بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سیره معصومین«علیه‌السلام» و اولیاءالهی«علیه‌السلام»

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12733
متن پرسش
سلام استاد: لطف خدا سالیانی ست اینجور شدیم عقلی و قلبی که اسمی از عرفان و اخلاق و اولیاء خدا می شنوم اول نگاه می کنم ببینم نظرش درباره خمینی کبیر و رهبری چیه، یعنی با وجود انتقاداتم بر وضعیت موجود و حتی گاهی شبهاتم درباره بعضی از رفتارها وکلام های قائد، ملاک دین و ایمان واقعی را نظر و نسبت اون مدعی یا عارف واقعی درباره رهبری می دانم یعنی تبعیت و یا فی الجمله سکوت و تایید تلویحی مثل آقای وحید یا سیستانی یا ... یعنی می فهمم تو صراط هستند یا نه؟ سیمشون وصله یا نه؟ و علم و ذکرشان حجابشان شده یا نه؟ در مورد اون سایت که یکی معرفی کرد و شما فرمودید «چرا وقتی در امور معارف دینی و اخلاق، عالِمانِ شاخته‌شده و قابل اعتماد را داریم به اموری رجوع کنیم که سخت ابهام‌برانگیز است؟» که مشخصا منظورتان تاکید بر استفاده از محضر یگانه زمان عبداله جوادی ست و امثال آن (که البته کم است) من مراجعه کردم با توجه به مختصر سوادم در پی سالیانی مطالعه تفسیر از دیگری و حکمت و عرفان از شما، دیدم حرف خوب زیاد دارن اون عارف ناشناس،؛ تاییدات قوی هم بر امام خمینی و قائدنا سیدعلی دارند و در مورد بعضی حرفاشون یجورایی حس کردم با حرفای مرحوم دولابی طرف هستم! شما نهی کردید اما با بررسی اجمالی خلاف شرع ندیدم بلکه به دلم نشست. میشه مث منی که ان شالله با توجه و زیرکی به مطالب می نگرم و بصورت پیش فرض خودم را تسلیم هر حرفی نمی کنم ادامه بدم خواندن آن سایت را تا مشمول این تذکرتان نشوم که "در حالی که خطر این‌که در دلِ سخنان خوب معنوی چیزی گفته شود که ممکن است انسان را سرگردان کند، هست"
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این ابهام از آن‌جا برای بنده شکل گرفت که وقتی انسان متدینی وظیفه‌ی خود می‌بیند که سخنان حقی را جهت تذکرات اسلامی اظهار نماید، دیگر چرا با عنوان عارف ناشناس این کار انجام گیرد که مسئولیتی به عهده‌ی شخص خاصی نباشد؟ مگر این‌هم یک نوع تقوا به حساب می‌آید؟ پس چرا امامان معصوم«علیهم‌السلام» چنین نکردند؟! موفق باشید

12697
متن پرسش
سلام: چرا سیره علما با معصومین علیهم السلام اختلاف داشته به نظر می رسد. مثلا علما آنهایی که رده بالای ما هستند مانند شیخ انصاری امام و شهید ثانی و... که همگی ساعات زیادی صرف مطالعه و درس می کردند و به تبع به خانواده به مسافرت معاشرت با مردم و فامیل و .... نمی رسیدند این را از این استنباط کردم که وقتی می گویند که روزی 18 ساعات مطالعه می کردند و می کنند در نتیجه وقتی نمی ماند که به خانواده فرزند فامیل همسایه... برسند؟ وقتی می گویند که امام سر سفره هم تا غذا آماده می شده آن چند دقیقه مطالعه یا قرائت قرآن داشته اند و یا می گویند که خانواده شان برای اینکه امام را ببینند از چنین فرصت هایی استفاده می کردند یعنی یک زندگی که معمولی نیست و ....آیا ائمه علیهم السلام هم چنین می کردند؟ از داستانهای که رسیده این برداشت نمی شود مثلا گویند امام حسن علیه السلام با عده ای (جزامی یا بیماری دیگر داشتند) غذا می خوردند و دوباره ایشان آنها را دعوت می کردند و این خود خیلی وقت می گرفته است حال این را مقایسه کنید با عبارت شهید ثانی در رد زود ازدواج کردن مطلبی را از دیگران نقل می کند که خرید یک پیاز تو را از فهم یک مساله دور می کند و ..... این قضیه اش چه طوریه؟ (لطفا سوال را در معرض عموم نگذارید شاید در نقل قول هایم اشتباهی کرده باشم) ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که هر تاریخی شرایط مخصوص خود را دارد به‌خصوص اگر زندگی‌ها در بستر طبیعی خودش جریان داشته باشد که نه نیاز است شیر و نان از بیرون تهیه شود و نه عمده‌ی تربیت فرزندان در بیرون از خانه انجام می‌شود. در این حالت عموماً فرصت کافی برای علماء جهت تحقیق و مطالعه می‌ماند و خلأیی در خانه نسبت به حضورشان احساس نمی‌شود بلکه سایه‌ی پدر برای ادامه‌ی زندگی کافی است. موفق باشید

