بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ولایت فقیه

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10010
متن پرسش
با سلام حضور استاد عزیز: لطفا اگر فرصت داشتید سایت زیر و قریب صدها رساله و کتاب نویسنده را در خصوص عرفان اسلامی بنگرید و در صورت صلاح دید نظرتان را راجع به استفاده - یا عدم استفاده از کتب مربوطه اعلام نمایید/ /khanjany.com
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی اظهار نظر در این موارد آن است که بنده فرصت زیادی جهت بررسی گوهر و مغز تفکر عزیزان بگذارم که برای بنده مقدور نیست و لازم هم نمی‌باشد. شما خودتان بررسی کنید آن سخنان و نوشته‌هایی که از یک طرف در امور فردی موجب قرب بیشتر جنابعالی به خداوند می‌شود و از طرف دیگر در امور انقلاب و رجوع به ولیّ فقیه حدااقل مانعی نباشد کافی است که مورد استفاده قرار دهید. موفق باشید
9986
متن پرسش
سلام استاد: استاد شما هم می رفتید ملاقات رهبری همه فتند شما هم می رفتید خب!!!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر راهم می‌دادند با سر می‌رفتم. عیادت از مقام معظم رهبری عیادت از نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است. موفق باشید
9950
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: نمی دانم شما هم این رایحه دلنشین رحمت الهی را در جامعه بواسطه نگرانی مردم برای حال رهبرشان حس می کنید یا نه؟ روح را جلا می دهد این نگرانی ها. بارها می خواستم گوشه ای از رحمت الهی که بر جامعه نازل شد در عزای حضرت روح الله را بفهمم، الان احساس می کنم کمی می شود حس کرد آن شیرینی را. (هر چند فوق العاده تلخ است). استاد مدت یک سالی است که در دلم علاقمند شده ام که آن عبادتی که رزمندگان در شب های عملیات می کردند را بچشم، بهتر بگویم به نوعی انتظارش را می کشم... آیا امیدواری هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آری! می‌بینی که در لایه‌ی زیرین جامعه چه محبت زیبایی به کسی که سخن خدا را در این عصر اعلام می‌کند، هست. چقدر محبت بین مردم و رهبرشان زیبا است. چه اشک‌ها که در اثر این محبت از چشم‌ها جاری شد. موفق باشید
9945
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. چطور پیامبر و حضرت امیر علیماالسلام حاکمان و والیان خودشان را انتخاب می کردند، ولی امروز انتخاب رئیس جمهوری و رئیس مجلس را رهبر انتخاب نمی کند؟ سوال من این است که امروز جامعه ما قابلیت آن را هنوز ندارند یا باید سیاست اسلامی همینطور باشد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حاکمیت جامعه باید مردم شرکت داشته باشند. زیرا امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به مردم می‌فرمایند: ای مردم! حکومت از آنِ شما است به هرکس که می‌خواهید بدهید. لذا یک روز بیعت با حاکم، نظر عمومی لحاظ می‌شده و امروز با انتخابات. در هر صورت باید نظر مردم در صحنه باشد. موفق باشید
9946
متن پرسش
سلام: فرق جمهوری با دمکراتیک چیست که امام فرمودند فقط جمهوری اسلامی نه جمهوری دمکراتیک اسلامی؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بر روی «دموکراتیک»بودنِ جمهوری تأکید شود دیگر تنها نظر مردم ملاک است، حتی اگر مردم رأی به همجنس‌بازی بدهند. ولی در جمهوری اسلامی؛ تأکید بر اسلام است در عین نظر مردم، پس اگر مردم رأی به چیزی بدهند که صراحتاً شرع با آن مخالفت کرده، قابل اعتنا نیست. موفق باشید
9927
متن پرسش
با سلام: از سخنان زیر استفاده می شود که عصر جدیدی آغاز شده، برای مثال حضرت آقا می فرمودند اینکه امام توصیه به خواندن وصیت نامه شهدا می کردند بخاطر این بود که این جوان راه چندین ساله عرفا را در 15 روز گذراند، فقط سوالی که باقی است این است که اگر اینگونه است که شهدا راه عرفا را یک شبه رفتند و این هم بخاطر تحول جدیدی است که آغاز شده این روایت مداد العلما افضل من دما الشهدا را چگونه تفسیر کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به عنوان عالمی بزرگ بستری را فراهم کرد تا فرهنگ شهادت به آن صورت به صحنه آمد، نقش علماء در ایجاد فرهنگ شهادت بسیار مهم است. موفق باشید
9918
متن پرسش
سلام: بنده جلسه قرآن این هفته ی شما را آمدم و تحلیل شما را هم در باب غرب و نسبت آن با مامون شنیدم- اما این سوال برای من پیش آمد که شما فرمودید چیزی از غرب به جز شهوت و... نمانده - این نحوه نگاه شما با جلال آل احمد که غرب را فقط در تهاجمات سیاسی و اجتماعی غرب جغرافیایی می بیند چیست و توجهی به روح غربی غرب ندارد و اگر شما به این روح غربی توجه دارید (که فکر می کنم هم توجه دارید) پس چرا در تحلیلتان غرب را فقط محدود به آمریکا و تمام شدنش می کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید غرب یک فرهنگ و یک نگاه مخصوص است به عالَم و آدم. در رابطه با سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که با نمایندگان مجلس خبرگان داشتند؛ خواستم عرض کنم چرا مقام معظم رهبری می‌فرمایند باید نظر به نظم جدیدی در جهان انداخت که آن دیگر غرب نیست که نمود آن امروز در عمل آمریکا است. موفق باشید
9874
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد در فضای مجازی سخنی از آیت الله جوادی آملی رایج است و بسیار نقل شده که ایشان درباره مقام معظم رهبری فرموده اند: «رهبری نه پست است و نه مقام، بلکه امام جامعه است. چگونه است که در نماز با اقتدای چند نفر می گوییم امام جماعت، اما به رهبر جهان اسلام نگوییم امام؟ هر لفظی غیر از امام خامنه ای جفاست به ایشان» با فردی در یک شبکه اجتماعی سر همین جمله بحث بود که ایشان ادعا و اصرار داشت که این مطلب سندیتی ندارد که منتصب به ایشان باشد ضمن اینکه اصل سخن رو هم (حتی اگر منصوب به ایشان باشد) بی مبنا می دانست که به این دلایل باید برای مقام معظم رهبری لفظ امام را بکار ببریم. جواب شما رو هم که قبلا در این باره در سوال 6510 فرموده بودید ارسال نمودند که متاسفانه با بی ادبی جواب دادند (از محضر استاد برای نقل جواب عذرخواهی می کنم): «از پاسخ سراسر نقلی و عقلی جناب طاهرزاده ممنونم! فرق عقل و عرف را هم فهمیدیم! این همه براهین فلسفی و حدیث لازم نبود! همین که استاد شما هستند کفایت میکند!» چون این مطلب در آن شبکه اجتماعی هنوز در حال بحث است خواستم نظر شما رو در مورد این صحبت آیت الله جوادی آملی بدانم که شبهه برای دیگرانی که این مطلب رو خوانده اند رفع بشود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همان‌طور که عرض کردم معتقدم واژه‌ی «امام» به معنای رهبر، اعم از رهبر «نار» یا رهبر «نور» یک واژه‌ی قرآنی است و در جهان اسلام این واژه برای رهبران معنوی به‌کار گرفته می‌شود. ولی در شیعه این واژه برای امامان معصوم«علیهم‌السلام» به‌کار می‌رود. آن‌کسی که معتقد است وصف امام را برای غیر امامان معصوم به‌کار نبریم تصورش این است که این واژه فقط مخصوص انسان‌های معصوم است، در حالی‌که این طور نیست. لذا بخواهیم و نخواهیم در جهان اسلام امثال امام خمینی و مقام معظم رهبری را با وصف «امام» به‌کار می‌برند ولی ما در کشور خود نباید اصرار بر این کار داشته باشیم. زیرا بعضی اعتقاد دارند این واژه تنها برای معصومین به‌کار می‌رود ولی ما چون معتقد به این امر نیستیم این واژه را برای امثال حضرت امام به‌کار بردیم وگرنه ما هم مثل آن‌ها عمل می‌کردیم. موفق باشید
9876
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد: سوالی فرستادم جواب را نفرمودید لذا با عرض پوزش مجددا ارسال می کنم: پیرو سوالات مدیریتی به لطف راهنمایی ها و پاسخ های حکیمانه حضرتعالی تحقیق ما با موضوع «مقایسه مبانی مدیریت غربی با مدیریت اسلامی» به پایان رسید لذا خواهشمندم در خصوص موارد ذیل نیز ما را بهره مند فرمایید: 1- به نظر شما ما چه پیشنهادهایی برای جامعه علمی و دانشگاهی کشور داشته باشیم؟ 2- به نظر شما تحقیقات تکمیلی در این خصوص چه باید باشد؟ اگر پیشنهاد یا راهنمایی دارید به عنوان حسن ختام مطرح فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما با توجه به این‌که سخن دیگری را بنا است در مدیریت اسلامی ارائه دهیم به جامعه‌ی علمی و دانشگاهی پیشنهاد داریم انسانی را که اسلام مدّ نظر دارد را، از نظر دور ندارند و از لایه‌هایی که در ظاهر از نگاه دنیای جدید پنهان است و در مدیریت مدّ نظر قرار نمی‌دهد غافل نباشند 2- ما در تحقیقات تکمیلی خود نیاز داریم انسانی را که عارفان می‌شناسند بشناسیم تا به راز مدیریتی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جهان امروز از خود نشان دادند پی ببریم. حضرت امام در مردم چیزی می‌دیدند که سایرین ندیدند و لذا یک ملت را با حرکت انگشتان خود به جلو می‌بردند. موفق باشید (قبلاً در سؤال 9816 ، جواب داده شده بود)
9879
متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم نظر جناب عالی را در مورد نظرات امام خمینی رحمه الله علیه که در مورد علوم جدید و تکنولوژی است بدانم: مصاحبه با روزنامه ایتالیایی لوتاکونتینوا در نوفل لوشاتو (57/10/19) «اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به آزادی از همه خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت می‌کند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری‌های مفید بشر که حاصل تجربه‌های اوست سازگار نباشد؟!» سخنرانی در جمع انجمن‌های اسلامی خواستار انقلاب فرهنگی (59/2/1) «من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاه‌ها چیست؟ بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را می‌خواهند و می‌خواهند دانشگاه‌ها اسلامی باشد این است که ... علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم فیزیک یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد. و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاه‌ها اسلامی بشود؛ یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شانی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها اشتباهاتی است که بعضی می‌کنند، یا خودشان را به اشتباه می‌اندازند. آنچه که ما می‌خواهیم بگوییم این است که دانشگاه‌های ما، دانشگاه‌های وابسته است ... ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجه‌های هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل می‌شود، و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاه‌ها کسب می‌شود خودکفا باشیم.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از یک طرف جواب اتهاماتی را می‌دهند که می‌گویند آخوندها با علم مخالف‌اند، و از طرف دیگر می‌فرمایند باید این علوم جهت الهی داشته باشد که مسلّم اگر با جهت الهی وارد علوم و تحقیقات شویم دیگر به جای علومی که طبیعت را تخریب می‌کند، علومی داریم که با طبیعت تعامل می‌نماید. موفق باشید
