سلام: یادداشت معلمی و حضور در جهان گسترده انسان شما رو همین الان خوندم، ببخشید استاد واسه محقق شدن مسائلی که توی اون یادداشت گفتید نظرتون بیشتر به مباحث معرفت نفسه، ولی اینها به تنهایی راه حضور در انقلاب اسلامی (حضوربه همون معنایی که خودتون استفاده میکنید) رو براش فراهم نمیکنه، پس چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح صوتی همان یادداشت، تذکراتی پیش آمد. آری! درک تاریخی که با شخصیت توحیدی حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» به میان آمد و نایبالأمر امام یعنی رهبر معظم انقلاب نیز آن را ادامه میدهند، بسیار در رسالت معلمی به ما کمک میکند و در این رابطه از نکات ریز و دقیقی که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرشان با معلمین داشتند، نباید غفلت کرد. موفق باشید
سلام استاد گرامی: وقتتون به خیر و برکت و سلامتی، استاد در جواب سوالی در رابطه با عملکرد اخیر دولت در رابطه با تخصیص یارانه نقدی و حذف یارانه پنهان اقلامی چون آرد صنعتی در تایید این اقدام فرمودین (نقل به مضمون) که عملا این یارانه های پنهان به نفع مردم نبوده و به نفع قاچاقچان بوده، ولی مردم این نوع مدیریت رو اصلا قبول ندارن چون به جای برخورد با قاچاقچان و مدیریت قوی تر، به سراغ آسونترین راه یعنی دست انداختن به سفره مردم میرن و کمر مردم رو زیر بار این تورم ها خورد میکنن، مردم حرفشون اینه که ما یارانه نمیخوایم به جاش تورم رو کنترل کنین، توی این چند سال اختصاص یارانه چه مشکلی از مردم رو حل کرده ؟ یارانه ای که چندین و چند سال ثابت مونده و تورم چندین و چند برابر شده و هر بار هم عده ای رو از این یارانه غربال میکنن تا دیگه کسی نمونه واسه گرفتن اون، متاسفانه مدتهاست که مردم شاهد اقدام مثبتی به نفع مردم که به طور ملموس شاهد تغییر در سفره اونا شده باشه ندیدن و هر بار تن مردم رو لرزوندن با تورم افسار گسیخته ناشی از مدیریت ضعیفشان، تا کی باید مردم چوب ندانم کاری دولتها رو بخورن؟ بنده به آقای رییسی رای دادم ولی به این معنی نیست که چشمم رو به روی واقعیت ها ببندم و فقط به صرف اینکه رییس دولت از جناح مورد تایید من بوده فقط به به چه چه اونو بگم و در قضاوت فقط نگاه حزبی جناحی داشته باشم، متاسفانه مردم ناامید شدن، و این ربطی به القای دشمن و ناامید کردن مردم نداره، من نمیدونم اگر این دشمن نبود بی مدیریتی و نقص خودمون رو به کی ربط میدادیم، دشمن بله وجود داره اما ضربه ای که بعضی از سیاستهای غلط دولت ها به اعتماد مردم میزنه هزاری دشمن نمیزنه، مردم دیگه بی اعتماد شدن، سالهاست کاری نکردن که مردم واسه یه بار بگن خدا پدر و مادرت رو بیامرزه با این کار مثبتی که انجام دادی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد یارانهها همینطور است که میفرمایید. بالاخره باید از زندگی یارانهای که به نحوی موجب تقلیل ارزش پول ما میشود عبور کرد ولی راهکار آن در شرایط حاضر بسیار باید حسابشده و حکیمانه باشد. تا آنجا که بنده در جریان امور هستم اتفاقاً دولت آقای رئیسی در همین رابطه بنا دارند کار را جلو ببرند. عمده آن است که متوجه جهت کلّی دولت باشیم که به گفته رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولین نظام: «واقعاً هم جفای به مردم است، هم جفای به کشور است، هم جفای به انقلاب است، اگر امروز کسی بخواهد مردم را ناامید کند و احساس بنبست را به مردم القاء کند و بخواهد روحیهی مردم را بشکند و ارادهی مسئولین را تضعیف کند.» در ضمن پیشنهاد میشود صحبتهای اخیر آقای استاد حسین امیدیان در رابطه با شرایط امیدبخشی که دولت آقای رئیسی پیش آوردهاند؛ دنبال بفرمایید. فکر می کنم بتوانید در کانال «مطالب ویژه» در پیام رسان ایتا آن را بیابید. موفق باشید
