بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تاریخ اسلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9393
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: «نزول دفعی قرآن به قلب مبارک پیامبر علی‌القاعده باید قبل از بعثت آن حضرت نه یک بار که چندین بار تجلی کرده باشد، حال چه در شب‌های قدر و چه در غیر شب‌های قدر.» چرا باید چندین بار تجلی کرده باشد؟ و چرا در شب غیر قدر؟ مگر زمان نزول دفعی قرآن کریم در شب قدر نبوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت قرآن غیر از آن نور از قرآنی است که با الفاظ همراه است. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در حجةالوداع فرمودند: این سال، سال آخر عمر من است زیرا دو بار قرآن در این سال بر من نازل شد. این نشان می‌دهد حقیقت قرآن در زمان‌های مختلف بر قلب مبارک حضرت نازل شده ‌است. چه قلبی بوده قلب مبارک رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»! موفق باشید.
9315
متن پرسش
سلام استاد، ان شاءالله که نماز روزه هاتون قبول باشه. من جایی برای همدردی با دوست عزیزی داستانی رو به شکل تمثیل بیان کردم ولی چون درون داستان از یه سری آیه استفاده کردم مطمئن نیستم که همه جا بار معرفتی درستی از تمثیل ها استخراج شده باشه و نوع بیان هم خیلی خودمونی هست. داستان رو با عرض و عذرت براتون میذارم اگه جایی نیاز به ویرایش داشت برام بگید تا تصحیحش کنم، خیلی ممنون. سلام فرشته‌ی خدا! سختی‌کشیدن که اینقدر ناامیدی نداره، تقصیر خودته دیگه به خدا بله گفتی (قالوا بلی) و از سر نادونی امانتی رو که هیچ کس توی این عالم حاضر به برداشتنش نشد برداشتی (آخ که خدا از نادونی چه کیفی کرد و چقدر بیشتر عاشق بنده هاش شد) حالا بقول معروف بکش. آخه اون لحظه دیوونه بودیم، خدا یه کرشمه اومده بود و فقط توی خلقت ما بود که اون کرشمه رو درک کنیم. اونم از فرصت استفاده کرد و امانت رو روی شونه های این انسان نحیف که به قول خودش ضعیف آفریده شده (خَلَقَ الإنسان ضعیفاً) گذاشت، گفت من وجود تو رو توی بهترین حالتی که میشد ساختم، و یاد این کرشمه رو تو وجودت گذاشتم حالا پاشو برو پایین ترین مرتبه خلقت (لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم. ثمّ رددناه اسفل سافلین) ما هم که بله رو با اجازه یا بی اجازه پدر و مادرمون (عقل و حب ذات) داده بودیم و کار از کار گذشته بود. هیچی دیگه یه رعد و برق (شک الکتریکی خدا) زدن تو سرمون و تخم این محبت کاشتن ته ته دلمون، خدا هم بهمون اونجا یه تقلب رسوند گفت میری اونجا من یکی رو از طرف خودم میفرستم یادت بده چه جوری این تخم رو که همه وجودت در پرورش و مراقبت از نهالیه که از این تخم به بار میاد مراقبت کنی. ما رو فرستادن تو دنیا (دور ترین جایی که میتونه از خدا وجود داشته باشه یا همون اسفل سافلین) ما هم که بدجوری از شک الکتریکی که بهمون داده بودن فراموشی گرفته بودیم، حالا دچار بحران هویت شده بودیم. اندر عوارض اون کرشمه ناجوانمردانه، خلقتی بی تاب ( إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا) و عجول (خُلق الإنسان عجولاً- خُلِقَ الإنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ) بود و اون موجودی که بعد از دیدار کرشمه روی خدا در عالم وحدت مشتاق و بی تاب کرشمه دیگه ای بود برای یه کرشمه دیگه هم به شدت عجله داشت با سر اونو انداختن توی عالم کثرت. حالا این بیچاره از همه جا بیخبرِ بی تابِ عجول که در فطرتش به شکلی ماهرانه هم یاد اون کرشمه رو جوری گذاشته بودن که میفهمید یه چیزی هست که اونو خیلی خیلی بی نهایت زیاد میخواد و هم اون چیز رو نمی فهمید درست و حسابی چیه و هم یه جورایی توی ذاتش بود که در هر چیزی جلوه ای از اون محبوب رو ببینه افتاد تو دنیا و هر چیزی که به خیال خودش مظهری از اون نمی دونه چی چی رو دید بهش محبت پیدا کرد و امان از دل انسان وقتی تخم محبت چیزی توش کاشته بشه یه مزرعه تام و تمام برای پرورش هر محبتی، حالا دیگه بت هم میساخت تا در اون مظهر اون کرشمه ببینه و خوب به شدت هم به اون علاقه مند شده بود. حالا هر فرستاده ای که از جانب خدا میومد نمی تونست اون حب رو از دل این آدم بی تاب و عجول بیرون کنه مگر یه کسایی که هنوز به این مظاهر از ته دل امید نبسته بودن و دلشون میگفت نه این اون نیست. توی داستان خلقت آدم یه موجود بود که اگرچه کمال طلب بود ولی خود برتر بین و پر از خُردِ شیشه بود ولی بد جور ظاهرش فرشته ها رو گول زده بود، در حدی که برای فرشته ها کلاس عرفان و معارف میذاشت. ولی خدا این ناخالصی رو نمی تونست ببینه اون هم وقتی اون رو توی عالم وحدت راه داده بود، آخه اونجا جایی نیست که کسی در برابر خدا منم منم راه بندازه خدا هم برای اینکه دستشو رو کنه یه بهانه جور کرد. گفت من انسانی از خاک آفریدم همه به اون سجده کنید و بقیه داستان رو هم که حتما میدونید... از اینجا دشمنی بزرگی توی وجود شیطان نسبت به آدم شکل گرفت، اونهم از بزرگترین نقطه قوت آدم بر علیه خودش استفاده میکرد و میکنه و اون اینه که آدم عاشق کرشمه و زیبایی بود. هیچی دیگه اون اومد برای گمراهی آدم هر چیزی رو به شکل غلو آمیزی زینت داد آدم که طبق عادت مسبوق به سابقه با هر کرشمه ای از هوش و حال میرفت. خدا هم همین جوری که بیکار ننشسته بود تا شیطون هر کاری میخواد دلش بکنه و از طرفی