باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی اینطور جواب داده شد:
۲۸۳۹۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با توجه به شرایطی که دارید، نباید به خود سختگیری کنید. منتها در حین روز اگر فرصت داشته باشید قضای نافلههای شب را بهجا آورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم خود افراد مطابق ذوق خود آن علمی که دوست دارند، پیش ببرند. ولی پایاننامهنویسی عموماً یک نوع تحمیل و موضوعتراشی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در این مورد شده است. از آن جهت که اسلام و نظام اسلامی چنین اجازهای ندارد تا به جریانهایی که باطل میداند، اجازه دهد از امکانات جامعهی اسلامی استفاده کنند. ولی در عین حال، مانعِ آنها نیز نمیشود که خودشان با امکانات خود فعالیت کنند مگر آنکه قصد براندازی داشته باشند، که محارب محسوب میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در طبع و فطرت است. انسان از نظر طبعِ حیوانی خود رجوع به پستیها دارد و از نظر فطرت الهیِ خود، نظر به خوبیها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در دنیایی زندگی میکنیم که فرهنگ مدرن روحِ واژهها را از بنیادِ تاریخیشان تا اندازهای جدا کرده است و علم هرمنوتیک برای برگشت به روح تاریخی متون، بهخصوص متون مقدس است و از این جهت مسلمان و مسیحی ندارد و فکر نمیکنم تعارضی بین دیدگاهِ اجتهادی و نگاه هرمنوتیک باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است به جزوهی «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» که بر روی بنر سایت هست، سری بزنید إنشاءاللّه راهگشا خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی حرف آن است که متوجهی نعمتی شویم که امروز در پرتو اسلام و تشیع در انقلاب اسلامی در این روز ۱۲ بهمن به ظهور آمد و چگونه سراسر وجود ما را، این نعمتِ عظمی فرا گرفت. چطور فکر میکردیم چنین وسعتی در عالَم داشته باشیم؟ مگر نه اینکه انسان، موجودی است تاریخی و تاریخِ گستردهی ضد استکباریِ انقلاب اسلامی همهی «بودنِ» ما شده است؟ پس چرا از این نعمت بزرگ غفلت کنیم و چنین «بودنِ» گستردهای را احساس ننماییم. ۱۲ بهمن، شروع «بودنِ» متعالی ما بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر آنکه زمانهی خود را درست بشناسد. فرمود سوگند به عصر و زمانه، از آن جهت که غفلت از آن موجب خسران انسان میشود مگر آنکه ایمان داشته باشد و عمل صالحی که مناسب زمانه است انجام دهد. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: اینجانب در خانواده ای بزرگ شدم که از خردسالی تا جایی که یاد دارم همیشه کتک و کتک کاری وغضب و جیغ و داد بالای سرمون بوده حتی برای یه اشتباه کوچیک و منزل کتک میخوردیم وهمیشه با ترس و دلشوره زندگی کردم حالا که بزرگ شدم و تشکیل خانواده داده ام اعصاب ندارم و زود عصبانی میشوم البته سریع به اشتباه خودم پی برده و زود از بچه ها عذر خواهي میکنم و قبول دارم که رفتارم خوب نیست. اما چکار کنم هر چی میخواهم خودم رو کنترل کنم نمیشه. شیطان خدا لعنت کرده هم کلید کرده رو همین نقطه ضعفم. خیلی توسلات گرفتم حتی حاضر شدم به پزشک مراجعه کنم که از اثرات داروها بدتر شدم خیلی از این رفتارم و خصلتم ناراحتم. استاد عزیز یه راهی بفرماید تا بتونم این قوه غضبیه رو کنترل کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این مورد در ابتدا به مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سپس به کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» بپردازید. إنشاءالله راههایی بس گشوده و دلگرمکنندهای در مقابلتان آشکار میشود. موفق باشید
