بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام حسین«علیه السلام» - کربلا

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36172
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوارم: با جمعی از دوستان چند سالیست سیر مطالعاتی شما رو دنبال می‌کنیم. بعد از کتاب معاد به کتاب «فرزندم اینچنین...» رو به اتمام میرسونیم. در کنار آن مباحث کربلا رو دنبال می‌کنیم و با توجه به تاکید شما که نیاز هر روزه ما به کربلا هست و باید با کربلا زندگی کرد، بر این حساب کتابهای «كربلا؛ مبارزه با پوچي‌ها» «راز شادی امام حسین...» «جایگاه تاریخی حادثه‌ها و...» جزوه‌ی «كربلا از چشم عقل و عاطفه» جزوه‌ی «كربلا، سریان عشق الهي» جزوه‌ی «كربلا در سطوح مختلف تحليل» رو به لطف خدا به اتمام رساندیم و در حال حاضر کتاب فتح خون با شرح صوت های شما رو به پایان میرسونیم که بسیار پربرکت بود. حال استاد بعد از فتح خون چه پیشنهادی برای ادامه مباحث کربلا دارید؟ در ضمن استاد چه طور از شهید آوینی جدا نشم؟ آشنایی بنده با شهید آوینی به برکت شما بود. ان شاءالله همنشین اهل بیت باشید. بنده و دوستانم رو دعا بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث‌هایی که در سال اخیر در رابطه با کربلا شده، بخصوص مباحث سال جاری تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» ان شاءالله می‌تواند کمک کند. ۲. باید سعی کنید همه نکاتی که شهید آوینی عزیز بر آن نکات دست گذاشته و ورود کرده را بشناسید و در این رابطه انس با آثار دکتر داوری کارساز است. موفق باشید

36042
متن پرسش

سلام و ادب: زیارت عاشورا کامل. استاد از سخنرانی شنیدم زیارت عاشورا کامل (زیارت ششم امیرالمومنین علیه السلام + زیارت عاشورا + دعای معروف به علقمه) برکات ویژه ای دارد.این موضوع مخصوص عام است؟ و آیا توصیه می‌کنید؟ منظور از این مضامین در زیارت ششم چیست ؟: ۱. قسیم الجنه و النار ۲. اصل القدیم ۳. فرع الکریم . تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حتماً خودتان تجربه کرده‌اید؛ به هر حال هر کدام از زیارات با محتوایی که دارند، زیارت را که همان ملاقات با امام است با توجه خاصی که آن زیارت پیش می‌آورد، محقق می‌کند. می ماند که انسان خودش در خود بنگرد با کدام زیارت، آن ملاقات بهتر محقق می‌شود. آری! حقیقتاً امام؛ قسیم بهشت و جهنم‌اند به آن معنا که ارتباط با آن حضرت، موجب حضور در بهشت و پشت‌کردن به آن حضرت موجب حضور در جهنم می‌باشد. همان‌طور که امام در مقام خود «اصل القدیم» و حقیقت پایدار انسانیت‌اند و نیز جلوه‌ای از نور کریم حضرت حق می‌باشند. موفق باشید

35996
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: با همه بدی ها و گرفتاری هایم، به لطف الهی بالاخره امسال هم توفیق پیاده‌روی اربعین را پیدا کردم. بعد از اینکه با بدن خسته و مجروح به کربلا و بین الحرمین رسیدم، بعد از استراحت کوتاهی وارد حرم سیدالشهداء علیه السلام شدم.😭 اصلاً باورم نمی شد اینگونه در حرم حضرت و در کنار ضریح مطهر ایشان اشک بریزم و بسوزم. حس می کردم امام مثل پدری بسیار مهربان و دلسوز که از همه‌ی دردهایم با خبر است، مرا در آغوش گرفته و دست نوازش به سر و صورتم می کشد. این ها را گفتم که این سوال را بپرسم: آیا با توجه به اینکه بنده بسیار آدم بدی هستم، و در عین حال به این احوالات رسیدم، آیا امکان دارد دچار سنت استدراج شده باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! قصه استدراج با این احوالات متفاوت است. در استدراج به هر حال نوعی تکبّر و خودبینی در میان است. در این‌جا قصه، قصه همانی است که جناب مولوی می‌فرماید:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیش‌روِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شده‌ای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همی‌گوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید

 

35966
متن پرسش

سلام استاد: من یه عرضی داشتم راجب اربعین و کربلا خب من قبل این که بخواهم برم کربلا بالاخره یه زندگی دارم مثلا کتاب های شما رو دنبال می‌کنم یا سعی می‌کنم با قرآن انس بگیرم یا نسبتم رو پیدا کنم و از این جور کارا ولی تا به محرم و اربعین نزدیک میشم و واردش میشم اصلا دیگه این جور نیست. مثلا می‌رفتم تو حرم امام حسین می‌نشستم و سعی می‌کردم یه چیزیا پیدا کنم ولی یه چیزی هم بهم می‌گفت که خب این که هست تو فقط باید ببینیش و قشنگ هم بدون هیچ دقدقه ای داشتمش و الان اینجا که اومدم دارم حسش می‌کنم. خلاصه همه چیز برام حاضر بود ولی تا پا مون رو گذاشتیم دوباره توی این شهر یا این سبک انگار باید بلند شیم و خودمون رو حفظ کنیم. و دقیقا همین نقطه برا من سخت هستش. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه همین‌طور است که نفحاتی از طرف خداوند بخصوص در مکان‌های مقدس سراغ انسان می‌آید تا افق ادامه راه را بنمایاند و ما از آن به بعد از طریق رعایت دستورات شرع می‌توانیم آن افق را برای خود روشن و روشن‌تر نماییم. موفق باشید

35948
متن پرسش

با سلام: استاد محترم جنابعالی در اکثر مطالب تان روی حضور تاریخی و درک آن حضور تأکید فراوان دارید و حتی شرط عبور از نیست‌انگاری را درک حضور تاریخی می‌دانید. حال برای ما این سؤال هست که چگونه می‌توان تاریخ را آنطور که منظور نظر جنابعالی است، درک کنیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته بسیار مهمی است و حقیقتاً مسئله امروزِ ما می‌باشد بخصوص که در روایات ما نیز شرط بصیرت و عقلانیت را، زمان‌شناسی می‌دانند. عرایضی تحت عنوان «معنای حضور تاریخی و درک حضور خود در آن تاریخ» در 9 فراز تنظیم شده. امید است بتواند این مهم را مدّ نظر عزیزان بیاورد بخصوص که موضوع درک حضور تاریخی، موضوعی نیست که صرفاً با علم به تاریخ و اطلاعات زیادی که از زمانه خود به دست می‌آوریم، حاصل شود. بلکه نیاز به حساسیت و تأمّل خاصی دارد. موفق باشید

معنای حضور تاریخی و درک حضور خود در آن تاریخ

باسمه تعالی

 در رابطه با درک حضور تاریخی ، خوب است به تلاش بی‌وقفه سعید بن عبدالله حنفی نظر کنید که چگونه از یک طرف با طی مسافتی به طول ۳۰۰ فرسنگ، نامه سران کوفه را به امام حسین «علیه‌السلام» رساند، و سپس با طی همان مسافت جواب نامه امام را به کوفیان برگرداند و سپس از کوفه با طی همان مسافت نامه مسلم بن عقیل را به امام رساند، و سپس در شب عاشورا خطبه‌ای خواند و در آن خطبه خطاب به امام حسین «علیه‌السلام» عرض کرد: «به ذات خداوند تو را ترک نمی‌کنیم» و پس از او زهیر بلند شد و آن خطبه مشهور را خواند. در روز عاشورا در مقابل امام در قبله امام آن چنان استوار ایستاد كه هر تيرى به سوى امام حسين «علیه‌السلام» مى‏ آمد سینه را سپر قرار مى‏ داد و نمى‏ گذاشت آسيبى به آن حضرت برسد، تا اين‌كه پيكرش پر از زخم شد، در اين هنگام به امام حسين «علیه‌السلام» رو كرد و عرضه داشت: «يا بن رسول اللَّه اَوَفَّيتُ؟:» اى پسر رسول خدا آيا به عهد خود وفا كردم؟» امام فرمودند: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمامِي فِي الْجَنَّةِ، فأقرء رسول اللَّه عنّى السّلام، و اعلمه انّى في الاثر» آرى! تو جلوتر از من در بهشت هستى، سلام مرا به رسول خدا «صلى‌اللَّه‌عليه‌و‌آله‌وسلم» برسان، و به آن حضرت عرض كن كه من نيز به دنبال تو خواهم آمد. در همین رابطه به شیدایی جناب بُریر، آن پیرمردِ معلّم قرآن شهر کوفه نظر کنید که چگونه شب عاشورا شوخی سر می‌داد. عبدالرحمن به او گفت: دست از شوخی بردار، سوگند به خدا که این ساعت، موقع مزاح و باطل نیست. بُریر در پاسخ گفت: سوگند به خدا که تمام عشیره و قوم من می‌دانند که من اهل مزاح و سخنِ درهم و باطل نبوده ام، نه در سن جوانی و نه در سن کهولت، ولیکن قسم به خدا که الآن نسبت به آنچه ما به آن برخورد خواهیم کرد بسیار خوشحال و مسرورم.  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


۱. با نظر به شخصیت سعید بن عبدالله و بُریر خُضیر هَمدانی و امثال آن‌ها می‌توان به معنی حضور در تاریخی که با امام حسین «علیه‌السلام» شروع شد فکر کرد، به معنای حضور در تاریخ توحیدی که انسان با درک آن حضور، نه شب می‌شناسد و نه روز، تمام جان و همّت خود را به میان می‌آورد تا خود را در آن آغازی حاضر کند که انسان را در وسعت آن تاریخ تا انتها وسعت و گسترده می‌کند.