به آدم قول هدایت داده بود (إن علینا للهدی: همانا هدایت بر عهده ماست) به خاطر قولش خدا چه کارها که نکرد صد و بیست و چهار هزار از بهترین و دوست داشنی ترین بنده هاش و که خیلی دوستشون داشت فرستاد تا آدما رو یاد عهد روز الست بندازه و بگه بابا گول نخور اون زیبایی حقیقی وجود منه اگه گل زیباست به خاطر اینه که تجلی وجود من توش بیشتره و اگر سوسک توی نظرت زشته به خاطر اینه که تجلی وجود من در آن محدود است ولی خوب وجودش لازمه. بازم خدا راضی نشد و به خاطر عهدش پیامبری رو فرستاد که روح و وجود اونو قبل از خلقت همه چیز خلق کرده بود و از اون چهارده نور واحد ساخته بود که واقعا در نهایتی که میشه خدا چیزی رو دوست داشته باشه این چهارده نور واحد رو دوست داشت. حالا خدا به خاطر عهدش اونو باید به عالم کثرت به اسفل سافلین میفرستاد و بالاخره فرستاد و حرف دلش رو به پیامبرش نسبت داد(به هر حال این خداست که نازه و ما نیاز) و در وصف پیامبرش که حرف دل خودش بود (لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ: همانا شما را پیامبرى از خودتان آمد که رنج و زیان‏تان بر او گران است، به [هدایت‏] شما اصرار دارد و به مؤمنان دلسوز و مهربان است) خدا و چون خیلی ما رو دوست داشت یه نامه ششصد صفحه ای هم برامون فرستاد (لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ-کتابی فرستادیم که در اون به یاد شما بودیم آیا نمی اندیشید) اینجا به نطرم منظور خدا از این اندیشیدن این بود که من که دارم اون روز رو به یادتون میارم آخه چرا دیگه یاد من ازتون دلبری نمیکنه؟ البته جوابش معلومه توی دل دو محبت در عرض هم قرار نمگیرند، و اگر محبتی در دل ما کنار محبت خداست خود خدا خواسته باشه. خدا برای هدایت ما پاشو فراتر گذاشت حضرت زهرا (س) بین در نیم سوخته عزیزش رو از دست داد، فرق علی اش شکافت، جگر حسن اش تکه تکه شد، و دیگه از کجای حسین (ع) بگم که بدن پاکش زیر سم اسب ها لگد کوب شد و کمرش با رفتن قمر بنی هاشم شکست و سر مطهرش بر روی نیزه نامه یاد ما رو تلاوت میکرد و... تا خدا نور چهاردهمش رو هم فرستاد ولی باید دیگه این یکی رو از سنت های طبیعی این دنیا باید حفط میکرد برای همین ابری رو که نماد دلتنگی اش بود جلوی خورشید وجود اون قرار داد که نه ماها از وجود اون خورشیدگونه‌ی او بی‌بهره باشیم و نه دل‌هایی که محبت اشتباهی رو توی دلشون پرورش دادن (فی قلوبهم مرض) به حدی که دیگه جایی برای پرورش نهال محبت خدا در اون دل ها نیست کمر به قتل آخرین خورشید خدا نبندند و ما هم چشم به‌راه باشیم و نشان دهیم از یاد او نرفته‌ایم چون محبت خدا را فراموش نکردیم. خدایا معرفت وجود اون خورشید رو توی دلهای سرد ما بارور کن و هر چه زودتر این دنیای ظلمت زده رو به نور اون خورشید منور بفرما. الهی آمین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت‌های خوبی از آیات کرده‌اید. بنده را هوایی کردید بقیه خودْ دانند. موفق باشید
9309
متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد غرب چیست؟ دلیل عقب ماندن علمی ما یا کم کاری و بی نظمی حاکم در ادارجات منتج استعمار زدگی سالهای قبل ماست؟ میخوام بدونم چرا اونا برای هدف دنیایی خود اینقدر تلاش میکنن؟ چی باعث این انگیزه میشه؟ ولی مسلمانان برای بهتر شدن دنیا و آخرت خود مصمم نیستن؟ چرا کفار در جنگ صفین متحد شدن ولی جبهه حق نه؟
متن پاسخ
اسمه تعالی: سلام علیکم: در برهه‌ای از تاریخ ما از خود غافل شدیم و تمدنی که با صفویه شروع شد ـ‌ که مقارن شروع اروپای جدید بود ـ را با انواع تحجرها پشت سر گذاشتیم و گرفتار قوم قاجار شدیم و با انقلاب اسلامی باز به خود آمدیم. موفق باشید
9092
متن پرسش
سلام استاد: چند مدتی است که روی تکفیری گری فکر میکنم و در تاریخ روی این عنوان مطالعاتی کردم به شاخصه ها و خصوصیاتی از این جریان رسیدم که عمده ی آن (تعصب قبیله ای، عدم تفکر، تکفیر دیگران برای کسب قدرت، جهل مرکب، عدم توان مدیریت و بازیچه ی دیگران شدن، حراس از نقد پیش فرضهای خود و پرسش از آنها، روحیه ی تهاجم و پرخاشگری و....) در طول تاریخ که مشاهده میکنیم چه در اسلام چه در مسیحیت این روحیه بوده و تا همین الان در احزاب سیاسی خودمان این روحیه را مشاهده میکنیم که دائم یکدیگر را تکفیر میکنند، و این روحیه اگر توجه کنید حجاب تفکر بوده است و حتما خواهد بود. فکر میکنم حضرت مهدی (عج) نیز با این روحیه در ظهور مبارزه کنند. بنده جهت نوشتن این مطالبم این بود که قصد دارم در این موضوع با عنوان «روحیه ی تکفیری گری و حجاب تفکر» مطالبی بنویسم حال به نظر شما: 1- نوشتن و پرداختن به این موضوع نیاز زمانه ی ما هست؟ 2- دریافتی که بنده در این موضوع داشتم صحیح است؟ 3- اگر این مبحث نیاز زمانه ی ما هست هم از جهت منبع هم از جهت مطلب حقیر را کمک بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت شما برداشت خوبی است از تکفیری‌گری و ریشه‌ی آن را باید در صدر اسلام و غصب خلافت پیدا کرد. کتاب «الغدیر» علامه‌ی امینی مطالب خوبی را افشاء می‌کند. پیشنهاد می‌کنم برای نجات جامعه از این خطر بر روی آزاداندیشی و عمق این پیشنهاد که مقام معظم رهبری فرمودند فکر کنید. بنده در کتاب سلوک سعی کردم قسمتی از کتاب را روی این موضوع بگذارم تا تفکر به جامعه برگردد، که این درمان بسیاری از دردهای ما است. موفق باشید
9076
