و سیر معنوی خود سرلوحه قرار دهند؟ همان طور که می گویند که عشق بین زن و مرد قدرت عجیبی دارد که باید در مسیر سیر به سوی خداوند استفاده شود، این عمل چگونه صورت می گیرد و چگونه می توان از عشق و محبت برای پیشرفت استفاده کرد. علاقه مند هستم به صورت مصداقی پاسخ جنابعالی را بدانم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

2051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام فکر نمیکنید برخی پاسخ های شما جنبه شخصی دارد و اید نظر اسلام نباشد؟ یه بنده خدایی از بنده سوالی نمود با نهج البلاغه پاسخش دادم پاسخ شما رو جلوی بنده گذاشت که پس چرا اینجا طور دیگری پاسخ دادند؟ درست است که دایره اخلاق و فقه کمی نزدیک و بعضا کمی دور از هم است ولی اگر پاسخ اخلاقی مدهید بحث فقهی رو مطرح نکنید نهایت اخلاقی آن را هم بگویئد مخصوصا در رابطه با روابط زن و مرد و حضور زنان در اجتماع و ... که به نظر بنده حرف ها و پاسخ های شما با آن چیزی که ما از رویه اهل بیت شنیدیم تفوات دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام تا آن‌جا که ممکن است سعی بنده آن است که نظر علمای اسلام را که در جوامع روایی تدبّر می‌کنند با شناخت محکم و متشابه روایات و آیات نظر اسلام را می‌گویند، جواب دهم. والله اعلم. موفق باشید
10831
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. فرهنگ و صف‌آرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که بنده هم اگر در راه آن کشته شدم، احساس می‌کنم که در راه خدا کشته شده‌ام (فرمایش پر درد آقایمان مقام معظم رهبری) حضور محترم حضرت استاد طاهرزاده، سلام علیکم، آنچه در ذیل می آید، در تبعیت از امر آقا در اولویت اهتمام به جهاد فرهنگی است و اصول طرح و برنامه ای است که از حضور مبارکتان استدعا دارد تا اگر کوتاهی، خطا و یا نقصی در آن ملاحظه می فرمایید، این حقیر پر تقصیر را از راهنماییهای خود بهره مند فرمایید. 1- ظهور انقلاب اسلامی به عنوان جلوه اراده حق و با عنایات خاص حضرت صاحب الامر «عجل الله تعالی فرجه الشریف»، حرکتی در ادامه بعثت انبیاء الهی به منظور بر افراشتن پرچم «لا اله الا الله» در درون و برون انسان‌هاست. 2- همچون بعثت هر نبی که در شرایط خاص زمانه خویش، هدف خاصی را دنبال می نمود، انقلاب اسلامی نیز با هدف خاصی ظهور پیدا نمود: انقلاب اسلامی در زمانی ظهور کرد که ظلمات غرب و فرهنگ غربی زمین را به‌شدت فرا گرفته بود و می‌رفت که بشریت را به اعماق تباهی و نابودی دراندازد. انقلاب اسلامی همچون انفجار نوری در جهان ظلمانی آلوده به فضای زهرآگین غرب و فرهنگ غربی، ریسمان نجاتی برای بشریت گردید. رسالت انقلاب اسلامی نجات انسان از بیماری مهلکی است که غرب بدان مبتلا گردیده و به دنبال خود، کلّ بشریت را آلوده نموده است و تلاش برای زدودن فرهگ بشری از این سم مهلک قطعاً بر دوش انقلاب اسلامی است. 3- ریشه‌ی زهرآگینی فرهنگ غرب ناشی از بریدن رشته‌ی پیوند میان انسان و خدا و لاجرم درانداختن انسان در ظلمات «خود» است و بدینسان انسان در ورطه‌ای هولناک فرو افتاد که رهایی از آن بس دشوار است. و نشانی از این دشواری، ریخته‌شدن خون هزاران هزار شهید در راه بقای انقلاب اسلامی است. این‌همه تلاش بی‌وقفه‌ی غرب برای نابودی انقلاب اسلامی، خبر از دشواری مقابله با فرهنگ غربی و نشان از عمق ورطه‌ی هولناکی است که چندصدسال است انسان غربی در آن گرفتار آمده است. 4- مهمترین علت انحراف غرب از مسیر تعالی، عملکرد بسیار اشتباه اربابان کلیسا و در نتیجه؛ انزجار مردم از کلیسا و لاجرم از دین خدا بود، و دکارت تحت تاثیر این جوّ بیزاری از کلیسا فلسفه‌ی مستحکمی را بر پایه‌ی امانیسم پی‌ریخت که از مبانی مهم غربیان برای پی‌ریزی نظامی بر اساس اصالت خود و لاجرم دوری از تعالیم انبیاء الهی و لاجرم فرو افتادن در ظلمات «خود» بود. ظلماتی که صد ها سال است غربیان گرفتار آن هستند. ظلماتی که هرچه انسان غربی در آن پیشتر می‌رود، بر عمق آن افزوده می‌شود. و نه‌تنها خود، که کلّ عالم را به ظلمت کشانده است 5 - رمز رهایی انسان غربی، رهایی از قید امانیسم است. انقلاب اسلامی می‌بایست همچون مواجهه‌ی انبیاء الهی با انحراف انسان‌ها از مسیر حق، با موعظه‌ی حسنه با استفاده از تمام ابزارهای هنری به نجات غربیان از قید امانیسم اهتمام ورزد. و این کاری است که متأسفانه به آن چندان پرداخته نشده. انقلاب اسلامی ازطرفی می‌بایست با تمام توان در برابر هجوم غربیان مقاومت نماید و با تمام مکاید و هجوم‌های نظامی، اقتصادی و فرهنگی آنان مقابله نماید و همزمان با انواع روش‌ها به نجات غربیان و در واقع کلّ عالم از ورطه‌ی هولناکی که در آن افتاده اقدام نماید و مهم‌ترین اقدام، اثبات باطل‌بودن امانیسم و اشتباه‌بودن راهی است که دکارت پیش روی غربیان گذارد و این راهی است که حقیر پر تقصیر تمامی توان خود را مصروف آن نموده و به لطف خدا فعالیت‌هایی نیز صورت گرفته و اکنون دست یاری به سوی شما دراز نموده و مستدعی است در ادامه‌ی طریق راهنماییش فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، راه خوبی را شروع کرده‌اید. تلخی فرهنگ غربی وقتی به‌خوبی روشن می‌شود که شیرینی نور ایمانی که اسلام محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صحنه آورده است کام‌ها را شیرین کند. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «عالَم انسان دینی» این دو وجه را متذکر شوم. موفق باشید
2964
متن پرسش