9820
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: 1- خیلی وقت است می خواهم از شما بپرسم استاد عزیز، سِر برخورد های صریح حضرت علامه مصباح با دولت روحانی در چیست؟ مشاهده می کنیم که تعابیری اتخاذ می کنند که از ریشه اعتقادات اینان را زیر سوال می برد. می شود تبیینی بفرمایید که با چه دیدگاهی به گفته های ایشان نظر کنیم؟ 2- این مقاله استاد عزیز میرباقری را مطالعه بفرمایید(http://ww1.rajanews.com/detail.asp?id=201121 ) استاد، در سوالی درباره نحوه برخورد با دولت جدید و راهکار شما، فرمودید باید حول محور پیام حضرت آقا عمل کنیم، بهتر بگویم حول محور برخورد های ایشان با این دولت. می فرمایید بگذارید خودشان را نشان بدهند، آیا این خود نشان دادن این دولت، جز این است که امثال شما استاد بزرگوار و شاگردان عزیزتان به مردم عادی باید نشان بدهند؟ آیا مثلا مردم عادی متوجه اند که مذاکرات با آمریکا سودی ندارد؟ آیا یک فرد عامی مشکلی می بیند که مثلا حالا مذاکره ای هم شکل بگیرد، مگر چیزی از انقلاب کم می شود که مشاهده می کنیم رهبری می فرمایند آنها مذاکرات را می خواهند تا بگویند ما اینها را با تحریم پای میز کشاندیم و اینها خسته اند. آیا وظیفه ما تبیین این مسائل نیست؟ تبیین اعتدال از نظر اسلام نیست؟ اعتدالی که قول می دهم حکم سلمان رشدی امام را هم نفی خواهد کرد؟ مگر غیر این است؟ باید منتظر بمانیم تا خودشان را نشان بدهند؟ نه بنده همچین دیدگاهی ندارم استاد. ما باید زشتی این فرهنگ لیبرالی و غرب زدگی و بزک کردن چهره آمریکا را به مردم عادی نشان دهیم. فرهنگی که آمده چرخ همه چی را به هر قیمتی شده بچرخاند. فرهنگی در غفلت محض از جنگ و جهاد است. فرهنگی که برایش رابطه با هر قدرتی به هر قیمتی مهم است. فرهنگی که می گوید اگر حقوق مردم ایران را لحاظ کردند ما رابطه برقرار می کنیم، غافل از اینکه بود آمریکا با بود انقلاب در تضاد است. لابد به بنده می فرمایید به فلان کتاب و فلان کتاب مراجعه کن، می دانم استاد، بعضا هم مراجعاتی دارم و مطالعه هم، ولی غرض نحوه برخورد با این جامعه بود. به نظر شخصی باید حول محور غرب گرایی اعتدالی(به قول خودتان زشتی زمانه) در جهت تبیین مبانی انقلاب بپردازیم. اما خب چیزی که حقیر در این یکسال از شما کم دیدم، یا بهتر بگویم کمتر صریح بودید. جسارت حقیر را ببخشید. دعا بفرمایید لطفا. موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این نوشته را قبل از صحبت مقام معظم رهبری در هفته‌ی دولت با هیئت دولت نوشته‌اید. ملاحظه کردید که چگونه رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در عین انتقاد به دولت، دولت را نفی نکردند. بنده فکر می‌کنم اگر ما در بستر تاریخ خود جلوتر بیاییم به این نتیجه می‌رسیم که باید بین جریان‌هایی که اصل انقلاب و اهداف آن را قبول دارند – با قرائت خودشان – و آن‌هایی که به‌کلّی جایگاهی برای انقلاب در مقابل نظام استکباری قائل نیستند، فرق بگذاریم و اشتباهی که بعضی‌ها نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد کردند و می‌کنند که آن دولت را یکی از جلوه‌های انقلاب نمی‌پذیرند، ما نسبت به دیگران مرتکب نشویم. علاوه بر این بنا نشد انتقاد نکنیم، بنا شد مثل رهبر انقلاب با دولت برخورد کنیم و نه مثل رقیب حزبی. بنده انتقادهای حکیمانه‌ی امثال دکتر سعید زیباکلام را نسبت به قرارداد ژنو و به‌خصوص نامه‌ی سرگشاده‌ی اخیر ایشان را نشانه‌ی انتقادهایی می‌بینم که موجب شکوفایی استعدادهای انقلاب اسلامی می‌شود. موفق باشید
9797
متن پرسش
سلام علیکم استاد: طبق بحث روز شنبه که فرمودید افرادی که توی مجلس سخنرانی حضرت امام اگه می خواستند گوش بدند گوش نداده بودند یعنی عقل استدلالیشون رو نیاوردند قلبشون رو آوردند در این روش چطور میتونند در مورد چیزی که به قلبشون میرسه مطمئن بشند و اینکه اگر نزدیکی به امامه که باعث کمرنگ شدن گناهان میشه اگه شخصی گناهی داشته باشه که خودش باعث بشه از امام دوری کنه چطوری این گناهو از بین ببره؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل استدلالی همین اندازه به انسان کمک می‌کند تا حق را بشناسد، از آن به بعد باید دل را به حق بسپارد و مردم نسبت به امام از عقل استدلالی گذشته بودند. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» کارهای خوب گناهان را می‌برد، یکی از کارهای خوب ارادت به اولیاء الهی است. موفق باشید
9674
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. دستاورد های حضرت علی (ع) در 5 سال حکومت رو بصورت مختصر و مفید و جامع توضیح بدین که جواب یکی از منتقدین را بدهم البته توضیحاتشو خوندم ولی جامع و مفیدشو خواستم بدونم. و دیگری اینکه این منتقد حزب اللهی در بعضی از صحبت هاش نسبت به کلام رهبری در مواضع اسرائیل که همچون سگ حار و نجس است که ما هم شکی ندارم و ایشون انتقادی کرد که در عرصه سیاسی و جهانی برای تبادل ارتباط کاملا نادرست بوده و این عمل صریح نمی تواند حتی در بالقوه هم تاثیر بزارد البته این مربوط به خارج کشور میشه.. در مورد حرف آقا که در داخل زده میشه سطح درک خیلی ها از این حرف آقا بالاست و میدونن که منظور این نیست که انسان سگ است و الی آخر که ما متوجه میشیم... ایشون در ادامه گفتن این ادبیات در خارج از کشور و توطئه دشمنان تاثیر معکوس داره و دقیقا بیشتر مقابله به مثل میکنن... بنده دلایل دیگری رو هم در مورد دشمن شناسی و سیاست های پنهان صهیونیزم و آمریکا و غرب را کامل گفتم ولی ایشون از باز هم این انتقاد کرده و خواستم نظر شما رو بدونم که در جواب بهتر باید به این بنده خدا چه گفت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سخن مقام معظم رهبری قبلاً عرایضی داشتم. در مورد قسمت اول سؤالتان به کتاب‌های سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» رجوع کنید. کتاب «منتهی‌الآمال» نکات خوبی دارد، امام علی«علیه‌السلام» مشعلی و دژی از جلال‌الدین فارسی، امام علی«علیه‌السلام»، از عبدالفتاح عبدالمقصود خوب است، کتاب جرج جرداق، تحت عنوان «شگفتی‌های نهج‌البلاغه» که مرحوم فخرالدین حجازی ترجمه کرده‌اند نیز نکاتی دارد. دکتر شریعتی نیز چند کتاب در این مورد دارد مثل «قاسطین، مارقین، ناکثین» و « علی ،مکتب، وحدت، عدالت ». موفق باشید
9662
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: کمی که نه، خیلی گرفته ایم استاد، نه اینکه فکر بفرمایید نیروی انقلابی گوشه نشین می شود و دست از سینه سپر کردن بر می دارد خیر، گرفته ایم چون هجمه ها را می بینیم، تنهایی رهبری را هم می بینیم، زشتی غرب و غرب زدگی و غرب پرستی را هم می بینیم، در 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، بارها و بارها در اتفاقات مختلف به شما مراجعت کردیم و چراغ راه فعالیت سیاسی فرهنگی خود را گرفتیم، در قضایایی که جزوه «احمدی نژاد اولین خاک ریز» را دادید، تا پاسخ های مستندی که ما را از سیاه نمایی به قضیه مشایی و نگاه درست به این قضیه هدایت کرد و نگاه واقع بینانه به دولت نهم و دهم و واقعیت قضایا و فعالیت درست به بهترین نحو راهنمایی کرد، الان چه کنیم؟ در زمانه ای که رهبری داد فرهنگ داده اند، لحن آقایان مبنی بر «بروید به جهنم» را هم می بینیم، می دانیم اگر بخواهیم اسیر این بازی ها و برخورد ها شویم و پاسخ متقابل بدهیم ما هم مثل آنانیم و از مسئله اصلی باز می مانیم، اما نمی شود هم سکوت کرد و پاسخ نداد. نمی دانیم چطور و چگونه و به چه حد در این به نوعی شرایط «فتنه مانند» باید عمل کنیم، اولویت با چیست؟ آیا راهکاری مد نظرتان هست که بفرمایید؟ امیدوارم سوال را درست پرسیده باشم تا پاسخی برای همه دوستانی که در این شرایط نمی دانند باید به چه چیز اهمیت اصلی را بدهند،باشد. با تشکر از شما. موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک سؤال بسیار اساسی است و فکر می‌کنم مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در اولین پیام بعد از انتخاب آقای روحانی نقشه‌ی راه را در این دوره مشخص کردند و معلوم شد شرایطی فراهم شده تا نیروهای انقلاب با عمق‌بخشیدن به معارف اسلامی و رسیدن به تصوری صحیح نسبت به جایگاه انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی به کار اصلی خود بپردازند و جریانی که آقای روحانی منسوب به آن‌ها است نیز خود را بنمایانند که آیا می‌توانند وجهی از انقلاب باشند هرچند با جریان‌ها و وجوه دیگر انقلاب متفاوت باشند؟ و یا به‌کلّی نظری به اهداف اصلی انقلاب ندارند. باید شرایط طوری باشد که دولت و جریان منسوب به ایشان خود را بنمایانند و ما کاری نکنیم که دولتیان خود را زیر حرکت ما پنهان کنند. انتقاد می‌کنیم تا ضعف‌های دولت معلوم شود و اگر عزم تصحیح دارند در حرکات خود بازخوانی کنند، ولی مثل آن‌ها که دائماً برای دولت آقای احمدی‌نژاد ماجرا درست می‌کردند تا دولت آقای احمدی‌نژاد نتواند خود را بنمایاند، ما این کار را نمی‌کنیم. کار ما فعلاً تبیین‌ اهداف مقام معظم رهبری است. هنوز ما تصوری مناسب اهداف انقلاب و تمدن اسلامی به مردممان نداده‌ایم‌ و نگفته‌ایم یعنی چه که انقلاب اسلامی می‌خواهد زمین را به آسمان متصل گرداند. معنای وجودی عالم قدس هنوز برای بسیاری روشن نیست، جایگاه اشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه‌تعالی» به‌خوبی با طرح این موضوع راه‌گشایی می‌کنند، برای بسیاری مبهم است. موفق باشید