12623
متن پرسش
سلام بر استاد. دوستی برایم فرستاد: "سلام علیکم طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق مطلب زیر را در جایی دیدم. حیفم آمد در این روز ها که به امیرالمؤمنین اختصاص دارد آن را به اشتراک نگذارم. ملتمس دعا‌ امام علی علیه السلام چگونه بود؟ وقتی در زمان ابوبکر، ابوسفیان به او پیشنهاد اقدام مسلحانه برای بدست گرفتن قدرت را داد، محکم رد کرد. وقتی شورشیان، خانه عثمان را محاصره کردند و آب را بروی اهل خانه بستند، پسرانش را به محافظت از خانه گماشت و به اهل آن آب رساند. وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بی سابقه از او خواستند که حاکم شود گفت «مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید، من هم کمکش می کنم». اینطور که برخی می گویند نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکیل آن را تکلیف شرعی خود بشمارد و از هر فرصتی استفاده کند. اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت «به خانه روید و مطیع باشید». گفت «در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد به حق کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگهم دارد». سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را برسرش خراب کرد، نه در خانه حبسش کرد و نه حتی علیهش سخن گفت و «خواص بی بصیرت» خواندش. طلحه و زبیر، به بهانه حج، مدینه را ترک کردند تا در مکه به عایشه بپیوندند و جنگ راه بیندازند. به آن دو گفت «می دانم حج نمی روید!»؛ اما با این وجود نه جلو رفتنشان را گرفت، نه به جرم فتنه گری در خانه حبسشان کرد، و نه اصلا بر سابقه جهادشان خط کشید و «سران فتنه» خواندشان. شب جنگ جمل، زبیر را صدا زد و با ذکر خاطره برادری سابقشان و سابقه جهادشان با هم در محضر پیغمبر، دل او را لرزاند و از جنگ منصرفش کرد. سلاحش انديشه بود. «غلام آن کلماتم که آتش انگیزد». روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند. یارانش گفتند شروع کنیم. او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت «اللهم اشهد» (خدایا شاهد باش). سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند. یاران گفتند شروع کنیم. او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت «اللهم اشهد». تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را که کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت «خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم» آنگاه شمشیر کشید. ماجراجو و جنگ طلب نبود. بعد از جنگ، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت «کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان نمی دیدم!». حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت. سپس به دیدن عایشه رفت و حرفهای درشت او را تحمل کرد و حالش را پرسید، سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشیده (شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند. با زنان، حتی مجرمانی که اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی کرده بودند، اینطور بود. کسانیکه با او جنگیدند را «محارب و منافق و فتنه گر» نخواند، گفت «برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!» نگذاشت در جنگ صفین، یارانش جواب شعارهای زشت یاران معاویه را بدهند. گفت «من بدم می آید که شما زشت گویی کنید، بهتر آنست که از کارهایشان بگویید و حال و روزشان را یاد کنید و به خدا بگویید خدایا خونهای ما و آنها را حفظ کن!» در میانه صفین، درست سر بزنگاه و آنجا که بقول مالک اشتر «فقط چند قدم و ضربت شمشیر تا خیمه معاویه مانده بود»، مردم نامردمش دست از جنگ کشیدند، جز سلاح «انديشه» سلاح دیگری بر این نافرمانان نکشید. حتی اختیار جنگش دست مردم بود. به جای مردم تصمیم نمی گرفت و نظر برحق خودش را به مردم تحمیل نمی کرد. وقتی قرار بر مذاکره و حکمیت شد، او خواست که مالک اشتر یا ابن عباس را بفرستد، مردمش مخالفت کردند و ابوموسی اشعری را فرستادند، و او باز رای برحق خودش را به مردمش تحمیل نکرد و در عمل میزان را رای مردم قرار داد و جز سلاح «انديشه» به کار نگرفت. خوارج مسلح، در کمال آزادی علیهش تظاهرات میکردند، نه گفت از من اجازه بگیرید، نه سرکوبشان کرد. خوارج مسلح، در کمال امنیت در مسجد خدا، وسط نماز جماعت، با صدای بلند برضد او شعار می دادند و او خطاب به خود این آیه را می خواند «فاصبر، ان وعد الله حق». همین! نه شکنجه، نه تجاوز، نه اعدام. می گفت «نباید چیزی را از شما پنهان کنم جز در جنگ». وقتی شنید در مرز کشور تحت حکومتش، مهاجمان خارجی به خانه مردم ریخته اند و غارتگری کرده اند، نگفت «سیاه نمایی نکنید». خودش اپوزیسیون خودش شد و خبر را به مردم گفت و گفت «مرد مسلمان باید از غم این حادثه بمیرد»! بارها خودش مردم را به نظارت بر خودش دعوت کرد و انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست! مرحوم مطهری با ذکر شواهدی از گفتار و رفتارش، تلویحا او را «لیبرال» خواند! آنجا که در کتاب «آینده انقلاب» گفت «تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلام هست»." البته من جواب مفصلی دادم بی انکه خیلی سیاسی بحث کنم خواستم نظر شما را بدانم ، مشخصا منظورم اینه که اگر کسی نه از روی غرض از روی شبهه طرح کند این ها را چه باید گفت؟؟ هرچند کلمه الحق و یراد بهالباطل برای من تابلوست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری موارد حضرت علی«علیه‌السلام» همانی است که در این تابلو ترسیم شده، مگر آن‌که فراموش نشود وقتی فتنه‌گرانی چون طلحه و زبیر رو در روی نظام اسلامی ایستاده‌اند، پس از نصیحت و تذکر به‌شدت با آن‌ها جنگید زیرا در آن موقعیت اصل نظام اسلامی را نشانه رفته بودند و دیگر در مورد توطئه‌ی خوارج در متن جنگ با معاویه بود که این آزاداندیشی نیست که به اجازه‌ی علی«علیه‌السلام» چنین میدانی به آن‌ها داده شده بود بلکه نقشه‌ی عمروعاص بود و بازی‌خوردنِ خوارج، و بعد هم فریبی که عمروعاص به ابن عباس داد مورد پذیرش امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» قرار نگرفت. چرا نویسنده‌ی محترم فرموده‌اند: علی«علیه‌السلام» «باز رأی بر حق خود را بر مردمش تحمیل نکرد» این حرف عجیبی است مگر خوارج مردمِ علی«علیه‌السلام» بودند، پس جای مالک اشتر و محمدبن ابابکرها کجاست؟ متن تاریخ چیز دیگری را می‌گوید، گویا نویسنده‌ی محترم تلاش نکرده‌اند همه‌ی علی«علیه‌السلام» را ببینند! حداقل به اندازه‌ی مولوی که ادعای تشیع آن حضرت را ندارد، باید علی«علیه‌السلام» را می‌دیدند که در وصف آن حضرت می‌گوید: «در شجاعت شیر ربانیستی / در مروت، خود که داند کیستی». موفق باشید

12606
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: آیا حقیقت امام معصوم و حقیقت دین یکی است، یعنی دین همان است که امام بگوید و انجام دهد یا اینکه حقیقت دین غیر از حقیقت امام است و خدای متعال دین را به امام تعلیم داده است و امام را باید با دین سنجید؟ این سؤال در این فرض اهمیتش بیشتر می شود که مثل خوارج، علی (ع) را با دینی که می شناختند مقایسه کردند و تکفیرش کردند چون بین دین و امام جدایی قایل بودند و اگر در این موضوع قطع داشته باشند ولو به نحو جهل مرکب گناهی بر گردنشان نیست، حال آنکه اگر قایل به عینیت دین و امام باشیم دیگر جایی برای این مباحث باز نمی شود. لطفا علاوه بر پاسخ منبعی برای مطالعه بیشتر معرفی بفرمایید. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که قلب مبارک اهل‌البیت«علیهم‌السلام» با حقیقت قرآن متحد است، چون فرموده‌اند سخن ما را با قرآن مقایسه کنید و اگر مطابق نبود آن را به دیوار بزنید باید قرآن را – یعنی ثقل اکبر – را اصل بگیرید و اهل‌البیت را ثقل کبیر بدانید. رویهم‌رفته کتب کلامی در این مورد بحث کرده است، می‌توانید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست نیز مراجعه فرمایید.  موفق باشید