سلام و عرض احترام: استاد گرامی دلیل غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟ اگر حفظ جان حضرت بوده که خداوند الان هم دارد قوانین غیرطبیعی و طول عمر بالا اعمال میکند، خب در آن زمان هم جان حضرت را با عوامل غیرطبیعی حفظ میکرد. عدم آمادگی مردم هم که همیشه تاریخ و در زمان سایر ائمه معصومین علیهم السلام بوده است. واقعا جریان غیبت حضرت امام زمان علیه السلام چیست؟ ممنون و التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که در سایت هست مراجعه فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/244?mark=%D8%A8%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D8%AA موفق باشید
با سلام و عرض ادب استاد عزیز استاد عزیز: اگر امکان دارد کتابی را معرفی بفرمایید که در آن بتوان فضائل آقا امیرالمؤمنین را مطالعه کرد. با تشکر از محضر شریفتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید مجلّدات «امام شناسی» آیت الله طهرانی و یا خلاصه «الغدیر» با ترجمه آقای شفیعی شاهرودی در این مورد کمک کند. و کتابهای «حقیقت نوری اهل البیت «علیهمالسلام» و «مبانی نظری و عملی حبّ اهلالبیت «علیهمالسلام» که روی سایت هست، إنشاءالله راهگشا است. مشروط بر اینکه ابتدا کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را شناحته باشید. موفق باشید
سلام علیکم: ضمن تبریک سال نو خدمت استاد گرامی خیلی مختصر سوالی داشتم از خدمتتون اینکه «در روایات، بارِ «تأدیب» و «تربیت» بچه به عهده پدر و هر صحبتی که هست صحبت از وظیفه پدر است. مادر بهعنوان وسیلهای که بین پدر و بچه واسطه میشود نقش ایفا میکند و چون خداوند این بار را بر دوش پدر قرار داده بعداً هم از پدر بازخواست خواهد کرد» صحبت درستیست؟ اگر درست است چرا و اگر غلط چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید به راحتی نمیتوان این نتیجه را گفت. زیرا والدین با حرکات و سخنان خود در تربیت کودک و نوجوان نقش دارند و او در این سن از هر دو متأثر میشود. پس تربیت کودک و نوجوان به عهده هر دو میباشد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب واحترام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: استاد عزیز میتوان با توجه به روایت زیر، گفت این دو مرحله درخواست ایرانیان برای حق خود همین مسئله هسته ای و برجام است؟ قبل از ظهور، انقلاب و حکومت در ایران تشکیل خواهد شد که هدف اصلی خویش را زمینه سازی برای حکومت جهانی امام عصر میداند (و لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم). و در مواجهه با دشمن، دو مرحله حق خویش را طلب می کنند (يَطْلُبُونَ الْحَقَّ ثُمَّ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ) اما دشمن حق ایرانیان را به رسمیت نمی شناسد (فَلَا يُعْطَوْنَهُ). در مرحله سوم، ایرانیان وقتی ممانعت دشمنان در استیفاء و طلب حق خویش را درک میکنند (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِك)، اینبار حق خویش از راه قدرت نظامی طلب خواهند کرد (سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِم)؛ و دشمن، مجبور به قبول آن خواهد شد (فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) لکن ایرانیان به دلیل تغییر معادلات جهانی از جمله وقوع واقعه هرج الروم از پذیرش حق خویش - علیرغم اصرار بر اخذ حق در دو مرحله قبلی - سرباز خواهند زد (فَلَا يَقْبَلُونَه) و در مقابل آماده جنگ نهایی و سرنوشت ساز با دشمن در فلسطین در آستانه ظهور خواهند شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مواردی که میفرمایید میتواند امکان تطبیق با وضع تاریخی موجود داشته باشد و میتواند نداشته باشد. عمده آن است که بدانیم وقتی حرکتی توحیدی شروع شد و دشمنان حقیقت کار را به مقابله با آن حرکت کشاندند حرکتی که پشتوانه مبنایی و معرفتی آن سالک عارفی چون حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه»میباشدو موحدینِ زمانه برای تحقق آن توحید تا مرز شهادت جانفشانی کردند، حتماً آینده از آنِ حرکت توحیدی است به حکم آنکه همان شهدا پس از شهادتشان با آن نوع حیات تاریخی که نصیبشان شد «يَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ» (آلعمران/۱۷۰ ) آنها خبر از پیروزی آن حرکت در آیندهای میشوند که مربوط به آن حرکت است و از این جهت بصیرت رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» که منوّر به بصیرت قرآنی است آنچنان تأکید دارند که آینده از آنِ نهضتی است که شروع شده. موفق باشید
با سلام و ادب: عارفی سراغ دارم که حالات عجیبی دارد آینده را میداند و علم کیمیا هم دارد ظاهرا. اسم خدا که پیش او برده میشود گاهی حالت مستی به او دست میدهد شبها بیدار است و با دیدن چهره انسان از باطن و سیرت او مطلع میشود و حقیقتا انسان با گفتار او متذکر میشود و ... ولی بدانید که ایشون میگوید رهبری وجودش باطل است و همچین تعابیری نسبت به رهبری دارد که مطلقا آن را قبول ندارد و معارض اوست. چه می فرمایید این عارف حق است یا باطل؟! این چگونه عرفانی است پس؟! چگونه عارف بودن با جاهل بودن قابل جمع است؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: شک نکنید که شیطان او را در اختیار گرفته، شیطانی که سایقه ۶ هزار سال عبادت دارد و تا مقام فرشتگان بالا رفته، بهخوبی میتواند این ترفندها را برای چنین افرادی شکل بدهد که از آینده خبر بدهند ولی مثل خود شیطان آینده سیاهی داشته باشند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوار، ماه هاست و یا شاید هم سالهاست که دیگر گویا هیچ چیزی برایم ارزش دویدن و جان کندن ندارد. دیگر از آن شور دوران نوجوانی خبری نیست! غمی سینه ام را میفشرد که هرچه فکر میکنم راه حلی برای چاره ی آن نمی یابم. گویا همه چیز، آری همه چیز برایم بی معنی شده! فقط گاه گاهی قوت و قوتی از اشک ریختن در فاطمیه و شنیدن روضه ای از حاج قاسم و یا خواندن دستنوشته ای از شهید چمران توشه ی جانم می شود. اما همان هم بعد از یک مدت به پایان می رسد. به هرچه که فکر میکنم، جانم را اقناع نمیسازد، و همین موجب میشود سراغ انجام آن کار نروم. گرچه درس خواندن را، میخوانم، بهترینش را هم میخوانم، از مباحث توحیدی ناب در محضر اساتید کم نظیر تا مباحث فلسفی و گاها سیاسی، اما عطش جانم سیراب نمیشود. گویا پرده ی سیاهی و تاری جلوی چشمانم را گرفته و اجازه دیدن زیبایی ها و جمال الهی را بهم نمیدهد. درحالی که اکنون و همین حالا در میدان جنگ و نبرد علمی و عملی هستم، اما با این حال دیگر نمیدانم برای چه چیز باید بجنگم! خودم را خیلی عقب میدانم. شاید هم مقصد را بسیار دور. هرچه هست، جانم در عشق الهی نمیسوزد و من از این عدم سوختن درحال سوختن و تمام شدنم! من خود به چشم خویشتن، "میبینم" که جانم میرود... چه کار باید بکنم؟ دل خوش کنم به دنیا و مثل سایر بزرگواران از لذائذ دنیوی خود را خوشنود کنم؟ که این میشود همان تعبیر غرب زدگی و تجدد نه! من به دنبال کشف آن جهان بین دو جهان هستم که اکنون درش نفس میکشم، اما نمیدانم چگونه باید آنرا کشف کرد؟ جهانی که نه آن غرب زدگی و دنیا زدگی ست، و نه جدایی از تکنولوژی و تکنیک! به راستی چگونه باید آن را فهمید و در آن برای رسیدن به جهان آخر و برتر تلاش نمود؟؟... شرمنده که وقت تان را گرفتم. بزرگوارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده این حالت را برای اکثر جوانانی که نمیتوانند با آموزههای دینی گذشته، خود را راضی کنند، پیشبینی مینمایم و در همین رابطه کتابهای اخیر مربوط به «جهان بین دو جهان» که تفرّج در مرغزار وجود است؛ شکل گرفت. بالاخره در این تاریخ باید حاضر شد. چرا به کتابهای مذکور و صوت مربوط به آن کتابها رجوع نمیفرمایید؟ تا تازه وارد سکراتی شوید که کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» متذکر آن شده است. ۲. بد نیست به عنوان توجه به چشماندازی در این رابطه به فایل صوتی « جایگاه نبی و نبوت و نسبت آن با بشر آخرالزمانی» رجوع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/9289
سلام و عرض ادب و تسلیت: صوتهای چگونگی به فعلیت رساندن باور دینی رو گوش میدادم. فرمودید حضرت موسی آنقدر به خدا اعتماد داشتن که وقتی به ایشان فرمودند عصایی که اژدها شده را بگیر و ایشان هم ترسیده بودن اما گرفتن و این نکته بسیار ظریفی است آیا بر همین منوال میشه بگیم حضرت موسی که درخواست کرد برادرش هارون او را همراهی کند و فکر میکرد او از پس این کار برمیاید انگار یه جورایی تدبیر کرد که بعد اتفاقا همون برادرش در قوم که ماند بدون موسی علیه السلام نتوانست از انحراف قوم به گوساله پرستی مانع شود یعنی شاید مثل اعتمادی که در موضوع اژدها و عصا فرمودید، کرد در موضوع درخواست همراه نکرد؟ سوال دومم هم این است که حضرت موسی قبل کوه طور، غیر از چند سالی که نزد حضرت شعیب بود بقیه عمرش را در خانه فرعون مشرک گذرانده چگونه چنین میشود که این عکس العمل را نسبت به عصا و اژدها از خود نشان میدهد این همه توکل چگونه در او شکل گرفته؟ ممنون از شما ان شاءلله مورد عنایت خاص حضرت ولیعصرعج باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نبوت حضرت موسی «علیهالسلام» و روحانیت درونیِ آن حضرت فکر کنید که موجب میشد در هر حرکتی که آن پیامبر الهی انجام میدادند، همان چیزی که در نهایت مدّ نظرشان بود؛ واقع شود. و در مورد حضرت هارون «علیهالسلام» متوجه تدبیر آن حضرت شدند و به همین جهت برای خود و ایشان دعا کردند. موفق باشید