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به آیه قرآن که کسانی که خدا و رسول (ص) را آزار دهند مورد لعن قرار داده است آیا اولی و دومی که موجبات شدیدترین آزار را با غصب خلافت و آن همه ظلم به حضرت زهرا (س) و دیگر شیعیان و حتی اهل سنت فراهم نمودند و خود حضرت زهرا (س) در جریان عیادت آن دو به آنها فرمود من از شما ناراضی هستم و بعد از هر نمازم شما را لعن می کنم مصداق لعن قرار نمی گیرند؟ گرچه در این زمان بنا به مصالحی نباید آشکار ا انجام داد. انگار از بعضی مباحث بوی آن می اید که آنها ذاتا شامل لعن نمی شوند. با تشکر از استاد گرامی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» سعی بر آن است که به این شکل عمل نشود هرچند همواره به عمل آن‌ها انتقاد داشتند و هیچ‌وقت از حقی که باید اداء می‌شد کوتاه نمی‌آمدند. موفق باشید
9036
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: سوالی رو درباره زیارت عاشورا خدمتتون پرسیدم که درباره یک مقاله و تحقیق بود. بنده جواب شما را به سمع آن عزیزان رساندم و آنها چنین جوابی نوشتند که خدمت شما ارائه می کنم: سلام جناب بدیعی خود استاد طاهرزاده می گوید : «تا آنجا که یادم هست ... » این یعنی ایشان دارند از حافظه خود مطلبی می یگویند. ضمنا می گویند قبلا نیز چنین تحقیقاتی دیده اند. بنده می دانم قبلا در سال 2005 آیت الله حسین الراضی کتابی نوشتند که نایاب است. ادعای آیت الله الراضی مطلبی فراتر از مطالب مقاله ما بوده و هست. از ظاهر سخنان استاد طاهرزاده معلوم است که در روزهای اخیر مقاله ما را که یک کار جدید و مستقل از کار ایت الله الراضی است مطالعه نکرده اند و گمان می کنند این تحقیق نیز مثل برخی از تحقیقات قدیمی است. البته بنده که خود همراه یکی از استادان برجسته علوم حدیث کشور ، توفیق یافته ام این مقاله را بنویسم از نسخه های قدیمی مطلع هستم و مطمئنم استاد طاهرزاده از برخی عرایض ما بی خبرند. وقتی ایشان مقاله را نخوانده اند چطور می توانند جواب بدهند؟! در هر حال بنده ذره ای تردید درباره صحت مطالب مقاله خودمان ندارم که حالا بخواهم از استاد طاهرزاده بپرسم. گفتنی است این مقاله ، یک مقاله علمی پژو هشی است و از فیلتر چندین استاد که تخصصشان در شناخت حدیث قطعا بیش از استاد طاهرزاده است گذشته است و هیچ نیازی نیست امثال بنده در این باره از ایشان نیز کسب اطلاع کنیم. وقتی استاد علی اکبر فاری صفت(ره) ، علامه سید مرتضی عسکری(ره) و آیت الله معرفت(ره) و آیت الله الراضی و آقای بی آزار شیرازی و دکتر الویری و دکتر مجید معارف و دکتر ایزدی و دیگران با نظر ما موافقند معنا ندارد ما از استاد طاهرزاده نیز بپرسیم. جالب است که ایشان خودشان فرد صادق ، متواضع و منصفی هستند و قبلا یادم هست در یک مورد تصریح کردند که در علم رجال حدیث متخصص نیستند. بنده برای خدمات ایشان و صداقت ایشان احترام قائلم ولی نه ایشان و نه حتی بسیاری از علمای مشهور ، در علوم رجال و حدیث تخصص بالایی ندارند. در هر حال وضعیت بنده مثل کسی است که با چشم خودش هلال ماه رمضان را دیده باشد ولی افرادی که ندیده اند مکررا به او اصرر می کنند که ماه رمضان نشده است!! بنده در مقاله مفصلا مشخصات نسخه های خطی را ذکر کرده ام و بطور مستند نشان داده ام که قبل از قرن 11 ، عبارت «... الثای و الثالث و الرابع ...» در نسخه ها نبوده است. حالا چرا باید بخاطر یک احتمال ضعیف از آنچه با چشم خود دیده ایم عقب نشینی کنیم و به چشمان ود شک کنیم؟! وانگهی زیارت عاشورا در زمان ما به شعایر تشیع تبدیل شده و نباید درباره آن با سهل گیری رفتار کرد. باید علمی و مستند حرف زد. مقاله ما نمونه یک کار علمی است. امیدوارم هر کس می خواهد درباره مقاله ما نظر بدهد اولا آن را کاملا مطالعه کند ثانیا توجه کند که نویسندگان مقاله هر دو در لم رجال و علوم حدیث تخصص دارند ثالثا توجه کند که این مقاله پس از تایید چند تن از استادان برجسته علوم حدیث و کسب تأییدیه ی چاپ در یک مجله علمی پژوهشی چاپ شده است. بسیاری از دوستان هنوز معنای مجله علمی پژوهشی را نمی دانند. مجله علمی پژوهشی مجله ای است که تا زمانی که چند داور برجسته و دانشمند ، اعتبار علمی یک مقاله را تأیید نکنند و تا زمانی که مقاله مستند نباشد آن را چاپ نمی کند. تقریبا معادل مقاله آی اس آی (isi) است در هر حال بنده مقلد استاد طاهرزاده هستم ولی در این مسأله نمی توانم مقلد ایشان شوم و به چشمان خودم شک کنم. به شما اطمینان می دهم نسخه کنونی زیارت عاشورا اشکال دارد. اصلا یکی از استدلالهای طرفداران سید صادق شیرازی که عمرکشون برگزار می کنند اینست که می گویند: «مگر در زیارت عاشورا کلمه الاول والثانی و الثالث نیامده؟!» اگر علمای عالیقدر به تحقیق علمی ما توجه فرمایند یکی از بهانه های طرفداران سید صادق شیرازی از انها سلب خواهد شد. استاد طاهرزاده عزیز ممنون می شوم اگر جواب این عزیزان داده شود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آن عزیز فرموده‌اند این یک کار علمی است که باید در معرض نظر موافق و مخالف در همان حوزه قرار گیرد تا إن‌شاءاللّه برکات آن نصیب همه بشود. بنده این کار را به فال نیک می‌گیرم و همان‌طور که در کتاب «زیارت عاشورا» عرض کردم حتی اگر هم قسمت اول و ثانی ..... جزو متن زیارت عاشورا باشد معلوم نیست که منظور خلفاء باشند. موفق باشید.