با سلام: استاد بنده به عنوان یه خانم چطور باید با بچه رفتار کنم؟ کدوم مرکز علمی این را به من یاد میده یا حتی برای خودمون اینکه میبینم در روانشناسی غربی به بحث اختیار خیلی اهمیت داده میشه از یه طرف امام میفرمایند مثلا برای نماز صبح بچه را بیدار نکنید بگذارید خودش بیدارشه، حاج آقا مصطفی خمینی میگن نه بیدارش باید کرد، حالا اینجا باید بحث اختیار را مطرح کرد یا نه؟ آیا در حوزه ها مونم برای خانم ها چنین مطالبی که به بحث تربیت هم مربوطه برای خانم ها گفته میشه؟ اصلا حوزه برای یک خانم که بحث تربیت فرزند به عهده اش هست چقدر ساختارداره؟ آیا این خلاء نیست که باعث شده از مباحث روانشناسی غربی استفاده بشه برای تربیت؟ ما به اصطلاح انقلابی ها هم که این مطالب را بلد نیستیم. دیگه خانم ها که اصلا نمیدونن از کجا باید یاد گرفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع تربیت کودک توصیه میشود در ابتدای امر باید عادات خوب را برای آنها به میان آورد و سعی کرد حتی با تشویق هم که شده است آن عادات خوب را داشته باشند تا در زمان جوانی و انتخاب آزاد، راحت بتوانند عادات خوب خود را با انتخاب خود ادامه دهند که بحث آن در موضوع تربیت کودک مفصل به میان آمده است و البته بنده در این مورد تخصصی ندارم. موفق باشید
با سلام و ادب: استاد عزیز با توجه به دستاوردهای جبهه باطل در طول تاریخ و عدم دستیابی اسلام بعنوان بهترین روش زندگی به اهداف والای انسانی جهان شمول این فرضیه را چطور می توان تبیین کرد که: اسلام بعنوان تئوری غیرقابل اجرا و یا در بهترین حالت با راندمان بسیار پایین می باشد که نتوانسته با گذشت زمان مشابه نسبت به جبهه باطل بستری مناسب برای زندگی مطلوب با تعریف خود را به نفرات بیشتری ارائه دهد و در نهایت با آینده ای در انتظار به سر برد تا شاید با گذشت تاریخی دیگر و ایجاد همین نسبت از انسانهای ارزشی و انسانهای بی ارزش موعودی بیاید و در تاریخی دیگر و شاید بسیار بسیار دور و شرایط بسیار دشوار آن مطلوب خود را در این دنیا به ظهور برساند. نکاتی که حقیر لازم به ذکر میدانم: ۱. چه بسیار آیه و حدیث و روایت که در شرایط مختلف معنی متفاوت و حتی متضادی به خود گرفته (جواب متفاوت پیامبر به سوال مشابه ابوذر و سلمان و یا داستان مولوی از فیل در تاریکی...) و تفاسیر متعدد از قرآن ۲. آیه های متعدد قرآن مبنی بر "اکثرهم لا یومنون، لا یعلمون و... قلیل من... و بشر الصابرین (تا کی و برای چه صبر) ۳. طبع قطور (خلق الانسان قطورا) و عجول و (...فی کبد) و لذات آنی گناهان بعنوان پاداش زودهنگام و هزار اما و اگر پاداش کار خیر و تقوا و نیت خالص و.... .۳. سخنان امام خمینی در صحیفه و سخنان رهبری که بسیار میتوان عدم تحقق، عدم تطابق، عدم تعمق آن را دید و خود را جدای از یگانگی با آنها یافت. ۴. سخنان جنابتان در آخرین جلسه تفسیر که شبکه های بیگانه از جمعی از ملاها که موافق جریانهای اخیر بودند یاد کرده و شما گفتید حتی یک نفر را نمی تواند نام ببرد، از خاتمی ها و خامنه ای ها و خمینی ها و صانعی ها گرفته تا مقلدین آقای شیرازی در همین اصفهان. اینها ملا نیستند که شما با این لحن مطلب را متذکر میشوید که صادقانه انسان به آن همه کتاب منتشر شده از شما خود را پای منبرتان متوهم میپندارد. الحاصل استاد، گویا باید طور دیگری بود. اما چطور؟ با سپاس فراوان از خدای متعال بابت وجودتان. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید عرایضی که در شرح جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» شد متذکر این امر باشد که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» خیلی زود متوجه انسان جدید و تاریخ مدرن شدند و در این رابطه از یک طرف کتابهای عرفانی را نوشتند و از طرف دیگر نظام سیاسی مبتنی بر انقلاب اسلامی را شکل دادند. شرح صوتی جزوه مذکور در این مورد کمک خواهد کرد. https://eitaa.com/matalebevijeh/10677
