بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سیره معصومین«علیه‌السلام» و اولیاءالهی«علیه‌السلام»

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31293
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی از گذشته تا کنون عده ای گفته اند که راه سعادت منحصرا در پیروی از اهل بیت (ع) است و به احادیثی همچون «کل ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل» استناد می‌کنند. در نتیجه مثلا از افکار مولوی و ابن عربی نهی می‌کنند. حالا سوال من این است دقیقا جایگاه متفکران فلسفه و عرفان چیست؟ آیا تعلیمات آنها در طول تعلیمات معصومین است یا اصلا فضای جداگانه ای است؟ آیا با ابن عربی راه هایی را در توحید می‌شود رفت که با امام (ع) نمی شود؟ با با مولوی حقایقی را فهمید که در متون دینی وجود ندارد یا گفتار آنها شرح و توضیح معارف شیعه است؟ اگر به سوالات بنده پاسخی دهید یا منبعی معرفی کنید خیلی ممنون می‌شوم چرا که در مراجعه به فلسفه و عرفان همچنان این سوالات برایم حل نشده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «روح مجرد» از مرحوم آیت الله حسینی تهرانی در این مورد نکات خوبی دارد زیرا که دین اسلام اتفاقاً ما را دعوت کرده است که به سوی حقیقت برویم حتی اگر در دورترین نقاط زمین باشد. در همین رابطه، صاحبِ شریعت الهی به مسلمانان توصیه می‌کنند «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم»‏: دانش را بجوئيد اگر چه در چين باشد زيرا طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. آری! با این‌همه آن نوع رجوع وقتی ذیل نطر به حضور قدسی ائمه معصومین باشد، برکات خاص خود را دارد و در همین رابطه ملاحظه می‌کنید که چگونه شیعیان بیشتر از اهل سنت به آثار ابن‌عربی و جناب مولوی رجوع می‌فرمایند. موفق باشید

31295
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده سوالاتی داشتم: ۱. حضرت علی (ع) در بسیاری از موارد که وصف خوبان و متقین می‌کنند می‌گویند که آنها از عذاب الهی ترس داشتند و به پاداش الهی عشق می‌ورزیدند حال آنکه اصل عبادت فقط باید برای خود خدا باشد و احادیث دیگری نیز همین گونه و برای ترس از عذاب و عشق به پاداش الهی عمل متقین را وصف می‌کنند آیا این نگرش به اهداف برای اعمال صحیح است؟ و چرا تا وقتی خدا هست فقط برای او عبادت نشود و گناه فقط برای او ترک نشود؟ ۲.نظر شما در مورد مبنای فکری آیت الله خوشوقت چیست که عقیده بر این داشتند که ما باید عرفان اهل بیتی را در جامعه رواج دهیم نه عرفان مصطلح (نه اینکه عرفان مصطلح را رد کنند) ۳. اگر کسی نخواهد حوزه برود و در عین حال خیلی خوب ادبیات عرب را کار کند نظر شما چیست؟ باید چگونه کار کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این ترس، ترس از عذاب آتش نیست که در مورد متقین می‌فرمایند. ترس و عذاب از حرمان و محرومیت از اُنس با حضرت محبوب است به همان معنایی که جناب مولوی در خطاب به حضرت حق عرضه می‌دارند:

 رحم کن بر وی که روی تو بدید ** فرقت تلخ تو چون خواهد کشید

۲. مسلّماً اصلِ اساس عرفان همانی است که از اهل‌البیت «علیهم‌السلام» صادر شده است و جناب ابن عربی نیز تحت تأثیر فرهنگ اهل البیت در عین تقیّه، «فصوص الحکم» را به میان آورده و در همین رابطه حضرت امام در دعوت گورباچف به اسلام، معارف ابن عربی را مطرح می‌کنند. ۳. از همه جهات بسیار خوب است. موفق باشید

31274
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم: استاد ما قبل از کرونا هر از گاهی که حرم می‌رفتیم حس خوبی داشتیم و بعضا طوری می‌شد که بعد از زیارت تصمیم جدی می‌گرفتم که آدم بهتری باشم، اما الان نمیتونم با رعایت مقررات مثلا بریم قم زیارت. احساس می‌کنم شاید خدا با رحمتش جایگزینی قرار داده برامون، نظر شما چیه؟ اگه اینطوریه اون جایگزین در کجا پیدا میشه؟ برای صله رحم چطور؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که بشر جدید با وسعت حق‌الیقینی به دنبال یافتن خود در هستی است و لذا حسِ حضوری را باید دنبال کنید که ذیل ائمه «علیهم‌السلام» در بستر انقلاب اسلامی در جستجوی آن وجود بیکرانه خود باشید. بحث «انقلاب اسلامی و مواجهه با خرد مدرن با نظر به نهایی‌ترین انسان» در مطالب ویژه می‌تواند بابی در این امر باشد. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/7272