سلام جناب استاد طاهرزاده ببخشید دوباره سوال می کنم و وققتان را می گیرم درباره سوال 2928 خواستم کمی واضحتر سوال کنم. .حضرتعالی قبلا(قریب به این معنی ) فرموده بودید که در رابطه جنسی با همسر این عمل چون حلال است به نفس مطئنه بر می گردد و لی اگر کسی نعوذ بالله زنا کرد این عمل به هوای نفس بر می گردد . و در جای دیگر فرمودید گاهی انسان برای نگاه نکردن به نا محرم جان می کند ولی با نماز شب به راحتی می تواند به نا محرم نگاه نکند در ضمن در شرح حال بزرگانی چون ایت الله قاضی داریم که چشمشان در موجهه با نا محرم رویهم می رفت .در صورتی که ایشان متاهل بودند . حال به لطف خدا و با راهنمایی های اساتیدی مثل شما به این نتیجه رسیدیم که در مواجه با میل جنسی باید سیر معنوی شروع کرد تا انشا الله نحوه ای از عصمت (نسبت به نا محرم)در این مورد برای انسان پیش ایدولی دغدغه ام این است که آیا با دیدن همسر و تجربه مسائل جنسی با همسر این سیر ی که عرض شد با مشکل مواجهه شود . آیا با توجه به فرمایش حضرتعالی می توان نتیجه گرفت که چون نگاه به همسر و تجربه جنسی با همسر به نفس مطمنه بر می گرددمشکلی برای سیری که عرض شد بوجود نمی آورد ؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حتماً همین طور است، چون عالی‌ترین شکل اُنس با خدا در وجود مقدس رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» محقق شد در حالی‌که ایشان اُنس با همسران خود را ترک نکردند و فرمودند از طریق لذت با حلال خود شوق عباداتتان را بیشتر کنید. می‌ماند که ممکن است در ابتدا انسان از حالت جامعیت بیرون بیاید ولی به مرور قلب انسان وسعت پیدا می‌کند و اُنس با همسرش را در کنار ابعاد سلوکی خود حفظ می‌کند. موفق باشید
2288
متن پرسش
سلام علیکم! در اینترنت و سایت ها آمارهای زیادی وجود دارد که خیلی از این آمارها از طریق افراد موثق نیز هست مبنی بر اینکه دلیل بخش اعظمی از طلاق های ایران ریشه در نارضایتی جنسی یکی از طرفین یا هر دو طرف دارد. حتی برخی آمارها که می گوید دلیل بیش از 50% طلاق ها این مسأله است. حال اولا این آمارها صحت دارد یا خیر؟! ثانیا اگر صحت دارد یعنی واقعا اینقدر مسأله جنسی در زندگی مهم است که دلیل بیش از 50% طلاق ها مسأله جنسی است!؟ ثالثا در برخی از این آمارها گفته می شود خیلی از مواقع خود زوجین نیز نمی دانند مشکل از کجاست و با روانشانسی و مشاوره معلوم می شود. حتی یکبار یک استادی در دانشگاه ما داشت سخنرانی می کرد مثال جالبی زد. او می گفت مثلا مرد خانه امروز 2 میلیون پول داده یک یخچال فریزیر خارجی ساید بای ساید بزرگ برای خانه خریده. 2 ماه بعد 3 ماه بعد 6 ماه بعد زن می گوید قدیمی شده و از مد افتاده و من یکی جدید می خواهم. می گفت در این حالت مرد خانه واقعا متعجب می شود که مثلا تازه 2 ماه است این را خریده ام. به این زودی که قدیمی نمی شود. بعد استاد می گفت در اینجا در واقع ریشه اصلی این ایراد زن در نارضایتی جنسی اوست که در قالب این ایراد بروز کرده. حال اگر این امر صحت دارد چرا فرد نمی داند مشکلش واقعا چیست و باید مشاوره شود تا معلوم شود!؟ رابعا که در واقع مهم ترین سوال بنده نیز این قسمت هست این است که در گذشته ها در همین ایران خودمان آمار طلاق صفر یا بسیار نزدیک به صفر بوده. همین الان نیز در روستاها آمار طلاق پائین تر از شهرها و در شهرهای کوچک نیز آمار طلاق پائین تر از شهرهای بزرگ مانند تهران است. خوب یعنی در گذشته ها زوجین به لحاظ مسائل جنسی کاملا رضایت داشته اند که آمار طلاق صفر یا نزدیک به صفر بوده!؟ یا نه آن زمان نیز خیلی از زوجین ناراضی بوده اند اما این آمار صفر یا نزدیک به صفر دلیل دیگری داشته؟! اگر آن زمان زوجین رضایت جنسی داشته اند دلیلش چه بوده که آن زمان این رضایت وجود داشته اما الان وجود ندارد!؟ با توجه به اینکه امروزه این مهریه های بالا خودش مانع بزرگی در برابر طلاق است بر خلاف گذشته ها که چون مهریه ها پائین بوده طلاق نیز راحت تر بوده. اما با اینهمه در گذشته آمار صفر یا نزدیک به صفر بوده. یا همین الان که در شهرهای کوچک آمار طلاق پائین تر از شهرهای بزرگ است یعنی میزان رضایت جنسی زوجین در شهرهای کوچک بیشتر از شهرهای بزرگ است؟! اگر آری دقیقا علتش چیست!؟ با توجه به اینکه اتفاقا به نظر می رسد میزان آگاهی های جنسی مردم در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک باشد هم میزان آگاهی ها بیشتر است. هم ابزارها و امکانات از قبیل داروها قرص ها و پزشکان متخصص این زمینه همگی در شهرهای بزرگ بیشتر هستند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اسلام نسبت به مسائل جنسی بی‌تفاوت نبوده و وظیفه‌ی زن و مرد دانسته که نسبت به این امر حساسیّت لازم را اعمال کنند و این نشان می‌دهد موضوع جنسی موضوع مهمی است و اگر زن و مرد در بستر طبیعی و دینی خود قرارگیرند و در عین رعایت نگاه از طریق مرد به نامحرم و رعایت عفاف از طرف زن نسبت به نامحرم ،هر کدام نسبت به حقوق همسر خود حساس باشند به راحتی مسائلشان در این مورد حل می‌شود و بنده در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» در قسمت« ازدواج، تولدی دیگر» روایات مربوطه و دستورات اسلام را آورده‌ام و اما در قسمت‌های دیگر سوالتان می‌توان احتمالات زیادی داد که احتیاج به تحقیقات میدانی بیشتری دارد. موفق باشید.
11534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چند روز قبل در حوزه با یکی از اساتیدمان بر سر اینکه صدقه انداختن در صندوق های صدقات اثر دارد یا خیر بحثمان شد. ایشان می گفت اگر فقیر زنده ای بود بهتر است پول را به او بدهیم و صندوق صدقات چون معلوم نیست به مستحق می رسد یا خیر جای شک و شبهه دارد و بنده می گفتم با تمام نقصهایی که کمیته امداد دارد باز هم چون زیر نظر ولی فقیه اداره می شود ما باید به صندوق صدقات اعتماد کنیم و بنده گفتم صندوق صدقات با فقیر زنده هیچ فرقی ندارد، نظر شما چیست؟ دوست داشتم با نگاه کلی و براساس فقه جامع امام خمینی جواب بنده را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که بنده نسبت به کمیته‌ی امداد بی‌اعتماد نیستم ولی سخن استادتان را بیشتر قبول دارم. موفق باشید