آری! حقیقت همواره با آرامش پیش میرود تا پیوندی دوباره بین انسان و خدا در تاریخی که انوار الهی از جامعه بشری رَخت بر بسته است، برقرار شود و باز اعتصام بحبل الله در معنای «جمیعا» بودنِ آن شکل بگیرد و عصر بیگانگی و پوچی، به عصر همگرایی تبدیل شود. این وظیفه خاص شیعه به عنوان مابعدالطبیعیترین ملت است، تا تاریخ اسلام را از نو در قلمرو اراده معطوف به حق به ظهور آورد، آن هم از طریق نیروهای معنوی تازهای که به نحو تاریخی از ایران سر برمیآورند، ولی در هیئتی مدرن. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: مقام معظم رهبری تاکید زیادی دارند که «دانشجو باید سیاسی باشد» و در سخنرانیهای مختلف از دههها پیش تا کنون این موضوع را عنوان کردهاند. از جزئیات این دستور چند سوال از خدمتتان داشتم. اول اینکه برای دانشجویان رشتههای سخت و پرکار چطور میتوان تعادل را بین درس و تحقیق (که مطالبه دیگری رهبری از دانشجویان است) و سیاسیبودن برقرار کرد، درس تا کجا و سیاست تا کجا؟ دوم اینکه دقیقا چه مسیری را برای تحقق این هدف طی کنیم: از یک طرف باید ابتدا اصول را بشناسیم یعنی حداقلهایی از تفسیر قرآن و اندیشههای امام و رهبری بدانیم، از طرف دیگر این قضیه به هرحال زمان میبرد مگر اینکه همزمان با مطالعه، فعالیت و کنشگری هم داشته باشیم که البته ریسک بزرگی ست و ناقص دانستن از ندانستن خطرناکتر است. از طرف دیگر اخبار را هم باید دنبال کنیم و چون خودمان توان تحلیل سیاسی نداریم (مخصوصا اگر دانشجوی علوم انسانی نباشیم) باید تحلیلهای کانالهای انقلابی یا اشخاص شاخص را دنبال کنیم و به ناچار اعتماد کنیم و متاسفانه هرچه جلوتر میرویم و با مسائل و شبهات بیشتری مواجه میشویم، اختلافنظر بین گروههای انقلابی بیشتر میشود و همه نظر خودشان را صحیح میدانند و بعضا دیگران را محکوم میکنند. و ما به ناچار باید یکی از اینها را درست و بقیه را افراط و تفریط بدانيم بدون اینکه قبلا معیارهای شناخت حق را کامل آموخته باشیم. این سریعترین و شایعترین راه ممکن برای کنشگر شدن در موضوعات سیاسی ست اما بسیار بیبنیان و ناپخته و خطرناک است. اگر هم بخواهیم دنبال اصول برویم، زمان میگذرد. این دو مسیر تفاوت اساسی دیگری هم دارند و آن این است که راه اول ذهن انسان را متمرکز و اهل تفکر میکند ولی راه دوم، یعنی پیگیری مداوم اخبار از منابع متعدد و تحلیلهای گوناگون آنها، ذهن را آشفته و تنبل میکند و آخرش هم چیزی برایمان باقی نمیگذارد. جناب استاد لطف بفرمایید شیوه صحیح اطاعت از این دستور رهبری که «دانشجو باید سیاسی باشد» و حد اعتدال آن و چارچوبها و خط قرمزهایی که باید رعایت کنیم، بهخصوص برای دانشجویانی که حجم بالای دروس دانشگاهی، خودبهخود وقت زیادی از آنها میگیرد و با علوم انسانی و مقدمات کار هم چندان آشنا نیستند، بفرمایید. با سپاس فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که اصل حضور در این تاریخ با فهم جایگاهی که نسبت به جهان استکبار با مبنای توحیدی دارد؛ موضوع بزرگی است و به همین جهت هنر ما آن است نسبت به مسائل کلی نظام، ذیل رهبر معظم انقلاب حساسیتهای خود را سرزنده نگه داریم. بنا بر این نکته، کلیات حضور سیاسی را با رهنمودهای مقام معظم رهبری میتوان حفظ کرد ولی همانطور که به خوبی مطلعید با معارف عالیه مثل قرآن و روایات و حکمت صدرایی، عمق حضور خود را در این جهان ذیل امام و رهبری بهتر میتوان نهادینه کرد و اندازه حرکات سیاسی افراد را که در عین حال ذیل رهبری و انقلاب هستند برای خود مشخص نمود. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوا؛ در کانال مطالب ویژه، کلیپی از فرمايشات حضرت امام در جمع اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی درباره جایگاه اساسی اراده عمومی در امر اداره اجتماع و عدم حرکت بر خلاف جریان و حرکت کلان و خواسته مردم پس از انقلاب و تمایز نهادن بین وکالت و ولایت برای اعضای آن مجلس و مطرح نکردن هر مبحثی در جایگاه قانونگذاری با توجه به انعکاس بین مردم، قرار داشت که حضرتعالی به آن اشاره ای داشتید. با توجه به این فرمایش امام و اشارات حضرتعالی در نسبت مردمی بودن و آزادی در حکومت اسلامی، با چه افق و دیدی باید این بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار امسالشان با نمایندگان مجلس را فهم کرد که فرموند: «یکی از شاخصههای نمایندۀ انقلابی اینست که با عموم مردم همراه است امّا عوامزده نیست. جَوزده نشوید. بعضی از مشکلات ما در بخشی از این سالها بخاطر این بود که جَوزده شدیم. همراهی با مردم، غیر از عوامزدگی و جَوزدگی و تحت تأثیر های و هو قرار گرفتن است. یکی از مهمترین خصوصیّات امام (ره) همین بود؛ اگر یک وقتی یک نظری داشت که همه با او مخالف بودند و او معتقد بود که این نظر، نظر شرعی و درست است، میایستاد؛ میگفت همۀ دنیا هم با من مخالف باشند، باشند. نمایندۀ انقلابی آن کسی است که جَوزده نمیشود. شما یک قانون را تصویب کردید، به نظر شما قانون درستی هم بوده، یک عدّهای مخالفت کردند، نگاه کنید آیا این مخالفین منطق درستی دارند یا ندارند؛ اگر منطق درستی داشتند البتّه میپذیرید، اگر منطق درستی نداشتند بِایستید؛ بگویید بله، من تصویب کردم این قانون را، پایش هم میایستم. اینکه در فضای مجازی و مانند اینها علیه ما، علیه مجلس، علیه این قانون جنجال کنند، نباید شما را به زانو در بیاورد.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیت بحث در همینجا است که از یک طرف نمایندگان مردم بخصوص خبرگان که مخاطب امام در آن جلسه هستند باید متوجه باشند برداشتهای شخصی خود را هر چند از نظر آنها حجّت باشد، مقابل رأی مردمی که آنها را به عنوان وکیل در موضوع خاص انتخاب کردهاند؛ قرار ندهند. زیرا انتخاب کلّیِ مردم به عنوان مثال «جمهوریت» بوده. حال اگر یکی از آقایان خبرگان معتقد باشند جمهوریت مطابق برداشت او از اسلام صلاح نیست و ممکن است جمهورِ مردم اشتباه کند. حضرت امام متذکر میشوند وظیفه او آن است که به عنوان وکیل مردم مقابل رأی جمهور قرار نگیرد و این غیر از موقعی است که موضوع، کاملاً از نظر شرع بَیّن است مثل حجاب. اینجا است که هرگز نباید کسی خلاف آنچه از نظر شرع بیّن است، نظر بدهد هرچند همه آحاد مردم چیز دیگری بخواهند. تأکید حضرت امام آن بود که خبرگان مواظب باشند به بهانههای برداشتهای شخصی مقابل رأی اکثریت از آن جهت که اکثریت بر خلاف شرع اجماع نمیکند، نایستند. در آن حدّ که حتی رهبر معظم انقلاب معتقدند شرط مشروعیت حاکمیت فقیه، مقبولیتِ او توسط مردم است. به عنوان مثال میفرمایند:
مشروعیّت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایهى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد؛ لذا رأى مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶ و یا در جای دیگر میفرمایند:
مشروعیّت دادن به رأی مردم و بیعت مردم، این یک اصل اسلامی است. ۱۳۶۶/۳/۲۲ و نیز میفرمایند:
هیچکس در نظام اسلامى نباید مردم، رأى مردم و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضى، رأى مردم را پایهى مشروعیّت میدانند؛ لااقل پایه اعمال مشروعیّت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمهى نظام اسلامى، سرِپا نمیشود و نمی ماند. ۱۳۷۸/۳/۱۴
همچنانکه در سخنان خود در مرقد حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» باز به طور خاص به نقش و رضایت مردم تأکید نمودند. ولی نه آنکه عدهای به نام مردم، فضاسازی کنند و بخواهند جریانهای تصمیمگیر را منفعل نمایند. موفق باشید
سلام علیکم: ببخشید خواستم بپرسم اساسی ترین و مهم ترین کتاب که از آثار شماست کدام است؟ اگر ممکن علتشم بفرمایید التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بستگی به ذوق و حالات رفقا دارد. زیرا از نظر بنده هر آنچه را عرض میکنم و عرض کردهام اساسی بوده است وگرنه نمیگفتم. مباحث «معرفت نفس» مقدمات خوبی را پیش میآورد. موفق باشید
سلام استاد: طاعاتتان قبول و بندگی تان افزون. ببخشید درباره جهان های موازی بحثهایی شد و وقتی در سایت جستجو کردم پیرامون سوال ۳۱۱۷۶ خواستم بدانم که شما عقیده به وجود این مسئله دارید؟ و در اینباره توضیح می فرمایید و برای اطلاع بیشتر به متنی ارجاع می دهید؟ ممنون از وقتی که می گذارید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد بحث جهانهای موازی چیزی نیست که بتوان به عنوان واقعیتهای قابل قبول پذیرفت. آری! در مباحث عرفانی و فلسفی، بحث عوالمِ طولیِ «وجود» در میان است که بحث بسیار عالمانه و مفیدی است مثل وجود عالَم ملکوت و عالم جبروت و عالم لاهوت. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: از آنجایی که در راستای رسیدن سینمای انقلاب نحوه ی شروعِ فرم روایت بسیار اهمیت دارد، نگاهی تلاش گرانه جهت روشنایی را خدمتتان میفرستم لطفا راهنمایی بفرمایید. لحظات ابتدایی فیلم تولدی است برای یک روایت، اما اینکه برای نحوه ی ورود به روایت داستانی و سینمایی با زبان فطرت، آیا می شود از هر جایی داستان و تصویر را شروع کرد؟ مورد سوال است. از نظر فیزیولوژیک، هورمون های مربوط به ادراک هر احساسی در عرض چند ثانیه در بدن پخش می شوند و تا چندین ساعت در بدن باقی میمانند، در نتیجه ادراک مخاطب از فیلم، تحت تاثیر احساس اولیه می باشد. و در احساسات شدید ترس و وحشت و عصبانیت و... ادراکات منطقی مختل می شود. احترام به ادراک و شخصیت مخاطب احترام گذاشته نمی شود. در روایتی از پیامبر آمده است: همین بدی برای انسان بس كه برادر مسلمان خود را بترساند. پیامبر فرموده اند من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن، هر کس میخواهد وارد شهر من شود باید از در اصلی " باب الله" وارد شود. و یا در روایتی داریم هر کس از در اصلی وارد نشود، دزد است. برای ورود به ساحت فطرت در اصلی کدام است؟ در مورد سینما این مسأله مهم است و در سینما کودکان که خود به فطرت نزدیکترند مهمتر هم میشود وقتی می بینیم انیمیشن های سینمایی مثل شاهزاده ایی از روم (داستان مادر امام زمان) و فیلشاه (معجزه سال تولد پیامبر) از دنیای حیوانات آغاز می شود. و فیلم بچه های آسمان از مسئولیت پذیری علی شروع می شود. زیرا احساسی که مخاطب در لحظات ابتدایی فیلم تجربه میکند، ادراک او را از کل فیلم تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین در مورد فضای معماری اگر از در اصلی وارد شویم فضا با احترام، و هندسه ی فضا خوانا است و اگر از درهای فرعی وارد شویم فضا ناخوانا میشود و حریم فضا شکسته میشود. همانگونه که برای حفظ حرمت مسجد، ورودی های خاصی را طراحی میکنند. در طراحی ورودی مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله این مسأله به اوج خودش میرسد و احساس