31242
متن پرسش
سلام علیکم: استاد کدوم ائمه‌ عليهم السلام در طول حیاتشون به کربلا سفر کرده و به زیارت امام حسین علیه السلام رفتند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» آن‌چنان خفقانی را برای ال الله ایجاد کردند به طوری که تمام خانه‌های بنی‌هاشم را در مدینه تخریب نمودند و بدین لحاظ ائمه «علیهم‌السلام» کاملاً در محاصره و یا تبعید بودند. و از این جهت امکانی برای زیارت نداشتند. ولی برای زائران و برای آن‌که آن زیارت جلیل‌القدر یعنی زیارت حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» به بهترین نحو انجام شود، زیارت های متفاوتی را به اصحاب تعلیم نمودند که از جمله آن‌ها زیارت عاشورا می‌باشد که حضرت باقر «علیه‌السلام» تعلیم فرمودند. موفق باشید

31215
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مبحثی هست که میگن اسم افراد روی زندگی شون اثر میذاره و افرادی هستند که حروف ابجد اسم را محاسبه می‌کنند همراه اسم مادر و اسم مناسب را میگن و البته هزینه هم می‌گیرند و میگن باید این اسم بذارید و یا اسمتون را عوض کنید تا در زندگی شما گرفتاری و مشکل نباشه. آیا این نظر درست هست؟ و من که دخترم چند روزه دیگه دنیا میاد باید طبق این روش اسمش را بذارم یا اینکه هر اسمی که پسندیدم‌؟ یعنی در واقع این کار تایید شده هست یا یک نوع مثلا خرافه محسوب می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها، کارهای غلطی است و در سیره‌ی اهل‌البیت «علیهم‌السلام» ابداً چنین چیزهایی دیده نمی‌شود. نکاتی در این رابطه در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

31201
متن پرسش
سلام: در احادیث می‌بینیم انسان مومن از دنیا در حد کفایت باید قانع باشد. پس چه کسی باید کارخانه ها را با سرمایه هنگفت، راه بیندازد و جوانان بیکار را به اشتغال بگیرد و تولید ایجاد کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در امور فردی باید در حدّ کفایت از دنیا استفاده کرد ولی در امور اجتماعی صدها نخل را مولایمان می‌کاشتند و در خدمت منافع اجتماع صرف می‌کردند. سرمایه‌داران واقعی کارآفرینانی هستند که در زندگی فردی مانند بقیه‌اند ولی در مدیریت ثروت، مسئولیت‌های خود را فراموش نمی‌کنند. موفق باشید

31153
متن پرسش
با سلام و احترام: در مورد سوال 31137 استاد جان سوال بنده این بود که چرا حضرت رضا علیه السلام فرمودند «از» شرایط توحید، ولایت است مگر توحید شرط دیگری غیر از ولایت هم دارد؟متشکرم و التماس دعا دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، یک نگاه است به حقیقت و اگر مظاهر آن حقیقت مد نظر نیاید عملاً در حد یک باور انتزاعی میماند و این برای انس با خدا کافی نیست. باید انسانها در عین نگاه توحیدی به عالم و آدم، مظاهر تام و تمام توحید را بیابند و زیر سایه آنها موحدانه زندگی کنند. موفق باشید

31149
متن پرسش
﷽ سلام علیکم و رحمة الله: استاد عزیزتر از جانم، باتوجه به این که در تفسیر سوره مطففین فرمودید؛ نیچه می‌گوید: بعضی ها در طول زندگی طوری خود را نقاشی می‌کنند که بعد از آن که تمام شد نقاشیشون، به تماشای خودشون می‌نشینند← این که می‌فرمایید در جهان مدرن انسان ها دوباره خودشون را دوست دارند نقاشی کنند / احساس تنگنا می‌کند نه گشودگی و نفی خودش را می‌بیند یعنی چی؟! یعنی نسبت به سعه وجودیش غافل بوده و استعداد های توحیدی وجودیش را از دست داده؟! که میگه کنت ترابا؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آری! اگر انسان در بستر توحید و با افقی که شخصیت انسانهای معصوم همچون علی «علیه السلام» در مقابل انسان می گشایند قرار نگیرد همچنان خود را ناکام احساس می کند. موفق باشید