۲. حال ما باید از خود بپرسیم چگونه باید مسیری را که با انقلاب اسلامی در پیش گرفته‌ایم ادامه دهیم؟ با توجه به آن‌که ما دارای سنت معنویِ چشمگیری هستیم که با حضورِ خود در آن سنت می‌توانیم متذکر هستی و بنیاد خود شویم.

۳. روشنفکران غرب‌زده ما به گذشته اصیل خود نظر ندارند، در حالی‌که شخصی مانند هایدگر که می‌خواهد در سنت تاریخی خود حاضر شود، یونان را به عنوان گذشته خود می‌بیند تا اکنونِ خود را دریابد و از این طریق چشم اندازی را مقابل ما می‌گشاید. حال باید از خود پرسید امکاناتی که ما در تاریخ خود داریم کدام‌اند؟ در حالی‌که با نظر به فلسفه اسلامی می‌توانیم به میراث مهمی نظر اندازیم و اگر صخره‌هایی در مقابل خود داریم که باید از آن‌ها عبور کنیم، از آن طرف سنت‌هایی داریم بسی گشوده و گسترده که راه را بسی هموار می‌کنند، به‌خصوص اگر به حکمت صدرایی متفکرانه نظر کنیم.

۴. اگر پاسخ‌های گذشته برای امروز کافی نیست، می‌توان برای امروز و فردای خود، بصیرت‌هایی را از حکمت صدرایی بیابیم. مسلماً تفکر در یک سنت شکل می‌گیرد و از این جهت به همان اندازه که از سنت‌های خود، به جهت نوعی غرب‌زدگی فاصله داشته باشیم، به همان اندازه در بحران تفکر گرفتار می‌شویم.

۵. حضور در یک تاریخ و گفت و گو با نظر به «وجود»، در بستر رخدادی ظهور می‌کند که آن رخداد نمادی از «وجود» باشد وگرنه به صرف اینکه انسان‌ها در یک زمان در کنار همدیگر باشند گفت و گو صورت نمی‌گیرد. در کنار هم بودن و گفت و گو داشتن مربوط به کسانی است که بحران را می‌بینند و متوجه شده‌اند آدمیتِ عالَم مدرن تغییر کرده، در حالی که متاسفانه بعضی‌ها با غفلت از این موضوع می‌خواهند همه چیز را به عالم خود و به گذشته برگردانند، چه سنت‌گراها باشند که از امکاناتی که بشر جدید و عالم جدید دارا است غفلت می‌کنند و چه افرادی که خود را تنها در جهان مدرن دنبال می‌کنند.
آری! اگر آینده به گذشته نظر دارد ولی در گذشته متوقف نیست و غرب اگرچه نظر به آینده داشت ولی آن روشناییِ بنیادینی که مربوط به هستی انسان بود را انکار کرد و لذا به تاریکی گرایید، روشنایی بنیادینی مانند آزادی و مذهب.

۶. اگر متفکران ما تحت تاثیر مسیر جناب فارابی در بستر عقلانیت دینی حاضرند که در جای خود امر میمونی است، باید مواظب باشیم عقلانیت فلسفی ما گرفتار نوعی متافیزیک که مانع تفکر است، نشود و از این جهت در مواجهه با دنیای مدرن، ادامه روش فارابی کافی نیست بلکه باید با جهان مدرن و با اکنونِ تاریخیِ آن مواجه شد وگرنه شکاف بین ما و جهان جدید همچنان باقی می‌ماند، شکاف دو دریایی که در این زمانه باید همدیگر را درک کنند.

۷. به گفته پروفسور هانری کربن شیعه چون باطنی‌تر بود، ایرانی‌ها آن را پذیرفتند زیرا خرد ایرانی در ذات خود نبوی است و لذا در مواجهه با اسلام در اصیل‌ترین نوع حضور، خود را یافت. آیا در این زمانه نیز جز این است که باید با نظر به اصالت‌های خود و از منظر سنت‌های تاریخی ِخود، به جهان جدید بنگریم؟ زیرا حیات انسانی، تاریخی است و باید همواره با تاریخ مرتبط بود. آیا از خود پرسیده‌ایم جهت ارتباط با ایده‌های بشر جدید، چگونه برای عزم ملی باید به سوی آن ایده‌ها روانه شد تا بتوانیم رابطه‌ای متفکرانه با تاریخ خود برقرار کنیم؟ و حضور تاریخی ما معنوی و قدسی و وجودی باشد.

۸. روشنفکران دینی نمی‌توانند از مقوله دین و معنویت دفاع کنند. زیرا درک معرفت دینی در حدّ مجموعه‌ای از گزاره‌ها، به معنای  مرگ حیات معنوی است. از آن جهت که دین، ابژه می‌شود و روشنفکران دینی درکی از خطر ابژه‌شدنِ دین ندارند و در غفلت از درک هستی و نسبتی که با هستی باید داشت، به‌سر می‌برند و متوجه نیستند معنا، قابل تقلیل به گزاره نیست بلکه درک وجودی انسان‌ از خود و یا به تعبیر هایدگر «دازاین» است که سطح معنا را تعیین می‌کند، به این معنا ما در کدام سطح از «وجود» هستیم؟ که با درک حضور خود در تاریخ، بتوانیم در مقابل نیهیلیسم و سوبژکتیویته جدید باشیم، نیهیلیسم و سوبژکتیویسمی که روشنفکران دینی در آن دست و پا می‌زنند و لذا نسبت به حضور تاریخی، به‌خصوص حضوری که با انقلاب اسلامی پیش آمده، در غفلت‌اند و از معنایی که جریان‌های حاضر در انقلاب اسلامی، همانند سعید بن عبدالله حنفی‌های این زمان در خود احساس می‌کنند، بی‌بهره‌اند.

۹. همچنان باید از خود پرسید چه تصویری باید از جهان کنونی و انسان کنونی داشت تا نه از سنت‌های دینیِ گذشته مانند کربلا، منقطع باشیم و نه نسبت به حضوری که در این تاریخ باید داشت غفلت کنیم؟ تا کربلا همچون کوزه‌ای نگردد که از زندگی خارج شده و به موزه‌ها سپرده شده. در حالی‌‌که کربلا، آرمان بزرگ امروزین ما می‌تواند باشد و البته انسانی که هیچ آرمان بزرگی ندارد به هر وضعی تن می‌دهد و این شروع نیست‌انگاری است که با حضور در تاریخ کربلا و در نسبتی که در امروز تاریخ‌مان یعنی در نسبت حضور در انقلاب اسلامی، می‌توانیم با امام حسین «علیه‌السلام» پیدا کنیم؛ امکان عبور از آن نیست‌انگاری فراهم است.  

35878
متن پرسش

با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: بنده مادر دو فرزند ۵ سال و ۸ ماهه هستم. چند سالی هست که بعلت احتمال بیماری یا هرگونه خطر جانی برای بچه ها، توفیق زیارت اربعین را ندارم. با توجه به اینکه در زمان حاضر، حضور در پیاده روی اربعین یک رزمایش و یک نوع آمادگی جهت ظهور حضرت حجت هست ان شاءالله، این دوگانگی برای بنده به وجود آمده است که ۱. آیا این مسئله که انجام زیارت مستحب است و حفظ جان واجب، در زمان حال برای زیارت اباعبدالله در اربعین صدق می‌کند؟ ۲. آیا از نظر جنابعالی حضور بانوان و کودکان در این پیاده روی تا چه حد ضروری است؟ ۳. بانوان و مادران وظیفه ی اصلی شان در این ایام حفظ و نگه داری از فرزندان است یا شرکت در پیاده روی اربعین؟ و در آخر آیا این شرکت نکردن در زیارت اربعین، نشانه ی عذر و بهانه برای یاری نکردن امام عصر (عج) محسوب می‌شود؟ (عذر خواهی می‌کنم بابت طویل شدن سوال. بنده به شدت نیازمند پاسخ حضرت عالی هستم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ۲.  خوب است، اگر مشکلی برای بانوان و کودکان پیش نیاید. ۳. همان‌طور که می‌فرمایید و کاربر محترم سؤال شماره 35882 فرموده‌اند؛ حضور اربعینی، حضور ارزشمندی است ولی با این‌همه اگر به هر دلیلی برای انسان امکانِ آن حضور نیست، حتماً حضرت امام عصر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» همان را دوست دارند که در حدّ توانش به هر عملی دست بزند؛ زیرا به هر حال رخصت‌های ترک مستحبات جزء دین و دینداری است. موفق باشید