11786
متن پرسش
♻شاخص؟؟ کی؟ با کیست؟ بسم الله الرحمن الرحیم ✅امام خامنه ای: به مذاکرات بدبینم. ⭕رییس جمهور روحانی: به مذاکرات خوشبینم. ✅حضرت آقا: علوم انسانی باید اسلامی شود. ⭕روحانی: کجای علوم باید اسلامی شود؟ ✅حضرت آقا: باید نهی از منکر کرد. ⭕روحانی: مردم نیازبه ارشاد ندارند. ✅حضرت آقا: نگذارید با مطالب ناصحیح دین مردم را لجن مال کنند. ⭕روحانی: باید سانسور و ممیزی را برداریم، مردم خودشان می فهمند! ✅حضرت آقا: گاهى شنیده می شود کسانى در گوشه‌ و کنار می گویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است این وظیفه‌ى ما است. ⭕روحانی: بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمی‌توان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد. ✅حضرت آقا: اين منبرها يك وسيله منحصر به فرد است، اگر محتوا و مضمون منبرهاي ما شايسته باشد، هيچ وسيله اي نمي تواند با آنها مواجهه و مقابله بكند. ⭕روحاني: دوران پيامهاي يكطرفه به سر آمده، دوران رساندن پيام از طريق بلندگوهاي يكطرفه، منبرهاي يكطرفه و سنتي به سر آمده. ✅حضرت آقا: کسانیکه برای تئوریزه کردن سازش، تسلیم و اطاعت مقابل زورگویان، نظام را به جنگ طلبی متهم می کنند خیانت می کنند و دروغ می گویند / نظام اسلامی، نظام انسانی، نظام شرف و سلامت و تکریم بشر است. ⭕روحانی: ما نباید بر روی دنیا پنجه بکشیم و دایما سر جنگ داشته باشیم / عده ای حیات سیاسی شان در درگیریها و آشوبهاست. ✅حضرت آقا: ما نباید از لفظ «جامعه جهانی» برای چند دولت مستکبر و زورگو استفاده کنیم / بنده مخالفم اینها را جامعه جهانی بدانیم. ⭕روحانی: ما باید با جامعه جهانی (5+1) تعامل و مذاکره کنیم / باید کد خدا را از خودمان راضی کنیم. و دهها نمونهه ی دیگر..... رهبرانقلاب دردیدار مردم قم: امروز دشمنان با تحریم برای کشور مشکل درست کرده اند. حالا اگر شرط برداشتن تحریم را چیزی عنوان کنند که غیرتتان اجازه ندهد چه می کنید؟ / یقینا هیچ مسئولی در کشور این را قبول نمی کند / پس باید کاری کنید که کشور در مقابل تحریم مصونیت داشته باشد. رهبرانقلاب: آمریکا باکمال وقاحت می گوید در مسئله هسته ای اگر ایران کوتاه بیاید تحریمها را یکجا برنمی داریم/ با مذاکره مخالف نیستم تا هر وقت می خواهند مذاکره کنند / اما دل را به نقاط حقیقی باید سپرد نه خیالی! ���������� شاید شهید مطهری دراین زمام اینگونه می گفت: سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دگری داشته باشد! حالم چو امیریست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم همه‌ی این سخنان را شنیده‌ام ولی هرکدام را در فضای خود می‌فهمم نه این‌که حقیقتاً این سخنان مقابل هم باشد مگر آن‌ که رهبری عزیز به عنوان تذکر فرمودند: وظیفه‌ی نظام اسلامی است که شرایط بهشت‌رفتن مردم را فراهم کنند و این را بعد از سخن آقای روحانی فرمودند که آقای روحانی گفتند: مگر ما موظفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ نه آن‌که آقای روحانی در مقابل صحبت رهبری گفته باشند. به نظرم این بی‌انصافی است که بین سخنان مقام معظم رهبری و آقای رئیس جمهور بگردیم و سخنانی را پیدا کنیم که می‌شود مقابل همدیگر قرار داد، در حالی‌که شخصیت آقای روحانی چه قبل از ریاست جمهوری‌شان و چه بعد از آن طوری نبوده که بخواهد با رهبری مقابله کنند و این غیر از سلیقه‌ی ایشان است که برداشت ایشان از سخنان رهبری بعضاً غیر از برداشت ما می‌باشد. اعتقاد بنده آن است کسانی‌که این کارها را می‌کنند سعی دارند القاء کنند مسئولان کشور مقابل رهبری انقلاب‌اند و این کاری است که دشمنان به دنبال آن‌اند، در حالی‌که واقعاً این طور نیست. موفق باشید