12577
متن پرسش
با سلام و احترام: اینکه پیامبر عزیز اسلام نور اشراقی کل را دارند ولی مکلف هستند با مردم بر اساس اعمال ظاهری شان برخورد کنند قبول. ولی چرا برخی افرادی که می دانند ذاتشان چیست را تا مقامات بالا در حکومت اسلامی اجازه می دادند رشد کنند؟؟ اینکه مجازات بر اساس علم باطنی خود نمی کنند درست. چرا دیگر پست می دادند؟ چرا اجازه رشد مدیریتی می دادند؟ مسلم وقتی پیامبر (س) رحلت کردند آن نفرات شورای انتخاب خلیفه حتما در جایگاههای بالای حکومتی بودند که حجت خدا را توانستند کنار گذارند. همین قضیه برای حضرت امام خمینی هم صادق است. واقعا چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در هرحال مطابق وظیفه‌ی اسلامی و سنت خداوند تنها می‌توانیم متذکر انسان‌ها باشیم که از طریق دین بهترین را انتخاب کنند، نه آن‌که برای آن‌ها انتخاب کنیم. تنها در این راستا است که رشد تاریخی شکل می‌گیرد. یعنی همین کاری که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» انجام دادند تا مردم از یک طرف متوجه‌ی شخصیت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» شوند و از طرفی در بیعت‌کردن با حضرت آزاد باشند. موفق باشید

12560
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: 1- شما در کتاب «امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» آورده اید که: «بنده بعضا تاسف می خورم که چرا بعضی از مومنین و انقلابیون چطور حرف خود را می فهمند اما صحت حرف طرف مقابل را نمی فهمند. حتی در این حد هم به توحید نرسیده اند که بتوانند وجوه مختلف یک حقیقت را جمع کنند. .. توحید تا اینجاها انسان را در جمع اضداد جلو می برد...» می خواستم اگر ممکنه در مورد عبارات بالا توضیحات بیشتر و جامع تری رو بدید. چرا که بنده خودم هم به نحو حضوری درستی این حرف رو درک می کنم و اونو احساس کردم. اما برای تقریر زبانی اون، احساس می کنم که باید بیشتر در مورد این حرف و ادعا توضیح داده بشه و به نظر میرسه که این حرف، جای تفصیل زیادی داشته باشه. آیا بر طبق این قاعده میشه گفت که ما اساسا در عالم چیزی به نام حرف به کل غلط نداریم؟ 2- احتمالا شما هم شنیدید که بعضا گفته میشه: «مردم ما که در عصر غیبت از ولی غیر معصوم تبعیت می کنند و ولایت مدارند؛ پس به طریق اولی اگر امام زمان (عج) و ولی معصوم ظهور کنند هم ولایت مدار خواهند بود. پس می توان گفت ارزش کار آنها حتی از ولایت پذیری انسان کامل و ولی معصوم هم بیشتر است.» خب این حرف اگرچه در نگاه اول جالب به نظر می رسه اما به نظر می رسه چندان هم صحیح نیست. مخصوصا اگر از این زاویه نگاه کنیم که ولی معصوم مظهر تمام اسماء الهی است و ظهور اون یعنی ظهور تمامی اسماء الهی و این یعنی مردمی که می خواهند شایستگی ظهور ولی معصوم رو داشته باشند باید شایستگی ظهور تمامی اسماء الهی رو داشته باشند. پس با این حساب، این امر امکان پذیر و بلکه محتمل هست که مردمی ولایت یک انسان غیر معصوم رو بپذیرند اما آن چنان شایستگی در آن ها نباشد که ولایت ولی معصوم رو بپذیرند. یعنی این قاعده که مردمی که ولایت غیر معصوم رو بپذیرند به طریق اولی ولایت معصوم رو هم می پذیرند؛ قاعده غلطی هست. می خواستم نظرتون رو در این رابطه بدونم. البته بنده نظر به قاعده کلی دارم و لزوما منظورم مصداق ملت ایران نیست. 3- در مورد علم معصوم میخواستم بدونم که حد علم پیامبر (ص) و ائمه (ع) تا کجاست؟ ما تو قرآن آیه داریم که پیامبر (ص) خودشون می فرمایند که من غیب نمی دونم و گرنه کاری می کردم که شری به من نرسد. (آیه تو جزء دوازدهمه اگر اشتباه نکنم.) از سویی خدا پیامبرش رو مامور به مشورت با مردم میکنه. سوال اینجاست که دعوت خدا به مشورت پیامبر (ص) با مردم امری صوری هست یا اینکه نه این طور نیست و دلیلشم اینه که پیامبر (ص) هم در شناخت و بررسی پدیده ها دچار محدودیت هست و به همین دلیل با مردم مشورت می کند. التماس دعا.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که بنده در آن جمله عرض کرده‌ام بعضی از مؤمنین و انقلابیون متوجه صحت حرف طرف مقابل که او هم فردی انقلابی و مؤمن است، نمی‌شوند! این غیر از آن است که نتیجه بگیریم حرف غلط در عالَم نداریم، زیرا که در هرجا سخنی باشد که موجب در حجاب‌رفتنِ حق و حقیقت شود آن سخن، سخن غلطی است. ولی حرف این است که اگر ما از طریق سلوک ذیل شخصیت امام و با مدّ نظرقراردادنِ سیره‌ی ملکوتی ایشان با حقیقت در این تاریخ آشنا شویم، متوجه وجود حق در سخن و رفتار بسیاری از افرادی که مؤمن به انقلاب اسلامی هستند می‌شویم و در این مورد باید حساسیت خود را رشد دهیم تا از جبهه‌بندی‌ها و دوگانگی‌هایی که موجب عدم درک یکدیگر می‌شود آزاد شویم 2- در یک روایت از حضرت سجاد«علیه‌السلام» داریم که مردم آخرالزمان با این‌که امام و پیامبر را ندیده‌اند و به آن‌ها ایمان دارند، از سایر مردم برترند. ولی این بدین معنا نیست که چون همه‌ی اسماء الهی در آن‌ها ظهور کرده است شایسته‌ی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» شده‌اند. آری این وجه دیگری است که کسی می‌تواند تابعیت کامل امام معصوم را داشته باشد که زمینه‌ی تجلی همه‌ی اسماء الهی را در خود فراهم کرده باشد و مفتخر به قبول همه‌ی ابعاد انسانی در خود باشد و مسلّم بعضی از افراد آخرالزمان – همان 313 نفر از یاران خاص آن حضرت – در چنین شرایطی هستند که همه‌ی حرف‌های امام را می‌فهمند 3- در مورد علمِ امام در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت همین عنوان و با نظر به روایات مطرح‌شده در این مورد عرایضی داشته‌ام. فکر می‌کنم اگر بعد از مطالعه‌ی آن سؤال‌تان را مطرح کنید، بهتر نتیجه خواهید گرفت. ولی همین قدر می‌توان گفت که مشورت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با مردم در عین آن‌که تحقق یک سیره‌ی مثبت برای جامعه‌ی اسلامی است، ممکن است که موجب به تفصیل‌آمدنِ علم آن حضرت باشد. موفق باشید