35850
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم با تسلیت ایام اربعین حسینی به امام زمان علیه السلام به حضرتعالی و تمام شیعیان ۱. برای بیشتر شناختن عاشورا و اربعین و معرفت به وجود مقدس آقا ابا عبدالله حسین چه کتابی بخوانم و چه کنیم؟ کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها از حضرتعالی هست مقداری آن‌را خوندم و استفاده کردم. ۲. استاد خیلی دلم می خواست در پیاده‌روی اربعین شرکت کنم ولی نمی توانم. نیت کردم بعد از اربعین بروم اگر خداوند توفیق دهد بروم آیا همان ثواب اربعین دارد؟ استاد عزیز من اعتقاد دارم دست امام زمان روی سر و عنایت ویژه به زیارت کنندگان و این پیاده روی اربعین هست ۳. برای استفاده بیشتر از زیارت آداب زیارت و شناخت بیشتر چه کار کنیم چه کنیم از زیارت بهره ببریم؟ با تشکر از حضرتعالی و التماس دعا دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «حماسه حسینی» مرحوم شهید مطهری و کتاب «پس از پنجاه سال» از جناب استاد مرحوم دکتر شهیدی کمک خوبی است برای حضور در کربلایی که قصه دیروز و امروز و فردای ما است. ۲. ان شاءالله با حضور در پیاده‌روی روز اربعین در شهر خود به سوی گلزار و گلستان شهدا، نسبت خوبی با زائران حاضر در جاده به سوی کربلا پیدا خواهید کرد زیرا تاریخی است که شروع شده است. در هر کجای این تاریخ باشیم، در این تاریخ حاضریم ۳. جزوه «همراه با زائر عتبات» که روی سایت هست ان شاءالله مفید واقع می‌شود. https://lobolmizan.ir/leaflet/179?mark=%D8%B9%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%AA موفق باشید

35781
متن پرسش

عرض سلام و ادب دارم استاد گرامی: امیدوارم خوب و سلامت باشید. طبق معمول به جهت پرسشی مزاحم اوقات پر مشغله شما شدم. استاد عزیز در حال خواندن مطلبی در مورد درخواست کمک هلال احمر برای ارائه خدمات به مسافران میلیونی اربعین بودم که فارغ از درست یا غلط بودن برگزاری مراسم اربعین، سوالی در ذهنم شکل گرفت که ظاهرا با جستجو در اینترنت حل شدنی نیست. نکته ای که به ذهنم رسید این بود که در قرآن کریم کمک‌های مالیِ در راه خدا، چه زکات واجب و یا خمس و کفاره باشد و چه صدقات مستحب و قرض به خدا، معمولا برای امور واقعی مثل کمک به افراد فقیر یا امور جنگی یا آزاد کردن برده و امثالهم بوده است. سوالم از حضرتعالی اینست که آیا جایی در قرآن کریم هست که خداوند برای کمک مالی در امور ایدئولوژیک مشابه آنچه امروزه در برگزاری مراسم شبهای قدر یا عزاداری امام حسین علیه‌السلام انجام می‌دهیم یا موارد دیگر، دستوری داده یا به آن توصیه‌ای کرده باشد؟ کارمند اداره ای کارشون داشتم نبودن همکارش گفت رفته کربلا. استاد عزیز مزاحمت‌های گاه‌گاه بنده را عفو بفرمایید. آرزوی بنده دوام سلامتی جان و تن شماست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اسلام، خودش جهت حفظ خود بر اساس برنامه الهی، برنامه دارد که همان حق الله است تحت عنوان زکات مال و سهمینِ خمس و سهم امام. در مورد هلال احمر به عنوان یک نهاد مردمی و کمک‌های مردمی با این‌که دولت در این مورد از بیت المال خرج کند، متفاوت است. البته هر کارمندی حقّ مرخصی دارد ولی مسئولی که به او مرخصی می‌دهد موظف است جایگزین تعیین کند. موفق باشید

35780
متن پرسش

با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عزاداری ها: همانطور که در سخنرانی های محرم سال های اخیر تاکید فرموده آید آشنایی با شخصیت اصحاب امام حسین در روز عاشورا بسیار مهم است از آن جهت که ما قدرت دسترسی به اعماق شخصیت امام معصوم را نداریم ولی توان درک شخصیت اصحاب را داریم. یکی از اصحاب طبق نقل حسن مثنی فرزند امام حسن علیه السلام است که آنطور که نقل شده در روز عاشورا مجروح می شود و روز بعد از عاشورا موقعی که سرهای شهدا را از تن جدا می کردند متوجه زنده بودن او می‌شوند و با وساطت یکی از اقوامش زنده می ماند اما در سالهای بعد با امام سجاد اختلاف پیدا می کند و امامت ایشان را قبول نمی کند. سوال من این است که چگونه امکان دارد کسی که در واقع شهید زنده است و در روز عاشورا در رکاب امام تا مرز شهادت پیش رفته است با آن خصوصیاتی که از زمان شناسی و شخصیت والای اصحاب سراغ داریم دچار این لغزش شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکته است که می‌توان به سخنان شهید بزرگوار مهدی باکری به دوستان و رفقایش نظر کرد که می‌فرماید: «دعا کنید شهید شوید؛ بعد از جنگ، رزمندگان به سه دسته تقسیم مى‌شوند،دسته‌ اول به گذشته خود پشت کرده و از آن پشیمان مى‌شوند، دسته‌ دوم با برگزیدن راه بى‌تفاوتى در زندگى مادى غرق مى‌شوند و همه چیز را فراموش مى‌کنند،  دسته سوم کسانى‌اند که به اصول خود پایبند بوده و از غصه دق می‌کنند.» واقعاً این چیز عجیبی است که حتی در خود انقلاب اسلامی پس از دفاع مقدس چنین امری پیش آمد. موفق باشید

35777
متن پرسش

با سلام و خدا قوت: می‌خواستم ببینم چطوری میتونم امسال اربعین با کاروان استاد طاهر زاده ثبت نام کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد طاهرزاده کاروانی ندارند، خود ایشان هم به کمک کاروانی که برادرشان قبول زحمت کرده‌اند که شکل بدهند، می روند و ظاهراً ظرفیت آن کاروان نیز پر شده است. زیرا کاروان رسمی به معنای معمول آن نیست. موفق باشید

35771
متن پرسش

با سلام: اینکه فرمودین اربعین لز عزینه دولت نیست کاملا نادرسته و اشتباه به شما گفته اند. حتی رهبر‌معظم انقلاب هم به این امر راضی نیست دولتی که حرام را حلال می کند‌ و بالاترین ربا در دنیا را در سیستم بانکی دارد و پول مردم را بدون رضایت شان هزینه می کند حق ندارد روسری را بهانه شرعی آزار زنان و اخذ جریمه مالی قرار بدهد. اگر راست می گوید جلو فساد و دزدی و اختلاس را بگیرد. زمانی به مردم می گفتند اگر دکمه پیراهن تان غصبی باشد نمازتان باطل است. حالا بذرپاش وزیر راه شان گفته وزارت راه برای اربعین بیش از سه هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته است. این رقم غیر از بودجه دستگاههای دیگر و نیز وام‌های ربوی و‌حق مأموریت ها برای تشویق به شرکت در راهپیمایی اربعین است درحالی که بسیاری از مردم، حتی افراد مسلمان متشرع هم راضی نیستند. کسی با راهپیمایی اربعین که کاملا مردمی و با هزینه شخصی خود علاقمندان باشد مخالفتی ندارد و این جزو حقوق شهروندان است اما در کشوری که طبق آمار خود مسئولان ۲۹ میلیون نفر زیر خط فقرند بدون رضایت صاحبان این پول، حاتم بخشی می کنید. مگر ارث پدرتان است؟ با پول حرام (ناشی از عدم رضایت صاحبان آن) تکریم امام‌حسین (ع) می کنید؟  این‌پیاده روی اربعین کاملا سیاسی شده و حالت توریستی پیدا کرده متاسفانه بگذارند مردم مثل عراق با علاقه و دل خودشون برند زیارت. یا حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید هزینه‌هایی که جهت وسعت‌دادن به جاده‌های کشور می‌شود؛ به هر بهانه‌ای که باشد موجب توسعه آن کشور می‌گردد و افتخاری است برای یک ملت که کوره‌راه‌ها تبدیل به بزرگراه شود و یکی از افتخارات نظام اسلامی بعد از انقلاب اسلامی در چشم جهانیان، همین گستردگیِ جاده‌ها است و بنده نیز به جهت مسئولیت‌های اجرایی که داشتم متوجه تفاوت بین هزینه جهت جاده‌‌ها و هزینه برای افراد خاص می‌باشم. و همچنان که عرض شد ابداً دولت کوچک‌ترین هزینه‌ای برای زوّار اربعین به طور خاص نمی‌کند و این دشمنان ما هستند که سعی می کنند با فریب‌کاری، هر افتخاری از این ملت را تبدیل به تحقیر کنند. در این رابطه پیشنهاد می‌شود سخنان جناب آقای دکتر سید محمد مرندی را دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/14387. ملاحظه می‌کنید    به محض اینکه یک پیروزی و موفقیت مانند همین تبادل زندانیان با آمریکا و برگشت پول هایی که آمریکا از ملت ایران دزدیده بود پیش آید ، دشمن سعی می‌کند با یک حادثه و اتفاق ناگوار مثل حادثه شاهچراغ کام مردم رو تلخ کند. چقدر خوب است که ما متوجه دشمنیِ دشمن باشیم و همواره با بدبینی به دشمن بنگریم. به گفته علامه طباطبایی چون آدم و حوّا، دشمنیِ شیطان را فراموش کردند، گرفتار هبوط شدند. موفق باشید