9018
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: آن طور که از مباحث تفسیر سوره احزاب متوجه شده ام سنت الهی آن است که در صورتی که مومنان واقعا به وعده الهی امیدوار باشند و در مقابل کفار کوتاه نیایند پیروز می شوند. حال سوال اینجاست که چرا در واقعه کربلا ظاهرا این گونه نشد؟ آیا واقعه کربلا یک استثنا بوده و قرار بوده که حتما امام شهید شوند یا اینکه باید معنی پیروزی را تعمیم بدهیم و بگوییم که ممکن است مومنان در ظاهر شکست بخورند اما در نهایت خداوند امور را به گونه ای تدبیر می کند که به اهداف خود برسند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید حقیقتاً نفسِ حضور در فرهنگ توحید و نفی شرک برای پیروزی کافی است ولی پیروزی بر شرک کجا و پایه‌گذاری فرهنگی که بخواهد توحید را به صورتی آنچنان ناب در کربلا ظاهر کند کجا؟! برای کربلا حقیقتاً واژه‌ی پیروزی کم است. کربلا را حضور حضرت عزیز حکیم بدان در سرزمینی که همه‌ی تاریخ از آن بهره‌مند می‌شوند. موفق باشید
8996
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه عقل کلی پیامبر (ص) و نفس کلی حضرت زهرا (س) هستند ام ابیها چه مفهومی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار آن‌که حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» مثل یک مادر مواظب رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» بودند، رسول خدا«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله» آن حضرت را امّ ابیها خطاب می‌کردند یعنی مادر پدرش. موفق باشید
8975
متن پرسش
سلام: استاد ببخشید شما در سوالی فردمودید که چون حجاب در قرآن واجب است رعایت حجاب در اماکن عمومی ایران الزامه. خوب زمان پیامبر اسلام (ص) هم حجاب در قرآن ذکر شد و پیامبر (ص) هم حکومت اسلامی تشکیل داد اما اینکار رو انجام نداد. ممنوت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی دانم چرا می فرمایید در زمان رسول خدا"صلوات اللَه علیه وآله" حجاب به صورتی الزامی در جامعه ی اسلامی جاری نشد؟ اتفاقاً حجاب بدون مقاومت در جامعه جاری شد. هیچ شاهدی در نقض آن نداریم. موفق باشید
8942
متن پرسش
سلام علیکم: خدا خیرتون بده که مجالی برای طرح سوالات ایجاد کردید. سوال بنده پیرامون چند همسری است بنده اعتقاد دارم که اصل در دین تک همسری است اما راه چند همسری بسته نیست زیرا در بعضی شرایط لازم است ولی شوهرم عکس این قضییه اعتقاد دارد میگوید اصل در دین چند همسری است و به عمل پیامبر و ائمه علیهم السلام استدلال میکند. حالا واقعا اصل در دین چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم جمع‌بندی صاحب‌نظران دین را در این دیدم که معتقدند اصل بر تک‌همسری است مگر آن‌که شرایط به جهت غلبه‌ی تعداد زنان بر مردان اجازه ندهد که تک‌همسری ادامه یابد. نمونه‌ی آن‌هم سیره‌ی رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» است که تنها با حضرت خدیجه«سلام‌اللّه‌علیها» بودند و بحث زنان پیامبران بعد از حضرت خدیجه«سلام‌اللّه‌علیها» هرکدام داستانی دارد که إن‌شاءاللّه در ادامه‌ی بحث سوره‌ی احزاب به آن پرداخته می‌شود. موفق باشید
8790
متن پرسش
با سلام در صفحه 49 کتاب امام خمینی و خودآگاهی تاریخی از حوصله سلمان فارسی بحث کردید. خب تا اینجا درست. اما در ادامه حوصله ایشان را به ماجرای سقیفه متصل کرده و گفتید که ایشان در آن ماجرا خیلی درست و هوشمندانه عمل کرد. اما تا جاییکه بنده شنیدم جناب سلمان در ماجرای سقیفه یک لحظه کم آورده بود. و دچار اشتباه شده بود که البته به سرعت برگشت. بر خلاف مثلا جناب مقداد که ثابت قدم بود. 2- در صورت درستی ماجرای سلمان که نقل کردم، بفرمایید چطور می شود سلمان که به هر 10 درجه ایمان رسیده، در آن ماجرا کم می آورد اما مقداد که به 8 درجه رسیده نه؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی بنا به روایت امام صادق«علیه‌السلام» درجه‌ی ایمان سلمان 10 می‌باشد و وقتی او از نادر افرادی است که در دفن زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» شرکت داشته، باید بر روی آن روایت که موضع جناب سلمان را در سقیفه ضعیف جلوه داده، تأمل کرد و آن را از دسیسه‌های طرفداران خلافت دانست. موفق باشید
8728
متن پرسش
س 1 : در زمان حکومت 5 ساله حضرت علی (ع) چرا به قدر نیاز نیرو تربیت نکردند که بعد از خودشان آن نیروها پشتیبان امام حسن (ع) باشد تا او هم بتواند قیام کند؟ س 2 : فرق ترور فتک و اغتیال چیست؟ ... چون ترور ترور است و آیا کسی را در خواب کشتن جوانمردیست ....؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- به نظرم امیرالمؤمنین در آن فقر تاریخی تلاش خود را کردند با این‌که مجبور شدند در این مدت سه جنگ را مدیریت کنند و کشته‌ی زیادی بدهند 2- جناب آقای مصطفی صادقی کتابی تحت عنوان «پیامبر«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند که در آن‌جا به صورتی کاملاً محققانه این موضوعات را بحث کرده‌اند که لازم است به آن کتاب مراجعه فرمایید زیرا نکات دقیقی مطرح است که از حوصله‌ی یک سؤال و جواب بیرون است. ایشان حتی دلایلی از سیره‌ی رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌آورند که دستور ترور بعضی از دشمنان اسلام را می‌دادند. موفق باشید
8685
متن پرسش