بسمه تعالی: بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: درخواست تبیین بیشتر سوال 32022 آیا نگاه جناب هایدگر به وجود، طبق آنچه در پاسخ سوال 32022 مقرون فرمودید، به نوعی متذکر نگاه اومانیستی و انسان محور غرب نیست؟ و یا بر خلاف آن جناب هایدگر با طرح چنین وجودی در پی از بین بردن دوگانگی سوبژه و اوبژه بوده اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث این موضوع مفصل است زیرا هایدگر در ادامه نگاه کانت و بر مبنای سوبژه شدن انسان برای خود، کار را ادامه میدهد و هنر او در آن است که در دلِ همان سوبژگیِ انسان، انسان را طوری در نسبت با جهان معنا میکند که نه گرفتار دوگانگی بین سوبژه و ابژه شویم و نه آن نوع سوبژگی که به تبعِ نگاه کانت خواسته و نخواسته پیش میآید، سیطره پیدا کند. به همین جهت بحث دازاین به معنای «در جهان بودگی» به میان میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث، مباحث مفصل و مهمی است و از حیطه سوال و جواب خارج است. این روزها کتاب شرح سوره فتح در حال خروج از چاپ است. اگر إنشاء الله همت بفرمایید و مباحث یک سوم اول آن کتاب را دنبال کنید به لطف الهی جواب خود را خواهید گرفت، وگرنه با سوال و جوابهای محدود، سرگردانی انسان در مورد وحدت وجود رفع نمی شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم چنین نظری دارم. ای کاش ایشان در چنین موقعیتی بهانه دستِ دشمنان انقلاب که کلیّت نظام را نیز قبول ندارند، نمیدادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این موارد، مواردی نیست که این سایت بتواند ورود کند. این موارد باید در محکمهای که دو طرف عرض دعوا می کنند مطرح شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینکه انسان برای رفع حوائج خود از مسیر دین استفاده میکند و اعتماد خود را به دین و نگاه معصومین انداخته، ثواب آن را میبرد. ۲. عرایضی در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» شده که اساساً در چه افقی میتوان با نظر به اولیای الهی اعمال عبادی خود را به برکت بیشتر رساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در صورتی که با شرع الهی و آموزههای دینی مطابقت داشتهباشد و ناشی از روحیهی عبودیت انسان باشد نه خود نمایی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام اذکار؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه آمریکا در تحقق ارادههای خود در این زمانه موفق نمیشود، حکایت از آن دارد که آینده از آنِ جبههی ضد استکباریِ انقلاب اسلامی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات، کلّی است و نکتهی خاص و مشخصی که اقتضای جوابدادن به یک سؤال است را در این مورد نمیتوانم عرض کنم و چیزی بیش از آنچه عرض شده، ندارم. موفق باشید
سلام: البته می دانم سئوالم شاید جالب نباشد. به نظر شما اینکه به شکلی اسماء متبرکه جمع آوری بشوند و بعد با رعایت احترام خمیر شوند کاری لازم هست یا نه؟ چون الآن به نظرم بازیافت که وجود دارد ظاهرا خیلی درهم جمع می شود و شاید خودش نوعی بی احترامی با شد! مثلا یکی شغلش را بگذارد اینکه مثلا جعبه هایی بدهد به مساجد یا... که افرادی که اسماء متبرکه حالا روزنامه ی دارای اسم های متبرکه یا.. را بدهند بعد آن فرد جمع آوری کند و تحویل مراکز مناسبی بدهد که خمیر می کنند؟ یا نه هر فرد خودش برود خاک کند یا در آب جاری بیاندازد؟ راستش من خودم چند سالی است اسمایی که جمع کرده ام هنوز همت نشده است امحاء کنم. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً سازمان بازیافت شهرداری قسمتی را که مربوط به اسماء متبرکه است به طور مجزا مشخص کردهاند. کافی است که ما برگههایی که دارای اسماء متبرکه هست را به آن مراکز تحویل دهیم و نه به ماشینهای بازیافت. موفق باشید