35765
متن پرسش

با سلام: ما برای ماه صفر برنامه روضه ای ترتیب دادیم تا ان شاءلله فضای راکد محله رو کمی بهتر کنیم. سوال من راجع ب کادر اجراییست که گاهی اوقات انگیزه خود را از دست می‌دهند، خسته می‌شوند و از هدف اصلی منحرف می‌شوند. برای رفع آن مشکل چه پیشنهادی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که هر اندازه حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» به صورتی که انسان‌ها احساس کنند انسانیتِ گمشده خود را در آن حضرت می‌یابند؛ مطرح شوند، انگیزه احیای جلسات عزاداری برای اباعبدالله «علیه‌السلام» در افراد بیشتر می‌شود. عمده آن است که سعی کنیم محتوای جلسات، جوابِ نیاز این نسلِ آماده تعالی باشد. موفق باشید

35764
متن پرسش

عرض سلام و ادب: نظر جناب استاد در مورد کتاب شهید جاوید چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر اشکالاتی که مرحوم شهید مطهری به کتاب شهید جاوید داشتند، به نظر می‌آید سخن آقای دکتر شریعتی نیز سخن قابل توجهی است که فرموده بودند آقای صالحی قدرت درک شهادت را نداشته‌اند. موفق باشید

35758
متن پرسش

سلام و عرض ادب: من کسی را می شناسم که چندسال است در مراسم اربعین شرکت می کند ولی نه نماز می خواند نه روزه می گیرد. این چه مدل از دینداری است؟ مسولین چقدر نقش دارند؟ همه چیز به شعار خلاصه شده از اسلام فقط ظاهری باقیمانده همه عاشق اباعبدالحسین هستیم و در این مکتب بزرگ شدیم ولی چگونه است مثلا دولت محترم برای همسان سازی حقوق بازنشستگان بودجه ندارد ولی این‌همه برای اعزام به اربعین هزینه می‌نماید؟ یا حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اگر انسان بخواهد آن حضوری را که در اربعین پیدا کرده است که گویا همه حقیقت به سوی او نظر دارد؛ آن را از آنِ خود کند، باید خود را در شریعت الهی که همان رعایت احکام دینی است حاضر نماید 2- بنده چندین سال است به لطف الهی در پیاده‌روی اربعین شرکت می‌کنم ولی هیچ کجا ندیدم که دولت در این موارد هزینه‌ای کرده باشد مگر آن‌که شرایط را آماده می‌کند و تا سال گذشته بودجه زیادی با پاسپورت‌هایی که تهیه می کرد از مردم به جیب می‌زد. موفق باشید

35749
متن پرسش

سلام و عرض ارادت. به خدا گفتم ای صاحب زمان و مکان، به فقیری که هیچ ندارد و حتی خودش را هم ندارد رحم کن. با خدا بارها عهد کرده بودم که به راه ادب اباالفضلی برسم، ولی عهد شکستم و سستی کردم، و چه بد کردم، بارها عهد کردم که سکوت کنم تا از جهنم زبانم بیرون بزنم ولی خرابش کردم، از خدا خواستم به من فرصت دهد تا در حق والدینم جبران کنم، بارها فرصتم داد و بارها خراب کردم؛ دعا کنید باز رحمم کند و فرصتم دهد؛ وگرنه من با اینهمه شرمندگی چه کنم؟ واقعا والدین می توانند دو بال پرواز باشند همچنانکه اگر بشکنند عامل سقوط، دعا کنید بال هایم جان بگیرد و بالا بروم، برای سلامتی جان و ابدیت والدینم دعا کنید، من، هم خسته ام، هم شرمنده، هم سرگشته. دعا کنید خدا نعمت ها را برای من ادامه دهد که در این فقر خود نمیرم، آنقدر که فقر دنیا آدم را عاشق می کند فقر ابدیت تمامِ آدم را فرسایش می دهد، دعا کنید از اربعین جا نمانیم که این کابوس سختی برای ماست. دعا کنید امام حسین که می آید و می رود، سری هم به موکب دل ما بزند، من هوس نوکری زائران به سرم زده، و اول والدینم، من هوس سختی کشیدن به سرم زده، دعا کنید در ضریح ذوب شوم و طائر سرگردان مقتل شوم، دعا کنید حسین، زهیرِ قلب مرا هم زنده کند، و دست حرّ دلم را بگیرد و به پای خیمه ها ببرد، من بی حسین دیوانه نمی شوم، من دیوانه «بودم» که اینهمه بی حسین زندگی کردم! دلم می خواهد چهره ی والدینم را تا هستم در این پیاده روی ها ببینم. دعا کنید. راستی اربعین پیاده رفتن است یا پیاده آمدن؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از این حرف‌ها گذشته است. همان کسی که بدون حسین «علیه‌السلام» زندگی کرده است «دیوانه» است و همو که تنها وقتی حسین «علیه‌السلام» را پیدا کرد، «دیوانه» او می‌گردد. قصه دیوانگی قصه عجیبی است که چگونه انسان، همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد؛ و این، همه زندگی است. مانند دیوانه دیوانگان حضرت مولانا، همو که در مثنوی قصه دیوانگی خود را سرود و در دیوان شمس، دیوانه دیوانه‌‌بودنِ خود را افشاند و گفت:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیش‌روِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شده‌ای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همی‌گوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید

 

35741
متن پرسش

«السلام علیک یا قتیل العبرات». سلام استاد بزرگوار: در رابطه با «راز» اسب تازاندن دشمن بر پیکر چاک چاک و عریان و خونین و بی سرِ سیدالشهداء علیه‌السلام داشتم فکر می کردم. البته حضرتعالی در جایی در این رابطه مطالبی را مطرح فرموده اید. اما واقعاً قاتلین حضرت چه چیزی در این پیکر بی سر و مطهّر مشاهده می کردند که منجر شد تصمیم بگیرند دوباره اسب بتازند؟! شاید تصورش هم برای ما محال باشد که پس از شهادت حضرت، ناگهان چه چیزی در آن پیکر خونین تجلی کرد که آن تصمیم عجیب را گرفتند؟! آیا می توان گفت که این ها تمام شکوهِ تاریخیِ آیندۀ حرکت امام حسین تا قیامت را، که در این پیکر متجلی شده بود را مشاهده می کردند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور باید باشد و به همین جهت امویان در درون خود می‌یافتند که قصه حضور حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نه‌تنها قصه نفیِ جریان آن‌ها است، بلکه قصه حضوری از انسانیت است که تا قیام قیامت در مقابل هر جاهلیتی ایستادگی می‌کند. ملاحظه نمی‌کنید چه اندازه انسان‌ها در همین تاریخ، خود را نسبت به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نزدیک می‌یابند؟ موفق باشید

35738
متن پرسش

با سلام: من ائمه را مظهر اسما الله می دانم.اما چگونه؟ سیره، گفتار، رفتار، سخنان، بدن زنده مادی و قبر ملکوتی آنها همه، مرا متوجه حضرت الله می‌کند. آیا سخنان بالا تفسیر درستی از مظهر الله بودن ائمه می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آیا نظر به شخصیت امام حسین «علیه‌السلام» نظر به همان انوار الهی نیست که به حکم «علّم آدم الاسماء کلّها» در جان خود او را می‌شناسیم؟ ملاحظه کنید چه اندازه مردم با ظاهرهای متفاوت با آن امام عزیز آشنا هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/14338 موفق باشید

35714
متن پرسش

سلام: سوالی داشتم، چرا شما سالهای گذشته فقط ده روز اول محرم رو مشکلی می‌پوشیدید ولی امسال بعد از عاشورا هم میپوشین؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هنوز هم بنده فکر می‌کنم همان ده روز اول محرم پوشیدن لباس مشکی کافی است. می‌ماند که این امر مصادف شد با رحلت خواهرم و یا این‌که در جلساتی که صرفاً در راستای عزاداری برای حضرت است؛ از لباس مشکی استفاده می‌شود. موفق باشید

35711
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: بعضا توی حوزه می بینیم که بعضی اساتید ما در ماه محرم خیلی حالت قبض و گرفتگی پیدا می کنن؟ حتما علت این قبض کربلاست. ولی ماها چی؟ اگر قبضی پیش بیاد چه طور بفهمیم بار گناهان هست یا مربوط به حال بد روحی مشکلات و یا کربلاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌توان عرض کرد که چگونه دنیای پست، امکان آن را دارد که در کربلا بهترین انسان‌ها را این‌چنین مورد ظلم و بی‌حرمتی قرار دهد و معلوم است که برای روح هر انسانی یادآوریِ آن بسیار آزاردهنده است هرچند آن بزرگان، در بستر همان ظلم‌ها راه درخشش انسان را به میان آورده‌اند وگرنه با تصور این‌همه ظلم، انسان قالب تهی می‌کرد. موفق باشید