وجودی فضای مقدس مسجد را چند برابر میکند. نقشه ی رفتاری در این مساجد بدین صورت است که بعد از ورود، با حرکت در راهروها تغییر جهت میدهیم، به طوری رو به قبله وارد فضای مسجد شویم. و در فضای مسجد عبودیت است. آیا نقشه های رفتاری فضای مسجد و تغییر جهت به سمت قبله و عبودیت هم میتواند تناظری برای فضای داستان باشد. روایت مؤدبانه شأنی از حقیقت را برای مخاطب آشکار میکند و خبر از سلسله مراتب وجودی در داستان میدهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ورود از درِ اصلی در سینما نیز همان افقی میباشد که در ابتدای هر فیلمی باید مقابل تماشاگر گشوده شود و آن این است که ما بدانیم چه انسانی را باید مخاطب خود قرار دهیم و ورود از درِ اصلی به نظر میآید مخاطب قراردادنِ انسانیت انسانها است و محبّتی که باید بین آنها در میان باشد تا انسان آخرالزمانی در چنین فضایی به ظهور آید. فضایی که میفرماید گرگ و میش در یک آخور غذا میخورند. موفق باشید.
سلام: نظر شما در مورد بحث بازنشانی بزرگ (Great reset) چیست؟ آیا درست است یا صرف یک توهم است؟ و منظور از آن چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد مطالعهای غیر از همین مباحثی که در سایت ها مطرح است نداشتهام و از این جهت نظر خاصی ندارم. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: سوالی که پیش آمده در رابطه با شخصیت های امثال هایدگر و کربن و بنده در این مورد پاسخ درخوری نتوانستم بدهم که هایدگر در تاریخی که تاریخ اسلام است و دین آخرالزمانی مطرح است چرا در مذهب خود باقی مانده و جایگاه اخروی او چگونه است و شخصیتی مثل هایدگر با این همه عمق تفکر که توانسته است از متافیزیک عبور کند چرا نتوانسته است در افق اندیشه خود اهل بیت را پیدا کند؟ گویا پاسخ استاد مطهری در این رابطه در کتاب عدل الهی پاسخی از جنس کلام است، بنده احساس میکنم در نگاه عقل تاریخی باید به این پاسخ داده شود. اگر سخنرانی یا مطلبی در این رابطه دارید بفرمائید تا بنده از آن استفاده کنم یا پاسخ این سوال را با نگاه عقل تاریخی برای بنده پاسخ دهید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اسلام، هرگز مسیحیان و یهودیان را دعوت به اسلام نکرده است بلکه فرموده است بر همان توحید خود که از طریق پیامبرانشان رسیده است؛ بمانند. قرآن به پیامبر خود میفرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ» (آلعمران/64) و امثال آقای هایدگر و کربن در این جهت از اهل کلیسا بسیار جلوترند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن سؤال به شماره ۳۱۶۵۰ جواب داده شد. در این مورد خوب است به جلد ۷ و ۸ و ۹ اسفار رجوع فرمایید زیرا بحث آن مفصلتر از آن است که با یک کلمه و یک جمله روشن شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز بدی نیست. از آن جهت که بنیاد این غزلها در ملکوت است و لذا میتوان با قصد رجوع به ملکوت آن غزلها فالی به دیوان آن سالک واصل زد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمیکند. به گفته دکتر فردید: «فردید، مفسر هایدگر نیست، بلکه با هایدگر فکر میکند و عملاً حرفهای خود را میزند. مثل کاری که خودِ هایدگر با فیلسوفان میکرده». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان همواره عقل را در صحنه داشت و مطابق آن عمل کرد، جان او آماده میشود تا انوار الهی بر آن بتابد و عشق حضرت محبوب به میان آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از این طریق بنا بوده روحیهی سلحشوری و جنگآوری را در جوانان تقویت کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تخصص خاصی ندارم. موفق باشید