12402
متن پرسش
سلام خدمت حضرت استاد: یکی از علت های عدم لعن به مقدسات اهل تسنن دور شدن آنها از تشییع برشمرده شده است، می خواستم بدانم آیا شعار مرگ بر آمریکا نیز باعث دور شدن مردمان آمریکا از اسلام نمی شود؟ استدلال فوق در اینجا هم اعتبار دارد؟ نظر حضرت عالی پیرامون بنای تازه ساخت حرم حضرت امام خمینی (رحمت الله) چیست؟ آیا به صرف اینکه ایشان در دوران حیات بی توجه به دنیا بودند می توان به بنای حرم ایشان اشکال وارد کرد؟ به فرض قبول، آیا این ادعا راجع به حضرات معصوم نیز صادق است؟ آیا ساختن ضریح ایشان شبیه به ضریح حضرات معصوم فی نفسه اشکالی دارد یا خیر؟ با تشکر از خدمت استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد لعن به مقدسات اهل سنت از آن جهت که موجب ضربه‌زدن به اتحاد جهان اسلام می‌گردد شدیداً باید حذر کرد. ولی در شعار «مرگ بر آمریکا» بحث‌مان مرگ بر استکبار و کفر است و یک روز نباید از این شعار عدول نمود. و در مورد حرم حضرت امام نیز چه بهتر بود که در عین شکوه و زیبایی و هنر، رعایت سادگی می‌شد. هرچند که بنده معتقدم دست‌اندرکاران، قصد خیر داشتند و نباید طوری با کار آن‌ها برخورد شود که گویا کارشان مقابله با اهداف اسلام و انقلاب بوده است. به‌خصوص در مورد ضریح حداقل کاری می‌کردند که ضریح حضرت امام روح اللّه در عرض ضریح امامان معصوم نباشد. در حالی‌که حضرت امام روح اللّه خود را خاک پای آن‌ها هم به حساب نمی‌آوردند. موفق باشید

12367
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی چند وقت پیش وقتی برخی آیات قرآن در مورد اینکه به وسیله توسل جوییم را خواندم دیدم منظورشان نماز است نه شخص، ولی با توجه به آیه ای که از ما می خواهد برای استغفار نزد پیامبر برویم مشکلم حل شد، اما نسبت به زنده بودن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و شهدا سوال دارم. به راستی منظور از زنده بودن آنها چیست؟ آیا منظور اینست که آنها حیات برزخی ندارند؟ به نظر شما استفاده از تجربیات شهدا و اهل بیت (ع) در زمینه استجابت دعاها می توان برای منکران توسل، دلیل آورد و به نوعی مباهله کرد؟ چون بنده ترس دارم بگویند خوب شیطان هم می تواند کار خارق العاده بکند. سوال بعدی اینکه راضی به رضای خدا بودن با اینکه نسبت به امری از اهل بیت (ع) درخواست کنیم تضاد ندارد؟ مثلا بنده وقتی از اهل بیت (ع) درخواست خانه بکنم و مستجاب کنند در حالی که بارها از خدا خواسته ام و مستجاب نشده آیا می شود گفت از کجا معلوم این خانه داری بنده مانع بندگی نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء معصوم و در ذیل آن‌ها شهداء به جهت آن‌که گرفتار گناهانشان نیستند می‌توانند در این دنیا نقش داشته باشند و راه‌های سعادت و حقیقت را به ما متذکر شوند که قرآن در این رابطه می‌فرماید: «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (170 / آل عمران) شهداء به جهت فضل و برکتی که خداوند به آن‌ها داده است به یاران هم‌سنگرشان که در همان مسیر قدم گذاشته‌اند، بشارت می‌دهند که نگران شکست این مسیر نباشید، که این مسیر روز به روز در برکت جدیدی خواهد بود. و این‌که می‌فرمایید رضایت از خداوند با تقاضا از او منافات دارد یا نه، عنایت داشته باشید خود خداوند به ما می‌فرماید از او تقاضا کنیم و نیازهای خود را با او در میان بگذاریم. در آیه‌ی (77) سوره‌ی فرقان می‌فرماید: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ» ای پیامبر به آن‌ها بگو اگر دعای شما و تقاضایتان از حضرت حق نبود، حضرت حق هیچ توجهی به شما نمی‌نمود. بنابراین تنها باید در زیر سایه‌ی دستورات حضرت حق وظیفه‌ی خود را در آن حدّ که تشخیص می‌دهیم انجام دهیم و امیدوارِ الطاف حضرت حق باشیم. موفق باشید

12360
متن پرسش
با سلام و احترام وتبریک این اعیاد: به نظر شما کل زدن، دست زدن و استفاده از سبکهای موسیقی در مراسمات جشن ائمه (ع) جایز است؟ وقتی به این مراسم ها می روم بیش از آنکه عظمت و بزرگی ائمه را حس کنم، احساس می کنم آنه را در حد خودمان پایین آوردیم که اینگونه برایشان جشن می گیریم. آیا واقعیت هم همین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً سیره‌ی ائمه با حضور هر نوع موسیقی فاصله دارد و اساساً موسیقی ما را از اشارات بلند و عمیقی که اهل‌البیت در منظر ما قرار داده‌اند، محروم می‌کند. به همین جهت نه‌تنها نباید خودمان به چنین کارهایی دست بزنیم، باید در چنین جلساتی حاضر نگردیم. می‌ماند که مردم عوام چون راهی جهت تجلیل از امامان‌شان نمی‌شناسند در این حدّ عمل می‌کنند. آری! حرام نیست، ولی بهره‌ای آنچنانی هم برای آن‌ها نخواهد داشت. موفق باشید     

12323
متن پرسش
سلام علیکم: 1. خداوند هادی است و حتی به پیامبر (ص) می فرماید هدایت دست خداست و خدا هر که را بخواهد هدایت می کند حال ما در زیارات اما اهل البیت (ع) را هادی می دانیم منطور از هادی اینجا چیست؟ 2. علمای ربانی که شاگردان خود را هدایت می کنند آیا صرفا وسیله هدایتند یا اینکه خود به نوعی هادی محسوب می شوند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هدایت امامان و علماء به معنای تذکر قلبی است تا انسان‌ها با رجوع به فطرت خود که مُهرِ خدایی دارد به خدا رجوع کند، به همان معنایی که به رسول خود فرمود: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ» و پيوسته تذكّر ده، زيرا تذكّر مؤمنان را سود مى‏بخشد. موفق باشید