سلام و خسته نباشید ارسال مجدد سوال با توجه به اینکه در حال نگارش مقاله ای با عنوان فاطمه (س) و تربیت زن امروز هستم. سوالات زیر در مورد این بانوی بزرگوار برایم مطرح است: اگر به زن امروز پیشنهاد کنیم که در راستای رفع معضل اجتماعی دختران جامانده از ازدواج و زنان بیوه و مطلقه، راضی به ازدواج مجدد همسرش شود. این شبهه مطرح میشود که چرا حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) این کار را در زمان حیات همسران اولشان انجام ندادند. با توجه به اینکه این ضرورت در آن دوره هم وجود داشته است. و نمیتوان به صرف استناد روایت امام صادق (ع) که فرموده اند حضرت علی (ع) به علت اینکه فاطمه (س) از خون حیض پاک بوده است. از داشتن همسر دوم نهی شده اند. چرا که هنوز ضرورت اجتماعی آن منتفی نمیشود و همچنین در مورد حضرت خدیجه (س) اینگونه نبوده است. و اساسا آیا میتوان در زمینه ازدواج دوم به زنانی استناد نمود که خود این اتفاق در زندگیشان رخ نداده است؟ سوال دوم: اینکه حضرت زهرا (س) فرموده اند برای زن بهتر است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی راببیند. آیا واژه بهتر را میتوان حمل بر استحباب کرد که در صورت مواجهه با امر واجب، مثلا لزوم حضور در عرصه های سیاسی و اجتماعی زن، الویت دوم قرار بگیرد؟ سوال سوم: داستان داشتن گردنبد و پرده از جانب حضرت زهرا (س) و دیدن پیامبر (ص) و ترک خانه زهرا (س) را چگونه توجیه کنیم که حمل بر ترک اولی از جانب معصوم (ع) نباشد؟ آیا معرفت پیامبر را حضرت زهرا (س) نداشتند که ابتدائا اقدام به این عمل ننمایند. حتی اگر مال، مال خودشان بوده است. سوال چهارم: آیا غیر از سیره حضرت زهرا (س) کلامی از ایشان مبنی بر داشتن فرزند زیاد هست که توصیه به زن امروز برای فرزندآوری بیشتر باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- با توجه به این که فرهنگ چند همسری به‌راحتی در آن زمان رواج داشته و با توجه به مسئولیت خاصی که رسول خدا«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله» و حضرت علی«علیه‌السلام» در ابتدای کار داشتند صلاح نبوده کاری که از طریق بقیه به راحتی در حال انجام‌دادن بوده، به عهده بگیرند. 2- همین‌طور که متوجه‌اید اگر شرایط اجتماعی طوری باشد که بتوان به آن توصیه عمل کرد که زن با هیچ نامحرمی روبه‌رو نشود خوب است، ولی این توصیه هرگز به این معنا نیست که زنان از آنچه باید انجام دهند عقب‌نشینی کنند. 3- قبلاً هم عرض کردم ظاهراً رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» متوجه بودند این خانواده می‌توانند در موقعیتی از عصمت باشند که حتی توجه به پرده‌ی گل‌دار و یا داشتن آن گردن‌بند برایشان مانع راه خواهد بود و به حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» متذکر شدند. مثل آن‌که قرآن برای رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» نماز شب را واجب می‌کند. 4- نمی‌دانم ولی همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید سیره‌ی ایشان نشان می‌دهد که در این سنّ کم چگونه وظیفه داشتند از فرزندآوری غفلت نکنند. موفق باشید
8548
متن پرسش
با سلام و احترام من دانشجوی رشته مهندسی هستم و قصد ادامه تحصیل در مقطع ارشد در رشته تاریخ اسلام میباشم. هدف بنده از این انتخاب ایجاد تحولی در تاریخ نگاری کنونی مملکت هست. حال با توجه به اینکه با مباحث معرفت النفس در کتب شما آشنا هستم، میخواهم بدانم ارتباط بین معرفت النفس و تاریخ چیست؟ معرفت النفس چه نگاهی به تاریخ را برای ما سبب می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: معرفت نفس یک نوع بصیرت است تا انسان جایگاه انسان را در عالم وجود درست بشناسد از این جهت قدرت تحلیل به انسان می‌دهد ولی علمی نیست در عرض علم تاریخ تا به طور مستقیم بتواند نقشی ایفاء کند. موفق باشید
8504
متن پرسش
با سلام بنده در حال تدوین مقاله ای تحت عنوان فاطمه (س) و تربیت زن امروز هستم. تمام کتاب های جنابعالی در این رابطه را مطالعه کردم. چند سوال باقی مانده یک: داستانی که مربوط به ورود پیامبر ص به مدینه و ورود به خانه حضرت زهرا (س) دارد و دیدن پرده و گردنبند و الگو در نزد فاطمه (س) چگونه توجیح پذیر است و با مقام ایشان منافات ندارد. اگر مطلبی که برای معصوم حقانیت دارد و پیامبر آن را فهم میکنند، چگونه از ابتدا از عهده فهم فاطمه (س) خارج بوده است؟ دو: در کتاب استاد مطهری و نیز کتاب جنابعالی یکی از ضرورت های ازدواج چندگانه برای مردان، تکلیفی است که جامعه در مقابل میزان بالای زنان در مقابل مردان دارد. حال چرا حضرت علی (ع) این وظیفه را در زمان حیات حضرت فاطمه س انجام ندادند. گرچه در روایت امام باقر ع آمده چون فاطمه (س) زنی مطهر و عاری از آلودگی بود، ازدواج دوم بر علی (ع) نهی شده بود، اما این تنها یکی از حکمت های ازدواج دوم است و حکمت اول را که وظیفه اجتماعی است منتفی نمیکند. از این جهت ماجرای زندگی پیامبر (ص) در زمان حضرت خدیجه و علی (ع) با فاطمه (س) مانع از این میشود که به زنان امروز بتوان توصیه به انجام تکلیفی اجتماعی نمود. لطفا در این زمینه توضیح دهید؟ این سخن حضرت فاطمه (س) که فرموده اند بهترین چیز برای زنان ....با ضرورت های حضور اجتماعی زن در جامعه امروزی اینگونه توجیه پذیر هست که بگوییم منظور آن جمله اشاره به امری مستحب است (با توجه به وازه بهتر ) که وقتی در مقابل امر واجب یعنی حضور ضروری زن در جامعه قرار میگیرد، منتفی میشود؟ سوال آخر که مربوط به مقاله ام نیست اینست که شما در کتاب زن آنگونه که باید باشد، فهمانده اید که نمیتوان از برتری مرد یا زن سخن گفت. خدا دو ابزار متفاوت خلقت در اختیاری روح های از جنس واحد قرار داده و بسته به این ابزار ها تکالیفی وضع کرده تا به کمال برسند. بنده پس از تحقیق در زمینه شبهاتم که در زمینه تکالیف مربوط به زن و مرد بود به این نتیجه رسیدم که بهترین تکالیف و راه حل ها را اسلام معرفی کرده اما هنوز در مورد این مطلب که در خلقت زن و مرد تبعیض صورت نگرفته قانع نشده ام. یعنی تفاوت تکلیف که اکثر زنان در مورد آن شبهه دارند، مرا به تفاوت خلقت رساند که عامل آن است به عبارتی چرا خدا زن را موجودی ضعیف، آسیب پذیر، همراه با آلودگی خلق کرد تا به سبب این عوامل اینقدر بر زنان در طول تاریخ ظلم شود. و اساسا اگر آلودگی زن نقص نیست چرا حضرت زهرا (س) از آن مبرا هستند. پس یک نوع نقص است؟ همان که خلقت سیاهان سبب ظلم به آن ها در طول تاریخ شده، خلقت اینچنینی زن هم سبب ظلم و اجحاف در حق او و برخی تکالیف شده. مثلا زنی اگر مورد بی مهری و عدم توجه همسرش در خانه باشد. یا باید راه طلاق را بپیماید یا به گناه بیفتد. ولی اگر مرد مورد بی مهری زن باشد بدون ارتکاب گناه میتواند مشکلش را جبران کند. حال که حتی شرایط طلاق برای زن سخت تر و دشوارتر است. سوالات بنده را اصلا ناشی از مشکل شخصی در خانه تلقی نکنید که به حمدالله زندگی خوش و خوبی دارم اما به حسب اینکه در حوزه تعلیم و تربیت فعال هستم، لازمه حضور و تربیت همجنسانم را این میدانم که بتوانم شبهات خود و زنان دیگر را پاسخگو باشم با تشکر منتظر پاسخ استاد عزیز هستم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- همان‌طور که در یکی از کتاب‌ها عرض کردم زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» به عنوان یک وظیفه که باید شرایط خانه را به زیبایی آراسته نمود و آن را هیچ مانعی جهت سلوک نمی‌دانستند ،به نصب آن پرده اقدام می‌کنند، ولی رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» مأمورند جایگاه خاصی برای آن خانواده شکل دهند و از این جهت نخواستند کوچک‌ترین آثاری که مانع تجلی آن انوار خاص می‌شود در میان باشد. این همان قصه‌ی «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِین‏» است که آنچه برای نیکان خوب است و باید انجام دهند برای مقربین که بنا است بین آن‌ها و خدا هیچ واسطه‌ای نباشد خطا محسوب می‌شود 2- این‌که قرآن اذن داده به چند همسری تا مشکل جامعه حل شود، غیر از آن است که تکلیفی برای همه باشد به‌خصوص که افرادی بودند که برایشان امکان چنین کاری هست و لذا وقتی کفایت کند دیگر تکلیف بقیه نیست 3- نمی‌دانم چرا داشتن این روحیه را برای زن حمل بر ضعف می‌کنید؟ مگر این‌طور نیست که همیشه حرکت‌های فرهنگی نافذ و پایدار است و این در شخصیت زنان رشد بیشتری دارد و اکثراً در شخصیت‌های فکری و فرهنگی خود وام‌دار مادران‌شان هستند؟ آن موضوع آلودگی و عدم آن برای حضرت، محل بحث است و اگر به تفسیر آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب که بحث طهارت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را می‌کند در المیزان رجوع فرمایید، ملاحظه می‌کنید موضوع طهارت، طهارت علمی و اخلاقی است و روایات این‌چنینی جای بحث دارد که علماء و فقهای عزیز ما باید با همان روش اجتهادی آن‌ها را بررسی کنند. آیا عدم تعادل تاریخ را باید به پای خدا گذاشت یا به پای تاریخ؟ یک روز به سیاهان ظلم می‌شود و یک روز همان غربی‌ها بیش از 50 میلیون از مردم خود را به قتل می‌رسانند. آری قبول دارم وقتی نظام ارزشی جامعه به‌هم بخورد بعضی دستورات الهی در جایگاه خود قرار نمی‌گیرند. در این مورد از یک طرف باید به عنوان حکمی ثانوی با آن احکام برخورد کرد و از طرف دیگر باید با فعالیت‌های فرهنگی جامعه را به تعادل خود برگرداند تا احکام الهی امکان اجراء پیدا کنند. موفق باشید
7602
متن پرسش
سلام فرق عصمت انبیا با عصمت اهل بیت(14 معصوم ) در چیست؟؟ در کتاب"مبانی نظری امامت و نبوت" نوشته شده بود که هردو موهبتی است. خودتون گفتید که عصمت درجه دارد.میخوام بدونم درچه عصمت اهل بیت با دیگر انبیا چه فرقی دارد؟؟ 2-آیا جریان آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) بعد از ایراد خطبه ایشان در مسجد مدینه است؟؟ آیا سقیفه درست در روز دوشنبه که پیامبر رحلت کرد،تشکیل شد یا فردای آن روز سه شنبه؟؟؟ آیا جمله حضرت زینب در عصر عاشورا که همه را متوجه روز دوشنبه میکند،مربوط به رحلت پیامبر است یا تشکیل سقیفه؟؟ ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- درجه ی عصمت انبیاء به درجه ی توحیدی است که در کتاب آسمانی آن‌ها هست و از آن جایی که قرآن عالی‌ترین درجه ی توحید را داراست و قلب مبارک ائمه منطبق بر قرآن است عصمت ائمه از عصمت همه ی انبیاء شدیدتر است 2- بلی 3- هنوز رسول خدا (ص) را دفن نکرده بودند و علی(علیه السلام) مشغول غسل حضرت بودند که عازبن براء خبر آورد که ابابکر خلیفه شد. در حالی که عصر روز سه شنبه یعنی روز بعد از رحلت و غسل رسول اللَه (ص) آن حضرت را دفن کردند. 4- معلوم است که اشاره ی حضرت زینب(س) به روز دوشنبه است که سقیفه کار خود را کرد. موفق باشید
7422
متن پرسش
سلام علیکم . استاد بنده جستجوئی در خصوص امام حسن عسگری انجام دادم. جگرم آتش گرفت هیچ چیزه به درد بخوری از این امام نه در اینترنت وجود دارد و نه در کتابخانه ی آستان قدس رضوی که بزرگترین کتابخانه ی خاورمیانه است . نهایت آن چهار تا داستان و فضائل و مرثیه است . استاد تصمیم گرفتم کاری برای این امام مظلوم انجام دهم . از همین حیث به ذهن ام رسید که دکترین سیاسی ایشان را تبیین کنم و به عنوان یک مدل سیاسی آن را یا بصورت مقاله یا کتاب و یا کنفرانس ارائه دهم . اما یاد حرفهای شما افتادم که همیشه تاکید داشتید هیچ گاه اهل بیت را به عنوان انسان های عالم و دانا و سیاست مدار قلمداد نکنید بلکه اینها فرای این صفات هستند و یک حقیقت نوری هستند . حال میخواستم بدانم اینکه نظر شما درباره ی اینکه یکی وجه از شخصیت اهل بیت را پر رنگ کنم و درباره ی آن تحقیق کنم چیست ؟ مثلا دکترین سیاسی امام عسگری - یا نمیدانم هر موضوعی دیگر . من خودم هرچه فکر کردم بین مقوله فلسفه و سیره امام عسگری نتواستم مطلبی پیدا کنم . بین مباحث جامعه شناسی هم همینطور - در خصوص علم دینی هم همینطور. تنها مطلبی را که توانستم بیایم که با سیره ی این امام همام مماس در می آمد نگرش سیاسی این امام بود . حال اگر شما با موضوع دکترین سیاسی امام عسگری موافق هستید بنده را مطلع سازید و اگر هم موضوع جالب تری را پیشنهاد میکنید که بر روی چشم . در ضمن زمینه ی مطالعاتی من مباحث شماست و علاقه ی خاصی به عرفان و فلسفه اسلامی دارم . و خیلی دوست داشتم امام عسگری را از این دریچه به مردم بشناسانم . اما اطلاعات ام کافی نیست . به هرحال اگر میشود راهنمایی بفرمایید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این کاری که تصمیم به انجامش دارید کار خوبی است. عنایت داشته باشید عظمت آن امام عزیزِ از جان عزیزتر در جایگاه تاریخی آن حضرت است که چگونه همچون چراغی روشن در ظلمات حاکمیت عباسی نور تشیع را برافروخته داشتند و شیعیان جهان را با مدیریت فوق‌العاده‌شان مدیریت کردند و نوابی را برای وجود مقدس حضرت مهدی«عجل‌اللّه تعالی فرجه» ترتیب نمودند و جهت نوری تاریخ را به جلو بردند. موفق باشید