35707
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و درود خدمت استاد بزرگوار: خدا شما و خانواده محترمتون رو حفظ کنه به وقتتون برکت بده. ۱. چرا شما اهدای عضو رو قبول ندارین، دلیلش چیه؟ در مورد اهدای خون نظرتون چیه؟ ۲. چکار کنیم که حضور تاریخی داشته باشیم؟ ان شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در قبول و یا ردّ بنده نسبت به اهدای عضو در میان نیست. عرض بنده آن است که از نظر مباحث معرفت نفسی، هنوز نفس، حتی در حالت اغماء به بدن خود توجه دارد حال اگر کسی با توجه به این امر، راضی باشد که در آن موقعیت خاص، عضوی را از بدنش جدا کنند مربوط به خودِ او است. ۲. فکر کنم مباحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» شد (می‌توانید آن را در کانال مطالب ویژه و یا روی سایت «لبّ المیزان» دنبال کنید) کمک بکند. موفق باشید

35701
متن پرسش

سلام استاد: درسته که اگه شهید نشم و مثل حضرت زینب بعد شهادت امام حسین خودم رو حاظر کنم این هم همون شهادت هست ولی من دلم میخواد که این بدنم هیچی ازش نمونه و تیکه تیکه بشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم اکنون هم خودتان هستید و خودتان. بدن، ابزاری است که بالاخره از آنِ ما نیست. باید سعی کرد از طریق خودمان در عوالم معنوی، خود را حاضر و حاضرتر کرد در آن صورت، چه فرق می‌کند «زیر دریا خوش بُوَد یا روی او». موفق باشید

35688
متن پرسش

سلام محضر استاد: اگر شهید نشویم ولی زینب گونه در کنار امام حسین باشیم آیا مشمول آیه «و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله....» می‌شویم یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! شهادت یک نوع حضور است برای تأثیر بیشتر. مهم آن است که حضوری هرچه بیشتر و مؤثرتربودن را در این نظامِ حسینی در پیش گیریم. موفق باشید