4334
متن پرسش
سلام علیکم لطفا توضیح دهید چگونه میتوان بهترین همسرداری و بچه داری را انجام داد؟لطفا منبع مطالعه هم ذکر کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت ازدواج؛ تولدی دیگر داشته‌ام شاید به کار آید. موفق باشید
18239
متن پرسش
سلام و وقت بخیر به استاد عزیز: ما جمعی از دوستان مدتی است تلاش می کنیم آیات قرآن کریم که مرتبط با علوم مهندسی مانند راه و عمران است را استخراج کنیم شاید در دراز مدت مبانی علم مهندسی عمران اسلامی استخراج شود. در 5 آیه از قرآن کریم َ أَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِکُمْ وَ أَنْهَاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ‌ (نحل 15) و در زمین، کوه‌های ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد؛ و نهرها و راه‌هایی ایجاد کرد، تا هدایت شوید. الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فِيهَا سُبُلاً(طه 53) همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد؛ و راه‌هایی در آن ایجاد کرد. الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ جَعَلَ لَکُمْ فِيهَا سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ‌ (زخرف 10) همان کسی که زمین را محل آرامش شما قرار داد، و برای شما در آن راه‌هایی آفرید باشد، که هدایت شوید (و به مقصد برسید)! هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ .( الملك 15) ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﺮ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺐ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﻭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻯ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻦ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻭﺳﺖ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا ( نوح 19) ﻭ ﺧﺪﺍ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺷﻰ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ لِّتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجًا ( نوح 20) ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﻯ ﻭﺳﻴﻊ ﺁﻥ [ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﺪ ] ﺑﺮﻭﻳﺪ؟ ایجاد و کشیده شدن راهها بعد از قرار دادن زمین به صورت مرکب آرام و هموار به خدا نسبت داده شده است. سوال ما در مورد مفهوم کشیده شدن راه توسط خداست. در تفسیر المیزان ذیل آیه 15 سوره نحل علامه فرموده اند که چون مصنوعات انسان هم به خدا برمی گردد منظور ایجاد راه هم شامل راههایی است که به صورت طبیعی در زمین وجود داشته است و هم شامل راههایی که خود انسانها به صورت مصنوعی می سازند. در تفاسیر دیگر مطلب خاصی در مورد نسبت دادن ایجاد راه به خدا نیامده است. گویا برای مفسرین که در قدیم زندگی می کرده اند خود به خود این مساله مشخص بوده است و برایشان سوالی ایجاد نمی کرده است. سوال ما این است که در عصری که ما زندگی می کنیم، مهندسی راه که جزء مهندسی عمران است به این معنا است که طراح راه که انسان است یک طرحی برای راه می ریزد که از کجا به کجا متصل شود و از چه مسیری حرکت کند و بعد برای طرحی که ریخته با اهداف اقتصادی مسیر بهینه تعیین می کند مسیری که خودرو با سرعت مشخصی در آن حرکت کند. آیا می توان از آیات فوق این گونه نتیجه گرفت که این تعریف از مهندسی راه مورد نظر قرآن نیست و خداوند خودش در زمین راههایی را به صورت بالقوه یا بالفعل در نظر گرفته است؟ مهندس راه نمی تواند هرجا که خواست راه ایجاد کند بلکه باید سعی کند اتقضائات در نظر گرفته شده در طبیعت را شناسایی کند یا بگوییم به زبان دیگر که پتانسیل ایجاد راه را در طبیعت کشف کند؟ سوال های در این بحث: 1. آیا استنباطی که از آیات مورد اشاره در قرآن کریم انجام شده است را صحیخ می دانید؟ یا این که فکر می کنید ما سعی کردیم مفهوم ذهنی خود را به قرآن کریم تحمیل کنیم؟ 2. آیا در قرآن کریم و روایات شواهد دیگری برای این نوع برداشت سراغ دارید؟ 3. آیا این صحبت در مورد تعریف علم راه اسلامی را درست می دانید؟ 4. مثلا می توانیم به عنوان یک نمونه کاربردی بگوییم که اگر در طراحی راه به یک گزینه رسیدیم که باید تونل می زدیم و یک گزینه دیگر که باید از گردنه و دور کوه عبور می کردیم، با این دید جدید بهتر است که گزینه راه دور کوه را در نظر بگیریم هرچند طولانی تر و استفاده از آن سخت تر بشود؟ با این دید جدید اصول مهندسی راه اسلامی تغییر می کند. 5. بنظر شما چه موارد دیگری از قرآن کریم می توان به عنوان مبانی اصلی علم راه و حمل و نقل اسلامی اضافه نمود؟ اگر در این زمینه پیشنهادها و نظرات دیگری دارد که ما را راهنمایی می کند بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که آیات مذکور می‌فرماید خداوند زمین را مستعد داشتنِ راه‌ها کرده است؛ می‌توان پذیرفت که انسان اجازه دارد در راستای سنت الهی به همان شکل که حضرت حق جاده‌هایی را بر زمین قرار داده است ما نیز آن کار را ادامه دهیم ولی مواظب باشیم که در راستای همان سیره و سنت الهی که نظام طبیعت پذیرای آن هست، عمل کنیم تا جاده‌های ما خراشی بر چهره‌ی طبیعت و از بین‌بردنِ نظام طبیعی عالم نباشد.