7419
متن پرسش
با سلام و تشکر. آیا مگر در جنگ بدر ولید بن عتبه توسط امام علی علیه السلام کشته نشد؟؟ پس ولید بن عتبه که حاکم مدینه در زمان امام حسین علیه السلام بود شخص دیگه ای بوده؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهرا با ید همین طور باشد چون نام هردو ولید بن عتبه است . موفق باشید
7344
متن پرسش
سلام استاد چرا شما گفته اید که باید به عایشه احترام بگذاریم؟ مگر از امام صادق روایت نداریم که ایشان بعد از هر نماز عایشه و خلفا را لعن می کرده است.کافی ج 3ص 342 می داننم لعن با فحش متفاوت است ولی به هر حال وقتی کسی ، دیگری را لعن می کند به او احترام نگذاشته است.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه امروز وظیفه‌ی ما را تعیین می‌کند نظرات مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است که با توجه به مجموعه‌ی روایات و آیات مربوطه به این نتیجه رسیده‌اند که توهین به همسران رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حرام است و بالاخره لعن، یک نوع توهین محسوب می‌شود، ولی این به معنای آن نیست که ما اشکال اساسی به اعمال و رفتار جناب عایشه و یا خلفاء نداشته باشیم. موفق باشید
7119
متن پرسش
به نا م خدا و با سلام خدمت استاد عزیز در جمع بندی نظریات شما نسبت به ابوبکر و عمر و عایشه و طلحه و زیبر نتیجه می گیرم شما یک نرمش فوق العادهای نسبت به اینان نشان می دهید تو گویی اینها یک اشتباهی و یک اجتهادی غلط انجام داده اند و ما به انها انتقادی داریم درست است ما نباید به خاطر وحدت سخن نا به جایی بگوییم ولی تقلیل مسئله تا این حد آیا درست است آیا حجابی که آنها ایجاد کردند و اسلام را به حاشیه رانند و قرنهاست مسلمانان را از اب زلال ولایت محروم کردند و ان همه نافرمانی از سخنان پیامبر داستان قلم و دوات وهزاران نکته دیگر این قدر ساده است در ضمن روایاتی که اساسا آن دو نفر را مسلمان نمی داند و لعن را بدون نام بردن استفاده کرده است چه می شود سخن حضرت زینب در عاشورا و حتی روایتی که در احتجاج است که امام علی فرمود من از جانب پیامبر اختیار دارم و ایشان را از همسری پیامبر خلع کردم نقل به مضمون را چه باید کرد ایا اساسا شما عایشه را جناب می دانید یا حفظ وحدت این گونه اقتضا می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی من و شما در این موارد باید سیره‌ی علمای بزرگی مثل حضرت امام و رهبری عزیز باشد که تعبیر جناب عایشه را برای همسر پیامبر به‌کار می‌بردند و بهترین کتاب را برای کالبدشکافی جریان انحراف در صدر اسلام «الغدیر» می‌دانم و سوز متعالی حضرت علامه امینی. ببینید آن علماء بزرگ در جمع‌بندی خود چگونه برخورد کرده‌اند. حقیقتاً موضوع انحرافی که در صدر اسلام پیش آمد و بنده سعی کردم در کتاب «بصیرت حضرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» عرایضی داشته باشم، چیزی نیست که بتوان به‌راحتی از آن گذشت و اصلاً بحث تقلیل موضوع نیست، بحثِ درست‌برخوردکردن با موضوعی است که به گفته‌ی علامه امینی با هزاران حاشیه همراه شده و حالا کار را بسیار حساس کرده. موفق باشید
7113
متن پرسش
با سلام در جلسه ۹۲/۱۱/۵ اشاره فرمودید حرمت همسران پیامبر واجب است(آیه ۶سوره احزاب) پس صف آرایی امیرالمؤمنین روبروی عایشه چه حکمی دارد؟ و سؤال بعدی٬ در شرایطی که کسی کودکی را از بهزیستی به فرزندی قبول می کند٬ براساس آیات چون از صلب وی نمی باشد پس با چه القابی کودک را خطاب کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که امویان به بصره حمله کردند و حاکم منصوب از طرف امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» را اسیر کردند و شکنجه‌ی سختی دادند و متأسفانه جناب عایشه را نیز با خود همراه نمودند و حضرت علی«علیه‌السلام» تلاش کردند با مقابله با امویان در جنگ جمل جناب عایشه را به کمک برادرش محمدبن‌ابابکر، از صحنه دور کنند تا احترامش حفظ شود و البته این بدین معنا نیست که کار جناب عایشه بی‌انتقاد بود. و در مورد فرزندی که از بهزیستی قبول می‌شود باید متوجه بود که حکم فقهی آن مورد غفلت قرار نگیرد از جمله آن‌که نمی‌تواند از والدین خود مثل یک فرزند ارث ببرد و مسائل دیگری که در فقه مطرح است که نباید تحت عنوان پسرخوانده محسوب شود. موفق باشید
7054
متن پرسش
سلام علیکم استاد.تو مشهد وهابیت داره گسترش پیدا میکنه . تبلیغ در خصوص فاطمیه و وجریان سقیفه تا چه حد لازمه ؟ به نظر شما موجب اختلاف بین اهل سنت وشیعه نمیشه ؟ میخوام تو مسجد مباحثی پیرامون کتاب بصیرت حضرت فاطمه را انجام بدهم اما میترسم بین شیعه و اهل سنت اختلاف بیفته .ولی با توجه به اینکه تو مشهد داره وهابیت گسترش پیدا میکنه . دانش آموزان اول دبستان در مشهد امسال طبق آمار آموزش پرورش پنجاه درصد اهل سنت بوده اند و این وحشتناکه . از طرفی هم رهبری گفتند وحدت حفظ شود . استاد چه کنیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در مسجد شیعه و سنی با هم هستند فعلاً باید از نقاط مشترک صحبت کرد ولی در مسجدی که مسجد شیعیان است و شیعیان تشریف دارند بدون مباحث افراطی ،بازخوانی تاریخی که در صدر اسلام گذشت آن هم بنا به اسنادی که مربوط به اهل سنت است موجب روشن شدن راه شعیان می شود. موفق باشید
7017
متن پرسش