31142
متن پرسش
سلام: حضرتعالی ۱. جایگاه جناب رئیسی در تقابل با غرب را چگونه می بینید البته از لحاظ سیاسی مدنظرم نیست بلکه از لحاظ رویکرد تمدنی و اینکه غرب را چون شما کل واحد می بینند یا گزینشی هستند؟ ۲. و آیا همان دولت اسلامی که طلبش در جان مبارک رهبری نهاده شده بود و شما ۴۳ سال منتظرش بودید همین است یا این گام اول آن هدفست و تا مطلوب فاصله بسیار است؟ ۳. به نقدهای جناب جلیلی اشاره داشتید اگر اهم نقدها را بیان فرمایید و نیز تبیین فرمایید که آیا این نقدها بنیادینند به نحوی که در هدف غایی خلل آورد یا خیر؟ ۴. حضرتعالی طب مدرن را در کنار سنتی پذیرفتید آیا این عدول از مبنای کل واحد است و اگر این جمع را روا می‌دانید می‌توان به سایر حوزه ها نیز تسری داد و نهایتا به جمع سنت و مدرنیته رسید؟ ۵. آیا سرانجام هر غرب گرایی دولت های غرب گرای پیشین خواهد بود یا می‌توان نوعی از غربگرایی را متصور بود که مقتدرانه باشد و بتواند نهایتا توسعه را در ایران به نحوی پیش ببرد که ابرقدرت و قطب علمی جهان ایران باشد. من افق غربگراها را مالزی یا ترکیه یا ژاپن اسلامی می‌بینم ولی بشخصه آمریکای اسلامی را طالبم. این نحوه اقتدار طلبی را در غربگراها ندیدم و دیدیم که در انتخابات خواهان تسلیم شدن در برابر بیگانگان در اسنادی چون fatf و معترض به اینکه چرا برخی طالب حسینیه کردن کاخ سفیدند بودند. این نحوه حقارتها مطلوبم نیست از آن طرف جریان انقلابی این نقیصه را ندارد و حاج قاسم ها را دارد با چه اقتداری. اما خوف آن دارم که فقط دل در سنت داشته باشند و اصالتی برای غرب نداشته باشند و فعلا تقییتا و به اکل میته همراهی کنند تا در فرصت مناسب غرب را به مسلخ بکشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در مورد شخص خاص نیست بحث در مورد سیره و جایگاه سیاسی معرفتی جناب آقای رئیسی است که از رینگ دولت سازندگی جدا هستند 2- انقلاب اسلامی حقیقتی است که به مرور شئوناتش ظاهر می‌شود. شواهد حکایت از آن دارد که دولت آقای رئیسی می‌تواند در آن راستا باشد. ۳. جناب آقای جلیلی سعی می‌کردند متذکر باشند که باید با عمق زیاد و با روحیه‌ای که به گفته ایشان جهشی را دنبال کند دولت آینده اداره شود. ۴. طب مدرن به اعتبار تجربی‌بودن آن مدّ نظر است و این غیر از فرهنگ مدرنیته است. بنده در این رابطه عرایض مفصلی در کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» داشته‌ام. ۵. به هر صورت با حضور در مبانی معرفتی و سیره معصومین، هرجا ما می‌توانیم در جهان حاضر شویم و در مناسبات آن تصرف نماییم. موفق باشید

31085
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: آیا انسان می‌تواند به قلبش اطمینان کند؟ آیا قلب می‌تواند گرایشی غیر از فطرت داشته باشد؟ آیا میشه قلب انسان اشتباه کنه؟ من فکر می‌کنم تمام اشتباهات مربوط به ذهن انسان‌هاست که وهمیات به آن راه دارد و زشتی‌ها وارد قلب نمی‌شود و اگر تصمیم به انجام کار اشتباهی بگیریم قلبمون ما رو همراهی نمیکنه و کلا امکان نداره قلب اشتباه کنه، اگر اشتباه کنی قلبت ضعیف میشه تا جایی که بهش مهر زده میشه و دیگه هیچ درک قلبی نخواهی داشت و خودت رو فراموش می‌کنی اما قلبت هیچ وقت تو رو به سمت بدی‌ها نمیبره و هیچ وقت تصمیم اشتباه نمیگیره. آیا این برداشت من درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایید در صورتی است که بتوانیم قلب را مطابق فطرت در نظر بگیریم. ولی در هر حال، ملاکِ صحت و عدم صحتِ دریافت‌های قلبی، شریعت الهی و سیره ائمه معصومین «علیهم‌السلام» است. موفق باشید

30958
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر: می‌خواستم ازتون درخواست کنم یه ختم مجرب از ذکر استغفار بدهید تا به آن عمل کنم و دین و دنیا و آخرت خودم رو آباد کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سررشته‌ای ندارم. همین اندازه می‌دانم پيامبراکرم «صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلْم» مي‌فرمايند: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَي قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً» گاهي کدورت روي قلبم مي‌نشيند و من در هر روز هفتاد مرتبه استغفار مي‌کنم. موفق باشید

30818
متن پرسش
سلام علیکم: در سوال ۳۰۸۱۲ یک نوع تناقض است که یکجا حدیث می‌گوید با انفاق کردن چیزی کم نمی‌شود، نترسید و بدهید. «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» حتی وقتی تنگدست شدید با انفاق کردن روزی را به خود جذب کنید. ولی قرآن می‌گوید آنقدر نده که دستت خالی شود؟ با عرض پوزش از اینکه وقت شما را می‌گیرم. بنده سوالات بسیار دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال قرآن در دل بستر سیره‌ی نبی الله «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به معنای «اطیعواالرّسول» آیات خود را معنا و متذکر می‌شود و سیره‌ی پیامبر است که جانب هر آیه‌ای را در کنار آیه‌ای دیگر معنا می‌کند. با توجه به این امر است که می‌توان از افراط و تفریط نسبت به تذکرات قرآنی مصون ماند. موفق باشید