در مورد احداث تونل نیز قضیه به همان نکته‌ای برمی‌گردد آیا آن تونل در جایگاه خاصی که باید نصب شود نظام إکولوژیِ منطقه را به هم می‌زند یا نه؟ از این جهت نمی‌توان یک نظر کلی برای این امور داد.

در مورد این‌که قرآن چه نگاهی و نظری در راستای مبانی اصلی علم راه و حمل و نقل به ما می‌دهد؛ حقیقتاً نیاز است کارهای جدّی بکنیم تا زمینی که باید گهواره‌ی ما باشد و خدا در آن زمین ما را در آغوش خود بگیرد، تبدیل به جهنّمی از آن جنس که شهرهای بزرگ برای بشر ایجاد کرده‌اند، نباشد. همواره باید این نکته مدّ نظر ما باشد که ما باید بر روی این زمین زندگیِ آرام و زیبایی داشته باشیم به همان معنایی که حضرت حق فرمود: «زمین ذلولِ شما است» یعنی محلی برای آرامش و تعالی، نه جسمِ مرده‌ای که هرطور خواستیم در آن تصرف کنیم. موفق باشید

11730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: ما دوستانی داریم که مومن هستند ولی دیگه نمیشه گفت عادل هستند و ممکنه حتی کبیره مرتکب بشوند آیا ارزش معنوی که برای دوستی و رفاقت بیان شده منحصر در رفاقت با رفقای عادل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زود قضاوت نکنید و قطع رابطه ننمایید. این‌ها توبه می‌کنند. موفق باشید