با سلام.طبق فرموده ی بزرگان اهانت به مقدسات اهل سنت حرام است و گفته می شود که نباید به آنها سب و لعن کرد.در صورتی که در قرآن بسیار سب انجام شده است مثل«اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون» (اعراف 179) «انان مانند چهار پایانند بلکه از حیوان هم بسی گمراه ترند زیرا انان ناگاه و غافلند» 2.«فمثله کمثل الکلب» (اعراف 176) «داستان او به سگ می ماند.» 3.«مثل الذین حملوا التوراه ثم لم یحملوها کمثل الحمار» (جمعه 4) «مثل انان که تورات به دوش گرفته و عمل نمی کنند مانند داستان الاغ است.» 4.«ان انکر الاصوات لصوت الحمیر» (لقمان 19) «به درستی که زشت ترین صداها صدای خران است.»چرا خداوند بارها در قرآن خاب بکفار و مشرکین و... از حیوان،خر،سگ،کور .لال و گنگ و کر،سفیه نادان حمال و بارکش و..نام برده است.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و در اصول کافی که صحیح السند نیز میباشد: اصول کافی باب مجالسه اهل المعاصی-ج2،ص524 اینم ترجمش از امام صادق علیه السلام حدیث شده است که فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است:هر گاه پس از من اهل ریب و بدعت را دیدید بیزارى خود را از آنها آشکار کنید، وبسیار بآنها دشنام دهید،و در باره آنها بد گوئید، و آنها را با برهان و دلیل خفه کنید که (نتوانند در دل مردم القاء شبهه کنند و) نتوانند بفساد در اسلام طمع کنند، و درنتیجه مردم از آنها دورى کنند و بدعتهاى آنها را یاد نگیرند، و خداوند در برابر این کار براى شما حسنات بنویسد و درجات شما را در آخرت بالا برد. امام صادق روحی له الفدا فرمودند: ما جماعت بنی هشام بزرگان و کوچک های خود را امر می کنیم به دشنام دادن و لعن آندو نفر( ابوبکر و عمر) و بیزاری جستن از آن دو( ابوبکر و عمر). کتاب معتبر ومتقن بحار الانوار ج 5 ص 323 طبق آیات و روایاتی که آمده است باید سب و لعن فرمود.نظر حضرتعالی را می خواستم.خواهشا به تفضیل توضیح دهید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نقد اندیشه کار خوبی است چون موجب رشد می شود. در آیاتی که مطرح می فرمایید بدون اشاره به شخص خاص خداوند اندیشه های شرک آلود را می کوبد 2- اشاره ی رسول خدا«صلوات اللَه علیه و آله» به ابوسفیان و مروان حکم و پدر او است، این غیر از امثال خلیفه ی اول و دوم است که در آن زمان در کنار پیامبر بودند 3- در هر صورت سیره ی اهل البیت«علیهم السلام» آن است که انتقاد می کردند ولی در هر حال اسم نمی آوردند. از طرفی اگر امروز علماء ما مصلحت اسلام در مقابل دشمن را احترام به بزرگان اهل سنت می دانند، عدم رعایت مصلحت اسلام از همه ی گناهان بزرگ تر است. علماء اهل سنت نیز در این رابطه هوشیاری های خوبی از خود نشان داده اند به عنوان مثال عین مصاحبه‌ی دکتر احمد طیب که هم‌اکنون مفتی الأزهر است با شبکه‌ی نیل را ملاحظه فرمائید: - خبرنگاری سؤال کرد آیا به نطر شما عقاید شیعه مشکل ندارد؟ شیخ طیب جواب داد: نه چه مشکلی دارند، 50 سال پیش شیخ شلتوت فتوا داده است که شیعه مانند مذاهب دیگر است. - خبرنگار گفت: فرزندان ما در حال شیعه شدن هستند، چه باید بکنیم؟ شیخ جواب داد: خوب بشوند مگر کسی از مذهب حنفی به مالکی برود ما اشکالی به او می‌گیریم؟ - خبرنگار پرسید: شیعیان با ما درحال قوم و خویشی هستند و با فرزندان ما ازدواج می‌کنند. شیخ جواب داد: چه اشکالی دارد، بین مذاهب ازدواج آزاد است. - خبرنگار گفت: می‌گویند شیعیان قرآنشان فرق می‌کند. شیخ طیب پاسخ داد: این حرف‌ها خرافه پیرزن‌ها است. قرآن شیعیان با ما هیچ فرقی ندارد و حتی رسم الخطشان نیز مانند قرآن ما است. - خبرنگار گفت: 23 روحانی از یک کشور(عربستان) فتوا داده‌اند که شیعیان کافرند، رافضی هستند. شیخ گفت: فتوای آن‌ها اعتباری ندارد. - خبرنگار گفت: پس این اختلافاتی که بین شیعه و سنی مطرح می‌کنند چیست؟ شیخ پاسخ داد: این اختلافات، سیاست خارجی است و می‌خواهد بین شیعه و سنی اختلاف بیندازد. - خبرنگار گفت: من یک سؤال جدی دارم: شیعیان که ابوبکر و عمر را قبول ندارند، چگونه می‌گویید این‌ها مسلمان هستند؟ شیخ طیب گفت: بله قبول ندارند، اما مگر اعتقاد به ابوبکر و عمر جزو اصول دین اسلام است؟ قصه ابوبکر و عمر یک قصه تاریخی است و تاریخ به اصول اعتقادات ربطی ندارد. - خبرنگار که از این جواب جا خورده بود گفت: شیعیان یک ایراد دارند، آن هم این‌که می‌گویند امام زمانشان از 1000 سال پیش هنوز زنده است. شیخ پاسخ داد: خوب ممکن است، چرا ممکن نباشد، ولی دلیلی ندارد ما اعتقاد آنان را داشته باشیم. - خبرنگار پرسید: آیا ممکن است کودک 8 ساله امام باشد؟ شیعیان معتقدند کودک 8 ساله امام شده است. شیخ گفت: وقتی یک طفل در گهواره پیغمبر بشود، این‌که یک کودک 8 ساله هم امام باشد عجیب نیست، هرچند ممکن است ما به عنوان اهل تسنن این اعتقاد را قبول نداشته باشیم؛ اما این موضوع به اسلام آن‌ها صدمه‌ای نمی‌زند و آن‌ها مسلمانند. موفق باشید
7018
متن پرسش
با سلام.چرا فقط لعن به دو خلیفه منع شده است ولی به معاویه یا طلحه و زبیر که مورد تایید اهل سنت است خیر؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان امویان مثل معاویه در آن دوره مثل جریان وهابی ها در این دوره است. وضع آن ها در بین اهل سنت نیز معلوم است ولی ما به جناب طلحه و زبیر نیز حق نداریم لعن کنیم هرچند انتقاد جای خود دارد. موفق باشید
7006
متن پرسش
سلام علیکم . در کتاب مبانی نظری آورده اید :ابابکر و عمر نزد پیامبر ص از سوره قدر سوال کردند و حضرت ص به تفصیلی که در روایت هست جواب دادند و سپس حضرت روی خاک آیه را نوشتند. فَیَقُولَانِ وَ مَا الَّذِی رَأَیْتَ وَ مَا الَّذِی یَلْقَى (فَیَکْتُبُ) لَهُمَا فِی التُّرَابِ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ... سوال اینست که آیا(نوشتنِ) حضرت مورد تایید است؟چون میگویند حضرت در طول عمر مبادرت به (نوشتن) نکردند حتی نامه ها و قراردادها را حضرت امیر ع و صحابه و... مینوشتند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمال دارد منظور از نوشتن ،خط کشیدن باشد ، زیرا این احتمال بیشتر است که رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» تا آخر عمر چیزی ننوشته‌اند و اگر نوشته بودند از طریق مسلمانان به عنوان خط رسول خدا محفوظ می‌ماند. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!