30765
متن پرسش
با عرض سلام، ببخشید که وقت گرامیتان را گرفتم: ۱. آیا این حرف درست است که ائمه «علیهم السلام» سعی می کردند منافق ها را در همان نفاق خود نگه دارند و نگذارند کفر و نفاق خود را علنی کنند. به طور مثال زمانی که یزید کفر خود را علنی کرد، سیدالشهداء «علیه السلام» قیام کردند تا او را به همان نفاق قبلی اش برگرداند؟ (البته منظور بنده این نیست که قیام حضرت تماماً برای این کار بوده است) ۲. به چه دلیل نباید بین عرفان و فلسفه خلط انجام شود؟ خدا ان شاءالله شما را برای ما نگه دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سعی پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» آن بود که برخورد مستقیم با منافقان که به ظاهر مسلمان بودند، نکنند تا جامعه حالت دو قطبی پیدا نکند و زمینه‌ی برگشت آن‌ها نیز فراهم باشد. ۲. عرفان با قلب و شهود جلو می‌رود و فلسفه با عقل و استدلال. موفق باشید 

30739
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: چند سالی است از کوچه باغهای فلسفه و عرفان عبور می‌کنم و نسیم دل انگیز کلمات اولیاء خدا همچون شیخین آملیین حفظهما الله، حضرت طباطبایی رحمه الله، ملاصدرای عزیزتر از جان و ... روحم را می‌نوازد. جوری است که گویا از این بوستان نمی خواهم دل بکنم. بین تمام کتابها سر و گوشم برای کتابهای این چنینی می‌جنبد؛ بین این همه شارحان نهج البلاغه، دلم سوی ابن میثم می‌رود؛ بین شارحان کافی، ملاصدرا، بین تراجم، عرفا و ... . راستش را بخواهید تا قبل از این فکر می‌کردم هرچه غیر اینهاست هیچ ندارد و وقت گذاشتن برای دیگر کتابها وقت تلف کردن است. اما اخیرا فکرم این شده که نکند اشتباه می‌کنم! واقعا کلمات مجلسی در مرآة العقول هیچ است؟ واقعا البیان و تبیان و مجمع البیان هیچ اند؟ واقعا زندگی نامه مخالفان عرفان و فلسفه که در زندگی خود افراد با تقوایی بودند مثل صاحب حدائق و ... هیچ است؟ استاد دستم را بگیرید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که به ما فرموده‌اند: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق». پس راه‌های سیر به سوی پروردگار متفاوت می‌شود وقتی همه در بستر شریعت الهی و سیره‌ی امامان معصوم «علیهم‌السلام» حرکت کنند. آری! آن کسی که یکی را ردّ و یکی را در این مسیر قبول می‌کند، در تنگیِ مفاهیم گرفتار است. ولی آن‌که در چشم‌اندازِ نظر به حضرت محبوب برای هر آن کس که در دلِ شریعت خود را جستجو می‌کند، جای و جایگاه قائل است؛ در سعه‌ی روح محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» جای دارد. موفق باشید

30736
متن پرسش
باسمه تعالی محضر محترم استاد طاهرزاده: سلام علیکم: بنده چند سالی هست در حوزه سبک زندگی در یکی از نهادهای فرهنگی مشغول به کار هستم. مطالعات گسترده ای در حوزه سبک زندگی داشته ایم. چه منابع دینی و چه منابع غربی. نهایتا با رویکرد توحیدی به این تعریف رسیدیم: سبک زندگی عبارت است از مظاهر و صورتهای قوای فطری و غریزی (یا همان شهوات در ادبیات دینی). به نظر حضرتعالی آیا این تعریف صحیح و کامل است؟ اگر نیست ممنون میشوم تعریف صحیح و کاملی ارائه فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. زیرا زندگی دینی، زندگی انزوا و بی‌توجهی به غرایض و نشاط‌ ها و شادی‌ها نیست. منتهی در بستر سنت‌های الهی و سیره‌ی امامان معصوم «علیهم‌السلام». موفق باشید

30705
متن پرسش
با سلام: ضمن تشکر از پاسخی که درباره سوال بنده مبنی بر چگونگی فهم حقانیت اسلام دادید، سوال جدیدی برای بنده پیش آمد و آن اینکه شما فرمودید باید با تدبر در قرآن، حقانیت قرآن و عمق توحید قرآن را بفهمیم و احتیاجی به نفی سایر ادیان نیست، حالا وقتی با خواندن خود قرآن ذهن به جای تایید و تصدیق قلبی، پر از سوال و شبهه از خود آیات قرآن شود چه؟ مثلا بنده با خواندن آیه ای که مربوط به زدن زن هاست، در قرآن دچار حیرت و سوال یا بهتر بگم شکی شدم که سالهاست بی پاسخ مانده. طبیعی است که در کنار شبهات وارده بی نهایت و آیاتی که دستاویز این شبهات گرفته اند، و مهمتر از همه نبود جواب های قانع کننده، انسانی که ایمان و یقین ندارد همینها را دلیل بر اختلاف در قرآن یا منطقی نبودن بعضی از آیات می‌داند و تصدیق قلبی بر این حقانیت در او ایجاد نمی‌شود. به نظر شما مشکل کجاست و راه حل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن به معنای آن است که روح هر آیه و سوره با عمق کامل دنبال شود. همین نکته را که می‌فرمایید بنده در شرح آیه‌ی ۳۴ سوره‌ی نساء با نظر به شواهد موجود و نظر بزرگان، متذکر شدم که موضوع مربوط به ترک خانه و احتمال همبسترشدن با مرد غریبه است که برای حفظ حرمت خانواده به جای آن‌که حدّ شرعی در دادگاه به صورت علنی اجرا شود، برای حفظ حریم خانواده فرموده‌اند تنبیهی که حکایت از ناراحتی مرد از نحوه‌ی رفتار همسرش باشد، إعمال شود، به اعتبار آن‌که بحث نشوزِ زن در میان است. زیرا در فضای کلی آموزه‌های دینی رعایت زنان به صورت جدّی توصیه و از طریق اولیای الهی عمل شده. به عنوان نمونه پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوْجَهً فَلْیُکْرِمْهَا‌» هر کس همسری را اختیار می کند، بر او واجب است که او را اکرام کند. و باز حضرت می‌فرمایند: «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِنِسَائِکُمْ وَ بَنَاتِکُمْ‌» بهترین مردان، مردانی هستند که با زنان و فرزندانشان به خوبی رفتار کنند. و حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «اَکَثَرُ الخَیرِ فی‌النِّساءِ.» بیشترین خیر و برکت همراه با زنان است. موفق باشید