12282
متن پرسش
با سلام: بنده سوال کننده سوال شماره 12206 هستم. با ملاکی که فرمودید نتونستم مسئله رو حل کنم. با توجه به بحث تفسیر سوره ال عمران که نحوه تشخیص القای شیطان و وحی الهی رو توضیح دادید در مورد مومنین عادی نحوه تشخیص با چه ملاکی هست؟ و سوال دیگه اینکه با توجه به سوالی که قبلا توضیح داده بودید در مورد رابطه جنسی برای مومنین کامل یعنی افرادی که شخصیت یحیوی دارند از لحاظ سلوک کامل نیستند و نحوه تشخیص فرد در مورد اینکه شخصیتش یحیوی هست یا نه چطوره؟ و دیگه اینکه در زمان غیبت ارتباط قلبی بی واسطه با امام زمان (عج) به نحوه صحیح امکان پذیره به طوری که مصون از خیالات غلط باشه یا این امر مستلزم ارتباط قلبی با نائبشونه؟ ممنون از لطفتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- القائات شیطانی هرچند ممکن است ظاهر دینی داشته باشد ولی همواره منجر به یک نحوه تکبّر و خودبزرگ‌بینی می‌گردد برعکس القائات ربّانی که تواضع و عبودیت را به همراه دارد 2- همان‌طور که عرض کردم شخصیت‌های یحیوی به جهت زهدی که دارند موضوعات جنسی را چندان مدّ نظر قرار نمی‌دهند نه آن‌که مثل یک انسان ناقص چنین گرایش‌هایی نداشته باشند. آری انسان در شرایط عادی که میل جنسی طبیعی دارد و شرایط ازدواج برایش فراهم است نباید بی‌دلیل خود را به انزوا بکشاند و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» در این رابطه نکاح را سنت خود می‌دانند 3- امام زمان«صلوات‌اللّه‌علیه» تجسم کامل رعایت شریعت‌اند در مقام عصمت، یعنی در مقامی که به هیچ گناهی رجوع ندارند. هر اندازه انسان بیشتر و دقیق‌تر و بدون وسواس و عاقلانه و عالمانه مطابق نظر فقهای گرام، به شریعت عمل کند به همان اندازه به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» نزدیک می‌شود که از جمله‌ی نزدیکی به آن حضرت نظرکردن به سخنان نایب اوست که امروز از جهت امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی در رهبری عزیز متعیَّن است. موفق باشید

12280
متن پرسش
سلام: با عرض معذرت از اینکه مزاحمتون میشم. بنده برای روشنتر شدن موضوع دوباره سوال می کنم! بنده در کلاس طب شاگرد آیت الله تبریزی شرکت کرده ام و از شنیدن روایات طبی اهل بیت (ع) بهره ی زیادی برده، من این احادیث را با توجه به اینکه معرفت النفس کارکرده ام برای خودم تبیین می کنم و واقعا حقانیت این احادیث را با توجه به نفس شناسی تصدیق می کنم. البته بنده به استاد طب مان هم گفتم اگر شما می خواهید این احادیث درست معنی خودش را پیداکند لازم است نفس شناسی کارکنید حال سوال بنده این است آیا من می توانم کاری در جهت احیا کردن طب اسلامی انجام دهم؟ سوال دیگر اینکه یکی از آقایان که روحانی هستند و در طب سنتی کارکرده اند و ایشان جهت درمان مراجعاتشان هم داروی گیاهی تجویز می کنند و هم با تشخیص منشاء بیماری از ناحیه اجنه دستور به خواندن سوره هایی خاص از قرآن نظیر آیت الکرسی و حمد ... می کنند البته ایشان به مراجعان مختلف توصیه های متفاوت دارند. در خصوص تعداد باری که این سوره را بخوانند آیا این درمان و تشخیص هم در نگاه توحیدی جایی دارد یا فرد باید در این بییماری صبرکند تا ببیند خدا برایش چه می خواهد، با توجه به این اعتقاد در طب سنتی اسلامی که اگر یک بیماری با درمان گیاهی خوب نشد منشا ش اجنه می باشد؟ افرادی که دعانویسی می کنند مثلا برای بچه ای که مدام از خواب می پرد این کار درستی است و آیا هر کسی می تواند اقدام به چنین کاری کند؟ عمل چله بری که بعضی اطبا انجام می دهند آیا مورد تایید امام معصوم هست؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم ما شرایط فهم و اجرای طبّ سنتی را با خیانت امثال رضاخان از دست دادیم و متأسفانه اطبای بزرگی که سلسله‌وار و سینه به سینه روایات شرعی اهل‌البیت را در عمل تجربه کرده بودند و متوجه بودند هر روایتی به چه موضوعی اشاره دارد از دست رفته‌اند و صِرف جمع‌آوری روایات ابداً طبّ اسلامی به‌حساب نمی‌آید. لذا بدون آن‌که بنده کاری که شروع شده است را نفی کنم، مشفقانه توصیه می‌کنم هرگز تا جوانب بسیار روایات متعدد را نشناسیم به صِرف چند روایت نتیجه نگیریم که نمونه‌ی آن را در مقاله‌ی مفصل «نجس‌بودنِ حدید» ملاحظه کردید که حقیقتاً اگر یک تفکر اجتهادی به مجموعه‌ی آن روایات نمی‌شد، از فردا به عنوان طبّ سنتی باید شما به در خانه‌تان هم دست نمی‌زدید چون آهن است و نجس است. حرف بنده بیش از یک کلمه نیست، در مسیر احیای طبّ سنتی بسیار احتیاط کنید و به‌زودی با نگاه به چند روایت نظر نهایی خود را اعلام نفرمایید 2- در مورد درمان از طریق دفع اجنّه دو موضوع را باید از هم تفکیک کرد؛ موضوع اول: ارتباط افراد با اجنّه است و گرفتن درمان از آن‌ها که این افراد تماماً افراد پست و فاسدی هستند و به قول شهید مطهری در تفسیر سوره‌ی جنّ تا این افراد روح خود را پست ننمایند نمی‌توانند با اجنّه ارتباط پیدا کنند. در این رابطه عرض کردم، کار این افراد و جنّیان شیطانی که با این‌ها هستند شبیه کار شیطان بزرگ یعنی آمریکا است که خودش مشکلات را برای ما ایجاد می‌کند تا برای رفع آن‌ها به او وابسته شویم و از رجوع به حضرت حق جهت رفع مشکلات باز بمانیم. موضوع دوم: سخن حضرت ایوب«علیه‌السلام» در آیه‌ی 49 سوره‌ی صاد است که به حضرت حق عرض کرد شیطان به من نزدیک شده است و موجب بیماری و آزار من گردیده، که در این مورد نه نیاز به جن‌ّ‌گیر داریم و نه نیاز به دعانویس‌های آن‌چنانی، باید با توکل به خدا به سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و دستورات آن‌ها عمل کرد. آری در این رابطه هم سوره‌های قرآن و هم حرزهای ائمه«علیهم‌السلام» کارساز است. بنده در مورد چله‌بری در متن روایات چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