9626
متن پرسش
سلام استاد معظم: امروز مصداق دشمنان اصلی و متفکرین شاخص که مقابل اسلام ناب محمدی (ص) وجود دارد چه کسانی هستند؟ 1. آیا دشمنان اصلی دولت آمریکا می باشد پس در این صورت چرا صهیونیستها بدنبال سلطه بر جهان می باشند در عرصه های مختلف اقتصادی و تبلیغی و فرهنگ یهودی و غیره؟ 2. آیا دشمنان اصلی، دولت و مردم اسرائیل هستند، در این صورت پس چرا آقا آنها را سگ پاسبان آمریکا می داند؟ و 3. آیا دشمنان اصلی گروهی پشت پرده و در سایه می باشند که آنها این دو دولت را پشتیبانی می کنند این افراد چه تفکری دارند؟ دقیقا آیا فراماسونر یا یهودی و یا دارای چه تفکری هستند که این مذاهب دیگر را لفظا یدک می کشند؟ و در صورت سوم چرا امام و آقا آمریکا را راس دشمنان می دانند؟ خواهشمندیم کتب مربوط به سوالات را چه از آثار خودتان و چه دیگران ذکر بفرمایید. لطفا به این سوالات واحد سیاست گروه عمّاران کریم اهل بیت پاسخ بفرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: استکبار با صورت‌های مختلف در مقابل انقلاب اسلامی که صدای توحیدی این زمان است ایستاده. پیشنهاد می‌کنم کتاب‌های «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و «جایگاه تاریخی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را مطالعه کنید. موفق باشید
9630
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: قصد انجام فعالیتهای فرهنگی و سیاسی و آموزشی در دانشگاه داریم. با توجه به اینکه شما با جوانان ارتباط دارید و به نیازهای قشر جوان دانشجو آگاهی دارید، اولا اینکه چه فعالیتهایی را پیشنهاد می کنید؟ ثانیا در رابطه با سیر مطالعاتی و مسابقات کتابخوانی چه کتابهایی را شما پیشنهاد می کنید؟ اگر در قم در رابطه با بحثهای عفاف و حجاب و امر به معروف و نهی از منکر و ازدواج و روابط دختر و پسر و خودشناسی سخنران و استاد و یا موسساتی که در این زمینه ها فعالیت دارند می شناسید لطفا معرفی کنید و همچنین اگر در این موارد کتابی می شناسید لطفا معرفی کنید. من و جمعی از دوستانم دغدغه ی فعالیتهای فرهنگی برای دانشجویان دانشگاهمان داریم ولی نمی دانیم چگونه و از کجا شروع کنیم چون فعالیتهای زیادی در نظر داریم ولی با توجه به محدودیت زمان و بودجه ای که دانشگاه در اختیار می گذارد به دنبال بهترین گزینه ها برای فعالیت در شرایط کنونی دانشگاهها از لحاظ مذهبی و فرهنگی و سیاسی هستیم. لطفا ما را راهنمایی بفرمایید. با تشکر از لطف شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه نشان داده اگر مباحث معرفت نفس و مباحث انقلاب اسلامی را با دانشجویان در میان بگذاریم جواب می دهد و هویتی را که باید در پرتو ارادت و اطاعت از ولایت امر به‌دست آوردند ظهور می‌کند. موفق باشید
9611
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام دو سوال: 1. استاد عزیز ما گروهی را تشکیل دادیم و بحث بر سر تمدن سازی در حوزه علمیه مطرح شد. در این بحث دو تفکر روبروی هم پیش آمدند که می خواستیم ببینیم نظر شما چیست؟ تفکر گروه اول: این گروه می گویند ما باید بحث را از اینجا شروع کنیم که غایت حوزه تمدن سازی است و بعد بسیار سریع عبور کنیم و بحث تولید علم را بیان کنیم؟ تفکر گروه دوم: ابتدا آینده حوزه و غایت را مشخص کنیم ولی سریع بحث را سر تولید علم نبریم در واقع این گروه معتقد به مقدمه است یعنی می گوید: اول بیاییم بحث کنیم که جایگاه تمدن سازی چیست؟ چرا آقا این را مطرح فرمودند؟ بعد بیاییم در ذیل این غایت ابتدا آسیب شناسی کنیم، ولی گروه اول به دوم می گویند که اگر ما سر آسیب شناسی بحث کنیم در واقع در آسیب شناسی می مانیم بلکه بیاییم روی هدف بحث (تولید علم) بحث کنیم، طبیعتا در بحث هدف حتما آسیب شناسی می شود، ولی جواب گروه دوم این است که خیلی زود قدم نهایی که تولید علم است را برنداریم بلکه مقدمات را بیان کنیم و آسیب شناسی کنیم بعد وقتی سخن از تولید علم بزنیم لاجرم ملموس تر و کاربردی تر می شود چون ابتدا ضعف را گفتیم در ثانی تمدن سازی که در حوزه فقط تولید علم نیست، البته گروه دوم به آسیب آسیب شناسی هم عقیده دارد یعنی می گوید آسیبها جوری بیان نشود که حالت سستی در سیستمی که فعلا باید با آن برویم شود و در ثانی در آسیب ها هم نمانیم. حال می خواستیم که شما اولا کدام نظر را قبول دارید و ثانیا ما را راهنمایی بفرمایید؟ 2. اگر بپذیریم غایت حوزه تمدن سازی و تولید علم است حال چگونه به تولید علم برسیم؟ و در آخر احساس می کنیم و به شما استاد عزیز پیشنهادی بعنوان شاگرد کوچکتان داریم که بر سر این موضاعات یک جزوه ای مانند جزوه عرفان نحله نجف نگارش کنید که ما حوزویان استفاده کنیم.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم هر دو نظر قابل جمع است. مسلّم باید تصور درستی از تمدن اسلامی داشته باشیم وگرنه در تولید علم رویکرد درستی نخواهیم داشت. هرچند در مورد نظر به تصور درست نسبت به تمدن اسلامی خیلی نباید مته روی خشخاش بگذاریم. ولی فراموش نکنید تمدنی که نظر به ظهور نورانی حضرت مهدی«صلوات‌اللّه‌علیه» دارد باید نظرش به «وجود» باشد تا جایگاه واسطه‌ی فیض را بفهمد و مسیر تولید علم را در این راستا مدیریت کند. در کتاب «امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و تقدیر تاریخی زمانه» عرایضی دارم. مقدمه‌ی آن کتاب را خدمتتان می‌فرستم به امید آن‌که بتوانم تصور درستی را در تمدن نوین اسلامی خدمت عزیزان عرضه کرده باشم. 2- فکر می‌کنم کتاب جدید جواب پیشنهاد شما است. در مورد تولید علم باید با نظر به حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» و نگاه وجودی به فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و قرآن، معارف متعالی خود را تدوین کنیم. در این‌جا نقش آثار مکتوب حضرت امام و ملاصدرا«رحمة‌اللّه‌علیهما» مهم است. موفق باشید. باسمه تعالی مقدمه‌ی کتاب «امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و تقدیر تاریخی زمانه» 1- هدف از تدوین این کتاب تفصیل تذکری است که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»» به میان آمد و یعنی تذکر رجوع به تفکری که باید در این عصر و تاریخ بدان دست یابیم. تا نه‌تنها از سوءِ فهم‌هایی که گرفتار هستیم عبور کنیم، بلکه به قلمرو تفکری وارد شویم که تفکرِ حضور در ذیل اراده‌ی الهی است و خداوند در این دوران برای ما مقدر فرموده. این‌جا است که متوجه می‌شویم از طریق حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و انقلاب اسلامی، سنتی خاص به میان آمده است و هرکس نسبت خود را با آن سنت عمیقاً درک کند از نسبت به انحطاطی که عالم را فرا گرفته، به بصیرت لازم دست یافته و از ظلمات دوران رهایی می‌یابد. 2- در سوره‌ی یوسف ملاحظه می‌کنید وقتی بنا است در هفت سال آینده ملتی را قحطی فرا گیرد چگونه بر ‌کسی که مسئولیت سرنوشت آن ملت را بر دوش او گذارده‌اند شکل آن قحطی الهام می‌شود و عزیز مصر مکرر خواب می‌بیند هفت گاو فربه را، هفت گاو لاغر می‌خورند و هفت خوشه‌ی سبز را، هفت خوشه‌ی خشک، و از طرف دیگر بر قلب سالک واصلی مثل حضرت یوسف اشراق می‌شود که قضیه از چه قرار است. این نشان می‌دهد که خداوند همواره در هر زمانی متناسب با نوری که اشراق می‌نماید، سرنوشت آن تاریخ را مدیریت می‌نماید و انسانی را جهت این امر انتخاب می‌کند. همه‌ی شواهد خبر از آن می‌دهد که آن انسان در این زمان، حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است که خداوند در جان او انواری از اسماء الهی را متجلی کرده تا جهان را که از دریای وجود به خشکیِ پوچی افتاده بود، به موطن اصلی خود برگرداند و بشر نسبتِ خود با حق را بازخوانی نماید. با توجه به این امر می‌گوییم نسبتی بین انقلاب اسلامی و اراده‌ی خاص الهی در این زمان برقرار است و فیض خاصی از این طریق به بشرِ امروز خواهد رسید تا ما جهت جستجوی وطن، قادر به تفکر بشویم و از بی‌خانمانیِ این عصر رهایی یابیم. با توجه به این امر می‌گوییم هرکاری وقتی اساسی و نتیجه‌بخش است که در این مسیر قرار گیرد و با چنین الهیاتی پیش رود. 3- همه‌ی حرف در نسبت ما با حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نهفته است و این نسبت باید بدون هر گونه تقلیدی کشف شود و از آن‌جایی که خروس خانگی تازه پس از طلوع فجر خواندن را آغاز می‌کند، اهل فکر با ظهور انقلاب اسلامی می‌توانند تفکّر را شروع کنند و به استقبال اراده‌ی الهی در این دوران بروند. فراتر از انقلاب اسلامی در این زمانه ممکن نیست ولی با فهم انقلاب اسلامی در ذیل شخصیت امام خمینی به دَرْکِ حضوریِ مشیّت الهی نایل خواهید شد و این بالاترین تفکّری است که امروز می‌توان به آن دست یافت. مگر واقعی‌ترین تفکر، تفکر بر واقعی‌ترین واقعیات نیست؟ هرچند ظاهربینان همیشه از دیدن آن محروم‌اند و مستکبران سعی در ندیدن آن دارند. 