35685
متن پرسش

سلام علیکم و جمیع مغفرته: باز هم با عرض پوزش دوباره و عذرخواهی مجدد از تصدع وقت جنابعالی و دوستان و مخاطبان. سخنی از امام سجاد علیه السلام را دوست داشتم با شما در میان بگذارم و از بیانات آن عزیز بهره مند شوم لذا برایتان موجب زحمت شدیم. «بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ ، وَ حَفَظَةَ دِينِكَ ، وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ ، وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْكَ ، وَ الْمَسْلَكَ إِلَى جَنَّتِكَ» پروردگارا! بر پاکیزه‌تران از اهل بیت او درود فرست، اهل بیتی که برای اجرای فرمانت انتخاب کردی؛ و آنان را خزانه‌داران دانشت و حافظان دینت و جانشینانت در زمینت و حجّت‌هایت بر بندگانت قرار دادی؛ و آنان را به اراده‌ات، از پلیدی و آلودگی به طور کامل پاک کردی؛ و وجود مبارکشان را وسیله‌ای به سوی خود و راه مستقیمت به جانب بهشتت، قرار دادی (فراز ۵۷ از دعای ۴۷) «اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ.» خدایا! تو در هر زمان، دینت را به وجود امامی یاری دادی، امامی که او را نشانه‌ای برای بندگانت جهت یافتن راه حق و مشعلی فروزان در سرزمین‌هایت برپا داشتی؛ پس از آن‌که رشتۀ ارتباطش را به رشتۀ ارتباط خود پیوند دادی و او را سبب دست‌یابی به خشنودی‌ات قرار دادی و طاعتش را واجب و از نافرمانی‌اش بیم دادی و مردم را به فرمان بردن از دستوراتش و باز ایستادن از نهی‌اش و پیشی نجستن بر حضرتش و پس نماندن از وجود مقدّسش، دستور دادی. آری؛ امام انتخاب‌شدۀ تو، پناه پناهندگان و ملجأ مؤمنان و دستگیرۀ چنگ‌زنندگان و زیبایی جهانیان است. (فراز60 از دعای 47) «اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ لَا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذَلِكَ مِنْ رَجَائِي ، يَا مَنْ لَا يُحْفِيهِ سَائِلٌ وَ لَا يَنْقُصُهُ نَائِلٌ ، فَإِنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً مِنِّي بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ ، وَ لَا شَفَاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ سَلَامُكَ» خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و آن امیدم را در این روز، به ناامیدی تبدیل مکن. ای که درخواست‌کننده‌ای او را به مشقّت نمی‌اندازد و بخششی از توانگری‌اش نمی‌کاهد! من از جهت اعتماد به عمل شایسته‌ای که از پیش فرستادم و به امید شفاعت آفریده‌ای، جز شفاعت محمّد و اهل بیتش - که درود و سلامت بر او و بر آنان باد- به پیشگاهت نیامدم. «أَتَيْتُكَ مُقِرّاً بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَةِ إِلَى نَفْسِي ، أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِكَ الَّذِي عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِينَ ، ثُمَّ لَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى عَظِيمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ» آمدم در حالی که به گناه و بدی‌ام نسبت به خود اقرار دارم؛ آمدم و به بخشش عظیمی که به وسیلۀ آن از خطاکاران گذشتی، امید دارم؛ سپس به درازا کشیدن سرگرمی و اشتغالشان بر گناه بزرگ، حضرتت را از این‌که با رحمت و آمرزشت به آنان رو کنی بازنداشت. «فَيَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ ، وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ ، يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ ، يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عُدْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ وَ تَعَطَّفْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ وَ تَوَسَّعْ عَلَيَّ بِمَغْفِرَتِكَ» ای که رحمتش گسترده و بخششش بزرگ است؛ ای بزرگ! ای بزرگ! ای عالی‌رتبۀ مهمان‌نواز! ای عالی‌رتبۀ مهمان‌نواز! بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ به رحمتت به من بازگرد و به احسانت مرا مورد مهر و عاطفه قرار ده و به آمرزشت بر من گشایش ده. (فقرات 5 تا 8 دعای 48) «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى سِتْرِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ ، وَ مُعَافَاتِكَ بَعْدَ خُبْرِكَ ، فَكُلُّنَا قَدِ اقْتَرَفَ الْعَائِبَةَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ ، وَ ارْتَكَبَ الْفَاحِشَةَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ ، وَ تَسَتَّرَ بِالْمَسَاوِئِ فَلَمْ تَدْلُلْ عَلَيْهِ» خدایا! تو را سپاس بر پرده‌پوشی‌ات بعد از آگاهی‌ات و بر قدرتت پس از دانستنت. همۀ ما مرتکب گناهان و معاصی شدیم و تو احدی از ما را بین مردم به گناه مشهور نکردی؛ و به کارهای زشت و ناپسند آلوده شدیم و تو یک نفر از ما را در برابر بندگانت رسوا نساختی. هر یک از ما خود را به پردۀ زشتی و گناه پوشاند و تو احدی را بر زشتی‌ها و گناهانش راهنمایی نکردی. «كَمْ نَهْيٍ لَكَ قَدْ أَتَيْنَاهُ ، وَ أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَيْهِ فَتَعَدَّيْنَاهُ ، وَ سَيِّئَةٍ اكْتَسَبْنَاهَا ، وَ خَطِيئَةٍ ارْتَكَبْنَاهَا ، كُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَيْهَا دُونَ النَّاظِرِينَ ، وَ الْقَادِرَ عَلَى إِعْلَانِهَا فَوْقَ الْقَادِرِينَ ، كَانَتْ عَافِيَتُكَ لَنَا حِجَاباً دُونَ أَبْصَارِهِمْ ، وَ رَدْماً دُونَ أَسْمَاعِهِمْ» چه بسیار نهی تو را به جا آوردیم و چه بسیار دستور تو را که گفتی نسبت به آن قیام کنیم و آن را انجام دهیم، ما از آن تجاوز کردیم؛ و چه بسیار زشتی‌هایی که به دست آوردیم و خطاهایی که مرتکب شدیم، در حالی که تو بر آن‌ها آگاه بودی نه بینندگان دیگر؛ و تو بر افشایش قدرت داشتی؛ قدرتی فوق همۀ قدرتمندان؛ ولی عفو و چشم‌پوشی و نیرومندی‌ات برای ما در برابر دیده بینندگان پرده‌ای و در مقابل گوششان سدّی بود. «فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَةِ ، وَ أَخْفَيْتَ مِنَ الدَّخِيلَةِ ، وَاعِظاً لَنَا ، وَ زَاجِراً عَنْ سُوءِ الْخُلُقِ ، وَ اقْتِرَافِ الْخَطِيئَةِ ، وَ سَعْياً إِلَى التَّوْبَةِ الْمَاحِيَةِ ، وَ الطَّرِيقِ الْمَحْمُودَةِ» پس آنچه از زشتی‌ها بر ما پوشاندی و آنچه از علل فساد و تباهی از ما پنهان کردی، برای ما پند دهنده و بازدارندۀ از بدخویی و نگاه‌دارندۀ ارتکاب معصیت و سبب کوشش به سوی توبۀ نابودکنندۀ گناه و راه پسندیده، قرار ده. «وَ قَرِّبِ الْوَقْتَ فِيهِ ، وَ لَا تَسُمْنَا الْغَفْلَةَ عَنْكَ ، إِنَّا إِلَيْكَ رَاغِبُونَ ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ» و زمان قرار گرفتن در تمام این امور مثبت را نزدیک گردان و داغ غفلت از خود را به پیشانی ما نزن که ما به سوی تو مشتاقیم و از گناهان تائبیم. (فقرات ۱ تا ۵ دعای ۳۴) «هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَيْدِي الذُّنُوبِ ، وَ قَادَتْهُ أَزِمَّةُ الْخَطَايَا ، وَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِ الشَّيْطَانُ ، فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِيطاً ، وَ تَعَاطَى مَا نَهَيْتَ عَنْهُ تَغْرِيراً» این جایگاه کسی است که دست‌های گناهان، او را دست به دست کرده‌اند؛ و افسار خطاها، او را به دنبال خود کشیده‌اند؛ و شیطان بر او چیره شده و در رابطه با تباه کردن فرمانت نسبت به آنچه امر فرمودی کوتاهی کرده؛ و به خاطر غفلتش از عاقبت کار، آنچه را نهی کردی، مرتکب شده. «كَالْجَاهِلِ بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهِ ، أَوْ كَالْمُنْكِرِ فَضْلَ إِحْسَانِكَ إِلَيْهِ حَتَّى إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَى ، وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحَائِبُ الْعَمَى ، أَحْصَى مَا ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ ، وَ فَكَّرَ فِيما خَالَفَ بِهِ رَبَّهُ ، فَرَأَى كَبِيرَ عِصْيَانِهِ كَبِيراً وَ جَلِيلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِيلًا.» مانند کسی که قدرتت را بر وجودش جاهل و فراوانی احسانت را نسبت به خودش منکر است تا هنگامی‌که دیدۀ هدایت برایش باز شده و ابرهای کوردلی، از صفحۀ باطنش برطرف گشته، ستم‌هایی که بر خود کرده، به شمار آورده و در اموری که پروردگارش را مخالفت کرده به اندیشه نشسته؛ در نتیجه گناه بزرگش را بزرگ و عظمت مخالفتش را عظیم دیده. (فقرات ۶ و ۷ دعای ۳۱) «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْزُقْنِي الرَّغْبَةَ فِي الْعَمَلِ لَكَ لآِخِرَتِي حَتَّى أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِي ، وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ الزُّهْدَ فِي دُنْيَايَ ، وَ حَتَّى أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً ، وَ آمَنَ مِنَ السَّيِّئَاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً ، وَ هَبْ لِي نُوراً أَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ ، وَ أَهْتَدِي بِهِ فِي الظُّلُمَاتِ ، وَ أَسْتَضِي‌ءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهَاتِ» خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و برای آخرتم میل و رغبت در عمل، آن‌هم عمل برای خودت، روزی‌ام کن؛ تا جایی که درستی این عمل را از قلبم بیابم و به گونه‌ای که بی‌رغبتی نسبت به دنیایم بر من چیره شود و به صورتی که از سر شوق خوبی‌ها را به جا آورم و از بیم و ترس از عذاب، از بدی‌ها در امان مانم؛ و نوری به من بخش که به وسیلۀ آن در میان مردم زندگی کنم و در تاریکی‌ها با فروغش راه یابم و به سبب آن از شک و شبهه‌ها، رهایی یافته، روشنی ایمان و اعتقاد محکم و استوار به دست آورم (فراز8 دعای 22). اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكَايِدِهِ ، وَ مِنَ الثِّقَةِ بِأَمَانِيِّهِ وَ مَوَاعِيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَايِدِهِ . خدایا! به تو پناه می‌بریم از فتنه‌انگیزی‌های شیطان رانده‌شده و از نیرنگ و مکرهایش و از اینکه به دروغ‌ها و وعده‌ها و فریب‌کاری و دام‌هایش اطمینان کنیم. وَ أَنْ يُطْمِعَ نَفْسَهُ فِي إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِكَ ، وَ امْتِهَانِنَا بِمَعْصِيَتِكَ ، أَوْ أَنْ يَحْسُنَ عِنْدَنَا مَا حَسَّنَ لَنَا ، أَوْ أَنْ يَثْقُلَ عَلَيْنَا مَا كَرَّهَ إِلَيْنَا . و از این که خود را در گمراه کردن ما از راه بندگی‌ات و خوار کردنمان بر اثر معصیتت، به طمع اندازد؛ یا نزد ما نیکو شود زشتی‌هایی که او در نظر ما نیکو جلوه می‌دهد؛ یا گران و سخت شود، خوبی‌هایی که او در نظر ما زشت نشان می‌دهد. اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِكَ ، وَ اكْبِتْهُ بِدُؤُوبِنَا فِي مَحَبَّتِكَ ، وَ اجْعَلْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ سِتْراً لَا يَهْتِكُهُ ، وَ رَدْماً مُصْمِتاً لَا يَفْتُقُهُ . خدایا! به عبادت و بندگی ما، او را از عرصه‌گاه زندگیمان طرد کن و بِران؛ و به سبب جدّیت و تلاشمان در راه محبّتت، او را ذلیل و خوار گردان؛ و بین ما و او پرده‌ای قرار ده که آن را ندرد؛ و حجابی ضخیم برقرار کن که آن را نشکافد. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اشْغَلْهُ عَنَّا بِبَعْضِ أَعْدَائِكَ ، وَ اعْصِمْنَا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعَايَتِكَ ، وَ اكْفِنَا خَتْرَهُ ، وَ وَلِّنَا ظَهْرَهُ ، وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ . خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و شیطان را با سرگرم شدن به برخی دشمنانت از ما منحرف کن و ما را به توجه و نگهداری نیکویت از او حفظ فرما و از خیانت و نیرنگش بازدار و رویش را از ما برگردان و ردّ پایش را از ما قطع کن. (فقره 1 تا4 دعای 17) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ خدا را سپاس که مالک و مدبّر جهانیان است. اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ ، رَبَّ الْأَرْبَابِ ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ ، ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ﴾، وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْ‌ءٍ ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ رَقِيبٌ . خدایا! سپاس ویژه توست؛ ای پدید آورندۀ آسمان‌ها و زمین! ای صاحب بزرگی و رافت و محبّت! ای مالک همۀ اربابان و ای معبود هر معبود و خالق هر مخلوق و وارث هر چیز! چیزی شبیه او نیست و علم چیزی از او پنهان نمی‌ماند و او به هر چیز احاطه دارد و او بر هر چیز نگهبان است. أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ تویی خدایی که جز تو خدایی نیست و یکتا و یگانه‌ای، فرد و تنهایی. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْكَرِيمُ الْمُتَكَرِّمُ ، الْعَظِيمُ الْمُتَعَظِّمُ ، الْكَبِيرُ الْمُتَكَبِّرُ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بزرگوار و ارجمندی، بزرگ و باعظمتی، کبیر و متکبّری. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْعَلِيُّ الْمُتَعَالِ ، الشَّدِيدُ الِْمحَالِ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بلند مرتبه و بلند پایه‌ای، در انتقام‌گیری سخت و شدیدی. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ، الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ . و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بخشنده و مهربانی، دانا و درست کاری. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ، الْقَدِيمُ الْخَبِيرُ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، شنوا و بینایی، ازلی و آگاهی. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْكَرِيمُ الْأَكْرَمُ ، الدَّائِمُ الْأَدْوَمُ ، و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بزرگوار و بزرگوارتری، همیشگی و جاودانه‌تری. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ ، وَ الآْخِرُ بَعْدَ كُلِّ عَدَدٍ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، اوّلی پیش از هر کس و آخری پس از هر عدد. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ ، وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، نزدیک در عین بلندی مقامش و بلند مقام در عین نزدیکی‌اش. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الَْمجْدِ ، وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْحَمْدِ و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، صاحب زیبایی و شکوه و عظمتی و کبریایی و ستایشی. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، الَّذِي أَنْشَأْتَ الْأَشْيَاءَ مِنْ غَيْرِ سِنْخٍ ، وَ صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَيْرِ مِثَالٍ ، وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ. و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست که همه چیز را بدون مایه و اصل پدید آوردی و آنچه را صورت و شکل دادی، بدون نمونه‌برداری از چیزی شکل دادی و آفریده‌ها را بدون اقتباس از نقشه‌ای آفریدی. (فقره 1 تا 12 دعای 47) بر آن بود تا قسمت هایی از دعاهای صحیفه را در حد یک فقره یا دو فقره بیاورم اما وقتی این چند فقره را جمع آوری کردم به خدا که دلم نیامد حذفشان کنم به نظرم رسید علاوه بر انکه هر کدا م از این فقرات بابی است برای گفتگو بی ربط به مطالبی که نگاشته شده نمی باشد علاوه بر آمه اصل سخنان این گفتگو بر محور کلمات این امام عزیز می باشد و هم اینکه مخاطب عزیز جلوه های گوناکون از کلام امام در دعاهای مختلف را مرور میکند و خود بابی می شود برای گفتگوهای بعدی. امام سجاد (علیه السلام) و ادامه ی نهضت پر شکوه کربلا کربلا طرحی بود برای تاریخ فردای بشریت و این طرح را می توان از جای جای تاریخ کربلا پیدا کرد. کربلا نه فقط نقشه ی راهبری تاریخ برای گذر از طواغیت اموی آن زمان ،که راهبردی برای فردای بشری که در میانه ی تحیر و ضلالت تاریخ خود به دنبال طرح و نقشه و معنایی از اصالت ها و واقعیت ها می گردد و بدنبال معنای زندگی است و برای فرار از بی هویتی تاریخ امروز خود فریادش بر آمده است و از زمانه ی خودخواهی ها و فردگرایی ها به رنج رسیده است راهی است که از کربلا می گذرد. کربلا قصه ی معناهایی از زندگی است در نقشه ی تاریخ توحیدی انسان و این چرخه ی انسان و خداوند و تاریخ را کربلاست که بهم متصل می کند و حلقه ی گسستگی تاریخ حیات بشر از نهایی ترین حقیقت و اصیل ترین بودن را این کربلاست که به او می بخشد و باید با کربلا با انسان از درون تهی و خود فرو رفته ای که کارد پوچی به استخوان جانش نشسته است سخن گفت و با حقیقت معنایی متعالی از انسان و حقیقت و امید به رسیدن به تعالی و معناداری ساحت زندگی با او حرف زد. آری کربلا نزدیک ترین افق به ساحت سخن با انسان بیرون افتاده از تاریخ است که گمشده ای دارد و نمیداند این ندای تحیر و ضلالت درونی خویش را چگونه اجابت کند واین طلب بیکرانگی و بی انتهایی وجودش را با کدامین شراب ارام کند و نهایی ترین لذت از حقیقت را به کام اش بنشاند ؟ دقیقا سخن همین جاست جواب در رازی است که میان حسین ( علیه السلام) با خدای خودش در قتلگاه صورت گرفت ! ملاقات حسین با خداوند در قتلگاه راز پیروزی فردای انسانی است که می خواهد با حقیقت روبرو شود و از حیرانی امروزینش نجات بیابد و مگر جز این است که تحیر و ضلالت با لیل به هدایت می رسد و آن دلیل کربلاست. کربلا، نقطه ی عطف تاریخی است که می شود با آن در آینده ی تاریخی بشر، با انسان آن تاریخ هم سخن شد و با او در حضور در فردای پسا نهیلیسم به توافق رسید و او را از ظلمت پوچی و بی معنایی فراگیر جهان امروزین اش به افق معنا داری عالم و انسان رساند فقط باید بر اساس همان الگوی راهبری کربلا پیش رفت ن در ساحت الفاظ و استعارات و راز پیروزی کربلا در همین جاست که پیوند حماسه و عقلانیت و خرد و عشق با هم است و تمام ابعاد ادراکی و تحریکی را در صحنه ی انسانی درگیر می کند هم بینش می دهد و هم کشش و میل ایجاد میکند و هم در صحنه ی عمل انسان را به کوشش و تحریک و خلق حماسه و قدرت می بخشد. در باب (کربلا و هم سخنی با بشر امروز ) سخن فرآوران است و باید افق این بحث را با گفتگو و اشارت های معنایی که از دل تاریخ کربلا می توان دریافت کرد گشود تا آن رازها را به زبان آورد و سخن ها به میان آید و البته گوش ها ی آماده ی فردایی مان بشنوند تا آرام آرام هم زبانی و همدلی و همراهی ایجاد شود که البته این باب با اربعین گشوده شده است و بسیاری از سخنان و زبان ها و گوش ها در اربعین یافت خود را پیدا کرده اند و باید منتظر بود و منتظر شد تا باز هم گشوده . گشوده تر شود. اما در ادامه ی تاریخ کربلا و زندگی در فردای تاریخ انسان پس از کربلا که مواجه با تاریکی و ظلمت عصر اموی می باشد و تاریخ دوگانه ی خودش را پیدا کرده است و تقابل جبهه ی توحید و کفر صورت بندی پیدا کرده است اصیل ترین نقش ها در تاریخ را سردمداران و جلوداران و رهبران جبهه ها دارند و آنها هستند که در تاریخ حرکت ها ، کنش ها، مرزبندی ها، واکنش ها، صورت های تاریخی را شکل می دهند و جهت می بخشند در واقع آنان اند که علت فاعلی بر صورت و ماده ی تاریخ به سوی غایت شان هستند. در این میان بعد از کربلا حضرت سجاد علیه السلام به جد در پی آن است تا کربلا در تاریخ گم نشود که اگز تاریخ کربلا گم یا ناقص می شد غایت حیات انسان بی نتیجه می شد و حضرت این حیات تاریخی کربلا را امتداد بخشید و دست به کار بسترهای تاریخی و معنایی برای فردای حیات کربلا شد و دست به انشای دعا و ایجاد بستر زمینه ی ارتباط انسان با خدا شدند چرا که بزرگترین خطای بشر غفلت از هویت وابستگی و تعلق وجودی به خداوند است و وای از آن روزی که بشر از آن آویختگی و تعلق به اصیل ترین وجه بودنش که همان اتصال به حق است افسار گسیخته شود آنگاه اسیر خودشیفتگی و خودخواهی ها و میل های سرگردان بشری که انتهایی برای آن متصور نیست خواهد بود علاوه بر آنکه این انسان به راحتی اسیرو برده ی قدرت های برتر و میل های اماره ی قوی تر و آزادی های سرگردان انسان های دیگر خواهد شد آنگاه غلبه با انسانی یا انسان هایی خواهد بود که قوی ترند واین خطرناک ترین چیزی است که انسان با آن رویرو خواهد شد. حال دقیقا در چنین شرایطی امام سجاد (علیه اللسام) در تاریخ انسان ها حاضر می شودند و صورت و ماده ی زندگی را ترسیم می کنند تا بشر گرفتار و اسیر ظلمت موهومِ همیشه ی آزادی ها ی سطحی و میل های گسیخته ی عَرَضی نشود و زیرلگد خیال های سرگردان جذاب شهوت له نشود. امام دقیقا در اینچنین ساحتی ایستاده است تا انسان را به مطلوب حقیقی اش برساند و درست جواب طلب حیقی و اصیل انسان ها در تاریخ است که اگز نباشد نظام عالم بی اساس خواهد بود. حال با این سخن بایست جایگاه زین العابدین در تاریخ بهم ریخته ای که از نفس پلید و نجس زمانه ی اموی ظهور کرده است را بیابیم و با آن سامان زندگی تاریخی فردای مان را راهبری کنیم. امام سجاد (علیه السلام) درست در نقطه ی فهم تاریخی انسان دست به کار می شوند و در عین هوشیاری و تدبیر مسیر تربیت و تعالی سخت دورانی که تمام امپراتوری رسانه ای به دست امویان است و حضرت از کوفه که در آن روز بزرگترین مرکز تجمع شیعیان می باشد دور است و مکه گرفتار زبیریان است و اساسا میانه ی با جریان اهل بیت ندرند و مدینه که حضرت به شدت در تنگنای محاصره ی تبلیغاتی و قلت نیرو می باشند و جریاناتی از شیعه که در برپایی نهضت های برای قیام و جنگ مسلحانه هستند دست به کار می شودند و دست به انشاء صحیفه ی سجادیه می زنند و دقیقا صحیفه ی سجادیه شروع حضور تاریخی شیعه بعد از جریان کربلاست و بازگشت ساحت معنایی که داشت با بنی امیه گم می شد اما خون حسین بن علی ( علیه السلام) آن را به تاریخ برگرداند و امام زین العابدین( علیه السلام) آن را امتداد بخشید و می توان تبلور و تجلی و بروز این امتداد تاریخی را در عصر امامین باقرین (علیهما السلام) مشاهده کرد. گزارشات تاریخی تاریخ امام سجاد(علیه السلام) در مدینه حاکی از آن است که حضرت نه تنها جهانی از معنا را با دعا به تاریخ برگرداند و انسان گم شده ی اومانیسم را طرد کرد بلکه حرکات و سکنات وسیره و الگویی رفتاری حضرت بسیاری از دوستان و شمنان را تحت تاثیر خود قرار دادند به طوری که دوست و دشمن اقرار به حلالت و صداقت و عبادت زین العابدین لب به سخن گشودند یعنی حضرت سیره ی رفتاری آل الله را به تاریخ زندگی بشر برگرداند. دعاهای حضرت در صحیفه ی سجادیه شاهدی است بر حرکتی که امام بعد از تاریخ کربلا شروع کردند و نه فقط راهبرد آ« روزکار باشد که راه برون رفت از تاریخ ظلمت زده و متخیر و سرگردان جوان امروز ما نیز می باشد و ما باید با صحیفه ی سجادیه سخن هایی گفتنی از جنس طلب بی نهایت جوی جوان امروز و لذت های پایداری که در دل این دعاها یافت می شود را به میان بیاوریم . جنس امام زین العابدین(علیه السلام) جنس حضور فعال فردایی برای تاریخی است که ما ما با انقلاب اسلامی شروع کردیم و پرده ای از آنرا در اوایل شروع مکتب امام در سیره و صورت رزمندگان و یاران و پیروان این مکتب به عیان دیدم و امروز می شنویم و بعید می دانم اگر جوانی از این نسل بداند و بیابد و بشنود که آزادی در این تاریخ در صورتی اصیل تر و هیئتی پایدارتر وجود دارد در طلب آن گوش تیز نکند و دل ندهد. نمیدانم ! بایست و بایست منتظر بود تا گوش هایی تیز شود و سخن های اصیلی که هست و داریم را بشنود یا آنکه سخن هایی حاضر و اصیل و نو با ادبیات زنده به کار برد تا کوش ها تیز شود و یا آنکه هم منتظر بود و هم سخن گفت و بنده احساس می کنم این آخرین به الگوی حضرت سجاد(علیه السلام) نزدیک تر می باشد. پس هم باید در این تاریخ اصیل ترین سخنان و حقیقی ترین حرف ها را به میان آورد و هم باید منتظر بود تا بشر به درک حضور در فردای خود را بیابد و دست در جستجوی حقیقت بزند و بن بست های تاریخ عالم مدرن را به درستی دریابد و تفسیل همین سخن هم نیازمن سخن هاست ......