11574
متن پرسش
با سلام: 1- می خواسنم ببینیم آیا بدن امام زمان (عج) طبق حرکت جوهری شدید شده و ایشان دارای بدن مثالی اند؟ 2- شما در کتاب مبانی معرفتی مهدویت فرموده اید: تنها راه انسان شدن رجوع به عین الانسان است. می خواستم ببینم جایگاه قرآن در انسان شدن ما چیست؟ 3- چطور قرآن ثقل اکبر است در حالی مقام معصومین صادره اول است و آنها هستن که اول ما خلق الله نوری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید وقتی جایگاه وجودی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» مقام واسطه‌ی فیض است، هر وقت اراده فرمودند برای خودشان بدن ایجاد می‌کنند 2- در آن کتاب عرض شده که قلب مبارک امامان معصوم«علیهم‌السلام» عین حقیقت قرآن است و عملاً با نظر به آن عزیزان می‌توان به طور حقیقی از قرآن استفاده کرد و انسان شد 3- حقیقت قرآن اصل همه‌ی انوار الهی است و عظمت ائمه«علیهم‌السلام» به جهت اُنس قلبی آن‌ها است با حقیقت قرآن و یا همان کتاب مکنون که فوق صادره‌ی اول است و مقام اسماء حسنای الهی است. همان‌طور که حضرت صادق«علیه‌السلام» فرمودند: «لَقَدْ تَجَلَّى‏ اللَّهُ‏ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنْ لَا يُبْصِرُون‏ » خداوند در کلام‌اش برای خلق‌اش تجلی کرده ولکن آن‌ها نمی‌بینند. ائمه«علیهم‌السلام» در قرآن خدا را ملاقات می‌کنند. موفق باشید

4117
متن پرسش
با سلام وخداقوت خدمت استاد بنده جوان 19 ساله با 4جلدکتاب انقلاب اسلامی و 2تا از کتاب غرب شناسی با شما آشنا شدم واز مدتی که با فعالیت های شما آشنایی کامل پیدا کردم اینگار گم شده ای را او نشانم داد.(چون کتب معرفتی واخلاقی مختلفی مطالعه میکردم اما نقطه شروع وویژگی بیان شمارا نداشت باتوجه به گفته خودتان که مباحث باتوجه به زمانه بایدانجام شود که دربخش شهیدمطهری بیان کردید.) با عرض معذرت از زیاد شدن سوالات وگرفتن این در گران بهای شما - با توجه به مشکلی که داشتم در زمینه برنامه ریزی شخصیتی وآینده خودم (کتاب ادب خیال،عقل وقلب هم مطالعه کردم) 1.من کتب وتمام صوت شماراگرفتم وسیر شما را بهترین دیدم با توجه به آشفتگی و گیجی که در بقیه سیرها دیدم از جوان وانتخاب بزرگ وآشتی با خدا شروع کردم تا ادامه ی آن ان شاء الله اما می خواستم ببینم حالا چه زمانی کتبی مثل سلوک ذیل امام و کتب امام وجزوات راشروع کنم بگذارم کمی جلو بروم یا؟ 2.جایگاه حفظ قرآن در سیرشما کجاست وچه زمان شروع کنم با توجه به صحبت هایی که شما فرمودید به این سادگی نیست که از فردا بیتوانیم با ورود پیداکنیم باقرآن وبحث مطالعه و..؟؟ 3.درباره درس ریاضی وانگلیسی؟ باتوجه به توصیه وتاکیدهای بسیاری که می شود اما نمی دانم ریاضی یا هندسه ازکجا باید شروع کنم وباتوجه به بی استادی و انگلیسی هم که شروع کردم آثار وضعی بدی باتوجه به کتب آن وفرهنگی که داشت القا میکرد داشت وفعلا لغت حفظ میکنم 4. باتوجه به این که فعلا ترم 3 رشته فقه وحقوق هستم اما علاقه ی زیادی به جامعیت علوم نه از از طریق این رشته های سکولار دانشگاهی دارم مثل شهید مطهری وعلامه جعفری و... اما نمیدانم چیکار کنم وازکجا شروع کنم؟(خانواده هم راضی به حوزه رفتن نیستندودوست دارند مدرک داشته باشم وتوصیفات غیرعالم دینی که شما فرمودید) 5.اشعار نیز ازمولوی و حافظ و...چه طور شروع شود؟ حلال کنید(نکند اون دنیا جواب حق الناس داشته باشم.) تشکربابت جواب دهی وزحمات.وبچه های موسسه. یاعلی علیه السلام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جواب سوال 4071داده شده. در ان جا عرض شد «باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب سلوک را بهتر است بعد از مطالعه‌ی ده نکته و برهان صدیقین و معاد و مبانی معرفتی مهدویت و مدرنیته و توهم، مطالعه بفرمایید تا معنای مثال‌هایش را احساس کنید 2- حفظ قرآن به معنای آن که لفظ آیات را به حافظه بسپاریم کار خوبی است ولی ما مأمور به تدبر در قرآن هستیم ولی باز تأکید می‌کنم اگر انسان فرصت و استعداد حفظ قرآن داشته باشد هرگز نباید کوتاهی کند 3- انگلیسی به عنوان یک زبان بین‌المللی به‌کار می‌اید حفظ لغت کافی نیست باید متون انگلیسی را بتوانیم بفهمیم و عنداللزوم صحبت کنیم، همان‌طور ذهنی که هندسی شده باشد بهتر فکر می‌کند 4- فعلا همین مسیر را ادامه دهید خداوند گشایش لازم را می‌رساند 5- باید معارف لازم جهت فهم مولوی و حافظ را با مطالعات عرفان نظری به‌دست آورید. إن‌شاءالله. موفق باشید» موفق باشید
11655
متن پرسش
با عرض سلام : استاد عزیز اعتقاد و یقین به عالم خارج از من و عالم خارج مادی که بدیهی است در دسته ی بدیهیات اولیه قرار می گیرد و یا در دسته بدیهیات ثانویه؟ آیا اصل واقعیت خارج از ذهن با اعتقاد و یقین به عالم خارج از من و یقین به وجود موجودات قابل مشاهده مادی در خارج از من، یک معنی را می دهد و هر دو یکی است؟ یا نه این دو، دو مقوله جدا از هم هستند؟ آیا اصل واقعیت مستقل از ذهن چون با علم حضوری درک می شود در دسته بدیهیات اولیه قرار می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمی‌دانم بدیهیات اولیه و ثانویه یعنی چه؟! بدیهی آن نحوه علم حضوری است که تصورش موجب تصدیق‌اش می‌شود زیرا در وجود انسان به صورت روشن هست، لذا اگر بتوانیم آن را احساس کنیم تصدیق می‌نماییم. موفق باشید