30687
متن پرسش
سلام استاد عزیز: همیشه دیدگاهم همان روال زندگی طبیعی بوده و هست و از مواردی همچون دعا نویسی و طلسم و این موارد هرچند که بوده دور بوده ام. از نظر دین اسلام وظیفه ما نسبت به چنین مواردی و اساتید بزرگی که به این موارد وارد شده اند مثل طلسم آقای شیخ بهایی و غیره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم ما نیاز به این موارد داشته باشیم. وقتی در سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» چنین مواردی به چشم نمی‌خورد. موفق باشید

30561
متن پرسش
سلام: طاعات قبول ان شالله دو سوال داشتم: ۱. فرمودید آیت الله جوادی آملی گفتند المیزان برای شبهات بعد از مشروطه نوشته شده، الان که تاریخ ما که دیگه تاریخ قبلی نیست چطور میتونیم الان از المیزان استفاده کنیم و با چه رویکردی باید المیزان خواند؟ ۲. دعاهایی که ائمه بر پیامبر و بر خودشون صلوات می‌فرستند اولا چه معنی دارد و ثانیا بر شخص خودشون صلوات می‌فرستند؟ یا بر مقام تکوینیشون؟ یا... با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شبهات بعد از مشروطه مربوط به تاریخ مدرن است که ما هنوز رویهمرفته در دل آن هستیم و به همین جهت است که با ارتباط با تفسیر المیزان احساس می‌کنیم جواب بسیاری از سؤالات ما در آن نهفته است. ۲. آری! مربوط به مقامی است که صورت آرمانی هر انسانی می‌باشد. موفق باشید

30517
متن پرسش
سلام: خدا قوت. چرا برخی مواضع بین کلام شیعی و تاریخ شیعی تعارض هست؟ چرا کلام ائمه را فرا تاریخی و ماورائی ترسیم می کند؟ درباره عصمت ائمه و علم ائمه در کلام سخنانی داریم که عملا چنین نیست؟ اگر ائمه علم غیب داشتند چرا از آن استفاده نکردند؟ خدا برای چی به آنان علم غیب را عطا کرده است؟ خروجی این علم غیب چیست؟ آنان والیان و وکیلانی را انتخاب کردند که بعدها خیانت کردند؟ چرا کلام امامیه این قدر متورم شده است و اقوالی داریم که تاریخ آن را تایید نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمایید که این سؤالات آن‌چنان کلّی است که جواب آن‌ها چند کتاب است. پیشنهاد بنده آن است جهت شروع، کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست را دنبال فرمایید. موفق باشیدhttp://lobolmizan.ir/book/1383/