با عرض سلام: گروهی از فعالان فرهنگی شهر ما، به دنبال ایجاد مدرسه مسجد محور هستند. میخواهند دانش آموز را غیر از فضای مدرسه تعلیم و تربیت کنند. من خودم فکر میکنم برای کار فرهنگی لزومی به این حرکت ها نیست. لطفا نظر خودتون رو بفرمایید و راهنمایی کنید در این جمع شرکت کنیم یا خیر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت بنده نیز از سخنان سالهای قبل رهبر معظم انقلاب، در رابطه با شکل ندادن نهادهایی موازیِ نهادهای دولتی، آن بود که ما باید نهادِ مدرسه را در نظام دولتی آن تقویت کنیم. با اینهمه نمی توان عزم و دلسوزی و زحمات این افرادی که به شکل مذکور فعالیت میکنند را نادیده گرفت. موفق باشید
با سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار: طاعات و عبادات مقبول در گاه احدیت. استاد در زمانه ای قرار داریم که روح پرسشگری در افراد خیلی زیاد شده و با هر کسی در هر سن سالی که صحبت می کنیم انگار روحشان مملو از پرسشهایی است که در طول سالیان به آنها فکر می کرده اند و الان به یکباره جوشش گرفته و دنبال پاسخ هستند، یکی از این پرسشها که مطرح شد را خدمتتان عرض می کنم شاید در نگاه اول موردی پیش پا افتاده باشه ولی به دنبالش سوالات دیگری را در ذهن می آورد که گاهی جنبه مبنایی پیدا می کند، چرا در دوران عادت ماهانه که یک تغییر فیزیولوژی در بدن و لازمه حیات بشر و نشانه سلامت ساختار فیزیکی اندام زنانه و تولید مثل است دختران وزنان از بعضی عبادات به خصوص نماز، (عبادتی که در هیچ حالی جز این حالت از انسان ساقط نمی شود) محروم هستند؟ چرا در مکانهای مقدس مثل مساجد و حرمها نمی توانند رفت و آمد کنند؟ چرا این گونه با این مسئله طبیعی برخورد شده؟ به طوری که به خصوص دختران نوجوان و جوان در این ایام احساس تحقیر می کنند، احساس می کنند در موردتغییر جسمی که دخالتی هم در آن ندارند مورد اهانت و محرومیت قرار گرفته اند و می پرسند چرا این تغییر و حالت ناپاکی به حساب می آید؟ من نتوانستم پاسخی قانع کننده بدهم. استاد این گونه سوالات را چه طور باید پاسخ داد؟ چون اگر پاسخ اقنایی داده نشود کم کم با توجه به شبهاتی که امروزه فراوان القا می شود به اصل دین اسلام بعضا شک می کنند. لطفا راهنمایی فرمائید و پاسخ اقنایی به این سوال بدهید، سلامتی توفیق روز افزون استاد عزیز را از درگاه حضرت حق آرزو مندم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بحث در تفاوت روحیههای خانمها در آن موقعیت است و رخصتی که خداوند در إزای چنین تغییراتی در آن مدت برای آنها مطرح میکند از آن جهت که روح انسانها در موقعیتهای مختلف، احوالات مختلفی را در خود دارند؛ خداوند خواسته است تا خانمها در آن شرایط به خود سختگیری نکنند نه آنکه تحقیری در میان باشد و از این جهت پاسداشتن و احترامگذاشتن به دستورات شرع مقدس در آن موقعیت، برکات و ثواب خاص خود را دارد. در این مورد اساتیدی مثل حاجیه خانم لطفی مطالب و نکاتی را مطرح فرمودهاند که خوب است از طریق شاگردان ایشان آن مطالب را به دست آورید.[1] موفق باشید
[1] - https://www.hamgaman-institute.ir/teacher