12260
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد امروز سوالات را می خواندم با خواندن سوال 12253 یاد سوال یکی از دوستان افتادم که می گفت - و البته انجام هم می داد اما دلیلی نداشت فقط به تاسی از پیشینیان این کار را انجام می داد - هنگام شنیدن اذان انگشت سبابه را ابتدا نزدیک لب برده و بوسه زده و سپس به پیشانی می چسبانند حال سوال این است که آیا این هم در روایات آمده؟ و سوال دیگر هم این است که چطور نیات و اعمال خود را تحت ولایت امیرالمومنان علی (ع) قراردهیم. آیا بر لبان ما ذکر یکی دیگر از ائمه (ع) غیر از حضرت علی (ع) باشند تحت ولایت آقا امام علی علیه السلام هستیم؟ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قراردادن انگشت سبابه نزدیک لب را که فرمودید به عنوان یک دستور که از طریق ائمه صادر شده باشد، بنده نشنیده‌ام 2- با ذکر نام هر کدام از ائمه«علیهم‌السلام» مسلّم در ذیل ولایت مولایمان امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب«علیه‌السلام» قرار خواهید گرفت. مگر نه این است که در زیارت هر امامی به طور مستقیم سلام بر پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و سایر ائمه«علیهم‌السلام» می‌کنید؟ به این معنا که در زیارت هر امامی همه‌ی آن ذوات مقدس را زیارت کرده‌اید، همان‌طور که با هر اسمی از اسماء الهی که خدا را بخوانید حضرت حق با نور «اللّه» که جامع جمیع اسماء است به سراغ شما می‌آید. موفق باشید

12254
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و قبولی طاعات خدمت استاد زحمت کش روزه ای که در ماه رجب گرفته میشه و روزه ی قضا نباشه و اگر کسی غذا تعارف کنه و او هم افطار کنه (ظاهرا تا قبل از اذان ظهر) ثواب روزه دو برابر رو میگیره. افطار کنه بهتره؟ یا چون ماه رجب هست کسی غذا افطاری داد نخوره؟ استاد بزرگوار لطفا تو فصل تابستون به مازندران تشریف آوردین ان شاءالله، جلسه سیر ما منتظر شماست. الحمدلله حدود هفت سالی کتب شما رو مطالعه می کنیم لطفا یه سری به ما فقراء بزنین و از نزدیک راهنمایی بفرمایید. خدا خیرتون بده. التماس دعا. یا علی. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است ولی گویا وقتی از سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» خبر می‌رسد که تمام ماه رجب را روزه می‌گرفتند گفته نشده به استثناء آن روزهایی که به جهت تعارف دوستان در بین روز افطار کرده‌اند. موفق باشید

12166
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اولاً تشکر از جواب سؤال قبلی؛ چند سؤال از خدمت جنابعالی دارم: 1- بهترین و نزدیک‌ترین راه تطهیر قوه‌ی خیال؟ ٢- این‌که در نماز وتر ٧ بار می‌گوییم: «هذا مقام العائذ بک من النار» معنی جمله را می‌دانم، ولی مفهوم آن‌را متوجه نمی‌شوم. لطفاً توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی بنا را بر این گذاشتید که اگر خطوراتی آمد وقتی متوجه آن خطورات شدید آن را دنبال نکنید. اگر در منظر خود حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» را که عین طهارت و عصمت‌اند قرار دهید، ادامه‌ی راه را برای خود ممکن کرده‌اید. کتاب چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی در این مورد کمک می کند. 2- در آن ذکر متوجه‌اید باطن دنیا آتش است و چون صبح شود و وارد زندگی دنیایی شوید امکان سقوط در امور دنیایی برایتان هست و در نیمه شب با توجه به این خطر به حضرت حق اظهار می‌دارید: پروردگارا! در این موقعیت که در محضرت ایستاده‌ام، موقعیتی است که آمده‌ام به تو پناه ببرم از گرفتارشدن در آتش دنیا. و این امر موجب می‌شود با نور الهی وارد زندگی شوید و هرلحظه متذکر باشید حرص دنیا و خودخواهی شما را نبلعد. موفق باشید  

12162
متن پرسش
سلام بنده مطالبی که در سایت شما هست را طبق یک برنامه ریزی مشخصی دنبال می کنم و بعضی مطالب را در سایتی درس می دهم یعنی با توجه به صوت سخنرانی شما مطالبی که به ذهنم می رسه را در آن سایت شرح می دم. الان مدتی هست که دیگه خانواده اجازه نمی دهن کلاس هایی که در خانه انقلاب توسط بعضی شاگردان شما اداره می شه را شرکت کنم و کلا از فضای کلاس دور شدم و کسی کنارم نیست که مدام سوالاتم را بپرسم و مطالب مطمئنی را در سایت به عنوان درس بنویسم. شما می فرمایید چه کار کنم؟ از طرفی این درس دادن ها در روحیه و فکر خودم خیلی موثر بوده و واقعا منو به فکر وامیداره از طرفی نمی خوام مطالب مشکوک و تصحیح نشده بنویسم و راه پرسش هم بر من بسته شده دوست داشتم ارتباطم مثل قبل با اساتید آزاد بود که کوچکترین تردیدی در مطالبی که می نویسم وجود نداشته باشه. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر مباحث روز دوشنبه را که شرح دعای مکارم الاخلاق است دنبال کنید و توصیه‌های حضرت سجاد«علیه‌السلام» را به جامعه برسانید، زمینه‌ی تحقق تمدن اسلامی را فراهم کرده باشید، تمدنی که رابطه‌ی انسان‌ها با همدیگر در آن باید به صورتی باشد که حضرت سجاد«علیه‌السلام» مدّ نظر قرار می‌دهند. موفق باشید

12144
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر:: با توچه به ارزشمندی وقت عزیز استاد از اینکه یک سؤال را دوبار مطرح می کنم پوزش می طلبم. آخر فکر می کردم مانند سؤالات قبلی پاسخ به جیمیلم ارسال میشه و چون مدتی گذشت و جواب نیامد به پرشس و پاسخها رجوع کردم هر چه کد سؤال را سرچ کردم جواب نگرفتم کد سؤال 12006بود. و سؤال اینکه نظر استاد راجع به اینکه بسیاری از محبین اهلبیت (ع) خود را سگ کوی آنان می نامند یا رسولان قبل را مثلا حضرت عیسی (ع) و مریم (ع) را چوپان و ندیمه اهلبیت (ع) می خوانند چبست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال شماره‌ی 12003 این‌طور جواب دادم: « باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد فضای کل اشعارآئینی نظر خود را اظهار کردم. با این‌که بعضاً بزرگان دین جهت اظهار نهایت تواضع، جملاتی را به‌کار برده‌اند مثل «تو که سگ نبرده بودی»، ولی رویهمرفته به نظر می‌رسد اهل‌البیت«علیهم‌السلام» راضی نباشند ما به جای تواضع نسبت به آن‌ها خود را در مقابل آن‌ها تحقیر کنیم. لذا خوب است از آوردن چنین اشعاری خودداری کنید. موفق باشید». در ضمن نباید طوری نسبت به سایر انبیاء سخن گفت که پیروان آن‌ها سخن ما را حمل بر بی‌حرمتیِ آن پیامبران بزرگ استنباط کنند. موفق باشید