30516
متن پرسش
با سلام: من پرسشگر شماره 30478 هستم. ممنون از پاسخی که دادید. اما انتظار مرا برآورده نکردید. چون ازتون خواستم طبق قرآن و سیره اهل بیت جواب بدید اما بیشتر ادله و نظرات خودتون رو گفتید. من هم نظرات خودم رو می‌نویسم و ممنون میشم اگه جایی اشتباه میکنم راهنمایی کنید سپاس. سوال ۱: در روایات داریم که پیامبر اکرم (ص) در اواخر عمر خود از مردم حلالیت خواستند. چرا ایشان با این وجود که می‌دانستد گناهی مرتکب نشدند این کار را کردند؟!! بنظر من برای اینکه سنتی را برای ما به جای بگذارند و فرهنگ سازی کنند تا ما در هر مقامی که باشیم باید حق الناس را اولویت قرار دهیم و یکی از مهمترین آنها تعهد و قول هایی هست که می‌دهیم و اگر به هر علتی نتوانیم بدان عمل کنیم باید از طرف مقابل حلالیت گرفته و در صدد جبران آن برآییم. این عمل، ایجاد اعتماد بسیار در طرف دیگر می‌کند که می‌توان در آینده نیز از آن بهره های مضاعف برد. سوال ۲: با توجه به سیره حضرت علی (ع) در برخورد با مخالفین خود در جنگ نهروان، که ایشان با وجود اینکه خوارج منطقه ای را گرفته بودند و به آن حضرت تهمت های ناروا می‌زدند و بر ضد ایشان تبلیغ می‌کردند نه تنها با آنها مقابله نکردند بلکه پیوسته به نزد آنان پیک صلح و نصیحت می‌فرستادند. حضرت وقتی دست به شمشیر بردند که مطمئن شدند آنان در پی ظلم و کشتار مردم بیگناه هستند. از طرفی در آن زمان امکان زندان کردن طولانی مدت یا زندان أبد وجود نداشت اما الان می‌توان کسانی‌که مخالف نظام هستند و قتلی انجام ندادند ولی توبه هم نمی‌کنند در زندان با آموزشهای صحیح قرآنی آشنا شوند و راه توبه را برآنان هموار کنیم که دین اسلام دین رحمانیت است و برای هدایت مردم نازل شده است همان گونه که پیامبر (ص) در عزیمت حضرت علی (ع) به یمن به ایشان توصیه کردند که اگر خداوند یک مرد را به دست تو هدایت کند، برایت بهتر است از آنچه که خورشید برآن طلوع و غروب می‌کند و همینطور می‌فرمایند: «مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمی و مهربانی کردن با آنان نصف زندگی است.» سوال ۳: یکی از بهترین عملکردهای مثبت حکومت در آن زمان، عذر خواهی وزارت اطلاعات از مردم بود که نشان دهنده بزرگ منشی آنان بود. سوال ۴: تامین امنیت دانشگاه با چه کسی است جز دولت و دستگاه های انتظامی و امنیتی؟! حال که این اتفاق افتاد آنان با بازماندگان و خانواده های جان باختگان و مجروحان چه برخوردی داشتند و آیا جبران خسارتی شد؟! و با مسئولین انتظامی و امنیتی آن وقت چه برخوردی شد که در کار خود سستی کردند؟! سوال ۵ که پاسخ آن را ندادید و سوال ۶: متاسفانه بخاطر عدم وجود پایگاه هایی که مردم بتوانند اعتراض خودشان را اعلام کنند ناچار شدند و به خیابان آمدند و بسیاری انسان بیگناه کشته شد مثل سال 98 که براندازها در صف مردم نفوذ کردند و باز مردم بودند که سرخورده شدند. اما مسئله آنجاست که چرا حکومت نتوانست صف معترضان را از معاندان جدا کند آیا نمی‌توانست با تمهیداتی، یا با استفاده از رسانه های مختلف به مردم عادی اعلام خطر کند؟! از طرفی چرا باید به طرف مردم تیراندازی کرد در صورتی‌که تعداد معدودی برانداز مسئول تخریب و اغتشاش بودند و 99 درصد مردم غیر مسلح بودند؟! تا جایی‌که من می‌دانم متاسفانه بعد از آن اتفاقات نیز حکومت به افراد معترض که کشته شدند هیچ توجهی نکرد و مانند دیگرانی که مسلح و برانداز بودند برخورد شد. شاید یکی از دلایلی که امام علی (ع) بعد از خلافت به دنبال قصاص خون عثمان نرفتند آن بود که تعداد زیادی بیگناه بین قاتلان بودند و جدا کردن آنها سخت بود پس باید صبر می‌کردند و امور را اصلاح می‌کردند تا در وقت مناسب قاتلین را دستگیر کنند وگرنه می‌توانستند با یک یورش غافلگیرانه همه آنهایی که خانه عثمان را محاصره کرده بودند را بگیرند و قصاص کنند چون بر ضد خلیفه شورش کرده بودند. من در جایی از قرآن و احادیث اهل بیت (ع) ندیدم اجازه داده باشند کسی را به صرف برانداز بودن کشت یا اعدام کرد مگر آنکه قتلی انجام داده باشد یا فسادی از آن رخ داده باشد که امنیت و آرامش مردم را به طور جدی در خطر اندازد. سوال ۷: یکی از انتقادات وارد بر دولت های جمهوری اسلامی آن است که فرهنگ و شیوه اعتراض صحیح را به مردم آموزش نمی‌دهد و متاسفانه اگر مردم عادی که معترض هستند نتوانند خودشان را به صورت صحیح ابراز کنند و آزادانه حرفشان را بزنند ناگزیر اعتماد خود را از دست می‌دهند و احساس حقارت می‌کنند و در نهایت به تخریب و خدایی نکرده اسلحه دست می‌برند. نظرسنجی دانشگاه مریلند اعتبار بالایی ندارد چون علاوه بر اینکه جامعه آماری آن به طور دقیق مشخص نیست روش نظر سنجی آنان نیز زیاد قابل استناد نیست. اما در اینکه اکثریت مردم اسلام و حکومت اسلامی را دوست دارند شکی نیست. سوال ۱۰: در سیره پیامبر (ص) و امام علی در حکومت داری می‌بینیم که آنان بر سر اصول کوتاه نمی آمدند. به طوری که بسیاری معتقد بودند روش امام علی (ع) در برقراری عدالت و مساوات، باعث می‌شود دیگران بر ایشان بشورند و حکومت ایشان در نهایت عمری نداشته باشد که همانگونه هم شد. اما ما به عنوان پیرو ایشان باید از خود بپرسیم چرا ایشان طبق خطبه ۱۲۶ نهج البلاغه شعارشان این بود که: من حق و عدالت را نمی‌گذارم و مصلحت را بردارم؟! برای ایشان حکومت ذره ای ارزش نداشت بلکه پریایی عدالت و اصلاح امت، ملاک عمل بود و برای حفظ حکومتشان از آن کوتاه نیامدند تا اینکه جان خود را در راه اهداف والای انسانی و اسلامی فدا کردند. سوال ۱۱: این برمی‌گردد به همان مصلحت اندیشی بیجا. چرا باید بعضی مسئولین ما حقوق ۳۰ یا ۴۰ میلیون تومان داشته باشند بغیر از پاداش و ... و بعضی باز هم اختلاس کنند؟! بنظر من این که چند نفر را بگیرند، محاکمه کنند و حتی اعدام کنند فقط صورت مسئله را پاک کردن است باید از ریشه آن را زد و مصلحت را کنار گذاشت و برای حفظ آبروی نظام با آقازاده ها و مسئولین رده بالا برخورد قاطع کرد. و قوانین سخت گیرانه که پیامبر (ص) و امام علی (ع) اجرا می‌کردند را تصویب کنند. شاید با برخورد قاطع، آبروی نظام موقتـاً در جوامع بین الملل کم شود (چون تعداد زیادی از سران حکومت و دولت را باید دستگیر کنند) اما به جای آن در بین مردم بیشتر و بیشتر می‌شود. این سخنان درد دلی بود از سر دلسوزی و محبت، به این مردم عزیز و اسلام پربرکت. لطفا در نظراتی‌که دادم اشتباهات بنده را بگیرید. خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما و چشم دلمان را بینا کن بر نور علم الهی. آمین یا رب العالمین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب آن سؤال عرض شد و به نظر بنده خودِ جنابعالی هم قبول دارید، مسائل سیاسی و اجتماعی ابعاد گسترده‌ای دارند که در حیطه‌ی سؤال و جواب نمی‌گنجد. هنوز هم بر همان جواب، تأکید دارم. در مواردی که فرمودید در بعضی موارد با جنابعالی همراه هستم، و در بعضی موارد نگاه متفاوتی به موضوع دارم ولی در فضای سؤال و جواب، نهایتاً بنده می‌توانم نظر کلّی خود را بدهم تا سؤال‌کننده روی آن فکر کند و هرگز انتظار نیست که او فکر خود را تعطیل و نظر بنده را بپذیرد. موفق باشید