4- تفکّر به معنای جداشدن از واقعیت نیست، انسان متفکر همیشه باید با واقعیت زندگی کند، اما نه در سطحِ واقعیت بلکه در گوهر واقعیت که آن همان مشیّت الهی در هر زمان و هر عصر است. پس متفکر، نه در بیرون از زمان زندگی می‌کند و نه گرفتار زمان‌زدگی است تا بتواند به شرایطی ماوراء وضع موجود بیندیشد و گمان نکند خداوند ما را به خود واگذاشته و هرکس هرطور خواست می‌تواند عمل نماید، این اوج بی‌فکری است، زیرا از واقعی‌ترین واقعیات که سنت الهی در این عصر و زمانه است غفلت شده است. 5 - صورت مشیت اراده‌ی الهی جهت هدایت بشر در این زمان در راستای شریعت اسلام، بر قلب حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اشراق شد و آن روحی گشت در کالبد انقلاب اسلامی، مثل حضور نفس در بدن، و لذا در صورت اتحادی خاص با انقلاب اسلامی از طریق سلوک ذیل شخصیت امام خمینی، می‌توانیم با خداوند به صورتی حضوری مرتبط شویم و راه رجوع به خدا را در مقابل خود بگشاییم. این است آن سلوک إلی اللّه که امروز خداوند در مقابل شما گشوده است. 6- تا ما با مشیت الهی در این دوران مرتبط نگردیم نمی‌توانیم از انس با خدا به معنای واقعی آن سخن بگوییم. راه‌های رسیدن به خدا به عدد انفاس خلایق است ولی همه‌ی این راه‌ها امروز از مسیر انقلاب اسلامی می‌گذرد که می‌خواهد دوران نسیان بشر از خدا را پشت سر گذارد. از این جهت تأکید می‌شود امروز رجوعِ به حق با انقلاب اسلامی ممکن است. وقتی انقلاب اسلامی را آینه‌ی گفتگوی خدا با بشرِ امروز دیدید - مشروط بر این‌که انقلاب را در نظام اجرایی محصور ندانید- به مشیت و اراده‌ای نظر کرده‌اید که در کالبد انقلاب اسلامی ظهور کرده و در معادلات جهانی در حال تعیّن بخشیدن خویش است، مثل نفخه‌ی روح در جسم و تعیّن آن روح در حرکات و سکنات انسان که در عین ظهوری محدود در حرکات بدن، نامحدودبودن خود را حفظ می‌کند و در عضوی محصور نمی‌شود، انقلاب اسلامی نیز در دولتی محصور نمی‌گردد بلکه زاینده‌ی همه‌ی آن‌ چیزی خواهد بود که بشر امروز به آن نیاز دارد. 7- کافی است برای شما در این کتاب مسلّم شود که انقلاب اسلامی اراده‌ی خاص الهی است که به صورتی اشراقی بر قلب حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تجلی کرده، از آن به بعد در نسبت شما با این انقلاب تحولی اساسی رخ خواهد داد که از یک طرف از تمام پوچی‌های دوران رهایی می‌یابید و از طرف دیگر زندگی در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی و در اتحاد با ملکوت حضرت امام خمینی ظهور خواهد کرد و از این طریق به همه‌ی معنایی که باید برسید دست می‌یابید. آری کسی که به دنبال امری سترگ است باید خود را برای آن امر آماده ‌سازد. اتحاد با ملکوت حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کار ساده‌ای نیست و محتوایی خاصی را از شما طلب می‌کند و محدودیت‌هایی را در مقابل امیال شما قرار می‌دهد. 8- کسی که متوجه‌ مشیّت خداوند در عصر خود شد می‌فهمد که برای هر کاری آزاد نیست و اگر آزادی خود را به محتوای یگانه‌شدن با خدا نرساند به اسم آزادی، گرفتار سرگردانی شده ‌است. انسان همین‌که به مشیت خاص الهی در عصر خود روی آورد، محدودیتش آشکار می‌شود و با تعلّق اراده‌اش به محتوایی خاص می‌تواند زندگی خود را از روزمرّگی و خودسری نجات دهد و سلوک در ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از طریق انقلاب اسلامی همان تعلّق اراده است به محتوایی خاص و نجات از میان تهی‌ماندن اراده و پدیدارشدن هویت انسان در عصر و زمان خود به صورتی بالفعل و نه صرفاً انتزاعی. 9- عمق انقلاب اسلامی و شخصیت حضرت امام با امر الهی پیوند خورده است و سیاست در این حالت، الهی شده؛ سیاست در ذات انقلاب اسلامی ماوراء آن چیزی است که امروز ما گرفتار آن هستیم. در این جا سیاست اداء همان عهدی است که انسان ها با خدا بسته‌اند و حالا باید در نسبت به همدیگر آشکار کنند و این است مسأله‌ی اصلی ما در زندگی زمینی تا وفاداری به عهد خود را تحقق ببخشیم. در انقلاب اسلامی چنین انسانی در حال طلوع و شکوفایی است. هیچ عاملی مانند سیاست قدسی نمی‌تواند چنین انسانی را ایجاد کند آن هم در زمانه‌ای که خودخواهی‌ها به اوج خود رسیده و همه را از رسیدن به آن‌چه باید باشد، مأیوس کرده ‌است و خودخواهی و تجاوز را چون ماکیاول ذاتی بشر می‌داند. ما هیچ راهی جهت برون‌رفت از مشکلات نداریم جز تأکید هرچه بیشتر بر سیاستی که انقلاب اسلامی متذکر آن است و افق کار فرهنگی خود را در این راستا باید معنا کنیم. 10- انقلاب اسلامی با نوری که به همراه خود آورده نشان داد آن‌چه در این دوران رفتنی است با همه‌ی مقاومتی که می‌کند، کنار می‌رود و با دفاع مقدس روشن نمود دورن قدرت ابرقدرت‌ها به‌سر رسیده و روحی در حال دمیدن است که به جای دینِ تقلیل‌یافته، به دینی بس متعالی نظر دارد که در عین حماسی‌بودن، شدیداً عرفانی است. این مستلزم تجدید نظر اساسی در فهم زمانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم و این‌که امروز جایگاه هر چیزی در رابطه با انقلاب اسلامی قابل فهم است. «لَوْ کانُوا یَعْلَمُون» ای کاش بشر سرگردان هرچه زودتر متوجه این امر می‌شد تا هرچه زودتر از سرگردانی رهایی یابد. انقلاب اسلامی نه‌تنها ملت فلسطین را از بن‌بستی که گرفتار آن شدند رهانید و راه رهایی را به آن‌ها نشان داد، بلکه متذکر راه رهایی به همه‌ی جهان سرگردان امروز شد. آری! امروز جایگاه هرچیز در رابطه با انقلاب اسلامی قابل فهم است حتی جایگاه آزادی. 11- با انقلاب اسلامی شکاف و شقاقی که بین خدا و انسان به وجود آمده بر طرف می شود و از آن طریق برکتی به همه‌ی مردم دنیا می‌رسد هرچند جهان مدرن آن را دشمن بدانند ولی بقاء انقلاب ریشه در تاریخی دارد که شروع شده و در آن تاریخ، بشر در زندگی خود با خدا آشتی کرده است و از خدا برای زندگی الهام می گیرد و پاسخ خود را در الهام‌های الهی می‌یابد. 12- انقلاب اسلامی در ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از این به بعد، مصالح تفکر تاریخ‌های بعدیِ تفکر را تهیه می نماید و اهل فکر هر کاری را که از این به بعد شروع کنند می‌یابند که امام خمینی بُردبارانه در صدد کمک به آن‌هاست و گرنه اهل فکر در این زمانه سخنی قابل درک نخواهند داشت. با انقلاب اسلامی فضایی ایجاد شده که هر کس خواست فکر کند، باید نسبت خود را با جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی تعیین نماید وگرنه به معنای حقیقی اهل فکر نیست. 13- ممکن است گمان کنید ساختن جامعه و تمدّنی که مدّ نظر حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است دشوارتر از آن است که در ابتدا به ذهن می‌آید ولی نباید فراموش کرد که این تنها راهِ به معنا رساندن زندگی در این عصر و زمانه است و لذا هر قدمی که جهت زیرساخت‌های آن هدف برداریم یک قدم به معنا داری خود افزوده‌ایم و در این رابطه باید متوجه باشید کار نظری به مراتب بیش از کار عملی کارساز است. 14- راستی چه راهی برای درک زمانه‌ای که در آن هستیم باید بپیماییم تا بهترین مواجهه با مسائل زمانه‌ی خود را داشته‌باشیم؟ و اساساً ما چه آدمی می‌خواهیم باشیم تا نظام فکری خود را در آن راستا انتخاب کنیم؟ اگر بخواهیم با این سوالات به صورت جدی برخورد کنیم ناخودآگاه با شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و انقلاب اسلامی روبرو خواهیم شد. 15- جز این‌ است که اگر می‌خواهیم فرزند زمانه‌ی خویش باشیم باید شهامت حقیقت جویی را در خود نگه داریم و شرافت ذاتی خود را فرو نگذاریم و خود را از مشهورات زمانه رها سازیم؟ آیا در این راستا نباید از خود بپرسیم زمانه‌ی ما چه زمانه‌ای است؟ تا راه اندیشیدن و تفکر به روی ما باز شود. مگر جز این است که هر متفکّری در زمانه‌ی خویش و در ذیل تقدیری که در آن زمانه جاری است تفکر می‌کند و راه‌های جدید را می‌گشاید؟ 16- آیا در این عصر و زمانه شایسته‌ترین انتخاب آن نیست که سرنوشت خود را به انقلاب اسلامی گره بزنیم و به تفکّری مناسبِ تقدیری که خداوند اراده ‌کرده‌است نزدیک شویم و امیدوارِ گشایش راه‌های جدیدی در مقابل خود باشیم و با شرکت در تاریخ تجدد به اهدافی موهوم دل نبندیم و به راهی پای نگذاریم که سراسر پوچ است و هیچ؟ 17- تنها با نظر به حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و انقلاب اسلامی است که انسان به شهامتی دست می‌یابد که می‌تواند به توانایی‌ها و اندیشه‌ی خود متّکی شود و به یک معنا انقلاب اسلامی آن‌طور که سرداران بزرگ فهمیدند، توانست شأن انسانیّت ما را اثبات کند و روشن کند انقلابی بودن جزءِ جدایی‌ناپذیر متفکّربودن است. 18- با انقلاب اسلامی معلوم شد ملکوت خدا دیگر پدیده‌ای غریب و فرادستی نیست تا انسان‌ها خویشتن را تنها در خواسته‌های ناچیز دنیایی جستجو کنند بلکه امام خمینی موجب شد تا انسان ساحت قدسی خود را دوباره به‌دست آورد ولی نه در خانقاه‌ها بلکه در تحول عظیمی که انقلاب اسلامی به وجود آورد. راستی چرا انقلاب اسلامی دیر به تاریخ ما رسید تا زودتر از این امکان شکوفایی می‌یافتیم؟ و زود تر از این ماوراءِ تفکر لیبرال دموکراسی، به مسائل خود می‌اندیشیدیم و راهی مناسب تاریخ خود می‌یافتیم؟ 19- ورود به عالَمی که شخصیّت اشراقی حضرت امام به آن اشاره دارد بزرگترین تکلیف متفکران و هنرمندان در این دوران است تا بتوانند مظهر بزرگ‌ترین مظاهر آفرینندگی در عالَم انسانی باشند و گرنه در بسط فرهنگ پوچ انگاریِ دوران قدم خواهند زد. مگر نه این است‌که پیوندزدن بین تقدیری که از طرف خدا اراده شده‌ است با واقعیت کنونی زمانه، وظیفه‌ی متفکران و هنرمندان است و در ابتدای امر تنها آن‌ها همچون حضرت یوسف می‌توانند آن اراده و تقدیر را دریابند؟ 20- حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی‌ می‌باشند، خود را واجد رسالتی سترگ برای بیان رخدادی بزرگ احساس می‌کنند؛ رخدادی که چون از طرف خداوند اراده شده و عمق ایمان انسان‌ها را مورد خطاب قرارداده، ریشه در درونی‌ترین سطوح حیات دارد و از این جهت امیدوارانه چشم به آینده دوخته، زیرا جهت گردش زمانه با اندیشه‌ی او هماهنگ است و در این راستا می‌تواند صادقانه خبر دهد «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند». 21- ذات و گوهر انقلاب اسلامی از آن‌جهت که از طرف خدایی حکیم اراده شده، تفکر است و هر کس بیشتر تلاش کند حقیقت آن را درک کند و به آن نزدیک شود، بیشتر به تفکر تاریخی خود نزدیک شده است. نزدیکی به انقلاب اسلامی به عنوان حقیقتی وجودی، با نظر به مناظری که گوهر آن را نشان می‌دهد ممکن است و نه نزدیکی از طریق فهم چیستی و ماهیت آن در قالب علم حصولی. کسی که می‌پرسد انقلاب اسلامی چیست؟ بداند هرگز امکان فهمیدن انقلاب اسلامی را نخواهد داشت و انقلاب اسلامی در مقابل این سؤال در حجاب می‌رود. ولی آن کسی که سعی می‌کند حضور انقلاب اسلامی را در جهان امروز و در مظاهر آن بنگرد می‌تواند انقلاب اسلامی را بیابد. 22- کمال آگاهی انسان با ارتباط با خدا به ظهور می‌رسد و از طرفی خدا در مظاهرش ظهور دارد که از جمله‌ی آن مظاهر، انقلاب اسلامی است و در نتیجه کمال آگاهی ما در امروزِ تاریخ‌مان با نظر به انقلاب اسلامی محقق می‌شود زیرا تاریخ محلّ تحقق عنایت و مشیّت ربّانی است، همان‌طور که طبیعت عرصه‌ی ظهور مشیت خداوند است. آیا می‌توان گفت تفکر چیزی جز مطالعه‌ی تاریخ است از آن‌ جهت که خدا در آن نمایان شده؟ در این رابطه قرآن می‌فرماید: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی‏ الْأَرْضِ‏ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا»(46 / حج). آیا منکران حقیقتِ نبوى در زمین سیر نکرده‏اند و سرنوشت منکران نبوت را ملاحظه نکرده‏اند تا در اثر آن سیر، قلب‏هایى پیدا کنند که به کمک آن قلب، تعقل کنند و گوش‏هایى به‏دست آورند که به کمک آن‏ها سخن حق را بشنوند؟ 23- وقتی آموزه‌های دینی ما را متوجه این امر می‌کند که مشیّتی بر انسان‌ها و تاریخِ آن‌ها حاکم است که از چشم عمومِ پوشیده‌است ولی انبیاء و اولیاء متذکر آن هستند، ما بر آن می‌شویم که بدانیم در هر صورت در زیر سایه‌ی اولیاء الهی، آن مشیت و سرنوشت باید از طریق ما ظاهر شود و تحقق یابد وگرنه مطابق اراده‌ی الهی عمل نکرده‌ایم در حالی که وقتی حضرت سید‌الشهدا در رؤیایی که رسول خدا را در آن دیدند از حضرت شنیدند که فرمودند: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ‏ قَتِیلًا ..... إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاهُنَّ سَبَایَا»(ترجمه لهوف / 65) خداوند می‌خواهد تو را در این مسیر کشته‌شده و خانواده‌ی تو را اسیر ببیند. حضرت امام حسین همه‌ی اختیار خود را در مسیر اراده‌ی الهی که از طرف جدّشان از آن آگاه شدند، به کار بردند و به عالی‌ترین شکوفایی ممکن رسیدند. انبیاء و اولیاء امکانات و خصوصیات تاریخی را که ما در آن به سر می‌بریم به ما متذکر می‌شوند تا ما در بستر تاریخ خود به شکوفایی لازم دست یابیم. یک ملت تنها پس از قرارگرفتن در شرایط تحققِ مشیّت الهی در زندگی‌شان به خودآگاهی و تفکّر تاریخی لازم می‌رسند و عملاً اراده‌ی خداوند را به ظهور می‌رسانند. در این صورت این ملت در مقابل همه‌ی موانعی که اراده‌های شیطانیِ دوران ایجاد می‌کنند می‌ایستد و پیروز خواهد شد و آینده را از آنِ خود خواهد کرد. 24- کافی است به جای آن‌که گمان کنیم آن‌چه در تاریخ ما می‌گذرد اتفاقی است، متوجه شویم همه چیز حکیمانه مدیریت می‌شود و این اصلی است که نمی‌توان آن را انکار کرد. اگر تاریخ با نظر به مشیّت الهی به اندیشه درآمد درخواهیم یافت که بشر نیز در جریان تحقق اراده ی الهی نقش دارد. 25- اگر متوجه غلبه‌ی مشیّت الهی بر همه‌ی قلمرو‌های حیات انسان‌ها در طول تاریخ باشیم، در آن صورت مطالعه‌ی تاریخ، مطالعه‌ی نحوه‌ی ظهور متفاوت مشیت خداوند در عالم است و راهی است برای خداشناسیِ غیر انتزاعی. به شرطی که تنها به شناخت جزئیات محدود نشویم و از شناخت امرِ والا یعنی سنت‌های جاری در عالم، چشم پوشی نکنیم. اگر انسان در مرتبه‌ی احساس بماند به هیچ ادراک کلّی نمی‌رسد تا وارد عالم تفکر شود. آن‌چه اهمیت دارد تشخیص مصلحت‌های بزرگ در هر تاریخی و نسبت آن‌ها با اراده‌ی الهی است و اعمال انسان‌های بزرگ مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بر همین اساس مورد توجه قرار می‌گیرد. این انسان‌ها از پندارهای معمولی فراتر رفته‌اند که می‌توانند مصلحت‌های بزرگ زمانه‌ی خود را تشخیص دهند. 26- روح هر ملتی در هر زمانی با اراده‌ی الهی در آن زمان پیوند دارد و اگر آن ملّت آمادگی لازم را از خود نشان دهند هر کاری از آن‌ها سر می‌زند با اراده‌ی حضرت رب العالمین هماهنگ خواهد بود و نمودی از اراده‌ی الهی هستند. ملت‌ها به میزانی که متوجه این امر باشند، نقش آفرین خواهند بود و موفق به ساخت جهانی معنوی و دینی خواهند شد که آینده‌ی تاریخ از آن تغذیه می‌کند و بر آینده‌ی تاریخ فرمانروایی خواهند کرد. 27- یکی از علایم انحطاط یک ملت ترجیح خواست فردی افراد بر مشیت و اراده‌ی کلّی حضرت حق است، اراده‌ای که همه باید در ذیل آن قرار گیرند، و مهم‌ترین کار متفکران جامعه توجه به حضور مشیت الهی و نظر به غایتی است که خداوند برای یک ملت اراده کرده‌است. در افراد مختلف کوشش‌های بسیاری وجود دارد ولی آن کوشش‌ها وقتی اهمیّت دارند که در جهت غایت نهایی یعنی ظهور مهدی باشد و از این جهت در این عصر و این زمانه هر حرکتی که در مسیر به نتیجه رساندن انقلاب اسلامی باشد حرکتی معنی‌دار خواهد بود و انسان را از نیست‌انگاریِ زمانه رهایی می‌بخشد و او را از نظر به منافع فردی به مقاصد بالاتری فرا می‌برد. 28- هرکس در ذیل تاریخی که اراده‌ی الهی برای او رقم زده‌است می‌تواند آن‌چه را در درون دارد به ظهور رساند و در این رابطه عناصر تشکیل‌دهنده‌ی یک ملت، دارای سازگاریِ کاملی خواهند بود و نمی‌توان عناصر تشکیل‌دهنده‌ی یک قوم را با عناصر تشکیل‌دهنده‌ی قوم دیگر جابجا کرد و گمان کنیم می‌شود انقلاب اسلامی راه‌های برآوردن اهداف خود را در غرب جستجو کند. 29- رهبران واقعی ملت‌ها اصول کلی تاریخ خود را در درون خویش به الهام دریافته‌اند و در صدد تحقق‌بخشیدن به آن‌ اصول کلّی بر می‌آیند. قدرت رهبرانِ تاریخیِ ملّت‌ها نتیجه‌ی پیوند آن‌ها با مشیت الهی است که به آنان الهام و اشراق شده‌است و لذا راهی که چنین رهبرانی در تاریخ می‌گشایند مسیر سایر انسان‌های آن دوران خواهد بود و آن الهام و اشراق، منشأ تحولات بزرگ خواهد شد، هر چند با رنج‌های بزرگ همراه باشد ولی آن رهبران بزرگ برای پیوند خود با مشیّت الهی به رنج‌ها و سختی‌ها اهمیت نمی‌دهند و خواهند گفت: « خمینى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد....». 30- سیاست در هرحال، مبنا و اساس حقیقی می‌طلبد، اگر سیاست از دیانت و مشیّت الهی که در درون ملت جریان دارد، فاصله بگیرد به امری انتزاعی و غیر واقعی تبدیل می‌شود و دیگر خواست کلی زمانه و خواست افراد نیست تا هرکس آزادی خود را در همراهی با خواست جمعی که در نظام اسلامی تحقق یافته بنگرد و با انقلاب اسلامی که می‌توان به سیاستی دست یافت که ریشه در حقیقت داشته باشد، چیزی که در شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ملاحظه کردید و در اعلام مهدورالدّم‌بودنِ سلمان رشدی ظهور کرد. 31- وقتی ملتی بتواند درست به خود بیندیشد و متوجه جایگاه تاریخی خود شود، دارای تاریخ می‌شود. ما از طریق امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» توانستیم به خود بیندیشیم و متوجه جایگاه تاریخی خود بشویم. آری ما از طریق انسانی بزرگ مثل امام خمینی توانستیم به خود بیندیشیم و بفهمیم در کجای تاریخ قرار داریم و از رنجِ بی‌تاریخی رهایی یابیم. وظیفه‌ی ماست از شناخت بیشتر این موضوع غافل نباشیم. شاید کتابی که روبه‌رو دارید متذکّر این امر باشد. 32- وظیفه‌ی اهل تفکر آن است که در تاریخِ خود نقش آفرینی کنند و آن‌چه را که منسوخ است و دورانش به پایان رسیده نشان دهند تا جامعه گرفتار بی فکری و کودنی فرهنگی نشود. کودنی فرهنگی چیزی نیست جز مشغول‌شدن بر اموری که مربوط به تاریخ گذشته است. وقتی تاریخ جدیدی در حال وقوع است آن کس که هنوز در گذشته زندگی می‌کند و در نتیجه منزوی می‌شود، باید خود را در انزوای خود مقصر بداند زیرا نگاه نکرد که اراده‌ی الهی در این دوران به چه چیز اشاره دارد تا امروز نیز وارد ساحت آگاهی گردد. 33- از آن‌جایی که هر زمانه‌ای مسائل خاص خود را دارد، متفکران بزرگ با توجه به آن مسائل متوجه‌ی مشیت الهی در آن زمانه می‌شوند و راه حلی ارائه می‌کنند که جوابگویی به همه‌ی مسائل آن زمانه در آن راه حل می‌گنجند؛ از این لحاظ می‌گوییم هر زمانی متفکر و فکر زمانه‌ی خود را می‌طلبد بدون آن‌که از افقی که متفکران گذشته گشوده‌اند روی برگردانند. 34- درست است که وقتی به اراده‌ی انسان‌هایی که در مقابل مشیت الهی سربرکشیده‌اند نظر کنیم متوجه می‌شویم رسیدن به جامعه‌ی مطلوب دشوارتر از آن است که در ابتدای امر گمان می‌شد ولی این بدین معنی نیست که برای شکوفایی خود و جامعه راه حلّ دیگری هست بلکه می‌فهمیم خداوند از ما پایداری و مقاومتِ بیشتری را انتظار دارد و می‌خواهد تاریخی را به ظهور برسانیم که اندیشه‌های ژرف بناست در آن ظهور کند. 35- انسان به خود شناخت دارد ولی وقتی این شناسایی در نسبت با شخصی دیگر و یا چیزی دیگر و یا زمان دیگر معنا شود، خود آگاهی پیش می‌آید و در این رابطه خودآگاهیِ تاریخی، آگاهی انسان است به خودش در نسبت به زمانه و تاریخی که در آن به سر می‌برد. 36- اگر با نگاهی وجودی به انقلاب اسلامی به عنوان مظهر اشراق سنت الهی در این دوران بنگریم و مقدمات این نوع نظر کردن را در خود فراهم کنیم دیگر نیاز نیست که قصد کنیم انقلاب اسلامی را آشکار نماییم، انقلاب اسلامی از طریق نظر به ملکوت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بر ما آشکار می‌شود. 37- در انقلاب اسلامی و در تاریخی که شروع شده، ارزش و جایگاه دولت‌ها در نسبت آن‌ها با اهداف انقلاب فهمیده می‌شود نه با تعریف و تبلیغی که خود برای خود می‌کنند. طاهرزاده
9536
متن پرسش
سلام استاد عزیز: امیدوارم در سلامت و عافیت کامل باشید انشاالله. سوالاتی داشتم. بعضی ها بر این باورند که: 1) غیر معصوم(ع) نمی تواند حاکم باشد؟ (حاکم بایستی معصوم (ع) باشد تا بتواند در جامعه عدالت را برقرار نماید) و اینکه دزدی ها و... را در جامعه مربوط می دانند به رهبری. 2) نام اسلامی را نباستی اضافه کنند به جمهوری مگر زمان ظهور مهدی(ع) 3) و تا زمان ظهور کسی حق تشکیل حکومت را ندارد. با تشکر..