12014
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: استاد مطهری در یکی از کتابهایشان در روایتی از حضرت امام رضا (ع) وقتی از ایشان در مورد قبول ولایتهدی مامون سوال کردند ضمن توضیح شرایط، خویش را با زمان حضرت یوسف(ع) مقایسه نموده و در ادامه مقام حضرت یوسف (ع) را بالاتر از امامان دانستند هر چند که در کتاب اصول کافی هم بارها این مطلب از قول ائمه آمده است. پس چرا اینقدر ما شیعیان بخصوص ایرانیان در اکثر بیانات از تریبونها و منابر مختلف امامان را برتر از پیامبران به غیر از حضرت محمد(ص) می دانیم و اصلاً چرا اینقدر شیعه روی برتری ها تاکید می کند؟ وقتی که خوب و عمیق به سیره همه پیامبران و امامان می نگریم متوجه می شویم آنها اصلاً در بیان برتری یکی به دیگری نبوده اند. انگار سیره ایشان فراموش شده و فقط در پی بیان مناقب و معجزات هستیم هر چند که آخرین پیامبر الهی معجزه شان فقط قرآن بوده و همانطورکه همه می دانند معجزه یعنی خرق عادت و حالت استثنا دارد و همیشگی نیست. کاش روزی برسد که این بندگان بزرگ را فقط به عنوان یک انسان کامل معرفی می کردیم نه آسمانی. این بزرگواران قطعاً بخاطر لیاقتهایی که در زندگی داشتند به این درجه رسیده اند آیت الله امینی در کتاب بانوی نمونه اسلام می فرمایند روزی امام حسن (ع) بر دوش پیامبر بود و دانه ای خرما که از بابت ذکات در اختیار رسول خدا (ص) بود برداشته بر دهان گذاشته و می خورند پیغمبر مکرم اسلام دست در دهان ایشان کرده و فرمودند حسن جان مگر نمی دانی که آل محمد صدقه نمی خورند. آیت الله امینی در ادامه می فرمایند امام حسن (ع) کودک نابالغی بود و تکلیف نداشت در اینجا چند چیز به وضوح نمایان می گردد یکی آنکه ندانستن هم در کودکی مانند تمام کودکان کل جهان در امام حسن (ع) هم وجود داشته است و همینطور نابالغی مانند تمام کودکان که اینها همه از نظم خالق یکتاست که حتی سن بلوغ برای دختران و پسران هم در دو سن مختلف پدیدار می شود. چرا ما شیعیان چندین هزار سال است می خواهیم بگوییم خدای یکتا نظم هستی را به خاطر 14 نفر تغییر داده. امام حسن که نابالغی آن قطعاً وجود داشته چگونه پذیرفتنی است اعراب و انسانها از سه کودک زیر 10 سال یعنی امام جواد (ع)امام هادی (ع) و امام مهدی (عج) که به سن بلوغ نرسیده اند بتوانند بعنوان امام پیروی کنند اگر این فرض هم مثل تمام توجیهات علمای شیعه پذیرفته گردد پس اینجا می ماند فقط عامل وراثت پس لیاقت فردی برای رسیدن به صفت ولایت چه می شود؟ براستی اگر اینگونه است در زمان پیامبر چندین امام وجود داشته امام علی (ع) امام حسن (ع) و امام حسین (ع)؟ خواهشمند است این مورد شبهه مطرح شده را توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امامت چند ضلع دارد و سعی شده در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست بدان پرداخته شده. از یک طرف آن‌ها هم مثل ما یک انسان عادی هستند و خودشان هم دوست دارند مثل انسان‌های عادی زندگی کنند، از یک طرف طبق آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب خداوند ارداه کرده است اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از هرگونه رجس و آلودگی پاک کند تا نمونه‌ی زندگی دینی مورد قبول در منظر انسان‌ها باشد. از طرف دیگر در بعضی از مراحل تاریخی همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 12012 عرض شد ضرورت دارد که خداوند برای نجات مردم از طریق نو جوان 9 ساله توجه‌ها را به حقیقت امامت جلب کند. لذا باید موضوع را از زوایای مختلف دید، ولی در هرحال قرآن و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ما را دعوت به تعقل کرده‌اند تا با فهم خود و تدبّر در قرآن راه سعادت را بیابیم و در همان قرآن جایگاه سخن‌گفتن حضرت عیسی«علیه‌السلام» در گهواره را نیز ارزیابی کنیم. بنده چندسال پیش با یک جوان که در مقطع راهنمایی بود روبه‌رو شدم که نظرات علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» به او القاء می‌شد و او به خوبی اظهار می کرد؛ که بحث آن مفصل است و در چندین جلسه این موضوع اتفاق افتاده. البته نمی‌خواهم موضوع امام را با آن جوان مقایسه کنم ولی در آن حدّ که انسان را به فکر فرو ‌برد که چگونه خداوند برای هدایت بشر اقدام می‌کند، عرض کردم. موفق باشید

12010
متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب ازدواج در اسلام از آیت الله مشکینی می فرمایند: امام جواد (ع) مامون را امیرالمومنین خطاب قرار می دهند و حتی دختر مامون نیز به عقد امام (ع) درآمده است. آیا تمام این موارد منظور به تقیه بوده است؟ آیا تقیه تا ازدواج امام هم وجود داشته است؟ توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حضرت جواد«علیه‌السلام» در شرایط خاصی قرار داشتند که برای سازماندهی به شیعیان به این اقدامات دست زدند تا بحمداللّه شیعه سازماندهی شد در حدّی که با غیبت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» سازمان شیعه ادامه یافت. موفق باشید

11987
متن پرسش
با سلام استاد گرامی هدف از رجعت چیست؟ آیا در رجعت همه ائمه (ع) می آیند؟ با هم می آیند یا جدا جدا؟ حکومت می کنند یا نه؟ اگر حکومت می کنند هر کدام چند سال و هدفشان از آمدن و حکومت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را در جزوه‌ی «رجعت» دنبال بفرمایید. همراه با صوت. موفق باشید