30449
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در رابطه با تاریخ اسلام، در زمان امیر المومنین (ع) داریم که حضرت در زمان خلیفه سوم وقتی متوجه می شوند که حاکم کوفه به دلیل میگساری در نماز جماعت نماز دو رکعتی صبح را چهار رکعت خوانده، حضرت درخواست دارند که شخص ولید باید حد شرعی بخورد و چون کسی جرات ندارد که این حد رو اجرا کند، خود حضرت شخصا این کار را انجام می دهند. اما در جایی دیگر در زمان خلیفه اول در داستان مالک بن نویره که خالد بن ولید‌ او را می کشد و همان شب با همسر او زنا می کند و خلیفه اول هم خالد بن ولید را تبرئه می کند. پس چرا حضرت امیر المومنین (ع) در این موضوع موضع گیری نمی کنند؟ البته این نکته رو هم یادآوری کنم که این حقیر نمی خوام که خدایی ناکرده نسبت به امام معصوم جسارتی کرده باشم. برای اینکه کسی نسبت به فعل امام معصوم که چرا نمی پرسه؟ (از این لحاظ که بخواهد طرف مقابل رو به چالش بکشد). برای اینکه انسان کامل حکیم است و مظهر تام اسم علیم الهی است و نسبت به فعلی که انجام می دهد و یا نمی دهد، علم دارد. ببخشید مزاحم وقتتون شدم. التماس دعا. یا حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ولید بن عقبة بن ابی معیط کسی منکر میگساری او در حدّی که برایش حدّ جاری شود نبود. ولی در مورد خالدبن ولید، خلیفه‌ی اول به نوعی موضوع را توجیه کرد و این عملاً وظیفه را از دوش حضرت برمی‌دارند زیرا حاکم وقت حکم دیگری کرده است. موفق باشید

30434
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: ممنون از زحمات شما. در مورد حدیث شریفی که از حضرت زهرا سلام الله علیها در کتاب مقام لیله القدری بیان فرمودید که بهترین چیز برای زنان این است که... توضیحی در جای دیگری بیان فرمودین؟ خب این حدیث شریف خیلی سوال برانگیز است برای درک بهتر آن از خدمتتون راهنمایی می‌خواستم. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جایی عرایضی در این مورد شده است که در آن شرایط، معنا نمی‌داده است زنان از محیط خانه که عموماً شرایط زندگی فراهم بوده، به کوچه و بازار سر بزنند، وگرنه همان حضرت مگر تشریف نیاوردند و در مسجد مدینه در مقابل آن‌همه نامحرم آن خطبه‌ی غرّاء را ارائه کردند؟! موفق باشید