11838

شکاکیتبازدید:

متن پرسش
سلام: چرا در زمان قدیم برخی از سوفسطائیان مثل گرگیاس وجود را انکار می کند، مگر می شود کسی وجود که بدیهی ترین چیزهاست انکار کند؟! این باعث حیرت من شده، آیا واقعا به این نتیجه رسیده و انکار کرده و یا برای شهرت و به دروغ انکار کرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شکاکیت یا یک بیماری است و یا یک موضع‌گیری مصلحتی. ظاهراً گرگیاس دومی باشد. موفق باشید

1528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی مدتی هست که با آقایی برای امر ازدواچ آشنا شدم و آشنایی ما کاما با حفظ حجاب و ضرورت انجام گرفت و ایشون رو مطابق معیار های خودم دیدم اما یک دفعه اسمس هایی که زده می شد تبدیل شد به صحبت های غیر ضروری و احساسی و اشتباه. من می دونستم که اشتباهه اما انجام می دادم چند باری هم به ایشون اشاره کردم که نمی خوام رابطه امون ظلمانی بشه اما متاسفانه با جرئت و جدیت ادامه ندادم و متاسفانه حتی وقتی این کارو انجام می دادم استغفار می کردم و می گفتم خدایا می دونم اشتباهه معذرت می خوام و حتی به این تردید افتاده بودم که چرا ایشون که این قدر دقیق هستند روی این که کار اشتباهی انجام ندن، به این راحتی این صحبت هارو با اسمس ها می کنند و کم کم داشتم به این نتیجه می رسیدم که مورد مناسبی برای من نیستند و دعا هم می کردم که اشتباهمون رو خدا به ما نشون بده ! اومدم در سایت شما و جواب یکی از سوالات شما رو دیدم در مورد ضرورت رابطه با نامحرم و برام مسجل شد اشتباه بودن کارم و ایشون هم بعد از یکی دو روز با من تماس گرفتند و گفتند که در اثر صحبت اتفاقی با شخصی متوجه شدند که کارشون کاملا اشتباه بوده و قبیح و به من گفتند که منتظر ایشون نباشم هر موقع به این نتیجه رسیدند که لیاقت من رو دارند دوباره اقدام می کنند چون کاری که انجام دادند پیش وجدان خودشون غیر قابل بخشش بود اما من گفتم که برای من دلیل قابل قبولی نیست چون همین که خدا ما رو متوجه اشتباهمون کرده یعنی این که می بخشه و پاک می کنه گفتند که خشت اول چون نهد معمار کج...به خاطر این اشتباهات ممکنه زندگی اون پاکیه قابل انتظار خودش رو نداشته باشه اما برای من این دلیلشون قابل قبول نیست...همون روز هم قبل از تمام شدن رابطه من ختم 1000 مرتبه ای الله لطیف بعباده یرزق من یشا و هو القوی العزیز رو انجام دادم تا اگر خداوند این ازدواج رو به صلاح می دونه موانعش رو برطرف کنه و اگر به صلاح نمی دونه به ما صبر تسلیم بودن رو بده استاد گرامی من نمی خوام به خاطر اشتباهاتم مورد مناسبی رو که فکر می کردم تفاهم زیادی با من داره رو از دست بدم نمی خوام به خاطر این گناه خدا این نعمت رو از من بگیره و از طرفی هم شاید به صلاح نبوده و این طوری خدا خواسته که نموم بشه نمی دونم. اما نمی خوام کوتاهی و قصور از طرف من بوده باشه چون ایشون خیلی منطبق با معیار های من هستند من قصور کردم و کوتاهی و باید به ایشون می گفتم که این نوع صحبت های غیر ضروری و اشتباه نورانیت نداره اما کوتاهی کردم و خدا این نعمت رو از من گرفت آیا دلیل ایشون قابل قبوله که گفته اند به خاطر اشتباه بزرگی که کرده اند لیاقت من رو ندارند؟و آیا واقعا به خاطر این رفتارهای اشتباه سنگ بنای زندگی ما با اشتباه و حرام در هم آمیخته شده و بهتره که چیده نشه و شکل نگیره؟ من چه استغفاری پیش خدا بکنم تا خداوند به خاطر این اشتباه و گناهم نعمتی رو که خواسته از من بگیره بهم برگردونه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
18871
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: استاد شما در کتاب چگونگی فعلیت یافتن باور های دینی در صفحه 30 فرمودید: «اگر خیال و خاطره ای آمد که شما را از "حال" خارج کند...» استاد ممنون میشم اگر در باره کلمه حال توضیح بیشتری بفرمایید. آیا منظور شما درباره عالم معنا درک حضور خدا و ائمه اطهار علیما السلام است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالِ معنوی آن گشایشی را می‌گویند که انسان در اثر آن احساس معنویت خاصی به او دست می‌دهد. اگر سالک خود را در همین اندازه متوقف کند به مراتب بالاتر که شهود قلبی است نایل نمی‌شود. از این جهت است که گفته‌اند: «هرچه در این راه نشانت دهند / گر نستانی بِهْ از آنت دهند». موفق باشید