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً تنها معصوم باید برجامعه حاکم باشد و در زمان غیبت امام معصوم از آن‌جایی که خداوند هرگز امور بندگان را به حاکمان جبّار نمی‌سپارد امامان معصوم می‌فرمایند به فقهایی رجوع کنید با خصوصیات خاص که در روایت از حضرت امام حسن عسگرى (ع) داریم:«فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُم» و امّا آن کسى از فقهاء امّت ما که نگهبان نفس خود و حافظ دین خدا و مخالف هوا و هوس و مطیع أمر حضرت مولاى خود بود، بر عموم مردم لازم است از او تقلید کنند. و بعد حضرت در ادامه‏ى روایت مى‏فرمایند: و البته بعضى از فقهاى شیعه متّصف به این صفتند و نه جمیع آن‏ها. و این طور نیست که چون فقیه حاکم است، دزدی هست، در زمان حاکمیت علی«علیه‌السلام» نیز بدی‌ها بود نکته‌ی مهم آن بود که بدان حاکم نبودند و این در حاکمیت ولیّ فقیه نیز همیشه مدّ نظر بوده 2- وقتی نظام جمهوری در ذیل نظر فقها جلو رود و صِرف میل مردم نباشد دیگر جمهوری اسلامی است و با آن نوع جمهوری که در آمریکا است فرق می‌کند 3- خود امامان فرموده‌اند در زمان غیبت فقیه باید حاکم باشد که مشهور است به مقبوله عمر بن حنظله و در آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت»، دلایل و روایت آن آورده شده. موفق باشید
9499
متن پرسش
سلام: چند ساله هر که ازم میپرسه چرا رهبرتون «سگ» و «گرگ» و «مثل سگ پشیمون میشن و مثل سگ می ترسن» در بیاناتش استفاده میکنه جواب جالبی ندارم. آیا این رفتار با آموزه های قرآنی و روایی و مشی ائمه (ع) میخونه؟ بی تعصب جواب بدین. من کاملا موافق رهبری هستم و البته معتقدم صهیونیست ها را نباید با سگ مقایسه کرد چون از ارزشهای سگ وگرگ کم میشه اونا پست تر از حیوانات هستند. این شبهه را برای من منطقی حل کنید لطفا. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نزد حکما تعبیراتی این‌چنین وقتی به‌جا مصرف شود بی‌اشکال است، نمونه‌اش جملات حضرت علی«علیه‌السلام» به اشعث‌ بن قیس کندی که حضرت تعبیر « وَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِینَ حَائِکٌ ابْنُ حَائِکٍ مُنَافِقٌ ابْنُ کَافِر.... لعنت خدا و لعنت لعنت کنندگان، بر تو باد اى متکبّر متکبّر زاده، «1» منافق پسر کافر » به‌کار می‌برند. یا در قرآن برای بلعم باعورا صفت سگ هار را به‌کار می‌برد و می‌فرماید: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ» اگر دنبالش کنی به تو حمله می‌کند و اگر رهایش هم بکنی به تو حمله می‌کند. منظور این‌که تنها باید این جملات را به‌جا مصرف کرد. آیا اصطلاح پشیمانی کامل را می‌توان در غیر «چون سگ پشیمان است» به‌کار برد؟ موفق باشید
9463
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: طاعات شما قبول درگاه حق. اینجانب در ماه رمضان روی این حدیث آقا رسول الله(ص) خیلی تفکر کردم که می فرمایند: چگونه باشید آنگاه که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق گردند و شما هم امر به معروف و نهى از منکر ننمایید؟ گفتند: اى پیامبر خدا، چنین چیزى امکان دارد؟! فرمود: آرى، بدتر از این هم ممکن است، چگونه باشید آنگاه که امر به منکر و نهى از معروف کنید؟! گفتند: اى پیامبر خدا، مگر چنین چیزى می‏شود؟! فرمود: آرى، از این بدتر نیز می‏شود زمانى که معروف را منکر و منکر را معروف بپندارید؟! ( ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده - قم، چاپ: اول، 1382ش) استاد گرانقدرم، من واقعا گیج شده ام نمیدانم وظیفه ام نسبت به جامعه چیست؟ اکنون کار به جایی رسیده است که انگار من بخاطر حجابم یا بخاطر شرکت نکردنم در مجالس رقص و موسیقی باید از همه معذرت خواهی کنم! استادچرا اینگونه است؟ من میدانم عالم مردم عوض شده است و باید عالم انسان تغییر کند. اما اینقدر روزه سکوت گرفتیم که نه تنها عالم عوض نشد بلکه دیگر امر به معروف و نهی از منکر هم گویا بی فایده است. استاد گرامی ام! البته فکر نکنید این حقیر خیلی خانم مجتهده امین هستم. نه، من نیز دوران جاهلیت را گذرانده ام و مزه تلخ پوچی های دنیا را چشیده ام و در نهایت با معرفت نفس، خدای نفس خویش را شناختم. آری من از نهایت شب به طلوع فجر رسیدم و هنوز هم راهی بس دراز در پیش رو دارم. استاد مهربانم، شاید سرزنشم کنید از این سخن که میخواهم بگویم و بفرمایید تو کجا و نفحات رحمانی کجا؟ اما امسال شبهای قدر از از خداوند متعال خواستم برای رسالتم نسبت به خانواده ام و نسبت به همنوعانم یاریم دهد. آنگاه سوره ابراهیم علیه السلام در وجودم تجلی کرد، آیا وقت بت شکنی به مسلک ابراهیم خلیل برای من نرسیده است؟؟؟!!! (یا دلیل المتحیرین)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما همه وظیفه داریم هیچ‌کدام از ابعاد بت زمانه یعنی غرب را نپذیریم و به صورتی ریشه‌ای آن‌طور که رهبری عزیز جلو می‌روند با غرب و استکبار برخورد کنیم و مطمئن باشید وقتی معنای تمدن غربی به بی‌معنایی تبدیل شد بسیاری از مشکلات حل می‌شود لذا در امور فردی و امور اجتماعی با روش حکیمانه باید به غرب پرداخت. موفق باشید
9465
متن پرسش
استاد این متن جواب آقای علی صفایی (عین. صاد) به پرسش قبول داشتن یا نداشتن امام خمینی است میشه یخورده توضیحش بفرمایید: این‌ اعتراض‌ دیگری‌ است‌ که‌ من‌ مخالف‌ امام‌ هستم‌، به‌ دلیل‌ سکوتم‌ و به‌ دلیل کناره‌گیری‌ام‌ از کارهای‌ اجرایی‌ و نماز جمعه‌ و تظاهرات‌ و به‌دلیل‌ مخالفت‌ پدرم‌... من‌ در برخوردی‌ که‌ با یکی‌ از همین‌ دسته‌ داشتم‌ که‌ پافشاری‌ می‌کرد تو مخالف‌ امامی‌، می‌دیدم‌ نیستم‌ و نیستم‌ و قسم‌ حضرت‌ عباس‌ هم‌ مسأله‌ را مبتذل‌تر می‌کند. پرسیدم‌: «مخالفت‌ دو شکل‌ دارد: مخالفت‌ ظاهری‌ و مخالفت‌ قلبی‌. تو کدام‌ یک‌ از این‌ دو را برای‌ من‌ قائلی‌؟» آنگاه‌ توضیح‌ دادم‌ مخالفت‌ ظاهری‌ نموداری‌ می‌خواهد: یا در عمل‌، یا درگفته‌، یا در نوشته‌ و یا در اجتماع‌ من‌ با مخالفین‌ باید آشکار شود. کدام‌یک‌ از این‌ نمودارها در من‌ بوده‌ است‌؟ من‌ در عمل‌، موضع‌ تکمیل‌ را داشته‌ام‌. در حرف‌ها و در نوشته‌ها هم‌ همین‌ موضع‌ را دنبال‌ می‌کرده‌ام‌ و در جمع‌ مخالفان‌، آن‌ هم‌ در هنگام‌ برو و بیای‌ آن‌ها و با تمام‌ برنامه‌ریزی‌ و جذب‌ و انجذاب‌ ایشان‌ که‌ از طریق دفتر قم‌ اقدام‌ می‌کردند تا در انقلاب‌ اسلامی‌ چیزی‌ بنویسم‌ و‌ دانه‌ هایی‌ نشان‌ دادند. با تمام‌ این‌ها و با تمام‌ این‌ نقشه‌ها از این‌ طرف‌ و با تمام‌ تهمت‌ و افترا و ضربه‌های‌ گوناگون‌ از آن‌ طرف‌، چه‌ نموداری‌ در من‌ دیده‌اند و سراغ‌ دارند، جز آن‌چه‌ با رمل‌ و اسطرلاب‌ و با توجه‌ به‌ افکار من‌ ـ به‌ نوشته‌ی‌ نقد کتاب‌ها که‌ نمی‌دانم‌ از سوی‌ چه‌ شخص‌ و یا گروهی‌ انجام‌ شده ـ که‌ نمی‌دانم‌ از کجای‌ من‌ درآورده‌اند. می‌گویند در این‌ حرف‌ها گوشه‌ هایی‌ هست‌، که‌ مثلا اگر ای‌ قامت‌ بلند امامت‌ را در هنگام‌ نطق‌ ابریشم‌ چی‌ و تحلیل‌ مجاهدین‌ خلق‌ و هم‌زمان‌ با توسل‌ و برنامه‌های‌ ولایتی‌ها و در هنگام‌ تولد ولی‌ عصر (عج‌) مطرح‌ کرده‌ام‌، دارم‌ به‌ امام‌ گوشه‌ می‌زنم‌. و اگر می‌گویم‌ ما هنوز هم‌ در بن‌بست‌های‌ حکومت‌ها هستیم‌، حکومت‌ هایی‌ که‌ ما را که‌ اغنامشان‌ هستیم‌، از سرچشمه‌ی‌ انسانیت‌ تبعید کرده‌اند، این‌ تعریض‌ به‌ جمهوری‌ است‌. گویا جمهوری‌ اسلامی‌ با ما چنین‌ کرده‌ است‌. و یا ولایت‌ فقیه‌ که‌ زمینه‌ ساز است‌، سنگ‌ راه‌ شناخته‌ شده‌ است‌. وقتی‌ که‌ نظرها تنگ‌ است‌ و بنای‌ نق‌ زدن‌ و مارک‌ زدن‌ هست‌، از لا اله‌ الااله‌ هم‌ می‌توان‌ با حذف‌ و تقدیر و تعریض‌ و توجه‌ به‌ افکار... ـ یعنی‌ توجه‌ به‌پدرم‌، کفر طرف‌ را اثبات‌ کرد. و اگر تو در نوشته‌ بررسی‌ توضیح‌ می‌دهی‌ که‌ حکومت‌ اسلامی‌ در جامعه‌ی‌ اسلامی‌ و جامعه‌ی‌ اسلامی‌ با جمع‌ و گروهی‌ شکل‌ می‌گیرد که‌ بتوانند این‌ بارهای‌ سنگین‌ را تحمل‌ کنند، و اگر توضیح‌ می‌دهی‌ که‌ این‌ مشکلات‌ متعدد، منشأش‌ همین‌ است‌ که‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌ هنوز شکل‌ نگرفته‌، داری‌ گوشه‌ می‌زنی‌، ولی‌ اگر امام‌ [خمینی] بگوید و آن‌گونه‌ بر آن‌ همه‌ بشورد، دیگرتعریضی‌ نیست‌ و گوشه‌ای‌ نیست‌. گویا این‌ها مشکلات‌ را نمی‌بینند و یا منشأ مشکلات‌ را نمی‌خواهند بشناسند و اگر منشأ نشان‌ دادی‌ و تنها به‌ نشان‌ دادن‌ مشغول‌ نشدی‌، که‌ به‌ تکمیل‌ پرداختی‌، باید به‌ عنوان‌ تضعیف‌ کنندگان‌ تعقیبت‌ کنند، که‌ مبادا پس‌ از سخنرانی‌ تالار رودکی‌ بخواهی‌ از رادیو و تلویزیون‌ سر در بیاوری‌ و مطرح‌ بشوی‌ و میراث‌ انقلاب‌ را به‌ جیب‌ پدرت‌ بریزی‌. خدایا چشمی‌ بده‌ که‌ ببینیم‌ و سینه‌ای‌ که‌ بتوانیم‌ مغز خودمان‌ را و دوست‌خودمان‌ را تحمل‌ کنیم و این‌ قدر با رمل‌ و اسطرلاب‌ چپ‌ و راست‌ رفتن‌ و پفیوز بازی‌، نامردانه‌، کار مردها را انگشت‌ نزنیم. وقتی‌ که‌ بنای‌ نق‌ زدن‌ و مارک‌ زدن‌ هست‌، از حقیقت‌ هایی‌ که‌ خودشان‌ و رهبری‌ بر آن‌ها تأکید دارند، برایت‌ لولوی‌ تعریض‌ و گوشه‌ زدن‌ را بیرون‌ می‌آورند و به‌ جانت‌ می‌اندازند. غافلی‌ از آن‌ که‌ با این‌ کارها بی‌شعوری‌ و تنگ‌نظری‌ و نفهمی‌ خود را نقاشی‌ کرده‌اند. و نشان‌ داده‌اند که‌ نه‌ جمهوری‌ را می‌فهمند نه‌ ولایت‌ فقیه‌ را و نه‌ ولایت‌ معصوم‌ را و نه‌ زمینه‌ هایی‌ که‌ باید فراهم‌ شود و نه‌ ضعف‌ها را و نه‌ منشأهایش‌ را و نه‌ کاری‌ که‌ باید کرد، و این‌ است‌ که‌ به‌ شعار روی‌ می‌آورند و از امام‌ برای‌ خود سنگر می‌سازند و از آش‌هم‌ داغ‌تر می‌شوند و به‌ آن‌جا می‌رسند و به‌ آن‌جا می‌رسانند که‌ جز معصوم‌ را نمی‌توان‌ رساند. اما ما جز معصوم‌ را معیار نمی‌دانیم‌ و جز دعوت‌ به‌ معصوم‌ و زمینه‌ سازی‌ برای‌ معصوم‌ را دعوت‌ به‌ باطل‌ می‌شناسیم‌ و نظرمان‌ درباره‌ی‌ امام‌ [خمینی] همان‌ نظری‌ است‌ که‌ خودش‌ برای‌ خودش‌ دارد. و اعتقادمان‌ این‌ است‌ که‌ از حوادث‌ بزرگ‌تر است‌. و شکرمان‌ بر این‌ است‌ که‌ در زمینی‌ زندگی‌ می‌کنیم‌ که‌ رهبرش‌ شب‌ را با خدا دارد و روز را با خلق‌ و با تمام‌ وجود از شرق‌ و غرب‌ آزاد است‌ و آن‌ هم‌ در هنگامی‌ که‌ تمامی‌ رهبران‌ سر در دامان‌ این‌ و آن‌می‌گذارند. و باز شکرمان‌ بر این‌ است‌ که‌ رییس‌ جمهور ما کسی‌ است‌ که‌ مرگ‌ را می‌شناسد و قیامت‌ را می‌فهمد. و سینه‌اش‌ فراخ‌تر از سینه‌ی‌ دسته‌ بازهاست‌. و باز شکرمان‌ بر این‌ است‌ که‌ مجلس‌، براساس‌ اسلام‌ و تشیع‌ و با توجه‌ به‌ موازین‌ و منابع‌ اسلامی‌ شکل‌ می‌گیرد و شورای‌ نگهبان‌ دارد. و ارگان‌های‌ فعال‌ و سپاه‌ و جهاد و پرورشی‌ها با هم‌ می‌توانند به‌ آن‌ تسلطی‌ برسند، که‌ بار سنگین‌ جمهوری‌ و سپس‌ حکومت‌ اسلامی‌ را بر دوش‌ بگیرند. و همین‌ است‌ که‌ در چنین‌ چارچوبی‌، ضعف‌ها را انحراف‌ نمی‌شناسیم‌ و کار خودمان‌ را تکمیل‌ می‌دانیم‌. و دفاع‌ از این‌ همه‌ را نه‌ برای‌ وجاهت‌خودمان‌، که‌ برای‌ استحکام‌ می‌خواهیم‌ و این‌ است‌ که‌ در برابر آن‌هایی‌ که‌ کسی‌ در برابرشان‌ نیست‌، ایستاده‌ایم‌ و آن‌ها که‌ از پای‌ می‌افتند و خسته‌ می‌شوند، برپا می‌داریم‌ و آبرو و خون‌ خود را هم‌ اگرچه‌ از دست‌ بدهیم‌، به‌دست‌ آورده‌ می‌دانیم‌. مادام‌ که‌ چارچوب‌ را درست‌ ببینیم‌، کارمان‌ تکمیل‌ است‌ و آن‌ روز که‌چارچوب‌ را شکسته‌ دیدیم‌، از انتظار و تقیه‌ و قیام‌ دست‌ برنمی‌ داریم‌. ما امام‌[خمینی] را معصوم‌ نمی‌دانیم‌ و معیارهایی‌ در دست‌ هست‌ که‌ حتی‌ معصوم‌ را با آن‌ها می‌سنجیم‌. در نتیجه‌ امام‌[خمینی] را معیار حق‌ و باطل‌ نمی‌شناسیم‌. چه‌ بسا به‌ اشتباه‌ها و یا کوتاهی‌ها هم‌ مبتلا بشوند، که‌ بدون‌ تضعیف‌، باید به‌ تکمیل‌ پرداخت‌. من‌ گفته‌ بودم‌ که‌ اگر امام‌ از امیرالمؤمنین الهام‌ می‌گرفتند و در هنگام‌ هجوم‌ ملت‌، آن‌ها را به‌ پایه‌ای‌ بالاتر از تحمل‌ می‌رساندند، بسیاری‌ از کارها که‌ امروز با سختی‌ و هزار مقدمه‌ و مؤخره‌ و بخشنامه‌ و حتی‌ با فریاد نیرومند امام‌، هنوز هم‌ تحقق‌ نیافته‌ است‌، با همان‌ بیان‌ علی علیه‌السلام که‌: «دعونی‌ والتمسوا غیری‌ فانا مستقبلون‌ امرا له‌ وجوه‌ و ألوان‌ لاتقوم‌ له‌ القلوب‌ و لاتثبت‌علیه‌ العقول‌» زمینه‌ی‌ تحقق‌ می‌یافت‌. و گفته‌ بودم‌ اگر به‌ جای‌ مقابله‌ و رودررویی‌، در داخل‌ گروه‌ها نفوذ می‌شد، کارها ساده‌تر می‌شد. و گفته‌ بودم‌ اگر در برابر آمریکا، نه‌ در ایران‌ و در برابر ابرقدرت‌ها، نه‌ در منطقه‌ که‌ در خود آن‌ها، به‌ کار مشغول‌ می‌شدیم‌، به‌ ذلت‌ نمی‌رسیدیم‌، که‌ علی علیه‌السلام می‌گوید: «ما غزی‌ قوم‌ قط فی‌ عقر دارهم‌ الا ذلوا» علی معصوم‌ است‌ و حتی‌ پس‌ از قرن‌ها الهام‌بخش‌ است‌، اما امام‌ با تمامی‌ ظرفیت‌ و ظرافتش‌، معصوم‌ نیست‌، پس‌ معیار نیست‌. کسانی‌ که‌ حق‌ را با آدم‌ها می‌شناسند، گمراهند. باید حق‌ را شناخت‌ تا آدم‌ها را شناخت‌. اگر این‌گونه‌ موضع‌گیری‌ مخالفت‌ با امام‌ است‌ و اگر این‌ اعتقادها بر باطل‌ است‌، ما تا هنگامی‌ که‌ به‌ برهانی‌ و بیانی‌ دیگر نرسیده‌ایم‌، محکم‌ و پابرجاییم‌ و این‌ها را با تمام‌ وجودمان‌ پاسداریم‌ چه‌ کسی‌ می‌تواند جز معصوم‌ را معیار بگیرد و چه‌ کسی‌ می‌تواند از آدم‌ها به‌ حق‌ برسد. آن‌ جا که‌ دستور است‌ «اعرف‌ الحق‌تعرف‌ اهله‌» اما مخالفت‌ قلبی‌ و باطنی‌ به‌ همان‌ رندی‌ که‌ مرا مخالف‌ می‌شناخت‌ و منشأ مخالفت‌ را پدرم‌ می‌شناخت‌، گفتم‌: اما اگر مخالفت‌ قلبی‌ را می‌گویی‌، پس‌ این‌ را بگویم‌ که‌ من‌ امام[خمینی] را دوست‌ دارم‌. یکی‌ به‌ خاطر این‌ که‌ شبیه‌ پدرم‌ هست‌ و هر وقت‌ دلم‌ برای‌ پدرم‌ تنگ‌ می‌شود، به‌ امام‌ نگاه‌ می‌کنم‌. شاید این‌ زیباترین‌ و صادقانه‌ترین‌ بیان‌ از احساسم‌ بود. بگذر از آن‌ که‌ این‌حرف‌ را با تمام‌ زیبایی‌ و لطافتش‌ نفهمیده‌اند و حتی‌ مسخش‌ هم‌ کرده‌اند، تاجایی‌ که‌ شنیدم‌ که‌ فلانی‌ گفته‌ من‌ امام‌ را دوست‌ دارم، چون‌ چشم‌هایش‌ زیباست‌. زیبایی‌ این‌ بیان‌ در این‌ نکته‌ است‌، آن‌چه‌ را که‌ آن‌ بابا منشأ بغض‌ من‌ می‌شناخت‌ منشأ علاقه‌ام‌ دانسته‌ام‌ و گرنه‌ هر تعبیر دیگری‌ را به‌ بازی‌ و دروغ‌ متهم‌ می‌کردند. اما این‌ بیان‌، امام‌ را دوست‌ دارم‌ (یکی‌) به‌ خاطر این‌ که‌ شبیه‌پدرم‌ هستند، نه‌ متهم‌ است‌ و نه‌ محدود کننده‌ی‌ عامل‌ محبت‌، که‌ من‌ امام‌ را به‌ خاطر ظرفیتش‌ و امنش‌ و این‌ که‌ از حوادث‌ بزرگ‌تر است‌، می‌توانم‌ دوست‌داشته‌ باشم‌ و به‌ خاطر این‌ که‌ بر جایی‌ تکیه‌ نمی‌کند و بر شرق‌ و غرب‌ دروازه‌ نمی‌گشاید، می‌توانم‌ دوست‌ داشته‌ باشم‌ و این‌ شعاری‌ است‌ که‌ من‌ به‌ خاطر تحققش‌ هرگونه‌ اقدامی‌ را دنبال‌ می‌کرده‌ام‌ و دیگران‌ حتی‌ تصورش‌ را نشدنی‌ می‌دانسته‌اند و همیشه‌ کوشیده‌اند تا رابطه‌ هایی‌ را ولو در جهان‌ سوم‌ تکیه‌ گاه‌خود قرار بدهند، در حالی‌ که‌ امام‌ این‌ تکیه‌ گاه‌ را می‌خواهد در خود ملت‌ و با درک‌ تنهایی‌ و ضرورت‌ حادثه‌ و عشق‌ به‌ اسلام‌ فراهم‌ کند و این‌ سه‌ عامل‌، همان‌ هایی‌ هستند که‌ من‌ در اول‌ مسؤولیت‌ و سازندگی‌ از آن‌ حرف‌ زده‌ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخنان که مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین آقای صفایی می‌فرمایند مربوط به برهه‌ای از تاریخ انقلاب بود که ناجوانمردانه ایشان را متهم می‌کردند به چیزهایی که تصور آن را هم در مورد ایشان نمی‌توان کرد و ایشان در حدّی محدود سعی کردند جواب دهند تا عقل‌ها رشد کند. مرحوم آقای صفایی از همان اول بعضی از اشکالات را که بعداً همه گفتند مطرح فرمودند حتی بعداً حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند: من اشتباه کردم که دولت موقت را سر کار آوردم و یا در مورد میدان‌دادن به روزنامه‌هایی که زبان دشمن شده بودند فرمودند نباید این کار می‌شد. طرح آقای صفایی برای نفوذ در گروهک‌ها طرح خوبی بود، نمی‌دانم نشد این کار را بکنیم یا غفلت کردیم. در هر صورت همیشه باید مواظب بود دشمن سرمایه‌های فکری و فرهنگی جامعه‌مان را از ما نگیرد. موفق باشید
9445
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده: با توجه به وقایعی که در عراق اتفاق افتاده است عموم مردم ما بیش از بیش متوجه یکی از برکات انفلاب انقلاب اسلامی یعنی امنیت شده اند. همچنین با جنایات رژیم صهیونیستی کودک کش و حمایت علنی غرب از آنها عموم مردم ما بیش از بیش به ماهیت دشمنان انقلاب پی برده اند. استاد آیا وقت آن نرسیده است که مسئولین ما بیش از پیش اهداف داخلی نظام اسلامی را محقق کنند تا همه توده های مردم انقلاب اسلامی را آرمان حقیقی خود بدانند و سعادت دنیا و آخرت خود را طی مسیر انقلاب اسلامی ذیل رهبری بدانند؟ آیا مسئولین ما متوجه این شرایط تاریخی هستند؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری از سال‌های پیش وقت آن رسیده است ولی متأسفانه سیاسیون ما و روزنامه‌های ما بیشتر گرفتار رقابت‌های حزبی و گروهی خود هستند تا درک عمق حیاتی که انقلاب اسلامی متذکر آن است. ما مردم وظیفه داریم خودمان در فهم این انقلاب مردمی در ذیل شخصیت رهبری عزیز تلاش لازم را در فهم انقلاب و فهماندن آن انجام دهیم. موفق باشید
9425
متن پرسش
سلام: با توجه اینکه رئیس صدا و سیما از سوی رهبر معظم انقلاب منصوب میشود، چرا برخی اوقات عملکرد صدا و سیما با فرامین ایشان در تعارض است؟ استاد عزیر؛ سری قبل سوالی مبنی بر علت رشد فساد در ادارات و سیستم اداری کشور، از شما پرسیدم که در جواب فرمودید که هنوز روح قرآن در این ادارات دمیده نشده است. ولی وقتی در مکانی عمومی مانند تاکسی، چنین مباحثی مطرح میشود، شخص مقابل با جوابی که شما دادید قانع نمیشود. باتشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رسیدن به اهدافی که انقلاب اسلامی در نظر دارد فرآیندی در میان است و آرام‌ارام ذهن‌ها متوجه آن می‌شود. شاید عرایضی که در شرح سخنان دکتر داوری در مجله‌ی «سوره‌ی اندیشه» در شماره 76 و 77 داشتم کمک کند، البته در اسرع وقت آن مطالب در قسمت یادداشت ویژه‌ی سایت قرار خواهد گرفت. در ضمن سیاست‌های کلّی صدا و سیما توسط شورایی اداره می‌شود که نمایندگان سه قوه در آن شرکت دارند. موفق باشید
9426
متن پرسش
سلام. پیرو سوال (9317) یک بحثی مطرح میشود که اگر رهبری این حرف را میزنند که برای حضرت زهرا (س) سینه زنی لازم نیست پس چرا خودشان در ایام فاطمیه در بیت مراسم سینه زنی برپا میکنند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مراسم عزاداری غیر از مراسم سینه‌زنی است. موفق باشید
9389
متن پرسش
سلام علیکم: شما در آثارتان وقتی که نحوه سلوک در عصر حاضر را تبیین می کنید به عنوان مصداق کامل به دفاع مقدس و شهدا توجه می کنید. ولی من هنوز متوجه نشدم که در زمان حاضر و الآن وظیفه ما چیست که به اون سلوک شهدا برسیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را بحمداللّه در جلسه‌ی پنجم جزوات «امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و تقدیر تاریخی زمانه» تا حدّی شرح داده‌ام مبنی بر این‌که اگر امروز با نظر به حقیقت انقلاب اسلامی و نظر به نور اشراقی آن از مقام معظم رهبری و نگاه او استفاده کنیم، حجاب‌هایی که بین ما و حضرت حق هست برطرف می‌شود زیرا صورت مشیت اراده‌ی الهی جهت هدایت بشر در این زمان در راستای شریعت اسلام، بر قلب حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اشراق شد و آن روحی گشت در کالبد انقلاب اسلامی، مثل حضور نفس در بدن، و لذا در صورت اتحادی خاص با انقلاب اسلامی از طریق سلوک ذیل شخصیت امام خمینی، می‌توانیم با خداوند به صورتی حضوری مرتبط شویم و راه رجوع به خدا را در مقابل خود بگشاییم. این است آن سلوک إلی اللّه که امروز خداوند در مقابل شما گشوده است. تا ما با مشیت الهی در این دوران مرتبط نگردیم نمی‌توانیم از انس با خدا به معنای واقعی آن سخن بگوییم. راه‌های رسیدن به خدا به عدد انفاس خلایق است ولی همه‌ی این راه‌ها امروز از مسیر انقلاب اسلامی می‌گذرد که می‌خواهد دوران نسیان بشر از خدا را پشت سر گذارد. از این جهت تأکید می‌شود امروز رجوعِ به حق با انقلاب اسلامی ممکن است. وقتی انقلاب اسلامی را آینه‌ی گفتگوی خدا با بشرِ امروز دیدید - مشروط بر این‌که انقلاب را در نظام اجرایی محصور ندانید- به مشیت و اراده‌ای نظر کرده‌اید که در کالبد انقلاب اسلامی ظهور کرده و در معادلات جهانی در حال تعیّن بخشیدن خویش است، مثل نفخه‌ی روح در جسم و تعیّن آن روح در حرکات و سکنات انسان که در عین ظهوری محدود در حرکات بدن، نامحدودبودن خود را حفظ می‌کند و در عضوی محصور نمی‌شود، انقلاب اسلامی نیز در دولتی محصور نمی‌گردد بلکه زاینده‌ی همه‌ی آن‌ چیزی خواهد بود که بشر امروز به آن نیاز دارد. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!