30414
متن پرسش
سلام استاد گرامی ببخشید مزاحم وقتتون میشم: خیلی گلایه دارم از نفس سرکشم؛ از بداخلاقی هام؛ استاد من یک خانمم چرا نمیتونم لطیف باشم!؟؛ استاد با اینکه زندگی آرومی داشتم و واقعا خوشبخت، جدیدا خیلی کم حوصله و کم صبر هم شدم و همش تو خونه ما جر و بحث و دعواست. استاد چرا نمیتونم همسرم رو درک کنم یا گاهی ایشون درکم کنن!؟ چرا زندگی اطرافیان من اینقدر تجملاتی شده که منم می‌خوام کمی شبیه اونها بشم؟ واقعا من برای خونه وسایل بخرم هی باید سوال کنم اجازه هست اجازه نیست؟ اختیارمون تو زندگی چیه؟ چرا مردها ما رو کم عقل میخونن؟ چرا یه چهار تا کتاب میخونن فکر میکنن هرچی میگن درسته؟ استاد من از طلبه بودن خودم خسته شدم از این که همسرم درسهای شما رو گوش میده خسته شدم؛ از زندگی خسته شدم اگر واقعا پشت و پناهی داشتم این زندگی رو تمام می‌کردم. تو عالم چه خبره که من درکش نمی‌کنم؟ چه اتفاقی داره میفته که من آرامش ندارم؟ استاد خیلی مضطربم، دلم تنگه یه زیارته، یه گریه درست حسابی ولی ازش محرومم چون یه زنم نمیتونم اختیار صحبت داشته باشم چون آدم خوبی نیستم از نظر همسرم. آخه امام با من گناهکار چیکار داره؟ دلم برای به ظاهر مذهبی بودنامون میسوزه .دلم دنبال یه آرامش خاصه که آروم بشم. استاد فقط می‌خوام به آقایون بفرماییدحرفهایی که به ما میزنن فراموش میشه ولی قلب‌های که شکسته میشه دیگه جمع کردنی نیست. دعامون کنید عاقبت به خیر بشیم‌.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» در مورد زنان آن بود که در عین رعایت همه‌ی انسان‌ها، طوری با همسران خود برخورد می‌کردند که بعضاً می‌گفتند پیامبر خدا، زنان را لوس کرده‌اند. قرآن ما را متوجه‌ی روح انسان‌هایی می‌کند که در مسیر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هستند و می‌فرماید این افراد «رُحماء بینهم» بین خود در راستای معیّت با پیامبر خدا برخورد صمیمی و با صفا دارند، چرا ما نتوانیم همدیگر را تحمل کنیم تا در جهان و در افقی حاضر شویم که رسول خدا حاضر بودند؟ موفق باشید 

30405
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سالروز ولادت مولانا امير المومنین مبارک. استاد جان چرا در برخی منابع اهل سنت نظیر بلاذری در کتاب انساب الاشراف، بخاری در صحیح بخاری و ترمذی نوشته شده زندگی فاطمه با علی همراه با اختلافات و کشمکش‌هایی بین این زوج بود و رفتار علی با فاطمه همراه با «شدة» و «غلاظ» بوده‌است؟ یعنی واقعا می شود که حتی یک بار امام علی علیه السلام چنین رفتاری با حضرت زهرا سلام الله علیها داشته باشند؟ چرا چنین مطالبی مطرح شده؟ سپاس از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً در راستای پروژه‌ی مخدوش‌کردن چهره‌ی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» از طریق جریان اُموی باید این نوع روایات را تحلیل کرد. مرحوم علامه‌ی امینی در کتاب «الغدیر» به خوبی و به طرز عالمانه‌ای جایگاه این نوع روایات را نشان داده‌اند بخصوص که در روایات کاملاً مطمئن، قضیه بر عکس بوده است و آن دو بزرگوار در نسبت قدسیِ همدیگر، هم را یافته بودند و رابطه، فوقِ رابطه‌های عادی بوده است. موفق باشید

30293
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در جایی فرمودید پیامبر عموما خودش را از مردم حفظ می‌کرد ولی در جاهای کمی که با مردم معاشرت داشت با روحی بسیار گشوده معاشرت می‌کرد. و یا در جای خواندم که شخصی چندین بار درب خانه امام رفته و امام راهش نداده، اینها چگونه با رحمت رحمانی پیامبر که طبیب دوار بوده سازگار است؟ آیا این گوشه نشینی (سلوک فردی) همان رهبانیت نمی‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با مردم بودن، غیر از آن است که انسان، تنهایی نداشته باشد. ۲. آن قضیه که امام آن افراد را راه ندادند، به جهت ادعایی بود که می‌کردند و پس از آن‌که از آن ادعا دست برداشتند، امام اجازه‌ی ملاقات دادند. که بحث آن را می‌توانید در سلسله مجلدات «امام شناسی» آیت الله حسینی تهرانی دنبال کنید. موفق باشید

نمایش چاپی