سلام استاد عزیز. عباداتتون قبول. استاد لطفا در مورد ابتلای هنرمند بفرمایید و از ظرائف چنین امتحانی. خیلی ممنونم. به این خاطر که هنرمند در عرصه ی خلاقیّت مورد آزمایش الهی قرار میگیرد. زیرا باطن خلاقیّت روحی است که در کالبد اثر هنری دمیده می شود تا اثر را جلا ببخشد. اما همین روح بخشی بر مبنای آیه «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» مقدماتی دارد. ابتدا باید اثر متعادل شود تا روح انسانیّت به آن تعلق گیرد. اما گاهی از آنجا که باطن حقیقت گاهی در حجاب است، اثر بدون روح می شود و هنرمند تلاش می کند با پرداختِ اثر، جلایی ایجاد کند هر چند که بر تکلّف کار افزوده شود و اثر آراسته شود به چیزی که حقیقتاً در آن نیست و بدین صورت خلاقیّت و یا خلق مدام در هر مرحله از فرایند، به سمت متوقف شدن پیش می رود. این در صورتی است که خلاقیّت انسان ریشه در ربوبیّت حضرت حق دارد «إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ» و در صورتی که انسان رجوع حقیقی به حضرت حق داشته باشد خود حضرت حق به اسم «یا خلاّق» در تجلی است. و در هنر انقلاب اسلامی انتظار میرود مسیر خلاقیّت از عالمِ خلق به عالمِ امر «کن فیکون» برسد. یعنی از تولید به ایجاد برسد. و طلبِ قلبیِ هنرمند، وجود بخشیِ حضرت حق را بخواهد. در این شرایط راه بالفعل شدن، شکوفا شدن و وسعت یافتن، در هر مرحله از فرایندِ خلاقیّت گشوده است. زیرا خود باطنِ خلاقیّتِ حقیقی، در جهت تقویت عوامل تجلی و بر طرف کردن موانع آن است. و اما نگرانی از اینکه اثر هنری توسط مخاطب پذیرفته نشود و جذاب به نظر نیاید، هنرمند را به امتحان الهی فرا می خواند، تا جایگزینی برای حقیقت در نظر نگیرد، زیرا چنین خلاقیّتی در عشق به جذبه های حقیقتِ حق و حفظ حریم آن رخ میدهد. و گشودگیِ خود به خودیِ مسیر، دعوتی به ساحت قرب و تعالی است. مانند درب های بسته ی سر راه حضرت یوسف (ع) که یکی پس از دیگری، خود به خود گشوده می شوند و در آخر نیز دیوارهای ذهنی قضاوت با شهادت نوزادی فرو می ریزد و تجلی حقیقت آشکار می شود. اثر هنری نیز، اینچنین در رویگردانی از نفس اماره، به طرف درهای به ظاهر بسته می دود و خلاقیّتی از جنس گشایش را تجربه می کند و در آخر به گونه ایی شگفت انگیز توسط فطرت ها تصدیق می شود که هرگونه نگاهِ ظاهری و قضاوت کننده را به تأیید وا می دارد. و بر عکس مسیر خلاقیّتی که در جهت نفسانیّت و دور شدن از انسانیّت و حقیقت ِعبودیت باشد مسدود می شود و تجلی رخ نمی دهد و هر چند که اثر نو هم باشد، خلاقیّت حقیقی نیست. و اگر اثر بخواهد همیشه نو بماند، نور اسم «یا خلّاق» را می خواهد؛ نوری میخواهد که بر آن بتابد و از ظلمتِ نفسِ زمانه آن را برهاند. نوری از جنس انقلاب اسلامی یعنی فطرت، یعنی خلاقیّت در مقام جامعیت. و در این حالت نباید قصدی برای خلاقیّت داشت بلکه خلاقیّت در دل رجوع حقیقی به حضرت حق و تسلیم نهفته است. و اینکه از نگرانیِ فرم کلیشه های مذهبی، صحنه هایی که رجوعِ حقیقی دارند حذف شوند، غفلت از حقیقتِ وجود حی و حاضر است که میخواهد در خلاقیّت تجلی کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همینطور است که باید در بستر تاریخی خود حاضر شویم و در دل این حضور، اجازه دهیم تا نفحات الهی بر جان ما دمیده شود و نه آنکه خودمان را بر آنچه به ظهور میآید تحمیل کنیم. زیرا در آن صورت کار را به «خلاّقِ علیم» نسپردهایم بلکه خود را جای او نشاندهایم و عملاً آن اثر هنری به جای آنکه صحنه گشوده به سوی حقیقت باشد، دالان تاریکی میشود تا ما دیده شویم و البته موضوع بسیار حساس است و نیاز به کشیک نفس دارد. امثال شهید آوینی نمونه خوبی برای به ظهورآوردن خلاقیتِ نفحات الهی از طریق قلمی است که به معنای واقعی «در پسِ آینه طوطیصفتم داشتهاند / هر چه سلطان ازل گفت بگو، میگویم». به نظر بنده آقای حجازی در فیلم «موقعیت مهدی» اگر خود را به فضای تاریخی شهدا نسپرده بود، نمیتوانست اموری را به صحنه بیاورد که بیش از آنکه حرف باشد، اشاره است. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم .سلامک از آنجا که بنده حقیر ارادت خاص نسبت به استاد اصغر طاهرزاده دارم و در زمان سختی ها زمانیکه در تصادفی پدرم را از دست دادم با راهنمایی یک دوست و مطالعه سیر مطالعاتی کتب ایشان نگرشم به دنیا و زندگی تغییر کرد و ایشان را استاد و راهنمای خود می دانم در جهت شناخت هر چه بیشتر خود و خدای مهربان. چند سوال داشتم از استاد اصغر طاهرزاده عزیز، اگر لطف کنند و وقت بگذارند و به سوالات حقیر پاسخ دهند ممنون میشم. ۱. آیا می توان با جنس مخالف (نامحرم) در فضای مجازی و حضوری، ارتباط علمی و معرفتی اخلاق مذهبی داشت. همانطور که الان ممکن است در همین گروه هم زنان و نامحرمان سوال بپرسند و یا ارتباط حضوری پیدا کنند و طلب راهنمایی کنند، و شاید شوهرشان راضی نباشد. جواب سوال برام خیلی مهم است، چرا که دو خانم هر چند بنده خودم بسیار نیازمند هدایت و خودسازی هستم ولی ازم کمک خواستند و با معرفی آنچه عامل هدایت است به زعم خودم به ایشان من جمله نماز و نماز اول وقت و نماز شب و قرآن و ادعیه و ....دوست دارند که با هم در ارتباط معنوی و کلا مشوق یکدیگر در جهت قرب الی الله باشیم. چکار کنم که سر دو راهی گیر کردم؟ از طرفی می ترسم این ارتباط معنوی گناه باشه. و از طرف دیگه دلم نمی آید کسی را که دست کمک بسویم دراز کرده رها کنم هر چند خودم نیازمند بیشترین کمکم. لطفا استاد کمکم کنید تصمیمی بگیرم که فردای قیامت مواخذه نشم که چرا ارتباط داشتی و یا چرا دست کمک را رد کردی. با تشکر بنده حقیر، شاگرد چندین ساله شما در فضای مجازی
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این موارد بسیار احتیاط کرد زیرا ممکن است در ابتدای امر هیچکدام از طرفین قصد منفی نداشته باشند، ولی آرامآرام گرفتار نوعی از توهّمات شوند. و از این جهت اگر بنا است شما به ایشان کمک کنید باید شدیداً مواظب باشید زیرا ممکن است بعضاً در دل سؤالات معرفتی، نوعی ارضای جنسی و روحی نهفته باشد. موفق باشید
سلام علیکم: چند روز پیش سوال کردم در مورد اکتفا به آثار معنوی حضرت امام خمینی و یا استفاده از اساتید دیگر سلوکی و در خواست راهنمایی صریح خواستم. شما به فرمایشات حضرت آقای بهجت ارجاع دادید. لطفا در مورد امام خمینی یا اساتید دیگر سلوکی راهنمایی کنید. اینکه من هر چرا بدانم عمل کنم را از امام خمینی بگیرم یا از آن اساتید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آنکه نباید ذوق رجوع به متون معرفتی را نادیده گرفت، به نظر بنده بعد از مقدماتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین»، شرح سوره حمد امام و کتاب «مصباح الهدایه» و دعای سحر، افقِ زندهای را در مقابل ما میگشایند. موفق باشید
سلام علیکم استاد: چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور پیدا کنیم؟ لطفا در یک جمله و با زبان ساده ودر حد فهم عوام بیان بفرمایید. ان شاءالله علم نافع بیشتر وبیشتر روزیتان شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است در ابتدای امر کتاب «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» را مطالعه فرمایید. إنشاءالله نتایجی که به دنبال آن هستید را با شما در میان میگذارد. موفق باشید