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید حقیقتاً حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» با حضور در طوفانی که امویان گمان می‌کردند همه اسلام را بر باد می‌دهند؛ به میان آمدند تا فردایِ انسانی را احیاء کنند، فردایی که باز مائیم و هزاران طوفان، و امام حسین «علیه‌السلام» به عنوان مردی که در قلب تاریخ ایستاده است، آن هم با حضوری که  اشاره‌ است به افق و چشم اندازی که در زندگی توحیدی در مقابل انسان قرار می‌گیرد، حکایتی از اراده الهی جهت نفی استکبارِ امویِ دیروز و امروز. اراده‌ای که حضرت امام حسین و حضرت زینب «سلام‌الله‌علیهما» و یاران‌شان آینه‌های نمایش آن اراده می‌باشند و هرکس می‌تواند خود را در آن حضور، ذیل اراده الهی تجربه ‌کند. و این امام سجاد «علیه‌السلام» هستند که به گفته شما متذکر روحی می‌باشند تا کربلا در تاریخ گُم نشود و به یک معنا آری! انسان را با دعا به تاریخی برگردانند که تاریخ حسینی است و ما در این فضا می‌توانیم تاریخ خود را که همان تاریخ توحیدیِ انقلاب اسلامی است، درک کنیم و فردایی از جنس جوابگویی به ابعاد قدسی بشریت را مدّ نظر قرار دهیم. و این به گفته حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ابتدای راه است. موفق باشید 