575
متن پرسش
با سلام ، چند سوال و شبهه درباره مولوی و استفاده از اشعارش برایم بوجود آمده: - آیا واقعا درست می گویند مولوی صوفی بوده ؟ومذهب تسنن داشته؟وآیا شریعت را نفی کرده؟ وآیا مولوی معتقد است که امامت، نوعی است؟ 2-آیا واقعا درست می گویند مولوی بعضی احادیث جعلی را در کتاب خود آورده است؟مثل حدیث افتراق؟ بهر این فرمود پیغمبر که من همچو کشتی ام زطوفان زمن ما و اصحابیم چون کشتی نوح هرک دست اندر زند یا بد فتوح (مثنوی معنوی/دفتر دوم/ص652/چاپ امیر کبیر) همچنین او لفظ "مولا "را در حدیث غدیر به معنای "دوست دانسته"نه ولی وسرپرست؟ وپدر حضرت علی(ع) را مشرک دانسته؟(حضرت ابوطالب) 3-آیا واقعا درست می گویند،که مولوی قائل به( جبر) است ؟ وهمچنین مولوی به توصیف "عمربن خطاب ومعصوم خواندن" او می پردازد؟(مثنوی/دفتر اول/ص104به بعد)؟ وحتی عمربن خطاب را "امیرالمومنین" دانسته؟(مثنوی معنوی/نسخه میرخوانی ص74 و همچنین نسخه وصال همان صفحه) وحتی برای فرد شناخته شده و رسوایی چون(معاویه) کرامت می سازد و برخی ضعف های خلفا که اهل سنت نیز نقل کرده اند، به صورت یک کرامت جلوه می دهد؟ 4-آیا واقعا مولوی افراط در رقص و سماع و موسیقی داشته است؟وآن را موجب تقرب به خدا دانسته؟ لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید ،در کل نظرتان در مورد مولوی چیست وآیا منحرف از مذهب تشیع است یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مولوی نیز خود را صوفی می‌داند و از نظر فقهی سنی مذهب است هرچند در عقاید می‌توان او را در بسیاری جهات به شیعه نزدیک دانست. آری انتظار از مولوی بود که به عنوان یک دانشمند اسلامی در مورد احادیث جعلی تحقیق بیشتر می‌کرد تا تحت ‌تأثیر بعضی از آن‌ها قرار نگیرد. ولی روی‌هم‌رفته دقت‌هایی در ظرایف روحی و روحانی دارد که مثنوی مولوی را قابل استفاده کرده، به طوری که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی»در دیدار با شعراء در سال 1387 می‌فرمودند: «مثنوی همان طور که مولوی می‌گوید: «هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین» است . در ضمن آیت‌الله تهرانی در کتاب «روح مجرد» مبسوطاً در مورد مولوی مطالبی را مطرح فرموده‌اند و با نظر مثبت به ایشان نظر کرده‌اند. موفق باشید
11554
متن پرسش
سلام و رحمت الله از نظر شما نظریه «العلم سلطان» چه جایگاهی در ساخت تمدن‌ نوین اسلامی دارد؟ (ناظر به مباحث مقام معظم رهبری پیرامون الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید علمِ شناخت قواعد طبیعت را در کنار علمِ قواعد عالَم ملکوت بشناسیم تا مقهور طبیعت نباشیم. مشکل غرب در علم، مربوط به نگاه آن ها است که به جای تعامل با طبیعت، مقابله با طبیعت را دنبال می‌کند و موجب بحران‌های زیست‌محیطی می‌شود. در کتاب «تمدن‌زایی شیعه»  عرض شده «وقتى امامان مى‏فرمايند: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع»؛[1] يعنى وظيفه‏ى ما است كه اصول را به شما بگوئيم و بر شما است كه در حواشى آن سير كنيد و تدبّر نمائيد. همه‏ ى اين‏ها نشان مى‏دهد كه بستر اصلى را خدا و رسول (ص) و ائمه (عليهم السلام) طرح مى‏كنند و جزئيات و كاربردى كردن آن را برعهده‏ى عقل مؤمنين و اجتهاد آن‏ها قرار داده‏ اند. مثلًا ما را موظف كرده‏اند كه به طبيعت احترام بگذاريم و چون طبيعت توسط خداى حكيم خلق شده نبايد با نظام طبيعت مقابله كرد ولى بايد استعدادهاى آن را كشف نمود، نمونه‏ ى آن حفر قنات‏ است كه بدون مقابله با طبيعت، جريان آبِ بسترهاى زيرزمينى را به طرف دشت جارى مى‏كنيم.». موفق باشید

 


[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 2، ص 245.

نمایش چاپی