11936
متن پرسش
سلام استاد گرامی: با توجه به نزدیک شدن ماه استثنائی رجب از محضرتون تقاضای چند تا راهنمایی داشتم. بنده متاسفانه از چند سال پیش نمازهای ظهر و عصر و مغرب عشام رو جداگانه می خونم. اولش فکر می کردم وقت فضیلت عصر و عشاء آخر وقته اما بعدا که متوجه اوقات فضیلت شدم دیگه عادت کرده بودم به این نوع نماز خوندن. الان نماز ظهر و مغربم رو اول وقت می خونم و عصر و عشام رو یک ربع مونده به مغرب و نیمه شب. متاسفانه برام سخته با هم بخونم با وجود این که معمولا نمازهام رو عجله ای نمی خونم و ذکرای رکوع سجده رو بیشتر می گم یا خود نماز رو آروم می خونم اما واقعا نماز خوندن واسم کار سختی شده. نماز اولمو که می خونم خوشحال می شم که تا غروب وقت دارم که نماز دوممو نخونم! نمی دونم برای این که ارتباطم با نماز بهتر بشه چی کار کنم. حاضرم دو ساعت بشینم یه جا دعا بخونم اما زورم میاد نماز بخونم. نمازهای قضا هم دارم که برام سخته بخونم. مثلا هر موقع نماز صبحم قضا شده نخوندم و مونده. بیرون که باشم اذان بشه می رم مسجد تا اول وقت بخونم یا نمازای ظهر مغربمو معمولا اول وقت می خونم اما خوندن نمازای عصر و عشاء بلافاصله بعد نماز ظهر و مغرب واسم سخته مگر این که بترسم اگر زود نخونم برام عذر شرعی پیش بیاد و قضا بشه که به زور خودمو وادار می کنم بخونم. نماز صبحمم به خاطر سنگینی خواب معمولا آخر وقته، نمی دونم علت بیگانگیم با نماز از چی هست. ممنون می شم راهنماییم کنید. مشکل دومم این هست که یک عهدی می بندم عمل نمی کنم تا به حال نشده من یک چله ای رو تمام کرده باشم روزهای اول یا اواسط ولش می کنم حتی اگه اون چله خیلی آسون باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد ورود به ماه رجب خوب است به کتاب «ماه رجب، ماه یگانه‌شدن با خدا» که روی سایت هست رجوع فرمایید و اخیراً هم مقاله‌ای تحت عنوان «روزه‌ی ماه رجب و نجات از برهنگی در بهشت آدم» بر روی صفحه‌ی اصلی سایت گذارده شده است. 2- با توجه به مشکلی که دارید و با توجه به این‌که پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» در موارد متعدد نمازهای خود را جمع می‌‌خواندند بدون آن‌که محدودیتی داشته باشند. شما به آن‌ها اقتداء کنید و در جماعت شرکت کنید و هر دو نماز را به روحانی مسجد اقتداء نمائید و در نماز صبح هم به خودتان سخت نگیرید. در مورد قسمت آخر سؤال هم پیشنهاد می‌کنم فعلاً به خودتان سخت نگیرید، بعضی از کارها مربوط به بعد از چهل‌سال است. موفق باشید

11890
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد ببخشید با اجازتون میخوام یه مطلبی رو در تایید حرف دوستان به عزیزان منتقد تندرو عرض کنم البته نه منتقدین منصف و دلسوز ... بهشون عرض می کنم که لطفا کتاب انسان دویست و پنجاه ساله مقام معظم رهبری رو با حوصله و از اول تا آخرش مطالعه کنن تا به سیره و روش اهل بیت (ع) در اداره کردن و پیش بردن مکتب تشیع در دل تاریخ و رسوندن اون تا این مرحله اشنا بشن و اینقدر بیقراری نکنند و جلوتر از ولی زمان خودشون حرکت نکنن رفقا مطالعه کنید که جهل بزرگترین دشمن انسان هست و باعث تمام انحرافات و هلاکت آدم میشه این رو گفتم چون که اکثر این آقایون منتقد تند رو که من حداقل اطراف خودم می شناسم اهل تفکر و مطالعه نیستن اگه هم باشن خیلی سطحی در حد همون کتاب های درسی حوزه و دانشگاه اما اصلا مطالعه ریشه ای در مورد غرب شناسی، سیره اهل بیت (ع)، حقیقت انقلاب و این چیزها رو ندارن ... استاد معذرت و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:همان طور که در جواب شماره 11881 عرض شد ما باید در هر زمانی به بهانه‌های مختلف جامعه را به سوی تفکری دعوت کنیم که اقتضای تاریخی است که در آن زندگی می‌کنند و از این طریق می‌توان به شکل حضوری در ذیل اراده‌ی الهی قرار گرفت. آیا در این کار موفق هستیم یا نه؟! موفق باشید

11874
متن پرسش
‎سلام علیکم: خواستم نظر شما را در مورد سخن قابل تامل آیت الله فاضل لنکرانی رحمه الله بپرسم که فرمودند: «من پنجاه سال است دارم اسلام می خوانم، بگذار خلاصه اش را برایت بگویم، واجباتت را انجام بده، به جای مستحبات، تا می توانی به کار مردم برس، کار مردم را راه بینداز. اگر قیامت کسی از تو سوال کرد بگو فاضل گفته بود» چون قصد اجرای آن را داریم لذا برای ما مهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن گرانقدر همان سخن اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» است که به ما فرموده‌اند در مقابل حوائج مؤمنین نباید بی‌تفاوت باشید وگرنه راه بهشت را گم کرده‌ایم. موفق باشید

11847
متن پرسش
سلام: در جلسه شنبه از محبت و اطاعت از رسول خدا (ص) به طور خاص و آثار آن زیاد صحبت کردید ولی به معنای اطاعت و محبت خاص در این زمان بر پیامبر (ص) اشاره ای نکردید. لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مصداق دیگر اطاعت از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» ائمه«علیهم‌السلام» هستند و به تبع آن امروز از یک جهت علماء و مراجعی هستند که متذکر سیره‌ی رسول خدا و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام»اند، و از طرف دیگر ولیّ فقیه است که متذکر حاکمیت سیره‌ی رسول خدا و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» در روابط اجتماعی می‌باشند. موفق باشید

11837
متن پرسش
چگونه می توانیم اراده خود را تحت فرمان خدا در آوریم طوری که هر چه به دلمان وارد می شود بفهمیم امر خداست و انجامش دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه‌ی ما با انجام به شریعت الهی همین است ولی چون بالاخره تا آخر، نفس امّاره در صحنه است باید ملاک را عمل امام معصوم قرار داد که اگر مطابق حرکت و افکار آن‌ها است، آن اراده‌ی الهی است. موفق باشید

نمایش چاپی