35675
متن پرسش

سلام استاد: یه مدت من زیاد افکار غلطی نسبت به امور جنسی داشتم. الان بشدت پشیمانم. می‌ترسم قیافه برزخی بنده بد شده باشد و بمیرم و بی آبرو شوم و در پیشگاه امامان و خدا تا ابد شرمنده بمانم. یا اگرخدا من را کلا نبخشد چی؟ مدام خود را سرزنش می‌کنم. عذاب وجدان دارم. و مدام گریه می‌کنم. بی نمازی ها داشتم. خشم و بد دهنی. سوء ظن به همسرم. اصلا یه روح آشفته که بهتره نگم چطور آدمی (هیولا) بودم!! . معلوم نیست چه چهره و بدن قیامتی برای خود ساخته ام. آیا با یه توبه ما سریع برمی‌گردیم به یک بدن برزخی و قیامتی خوب؟ یا زمان می‌برد که بدن بد ما به خوب تبدیل شود؟ ذکری راهی نمازی چیزی نداره؟ دارم دیونه تر میشم از این افکار. عده ای هم که این وسط اذیت شدن. میگن هرگز نمی‌بخشیمت. که دیگر حال من رو بد از بدتر میکنه حرفاشون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عظمت توبه با نظر به سیره انسان‌های کامل همچون علی «علیه‌السلام» غوغا می‌کند و به‌کلّی شخصیت انسان را تغییر می‌دهد و جهان و ساحت او را متفاوت می‌گرداند؛ وقتی انسان در میدان توبه همچنان خود را حاضر نگه دارد. ملاحظه نکرده‌اید معجزه توبه را که چگونه از آن «حرّ»، حرّی ساخت که به گفته حضرت صادق «علیه‌السلام»  أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ اَلْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا وَ إِنْ تَدَاكَّتْ عَلَيْهِ اَلْمَصَائِبُ لَمْ تَكْسِرْهُ وَ إِنْ أُسِرَ وَ قُهِرَ وَ اُسْتُبْدِلَ بِالْيُسْرِ عُسْراً كَمَا كَانَ يُوسُفُ اَلصِّدِّيقُ اَلْأَمِينُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ لَمْ يَضْرُرْ حُرِّيَّتَهُ أَنِ اُسْتُعْبِدَ وَ قُهِرَ وَ أُسِرَ وَ لَمْ تَضْرُرْهُ ظُلْمَةُ اَلْجُبِّ وَ وَحْشَتُهُ وَ مَا نَالَهُ أَنْ مَنَّ اَللَّهُ عَلَيْهِ فَجَعَلَ اَلْجَبَّارَ اَلْعَاتِيَ لَهُ عَبْداً بَعْدَ إِذْ كَانَ لَهُ مَالِكاً فَأَرْسَلَهُ وَ رَحِمَ بِهِ أُمَّةً وَ كَذَلِكَ اَلصَّبْرُ يُعْقِبُ خَيْراً فَاصْبِرُوا وَ وَطِّنُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى اَلصَّبْرِ تُوجَرُوا .
آزاد مرد در همه احوال آزاد مرد است اگر گرفتارى برايش پيش آيد، صبر كند، و اگر مصيبتها بر سرش ريزد، او را شكسته نكند، اگر چه اسير شود و مغلوب گردد و سختى جايگزين آسايشش شود، چنان كه يوسف صديق امين صلوات اللّه عليه را بردگى و مغلوبيت و اسارت زيان نبخشيد، و تاريكى و ترس چاه و آنچه بر سرش آمد زيانش نزد تا خدا بر او منت گذارد و ستمگر سركش را بنده او كرد، بعد از آنكه مالك او بود، خدا او را برسالت فرستاد و بسبب او به امتى رحم كرد، صبر اين چنين است، و خير در پى دارد، پس شكيبا باشيد و دل بشكيبائى دهيد تا پاداش بينيد.
و این به جهت آن بود که در منظر خود، شخصیت امام حسین «علیه‌السلام» را احساس کرد و دید باید کسِ دیگری باشد. موفق باشید      
 

 

35673
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: حضرتعالی بارها متذکر شده اید که کربلا صرفاً یک حادثه تاریخی نیست بلکه یک حقیقت قدسی و باطنی و ملکوتی است که همواره در طول تاریخ جلو آمده و در سال ۶۱ هجری به عنوان یک رخداد در شخصیت سیدالشهداء علیه السلام و یارانش ظهور کرد. و انبیاء و اولیای الهی با چشم ملکوتی و باطن بین به آن حقیقت نظر داشته و تماس گرفته اند و اشک ها ریخته اند. لذا اگر کسی می خواهد با کربلا و مقام حسینی تماس برقرار کند، باید به کمک تعلیم و تزکیه و تفکر تلاش کند تا حجاب ها و پرده‌ها از چهره اصلی آن حقیقت کنار برود و متوجه باطن و حقیقت آن رخداد بشود. حال پرسش این است که اولاً: چرا این رخداد عظیم در آخرالزمان و در امت آخرین پیامبر و در تاریخ آخرین انسان ظاهر شده است؟ و ثانیاً: این حقیقت بعد از اینکه ظاهر شد، چگونه ادامه می یابد؟ و اینکه پیغمبر اکرم فرمودند: «... و أنا من حسین» بدین معناست که اسلام فقط و فقط با روح کربلا ادامه پیدا می کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این معلوم است که کربلا به عنوان نهایی‌ترین حضور انسان باید در بستر نهایی‌ترین دین الهی به ظهور آید تا انسانِ آخرالزمانی با آن ظرفیت نهایی‌اش بتواند جواب جان خود را از آن حضور بیابد و این‌جا است که روشن می‌شود چرا حرکت قدسی حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» در میدانی به ظهور می‌آید که آخرین رسول «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» آن را گشودند و در نسبت خود با حرکت امام حسین «علیه‌السلام» فرمودند: «حسین منی و أنا من حسین». به این فکر کنید که چه اندازه با نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» و یاران آن حضرت، بشرِ جدید می‌تواند خود را در نزد خود، به عالی‌ترین حضور ممکنه احساس کند. موفق باشید      

 

نمایش چاپی